استقلال: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
یکی دیگر از شاخص‌های اصلی [[استقلال]] در سطح [[فکری]] و شخصیتی از دیدگاه [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]]، تقویت خود باوری و اعتماد به نفس ملی در یک [[جامعه]] است. البته اعتماد به نفس ملی زیربنای [[استقلال سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] نیز به حساب می‌آید و این رابطه دو [[طرفه]] است. یعنی به همان [[میزان]] که اعتماد به نفس ملی می‌تواند در نیل به استقلال [[واقعی]] [[ملت‌ها]] مؤثر باشد، استقلال نیز در تقویت اعتماد به نفس یک [[ملت]] مؤثر است. در واقع استقلال و اعتماد به نفس ملی لازم و ملزوم یکدیگر هستند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۷/۴/۱۳۸۰.</ref>. اعتماد به نفس ملی در برابر خودکم بینی یک ملت مطرح می‌شود<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰.</ref>. [[انقلاب اسلامی ایران]] با تحصیل استقلال سیاسی، این [[خود کم بینی]] را از بین برد، و آن را به [[اعتماد به نفس]] ملی تبدیل کرد. [[احساس]] [[عزت]] و احساس [[تشخص]] [[ملت ایران]]، محصول همین [[اعتماد]] نفس ملی است<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰.</ref>. از منظر [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]]، [[امام خمینی]] عصر جدیدی را آغاز کرد که مشخصه‌های آن ایجاد [[روح]] عزت و [[استقلال]] و [[استغنا]] و اعتماد به نفس بود<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۸/۳/۱۳۶۸.</ref>. اعتماد به نفس ملی یکی از دو رکن اساسی [[پیشرفت]] هر [[کشور]] است. رکن دیگر، امکانات مادی است. البته منابع مادی به [[تنهایی]] [[قادر]] نیست یک [[جامعه]] را به پیشرفت برساند. [[جامعه ایران]] پیش از [[انقلاب]] دارای ذخایر و منابع مادی فراوانی از جمله نفت بود. [[سرمایه]] [[فکری]]، [[انسانی]] و استعدادهای درخشانی در کشور وجود داشت، [[معادن]] [[عظیم]] فلزات ذی قیمت در کشور وجود داشت و... اما خبری از پیشرفت نبود. جامعه ایران یک جامعه توسری خور عقب مانده و زیر یوغ یک [[حکومت فاسد]] و وابسته بود. بنابراین برای پیشرفت یک کشور تنها منابع و امکانات مادی کافی نیست بلکه باید یک مؤلفه [[معنوی]] نیز در کنار آن وجود داشته باشد که این عامل همان اعتماد به نفس ملی و [[خودباوری]] است. امام خمینی در جریان [[نهضت اسلامی]] ملت ایران اعتماد به نفس ملی را بار دیگر در کالبد خسته جامعه ایران [[احیا]] کرد<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۳/۱۳۸۸.</ref>.
یکی دیگر از شاخص‌های اصلی [[استقلال]] در سطح [[فکری]] و شخصیتی از دیدگاه [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]]، تقویت خود باوری و اعتماد به نفس ملی در یک [[جامعه]] است. البته اعتماد به نفس ملی زیربنای [[استقلال سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] نیز به حساب می‌آید و این رابطه دو [[طرفه]] است. یعنی به همان [[میزان]] که اعتماد به نفس ملی می‌تواند در نیل به استقلال [[واقعی]] [[ملت‌ها]] مؤثر باشد، استقلال نیز در تقویت اعتماد به نفس یک [[ملت]] مؤثر است. در واقع استقلال و اعتماد به نفس ملی لازم و ملزوم یکدیگر هستند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۷/۴/۱۳۸۰.</ref>. اعتماد به نفس ملی در برابر خودکم بینی یک ملت مطرح می‌شود<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰.</ref>. [[انقلاب اسلامی ایران]] با تحصیل استقلال سیاسی، این [[خود کم بینی]] را از بین برد، و آن را به [[اعتماد به نفس]] ملی تبدیل کرد. [[احساس]] [[عزت]] و احساس [[تشخص]] [[ملت ایران]]، محصول همین [[اعتماد]] نفس ملی است<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰.</ref>. از منظر [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]]، [[امام خمینی]] عصر جدیدی را آغاز کرد که مشخصه‌های آن ایجاد [[روح]] عزت و [[استقلال]] و [[استغنا]] و اعتماد به نفس بود<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۸/۳/۱۳۶۸.</ref>. اعتماد به نفس ملی یکی از دو رکن اساسی [[پیشرفت]] هر [[کشور]] است. رکن دیگر، امکانات مادی است. البته منابع مادی به [[تنهایی]] [[قادر]] نیست یک [[جامعه]] را به پیشرفت برساند. [[جامعه ایران]] پیش از [[انقلاب]] دارای ذخایر و منابع مادی فراوانی از جمله نفت بود. [[سرمایه]] [[فکری]]، [[انسانی]] و استعدادهای درخشانی در کشور وجود داشت، [[معادن]] [[عظیم]] فلزات ذی قیمت در کشور وجود داشت و... اما خبری از پیشرفت نبود. جامعه ایران یک جامعه توسری خور عقب مانده و زیر یوغ یک [[حکومت فاسد]] و وابسته بود. بنابراین برای پیشرفت یک کشور تنها منابع و امکانات مادی کافی نیست بلکه باید یک مؤلفه [[معنوی]] نیز در کنار آن وجود داشته باشد که این عامل همان اعتماد به نفس ملی و [[خودباوری]] است. امام خمینی در جریان [[نهضت اسلامی]] ملت ایران اعتماد به نفس ملی را بار دیگر در کالبد خسته جامعه ایران [[احیا]] کرد<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۳/۱۳۸۸.</ref>.
در واقع یکی از مظاهر [[عقلانیت]] [[نهضت امام خمینی]]، تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکایی در ملت ایران بود. در سالیان متمادی که غربی‌ها بر [[کشور ایران]] [[تسلط]] داشتند و منابع و ثروت‌های مادی و معنوی کشور را به [[غارت]] می‌بردند همواره تلاش می‌کردند به نوعی [[ضعف]] و [[خودباختگی]] را به جامعه ایران [[القا]] کنند. غربی‌های توی سر ملت ایران می‌زدند، آنها را [[تحقیر]] می‌کردند که عرضه ایستادن سر پای خود ندارند. [[ایرانی‌ها]] به تنهایی نمی‌توانند پیشرفت و... تزریق [[روحیه]] اعتماد به نفس ملی توسط امام خمینی در [[فکر]] و [[قلب]] [[ملت ایران]]، نقطه [[تحول]] و عزیمتی دوباره برای احیای [[ایران]] شد. بنیان‌گذار [[انقلاب اسلامی]] [[شعار]] «ما می‌توانیم» را در اعماق [[جان]] ملت ایران قرار داد. این تلاش یکی از مظاهر مهم [[عقلانیت]] [[انقلاب اسلامی ایران]] است<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۳/۱۳۸۸.</ref>. بعد از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، ۸ سال [[جنگ]] تحمیلی [[اعتماد به نفس]] ملی را در [[ایرانی‌ها]] تقویت نمود. [[جامعه ایران]] در این ۸ سال [[دفاع]] مقتدارانه توانست استعدادهای خود را شکوفا کند، توانست ظرفیت‌های ناشناخته خود را بشناسد. بغض‌های این [[ملت]] که حدود ۲۰۰ سال در گلو مانده بود به یک‌باره ترکید و جامعه ایران استعدادها و ظرفیت‌های خود را به رخ جهانیان کشاند و [[دشمن]] تا بن دندان [[مسلح]] را زمین‌گیر کرد<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۹/۶/۱۳۸۸.</ref>.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۷۶.</ref>
در واقع یکی از مظاهر [[عقلانیت]] [[نهضت امام خمینی]]، تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکایی در ملت ایران بود. در سالیان متمادی که غربی‌ها بر [[کشور ایران]] [[تسلط]] داشتند و منابع و ثروت‌های مادی و معنوی کشور را به [[غارت]] می‌بردند همواره تلاش می‌کردند به نوعی [[ضعف]] و [[خودباختگی]] را به جامعه ایران [[القا]] کنند. غربی‌های توی سر ملت ایران می‌زدند، آنها را [[تحقیر]] می‌کردند که عرضه ایستادن سر پای خود ندارند. [[ایرانی‌ها]] به تنهایی نمی‌توانند پیشرفت و... تزریق [[روحیه]] اعتماد به نفس ملی توسط امام خمینی در [[فکر]] و [[قلب]] [[ملت ایران]]، نقطه [[تحول]] و عزیمتی دوباره برای احیای [[ایران]] شد. بنیان‌گذار [[انقلاب اسلامی]] [[شعار]] «ما می‌توانیم» را در اعماق [[جان]] ملت ایران قرار داد. این تلاش یکی از مظاهر مهم [[عقلانیت]] [[انقلاب اسلامی ایران]] است<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۳/۱۳۸۸.</ref>. بعد از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، ۸ سال [[جنگ]] تحمیلی [[اعتماد به نفس]] ملی را در [[ایرانی‌ها]] تقویت نمود. [[جامعه ایران]] در این ۸ سال [[دفاع]] مقتدارانه توانست استعدادهای خود را شکوفا کند، توانست ظرفیت‌های ناشناخته خود را بشناسد. بغض‌های این [[ملت]] که حدود ۲۰۰ سال در گلو مانده بود به یک‌باره ترکید و جامعه ایران استعدادها و ظرفیت‌های خود را به رخ جهانیان کشاند و [[دشمن]] تا بن دندان [[مسلح]] را زمین‌گیر کرد<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۹/۶/۱۳۸۸.</ref>.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۷۶.</ref>
==شاخص‌های [[استقلال]] فراملی==
استقلال فراملی اگرچه در قالب چارچوب‌های مدرن نمی‌گنجد اما یک پویش و [[جنبش]] بین‌المللی است که در نیمه‌های [[قرن]] بیستم و پس از [[جنگ]] جهانی دوم در واکنش به [[نظم]] ناعادلانه، غیرمنطقی و غیردموکراتیک مستقر شکل گرفت. مهم‌ترین شاخص‌های کلی این جنبش استقلال طلبانه از منظر [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] در اموری نظیر [[استعمار]] زدائی، عدم [[تعهد]] به قطب‌های [[قدرت]]، ارتقاء [[همبستگی]] و [[همکاری]] میان کشورهای [[ضعیف]] و [[نفی]] [[نظام]] و [[فرهنگ]] [[سلطه]] تعریف می‌شود.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۹۳.</ref>
===استعمار‌زدایی===
یکی از مهم‌ترین شاخص‌های استقلال بین‌المللی در [[اندیشه]] حضرت آیت‌الله خامنه‌ای استعمار‌زدایی است. البته منظور از استعمار‌زدایی در انواع مختلف آن است که استعمار کلاسیک، استعمار نوین و استعمار فرانو را شامل می‌شود<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۹/۲/۱۳۸۴.</ref>. استعمار کلاسیک محصول نیاز کشورهای اروپایی به مواد خام و بازارهای بین‌المللی برای فروش محصولات انبوه بود. نمونه‌های این استعمار که به خصوص پس از [[انقلاب]] صنعتی در اروپا شکل جدی‌تری به خود گرفت در [[آفریقا]]، [[آسیا]]، [[آمریکای لاتین]] و اساساً کلیه منابع [[ثروت]] به چشم می‌خورد. استعمار [[هند]] بنگلادش و زیمباوه توسط [[انگلیس]]، استعمار مکزیک و پرو در آمریکای لاتین توسط اسپانیا، استعمار الجزایر و نیجریه و... نمونه‌هایی از این دست است. استعمار کلاسیک یک [[تجربه]] [[غربی]] است که به [[تحقیر]] ملت‌های مستعمره انجامید<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۹/۲/۱۳۸۴.</ref>.
استعمار نو یا [[امپریالیسم]] به مجموعه ابزارها و روش‌هایی گفته می‌شود که پس از دوران استعمار کلاسیک، برای [[سیطره]] [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] بر کشورها و بهره گرفتن از آنها به کار گرفته می‌شود. جیمز اکانر می‌گوید: عبارت «استعمار نو» نخستین بار در اوایل دهه ۱۹۵۰ م. به کار رفت. سخنان سوکارنو که می‌گفت: استعمار نو یعنی کنترل اقتصادی و کنترل جسمی توسط یک [[جامعه]] کوچک [[بیگانه]] در داخل [[ملت]].
[[استعمارگر]] بر آن است تا به استعمار زده بقبولاند که [[انسانی]] است تحقیر شده، خرافاتی، [[متحجر]] و متکی به بیگانه که تنها با تکیه بر [[موازین]] [[معرفت]] آنان می‌تواند [[شخصیت حقیقی]] خود را بازیابد. [[انسان]] [[استعمار]] زده که به القای مفاهیم [[استعمارگر]] تن داده، در جلوه رنگ‌ها استحاله می‌شود و با قبول [[خودباختگی]] اولین گام‌ها را در مسیر [[وابستگی]] بر می‌دارد. به موازات این استحاله پذیری، سعی در رها شدن از وبال [[میراث]] قومی گذشته‌اش می‌کند، در این مرحله استعمارگر به [[یاری]] او می‌شتابد. برای مستعمرات، [[تاریخی]] هم‌سو با [[منافع]] خود می‌سازد و [[فرهنگ]] ملی‌اش را در کاربرد واژه‌ها کم رنگ می‌کند و سپس به [[نفی]] ارزش‌های آن می‌پردازد؛ لذا می‌بینیم پس از مدتی از ورای این خطوط، [[انسانی]] [[مسخ]] و خنثی متولد می‌شود که به هر چیز شباهت دارد جز اصالت اولیه‌اش. انسانی که به [[سادگی]]، زبان گفتاری و نوشتاری‌اش را از دست می‌دهد و [[مقهور]] زبان [[قوم]] غالب می‌شود. [[آداب]] [[سنن]] و [[شعائر]] موروثی‌اش را به [[نسیان]] می‌سپارد و به ساخت‌های کاذب [[زندگی]] مدرن و میان تهی [[دل]] می‌بندد: در [[جامعه]] [[مصرف]] [[رشد]] می‌کند در هوای [[آلوده]] صنایع مونتاژ نفس می‌کشد و در همان لحظه‌ای که [[هویت]] انسانی‌اش به همراه ثروت‌های زیرزمینی کشورش به [[غارت]] می‌رود، او به سیب سرخ [[اغوا]] گاز می‌زند<ref>باقری، عباس، «اطلاع‌رسانی و کتاب‌داری»، کیهان فرهنگی مرداد ۱۳۶۶، شماره ۴۱، ص۲۲-۲۴.</ref>.
با این اوصاف [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] بر این باورند که آنچه تحت عنوان استعمار نو در جریان بود و در کتاب‌های [[علوم سیاسی]] تعریف شده عمرش به پایان رسیده و امروزه غربی‌ها از روش‌های فوق العاده پیچیده‌تری برای [[تسلط]] بر منابع مادی و [[معنوی]] کشورها بهره می‌برند که ایشان آن را استعمار فرانو می‌نامند.
استعمار فرانو در نگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یعنی دستگاه استکباری کاری کند که عناصری از [[ملت]] بدون این که بدانند، به او کمک کنند تا به [[اهداف]] [[استعماری]] خود در آن [[کشور]] برسد<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۲/۲/۱۳۸۴.</ref>.
در آغاز هزاره سوم که استعمار فرانو دوران هزیمت خود را در عرصه‌های [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] سپری می‌کند برخلاف دوره استعمار کلاسیک و یا [[امپریالیسم]] به دنبال [[عناصر حکومت]] مستقیم و یا عناصر دست نشانده برای اداره کشورها نیستند.
[[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] در تمثیلی [[استعمار]] فرانو را این‌گونه تبیین می‌فرمایند: «مثل این است که دونده‌ای نتواند بر رقیبش فائق بیاید؛ کاری کند که رقیب، خودزنی کند؛ مثلاً وادارش کند معتاد شود. وقتی طرف معتاد شد، دیگر حال دویدن ندارد؛ به خودی خود به نفع رقیبش کار کرده است. بنابراین وقتی حال دویدن نداشت، رقیبش برنده می‌شود. در استعمار فرانو این کار را می‌کنند»<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۲/۲/۱۳۸۴.</ref>.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۹۳.</ref>
===عدم [[تعهد]] به قطب‌های [[قدرت]]===
یکی دیگر از شاخص‌های [[استقلال]] فراملی و یا جهانی عدم تعهد به قطب‌های قدرت است. در آغاز هزاره سوم دولت‌های نوظهور و مستقل با هر مهندسی و سوزن‌بانی به واسطه مطالبات رو به تزاید [[ملت‌ها]] دیگر نمی‌توانند زیر بار تعهدات سابق نسبت به [[آمریکا]]، [[اسرائیل]] و [[منافع]] استراتژیک غرب بروند. خوزه ارتگایی گاست (۱۹۵۵-۱۸۸۳) بزرگ‌ترین [[فیلسوف]] اسپانیایی در [[قرن]] بیستم به خوبی این [[واقعیت]] هزاره سوم را [[پیش بینی]] کرده و می‌نویسد: «گفته‌اند و شاید هم نه بی‌دلیل که همه اصول نوآورانه عصر جدید اکنون خود در وضعیتی [[بحرانی]] قرار گرفته‌اند. در [[تأیید]] این نظر دلایلی چند وجود دارد که نشان می‌دهد [[انسان]] اروپایی ([[غربی]]) مشغول جمع کردن [[خیمه]] و خرگاه خویش از [[سرزمین]] نوینی است که طی سیصد سال گذشته در آن رحل اقامت افکنده بود، این انسان آهنگ عزیمت به قلمرو [[تاریخی]] و شیوه [[زیستی]] دیگری دارد»<ref>ارتگایی گاست، خوزه انسان و بحران، ترجمه احمد تدین، علمی فرهنگی، ۱۳۷۶.</ref>.
عدم تعهد به قطب‌های قدرت ناشی از [[بی‌نیازی]] انسان به غیر خداست. اگر این [[حقیقت]] [[انسانی]] در [[فطرت بشری]] مجدداً زنده شد عدم تعهد [[واقعی]] محقق خواهد شد. این عدم تعهد مقدمه تحولات خوشایندی است که شاخص مهم [[جنبش]] استقلال طلبانه جهانی محسوب می‌شود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در شانزدهمین اجلاس غیرمتعهدها که در [[تهران]] برگزار شد چشم‌انداز جهانی را [[امیدوار کننده]] دانسته و فرمودند: چشم‌انداز تحولات جهانی، نویدبخش یک [[نظام]] چند وجهی است که در آن، قطب‌های سنتی [[قدرت]] جای خود را به مجموعه‌ای از کشورها و [[فرهنگ‌ها]] و تمدن‌های متنوع و با خاستگاه‌های گوناگون [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] می‌دهند. اتفاقات شگرفی که در سه دهه اخیر [[شاهد]] آن بوده‌ایم، آشکارا نشان می‌دهد که برآمدن قدرت‌های جدید با بروز [[ضعف]] در قدرت‌های قدیمی همراه بوده است. این جابه‌جایی تدریجی قدرت، به کشورهای عدم [[تعهد]] [[فرصت]] می‌دهد تا نقش مؤثر و شایسته‌ای را در عرصه جهانی بر عهده بگیرند و زمینه یک [[مدیریت]] عادلانه و واقعاً مشارکتی را در پهنه [[گیتی]] فراهم آورند. ما کشورهای عضو این [[جنبش]] توانسته‌ایم در یک دوران طولانی، با وجود تنوع دیدگاه‌ها و [[گرایش‌ها]]، [[همبستگی]] و پیوند خود را در چهارچوب آرمان‌های مشترک [[حفظ]] کنیم؛ و این دستاورد ساده و کوچکی نیست. این پیوند می‌تواند دستمایه گذار به نظمی عادلانه و [[انسانی]] قرار گیرد. شرایط کنونی [[جهان]] فرصتی شاید تکرار نشدنی برای جنبش عدم تعهد است. سخن ما آن است که [[اتاق]] [[فرمان]] جهان نباید با [[دیکتاتوری]] چند [[کشور]] [[غربی]] اداره شود. باید بتوان یک مشارکت [[دموکراتیک]] [[جهانی]] را در عرصه مدیریت بین‌المللی شکل داد و تضمین کرد. این است نیاز همه کشورهایی که مستقیم یا غیرمستقیم از دست‌اندازی چند کشور زورگو و [[سلطه]] [[طلب]] [[زیان]] دیده‌اند و می‌بینند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۹/۶/۱۳۹۱.</ref>.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۹۵.</ref>
===[[نفی]] نظام و [[فرهنگ]] سلطه===
[[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] یکی از [[مشکلات]] مهم بشری را [[سلطه پذیری]] می‌دانند. دو [[قطب]] [[سلطه‌گر]] و [[سلطه‌پذیر]] در طول [[تاریخ]] وجود داشته است. [[نظام سلطه]] بر پایه این دو قطب بنا شده است. حال اگر [[سلطه‌گران]] وجود نداشته باشند این نظام از بین می‌رود. همچنین این معادله صورت عکس آن نیز صادق است یعنی اگر در جهان سلطه پذیر نیز وجود نداشته باشد باز نظام سلطه از هم می‌پاشد<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۹/۳/۱۳۹۱.</ref>. یعنی اگر کشورهایی که تاکنون [[سلطه]] پذیر بوده‌اند [[تصمیم]] بگیرند از زیر یوغ سلطه بیرون بیایند به خودی خود [[نظام سلطه]] فرو می‌پاشد.
[[نفی]] رابطه [[سلطه‌گری]] و [[سلطه‌پذیری]] در [[جهان]] یکی از تأکیدات اصلی [[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] به منظور تحصیل [[استقلال]] است. در واقع به نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بزرگ‌ترین [[ستم]] به [[جامعه جهانی]]، سلطه [[قدرتمندان]] و استیلای نظام سلطه و تقسیم کشورهای جهان به [[سلطه‌گر]] و [[سلطه‌پذیر]] است. به همین دلیل [[سیاست]] [[جمهوری اسلامی ایران]] از ابتدا بر [[مخالفت]] با نظام سلطه [[استوار]] شده است<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱/۱۱/۱۳۸۸.</ref>. بر این اساس [[جمهوری اسلامی]] کشورهایی را که زیر سلطه نباشند و نخواهند سلطه‌گری کنند با هر نژاد و زبانی را [[دوست]] خود می‌داند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱/۱۱/۱۳۸۸.</ref>.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اوپوزسیون نظام سلطه را در جهان معاصر جمهوری اسلامی می‌دانند که تمام قد در برابر دو رکن سلطه‌گر و سلطه‌پذیر ایستاده است. از نظر ایشان [[علم]] و [[دانایی]] یکی از ابزارهایی است که به [[ملل]] سلطه‌پذیر این [[اعتماد]] را می‌دهد که در برابر [[سلطه‌گران]] [[ایستادگی]] کنند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۷/۱۳۸۹.</ref>.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مشکل اصلی جهان معاصر را در یک جمله این می‌دانند که [[دنیا]] نظام سلطه را پذیرفته است. اگر نظام سلطه در زمان‌های گذشته به صورت [[لشکرکشی]] و برده‌کشی امپراطورها تجلی می‌کرد امروز به شکل بسیار پیچیده جهانی در مظاهر و حوزه‌های بسیار متعدد هیأت [[ملت‌ها]] ظاهر شده است. نظام سلطه توانسته است برای خود [[سیستم]] [[اقتصادی]] خاص، [[روابط سیاسی]] و یا از همه بالاتر [[فرهنگ]] سلطه را ایجاد کند؛ لذا اگر دیروز برای مقابله با سلطه امپراطورها [[آمادگی]] و [[دفاع]] نظامی ملت‌ها کفایت می‌کرد، امروز حتی برای [[احساس]] سلطه از سوی ملت‌ها نیاز به فعالیت و تلاش جدی وجود دارد و مقابله با آن حقیقتاً ابعاد وسیع یافته است.
‌زورمندان جهان امروز فقط به دلیل برخورداری از ابزارهای [[قدرت]] [[مداخله]] می‌کنند، [[قضاوت]] می‌کنند، [[نظام اقتصادی]] و [[روابط]] [[داد و ستد]] با [[ضعفا]] را یک‌جانبه تعیین می‌کنند و حتی مفاهیم عالی [[انسانی]] همچون [[آزادی]]، [[حقوق بشر]] و امثال آن را به میل خود [[تفسیر]] می‌کنند و خلاصه همه جا بر اساس [[منافع]] و تشخیص خود عمل می‌کنند و [[ملت‌ها]] و [[دولت‌ها]] و [[رهبران]] در دنیای ضعفا هم این همه را چون [[قضایی]] آسمانی و عارضه‌ای بی‌علاج تلقی کرده و حداکثر پس از چند و چونی و یا با اندک حک و اصلاحی می‌پذیرند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، اجلاس نم ۱۳۶۵.</ref>.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۹۷.</ref>
===[[همبستگی]] و [[همکاری]] کشورهای مخالف [[سلطه]]===
یکی دیگر از شاخص‌های [[استقلال]] فراملی همبستگی و همکاری کشورهای مخالف سلطه است. در واقع همبستگی کشورهای [[ضعیف]]، مولد نوعی [[خودباوری]] و [[اعتماد به نفس]] است که می‌تواند آنها را در برابر [[نظام سلطه]] مصمم‌تر و صریح الهجه کند.
[[حضرت آیت‌الله خامنه‌ای]] همبستگی و همکاری کشورهایی که می‌خواهند سلطه پذیر نباشند در جنبش‌های استقلال طلبانه‌ای نظیر غیرمتعهدها را دستمایه [[نظم]] نوین جهانی تلقی می‌کنند<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۹/۶/۱۳۹۱.</ref>.
هم‌افزایی امکانات و ظرفیت‌های گسترده کشورهای ضعیف، راه [[نجات]] [[جهان]] از [[ناامنی]] و [[سلطه‌گری]] است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مقابله با [[فرهنگ]] سلطه و [[ایستادگی]] در برابر [[سلطه‌گران]] را فقط در گرو همکاری‌های همه جانبه کشورهایی که می‌خواهند سلطه پذیر نباشند، می‌دانند ایشان خطاب به غیر متعهدها در اجلاس [[تهران]] در همین خصوص فرمودند: «در میان ما، کشورهای بسیار [[ثروتمند]] و نیز کشورهای دارای [[نفوذ]] بین‌المللی کم نیستند. علاج [[مشکلات]] با همکاری‌های [[اقتصادی]] و رسانه‌ای و انتقال تجربه‌های پیش برنده و تعالی بخش، کاملاً امکان پذیر است. باید عزم‌هامان را [[راسخ]] کنیم؛ به [[هدف‌ها]] [[وفادار]] بمانیم؛ از اخم قدرت‌های زورگو نترسیم و به لبخند آنان [[دل]] خوش نکنیم؛ [[اراده الهی]] و [[قوانین]] [[آفرینش]] را [[پشتیبان]] خود بدانیم؛ به [[شکست]] [[تجربه]] اردوگاه [[کمونیستی]] در دو دهه پیش، و شکست سیاست‌های به اصطلاح [[لیبرال دموکراسی]] [[غربی]] در حال حاضر - که نشانه‌های آن را در خیابان‌های کشورهای اروپایی و آمریکایی و گره‌های ناگشودنی [[اقتصاد]] این کشورها همه می‌بینند – با چشم [[عبرت]] بنگریم. و بالاخره [[سقوط]] دیکتاتورهای وابسته به [[آمریکا]] و همدست [[رژیم صهیونیستی]] در شمال [[آفریقا]] و [[بیداری اسلامی]] در کشورهای منطقه را فرصتی بزرگ بشماریم. ما می‌توانیم به ارتقاء «بهره‌وری [[سیاسی]] [[جنبش]] عدم [[تعهد]]» در [[مدیریت]] [[جهانی]] بیندیشیم؛ می‌توانیم برای [[تحول]] در این مدیریت سندی [[تاریخی]] تهیه کنیم و ابزارهای اجرایی آن را فراهم نماییم؛ می‌توانیم حرکت به سمت همکاری‌های مؤثر [[اقتصادی]] را طراحی و الگوهای [[ارتباط]] [[فرهنگی]] میان خود را تعریف کنیم. بی‌شک تشکیل دبیرخانه فعال و پرانگیزه‌ای برای این [[تشکیلات]] خواهد توانست به حصول این مقاصد کمکی بزرگ و پر تأثیر تقدیم کند»<ref>پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۹/۶/۱۳۹۱.</ref>.<ref>[[سید مرتضی نبوی|نبوی]] و [[صالح اسکندری|اسکندری]]، [[استقلال اسلامی ۲ - نبوی و اسکندری (مقاله)|مقاله «استقلال اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲]] ص ۱۰۹۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۷

مقدمه

استقلال مصدر باب استفعال از ماده "ق ـ ل ـ ل" به معنای اندک شمردن، حمل کردن،[۱] و به کاری پرداختن بدون مشارکت دیگران آمده است. [۲] در اصطلاح علوم سیاسی برای استقلال تعاریفی متفاوت ارائه شده است؛ مانند: جدا بودن حاکمیت یک کشور از هر نوع سلطه خارجی و [۳]آزادی اراده ملّی برای اداره امور داخلی و خارجی خود که از خلال سازمان سیاسی دولت پدیدار می‌شود.[۴] میل به سلطه‌جویی در سرشت انسان قرار دارد و این میل در دولت‌ها نیز تجلّی می‌یابد، به‌گونه‌ای که در پی مطیع ساختن دیگران و بهره‌برداری از منابع و امکانات آنان است. از سوی دیگر میل به استقلال نیز فطری انسان‌هاست و جوامع و دولت‌های گوناگون در پی هویت و استقلال عملی خویش هستند. [۵] استقلال از ارزشهای مسلّم انسانی، عامل عزت و سربلندی انسان‌ها و جوامع و نبود آن، نشانی از ذلت و زبونی آنان است.[۶] برخی با استناد به اینکه دولت شخصیت ترکیب یافته از افراد است [۷] گفته‌اند: چنان‌که استقلالحق هر فرد است، حق دولت نیز هست.

بسیاری از دانشمندان سیاسی، ریشه همه عقب ماندگی‌های جوامع و ملت‌ها را در وابستگی به استعمار دیده و استقلال را کلید حل مشکلات قلمداد کرده‌اند،[۸] زیرا محور خط مشی کشورهای تحت سلطه به جای منافع خودشان، منافع کشورهای سلطه‌گر است. [۹] استقلال با جنبه‌های مختلف فرهنگی و اقتصادی آن در نگاه اسلام با دو مفهوم "دارالاسلام" و "دارالکفر" ارتباط پیدا می‌کند، زیرا مرزبندی‌های جدید جغرافیایی ملاک مناسبی برای استقلال نیست. در تعریف و محدوده واژگان ذکر شده دیدگاه‌های گوناگونی ارائه شده [۱۰] که از مجموع آنها می‌توان چنین نتیجه گرفت که ملاک دارالاسلام و دارالکفر اجرا و عدم اجرای قوانین الهی است. دارالاسلام به سرزمینی گفته می‌شود که شریعت اسلامی در آن پیاده می‌شود و حاکم مسلمانی بر آن حکمرانی می‌کند و همه افراد جامعه در برابر حکومت اسلامی تسلیم هستند. و دارالکفر به سرزمین‌هایی گفته می‌شود که احکام اسلامی در آن جاری نیست و مسلمانان در آنجا حاکمیت و سلطه ندارند. براساس این مرزبندی است که قرآن مسلمانان را از خطر وابستگی برحذر داشته و دستیابی به استقلال را در آیات زیادی بیان می‌کند.[۱۱].

واژه‌ها و مفاهیم در موضوع استقلال

عزت

نفی سبیل

نفی ربوبیت غیر خدا

اعتماد و تکیه نکردن به کافران

روی پای خود ایستادن

نهی از سرپرستی کافران

تحریم رابطه دوستانه و صمیمی با کافران

زمینه‌های استقلال

ایمان و توکل به خداوند

سپردن رهبری به نخبگان جامعه

استقامت و پایداری

ساحت‌های استقلال

استقلال فرهنگی

راه‌های حفظ استقلال فرهنگی

مبارزه با ارتداد

تغییر قبله

نفی تشبه به کافران و برقراری دوستی صمیمانه با آنان

دخالت ندادن کافران در امور فرهنگی مسلمانان

هجرت

نهی از سازش و تسامح در امور اعتقادی و دینی

استقلال سیاسی

شیوه‌های حفظ استقلال سیاسی

مشروعیت انحصاری مدیریت در جامعه اسلامی برای مسلمانان

توجه به پایبند نبودن کافران به پیمانهایشان

هشدار به توطیه کافران

مشروط کردن پیمان با کافران

استقلال اقتصادی

استقلال نظامی

جهانی شدن

استقلال اراده

انواع استقلال نظام

استقلال فکری و فرهنگی

استقلال علمی

استقلال سیاسی

استقلال حزبی

استقلال رسانه

استقلال اقتصادی

شاخص‌های استقلال

شناسایی شاخص‌های استقلال از منظر مقام معظم رهبری، از اساسی‌ترین و در عین حال از اولین گام‌هایی است که باید در مسیر ارزیابی مفهوم استقلال در منظومه فکری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای طی نمود. شاخص‌ها همانند چراغی هستند که به ما کمک می‌کنند تا دچار انحراف نشویم. به عبارت دیگر شاخص‌ها باید مسیر حرکت سیاست‌ها را برای رسیدن به اهداف و تحقق مأموریت‌ها مشخص کنند. شاخص‌های مربوط به استقلال از دل آرمان‌ها و واقعیت‌ها استخراج می‌شود و برخی ضوابط که یک شاخص باید داشته باشد، در تمام شرایط و برای کلیه موضوعات تا حدود زیادی یکسان است. در عین حال نباید دور از نظر داشت شاخص‌های استقلال بسته به تغییرات داخلی و محیطی ممکن است تغییر کند. در مسیر پیگیری استقلال کشورهای مختلف به طور طبیعی سه حالت می‌توان متصور شد:

  1. آرمان خواهی خیال پردازانه که نوعی ذهن‌گرایی، وهم انگاری و مطلق‌گرایی بر آن حاکم است.
  2. واقع‌گرایی عمل‌گرایانه که تابعی از منافع مادی، شرایط محیطی متغیر و اصالت نفع یا یوتیلیتاریانیسم است.
  3. آرمان‌گرایی واقع بینانه که در آن شاخص‌ها مثل ستاره قطبی قطار جامعه را بر ریل واقعیات به حرکت در می‌آورد.

در حالت اول یعنی آرمان‌خواهی خیال پردازانه، غفلت از واقعیات جامعه و محیط پیرامون آن سبب برداشت‌های غلط و یا به تعبیری فهم غیرعقلانی و یا حتی ضد عقلانی از مسیر حرکت یک کشور می‌شود که در آن حتی به دلیل مطلق‌گرایی واقعیات وارونه دیده می‌شود و منجر به قضاوت‌های غلط می‌گردد. در حالت دوم تکیه صرف بر واقعیات و دور از نظر داشتن فانوس راهنمای شاخص‌ها، منتهی به انحراف از مسیر می‌گردد. واقع‌گرایی صرف پشت کردن به اهداف ملی جامعه است. یک کشور تنها با آرمان‌گرایی واقع بینانه می‌تواند به سمت قله‌های اهداف ملی خود از جمله استقلال حرکت کند. از این رو برای سطوح مختلف استقلال مبتنی بر منویات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، می‌بایست شاخص‌هایی مشخص کرد که از یک طرف این شاخص‌گذاری خط‌کش مدرجی به دست بدهد تا میزان نیل به استقلال در سه سطح فردی، ملی و امت به دست آید و از سوی دیگر بتوان بر اساس این شاخص‌ها راهبردهایی به منظور تقویت و تثبیت استقلال در کشور با تکیه بر بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به دست آورد.[۱۲]

شاخص‌های استقلال فردی (فکری و شخصیتی)

استقلال فکری و شخصیتی به عنوان مقدمه استقلال ملی و استقلال امت اسلامی به معنای رهایی کامل از روابط اجباری و عدم وابستگی به عواملی است که منشأ وجودی آنها دیگرانی به غیر از خداوند متعال هستند. برای استقلال فکری می‌توان سه شاخص عمده را برشمرد:

  1. اعتماد به خدا و سکینه الهی
  2. خودباوری و اعتماد به نفس ملی
  3. استقلال علمی.[۱۳]

اعتماد به خدا و سکینه الهی

یکی از شاخص‌های استقلال فکری و شخصیتی اعتماد به خدا و سکینه الهی است. نتیجه عدم وابستگی به غیر خدا آرامش و اطمینان قلبی است که سرمنشأ یک حیات طیبه محسوب می‌شود. ﴿أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۱۴] خداوند در قرآن کریم، مؤمنین را به این حیات طیبه توأم با سکینه و آرامش الهی وعده داده است. ﴿فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً[۱۵]. علاوه بر آثار فردی حیات طیبه یکی از فوائد اجتماعی آن از نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، استقلال و عزت اجتماعی است. حیات طیبه یعنی زندگی با عزت، امنیت، استقلال، رفاه، علم، پیشرفت، اخلاق حلم و گذشت[۱۶]. اعتماد به خداوند متعال و سکینه الهی حاصل از آن، هر نوع ترس و واهمه را از بین می‌برد و ایمان مؤمنین را افزایش می‌دهد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[۱۷]. از چه می‌ترسید؟ سپاه زمین و آسمان مال خداست. چنانچه مؤمنین با خدا باشند، این سپاه زمین و آسمان متعلق به مؤمنین و در اختیار آنهاست، این از سنت‌های الهی است[۱۸]. مقام معظم رهبری راز نفوذ عجیب امام خمینی در دل توده‌های عظیم مسلمان در کشورهای مختلف را همین سکینه و آرامش قلبی بنیان‌گذار کبیر انقلاب می‌دانند که ناشی از ارتباط ویژه ایشان با خدا و اعتماد به فضل الهی بود. اینکه آنجایی که دیگران وحشت‌زده می‌شدند، امام آرام بود! آنجایی که دیگران به تزلزل می‌افتادند، امام قاطع و مصمم بود. در وصیت‌نامه ایشان هم خطاب به مردم ایران بلکه ملت‌های مسلمان می‌فرمایند با دلی آرام و قلبی مطمئن از مردم خداحافظی می‌کنم و به جوار رحمت الهی می‌روم. در واقع حین مرگ هم امام با دلی آرام این جهان را ترک می‌کند[۱۹].[۲۰]

خودباوری و اعتماد به نفس ملی

یکی دیگر از شاخص‌های اصلی استقلال در سطح فکری و شخصیتی از دیدگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تقویت خود باوری و اعتماد به نفس ملی در یک جامعه است. البته اعتماد به نفس ملی زیربنای استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیز به حساب می‌آید و این رابطه دو طرفه است. یعنی به همان میزان که اعتماد به نفس ملی می‌تواند در نیل به استقلال واقعی ملت‌ها مؤثر باشد، استقلال نیز در تقویت اعتماد به نفس یک ملت مؤثر است. در واقع استقلال و اعتماد به نفس ملی لازم و ملزوم یکدیگر هستند[۲۱]. اعتماد به نفس ملی در برابر خودکم بینی یک ملت مطرح می‌شود[۲۲]. انقلاب اسلامی ایران با تحصیل استقلال سیاسی، این خود کم بینی را از بین برد، و آن را به اعتماد به نفس ملی تبدیل کرد. احساس عزت و احساس تشخص ملت ایران، محصول همین اعتماد نفس ملی است[۲۳]. از منظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، امام خمینی عصر جدیدی را آغاز کرد که مشخصه‌های آن ایجاد روح عزت و استقلال و استغنا و اعتماد به نفس بود[۲۴]. اعتماد به نفس ملی یکی از دو رکن اساسی پیشرفت هر کشور است. رکن دیگر، امکانات مادی است. البته منابع مادی به تنهایی قادر نیست یک جامعه را به پیشرفت برساند. جامعه ایران پیش از انقلاب دارای ذخایر و منابع مادی فراوانی از جمله نفت بود. سرمایه فکری، انسانی و استعدادهای درخشانی در کشور وجود داشت، معادن عظیم فلزات ذی قیمت در کشور وجود داشت و... اما خبری از پیشرفت نبود. جامعه ایران یک جامعه توسری خور عقب مانده و زیر یوغ یک حکومت فاسد و وابسته بود. بنابراین برای پیشرفت یک کشور تنها منابع و امکانات مادی کافی نیست بلکه باید یک مؤلفه معنوی نیز در کنار آن وجود داشته باشد که این عامل همان اعتماد به نفس ملی و خودباوری است. امام خمینی در جریان نهضت اسلامی ملت ایران اعتماد به نفس ملی را بار دیگر در کالبد خسته جامعه ایران احیا کرد[۲۵]. در واقع یکی از مظاهر عقلانیت نهضت امام خمینی، تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکایی در ملت ایران بود. در سالیان متمادی که غربی‌ها بر کشور ایران تسلط داشتند و منابع و ثروت‌های مادی و معنوی کشور را به غارت می‌بردند همواره تلاش می‌کردند به نوعی ضعف و خودباختگی را به جامعه ایران القا کنند. غربی‌های توی سر ملت ایران می‌زدند، آنها را تحقیر می‌کردند که عرضه ایستادن سر پای خود ندارند. ایرانی‌ها به تنهایی نمی‌توانند پیشرفت و... تزریق روحیه اعتماد به نفس ملی توسط امام خمینی در فکر و قلب ملت ایران، نقطه تحول و عزیمتی دوباره برای احیای ایران شد. بنیان‌گذار انقلاب اسلامی شعار «ما می‌توانیم» را در اعماق جان ملت ایران قرار داد. این تلاش یکی از مظاهر مهم عقلانیت انقلاب اسلامی ایران است[۲۶]. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ۸ سال جنگ تحمیلی اعتماد به نفس ملی را در ایرانی‌ها تقویت نمود. جامعه ایران در این ۸ سال دفاع مقتدارانه توانست استعدادهای خود را شکوفا کند، توانست ظرفیت‌های ناشناخته خود را بشناسد. بغض‌های این ملت که حدود ۲۰۰ سال در گلو مانده بود به یک‌باره ترکید و جامعه ایران استعدادها و ظرفیت‌های خود را به رخ جهانیان کشاند و دشمن تا بن دندان مسلح را زمین‌گیر کرد[۲۷].[۲۸]

شاخص‌های استقلال فراملی

استقلال فراملی اگرچه در قالب چارچوب‌های مدرن نمی‌گنجد اما یک پویش و جنبش بین‌المللی است که در نیمه‌های قرن بیستم و پس از جنگ جهانی دوم در واکنش به نظم ناعادلانه، غیرمنطقی و غیردموکراتیک مستقر شکل گرفت. مهم‌ترین شاخص‌های کلی این جنبش استقلال طلبانه از منظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اموری نظیر استعمار زدائی، عدم تعهد به قطب‌های قدرت، ارتقاء همبستگی و همکاری میان کشورهای ضعیف و نفی نظام و فرهنگ سلطه تعریف می‌شود.[۲۹]

استعمار‌زدایی

یکی از مهم‌ترین شاخص‌های استقلال بین‌المللی در اندیشه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای استعمار‌زدایی است. البته منظور از استعمار‌زدایی در انواع مختلف آن است که استعمار کلاسیک، استعمار نوین و استعمار فرانو را شامل می‌شود[۳۰]. استعمار کلاسیک محصول نیاز کشورهای اروپایی به مواد خام و بازارهای بین‌المللی برای فروش محصولات انبوه بود. نمونه‌های این استعمار که به خصوص پس از انقلاب صنعتی در اروپا شکل جدی‌تری به خود گرفت در آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین و اساساً کلیه منابع ثروت به چشم می‌خورد. استعمار هند بنگلادش و زیمباوه توسط انگلیس، استعمار مکزیک و پرو در آمریکای لاتین توسط اسپانیا، استعمار الجزایر و نیجریه و... نمونه‌هایی از این دست است. استعمار کلاسیک یک تجربه غربی است که به تحقیر ملت‌های مستعمره انجامید[۳۱]. استعمار نو یا امپریالیسم به مجموعه ابزارها و روش‌هایی گفته می‌شود که پس از دوران استعمار کلاسیک، برای سیطره اقتصادی و سیاسی بر کشورها و بهره گرفتن از آنها به کار گرفته می‌شود. جیمز اکانر می‌گوید: عبارت «استعمار نو» نخستین بار در اوایل دهه ۱۹۵۰ م. به کار رفت. سخنان سوکارنو که می‌گفت: استعمار نو یعنی کنترل اقتصادی و کنترل جسمی توسط یک جامعه کوچک بیگانه در داخل ملت.

استعمارگر بر آن است تا به استعمار زده بقبولاند که انسانی است تحقیر شده، خرافاتی، متحجر و متکی به بیگانه که تنها با تکیه بر موازین معرفت آنان می‌تواند شخصیت حقیقی خود را بازیابد. انسان استعمار زده که به القای مفاهیم استعمارگر تن داده، در جلوه رنگ‌ها استحاله می‌شود و با قبول خودباختگی اولین گام‌ها را در مسیر وابستگی بر می‌دارد. به موازات این استحاله پذیری، سعی در رها شدن از وبال میراث قومی گذشته‌اش می‌کند، در این مرحله استعمارگر به یاری او می‌شتابد. برای مستعمرات، تاریخی هم‌سو با منافع خود می‌سازد و فرهنگ ملی‌اش را در کاربرد واژه‌ها کم رنگ می‌کند و سپس به نفی ارزش‌های آن می‌پردازد؛ لذا می‌بینیم پس از مدتی از ورای این خطوط، انسانی مسخ و خنثی متولد می‌شود که به هر چیز شباهت دارد جز اصالت اولیه‌اش. انسانی که به سادگی، زبان گفتاری و نوشتاری‌اش را از دست می‌دهد و مقهور زبان قوم غالب می‌شود. آداب سنن و شعائر موروثی‌اش را به نسیان می‌سپارد و به ساخت‌های کاذب زندگی مدرن و میان تهی دل می‌بندد: در جامعه مصرف رشد می‌کند در هوای آلوده صنایع مونتاژ نفس می‌کشد و در همان لحظه‌ای که هویت انسانی‌اش به همراه ثروت‌های زیرزمینی کشورش به غارت می‌رود، او به سیب سرخ اغوا گاز می‌زند[۳۲]. با این اوصاف حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر این باورند که آنچه تحت عنوان استعمار نو در جریان بود و در کتاب‌های علوم سیاسی تعریف شده عمرش به پایان رسیده و امروزه غربی‌ها از روش‌های فوق العاده پیچیده‌تری برای تسلط بر منابع مادی و معنوی کشورها بهره می‌برند که ایشان آن را استعمار فرانو می‌نامند. استعمار فرانو در نگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یعنی دستگاه استکباری کاری کند که عناصری از ملت بدون این که بدانند، به او کمک کنند تا به اهداف استعماری خود در آن کشور برسد[۳۳]. در آغاز هزاره سوم که استعمار فرانو دوران هزیمت خود را در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی سپری می‌کند برخلاف دوره استعمار کلاسیک و یا امپریالیسم به دنبال عناصر حکومت مستقیم و یا عناصر دست نشانده برای اداره کشورها نیستند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تمثیلی استعمار فرانو را این‌گونه تبیین می‌فرمایند: «مثل این است که دونده‌ای نتواند بر رقیبش فائق بیاید؛ کاری کند که رقیب، خودزنی کند؛ مثلاً وادارش کند معتاد شود. وقتی طرف معتاد شد، دیگر حال دویدن ندارد؛ به خودی خود به نفع رقیبش کار کرده است. بنابراین وقتی حال دویدن نداشت، رقیبش برنده می‌شود. در استعمار فرانو این کار را می‌کنند»[۳۴].[۳۵]

عدم تعهد به قطب‌های قدرت

یکی دیگر از شاخص‌های استقلال فراملی و یا جهانی عدم تعهد به قطب‌های قدرت است. در آغاز هزاره سوم دولت‌های نوظهور و مستقل با هر مهندسی و سوزن‌بانی به واسطه مطالبات رو به تزاید ملت‌ها دیگر نمی‌توانند زیر بار تعهدات سابق نسبت به آمریکا، اسرائیل و منافع استراتژیک غرب بروند. خوزه ارتگایی گاست (۱۹۵۵-۱۸۸۳) بزرگ‌ترین فیلسوف اسپانیایی در قرن بیستم به خوبی این واقعیت هزاره سوم را پیش بینی کرده و می‌نویسد: «گفته‌اند و شاید هم نه بی‌دلیل که همه اصول نوآورانه عصر جدید اکنون خود در وضعیتی بحرانی قرار گرفته‌اند. در تأیید این نظر دلایلی چند وجود دارد که نشان می‌دهد انسان اروپایی (غربی) مشغول جمع کردن خیمه و خرگاه خویش از سرزمین نوینی است که طی سیصد سال گذشته در آن رحل اقامت افکنده بود، این انسان آهنگ عزیمت به قلمرو تاریخی و شیوه زیستی دیگری دارد»[۳۶]. عدم تعهد به قطب‌های قدرت ناشی از بی‌نیازی انسان به غیر خداست. اگر این حقیقت انسانی در فطرت بشری مجدداً زنده شد عدم تعهد واقعی محقق خواهد شد. این عدم تعهد مقدمه تحولات خوشایندی است که شاخص مهم جنبش استقلال طلبانه جهانی محسوب می‌شود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در شانزدهمین اجلاس غیرمتعهدها که در تهران برگزار شد چشم‌انداز جهانی را امیدوار کننده دانسته و فرمودند: چشم‌انداز تحولات جهانی، نویدبخش یک نظام چند وجهی است که در آن، قطب‌های سنتی قدرت جای خود را به مجموعه‌ای از کشورها و فرهنگ‌ها و تمدن‌های متنوع و با خاستگاه‌های گوناگون اقتصادی و اجتماعی و سیاسی می‌دهند. اتفاقات شگرفی که در سه دهه اخیر شاهد آن بوده‌ایم، آشکارا نشان می‌دهد که برآمدن قدرت‌های جدید با بروز ضعف در قدرت‌های قدیمی همراه بوده است. این جابه‌جایی تدریجی قدرت، به کشورهای عدم تعهد فرصت می‌دهد تا نقش مؤثر و شایسته‌ای را در عرصه جهانی بر عهده بگیرند و زمینه یک مدیریت عادلانه و واقعاً مشارکتی را در پهنه گیتی فراهم آورند. ما کشورهای عضو این جنبش توانسته‌ایم در یک دوران طولانی، با وجود تنوع دیدگاه‌ها و گرایش‌ها، همبستگی و پیوند خود را در چهارچوب آرمان‌های مشترک حفظ کنیم؛ و این دستاورد ساده و کوچکی نیست. این پیوند می‌تواند دستمایه گذار به نظمی عادلانه و انسانی قرار گیرد. شرایط کنونی جهان فرصتی شاید تکرار نشدنی برای جنبش عدم تعهد است. سخن ما آن است که اتاق فرمان جهان نباید با دیکتاتوری چند کشور غربی اداره شود. باید بتوان یک مشارکت دموکراتیک جهانی را در عرصه مدیریت بین‌المللی شکل داد و تضمین کرد. این است نیاز همه کشورهایی که مستقیم یا غیرمستقیم از دست‌اندازی چند کشور زورگو و سلطه طلب زیان دیده‌اند و می‌بینند[۳۷].[۳۸]

نفی نظام و فرهنگ سلطه

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای یکی از مشکلات مهم بشری را سلطه پذیری می‌دانند. دو قطب سلطه‌گر و سلطه‌پذیر در طول تاریخ وجود داشته است. نظام سلطه بر پایه این دو قطب بنا شده است. حال اگر سلطه‌گران وجود نداشته باشند این نظام از بین می‌رود. همچنین این معادله صورت عکس آن نیز صادق است یعنی اگر در جهان سلطه پذیر نیز وجود نداشته باشد باز نظام سلطه از هم می‌پاشد[۳۹]. یعنی اگر کشورهایی که تاکنون سلطه پذیر بوده‌اند تصمیم بگیرند از زیر یوغ سلطه بیرون بیایند به خودی خود نظام سلطه فرو می‌پاشد. نفی رابطه سلطه‌گری و سلطه‌پذیری در جهان یکی از تأکیدات اصلی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به منظور تحصیل استقلال است. در واقع به نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بزرگ‌ترین ستم به جامعه جهانی، سلطه قدرتمندان و استیلای نظام سلطه و تقسیم کشورهای جهان به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر است. به همین دلیل سیاست جمهوری اسلامی ایران از ابتدا بر مخالفت با نظام سلطه استوار شده است[۴۰]. بر این اساس جمهوری اسلامی کشورهایی را که زیر سلطه نباشند و نخواهند سلطه‌گری کنند با هر نژاد و زبانی را دوست خود می‌داند[۴۱].

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اوپوزسیون نظام سلطه را در جهان معاصر جمهوری اسلامی می‌دانند که تمام قد در برابر دو رکن سلطه‌گر و سلطه‌پذیر ایستاده است. از نظر ایشان علم و دانایی یکی از ابزارهایی است که به ملل سلطه‌پذیر این اعتماد را می‌دهد که در برابر سلطه‌گران ایستادگی کنند[۴۲]. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مشکل اصلی جهان معاصر را در یک جمله این می‌دانند که دنیا نظام سلطه را پذیرفته است. اگر نظام سلطه در زمان‌های گذشته به صورت لشکرکشی و برده‌کشی امپراطورها تجلی می‌کرد امروز به شکل بسیار پیچیده جهانی در مظاهر و حوزه‌های بسیار متعدد هیأت ملت‌ها ظاهر شده است. نظام سلطه توانسته است برای خود سیستم اقتصادی خاص، روابط سیاسی و یا از همه بالاتر فرهنگ سلطه را ایجاد کند؛ لذا اگر دیروز برای مقابله با سلطه امپراطورها آمادگی و دفاع نظامی ملت‌ها کفایت می‌کرد، امروز حتی برای احساس سلطه از سوی ملت‌ها نیاز به فعالیت و تلاش جدی وجود دارد و مقابله با آن حقیقتاً ابعاد وسیع یافته است. ‌زورمندان جهان امروز فقط به دلیل برخورداری از ابزارهای قدرت مداخله می‌کنند، قضاوت می‌کنند، نظام اقتصادی و روابط داد و ستد با ضعفا را یک‌جانبه تعیین می‌کنند و حتی مفاهیم عالی انسانی همچون آزادی، حقوق بشر و امثال آن را به میل خود تفسیر می‌کنند و خلاصه همه جا بر اساس منافع و تشخیص خود عمل می‌کنند و ملت‌ها و دولت‌ها و رهبران در دنیای ضعفا هم این همه را چون قضایی آسمانی و عارضه‌ای بی‌علاج تلقی کرده و حداکثر پس از چند و چونی و یا با اندک حک و اصلاحی می‌پذیرند[۴۳].[۴۴]

همبستگی و همکاری کشورهای مخالف سلطه

یکی دیگر از شاخص‌های استقلال فراملی همبستگی و همکاری کشورهای مخالف سلطه است. در واقع همبستگی کشورهای ضعیف، مولد نوعی خودباوری و اعتماد به نفس است که می‌تواند آنها را در برابر نظام سلطه مصمم‌تر و صریح الهجه کند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همبستگی و همکاری کشورهایی که می‌خواهند سلطه پذیر نباشند در جنبش‌های استقلال طلبانه‌ای نظیر غیرمتعهدها را دستمایه نظم نوین جهانی تلقی می‌کنند[۴۵]. هم‌افزایی امکانات و ظرفیت‌های گسترده کشورهای ضعیف، راه نجات جهان از ناامنی و سلطه‌گری است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مقابله با فرهنگ سلطه و ایستادگی در برابر سلطه‌گران را فقط در گرو همکاری‌های همه جانبه کشورهایی که می‌خواهند سلطه پذیر نباشند، می‌دانند ایشان خطاب به غیر متعهدها در اجلاس تهران در همین خصوص فرمودند: «در میان ما، کشورهای بسیار ثروتمند و نیز کشورهای دارای نفوذ بین‌المللی کم نیستند. علاج مشکلات با همکاری‌های اقتصادی و رسانه‌ای و انتقال تجربه‌های پیش برنده و تعالی بخش، کاملاً امکان پذیر است. باید عزم‌هامان را راسخ کنیم؛ به هدف‌ها وفادار بمانیم؛ از اخم قدرت‌های زورگو نترسیم و به لبخند آنان دل خوش نکنیم؛ اراده الهی و قوانین آفرینش را پشتیبان خود بدانیم؛ به شکست تجربه اردوگاه کمونیستی در دو دهه پیش، و شکست سیاست‌های به اصطلاح لیبرال دموکراسی غربی در حال حاضر - که نشانه‌های آن را در خیابان‌های کشورهای اروپایی و آمریکایی و گره‌های ناگشودنی اقتصاد این کشورها همه می‌بینند – با چشم عبرت بنگریم. و بالاخره سقوط دیکتاتورهای وابسته به آمریکا و همدست رژیم صهیونیستی در شمال آفریقا و بیداری اسلامی در کشورهای منطقه را فرصتی بزرگ بشماریم. ما می‌توانیم به ارتقاء «بهره‌وری سیاسی جنبش عدم تعهد» در مدیریت جهانی بیندیشیم؛ می‌توانیم برای تحول در این مدیریت سندی تاریخی تهیه کنیم و ابزارهای اجرایی آن را فراهم نماییم؛ می‌توانیم حرکت به سمت همکاری‌های مؤثر اقتصادی را طراحی و الگوهای ارتباط فرهنگی میان خود را تعریف کنیم. بی‌شک تشکیل دبیرخانه فعال و پرانگیزه‌ای برای این تشکیلات خواهد توانست به حصول این مقاصد کمکی بزرگ و پر تأثیر تقدیم کند»[۴۶].[۴۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. المعجم‌الوسیط، ص ۷۵۶؛ لسان‌العرب، ج ۱۱، ص ۲۸۷؛ القاموس‌المحیط، ج ۴، ص ۵۴، «قلّ»؛ لغت‌نامه، ج ۲، ص ۱۸۴۲.
  2. مجمع‌البحرین، ج ۳، ۱۵۱۰؛ لسان‌العرب، ج ۱۱، ص ۲۸۹؛ المعجم‌الوسیط، ص ۷۵۶، «قلّ».
  3. فرهنگ علوم سیاسی، آقابخشی، ص ۱۵۴.
  4. ر. ک: فرهنگ علوم سیاسی، علی بابایی، ج ۲، ص ۴۵، ۶۱؛ فرهنگ واژه‌های انقلاب، ص ۸۴.
  5. استقلال و ضرورت‌های جدید، ج ۱۱.
  6. اندیشه‌های فقهی سیاسی، ص ۴۸۳؛ مقایسه تئوری‌های وابستگی، ص ۱۷۰.
  7. حقوق بین‌الملل اسلامی، فارسی، ص ۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ حقوق بین‌الملل اسلامی، خلیلیان، ص ۱۴۵ ـ ۱۵۱.
  8. استقلال و ضرورت‌های جدید، ص ۶۲.
  9. اندیشه‌های فقهی سیاسی، ص ۴۸۳.
  10. آثارالحرب، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ ر. ک: فقه، ش ۱۰ سال ۷۵، ص ۲۲ ـ ۱۱۱؛ مقایسه تئوری‌های وابستگی، ص ۱۳۲ ـ ۱۳۵.
  11. سحرخوان، محمد، مقاله «استقلال»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  12. نبوی و اسکندری، مقاله «استقلال اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۰۷۳.
  13. نبوی و اسکندری، مقاله «استقلال اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۰۷۴.
  14. «آگاه باشید! با یاد خداوند دل‌ها آرام می‌یابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
  15. «بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم» سوره نحل، آیه ۹۷.
  16. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۴/۴/۱۳۸۹.
  17. «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.
  18. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۹/۵/۱۳۸۷.
  19. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۳/۱۳۸۶.
  20. نبوی و اسکندری، مقاله «استقلال اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۰۷۴.
  21. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۷/۴/۱۳۸۰.
  22. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰.
  23. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰.
  24. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۸/۳/۱۳۶۸.
  25. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۳/۱۳۸۸.
  26. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۳/۱۳۸۸.
  27. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۹/۶/۱۳۸۸.
  28. نبوی و اسکندری، مقاله «استقلال اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۰۷۶.
  29. نبوی و اسکندری، مقاله «استقلال اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۰۹۳.
  30. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۹/۲/۱۳۸۴.
  31. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۹/۲/۱۳۸۴.
  32. باقری، عباس، «اطلاع‌رسانی و کتاب‌داری»، کیهان فرهنگی مرداد ۱۳۶۶، شماره ۴۱، ص۲۲-۲۴.
  33. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۲/۲/۱۳۸۴.
  34. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۲/۲/۱۳۸۴.
  35. نبوی و اسکندری، مقاله «استقلال اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۰۹۳.
  36. ارتگایی گاست، خوزه انسان و بحران، ترجمه احمد تدین، علمی فرهنگی، ۱۳۷۶.
  37. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۹/۶/۱۳۹۱.
  38. نبوی و اسکندری، مقاله «استقلال اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۰۹۵.
  39. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۲۹/۳/۱۳۹۱.
  40. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱/۱۱/۱۳۸۸.
  41. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱/۱۱/۱۳۸۸.
  42. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۱۴/۷/۱۳۸۹.
  43. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، اجلاس نم ۱۳۶۵.
  44. نبوی و اسکندری، مقاله «استقلال اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۰۹۷.
  45. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۹/۶/۱۳۹۱.
  46. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، ۹/۶/۱۳۹۱.
  47. نبوی و اسکندری، مقاله «استقلال اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۰۹۸.