سیره سیاسی امام علی
سیاست از نظر امیرالمؤمنین S مبتنی بر اصول اخلاقی است هرچند به قیمت از بین رفتن خلافت و حکومت باشد. ایشان بر لزوم یک حکومت مقتدر تصریح کرده که وضع قانون با خداست. علی S مردی است پایبند عدالت، مخالف تبعیض، رشوه، دروغ و فریب. علی S در مسائل اصولی و آنچه مربوط به مقررات الهی و حقوق اجتماعی است بسیار صلابت داشت و انعطافپذیری و مماشات در او راه نداشت، ولی در مسائل شخصی بسیار نرم، انعطافپذیر و تا جایی که به حد باطل نرسد، با مردم مزاح میکرد.
مکتب سیاسی امام علی S
- سیاست از نظر امیرالمؤمنین S: تصور غالب از مفهوم سیاست، نیرنگ و فریب و استفاده از هر ابزار ممکن برای رسیدن به هدف است. ولی در نظر امیرالمؤمنین S سیاست مبتنی بر اصول اخلاقی است هرچند به قیمت از بین رفتن خلافت و حکومت باشد[۱].
- ضرورت حکومت: امام علی S بر لزوم یک حکومت مقتدر تصریح کرده و لاحکم الّا لِلَّه یعنی وضع قانون با خداست و نه اجرای قانون. در پرتو حکومت، مؤمن برای خدا کار میکند و کافر بهره دنیای خود را میبرد و کارها به پایان خود میرسد[۲]. حضرت، حکومت را به عنوان یک مقام دنیوی سخت تحقیر میکند، ولی در مسیر اصلیاش آن را وسیلهای برای اجرای عدالت و احقاق حق و خدمت به مردم، فوقالعاده مقدس میداند[۳].
- عدالت اجتماعی: عدالت به وسیله اسلام حیات را از سرگرفت و ارزش فوقالعاده یافت. از نظر امامعلی S اصلی که میتواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد، به پیکر اجتماع سلامت و به روح اجتماع آرامش بدهد، عدالت است[۴].
- شرایط مدیر و رهبر: برخی از ویژگیهای مطلوب رهبر جامعه اسلامی عبارتاند از: گذشت و مهربانی[۵]؛ عدم سازشکاری؛ ناهمرنگی با انحرافات[۶]؛ عدم طمعورزی[۷] و آشنایی با درد مردم و زندگی در سطح پایینترین افراد جامعه[۸].
اصول سیاسی امام علی
رفتارها و عملکرد سیاسی امام علی S
وحدتطلبی
امام علی S پس از رحلت پیامبر حفظ وحدت جامعه اسلامی را بر خلافت ترجیح داد. از اینرو هنگامی که ابوسفیان میخواست به بهانه حمایت از علی S فتنهای به پاکند، فرمود: "امواج دریای فتنه را با کشتیهای نجات بشکافید و از راه خلاف و تفرقه دوری گزینید"[۹]. در پاسخ به حضرت فاطمه (س) که او را دعوت به اعتراض و قیام کرد، به صدای مؤذن اشاره کرد و فرمود: "سکوت من تنها برای باقی ماندن این فریاد است". اوکه هرگز پشت به دشمن نکرده و پشت دلاوران از بیم او میلرزید، برای حفظ یکپارچگی جامعۀ نوپای اسلام حتی در برابر اهانت به همسرش نیز سکوت کرد[۱۰].
عدالتمحوری
پایبندی به اصول
علی و مخالفان
عدالتمحوری و دینمداری امام علی S سبب مخالفت گروههایی با ایشان شد؛ لکن آن حضرت در نحوۀ مقابله با ایشان نه حبّ و بغض شخصی، بلکه مصلحت عموم مسلمانان و نظام اسلامی را در نظر داشت.
خوارج مهمترین مخالفان امام علی S بودند. این گروه نخست آرام بوده و تنها به انتقاد و بحثهای آزاد بسنده میکردند. پس از آنکه چنین انتقادهایی را مؤثر ندانسته و به زعم خود از تغییر روش علی S مأیوس شدند، تصمیم به انقلاب گرفته، امنیت راهها را سلب و غارتگری و آشوب پیشه کردند تا با این کارها حکومت را تضعیف نمایند[۱۱]. تا زمانی که خوارج تنها به اظهار عقیده قناعت کرده بودند، علی S متعرض آنها نشد، حتی به تکفیر خود از طرف آنها اهمیت نداد و ایشان را به زندان و شلاق مجازات نکرد. حقوق ایشان را از بیتالمال قطع نکرده و با نهایت جوانمردی، به آنها آزادی در اظهار عقیده و بحث و گفتوگو داد. رفتار علی S با خوارج در بالاترین درجه آزادی و دموکراسی بود. آنها همه جا در اظهار عقیدۀ خود آزاد بودند و حضرت و اصحاب ایشان نیز با عقیدۀ آزاد با آنان روبهرو شده و بحث میکردند. طرفین استدلال میکردند و سؤالات یکدیگر را پاسخ میدادند[۱۲]. ایشان در جلسه سخنرانی امام علی|علی S وارد میشدند و قصد برهم زدن جلسه را داشتند؛ اما علی S با سعۀ صدر کامل با ایشان رفتار میکرد. روزی امام بر فراز منبر بود فردی سؤال کرد و علی S بیدرنگ پاسخ گفت. یکی از خوارج فریاد زد: خدا این مرد را بکشد که چقدر دانشمند است. مردم قصد تعرض به او را داشتند، اما امام علی|علی S فرمود: رهایش کنید. او تنها به من فحش داد.
خوارج در نماز به علی S اقتدا نمیکردند چون او را کافر میدانستند. روزی هنگامی که علی S امام جماعت بود فردی از خوارج به نام ابن الکوّاء وارد شد و آیهای را با صدای بلند خواند تا با کنایه به علی S بفهماند که تو چون کافر شدهای تمام اعمال قبل خویش را هدر دادهای. علی S به دستور قرآن، هنگام تلاوت او سکوت کرد، اما پس از آنکه ابن الکواء چندین بار آیه را تکرار کرد تا نماز را به هم بزند، امام علی|علی S با آرامش این آیه را خواند: "صبر کن، وعدۀ خدا حق است و فرا میرسد. این مردم بیایمان و یقین، تو را تکان ندهند و سبکسارت نکنند"[۱۳].
حضرت علی S تفاوت میان دشمنان خود را به خوبی میدانست. معاویه آگاهانه دنبال باطل بود، ولی خوارج انسانهای حقجویی بودند که از روی نادانی و حماقت اشتباه کرده بودند؛ از اینرو علی S بین این دو دسته از دشمنان خود تفاوت قائل شدند و در بستر شهادت فرمودند: "گرچه خوارج اقدام به قتل من کردند، اما بعد از من ایشان را نکشید، چون کشته شدن اینها پس از من به نفع معاویه و به ضرر حقیقت است"[۱۴]، گرچه کشته شدن اینها در زمان من به نفع من بود ولی پس از من به نفع معاویه خواهد بود[۱۵].
امام علی|علی S به خوبی میدانست ابن ملجم دشمن خطرناکی برای اوست. اما در برابر توصیه دیگران برای از بین بردن او قصاص قبل از جنایت نکرد و فرمود: من خواهان زندگی او هستم در حالی که او خواهان مرگ من است، من میخواهم او زنده بماند و سعادت او را دوست دارم، اما او میخواهد مرا بکشد[۱۶].
پس از آنکه خوارج فعالیت خود را از بحثهای فکری به مخالفت عملی و آشوبگری توسعه دادند، علی S با شجاعت ایشان را سرکوب کردند و در توضیح این کار فرمودند: "اینها مثل سگ هاری شدهاند که به هر کس میرسند او را هم هار میکنند. همانگونه که هر کس به خود حق میدهد سگ هار را از بین ببرد تا دیگران را هار نکند، من نیز چارهای جز از بین بردن اینها نداشتم وگرنه طولی نمیکشید که بیماری هاری خود را به جامعه اسلامی سرایت داده و جامعه را در جمود و تحجر و حماقت و نادانی فرو میبردند. من خطر این گروه را برای اسلام پیشبینی کرده بودم"[۱۷].[۱۸]
سیاستهای امام علی در برابر معاویه
نامههای امام علی به معاویه
امام علی و مردم
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، صص ۷۹-۶۹-۵۴.
- ↑ «یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یَسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکَافِرُ وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الْأَجَلَ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۳۲؛ مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۴۳۰.
- ↑ ر. ک: مطهری مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۴۳۴.
- ↑ «وَ أَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳؛ مطهری مرتضی، جاذبه و دافعه علی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۲۶۱.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۱۷۱.
- ↑ ر. ک: مطهری مرتضی، حج، مجموعه آثار، ج ۲۵، ص۹۵.
- ↑ ر. ک: مطهری مرتضی، انسان کامل، مجموعه آثار، ج ۲۳، ص۱۴۱.
- ↑ «أَیُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِیقِ الْمُنَافَرَة»؛ نهج البلاغه، خطبه ۵.
- ↑ ر. ک: مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۴۸۵.
- ↑ مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۳۱۴.
- ↑ مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص۴۵۳؛ ج ۱۶، ص۳۱۱.
- ↑ روم، آیه ۶۰؛ مطهری مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۳۱۱.
- ↑ مطهری مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۶۱۳.
- ↑ یادداشتها، ج ۳، ص۳۶۹.
- ↑ مطهری مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص۲۲۹.
- ↑ مطهری مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۶۰۷.
- ↑ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت، ص۶۳ تا۷۵.