مکر و فریبکاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = رذایل اخلاقی | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[مکر و فریبکاری در قرآن]] - [[مکر و فریبکاری در حدیث]] - [[مکر و فریبکاری در اخلاق اسلامی]] - [[مکر و فریبکاری در فقه سیاسی]] - [[مکر و فریبکاری در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[نفی مکر و فریبکاری در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{ولایت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مکر و فریبکاری در قرآن]] | [[مکر و فریبکاری در حدیث]] | [[مکر و فریبکاری در نهج البلاغه]] | [[مکر و فریبکاری در اخلاق اسلامی]] | [[مکر و فریبکاری در معارف دعا و زیارات]] | [[مکر و فریبکاری در کلام اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[مکر و فریبکاری (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''مکر''' در فارسی عبارت از نقشه‌های [[شیطانی]] و [[فریبنده]] است و در لغت [[عرب]] به هر نوع چاره‌اندیشی و [[تدبیر]] و [[حیله‌گری]]، اعم از خوب و مفید یا بد و زیان‌آور گفته می‌شود. [[خدعه]] و [[نیرنگ]] از ویژگی‌های بارز [[منافقان]] در مواجهه با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[مسلمانان]] بوده است و نوع مذموم آن در [[آیات]] و [[روایات]] مورد [[نهی]] قرار گرفته شده است. گفته شده در [[پیمان برادری]] و اخوت ایمانی، [[فریب‌کاری]] و خیانت‌ورزی و [[پیمان‌شکنی]] راه ندارد و [[مسلمان]] از این امور [[پاک]] است.
*یکی از اضداد [[تفکّر]]، مکر و [[حیله]] گری است؛ هرچند می‌‌توان [[حیله]] گری را نوعی از اندیشه‌ورزی دانست که به هنگام [[غلبه]] [[هوای نفس]] بر فرد، حاصل می‌‌شود؛ از اینرو، با [[غلبه]] [[نفس]] امّاره بر [[انسان]]، [[تفکّر]] به [[حیله]] گری تغییر می‌‌یابد.
*"[[حیله]]" را آن دانسته‌اند که فرد [[حیله]]‌گر، دیگری را مخفیانه از انجام آنچه در سر دارد باز دارد؛ بدین ترتیب، [[انسان]] [[حیله]] خورده بدون آنکه خود بداند، از انجام کاری که مطلوبش بوده بازمانده است. بازداشتن دیگران از آنچه در پی آن بوده‌اند، می‌‌تواند [[حیله]] گری [[پسندیده]] و مکّاری [[نیکو]] باشد؛ چه ممکن است فرد [[حیله]] خورده - دانسته یا ندانسته- در پی امری [[ناپسند]] برآمده باشد؛ در اینصورت بازداشتن او از این کار، اگر به صورتی انجام گیرد که او خود متوجّه آن نشود، [[حیله]] گریِ [[پسندیده]] نامیده می‌شود. در [[قرآن کریم]] در این زمینه می‌‌خوانیم: {{متن قرآن|وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (بنی اسرائیل) نیرنگ ورزیدند و خداوند تدبیر کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ}}<ref>«بی‌گمان منافقان، با خداوند نیرنگ می‌بازند و او نیز با آنان تدبیر می‌کند و (اینان) چون به نماز ایستند با گران‌جانی می‌ایستند، برابر مردم ریا می‌ورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمی‌کنند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا وَأَكِيدُ كَيْدًا}}<ref>«آنان نیرنگی می‌بازند من نیز تدبیری می‌کنم» سوره طارق، آیه ۱۵-۱۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۹۲.</ref>.
*سخن ما در اینجا امّا، بر سر [[حیله]] گری معمول یعنی [[حیله]] گری [[ناپسند]] است؛ از اینرو بدون تردید [[حیله]] گری را در شمار بدترین مهالک دانسته، اجتناب از آن را در شمار [[واجبات]] می‌دانیم.
*[[محقق نراقی]] چه [[نیکو]] در این زمینه فرموده است: {{عربی| ثم المکر من المهلکات العظیمة، لأنه أظهر صفات الشیطان، و المتصف به أعظم جنوده. و معصیته أشد من معصیة إصابة المکروه إلی الغیر فی العلانیة؛ إذ المطلع بإرادة الغیر ایذائه یحتاط و یحافظ نفسه عنه، فربما دفع اذیته؛ و أما الغافل فلیس فی [[مقام]] الاحتیاط، لظنه ان هذا المکار المحیل [[محب]] و ناصح له، فیصل الیه ضره و کیده فی [[لباس]] الصداقه و المحبة}}<ref>جامع السَّعادات، ج ۱، ص ۳۲۸.</ref>؛ ایشان در این عبارات، نخست به اینکه حقّه‌بازی در شمار بدترین مهالک قرار دارد، اشاره؛ و علّت آن را در این جستجو می‌‌کند که [[حیله]] گری، نخستین و بارزترین صفت [[شیطان]] است؛ از اینرو هرکس به این صفت آلوده شود، در شمار [[برترین]] [[یاران]] او قرار می‌‌گیرد؛ آنگاه اشاره می‌‌کند که [[گناه]] خدعه، بالاتر از [[گناه]] ضرر رساندن به دیگران بصورت [[آشکار]] است؛ چه به هنگام خدعه‌ورزی چه بسا فردْ بدون آنکه از [[نیّت]] سوء [[حیله]] گران [[آگاه]] باشد، به آنان [[اعتماد]] نموده [[فریب]] خواهد خورد. در دیگر ضرررسانی‌ها امّا، نه چنان است؛ چه هوشیاریِ افراد دستخوش بازی نشده ممکن است آنان را از چنین دامهائی رهائی بخشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۹۳.</ref>.
*[[حضرت]] [[حق]] در این زمنیه می‌‌فرماید: {{متن قرآن|يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ  فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«با خداوند و با کسانی که ایمان دارند فریب می‌ورزند در حالی که جز خود را نمی‌فریبند و در نمی‌یابند به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۹-۱۰ .</ref>.
*خدعه‌ورزی در شمار [[افعال]] منافقانه نیز قرار می‌‌گیرد؛ از اینرو [[گناه]] آن بزرگتر از عملی است که بدون [[حیله]] گری بصورت [[آشکار]] انجام می‌‌شود. از اینرو اگر بی گناهی را آشکارا به خوردن سَم وادار نمایند، [[گناه]] [[قتل]] [[نفس]] متحقّق شده است؛ امّا اگر کسی را بدون آنکه خود بداند، [[فریب]] داده به خوردن ظرفی از سَم وادار نمایند، هم [[قتل]] [[نفس]] انجام شده و هم [[نفاق]] صورت پذیرفته است!. آنچه خلفای ناشایست بنی‌عبّاس در [[حق]] ائمّه هدی{{عم}} و برخی از [[اولیاء]] [[حضرت]] [[حق]] انجام می‌‌دادند، در همین شمار بود؛ اینان [[قاتلان]] [[منافق]] صفت بودند، و [[نفاق]] در پست‌ترین مراتب [[آتش]] قرار دارد!. از اینرو می‌‌توان گفت که: مکرورزی و خدعه‌بازی در شمار پست‌ترین [[رذائل اخلاقی]] قرار دارد؛ و آنکس که خود را به این صفات آلوده باشد در صف [[منافقان]] نشسته است. در ابتدای سوره [[مبارکه]] بقره به این موضوع اینگونه اشاره شده است: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا }}<ref>«و برخی از مردم می‌گویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آورده‌ایم با آنکه آنان مؤمن نیستند با خداوند و با کسانی که ایمان دارند فریب می‌ورزند در حالی که جز خود را نمی‌فریبند و در نمی‌یابند» سوره بقره، آیه ۸-۹.</ref> و در سوره [[منافقین]] نیز به وضوح امر شده تا از آنان دوری گزیده اجتناب شود: {{متن قرآن|فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ}}<ref>«از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر» سوره منافقون، آیه ۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۹۴.</ref>.
*از اینروست که [[خداوند]]، مردانی که پس از [[طلاق]]، مکّارانه به [[همسر]] خویش [[رجوع]] می‌‌نمایند تا او را از مهر خویش بازدارند را، بگونه ترسیم می‌‌نمایند که گوئی آنان [[آیات]] [[خداوند]] را به [[استهزاء]] و تمسخر گرفته‌اند: {{متن قرآن|وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خدا» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>.
*[[اصحاب]] سَبْت نیز که به بوزینه تبدیل شدند!، جز خدعه‌ورزی گناهی دیگر در کارنامه خویش نداشتند؛ آنان چون در روز [[شنبه]] صید ماهیان را بر خویش [[حرام]] یافتند، حوضچه‌هائی تعبیه کردند تا ماهی‌ها در آن قرار گرفته روز یکشنبه به صید و جمع آوری آنها بپردازند؛ از اینرو گوئی به مکربازی با [[حضرت]] [[حق]] پرداختند؛ [[خداوند متعال]] نیز آنان را به میمون - که صورت [[حقیقی]] مکربازی است - تبدیل نمود: {{متن قرآن|فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ}}<ref>«و چون از (ترک) آنچه از آن باز داشته شده بودند سرپیچیدند به آنان فرمودیم:» سوره اعراف، آیه ۱۶۶.</ref>؛ اگر در [[قرآن کریم]] هیچ آیه‌ای در مذمّت این [[رذیلت اخلاقی]] وارد نشده بود، و تنها همین یک [[آیه]] به چشم می‌‌آمد: {{متن قرآن|وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا}}<ref>«و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref> کافی بود تا آن را در شمار پست‌ترین صفات دانسته احتراز از آن را لازم بشماریم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۹۵.</ref>.


==منابع==
== معناشناسی ==
* [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۱''']]
مکر" در [[فارسی]] بیشتر به نقشه‌های [[شیطانی]]، [[فریبنده]] و زیان‌بخش اطلاق می‌شود و در لغت [[عرب]] به هر نوع چاره‌اندیشی و [[تدبیر]] اعم از خوب و مفید یا بد و زیان‌آور گفته می‌شود<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۷۲.</ref>. خدع به معنای مخفی ‌کردنِ آنچیزی است که در [[شأن]] او [[ظهور]] است، به قصد اضرار و منع خیر<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۲۸.</ref>، همچنین به معنای [[حیله‌گری]] و [[نیرنگ]] ‌بازی است<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۸۱۰.</ref>.


==پانویس==
[[علامه طباطبایی]] می‌نویسد: "[[مکر]] به معنای به کاربردن [[حیله]] برای منصرف کردن کسی از مقصودش است و این به دو صورت است: یکی [[ممدوح]] و یکی [[مذموم]]. [[مکر ممدوح]] آن است که به منظور عمل صحیح و پسندیده‌ای انجام شود. [[مکر مذموم]] آن مکری است که به منظور عمل [[قبیح]] و ناپسندی به کار می‌رود"<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۶.</ref>.
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده: مدخل‌]]
[[خدعه]]، [[نیرنگ]] و [[دورویی]] از ویژگی‌های بارز [[منافقان]] در مواجهه با [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[مسلمانان]] بوده است<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص۲۴۹؛ [[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۷۵.</ref>.
[[رده: مکر و فریبکاری]]
 
== مکر و فریب در قرآن ==
[[قرآن کریم]] در [[آیات]] متعدد از [[مکر]] و [[فریب]] [[مذموم]] [[نهی]] کرده است. [[قبح]] [[مکر]] زمانی آشکار می‌گردد که با [[هدف]] [[گمراه]] ساختن و [[انحراف]] دیگران از طریق [[حق]] و [[اغفال]] توده‌های [[ضعیف]] صورت گیرد. [[مکر]] منسوب به [[خداوند]] نه [[مکر]] ابتدایی که [[مکر]] تقابلی برای خنثی‌سازی [[مکر]] مکاران است و به مقتضای [[حکمت]] و [[عدالت]]، [[ضرورت]] آن در [[نظام احسن]] [[الهی]] اجتناب‌ناپذیر است<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۷۵.</ref>.
 
برخی از آیاتی گه درباره مکر و فریب به کار رفته عبارت است از:
# [[غافل]] نبودن [[خدا]] از [[مکر]] مکاران: {{متن قرآن|وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ}}<ref>«و بی‌گمان نیرنگ خود را به کار بردند و نیرنگشان نزد خداوند (آشکار) است و نه آنست نیرنگشان که بدان کوه‌ها از میان برود» سوره ابراهیم، آیه ۴۶.</ref>.
# ابتلای مکاران به نتیجه‌های [[مکر]] خویش: {{متن قرآن|اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ}}<ref>«از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد» سوره فاطر، آیه ۴۳.</ref>.
# [[تهدید]] [[خداوند]] به [[مکر]] متقابل با مکاران: {{متن قرآن|وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref>.
# در آیاتی نیز [[مکر]] و [[فریب]] [[مستکبران]] زمینه‌ساز [[کفر]] [[مستضعفان]] معرفی شده است<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} «ناتوان شمرده‌شدگان به گردنکشان می‌گویند: بلکه نیرنگ شب و روز شما بود که به ما فرمان می‌دادید به خدا کفر بورزیم و برای او شریک قرار دهیم؛ و چون عذاب را بنگرند پشیمانی را آشکار می‌دارند؛ و ما غل‌ها را بر گردن کافران می‌نهیم، آیا کیفری جز آنچه می‌کردند خواهند دید؟» سوره سبأ، آیه ۳۳.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۷۵.</ref>
 
== مکر و فریبکاری در [[روایات]] ==
روایاتی نیز درباره [[مکر]] و [[فریبکاری]] از [[ائمه]] {{ع}} وارد شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:
# [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: "اگر در این نکته که می‌‌باید روزی، [[اعمال]] خود را بر [[خداوند]] عرضه نمود تردیدی نیست، پس چرا [[حیله]] گری و حقّه بازی؟"<ref>{{متن حدیث| عَنِ الصَّادِقِ {{ع}} قَالَ: إِنْ كَانَ الْعَرْضُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْمَكْرُ لِمَا ذَا}}؛ بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۲۸۴.</ref>؛
# [[امیر المؤمنین]] {{ع}} می‌‌فرمودند: "حقّه‌بازی و [[حیله]] گری در جهنّم است"<ref>{{متن حدیث| مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ {{عم}} أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ: الْمَكْرُ وَ الْخَدِيعَةُ فِي النَّارِ}}؛ بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۲۸۵.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۹۸.</ref>
# [[علی]] {{ع}} می‌فرماید: "حیله‌گر [[شیطانی]] است در صورت [[انسان]]"<ref>{{متن حدیث|اَلْمَكُورُ شَيْطَانٌ فِي صُورَةِ إِنْسَانٍ}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۱، ص۳۸۱.</ref>.
# [[علی]] {{ع}} می‌فرماید: "[[مکر]] [[خصلت]] سرکشان است"<ref>{{متن حدیث|اَلْمَكْرُ شِيمَةُ اَلْمَرَدَةِ}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۱، ص۱۶۴.</ref>.
# [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "از ما نیست کسی که با [[مسلمانی]] [[حیله]] کند"<ref>{{متن حدیث|لَيْسَ مِنَّا مَنْ مَاكَرَ مُسْلِماً}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۳۷.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۲۵۳-۲۵۴.</ref>
 
== نفی مکر و فریبکاری ==
در [[پیمان برادری]] و اخوت ایمانی، فریب‌کاری و خیانت‌ورزی و [[پیمان‌شکنی]] [[راه]] ندارد و [[مسلمان]] از این امور [[پاک]] است، چنان که رسول خدا {{صل}}، پیام‌آور [[برادری]] [[حقیقی]] فرموده است: {{متن حدیث|‏الْمُسْلِمُ‏ أَخُو الْمُسْلِمِ‏ لَا يَخُونُهُ‏}}<ref>«مسلمان برادر مسلمان است، به او خیانت نکند». أبومحمد الحسین بن سعید الکوفی الاهوازی، کتاب المؤمن، الطبعة الاولی، مدرسة الامام المهدی، قم، ۱۴۰۴ ق، ص۴۳؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۲۸۷؛ المغنی، ج۱۰، ص۴۸۱؛ محیی الدین أبوزکریا یحیی ابن شرف النووی، المجموع فی شرح المهذب، دارالفکر، بیروت، ج۱۴، ص۱۷۳؛ مجمع الزوائد، ج۶، ص۲۸۳؛ کنزالعمال، ج۱، ص۱۵۰؛ دلیل الفاتحین، ج۳، ص۲۱.</ref>.
 
اخوت، جلوه‌ای اساسی از جلوه‌های عملی [[اسلام آوردن]] است، [[ظهور]] [[صداقت]] ایمانی است و [[وفا]] از اجزای صداقت ایمانی است. [[راستی]] در عمل، همان وفاست و خلاف آن، [[دروغ عملی]] یعنی خیانت‌ورزی و پیمان‌شکنی است.
 
برخی [[فریب‌کاری]] و خیانت‌ورزی را نشانه [[زیرکی]] و چاره‌اندیشی می‌دانند و با اظهار [[دیانت]] و [[امانت]]، چهره [[ایمانی]] به خود گیرند و در پس آن [[مکاری]] نمایند، حال آن‌که فرد و [[جامعه]] فرو رفته در [[فریب]] و [[خیانت]] از ویژگی [[انسانی]] به دور است؛ و چون این امور چهره گشایند، [[سلامت]] فردی و [[اجتماعی]] رخ برتابد. [[پیمان برادری]] جلوه‌ای از [[تعهد]] [[الهی]] [[آدمی]] است و تا [[انسان]] به [[عهد الهی]] خویش پشت نکند و از تمس به [[ریسمان الهی]] جدا نشود، دست به خیانت و فریب نمی‌آلاید<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۶۰۶.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
* [[مکر الهی]]
* [[خیر الماکرین (اسم الهی)]]
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1100695.jpg|22px]] [[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1100683.jpg|22px]] [[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|'''سیره نبوی ج۲''']]
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:1100246.jpg|22px]] [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|'''اخلاق الاهی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{ارزش‌های اجتماعی}}
 
[[رده:رذایل اخلاقی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۴

مکر در فارسی عبارت از نقشه‌های شیطانی و فریبنده است و در لغت عرب به هر نوع چاره‌اندیشی و تدبیر و حیله‌گری، اعم از خوب و مفید یا بد و زیان‌آور گفته می‌شود. خدعه و نیرنگ از ویژگی‌های بارز منافقان در مواجهه با پیامبر اکرم (ص) و مسلمانان بوده است و نوع مذموم آن در آیات و روایات مورد نهی قرار گرفته شده است. گفته شده در پیمان برادری و اخوت ایمانی، فریب‌کاری و خیانت‌ورزی و پیمان‌شکنی راه ندارد و مسلمان از این امور پاک است.

معناشناسی

مکر" در فارسی بیشتر به نقشه‌های شیطانی، فریبنده و زیان‌بخش اطلاق می‌شود و در لغت عرب به هر نوع چاره‌اندیشی و تدبیر اعم از خوب و مفید یا بد و زیان‌آور گفته می‌شود[۱]. خدع به معنای مخفی ‌کردنِ آنچیزی است که در شأن او ظهور است، به قصد اضرار و منع خیر[۲]، همچنین به معنای حیله‌گری و نیرنگ ‌بازی است[۳].

علامه طباطبایی می‌نویسد: "مکر به معنای به کاربردن حیله برای منصرف کردن کسی از مقصودش است و این به دو صورت است: یکی ممدوح و یکی مذموم. مکر ممدوح آن است که به منظور عمل صحیح و پسندیده‌ای انجام شود. مکر مذموم آن مکری است که به منظور عمل قبیح و ناپسندی به کار می‌رود"[۴].

خدعه، نیرنگ و دورویی از ویژگی‌های بارز منافقان در مواجهه با پیامبر اکرم (ص) و مسلمانان بوده است[۵].

مکر و فریب در قرآن

قرآن کریم در آیات متعدد از مکر و فریب مذموم نهی کرده است. قبح مکر زمانی آشکار می‌گردد که با هدف گمراه ساختن و انحراف دیگران از طریق حق و اغفال توده‌های ضعیف صورت گیرد. مکر منسوب به خداوند نه مکر ابتدایی که مکر تقابلی برای خنثی‌سازی مکر مکاران است و به مقتضای حکمت و عدالت، ضرورت آن در نظام احسن الهی اجتناب‌ناپذیر است[۶].

برخی از آیاتی گه درباره مکر و فریب به کار رفته عبارت است از:

  1. غافل نبودن خدا از مکر مکاران: ﴿وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ[۷].
  2. ابتلای مکاران به نتیجه‌های مکر خویش: ﴿اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ[۸].
  3. تهدید خداوند به مکر متقابل با مکاران: ﴿وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ[۹].
  4. در آیاتی نیز مکر و فریب مستکبران زمینه‌ساز کفر مستضعفان معرفی شده است[۱۰].[۱۱]

مکر و فریبکاری در روایات

روایاتی نیز درباره مکر و فریبکاری از ائمه (ع) وارد شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. امام صادق (ع) فرمودند: "اگر در این نکته که می‌‌باید روزی، اعمال خود را بر خداوند عرضه نمود تردیدی نیست، پس چرا حیله گری و حقّه بازی؟"[۱۲]؛
  2. امیر المؤمنین (ع) می‌‌فرمودند: "حقّه‌بازی و حیله گری در جهنّم است"[۱۳].[۱۴]
  3. علی (ع) می‌فرماید: "حیله‌گر شیطانی است در صورت انسان"[۱۵].
  4. علی (ع) می‌فرماید: "مکر خصلت سرکشان است"[۱۶].
  5. رسول خدا (ص) فرمود: "از ما نیست کسی که با مسلمانی حیله کند"[۱۷].[۱۸]

نفی مکر و فریبکاری

در پیمان برادری و اخوت ایمانی، فریب‌کاری و خیانت‌ورزی و پیمان‌شکنی راه ندارد و مسلمان از این امور پاک است، چنان که رسول خدا (ص)، پیام‌آور برادری حقیقی فرموده است: «‏الْمُسْلِمُ‏ أَخُو الْمُسْلِمِ‏ لَا يَخُونُهُ‏»[۱۹].

اخوت، جلوه‌ای اساسی از جلوه‌های عملی اسلام آوردن است، ظهور صداقت ایمانی است و وفا از اجزای صداقت ایمانی است. راستی در عمل، همان وفاست و خلاف آن، دروغ عملی یعنی خیانت‌ورزی و پیمان‌شکنی است.

برخی فریب‌کاری و خیانت‌ورزی را نشانه زیرکی و چاره‌اندیشی می‌دانند و با اظهار دیانت و امانت، چهره ایمانی به خود گیرند و در پس آن مکاری نمایند، حال آن‌که فرد و جامعه فرو رفته در فریب و خیانت از ویژگی انسانی به دور است؛ و چون این امور چهره گشایند، سلامت فردی و اجتماعی رخ برتابد. پیمان برادری جلوه‌ای از تعهد الهی آدمی است و تا انسان به عهد الهی خویش پشت نکند و از تمس به ریسمان الهی جدا نشود، دست به خیانت و فریب نمی‌آلاید[۲۰].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۷۲.
  2. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۳، ص۲۸.
  3. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۸۱۰.
  4. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۶.
  5. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۲۴۹؛ شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۷۵.
  6. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۷۵.
  7. «و بی‌گمان نیرنگ خود را به کار بردند و نیرنگشان نزد خداوند (آشکار) است و نه آنست نیرنگشان که بدان کوه‌ها از میان برود» سوره ابراهیم، آیه ۴۶.
  8. «از سر گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت؛ و نیرنگ زشت، جز به نیرنگباز برنمی‌گردد» سوره فاطر، آیه ۴۳.
  9. «آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.
  10. ﴿وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَنْدَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ «ناتوان شمرده‌شدگان به گردنکشان می‌گویند: بلکه نیرنگ شب و روز شما بود که به ما فرمان می‌دادید به خدا کفر بورزیم و برای او شریک قرار دهیم؛ و چون عذاب را بنگرند پشیمانی را آشکار می‌دارند؛ و ما غل‌ها را بر گردن کافران می‌نهیم، آیا کیفری جز آنچه می‌کردند خواهند دید؟» سوره سبأ، آیه ۳۳.
  11. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۷۵.
  12. « عَنِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ: إِنْ كَانَ الْعَرْضُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْمَكْرُ لِمَا ذَا»؛ بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۲۸۴.
  13. « مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ (ع) أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ: الْمَكْرُ وَ الْخَدِيعَةُ فِي النَّارِ»؛ بحار الأنوار، ج ۷۵، ص ۲۸۵.
  14. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۹۸.
  15. «اَلْمَكُورُ شَيْطَانٌ فِي صُورَةِ إِنْسَانٍ»؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۱، ص۳۸۱.
  16. «اَلْمَكْرُ شِيمَةُ اَلْمَرَدَةِ»؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۱، ص۱۶۴.
  17. «لَيْسَ مِنَّا مَنْ مَاكَرَ مُسْلِماً»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۳۷.
  18. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴.
  19. «مسلمان برادر مسلمان است، به او خیانت نکند». أبومحمد الحسین بن سعید الکوفی الاهوازی، کتاب المؤمن، الطبعة الاولی، مدرسة الامام المهدی، قم، ۱۴۰۴ ق، ص۴۳؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۲۸۷؛ المغنی، ج۱۰، ص۴۸۱؛ محیی الدین أبوزکریا یحیی ابن شرف النووی، المجموع فی شرح المهذب، دارالفکر، بیروت، ج۱۴، ص۱۷۳؛ مجمع الزوائد، ج۶، ص۲۸۳؛ کنزالعمال، ج۱، ص۱۵۰؛ دلیل الفاتحین، ج۳، ص۲۱.
  20. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۲، ص ۶۰۶.