بحث:آرامش در روانشناسی اسلامی
مقدمه
انسانها به آرامش و امنیت روانی نیاز دارند، زیرا در سایه آرامش و امنیت روانی، بهداشت و سلامتی جسمی و روانی و شخصیت سالم انسانی شکل میگیرد؛ و انسانها میتوانند به رشد و کمال و توسعه انسانی، اهداف عالی زندگی و سجایای اخلاقی برسند. از سویی دیگر، بهداشت روانی در گِرو پیشگیری از عوامل استرس و جلوگیری از اضطراب و شرایط تنشزا نهفته است. به یقین میتوان گفت آرامش روانی و سلامت عاطفی مهمترین نیاز همه انسانها در گستره جهان امروز است؛ زیرا غالب افراد در جوامع کنونی از ناامنی و فشار روانی، اضطراب و ترس از آینده رنج میبرند به گونه که قرنِ حاضر را «قرن اضطراب» ناشی از دیگرگونی فراگیر زندگی صنعتی و پیامدهای مخرّب آن در زندگی بشر نامیدهاند.
امروزه استرس و نگرانیهای انسان از آینده مبهم و هراس از نابودی توسط تسلیحات اتمی، میکروبی و بیولوژیک که در دسترس سیاست مداران فاسد و ارتشهای مدرن و گروههای تروریستی قرار دارد، استرس و نگرانیهای دایمی از فقر و بیکاری و ترس از عدم تأمین نیازهای زندگی بر اثر شکاف روزافزون طبقاتی، استرس و فشارروانی ناشی از ترافیک و آلودگیهای گسترده زیست محیطی که توسط شرکتهای بزرگ بر اثر ثروت اندوزی و بر داشت بیرویه از منابع طبیعی ایجاد میشود، ترس و نگرانی از خشونت و تبعیض گسترده اجتماعی، استرس و نگرانی از تبعیض فراگیر سیاسی، فرهنگی، اقتصادی که همه این فرایندِ فرساینده و مخرّب، بر اثر سیاستهای دنیاگرانه نظامهای سلطه جو و فاسدِ حاکم بر جهان إعمال میگردد، آرامش را از انسانها گرفته و زندگی را به کام جوامع بشری تلخ نموده و روزنههای امید به نجات از این چرخه ویرانگر ستم پیشه را بر روی وی بسته است. هر روز که میگذرد بر ابعاد ویرانی و تباهی زندگی انسان در زیر یوغ حاکمیت ظلم و الحاد حاکم بر جهان افزوده میشود و فریادهای تودههای مستضعف در سراسر جهان در شانتاژ رسانه نظام سلطه، محو و نابود میگردد. در این شب هراسانگیز، که ستارههای آسمان تفکر انسانی یکی پس از دیگری در کام تاریکی فرو میروند و آرزوی آدمی به نجات و دلبستگی او به سعادت توسط نظامهای سیاسیِ فاسد حاکم بر جهان به نفرت و انزجار تبدیل میشود؛ایمان به «مُنجی» و امید به ظهور آخرین ذخیره خیر و هدایت الهی و برچیده شدن دایمی طومار نظامهای فاسد حاکم بر جهان، یگانه افق روشنی است که فردای روشن را برای بشریت نوید میدهد و استرس و نگرانیها نسبت به آینده و فرجام زندگی را از روح و جان او ستُرده و به وی آرامش میدهد. همین باور و ایمان است که فرایند طولانی مبارزات بشری علیه ستم و استبداد را با غلبه نهایی جریان حق و عدالت زنده، پویا و معنا دار مینماید و موجی از امید و شهامت، شور و اشتیاق، و استقامت و پایداری و امنیت و آرامش در دل تودههای دردمند و مستضعف میآفریند.
مفهوم آرامش
لغت شناسان فارسی، آرامش را اسم مصدر و به معنای:
- آرامیدن.
- فراغت، راحت، آسایش.
- طمأنینه، سکینه.
- صلح، آشتی.
- ایمنی، امنیت.
- خواب سبُک و اندک.
- سکون،[۱] و همچنین به معنای آسودگی و فراغ ذکر کردهاند.[۲]
همانطور که ملاحظه میشود، نزدیکترین واژه عربی به آرامش کلمه سکینه است که در قرآن[۳] و منابع دینی[۴] نیز به کار رفته است. سکینه در لغت، به معنای وقار، سنگینی و آرامش است[۵] برخی آن را به هیئت خاص جسمانی معنا کردهاند که از آرامش اعضا حاصل میشود[۶]. علاّمه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان، سکینه را از ماده سکون به معنای آرامش دل دانستهاند؛ آرامشی که انسان در عزم و اراده خود دارد و هیچگونه اضطراب و نگرانی به خود راه نمیدهد؛ مانند شخص حکیم؛ یعنی کسی که دارای ملکه اخلاقی (حکمت) باشد که نسبت به کارهای خودش چنین آرامشی دارد. ایشان این آرامش را هم از خواص ایمان بر شمردهاند.[۷]
آینده و آرامش
مفهوم "آرامش"، متناظر به آینده است. به این معنا که اگر انسان نسبت به آینده خود ترس و هراسی نداشته و نسبت به سرنوشت خود در آینده احساس امنیت و اطمینان خاطر داشته باشد، آرامش هم دارد و اگر نسبت به آینده خود احساس خوف، خطر، و نگرانی داشته باشد آرامش نخواهد داشت.
آینده جهان در جهانبینی مادّی گرایان
انسان به امید آینده نیک و سعادتمندانه زنده است. امید به آینده خوب، سر چشمه پویایی و حیات]] است. آن-گاه که خورشید گرما بخش امید به آینده در دل آدمی غروب کند، تاریکیِ سیه روزی، و زنگار سرخوردگی و افسردگی آیینه جان او را تیره و تار میکند و روح زندگی را در او به مسلخ میکشد. سرخوردگی، نا امیدی، و افسردگیهای حاصل از شکست جهانبینی و ایدئولوژیهای مادّی و خود ساخته بشر که روزگاری دستورهای نهایی و تنها راه رسیدن به کمال و شادکامی تلقی میشد، امروزه ناکارآمدی خود را نشان داده و اندیشه بی ثباتی و ناامیدی نسبت به آینده را در ذهنها انداخته است. بی اعتمادی به همه چیز و همه کس روح آدمی را دستخوش نگرانی و هراس ساخته و آرامش و امید و شادی را از آن برگرفته است. این است که با آزمون و ناکارآمدی تمام ایدئولوژیهای بشری، امروزه موجی از بدبینی، منفی نگری، خودکشی، رویکرد به انواع مواد مخدر، باده گساری، لااُبالیگری، هرزهگرایی، روسپیگری، نفرت و تباهیجویی و گریز از زندگی، همراه با احساس غبن، و فریبِ ناشی از ایمان نارسا به آرمانهای شکست خورده، گریبانگیر بشر امروز شده است و کابوس ِیأس و نومیدی نسبت به آینده، آن چنان سایه سنگین خود را بر گستره گیتی گسترده که روزنه امیدی برای نجات بشریت باقی نمانده و تفکر نابودی انسان و انهدام جهان توسط تسلیحات اتمی و هیدروژنی امروزه به عنوان یک باور قطعی درآمده و افراد بسیاری از پایان جهان در فلان سال خبر میدهند!
لذا، یکی از عواملی که امروزه آرامش را از انسان گرفته است ترس و بد بینی نسبت به آینده است. شهید مطهری این ترس و نگرانی را که برخواسته از حاکمیتهای دنیاگرایان و جهانبینیهای مادّی است به خوبی تبیین نموده است: هر چند یک بار در روزنامهها، در نطقها و سخنرانیهای گردانندگان سیاست جهان، (فیلمهای آخرالزمانی هالیوودی)، آثار بدبینی شومی نسبت به آینده بشریّت و نابودی تمدّنها مشاهده میکنیم. اگر از آن درسی که دین به ما آموخته صرف نظر کنیم و ایمان به مددهای غیبی را از دست بدهیم و تنها بر اساس علل ظاهری حکم کنیم باید به آنها حق بدهیم که بدبین باشند. چرا بدبین نباشند؟ در دنیایی که سرنوشتش بستگی پیدا کرده به دگمهای که انسانی فشار دهد و پشت سرش وسائل مخرّب که قدرت آنها را خدا میداند به کار بیفتد، در دنیایی که به راستی بر روی انباری از باروت قرار گرفته و جرقّهای کافی است که یک حریق جهانی به وجود بیاورد، چه جای خوشبینی به آینده است؟ راسل در کتاب امیدهای نو میگوید: "زمان حاضر، زمانی است که در آن حسّ حیرت توأم با ضعف و ناتوانی همه را فرا گرفته است. میبینیم به طرف جنگی پیش میرویم که تقریباً هیچکس خواهان آن نیست؛ جنگی که همه میدانیم قسمت اعظم نوع بشر را به دیار نیستی خواهد فرستاد. و با وجود این مانند خرگوشی که در برابر مار افسون شده باشد خیره خیره به خطر نگاه میکنیم بدون آنکه بدانیم برای جلوگیری از آن چه باید کرد؟ در همه جا داستانهای مخوف از بمب اتمی و هیدروژنی و شهرهای با خاک یکسان شده و قحطی و سبعیّت و درنده خویی برای یکدیگر نقل میکنیم؛ ولی با اینکه عقل حکم میکند که از مشاهده چنین دورنمایی بر خود بلرزیم، چون جزئی از وجودمان از آن لذّت میبرد و شکافی عمیق روح ما را به دو قسمت سالم و ناسالم تقسیم میکند، برای جلوگیری از بدبختی تصمیم قاطعی نمیگیریم."[۸] چه تصمیمی؟ مگر بشر قادر است چنین تصمیمی بگیرد؟ هم او میگوید: "دوره به وجود آمدن انسان نسبت به دوره تاریخی، طولانی، ولی نسبت به دورههای زمینشناسی کوتاه است. تصوّر میکنند انسان یک میلیون سال است که به وجود آمده. اشخاصی هستند و از آن جمله انشتاین که به زعم آنها بسیار محتمل است که انسان دوره حیات]] خود را طی کرده باشد و در ظرف سنین معدودی موفّق شود با مهارت شگرف علمی خود، خویشتن را نابود کند."[۹]
شهید مطهری اظهار میدارد: انصافاً اگر بر اساس علل مادّی و ظاهری قضاوت کنیم این بدبینیها بسیار بهجاست. فقط یک ایمان معنوی، ایمان به "امدادهای غیبی" و اینکه "جهان را صاحبی است خدا نام" لازم است که این بدبینیها را زایل و تبدیل به خوشبینی کند و بگوید بر عکس، سعادت بشریّت، رفاه و کمال بشریّت، زندگی انسانی و زندگی مقرون به عدل و آزادی و امن و خوشی بشر، در آینده است و انتظار بشر را میکشد.
اگر این بدبینی را بپذیریم واقعاً مسأله صورت عجیب و مضحکی به خود میگیرد؛ مثَل بشر، مثَل طفلی میشود که در اوّلین لحظهای که قادر میشود چاقو به دست بگیرد، آن را به شکم خود میزند، خودکشی میکند و کوچکترین حظّی از وجود خود نمیبرد. حالا اگر بنا باشد که انسان به همین زودی با مهارت شگرف علمی خود، خود را نابود کند و اگر واقعاً انسان با قدرت علمی خود گور خود را به دست خود کنده باشد و چند گامی بیشتر تا گور خود فاصله نداشته باشد؛ اگر واقعاً چنین خودکشی اجتماعی در انتظار بشر باشد باید بگوییم خلقت این موجود بسی بیهوده و عبث بوده است.[۱۰]
آینده جهان در جهانبینی دینی
شهید مطهری، جهانبینی مادّی حاکم بر آینده جهان را که زندگی انسان را در هراس و اضطراب فرو برده است رد نموده و نگرش مثبت دینی را نسبت به آینده انسان و جهان این چنین تبیین مینماید: را ما به دلیل اینکه مؤمن و مسلمانیم و در عمق ضمیرمان این اصل وجود دارد که: "جهان را صاحبی است خدا نام"، هر چه در دنیا پیشامدهایی میشود هرگز احساس خطر عظیم، خطری که احیاناً بشریّت را نیست و نابود کند و کره زمین را تبدیل به توده خاکستر کند و زحمات چند هزار ساله بشریّت را کأن لم یکن نماید نمیکنیم. در تهِ دل خودمان باور داریم که سالهای سال، قرنها، شاید میلیونها سال دیگر، در روی این زمین زندگی و حیات]] موج خواهد زد. فکر میکنیم بعد از ما آنقدر مسلمانها بیایند و زندگی کنند و بروند که فقط خدا عدد آنها را میداند. آری، ما در تهِ دل خود اینطور فکر میکنیم و هرگز این اندیشه را به خود راه نمیدهیم که ممکن است عمر جهان، یعنی عمر بشر و عمر زمینِ ما به پایان رسیده باشد. تعلیمات انبیاء، نوعی امنیّت و اطمینان خاطر به ما داده است و در واقع در تهِ قلب خود به مددهای غیبی ایمان و اتّکا داریم. اگر به ما بگویند یک ستاره عظیم در فضا در حرکت است و تا شش ماه دیگر به مدار زمین میرسد و با زمین ما برخورد میکند و در یک لحظه زمینِ ما به یک توده خاکستر تبدیل میشود، باز هم با همه ایمان و اعتقادی که به پیشبینیهای دانشمندان داریم به خود ترس راه نمیدهیم، در تهِ دلمان یک نوع ایمان و اطمینانی هست که، بنا نیست بوستان بشریّت که تازه شکفته است در اثر بادِ حوادث ویران گردد.
آری، همان طوری که باور نمیکنیم زمینِ ما به وسیله یک ستاره، یک حادثه جوّی نیست و نابود شود، باور نمیکنیم که بشریّت به دست خود بشر و به وسیله نیروهای مخرّبی که به دست بشر ساخته شده منهدم گردد. آری، ما به حکم یک الهام معنوی که از مکتب انبیاء گرفتهایم باور نمیکنیم. دیگران چطور؟ آیا آنها هم باور نمیکنند؟ آیا همین اطمینان و خوشبینی نسبت به آینده انسان و زمین و زندگی و تمدّن و خوشبختی و بهروزی و عدالت و آزادی در آنها وجود دارد؟ ابداً.
آری، یک نفر مادّی مسلک میتواند این چنین فکر کند، ولی یک نفر تربیت شده در مکتب الهی اینطور فکر نمیکند؛ او میگوید: ممکن نیست که جهان به دست چند نفر دیوانه ویران شود؛ او میگوید: درست است که جهان بر سر پیچ خطر قرار گرفته است، ولی خداوند همان طور که در گذشته- البتّه در شعاع کوچکتری- این معجزه را نشان داده، بر سر پیچهای خطر بشر را یاری کرده و از آستین غیب مصلح و منجی رسانده است، در این شرایط نیز چنان خواهد کرد.[۱۱] همانطور که پیامبر اعظم(ص) این اطمینان را برای بشریت داد: «وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی ذَهَبَ أَهْلُ الْأَرْضِ»: اهلبیت من مایه امنیت و امان اهل زمین است، پس زمانیکه آنان از زمین بروند، اهل زمین نیز از میان خواهند رفت."[۱۲]
آینده جهان در جهانبینی انتظار
مکتب انتظار، نه تنها پایان و نابودی جهان را در عصر کنونی نفی میکند، بلکه آینده سرشار از خوبی و خیر و برکت و امنیت را برای بشریت نوید میدهد:
عدالت جهانگیر، پس از ظلم گسترده
در جهانبینی انتظار، کار جهان عبث نیست، عمر جهان به پایان نرسیده است، هنوز اوّل کار است، دولتی مقرون به عدل و عقل و حکمت و خیر و سعادت و سلامت و امنیّت و رفاه و آسایش و وحدت عمومی و جهانی در انتظار بشریّت است، همانطور که پیامبر اخرالزمان این نوید قطعی را به بشریت داده است: "اگر از دنیا جز روزی باقی نماند، خداوند آن روز آن چنان طولانی گرداند تا قائم ما ظهور کند، پس جهان را سرشار از قسط و عدالت گرداند، چنانکه از ظلم و ستم پر شده بود: «وَ لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ حَتَّی یَخْرُجَ قَائِمُنَا فَیَمْلَأَهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.»"[۱۳]
آسایش و رفاه در سایه حاکمیت پرهیزگاران، پس از نابودی دولت فاسقان
بر اساس جهانبینی انتظار، آینده جهان در سایه حکومت صالحان است و در آن، انتخاب اصلح به معنی واقعی صورت خواهد گرفت. ایام امنیت، رفاه و بهروزی خواهد رسید "و زمین به نور پروردگارش روشن خواهد شد: ﴿وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا﴾[۱۴]. زمانیکه که حضرت قائم(ع) قیام کند، در آن عصر به عدالت حکم شود و ستم برای همیشه رخت بر بندد، راهها امن گردد، زمین برکات و استعدادهای خود را ظاهر گرداند و حدّاکثر استفاده از منابع و خیرات زمین صورت گیرد، فقیری پیدا نشود که مردم صدقات و زکات خود را به او بدهند و این است معنی سخن خدا: عاقبت از آن متّقیان است: «اذا قامَ الْقائِمُ حَکَمَ بِالْعَدْلِ، ارْتَفَعَ فی أیّامِهِ الْجَوْرُ وَ أمِنَتْ بِهِ السُّبُلُ، وَ اخْرَجَتِ الارْضُ بَرَکاتِها فَلَا یَجِدُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ یَوْمَئِذٍ مَوْضِعاً لِصَدَقَتِهِ وَ لَا لِبِرِّهِ لِشُمُولِ الْغِنَی جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعالی»: ﴿وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۱۵][۱۶]
آبادی فراگیر، پس از جنگ و ویرانی
هر صبح دلانگیزی، پس از یک شب تاریک طلوع میکند. به گفته شهید مطهری: همان طور که ظهورهای گذشته پس از سختیهایی بوده، قطعاً این ظهور نیز پس از سختیها و شدّتها خواهد بود. همیشه برقها در ظلمتها میجهد.[۱۷] امام علی ((ع)) به این سختیها و نشانههای پیش از ظهور اشاره فرموده و آثار رفاه و امنیت و عدالت و معنویت دولت الهی امام مهدی(ع) را پس از ظهور، این چنین بیان کرده است: «حَتَّی تَقُومَ الْحَرْبُ بِکُمْ عَلَی سَاقٍ بَادِیاً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا أَلَا وَ فِی غَدٍ وَ سَیَأْتِیغَدٌ بِمَا لَا تَعْرِفُونَ یَأْخُذُ الْوَالِی مِنْ غَیْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَی مَسَاوِئِ أَعْمَالِهَا وَ تُخْرِجُ لَهُ الْأَرْضُ أَفَالِیذَ کَبِدِهَا وَ تُلْقِی إِلَیْهِ سِلْماً مَقَالِیدَهَا فَیُرِیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السِّیرَةِ وَ یُحْیِی مَیِّتَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّةِ»:جنگ قد علَم خواهد کرد، در حالی که دندانهای خود را نشان میدهد. پستانهایش پر و آماده است. شروع کار شیرین است و عاقبت آن تلخ. همانا فردا- و فردا چیزی ظاهر خواهد کرد که او را نمیشناسید و انتظارش را ندارید- آن حاکم انقلابی هر یک از عمّال حکومتهای قبلی را به سزای خودش خواهد رسانید، زمین پارههای جگر خود را از معادن و خیرات و برکات برای او بیرون خواهد آورد و کلیدهای خود را با تمکین به او تسلیم خواهد کرد؛ آن وقت به شما نشان خواهد داد که عدالت واقعی چیست، و کتاب خدا و سنّت پیامبر را احیاء خواهد کرد.[۱۸] در این خطبه امام علی ((ع)) نیز، از یک آینده سخت و خشمناک و جنگهای وحشتزا یاد میکند، ولی در پایان این شب سیه، طلوع خورشید درخشان توحید و عدالت را نوید میدهد.
امنیت دایمی، پس از خوف و تهدیدها
براساس جهانبینی انتظار، آینده جهان و فردای سرنوشت انسان همان است که خداوند متعال در قرآن کریم ترسیم فرموده است.آینده که در آن حجّت خدا(ع) و صالحان امت، زمام امور جهان را به دست میگیرند و حاکمیت دین اسلام به عنوان آخرین و کاملترین آئین توحیدی، موجب رضایت و خوشنودی خداوند و انسان در زندگی میشود و ترس و هراسها از میان رفته و امنیت و آرامش دایمی بر انسان و جهان حاکم میشود: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا﴾[۱۹] جهانبینی و آرمان مکتب انتظار و فلسفه بزرگ مهدویّت چنین است؛ در عین اینکه پیشبینی یک سلسله حوادث و تکانههای شدید و و بروز ستم و نابسامانیهای فراگیر است، پیشبینی ظهور آینده امن و سعادت بخش و پیروزی کامل عقل بر جهل، توحید بر شرک، ایمان بر شک، عدالت بر ظلم، سعادت بر شقاوت نیز هست؛ لذا نوید دِه و آرزو ساز و آرامشبخش است.
آرامش، در سایه زیارت، توسّل و دعا برای امام زمان
علاوه بر آرامش و امنیتی که از باورها و جهانبینی انتظار، برای انسان مضطرب و مضطر معاصر حاصل میشود، دعا، توسّل و زیارت امام مهدی(ع)، به عنوان حجّت خدا و مایه امان و پناه انسان در زمین، برای انسانهای منتظِر بسی امنیت آفرین و آرامش بخش است. بخشی زیادی از معارف مهدوی(ع)، مربوط به زیارت، توسّل و دعا برای سلامتی و ظهور آن حضرت است. این معارف، نقش بسیار مهمی در بهداشت و امنیت و آرامش روانی دارد. امام زمان(ع) نقش بسیار زنده و مؤثّر در مناسک مذهبی جامعه مؤمنین دارد. آنان در قنوت نماز یا پس از ادای هر فریضه، دعای سلامتی و فرَج آن حضرت را با دلهای آکنده از اشتیاق زمزمه میکنند: الگو:متن جدیث: خدایا، ولیّات حضرت حجّة بن الحسن که درودهای تو بر او و بر پدرانش باد، در این لحظه و در تمام لحظات، سرپرست و نگاهدار و راهبر و یاریگر و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتی که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده و مدّت زمان طولانی در آن بهرهمند سازی!".
پانویس
- ↑ محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۷۵، چاپ دهم، جلد اول، ص ۴.
- ↑ محمد بهشتی، فرهنگ امید، تهران، انتشارات فؤاد، ۱۳۷۱، چاپ اول، ص ۲۳ و ۲۵.
- ↑ ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ﴾ «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.
- ↑ امام صادق(ع): «هُو الَّذی أَنْزَل السَّکِیْنَةَ فی قُلُوبِ المُؤمِنینَ، قالَ: هُو الإیمانُ». (کافی، ج۲، ص ۱۵).
- ↑ جمال الدین محمّدبن مکرم ابن منظور، لسان العرب، ج ۶، ص ۳۱۳ ماده سکن.
- ↑ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۱، ص ۳۹۴ ماده «سکن».
- ↑ محمدحسین طباطبائی، المیزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ پنجم، ج۲، ص۴۳۸-۴۴۰.
- ↑ برتراند راسل، امیدهای نو، بخش سرگردانیهای ما، ص۲، به نقل از شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶۰.
- ↑ راسل، پیشین، بخش تسلط بر طبیعت، ص۲۶، به نقل از شهید مطهری، همان.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۰ش، چاپ نهم، ج۳، ص۳۵۹-۳۶۳.
- ↑ مرتضی مطهری، همان.
- ↑ محمد بن علی ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ۲جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: دوم، ۱۳۹۵ق، ص۲۰۵.
- ↑ علی بن محمد خزاز رازی، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ۱جلد، بیدار - قم، ۱۴۰۱ ق، ص۱۶۵.
- ↑ «و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک میگردد و کارنامه (ها) برنهاده میشود و پیامبران و گواهان را میآورند و میان آنان به حقّ داوری میکنند و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۹.
- ↑ «موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.
- ↑ محمد بن احمد فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ۲جلد، انتشارات رضی - ایران؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۷۵ ش، ص۲۶۵.
- ↑ مرتضی مطهری، همان.
- ↑ محمد بن حسین شریف الرضی، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ۱جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق، ص۱۹۵-۱۹۶.
- ↑ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان ر» سوره نور، آیه 55.