یاری رساندن امام علی به پیامبر در تبلیغ
- این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام علی(ع) است. "امام علی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام علی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
سه سال از بعثت پیامبر خدا گذشته بود و اندک اندک، دعوت وی دامن گسترده بود. کسانی دل در گرو آیین حق نهاده بودند و علی(ع)، اولین مردی بود که ایمان آورده و بر پیامبری محمد(ص)، گواهی داده بود. پیامبر(ص)، پس از سه سال دعوت پنهانی، اکنون با آیه الهی "و خویشان نزدیکت را بیم ده"[۱]، مأموریت یافته بود که فراخوانی به آیین حق را علنی سازد و در این جهت، از نزدیکان خود آغاز کند. پیامبر خدا، علی(ع) را به فراهم آوردن غذا و سامان دادن ضیافتی مأمور ساخت تا بنی عبد المطلب، گِرد آیند و پیامبر(ص) پیامش را ابلاغ کند. چنین شد؛ ولی روز اول با جنجالآفرینی ابو لهب، پیامبر خدا، موضوع را مطرح نکرد. فردای آن روز، جریان را تکرار کرد و پس از صرف غذا، سخن را با ستایش خداوند آغاز کرد و فرمود: "راهنما به قوم خود دروغ نمیگوید و...". کلام پیامبر(ص) پایان یافت و جز علی(ع)، هیچ کس به همگامی و همراهی او و ایمان آوردن به آیین الهی برنخاست؛ اما پیامبر خدا فرمود: "بنشین!" و این جریان، سه بار تکرار شد. آنگاه فرمود: بنشین که تو برادر و وزیر و وصی من و پس از من، خلیفه من هستی. و خطاب به حاضران فرمود: بیتردید، این، برادر و وزیر و وصی و خلیفه من بر شماست. پس گوش به فرمانش باشید و از وی اطاعت کنید[۲]. آنگاه، آنان که دلی تیره، چشمانی تار و گوشهایی بسته داشتند، در برابر حق، گردن ننهادند و در برابر کلام پیامبر خدا، گرانجانی کردند و ابو طالب را به سخره گرفتند و.... مهم، آن است که جایگاه کلام پیامبر خدا تبیین گردد. پیامبر(ص) در زمانی جمله "گوش به فرمانش باشید و از وی اطاعت کنید" را درباره علی(ع) بیان فرمود که قریش، هیچگونه حرف شنویای از خود پیامبر(ص) هم نداشتند. روشن است که این کلام برای آینده و آیندگان گفته شده است؛ برای آنانی که نبوت او را پذیرفته، کلامش را حجت میدانند.
- شرح نهج البلاغة - به نقل از ابو جعفر اسکافی-: در روایت صحیح آمده است که پیامبر(ص) در ابتدای دعوتش و پیش از ظهور و انتشار اسلام در مکه، علی(ع) را مأمور کرد که خوراکی برای او تهیه و بنی عبد المطلب را به آن دعوت کند. پس علی(ع)، خوراک را آماده ساخت و آنان را دعوت کرد. آنان، آن روز بیرون آمدند، بیآن که پیامبر خدا چیزی بگوید؛ چرا که عمویش ابو لهب، سخنی گفت. پس روز دوم نیز علی(ع) را مأمور کرد تا مانند همان خوراک را آماده کرده، دوباره دعوتشان کند. پس تهیه کرد و دعوتشان نمود و آنان، غذا را خوردند. سپس پیامبر خدا با آنان به گفتگو پرداخت و به دین، دعوتشان کرد و علی(ع) را نیز در زمره آنان دعوت کرد؛ چون او هم از بنی عبد المطلب بود. سپس ضمانت کرد که اگر کسی از میان آنان پشتیبانی و یاریاش کند، او را برادر دینی خود و وصی پس از مرگش و جانشین خویش گردانَد. همه خودداری کردند و تنها علی(ع) پاسخ داد و گفت: من تو را بر آنچه آوردهای، یاری میدهم و بارت را بر دوش میکشم و با تو بیعت میکنم. پس پیامبر(ص) چون دید که آنان، وی را وا نهادند و علی(ع) یاریاش داد و از آنان سرپیچی و از او فرمانبرداری دید و خودداری آنان و اجابت علی(ع) را به عیان مشاهده کرد، فرمود: "این، برادر و وصی و جانشینم پس از من است". آنان برخاستند، در حالی که ریشخند میکردند و میخندیدند و به ابو طالب میگفتند: از پسرت اطاعت کن. او را بر تو فرمان روا کرده است![۳][۴].
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ شعرا، آیه ۲۱۴.
- ↑ ر.ک: دانشنامه امیرالمؤمنین(ع)، ج ۱ (بخش سوم/ فصل یکم/ وصی خاتم پیامبران).
- ↑ شرح نهج البلاغة، ج ۱۳، ص ۲۴۴.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۴۶.