آیا توقیعات به خط خود امام مهدی بوده است؟ (پرسش)
آیا توقیعات به خط خود امام مهدی بوده است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری / توقیعات امام مهدی |
تعداد پاسخ | ۸ پاسخ |
آیا توقیعات به خط خود امام مهدی بوده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
آیت الله ابراهیم امینی، در کتاب «دادگستر جهان» در اینباره گفته است:
«گفته شده که: خود آن حضرت کاتب توقیعات بوده است حتی خط مبارکش بین خواص اصحاب و علمای وقت معروف بوده آن را به خوبی میشناختند. این سخن شواهدی هم دارد. محمد بن عثمان عمری میگوید: از ناحیه مقدسه توقیعی صادر شد که خطش را خوب میشناختم[۱].
اسحاق بن یعقوب میگوید: بتوسط محمد بن عثمان مسائل مشکلی را به ناحیه مقدسه فرستادم و جوابش را به دستخط مبارک امام زمان دریافت داشتم[۲].
شیخ ابو عمر عامری میگوید: ابن ابی غانم قزوینی با جماعتی از شیعیان در موضوعی اختلاف و مشاجره نمودند و برای رفع نزاع نامهای به ناحیه مقدسه نوشته جریانرا به عرض رسانیدند. پس جواب نامه آنان به خط مبارک امام صادر گشت[۳].
صدوق میگفت: توقیعی که به خط امام زمان برای پدرم صادر شده بود، اکنون نزد من موجود است[۴]. افراد مذکور شهادت دادهاند که نامهها به خط مبارک امام بوده است ولی معلوم نیست از چه راهی خط آن حضرت را تشخیص میدادند، زیرا باوجود غیبت مشاهده امکان نداشت. علاوه بر این، اشخاصی هم خلاف این موضوع را اظهار داشتهاند مثلا ابو نصر هبة الله روایت کرده که توقیعات صاحب الامر، به همان خطی که در زمان امام حسن (ع) صادر میشد، به وسیله عثمان بن سعید و محمد بن عثمان، برای شیعیان صادر میگشت[۵].
باز همین شخص میگوید: ابو جعفر عمری در سنه "۳۰۴" وفات نمود. قریب پنجاه سال وکیل امام زمان بود، مردم اموالشان را به سویش حمل مینمودند و توقیعات آن حضرت به همان خطی که در زمان امام حسن صادر میشد، به دست او برای شیعیان صادر میگشت[۶].
در جای دیگر میگوید: توقیعات صاحب الامر به دست محمد بن عثمان صادر میشد، به همان خطی که در زمان پدرش عثمان بن سعید صادر میگشت[۷].
عبد الله بن جعفر حمیری میگوید: وقتی عثمان بن سعید وفات نمود توقیعات صاحب الامر، با همان خطی که قبلا با ما مکاتبه میشد صادر میگشت[۸].
از این روایات استفاده میشود: توقیعاتی که توسط عثمان بن سعید و بعد از آن، توسط محمد بن عثمان به مردم میرسیده، از حیث خط عینا مانند توقیعاتی بوده است که در زمان امام حسن عسکری (ع) صادر میشده است. از اینجا معلوم میشود که توقیعات به خط امام نبوده بلکه میشود گفت: امام حسن (ع) نویسنده مخصوصی داشته که تا زمان عثمان بن سعید و محمد بن عثمان زنده و متصدی کتابت توقیعات بوده است و ممکن است گفته شود که: بعض توقیعات را خود امام مرقوم میفرموده و بعضی را دیگران. لکن نکته قابل تذکر اینکه: از مطالعه حالات علما و شیعیان زمان غیبت صغری و متن توقیعات استفاده میشود که: مندرجات آن نامهها مورد اعتماد و وثوق شیعیان بوده، آنها را از ناحیه مقدسه میدانستند و مورد قبولشان واقع میشده است.
در مورد اختلافات مکاتبه میکردند و پس از صدور جواب تسلیم میگشتند. حتی گاهی که در صحت صدور بعض توقیعات شک میکردند باز هم حل اختلاف را به عهده مکاتبه میگذاشتند[۹].
علی بن حسین بن بابویه با ناحیه مقدسه مکاتبه نمود و تقاضای فرزند کرد و جوابش را دریافت نمود[۱۰]. یکی از علمائی که زمان غیبت صغری و عصر نواب را درک نموده، محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی است. وی در کتاب "غیبت" خویش، سفارت و نیابت نواب را تأیید نموده بعد از نقل احادیث غیبت، مینویسد: در زمان غیبت صغری افراد معین و معروفی بین امام (ع) و بین مردم واسطه بودند، به توسط آنان مریضهایی شفا یافتند، پاسخ مشکلات شیعیان صادر میگشت، ولی روزگار غیبت صغری، اکنون پایان یافته و دوران غیبت کبری فرارسیده است[۱۱].
معلوم میشود توقیعات، قرائن و شواهد صدقی همراه داشته که مورد قبول شیعیان و علمای وقت واقع میشده است.
شیخ حر عاملی مینویسد: ابن ابی غانم قزوینی با شیعیان مشاجره میکرد و میگفت: امام حسن عسکری (ع) فرزندی نداشته است. شیعیان نامهای به ناحیه مقدسه نوشتند و مرسومشان چنین بود که نامهها را با قلم بدون مرکب بر کاغذ سفید مینوشتند تا علامت و معجزهای باشد. پس جوابشان از ناحیه مقدسه صادر گشت[۱۲]»[۱۳].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین موسوینسب؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوینسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
«از مجموعه روایات استفاده میشود که برخی توقیعات به خط خود حضرت بوده، و برخی نیز به خط سفرا با دستور امام (ع) بوده است. اسحاق بن یعقوب میگوید: "توسط محمد بن عثمان عمری، مسائل مشکلی را به ناحیه مقدسه فرستادم و جوابش را به دست خط مبارک امام زمان (ع) دریافت داشتم"[۱۴]. محمد بن عثمان عمری میگوید: "از ناحیه مقدسه توقیعی صادر شد که خطش را خوب میشناختم"[۱۵]. شیخ صدوق میفرماید: :توقیعی که به خط امام زمان (ع) برای پدرم صادر شد اکنون نزد من موجود است"[۱۶]. شیخ ابو عمرو عامری میگوید: "ابن ابی غانم قزوینی با جماعتی از شیعیان در موضوعی اختلاف و مشاجره نمودند و برای رفع نزاع، نامهای به ناحیه مقدسه نوشته و جریان را به عرض رساندند. پس جواب نامه آنان به خط مبارک امام (ع) صادر شد"[۱۷]. از این روایات معلوم میشود که توقیعات، قرائن و شواهد صدق به همراه داشته و یا اصحاب حضرت، دست خط او را میشناختند، و مورد قبول آنان قرار میگرفته، لکن در مقابل، روایاتی وجود دارد که برخی توقیعات به خط خود حضرت نبوده بلکه به خط سفیران و به امر حضرت نوشته شده است. ابو نصر هبة اللّه میگوید: "توقیعات صاحب الامر (ع) به همان خطی که در زمان امام حسن عسکری (ع) صادر میشود به وسیله عثمان بن سعید و محمد بن عثمان برای شیعیان صادر میگشت[۱۸]»[۱۹]. |
۲. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیبالله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در اینباره گفتهاست:
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی، در کتاب «پرسمان نیابت» در اینباره گفته است:
«بدون شک نسخهها و مطالب نقل شده، از روی توقیعات اولی و اصلی بوده است، یعنی نسخههای اصلی توقیع که در مواردی دست خط خود امام معصوم بوده در دست اصحاب موجود بوده است لذا کتب مشهور روایی باب و فصل جداگانه به ذکر توقیعات اختصاص دادهاند[۳۳]. احمد مکتب میگوید: در شهر سلام سالی که نایب چهارم درگذشت حضور داشتم آخرین توقیع که حاکی از وقوع غیبت کبری بود دیدم و از آن نسخهبرداری کردم[۳۴]. شیخ صدوق میفرماید: توقیعی که به خط امام زمان (ع) برای پدرم صادر شده بود اکنون نزد من موجود است[۳۵]. "و كان الصدوق طاب ثراه يذكر ان جميع ذلك التوقيع عنده بخطّ الامام (ع) و كان يفتخر به،و يقول اني ولدت بدعاء مولانا صاحب الزمان (ع) و له الفخر بذلك". ولی نویسنده بر وجود نسخه اصلی توقیعی اطلاع نیافت و نیز به منبعی بر نخورد که از وجود حداقل نسخهای از توقیع در جایی یا نزد کسی گزارش کند؛ در حالی که در میان مکتوبات تاریخی نسخههای است که منسوب به امامان قبل از عسکریین (ع) و امام مهدی (ع) است؛ میتوان مواردی را بر شمرد که عامل فقدان توقیعات شده است مانند:
جمعبندی توقیعاتی که در دسترس قرار دارند، گویای این مطلباند که بیشتر توقیعات بهدست مبارک خود امامان نوشته میشدند، چنانکه در برخی توقیعات، خود امام (ع) فرموده که به خط خودم میباشد امام هادی (ع) در پایان نامهاش به علی بن بلال میفرماید: ...و کتبتُ بخطی[۳۷]. در موارد دیگر خود راوی یا محدث در ابتداء نقل توقیع میگوید: و کتَب (ع) و یا فوقع بخطه و یا فوقع بخط اعرفه[۳۸]. روایت ابوالادیان میگوید: امام عسکری (ع) هنگام رحلت نامههای زیادی به مدائن نوشته بودند[۳۹]. در روایاتی زیادی مانند نقل شیخ طوسی آمده که خط توقیعات حضرت حجت مانند خط امام عسکری (ع) بوده است[۴۰]، و در مواردی صحت توقیعات از شکل و شمایل نامهها فهمیده میشد[۴۱]. دکتر جاسم حسین بر این باور است که: تمام توقیعاتی که به چهار سفیر نوشته شده بود و به امام دوازدهم (ع) منسوب میشد با یک دست خط و در سبک واحدی بود، همین دست خط یکسان در میان امامیه، بیانگر اجماعی شد که تسلیم توقیع صادره به سفیر چهارم شوند، توقیعی که با آن غیبت صغری خاتمه یافت و غیبت کبری شروع شد[۴۲]. هبة الله بن محمد (نواده سفیر دوم) میگوید: توقیعات صاحب الامر در امور دینی، در طول زندگانی محمد بن عثمان با همان دست خطی صادر میشد که در زمان پدر گرامیشان عثمان بن سعید بود[۴۳]. مرحوم صدر میفرمایند دست خط توقیعات صادره در سراسر غیبت صغری یکی بود و خط حضرت حجت (ع) عین همان دست خط امام عسکری (ع) بود، یگانگی شکل و شمایل خط امام مهدی (ع) با خط امام عسکری (ع) بهترین دلیل بر درستی و اعتبار محسوب میشد[۴۴]. اگر توقیعات در آن شرایط پر از شک و ابهام به صورتها و اشکال گوناگون و ناهمخوان با خط امام عسکری (ع) صادر میشد زمینه سوءاستفاده فراهم و دیگر اطمینان به توقیع اصلی حاصل نمیشد[۴۵]. گرچه طبق شواهدی که گذشت، نامهها و توقیعات، بیشتر به خط ائمه بود، ولی گزارش برخی منابع گواهی میدهد که شماری از نامهها و توقیعات بهدست کارگزاران و سفرای ائمه نوشته میشده است.ابوغالب رازی در نامهای خواستار دعای حضرت حجت (ع) برای رفع گرفتاری خانوادگی اش شده بود زمانی گذشت و پاسخ دریافت نکرد، موضوع را با شلمغانی دستیار سفیر سوم در میان گذاشت. شلمغانی گفت:اندوهگین نباش که تأخیر به سود توست، چون پاسخ اگر زودتر خارج شود از ناحیه حسین بن روح است و اگر با تأخیر باشد از ناحیه حضرت حجت (ع) است[۴۶]. در پایان دومین توقیعی که برای شیخ مفید صادر شده آمده است: این است نامه ما به تو ای دوستی که به حقیقت والایی الهام یافتهای که به املاء ما و تقریر ما و خط یکی از افراد مورد اطمینان ما نگارش یافته است[۴۷]. حضرت حجت در پاسخ نامهای شخصی که از عثمان بن سعید خواستار نوشتهای شده بود، میفرماید: … نوشته او نوشته من است[۴۸]. با ملاحظه اینگونه منابع میتوان ادعا کرد که برخی از توقیعات را غیر امام (نواب یا کاتب خاصی) مینوشتند[۴۹]»[۵۰]. |
۴. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «پرسمان مهدویت» در اینباره گفته است:
«"توقیع" در لغت به معنای ملحق کردن چیزی پس از فارغ شدن از آن، کاستن از مطالب اضافی در نوشتار و ثبت کردن چیزی در نوشته[۵۱] و نیز آنچه که به عنوان پاسخ در نوشته قرار میگیرد، است[۵۲].
یادآوری این نکته لازم است که بیشتر دانشمندان دینی بر این باورند که توقیعات صادر شده از ناحیه صاحب الامر (ع) فقط در دوران غیبت صغرا و نیابت نواب خاص بوده است و بدینسان نمیتوان به آن دسته از توقیعات صادر شده پس از این دوران چندان اعتماد کرد و به صدور آنها از طرف حضرت مهدی (ع) اطمینان یافت. برخی از این نوشتهها که پس از دوران غیبت صغرا به آن حضرت نسبت داده شده، از این قرار است:
آنچه این تردید را جدیتر میکند این است که شاگردان شیخ مفید، از جمله آنها: سید مرتضی، ابن ادریس، نجاشی، شیخ طوسی، ابویعلی جعفری، ابو الفتح کراجکی، سلار بن عبد العزیز دیلمی و...- با این که تألیفات فراوانی داشته و بیشتر شرححالنگار بودهاند- هرگز به این توقیعات اشاره نکردهاند[۶۷]؛ درحالی که اگر چنین سخنانی به شیخ مفید رسیده بود، با توجه به اهمیت شایان آن، به طور حتم، شاگردان او، نقل میکردند[۶۸]. افزون بر آن، خود شیخ مفید نیز در آثار ارزشمند و فراوان خود، هیچ اشارهای به این نامهها نکرده است. جای تأمل است که چگونه برخی بر توقیع بودن این سخنان پافشاری میکنند[۶۹]. علامه بحر العلوم طباطبایی نیز در کتاب رجالی خود و آقای خویی در معجم رجال الحدیث، در این توقیعات، تردید کردهاند. پیشبینی این توقیعات از حوادث آینده دلیل بر درستی آن نخواهد بود؛ زیرا آنچه به دست ما رسیده است پس از حوادث بوده که امکان جعل آنها وجود دارد.
در این نامه چنین آمده است: خودت را در اختیار [مردم] بگذار و محل نشستن خویش را در محل در ورود خانه قرار بده [تا مردم سریعتر بتوانند با تو ارتباط پیدا کنند] و حوایج مردم را برآور؛ ما تو را یاری میکنیم[۷۰]. در پایان بخش توقیعات و با این توضیحات، نیازی به این نیست که بگوییم برخی نوشتههایی که این روزها به عنوان دستخط آن حضرت ارائه میشود هیچ پایه و اساسی ندارد. و این احتمال بعید نمینماید که ممکن است این کارها، از طرف دشمنان و برای مخدوش ساختن چهره تابناک شیعه انجام شده باشد. همانگونه که اشاره شد، درباره چگونگی صدور توقیعات در عصر غیبت صغرا، سخن روشنی در دست نیست؛ اما از برخی نقلها استفاده میشود، سفیران حضرت مهدی (ع) پرسشها و درخواستهای مراجعهکنندگان را در یک برگه به نوبت مینوشتند. آنگاه پاسخ آنها که حداکثر ظرف سه روز صادر میشد، یکجا میآمد. گاهی نیز پاسخ پرسشها به صورت شفاهی، به نواب خاص گفته شده و آنان به قلم خود، آن را مینگاشتند یا به صورت حضوری به پرسشکننده پاسخ میدادند. در پارهای از موارد نیز- به سبب مصلحتی که حضرت میدانستند- اصلا پاسخی صادر نمیشد. برخی از توقیعات نیز به صورت ابتدایی و بدون این که در پاسخ به پرسشی باشد، صادر شده است. موضوعات مندرج در توقیعات، گستره وسیعی را دربرمیگیرد؛ از معارف و حقایق دینی گرفته تا امور تربیتی و برنامههای زندگی فردی و اجتماعی و....»[۷۱]. |
۵. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
«پیش از این گفتیم که در زمان غیبت صغری، چهار نفر بودند که سؤالهای مردم را خدمت امام مهدی (ع) برده و جواب کتبی آنها را بازمیگرداندند. این پاسخهای کتبی از ناحیه امام را اصطلاحا توقیع[۷۲]. میگویند. البته در زمان غیبت کبری نیز عدّهای، توقیعاتی از امام زمان دریافت نمودهاند، که بدانها اشاره خواهیم کرد. امّا راجع به قسمت دوم سؤال، گفته شده که خود آن حضرت، نویسنده توقیعات بوده است، البتّه این سخن، شواهدی هم دارد که به چند نمونه بسنده مینماییم: محمد بن عثمان عمری گوید: از ناحیه مقدسّه امام توقیعاتی صادر شد که خطش را خوب میشناسم[۷۳] اسحاق بن یعقوب میگوید: توسّط محمّد بن عثمان مسائل مشکلی را به حضور مقدّس امام فرستادم و جوابش را به دستخط مبارک حضرت امام زمان (ع) دریافت نمودم[۷۴]. شیخ صدوق میگفت: توقیعی که به خطّ امام زمان (ع) برای پدرم صادر شده بود، اکنون نزد من موجود است.[۷۵] امّا در بعضی اخبار آمده است: توقیعات صاحب الامر به دست محمّد بن عثمان صادر میشد، به همان خطّی که در زمان پدرش، عثمان بن سعید، صادر میگشت[۷۶]. بنابراین ممکن است بعضی از توقیعات به خطّ امام (ع)، و بعضی به خطّ نوّاب خاصّ بوده باشد. از جمله توقیعات حضرت ولی عصر (ع)، توقیعی است که به شیخ مفید مرحمت فرمودهاند: به برادر استوار و درستکردار رشید و هدایتیافته، شیخ مفید، ابو عبد اللّه محمّد بن محمّد بن نعمان -که خدا عزّت و احترامش را پایدار بدارد- از سوی آنکه خزانه عهد و پیمانی است که خداوند از بندگان گرفته است. سلام بر تو ای دوست بااخلاص در دین! که در اعتقاد به ما از روی علم و یقین امتیاز داری. در منظر تو خداوندی را که جز او خدایی نیست، سپاس گزارده، و از او، درود و رحمت بر آقا و مولا و پیامبرمان، حضرت محمّد (ص)، و نیز خاندان پاکش را خواستاریم. و تو را آگاه میکنیم که به ما اجازه داده شده، که تو را به شرافت و افتخار مکاتبه مفتخر میسازیم، و موظّف میکنیم تا آنچه به تو مینویسیم، به دوستان ما، که نزد تو میباشند برسانی؛ دوستانی که خداوند به اطاعت از خود گرامیشان بدارد، و با حراست و عنایت خود امورشان را کفایت کند، و مشکلاتشان را برطرف سازد. پس تو به آنچه که یادآور میشویم متوجّه و آگاه باش و در رسانیدن آن به کسانی که اعتماد به آنها داری برطبق آنچه که برای تو -اگر خدا بخواهد- ترسیم و تعیین میکنیم، عمل کن. ما اگرچه هماکنون در مکانی دور از جایگاه ستمگران سکونت گزیدهایم که خداوند صلاح ما و شیعیان با ایمانمان را تا زمانی که حکومت دنیا به دست تبهکاران میباشد، در این کار به ما ارائه فرموده است. با این حال بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده نیست .... ما در رسیدگی و سرپرستی شما، کوتاهی و اهمال نکرده، و یاد شما را از خاطر نبردهایم، و اگر جز این بود، دشواریها و معصیتها بر شما فرود میآمد و دشمنان، شما را ریشهکن میکردند. پس تقوای الهی پیشه کنید، و ما را یاری دهید تا از فتنهای که به شما رو میآورده، شما را نجات بخشیم؛ فتنه و آشوبی که هرکس مرگش فرا رسیده باشد، از آن هلاک میگردد، و آنکس که به آرزوی خویش رسیده باشد، از آن دور ماند و آن فتنه، نشانه نزدیکشده حرکت و جنبش ما و آگاه ساختن شما به امر و نهی خداست، و خداوند نور خود را تمام خواهد کرد، گرچه مشرکان را خوش نیاید ... هریک از شما باید کاری کند که وی را به محبّت و دوستی ما نزدیک کند، و از آنچه خوشایند ما نبود، و باعث کراهت و خشم ماست، دوری گزیند. زیرا امر ما ناگهان فرا میرسد، در هنگامی که توبه و بازگشت بر او سودی ندارد و پشیمانی او از گناه، از کیفر ما نجاتش نمیبخشد. خداوند راه رشد و هدایت را به شما نشان دهد و به رحمت خود وسایل توفیق را به آسانی برایتان فراهم سازد[۷۷]»[۷۸]. |
۶. آقای رضوانی [پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ |
---|
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است:
«از مجموعه روایات استفاده میشود که برخی توقیعات به خطّ خود حضرت بوده، و برخی نیز به خطّ سفرا با دستور امام (ع) بوده است. اسحاق بن یعقوب میگوید: توسط محمد بن عثمان عمری مسائل مشکلی را به ناحیه مقدسه فرستادم و جوابش را به دست خطّ مبارک امام زمان (ع) دریافت داشتم[۷۹]. محمد بن عثمان عَمْری میگوید: از ناحیه مقدسه توقیعی صادر شد که خطّش را خوب میشناختم. شیخ صدوق میفرماید: توقیعی که به خطّ امام زمان (ع) برای پدرم صادر شد اکنون نزد من موجود است[۸۰]. شیخ ابوعمرو عامری میگوید: ابن ابی غانم قزوینی با جماعتی از شیعیان در موضوعی اختلاف و مشاجره نمودند و برای رفع نزاع، نامهای به ناحیه مقدسه نوشته و جریان را به عرض رساندند. پس جواب نامه آنان به خطّ مبارک امام (ع) صادر شد[۸۱]. از این روایات معلوم میشود که توقیعات، قرائن و شواهد صدق به همراه داشته و یا اصحاب حضرت، دست خط او را میشناختند، و لذا مورد قبول آنان قرار میگرفته است. لکن در مقابل، روایاتی وجود دارد که برخی توقیعات به خطّ حضرت نبوده بلکه به خطّ سفیران و به امر حضرت نوشته شده است. ابو نصر هبه اللّه میگوید: توقیعات صاحب الامر (ع) به همان خطّی که در زمان امام حسن عسکری (ع) صادر میشد به وسیله عثمان بن سعید و محمد بن عثمان برای شیعیان صادر میگشت[۸۲]»[۸۳].
|
۷. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
آقای مجتبی تونهای، در کتاب «موعودنامه» در اینباره گفته است:
«از معروفترین توقیعات حضرت را میتوان: توقیع برای "شیخ مفید" و توقیع برای "علی بن محمد سمری" نام برد که در آن، حضرت، آغاز غیبت کبری را اعلام میکند. نگاهی گذرا به مجموع توقیعاتی که از طرف امام زمان (ع) برای شیعیان آمده، میرساند که امام غایب چون پیشوای حاضر، کمال مراقبت و دلسوزی را نسبت به شیعیان و دوستان خود دارد و به هدایت راهجویان و تربیت نفوس و معرفی نواب اربعه و افشاگری مدعیان کاذب نیابت، علما و عملا قیام میفرماید، بهطوری که درماندگان و گرفتارانی که صمیمانه از او یاری طلبیدهاند، گشایش کار و حل مشکل خود را دیدهاند و دانشطلبانی که در معضلات علمی و دینی درماندهاند، از اشراقات و الهامات حضرتش روشن و هدایت شدهاند. همه این فیوضات را به صورت پاسخ پرسشها در توقیعات صادره از ناحیه مقدسه میبینیم. علاوه بر اینها، نهانبینی و رازگویی و اخبار از غیب، در بسیاری از توقیعات وجود دارد که نه تنها موجب اطمینان خاطر بیشتر برای مردم آن زمان، بلکه برای خواننده امروز هم میشود و میفهمد که چگونه امام با دانشی که از گنجینه علم الهی بارور شده است، بر ضمایر اشراف دارد و قصد و نیت اشخاص را میداند و از پسر یا دختر بودن مولود و روز مرگ افراد باخبر است و پیشاپیش آن را اعلام میفرماید، و از حلال یا حرام بودن مالی که به حضورش تقدیم شده خبر میدهد و حرام آن را رد میکند و اگر تقدیمکننده نام خود را برخلاف بنویسد از دانش امام پنهان نمیماند و حقیقت به او یادآوری میشود. اینها همه، اندکی از تجلیات مقام ولایت است که از آینه توقیعات نمایان شده است»[۸۴].
|
پرسشهای وابسته
- توقیع به چه معناست؟ (پرسش)
- توقیع ابتدایی به چه معناست؟ (پرسش)
- نقش سفیر در توقیعات چه بوده است؟ (پرسش)
- در چه مدت زمانی توقیع از طرف امام مهدی صادر میشده است؟ (پرسش)
- آیا توقیعات به خط خود امام مهدی بوده است؟ (پرسش)
- چه مقدار توقیع از ناحیه مقدسه صادر شده است؟ (پرسش)
- سند دو توقیع صادر شده از امام مهدی بر شیخ مفید چگونه قابل اثبات است؟ (پرسش)
- آیا زیارتنامههای منسوب به امام مهدی از طریق توقیع به دست ما رسیده است؟ (پرسش)
- در نامه امام مهدی به شیخ مفید به چه مطالبی اشاره شده است؟ (پرسش)
- دو توقیع امام مهدی به شیخ مفید در چه زمانی صادر شد؟ (پرسش)
- متن دو توقیع امام مهدی به شیخ مفید چیست؟ (پرسش)
- توقیع امام مهدی در پاسخ اسحاق بن یعقوب چه بود؟ (پرسش)
- توقیعات امام مهدی چگونه صادر شده است؟ (پرسش)
- معروفترین توقیع امام مهدی کدام است؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹، و اثبات الهداة، ج ۷، ص ۴۶۰.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸.
- ↑ انوار نعمانیه چاپ تبریز، ج ۲، ص ۲۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۶.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۰.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۵۰.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۰۶.
- ↑ کتاب غیبت نعمانی، ص ۹۱.
- ↑ اثبات الهداة، ج ۷، ص ۳۶۰.
- ↑ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۳۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.
- ↑ همان، ص ۳۳.
- ↑ انوار النعمانیه، ج ۳، ص ۲۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸.
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۳۶۶، ۳۶۷.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۳.
- ↑ انوار نعمانیه، ج ۳، ص ۲۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۵۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۰۶.
- ↑ غیبت نعمانی، ص ۹۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹.
- ↑ دادگستر جهان، ص ۱۳۴.
- ↑ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص ۲۴۳-۲۴۵.
- ↑ بهعنوان نمونه ر.ک: شیخ صدوق، کمالالدین، ص ۴۸۲، بابالخامس و الاربعون، ذکرالتوقیعات؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۸۵.
- ↑ "حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ الْمُكَتِّبُ قَالَ: كُنْتُ بِمَدِينَةِ السَّلَامِ فِي السَّنَةِ الَّتِي تُوُفِّيَ فِيهَا الشَّيْخُ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيُّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فَحَضَرْتُهُ قَبْلَ وَفَاتِهِ بِأَيَّامٍ فَأَخْرَجَ إِلَى النَّاسِ تَوْقِيعاً نُسْخَتُهُ- بسم الله الرحمن الرحيم- يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِيَّ... قَالَ فَنَسَخْنَا هَذَا التَّوْقِيعَ وَ خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ..." (کمالالدین، شیخ طوسی، ص ۲۹۴، باب ۴۵، ح۴۵؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵، ح۳۶۵).
- ↑ جزایری، الانوار النعمانیه، ۲۴،۲.
- ↑ "حَدَّثَنِي أَبُو عَلِيٍّ الْمَتِّيلِيُّ قَالَ: جَاءَنِي أَبُو جَعْفَرٍ فَمَضَى بِي إِلَى الْعَبَّاسِيَّةِ وَ أَدْخَلَنِي خَرِبَةً وَ أَخْرَجَ كِتَاباً فَقَرَأَهُ عَلَيَّ فَإِذَا فِيهِ شَرْحُ جَمِيعِ مَا حَدَثَ عَلَى الدَّارِ وَ فِيهِ أَنَّ فُلَانَةَ يَعْنِي أُمَّ عَبْدِ اللَّهِ تُؤْخَذُ بِشَعْرِهَا وَ تُخْرَجُ مِنَ الدَّارِ وَ يُحْدَرُ بِهَا إِلَى بَغْدَادَ فَتَقْعُدُ بَيْنَ يَدَيِ السُّلْطَانِ وَ أَشْيَاءَ مِمَّا يَحْدُثُ ثُمَّ قَالَ لِي احْفَظْ ثُمَّ مَزَّقَ الْكِتَابَ وَ ذَلِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَحْدُثَ مَا حَدَثَ بِمُدَّةٍ" (شیخ صدوق، کمالالدین، ص ۴۹۸، باب ۴۵، ذکر التوقیعات الوارده عن القایم، ح۲۰.
- ↑ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص ۸۰۰، ح۹۹۱؛ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۱، ح۳۰۹.
- ↑ عثمان بن سعید میگوید: "فَوَرَدَ التَّوْقِيعُ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ"، شیخ صدوق، کمالالدین، ص ۴۸۳، باب ۴۵، ح۴.
- ↑ شیخ صدوق، کمالالدین، ص ۴۷۵، ح۲۵.
- ↑ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۶، ح۳۱۸.
- ↑ صدر، تاریخ الغیبةالصغری، ص ۳۶۹ و ص ۴۳۰، ۴۳۳.
- ↑ جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص ۲۱۷.
- ↑ امانی، دومین سفیر آفتاب، ص ۷۳.
- ↑ صدر، تاریخ الغیبةالصغری، ص ۴۳۱، ۴۳۰.
- ↑ صدر، تاریخ الغیبةالصغری، ص ۴۳۲؛ برخی معتقدند تنها و تنها بهدست حضرت حجت در طول غیبت صادر میشده است، مالکی، الغیبةالصغری، ص ۳۰.
- ↑ جباری، سازمان وکالت، ص ۳۱۲.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۲ ، ص ۶۰۳ رقم ۳۶۰ ذکر توقیع آخر...
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ۵۴۲،۲ رقم ۳۴۴.
- ↑ عثمانبنسعید، سفیر آفتاب، پورامینی، ص ۶۵؛ موعود شماره ۲۹، ۳۰ اسفند ۱۳۸۰، ص ۷۰، محمدمهدی رکنی.
- ↑ لطیفی ، رحیم، پرسمان نیابت، ص۲۱۰-۲۱۶.
- ↑ ر. ک: ابن منظور، لسان العرب، ج ۸، ص ۴۰۶.
- ↑ فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۴، ص ۴۰۸.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۱۵، ح ۲۶۴.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۱۵، ح ۳۱.
- ↑ " فَوَرَدَ جَوَابُ كِتَابِهِمْ بِخَطِّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ السَّلَامُ "؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۸۵.
- ↑ "محمد بن عثمان العمري قدس اللَّه روحه يقول خرج توقيع بخطه نعرفه"؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۱۶۰، ح ۳.
- ↑ احمد بن علی طبرسی، احتجاج، ص ۴۹۷.
- ↑ ر. ک: آیت اللّه خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۸، ص ۲۲۰.
- ↑ ر. ک: سید محمّد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، ص ۱۴۷.
- ↑ ر. ک: محمّد خادمی شیرازی، مجموعه فرمایشات حضرت بقیه اللّه (ع)، ص ۱۷۰.
- ↑ ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص ۱۲۳- ۱۲۴.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۰۹ - ۱۱۳.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۸۵.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۱۶۰، ح ۳.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۱۶۰، ح ۴.
- ↑ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ص ۴۹۷.
- ↑ ر.ک: گروهی از نویسندگان، چشم به راه مهدی (ع)، ص ۹۸.
- ↑ ر.ک: مقاله: سفارت و نیابت خاصه، نجم الدین طبسی، فصلنامه انتظار، ش ۱۸، ص ۱۵۲.
- ↑ یادآوری این مطلب ضروری است که اثبات نامه حضرت برای شیخ مفید، فضل بزرگی برای شیخ محسوب میشود؛ اما نفی آن، هرگز چیزی از مقام رفیع و بلند آن شخصیت بزرگ اسلامی نمیکاهد. چه این که دانشمندان بسیار بزرگی از میان علمای شیعه هستند که هرگز رسیدن نامه از سوی حضرت مهدی (ع) برای آنها ادعا نشده است.
- ↑ ر.ک: خادمی شیرازی، محمد، مجموعه فرمایشات حضرت بقیه الله (ع)، ص ۱۷۰.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۹۶ - ۱۰۰.
- ↑ توقیع در لغت به معنی امضا کردن و مهر کردن و یا حاشیهنویسی نامه و کتاب است
- ↑ بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۳۳
- ↑ اثبات الهداة، شیخ حرّ عاملی، ج ۷، ص ۴۶۰
- ↑ دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص ۱۳۳
- ↑ بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۳۵۰
- ↑ احتجاج طبرسی، ج ۲، ص ۴۹۷.
- ↑ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۰۰-۱۰۲.
- ↑ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۴۹
- ↑ انوار النعمانیه، ج ۳، ص ۲۴
- ↑ بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸
- ↑ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۳۴۶
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۶۵.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۲۳۳.