موعود و منجی آخرالزمان
مقدمه
- موعود و منجی دو نام مشهور برای شخصی است، که در آخرالزمان به دست او دنیا از ظلم و ستم رها خواهد شد و گاه از این شخص با لقب مهدی، یعنی هدایتگر یاد میکنند. شاید بتوان گفت که در هر مکتبی از مکاتب اعتقادی دنیا، به گونهای اعتقاد به منجی وجود دارد. موعود به معنای شخصی است که در ادیان به آمدن او مژده داده شده است. شخصی که نجات دهنده انسانها است. منجی که واژهای مشتق شده از نجات است نیز به همین معنی دلالت دارد. در قرآن مجید خداوند میفرماید: ﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا﴾[۱]. در تفاسیر، این آیه به زمان ظهور حضرت مهدی (ع) تفسیر شده است و خداوند بدین آیه به مؤمنان مژده زمانی را میدهد که از استیلای ظلم و ستم و شرک نجات خواهند یافت. در زیارت حضرت مهدی (ع) نیز به دو مضمون نجات بخشی حضرت و نویدی که به آمدن آن جناب داده شده است اشاره میشود: «السَّلَامُ عَلَی الْمَهْدِیِّ الَّذِی وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ، أَنْ یَجْمَعَ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا، وَ یُمَکِّنَ لَهُ وَ یُنْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنِینَ»[۲]؛ (سلام بر مهدی، آن کسی که خدای عزوجل مژده آمدنش را به سایر امتها داده است، که با آمدنش تمام مردم همسخن گشته و از پراکندگی و تفرقه نجات مییابند و زمین از عدل دادِ او پر میشود و او را در زمین صاحب قدرت و سلطنت قرار خواهیم داد و مژدهای که به مؤمنان دادهایم محقق خواهد شد).
- موعود و منجی در مکتب شیعه یکی از اصول و پایههای اعتقادی مذهب به شمار میرود و عدم اعتقاد به آن را جایز نمیدانند. موعود و منجی از دیدگاه مکتب تشیع، امام دوازدهم از امامان دوازدهگانه و فرزند امام عسکری (ع) است. او پس از غیبتی طولانی ظهور خواهد نمود و جهان را از ظلم و ستم رهایی خواهد بخشید. در مذهب شیعه موعود آخرالزمان و منجی بشریت شخصی جز حضرت مهدی، حجة بن الحسن، امام دوازدهم (ع) نیست. اما در مکاتب مختلف علی رغم اینکه همه آنها به آمدن یک نجاتبخش اذعان میکنند، اما به انحصار او در شخص حضرت مهدی معتقد نیستند. شاید بتوان گفت تنها مکتبی که به "شخصی خاص" و "موجود"، به عنوان منجی و موعود آخرالزمان معتقد است، تنها مکتب تشیع" است و در میان مذاهب فقط مذهب شیعه است که منجی خود را در تمام ادوار آخرالزمان موجود میداند، زیرا یکی از اصول اعتقادی شیعه این است که هیچگاه زمین از حجت الهی خالی نخواهد بود و موعود شیعه نیز آخرین امام خواهد بود. حتی در میان احادیث اهل سنت نیز روایات بسیاری را میبینیم که بر آمدن موعودی از نسل پیامبر و از فرزندان علی و فاطمه (ع) دلالت میکند در این روایت به خصوصیاتی اشاره میشود که مکتب تشیع نیز بدانها معتقد است، برای مثال از ویژگیهایی که برای موعود آخر الزمان برشمردهاند این است که از اولاد حسین بن علی (ع) است و هرگاه آمدن او فرا رسد، حضرت عیسی از آسمان فرود خواهد آمد و دنیا به دست او از ظلم و ستم رها خواهد شد. با توجه به اینکه اهل سنت امامت حضرت مهدی (ع) را قبول ندارند بنابراین منتظر شخصی دیگر هستند که دارای این خصوصیات باشد، اما اعتقاد به مهدویت جزو یکی از اصول اعتقادی آنان میباشد. در میان ادیان ابراهیمی، اعتقاد به منجی و موعود از سایر امتها بسیار پررنگتر است. علی رغم پیدایش تحریفها در کتابهای آسمانی، هنوز هم مژدههای فراوانی را در خلال کتاب عهد عتیق میتوان یافت. در اناجیل اربعه نیز بیش از سایر منابع دینی به این موضوع پرداخته شده است. براساس مژدههای فراوانی که در کتاب انجیل آمده است، حضرت مسیح (ع) در آخرالزمان دوباره به زمین بازخواهد گشت. حضرت عیسی (ع) در طول پیامبری خود به یاران و شاگردان خود توصیه مینمود که مراقب و آماده باشند زیرا او دوباره رجع خواهد نمود.
- در این پیشگوییها اشاره شده است که مراقب مسیحهای دروغین باشند زیرا افراد بسیاری به دروغ ادعا خواهند کرد که عیسی هستند و مردم بسیاری را به گمراهی خواهند کشاند. از این فتنهها به اضطراب و تشویش نیفتید، زیرا این آزمایشها باید رخ دهد و قحطیها و زلزلههای فراوانی پدیدار شود، در آن روزهای فتنه زده، آفتاب و ماه خواهند گرفت و ستارگان خواهند ریخت و نیروی افلاک به سستی میگراید و نشانههای آسمانی موعود در آسمان رخ میدهد و مردم دنیا سراسیمه میشوند و به فزع خواهند افتاد و موعود بر ابرهای آسمانی با قوّت و جلال عظیم خواهد آمد. از زمان وقوع این امر هیچ کس جز خداوند خبر ندارد حتی فرشتگان نیز زمان آن را نمیدانند و این امر به طور ناگهانی رخ خواهد داد، پس منتظر باشید، کمر برای شرکت در آن ایام ببندید و مانند بندهای که انتظار سرور خود را میکشد، چراغ بهدست چشم به راه باشید، تا زمانی که او میآید شما کاملاً آماده باشید، زیرا او در زمانی میآید که اصلاً گمان آمدنش را نمیبرید. زمانی که آن موعود بیاید، مردگان صدای او را میشنوند و دوباره زنده میشوند و موعود در میان آنان به داوری خواهد پرداخت و نیکان را جزای نیکی و بدان را جزای بدی خواهد داد. موعود چون دین خود را ابلاغ کرد در مقابل چشمها به سوی آسمان عروج کرد و ابری وی را از پیش دیدههایشان پنهان کرد. مردم در همان حال که بر آسمان مینگریستند، دو مرد سفید پوش را دیدند که میگویند، ای مردان جلیل! چرا به سوی آسمان مینگرید؟ همین عیسی که این گونه از نزد شما به آسمان صعود کرد، همین طور دوباره از آسمان فرود خواهد آمد[۳].
- در میان قوم یهود نیز اعتقاد به منجی از اهمیت ویژهای برخوردار است، این اعتقاد امروزه در قالب یک تفکر انحرافی و نژادپرستانه، به نام صهیون، در بین گروهی از یهودیان رواج یافته است[۴]. اما آن دسته از یهودیان غیر صهیون، هنوز بر روش یهودیان پیشین به نزول عیسی معتقدند که خواهد آمد و منجی بشریت خواهد شد. در تورات که کتاب آسمانی یهودیان است و هماکنون در دست یهودیان وجود دارد و مورد قبول آنهاست، با وجود تحریفات بسیار نسبت به تورات اصلی، بشارتهای فراوانی از آمدن موعود و ظهور مصلح جهانی در آخرالزمان آمده است. در "زبور"، کتاب حضرت داود (ع) که تحت عنوان "مزامیر" در لابلای کتب "عهد عتیق" آمده، نویدهایی درباره ظهور حضرت مهدی (ع) به بیانهای گوناگون داده شده است، و در سی و پنج بخش از مزامیر صد و پنجاهگانه، اشارهای به ظهور موعود و نوید پیروزی صالحان بر تبهکاران و تشکیل حکومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یک دین محکم و آیین جاوید، موجود است[۵]. در قرآن کریم نیز به این بشارتهای موعود که در زبور آمده است اشاره شده است: ﴿وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾[۶]. در این آیه شریفه منظور از ذکر، کتاب تورات موسی (ع) است و حضرت داود در شریعت پیرو شریعت تورات بوده است. این خبر که در قرآن از آن یاد شده است هم اکنون نیز در زبور وجود دارد و از تحریف مصون مانده است. در زبور آمده است: "شرورها نابود خواهند شد، اما توکلکنندگان به خدا، وارث زمین خواهند شد[۷].... اسم او تا ابد باقی خواهد ماند، اسم او مانند آفتاب ماندگار است و مردم از او به برکت دست پیدا میکنند و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت، بلکه اسم صاحب جلال او، پیوسته مبارک است و سرتاسر زمین از جلال آکنده میشود"[۸]. اساساً اعتقاد به منجی در قوم یهود جزو اصول اعتقادی آنان است. این موعود در میان یهود با نام ما شیح (ماشع) شناخته میشود، و هر فرد یهودی که به ظهور ماشیح و دوره نجات نهایی و نجات در آخرالزمان (گئولا) ایمان نداشته باشد و یا چشم به راه آمدن او نباشد، منکر سخنان حضرت موسی و سایر انبیای بنیاسرائیل خواهد بود زیرا موضوع ماشیح به دفعات در متون مقدس عنوان شده است. در تلمود[۹] کسانی که به محاسبه دقیق زمان ظهور ماشیح میپردازند مورد نفرین قرار گرفتهاند، و تنها به انتظار ظهور ماشیح تشویق و توصیه شدهاند. در مقاطعی که آزار و شکنجه و رنج و مشقت یهودیان توسط مشرکین به علت اعتقادات مذهبی و توحیدی آنان به اوج خود میرسد، ایمان به ماشیح و گئولا (نجات نهایی) بوده است که جرقههای امید را روشن نگاه داشته است و باعث شده که یهودیان بدترین و هولناکترین مصیبتهای تاریخ را تحمل کنند و به انتظار روز قضاوت الهی باشند.
- متون مذهبی یهود، موضوع ماشیح و گئولا، از جمله اهداف اولیه آفرینش است. ماشیح، انسانی است خاکی از جنس بنیآدم که چون سایر مردم به صورت عادی متولد شده است. اصل و نسب او به حضرت داود و سلیمان (ع) میرسد. صداقت و پارسایی او از بدو تولد رو به فزونی است و به خاطر کردار شایسته خود بسه عالیترین و برترین درجات تکامل روحانی دست خواهد یافت. در هر دورهای امکان دارد که ماشیح ظهور نماید، اما نه به این معنی که در زمانی مناسب از آسمانها پایین آمده و در زمین ظاهر شود، بلکه او همواره بر روی زمین وجود دارد، بشری خاکی با نشأت و مقامی بسیار مقدس و روحانی در هر دورهای ماشیح وجود دارد و حاضر و ناظر است. یعنی در هر برههای از زمان، فرزندی از خاندان یهود به دنیا میآید که برای مقام ماشیح برازنده است. روح خداوندی بر ماشیح میآید؛ روح عقل و فهم، روح تدبیر و توانایی، روح دانش و ترس الهی. او با ترس الهی الهام میگیرد. او تنها با تکیه بر آنچه با چشم میبیند و با گوش میشنود قضاوت نمیکند و حکم صادر نمینماید (بلکه به علم الهی و بنابر حقیقت امور قضاوت میکند)[۱۰] برای تهیدستان با عدالت داوری میکند و درماندگان و از پای فتادگان را با تساوی حقوق رسیدگی میکند. ستمگران را با عصای دهان خود خواهد کوبید و تبهکاران را با نَفَس لبهای خود نابود میکند. بنابر عقیده رامبام (موسی بن میمون) عقل و دانش او از حضرت سلیمان نیز بیشتر است، او از پدران قوم یهود یعنی ابراهیم و اسحاق و یعقوب و نیز از تمام انبیای بنیاسرائیل که پس از موسی برانگیخته شدند، بلند مرتبهتر خواهد بود. زمان ظهور ماشیح که توسط خداوند تعیین شده است، رازی بسیار پوشید، و پنهان است. با این وجود، نشانههای بسیار در مورد شرایط آمدن او بیان شده است که برخی از این نشانهها اضطرابآمیز و نگرانکنندهاند. در زمان گئولا (نجات نهایی در آخرالزمان) نیز جهان به یک مدینه فاضله تبدیل خواهد شد؛ سنتهای اولیه یهود و عبارتهای پیشین دوباره احیا میشوند، بدیها و گناهان از کسی صادر نمیشود، مردم به حقیقت خداشناس میشوند و خداباوری در عمق جان مردم خواهند بود، همه مردم دنیا به خداپرستی روی خواهند آورد، مردم در کمال آرامش و آسایش در کنار هم زندگی میکنند و صلح سرتاسر دنیا را فرا خواهد گرفت، گروهی از مردگان دوباره به زندگی دنیا باز میگردند، برکت و سعادت در همه جا دیده میشود و بیماریها پایان میپذیرد، و معجزاتی به مراتب بزرگتر از معجرات خروج بنیاسرائیل از مصر رخ میدهد[۱۱].
- "ماکس" نویسنده آمریکایی کتاب "قاموس کتاب مقدس" درباره شیوع اعتقاد به ظهور و انتظار پیدایش "منجی بزرگ جهانی" در میان قوم یهود چنین مینویسد: "عبرائیان منتظر قدوم مبارک مسیح، نسل به نسل بودند و وعده آن وجود مبارک مکرر در زبور و کتب انبیا، خصوصاً در کتاب اشعیا داده شده است. تا وقتی که یحیای تعمید دهنده (حضرت یحیی بن زکریا (ع)) به دنیا آمد و به قدوم مبارک او بشارت داد. اما یهود آن بنوات (پیشگوییها) را نفهمیده و با خود میاندیشیدند که مسیح، سلطان زمان خواهد شد و ایشان را از دست جورپیشگان و ستمگران رهایی خواهد بخشید و به بالاترین درجات فرّ و جلال خواهد رساند[۱۲]. با توجه به افکار و عقاید ملل مختلف جهان مانند مصر باستان، هند، چین، ایران، یونان و بررسی افسانههای دیگر اقوام مختلف بشری، میتوان یافت که با وجود اختلافهای بسیار و گاهی متضاد در موضوع موعود و منجی آخرالزمان، اما در اصل وجود یک چنین شخصی اتفاق نظر دارند.
- ایرانیان باستان معتقد بودند که "گرزاسپه" قهرمان تاریخی آنان زنده است و در "کابل" خوابیده است. صد هزار فرشته او را پاسبانی میکنند، تا روزی که بیدار شده و قیام کند و جهان را اصلاح نماید، گروهی دیگر از ایرانیان نیز میپنداشتند که "کیخسرو" پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایی، تاج پادشاهی خود را به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آن جا آرمید و همان گونه خواهد بود تا زمان آشکار شدنش برسد و گیتی را از اهریمنان پاک گرداند. در منابع زرتشتیان به ظهور موعود و منجی آخرالزمان اشاره شده است. کتاب "زند" که از کتابهای مقدس زرتشتیان است، درباره انقراض بدسرشتان و حاکم شدن نیکان چنین میگوید: "لشکر اهریمنان با ایزدان، دایم در روی خاکدان محاربه و کشمش دارند و غالباً پیروزی با اهریمنان میباشد، اما نه به طوری که بتوانند ایزدان را کاملاً از بین ببرند و نابود سازند؛ زیرا در هنگام تنگی از سوی "اورمزد" که خدای آسمان است به ایزدان که فرزندهای او هستند یاری میرسد. جنگ میان این دو گروه نه هزار سال به طول میانجامد. سپس پیروزی بزرگ شامل ایزدان خواهد شد و اهریمنان از پای در خواهند آمد و نابود میشوند و تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند و پس از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده و بنی آدم بر تخت نیکبختی خواهند نشست. در بخش کاتها که یکی از بخشهای چهارگانه اوستا است، مژدههایی درباره ظهور منجی آخرالزمان و حکومت جهانی او داده شده است؛ در آن کتاب گفته شده: "زمانی که سزای این گنهکاران فرا برسد، پس ای مزدا! "بهمن" کشور تو را برای کسانی که دروغ را به راستی مبدل نمودهاند برپا میکند. ما نیز میخواهیم که از آن گروه باشید که زندگیای نو خواهند کرد. ای مزدا! آن صبح کسی فرا خواهد رسید؟ چه زمانی دین راستین در گیتی گسترش خواهد یافت، دینی که با آموزههای روزافزون و خردمندانه انسانها را رهایی میبخشد، آنان که بهمن به یاریشان خواهد آمد چه کسانیاند؟ ای اهورا! من تو را برای آگاه ساختن برگزیدهام" جاماسب در کتاب معروف خود "جاماسب نامه" میگوید: پیامبر عرب، آخرین پیامبر است که در میان کوههای مکه پدیدار خواهد شد، او بر شتر سوار میشود و قوم او نیز شترسوارانند، با بندهها غذا میخورد و به روش آنان مینشیند، او را سایه نیست و از پشت سر مانند پیش رو میبیند. دین او اشرف ادیان است و کتاب او تمام کتابهای پیشین را نسخ خواهد کرد. از فرزندان دختر آن پیامبر که خورشید جهان و شاهزنان نام دارد، شخصی به حکم یزدان در دنیا پادشاه خواهد شد. او آخرین جانشین آن پیامبر است. او در میان دنیا که مکّه است ظهور مینماید و دولت او تا به قیامت ادامه خواهد داشت و پس از پادشاهی او دنیا تمام خواهد شد. تمام دنیا در آن روز بر یک دین خواهند بود و هیچ گبر و زرتشتی باقی نخواهد ماند. در آن روزگار همه پیامبران خدا و حکیمان و پریزادگان و دیوها و مرغان و تمام گونههای جانوری و ابرها و بادها و مردان سفید روی در خدمت او خواهند بود.
- در "زند و هومن سن" از ظهور شخصیت فوقالعادهای به نام "سوشیانس" (نجاتدهنده بزرگ) خبر داده است و درباره نشانههای ظهور وی چنین میگوید: نشانههای شگفتانگیزی در آسمان پدید میآید که به ظهور منجی دلالت میکند و فرشتگانی از شرق و غرب به فرمان او فرستاده میشوند، و به همه دنیا پیام میفرستند. سوشیانس دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشهکن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر و هم گفتار و هم گردار گرداند". اعتقاد به "سوشیانس" در میان ملت ایران باستان به اندازهای رایج بوده است که حتی در موقع شکستهای جنگی و فراز و نشیبهای زندگی با یادآوری ظهور چنین نجات دهنده مقتدری، خود را از یأس و ناامیدی نجات میدادند[۱۳]. ژرمنیها در مورد منجی و موعود آخرالزمان معتقدند که او یک نفر از نژاد آنان است که نژاد ژرمن را بر دنیا مسلط خواهد کرد.
- نژاد اسلاو بر این باورند که منجی آخرالزمان و موعود بشر فردی است از مشرق زمین که به متحد کردن اقوام اسلاو میپردازد و آنان را بر تمام دنیا چیره خواهد کرد. نژاد صربی نیز در انتظار موعودی به نام "مارکوکرا لیویچ" هستند. در میان گروههای مختلف هندوها کتابهایی موجود است که به عنوان کتابهای مقدس آسمانی شناخته میشود و پدیدآورندگان این کتابها به عنوان پیامبر شناخته میشوند. در این کتابها تصریحات بسیاری مبنی بر بشارت موعود آخرالزمان آمده است. در کتاب او پانیشاد که یکی از کتب معتبر و از منابع هندوها به شمار میرود، بشارت ظهور موعود آخرالزمان چنین آمده است: این مظهر ویشنو (یعنی مظهر دهم) در پایان دوران یا عصر آهن، سوار بر اسب سفید، در حالی که شمشیر برهنه درخشانی مانند ستاره دنبالهدار در دست دارد، ظاهر میشود و تبهکاران را خواهد کشت. در کتاب "باسک" که از کتب مقدسه آسمانی هندوها است بشارت ظهور موعود آخرالزمان اینگونه آمده است: "دور دنیا تمام میشود، پادشاه عادلی در آخرالزمان میآید که پیشوای فرشتگان و پریان و بنی آدم است و حق و راستی همراه اوست، آنچه در دریا و زمینها و کوهها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آنچه در آسمانها و زمین است خبر میدهد و از او عظیمالشأنتر کسی به جهان پای ننهاده است" در کتاب "یاتیکل" نیز که از کتابهای مقدس هندوهاست، بشارت ظهور منجی آخرالزمان بدین صورت آمده: زمانی که مدت روز تمام شود، دنیای کهنه دوباره نو شده و زنده میگردد و صاحب پادشاهی تازه آشکار خواهد شد. او از فرزندان دو پیشوای بزرگ جهان است که یکی "ناموس آخرالزمان" و دیگری "صدیق اکبر" است، یعنی وصیّ بزرگتر. او "پشن" نام دارد و نام آن کسی که پادشاهی تازه را داراست "راهنما" میباشد. او به حق به پادشاهی میرسد و جانشین "رام" خواهد بود و به فرمانفرمایی بپردازد و معجزات فراوانی خواهد کرد. در این بشارت، مقصود از "ناموس آخرالزمان" پیامبر اسلام (ص) است و "پشن" نام هندی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) است. "دارنده پادشاهی تازه" حضرت ولی عصر (ع) است و "راهنما" نام مبارک حضرت مهدی (ع) است و واژه "رام" به زبان سانسکریت است و نام مقدس حضرت باری تعالی است.
- در کتاب وشن جوک یا یکی دیگر از کتب مقدس هندوها نیز بشارت به ظهور حضرت آمده است: "آخر دنیا به کسی بر میگردد که خدا را دوست داد و از بندگان خاص الهی است، نام او "خجسته" و "فرخنده" است. در کتاب "دید" که از کتابهای مقدس هندوهاست نیز آمده است که: "پس از خرابی دنیا، پادشاهی در آخرالزمان خواهد آمد که پیشوای خلایق است و نام او "منصور" است. او تمام عالم را تصرف خواهد کرد و به دین خود در خواهد آورد" در کتاب "دادتک" هندوها نیز آمده است: "پس از آنکه مسلمانی به هم رسد، در آخرالزمان، و به واسطه فراوانی ظلم از سوی ستمگران و فاسق شدن علما، اسلام از میان مسلمانان رخت بر بندد و دنیا از ظلم و ستم آکنده شود، دست حق به در آید و آخرین جانشین "ممتاطا" (که در زبان هندی به معنی محمد است) ظهور خواهد کرد و شرق و غرب عالم را فتح خواهد کرد. در کتاب "ریگ ودا" نیز آمده است که: "ویشنو" (یعنی نجات دهنده) در میان مردم ظاهر میشود. او از همه قویتر است، در یک دست ویشنو شمشیری است مانند ستاره دنبالهدار و در دست دیگر او انگشتری درخشنده است، در زمان ظهور ویشنو خورشید و ماه تاریک خواهند شد و زمین به لرزه درخواهد آمد.
- در کتاب "شاکمونی" نیز که از کتب مقدسه هندیان است آمده است: "پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان "گشن" بزرگوار تمام شود، او کسی است که بر کرههای مشرق و مغرب دنیا حکمرانی خواهد کرد و فرمانروای سرتاسر گیتی خواهد شد. او بر ابرها سوار میشود و فرشتگان در خدمت او خواهند بود. دین خدا در آن روز یک دین واحد خواهد شد. نام او "ایستاده" و "خداشناس" است. (گشن در لغت هندی، نام پیامبر اسلام (ص) است و حضرت مهدی (ع) به نام ایستاده و خداشناسی خوانده میشود) برخی از هندوها که بدانها بودایی میگویند، آمدن بودا را انتظار میکشند[۱۴]. ساکنان جزایر انگلستان از قرنها پش منتظرند که روزی "آرتور"[۱۵] از جزیره"آوالون" ظهور نموده و نژاد "ساکسون"[۱۶] را بر دنیا غلبه دهد و آنان را سعادتی جهانی ببخشد. اسنها[۱۷] معتقدند که پیشوایی در آخرالزمان ظهور خواهد کرد که دروازههای ملکوت آسمان را برای آدمیان خواهد گشود. سلتها[۱۸] میگویند: پس از بروز آشوبهایی در جهان "پودیان بور ویهیم" قیام میکند و دنیا را به تصرف خود در میآورد. ساکنان منطقه اسکاندیناوی[۱۹] بر این باورند که برای مردم دنیا بلاهایی میرسد جنگهای جهانی اقوام را نابود میکند، آنگاه "اودین" با نیرویی الهی ظهور کرده و بر همه چیره میشود. اقوام ساکن اروپای مرکزی نیز در انتظار آمدن "بوخص" هستند. اقوام ساکن در آمریکای مرکزی معتقدند که "کوتز لکوتل" نجاتبخش جهان است و پس از بروز حوادثی در جهان پیروز خواهد شد.
- چینیها بدین عقیدهاند که منجی آخرالزمان "کرشنا" است، او ظهور خواهد کرد و جهان را نجات خواهد داد. قبایل ای پوور میگویند: روزی فراخواهد رسید که در دنیا دیگر نبردی رخ نمیدهد و این صلح جهانی را پادشاهی دادگر در پایان جهان برقرار خواهد کرد. گروهی از مصریان باستان که در حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد در شهر "ممفیس" میزیستهاند، معتقد بودند که سلطانی در آخرالزمان با نیروی غیبی بر جهان مسلط میشود. طبقاتی را از بین برده و مردم را به آسایش و آرامش دعوت میکند. موعود یونانیان به نام "گالویبرگ" است، او نجات دهنده بزرگ است که ظهور خواهد کرد و دنیا را نجات خواهد بخشید. اسپانیاییها نیز در انتظار بزرگ خود "رودریک" هستند.
- تفکر و اعتقاد به وجود یک منجی و موعودی که در آخرالزمان جهان را تحت سیطره حکومت عدالت محور خود قرار میدهد، در سخنان دانشمندان اقوام مختلف به وضوح دیده میشود. "برتراندراسل" فیلسوف شهیر انگلیسی میگوید: "جهان چشم به راه مصلحی است که همه مردم دنیا را زیر یک پرچم و با یک شعار واحد متحد کند".
- "آلبرت انیشتاین" دانشمند و فیزیکدان بینظیر جهان میگویند: دیری نمیپاید که در جای جای جهان صلح و صفا حکومت خواهد کرد و تمام اعضای جامعه بشری با همه دوست و برادر خواهند شد[۲۰][۲۱].
پرسش مستقیم
- در اسلام منجی موعود چه کسی معرفی شده است؟ (پرسش)
- منجی نزد یهود چه کسی است؟ (پرسش)
- منجی نزد مسیحیان کیست؟ (پرسش)
- منجی در آیین هندو کیست؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند- چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید- و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند؛ (آنان) مرا میپرستند و چیزی را شریک من نمیگردانند» سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ مفاتیح الجنان: زیات حضرت صاحب الامر (ع).
- ↑ موعود نامه: ص ۱۳۳. این بشارتها در کتاب مقدس: انجیل متی: ص ۴۱، باب ۲۴، انجیل لوقا: ص ۱۱۶، باب ۱۲، انجیل مرقس: ص ۷۷، باب ۱۳، انجیل یوحنا: ص ۱۵۲، باب ۵، مکاشفه یوحنا: ص ۴۰۸، باب ۱۲، رساله پولس به رومیان: ص ۲۵۲ و ۲۶۱ باب ۸ و ۱۵، اعمال رسولان: ص ۱۸۷، باب ۱ آمده است.
- ↑ ر. ک: صهیون.
- ↑ آخرین امید: داود الهامی، ص ۱۹۳.
- ↑ «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ عهد عتیق: کتاب مزامیر: مزمور ۳۷.
- ↑ همان: مزمور ۷۲ و موعودنامه: ص ۲۹۹.
- ↑ کتابی است که یهودیان از جمعآوری سخنان و آموزههای شفاهی دانشمندان بزرگ خود و مشایخ یهود گردآوری کردهاند. فرهنگ جامع.
- ↑ همان گونه که به اعتقاد شیعه، وقتی حضرت مهدی (ع) ظهور نماید با علم الهی خود قضاوت میکند، شاهد نمیطلبد و چون داود حکم میکند. ر. ک: قضاوت.
- ↑ موعود نامه ص ۷۰۸. نشریه موعود شماره ۱۹، ص ۶۱.
- ↑ قاموس کتاب مقدس: ص ۸۰۶.
- ↑ موعود نامه: ص ۳۷۶، بشارت عهدین: ص ۲۳۷، لمعات النور: ج ۱، ص ۲۳ ـ ۲۵، او خواهد آمد: ص ۱۰۸ و ۱۲۱ و ۱۲۲، ظهور حضرت مهدی (ع) از دیدگاه اسلام، مذاهب و ملل جهان: ص ۳۵۵.
- ↑ موعودنامه: ص ۷۷۶، ظهور حضرت مهدی (ع) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان: هاشمی شهیدی، ص ۳۲۷.
- ↑ آرتور: پادشاهی عدالت گستر که در قرون وسطی بر بریتانیا سلطنت کرده است.
- ↑ ساکسون، آنگلوساکسون: نام آنگلوساکسونها (Anglo - Saxons) معمولاً برای اشاره به قبایلی از ژرمنها به کار میرود که از اوایل سده ۵ میلادی در جنوب و خاور بریتانیای بزرگ سکونت داشتند. آنها ملت انگلیس را تشکیل دادند و دوره آنها تا زمان تصرف منطقه به دست نورمنها یعنی سال ۱۰۶۶ ادامه یافت. آنگلوساکسونها از سه قبیله، آنگل، ساکسون و ژوت تشکیل شده بودند.
- ↑ اسن: یکی از شهرهای منطقه رور در ایالت نوردراین ـ وستفالن آلمان میباشد و رودخانه رورازداخلآ نمیگذرد.
- ↑ سلت: در حدود سال ۷۰۰ قبل از میلاد، یک گروه از قبایل، به نام سلتها، در اروپای مرکزی ساکن شدند. تا پیش از سال۵۰۰ قبل از میلاد، آنها به عنوان کشاورزان در سراسر اروپای مرکزی و شمالی پراکنده شده بودند. سلتها آهنگران ماهری بودند که ابزار آهنی، سلاح آهنی و جواهرات ظریف میساختند. آنها جشنهایی برگزار کرده و به تفریح میپرداختند آنها جنگجویانی خشن اما بینظم بودند برای همین رومیها آنها را به آسانی شکست دادند. سلتها زبان نوشتاری نداشتند و قوانین، تشریفات مذهبی و داستانهای خود را به طور شفاهی به دیگران منتقل میکردند.
- ↑ اسکاندیناوی: اسکاندیناوی Scandinavian Peninsula شبه جزیرهای در شمال اروپا و در برگیرنده سه کشور سوئد، نروژ، دانمارک است. تبار مردم این کشورها به وایکینگها میرسد. از دید زبانی نیز زبان سوئدیها و نروژیها به هم نزدیک و از خانواده زبانهای هند و اروپایی شاخه ژرمنی است. مردم کشور فنلاند نیز از دید زبانی و فرهنگی اسکاندیناویایی شمرده میشوند. گاه جزایر فارو و ایسلند را هم از کشورهای اسکاندیناوی میشمرند.
- ↑ موعود نامه، ص ۷۱۶.
- ↑ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص ۵۶۴.