بنی‌غطفان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از بنی‌ غطفان)

مقدمه

بنی‌غطفان از تبار غطفان بن سعد بن قیس از عرب عدنانی بوده که در مضر با پیامبر (ص) هم‌نسب بودند و از قبایلی بیابان‌نشین در مناطقی از نجد سکونت داشتند. آنها به علت همسایگی با یهودیان خیبر با آنان هم‌پیمان بودند و جنگ‌های متعددی بر علیه مسلمانان برپا می‌کردند.

قبل از اسلام بت‌پرست بودند و تا قبل از فتح مکه و مسلمان‌شدن، جنگ‌های زیادی علیه پیامبر (ص) ایجاد کردند، اما پس از فتح مکه بیشتر آنها مسلمان شدند و پیامبر را در نبردهای مختلف یاری کردند و اما پس از پیامبر با به حکومت رسیدن ابوبکر مخالفت کردند و حتی به صف مرتدان پیوستند و قصد حمله به مدینه کردند و بعد از ناکامی مرتدان، به طُلَیحة بن خُویلد اَسَدی که‌ اندکی پیش از رحلت پیامبر ادعای نبوّت کرده بود، پیوستند، اما ابوکر آنها را سرکوب کرد.

از نقش غطفانیان در دوران عثمان، جز حضور برخی از بنی‌اشجع در قیام بر ضد عثمان و نیز در آغاز خلافت امام علی (ع) گزارشی در دست نیست و در نبرد صفّین حضوری چشمگیری در سپاه امام علی (ع) داشتند.[۱]

نسب

بنی‌غطفان از تبار غطفان بن سعد بن قیس از عرب عدنانی است که نسبشان با پیامبر (ص) در مُضر، از اجداد رسول خدا، مشترک است.[۲] از بنی‌سُلیم[۳] و هَوازن[۴] به عنوان قبایل هم‌عرض و از بنوفَزاره، [۵] اَشجَع، [۶] عَبْس، [۷] ذُّبْیَان، [۸] بنی‌مُحارب[۹] و بنی‌ثَعْلبه[۱۰] به عنوان زیرشاخه‌های غطفان یاد شده است.

از قبایل هم‌نام بنی‌غطفان می‌توان به تبار غطفان بن سعد، شاخه‌ای از بنی‌جُذام، اشاره کرد که از عرب‌های قحطانی هستند[۱۱] و با این بنی‌غطفان تفاوت دارند.

غطفانیان قبایلی بیابان‌نشین[۱۲] در همسایگی بنی‌سلیم بودند [۱۳] و در مناطقی از نجد می‌زیستند که در حدود ۱۰۰ کیلومتری شرق مدینه قرار داشت.[۱۴]

رُمّه بزرگ‌ترین وادی سرزمین نجد بود[۱۵] و کوه‌های رَحْرَحان نزدیک عُکاظ پشت عرفات، [۱۶] ضَرْغَد در نجد، [۱۷] اعیار میان مدینه و فید، [۱۸] هَرْمَه (چاهی در حَزْم بنی‌عوال در کوه غطفان از اکناف حجاز[۱۹] و اکوام از دیگر زیستگاه‌های غَطَفانیان به شمار می‌رفتند.[۲۰]

حضور غطفانیان در وادی القری، [۲۱] منطقه‌ای یهودی‌نشین و نزدیکی آن به خیبر، میان مدینه و شام[۲۲] موجب هم‌پیمانی تیره‌های این قبیله با یهود خیبر و نیز بنی‌قریظه و بنی‌نضیر در یثرب شده بود. از مشارکت آنها با قریش در نبردهای گوناگون بر ضد مسلمانان از جمله نبرد خندق یاد شده است.[۲۳]

در منابع از نبردهای رَقَم، [۲۴] طُوالَه[۲۵] و سده (میان بنی‌سده و بنی‌عامر بن صعصعه از غطفان)، [۲۶] داحِس و غَبراء (میان زیرشاخه‌های غطفانی بنی‌عبس و بنی‌ذَبیان)[۲۷] و نبرد فجار (میان قریش و کنانه با بنی‌عامر از قیس عیلان)[۲۸] به عنوان مهم‌ترین نبردهای عصر جاهلی غطفانیان یاد شده است.

بنی‌غطفان در دوران جاهلیت بت عزّی[۲۹] را در "نخله شامیه" در مسیر یمن به مکه)[۳۰] می‌پرستیدند.[۳۱] آنان برای این بت پرستشگاهی ساخته و بر آن نگهبانی گمارده بودند و همانند کعبه برای تقرب به آن قربانی و گرد آن طواف می‌نمودند.[۳۲] پس از فتح مکه خالد بن ولید به دستور پیامبر (ص) مأمور نابودی این بت شد.[۳۳] به گزارش کلبی، غطفان همراه قبایلی چون قضاعه و لخم، بتی به نام اقیصر در مشارف شام داشت و آن را می‌پرستید[۳۴][۳۵]

بنی‌غطفان و پیامبر

گزارشی از ارتباط بنی‌غطفان با پیامبر و مسلمانان در دوران مکّی در دست نیست. با هجرت پیامبر به یثرب، غطفانیان در نبرد‌های گوناگون بر ضد پیامبر حضور داشتند. غطفانیان را باید اعرابی بیابان‌نشین دانست که در وضعیت‌های گوناگون به تناسب نیاز‌های خود با قبایل قدرتمند هم‌جوار متحد می‌شدند و نیاز خود را ملاک اصلی روابط با دیگران می‌دانستند. از این‌رو، تا پیش از فتح مکه در عرصه‌های گوناگون و با‌ اندک تشویقی از سوی دشمنان اسلام، بر ضد مسلمانان بسیج می‌شدند.

در بیست و سومین ماه هجرت، پیامبر به قصد رویارویی با گروهی از بنی‌سلیم و بنی‌غطفان که برای حمله به مدینه در قَرْقَرُة الکُدْر در ۱۷۶کیلومتری مدینه گرد آمده بودند، حرکت کرد.[۳۶] این قبایل در پی آگاهی از حرکت پیامبر (ص) به سوی آنها، به بلندی‌های پیرامون گریختند. پیامبر در محل گرد آمدن آنها، تنها شترانشان را که نزد شبانان قبیله بود، به غنیمت گرفت و بدون درگیری به مدینه بازگشت.[۳۷]

همچنین پس از گرد آمدن تیره‌های بنی‌ثعلبه و بنی‌مُحارب از غطفان در منطقه ذی‌امر (سرزمینی از آن غطفان در ۶۷ کیلومتری مدینه)[۳۸] برای حمله به مدینه، [۳۹] پیامبر (ص) بر پایه سخن مشهور در محرم[۴۰] و بر پایه گزارش واقدی، همراه ۴۵۰ تن در ۱۲ ربیع الاول بیست و پنجمین ماه هجرت از مدینه، بیرون شد. ولی قبیله غطفان گریخته بودند و او بدون برخورد با دشمن، اواخر ربیع الاول به مدینه بازگشت.[۴۱] از این نبرد با عنوان غزوه ذی‌امر یاد شده است.[۴۲]

پس از گرد هم آمدن دیگر تیره‌های بنی‌ثعلبه و بنی‌محارب برای حمله به مدینه، پیامبر در شب شنبه دهم محرم چهل و هفتمین ماه هجرت، همراه ۴۰۰ یا ۷۰۰ تن[۴۳] به سوی سرزمین نجد شتافت[۴۴] و با گروهی بسیار از قبیله غطفان برخورد کرد که به قله‌ها گریخته و موضع گرفته بودند و بر پیامبر (ص) اشراف داشتند؛ ولی نبردی میان آنها رخ نداد.[۴۵] این غزوه را از آن‌رو که کنار کوه ذات الرقاع[۴۶] با قله‌‌های سرخ و سیاه و سپید[۴۷] روی داد، بدین‌نام خوانده‌اند.

همچنین پس از غارت شتران شیرده پیامبر به دست عیینة بن حصن فزاری با شماری از سواران قبیله غطفان در "غابه" (بیشه‌ای در شمال مدینه)[۴۸] پیامبر تا کوه ذی‌قرد آنها را تعقیب کرد که به همین مناسبت، به غزوه ذی‌قرد مشهور شد.[۴۹] در این تعقیب و گریز، پیامبر بر غطفانیان دست نیافت و تنها برخی از شتران را بازپس گرفت.[۵۰]

در نبرد احزاب برخی از تیره‌های بنی‌غطفان همانند بنی‌فزاره به رهبری عُیَینة بن حِصن فَزاری، بنی‌مُرَة بن عوف به رهبری حارث بن عوف و ۴۰۰ تن از قوم اشجع به فرماندهی مسعود بن رُخَیلَة بن عائذ اشجعی[۵۱] یا مسعود بن رُخَیلة بن نُوَیره[۵۲] در برابر دریافت خرمای یک سال خیبر[۵۳] با قریش و یهودیان بر ضد مسلمانان همراهی کردند.

وضع بحرانی مسلمانان در این نبرد، پیامبر (ص) را بر آن داشت تا برای درهم شکستن اتحاد مشرکان، سران غطفان را به ترک محاصره در برابر پرداخت یک سوم خرمای مدینه دعوت کند؛ اما در نتیجه زیاده‌خواهی آنها و طلب نیمی از خرمای مدینه و مشورت پیامبر با بزرگان اوس و خزرج، این پیشنهاد از سوی مسلمانان رد شد.[۵۴] بر پایه گزارشی، به تدبیر پیامبر، «نُعیم بن مسعود اشجعی» از تازه مسلمانان بنی‌اشجع بن ریث بن غطفان، زمینه دودستگی میان سران قریش و یهود را فراهم کرد.[۵۵] گزارش‌هایی از همراهی آنها با مشرکان قریش و یهودیان مدینه و خیبر بر ضد مسلمانان حکایت دارند.[۵۶]

در غزوه خیبر یهودیان در پی آگاهی از تصمیم پیامبر برای حمله به یهودیان خیبر، افرادی را نزد بنی‌غطفان فرستادند و در برابر پرداخت نیمی از خرمای خیبر، حمایت بنی‌غطفان را جلب کردند. شماری بسیار از بنی‌غطفان به سرکردگی عیینة بن حصن فزاری، برای همراهی با یهودیان رهسپار خیبر شدند.[۵۷] پیامبر، برای پیشگیری از اتحاد غطفانیان با یهود خیبر، همراه ۱۶۰۰ تن از اصحاب در ناحیه "رجیع" فرود آمد و میان اهل خیبر و بنی‌غطفان حایل شد. از این‌رو، غطفانی‌ها از بیم زنان و فرزندان خویش، از یاری خیبریان دست کشیدند.[۵۸]

پیامبر (ص) افزون بر انجام غزوات، سرایایی نیز بر ضد غطفانیان فراهم دید. او در شعبان سال هفتم ابوبکر را همراه شماری به سوی فزاره و بنی‌کلاب، دو تیره از غطفان، فرستاد که قصد جان پیامبر را داشتند.[۵۹] ابوبکر و همراهانش شبانه نزدیک آب‌های آنها رسیدند و پس از نماز صبح به آنان حمله کردند. برخی از آنها را کشتند و تعدادی گوسفند به غنیمت بردند و زنی را به اسارت گرفتند که فدیه آزادی مسلمانانی شد که در دست مشرکان مکه اسیر بودند.[۶۰] در شوال همان سال، پیامبر (ص) بشیر بن سعد را با ۳۰۰ تن به جناب[۶۱] برای سرکوب گروهی از غطفان فرستاد که همراه عیینة بن حصن، قصد حمله به مدینه را داشتند. مسلمانان افزون بر غنیمت بردن شتران فراوان دو مرد نیز به اسارت گرفتند که پیش از ورود به مدینه، مسلمان و آزاد شدند.[۶۲] در شعبان سال هشتم ابوقتادة بن ربعی همراه پانزده تن به دستور پیامبر (ص) بر خَضِرة (سرزمین بنی‌محارب و تیره‌ای از بنی‌غطفان) در نجد بدین منظور حمله برد تا قریش از حمله پیامبر به مکه بی‌خبر بمانند. در این سریه، مسلمانان ۲۰۰ شتر و ۲۰۰۰ گوسفند و اسیران بسیار گرفتند و بدون هیچ آسیبی با اطمینان یافتن از رسیدن مسلمانان به مکه، به آنها پیوستند.[۶۳]

با وجود تحرکات سیاسی و نظامی گسترده غطفانیان بر ضد مسلمانان و اسلام‌آوردن بیشتر آنها پس از فتح مکه، [۶۴] افراد و گروه‌هایی از تیره‌های این قبیله پیش از فتح مکّه و فراگیر شدن اسلام در سراسر شبه جزیره عربستان، به اسلام گرویدند.

منابع از انعقاد پیمان عدم تعرض ۱۰۰[۶۵] یا ۷۰۰ تن از بنی‌اشجع، یکی از شاخه‌های اصلی غطفان ساکن نزدیک مکه، به سرپرستی مسعود بن رخیله با پیامبر (ص) به سال پنجم گزارش داده‌اند که به نزدیکی مدینه در شعب سلع کوچ کردند.[۶۶] نیز حُسیل بن نُویره، [۶۷] عوف بن مالک و برخی دیگر از بنی‌اشجع در فتح خیبر[۶۸] با پیامبر همراهی نمودند که یک تن از آنها در این نبرد به شهادت رسید.[۶۹] در فتح مکه نیز ۳۰۰ تن از اشجعی‌ها زیر پرچم نُعیم بن مسعود و معقل بن سنان به فرمان و دعوت پیامبر با مسلمانان همراه شدند.[۷۰] پس از فتح مکّه تا سال دهم ق. تیره‌های گوناگون از غطفان در حضور پیامبر (ص) اسلام آوردند.[۷۱] در غزوه تبوک (۹ق.) نعیم بن مسعود گردآوری نیرو از قبیله اشجع را عهده‌دار شد[۷۲][۷۳]

بنی‌غطفان پس از رحلت پیامبر

پس از رویداد سقیفه و به خلافت رسیدن ابوبکر، گروه‌هایی با انگیزه‌های گوناگون با حکومت او به مخالفت پرداختند و ابوبکر با نام مرتدان با آنها پیکار کرد.[۷۴] در این هنگام، برخی از قبایل از جمله تیره‌هایی از غطفان، نمایندگانی نزد ابوبکر فرستادند تا به شرط پرداخت نکردن زکات، به خلافتش تن دهند؛ اما او نپذیرفت.[۷۵] پس از آن، تیره‌های غطفان[۷۶] جز بنی‌اشجع[۷۷] و بنی‌عامر بن صعصعه[۷۸] با آگاهی از اعزام سپاه اسامه به شام و کمبود نیروی نظامی در مدینه، به صف مرتدان پیوستند و قصد حمله به مدینه کردند.[۷۹] پس از ناکامی مرتدان در حمله به مدینه، [۸۰] تیره‌های بنی‌عَبس و ذُبیان[۸۱] و بنی‌فزاره به سرکردگی عُیَیْنَة بن حِصن فَزاری همراه قبایل هوازن و بنی‌سُلیم به طُلَیحة بن خُویلد اَسَدی که‌ اندکی پیش از رحلت پیامبر ادعای نبوّت کرده بود، پیوستند.[۸۲]

ابوبکر با بازگشت اسامه از شام، او را بر مدینه گماشت و خود با سپاهی، بنی‌عَبْس و ذُبْیان و کنانه را که در ابرق، ناحیه‌ای از ربذه، گرد آمده بودند، تار و مار کرد[۸۳] و خالد را برای سرکوب دیگر تیره‌های غطفان، رهسپار ذوالقصه نمود.[۸۴] در هنگامه نبرد خالد با طلیحه، عیینه که نگران سرنوشت نبرد بود، نزد طلیحه رفت تا از آیات نازل شده بر او سرانجام نبرد را دریابد. پاسخ طلیحه ادعای دروغین نبوّتش را بر او نمایاند.[۸۵] بدین‌سان، عیینه و یارانش از او کناره‌گیری کردند. عیینه به دست مسلمانان اسیر شد و با اظهار اسلام، ابوبکر او را بخشید.[۸۶]

غطفانیان از جمله عیینة بن حصن فزاری[۸۷] کنار دیگر قبایل در فتوحات ایران، فتح نهاوند، به سال ۲۱ ق. شرکت کردند.[۸۸] از نقش غطفانیان در دوران عثمان، جز حضور برخی از بنی‌اشجع در قیام بر ضد عثمان و نیز در آغاز خلافت امام علی (ع) گزارشی در دست نیست.

در نبرد صفّین تیره‌های غطفانی ساکن عراق در سپاه امام علی (ع) حضوری چشمگیر داشتند.[۸۹] برخی از بنی‌فزاره و بنی‌عبس چون عبدالله بن معتمّ همراه یازده تن از غطفانیان پس از قطعی شدن نبرد امام با شامیان، به سوی معاویه گریختند.[۹۰]

در رخداد حرّه مسلم بن عقبه، فرمانده یزید بن معاویه، معقل بن سنان اشجعی از بزرگان بنی‌اشجع[۹۱] را به سبب حضور اشجعیان در قیام بر ضد عثمان، به سال ۳۵ ق. گردن زد[۹۲][۹۳]

شخصیت‌های غطفان

از شخصیت‌های جاهلی آنها می‌توان به زهیر بن سلمی از سرایندگان معلقات سبعه[۹۴] و معروف به حکیم شاعران عرب نام برد. اسلام آوردن او معلوم نیست؛ امّا دو پسرش بجیر و کعب که آنها نیز از شاعران بودند، اسلام آوردند.[۹۵] خالد بن سنان عَبْسی، از حنفاء (پیامبران دوره فترت، پس از حضرت عیسی تا بعثت پیامبر اسلام) بوده و آورده‌اند که دختر او پیامبر را دیدار کرد و اسلام آورد. پیامبر از پدر او به نیکی یاد کرده است.[۹۶]

از شخصیت‌های اسلامی بنی‌غطفان می‌توان به نعیم بن مسعود اشجعی[۹۷] از اصحاب پیامبر (ص) [۹۸] و در شمار یاران امام علی (ع) اشاره کرد که در نبرد جمل شهید شد.[۹۹] عیینة بن حصن فزاری از مؤلفة قلوبهم[۱۰۰] و در شمار مرتدان[۱۰۱] بود. شبیب بن بجره اشجعی از خوارج کوفه بود که با عبدالرحمن بن ملجم در به شهادت رساندن امام علی (ع) همراه شد.[۱۰۲] مرثد پسر "کناز بن حصین" معروف به ابومرثد غنوی، از طایفه غنی بن اعصر و صحابی رسول خدا (ص) بود که در نبرد بدر و احد حضور داشت و در رخداد رجیع به شهادت رسید.[۱۰۳]

همچنین در دوره‌های بعد از افرادی چون ابوالبِلاد یحیی بن سلیمان و تَمیم بن مسیح از اصحاب امام علی (ع) و رِبعی بن خِراش از عابدان کوفه و ابوسیدان عبید بن طفیل به عنوان محدثان و شخصیت‌های غطفانی نام برده‌اند[۱۰۴][۱۰۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابراهیمی، زینب، مقاله «بنی‌غطفان»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۴۷۸.
  2. جمهرة انساب العرب، ص۲۵۶؛ الانساب، ص۱۰، ۵۹-۶۰.
  3. انساب الاشراف، ج۱۳، ص۳۰۱؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۶۱.
  4. انساب الاشراف، ج۱۳، ص۲۸۵.
  5. جمهرة انساب العرب، ص۲۵۵، ۴۸۱.
  6. انساب الاشراف، ج۱۳، ص۹۶، ۲۱۵.
  7. الانساب، ج۹، ص۲۰۰.
  8. الانساب، ج۶، ص۴.
  9. انساب الاشراف، ج۱۱، ص۴۵؛ ج۱۳، ص۲۸۹؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۵۹-۲۶۰.
  10. الانساب، ج۳، ص۱۳۳.
  11. العقد الفرید، ج۳، ص۳۵۰؛ الانساب، ج۱۰، ص۶۰؛ معجم قبائل العرب، ج۳، ص۸۸۹.
  12. تاریخ ابن‌خلدون، ج۲، ص۳۶۴-۳۶۵.
  13. المغازی، ج۱، ص۱۸۲؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۰۹-۲۱۰؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۴۸۳.
  14. فرهنگ اعلام جغرافیایی، ص۴۰۹.
  15. معجم البلدان، ج۳، ص۷۱-۷۲.
  16. معجم البلدان، ج۳، ص۳۶؛ مراصد الاطلاع، ج۲، ص۶۰۹.
  17. معجم البلدان، ج۲، ص۲۴۷؛ ج۳، ص۴۵۶.
  18. معجم البلدان، ج۱، ص۲۲۳؛ مراصد الاطلاع، ج۱، ص۳۹۹.
  19. معجم البلدان، ج۲، ص۲۵۳؛ ج۵، ص۴۰۳.
  20. معجم البلدان، ج۱، ص۲۴۱؛ معجم قبائل العرب، ج۳، ص۸۸۸.
  21. الطبقات، ج۳، ص۴۰۲؛ تاریخ ابن‌خلدون، ج۲، ص۳۶۴، ۳۶۶.
  22. المغازی، ج۲، ص۷۱۰؛ معجم البلدان، ج۴، ص۳۳۸.
  23. نک: المغازی، ج۲، ص۴۴۲ به بعد؛ عیون الاثر، ج۲، ص۷۳؛ تاریخ الاسلام، ج۲، ص۳۱۱.
  24. الکامل، ج۱، ص۶۴۲؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۸۴-۲۸۶.
  25. معجم البلدان، ج۴، ص۴۵.
  26. معجم البلدان، ج۴، ص۳۳۱؛ معجم قبائل العرب، ج۳، ص۸۸۸.
  27. السیرة النبویه، ج‌۱، ص۲۸۶؛ الکامل، ج۱، ص۵۶۶؛ الاصابه، ج۱، ص۴۱۷.
  28. مروج الذهب، ج۲، ص۲۶۸-۲۶۹؛ الکامل، ج۱، ص۵۸۸-۵۹۰.
  29. تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.
  30. معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۳۰۴.
  31. جمهرة انساب العرب، ص۴۹۱.
  32. الاصنام، ص۱۸-۱۹؛ معجم قبائل العرب، ج۳، ص۸۸۸-۸۸۹.
  33. المغازی، ج۳، ص۸۷۳.
  34. الاصنام، ص۳۸.
  35. ابراهیمی، زینب، مقاله «بنی‌غطفان»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۴۷۸-۴۷۹.
  36. التنبیه و الاشراف، ص۲۰۹.
  37. الطبقات، ج۲، ص۲۳؛ امتاع الاسماع، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۴.
  38. الطبقات، ج۲، ص۲۶؛ تاریخ الاسلام، ج۲ ص۱۴۳؛ وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۵۴-۱۵۵.
  39. المغازی، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۶؛ الطبقات، ج۲، ص۲۶.
  40. دلائل النبوه، ج۳، ص۱۶۷؛ تاریخ الاسلام، ج۲، ص۱۴۳؛ تاریخ ابن‌خلدون، ج۲، ص۴۳۱.
  41. المغازی، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴.
  42. السیرة النبویه، ج۲، ص۴۶.
  43. الطبقات، ج۲، ص۴۷.
  44. الکامل، ج۲، ص۱۷۴.
  45. السیرة النبویه، ج۲، ص۲۰۳-۲۰۴.
  46. فرهنگ اعلام جغرافیایی، ص۱۷۸.
  47. المغازی، ج۱، ص۳۹۵؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۵۵-۵۵۶.
  48. الطبقات، ج۳، ص۷۱؛ تاریخ ابن‌خلدون، ج۲، ص۴۴۵.
  49. السیرة النبویه، ج۲، ص۲۸۱.
  50. التنبیه و الاشراف، ص۲۱۸.
  51. المغازی، ج۲، ص۴۴۳؛ اسد الغابه، ج۴، ص۳۸۵.
  52. المغازی، ج۲، ص۴۶۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۶.
  53. المغازی، ج۲، ص۴۴۳.
  54. المغازی، ج۲، ص۴۷۶-۴۷۷.
  55. تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۹؛ الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۰۹؛ الاصابه، ج۶، ص۳۶۳.
  56. نک: المغازی، ج۱، ص۳۶۷؛ ج۲، ص۴۴۴، ۴۷۰.
  57. امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۰۹.
  58. المغازی، ج۲، ص۶۳۷؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۹.
  59. المغازی، ج۱، ص۱۸۲، ۱۹۳، ۱۹۶؛ نک: الطبقات، ج۲، ص۲۳، ۲۶، ۶۱-۶۲؛ ج۲، ص۵۳۷؛ دلائل النبوه، ج۴، ص۱۸۹-۱۹۱.
  60. الطبقات، ج۲، ص۹۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۹؛ تاریخ الاسلام، ج۲، ص۴۴۶.
  61. نک: المغازی، ج۲، ص۷۷۷-۷۸۱؛ عیون الاثر، ج۲، ص۱۹۱.
  62. الطبقات، ج۲، ص۹۱؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۹.
  63. الطبقات، ج۲، ص۱۰۰-۱۰۱.
  64. نک: الطبقات، ج۱، ص۲۲۵-۲۳۰؛ عیون الاثر، ج۲، ص۳۲۱-۳۲۲.
  65. الطبقات، ج۱، ص۲۳۳؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۹۱.
  66. الطبقات، ج۱، ص۲۳۳؛ تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۶۷؛ البدایة و النهایه، ج۵، ص۹۱.
  67. المغازی، ج۲، ص۷۲۷؛ الطبقات، ج۴، ص۲۱۰.
  68. الطبقات، ج۴، ص۲۱۰-۲۱۱.
  69. المغازی، ج۲، ص۷۰۰.
  70. المغازی، ج۲، ص۸۲۰؛ امتاع الاسماع، ج۷، ص۱۶۹.
  71. الطبقات، ج۱، ص۲۲۵-۲۳۰.
  72. المغازی، ج۳، ص۹۹۰.
  73. ابراهیمی، زینب، مقاله «بنی‌غطفان»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۴۷۹-۴۸۲.
  74. الرده، ص۴۹-۵۰‌؛ تاریخ خلیفه، ص۵۰-۵۵؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۲۴۲، ۲۴۶.
  75. تاریخ ابن‌خلدون، ج۲، ص۴۹۶.
  76. تاریخ طبری، ج۳، ص۲۴۶.
  77. تاریخ طبری، ج۳، ص۲۴۲.
  78. فتوح البلدان، ص۱۰۲.
  79. تاریخ طبری، ج۳، ص۲۴۳-۲۴۴.
  80. تاریخ طبری، ج۳، ص۲۴۶.
  81. تاریخ طبری، ج۳، ص۲۴۳.
  82. الرده، ص۴۹-۵۰.
  83. الکامل، ج۲، ص۳۴۴-۳۴۵؛ تاریخ ابن‌خلدون، ج۲، ص۴۹۴-۴۹۵.
  84. تاریخ طبری، ج۳، ص۲۴۸-۲۴۹.
  85. تاریخ ابن‌خلدون، ج۲، ص۴۹۶-۴۹۷.
  86. فتوح البلدان، ص۱۰۱؛ تاریخ ابن‌خلدون، ج۲، ص۴۹۷-۴۹۸.
  87. الفتوح، ج۱، ص۱۷-۱۸.
  88. فتوح البلدان، ص۱۰۱.
  89. وقعة صفین، ص۲۶۰.
  90. وقعة صفین، ص۹۴-۹۸.
  91. تاریخ طبری، ج۵، ص۴۸۷.
  92. الاخبار الطوال، ص۲۶۵-۲۶۶؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۸۷-۴۸۸؛ الاصابه، ج۶، ص۱۴۳.
  93. ابراهیمی، زینب، مقاله «بنی‌غطفان»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۴۸۲-۴۸۳.
  94. تاریخ ابن‌خلدون، ج۲، ص۳۸۰.
  95. جمهرة انساب العرب، ص۲۰۱.
  96. البدء و التاریخ، ج۳، ص۱۳۴-۱۳۵؛ الکامل، ج۱، ص۳۷۶.
  97. الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۰۸؛ الاصابه، ج۶، ص۳۶۳.
  98. المغازی، ج۲، ص۴۸۰-۴۸۶؛ اسد الغابه، ج۴، ص۵۷۲.
  99. اسد الغابه، ج۴، ص۵۷۲.
  100. اسد الغابه، ج۴، ص۳۱.
  101. تاریخ ابن‌خلدون، ج۲، ص۴۹۷-۴۹۸.
  102. انساب الاشراف، ج۲، ص۴۹۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۱۴۴؛ مقاتل الطالبیین، ص۴۶.
  103. الاستیعاب، ج۳، ص۱۳۸۳؛ الاصابه، ج۶، ص۵۵-۵۶.
  104. الانساب، ج۱۰، ص۵۹.
  105. ابراهیمی، زینب، مقاله «بنی‌غطفان»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۴۸۳-۴۸۴.