غدیر خم در کلام اسلامی
غدیر خم نام محلّی است که پیامبر اسلام (ص) در بازگشت از حجةالوداع در سال دهم هجری، در روز ۱۸ ذی حجّه، امیر المؤمنین (ع) را که بارها به خلافت و امامت نصب کرده بود، به دستور الهی و نص آیات قرآن، اعلام همگانی کرد.
مقدمه
غدیر خم نام محلّی است که پیامبر اسلام (ص) در بازگشت از حجةالوداع در سال دهم هجری، در روز ۱۸ ذی حجّه، امیر المؤمنین (ع) را به خلافت و امامت نصب کرد.
غدیر خم هم به عنوان یک منطقۀ جغرافیایی و هم به عنوان یک روز مهمّ و تاریخی در اسلام و در فرهنگ شیعه قابل ذکر است. از نظر جغرافیایی، منطقۀ غدیر خم در ۲۰۰ کیلومتری مکّه در نزدیکی شهر "رابغ" و کنار روستای جحفه میقات حجّاج است و امروز هم به نام "غدیر" شناخته میشود. غدیر خم در مسیر سیلابهایی بوده که تا دریای سرخ ادامه مییافت و غدیر به معنای (برکه و آبگیر) به صورت طبیعی در آن منطقه پدید میآمد، نام آبگیری که در آن منطقه بوده به "خمّ" شهرت داشته است و کنار آن چشمۀ آبی و درختانی بوده که پیامبر در آن محدوده فرود آمد. هرچند اکنون اثری روشن از آن موقعیّت به ویژه مسجد غدیر که آنجا بنا شده بود، باقی نمانده است[۱].
از نظر تاریخی و اعتقادی هم یکی از برجسته ترین اعیاد اسلامی و شاخصهای فکری تشیّع است، نزول آیۀ تبلیغ ولایت علی (ع) و خطبۀ پیامبر در آن روز که به خطبۀ غدیریّه معروف است، سرفصلی نو در تاریخ اسلام شد و آن روز مهم به عنوان "عید" شناخته شد و فرهنگ شیعی براساس پیمان با مولایی که در آن روز و آن مکان به عنوان جانشین رسول خدا (ص) تعیین گشت، شکل گرفت و ولایت علی (ع) به صورت روشن و بیتردید، اعلام شد[۲].
موقعیت جغرافیایی سرزمین غدیر
امروزه راه رسیدن به وادی "غدیر" از دو طریق است:
- راه جحفه: از کنار فرودگاه رابغ تا اوّل روستای جحفه، سپس ۴۵ کیلومتر به سمت شمال در ریگزار تا قصر علیا، سپس ۲کیلومتر در سمت راست جاده با عبور از تپههای شنی، سپس بیابانی کوتاه به سمت راست جادۀ وادی "غدیر" که فاصلهاش تا میقات جحفه از سمت طلوع آفتاب ۸ کیلومتر است.
- راه رابغ: از تقاطع جادۀ مکّه ـ رابغ به سمت مکّه در طرف چپ جاده ۱۰ کیلومتر سپس به سمت راست، جادۀ فرعی به طرف "غدیر" که فاصلۀ آن از جنوب شرقی تا رابغ ۲۶ کیلومتر است[۳]. به نوشتۀ یکی دیگر از محقّقان: در آن منطقه، ارتفاعات کوهستانی وجود دارد و راهی را که به یک دشت گسترده منتهی میشود مشخّص ساخته است، جایی که راهها از آنجا جدا میشود، از آنجا میتوان به سمت "غربه" روی آورد که به سبب پخش شدن تودههای شن، راه یافتن به آن منطقه دشوار است ولی منطقۀ "غدیر" نزدیکیهای حرّه است، سرزمینی پر از سنگهای سیاه و غیرقابل کشت. در انتهای حرّه، دشت گستردهای باز میشود که چشمههای "غدیر" آنجاست. در همین سرزمین بود که پیامبر خدا (ص) توقّف کرد تا آخرین پیامهای آسمانی را به کاروانهای حجّاج و امت اسلامی برساند[۴].[۵]
حادثۀ غدیر خم
از روشنترین احادیث پیامبر اسلام (ص) دربارۀ امامت و خلافت، حدیث غدیر خم است. حضرت پس از حج اکبر همراه شماری بسیار از حجاج رهسپار مدینه شد، میانِ راه در جایی به نام «غدیر خم» باز ایستاد و فرمان داد حاجیان نیز از حرکت باز ایستند. آنگاه فرشتۀ وحی فرود آمد و آیۀ تبلیغ: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۶] را نازل کرد. لحن آیه نشان میدهد پیامبر (ص) موظف است بی درنگ پیام الهی را به مردم ابلاغ کند؛ پیامی که احساس میکرد ممکن است با مخالفت شماری از مردم روبهرو شود.
خداوند در آن آیه فرموده است که اگر پیام آیه را ابلاغ نکند، گویی رسالت خویش را ادا نکرده است. همچنین فرموده، پیامبر خویش را از گزند مردم حفظ خواهد کرد[۷]. وقتی کاروان از حرکت باز ایستاد و همۀ مردم در غدیر خم گرد آمدند و ظهر فرا رسید، پیامبر (ص) نماز ظهر را به جماعت گزارد و بر فراز منبری از کجاوۀ شتران رفت و با صدای بلند خطبهای را آغاز کرد. نخست از مردم پرسید: «آیا من بر سرپرستی شما از خود شما سزاوارتر نیستم؟» مردم گفتند: «آری یا رسولالله!» این پرسش اشاره ای هست به آنچه در قرآن آمده و خداوند میفرماید: النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ[۸]، آنگاه فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌ مَوْلَاه» یعنی: «هر کس من مولای اویم پس علی مولای او است». سپس ایشان به فرمان الهی برای علی (ع) همان مقام ولایت را برگزید که خدا برای خود آن حضرت برگزیده بود. پس از خطابه پیامبر (ص) آیۀ «اکمال دین و اتمام نعمت» نازل شد که خداوند در آن میفرماید: «امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خویش را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما به عنوان دین برگزیدم»[۹]. این رویداد، بی هیچ گونه شک و تردید و ابهامی در کتب روایی و تاریخی مسلمانان آمده است و بیش از صد صحابی (ص) آن را روایت کردهاند. همچنین از قرن دوم تا قرن چهاردهم هجری، بیش از سیصد و شصت عالِم مسلمان به گونهای این رویداد را گزارش کردهاند[۱۰].
شیعیان به اجماع، معتقدند براساس پیام الهی و ابلاغ رسالی، علی (ع) به ولایت و سرپرستی مسلمانان منصوب شده است؛ زیرا تنها برای انجام این وظیفۀ مهم بود که پیامبر اسلام (ص) در روزهای پایانی عمر شریف خویش، صد و بیست هزار حاجی را در آن گرمای سوزان گرد هم آورد و تبلیغ آن نشان کمال و تمام دین بود[۱۱]. پس از ابلاغ پیام الهی، بزرگان صحابه و از جمله خلیفۀ اول و دوم اهل سنت، پیش علی (ع) آمدند و امامت مؤمنان را به او مبارک باد گفتند[۱۲]. علی (ع) و دیگر امامان (ع) نیز در مواضع متعددی به حدیث غدیر استناد کرده و آن را سندی زنده بر ولایت خویش دانستهاند[۱۳].
پیامبر (ص) با زمینهسازیهایی هوشیارانه، پیام الهی را به گوش مسلمانان رساند و به آنها فرمود که آنچه را گفتم، حاضران به غایبان برسانند.
تعبیرات ادبی خاص: شاعران و ادیبان از همان آغاز، ماجرا را به نظم و نثر کشیدند و ادبیاتی شکوهمند در این موضوع پدید آوردند که نشانۀ سرمستی شیعه از بادۀ ولایت است[۱۴]، مانند: «شعر حسان»؛ شاعر عهد رسالت که ماجرای نصب علی (ع) را به امامت در قالب شعر بازگفته. در این شعر تصریح شده است که پیامبر (ص)، علی (ع) را به عنوان امام و هادی مردم پسندیده است[۱۵].
عید غدیر خم در طول تاریخ مورد توجّه بوده و برپایی جشنهای مفصّل در گرامیداشت این روز و اهتمام ائمه و بزرگان دین به این روز، نشان جایگاه والای آن است[۱۶]. بنابر روایات امامان معصوم (ع) روز غدیر خم به عنوان روز اعلام رسمی ولایت علی (ع) از اعیاد بزرگ اسلامی است[۱۷].
اسامی غدیر خم
روز تاریخی غدیر به نامهای دیگری نیز شناخته میشود از جمله: یوم الغدیر؛ یوم عید الغدیر؛ یوم البلاغ؛ یوم التمام؛ یوم التتویج؛ یوم الجحفه؛ یوم الحج الأکبر؛ یوم خم؛ یوم الدوح؛ یوم الفرح؛ یوم الشکر؛ یوم البرهان؛ یوم العهد المعهود؛ یوم المناشده که هرکدام اشاره به آیه یا حدیث یا نکتۀ خاصّی در ارتباط با این روز است[۱۸].[۱۹]
شبهات سندی و پاسخ به آنها
درباره سند حدیث غدیر، هیچگونه انکاری بر تواتر و اشتهار آن وجود ندارد. آری، ادعاهایی بسیار ساده و شبههنما در این جهت مطرح شده است: بعضی از مخالفان با نقل چند حدیث کوتاه درباره غدیر - بدون اشاره به وجود هر حدیث دیگری - ادعا کردهاند که احادیث غدیر منحصر در همین تعداد است. عدهای دیگر با انتخاب چند حدیث که مضمون و سند ضعیفتری دارد، احادیث غدیر را منحصر به آن دانستهاند و به احادیث فراوان غدیر با مضامین مختلف هیچ اشارهای نکردهاند. بعضی دیگر که این دو جهت را ادعایی بیاساس دیدهاند، به عدم نقل آن در صحیح بخاری و مسلم تمسک جستهاند؛ یعنی اگر حدیث غدیر مقبول بود، باید بخاری آن را نقل میکرد.
در پاسخ به این ادعاها، علمای شیعه مطالبی متقن بیان کردهاند که هر یک به تنهایی برای استدلال کافی است. برای آنکه ثابت شود احادیث غدیر از نظر لفظ و معنا متواتر است و شمار آن فوق تصور مخالفان است، پاسخهای زیرگاهی در چند جلد تدوین شده که خلاصهای از آنها را میآوریم:
اثبات تألیفات درباره اسناد غدیر
مؤلفان بزرگی از شیعه و سنی اقدام به تألیف کتابهایی کردهاند که در آنها به جمعآوری طرق و اسناد فراوان دربارۀ غدیر پرداختهاند[۲۰]؛ مانند حدیث الولایة و من روی غدیر خم من الصحابة از ابن عقده در قرن چهارم که ۱۰۵ سند را جمعآوری کرده است[۲۱]. کتاب الولایه از محمد بن جریر طبری قرن چهارم که ۷۵ سند را جمع کرده است[۲۲]. دعاء الهداة الی أداء حق الموالاة از حاکم حسکانی در قرن پنجم[۲۳]. درایة حدیث الولایه از ابوسعید سجستانی در قرن پنجم که ۱۲۰ سند را جمعآوری کرده است[۲۴]. طرق حدیث الغدیر از حافظ شمس الدین ذهبی در قرن هشتم[۲۵]. کتابی در حدیث غدیر از ابوجعفر شیبانی در قرن چهارم[۲۶] و کتابی دیگر در حدیث غدیر از زین العابدین عبدالرحیم شافعی در قرن نهم[۲۷] و من روی حدیث غدیر خم از ابوبکر جعابی در قرن چهارم[۲۸]. جزء فی طرق حدیث الغدیر از حافظ دار قطنی در قرن چهارم[۲۹] و أسنی المطالب از شمس الدین جزری شافعی در قرن نهم [۳۰].
این آمار مختصری از کتابهای مستقل بود، و در کنار آن بخشهای مفصلی از کتب حدیثی و تاریخی و اعتقادی اهل سنت که اختصاص به موضوع غدیر دارد و فهرست کاملی از آنها در قسمتهای پیشین گذشت. بنابراین، اسناد مسئله غدیر به قدری زیاد است که حتی کتابهای مستقل چند جلدی درباره آن تألیف شده است، تا آنجا که نمونهای درسی جلد از قرن پنجم هجری ذکر شد[۳۱].[۳۲]
اثبات تواتر حدیث غدیر
اَسناد حدیث غدیر چنان زیاد است که به حد تواتر قطعی رسیده است. و همه اعتراف دارند که در احادیث نبوی، هیچ حدیثی به اندازه حدیث غدیر، بلکه نصف آن هم راوی ندارد [۳۳]، و از آن به فوق حد تواتر یاد میکنند. بزرگان علمای اهل سنت از حفاظ و مفسران و محدثان و علمای کلام از متقدمان و متأخران به این مطلب اعتراف دارند[۳۴] که ذیلاً عدهای از آنان را نام میبریم:
- حافظ ذهبی میگوید: صدر حدیث «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ» متواتر است و من یقین دارم که پیامبر آن را فرموده است و جمله «اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ» نیز اسناد قوی دارد[۳۵].
- حافظ جزری میگوید: حدیث «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ» از عدهای نقل شده که از خبر آنان قطع حاصل میشود. همچنین ثابت است که این کلام را آن حضرت در غدیر خم فرموده است[۳۶].
- حافظ سیوطی در کتابش به نام احادیث متواتر، حدیث «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ» را با اسناد بسیاری نقل کرده است[۳۷].
- شیخ علی متقی حدیث غدیر را همراه حدیث منزلت در کتاب مختصر قطف الازهار آورده و آن دو را از احادیث متواتر دانسته است[۳۸].
- میرزا مخدوم حسینی در کتاب النواقض علی الروافض به تواتر حدیث غدیر اعتراف کرده است[۳۹].
- جمال الدین محدث صاحب کتاب روضة الاحباب در کتاب اربعین میگوید: اصل حدیث غدیر از پیامبر و امیرالمؤمنین(ع) به تواتر نقل شده است. همچنین بسیاری از صحابه آن را نقل کردهاند[۴۰].
- ملا علی قاری میگوید: حدیث غدیر صحیح است و اشکالی در آن نیست، بلکه عدهای از حفاظ آن را متواتر دانستهاند[۴۱].
- ضیاءالدین صالح بن مهدی مقبلی میگوید: «حدیث غدیر به تنهایی متواتر معنوی است و از سایر روایات فضایل امیرالمؤمنین(ع) از نظر معنا واضحتر و از جهت روایت مشهورتر است... اسناد آن بسیار زیاد است و به همین جهت عدهای آن را متواتر لفظی میدانند». سپس میگوید: «اگر چنین حدیثی از مطالب معلوم و ثابت دنیا به حساب نیاید، هیچ چیز معلوم و ثابتی نخواهیم داشت»[۴۲].
- محمد بن اسماعیل امیر میگوید: حدیث غدیر نزد اکثر امامان حدیث، متواتر است... و اکنون که درباره تواتر آن، امامان حدیث به انصاف سخن گفتهاند، ذکر همه اسناد آن را لازم نمیدانیم[۴۳].
- محمد صدر العالم در کتاب معارج العلی فی مناقب المرتضی میگوید: حدیث «موالاة» نزد سیوطی متواتر است... و من میخواهم اسناد آن را ذکر کنم تا تواتر آن روشن شود[۴۴].
- ثناءالله پانی پتی میگوید: این حدیث (غدیر) صحیح، بلکه متواتر است و سی نفر از صحابه آن را نقل کردهاند و همه محدثان در کتب صحاح و سنن و مسانید، آن را ذکر کردهاند [۴۵].
- محمد مبین لکهنوی در ذکر فضایل امیرالمؤمنین(ع) میگوید: «بیشتر احادیث ذکر شده در این باب از متواترات است». سپس حدیث غدیر را نیز از آن جمله به شمار میآورد[۴۶].[۴۷]
اسناد فراوان حدیث غدیر
در مرحله سوم از مباحث کلامی مربوط به سند غدیر، علمای بزرگ اقدام به شمارش و آوردن عین اسانید حدیث غدیر کردهاند، که اگر کسی ادعای تواتر را نمیپذیرد، بعینه آن را ببیند. از قرن یکم تا کنون بیش از ۳۵۰ نفر از محدثان و مورخان و مفسران بزرگ با اسناد متصل و صحیح، حدیث غدیر را از پیامبر نقل کردهاند که فهرست کاملی از نام آنان در کتب مربوط آمده است، و عین اسناد و متون احادیث در آن کتب معتبر موجود است. عدهای از بزرگان علما به جمعآوری و تدوین این اسناد پرداختهاند. کتابهای عبقات الانوار و الغدیر و احقاق الحق از نمونههای آن است[۴۸].
صحت اسناد و وثاقت راویان حدیث غدیر از منابع اهل سنت
مرحله دیگری که برای تحکیم اسناد حدیث غدیر به انجام رسیده، بیان موثق و معتمد بودن و شرح حال راویان آن است که کتاب عبقات الانوار و الغدیر و نفحات الازهار به تفصیل به آنها پرداختهاند[۴۹]. برای آنکه این توثیقات در مباحث کلامی پایه کامل عیاری باشد، از منابع اهل سنت و کتب علمای معروف آنان استخراج شده و اقرار آنان به وثاقت راویان در نظر گرفته شده است. در این میان، نام عدهای از متعصبان هست که اهل سنت پذیرای نظر آنانند و اقرار چنان اشخاصی به حدیث غدیر، در مناظره ارزش بیشتری دارد. همچنین نام گروهی از راویان که نزد اهل سنت قطعی الاعتماد هستند و نیازی به وثاقت ندارند، مانند عشره مبشره، جمعآوری شده است[۵۰].[۵۱]
اتصال اسناد حدیث غدیر در پانزده قرن
برخی ضمن ذکر نام مؤلفان و راویان حدیث غدیر و کتابهای مربوط، اتصال نقل حدیث غدیر در طول پانزده قرن را ثابت کردهاند. گرچه این مطلب از جهتی بیانگر تواتر است، از سوی دیگر در نشان دادن تسلسل اسناد و قطع نشدن واسطهها اهمیت ویژهای دارد. ضمیمه این اقدام، جمعآوری اشعار و اسناد جاودان ادبی از شعرای پانزده قرن است که اتصال سندی حدیث غدیر را نیز ثابت میکند[۵۲].[۵۳]
پاسخ به اهمال مسلم و بخاری
درباره نقل نشدن حدیث غدیر در صحیح مسلم و صحیح بخاری و امثال آنها پاسخهای متعددی دادهاند که هر یک به تنهایی کافی است؛ ذیلاً فهرستی از آنها ذکر میشود[۵۴]:
- بسیاری از احادیث قطعی و مهم هست که مسلم و بخاری نقل نکردهاند. بنابراین، نقل نکردن حدیث غدیر توسط آنان جای تعجب نیست.
- در موارد بسیاری، علمای اهل سنت به نقل نکردن مسلم و بخاری اعتنا نکرده و سکوت آنان را دلیل بر رد حدیث ندانستهاند.
- نقل نکردن بخاری و مسلم، آنان را به گروه نافی ملحق میکند، و ناقلان را مثبِت، و از نظر قواعد علمی، مثبِت همیشه بر نافی مقدم است.
- بخاری و مسلم و امثال آنان در صدد نقل همه مطالب نبودهاند تا هر چه آنان نقل نکردهاند، جزو اسلام نباشد.
- علمای اهل سنت در بسیاری از احادیث بخاری مناقشه کردهاند. بنابراین، وجود حدیثی در بخاری و امثال آن دلیل بر صحت آن نیست، همانگونه که نبودن حدیثی در آنها دلیل بطلان آن نیست.
- حدیث متواتری مثل غدیر که همه به اصل آن قطع دارند، اگر توسط بخاری یا هر کس دیگری نقل نشده باشد، تنها میتواند دلیل بر تعصب او از یک سو، و فاصلهاش از پایههای علمی، از سوی دیگر تلقی شود. اگر بر فرض، این حدیث را بخاری و مسلم هم نقل میکردند، باید اذعان داشت که مخالفان فقط به جهت وجود آن در صحیحین آن را نمیپذیرفتند و همین یک دلیل را کافی نمیدانستند و در صدد نفی آن بر میآمدند؛ چنانکه درباره حدیث منزلت، اینگونه رفتار کردهاند. بنابراین، نبود آن در بخاری مستمسک محکمی برایشان نمیتواند باشد[۵۵].
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: «عاتق بن غیث بلادی، «علی طریق الهجره»، «معجم معالم الحجاز»؛ شیخ عبد الهادی فضلی، مقالۀ تراثنا، ش ۲۱.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۳۴.
- ↑ چهارده قرن با غدیر، ص ۲۱۹.
- ↑ کمال السیّد، «الطریق الی غدیر خم».
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۳۴.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ ر.ک: امینی، الغدیر، ج ۱، ص۱۴ـ ۱۵؛ المراجعات، نامۀ ۵۷؛ اضواء علی عقائد الشیعة الامامیة و تاریخهم، ص ۱۳۳.
- ↑ «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
- ↑ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا«امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۰ـ۳۵۱.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۱.
- ↑ المراجعات، نامۀ ۵۶؛ امینی، الغدیر، ج۱، ص ۲۸۳ ـ ۲۷۰.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۱.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۵۱ـ۳۵۲.
- ↑ ر.ک: اضواء علی عقائد الشیعة الامامیة و تاریخهم، ص۱۳۳.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۳۴.
- ↑ ر.ک: المراجعات، نامۀ ۵۶؛ امینی، الغدیر، ج۱، ص۲۶۷؛ وفیات الاعیان، ج ۱، ص۶۰؛ آثار الباقیة، ص۳۹۵.
- ↑ ماهنامۀ کوثر، ش ۲، ص ۲۹.
- ↑ عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابیطالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۱۸۹-۱۹۶.
- ↑ میلانی، سید علی، نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج۶، ص۹۸ – ۴۷.
- ↑ سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص۴۵۳؛ ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۴، ص۸۶؛ ابن حجر، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۶۱؛ مناوی، فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر، ج۶، ص۲۱۸.
- ↑ ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار، ص۵۵؛ سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص۴۵۷ و ۴۵۳؛ همو، الطرائف، ص۳۸؛ محمد بن اسماعیل امیر، الروضة الندیة شرح التحفة العلویه، ص۵۷؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۱۴۷؛ حموی، معجم الادباء، ج۶، ص۴۵۵؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹.
- ↑ سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص۴۵۳؛ همو، الطرائف، ص۳۸.
- ↑ همو، اقبال الاعمال، ص۴۵۳، همو، الطرائف، ص۳۸.
- ↑ میلانی، سید علی، نفحات الازهار، ج۶، ص۹۴.
- ↑ علامه امینی، الغدیر، ج۱، ص۱۰۴.
- ↑ ابن فهد مکی، ذیل تذکرة الحفاظ، ص۲۳۱.
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۸۱.
- ↑ گنجی، کفایة الطالب، حدیث غدیر.
- ↑ میلانی، سید علی، نفحات الازهار، ج۶، ص۹۹.
- ↑ ابن جبر، نخب المناقب، ص۹۲؛ قندوزی، ینابیع الموده، ص۳۶.
- ↑ انصاری، محمد باقر، مقاله «غدیر»، دانشنامه امام علی ج۸، ص ۲۶۱.
- ↑ محقق طباطبایی، سید عبدالعزیز، الغدیر فی التراث الاسلامی، ص۷.
- ↑ سید مرتضی، الشافی فی الامامه، ص۱۳۲.
- ↑ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۵، ص۲۱۴ – ۲۱۳.
- ↑ جزری شافعی، اسنی المطالب فی مناقب علی بن ابی طالب(ع)، ص۴-۳.
- ↑ سیوطی، الازهار المتناثرة فی الاخبار المتواتره، ص١؛ مناوی، التیسیر فی شرح الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۴۲؛ عزیزی، السراج المنیر فی شرح الجامع الصغیر، ج۳، ص۳۶۰.
- ↑ میلانی، سید علی، نفحات الازهار، ج۶، ص۱۱۱.
- ↑ میلانی، سید علی، نفحات الازهار، ج۶، ص۱۱۲.
- ↑ میلانی، سید علی، نفحات الازهار، ج۶، ص۱۱۳.
- ↑ ملا علی قاری، المرقاة فی شرح المشکاة، ج۵، ص۵۶۸.
- ↑ مقبلی، ضیاءالدین، الابحاث المسددة فی الفنون المتعدده، ص۱۲۲.
- ↑ محمد بن اسماعیل امیر، الروضة الندیه، ص۶۷.
- ↑ میلانی، سید علی، نفحات الازهار، ج۶، ص۱۱۶.
- ↑ پانی پتی، ثناءالله، السیف المسلول، ص۱۰۸.
- ↑ لکهنوی، محمد مبین، وسیلة النجاة فی فضائل السادات، ص۱۰۴.
- ↑ انصاری، محمد باقر، مقاله «غدیر»، دانشنامه امام علی ج۸، ص ۲۶۲.
- ↑ انصاری، محمد باقر، مقاله «غدیر»، دانشنامه امام علی ج۸، ص ۲۶۴.
- ↑ میر حامد حسین، عبقات الانوار، ج۱؛ علامه امینی، الغدیر، ج۲ و ۱؛ میلانی، نفحات الازهار، ج۷.
- ↑ ابن مغازلی، مناقب امیرالمؤمنین(ع)، ص۲۶.
- ↑ انصاری، محمد باقر، مقاله «غدیر»، دانشنامه امام علی ج۸، ص ۲۶۴.
- ↑ در این باره، مجلدات یازده گانه الغدیر و نیز کتاب شعراء الغدیر از جامعترین کتابها هستند.
- ↑ انصاری، محمد باقر، مقاله «غدیر»، دانشنامه امام علی ج۸، ص ۲۶۵.
- ↑ میلانی، سید علی، نفحات الازهار، ج۶، ص۳۴۴ – ۱۲۹.
- ↑ انصاری، محمد باقر، مقاله «غدیر»، دانشنامه امام علی ج۸، ص ۲۶۵.