الگوهای تربیتی قیام عاشورا

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

الگوهای تربیتی قیام عاشورا

در راستای تحقیق و پژوهش در عنوانی چون «امام حسین و تربیت دینی» و برای کاوش در رسالت اسوه‌یابی و الگوپذیری، لازم است مجموعه‌های فضیلتی را مورد مطالعه عمیق و ثمربخش قرار دهیم، تا از میان پیچ‌وخم کوچه‌های تاریخ برجسته‌ها و ترازهایی را گزینش و به عنوان مدل زیستن و مردن معرفی نماییم؛ زیرا زیستن و مردن هر دو نیازمند الگویی وارسته و شایسته است[۱].

می‌توان گفت، نهضت عاشورا از آغاز تا سرانجام، صحنه‌ای است که همه الگوهای تربیتی را ارائه داده و خواهان هر اسوه و الگویی را کامیاب و سیراب می‌کند،؛ چراکه مجموعه عاشورا تنها تبلور یک قیام ساده نیست، بلکه سرایی است که نمایندگان تمامی اقشار جامعه و در همه مراحل سنی از کودک و خردسال، نوجوان و جوان و میانسال و پیره‌زن و مرد، تازه‌عروس و نوداماد و... در کمال نمونه‌برداری از انسان کامل، درخششی خورشیدگونه پیدا می‌کنند تا پرتو خویش را به همه عالم برسانند و سبب زنده شدن سلول‌های مرده در گوشه گوشه آن گردند. بر این اساس، هر فردی در هر زمینه‌ای که بخواهید می‌تواند الگویی مناسب برای آینده خود برگزیند که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

الگوی وفاداری

اگر چه امام حسین (ع) می‌فرماید: «فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى مِنْ أَصْحَابِي».[۲]. اما سرآمد همه وفاداران، حضرت عباس (ع) است که ایثار و فداکاری او مرهون تربیت صحیح علوی است. اکنون این پرسش مطرح می‌شود که چرا حضرت ابوالفضل (ع) الگوی وفای صحنه کربلا معرفی می‌شود؟ دلالت‌آمیزترین جواب به این سئوال، بررسی رفتار الگویی آن حضرت در کربلا است؛ زیرا نه این که آن حضرت خود، در کربلا حضوری وصف‌ناپذیر داشت، بلکه سه برادر خویش را نیز در مورد یاری رساندن به امام حسین (ع) ترغیب و تشویق می‌کرد و به آنان می‌فرمود: «يَا بَنِي أُمِّي تَقَدَّمُوا حَتَّى أَرَاكُمْ قَدْ نَصَحْتُمْ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ‌»[۳].

و زمانی که شمر به عنوان سمبل دشمنی با امام حسین (ع) برای حضرت عباس (ع) امان‌نامه می‌آورد، حضرت اباالفضل در جواب فرمودند: «تَبَّتْ يَدَاكَ وَ لُعِنَ مَا جِئْتَنَا بِهِ مِنْ أَمَانِكَ يَا عَدُوَّ اللَّهِ أَ تَأْمُرُنَا أَنْ نَتْرُكَ أَخَانَا وَ سَيِّدَنَا الْحُسَيْنَ بْنَ فَاطِمَةَ (ع) وَ نَدْخُلَ فِي طَاعَةِ اللُّعَنَاءِ...».[۴].

از آن جایی که عباس (ع) سمت علمداری لشکر حسین (ع) را بر عهده داشت؛ از این‌رو تا آخرین لحظه در کنار امام بود و تا آخرین لحظه عمرش با تمام توان از او دفاع کرد. در این باره می‌نویسند: وقتی علمی را که اباالفضل در کربلا در دست داشت، به دربار یزید آوردند، یزید دید آن پرچم جای سالمی ندارد، پرسید: چه کسی آن را حمل می‌کرده است؟ جواب دادند: عباس فرزند علی (ع)، یزید گفت: يكون وفاء الأخ لأخيه؛ «باید وفای برادر به برادر این‌گونه باشد»[۵].

اما اوج تجلی ایثار و فداکاری او زمانی ظاهر می‌شود، که آب‌آوری تشنه، با لب‌های خشکیده از سه روز بی‌آبی، در امواج آب قرار گیرد و در نهایت تشنگی خود، به یاد تشنگی برادر و مولایش، آب نمی‌آشامد و می‌گوید: «وَ اللَّهِ لَا أَذُوقُ الْمَاءَ وَ سَیِّدِي الْحُسَیْنُ عَطْشَاناً».[۶]. این گونه پیروزی عشق و اعتقاد در اوج قله وفاداری و فداکاری تبلوری زیبا می‌یابد و این سخنان و رفتار عباس فرزند امام علی (ع) در صحنه عاشورا، الگویی است برای ادب، ولایت‌مداری، ایثار، رشادت و فداکاری. اکنون با بیان این نکته‌های دلالت‌آمیز و وفاداری و فداکاری حضرت عباس (ع) پاسخ به پرسش مطرح نشده در بحث الگوی وفاداری، روشن است؛ چه این که آیا کسی را می‌یابی که با دستان قطع شده نیز بکوشد تا آب را به کودکان خردسال مولایش برساند.[۷]

اسوه صبر و مقاومت

صحنه کربلا برای یاران حق، سراسر صبر و استقامت است، اما تا سخن از صبر و مقاومت به میان می‌آید، نام زینب به عنوان «ام المصائب» در ذهن همگان خطور می‌کند. حضرت زینب (س) از طرفی مادر سه شهید و خواهر هشت شهید و عمه نه شهید و خاله سه شهید، نظاره‌گر به خون غلطیدن بیش از بیست نفر از نزدیک‌ترین افراد خانواده خود بود.

از سوی دیگر، حامل رسالت کربلا و پیام‌رسان همه خون‌هایی بود که در آن مسلخ به زمین ریخت. او باید با سرپرستی کاروان اسیران از کربلا تا به کوفه و از کوفه تا شام و ایراد خطبه و بیان حقایق و اهداف قیام امام حسین (ع) در تکمیل رسالت کربلا، بر همه سختی‌ها چیره شود.

در سفر زینب از ابتدا تا سرانجام، نکته‌های فراوانی وجود دارد که حکایت از روح بلند او دارد. البته با توجه به این جستارها جایی برای شک نمی‌ماند که او بهترین الگوی صبر و استقامت در برابر همه مشکلات و مصیبت‌های گوناگون است. بنابراین، اهدای فرزند به برادر، قبول نیابت خاص از سوی امام معصوم (ع)، سخنرانی در جمع شماتت‌گران - آن هم در اوج بلاغت - ابراز کرامت ولایت و توجه به انجام عبادت‌های مستحب در شورانگیزترین لحظه‌ها و دشوارترین زمان‌ها، همه و همه، نمودی از نقش الگوی زینب (س) به ویژه در مصبر و مقاومت را نمایان می‌سازد.[۸]

الگوی بازگشت به خوبی‌ها

تحول درونی انسان، در طول تاریخ گذشته، سابقه‌ای دیرینه دارد و در کربلا نیز الگویی برای بازگشت به خوبی‌ها و رهایی از دام زشتی‌ها وجود دارد، که ابتدا فرمانده مخالفان، اما در پایان در زمره بهترین یاران شهید است.

روز عاشورا، آن گاه که جناب حر فهمید جنگ با فرزند زهرا، جدی است و از سوی دیگر، صدای کمک خواهنده و هدایت‌گر حسین (ع) را شنید که: «أَ مَا مُغِيثٌ يُغِيثُنَا لِوَجْهِ اللَّهِ‌» خود را به حضرت رساند و گفت: «من اولین کسی بودم که بر شما خروج کردم، اجازه بفرمایید اول کسی باشم که در راه شما کشته بشوم، با جدت مصافحه کنیم»[۹].

امام حسین (ع) بزرگ‌ترین الگوی کرامت و بزرگ‌منشی، توبه او را پذیرفت و از او خواست تا استراحت کند. اما او اصرار ورزید و در آخرین لحظات، امام بر بالین او دست بر صورتش کشید و فرمود: «أَنْتَ الْحُرُّ كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ حُرّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ».[۱۰]. کدامین نادم و پشیمانی است که سر بر زانوی خورشید، در حالی که یقین به پذیرفته شدن دارد، جان بسپارد.[۱۱]

الگوی پای‌بندی به حجاب و عفاف

از جلوه‌های بارز الگوی تربیتی نهضت عاشورا، حضور زنان همراه با تعهد و پای‌بندی آنان به حرمت‌ها و مراعات مسائل حجاب و عفاف است، این نکته نشانگر این مهم است که حضور زنان در بیرون از خانه برای دفاع از حق و ولایت، به شرط آنکه حریم عفاف و حدود الهی رعایت شود ممنوع نیست، بلکه گاه لازم و ضروری است. اهل بیت امام حسین (ع) در سفر کربلا منادی متانت و عفاف بودند، اگر چه سپاه کوفه به حریم آنان بی‌حرمتی کردند.

«ام کلثوم» دختر علی (ع) وقتی به کوفه رسیدند، در جمع انبوه حاضران به سخن پرداخت و وقتی که مردم کوفه به تماشای آنان آمده بودند، فریاد زد: «يَا أَهْلَ الْكُوفَه! اما تَسْتَحْيُونَ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ انْ تَنْظُرُونَ إِلَى حَرمِ النَّبِىَّ».[۱۲].

هنگام ورود اهل بیت (ع) به شام نیز، ام کلثوم، شمر را‌طلبید و از او خواست که آنان را از دروازه‌ای وارد کنند که اجتماع کمتری باشد و سرهای مطهر شهیدان را دورتر نگه دارند، تا مردم به تماشای آنها پرداخته، کمتر به چهره اهل بیت پیامبر (ص) نگاه کنند. اما شمر که پلیدی ذاتی او نمایان است کاملاً برعکس خواسته او عمل کرد و اسیران را از دروازه ساعات وارد دمشق کرد[۱۳].

همانند این از حضرت سکینه نیز نقل شده است که سهل بن سعد وقتی که فهمید این اسیران از دودمان پیامبرند، جلو رفت و از یکی از آنان پرسید، تو کیستی؟ گفت: سکینه دختر امام حسین (ع) پرسید: آیا کاری می‌توانم برایتان انجام دهم. من سهل، یاور جدت رسول خدا هستم، حضرت سکینه فرمود: به نیزه‌داری که این سر را می‌برد، بگو جلوتر از ما حرکت کند، تا مردم به نگاه کردن آن مشغول شوند و به حرم رسول خدا (ص) چشم ندوزند، فهل به سرعت رفت و چهارصد درهم به نیزه‌دار داده و هم سر مطهر را از زنان دور برد[۱۴].

نمونه دلالت‌آمیزتر، اعتراض حضرت زینب (س) به هتک حرمت و دفاع از حجاب است. حضرت در کاخ یزید خطبه‌ای بی‌نظیر ایراد فرمود و در این زمینه نیز فرمود: «ای زاده آزادشدگان فتح مکه، آیا این عدالت است که همسران و کنیزان خودت را در پشت پرده‌ها قرار داده‌ای، ولی دختران رسول خدا (ص) را به عنوان اسیر، روانه کرده، پرده‌های حرمت آنان را دریده، چهره‌هایشان را آشکار ساخته‌ای و زیر سلطه دشمنان از شهری به شهری می‌گردانی، آن‌گونه که مردم شهرها و آبادی‌ها و قلعه‌ها و بیابان‌ها به آنان می‌نگرند و دور و نزدیک، چهره آنان را تماشا می‌کنند؟.»..[۱۵].

الگوی تربیتی که اکنون در پیامد این جستارها، ارائه می‌شود، این است که زینب (س) در تداوم خطی که حضرت زهرا (س) در حمایت از امام معصوم (ع) و افشاگری علیه ظالمان داشت، در نهضت کربلا دوشادوش حسین بن علی (ع) حضوری مؤثر داشت، اما هیچ‌گاه موازین عفاف و حجاب را فراموش نکرد و این‌گونه عفتی را به عنوان بهترین مدل تربیتی - دینی زنان جامعه اسلامی ارائه نمود.

بنابراین، زینب کبری و دودمان رسالت، چه با سخنان و چه با رفتارشان، یادآور این گوهر ناب گشتند که کرامت انسانی زن در سایه عفاف و حجاب تأمین می‌شود. برای زنان، زینب و خاندان امام حسین (ع) الگوی حجاب و عفاف است، اینان در عین مشارکت در حماسه عظیم و ادای رسالت حساس و خطیر اجتماعی، متانت و عفاف را هم مراعات کردند و اسوه و الگوی همگان شدند، تا آنجا که امام سجاد (ع) نیز با تمام مشکلات مراقب شئون عفت و پاک‌دامنی بانوان حماسه عاشورا بود و در کوفه به ابن زیاد فرمود: «مرد مسلمان و پاک‌دامنی را همراه این زنان بفرست، اگر اهل تقوایی؟»[۱۶][۱۷]

الگوی تربیتی مواسات و ایثار

مواسات، یعنی دیگری را در مال و جان، همانند خود دیدن و دانستن، یا دیگری را بر خود مقدم داشتن[۱۸]، که یکی از زیباترین صفات معاشرتی است که مورد تأکید دین مبین اسلام قرار گرفته است؛ به گونه‌ای که در برخی از روایات در کنار نماز اول وقت جزء صفات ویژه مؤمنان[۱۹] و یا معیار و تراز شناخت شیعه از غیر آن[۲۰] و وسیله تقرب به خداست: «تَقَرَّبُوا إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِمُوَاسَاةِ إِخْوَانِكُمْ‌»[۲۱].

حماسه‌آفرینان عاشورا بهترین الگوی این خصلت برجسته بودند، بلکه آنان از «مواساة» نیز عبور کرده به ایثار رسیده‌اند، یاران امام نسبت به امام و یاران نسبت به یکدیگر چنین حالتی داشتند و از بذل هیچ چیز مضایقه نداشتند و به این مواسات، افتخار می‌کردند.

شخص امام (ع) در راه کربلا پس از برخورد با سپاه حر، و گفت‌و‌گوی طولانی با آنان، سروده شاعری را بر زبان آوردند که معنایش این است: «من به راه خودم می‌روم؛ مرگ، برای جوانمردی که نیت خیر کند و جهاد نماید و با مردان صالح، مواسات به جان داشته باشد، هیچ عار و ننگ نیست»[۲۲].

و در تاریکی شب به یاران خویش فرمود: «مَنْ وَاسَانَا بِنَفْسِهِ كانَ مَعَنا غَداً فِي الْجِنانِ نَجِيّاً مِنْ غَضَبِ الرَّحْمنِ»[۲۳]. یکی از زیباترین جلوه‌های مواسات - بلکه ایثار - وقتی است که میان اصحاب و بنی‌هاشم، پیش مرگی مطرح می‌شود، آن گاه که عباس (ع) به بنی‌هاشم می‌فرماید: «اصحاب، غریبه به حساب می‌آیند، بار سنگین را باید اهلش بردارند. فردا صبح، شما نخستین گروهی باشید، که به میدان می‌روید، ما پیش از آنان به استقبال مرگ می‌رویم، تا مردم نگویند، اصحاب را جلوتر از خودشان به میدان فرستادند.»...

بنی‌هاشم برخاسته، شمشیرها را کشیدند و گفتند: «ما همه با تو هم‌عقیده‌ایم». اما در سویی دیگر، در خیمه‌ای اصحاب گرداگرد حبیب جمع شده‌اند، حبیب می‌گوید: «یاران برای چه به این جا آمده‌اید، سخن خود را واضح بگویید». گفتند: «آمده‌ایم تا غریب زهرا را یاری کنیم». حبیب گفت: «صبح فردا چه می‌کنید؟» گفتند: «هر آنچه بگویی گوش می‌کنیم». گفت: «صبح که شد، شما اولین افرادی باشید که به میدان می‌روید، ما زودتر به مبارزه می‌پردازیم. مبادا یکی از بنی‌هاشم خون‌آلود شود، در حالی که ما جانی در بدن و خونی در رگ داریم، تا مردم نگویند سروران خود را به جنگ فرستادند و از فداکاری دریغ کردند».

همه شمشیرها را کشیدند و گفتند: «همه ما با تو هم‌عقیده‌ایم»[۲۴]. و آن‌گاه که دو تن از جوانان غفاری، خدمت امام حسین (ع) آمده و اجازه میدان رفتن خواستند، امام به آن دو فرمود: خداوند بهترین پاداش نیک را به شما دهد که این‌گونه حاضر به یاری و مواسات من هستید[۲۵].

و در زیارت‌نامه حضرت عباس، از این خصلت برجسته او چنین یاد شده است: «فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُوَاسِي‌»[۲۶]، «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ وَ الصِّدِّيقُ الْمُوَاسِي...»[۲۷].

این روح مقدم داشتن دیگران بر خویش، و جان نثاری، بهترین الگوی تربیتی برای مسلمانان جهان اسلام است تا یکدیگر را در گرفتاری یار باشند، چه این که مواسات دینی، تضمینی برای دل‌گرمی مجاهدان راه خداست تا در برابر دشمنان، تنها نمانند.[۲۸]

الگوی رازداری

مأموران ابن زیاد «قیس بن مسهر» نامه‌رسان امام (ع) را در «قادسیه» دستگیر کردند. از این‌رو، قیس برای حفظ اسرار، نامه را پاره کرد. در بازجویی به او گفتند:چرا نامه را پاره کردی؟ گفت: برای این که شما از مطالب آن آگاه نشوید، گفتند تو را رها نمی‌کنیم، تا اسامی آنهایی را که امام برای آنان نامه نوشته است، بگویی و به روی منبر به علی و فرزندانش دشنام دهی؛ در غیر این صورت تو را قطعه قطعه می‌کنیم.

گفت: اساسی را نمی‌دانم، اما دشنام می‌دهم. او بالای منبر می‌رود و پس از حمد و ثنای الهی، به لعن و دشنام ابن‌زیاد و بنی‌امیه و صلوات و دورد بر عقلی و فرزندانش، لب به سخن می‌گشاید و می‌گوید: من فرستاده حسینم، به دعوتش پاسخ گویید و او را یاری کنید، در این هنگام او را از بالای دارالاماره به پایین پرتاب کردند و به این‌گونه او را به شهادت رساندند[۲۹].

همان‌طور که مشاهده می‌شود، قیس به عنوان یکی از بهترین الگوهای تربیتی صحنه عاشورا است، چه اینکه الگوهای دیگری همچون: تشویق به خوبی‌ها توسط همسرش «دلهم»[۳۰]، الگوی نماز اول وقت[۳۱]، الگوی ادب در «جون»[۳۲]، قومیت‌زدایی و شهیدان ترک و فارس[۳۳]، و بسیاری الگوهای دیگر در زمینه‌های متفاوت وجود دارد، که نیازمند تحقیقی گسترده می‌باشد، در این راستا است.[۳۴]

نتیجه‌گیری

سیره امام حسین (ع) و قیام عاشورایی‌اش پرتو کامل‌ترین الگوهای ماندگار در تاریخ بشر است، که زیباترین و ملموس‌ترین جلوه‌های انسانی تربیت یافته را به تصویر می‌کشند و آن را مدل برای آینده و مسیر حرکت همگان قرار می‌دهند، بنابراین سرور شهیدان و همه رفتار و گفتارش کوثر بی‌انتهای تربیت انسان به شمار می‌رود.[۳۵]

منابع

پانویس

  1. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص۸۰۴، زیارت عاشوراء: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (ص)». «خدایا زندگی مرا همانند زندگی محمد و اهل بیت او و مرگ مرا همانند مرگ محمد و اهل بیت او قرار بده».
  2. «همانا من یاورانی باوفاتر از یارانم نمی‌شناسم» سید محسن امین، اعیان الشیعة، ج۱۱، ص۴۷۷.
  3. «ای فرزندان مادرم (ای برادرانم) شما زودتر سبقت بگیرید، تا من شما را در راه نصح خدا و روش پیامبر ببینیم» سید محسن امین، اعیان الشیعة، ج۱۱، ص۴۷۷.
  4. «ای دشمن خدا، دستانت قطع باد! لعنت بر امانی که آورده‌ای، آیا ما را فرمان می‌دهی که برادر و سیدمان حسین فرزند فاطمه را رها کنیم و در طاعت تو در آییم.».. سید محسن امین، اعیان الشیعة، ج۱۱، ص۴۷۷.
  5. محمد محمدی اشتهاردی، سوگ‌نامه آل محمد (ص)، ص۳۰۰.
  6. «به خدا قسم! آب نمی‌نوشم، در حالی که آقایم حسین تشنه است» محمد محمدی اشتهاردی، سوگ‌نامه آل محمد (ص)، ص۳۰۴.
  7. قاسمی، محمد علی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷ ص۳۷.
  8. قاسمی، محمد علی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷ ص۴۰.
  9. بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۳.
  10. «تو همان‌گونه که مادرت نامت نهاد، آزاده‌ای و تو در دنیا و آخرت آزاده هستی» بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۴، ۱۵.
  11. قاسمی، محمد علی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷ ص۴۱.
  12. «ای مردم کوفه! آیا از خدا و رسولش شرم نمی‌کنید از این که به حرم و دودمان پیامبر نگاه می‌کنید؟» عبدالرزاق المقرم، مقتل الحسین، ص۴۰۰.
  13. سید محسن الامین، اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۸۵.
  14. باقر شریف القرشی، حیاة الامام الحسین بن علی، ج۳، ص۳۷۰.
  15. باقر شریف القرشی، حیاة الامام الحسین بن علی، ج۳، ص۳۷۸: «أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) سَبَايَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ تَسْتَشْرِفُهُنَّ الْمَنَاقِلُ وَ يَتَبَرَّزْنَ لِأَهْلِ الْمَنَاهِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ».
  16. تاریخ طبری ج۴، ص۳۵۰.
  17. قاسمی، محمد علی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷ ص۴۲.
  18. لغت‌نامه دهخدا، ج۱۳، ص۲۰۷۹۳.
  19. محدث قمی، سفینة البحار، ج۱، ص۲۳.
  20. بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۹۱.
  21. بحار الانوار، ج۷۱، ص۳۹۱.
  22. بحار الانوار، ج۴، ص۲۳۸.
  23. «هر کس با جانش، با ما مواسات داشته باشد، فردای قیامت در بهشت با ما خواهد بود و از خشم الهی نجات پیدا خواهد کرد» موسوعة کلمات الحسین، ص۳۹۹.
  24. موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، ص۴۰۹.
  25. بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۹.
  26. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت‌نامه حضرت عباس (ع)، ص۴۳۶.
  27. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین در روز عید قربان، ص۴۴۸.
  28. قاسمی، محمد علی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷ ص۴۶.
  29. بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۷۰.
  30. مقتل الحسین، مقرم، ص۲۰۸.
  31. بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۱.
  32. بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۲.
  33. بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۰.
  34. قاسمی، محمد علی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷ ص۴۹.
  35. قاسمی، محمد علی، مقاله «امام حسین و تربیت دینی»، فرهنگ عاشورایی ج۷ ص۵۰.