شک در قرآن
مقدمه
معنای اصلی شک، وارد شدن و ضمیمه شدن چیزی به چیز دیگر است؛ مانند فرورفتن نیزه در جسم انسان یا پوشیدن سلاح. [۱] معنای اصطلاحی شک، در برابر یقین است، چنانکه جرجانی [۲] مفهوم شک را در برابر یقین دانسته است. در روایات نیز شک در برابر یقین آمده است. [۳] بنابراین شک این است که انسان میان نفی و اثباتِ چیزی متوقف باشد؛[۴] چه دو طرف آن (اعتقاد غیر جازم) مساوی باشند یا نباشند (و یک طرف را ترجیح دهد). [۵] در این صورت، مفهوم شک شامل «ظنّ» (طرف راجح) و همچنین «وَهْم» (طرف مرجوح) نیز میشود. محور این نوشتار، معنای عام شک است.
به جز واژه شک، واژگان دیگری مانند: ﴿رَيْبَ﴾، «امتراء» و ﴿مِرْيَةٍ﴾ در معنای شک به کار رفتهاند. [۶] برخی ﴿مِرْيَةٍ﴾ را اخص از شک میدانند. [۷] ماده اصلی مریه و امتراء (م - ر - ی) به معنای دست کشیدن بر چیزی، مانند پستان شتر برای دوشیدن شیر آن است. [۸] به معنای شترِ پُر شیر نیز آمده است. [۹] به گفته برخی، کاربرد ﴿رَيْبَ﴾ در معنای شک ازاینروست که «شک» مبدأ «ریب» است [۱۰] و از دیدگاهی در «ریب» مفهوم تهمت نیز وجود دارد. [۱۱] واژه «شبهه» نیز گاهی مترادف با «شک» به کار میرود. معنای ماده اصلی این واژه، همسانی دو چیز با یکدیگر است. شبهه آن است که چیزی از چیز دیگر به سبب همسانی و مشابهتی که با یکدیگر دارند تمیز داده نشود. [۱۲] بنابراین میتوان گفت شبهه سبب پیدایش شک است.
لفظ «تردید» (مصدر) به معنای بازگردانیدن،[۱۳] نیز در معنای شک به کار میرود. [۱۴] در قرآن نیز واژگان ظنّ، ریب، امتراء، مِریه، تردّد و تَذَبْذُب در معنای شک به کار رفتهاند.
«ظن» اعتقاد غیر جازمی است که اگر تقویت شود، به یقین میانجامد و اگر ضعیف شود از حدّ «وهم» تجاوز نمیکند [۱۵] و در برخی منابع لغوی به دو معنای شک و علم یقینی آمده است. [۱۶]
شک در قرآن کریم
در قرآن کریم نیز به هر دو معنا آمده است، چنانکه در آیات ﴿وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا﴾[۱۷]، ﴿وَإِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُمْ مَا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ﴾[۱۸]، ﴿بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِيهِمْ أَبَدًا وَزُيِّنَ ذَلِكَ فِي قُلُوبِكُمْ وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَكُنْتُمْ قَوْمًا بُورًا﴾[۱۹] به معنای شک آمده [۲۰] و در آیات ﴿الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۲۱]، ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾[۲۲]، ﴿وَخَسَفَ الْقَمَرُ﴾[۲۳]، در معنای علم یقینی به کار رفته است. [۲۴] واژه «ریب» در آیاتی به معنای شک به کار رفته است [۲۵]﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾[۲۶]، ﴿رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ﴾[۲۷]، ﴿فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾[۲۸]، ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا﴾[۲۹].[۳۰] چنانکه «مِرْیه» و «امتراء» به معنای شک آمدهاند. ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ﴾[۳۱]؛[۳۲] ﴿أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ﴾[۳۳].[۳۴] از آیات قرآن برمیآید که مریه برخلاف شک، اختیاری است؛ زیرا از آن نهی شده است ﴿أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۳۵]،﴿فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هَؤُلَاءِ مَا يَعْبُدُونَ إِلَّا كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ﴾[۳۶].[۳۷]، چنانکه از امتراء نیز نهی شده است. ﴿الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾[۳۸]، ﴿فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾[۳۹] «تردّد» در آیه ﴿إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ﴾[۴۰] به تحیر و دودلی معنا شده [۴۱] و مقصود این است که منافقان نمیتوانند یک سوی شک خود را بر سوی دیگر ترجیح دهند. «تَذَبْذُب» (از ذ - ب - ب) نیز به معنای تردید [۴۲] و اضطراب [۴۳] است.
واژه «شک» در ۱۵ آیه، «ریب» و مشتقاتش در ۳۶ آیه، «ظن» و مشتقاتش در ۶۹ آیه، «مریه» و مشتقاتش در ۱۹ آیه از قرآن آمدهاند.
به گفته برخی، قرآن در بیش از ۸۰ مورد به موضوع شک در حقایق دینی پرداخته است[۴۴].[۴۵]
اقسام شک
حس جستوجوگری در انسان، انگیزهای نیرومند برای بررسی و تحقیق و دستیابی به علم یقینی و برونرفت از حالت شک است. شک اگر معبری برای دستیابی به حقیقت باشد و به تحقیق بیشتر بینجامد، مقدّس است؛ زیرا مقدّمه وصول به اطمینان بلکه یقین است. شک آنگاه بد و زیانبار است که به صورت وسواس درآید؛ برخلاف حالت نخست که مقدّمه کمال است. آری، شک، «گذرگاه» خوب و لازمی است؛ امّا «توقّفگاه» و سرمنزل بدی است. [۴۶] قرآن کریم پیروی از «ظن» در معارف دینی را نکوهیده و خواستار علم یقینی در آنها شده است. ﴿وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ﴾[۴۷]، ﴿سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ﴾[۴۸]، ﴿قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾[۴۹]، ﴿وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ﴾[۵۰]، ﴿وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُمْ مَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ﴾[۵۱]، ﴿وَاتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ﴾[۵۲]، ﴿وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا﴾[۵۳] خدای سبحان به پیامبر اکرم (ص)توصیه کرده اگر مشرکی برای تحقیق درباره حقانیت دین اسلام (و زدودن شک خود) از تو پناه خواست، باید به او پناه دهی تا سخن خدا را بشنود و پس از آن باید او را به سلامت به محل امن خودش برسانی. ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۵۴] در جایی دیگر، بندگانی را که سخنان گوناگون را میشنوند تا بهترین آنها را برگزینند تشویق کرده و بشارت داده است. ﴿وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ ﴾[۵۵] در برابر، کسانی همچون منافقان را که در شک خود سرگردان مانده و از تحرک علمی روی بر تافته و به تشویش و اضطراب روانی دچار شدهاند نکوهیده است (﴿إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ﴾[۵۶]، ﴿أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۵۷]، ﴿لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۵۸] چنانکه شک منطقی در مسئلهای به سبب تحریک جستوجوگر برای دستیابی به برهان، مایه شکوفایی علم خواهد بود؛ بر خلاف شکّ روانی که مایه افسردگی و پژمردگی عالم است و شاکّ را ایستا و راکد میکند. [۵۹]شک همانند یقین دو گونه معرفتشناختی جهل) و روانشناختی تردید و دودلی دارد؛[۶۰] برای مثال، اگر کسی در شروط (و مقدمات) لازم برای صحت یک قیاس منطقی شک داشته باشد، شک او از نوع معرفتشناختی است. [۶۱] در حقیقت، این گونه شک، بر اثر فقدان شرایط بیرون از شککننده است و راهِ زدودن چنین شکی، تحقیق و تفکر است که با برطرف شدن ابهامات احتمالی، یقین معرفتشناختی حاصل میشود. شک روانشناختی تزلزل و دودلی در داوری و نظر دادن و تردید در باور و اشکال در تصمیمگیری است. [۶۲] ممکن است کسی گزارهای را تصدیق کند؛ ولی درباره آن شک روانشناختی (اضطراب) داشته باشد. در این فرض، شخص یادشده به مضمون آن گزاره، یقین معرفتشناختی و شک روانشناختی دارد. [۶۳] گاهی شخصی به شک تظاهر میکند؛ مانند تظاهر حضرت ابراهیم (ع) به شک در وجود خدا، هنگام احتجاج با مشرکان. ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴾[۶۴] شک آن حضرت قطعاً مانند شک جستوجوگری ساده نبود که بر اثر جهل یا دانش اندک دچار شک میشود. [۶۵] این حالت، شکواره و به گفته برخی، شک دستوری است. [۶۶]
شکناپذیری حقایق دینی
از منظر قرآن کریم، شماری از حقایق دینی چنان روشن و مبرهناند که در حقانیت آنها هیچ تردیدی نیست.[۶۷]
شکناپذیری وجود خدا
واکنش برخی مشرکان در برابر دعوت انبیا به توحید، اظهار شک در صحت این ادعا بود: ﴿وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ﴾[۶۸]، ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ﴾[۶۹]، ﴿بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ﴾[۷۰] پیامبران با استفهام انکاری میگفتند: مگر در وجود خدا که آفریدگار آسمانها و زمین است شکی هست: ﴿أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾[۷۱] صفت فاطریت به برهانی بودن وجود خدا اشاره دارد. [۷۲] این آیه از راه وابستگیِ وجودی آفریدهها از هر جهت به خدا، هم توحید ربوبی را ثابت کرده، هم منطق شککنندگان در دعوت انبیا ﴿أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ﴾[۷۳] را باطل کرده است. [۷۴] به نظر برخی، بازگشت برهان یادشده در آیه ﴿قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ﴾[۷۵] به برهان علت و معلول یا برهان صدیقین است. [۷۶] از آنجا که هر پدیدهای پدیدآورندهای میخواهد، شک درباره خدا خود دلیلی بر وجود خداست؛ زیرا شک امری وجودی است و هر امر وجودی باید به مبدأی وابسته باشد که هستی عین ذات اوست[۷۷].[۷۸]
شکناپذیری قرآن
مشرکان پس از ناتوانی از رویارویی با معجزه جاویدان رسول خدا (ص) و معارضه با تحدّی قرآن، روشهایی گوناگون در پیش گرفتند؛ از جمله موضع فردی شکّاک را اتخاذ کردند: ﴿أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ﴾[۷۹]، چنانکه اهل کتاب نیز گاهی همین موضع را داشتند: ﴿وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ﴾[۸۰] قرآن کریم در پاسخ به مخالفان، پیامبر را دارای ادله روشن و شاهد بر حقانیت خود معرفی کرده ﴿أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۸۱] و در باره خود تعبیر ﴿لَا رَيْبَ فِيهِ﴾ آورده است ﴿وَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۸۲]، ﴿تَنْزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۸۳] این تعبیر پس از آوردن حروف مقطعه ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾[۸۴] از این روست که وقتی مشرکان از هماوردی با قرآن در بُعد فصاحت و بلاغت - که در این عرصه از مدعیان آن بودند - ناتواناند، پس میتوان گفت در حقانیت آن هیچگونه تردیدی نیست و تردید آنان چنان بیپایه است که گویا تردید ندارند؛ زیرا با اندک تأملی در ساختار بلاغی قرآن و محتوای جامع و محکم آن - که از هرگونه ناهماهنگی به دور است -شک آنان زدوده میشود. [۸۵] همه اینها در صورتی است که جمله ﴿لَا رَيْبَ فِيهِ﴾ را نفی بدانیم؛ ولی در این میان برخی آن را نهی دانستهاند؛ بدین معنا که نباید در چنین کتابی شک کرد. [۸۶] قرآن در جایی دیگر پیشنهاد کرده اگر کسی در وحیانیت آن شک دارد، از عالمان اهل کتاب در این باره بپرسد ﴿فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾[۸۷]؛ نیز خطاب به مشرکان فرموده: چنانچه در حقانیت قرآن شک دارید سورهای مانند آن بیاورید. ﴿وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۸۸]، ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۸۹] به طور کلی میتوان گفت آنچه قرآن در باره شک کافران و گمراهان در حقانیت خود آورده، در حقیقت ریب و ارتیاب است و همانگونه که اهل لغت گفتهاند در ﴿رَيْبٍ﴾ مفهوم تهمت وجود دارد. [۹۰]
از آیه ﴿وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾[۹۱] نیز بر میآید که ارتیاب و رواج شبهه، کار باطلگرایان است و شک آنان حقیقی و مقدمه تحقیق نیست؛ یعنی شک آنان روانشناختی است نه معرفتشناختی. [۹۲] برخی با توجه به آیه ﴿أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ﴾[۹۳] برداشت کردهاند تردید مشرکان در نزول قرآن بر پیامبر (ص) و باور نداشتن به دلالت آن بر نبوت آن حضرت نه بدان جهت بوده که قرآن در دلالت خود خفا یا قصور دارد، بلکه دلبستگی آنان به عقاید باطل و پافشاری بر تقلید کورکورانه مانع از تفکر در دلالت معجزه قرآن بر نبوت شده و در نتیجه در شک ماندهاند. خاستگاه شک آنان روحیه سرکشی و استکباری است که حتی با یقین به حقانیت قرآن، به آن اعتراف نمیکنند. [۹۴] آن حضرت موظف شد در برابر تردید آنان در پایداری بر طریقه خود اعلام کند به هیچ روی خدایان آنان را نخواهد پرستید ﴿وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾[۹۵][۹۶] و در صورت استمرار بر شک و سرگرم شدن به اشتغالات دنیوی باید منتظر عذاب الهی باشند. ﴿بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ﴾[۹۷]، ﴿فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُبِينٍ﴾[۹۸] [۹۹]برای همین است که به گفته برخی، از شک چنین کسانی با واژه ﴿زَيْغٌ﴾ یاد شده ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ ﴾[۱۰۰] و آنان را بیماردل خوانده است. ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا﴾[۱۰۱].[۱۰۲].[۱۰۳]
شکناپذیری معاد
برای مشرکان، حیات دوباره مردگان باورپذیر نیست و از این رو انواع شبهات را القا میکردند ﴿وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا﴾[۱۰۴]، ﴿قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا﴾[۱۰۵]، ﴿أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا﴾[۱۰۶]، ﴿قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ﴾[۱۰۷]، ﴿قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَمَنْ فِيهَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۱۰۸]، ﴿وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ﴾[۱۰۹]، ﴿قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ﴾[۱۱۰]، ﴿ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴾[۱۱۱] و به جای تحقیق برای اثبات معاد، در شک و تردید خود میماندند. ﴿بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ﴾[۱۱۲]، ﴿وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ﴾[۱۱۳]، ﴿وَإِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُمْ مَا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ﴾[۱۱۴]
قرآن کریم برای رفع و دفع شبهات و تردید مشرکان و اثبات معاد، براهین قاطع و یقینآور اقامه کرد ﴿كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۱۱۵]، ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۱۱۶]، ﴿قَالُوا أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ قُل لِّمَنِ الأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلا تَذَكَّرُونَ ﴾[۱۱۷]، ﴿وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾[۱۱۸]، ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّى وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لّا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَن فِي الْقُبُورِ ﴾[۱۱۹]، ﴿أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ﴾[۱۲۰] و وقوع قیامت را با تعبیر ﴿لَا رَيْبَ فِيهِ﴾ حتمی و تردیدناپذیر دانست.
تعبیر ﴿لَا رَيْبَ فِيهِ﴾ درباره قیامت میتواند از چند جهت باشد:
- نفی هر ریبی از حقیقت عینی و خارج از اذهان است، گرچه ذهنهای محجوب به جهل یا علم محدود و حجابهای آن دچار ریب باشند. [۱۲۱]
- مفاد ﴿لَا رَيْبَ فِيهِ﴾ نهی است، چنانکه در آیه ﴿فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ﴾[۱۲۲] نیز مفاد آن نهی است، گرچه در قالب نفی آمده؛ زیرا در آیهای دیگر صریحاً از امتراء (ایجاد شبهه) در قیامت نهی شده است: ﴿الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾[۱۲۳].[۱۲۴] چنانکه در آیه ﴿وَلَمَّا جَاءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾[۱۲۵]، مسیحیان را از شک در معاد نهی کرده است.
- گوینده این سخن در گفته خود هیچ تردیدی ندارد و این، سخنی مطابق با واقع است. [۱۲۶] تأکید پایان آیه ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا﴾[۱۲۷] مبنی بر اینکه خدا از هر کسی راستگوتر است. اشاره به این است که خاستگاه دروغ یا جهل است یا ضعف و نیاز و خدایی که از همه آگاهتر و از همگان بینیاز است دروغ برای او بیمعناست. [۱۲۸].[۱۲۹]
شک در رسالت انبیا
معارضه با انبیا شیوههایی گوناگون داشته است؛ مانند ایجاد شبهه و تردید در ادعای رسالت و رهاورد آنان با وجود دارا بودن ادله روشن و معجزات: ﴿أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ﴾[۱۳۰] نمیتوان پذیرفت که شک و تردید اقوام انبیا، تماماً شک معرفتی و برای جستوجوی حقیقت بوده است؛ زیرا برای نمونه زمانی که حضرت صالح (ع)رسالت خود را به قوم ثمود اعلام کرد، پاسخ آنان اظهار شک و بدبینی به آیین آن حضرت بود و حتی پس از اظهار آن حضرت مبنی بر داشتن دلیل روشن از سوی خدا و آوردن معجزه ناقه تسلیم نشدند و آن را پِی کردند و سرانجام به عذاب صیحه گرفتار شدند. ﴿ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةً مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴾[۱۳۱] نمونه دیگر، شک فرعونیان در رسالت یوسف (ع) است. به گفته مؤمن آلفرعون، شک در نبوت یوسف (ع) پس از آن بود که آن حضرت ادلهای روشن بر صدق مدّعای خود آورد. شک آنان مطمئناً معرفتی نبود، از اینرو خدا منشأ اضلال کیفری آنان را اسرافکاری و ریب میداند: «﴿وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ﴾[۱۳۲] چنانکه حضرت موسی (ع) پس از آوردن معجزات نُهگانه خود به فرعون گفت: تو قطعاً میدانی که این نشانههای بصیرتآور را جز پروردگار آسمانها و زمین فرود نیاورده است. ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا﴾[۱۳۳]، ﴿قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا﴾[۱۳۴] فرعون به حقانیت موسی (ع)شک معرفتشناختی نداشت، بلکه یقین معرفتشناختی داشت؛ ولی به عللی از تصدیق آن حضرت خودداری میکرد. فرعونیان با اینکه در دل به حقانیت موسی (ع) و گفتههای او یقین داشتند، از سر ستم و تکبرْ آن را انکار میکردند. ﴿وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ﴾[۱۳۵] آخرین مورد، شک کجروان درباره پیامبر اکرم (ص) است. قرآن کریم در پی گزارش رسالت وی و فرو فرستاده شدن کتاب آسمانی به سوی او همچون پیامبران پیشین، خبر داده که ایشان پیش از قرآن هیچ نوشتهای را نمیخوانده و به دست خود نمینوشته است و آن را دلیل حقانیت آن حضرت میداند و میافزاید که چنانچه پیامبر (ص) خواندن و نوشتن میدانست مبطلان - که همواره در پی باطل نمایاندن حقاند - بهانه به دست آورده، در حقانیت رسول اکرم (ص)به تردیدافکنی و تهمت رو میآوردند: ﴿وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ فَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمِنْ هَؤُلَاءِ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الْكَافِرُونَ﴾[۱۳۶]، ﴿وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾[۱۳۷].[۱۳۸].[۱۳۹]
نزاهت انبیا از شک
انبیا که پیامآوران خدا برای مردماند، در تلقی وحی و رساندن آموزههای آن به مردم از خطا مصوناند وگرنه در هدف از بعثت آنان که هدایت مردم است، نقض غرض لازم میآید. [۱۴۰] افزون بر اینکه تنها انبیا بندگان برگزیده و هدایتیافته از سوی خدا هستند تا بتوانند هدایتگر مردم نیز باشند ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴾[۱۴۱] و خدا فقط ایشان را شایسته بهرهمندی از علم غیب دانسته است. ﴿مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ﴾[۱۴۲] بنابراین آنان هیچگاه درباره تعالیم وحی، دچار شک معرفتشناختی (جهل) و همچنین شک روانشناختی (تردید و دودلی) نمیشوند.
ممکن است برخی آیات در نگاه ابتدایی این توهم را پدید آورد که انبیا دچار شک میشدند؛ ولی با تأمل در آیات دیگر و نیز روایات پی خواهیم برد انبیا از هر شکی منزه بودهاند؛ برای نمونه، شک ظاهری حضرت ابراهیم (ع)هنگام احتجاج با مشرکان و جستوجوی خدا ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴾[۱۴۳]، ﴿وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ﴾[۱۴۴] یا شک ظاهری آن حضرت در معاد ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۱۴۵] قطعاً همانند شک یک جستوجوگر ساده نبوده،[۱۴۶] زیرا پیامبر اکرم (ص) در پاسخ به اعتراض برخی مسلمانان ظاهربین نسبت به ابراهیم (ع)دیگران را سزاوارتر به شک و شبهه دانست،[۱۴۷] از اینرو که آن حضرت در پی وصول به حقالیقین بوده؛ یعنی مرتبهای که هیچ گونه اشتباه و شکی بدان راه ندارد. [۱۴۸] امام موسی کاظم (ع) نیز در این باره فرمود: ابراهیم به راستی مؤمن بود و میخواست بر ایمانش افزوده شود. شک در جایی است که یقین نباشد و چون یقین آمد شک روا نیست. [۱۴۹]
در ظاهر برخی آیات نیز، ضمن مخاطب قرار دادنِ پیامبر (ص)، او را از شک و تردید در صدق ادعای خود با وجود ادله روشن بر آن ﴿أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۱۵۰] و نیز از شک در لقای پروردگار در قیامت ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ﴾[۱۵۱] [۱۵۲] نهی کرده است؛ برای نمونه به آن حضرت خطاب شده اگر در آنچه نازل شده تردید دارد، از آشنایان با کتاب آسمانی بپرسد و در پایان آیه ضمن هشدار، او را از قرار گرفتن در شمار تردیدکنندگان برحذر میدارد: ﴿فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾[۱۵۳] مخاطب آیه گرچه رسول اکرم (ص)است، مراد، دیگراناند؛ زیرا به فرموده امام صادق (ع) خطابات قرآن از باب "اياك أعني واسمعي يا جاره"[۱۵۴]اند. افزون بر اینکه جمله شرطیه همیشه دلیل بر احتمال وجود شک نیست، بلکه گاهی فرض و تقدیر و برای تأکید یا برای بیان قانونی کلی است؛[۱۵۵] برای نمونه آیه ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا﴾[۱۵۶] خطاب به رسول اکرم (ص)فرموده: اگر یکی از والدین یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند به آنان ﴿أُفٍّ﴾ (سخنی که نشاندهنده گرفتگی و وجود تنگنا باشد) [۱۵۷] مگو و آنان را از خود مران، با اینکه آن حضرت پیش از تولد، پدرش و در دوران طفولیت مادرش را از دست داده بود و با این حال، حکم احترام به پدر و مادر همچون قانونی کلی بیان شده است، هر چند مخاطب آن ظاهراً پیامبر (ص) است. [۱۵۸] برپایه روایتی، پیامبر با اشاره به آیه یادشده فرموده نه هیچگاه شک کردم و نه هیچگاه از اهل کتاب [درباره حقانیت وحی بر خود] چیزی پرسیدم. [۱۵۹] افزون بر اینها، آیاتی از قرآن کریم ﴿مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى ﴾[۱۶۰] بر ادراک و دریافت شهودی وحی [۱۶۱] از سوی آن حضرت دلالت دارند که در این گونه آگاهی هیچ شکی راه نمییابد.
بر پایه برخی روایات شیعی، امامان معصوم (ع) نیز از شک در معارف دینی منزهاند. [۱۶۲] در روایتی از امام صادق (ع) «رجس» که در آیه ﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۱۶۳] از اهلبیت (ع) نفی شده به شک تفسیر شده است. [۱۶۴] به گفته برخی، از آن جهت که رجس و پلیدی سبب شک است، برای مبالغه در سببیت به کار رفته و گویا سبب عین مسبب است. [۱۶۵] تفسیر یادشده از باب بیان مصداق نیز میتواند باشد؛ زیرا «رجس» و نیز «رجز»، هر پلیدی، اعم از معرفتی و عملی را شامل میشود و در این روایات، پلیدی معرفتی (شک) از اهل بیت (ع)نفی شده است.[۱۶۶]
عوامل شک در حقایق دینی
قرآن اعتقاد به حقایق دینی (مانند وجود خدا، بعثت انبیا، معاد و زنده شدن مردگان و حقانیت قرآن کریم) را از منظر معرفتشناختی به دلیل برهانی بودن آنها شکناپذیر میداند و شک در آنها را از نوع شک معقول نمیداند و از این رو شک در آنها به علم و جهل ربطی ندارد، بلکه ریشههای روانشناسانه و غیر معرفتی دارد. [۱۶۷] قرآن کریمشک درباره موضوعات اعتقادی و حقایق غیبی را غالباً با لفظ «امتراء»، ﴿مِرْيَةٍ﴾، ﴿رَيْبَ﴾ و ﴿مُرْتَابٌ﴾ آورده است، چنانکه برخی مفسران، واژههای ﴿ حَرْفٍ ﴾[۱۶۸]، [۱۶۹] ﴿زَيْغٌ﴾[۱۷۰] [۱۷۱]، ﴿مَرَضٌ﴾[۱۷۲] [۱۷۳] و ﴿لَبْسٍ﴾[۱۷۴].[۱۷۵] را بر معنای شک تطبیق دادهاند یا در روایات، ﴿رِجْزَ﴾ در آیه ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ﴾[۱۷۶] و آیه ﴿وَلَهُ مَا سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۱۷۷] به شک تفسیر شده است که همه اینها نشان میدهند شک مخالفان در حقایق دینی غالباً خاستگاه روانی داشته، نه فکری و عقلانی؛ برای نمونه، شک قوم لوط در وقوع عذاب با واژه «امتراء» ﴿قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ﴾[۱۷۸]، شک قوم ثمود در رسالت صالح (ع) با دو واژه «شک» و «مُریب» ﴿وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ﴾[۱۷۹]، شک در رسالت عیسی (ع) با واژههای «یَمْترون» و «مُمْترین» ﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۱۸۰]، ﴿الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾[۱۸۱]، شک در رسالت پیامبر اکرم (ص) با واژه «ارتیاب» ﴿وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾[۱۸۲]، ﴿أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۱۸۳] و شک در قیامت با واژههای «امتراء» ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ﴾[۱۸۴] و «مریه» ﴿أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ﴾[۱۸۵] و «مُریب» ﴿وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ﴾[۱۸۶] آمده است.
قرآن، شک پیش از علم و پیش از دستیابی به ادله را ناروا نمیداند و به صراحت اعلام داشته چنانچه مردم در درستی آموزههای دینی شک دارند، پیامبر (ص)باید روشنگری کند: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۸۷]،[۱۸۸] بلکه شک پس از علم در حقایق ایمانی را ناروا میداند. [۱۸۹] برخی با تقسیم عوامل پیدایش شک [۱۹۰] گفتهاند: شک در حقایق دینی، یا برخاسته از ضعف قوه تعقل است، یا ناشی از انحراف [۱۹۱] و همانگونه که گفته شده، بر اساس آیات ﴿أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ﴾[۱۹۲]، ﴿مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ﴾[۱۹۳] سرپیچی در برابر حق و دشمنی با آن به «ریب» میانجامد. به نظر میرسد میان عناصر یادشده در دو آیه نوعی تلازم وجود دارد و بر این اساس، شک، در تجاوز از حدود عبودیت و عناد با حق و کفران نعمتهای الهی و از جمله مهمترین آنها کفران نعمت هدایت ریشه دارد[۱۹۴].[۱۹۵]
پیامدهای شک
پیامد شک منطقی، جستوجو و دستیابی به علم یقینی است؛ ولی اگر شک خاستگاه روانی داشته باشد، پیامدهای زیانباری دارد.
به نظر برخی، با دقت در آیات قرآن به این حقیقت میرسیم که شکی را میتوان هممرز با کفر دانست که از مصادیق ریب، مریه، یا جهل تقصیری باشد و نه صِرف تردید ذهنی یا روانی درباره گزارههای دینی. [۱۹۶] چنین شکی از صفات بارز منافقان است که پیامدی جز سرگردانی و حیرت ندارد که هیچگاه از میان نمیرود و به یقین و آرامش بدل نمیشود ﴿إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ﴾[۱۹۷]، ﴿أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۱۹۸]،[۱۹۹] زیرا قلب بیمار آنان خاستگاه آن است [۲۰۰] و محرومیت از ادراک حقایق ﴿رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الأَوَّلِينَ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ ﴾[۲۰۱]، عدم اطاعت از خدا و رسول ﴿وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ﴾[۲۰۲]، ﴿وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ﴾[۲۰۳]، ﴿أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۲۰۴] و بقای بر کفر و گمراهی ﴿أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ﴾[۲۰۵]، ﴿قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ﴾[۲۰۶]، ﴿وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ﴾[۲۰۷] از دیگر آثار چنین شکیاند. کیفر چنین کسانی در قیامت نیز محرومیت از مغفرت ﴿أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ﴾[۲۰۸]، ﴿قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ﴾[۲۰۹] و ورود به دوزخ خواهد بود. ﴿أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ﴾[۲۱۰]، ﴿مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ﴾[۲۱۱]، ﴿وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ﴾[۲۱۲]، ﴿وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ﴾[۲۱۳] ﴿ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ﴾[۲۱۴]، ﴿ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ﴾[۲۱۵]، ﴿إِنَّ هَذَا مَا كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ﴾[۲۱۶] شک اینان فقط هنگام گرفتار شدن به عذاب دنیوی یا اخروی درمان میشود ﴿وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ﴾[۲۱۷].[۲۱۸]
درمان شک
با توجه به خاستگاه شک، راه درمان و مبارزه با آن متفاوت است: شک اگر خاستگاهی معرفتی داشته باشد، با توجه به موضوع آن با ابزاری متناسب با آن، مانند مطالعه حسی و تجربی، اعتماد بر عقل سلیم و تکیه نکردنِ صرف بر طرق حسی شناخت و نیز روشنگری باید درمان شود؛ برای مثال، قرآن کریم شک در وجود خدا را با مطالعه پدیدهها و وابستگی وجودیآنها به خدا زوالپذیر میداند ﴿قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ﴾[۲۱۹].[۲۲۰] یا میفرماید شک درباره قرآن را با تأمل در فصاحت و بلاغت و انسجام مطالب آن بزدایید [۲۲۱] و شک در برخی امور را با اقامه برهان حسی و شواهد تاریخی برمیدارد. ﴿أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ﴾[۲۲۲] شک درباره امکان حیات پس از مرگ با وجود مشاهده حسی آن در عالم طبیعت را نیز شگفتآور میداند ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ﴾[۲۲۳]، ﴿أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ﴾[۲۲۴] و در آیات ﴿ هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ فَبِأَيِّ آلاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ فَبِأَيِّ آلاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ذَوَاتَا أَفْنَانٍ فَبِأَيِّ آلاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ فَبِأَيِّ آلاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ فِيهِمَا مِن كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ فَبِأَيِّ آلاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ فَبِأَيِّ آلاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴾[۲۲۵] یادآور شده تأمل در پیدایش نظام بدیع و تدبیر آن و نیز تأمل در تاریخ اقوام پیشین جایی برای شک نمیگذارد که همه نعمتها از سوی خدایند [۲۲۶] یا مثلاً روشنگری در باره شمار خازنان دوزخ را سبب یقین اهل کتاب و مؤمنان و رفع تردید آنان در حقانیت گزارش خود در این باره میداند. ﴿وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ﴾[۲۲۷] اگر شک خاستگاهی روانی داشته و ناشی از انحراف دل و کوری باطن باشد، از طریق معنویات، مانند تقوا و دوری از گناه و کارهای خوب و پسندیده میتوان با شک به مبارزه برخاست؛[۲۲۸] برای نمونه، حواریان حضرت عیسی (ع)علت درخواست مائده آسمانی از آن حضرت را دستیابی به علم یقینی در صدق گفتههای ایشان دانستند تا نزد بنیاسرائیل نیز به آن گواهی دهند. ﴿إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۲۲۹]، ﴿قَالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ﴾[۲۳۰] در موضوعات خارجی میتوان با تمهیدات و بهکارگیری ابزار مناسب از شک پیشگیری کرد؛ برای نمونه، قرآن به مؤمنان توصیه کرده برای اینکه درباره جزئیات قراردادهایتان به شک و تردید نیفتید، سند مکتوب تنظیم کنید ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۲۳۱]، یا فرموده: اگر خواستید شک خود را در باره صداقت گواهان غیر همکیش خود در وصیت یکی از درگذشتگان خود بزدایید، از راه سوگند دادن آنان پس از نماز، شک خود را برطرف کنید ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ﴾[۲۳۲]، یا درباره زدودن شک زنان مطلّقه در یائسه شدن خود، فرموده تا سه ماه عده نگه دارند﴿وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا﴾[۲۳۳].[۲۳۴]
شک در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
منظور هشدارهایی است که خدا به مؤمنین داده و از موضع در شک ماندن برحذر داشته است؛ زیرا اصل ایجاد شک طبیعی و غیر اختیاری است که هشدار دادن معنا ندارد و چارهای از به وجود آمدنش نیست، اما مقابله با ایجاد شک ممکن است و یافتن راه برای ایجاد کسب اطمینان عملی و در اختیار انسان است. به این جهت اگر از شک مذمت شده، منظور همین قسمت ایستادگی بر شک و یا تظاهر بر شک است. مباحثی که ناظر به تردید پیامبر و رفع آن است، در بحث تردید پیامبر مطرح شده است.
- ﴿ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[۲۳۵]
- ﴿وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ * وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ﴾[۲۳۶]؛ ﴿أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۲۳۷]
- ﴿وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ﴾[۲۳۸]
- ﴿وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ * مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ * أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ﴾[۲۳۹]
- ﴿أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى﴾[۲۴۰]
- ﴿وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾[۲۴۱]
- ﴿وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾[۲۴۲]
- ﴿لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۲۴۳]
- ﴿إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ﴾[۲۴۴]
- ﴿لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۲۴۵]
- ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾[۲۴۶]
- ﴿وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا وَلَا يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِيَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ﴾[۲۴۷]
نکات:
در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- شکست، عاملی برای بروز تردید مسلمانان سست اندیشه، در مورد حقانیت پیامبر: ﴿يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُ﴾[۲۴۸].
- شک و تردید منافقان به حکمیت رسول خدا مانع اطاعت آنان از آن حضرت: ﴿وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ﴾[۲۴۹]؛ ﴿أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا﴾[۲۵۰]
- شک و تردید اهل کتاب در رسالت محمد: ﴿وَإِنَّ الَّذِينَ أُورِثُوا الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ﴾[۲۵۱]
- شک و تردید در اصل نزول وحی و الهی بودن قرآن، موجب مقابله سران کفر و شرک با پیامبر اسلام: ﴿بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ﴾[۲۵۲]
- شک و تردید مشرکان در باره وحی و مشاهدات قلبی پیامبر: ﴿أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى﴾[۲۵۳]
- درس ناخواندگی و قدرت نداشتن پیامبر بر کتابت، از عوامل رفع شک باطل اندیشان در حقانیت قرآن: ﴿وَ مٰا کنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ﴾[۲۵۴]
- تحدی وبه مبارزهطلبیدن مخالفان قرآن نازل شده بر پیامبر در صورت شک در نزول وحی، به آوردن سورهای مثل آن ﴿وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ﴾[۲۵۵]
- منافقان که ایمان به خدا و پیامبر ندارند با شک و تردیدی که در دل دارند اجازه - تخلف - و شرکت نکردن در جهاد را از پیامبر میخواهند ﴿إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ﴾[۲۵۶][۲۵۷].
منابع
پانویس
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۷۳، «شکک».
- ↑ التعریفات، ص۱۶۸، «شک».
- ↑ الکافی، ج۲، ص۳۹۹؛ مجموعة رسائل الامام الغزالی، ص۱۵۳.
- ↑ التعریفات، ص۱۶۸؛ موسوعة مصطلحات الامام فخر الدین رازی، ص۷۰۵، «مریب».
- ↑ المعجم الفلسفی، ج۱، ص۷۰۵.
- ↑ المصباح، ج۱، ص۲۴۷، «ریب».
- ↑ مفردات، ص۷۶۶، «مری».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۳۱۴، «مری».
- ↑ العین، ج۸، ص۲۹۴، «مری».
- ↑ المعجم التطبیقی، ج۱، ص۷۰۵؛ لغتنامه، ج۹، ص۱۲۶۵۲، «شک».
- ↑ جمهرة اللغه، ج۱، ص۳۳۲، «ریب».
- ↑ مفردات، ص۴۴۳، «شبه».
- ↑ مفردات، ص۳۴۸ - ۳۴۹؛ لغتنامه، ج۹، ص۱۲۶۵۲، «رد».
- ↑ لغتنامه، ج۹، ص۱۲۶۵۲.
- ↑ مفردات، ص۵۳۹، «ظن».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۴۶۲؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۷۲، «ظن».
- ↑ «و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت» سوره نساء، آیه ۱۵۷.
- ↑ «و چون گفته میشد: وعده خداوند راستین است و تردیدی در (برپایی) رستخیز نیست میگفتید: نمیدانیم رستخیز چیست؟ تنها پنداری (درباره آن) داریم و ما (به آن) باورمند نیستیم» سوره جاثیه، آیه ۳۲.
- ↑ «(گریزتان از جهاد بدان بهانه نبود) بلکه گمان بردید که پیامبر و مؤمنان هرگز به نزد خانوادههایشان باز نخواهند گشت و همین (اندیشه) در دلتان آراسته شد و بدگمانی ورزیدید و قومی شایسته نابودی شدید» سوره فتح، آیه ۱۲.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۴۶.
- ↑ «همان کسان که میدانند به لقای پروردگارشان خواهند رسید و به سوی او باز میگردند» سوره بقره، آیه ۴۶.
- ↑ «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری میآزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که میدانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
- ↑ «و ماه، تیره گردد،» سوره قیامه، آیه ۸.
- ↑ التبیان، ج۱، ص۲۰۵؛ ج۲، ص۲۹۶؛ ج۶، ص۱۴۴؛ الکشاف، ج۱، ص۱۳۴، ۲۹۶؛ روح المعانی، ج۱۵، ص۱۶۳.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۴۶۳؛ لسان العرب، ج۱، ص۴۴۲، «ریب».
- ↑ «این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.
- ↑ «پروردگارا بیگمان، تو، روزی که در آن تردیدی راه ندارد فراهم آورنده مردمانی؛ به راستی خداوند در وعده (خود) خلاف نمیورزد» سوره آل عمران، آیه ۹.
- ↑ «پس، آنگاه که آنان را در روزی که تردیدی در (فرا رسیدن) آن نیست گرد آوریم و به هر کس (پاداش) آنچه انجام داده است تمام داده شود و به آنان ستمی نرود چه خواهند کرد؟» سوره آل عمران، آیه ۲۵.
- ↑ «خداوند است که جز او هیچ خدایی نیست؛ بیگمان (او) شما را به (هنگام) رستخیز که در (برپایی) آن تردیدی نیست فراهم میآورد و از خداوند راستگوتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۸۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۱۱۸؛ ج۲، ص۷۰۴، ۷۲۴؛ ج۳، ص۱۳۲.
- ↑ «و به راستی ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم- بنابراین در لقای او (با خداوند) تردیدی مکن- و ما آن (کتاب) را رهنمودی برای بنی اسرائیل قرار دادیم» سوره سجده، آیه ۲۳.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۳۰۷؛ جوامع الجامع، ج۳، ص۲۹۴.
- ↑ «آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است» سوره فصلت، آیه ۵۴.
- ↑ التبیان، ج۹، ص۱۳۹؛ کشف الاسرار، ج۸، ص۵۴۳؛ روح المعانی، ج۱۳، ص۸.
- ↑ «پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعدهگاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمیآورند» سوره هود، آیه ۱۷.
- ↑ «پس، از آنچه آنان میپرستند در گمان مباش؛ جز به همان روش که پدرانشان پیش از این، (بتها را) میپرستیدهاند پرستش نمیکنند و ما بهره آنان را به ایشان ناکاسته خواهیم داد» سوره هود، آیه ۱۰۹.
- ↑ پژوهش دینی، ش ۱۲، ص۲۷۸، «نگاهی نو به معناشناسی شک ویقین در قرآن».
- ↑ «حق از (آن) پروردگار توست پس هیچگاه از دو دلان مباش!» سوره بقره، آیه ۱۴۷.
- ↑ «پس اگر در برخی از آنچه به سوی تو فرو فرستادهایم شک داری از آنان که پیش از تو کتاب آسمانی را میخواندند بپرس، به راستی حق از سوی پروردگارت نزد تو آمده است پس هرگز از دودلان مباش!» سوره یونس، آیه ۹۴.
- ↑ «تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) میخواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپردهاند و در تردید خود سرگردانند» سوره توبه، آیه ۴۵.
- ↑ الکشاف، ج۲، ص۲۷۵؛ روح المعانی، ج۵، ص۳۰۲.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۳۴۸ - ۳۴۹، «ذب».
- ↑ العین، ج۸، ص۱۷۸؛ مفردات، ص۳۲۵.
- ↑ از شک تا یقین، ص۲۱.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و کریمی، مقاله «شک»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ مجموعهآثار، مطهری، ج۱، ص۴۷۳.
- ↑ «و برخی از آنان بیسوادانی هستند که از کتاب آسمانی (تورات) جز خیالهای خام چیزی نمیدانند و جز به پندار نمیگرایند» سوره بقره، آیه ۷۸.
- ↑ «به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ همینگونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمیکنید» سوره انعام، آیه ۱۴۸.
- ↑ «بگو آیا از شریکانتان کسی هست که به سوی «حق» رهنمون باشد؟ بگو خداوند به «حق» رهنماست؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
- ↑ «بیشتر آنان جز از گمانی پیروی نمیکنند، به راستی گمان برای (شناخت) حقیقت، هیچ بسنده نیست. به یقین خداوند به آنچه انجام میدهند، داناست» سوره یونس، آیه ۳۶.
- ↑ «و گفتند: اگر (خداوند) بخشنده میخواست ما آن (بت) ها را نمیپرستیدیم، آنان را به این (امر) دانشی نیست، آنان جز نادرست برآورد نمیکنند» سوره زخرف، آیه ۲۰.
- ↑ «و از دریا آرام بگذر که آنان سپاهی غرق شدنیاند» سوره دخان، آیه ۲۴.
- ↑ «و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.
- ↑ «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
- ↑ «و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیدهاند و به درگاه خداوند بازگشتهاند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده! کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، آنانند که خداوند راهنماییشان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
- ↑ «تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) میخواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپردهاند و در تردید خود سرگردانند» سوره توبه، آیه ۴۵.
- ↑ «آیا کسی که بنیان خود را بر پروا از خداوند و خشنودی (او) نهاده بهتر است یا آنکه بنیان خود را بر لب پرتگاهی در حال ریزش گذارده است که او را به درون آتش دوزخ فرو میلغزاند؟ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمایی نمیکند» سوره توبه، آیه ۱۰۹.
- ↑ «همواره بنیانی که بنا نهادهاند مایه تردید در دلهای آنان است تا آنکه دلهای آنها پارهپاره گردد و خداوند، دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۱۱۰.
- ↑ تسنیم، ج۱، ص۲۱۳.
- ↑ پژوهش دینی، ش ۱۲، ص۲۷۱، «نگاهی نو به معناشناسی شک و یقین در قرآن».
- ↑ پژوهش دینی، ش۱۲، ص۲۷۲.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج۱۰، ص۳۱.
- ↑ پژوهش دینی، ش ۱۲، ص۲۷۱.
- ↑ «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم. و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد. و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم. آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود. هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم. من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۴-۷۹.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج۱۰، ص۲۶ - ۲۷.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج۱۰، ص۲۶ - ۲۷.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و کریمی، مقاله «شک»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ «بیگمان به آنچه ما را بدان فرا میخوانید در دودلی گمانانگیزی هستیم» سوره ابراهیم، آیه ۹.
- ↑ «هیچ خدایی جز او نیست که زنده میدارد و میمیراند؛ پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست» سوره دخان، آیه ۸.
- ↑ «بلکه آنان در تردیدی سرگرمند» سوره دخان، آیه ۹.
- ↑ «آیا درباره خداوند- آفریننده آسمانها و زمین- تردیدی هست؟» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.
- ↑ نک: التبیان، ج۶، ص۲۷۹.
- ↑ «آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمیشناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهانها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شدهاید انکار میکنیم و بیگمان به آنچه ما را بدان فرا میخوانید در دودلی گمانانگیزی هستیم» سوره ابراهیم، آیه ۹.
- ↑ المیزان، ج۱۲، ص۲۷.
- ↑ «پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمانها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا میخواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که میخواهید ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج۱۰، ص۲۶.
- ↑ تسنیم، ج۲، ص۴۱۶ - ۴۱۷.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و کریمی، مقاله «شک»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ «آیا از میان ما قرآن (تنها) بر او نازل شده است؟ باری آنان از یادکرد من در تردیدند یا هنوز عذاب مرا نچشیدهاند» سوره ص، آیه ۸.
- ↑ «و به پراکندگی نیفتادند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند (آن هم) از سر افزونجویی میان خود و اگر سخنی از سوی پروردگارت تا زمانی معیّن پیشی نگرفته بود بیگمان میان آنان داوری میشد و آنان که پس از ایشان به کتاب (آسمانی) رسیدند از آن در تردیدی گمانانگیزند» سوره شوری، آیه ۱۴.
- ↑ «پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعدهگاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمیآورند» سوره هود، آیه ۱۷.
- ↑ «و (چنین) نیست که این قرآن را از سوی کسی بربافته باشند و جز از سوی خداوند باشد؛ بلکه هماهنگ با چیزی است که پیش از آن بوده است و بیان روشن کتاب است، در آن هیچ تردیدی نیست، از سوی پروردگار جهانیان است» سوره یونس، آیه ۳۷.
- ↑ «فرو فرستادن این کتاب (آسمانی) که تردیدی در آن نیست از سوی پروردگار جهانیان است» سوره سجده، آیه ۲.
- ↑ «این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.
- ↑ نک: التفسیرالکبیر، ج۲، ص۲۶۶؛ التحریر و التنویر، ج۱، ص۲۱۹ - ۲۲۱؛ نمونه، ج۱، ص۶۵.
- ↑ کشف الاسرار، ج۲، ص۶۵.
- ↑ «پس اگر در برخی از آنچه به سوی تو فرو فرستادهایم شک داری از آنان که پیش از تو کتاب آسمانی را میخواندند بپرس، به راستی حق از سوی پروردگارت نزد تو آمده است پس هرگز از دودلان مباش!» سوره یونس، آیه ۹۴.
- ↑ «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.
- ↑ «یا میگویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را میتوانید فرا خوانید» سوره یونس، آیه ۳۸.
- ↑ جمهرة اللغه، ج ۱، ص۳۳۲، «ریب».
- ↑ «و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.
- ↑ جامع البیان، ج۲۱، ص۴ - ۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۷۷.
- ↑ «آیا از میان ما قرآن (تنها) بر او نازل شده است؟ باری آنان از یادکرد من در تردیدند یا هنوز عذاب مرا نچشیدهاند» سوره ص، آیه ۸.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۱۸۴.
- ↑ «و اگر خداوند بلایی به تو رساند کسی جز خود او آن را نمیگرداند، و اگر خیری برای تو بخواهد هیچ کس بازدارنده بخشش او نیست؛ آن را به هر کس از بندگانش بخواهد، میرساند و او آمرزنده بخشاینده است» سوره یونس، آیه ۱۰۷.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۱۳۲.
- ↑ «بلکه آنان در تردیدی سرگرمند» سوره دخان، آیه ۹.
- ↑ «پس به روزی چشم بدوز که آسمان دودی آشکار برمیآورد» سوره دخان، آیه ۱۰.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۱۳۶.
- ↑ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ «ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید» سوره احزاب، آیه ۳۲.
- ↑ جامع البیان، ج۳، ص۱۱۸.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و کریمی، مقاله «شک»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ «و گفتند: آیا هنگامی که استخوانهایی شویم و خاکستری با آفرینشی تازه برانگیخته میشویم؟» سوره اسراء، آیه ۴۹.
- ↑ «بگو: سنگ باشید یا آهن،» سوره اسراء، آیه ۵۰.
- ↑ «یا آفریدهای از آن دست که در دلهایتان بزرگ مینماید (باز هم پس از مرگ برانگیخته میشوید)؛ خواهند گفت: چه کس ما را (پس از مردن) باز میگرداند؟ بگو: همان که نخست بار شما را آفرید؛ آنگاه به سوی تو (به انکار) سر خواهند جنباند و میگویند که: در چه هنگام خواهد بود؟ بگو بسا که نزدیک باشد!» سوره اسراء، آیه ۵۱.
- ↑ «گفتند: آیا چون ما بمیریم و خاک و استخوان شویم برانگیخته خواهیم شد؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۲.
- ↑ «بگو: اگر میدانید، زمین و هر که در آن است از کیست؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۴.
- ↑ «و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازهای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند» سوره سجده، آیه ۱۰.
- ↑ «بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گماردهاند جان شما را میستاند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید» سوره سجده، آیه ۱۱.
- ↑ «و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوانهایی را که پوسیده است زنده میگرداند؟ بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زندهاش میگرداند و او به (حال) هر آفریدهای داناست. همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که از آن (چیزی) میافروزید. و آیا آن کس که آفریننده آسمانها و زمین است توانا نیست که مانند آنان را بیافریند؟ چرا (هست) و اوست که آفریننده داناست. فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود. پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره یس، آیه ۷۸-۸۳.
- ↑ «بلکه دانش آنان درباره جهان واپسین پایان یافته است؛ یا در آن تردید دارند یا در (دریافتن) آن کوردلند» سوره نمل، آیه ۶۶.
- ↑ «و او را بر آنان چیرگی نبود مگر برای آنکه: آن کس را که به جهان واپسین ایمان دارد از آن کس که بدان در شک است معلوم داریم. و پروردگار تو بر هر چیزی نگاهبان است» سوره سبأ، آیه ۲۱.
- ↑ «و چون گفته میشد: وعده خداوند راستین است و تردیدی در (برپایی) رستخیز نیست میگفتید: نمیدانیم رستخیز چیست؟ تنها پنداری (درباره آن) داریم و ما (به آن) باورمند نیستیم» سوره جاثیه، آیه ۳۲.
- ↑ «چگونه به خداوند کفر میورزید با آنکه مرده بودید، شما را زنده گردانید؛ آنگاه شما را میمیراند، دگرباره زنده میگرداند و سپس به سوی او بازگردانده میشوید» سوره بقره، آیه ۲۸.
- ↑ «یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم- و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
- ↑ «گفتند: آیا چون ما بمیریم و خاک و استخوان شویم برانگیخته خواهیم شد؟ به ما و پدرانمان پیش از این نیز این وعده را دادهاند؛ این (سخنان) جز افسانههای پیشینیان نیست. بگو: اگر میدانید، زمین و هر که در آن است از کیست؟ خواهند گفت: از آن خداوند است، بگو: پس آیا پند نمیگیرید؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۲-۸۵.
- ↑ «و اوست که بادها را پیشاهنگ رحمت خویش (باران)، نویددهنده میفرستد تا چون ابری بارور را برداشت آن را به سرزمینی بایر برانیم و از آن، آب فرو فشانیم و با آن از هر گونه میوه برآوریم؛ به همین گونه مردگان را بر میانگیزیم باشد که پند گیرید» سوره اعراف، آیه ۵۷.
- ↑ «ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند. آن، بدین روست که خداوند است که راستین است و اینکه او مردگان را زنده میکند و اینکه او بر هر کاری تواناست. و اینکه رستخیز بیهیچ تردیدی آمدنی است و اینکه خداوند آن کسان را که در گورند برمیانگیزد» سوره حج، آیه ۵-۷.
- ↑ «پس آیا در آفرینش نخستین وامانده بودیم؟ نه، بلکه آنان از آفرینش تازه در تردیدند» سوره ق، آیه ۱۵.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۵، ص۶۸.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۹۷.
- ↑ «حق از (آن) پروردگار توست پس هیچگاه از دو دلان مباش!» سوره بقره، آیه ۱۴۷.
- ↑ کشف الاسرار، ج۲، ص۶۵.
- ↑ «و چون عیسی برهانها (ی روشن) آورد گفت: برای شما حکمت آوردهام و (آمدهام) تا برای شما چیزی را که در آن اختلاف دارید روشن گردانم پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید!» سوره زخرف، آیه ۶۳.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۲۸۰.
- ↑ «خداوند است که جز او هیچ خدایی نیست؛ بیگمان (او) شما را به (هنگام) رستخیز که در (برپایی) آن تردیدی نیست فراهم میآورد و از خداوند راستگوتر کیست؟» سوره نساء، آیه ۸۷.
- ↑ نمونه، ج۴، ص۴۷.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و کریمی، مقاله «شک»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ «آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمیشناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهانها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شدهاید انکار میکنیم و بیگمان به آنچه ما را بدان فرا میخوانید در دودلی گمانانگیزی هستیم» سوره ابراهیم، آیه ۹.
- ↑ «گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او از نزد خویش بخشایشی به من ارزانی داشته باشد، چه کسی مرا در برابر خداوند چنانچه با او نافرمانی کنم، یاری خواهد کرد؟! پس شما جز زیان، بر من نمیافزایید. و ای قوم من! این شتر خداوند است؛ که برای شما نشانهای است؛ او را وانهید تا در زمین خدا بچرد و آزاری به وی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا گیرد. امّا او را پی کردند، و (صالح) گفت: سه روز در خانههای خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعدهای بیدروغ است» سوره هود، آیه ۶۳-۶۵.
- ↑ «و بیگمان پیشتر یوسف برای شما برهانها (ی روشن) آورد اما شما از آنچه برایتان آورده بود همچنان در شک بودید تا چون درگذشت گفتید که پس از وی هرگز خداوند پیامبری نخواهد فرستاد؛ بدینگونه خداوند کسی را که گزافکاری بدگمان است در گمراهی مینهد» سوره غافر، آیه ۳۴.
- ↑ «و به راستی به موسی نه نشانه آشکار دادیم؛ از بنی اسرائیل بپرس هنگامی را که وی نزد آنان آمد و فرعون به او گفت: ای موسی! من تو را جادوزده میدانم؛» سوره اسراء، آیه ۱۰۱.
- ↑ «(موسی) گفت: نیک میدانی این (معجزه) ها را که روشنگرند جز پروردگار آسمانها و زمین نفرستاده است و من تو را ای فرعون! نابود شدنی میدانم» سوره اسراء، آیه ۱۰۲.
- ↑ «و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۴.
- ↑ «و بدینگونه ما این کتاب را به سوی تو فرو فرستادیم بنابراین کسانی که به آنها کتاب (آسمانی) دادهایم بدان ایمان میآورند و از اینان برخی به آن ایمان میآورند و به آیات ما جز کافران انکار نمیورزند» سوره عنکبوت، آیه ۴۷.
- ↑ «و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.
- ↑ نک: مجمع البیان، ج۸، ص۴۵۰؛ المیزان، ج۱۶، ص۱۳۹.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و کریمی، مقاله «شک»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ «و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم. و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند. و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم. و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم. این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون میشود و اگر شرک ورزیده بودند آنچه میکردند تباه میشد» سوره انعام، آیه ۸۴-۸۸.
- ↑ «خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت» سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.
- ↑ «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم. و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد. و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم. آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود. هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم. من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۴-۷۹.
- ↑ «و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج۱۰، ص۲۶.
- ↑ جامع البیان، ج۳، ص۳۴؛ تنزیه الانبیاء، ص۳۹.
- ↑ المیزان، ج۱۹، ص۱۴۰.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۳۹۹.
- ↑ «پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینشاند) به آن ایمان دارند و از دستهها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعدهگاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمیآورند» سوره هود، آیه ۱۷.
- ↑ «و به راستی ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم- بنابراین در لقای او (با خداوند) تردیدی مکن- و ما آن (کتاب) را رهنمودی برای بنی اسرائیل قرار دادیم» سوره سجده، آیه ۲۳.
- ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۶۵.
- ↑ «پس اگر در برخی از آنچه به سوی تو فرو فرستادهایم شک داری از آنان که پیش از تو کتاب آسمانی را میخواندند بپرس، به راستی حق از سوی پروردگارت نزد تو آمده است پس هرگز از دودلان مباش!» سوره یونس، آیه ۹۴.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۶۳۱؛ بحار الانوار، ج۹، ص۲۲۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۳۰۰؛ المنیر، ج۱۱، ص۲۶۴.
- ↑ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ منهج الصادقین، ج۵، ص۲۶۶؛ التحریر و التنویر، ج۱۴، ص۵۶.
- ↑ نمونه، ج۸، ص۳۸۳.
- ↑ الاتقان، ج۳، ص۱۱۳ - ۱۱۴؛ جامع البیان، ج۱۱، ص۱۱۵ - ۱۱۶.
- ↑ «دل، آنچه میدید، دروغ نگفت، پس آیا شما با او در آنچه میبیند، بگو- مگو میکنید؟ و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود. کنار درخت سدری که در واپسین جای است که نزد آن بوستانسراست هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند. چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید. بیگمان برخی از نشانههای بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱۱-۱۸.
- ↑ المیزان، ج۱۹، ص۲۹.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص۴۰۰؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۲۵۱؛ بحارالانوار، ج ۱۹، ص۲۸۷.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۷۷؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۰۸.
- ↑ شرح اصول کافی، ج۶، ص۱۱۵.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و کریمی، مقاله «شک»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ از شک تا یقین، ص۵۳.
- ↑ سوره حج، آیه ۱۱.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۲۹۶؛ مجمع البیان، ج۷، ص۱۲۰.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ جامع البیان، ج۳، ص۲۴۰.
- ↑ سوره احزاب، آیه ۳۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۱۵.
- ↑ سوره ق، آیه ۱۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۹، ص۲۱۶؛ کشف الاسرار، ج۹، ص۲۷۹.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.
- ↑ «و آنچه در شب و روز آرام دارد از آن اوست و او شنوای داناست» سوره انعام، آیه ۱۳.
- ↑ «گفتند: (خیر) بلکه ما برای تو چیزی را آوردهایم که آنان در آن در گمان به سر میبردند» سوره حجر، آیه ۶۳.
- ↑ «و بیگمان پیشتر یوسف برای شما برهانها (ی روشن) آورد اما شما از آنچه برایتان آورده بود همچنان در شک بودید تا چون درگذشت گفتید که پس از وی هرگز خداوند پیامبری نخواهد فرستاد؛ بدینگونه خداوند کسی را که گزافکاری بدگمان است در گمراهی مینهد» سوره غافر، آیه ۳۴.
- ↑ «داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بیدرنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.
- ↑ «حق از آن پروردگار توست پس، از دودلان مباش!» سوره آل عمران، آیه ۶۰.
- ↑ «و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.
- ↑ «آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا میهراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند» سوره نور، آیه ۵۰.
- ↑ «اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست آنگاه شما تردید میکنید» سوره انعام، آیه ۲.
- ↑ «آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است» سوره فصلت، آیه ۵۴.
- ↑ «و میان آنان و آنچه آرزو میکنند فاصله افکنده میشود چنان که با همگنان آنان (نیز) پیشتر چنین شده بود زیرا آنان در دودلی گمانانگیزی بودند» سوره سبأ، آیه ۵۴.
- ↑ «بگو: ای مردم! اگر در دین من شک دارید پس (بدانید که) من کسانی را که به جای خداوند میپرستید نمیپرستم ولی خداوندی را میپرستم که جان شما را میستاند و فرمان یافتهام که از مؤمنان باشم» سوره یونس، آیه ۱۰۴.
- ↑ التبیان، ج۵، ص۴۴۰؛ التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۱۷۳.
- ↑ از شک تا یقین، ص۵۳ - ۵۵.
- ↑ از شک تا یقین، ص۹۹ - ۱۴۹.
- ↑ از شک تا یقین، ص۶۳، ۱۰۳.
- ↑ «هر ناسپاس ستیزهجو را در دوزخ افکنید!» سوره ق، آیه ۲۴.
- ↑ «هر بازدارنده از کار نیک، تجاوزکار دو دل را» سوره ق، آیه ۲۵.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۳۱۵.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و کریمی، مقاله «شک»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ پژوهش دینی، ش ۱۲، ص۲۸۲، «نگاهی نو به معناشناسی شک و یقین در قرآن».
- ↑ «تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) میخواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپردهاند و در تردید خود سرگردانند» سوره توبه، آیه ۴۵.
- ↑ «آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا میهراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند» سوره نور، آیه ۵۰.
- ↑ المیزان، ج۱۹، ص۳۹۱.
- ↑ تسنیم، ج۲، ص۱۳۷ - ۱۳۸.
- ↑ «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، اگر اهل یقین هستید. هیچ خدایی جز او نیست که زنده میدارد و میمیراند؛ پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست. بلکه آنان در تردیدی سرگرمند» سوره دخان، آیه ۷-۹.
- ↑ «و میگویند به خداوند و به پیامبر ایمان آوردهایم و فرمان میبریم سپس گروهی از ایشان پس از آن، پشت میکنند و مؤمن نیستند» سوره نور، آیه ۴۷.
- ↑ «و چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده میشوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند ناگاه گروهی از آنان رو میگردانند» سوره نور، آیه ۴۸.
- ↑ «آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا میهراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند» سوره نور، آیه ۵۰.
- ↑ «آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمیشناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهانها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شدهاید انکار میکنیم و بیگمان به آنچه ما را بدان فرا میخوانید در دودلی گمانانگیزی هستیم» سوره ابراهیم، آیه ۹.
- ↑ «پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمانها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا میخواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که میخواهید ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.
- ↑ «و بیگمان پیشتر یوسف برای شما برهانها (ی روشن) آورد اما شما از آنچه برایتان آورده بود همچنان در شک بودید تا چون درگذشت گفتید که پس از وی هرگز خداوند پیامبری نخواهد فرستاد؛ بدینگونه خداوند کسی را که گزافکاری بدگمان است در گمراهی مینهد» سوره غافر، آیه ۳۴.
- ↑ «آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمیشناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهانها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شدهاید انکار میکنیم و بیگمان به آنچه ما را بدان فرا میخوانید در دودلی گمانانگیزی هستیم» سوره ابراهیم، آیه ۹.
- ↑ «پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمانها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا میخواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که میخواهید ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.
- ↑ «هر ناسپاس ستیزهجو را در دوزخ افکنید!» سوره ق، آیه ۲۴.
- ↑ «هر بازدارنده از کار نیک، تجاوزکار دو دل را» سوره ق، آیه ۲۵.
- ↑ «در حالی که پیشتر آن را منکر بودند و (اکنون) از جایی دور تیر به تاریکی میافکنند» سوره سبأ، آیه ۵۳.
- ↑ «و میان آنان و آنچه آرزو میکنند فاصله افکنده میشود چنان که با همگنان آنان (نیز) پیشتر چنین شده بود زیرا آنان در دودلی گمانانگیزی بودند» سوره سبأ، آیه ۵۴.
- ↑ «سپس بر سرش از آب داغ به عذاب، فرو فشانید!» سوره دخان، آیه ۴۸.
- ↑ «بچش که این تویی که پیروز ارجمندی!» سوره دخان، آیه ۴۹.
- ↑ «بیگمان این همان است که در آن تردید میورزیدید» سوره دخان، آیه ۵۰.
- ↑ «و کافران هماره در آن شک دارند تا آنکه ناگاه رستخیز یا عذاب روزی بیدنباله بر آنان سر برسد» سوره حج، آیه ۵۵.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و کریمی، مقاله «شک»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ «پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمانها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا میخواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که میخواهید ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.
- ↑ نک: التبیان، ج۶، ص۲۷۹؛ المیزان، ج۱۲، ص۲۷.
- ↑ نک: التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۶۶؛ التحریر و التنویر، ج۱، ص۲۱ - ۲۲؛ نمونه، ج۱، ص۶۵.
- ↑ «آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمیشناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهانها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شدهاید انکار میکنیم و بیگمان به آنچه ما را بدان فرا میخوانید در دودلی گمانانگیزی هستیم» سوره ابراهیم، آیه ۹.
- ↑ «اوست که شما را از گل آفرید سپس اجلی مقرر داشت و اجل معیّن نزد اوست آنگاه شما تردید میکنید» سوره انعام، آیه ۲.
- ↑ «پس آیا در آفرینش نخستین وامانده بودیم؟ نه، بلکه آنان از آفرینش تازه در تردیدند» سوره ق، آیه ۱۵.
- ↑ «این همان دوزخی است که گناهکاران آن را دروغ میشمردند. میان آن (دوزخ) و آب داغی جوشان، میچرخند. پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟ و برای آن کس که از ایستادن در برابر پروردگار خویش هراسیده است دو بهشت خواهد بود. پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟ (درختان آن دو بهشت) پر شاخ و برگند. پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟ در آن دو (بهشت) دو چشمه روان است. پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟ در آن دو (بهشت) از هر میوهای دو گونه خواهد بود. پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟ بر بسترهایی پشت دادهاند که آسترهای آنها از دیبای ستبرند و میوههای چیدنی آن دو بهشت در دسترسند. پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟» سوره الرحمن، آیه ۴۳-۵۵.
- ↑ نک: المیزان، ج۱۹، ص۵۰.
- ↑ «و دوزخبانان را جز از فرشتگان نگماردیم و شمار آنان را جز آزمونی برای کافران قرار ندادیم تا اهل کتاب، یقین پیدا کنند و مؤمنان بر ایمان خود بیفزایند و اهل کتاب و مؤمنان، دچار تردید نشوند و سرانجام بیماردلان و کافران بگویند که خداوند از این مثل چه میخواهد؟ بدینگونه خداوند هر که را بخواهد در گمراهی وا مینهد و هر که را بخواهد راهنمایی میکند و سپاه پروردگارت را کسی جز او نمیداند و این جز یادآوری برای آدمیان، نیست» سوره مدثر، آیه ۳۱.
- ↑ نیز نک: از شک تا یقین، ص۱۷۰ - ۱۷۳.
- ↑ «هنگامی که حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو یارایی دارد که برای ما از آسمان خوانی فرو فرستد؟ (عیسی) گفت: اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید» سوره مائده، آیه ۱۱۲.
- ↑ «گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دلهایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفتهای و بر آن از گواهان باشیم» سوره مائده، آیه ۱۱۳.
- ↑ «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواهگیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیکتر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود میگردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد میکنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ «ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید آنگاه سوگند به خداوند خورند که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمیفروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمیداریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود» سوره مائده، آیه ۱۰۶.
- ↑ «و آن زنانتان که از حیض ناامیدند اگر در کارشان تردید دارید، عده آنان سه ماه است (نیز) عدّه زنانی که حیض ندیدهاند؛ و عدّه زنان باردار این است که بزایند و هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید میآورد» سوره طلاق، آیه ۴.
- ↑ اسحاقنیا تربتی و کریمی، مقاله «شک»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۶.
- ↑ «آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ میگفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
- ↑ «و میگویند به خداوند و به پیامبر ایمان آوردهایم و فرمان میبریم سپس گروهی از ایشان پس از آن، پشت میکنند و مؤمن نیستند * و چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده میشوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند ناگاه گروهی از آنان رو میگردانند» سوره نور، آیه ۴۷-۴۸.
- ↑ «آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا میهراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند» سوره نور، آیه ۵۰.
- ↑ «و به پراکندگی نیفتادند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند (آن هم) از سر افزونجویی میان خود و اگر سخنی از سوی پروردگارت تا زمانی معیّن پیشی نگرفته بود بیگمان میان آنان داوری میشد و آنان که پس از ایشان به کتاب (آسمانی) رسیدند از آن در تردیدی گمانانگیز» سوره شوری، آیه ۱۴.
- ↑ «و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) میخواهند * ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست * آیا از میان ما قرآن (تنها) بر او نازل شده است؟ باری آنان از یادکرد من در تردیدند یا هنوز عذاب مرا نچشیدهاند» سوره ص، آیه ۶-۸.
- ↑ «پس آیا شما با او در آنچه میبیند، بگو- مگو میکنید؟» سوره نجم، آیه ۱۲.
- ↑ «و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.
- ↑ «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.
- ↑ «همواره بنیانی که بنا نهادهاند مایه تردید در دلهای آنان است تا آنکه دلهای آنها پارهپاره گردد و خداوند، دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۱۱۰.
- ↑ «تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) میخواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپردهاند و در تردید خود سرگردانند» سوره توبه، آیه ۴۵.
- ↑ «همواره بنیانی که بنا نهادهاند مایه تردید در دلهای آنان است تا آنکه دلهای آنها پارهپاره گردد و خداوند، دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۱۱۰.
- ↑ «تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آوردهاند سپس تردید نورزیدهاند و با داراییها و جانهایشان در راه خداوند جهاد کردهاند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.
- ↑ «و دوزخبانان را جز از فرشتگان نگماردیم و شمار آنان را جز آزمونی برای کافران قرار ندادیم تا اهل کتاب، یقین پیدا کنند و مؤمنان بر ایمان خود بیفزایند و اهل کتاب و مؤمنان، دچار تردید نشوند و سرانجام بیماردلان و کافران بگویند که خداوند از این مثل چه میخواهد؟ بدینگونه خداوند هر که را بخواهد در گمراهی وا مینهد و هر که را بخواهد راهنمایی میکند و سپاه پروردگارت را کسی جز او نمیداند و این جز یادآوری برای آدمیان، نیست» سوره مدثر، آیه ۳۱.
- ↑ «آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ میگفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.
- ↑ «و چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده میشوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند ناگاه گروهی از آنان رو میگردانند» سوره نور، آیه ۴۸.
- ↑ «آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا میهراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند» سوره نور، آیه ۵۰.
- ↑ «و به پراکندگی نیفتادند مگر پس از آنکه به دانش دست یافتند (آن هم) از سر افزونجویی میان خود و اگر سخنی از سوی پروردگارت تا زمانی معیّن پیشی نگرفته بود بیگمان میان آنان داوری میشد و آنان که پس از ایشان به کتاب (آسمانی) رسیدند از آن در تردیدی گمانانگیز» سوره شوری، آیه ۱۴.
- ↑ «آیا از میان ما قرآن (تنها) بر او نازل شده است؟ باری آنان از یادکرد من در تردیدند یا هنوز عذاب مرا نچشیدهاند» سوره ص، آیه ۸.
- ↑ «پس آیا شما با او در آنچه میبیند، بگو- مگو میکنید؟» سوره نجم، آیه ۱۲.
- ↑ «و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی میخواندی و نه به دست خویش آن را مینوشتی که آنگاه، تباهاندیشان، بدگمان میشدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.
- ↑ «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.
- ↑ «تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) میخواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپردهاند و در تردید خود سرگردانند» سوره توبه، آیه ۴۵.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۸۱۴.