ثواب در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

واژه‌شناسی

«ثواب» از ریشه «ث ـ و ـ ب» در لغت به معنای رجوع، [۱] بازگشت پس از رفتن،[۲] و رجوع به حالت نخستین است[۳] و در اصطلاح به معنای مطلق منفعت[۴] یا منفعت خالص استحقاقی همراه با تعظیم و اجلال است[۵] که در عوض اعمال نیک به شخص داده می‌‌شود و از این رو به آن ثواب گفته شده که به شخص باز می‌‌گردد[۶] یا وی به آن رجوع می‌‌کند.[۷]

اصطلاح «ثواب» با دو اصطلاح، «عوض» و «تفضّل» فرق دارد؛ زیرا پاداش در صورتی که بنده مستحق آن بوده، همراه با تعظیم باشد «ثواب» و اگر همراه با تعظیم نباشد «عوض» و اگر بدون استحقاق و تعظیم باشد «تفضل» است.[۸]

تفاوت ثواب و جزا نیز در این است که جزا بر مطلق عوض خیر یا شر، و ثواب تنها بر عوض خیر اطلاق می‌‌شود[۹] یا در صورت مطلق بودن، چنان که برخی برآن‌اند[۱۰] استعمال آن در پاداش خیر بیشتر است.[۱۱]

تفاوت ثواب با اجر در عرف هم این است: ثواب خصوص پاداش طاعات است؛ ولی اجر گاهی به همین معنا و گاهی به معنای عوضی است که در برابر مطلق منافع مبادله می‌‌شود؛[۱۲] همچنین ثواب گاه بر عوض کار شر اطلاق می‌‌شود؛ ولی اجر همیشه در عوضی به کار می‌‌رود که به سود انسان است[۱۳].[۱۴]

ثواب در قرآن کریم

ثواب و پاداش کار نیک در قرآن با واژه‌ها و تعبیرات مختلفی آمده است؛ مانند:

  1. ثواب و مشتقات آنکه حدود ۲۸ بار به کار رفته و در بیشتر موارد به معنای پاداش کار خیر آمده است ﴿مَنْ كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا بَصِيرًا[۱۵]، ﴿فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ[۱۶]، ﴿فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ[۱۷] و گاه در عقاب و پاداش کارهای بد به کار رفته است﴿هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ[۱۸].[۱۹]
  2. جزا و مشتقات آنکه هم در پاداش کار نیک ﴿وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا[۲۰] و هم در عوض کار بد ﴿وَمَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِنْ دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ[۲۱] استعمال شده است.
  3. اجر و مشتقات آنکه در آیاتی پرشمار مطرح شده و در بیشتر موارد به معنای عوض طاعات و پاداش معنوی است ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۲۲]، ﴿الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۲۳]، ﴿الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۲۴] و گاه به معنای عوض مادی و دنیوی آمده است. ﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى[۲۵]

تعبیرهای دیگری نیز در قرآن ذکر شده که می‌‌تواند به ثواب معنا شود؛ مانند

  1. «حسنه» ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ[۲۶].[۲۷]،
  2. «خلاق» ﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ [۲۸]، ﴿فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ[۲۹].[۳۰]،
  3. «نصیب» ﴿أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ[۳۱].[۳۲]،
  4. «حظّ» ﴿وَلَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۳۳].[۳۴]،
  5. ﴿خَرَاجُ رَبِّكَ در آیه ﴿أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ[۳۵].[۳۶]،
  6. ﴿مَا عِنْدَ اللَّهِ در آیه ﴿فَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ[۳۷].[۳۸]
  7. ﴿ لِقَاءَ رَبِّهِ در آیه ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا[۳۹].[۴۰]

قرآن کریم در آیات مزبور از مباحث گوناگونی سخن به میان آورده است؛ مانند ماهیت ثواب، نسبت پاداش با اعمال نیک، تفاوت پاداش‌ها و ملاک‌های آن، شرایط ثواب، ویژگی‌ها و اوصاف ثواب الهی، عوامل و موانع ثواب و برخی از ثواب‌هایی که خداوند در دنیا و آخرت به بندگان عطا می‌‌کند[۴۱].

رابطه ثواب و عمل

رابطه اعمال با ثواب و عقاب را می‌‌توان چندگونه تبیین کرد: ۱. صرفا اعتباری و قراردادی باشد؛ یعنی همان طور که قانونگذاران در قبال جرایم، مجازات‌هایی را وضع و اعتبار می‌‌کنند، خداوند متعالی نیز برای اعمال نیک و بد پاداش و عقابی را معین کرده که در آخرت به انسان داده می‌‌شود.(۱) ۲. تکوینی و به شکل ارتباط علّی و معلولی باشد که با وضع و اعتبار تغییر نمی‌کند. در این بیان به رغم تکوینی بودنِ جزای اخروی، نوعی دوگانگی میان جزا و عمل وجود دارد.(۲) ۳. در مقابل این دو بیان، قائلان به تجسم اعمال، هر گونه دوگانگی و انفکاک میان جزای اعمال و خود عمل را نفی کرده و به عینیت جزا و عمل معتقد شده‌اند،(۳) چنان که از آیات بسیار استفاده می‌‌شود ثوابی که خداوند در قیامت به انسان می‌‌دهد همان اعمال نیک وی است که از زمان انجام عمل محقق شده و همراه انسان است و در قیامت مجسم می‌‌شود؛(۴) مانند آیاتی که از نشان دادن خود اعمال به انسان‌ها در قیامتسخن به میان آورده است:(۵) «یَومَئِذٍ یَصدُرُ النّاسُ اَشتاتـًا لِیُرَوا اَعمــلَهُم * فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یَرَه» (زلزال / ۹۹، ۶ ـ ۷)، «و اَن لَیسَ لِلاِنسـنِ اِلاّ ما سَعی * واَنَّ سَعیَهُ سَوفَ یُری» (نجم / ۵۳، ۳۹ ـ ۴۰) یا از حضور اعمال در قیامت یاد کرده: «یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفسٍ مّا عَمِلَت مِن خَیرٍ مُحضَرًا» (آل عمران / ۳، ۳۰) یا از پرده برداشتن از اعمال پس از مرگ ـ که تا موجود نباشد پرده برداشتن از آن معنا ندارد (۶) ـ خبر داده است: «لَقَد کُنتَ فی غَفلَةٍ مِن هـذا فَکَشَفنا عَنکَ غِطَـاءَکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدید». (ق / ۵۰، ۲۲) بر این اساس همه ثواب‌های اُخروی، مانند بهشت، درختان و میوه‌های بهشتی، جویبارها، حورالعین و غلمان، همان اعمال و اخلاق نیک انسان‌ها هستند که به صورت این نعمت‌ها مجسم می‌‌گردند.(۷) روایات نیز گواه این امرند؛ از جمله در روایتی پیامبر اکرم (ص) ثواب‌ها و نعمت‌های اخروی را همان اعمال انسان‌ها برشمرده که به آنها بازگردانده می‌‌شوند.(۸) در روایتی دیگر، از ورود اعمال خیری چون نماز،زکات و صبر به درون قبر همراه انسان نیکوکارسخن به میان آمده است.(۹) (<= تجسم اعمال) پاره ای از آیات، واژه‌های ثواب و اجر را در باره پاداش‌های دنیوی نیز به کار برده و به صراحت از ثواب دنیوی و اخروی یاد کرده اند: «مَن کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنیا فَعِندَ اللّهِ ثَوابُ الدُّنیا والأخِرَة» (نساء / ۴، ۱۳۴)، «فَـ ٔ تـهُمُ اللّهُ ثَوابَ الدُّنیا و حُسنَ ثَوابِ الأخِرَة». (آل عمران / ۳، ۱۴۸) مفسران برخی از مصادیق ثواب دنیا را پیروزی بر دشمن و گرفتن غنایم جنگی و امنیت جانی و مالی دانسته‌اند؛(۱۰) همچنین در آیه ای از دادن پاداش دنیوی به حضرت ابراهیم یاد شده است:(۱۱) «وءاتَینـهُ اَجرَهُ فِی الدُّنیا واِنَّهُ فِی الأخِرَةِ لَمِنَ الصّــلِحین». (عنکبوت / ۲۹، ۲۷) در روایات اهل بیت (ع) نیز به صراحت از اعطای ثواب دنیوی و اخروی به برخی انسان‌ها از سوی خداوند یاد شده است.(۱۲) برخی با توجه به این گونه آیات و روایات گفته‌اند که خداوند قسمتی از ثواب انسان‌ها را در دنیا می‌‌دهد و در قیامت آن را کامل می‌‌کند.(۱۳) (<= همین مقاله، تنوع پاداش نیکوکاران) ۱. ر. ک: مجموعه آثار، ج ۱، ص۲۳۰، «عدل الهی». ۲. همان، ج ۴، ص۸۰۶، «معاد». ۳. همان، ج ۱، ص۲۳۰، «عدل الهی». ۴. المیزان، ج ۶، ص۳۷۶. ۵. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص۱۸۷. ۶. المیزان، ج ۶، ص۳۷۶. ۷. کنزالدقائق، ج ۱، ص۱۹۲؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۵، ص۱۸۷. ۸. الصافی، ج ۱، ص۲۳۷؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص۱۹۳؛ بحارالانوار، ج ۳، ص۹۰. ۹. الکافی، ج ۳، ص۲۴۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۳، ص۸۹؛ بحار الانوار، ج ۶، ص۲۶۵. ۱۰. التبیان، ج ۳، ص۳۵۲ - ۳۵۳؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۴۱۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۴۱۹. ۱۱. جامع البیان، ج ۲۰، ص۱۷۵؛ مجمع البیان، ج ۸، ص۲۱. ۱۲. نور الثقلین، ج ۲، ص۳۰۱؛ بحارالانوار، ج ۷، ص۲۶۰ - ۲۶۱؛ نهج السعاده، ج۴، ص۱۰۷-۱۰۹. ۱۳. اوائل المقالات، ص۱۱۲[۴۲].

استحقاقی یا تفضلی بودن ثواب

عده ای از آن جهت که خداوند بندگان را به تکالیف مشقت آور مکلف کرده، بنده را مستحق دریافت این پاداش‌ها دانسته (۱) و اعطای پاداش را بر خداوند واجب دانسته‌اند.(۲) برخی مستند این مدعا را آیاتی دانسته‌اند که اعطای پاداش الهی را در مقابل عمل بنده قرار داده است؛(۳) مانند «فَـ ٔ مِنوا بِاللّهِ و رُسُلِهِ و اِن تُؤمِنوا و تَتَّقوا فَلَکُم اَجرٌ عَظیم». (آل عمران / ۳، ۱۷۹) مستند دیگر، تعبیر از «ثواب» به «اجرت» در این آیه و آیات مشابه است و اجرت بر عوض در مقابل عمل اطلاق می‌‌گردد.(۴) برخی نیز استحقاقی بودن پاداش را از آیاتی استفاده کرده‌اند که در دادن پاداش، ظلم را از خداوند نفی می‌‌کند؛(۵) مانند «اِنَّ اللّهَ لا یَظـلِمُ مِثقالَ ذَرَّةٍ و اِن تَکُ حَسَنَةً یُضـعِفها» (نساء / ۴، ۴۰)؛ زیرا هنگامی ظلم محقق می‌‌شود که فردی حق دیگری را که ادای آن لازم است ندهد.

در مقابل، گروهی، پاداش‌های خداوند را تفضّلی دانسته و گفته‌اند:انسان و همه اعمال او ملک خداوند است، از این رو وی در مقابل انجام اعمال، حقی بر عهده خداوند ندارد.(۶) اینان نیز به آیاتی تمسّک کرده‌اند که پس از بیان برخی پاداش‌ها، آن را فضل الهی می‌‌شمرد؛(۷) مانند «کَذلِکَ و زَوَّجنـهُم بِحورٍ عین * یَدعونَ فیها بِکُلِّ فـکِهَةٍ ءامِنین * لا یَذوقونَ فیهَا المَوتَ اِلاَّ المَوتَةَ الاولی و وَقـهُم عَذابَ الجَحیم * فَضلاً مِن رَبِّکَ ذلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظیم». (دخان / ۴۴، ۵۴ ـ ۵۷) بعضی هم از برخی آیات استفاده کرده‌اند که بیشتر ثواب تفضّل است و تنها اندکی از آنکه در مقابل انجام تکلیف قرار دارد استحقاقی است؛ مانند «فَاَمَّا الَّذینَ ءامَنوا و عَمِلوا الصّــلِحـتِ فَیُوَفّیهِم اُجورَهُم و یَزیدُهُم مِن فَضلِهِ» (نساء / ۴، ۱۷۳؛ نیز نور / ۲۴، ۳۸؛ فاطر / ۳۵، ۳۰) که مراد از کامل دادن اجرت: «فَیُوَفّیهِم اُجورَهُم»پاداش استحقاقی است و مقصود از مقداری که خدا اضافه می‌‌کند: «و یَزِیدَهُم مِن فَضلِهِ» پاداش تفضلی است؛(۸) همچنین در تفسیر آیه «لِلَّذینَ اَحسَنوا الحُسنی و زیادَةٌ» (یونس / ۱۰، ۲۶) گفته شده که «الحُسنی» ثواب استحقاقی و «زیادَةٌ» ثواب تفضّلی است.(۹) برخی هم یک قسمت از ۱۰ قسمت پاداش را که خداوند برای انجام کار نیک عطا می‌‌کند: «مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها» (انعام / ۶، ۱۶۰) استحقاقی و ۹ قسمت دیگر را تفضّلی دانسته‌اند.(۱۰) در این میان، اهل معرفت گرچه در ابتدا رحمت خدا را به رحمت وجوب و رحمت امتنان قسمت کرده و قسم اول را در مقابل اعمال عبد و قسم دوم را منّتی از جانب خدا دانسته‌اند که بر اعمال بندگان متوقف نیست؛ ولی با این همه گفته‌اند: از آنجا که خداوند خود بر بندگان منت نهاده و بر خویش واجب ساخته تا پاداش اعمال آنها را بدهد، رحمت وجوب نیز به رحمت امتنان بازمی گردد،(۱۱) بنابراین می‌‌توان همه پاداش‌ها را تفضلی دانست. ۱. رسائل، ج ۱، ص۱۳۱؛ ج ۳، ص۱۴۷ - ۱۴۸؛ التبیان، ج ۳، ص۴۹۴. ۲. شرح نهج البلاغه، ج ۳، ص۳۳۴؛ ج ۱۹، ص۱۹۱؛ اللوامع الالهیه، ص۴۳۴. ۳. مجمع البیان، ج ۲، ص۴۵۷. ۴. مجمع البیان، ج ۳، ص۲۲۷؛ الصافی، ج ۱، ص۵۱۶؛ کنز الدقائق، ج ۲، ص۶۷۰. ۵. ر. ک: التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص۱۰۲. ۶. المیزان، ج ۱۹، ص۱۵۴. ۷. التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۲۵۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۱۵۸؛ المیزان، ج ۱۸، ص۱۵۱. ۸. مجمع البیان، ج ۳، ص۲۵۱؛ الکشاف، ج ۲، ص۳۴۲. ۹. التبیان، ج ۵، ص۳۶۵؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۷۹؛ الکشاف، ج ۲، ص۳۴۲. ۱۰. التبیان، ج ۴، ص۳۳۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۲۵۱؛ نورالبراهین، ج ۲، ص۴۲۵. ۱۱. شرح فصوص الحکم، ص۹۱۳ - ۹۱۴[۴۳].

نسبت پاداش با اعمال نیک

پاداش عمل نیک در نگاهی کلّی بهتر از خود عمل است: «مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَیرٌ مِنها» (نمل / ۲۷، ۸۹؛ قصص / ۲۸، ۸۴)؛ زیرا اوّلاً عمل، مقدّمه و پاداش، غایت است و به هر روی غایت از مقدمه بهتر است.(۱) ثانیا براساس تفضل و منّتِ الهی،پاداش کار نیک ۱۰ برابر آن است:(۲) «مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها» (انعام / ۶، ۱۶۰)، بلکه اگر قابلیتی وجود داشته باشد گاه پاداش عمل بیشتر از ۱۰ برابر است،(۳) همان طور که درباره انفاق کنندگان در راه خدا آمده که مَثَل (انفاق) آنان مَثَل دانه ای است که ۷ خوشه می‌‌رویاند که در هر یک ۱۰۰ دانه وجود دارد و خداوند برای هرکس که بخواهد آن را چند برابر می‌‌کند: «مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ اَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنـبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ واللّهُ یُضـعِفُ لِمَن یَشاء..». (بقره / ۲، ۲۶۱)؛ نیز درباره صابران تصریح شده که آنان بدون حساب پاداش داده می‌‌شوند: «اِنَّما یُوَفَّی الصّـبِرونَ اَجرَهُم بِغَیرِ حِساب» (زمر / ۳۹، ۱۰)؛ همچنین درباره کسانی که با دادن قرض الحسنه مؤمنان را در جهاد با دشمنان خدا تجهیز می‌‌کنند،(۴) تأکید شده که خداوند آنها را به اضعاف کثیره ـ که به هزاران هزار (۵) یا شمارش ناپذیر بودن (۶) تفسیر شده ـ پاداش می‌‌دهد: «مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللّهَ قَرضـًا حَسَنـًا فَیُضـعِفَهُ لَهُ اَضعافـًا کَثیرَة». (بقره / ۲، ۲۴۵) از امام صادق(ع) نقل شده که چون آیه «مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَیرٌ مِنها» (نمل / ۲۷، ۸۹) نازل شد، رسول خدا (ص)پاداش بیشتر را طلب کرد؛ آن گاه خداوند پاداش عمل نیک را ۱۰ برابر آن قرار داد (انعام / ۶، ۱۶۰) و چون رسول خدا (ص) پاداش بیشتری را‌طلبید، خداوند آیه «... فَیُضـعِفَهُ لَهُ اَضعافـًا کَثیرَة» (بقره / ۲، ۲۴۵) را نازل کرد و «کثیر» نزد خدا چیزی است که شماره ندارد.(۷) از سفیان ثوری نیز نقل شده که چون آیه ۱۶۰ انعام / ۶، نازل شد رسول خدا (ص) گفت: بار خدایا! ثواب آن را بیفزای؛ آن گاه خداوند آیه ۲۴۵ بقره / ۲ را نازل کرد. پیامبر عرض کرد: بر این نیز زیاد گردان. خدای متعالی آیه ۲۶۱ بقره / ۲ را فرو فرستاد. پیامبر باز عرضه داشت: بر این نیز بیفزای. خداوند پاداش بدون حساب را به صابران وعده داد. (زمر / ۳۹، ۱۰)(۸) در دو آیه نیز سخن از واگذاری نوع یا اندازه پاداش نیکوکاران به خواست خود آنان است: «لَهُم ما یَشاءونَ عِندَ رَبِّهِم ذلِکَ جَزاءُ المُحسِنین» (زمر / ۳۹، ۳۴؛ نیز شوری / ۴۲، ۲۲)؛ همچنین در یک آیه، پاداششب زنده داران، بیرون از محدوده آگاهی انسان و حتی فرشتگان دانسته شده است:(۹) «فَلا تَعلَمُ نَفسٌ ما اُخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ اَعیُنٍ جَزاءً بِما کانوا یَعمَلون». (سجده / ۳۲، ۱۷) ۱. المیزان، ج ۱۵، ص۴۰۶. ۲. المیزان، ج ۱۶، ص۸۳. ۳. المیزان، ج ۷، ص۳۹۱. ۴. المیزان، ج ۲، ص۲۸۳. ۵. مجمع البیان، ج ۲، ص۱۳۷. ۶. همان؛ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۲۴۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۳۰۷. ۷. مجمع البیان، ج ۲، ص۱۳۷؛ الصافی، ج ۱، ص۲۷۳؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۲۴۳. ۸. الدرالمنثور، ج ۱، ص۳۱۳؛ فتح القدیر، ج ۱، ص۲۶۳. ۹. جامع البیان، ج ۲۱، ص۱۲۴؛ نمونه، ج ۱۷، ص۱۴۸[۴۴].

تفاوت پاداش‌ها و ملاک‌های آن

پاداش عمل افراد که از جهاتی با هم متفاوت‌اند، یکسان نیست. عمده اموری که در متفاوت بودن پاداش افراد مؤثرند، عبارت‌اند از:

علم و معرفت

افراد عالم و غیر عالم از جهت درجه و ثواب الهی یکسان نیستند:(۱) «هَل یَستَوِی الَّذینَ یعلَمونَ والَّذینَ لا یَعلَمونَ» (زمر / ۳۹، ۹)، بلکه اعمال دانایان از ثواب برتری برخوردار است: «(۲) یَرفَعِ اللّهُ الَّذینَ... اوتُوا العِلمَ دَرَجـتٍ..».. (مجادله / ۵۸، ۱۱) در روایتی نیز ثواب عالم از [غیر عالمِ] روزه‌دار شب زنده داری که در راه خدا می‌‌جنگد بالاتر دانسته شده است؛(۳) همچنین در روایتی دیگر،پاداشخواب عالم، برتر از عبادت عابد و نیز ثواب دو رکعت نماز او برتر از ثواب ۱۰۰۰ رکعت نماز عابد شمرده شده است.(۴) ۱. جامع البیان، ج ۲۳، ص۲۴۱؛ مجمع البیان، ج ۸، ص۳۸۹؛ زاد المسیر، ج ۷، ص۸. ۲. التبیان، ج ۹، ص۵۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص۲۹۹؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص۱۵۵. ۳. وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۱۴؛ مستدرک الوسائل، ج ۹، ص۵۲. ۴. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۶۷؛ عدة الداعی، ص۶۶؛ عوالی اللئالی، ج ۴، ص۷۳[۴۵].

موقعیت و جایگاه خاص

افرادی که از جایگاه خاص اجتماعی برخوردارند، از نظر ثواب و نیز عقاب اعمال با دیگران متفاوت‌اند؛ مثلاً اعمال نیک و بد همسران پیامبر به سبب موقعیت ویژه آنان دو برابر جزا دارد: «مَن یَأتِ مِنکُنَّ بِفـحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضـعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَینِ... * و مَن یَقنُت مِنکُنَّ لِلّهِ و رَسولِهِ وتَعمَل صــلِحـًا نُؤتِها اَجرَها مَرَّتَینِ واَعتَدنا لَها رِزقـًا کَریمـا». (احزاب / ۳۳، ۳۰ - ۳۱) علت این امر، الگو بودن این افراد و تأثیر کردار و گفتار آنان در هدایت یا گمراهی دیگران است (۱) از این رو آنها باید در انجام تکالیف الهی اهتمام و احتیاط بیشتری داشته باشند.(۲) در روایتی امام سجاد(ع) اهل بیت (ع) را به حکم مزبور سزاوارتر دانسته‌اند.(۳) برخی در بیان دو برابر بودن پاداش زنان پیامبر (ص) گفته‌اند: یک اجر به سبب اطاعت خدا و اجر دیگر به جهت طلب رضایت پیامبر با قناعت ورزیدن و حسن معاشرت و... است.(۴) ۱. نمونه، ج ۱۷، ص۲۸۵. ۲. المیزان، ج ۱۶، ص۳۰۷ - ۳۰۸. ۳. مجمع البیان، ج ۸، ص۱۵۳؛ نورالثقلین، ج ۴، ص۲۶۸؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص۱۷۵. ۴. الصافی، ج ۴، ص۱۸۶[۴۶].

سختی و مشقت

اعمالی که مشقت بیشتری دارند، از ثواب برتری برخوردارند، به همین جهت قرآن کسانی را که قبل از فتح مکه (۱) یا پیش از صلح حدیبیه (۲) در راه خداانفاق و جهاد کرده‌اند دارای پاداشی بزرگ‌تر دانسته است:(۳) «لا یَستَوی مِنکُم مَن اَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ وقـتَلَ اُولـئِکَ اَعظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذینَ اَنفَقوا مِن بَعدُ و قـتَلوا». (حدید / ۵۷، ۱۰) برخی علت افزایش ثواب این افراد را سخت‌تر بودن جهاد و انفاق و نیاز بیشتر اسلام به این دو عمل در آن زمان دانسته‌اند.(۴) در روایات نیز میزان ثواب اعمال به اندازه مشقت آنها دانسته شده (۵) و از این رو برترین اعمال سخت‌ترین آنها شمرده شده است.(۶) ۱. جامع البیان، ج ۲۷، ص۲۸۶؛ التبیان، ج ۹، ص۵۲۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص۲۳۹. ۲. مجمع البیان، ج ۹، ص۳۸۶؛ المیزان، ج ۱۹، ص۱۵۳. ۳. تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص۲۴۰؛ فتح القدیر، ج ۵، ص۱۶۸؛ زادالمسیر، ج ۷، ص۳۰۱. ۴. مجمع البیان، ج ۹، ص۳۸۶؛ فتح القدیر، ج ۵، ص۱۶۸؛ الصافی، ج ۵، ص۱۳۳. ۵. عیون الحکم، ص۲۱۸؛ میزان الحکمه، ج ۱، ص۳۵۰. ۶. عوالی اللئالی، ج ۱، ص۳۲۰؛ بحارالانوار، ج ۷۹، ص۲۲۸؛ بدائع الصنائع، ج ۱، ص۲۰۱[۴۷].

زمان و مکان خاص

برخی از زمان‌ها برتر از دیگر زمان هاست؛ مانند شب قدر: «لَیلَةُ القَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر» (قدر / ۹۷، ۳)، بدین جهت ثواب کار نیک در این شب از شب‌های دیگر بالاتر است،(۱) چنان که در روایتی، امام صادق(ع) به استناد این آیه، ثواب اعمال نیک، مانند نماز و زکات را در این شب برتر از ثواب عبادت ۱۰۰۰ شب برشمرده‌اند.(۲) برخی مکان‌ها نیز این چنین سبب افزایش ثواب اعمال نیک‌اند، چنان که در روایات ثواب یک رکعت نماز در مسجد الحرام همچون ۱۰۰۰۰۰ رکعت در غیر آن (۳) و در مسجدالنبی (ص) چونان ۱۰۰۰ رکعت (۴) یا ۱۰۰۰۰ رکعت (۵) در غیر آن دانسته شده است. ۱. التبیان، ج ۱۰، ص۳۸۵؛ نورالبراهین، ج ۲، ص۴۲۴؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۵، ص۶۰. ۲. الکافی، ج ۴، ص۱۵۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص۳۵۱؛ بحارالانوار، ج ۹۴، ص۱۹. ۳. الکافی، ج ۴، ص۵۲۶؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۳، ص۴۲۱. ۴. مسند احمد، ج ۱، ص۱۸۴؛ تهذیب، ج ۶، ص۱۵؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۲. ۵. الکافی، ج ۴، ص۵۵۶؛ وسائل الشیعه، ج ۵، ص۲۷۹؛ بحارالانوار، ج ۹۷، ص۱۴۷[۴۸].

سبقت از دیگران

سبقت گیرندگان در ایمان و اعمالخیر (۱) در پیشگاه خدا مقرب‌تر و از ثواب برتری برخوردارند:(۲) «والسّـبِقونَ السّـبِقون * اُولـئِکَ المُقَرَّبون». (واقعه / ۵۶، ۱۰ ـ ۱۱) برخی، از آیه ۱۰۰ توبه / ۹ نیز که سبقت گیرندگان در ایمان را مدح می‌‌کند: «والسّـبِقونَ الاَوَّلونَ مِنَ المُهـجِرینَ والاَنصارِ... رَضِیَ اللّهُ عَنهُم و رَضوا عَنهُ واَعَدَّ لَهُم جَنّـتٍ تَجری تَحتَهَا الاَنهـرُ» استفاده کرده‌اند که آنان به سبب سبقت گرفتن از دیگران پاداش بیشتری دارند؛(۳) همچنین برخی مفسران، یکی از عوامل پاداش بیشتر انفاق کنندگان و جهاد گران قبل از فتح مکه را که در آیه ۱۰ حدید / ۵۷ بدان اشاره شده،سبقت آنان در انفاق دانسته‌اند.(۴) از منظر روایات نیز سبقت گیرندگان به ایمان درجه برتر و ثواب بیشتری دارند.(۵) به نظر برخی، علت فزونی ثواب اینان باز شدن راه خیر به وسیله آنها و پیروی دیگران از آنان است،(۶) چنان که در روایتی، پیامبر اکرم (ص) تأسیس کنندگان سنت نیک را افزون بر بهره‌مندی از پاداش عمل خود، شریک پاداش عمل کنندگان به آن سنت نیز دانسته است.(۷) ۱. تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص۱۹۹؛ المیزان، ج ۱۹، ص۱۱۷. ۲. التبیان، ج ۹، ص۴۹۰؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۳۵۸؛ فتح القدیر، ج ۵، ص۱۴۸. ۳. احکام القرآن، ج ۳، ص۱۸۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۱۲؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص۳۰۲. ۴. احکام القرآن، ج ۳، ص۵۵۶؛ المیزان، ج ۱۹، ص۱۵۳؛ نمونه، ج ۲۳، ص۳۲۵. ۵. الکافی، ج ۲، ص۴۰؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص۹؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص۲۸. ۶. احکام القرآن، ج ۳، ص۱۸۸؛ التبیان، ج ۹، ص۴۹۰؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۱۱. ۷. الکافی، ج ۵، ص۹ - ۱۰؛ تهذیب، ج ۶، ص۱۲۴؛ سنن ابن ماجه، ج ۱، ص۷۴[۴۹].

عقل

در آیاتی از تفاوت پاداش و درجات مؤمنانسخن به میان آمده است: «فَضَّلنا بَعضَهُم عَلی بَعضٍ ولَلاءخِرَةُ اَکبَرُ دَرَجـتٍ و اَکبَرُ تَفضیلا». (اسراء / ۱۷، ۲۱؛ نیز انعام / ۶، ۱۳۲،انفال / ۸، ۴) پیامبراکرم (ص) در تفسیر آیه، فرمود: یکی از عوامل تفاوت درجات و ثواب مؤمنان تفاوت عقول آنان است.(۱) در حدیثی دیگر از پیامبر اکرم (ص) (۲) و روایتی از امام صادق(ع) (۳) نیز اندازه عقل، ملاک تفاوت ثواب بندگان دانسته شده است. ۱. الصافی، ج ۳، ص۱۸۴؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۱۴۷؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص۱۵۶. ۲. بحارالانوار، ج ۶۱، ص۱۹۶؛ فیض القدیر، ج ۴، ص۶۹۱. ۳. الکافی، ج ۱، ص۱۲؛ الامالی، ص۵۰۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱، ص۴۰.

شرایط ثواب

ثواب الهی شرایطی دارد که در صورت تحقق آنها افراد از این ثواب‌ها بهره مند خواهند شد. برخی از این شرایط عبارت‌اند از:

ایمان و تداوم آن

ثواب اخروی تنها به عمل نیک کسانی تعلق می‌‌گیرد که به خدا و روز جزا: «مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ... فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم» (بقره / ۲، ۶۲؛ نیز نساء / ۴، ۱۶۲) و همه پیامبران: «فَـ ٔ مِنوا بِاللّهِ و رُسُلِهِ و اِن تُؤمِنوا و تَتَّقوا فَلَکُم اَجرٌ عَظیم» (آل عمران / ۳، ۱۷۹) و از جمله پیامبر اکرم (ص) (۱)ایمان آورند: «والَّذینَ ءامَنوا بِاللّهِ و رُسُلِهِ ولَم یُفَرِّقوا بَینَ اَحَدٍ مِنهُم اُولـئِکَ سَوفَ یُؤتیهِم اُجورَهُم..». (نساء / ۴، ۱۵۲)؛ همچنین این امر از آیه ۱۶۰ انعام / ۶ که ثواب الهی را منوط به آوردن حسنه کرده: «مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها» بر می‌‌آید؛ با این بیان که آوردن حسنه به سوی خدا و دریافت پاداش زمانی محقق می‌‌شود که فرد آن را سالم به مقصد برساند و در میان راه آن را باطل نسازد؛ اما کسانی که کفر ورزند از اعمال نیک خود در آخرت بهره ای نمی‌برند؛(۲) چه از ابتدا کافر بوده و به ادیان توحیدی ایمان نیاورند: «اُولـئِکَ الَّذینَ کَفَروا بِـ ٔ یـتِ رَبِّهِم ولِقائِهِ فَحَبِطَت اَعمــلُهُم..». (کهف / ۱۸، ۱۰۵؛ نیز توبه / ۹، ۱۷) و چه پس از پذیرش ایمان کفر ورزند: «اِنَّ الَّذینَ ارتَدّوا عَلی اَدبـرِهِم مِن بَعدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدَی... فَاَحبَطَ اَعمــلَهُم» (محمّد / ۴۷، ۲۵ و ۲۸؛ نیز بقره / ۲، ۲۱۷)، از این رو بسیاری یکی از شرایط برخورداری از ثواب‌های اخروی را موافات (بقاء بر ایمان تا زمان مرگ) دانسته‌اند.(۳) افزون بر کافران و مرتدان، کسانی که در مقابل متاع اندک دنیا میثاق خود را با خداوند می‌‌شکنند نیز از اجر اخروی بی‌نصیب اند: «اِنَّ الَّذینَ یَشتَرونَ بِعَهدِ اللّهِ و اَیمـنِهِم ثَمَنـًا قَلیلاً اُولـئِکَ لا خَلـقَ لَهُم فِی الأخِرَة»(۴) (آل عمران / ۳، ۷۷)؛ همچنین آنان که دنیا را بر آخرت مقدم می‌‌دارند، نسبت به آخرت، اعمالشان باطل است و آنان را از اجر اخروی نصیبی نیست، هرچند پاداش دنیایی آنها به طور کامل به ایشان داده می‌‌شود: «مَن کانَ یُریدُ الحَیوةَ الدُّنیا وزینَتَها نُوَفِّ اِلَیهِم اَعمــلَهُم فیها وهُم فیها لا یُبخَسون * اُولـئِکَ الَّذینَ لَیسَ لَهُم فِی الأخِرَةِ اِلاَّ النّارُ وحَبِطَ ما صَنَعوا فیها و بـطِـلٌ ما کانوا یَعمَلون». (هود / ۱۱، ۱۵ ـ ۱۶) ضایع نشدن پاداش دنیایی این گونه افراد (بقره / ۲، ۲۰۰؛شوری / ۴۲، ۲۰) از عموم آیاتی که از اعطای پاداش به اعمال نیک همه انسان‌هاسخن به میان آورده‌اند، مانند «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یَرَه» (زلزال / ۹۹، ۷)، نیز استفاده می‌‌شود.(۵) در تفسیر آیات فوق از امام صادق(ع) نقل شده است که خداوند در برابر اعمال نیک کافران پاداش‌هایی در دنیا به آنان می‌‌دهد؛ مانند سلامتی بدن، ریاست، وسعت روزی و اولاد بسیار.(۶) این مضمون در روایات اهل سنت نیز آمده است.(۷) ۱. تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۵۸۵. ۲. التبیان، ج ۵، ص۴۵۹؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۲۵۲ - ۲۵۳؛ فتح القدیر، ج ۲، ص۴۸۹. ۳. شرح تجرید، ص۴۱۲؛ شرح باب حادی عشر، ص۵۵. ۴. مجمع البیان، ج ۲، ص۳۲۷. ۵. الکاشف، ج ۴، ص۵۵۰. ۶. الصافی، ج ۲، ص۴۳۶؛ بحارالانوار، ج ۶۷، ص۲۰۴. ۷. تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۸۹؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۳۲۴؛ کنزالعمال، ج ۲، ص۳۹[۵۰].

اخلاص و طلب رضای الهی

خداوند به کسانی پاداش می‌‌دهد که اعمال نیک خود را تنها برای وی انجام دهند:(۱) «بَلی مَن اَسلَمَ وَجهَهُ لِلّهِ... فَلَهُ اَجرُهُ عِندَ رَبِّهِ ولا خَوفٌ عَلَیهِم ولا هُم یَحزَنون» (بقره / ۲، ۱۱۲) و غیر خدا را در اعمال خود شریک نسازند: «فَمَن کانَ یَرجوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلیَعمَل عَمَلاً صــلِحـًا و لایُشرِک بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَدا». (کهف / ۱۸، ۱۱۰) مراد از «لِقاءَ رَبِّهِ» به نظر برخی ثواب الهی است.(۲) در آیاتی دیگر نیز اعطای ثواب برخی اعمال به اخلاص مشروط شده است: «مَن اَمَرَ بِصَدَقَةٍ اَو مَعروفٍ اَو اِصلـحٍ بَینَ النّاسِ و مَن یَفعَل ذلِکَ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ فَسَوفَ نُؤتیهِ اَجرًا عَظیمـا». (نساء / ۴، ۱۱۴؛ نیز بقره / ۲، ۲۶۵؛ رعد / ۱۳، ۲۲ ـ ۲۳) این شرط در روایات نیز آمده است.(۳) بر این اساس، کسی که (مثلاً) برای ریا مال خویش را انفاق می‌‌کند و به خدا و روز واپسینایمان ندارد، پاداشی نخواهد داشت. مَثَل چنین کسی مَثَل سنگ خارایی است که بر روی آن خاکی نشسته و رگباری به آن رسیده و آن را سخت و صاف بر جای نهاده است: «کَالَّذی یُنفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاس و لا یُؤمِنُ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفوانٍ عَلَیهِ تُرابٌ فَاَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلدًا» (بقره / ۲، ۲۶۴)؛ برخلاف کسی که مال خویش را جهت طلب رضای الهیانفاق می‌‌کند و مَثَل او مَثَل باغی است که بر فراز تپّه ای قرار دارد که اگر رگباری به آن برسد دو برابر بار می‌‌دهد و اگر رگباری هم نیاید بارانِ ریزی برای آن بس است: «و مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُمُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللّهِ وتَثبیتـًا مِن اَنفُسِهِم کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبوَةٍ اَصابَها وابِلٌ فَـ ٔ تَت اُکُلَها ضِعفَینِ فَاِن لَم یُصِبها وابِلٌ فَطَـل..».. (بقره / ۲، ۲۶۵) بر اساس روایتی، ریا شرک اصغر است و ثواب عمل ریایی به همان کسی واگذار شده که عمل برای او انجام شده است.(۴) ۱. التبیان، ج ۱، ص۴۱۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۷۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۵۷۲؛ ج ۳، ص۴۵۹. ۲. مجمع البیان، ج ۶، ص۳۹۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۱۱۴؛ اوائل المقالات، ص۷۴. ۳. الکافی، ج ۲، ص۲۹۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱، ص۷۱؛ مستدرک الوسائل، ج ۱، ص۱۰۶. ۴. عدة الداعی، ص۲۱۴؛ بحارالانوار، ج ۶۹، ص۲۶۶، ۳۰۴.

ویژگی‌ها و اوصاف ثواب الهی

پاداش‌هایی که خداوند در دنیا و آخرت به بندگان عطا می‌‌کند ویژگی‌هایی دارند که سبب شده بهتر از پاداش‌های بشری بوده: «اَم تَسـ ٔ لُهُم خَرجـًا فَخَراجُ رَبِّکَ خَیرٌ» (مؤمنون / ۲۳، ۷۲)، عنوان‌های ثواب نیکو: «واللّهُ عِندَهُ حُسنُ الثَّواب» (آل عمران / ۳، ۱۹۵) و نیکوترینپاداش: «فَلَهُ جَزاءً اَلحُسنی» (کهف / ۱۸، ۸۸) را به خود اختصاص دهند، بر همین اساس شایسته است کسانی که در پی افزایش ثواب‌های خود هستند برای به دست آوردن این پاداش‌ها تلاش کرده:(۱) «لِمِثلِ هـذا فَلیَعمَلِ العـمِلون» (صافّات / ۳۷، ۶۱)، با هم رقابت کنند:(۲) «و فی ذلِکَ فَلیَتَنافَسِ المُتَنـفِسون» (مطفّفین / ۸۳، ۲۶) و از یکدیگر سبقت گیرند: «سابِقوا اِلی... جَنَّةٍ عَرضُها کَعَرضِ السَّماءِ والاَرضِ اُعِدَّت لِلَّذینَ ءامَنوا». (حدید / ۵۷، ۲۱) برخی از این ویژگی‌ها عبارت‌اند از: ۱. مجمع البیان، ج ۸، ص۳۰۹؛ فتح القدیر، ج ۴، ص۳۹۷؛ المیزان، ج ۱۷، ص۱۳۹. ۲. تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۱۱؛ نورالثقلین، ج ۵، ص۵۳۴؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۳۵. [۵۱]

بزرگی و عظمت

پاداش‌های الهی بزرگ: «لَهُم مَغفِرَةٌ واَجرٌ کَبیر» (فاطر / ۳۵، ۷؛ هود / ۱۱، ۱۱؛ حدید / ۵۷، ۷) و با عظمت اند: «فَسَوفَ نُؤتیهِ اَجرًا عَظیما» (نساء / ۴، ۷۴؛ نیز ۹۵، ۱۶۲؛ آل عمران / ۳، ۱۷۲، ۱۷۹)، چنان که براساس آیه ۱۳۳ آل عمران / ۳ خداوند به نیکوکاران، بهشتی می‌‌دهد که وسعت آن به اندازه آسمان‌ها و زمین است: «و سارِعوا اِلی... جَنَّةٍ عَرضُهَا السَّمـوتُ والاَرضُ» و طبق روایات، کمترین جایگاه هر یک از بهشتیان به اندازه ۱۰۰۰ (۱) یا ۲۰۰۰ سال (۲) راه و با گنجایش پذیرایی از همه جن و انس است.(۳) ۱. جامع البیان، ج ۲۹، ص۲۷۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص۱۴۵. ۲. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۲۲۲؛ تفسیر ثعالبی، ج ۵، ص۵۳۲؛ بحارالانوار، ج ۸، ص۱۱۳. ۳. تفسیر قمی، ج ۲، ص۸۲؛ جامع البیان، ج ۲۵، ص۱۲۳؛ الصافی، ج ۳، ص۳۷.

[۵۲]

مصونیت از هر گونه تضییع

خداوند مؤمنان نیکوکار را بر اساس قسط و عدلپاداش داده: «لِیَجزِیَ الَّذینَ ءامَنوا و عَمِلوا الصّــلِحـتِ بِالقِسط» (یونس / ۱۰، ۴)، اجر کسی را ضایع نمی‌سازد: «اِنَّ اللّهَ لا یُضیعُ اَجرَ المُحسِنین» (توبه / ۹، ۱۲۰)، بلکه آن را به طور کامل عطا می‌‌کند: «اِنَّما تُوَفَّونَ اُجُورَکُم یَومَ القِیـمَةِ» (آل عمران / ۳، ۱۸۵؛ نساء / ۴، ۱۲۴؛ نحل / ۱۶، ۹۷)، از این رو همه کارهای کوچک و بزرگ انسان را ثبت می‌‌کند: «و لایُنفِقونَ نَفَقَةً صَغیرَةً و لا کَبیرَةً ولا یَقطَعونَ وادِیـًا اِلاّ کُتِبَ لَهُم لِیَجزِیَهُمُ اللّهُ اَحسَنَ ما کانوا یَعمَلون» (توبه / ۹، ۱۲۱)، حتی اگر به اندازه دانه ای خَرْدَل: «و اِن کانَ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ اَتَینا بِها وکَفی بِنا حـسِبین» (انبیاء / ۲۱، ۴۷) یا ذره ای باشد پاداش آن را دیده: «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یَرَه» (زلزله / ۹۹، ۷؛ نیز نساء / ۴، ۴۰) و به اندازه اندک گودی پشت هسته خرما (۱) نیز به آنان ستم نخواهد شد: «و لا یُظلَمونَ نَقیرا». (نساء / ۴، ۱۲۴) ۱. جامع البیان، ج ۵، ص۴۰۱؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۱۹۶؛ الصافی، ج ۱، ص۵۰۳.

[۵۳]

پایداری و دوام

پاداش الهی به مؤمنان نیکوکار پایدار (۱) و جاوید و باقی است:(۲) «الَّذینَ ءامَنوا و عَمِلوا الصّــلِحـتِ لَهُم اَجرٌ غَیرُ مَمنون» (فصّلت / ۴۱، ۸؛ نیز قلم / ۶۸، ۳؛ انشقاق / ۸۴، ۲۵)،«ما عِندَکُم یَنفَدُ و ما عِندَ اللّهِ باقٍ» (نحل / ۱۶، ۹۶)، بلکه پایدارترین ثواب هاست: «و ما عِندَ اللّهِ خَیرٌ و اَبقی لِلَّذینَ ءامَنوا». (شوری / ۴۲، ۳۶) البته برخی مراد از «غَیرُ مَمنون» در آیات یاد شده را (۳) دوری پاداش الهی از منت یا بدون کاستی و نقص بودن آن (۴) دانسته‌اند. ۱. التبیان، ج ۲، ص۳۳۳؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۱۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص۳۴۱. ۲. مجمع البیان، ج ۶، ص۱۹۷؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۱۳۰. ۳. تفسیر قمی، ج ۲، ص۲۶۲؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۸؛ المیزان، ج ۲۰، ص۲۴۶. ۴. جامع البیان، ج ۲۴، ص۱۱۷ - ۱۱۸؛ التبیان، ج ۱۰، ص۳۷۶. [۵۴]

گستردگی و شمول

پاداش‌های الهی هرکسی را که کار نیک کند شامل می‌‌شود؛ مرد باشد یا زن: «اَنّی لا اُضیعُ عَمَلَ عـمِلٍ مِنکُم مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی» (آل عمران / ۴، ۱۹۵؛ نیز احزاب / ۳۳، ۳۵)، «لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکتَسَبوا ولِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکتَسَبنَ» (نساء / ۴، ۳۲) و شهرنشین باشد یا بادیه نشین: «ما کانَ لاَِهلِ المَدینَةِ و مَن حَولَهُم مِنَ الاَعرابِ... و لا یَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَیلاً اِلاّ کُتِبَ لَهُم... اِنَّ اللّهَ لا یُضیعُ اَجرَ المُحسِنین». (توبه / ۹، ۱۲۰) [۵۵]

تخلف ناپذیری

خداوند به نیکوکاران وعده پاداش داده است: «وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ ءامَنواو عَمِلوا الصّــلِحـتِ لَهُم مَغفِرَةٌ و اَجرٌ عَظیم» (مائده / ۵، ۹؛ نیز توبه / ۹، ۷۲؛ مریم / ۱۹، ۶۱) و چون وعده خداوند سبحانحق بوده: «وَعدَ اللّهِ حَقـًّا» (نساء / ۴، ۱۲۲) و او هرگز خلف وعده نمی‌کند: «وعدَ اللّهِ لایُخلِفُ اللّهُ المِیعاد» (زمر / ۳۹، ۲۰)، پاداش‌های موعود الهی تخلف ناپذیرند، از این رو نیکوکاران وقتی در بهشت پاداش اعمال خویش را می‌‌بینند با جهنمیان از تحقق وعده خداسخن می‌‌گویند: «و نادَی اَصحـبُ الجَنَّةِ اَصحـبَ النّارِ اَن قَد وجَدنا ما وعَدَنا رَبُّنا حَقـًّا». (اعراف / ۷، ۴۴)

عوامل ثواب

گرچه به طور کلی ثواب نتیجه یا تجسّم (تمثل) ایمان به خدا، قیامت و پیامبران و اعمال نیکانسان، مانند انجام واجبات و مستحبات (۱) و نیز ترک قبایح (۲) است: «مَن ءامَنَ بِاللّهِ والیَومِ الأخِرِ و عَمِلَ صــلِحـًا فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم..».. (بقره / ۲، ۶۲؛ نیز نساء / ۴، ۱۵۲ و ۱۶۲؛ آل عمران / ۳، ۱۷۹؛ قصص / ۲۸، ۸۰؛شوری / ۴۲، ۳۶؛توبه / ۹، ۱۲۱؛ نحل / ۱۶، ۹۶ ـ ۹۷)، قرآن کریم افزون بر این، به طور مشخص بر روی برخی از موجبات ثواب الهی تأکید می‌‌کند که عمده آنها عبارت‌اند از نماز و زکات: «اِنَ الَّذینَ ءامَنوا... واَقاموا الصَّلوةَ وءاتَوُا الزَّکوةَ لَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم» (بقره / ۲، ۲۷۷)، مداومت و محافظت بر نماز که در روایات به خواندن نمازهای نافله (۳) و نیز به جا آوردن نماز در اول وقت تفسیر شده است:(۴) «اَلَّذینَ هُم عَلی صَلاتِهِم دائِمون *... والَّذینَ هُم عَلی صَلاتِهِم یُحافِظون * اُولـئِکَ فی جَنّـتٍ مُکرَمون». (معارج / ۷۰، ۲۳، ۳۴ ـ ۳۵)، شب زنده داری (سجده / ۳۲، ۱۶ ـ ۱۷)، فرمانبرداری،راستگویی، شکیبایی، فروتنی، صدقه دادن (اعم از واجب و مستحب)،(۵) روزه‌داری، پاکدامنی، بسیار یاد کردن خداوند به زبان و قلب،(۶) هرچند ذکر قلبی و خفی از پاداش بیشتری برخوردار است:(۷) «والقـنِتینَ والقـنِتـتِ والصّـدِقینَ والصّـدِقـتِ والصّـبِرینَ والصّـبِرتِ والخـشِعینَ والخـشِعـتِ والمُتَصَدِّقینَ والمُتَصَدِّقـتِ والصـّـئِمینَ والصـّـئِمـتِ والحـفِظینَ فُروجَهُم والحـفِظـتِ والذّاکِرینَ اللّهَ کَثیرًا والذّاکِرتِ اَعَدَّ اللّهُ لَهُم مَغفِرَةً و اَجرًا عَظیمـا» (احزاب / ۳۳، ۳۵)، تلاوت قرآن و انفاق: «اِنَّ الَّذینَیَتلونَ کِتـبَ اللّه... و اَنفَقوا مِمّا رَزَقنـهُم سِرًّا و عَلانِیَةً... لِیُوَفِّیَهُم اُجُورَهُم..». (فاطر / ۳۵، ۲۹ ـ ۳۰)،خوف از مقام پروردگار که طبق برخی تفاسیر مقصود از آن، موقف حسابرسی او در قیامت است:(۸) «و لِمَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتان» (الرّحمن / ۵۵، ۴۶؛ نیز نازعات / ۷۹، ۴۰ ـ ۴۱)، ترس از سختگیری در حسابرسی: «... و یَخافونَ سوءَ الحِساب... اُولـئِکَ لَهُم عُقبَی الدّار» (رعد / ۱۳، ۲۱ ـ ۲۲)، خوف از عذاب الهی: «والَّذینَ هُم مِن عَذابِ رَبِّهِم مُشفِقون *... اُولـئِکَ فی جَنّـتٍ مُکرَمون» (معارج / ۷۰، ۲۷، ۳۵)،استغفار و عدم اصرار بر گناه: «والَّذینَ... فَاستَغفَروا لِذُنوبِهِم... و لَم یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلوا * اُولـئِکَ جَزاؤُهُم مَغفِرَةٌ مِن رَبِّهِم و جَنّـتٌ..». (آل عمران / ۳، ۱۳۵ ـ ۱۳۶)،توبه و اصلاح فسادهای گذشته: «(۹) اِلاَّ الَّذینَ تابوا و اَصلَحوا... سَوفَ یُؤتِ اللّه... اَجرًا عَظیمـا» (نساء / ۴، ۱۴۶؛ نیز مریم / ۱۹، ۶۰؛ فرقان / ۲۵، ۷۰ ـ ۷۱)، جهاد در راه خدا با جان و مال: «اَلَّذینَ... و جـهَدوا فی سَبیلِ اللّهِ بِاَمولِهِم و اَنفُسِهِم... * یُبَشِّرُهُم رَبُّهُم بِرَحمَةٍ مِنهُ و رِضونٍ و جَنّـتٍ» (توبه / ۹، ۲۰ ـ ۲۱) که هم پاداش دنیوی و هم پاداش نیک اخروی را در پی دارد: «فَـ ٔ تـهُمُ اللّهُ ثَوابَ الدُّنیا و حُسنَ ثَوابِ الأخِرَة» (آل عمران / ۳، ۱۴۸)؛ چه در جنگ پیروز گردند و چه کشته شوند: «مَن یُقـتِل فی سَبیلِ اللّهِ فَیُقتَل اَو یَغلِب فَسَوفَ نُؤتیهِ اَجرًا عَظیما» (نساء / ۴، ۷۴)،شکر خداوند: «سَیَجزِی اللّهُ الشّـکِرین» (نساء / ۴، ۱۴۶)، که آن نیز هم پاداش دنیوی را در پی دارد، چنان که سبب نجات آل لوط از عذاب شد: «اِلاّ ءالَ لوطٍ نَجَّینـهُم بِسَحَر... کَذلِکَ نَجزی مَن شَکَر» (قمر / ۵۴، ۳۴ ـ ۳۵) و هم موجب پاداش اخروی است: «و مَن یُرِد ثَوابَ الدُّنیا نُؤتِهِ مِنها و مَن یُرِد ثَوابَ الأخِرَةِ نُؤتِهِ مِنها و سَنَجزِی الشّـکِرین» (آل عمران / ۳، ۱۴۵)، صبر که درباره برخی افراد، دو بار پاداش در پی دارد؛ مانند کسانی از اهل کتاب که به قرآن می‌‌گروند (۱۰) (یا طبق برخی روایات، کسانی که بر تقیه صبر کرده)(۱۱) و بدی را به نیکی پاسخ می‌‌گویند و انفاق می‌‌کنند: «اَلَّذینَ ءاتَینـهُمُ الکِتـب... اُولـئِکَ یُؤتَونَ اَجرَهُم مَرَّتَینِ بِما صَبَروا و یَدرَءونَ بِالحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ ومِمّا رَزَقنـهُم یُنفِقون» (قصص / ۲۸، ۵۲ ـ ۵۴)، بلکه در آیه ای پاداش الهی به صابران منحصر شده است: «ویلَکُم ثَوابُ اللّهِ خَیرٌ لِمَن ءامَنَ وعَمِلَ صــلِحـًا و لایُلَقـّـها اِلاّ الصّـبِرون» (قصص / ۲۸، ۸۰)، باقیات الصالحات: «والبـقِیـتُ الصّــلِحـتُ خَیرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوابـًا» (کهف / ۱۸، ۴۶) که به دوستی اهل بیت (ع)،(۱۲) نمازهای پنج گانه،(۱۳) تسبیحات اربعه (۱۴) و همه کارهای نیک (۱۵) تفسیر شده است، فرو بردن خشم، گذشتن از خطای دیگران: «والکـظِمینَ الغَیظَ والعافینَ عَنِ النّاس... اُولـئِکَ جَزاؤُهُم مَغفِرَةٌ مِن رَبِّهِم و جَنّـت» (آل عمران / ۳، ۱۳۴ ـ ۱۳۶)، هجرت در راه خدا: «والَّذینَ هاجَروا فی سَبیلِ اللّه... لَیَرزُقَنَّهُمُ اللّهُ رِزقـًا حَسَنـًا» (حجّ / ۲۲، ۵۸)، امانتداری و وفای به عهد: «والَّذینَ هُم لاَِمـنـتِهِم و عَهدِهِم رعون... اُولـئِکَ فی جَنّـتٍ مُکرَمون». (معارج / ۷۰، ۳۲، ۳۵) نکته شایان توجه آنکه عوامل یاد شده در صورتی به پاداش الهی منتهی می‌‌شوند که در معرض بطلان قرار نگیرند، از این رو قرآن کریم پس از امر به اطاعت از خدا و رسول وی، به مؤمنان هشدار می‌‌دهد که اعمال خویش را باطل نسازند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَطیعُوا اللّهَ و اَطیعُوا الرَّسولَ و لا تُبطِـلوا اَعمــلَکُم». (محمّد / ۴۷، ۳۳) ذیل این آیه در روایتی از پیامبر (ص) نقل است که فرمود: هرکس یکی از ذکرهای «لا اله الاّ اللّه»،%«الحمد للّه»،%«سبحان اللّه» و %«اللّه اکبر» را بگوید خداوند برای او درختی در بهشت غرس می‌‌کند. مردی از قریش گفت: یا رسول اللّه! پس ما در بهشت درختان بسیاری داریم. آن حضرت فرمود: آری، ولی باید بپرهیزید از اینکه (با گناهان خویش) آتشی بفرستید و همه را بسوزانید؛ آن گاه آیه مزبور را تلاوت فرمودند.(۱۶) در روایتی امام صادق(ع) عداوت با اهل بیت (ع) را باطل کننده اعمال معرفی فرموده‌اند.(۱۷) مخالفت با خدا و رسول، همچنین شک و نفاق یا ریا و سمعه نیز از اموری دانسته شده‌اند که اعمال را باطل می‌‌سازند؛(۱۸) همچنین در آیه‌ای، منت نهادن و آزار رساندن،باطل کننده ثواب صدقات به شمار آمده است: «یـاَیُّها الَّذینَ ءامَنوا لاتُبطِـلوا صَدَقـتِکُم بِالمَنِّ والاَذی». (بقره / ۲، ۲۶۴) بر اساس روایات نیز منت گذاشتن سبب بطلان ثواب عمل (۱۹) و همچون آتشی است که ثمره عمل خیر را می‌‌سوزاند.(۲۰) ۱. التبیان، ج ۵، ص۳۲۱؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۱۹۷ - ۱۹۸؛ بحارالانوار، ج ۲۱، ص۲۰۶. ۲. شرح تجرید، ص۴۰۸؛ شرح المقاصد، ج ۵، ص۱۲۹ - ۱۳۰؛ اللوامع الالهیه، ص۴۳۳. ۳. تهذیب، ج ۲، ص۲۴۰؛ وسائل الشیعه، ج ۴، ص۲۹، ۵۸. ۴. مستدرک الوسائل، ج ۳، ص۹۶؛ بحارالانوار، ج ۷۹، ص۳۵۰. ۵. جامع البیان، ج ۱۰، ص۴۳؛ المیزان، ج ۱۶، ص۳۱۴. ۶. جامع البیان، ج ۲۲، ص۱۳ - ۱۴؛ الصافی، ج ۴، ص۱۹۰؛ المیزان، ج ۲، ص۸۰. ۷. مجمع الزوائد، ج ۱۰، ص۸۱؛ شرح اسماء الحسنی، ج ۱، ص۱۸۴؛ شرح اصول کافی، ج ۱۰، ص۲۸۶ - ۲۸۷. ۸. جامع البیان، ج ۳۰، ص۶۱؛ التبیان، ج ۹، ص۴۷۸. ۹. الاصفی، ج ۱، ص۲۴۹؛ المیزان، ج ۵، ص۱۱۸. ۱۰. مجمع البیان، ج ۷، ص۴۴۶. ۱۱. الکافی، ج ۲، ص۲۱۷؛ الصافی، ج ۴، ص۹۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص۲۰۳. ۱۲. مجمع البیان، ج ۶، ص۳۵۲؛ الصافی، ج ۳، ص۲۴۴؛ بحارالانوار، ج ۲۳، ص۲۵۰. ۱۳. جامع البیان، ج ۱۵، ص۳۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۴۱۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۹۰. ۱۴. تفسیر قمی، ج ۲، ص۵۳؛ جامع البیان، ج ۱۵، ص۳۱۶؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۳۵۱. ۱۵. مجمع البیان، ج ۶، ص۳۵۱؛ الصافی، ج ۳، ص۲۴۴. ۱۶. عده الداعی، ص۲۴۸؛ وسائل الشیعه، ج ۷، ص۱۸۷. ۱۷. تفسیر فرات الکوفی، ج ۱، ص۴۱۸؛ بحارالانوار، ج ۲۷، ص۱۹۸. ۱۸. مجمع البیان، ج ۹، ص۱۷۸؛ زادالمسیر، ج ۷، ص۱۵۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۲۵۴. ۱۹. مستدرک الوسائل، ج ۷، ص۲۳۴. ۲۰. همان؛ بحارالانوار، ج ۹۳، ص۱۴۳. [۵۶]

تنوع پاداش نیکوکاران

پاداش‌های نیکوکاران گوناگون‌اند؛ بخشی از آنها دنیوی و بخشی دیگر اخروی است،(۱) چنان که برخی از آنها مادی و برخی هم معنوی (۲) است. عمده این پاداش‌ها که در قرآن ذکر شده عبارت‌اند از هدایت الهی:(۳) «کُلاًّ هَدَینا و نوحـًا هَدَینا مِن قَبلُ... و کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنین» (انعام / ۶، ۸۴)، اجابت ندا،پیروزی بر دشمنان، نجات یافتن خود و ذریّه از گرفتاری‌های بزرگ، ماندگاری نام نیک (۴) یا بقای طریقه در دنیا، برخورداری از تحیت مبارک و پاکیزه الهی: «(۵) ولَقَد نادنا نوحٌ فَلَنِعمَ المُجیبون * و نَجَّینـهُ واَهلَهُ مِنَ الکَربِ العَظیم * و جَعَلنا ذُرّیَّتَهُ هُمُ الباقین * و تَرَکنا عَلَیهِ فِی الأخِرین * سَلـمٌ عَلی نوحٍ فِی العــلَمین * اِنّا کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنین» (صافّات / ۳۷، ۷۵ ـ۸۰، و نیز ۱۰۵، ۱۱۰، ۱۲۱، ۱۲۹)، برخورداری از علم و منصب داوری (۶) یا حکمت (۷) یا عقل و نبوت:(۸) «و لَمّا بَلَغَ اَشُدَّهُ ءاتَینـهُ حُکمـًا و عِلمـًا و کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنین» (یوسف / ۱۲، ۲۲؛ نیز قصص / ۲۸، ۱۴)، زندگی دور از فساد و آلودگی (۹) یا روزی حلال:(۱۰) «مَن عَمِلَ صــلِحـًا مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی و هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَةً» (نحل / ۱۶، ۹۷)، افاضات الهی:(۱۱) «فَاَمَّا الَّذینَ ءامَنوا و عَمِلوا الصّــلِحـتِ فَیُدخِلُهُم رَبُّهُم فی رَحمَتِه» (جاثیه / ۴۵، ۳۰)، برخورداری از مغفرت الهی و بهشت عدن: «اُولـئِکَ جَزاؤُهُم مَغفِرَةٌ مِن رَبِّهِم و جَنّـتٌ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـرُ خــلِدینَ فیها و نِعمَ اَجرُ العـمِلین». (آل عمران / ۳، ۱۳۶، نیز ۱۹۵؛انسان / ۷۶، ۱۲ ـ ۱۶؛ بیّنه / ۹۸، ۸) خداوند سبحان در برخی از آیات،پاداش ایمان و تقوا یا برپاداشتن کتاب‌های آسمانی را برخورداری از برکات آسمانی و زمینی: «ولَو اَنَّ اَهلَ القُرَی ءامَنوا واتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکـتٍ مِنَ السَّماءِ والاَرضِ» (اعراف / ۷، ۹۶)، «ولَو اَنَّهُم اَقاموا التَّورةَ والاِنجیلَ و ما اُنزِلَ اِلَیهِم مِن رَبِّهِم لاََکَلوا مِن فَوقِهِم ومِن تَحتِ اَرجُلِهِم» (مائده / ۵، ۶۶) و جزای خصوص تقوا را بهشت جاودان و رضوان الهی: «جَنَّةُ الخُلدِ الَّتی وُعِدَ المُتَّقونَ کانَت لَهُم جَزاءً» (فرقان / ۲۵، ۱۵)، «لِلَّذینَ اتَّقَوا عِندَ رَبِّهِم... و رِضونٌ مِنَ اللّهِ» (آل عمران / ۳، ۱۵) و پاداش استغفار را ریزش باران و مدد یافتن از راه مال و فرزند و بهره‌مندی از باغ‌ها و نهرها: «فَقُلتُ استَغفِروا رَبَّکُم اِنَّهُ کانَ غَفّارا * یُرسِلِ السَّماءَ عَلَیکُم مِدرارا * و یُمدِدکُم بِاَمولٍ و بَنینَ و یَجعَل لَکُم جَنّـتٍ و یَجعَل لَکُم اَنهـرا» (نوح / ۷۱، ۱۰ ـ ۱۲) و جزای صبر را برخورداری از بهشت و نعمت‌های آن (انسان / ۷۶، ۱۲ ـ ۱۶) تعیین کرده است. ۱. اوایل المقالات، ص۷۵، ۱۱۲. ۲. کشف الفوائد، ص۳۳۷ - ۳۳۸؛ تلخیص المحصل، ص۴۶۶. ۳. مجمع البیان، ج ۴، ص۱۰۳؛ المیزان، ج ۷، ص۲۴۲. ۴. التبیان، ج ۸، ص۵۰۶؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص۳۰۷. ۵. المیزان، ج ۱۷، ص۱۴۶ - ۱۴۷. ۶. مجمع البیان، ج ۷، ص۱۰۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۰۶. ۷. جامع البیان، ج ۱۲، ص۲۳۲؛ التبیان، ج ۶، ص۱۱۷. ۸. جامع البیان، ج ۱۲، ص۲۳۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص۱۹۱. ۹. المیزان، ج ۱۲، ص۳۴۳؛ نمونه، ج ۱۱، ص۳۸۹. ۱۰. جامع البیان، ج ۱۴، ص۲۲۳؛ التبیان، ج ۶، ص۴۲۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۷۴. ۱۱. المیزان، ج ۱۸، ص۱۷۹. [۵۷]

اهدای ثواب

برخی با استناد به آیاتی چون «و اَن لَیسَ لِلاِنسـنِ اِلاّ ما سَعی» (نجم / ۵۳، ۳۹) و «لَها ما کَسَبَت و عَلَیها ما اکتَسَبَت» (بقره / ۲، ۲۸۶) و «مَن عَمِلَ صــلِحـًا فَلِنَفسِهِ» (فصّلت / ۴۱، ۴۳، ۴۶) و «و اِن اَحسَنتُم اَحسَنتُم لاَِنفُسِکُم» که نتایج اعمال را به شخص عمل کننده بازمی گردانند برآن‌اند که ثواب عمل نیک هر انسانی برای خود اوست و اگر کسی برای اموات یا دیگران عملی را انجام دهد ثوابش به آنان نمی‌رسد.(۱) در مقابل، بسیاری از علمای شیعه (۲) و اهل سنت (۳) معتقدند دعا و استغفار و انجام عمل صالح برای دیگران جایز است و ثواب آنها به ایشان می‌‌رسد. مستند اینان آیاتی است که دعا و استغفار مؤمنان را برای برادران ایمانی خود می‌‌ستایند یا به پیامبر (ص) فرمان داده‌اند که برای مردان و زنان مؤمن استغفار کند: «والَّذینَ جاءو مِن بَعدِهِم یَقولونَ رَبَّنَا اغفِر لَنا و لاِِخونِنَا الَّذینَ سَبَقونا بِالایمـنِ» (حشر / ۵۹، ۱۰) و «واستَغفِر لِذَنبِکَ و لِلمُؤمِنینَ والمُؤمِنـت». (محمّد / ۴۷، ۱۹) در روایات فریقین نیز به انجام اعمال صالح برای دیگران به ویژه اموات تأکید شده است.(۴) ۱. ر. ک: المجموع، ج ۱۵، ص۵۲۱؛ نیل الاوطار، ج ۴، ص۱۴۲؛ الموسوعة الذهبیه، ج ۱۱، ص۳۶۶. ۲. الحدائق، ج ۴، ص۱۷۷؛ منتهی المطلب، ج ۱، ص۴۶۸. ۳. المجموع، ج ۱۵، ص۵۲۱؛ المغنی، ج ۲، ص۴۲۵؛ الموسوعة الفقهیه، ج ۱۵، ص۵۷. ۴. الکافی، ج ۷، ص۵۷؛ کنزالعمال، ج ۱۵، ص۹۵۲؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص۴۴۲، ۴۴۵[۵۸].

منابع

پانویس

  1. القاموس المحیط، ج ۱، ص۴۲؛ النهایه، ج ۱، ص۲۲۰، «ثوب».
  2. العین، ج ۸، ص۲۴۶؛ تاج العروس، ج ۱، ص۱۶۸؛ لسان العرب، ج ۲، ص۱۴۴، «ثوب».
  3. مفردات، ص۱۷۹؛ تاج العروس، ج ۱، ص۱۶۹، «ثوب».
  4. المصطلحات الکلامیه، ص۹۰ ـ ۹۱.
  5. مجمع البیان، ج ۲، ص۴۱۲؛ دائرة المعارف الشیعیه، ج ۷، ص۵۶.
  6. تفسیر قرطبی، ج ۴، ص۳۱۹؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص۳۳۱، «ثوب».
  7. مجمع البحرین، ج ۱، ص۳۳۲، «ثوب».
  8. التبیان، ج ۳، ص۱۳؛ الاقتصاد الهادی، ص۸۹؛ مصطلحات علم الکلام، ج ۱، ص۴۱۲.
  9. المیزان، ج ۱۶، ص۱۲۲؛ مفردات، ص۶۴، «اجر».
  10. مفردات، ص۱۸۰؛ الفروق اللغویه، ص۱۷ - ۱۸؛ نثر طوبی، ص۱۲۰.
  11. مفردات، ص۱۸۰؛ تاج العروس، ج ۱، ص۱۶۸؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص۳۳۲.
  12. الفروق اللغویه، ص۱۷؛ التبیان، ج ۳، ص۴۶۲.
  13. مفردات، ص۶۴؛ فیض القدیر، ج ۱، ص۱۵۹؛ المیزان، ج ۱۹، ص۱۵۴.
  14. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹، ص۳۵۱.
  15. «هر کس پاداش این جهان را بجوید (بداند که) پاداش این جهان و جهان واپسین نزد خداوند است و خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۱۳۴.
  16. «پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۸.
  17. «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
  18. «آیا کافران به کیفر آنچه می‌کردند رسیدند؟» سوره مطففین، آیه ۳۶.
  19. مجمع البحرین، ج ۱، ص۳۳۱؛ تاج العروس، ج ۱، ص۱۶۸؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۲۹۹.
  20. «و به آنان برای شکیبی که ورزیده‌اند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش می‌دهد» سوره انسان، آیه ۱۲.
  21. «و هر یک از آنها که بگوید من به جای او خدا هستم آن کس را به دوزخ کیفر می‌دهیم، بدین‌گونه ستمگران را کیفر می‌دهیم» سوره انبیاء، آیه ۲۹.
  22. «بی‌گمان از کسانی که (به اسلام) ایمان آورده‌اند و یهودیان و مسیحیان و صابئان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین باور دارند و کاری شایسته می‌کنند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۶۲.
  23. «آنان که دارایی‌های خود را در راه خداوند می‌بخشند و از پی آنچه بخشیده‌اند منّتی نمی‌نهند و آزاری نمی‌دهند، پاداش آنها نزد پروردگار آنان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۲۶۲.
  24. «آنان که دارایی‌های خود را در شب و روز پنهان و آشکار می‌بخشند پاداششان نزد خداوند است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۲۷۴.
  25. «آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۶.
  26. «و از ایشان کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱.
  27. تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص۲۴۰؛ مفردات، ص۱۱۷، «حسن»؛ زبده البیان، ص۲۷۶.
  28. «و (یهودیان) از آنچه شیطان‌ها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) می‌خواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطان‌ها کافر شدند که به مردم جادو می‌آموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستاده شده بود در حالی که این دو به هیچ‌کس آموزشی نمی‌دادند مگر که می‌گفتند: ما تنها (ابزار) آزمونیم پس (با بکارگیری جادو) کافر مشو! اما (مردم) از آن دو چیزی را می‌آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می‌افکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمی‌رساندند- چیزی را می‌آموختند که به آنان زیان می‌رسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب می‌دانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهره‌ای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر می‌دانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
  29. «پس چون آیین‌های ویژه حجّتان را انجام دادید خداوند را یاد کنید چونان یادکردتان از پدرانتان یا یادکردی بهتر؛ از مردم کسانی هستند که می‌گویند: پروردگارا! (هر چه می‌خواهی) در این جهان به ما ببخش و آنان را در جهان واپسین بهره‌ای نیست» سوره بقره، آیه ۲۰۰.
  30. جامع البیان، ج ۱، ص۶۵۳؛ نورالثقلین، ج ۱، ص۱۰۸.
  31. «آنان از آنچه به دست آورده‌اند بهره‌ای دارند و خداوند حسابرسی سریع است» سوره بقره، آیه ۲۰۲.
  32. تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۴۳۴؛ تفسیر جلالین، ص۳۴؛ الصافی، ج ۱، ص۲۳۷.
  33. «و آنان که در کفر شتاب می‌ورزند، تو را اندوهناک نگردانند؛ آنها هرگز هیچ زیانی به خداوند نمی‌رسانند؛ خداوند می‌خواهد که برای ایشان در جهان واپسین بهره‌ای نگذارد و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۶.
  34. جامع البیان، ج ۴، ص۲۴۵؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۳۵۲؛ الصافی، ج ۱، ص۴۰۳.
  35. «یا مگر از آنان مزدی می‌خواهی؟ مزد پروردگارت بهتر و او بهترین روزی‌دهندگان است» سوره مؤمنون، آیه ۷۲.
  36. الصافی، ج ۳، ص۴۰۵؛ زادالمسیر، ج ۵، ص۳۳۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۲۶۱.
  37. «پس آنچه به شما داده شده است کالای زندگانی این جهان است و آنچه نزد خداوند است برای آنان که ایمان آورده‌اند و بر پروردگارشان توکّل دارند بهتر و پایاتر است» سوره شوری، آیه ۳۶.
  38. الاصفی، ج ۲، ص۱۱۳۱؛ زادالمسیر، ج ۸، ص۲۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص۱۲۰.
  39. «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.
  40. جامع البیان، ج ۱۶، ص۵۰؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۳۹۵؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۲۵۵.
  41. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹، ص.
  42. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹، ص.
  43. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹، ص.
  44. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹، ص.
  45. سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر، ثواب - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹، ص.
  46. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹، ص.
  47. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  48. سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر، ثواب - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹.
  49. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  50. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  51. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  52. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  53. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  54. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  55. سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر، ثواب - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹، ص.
  56. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  57. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
  58. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «ثواب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.