خسران در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۵: خط ۲۵:
[[قرآن کریم]] همه [[انسان‌ها]] را در زیان و [[سرمایه]] [[عمر]] آنان را رو به [[تباهی]] دانسته و تنها [[مؤمنان]] و [[نیکوکاران]] را که یکدیگر را به [[پیروی]] [[حق]] سفارش و به [[پایداری]] در [[راه خدا]] [[دعوت]] می‌کنند<ref>التبیان، ج ۶، ص۵۱۴؛ جوامع الجامع، ج ۳، ص۸۳۷ ـ ۸۳۸؛ تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص۳۳۶.</ref>، از این [[سرنوشت]] استثناء کرده است: {{متن قرآن|وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ}}<ref>«سوگند به روزگار * که آدمی در زیانمندی است * جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و یکدیگر را به راستی پند داده‌اند و همدیگر را به شکیبایی اندرز داده‌اند» سوره عصر، آیه ۱-۳.</ref> به گفته برخی [[مفسران]] ذیل [[آیه]] ۵۶ ذاریات<ref>{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ ٱلْجِنَّ وَٱلْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>[[انسان]] برای [[عبادت]]<ref>تفسیر ابن زمنین، ج ۴، ص۲۹۱؛ تمهید الاوائل، ص۳۵۷.</ref> و [[شناخت]]<ref>البحر المحیط، ج ۹، ص۵۶۲؛ تفسیر ابوالسعود، ج ۲، ص۱۳۰.</ref> [[خدای یکتا]] [[آفریده]] شده و آیه ۹۹ [[حجر]]<ref>{{متن قرآن|وَٱعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ ٱلْيَقِينُ}} «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.</ref> راه شناخت [[حقیقی]] [[پروردگار]] را [[عبادت خدا]] می‌شناساند و چون انسان عمری معیّن و محدود دارد<ref>{{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌۭ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةًۭ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ}} «و هر امّتی را زمانه‌ای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند و نه پیش می‌افتند» سوره اعراف، آیه ۳۴.</ref>، هر عملی که سبب اتلاف آن گردد و او را از هدفش (عبادت و [[شناخت حق]]) دور سازد، [[اتلاف سرمایه]] [[انسانی]] را همراه آورده<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص۳۱.</ref> و چون با هیچ چیز جبران نمی‌شود، [[خسران]] حقیقی<ref>تلخیص البیان، ص۱۴۲؛ التبیان، ج ۴، ص۴۶۹ ـ ۴۷۰؛ ج ۵، ص۴۶۵.</ref> یا به تعبیر [[قرآن]]، خسران [[مبین]] است<ref>المسوسوعة القرآنیه، ج ۸، ص۱۶۶؛ شرح و تفسیر لغات قرآن،ج ۱، ص۶۸۰.</ref>: {{متن قرآن|فَٱعْبُدُوا۟ مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِۦ قُلْ إِنَّ ٱلْخَـٰسِرِينَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْخُسْرَانُ ٱلْمُبِينُ}}<ref>«بنابراین هر چه را می‌خواهید به جای او بپرستید! بگو: بی‌گمان زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و خانواده خویش زیان رسانده‌اند، آگاه باشید که این همان زیان آشکار است» سوره زمر، آیه ۱۵.</ref> برخی سبب آشکار بودن این نوع [[زیان]] را [[روحانی]] و [[نفسانی]] بودن آن دانسته‌اند که پایانی ندارد؛ به خلاف [[زیان]] در [[مال]] و [[مقام]] که پایان دارد<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۲۴۹.</ref>. [[مفسران]] در بررسی مفهوم [[خسران]] در [[قرآن]] و مقایسه آن با معنای لغوی، خسران در قرآن را همسو با معنای لغوی آن دانسته‌اند؛ با این تفاوت که خسران در لغت به معنای تباه شدن بخشی یا همه [[سرمایه]] مادی [[انسان]] است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۱۴۰؛ ر.ک: تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۵۹؛ البحر المحیط، ج ۳، ص۵۷۱.</ref>؛ اما خسران در قرآن به معنای تباه شدن مهم‌ترین سرمایه‌های [[انسانی]] ([[صحت]] و [[سلامتی]]، [[فطرت]]، [[عقل سلیم]]، [[ایمان]] و [[ثواب]] و [[عمر]]) است<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۱۵۶؛ ر.ک: زبدة التفاسیر، ج ۲، ص۳۶۵؛ المیزان، ج ۱۸، ص۱۷۶.</ref> که در پی [[ارتکاب گناهان]] پدید می‌آید و بر اثر آن انسان خود را هلاک می‌سازد<ref>جامع البیان، ج ۳۰، ص۱۸۷؛ التبیان، ج ۱۰، ص۴۰۵.</ref>. براین اساس، [[کفر]] و انجام دادن [[گناهان]] سبب [[تباهی]] [[نفس انسانی]]<ref>التبیان، ج ۱۰، ص۴۰۵.</ref> و [[محرومیت]] از بهره‌های [[رحمت الهی]] شده و [[گنه‌پیشگان]] با بداختیاری خود ـ چونان [[بازرگانی]] بد [[تدبیر]] که مال خود را تباه می‌کند ـ سرمایه وجود خویش را تباه کرده و در [[قیامت]] خود را هلاک<ref>جامع البیان، ج ۱، ص۱۴۵؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۱۷۰.</ref> و از [[بهشت]] [[محروم]] و به [[عذاب الهی]] گرفتار می‌سازند<ref>الاصفی، ج ۱، ص۲۴؛ ارشاد الاذهان، ص۱۱.</ref>: {{متن قرآن|قُل لِّمَن مَّا فِى ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ قُل لِّلَّهِ كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ ٱلرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَىٰ يَوْمِ ٱلْقِيَـٰمَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد می‌آورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رسانده‌اند ایمان نمی‌آورند» سوره انعام، آیه ۱۲.</ref>، از این‌رو برخی خسران را بازتاب [[کردار]] [[ناشایست]] [[انسان‌ها]] دانسته‌اند که نتیجه‌اش در [[آخرت]] پدیدار می‌شود و اندازه آن، وابسته به نوع عمل [[انسان]] است<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۱۶، ۲۱، ۴۶۵؛ ج ۵، ص۸۶، ۱۹۵.</ref>. براین‌پایه، می‌شود این نوع [[خسران]] برای هر صنفی از [[انسان‌ها]] با هر [[دین]] و [[آیین]] و هرگونه [[موقعیت اجتماعی]] رخ دهد.
[[قرآن کریم]] همه [[انسان‌ها]] را در زیان و [[سرمایه]] [[عمر]] آنان را رو به [[تباهی]] دانسته و تنها [[مؤمنان]] و [[نیکوکاران]] را که یکدیگر را به [[پیروی]] [[حق]] سفارش و به [[پایداری]] در [[راه خدا]] [[دعوت]] می‌کنند<ref>التبیان، ج ۶، ص۵۱۴؛ جوامع الجامع، ج ۳، ص۸۳۷ ـ ۸۳۸؛ تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص۳۳۶.</ref>، از این [[سرنوشت]] استثناء کرده است: {{متن قرآن|وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ}}<ref>«سوگند به روزگار * که آدمی در زیانمندی است * جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و یکدیگر را به راستی پند داده‌اند و همدیگر را به شکیبایی اندرز داده‌اند» سوره عصر، آیه ۱-۳.</ref> به گفته برخی [[مفسران]] ذیل [[آیه]] ۵۶ ذاریات<ref>{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ ٱلْجِنَّ وَٱلْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>[[انسان]] برای [[عبادت]]<ref>تفسیر ابن زمنین، ج ۴، ص۲۹۱؛ تمهید الاوائل، ص۳۵۷.</ref> و [[شناخت]]<ref>البحر المحیط، ج ۹، ص۵۶۲؛ تفسیر ابوالسعود، ج ۲، ص۱۳۰.</ref> [[خدای یکتا]] [[آفریده]] شده و آیه ۹۹ [[حجر]]<ref>{{متن قرآن|وَٱعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ ٱلْيَقِينُ}} «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.</ref> راه شناخت [[حقیقی]] [[پروردگار]] را [[عبادت خدا]] می‌شناساند و چون انسان عمری معیّن و محدود دارد<ref>{{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌۭ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةًۭ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ}} «و هر امّتی را زمانه‌ای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند و نه پیش می‌افتند» سوره اعراف، آیه ۳۴.</ref>، هر عملی که سبب اتلاف آن گردد و او را از هدفش (عبادت و [[شناخت حق]]) دور سازد، [[اتلاف سرمایه]] [[انسانی]] را همراه آورده<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص۳۱.</ref> و چون با هیچ چیز جبران نمی‌شود، [[خسران]] حقیقی<ref>تلخیص البیان، ص۱۴۲؛ التبیان، ج ۴، ص۴۶۹ ـ ۴۷۰؛ ج ۵، ص۴۶۵.</ref> یا به تعبیر [[قرآن]]، خسران [[مبین]] است<ref>المسوسوعة القرآنیه، ج ۸، ص۱۶۶؛ شرح و تفسیر لغات قرآن،ج ۱، ص۶۸۰.</ref>: {{متن قرآن|فَٱعْبُدُوا۟ مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِۦ قُلْ إِنَّ ٱلْخَـٰسِرِينَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْخُسْرَانُ ٱلْمُبِينُ}}<ref>«بنابراین هر چه را می‌خواهید به جای او بپرستید! بگو: بی‌گمان زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و خانواده خویش زیان رسانده‌اند، آگاه باشید که این همان زیان آشکار است» سوره زمر، آیه ۱۵.</ref> برخی سبب آشکار بودن این نوع [[زیان]] را [[روحانی]] و [[نفسانی]] بودن آن دانسته‌اند که پایانی ندارد؛ به خلاف [[زیان]] در [[مال]] و [[مقام]] که پایان دارد<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۲۴۹.</ref>. [[مفسران]] در بررسی مفهوم [[خسران]] در [[قرآن]] و مقایسه آن با معنای لغوی، خسران در قرآن را همسو با معنای لغوی آن دانسته‌اند؛ با این تفاوت که خسران در لغت به معنای تباه شدن بخشی یا همه [[سرمایه]] مادی [[انسان]] است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۱۴۰؛ ر.ک: تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۵۹؛ البحر المحیط، ج ۳، ص۵۷۱.</ref>؛ اما خسران در قرآن به معنای تباه شدن مهم‌ترین سرمایه‌های [[انسانی]] ([[صحت]] و [[سلامتی]]، [[فطرت]]، [[عقل سلیم]]، [[ایمان]] و [[ثواب]] و [[عمر]]) است<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۱۵۶؛ ر.ک: زبدة التفاسیر، ج ۲، ص۳۶۵؛ المیزان، ج ۱۸، ص۱۷۶.</ref> که در پی [[ارتکاب گناهان]] پدید می‌آید و بر اثر آن انسان خود را هلاک می‌سازد<ref>جامع البیان، ج ۳۰، ص۱۸۷؛ التبیان، ج ۱۰، ص۴۰۵.</ref>. براین اساس، [[کفر]] و انجام دادن [[گناهان]] سبب [[تباهی]] [[نفس انسانی]]<ref>التبیان، ج ۱۰، ص۴۰۵.</ref> و [[محرومیت]] از بهره‌های [[رحمت الهی]] شده و [[گنه‌پیشگان]] با بداختیاری خود ـ چونان [[بازرگانی]] بد [[تدبیر]] که مال خود را تباه می‌کند ـ سرمایه وجود خویش را تباه کرده و در [[قیامت]] خود را هلاک<ref>جامع البیان، ج ۱، ص۱۴۵؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۱۷۰.</ref> و از [[بهشت]] [[محروم]] و به [[عذاب الهی]] گرفتار می‌سازند<ref>الاصفی، ج ۱، ص۲۴؛ ارشاد الاذهان، ص۱۱.</ref>: {{متن قرآن|قُل لِّمَن مَّا فِى ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ قُل لِّلَّهِ كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ ٱلرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَىٰ يَوْمِ ٱلْقِيَـٰمَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد می‌آورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رسانده‌اند ایمان نمی‌آورند» سوره انعام، آیه ۱۲.</ref>، از این‌رو برخی خسران را بازتاب [[کردار]] [[ناشایست]] [[انسان‌ها]] دانسته‌اند که نتیجه‌اش در [[آخرت]] پدیدار می‌شود و اندازه آن، وابسته به نوع عمل [[انسان]] است<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۱۶، ۲۱، ۴۶۵؛ ج ۵، ص۸۶، ۱۹۵.</ref>. براین‌پایه، می‌شود این نوع [[خسران]] برای هر صنفی از [[انسان‌ها]] با هر [[دین]] و [[آیین]] و هرگونه [[موقعیت اجتماعی]] رخ دهد.


خسران برای اشخاص گوناگون شدت و [[ضعف]] دارد، از این‌رو [[قرآن]] برخی را مانند کسانی که به سبب [[خودبینی]]، [[اعمال ناشایست]] خود را [[نیک]] و شایسته می‌پندارند، از دیگر [[زیانکاران]] زیانکارتر می‌داند<ref>زاد المسیر، ج ۳، ص۱۱۲؛ زبدة التفاسیر، ج ۴، ص۱۵۲؛ الفرقان، ج ۱۸، ص۲۲۸.</ref>: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref> [[مفسران]] در باره «اخسرین» و «اخسرون» افعل تفضیل متفاوت سخن گفته‌اند: بیشتر آنها آن را دارای معنای تفضیلی دانسته<ref>الصافی، ج ۲، ص۴۴۰؛ انوار العرفان، ج ۲، ص۱۵۵.</ref> و با توجه به [[سیاق]] هریک از [[آیات]]، به سبب [[تفضیل]] آن نیز اشاره کرده‌اند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۲۷۳؛ الصافی، ج ۴، ص۵۸؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۰۳ ـ ۳۰۴.</ref>. برخی در سبب شدید بودن [[زیانکاری]] کسانی که مصداق آیات پیش گفته هستند گفته‌اند: [[گرفتاران]] به این نوع خسران، تمام [[سرمایه]] مادی و [[معنوی]] خویش را [[هزینه]] کرده و به‌جایش جز [[انحراف]] و [[گمراهی]]، در نتیجه [[عذاب]] * همیشگی، به دست نمی‌آورند<ref>التبیان، ج ۵، ص۴۶۵؛ نمونه، ج ۹، ص۵۹ـ۶۴.</ref>؛ اما چون انحراف و گمراهی خود را [[کجروی]] نمی‌دانند، برای [[اصلاح]] [[کردار]] خویش گام بر نمی‌دارند و برای همیشه در گمراهی خواهند بود. برخی بر اساس [[حدیث]] «من سن سنة سیئة عمل بها کان علیه وزرها و [[وزر]] من عمل بها»<ref>مسند احمد، ج ۴، ص۳۶۱؛ ر.ک: صحیح البخاری، ج ۸، ص۱۵۱؛ بحار الانوار، ج ۷۴، ص۱۰۴.</ref> که به [[شریک]] بودن مبدع [[سنت]] بد در [[عذاب]] عمل کنندگان به آن اشاره دارد، سبب شدت [[زیانکاری]] بعضی را [[تحمل]] زیانکاری پیروانشان، افزون بر زیانکاری خود دانسته‌اند<ref>نمونه، ج ۹، ص۶۳؛ اطیب البیان، ج ۷، ص۳۱.</ref>. در مقابل، بعضی اخسر را به معنای اسم فاعل دانسته‌اند<ref>تقریب القران، ج ۴، ص۸۹.</ref>. تفاوت تعبیر به اخسرون و خاسرون در دو [[آیه]] به ظاهر مشابه {{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ هُمُ ٱلْأَخْسَرُونَ}}<ref>«ناگزیر، در جهان واپسین (نیز) آنانند که زیانکارترند» سوره هود، آیه ۲۲.</ref> و {{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ}}<ref>«ناگزیر چنین است که آنان در جهان واپسین زیانکارند» سوره نحل، آیه ۱۰۹.</ref> می‌تواند مؤید این معنا باشد.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[خسران (مقاله)|مقاله «خسران»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۱۰۴.</ref>.
خسران برای اشخاص گوناگون شدت و [[ضعف]] دارد، از این‌رو [[قرآن]] برخی را مانند کسانی که به سبب [[خودبینی]]، [[اعمال ناشایست]] خود را [[نیک]] و شایسته می‌پندارند، از دیگر [[زیانکاران]] زیانکارتر می‌داند<ref>زاد المسیر، ج ۳، ص۱۱۲؛ زبدة التفاسیر، ج ۴، ص۱۵۲؛ الفرقان، ج ۱۸، ص۲۲۸.</ref>: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref> [[مفسران]] در باره «اخسرین» و «اخسرون» افعل تفضیل متفاوت سخن گفته‌اند: بیشتر آنها آن را دارای معنای تفضیلی دانسته<ref>الصافی، ج ۲، ص۴۴۰؛ انوار العرفان، ج ۲، ص۱۵۵.</ref> و با توجه به [[سیاق]] هریک از [[آیات]]، به سبب [[تفضیل]] آن نیز اشاره کرده‌اند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۲۷۳؛ الصافی، ج ۴، ص۵۸؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۰۳ ـ ۳۰۴.</ref>. برخی در سبب شدید بودن [[زیانکاری]] کسانی که مصداق آیات پیش گفته هستند گفته‌اند: [[گرفتاران]] به این نوع خسران، تمام [[سرمایه]] مادی و [[معنوی]] خویش را [[هزینه]] کرده و به‌جایش جز [[انحراف]] و [[گمراهی]]، در نتیجه [[عذاب]] همیشگی، به دست نمی‌آورند<ref>التبیان، ج ۵، ص۴۶۵؛ نمونه، ج ۹، ص۵۹ـ۶۴.</ref>؛ اما چون انحراف و گمراهی خود را [[کجروی]] نمی‌دانند، برای [[اصلاح]] [[کردار]] خویش گام بر نمی‌دارند و برای همیشه در گمراهی خواهند بود. برخی بر اساس [[حدیث]] «من سن سنة سیئة عمل بها کان علیه وزرها و [[وزر]] من عمل بها»<ref>مسند احمد، ج ۴، ص۳۶۱؛ ر.ک: صحیح البخاری، ج ۸، ص۱۵۱؛ بحار الانوار، ج ۷۴، ص۱۰۴.</ref> که به [[شریک]] بودن مبدع [[سنت]] بد در [[عذاب]] عمل کنندگان به آن اشاره دارد، سبب شدت [[زیانکاری]] بعضی را [[تحمل]] زیانکاری پیروانشان، افزون بر زیانکاری خود دانسته‌اند<ref>نمونه، ج ۹، ص۶۳؛ اطیب البیان، ج ۷، ص۳۱.</ref>. در مقابل، بعضی اخسر را به معنای اسم فاعل دانسته‌اند<ref>تقریب القران، ج ۴، ص۸۹.</ref>. تفاوت تعبیر به اخسرون و خاسرون در دو [[آیه]] به ظاهر مشابه {{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ هُمُ ٱلْأَخْسَرُونَ}}<ref>«ناگزیر، در جهان واپسین (نیز) آنانند که زیانکارترند» سوره هود، آیه ۲۲.</ref> و {{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ}}<ref>«ناگزیر چنین است که آنان در جهان واپسین زیانکارند» سوره نحل، آیه ۱۰۹.</ref> می‌تواند مؤید این معنا باشد.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[خسران (مقاله)|مقاله «خسران»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۱۰۴.</ref>.


==یادکرد [[قرآن]] از برخی [[زیانکاران]]==
==یادکرد [[قرآن]] از برخی [[زیانکاران]]==
خط ۴۳: خط ۴۳:
===[[کفر]]===
===[[کفر]]===
[[کفر در برابر ایمان]] و به معنای [[انکار]] [[خدا]] و لازمِ آن، [[ناسپاسی]] در برابر نعمت‌های اوست<ref>البحر المحیط، ج ۶، ص۵۷۸؛ روح المعانی، ج ۱۸، ص۲۰۴؛ بلغة الفقیه، ج ۴، ص۱۸۲؛ نیز ر.ک: مجمع البیان، ج ۶، ص۱۶۶؛ ج ۸، ص۶۱.</ref>. [[کافران]] به سبب ناسپاسی در برابر نعمت‌های مادی و [[معنوی]] خدا، خویشتن را به [[فسق]] و [[عصیان]] می‌آلایند و [[کردار]] [[ناشایست]] آنان خسرانشان را در پی دارد<ref>اخلاق از دیدگاه قرآن، ص۲۳۵.</ref>. خدا در [[آیه]] ۳۹ [[فاطر]] پیامد ناگوار کفر را از شخص [[کافر]] دانسته و از شدت [[نفرت]] [[الهی]] درباره کافران خبر می‌دهد و کفر آنان را سبب افزایش خسارت آنان می‌خواند<ref>التبیان، ج ۸، ص۴۳۴ـ۴۳۵؛ مجمع البیان، ج ۸، ص۲۵۰.</ref>: {{متن قرآن|هُوَ ٱلَّذِى جَعَلَكُمْ خَلَـٰٓئِفَ فِى ٱلْأَرْضِ فَمَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُۥ وَلَا يَزِيدُ ٱلْكَـٰفِرِينَ كُفْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتًۭا وَلَا يَزِيدُ ٱلْكَـٰفِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًۭا}}<ref>«اوست که شما را در زمین، جانشین (امّت‌های پیشین) کرد پس هر کس کافر شود، کفرش به زیان (خود) اوست و کفر کافران نزد پروردگارشان جز بیزاری نمی‌افزاید و کفر کافران جز بر زیانشان نمی‌افزاید» سوره فاطر، آیه ۳۹.</ref>. افزون بر این، [[پیروی]] از کافران نیز از عوامل خسران: {{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن تُطِيعُوا۟ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ يَرُدُّوكُمْ عَلَىٰٓ أَعْقَـٰبِكُمْ فَتَنقَلِبُوا۟ خَـٰسِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشته‌تان (در جاهلیت) باز می‌گردانند و از زیانکاران می‌گردید» سوره آل‌عمران، آیه ۱۴۹.</ref> و در مقابل، [[ایمان به خدا]] از اسباب [[نجات]] [[انسان]] از خسران دانسته شده است. (همین مقاله: راه‌های برونرفت از خسران) بر اساس [[آیات]] ۱۰۷ ـ ۱۰۹ نحل [[دنیاخواهی]] و [[برگزیدن]] [[زندگی دنیا]] و امور فانی و [[باطل]] بر [[آخرت]] که از ویژگی‌های کافران است، [[توفیق]] [[هدایت]] و [[ایمان]] را از آنان می‌گیرد و [[زیان]] [[آخرتی]] را برایشان به ارمغان می‌آورد<ref>تفسیر سورآبادی، ج ۲، ص۱۳۲۲؛ بیان المعانی، ج ۴، ص۲۵۳.</ref>: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ * لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«آن (عذاب) از این روست که آنها زندگانی دنیا را از جهان واپسین دوست‌تر دارند و اینکه خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند * آنان کسانی هستند که خداوند بر دل‌ها و گوش و دیدگانشان مهر نهاده است و همانانند که غافلند * ناگزیر چنین است که آنان در جهان واپسین زیانکارند» سوره نحل، آیه ۱۰۷-۱۰۹.</ref>. [[قرآن کریم]] جلوه‌های گوناگون [[کفر]] را از عوامل [[خسران]] می‌داند.
[[کفر در برابر ایمان]] و به معنای [[انکار]] [[خدا]] و لازمِ آن، [[ناسپاسی]] در برابر نعمت‌های اوست<ref>البحر المحیط، ج ۶، ص۵۷۸؛ روح المعانی، ج ۱۸، ص۲۰۴؛ بلغة الفقیه، ج ۴، ص۱۸۲؛ نیز ر.ک: مجمع البیان، ج ۶، ص۱۶۶؛ ج ۸، ص۶۱.</ref>. [[کافران]] به سبب ناسپاسی در برابر نعمت‌های مادی و [[معنوی]] خدا، خویشتن را به [[فسق]] و [[عصیان]] می‌آلایند و [[کردار]] [[ناشایست]] آنان خسرانشان را در پی دارد<ref>اخلاق از دیدگاه قرآن، ص۲۳۵.</ref>. خدا در [[آیه]] ۳۹ [[فاطر]] پیامد ناگوار کفر را از شخص [[کافر]] دانسته و از شدت [[نفرت]] [[الهی]] درباره کافران خبر می‌دهد و کفر آنان را سبب افزایش خسارت آنان می‌خواند<ref>التبیان، ج ۸، ص۴۳۴ـ۴۳۵؛ مجمع البیان، ج ۸، ص۲۵۰.</ref>: {{متن قرآن|هُوَ ٱلَّذِى جَعَلَكُمْ خَلَـٰٓئِفَ فِى ٱلْأَرْضِ فَمَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُۥ وَلَا يَزِيدُ ٱلْكَـٰفِرِينَ كُفْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتًۭا وَلَا يَزِيدُ ٱلْكَـٰفِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًۭا}}<ref>«اوست که شما را در زمین، جانشین (امّت‌های پیشین) کرد پس هر کس کافر شود، کفرش به زیان (خود) اوست و کفر کافران نزد پروردگارشان جز بیزاری نمی‌افزاید و کفر کافران جز بر زیانشان نمی‌افزاید» سوره فاطر، آیه ۳۹.</ref>. افزون بر این، [[پیروی]] از کافران نیز از عوامل خسران: {{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن تُطِيعُوا۟ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ يَرُدُّوكُمْ عَلَىٰٓ أَعْقَـٰبِكُمْ فَتَنقَلِبُوا۟ خَـٰسِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشته‌تان (در جاهلیت) باز می‌گردانند و از زیانکاران می‌گردید» سوره آل‌عمران، آیه ۱۴۹.</ref> و در مقابل، [[ایمان به خدا]] از اسباب [[نجات]] [[انسان]] از خسران دانسته شده است. (همین مقاله: راه‌های برونرفت از خسران) بر اساس [[آیات]] ۱۰۷ ـ ۱۰۹ نحل [[دنیاخواهی]] و [[برگزیدن]] [[زندگی دنیا]] و امور فانی و [[باطل]] بر [[آخرت]] که از ویژگی‌های کافران است، [[توفیق]] [[هدایت]] و [[ایمان]] را از آنان می‌گیرد و [[زیان]] [[آخرتی]] را برایشان به ارمغان می‌آورد<ref>تفسیر سورآبادی، ج ۲، ص۱۳۲۲؛ بیان المعانی، ج ۴، ص۲۵۳.</ref>: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ * لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«آن (عذاب) از این روست که آنها زندگانی دنیا را از جهان واپسین دوست‌تر دارند و اینکه خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند * آنان کسانی هستند که خداوند بر دل‌ها و گوش و دیدگانشان مهر نهاده است و همانانند که غافلند * ناگزیر چنین است که آنان در جهان واپسین زیانکارند» سوره نحل، آیه ۱۰۷-۱۰۹.</ref>. [[قرآن کریم]] جلوه‌های گوناگون [[کفر]] را از عوامل [[خسران]] می‌داند.
#'''[[کفر به خدا]]''': [[آیه]] ۵۲ عنکبوت [[ایمان]] به [[باطل]] و کفر به خدا را سبب خسران می‌داند: {{متن قرآن|قُلْ كَفَىٰ بِٱللَّهِ بَيْنِى وَبَيْنَكُمْ شَهِيدًۭا يَعْلَمُ مَا فِى ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ بِٱلْبَـٰطِلِ وَكَفَرُوا۟ بِٱللَّهِ أُو۟لَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ}}<ref>«بگو: خداوند، میان من و شما گواه بس (که) آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و آنان که به باطل ایمان آورده و به خداوند کفر ورزیده‌اند زیانکارند» سوره عنکبوت، آیه ۵۲.</ref>. به [[باور]] برخی، که این آیه (بدترین) خسران را ویژه [[کافران]] و سبب آن را ایمان به باطل در برابر [[حق]] می‌شناساند<ref>المیزان، ج ۱۶، ص۱۴۰ـ۱۴۱.</ref>. [[قرآن]]، کفر به خدا را در هر چهره‌ای، اعم از کفر * ابتدایی یا کفر ارتدادی، مایه خسران [[دنیا]] و [[آخرت]] می‌داند<ref>جامع البیان، ج ۱۴، ص۲۳۶ـ۲۳۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴.</ref>: {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ * ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ * لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت * آن (عذاب) از این روست که آنها زندگانی دنیا را از جهان واپسین دوست‌تر دارند و اینکه خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند * آنان کسانی هستند که خداوند بر دل‌ها و گوش و دیدگانشان مهر نهاده است و همانانند که غافلند * ناگزیر چنین است که آنان در جهان واپسین زیانکارند» سوره نحل، آیه ۱۰۶-۱۰۹.</ref>
#'''[[کفر به خدا]]''': [[آیه]] ۵۲ عنکبوت [[ایمان]] به [[باطل]] و کفر به خدا را سبب خسران می‌داند: {{متن قرآن|قُلْ كَفَىٰ بِٱللَّهِ بَيْنِى وَبَيْنَكُمْ شَهِيدًۭا يَعْلَمُ مَا فِى ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ بِٱلْبَـٰطِلِ وَكَفَرُوا۟ بِٱللَّهِ أُو۟لَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ}}<ref>«بگو: خداوند، میان من و شما گواه بس (که) آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و آنان که به باطل ایمان آورده و به خداوند کفر ورزیده‌اند زیانکارند» سوره عنکبوت، آیه ۵۲.</ref>. به [[باور]] برخی، که این آیه (بدترین) خسران را ویژه [[کافران]] و سبب آن را ایمان به باطل در برابر [[حق]] می‌شناساند<ref>المیزان، ج ۱۶، ص۱۴۰ـ۱۴۱.</ref>. [[قرآن]]، کفر به خدا را در هر چهره‌ای، اعم از کفر ابتدایی یا کفر ارتدادی، مایه خسران [[دنیا]] و [[آخرت]] می‌داند<ref>جامع البیان، ج ۱۴، ص۲۳۶ـ۲۳۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴.</ref>: {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ * ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ * لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت * آن (عذاب) از این روست که آنها زندگانی دنیا را از جهان واپسین دوست‌تر دارند و اینکه خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند * آنان کسانی هستند که خداوند بر دل‌ها و گوش و دیدگانشان مهر نهاده است و همانانند که غافلند * ناگزیر چنین است که آنان در جهان واپسین زیانکارند» سوره نحل، آیه ۱۰۶-۱۰۹.</ref>
#'''[[شرک]]''': «[[شِرک]]» به معنی [[شریک]]، نصیب و بهره است<ref>التحقیق، ج ۶، ص۴۷ ـ ۴۸، «شرک».</ref>، بنابراین [[مشرک]] کسی است که در [[خلقت]]، اداره و [[تدبیر]] [[جهان]] و [[عبادت]] برای [[خدا]] شریک قرار دهد<ref>انوار العرفان، ج ۸، ص۳۴۴ ـ ۳۴۵.</ref>. برخی درباره نسبت میان [[کفر]] و شرک، کفر را اعم از شرک و سبب اطلاق شرک بر همه [[اقسام کفر]] را فزونی کاربست در آن دانسته‌اند<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۴۵۴.</ref>. گرچه یاد کرد از شرک در کنار کفر، گویای افتراق آن دو در معناست<ref>{{متن قرآن|مَّا يَوَدُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْ أَهْلِ ٱلْكِتَـٰبِ وَلَا ٱلْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍۢ مِّن رَّبِّكُمْ وَٱللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِۦ مَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ ذُو ٱلْفَضْلِ ٱلْعَظِيمِ}} «کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی می‌دهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است» سوره بقره، آیه ۱۰۵.</ref>، برخی [[آیات]]، شرک را کفر و کفر را شرک می‌خوانند. بر این اساس، کفر و شرک از جهت [[انکار حق]] همسویند و [[قرآن]] شرک را ستمی بزرگ: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَـٰنُ لِٱبْنِهِۦ وَهُوَ يَعِظُهُۥ يَـٰبُنَىَّ لَا تُشْرِكْ بِٱللَّهِ إِنَّ ٱلشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌۭ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref> و به شکل کلی، [[ظلم]] را سبب [[خسران]] می‌داند، ازاین‌رو [[خدا]] به [[پیامبران]] هشدار می‌دهد که [[شرک به خدا]] مایه تباه گشتن [[کردار]] شایسته می‌شود و [[مشرک]] را از خاسران قرار می‌دهد: «ولَقَد اُوحِیَ اِلَیکَ واِلَی الَّذینَ مِن قَبلِکَ لـَن اَشرَکتَ لَیَحبَطَنَّ عَمَلُکَ ولَتَکونَنَّ مِنَ الخـسِرین»<ref>جامع البیان، ج ۲۴، ص۱۶؛ التبیان، ج ۹، ص۴۴.</ref>.<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أُوحِىَ إِلَيْكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ}}«و به تو و به پیشینیان تو وحی شده است که اگر شرک بورزی بی‌گمان کردارت از میان خواهد رفت و بی‌شک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.</ref> برخی [[روایات]] در ذیل این [[آیه]]، از [[عذاب]] [[مشرکان]]، بی‌هیچ [[حسابرسی]] سخن می‌گویند<ref>نور الثقلین، ج ۴، ص۴۹۷.</ref> که گویای عمق خسارت آنان است و خدایانی را که آنان به جای خدا می‌خوانند، برایشان [[سود]] نداشته و جز خسارت برایشان به ارمغان نمی‌آورند: {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمْنَـٰهُمْ وَلَـٰكِن ظَلَمُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فَمَآ أَغْنَتْ عَنْهُمْ ءَالِهَتُهُمُ ٱلَّتِى يَدْعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مِن شَىْءٍۢ لَّمَّا جَآءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍۢ}}<ref>«و ما به آنان ستم نکردیم که خود به خویش ستم کردند و چون فرمان پروردگارت دررسید خدایان ایشان که به جای خداوند (به پرستش) می‌خواندند هیچ به کارشان نیآمدند و جز نابودی چیزی بر آنان نیفزودند» سوره هود، آیه ۱۰۱.</ref>.<ref>التبیان، ج ۶، ص۶۲؛ المحرر الوجیز، ج۳، ص۲۰۶.</ref>. در آیه‌ای خدا با بیانی تهدیدآمیز معبودان [[باطل]] را سبب [[زیانکاری]] و از دست رفتن [[سرمایه]] (نفس) [[انسان]] می‌شمرد و آن را زیانی آشکار وصف می‌کند: {{متن قرآن|فَٱعْبُدُوا۟ مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِۦ قُلْ إِنَّ ٱلْخَـٰسِرِينَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْخُسْرَانُ ٱلْمُبِينُ}}<ref>«بنابراین هر چه را می‌خواهید به جای او بپرستید! بگو: بی‌گمان زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و خانواده خویش زیان رسانده‌اند، آگاه باشید که این همان زیان آشکار است» سوره زمر، آیه ۱۵.</ref>؛ <ref>جامع البیان، ج ۲۳، ص۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ التبیان، ج ۹، ص۱۵.</ref>؛ البته [[مشرکان]] مهلت یافته‌اند با [[توبه]] خود از خسارت خویش [[پیشگیری]] کنند و پایان مهلت [[پذیرش توبه]] آنان فرارسیدن [[عذاب الهی]] است<ref>جامع البیان، ج ۸، ص۱۴۵ ـ ۱۴۶؛ ج۲۴، ص۵۸؛ التبیان، ج ۹، ص۱۰۲.</ref>: {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ}}<ref>«و چون عذاب ما را دیدند گفتند: به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به آنچه شریک (خداوند) می‌پنداشتیم کافریم» سوره غافر، آیه ۸۴.</ref> و نیز {{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُۥ يَوْمَ يَأْتِى تَأْوِيلُهُۥ يَقُولُ ٱلَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَآءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَآءَ فَيَشْفَعُوا۟ لَنَآ أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ ٱلَّذِى كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا۟ يَفْتَرُونَ}}<ref>«آیا جز فرجام آن را چشم می‌دارند، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیش‌تر آن را فراموش کرده بودند می‌گویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجی‌هایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده می‌شویم تا جز آن کنیم که پیش‌تر می‌کردیم؟ بی‌گمان (اینان) به خود زیان رساندند و آنچه دروغ می‌بافتند از (چشم) آنان ناپدید شده است» سوره اعراف، آیه ۵۳.</ref> بر این اساس، [[ایمانی]] سودمند است که پیش از دیدن عذاب الهی باشد.
#'''[[شرک]]''': «[[شِرک]]» به معنی [[شریک]]، نصیب و بهره است<ref>التحقیق، ج ۶، ص۴۷ ـ ۴۸، «شرک».</ref>، بنابراین [[مشرک]] کسی است که در [[خلقت]]، اداره و [[تدبیر]] [[جهان]] و [[عبادت]] برای [[خدا]] شریک قرار دهد<ref>انوار العرفان، ج ۸، ص۳۴۴ ـ ۳۴۵.</ref>. برخی درباره نسبت میان [[کفر]] و شرک، کفر را اعم از شرک و سبب اطلاق شرک بر همه [[اقسام کفر]] را فزونی کاربست در آن دانسته‌اند<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۴۵۴.</ref>. گرچه یاد کرد از شرک در کنار کفر، گویای افتراق آن دو در معناست<ref>{{متن قرآن|مَّا يَوَدُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْ أَهْلِ ٱلْكِتَـٰبِ وَلَا ٱلْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍۢ مِّن رَّبِّكُمْ وَٱللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِۦ مَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ ذُو ٱلْفَضْلِ ٱلْعَظِيمِ}} «کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی می‌دهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است» سوره بقره، آیه ۱۰۵.</ref>، برخی [[آیات]]، شرک را کفر و کفر را شرک می‌خوانند. بر این اساس، کفر و شرک از جهت [[انکار حق]] همسویند و [[قرآن]] شرک را ستمی بزرگ: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَـٰنُ لِٱبْنِهِۦ وَهُوَ يَعِظُهُۥ يَـٰبُنَىَّ لَا تُشْرِكْ بِٱللَّهِ إِنَّ ٱلشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌۭ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref> و به شکل کلی، [[ظلم]] را سبب [[خسران]] می‌داند، ازاین‌رو [[خدا]] به [[پیامبران]] هشدار می‌دهد که [[شرک به خدا]] مایه تباه گشتن [[کردار]] شایسته می‌شود و [[مشرک]] را از خاسران قرار می‌دهد: «ولَقَد اُوحِیَ اِلَیکَ واِلَی الَّذینَ مِن قَبلِکَ لـَن اَشرَکتَ لَیَحبَطَنَّ عَمَلُکَ ولَتَکونَنَّ مِنَ الخـسِرین»<ref>جامع البیان، ج ۲۴، ص۱۶؛ التبیان، ج ۹، ص۴۴.</ref>.<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ أُوحِىَ إِلَيْكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ}}«و به تو و به پیشینیان تو وحی شده است که اگر شرک بورزی بی‌گمان کردارت از میان خواهد رفت و بی‌شک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.</ref> برخی [[روایات]] در ذیل این [[آیه]]، از [[عذاب]] [[مشرکان]]، بی‌هیچ [[حسابرسی]] سخن می‌گویند<ref>نور الثقلین، ج ۴، ص۴۹۷.</ref> که گویای عمق خسارت آنان است و خدایانی را که آنان به جای خدا می‌خوانند، برایشان [[سود]] نداشته و جز خسارت برایشان به ارمغان نمی‌آورند: {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمْنَـٰهُمْ وَلَـٰكِن ظَلَمُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فَمَآ أَغْنَتْ عَنْهُمْ ءَالِهَتُهُمُ ٱلَّتِى يَدْعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مِن شَىْءٍۢ لَّمَّا جَآءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍۢ}}<ref>«و ما به آنان ستم نکردیم که خود به خویش ستم کردند و چون فرمان پروردگارت دررسید خدایان ایشان که به جای خداوند (به پرستش) می‌خواندند هیچ به کارشان نیآمدند و جز نابودی چیزی بر آنان نیفزودند» سوره هود، آیه ۱۰۱.</ref>.<ref>التبیان، ج ۶، ص۶۲؛ المحرر الوجیز، ج۳، ص۲۰۶.</ref>. در آیه‌ای خدا با بیانی تهدیدآمیز معبودان [[باطل]] را سبب [[زیانکاری]] و از دست رفتن [[سرمایه]] (نفس) [[انسان]] می‌شمرد و آن را زیانی آشکار وصف می‌کند: {{متن قرآن|فَٱعْبُدُوا۟ مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِۦ قُلْ إِنَّ ٱلْخَـٰسِرِينَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْخُسْرَانُ ٱلْمُبِينُ}}<ref>«بنابراین هر چه را می‌خواهید به جای او بپرستید! بگو: بی‌گمان زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و خانواده خویش زیان رسانده‌اند، آگاه باشید که این همان زیان آشکار است» سوره زمر، آیه ۱۵.</ref>؛ <ref>جامع البیان، ج ۲۳، ص۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ التبیان، ج ۹، ص۱۵.</ref>؛ البته [[مشرکان]] مهلت یافته‌اند با [[توبه]] خود از خسارت خویش [[پیشگیری]] کنند و پایان مهلت [[پذیرش توبه]] آنان فرارسیدن [[عذاب الهی]] است<ref>جامع البیان، ج ۸، ص۱۴۵ ـ ۱۴۶؛ ج۲۴، ص۵۸؛ التبیان، ج ۹، ص۱۰۲.</ref>: {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ}}<ref>«و چون عذاب ما را دیدند گفتند: به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به آنچه شریک (خداوند) می‌پنداشتیم کافریم» سوره غافر، آیه ۸۴.</ref> و نیز {{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُۥ يَوْمَ يَأْتِى تَأْوِيلُهُۥ يَقُولُ ٱلَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَآءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَآءَ فَيَشْفَعُوا۟ لَنَآ أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ ٱلَّذِى كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا۟ يَفْتَرُونَ}}<ref>«آیا جز فرجام آن را چشم می‌دارند، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیش‌تر آن را فراموش کرده بودند می‌گویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجی‌هایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده می‌شویم تا جز آن کنیم که پیش‌تر می‌کردیم؟ بی‌گمان (اینان) به خود زیان رساندند و آنچه دروغ می‌بافتند از (چشم) آنان ناپدید شده است» سوره اعراف، آیه ۵۳.</ref> بر این اساس، [[ایمانی]] سودمند است که پیش از دیدن عذاب الهی باشد.
#'''[[کفر]] به [[آیات الهی]]''': به شکل کلی، [[قرآن کریم]] [[کافران]] به آیات الهی را به عذابی سخت و حبط اعمالشان<ref>جامع البیان، ج ۱۶، ص۲۸ ـ ۲۹؛ التبیان، ج ۹، ص۴۳.</ref> [[وعده]] می‌دهد و آنان را از زیانکارترین به شمار می‌آورد و [[اعمال]] آنان را بی‌ارزش می‌داند<ref>منهج الصادقین، ج ۵، ص۳۷۲ ـ ۳۷۳.</ref>: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا * أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند * آنانند که آیات و لقای پروردگارشان را انکار کردند و کردارهایشان تباه گردید؛ از این رو روز رستخیز ترازویی برای آنان برپا نمی‌داریم» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۵.</ref> به دیده برخی، مراد از «آیَاتِ» [[آیات آفاقی]]، انفسی، [[پیامبران خدا]] و [[معجزات]] آنان است<ref>المیزان، ج ۱۳، ص۴۰۰.</ref>. بعضی آن را [[آیات قرآن]]<ref>منهج الصادقین، ج ۵، ص۲۷۳.</ref> یا [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] [[توحید]] و [[نبوت]] می‌دانند<ref>روح المعانی، ج ۱۶، ص۴۸؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص۳۷۳.</ref>. بر این اساس، [[کفر]] به هریک از موارد یادشده، [[انسان]] را در زمره [[زیانکاران]] می‌نهد: {{متن قرآن|لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«کلیدهای آسمان‌ها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند» سوره زمر، آیه ۶۳.</ref> افزون بر این، [[قرآن]] [[تکذیب آیات الهی]] و [[دعوت انبیاء]] را عامل مستقیم [[خسران]] می‌شمرد و از آن [[پرهیز]] می‌دهد: {{متن قرآن|وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِـَٔايَـٰتِ ٱللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ}}<ref>«و هرگز از کسانی مباش که آیات خداوند را دروغ شمردند که از زیانکاران خواهی شد» سوره یونس، آیه ۹۵.</ref>؛ <ref>التبیان، ج ۵، ص۴۳۱.</ref>. [[تکذیب]] [[آیات خدا]] [[گمراهی]]، در نتیجه خسران و [[محرومیت از بهشت]] و [[مغفرت الهی]] را در پی دارد: {{متن قرآن|سَاءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَأَنْفُسَهُمْ كَانُوا يَظْلِمُونَ * مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَنْ يُضْلِلْ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«بد داستانی است (داستان) کسانی که آیات ما را دروغ شمردند و به خویش ستم می‌ورزیدند * کسانی را که خداوند راهنمایی کند راهیافته‌اند و کسانی را که در گمراهی نهد زیانکارند» سوره اعراف، آیه ۱۷۷-۱۷۸.</ref>؛ <ref>روض الجنان، ج ۹، ص۲۰ ـ ۲۱.</ref> آثار زیانبار تکذیب و کفر، به خسران [[آخرتی]] محدود نمی‌شود و [[زیان]] در [[حیات]] [[دنیایی]] و [[محرومیت]] از [[نعمت‌های خدا]] و [[نزول عذاب]] را نیز در پی دارد: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>
#'''[[کفر]] به [[آیات الهی]]''': به شکل کلی، [[قرآن کریم]] [[کافران]] به آیات الهی را به عذابی سخت و حبط اعمالشان<ref>جامع البیان، ج ۱۶، ص۲۸ ـ ۲۹؛ التبیان، ج ۹، ص۴۳.</ref> [[وعده]] می‌دهد و آنان را از زیانکارترین به شمار می‌آورد و [[اعمال]] آنان را بی‌ارزش می‌داند<ref>منهج الصادقین، ج ۵، ص۳۷۲ ـ ۳۷۳.</ref>: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا * أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند * آنانند که آیات و لقای پروردگارشان را انکار کردند و کردارهایشان تباه گردید؛ از این رو روز رستخیز ترازویی برای آنان برپا نمی‌داریم» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۵.</ref> به دیده برخی، مراد از «آیَاتِ» [[آیات آفاقی]]، انفسی، [[پیامبران خدا]] و [[معجزات]] آنان است<ref>المیزان، ج ۱۳، ص۴۰۰.</ref>. بعضی آن را [[آیات قرآن]]<ref>منهج الصادقین، ج ۵، ص۲۷۳.</ref> یا [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] [[توحید]] و [[نبوت]] می‌دانند<ref>روح المعانی، ج ۱۶، ص۴۸؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص۳۷۳.</ref>. بر این اساس، [[کفر]] به هریک از موارد یادشده، [[انسان]] را در زمره [[زیانکاران]] می‌نهد: {{متن قرآن|لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«کلیدهای آسمان‌ها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند» سوره زمر، آیه ۶۳.</ref> افزون بر این، [[قرآن]] [[تکذیب آیات الهی]] و [[دعوت انبیاء]] را عامل مستقیم [[خسران]] می‌شمرد و از آن [[پرهیز]] می‌دهد: {{متن قرآن|وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِـَٔايَـٰتِ ٱللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ}}<ref>«و هرگز از کسانی مباش که آیات خداوند را دروغ شمردند که از زیانکاران خواهی شد» سوره یونس، آیه ۹۵.</ref>؛ <ref>التبیان، ج ۵، ص۴۳۱.</ref>. [[تکذیب]] [[آیات خدا]] [[گمراهی]]، در نتیجه خسران و [[محرومیت از بهشت]] و [[مغفرت الهی]] را در پی دارد: {{متن قرآن|سَاءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَأَنْفُسَهُمْ كَانُوا يَظْلِمُونَ * مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَنْ يُضْلِلْ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«بد داستانی است (داستان) کسانی که آیات ما را دروغ شمردند و به خویش ستم می‌ورزیدند * کسانی را که خداوند راهنمایی کند راهیافته‌اند و کسانی را که در گمراهی نهد زیانکارند» سوره اعراف، آیه ۱۷۷-۱۷۸.</ref>؛ <ref>روض الجنان، ج ۹، ص۲۰ ـ ۲۱.</ref> آثار زیانبار تکذیب و کفر، به خسران [[آخرتی]] محدود نمی‌شود و [[زیان]] در [[حیات]] [[دنیایی]] و [[محرومیت]] از [[نعمت‌های خدا]] و [[نزول عذاب]] را نیز در پی دارد: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۲

مقدمه

  1. الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۱].
  2. الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۲].
  3. اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ * إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ[۳].
  4. الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۴].

نکات

در آیات فوق این موضوعات مطرح شده است:

  1. خسران اهل کتاب، در صورت کفر آگاهانه و عمدی به پیامبر: وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۵].... الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۶].
  2. دشمنان محمد (ص از حزب شیطان و در زمره خاسران: اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ * إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ[۷]؛ إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ[۸].
  3. قطع پیوند با پیامبر از عوامل خسران (مجمع البیان ج ۱ ص ۱۷۰): وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ[۹].... أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۱۰].[۱۱]

خسران در قرآن

زیانکاری برخاسته از بهره نگرفتن از سرمایه عمر بر اثر کفر و گناه خسران از ریشه «خ ـ س ـ ر» به معنی زیان دیدن[۱۲]، کاستی در داد و ستد و مغبون شدن در آن است[۱۳] که به انسان و کارش نسبت داده می‌شود[۱۴]. برابر فارسی آن زیانکاری است[۱۵]. خسران در امور مادی، بر کاستی و ضرر دلالت می‌کند[۱۶] و در امور روحی و معنوی، معنای گمراهی و نابودی را می‌رساند[۱۷]. گرچه خسران در امور مادی بیشتر به کار می‌رود[۱۸]، به معنای نابودی اصل سرمایه به طور کلی است که بر اثر فزونی کاربست، در از بین رفتن بخشی از سرمایه نیز به کار می‌رود[۱۹]. بیشترین کاربرد آن در قرآن در معنای زیان روحی و معنوی است[۲۰]. «خسر» و دیگر مشتقات آن (خاسرون، اخسرون، خسران، خسار، تخسیر و...) بیش از ۶۰ بار در قرآن یاد شده و به موضوعاتی چون یادکرد از زیانکاران در پهنای تاریخ، عوامل زیانکاری[۲۱] و راه‌های برونرفت از زیانکاری پرداخته‌اند. برخی واژه‌های دیگر نیز در ارتباط با این معنا آمده‌اند؛ مانند فعل «تَبّ» و پاره‌ای مشتقاتش که گویای زیانکاری شخص است[۲۲][۲۳]، مشتقات «غُرم» به معنای زیان در تجارت [۲۴] و مغرم به کسی گفته می‌شود که مالش رایگان از دستش برود[۲۵]. [۲۶] و فعل «خاب» به معنی زیان دید و به خواسته‌اش نرسید[۲۷].[۲۸].

تبیین ماهیت خسران

قرآن کریم همه انسان‌ها را در زیان و سرمایه عمر آنان را رو به تباهی دانسته و تنها مؤمنان و نیکوکاران را که یکدیگر را به پیروی حق سفارش و به پایداری در راه خدا دعوت می‌کنند[۲۹]، از این سرنوشت استثناء کرده است: وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ[۳۰] به گفته برخی مفسران ذیل آیه ۵۶ ذاریات[۳۱]انسان برای عبادت[۳۲] و شناخت[۳۳] خدای یکتا آفریده شده و آیه ۹۹ حجر[۳۴] راه شناخت حقیقی پروردگار را عبادت خدا می‌شناساند و چون انسان عمری معیّن و محدود دارد[۳۵]، هر عملی که سبب اتلاف آن گردد و او را از هدفش (عبادت و شناخت حق) دور سازد، اتلاف سرمایه انسانی را همراه آورده[۳۶] و چون با هیچ چیز جبران نمی‌شود، خسران حقیقی[۳۷] یا به تعبیر قرآن، خسران مبین است[۳۸]: فَٱعْبُدُوا۟ مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِۦ قُلْ إِنَّ ٱلْخَـٰسِرِينَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْخُسْرَانُ ٱلْمُبِينُ[۳۹] برخی سبب آشکار بودن این نوع زیان را روحانی و نفسانی بودن آن دانسته‌اند که پایانی ندارد؛ به خلاف زیان در مال و مقام که پایان دارد[۴۰]. مفسران در بررسی مفهوم خسران در قرآن و مقایسه آن با معنای لغوی، خسران در قرآن را همسو با معنای لغوی آن دانسته‌اند؛ با این تفاوت که خسران در لغت به معنای تباه شدن بخشی یا همه سرمایه مادی انسان است[۴۱]؛ اما خسران در قرآن به معنای تباه شدن مهم‌ترین سرمایه‌های انسانی (صحت و سلامتی، فطرت، عقل سلیم، ایمان و ثواب و عمر) است[۴۲] که در پی ارتکاب گناهان پدید می‌آید و بر اثر آن انسان خود را هلاک می‌سازد[۴۳]. براین اساس، کفر و انجام دادن گناهان سبب تباهی نفس انسانی[۴۴] و محرومیت از بهره‌های رحمت الهی شده و گنه‌پیشگان با بداختیاری خود ـ چونان بازرگانی بد تدبیر که مال خود را تباه می‌کند ـ سرمایه وجود خویش را تباه کرده و در قیامت خود را هلاک[۴۵] و از بهشت محروم و به عذاب الهی گرفتار می‌سازند[۴۶]: قُل لِّمَن مَّا فِى ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ قُل لِّلَّهِ كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ ٱلرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَىٰ يَوْمِ ٱلْقِيَـٰمَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۴۷]، از این‌رو برخی خسران را بازتاب کردار ناشایست انسان‌ها دانسته‌اند که نتیجه‌اش در آخرت پدیدار می‌شود و اندازه آن، وابسته به نوع عمل انسان است[۴۸]. براین‌پایه، می‌شود این نوع خسران برای هر صنفی از انسان‌ها با هر دین و آیین و هرگونه موقعیت اجتماعی رخ دهد.

خسران برای اشخاص گوناگون شدت و ضعف دارد، از این‌رو قرآن برخی را مانند کسانی که به سبب خودبینی، اعمال ناشایست خود را نیک و شایسته می‌پندارند، از دیگر زیانکاران زیانکارتر می‌داند[۴۹]: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا[۵۰] مفسران در باره «اخسرین» و «اخسرون» افعل تفضیل متفاوت سخن گفته‌اند: بیشتر آنها آن را دارای معنای تفضیلی دانسته[۵۱] و با توجه به سیاق هریک از آیات، به سبب تفضیل آن نیز اشاره کرده‌اند[۵۲]. برخی در سبب شدید بودن زیانکاری کسانی که مصداق آیات پیش گفته هستند گفته‌اند: گرفتاران به این نوع خسران، تمام سرمایه مادی و معنوی خویش را هزینه کرده و به‌جایش جز انحراف و گمراهی، در نتیجه عذاب همیشگی، به دست نمی‌آورند[۵۳]؛ اما چون انحراف و گمراهی خود را کجروی نمی‌دانند، برای اصلاح کردار خویش گام بر نمی‌دارند و برای همیشه در گمراهی خواهند بود. برخی بر اساس حدیث «من سن سنة سیئة عمل بها کان علیه وزرها و وزر من عمل بها»[۵۴] که به شریک بودن مبدع سنت بد در عذاب عمل کنندگان به آن اشاره دارد، سبب شدت زیانکاری بعضی را تحمل زیانکاری پیروانشان، افزون بر زیانکاری خود دانسته‌اند[۵۵]. در مقابل، بعضی اخسر را به معنای اسم فاعل دانسته‌اند[۵۶]. تفاوت تعبیر به اخسرون و خاسرون در دو آیه به ظاهر مشابه لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ هُمُ ٱلْأَخْسَرُونَ[۵۷] و لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ[۵۸] می‌تواند مؤید این معنا باشد.[۵۹].

یادکرد قرآن از برخی زیانکاران

قرآن کریم به شکل کلی از عذاب ساکنان شهرها و محله‌هایی خبر می‌دهد که از حدود الهی گذشته و نبوت پیامبران خدا را انکار کردند و پایان کار آنان را زیانکاری در دنیا و آخرت می‌داند[۶۰]: وَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِيدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُكْرًا * فَذَاقَتْ وَبَالَ أَمْرِهَا وَكَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهَا خُسْرًا[۶۱] مفسران خسارت آخرتی آنان را گرفتار شدنشان در عذاب الهی دانسته‌اند[۶۲]. افزون بر این، قرآن از برخی کسان و امت‌ها که دچار زیان شده‌اند، به شکل خاص گزارش می‌دهد.

  1. قابیل: وی بر اثر هوای نفس به قتل برادرش دست زد که خسران دنیا و آخرت را برای او در پی داشت[۶۳]: فَطَوَّعَتْ لَهُۥ نَفْسُهُۥ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُۥ فَأَصْبَحَ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ[۶۴]
  2. قوم نوح: نوح از قومش به جهت نافرمانی و پیروی از مترفان شکایت کرده است که اموال و اولادشان جز خسارت برای آنان به بار نیاوردند: قَالَ نُوحٌۭ رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِى وَٱتَّبَعُوا۟ مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُۥ وَوَلَدُهُۥٓ إِلَّا خَسَارًۭا[۶۵] برخی «خساراً» در آیه را به معنی هلاک همه سرمایه و آن را با خسران ـ که بر از بین رفتن بخشی از سرمایه نیز اطلاق می‌شود ـ متفاوت دانسته‌اند[۶۶].
  3. نمرودیان: قرآن از خسران نمرودیان که به هدف مجازات ابراهیم(ع) بدترین نوع آن (آتش) را برای وی فراهم آوردند، سخن می‌گوید و زیان را متوجه خودشان می‌داند: وَأَرَادُوا۟ بِهِۦ كَيْدًۭا فَجَعَلْنَـٰهُمُ ٱلْأَخْسَرِينَ[۶۷] برخی در باره شدت خسران آنان گفته‌اند که خدا ناتوان‌ترین مخلوق (پشه) را بر آنها مسلط کرد، تا با مکیدن خونشان آنان را هلاک گرداند[۶۸]. در سبب زیانکارتر بودن نمرودیان نیز گفته شده دو زیان برده‌اند: زیانی که براثر نابودی مکر و بی‌نتیجه بودن تلاششان دامنگیر آنان شد؛ زیانی که از نجات یافتن و حفظ ابراهیم(ع) آشکار گشت[۶۹]. برخی نیز در سبب زیانکارتر بودن آنان در سنجش با دیگر زیانکاران گفته‌اند تلاششان برهان قاطعی بر بطلان سیره آنان و حقانیت ابراهیم(ع) در ادعایش و بالا رفتن درجه آن حضرت و سبب عذاب شدید برای آنان بود[۷۰].
  4. قوم شعیب: قرآن در پاسخ به تکذیب کنندگان شعیب(ع) که پیروان او را زیانکار می‌دانستند[۷۱] خود آنان را زیانکار می‌خواند: ٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ شُعَيْبًۭا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا۟ فِيهَا ٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ شُعَيْبًۭا كَانُوا۟ هُمُ ٱلْخَـٰسِرِينَ[۷۲] در پی این تکذیب، عذاب الهی آنان را فراگرفت، به گونه‌ای که اثری از آنها نماند، از این رو از زیانکاران در دنیا و آخرت گشتند. در مقابل، پیروان شعیب از سود برندگان بودند[۷۳].
  5. قوم موسی: موسی(ع) قومش را به ورود به سرزمین مقدس دستور داد و عدم ورود آنان را سبب خسرانشان دانست: يَـٰقَوْمِ ٱدْخُلُوا۟ ٱلْأَرْضَ ٱلْمُقَدَّسَةَ ٱلَّتِى كَتَبَ ٱللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا۟ عَلَىٰٓ أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا۟ خَـٰسِرِينَ[۷۴] در تبیین خسران آنان گفته شده که درآمدن آنان به سرزمین مقدّس، همانند نماز، روزه و...، بر آنان واجب بود و چون از اطاعت این حکم سرباز زدند، در تحصیل ثواب الهی دچار زیان شدند[۷۵]. در مقابل، برخی خسران آنان را زیان در بهره از زندگی مادی دانسته‌اند که با ورود به سرزمین مقدس به دست می‌آمد[۷۶]. دیدگاه سوم در این باره، تفسیر آن به زیان در دنیا و آخرت است[۷۷].
  6. اعراب جاهلی: قرآن در آیه ۱۴۰ انعام از زیانکار بودن عرب‌های روزگار جاهلی که نابخردانه فرزندان دختر[۷۸] خود را می‌کشتند و آنچه را خدا روزی‌شان کرده بود با افترا بر او، بر خود حرام می‌کردند، خبر داده و آنان را گمراه می‌خواند: قَدْ خَسِرَ ٱلَّذِينَ قَتَلُوٓا۟ أَوْلَـٰدَهُمْ سَفَهًۢا بِغَيْرِ عِلْمٍۢ وَحَرَّمُوا۟ مَا رَزَقَهُمُ ٱللَّهُ ٱفْتِرَآءً عَلَى ٱللَّهِ قَدْ ضَلُّوا۟ وَمَا كَانُوا۟ مُهْتَدِينَ[۷۹]. برخی آیه را در شأن دو قبیله ربیعه و مضر دانسته‌اند که در دوره جاهلیت دختران خود را از ترس اسارت و گرسنگی زنده به گور می‌کردند[۸۰]. بعضی سبب خسران اینان را نکوهش شدید در دنیا و عذاب بزرگ در آخرت دانسته‌اند[۸۱].
  7. یهودیان دوران پیامبر: اهل کتاب دوره پیامبر(ص) با آنکه به جهت یادکرد نشانه‌های حضرت در تورات و انجیل[۸۲] او را کاملاً می‌شناختند، نبوت وی را انکار می‌کردند و قرآن آنان را زیانکار می‌داند: ٱلَّذِينَ ءَاتَيْنَـٰهُمُ ٱلْكِتَـٰبَ يَعْرِفُونَهُۥ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمُ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۸۳] بر اساس روایتی ذیل این آیه و در تبیین زیانکاری آنان، همه انسان‌های کافر و مسلمان در بهشت و جهنم منازلی دارند که بر اثر اعمالشان منازل بهشتی اهل آتش را به بهشتیان و در مقابل، منازل جهنمی آنان را به اهل آتش می‌دهند[۸۴].
  8. ابولهب: سوره مسد که در توبیخ ابولهب فرود آمده، از خسران همیشگی او خبر می‌دهد: بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَـٰنِ ٱلرَّحِيمِ تَبَّتْ يَدَآ أَبِى لَهَبٍۢ وَتَبَّ[۸۵] مفسران تب را در این آیه به معنای زیان و هلاک دانسته‌اند[۸۶]. بر این‌پایه، سرمایه و اموال بسیار ابولهب نتوانست او را در مقابله با زیانش توانمند سازد[۸۷].[۸۸] در شأن نزول این سوره گفته شده وقتی پیامبر اکرم(ص) روی کوه صفا فریاد برآورد و مردم را به دور خود گردآورد و آنان را از عذاب الهی برحذر داشت، ابولهب با بی‌ارزش خواندن دعوت حضرت برای وی خسران در تمام روز را آرزو کرد که این سوره نازل شد و خود او را زیانکار در دنیا و آخرت خواند[۸۹].[۹۰].

عوامل خسران

بر اساس آیات قرآن عواملی را می‌توان برای خسران برشمرد.

کفر

کفر در برابر ایمان و به معنای انکار خدا و لازمِ آن، ناسپاسی در برابر نعمت‌های اوست[۹۱]. کافران به سبب ناسپاسی در برابر نعمت‌های مادی و معنوی خدا، خویشتن را به فسق و عصیان می‌آلایند و کردار ناشایست آنان خسرانشان را در پی دارد[۹۲]. خدا در آیه ۳۹ فاطر پیامد ناگوار کفر را از شخص کافر دانسته و از شدت نفرت الهی درباره کافران خبر می‌دهد و کفر آنان را سبب افزایش خسارت آنان می‌خواند[۹۳]: هُوَ ٱلَّذِى جَعَلَكُمْ خَلَـٰٓئِفَ فِى ٱلْأَرْضِ فَمَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُۥ وَلَا يَزِيدُ ٱلْكَـٰفِرِينَ كُفْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتًۭا وَلَا يَزِيدُ ٱلْكَـٰفِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًۭا[۹۴]. افزون بر این، پیروی از کافران نیز از عوامل خسران: يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن تُطِيعُوا۟ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ يَرُدُّوكُمْ عَلَىٰٓ أَعْقَـٰبِكُمْ فَتَنقَلِبُوا۟ خَـٰسِرِينَ[۹۵] و در مقابل، ایمان به خدا از اسباب نجات انسان از خسران دانسته شده است. (همین مقاله: راه‌های برونرفت از خسران) بر اساس آیات ۱۰۷ ـ ۱۰۹ نحل دنیاخواهی و برگزیدن زندگی دنیا و امور فانی و باطل بر آخرت که از ویژگی‌های کافران است، توفیق هدایت و ایمان را از آنان می‌گیرد و زیان آخرتی را برایشان به ارمغان می‌آورد[۹۶]: ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ * لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۹۷]. قرآن کریم جلوه‌های گوناگون کفر را از عوامل خسران می‌داند.

  1. کفر به خدا: آیه ۵۲ عنکبوت ایمان به باطل و کفر به خدا را سبب خسران می‌داند: قُلْ كَفَىٰ بِٱللَّهِ بَيْنِى وَبَيْنَكُمْ شَهِيدًۭا يَعْلَمُ مَا فِى ٱلسَّمَـٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ بِٱلْبَـٰطِلِ وَكَفَرُوا۟ بِٱللَّهِ أُو۟لَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ[۹۸]. به باور برخی، که این آیه (بدترین) خسران را ویژه کافران و سبب آن را ایمان به باطل در برابر حق می‌شناساند[۹۹]. قرآن، کفر به خدا را در هر چهره‌ای، اعم از کفر ابتدایی یا کفر ارتدادی، مایه خسران دنیا و آخرت می‌داند[۱۰۰]: مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ * ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ * لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۱۰۱]
  2. شرک: «شِرک» به معنی شریک، نصیب و بهره است[۱۰۲]، بنابراین مشرک کسی است که در خلقت، اداره و تدبیر جهان و عبادت برای خدا شریک قرار دهد[۱۰۳]. برخی درباره نسبت میان کفر و شرک، کفر را اعم از شرک و سبب اطلاق شرک بر همه اقسام کفر را فزونی کاربست در آن دانسته‌اند[۱۰۴]. گرچه یاد کرد از شرک در کنار کفر، گویای افتراق آن دو در معناست[۱۰۵]، برخی آیات، شرک را کفر و کفر را شرک می‌خوانند. بر این اساس، کفر و شرک از جهت انکار حق همسویند و قرآن شرک را ستمی بزرگ: وَإِذْ قَالَ لُقْمَـٰنُ لِٱبْنِهِۦ وَهُوَ يَعِظُهُۥ يَـٰبُنَىَّ لَا تُشْرِكْ بِٱللَّهِ إِنَّ ٱلشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌۭ[۱۰۶] و به شکل کلی، ظلم را سبب خسران می‌داند، ازاین‌رو خدا به پیامبران هشدار می‌دهد که شرک به خدا مایه تباه گشتن کردار شایسته می‌شود و مشرک را از خاسران قرار می‌دهد: «ولَقَد اُوحِیَ اِلَیکَ واِلَی الَّذینَ مِن قَبلِکَ لـَن اَشرَکتَ لَیَحبَطَنَّ عَمَلُکَ ولَتَکونَنَّ مِنَ الخـسِرین»[۱۰۷].[۱۰۸] برخی روایات در ذیل این آیه، از عذاب مشرکان، بی‌هیچ حسابرسی سخن می‌گویند[۱۰۹] که گویای عمق خسارت آنان است و خدایانی را که آنان به جای خدا می‌خوانند، برایشان سود نداشته و جز خسارت برایشان به ارمغان نمی‌آورند: وَمَا ظَلَمْنَـٰهُمْ وَلَـٰكِن ظَلَمُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فَمَآ أَغْنَتْ عَنْهُمْ ءَالِهَتُهُمُ ٱلَّتِى يَدْعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مِن شَىْءٍۢ لَّمَّا جَآءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍۢ[۱۱۰].[۱۱۱]. در آیه‌ای خدا با بیانی تهدیدآمیز معبودان باطل را سبب زیانکاری و از دست رفتن سرمایه (نفس) انسان می‌شمرد و آن را زیانی آشکار وصف می‌کند: فَٱعْبُدُوا۟ مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِۦ قُلْ إِنَّ ٱلْخَـٰسِرِينَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْخُسْرَانُ ٱلْمُبِينُ[۱۱۲]؛ [۱۱۳]؛ البته مشرکان مهلت یافته‌اند با توبه خود از خسارت خویش پیشگیری کنند و پایان مهلت پذیرش توبه آنان فرارسیدن عذاب الهی است[۱۱۴]: فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ[۱۱۵] و نیز هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُۥ يَوْمَ يَأْتِى تَأْوِيلُهُۥ يَقُولُ ٱلَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَآءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَآءَ فَيَشْفَعُوا۟ لَنَآ أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَيْرَ ٱلَّذِى كُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا۟ يَفْتَرُونَ[۱۱۶] بر این اساس، ایمانی سودمند است که پیش از دیدن عذاب الهی باشد.
  3. کفر به آیات الهی: به شکل کلی، قرآن کریم کافران به آیات الهی را به عذابی سخت و حبط اعمالشان[۱۱۷] وعده می‌دهد و آنان را از زیانکارترین به شمار می‌آورد و اعمال آنان را بی‌ارزش می‌داند[۱۱۸]: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا * أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا[۱۱۹] به دیده برخی، مراد از «آیَاتِ» آیات آفاقی، انفسی، پیامبران خدا و معجزات آنان است[۱۲۰]. بعضی آن را آیات قرآن[۱۲۱] یا ادله عقلی و نقلی توحید و نبوت می‌دانند[۱۲۲]. بر این اساس، کفر به هریک از موارد یادشده، انسان را در زمره زیانکاران می‌نهد: لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۱۲۳] افزون بر این، قرآن تکذیب آیات الهی و دعوت انبیاء را عامل مستقیم خسران می‌شمرد و از آن پرهیز می‌دهد: وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِـَٔايَـٰتِ ٱللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ[۱۲۴]؛ [۱۲۵]. تکذیب آیات خدا گمراهی، در نتیجه خسران و محرومیت از بهشت و مغفرت الهی را در پی دارد: سَاءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَأَنْفُسَهُمْ كَانُوا يَظْلِمُونَ * مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَنْ يُضْلِلْ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۱۲۶]؛ [۱۲۷] آثار زیانبار تکذیب و کفر، به خسران آخرتی محدود نمی‌شود و زیان در حیات دنیایی و محرومیت از نعمت‌های خدا و نزول عذاب را نیز در پی دارد: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۱۲۸]
  4. کفر به ایمان: برخی آیات از کفر به ایمان سخن می‌رانند[۱۲۹]. (مائده / ۵، ۵) بر این پایه، سرباز زدن از ایمان به خدا و یگانگی او و سرپیچی از فرامین و نواهی‌اش، به انسان سود نمی‌رساند و در آخرت از زیانکاران خواهد بود: ٱلْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ ٱلطَّيِّبَـٰتُ وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُوا۟ ٱلْكِتَـٰبَ حِلٌّۭ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّۭ لَّهُمْ وَٱلْمُحْصَنَـٰتُ مِنَ ٱلْمُؤْمِنَـٰتِ وَٱلْمُحْصَنَـٰتُ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُوا۟ ٱلْكِتَـٰبَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَآ ءَاتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَـٰفِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِىٓ أَخْدَانٍۢ وَمَن يَكْفُرْ بِٱلْإِيمَـٰنِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُۥ وَهُوَ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ[۱۳۰] مفسران درباره معنای کفر به ایمان به تفصیل سخن گفته‌اند. امام صادق(ع) منظور از «کفر به ایمان» را ترک هر عملی دانسته که انسان به درستی آن اذعان دارد؛ ولی در انجام دادنش کوتاهی کند[۱۳۱] که این خود، به سست‌انگاری در تکالیف دینی و به ترک تدریجی ایمان به شکل کامل می‌انجامد، در نتیجه زیانکاری در آخرت را در پی می‌آورد[۱۳۲]. برپایه روایت، انکار ولایت علی(ع) نیز از مصادیق کفر به ایمان است[۱۳۳]. نه تنها کفر به ایمان، تزلزل در ایمان نیز سبب خسران انسان‌ها در دنیا و آخرت است: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ[۱۳۴] این آیه درباره کسانی است که خدا را با شک می‌پرستند و هرگاه خیری به آنان برسد و زندگی فراخی داشته باشند و اسباب دنیا برایشان فراهم باشد، ایمانشان به ظاهر مستحکم گشته و به دین اسلام پای‌بند و زمانی که گرفتار بلا می‌شوند و زندگی بر آنان سخت می‌گردد، روی برتافته و کافر می‌گردند[۱۳۵]؛ چنین ایمان لرزانی جز خسران برای صاحبش در پی ندارد که قرآن از آن به خسران مبین یاد کرده است. مفسران جمله خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ را متفاوت تفسیر کرده‌اند که آن را می‌توان در دست نیافتن به خواسته خود، غنیمت نبردن، عزت نیافتن در دنیا، عقاب براثر نفاق و از دست دادن ثواب و بهشت در آخرت خلاصه کرد[۱۳۶].
  5. انکار آخرت: انکار رستاخیز و مجازات آخرتی، به نفی دعوت پیامبران، در نتیجه انکار خدا می‌انجامد، از این‌رو قرآن کریم از خسران حتمی منکران آخرت گزارش می‌دهد که تنها هنگام فرارسیدن قیامت بیدار می‌شوند و درحالی که کوله‌بار گناه بر دوش آنان سنگینی می‌کند، بر کرده خود افسوس می‌خورند[۱۳۷]: قَدْ خَسِرَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِلِقَآءِ ٱللَّهِ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتْهُمُ ٱلسَّاعَةُ بَغْتَةًۭ قَالُوا۟ يَـٰحَسْرَتَنَا عَلَىٰ مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَىٰ ظُهُورِهِمْ أَلَا سَآءَ مَا يَزِرُونَ[۱۳۸]؛ [۱۳۹]. بر اساس آیات ۴ ـ ۵ سوره نمل خدا کردار ناشایست کسانی را که به آخرت ایمان ندارند، برای آنان نیک جلوه داده و چون زندگی را بی‌هدف می‌دانند، همیشه سرگردان خواهند بود، در نتیجه گرفتار بدترین عذاب‌ها در آخرت و از زیانکاران می‌شوند: إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ[۱۴۰].[۱۴۱].

پیروی از شیطان و هوای نفس

ابلیس پس از رانده شدن از بهشت بر گمراه کردن انسان‌ها سوگند خورده[۱۴۲] و با وسوسه‌های خویش کوشیده و می‌کوشد آنان را به آرزوهای باطل بیالاید و به سمت گناه گرایش دهد[۱۴۳]، تا آفرینش خدا را دگرگون سازند و اوامر و نواهی الهی را زیر پا گذارند، پس پیروی از ابلیس، انسان‌ها را دستخوش خسرانی آشکار می‌کند: وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَـَٔامُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ ءَاذَانَ ٱلْأَنْعَـٰمِ وَلَـَٔامُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ ٱللَّهِ وَمَن يَتَّخِذِ ٱلشَّيْطَـٰنَ وَلِيًّۭا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًۭا مُّبِينًۭا[۱۴۴][۱۴۵]. در حقیقت، شیطان در برابر هدف غایی آفرینش انسان ایستاده و با چیره شدن بر پیروانش نام خدا را از یادشان می‌برد و آنان را در زمره زیانکاران می‌نهد[۱۴۶]. قرآن از آنان به «حزب شیطان» یاد و زیانکارشان معرفی می‌کند: ٱسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ ٱلشَّيْطَـٰنُ فَأَنسَىٰهُمْ ذِكْرَ ٱللَّهِ أُو۟لَـٰٓئِكَ حِزْبُ ٱلشَّيْطَـٰنِ أَلَآ إِنَّ حِزْبَ ٱلشَّيْطَـٰنِ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ[۱۴۷][۱۴۸]. در آیات ۲۲ ـ ۲۵ فصّلت گمان بیجای گناهکارانی یاد می‌شود که می‌پندارند خدا نافرمانی آنان را نمی‌بیند و این خیال نادرست را مایه خسران آنان می‌داند و از همدمی شیطان با آنان که کردار زشتشان را زیبا جلوه می‌دهند، به جای هدایتگران و از غرق گناه بودن آنان سخن می‌راند و آنان را زیانکار می‌خواند. قرآن، آلودگی به گناه و خوهای شیطانی را در برابر تزکیه و سبب خسران و ناکامی نفس انسانی می‌داند: وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا[۱۴۹]؛ [۱۵۰]، آن‌گونه که قابیل با پیروی از هوای نفس برادرش را کشت و از زیانکاران شد: فَطَوَّعَتْ لَهُۥ نَفْسُهُۥ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُۥ فَأَصْبَحَ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ[۱۵۱].[۱۵۲].[۱۵۳].

افترا به خدا

نسبت دادن باورها و تشریع احکامی باطل به خدا، بی‌دلیل و برهان، زمینه خسران در دنیا و آخرت را فراهم می‌آورد: وَذَٰلِكُمْ ظَنُّكُمُ ٱلَّذِى ظَنَنتُم بِرَبِّكُمْ أَرْدَىٰكُمْ فَأَصْبَحْتُم مِّنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ[۱۵۴].[۱۵۵]، ازاین‌رو کسانی که باورهای خودساخته خویش را به خدا نسبت می‌دهند، خود را از نعمت‌های خدادادی محروم ساخته و زیان دنیا و آخرت را به جان می‌خرند: قَدْ خَسِرَ ٱلَّذِينَ قَتَلُوٓا۟ أَوْلَـٰدَهُمْ سَفَهًۢا بِغَيْرِ عِلْمٍۢ وَحَرَّمُوا۟ مَا رَزَقَهُمُ ٱللَّهُ ٱفْتِرَآءً عَلَى ٱللَّهِ قَدْ ضَلُّوا۟ وَمَا كَانُوا۟ مُهْتَدِينَ[۱۵۶] این آیه درباره کسانی است که فرزندان خود را از روی نادانی، ازترس فقر و برای فرار از ننگ به قتل رسانده، در نتیجه خود را از نعمت فرزندان در این دنیا محروم می‌سازند و خسران آخرتی را نیز برای خود می‌خرند[۱۵۷]. گروهی نیز برخی نعمت‌های حلال خدا را به پندار باطل خود حرام شمرده[۱۵۸] و دسته‌ای از چارپایان و کشت‌ها را بر خود حرام کردند؛ اینان افزون بر محرومیت از این نعمت‌ها، به جهت افترا به خدا سزاوار عذاب شدند[۱۵۹]. برخی نیز با ادعای وجود شریکی برای خدا، به او دروغ و افتراء می‌بندند[۱۶۰] و خود را از رحمت الهی محروم ساخته و زیان می‌بینند[۱۶۱]: أُو۟لَـٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا۟ يَفْتَرُونَ[۱۶۲] اینان نه تنها برای خدا به شریک معتقد می‌شوند، دیگران را از راه خدا باز داشته؛ حتی از اموال خود در این جهت هزینه می‌کنند. جمله وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ در ۷ آیه و به مناسبت‌های مختلفی یادشده که در دو مورد، افترا زنندگان را از زیانکاران دانسته است. مفسران، آن را ناپدید شدن بت‌هایی دانسته‌اند که آنها را شریک خدا و شفیعان خود نزد او می‌دانستند، به گونه‌ای که نمی‌توانند آنان را بیابند و سودی از آنها به‌دست آورند[۱۶۳]، بنابراین عبادت بت‌ها و خدماتشان به آنها بی‌هیچ دستاوردی، از بین رفتن سرمایه نفسشان را برای آنان در پی دارد که بر عکس سرمایه مادی، جبران‌ناپذیر است [۱۶۴].[۱۶۵] در داستان جدل موسی(ع) و ساحران نیز آن حضرت به ایشان گوشزد می‌کرد به خدا دروغ مبندند که به عذابی سخت هلاک می‌گردند و به خواسته‌شان دست نیافته و زیان می‌بینند: قَالَ لَهُم مُّوسَىٰ وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا۟ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًۭا فَيُسْحِتَكُم بِعَذَابٍۢ وَقَدْ خَابَ مَنِ ٱفْتَرَىٰ[۱۶۶].[۱۶۷].[۱۶۸].

نفاق

قرآن، اعمال منافقان را به جهت دروغشان در ادعای همراهی با مؤمنان تباه می‌داند و آنان را از زیانکاران به شمار می‌آورد[۱۶۹]: وَيَقُولُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَهَـٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِينَ أَقْسَمُوا۟ بِٱللَّهِ جَهْدَ أَيْمَـٰنِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَـٰلُهُمْ فَأَصْبَحُوا۟ خَـٰسِرِينَ[۱۷۰] مفسران، زیانکاری آنان در دنیا را رسوایی‌شان براثر آشکار شدن دروغگویی آنان و در آخرت، به جهت جهنمی شدنشان و به ارث بردن منزل‌های بهشتی آنان از سوی مؤمنان دانسته‌اند[۱۷۱]. برخی منافقان را ازاین‌رو از زیانکاران دانسته‌اند که دستورهای الهی را برای رضای او انجام نمی‌دهند، در نتیجه ثواب الهی را از دست داده و به جای آن عقاب خدا را به دست آورده‌اند[۱۷۲]. بعضی دیگر، خسران آنان را بر اثر عصیان و عدم توجه به نهی الهی و نیافتن اطمینان قلبی به وعده فتح خدا دانسته‌اند[۱۷۳]. برخی نیز منافقان را فاقد خلوص نیت خوانده‌اند که براثر آن، کردار نیکشان تباه گشته و از آن سودی نمی‌برند[۱۷۴]. بعضی نیز حقیقت نفاق و کفر را یکی و تنها آنها را در نمود ظاهری‌شان متفاوت می‌دانند[۱۷۵]، ازاین‌رو خدا منافقان را کنار اهل کفر به آتش جهنم وعده داده و آنان را به گذشتگانی مانند می‌کند که اعمالشان پس از غرق شدن در باطل تباه می‌گردد و زیانکار خواهند بود: وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ * كَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا أُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ[۱۷۶][۱۷۷]. منافقان در برابر تلاش‌هایشان در دنیا و اعمال به ظاهر نیکشان به جای پاداش، سزاوار عقاب‌اند که خسرانی بزرگ است[۱۷۸].[۱۷۹].

ستمکاری

ستمکاران در چندین آیه از زیانکاران خوانده شده‌اند؛ حتی قرآن که مایه رحمت و رهایی از جهالت و گمراهی برای مؤمنان است، ستمگران را جز زیان نمی‌افزاید: وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٌۭ وَرَحْمَةٌۭ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ ٱلظَّـٰلِمِينَ إِلَّا خَسَارًۭا[۱۸۰]؛[۱۸۱]. برخی از این‌رو قرآن را برای ظالمان مایه خسارت دانسته‌اند که بر اثر کفر، ظلم * و نفاق، خمیرمایه وجودشان دگرگون می‌شود و هر جا نور حق را بیابند، به ستیز با آن بر می‌خیزند و این حق‌ستیزی بر پلیدی آنان افزوده و روح سرکشی را در آنان نیرومند می‌کند و بر گمراهی‌شان می‌افزاید[۱۸۲]. برپایه آیاتی، ستمکاران در قیامت ناامید و زیانکارند: وَعَنَتِ ٱلْوُجُوهُ لِلْحَىِّ ٱلْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًۭا[۱۸۳]؛ [۱۸۴]. ظلم در این آیه به شرک و کفر و نسبت‌های ناروا به خدا و ارتکاب گناه تفسیر شده است[۱۸۵]. ستمکاران در روز قیامت با ترس از گوشه چشم خود به جهنم می‌نگرند و مؤمنان می‌گویند که زیانکاران، خویش و خانواده خود را باخته‌اند و در عذابی ثابت و همیشگی می‌مانند: وَتَرَىٰهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَـٰشِعِينَ مِنَ ٱلذُّلِّ يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِىٍّۢ وَقَالَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِنَّ ٱلْخَـٰسِرِينَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ أَلَآ إِنَّ ٱلظَّـٰلِمِينَ فِى عَذَابٍۢ مُّقِيمٍۢ[۱۸۶][۱۸۷]. ستمکاری، سبکی میزان اعمال را به دنبال دارد. بر این اساس، کسانی که کفّه ترازوی اعمال نیکشان بر اثر ستمکاری و روی‌گردانی از آیات الهی سبک باشد، در قیامت به هنگام حسابرسی، شاهد زیان خویش از رحمت و پاداش الهی بوده و به عذاب الهی گرفتار می‌شوند: وَمَنْ خَفَّتْ مَوَٰزِينُهُۥ فَأُو۟لَـٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُم بِمَا كَانُوا۟ بِـَٔايَـٰتِنَا يَظْلِمُونَ[۱۸۸][۱۸۹]. اعمال بد آنان بر اثر گناهان بسیارشان غلبه کرده و طاعات اندکشان را نیز باطل می‌سازد، تا آنکه به تدریج عمر گرانمایه را از دست داده و زیان آتش جهنم را برای همیشه می‌خرند: وَمَنْ خَفَّتْ مَوَٰزِينُهُۥ فَأُو۟لَـٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓا۟ أَنفُسَهُمْ فِى جَهَنَّمَ خَـٰلِدُونَ[۱۹۰][۱۹۱]. افزون بر این، قرآن از زیانکاری گناهکارانی که امر الهی را فرمان نمی‌برند[۱۹۲] پیمان‌شکنان، مفسدان و قطع کنندگان رحم[۱۹۳] و کسانی که از مکر الهی ایمنی حس می‌کنند و از کسانی سخن می‌گوید که جز اسلام دینی را برگزینند[۱۹۴].[۱۹۵].

راه‌های برونرفت از خسران

از آنجا که خسران مفهومی آخرتی است و به تباه کردن فرصت زندگی اشاره دارد، می‌توان گفت همه انسان‌ها به گونه‌ای در معرض آن هستند: إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ[۱۹۶] قرآن کریم برای برونرفت از خسران، راه‌هایی را پیشنهاد می‌کند.

  1. ایمان و عمل صالح: بر اساس مفاد سوره عصر، تنها مؤمنان و صالحان از زیان رهیده‌اند و عمرشان بیهوده نمی‌گذرد: إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ[۱۹۷].[۱۹۸]، ازاین‌رو در آیه ۶۲ بقره پاداش مؤمنان به خدا و آخرت و کسانی را که کارهای شایسته انجام می‌دهند، نزد خدا محفوظ دانسته و از نداشتن ترس و اندوهگین نبودن آنان در قیامت خبر می‌دهد[۱۹۹]: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۲۰۰]. خدا به آنان حیات طیب می‌بخشد و به آنها بر پایه بهترین کارشان پاداش می‌دهد[۲۰۱]، بنابراین کردار واعتقاداتی که از ایمان سر چشمه می‌گیرند، مانند پذیرش ولایت خدا[۲۰۲]، تقوا[۲۰۳]، تزکیه نفس[۲۰۴]، پذیرش وحی و پیروی از آن[۲۰۵]، سفارش به حق و صبر و بردباری از عوامل دور ماندن از خسران آخرتی دانسته شده‌اند.
  2. اسلام: براساس آیه ۸۵ آل‌عمران نپذیرفتن دین اسلام، مانع قبولی اعمال شده و انسان را در قیامت از زیانکاران قرار می‌دهد: وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ ٱلْإِسْلَـٰمِ دِينًۭا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ[۲۰۶] برخی نزول آیه را در شأن منافقانی مانند حارث بن سوید انصاری می‌دانند که به پیامبر(ص) ایمان آوردند و پس از آن مرتد شدند[۲۰۷]. بسیاری از مفسران، اسلام را در این آیه به معنای دین اسلام دانسته‌اند. بر این اساس، با آمدن اسلام همه دین‌ها نسخ شدند و تنها دین پذیرفته اسلام است[۲۰۸].
  3. آمرزش و رحمت خدا: از دیگر راه‌های برونرفت از خسران، توبه از کردار ناشایست است. بر اساس آیه ۲۳ اعراف آدم و حوا(ع) پس از ترک اَوْلی در برابر خدای متعالی توبه کرده و به ظلم به خود اعتراف و از خدا پذیرش توبه و رحمت او را درخواست کردند و بی‌پذیرش توبه از سوی خدا و عدم شمول رحمت او، خود را از زیانکاران دانستند[۲۰۹]: قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ[۲۱۰]؛ همچنین گروهی از بنی اسرائیل که در غیاب موسی(ع) گوساله‌پرست و هنگام بازگشت او پشیمان گشتند و به گمراهی خود پی بردند، به پروردگارشان گفتند که اگر با رحمت، مهربانی و عطوفت با ما رفتار نکنی و گناهانمان را نپوشانی، از زیانکاران خواهیم بود: وَلَمَّا سُقِطَ فِىٓ أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْا۟ أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا۟ قَالُوا۟ لَئِن لَّمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ[۲۱۱][۲۱۲]. اگر فضل الهی در اعطای مهلت و پذیرفتن توبه نبود، بنی اسرائیل از خاسران می‌گشتند: ثُمَّ تَوَلَّيْتُم مِّنۢ بَعْدِ ذَٰلِكَ فَلَوْلَا فَضْلُ ٱللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُۥ لَكُنتُم مِّنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ[۲۱۳][۲۱۴]. فضل خدا را به پذیرش اسلام و رحمت الهی را به قرآن کریم تفسیر کرده[۲۱۵] و این آیه را در بردارنده بالاترین حد امیدواری برای گنهکاران شمرده‌اند[۲۱۶].
  4. هدایت خدا: مَن يَهْدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلْمُهْتَدِى وَمَن يُضْلِلْ فَأُو۟لَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلْخَـٰسِرُونَ[۲۱۷] به دیده برخی در تفسیر این آیه، راه‌یافتن به چیزی وقتی سودمند است که هدایت خدای سبحان با آن همراه باشد و در حقیقت، این هدایت الهی است که مایه کمال هدایت و با آن سعادت آدمی حتمی می‌شود[۲۱۸].[۲۱۹].

منابع

پانویس

  1. «کسانی که بدان‌ها کتاب (آسمانی) داده‌ایم، آن را چنان که سزاوار خواندن آن است می‌خوانند، آنان بدان ایمان دارند؛ و کسانی که به آن انکار ورزند زیانکارند» سوره بقره، آیه ۱۲۱.
  2. «کسانی که به آنان کتاب داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ کسانی که به خود زیان زده‌اند ایمان نمی‌آورند» سوره انعام، آیه ۲۰.
  3. «شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد، آنان حزب شیطانند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب شیطان است که (گرویدگان به آن) زیانکارند * به یقین کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت می‌کنند در شمار فرومایگانند» سوره مجادله، آیه ۱۹-۲۰.
  4. «همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.
  5. «کسانی که بدان‌ها کتاب (آسمانی) داده‌ایم، آن را چنان که سزاوار خواندن آن است می‌خوانند، آنان بدان ایمان دارند؛ و کسانی که به آن انکار ورزند زیانکارند» سوره بقره، آیه ۱۲۱.
  6. «کسانی که به آنان کتاب داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ کسانی که به خود زیان زده‌اند ایمان نمی‌آورند» سوره انعام، آیه ۲۰.
  7. «شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد، آنان حزب شیطانند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب شیطان است که (گرویدگان به آن) زیانکارند * به یقین کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت می‌کنند در شمار فرومایگانند» سوره مجادله، آیه ۱۹-۲۰.
  8. «کسانی که با خداوند و پیامبرش به ستیزه برخیزند نگونسار می‌شوند چنان که پیشینیانشان نگونسار شدند و ما نشانه‌ها (ی روشن) فرو فرستاده‌ایم و کافران را عذابی خوارساز خواهد بود؛» سوره مجادله، آیه ۵.
  9. «همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.
  10. «همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.
  11. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱، ص ۴۸۳.
  12. فرهنگ سخن، ج ۴، ص۲۷۵۳؛ التحقیق، ج ۳، ص۵۴، «خسر».
  13. الصحاح، ج ۲، ص۶۴۵؛ معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص۸۲؛ القاموس المحیط، ج ۲، ص۲۰، «خسر».
  14. مفردات، ص۲۸۱؛ ر.ک: التحقیق، ج ۳، ص۵۴-۵۵، «خسر».
  15. لغت نامه، ج ۷، ص۹۷۷۶، «خسران».
  16. العین، ج ۴، ص۱۹۵؛ القاموس المحیط، ج ۲، ص۲۰، «خسر».
  17. القاموس المحیط، ج ۲، ص۲۰؛ المصباح، ص۱۶۹، «خسر»؛ ر.ک: معجم الفروق اللغویه، ص۵۷۴.
  18. تلخیص البیان، ص۱۴۲؛ القواعد الفقهیه، ج ۳، ص۲۷۵ ـ ۲۷۷؛ ج۴، ص۸۸؛ القاموس الفقهی، ص۲۷۳.
  19. معجم الفروق اللغویه، ص۵۷۴.
  20. مفردات، ص۲۸۱ـ۲۸۲.
  21. ٱلْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ ٱلطَّيِّبَـٰتُ وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُوا۟ ٱلْكِتَـٰبَ حِلٌّۭ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّۭ لَّهُمْ وَٱلْمُحْصَنَـٰتُ مِنَ ٱلْمُؤْمِنَـٰتِ وَٱلْمُحْصَنَـٰتُ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُوا۟ ٱلْكِتَـٰبَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَآ ءَاتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَـٰفِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِىٓ أَخْدَانٍۢ وَمَن يَكْفُرْ بِٱلْإِيمَـٰنِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُۥ وَهُوَ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  22. العین، ج ۸، ص۱۱۰؛ مفردات، ص۱۶۲؛ الصحاح، ج ۱، ص۹۰، «تب».
  23. أَسْبَـٰبَ ٱلسَّمَـٰوَٰتِ فَأَطَّلِعَ إِلَىٰٓ إِلَـٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّى لَأَظُنُّهُۥ كَـٰذِبًۭا وَكَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ وَصُدَّ عَنِ ٱلسَّبِيلِ وَمَا كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِى تَبَابٍۢ «راه‌های آسمان‌ها، تا به خدای موسی بنگرم و من او را دروغگو می‌پندارم، و بدین‌گونه بدی کردار فرعون در چشم او آراسته گشت و از راه بازداشته شد و چاره‌بینی فرعون جز زیانکاری نداشت» سوره غافر، آیه ۳۷؛ تَبَّتْ يَدَآ أَبِى لَهَبٍۢ وَتَبَّ «توش و توان ابو لهب تباه و او نابود باد» سوره مسدّ، آیه ۱.
  24. المصباح، ص۴۴۶، «غرمت».
  25. التبیان، ج ۹، ص۵۰۵.
  26. إِنَّا لَمُغْرَمُونَ «(و بگویید) بی‌گمان ما (زیان دیده و) غرامت زده‌ایم» سوره واقعه، آیه ۶۶.
  27. القاموس المحیط، ج ۱، ص۶۴، «خاب».
  28. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خسران»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۱۰۴.
  29. التبیان، ج ۶، ص۵۱۴؛ جوامع الجامع، ج ۳، ص۸۳۷ ـ ۸۳۸؛ تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص۳۳۶.
  30. «سوگند به روزگار * که آدمی در زیانمندی است * جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و یکدیگر را به راستی پند داده‌اند و همدیگر را به شکیبایی اندرز داده‌اند» سوره عصر، آیه ۱-۳.
  31. وَمَا خَلَقْتُ ٱلْجِنَّ وَٱلْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  32. تفسیر ابن زمنین، ج ۴، ص۲۹۱؛ تمهید الاوائل، ص۳۵۷.
  33. البحر المحیط، ج ۹، ص۵۶۲؛ تفسیر ابوالسعود، ج ۲، ص۱۳۰.
  34. وَٱعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ ٱلْيَقِينُ «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.
  35. وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌۭ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةًۭ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ «و هر امّتی را زمانه‌ای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند و نه پیش می‌افتند» سوره اعراف، آیه ۳۴.
  36. التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص۳۱.
  37. تلخیص البیان، ص۱۴۲؛ التبیان، ج ۴، ص۴۶۹ ـ ۴۷۰؛ ج ۵، ص۴۶۵.
  38. المسوسوعة القرآنیه، ج ۸، ص۱۶۶؛ شرح و تفسیر لغات قرآن،ج ۱، ص۶۸۰.
  39. «بنابراین هر چه را می‌خواهید به جای او بپرستید! بگو: بی‌گمان زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و خانواده خویش زیان رسانده‌اند، آگاه باشید که این همان زیان آشکار است» سوره زمر، آیه ۱۵.
  40. المیزان، ج ۱۷، ص۲۴۹.
  41. مجمع البیان، ج ۱، ص۱۴۰؛ ر.ک: تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۵۹؛ البحر المحیط، ج ۳، ص۵۷۱.
  42. تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص۱۵۶؛ ر.ک: زبدة التفاسیر، ج ۲، ص۳۶۵؛ المیزان، ج ۱۸، ص۱۷۶.
  43. جامع البیان، ج ۳۰، ص۱۸۷؛ التبیان، ج ۱۰، ص۴۰۵.
  44. التبیان، ج ۱۰، ص۴۰۵.
  45. جامع البیان، ج ۱، ص۱۴۵؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۱۷۰.
  46. الاصفی، ج ۱، ص۲۴؛ ارشاد الاذهان، ص۱۱.
  47. «بگو آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است، شما را تا روز رستخیز- که در آن تردیدی نیست- گرد می‌آورد؛ کسانی که به خویشتن زیان رسانده‌اند ایمان نمی‌آورند» سوره انعام، آیه ۱۲.
  48. مجمع البیان، ج ۴، ص۱۶، ۲۱، ۴۶۵؛ ج ۵، ص۸۶، ۱۹۵.
  49. زاد المسیر، ج ۳، ص۱۱۲؛ زبدة التفاسیر، ج ۴، ص۱۵۲؛ الفرقان، ج ۱۸، ص۲۲۸.
  50. «بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴.
  51. الصافی، ج ۲، ص۴۴۰؛ انوار العرفان، ج ۲، ص۱۵۵.
  52. تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۲۷۳؛ الصافی، ج ۴، ص۵۸؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۰۳ ـ ۳۰۴.
  53. التبیان، ج ۵، ص۴۶۵؛ نمونه، ج ۹، ص۵۹ـ۶۴.
  54. مسند احمد، ج ۴، ص۳۶۱؛ ر.ک: صحیح البخاری، ج ۸، ص۱۵۱؛ بحار الانوار، ج ۷۴، ص۱۰۴.
  55. نمونه، ج ۹، ص۶۳؛ اطیب البیان، ج ۷، ص۳۱.
  56. تقریب القران، ج ۴، ص۸۹.
  57. «ناگزیر، در جهان واپسین (نیز) آنانند که زیانکارترند» سوره هود، آیه ۲۲.
  58. «ناگزیر چنین است که آنان در جهان واپسین زیانکارند» سوره نحل، آیه ۱۰۹.
  59. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خسران»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۱۰۴.
  60. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۹؛ بیان المعانی، ج ۶، ص۸۲.
  61. «و چه بسیار (مردم) شهری که از فرمان پروردگار خویش و پیامبران وی سرپیچیدند و ما از آنها حسابی سخت کشیدیم و آنها را به عذابی ناشناخته عذاب کردیم * پس (مردم آن شهر) عقوبت کار خود را چشیدند و پایان کار آنها زیان بود» سوره طلاق، آیه ۸-۹.
  62. تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص۱۷۷؛ المیزان، ج ۱۹، ص۳۲۴؛ تفسیر اثنی عشری، ج ۱۳، ص۲۱۴.
  63. مجمع البیان، ج ۳، ص۳۱۸.
  64. «نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت و از زیانکاران شد» سوره مائده، آیه ۳۰.
  65. «نوح گفت: پروردگارا! آنان از من فرمان نبردند و از کسی پیروی کردند که دارایی و فرزندش جز به زیان وی نیفزود» سوره نوح، آیه ۲۱.
  66. التبیان، ج ۱۰، ص۱۴۰؛ نیز ر.ک: مجمع البیان، ج ۱۰، ص۱۳۷.
  67. «و با او نیرنگی ورزیدند ما هم آنان را زیانکارتر گرداندیم» سوره انبیاء، آیه ۷۰.
  68. اطیب البیان، ج ۹، ص۲۰۹.
  69. المیزان، ج ۱۴، ص۲۰۴ ـ ۳۰۳.
  70. تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص۵۶؛ البحر المحیط، ج ۷، ص۴۵۱؛ البحر المدید، ج ۳، ص۴۷۷.
  71. وَقَالَ ٱلْمَلَأُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِن قَوْمِهِۦ لَئِنِ ٱتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًۭا لَّخَـٰسِرُونَ «و سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: اگر از شعیب پیروی کنید در آن صورت بی‌گمان زیانکار خواهید بود» سوره اعراف، آیه ۹۰.
  72. «آنان که شعیب را دروغگو می‌شمردند گویی هرگز آنجا به سر نمی‌برده‌اند آنان که شعیب را دروغگو می‌شمردند خود زیانکار بودند» سوره اعراف، آیه ۹۲.
  73. تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۲۴؛ انوار العرفان، ج ۱۴، ص۳۴۱ ـ ۳۴۲.
  74. «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.
  75. التبیان، ج ۳، ص۴۸۳ ـ ۴۸۴؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۳۰۶.
  76. مجمع البیان، ج ۳، ص۳۰۸.
  77. الاصفی، ج ۱، ص۲۶۸.
  78. جامع البیان، ج ۸، ص۳۸؛ زاد المسیر، ج ۳: ص۹۱ـ۹۲.
  79. «به راستی آنان که فرزندان خویش را از بی‌خردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بی‌گمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.
  80. زاد المسیر، ج ۳، ص۹۲؛ البحر المحیط، ج ۴، ص۶۶۲.
  81. التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۲۰۹.
  82. تفسیر ثعلبی، ج ۴، ص۱۴۰.
  83. «کسانی که به آنان کتاب داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ کسانی که به خود زیان زده‌اند ایمان نمی‌آورند» سوره انعام، آیه ۲۰.
  84. تفسیر سمعانی، ج ۲، ص۹۴؛ تفسیر ثعلبی، ج ۴، ص۱۴۰.
  85. «توش و توان ابو لهب تباه و او نابود باد» سوره مسدّ، آیه ۱.
  86. جامع البیان، ج ۳۰، ص۲۱۷؛ التبیان، ج ۴، ص۸۱۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص۸۷۰.
  87. مجمع البیان، ج ۳۰، ص۴۷۶؛ الکشاف، ج ۴، ص۸۱۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص۳۸۵.
  88. مَآ أَغْنَىٰ عَنْهُ مَالُهُۥ وَمَا كَسَبَ «دارایی و دستاوردش به او سودی نبخشید» سوره مسدّ، آیه ۲.
  89. اسباب النزول، ص۴۹۹؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۷۵؛ تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص۶۰۶.
  90. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خسران»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۱۰۶.
  91. البحر المحیط، ج ۶، ص۵۷۸؛ روح المعانی، ج ۱۸، ص۲۰۴؛ بلغة الفقیه، ج ۴، ص۱۸۲؛ نیز ر.ک: مجمع البیان، ج ۶، ص۱۶۶؛ ج ۸، ص۶۱.
  92. اخلاق از دیدگاه قرآن، ص۲۳۵.
  93. التبیان، ج ۸، ص۴۳۴ـ۴۳۵؛ مجمع البیان، ج ۸، ص۲۵۰.
  94. «اوست که شما را در زمین، جانشین (امّت‌های پیشین) کرد پس هر کس کافر شود، کفرش به زیان (خود) اوست و کفر کافران نزد پروردگارشان جز بیزاری نمی‌افزاید و کفر کافران جز بر زیانشان نمی‌افزاید» سوره فاطر، آیه ۳۹.
  95. «ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشته‌تان (در جاهلیت) باز می‌گردانند و از زیانکاران می‌گردید» سوره آل‌عمران، آیه ۱۴۹.
  96. تفسیر سورآبادی، ج ۲، ص۱۳۲۲؛ بیان المعانی، ج ۴، ص۲۵۳.
  97. «آن (عذاب) از این روست که آنها زندگانی دنیا را از جهان واپسین دوست‌تر دارند و اینکه خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند * آنان کسانی هستند که خداوند بر دل‌ها و گوش و دیدگانشان مهر نهاده است و همانانند که غافلند * ناگزیر چنین است که آنان در جهان واپسین زیانکارند» سوره نحل، آیه ۱۰۷-۱۰۹.
  98. «بگو: خداوند، میان من و شما گواه بس (که) آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و آنان که به باطل ایمان آورده و به خداوند کفر ورزیده‌اند زیانکارند» سوره عنکبوت، آیه ۵۲.
  99. المیزان، ج ۱۶، ص۱۴۰ـ۱۴۱.
  100. جامع البیان، ج ۱۴، ص۲۳۶ـ۲۳۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴.
  101. «بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت * آن (عذاب) از این روست که آنها زندگانی دنیا را از جهان واپسین دوست‌تر دارند و اینکه خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند * آنان کسانی هستند که خداوند بر دل‌ها و گوش و دیدگانشان مهر نهاده است و همانانند که غافلند * ناگزیر چنین است که آنان در جهان واپسین زیانکارند» سوره نحل، آیه ۱۰۶-۱۰۹.
  102. التحقیق، ج ۶، ص۴۷ ـ ۴۸، «شرک».
  103. انوار العرفان، ج ۸، ص۳۴۴ ـ ۳۴۵.
  104. معجم الفروق اللغویه، ص۴۵۴.
  105. مَّا يَوَدُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ مِنْ أَهْلِ ٱلْكِتَـٰبِ وَلَا ٱلْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍۢ مِّن رَّبِّكُمْ وَٱللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِۦ مَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ ذُو ٱلْفَضْلِ ٱلْعَظِيمِ «کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی می‌دهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است» سوره بقره، آیه ۱۰۵.
  106. «و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
  107. جامع البیان، ج ۲۴، ص۱۶؛ التبیان، ج ۹، ص۴۴.
  108. وَلَقَدْ أُوحِىَ إِلَيْكَ وَإِلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلْخَـٰسِرِينَ«و به تو و به پیشینیان تو وحی شده است که اگر شرک بورزی بی‌گمان کردارت از میان خواهد رفت و بی‌شک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.
  109. نور الثقلین، ج ۴، ص۴۹۷.
  110. «و ما به آنان ستم نکردیم که خود به خویش ستم کردند و چون فرمان پروردگارت دررسید خدایان ایشان که به جای خداوند (به پرستش) می‌خواندند هیچ به کارشان نیآمدند و جز نابودی چیزی بر آنان نیفزودند» سوره هود، آیه ۱۰۱.
  111. التبیان، ج ۶، ص۶۲؛ المحرر الوجیز، ج۳، ص۲۰۶.
  112. «بنابراین هر چه را می‌خواهید به جای او بپرستید! بگو: بی‌گمان زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و خانواده خویش زیان رسانده‌اند، آگاه باشید که این همان زیان آشکار است» سوره زمر، آیه ۱۵.
  113. جامع البیان، ج ۲۳، ص۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ التبیان، ج ۹، ص۱۵.
  114. جامع البیان، ج ۸، ص۱۴۵ ـ ۱۴۶؛ ج۲۴، ص۵۸؛ التبیان، ج ۹، ص۱۰۲.
  115. «و چون عذاب ما را دیدند گفتند: به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به آنچه شریک (خداوند) می‌پنداشتیم کافریم» سوره غافر، آیه ۸۴.
  116. «آیا جز فرجام آن را چشم می‌دارند، روزی که فرجام آن برسد آنان که پیش‌تر آن را فراموش کرده بودند می‌گویند: فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند؛ آیا ما میانجی‌هایی داریم تا برای ما میانجیگری کنند یا باز گردانده می‌شویم تا جز آن کنیم که پیش‌تر می‌کردیم؟ بی‌گمان (اینان) به خود زیان رساندند و آنچه دروغ می‌بافتند از (چشم) آنان ناپدید شده است» سوره اعراف، آیه ۵۳.
  117. جامع البیان، ج ۱۶، ص۲۸ ـ ۲۹؛ التبیان، ج ۹، ص۴۳.
  118. منهج الصادقین، ج ۵، ص۳۷۲ ـ ۳۷۳.
  119. «بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ * آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند * آنانند که آیات و لقای پروردگارشان را انکار کردند و کردارهایشان تباه گردید؛ از این رو روز رستخیز ترازویی برای آنان برپا نمی‌داریم» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۵.
  120. المیزان، ج ۱۳، ص۴۰۰.
  121. منهج الصادقین، ج ۵، ص۲۷۳.
  122. روح المعانی، ج ۱۶، ص۴۸؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص۳۷۳.
  123. «کلیدهای آسمان‌ها و زمین از آن اوست و آنان که به آیات خداوند انکار ورزیدند زیانکارند» سوره زمر، آیه ۶۳.
  124. «و هرگز از کسانی مباش که آیات خداوند را دروغ شمردند که از زیانکاران خواهی شد» سوره یونس، آیه ۹۵.
  125. التبیان، ج ۵، ص۴۳۱.
  126. «بد داستانی است (داستان) کسانی که آیات ما را دروغ شمردند و به خویش ستم می‌ورزیدند * کسانی را که خداوند راهنمایی کند راهیافته‌اند و کسانی را که در گمراهی نهد زیانکارند» سوره اعراف، آیه ۱۷۷-۱۷۸.
  127. روض الجنان، ج ۹، ص۲۰ ـ ۲۱.
  128. «و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
  129. تفسیر قمی، ج ۱، ص۱۶۳؛ جامع البیان، ج ۶، ص۷۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۲۸۱.
  130. «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده‌اند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه می‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
  131. الکافی، ج ۲، ص۳۸۴.
  132. المیزان، ج ۵، ص۲۱۷ ـ ۲۱۸.
  133. نور الثقلین، ج ۱، ص۵۶۹.
  134. «و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی می‌پرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار می‌دارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون می‌شود؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.
  135. جامع البیان، ج ۱۷، ص۹۳ ـ ۹۴.
  136. جامع البیان، ج ۱۷، ص۱۶۲؛ ر.ک: مجمع البیان، ج ۷، ص۱۳۵؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص۳۱۵.
  137. التبیان، ج ۴، ص۱۱۴ ـ ۱۱۵؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۳۹؛ البحر المحیط، ج ۴، ص۴۸۱.
  138. «کسانی که لقای خداوند را دروغ شمردند بی‌گمان زیان برده‌اند؛ تا آنگاه که رستخیز ناگهان بر آنان در رسد می‌گویند: ای دریغ از آن کوتاهی‌ها که در دنیا کرده‌ایم! - در حالی که بارهای سنگین (گناهان) خود را بر دوش می‌کشند- آگاه باشید! بد باری است که بر دوش می‌کشن» سوره انعام، آیه ۳۱.
  139. جامع البیان، ج ۷، ص۱۱۳؛ روض الجنان، ج ۷، ص۲۶۸.
  140. «کارهای کسانی را که به جهان واپسین ایمان ندارند در نظرشان آراسته‌ایم از این رو آنان سرگشته‌اند * آنانند که عذاب سخت دارند و در جهان واپسین زیانکارترند» سوره نمل، آیه ۴-۵.
  141. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خسران»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۱۰۹.
  142. قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد» سوره ص، آیه ۸۲.
  143. مجمع البیان، ج ۳، ص۱۹۴؛ ج۶، ص۱۱۷؛ ج۸، ص۳۷۹؛ زبدة التفاسیر، ج ۲، ص۱۵۶.
  144. «و بی‌گمان آنان را گمراه می‌کنم و به آرزو (های دور و دراز) می‌افکنم و به آنان فرمان می‌دهم آنگاه گوش چارپایان را (به خرافه‌پرستی) می‌شکافند و به آنان فرمان می‌دهم آنگاه آفرینش خداوند را دگرگونه می‌سازند؛ و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است» سوره نساء، آیه ۱۱۹.
  145. جامع البیان، ج ۵، ص۱۸۱ ـ ۱۸۳؛ المیزان، ج ۵، ص۸۴ ـ ۸۵.
  146. جوامع الجامع، ج ۳، ص۵۲۶ ـ ۵۲۷؛ روض الجنان، ج ۱۹، ص۹۰؛ منهج الصادقین، ج ۹، ص۲۱۳.
  147. «شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد، آنان حزب شیطانند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب شیطان است که (گرویدگان به آن) زیانکارند» سوره مجادله، آیه ۱۹.
  148. جامع البیان، ج ۲۸، ص۱۸؛ التبیان، ج ۹، ص۱۲۰ ـ ۱۲۱.
  149. «و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۱۰.
  150. جامع البیان، ج ۳۰، ص۱۳۵؛ التبیان، ج ۱۰، ص۳۵۹؛ نمونه، ج ۲۷، ص۴۸ - ۴۹.
  151. «نفس (امّاره) او کشتن برادرش را بر وی آسان گردانید پس او را کشت و از زیانکاران شد» سوره مائده، آیه ۳۰.
  152. جامع البیان، ج ۶، ص۱۲۶؛ التبیان، ج ۳، ص۴۹۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۲۰۸.
  153. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خسران»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۱۱۳.
  154. «و این پندار که در مورد پروردگارتان پنداشتید شما را تباه ساخت و از زیانکاران شدید» سوره فصّلت، آیه ۲۳.
  155. جامع البیان، ج ۲۴، ص۱۳۶ ـ ۱۳۸؛ التبیان، ج ۹، ص۱۱۹؛ ج۵، ص۳۵۳ ـ ۳۵۴.
  156. «به راستی آنان که فرزندان خویش را از بی‌خردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بی‌گمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.
  157. مجمع البیان، ج ۴، ص۱۷۵؛ التفسیر الکاشف، ج ۳، ص۲۷۱؛ نمونه، ج ۵، ص۴۵۹ ـ ۴۶۰.
  158. جامع البیان، ج ۸، ص۳۸.
  159. المیزان، ج ۷، ص۳۶۲.
  160. الکشاف، ج ۲، ص۳۸۶.
  161. جامع البیان، ج ۱۲، ص۳۲؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۲۵۸.
  162. «آنانند که به خود زیان زدند و آنچه دروغ می‌بافتند از (چشم) آنان ناپدید می‌گردد» سوره هود، آیه ۲۱.
  163. التبیان، ج ۴، ص۱۰۰؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص۱۶۱ ـ ۱۶۲؛ منهج الصادقین، ج ۴، ص۳۹.
  164. التبیان، ج ۵، ص۴۶۵؛ روض الجنان، ج ۱۰، ص۲۵۳.
  165. ٱلَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًۭا وَهُم بِٱلْـَٔاخِرَةِ هُمْ كَـٰفِرُونَ «همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند و آن را کژ می‌شمرند و جهان واپسین را انکار می‌کنند» سوره هود، آیه ۱۹.
  166. «موسی به آنان گفت: وای بر شما! بر خداوند دروغی نبندید که شما را با عذابی نابود کند و هر کس دروغ بافد نومید خواهد شد» سوره طه، آیه ۶۱.
  167. جامع البیان، ج ۱۶، ص۱۳۵ - ۱۳۶.
  168. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خسران»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۱۱۳.
  169. التبیان، ج ۳، ص۵۵۴.
  170. «و مؤمنان می‌گویند: آیا اینانند که سخت‌ترین سوگندهایشان را به خداوند خورده‌اند که با شمایند؟! کردارهاشان تباه گردید و زیانکار شدند» سوره مائده، آیه ۵۳.
  171. مجمع البیان، ج ۳، ص۳۵۶؛ تفسیر واحدی، ج ۱، ص۳۲۴؛ تفسیر بغوی، ج ۲، ص۴۵.
  172. التبیان، ج ۳، ص۵۵۴؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۳۵۶.
  173. المیزان، ج ۵، ص۳۷۵.
  174. جامع البیان، ج ۶، ص۱۸۱ ـ ۱۸۲؛ کنز الدقائق، ج ۴، ص۱۳۸.
  175. جامع البیان، ج ۱۰، ص۱۲۱.
  176. «خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت * (حال و روز شما منافقان) همانند پیشینیانتان (است) که نیرومندتر و داراتر و پرفرزندتر از شما بودند؛ آنان بهره خویش بردند شما نیز بهره خویش گرفتید همچون کسانی که پیش از شما به بهره خویش رسیدند و (در یاوه گویی) فرو رفتید چنانکه آنان فرو رفتند؛ آنانند که کردارهاشان در این جهان و در جهان واپسین تباه است و آنانند که زیانکارند» سوره توبه، آیه ۶۸-۶۹.
  177. همان، ص۱۲۱ ـ ۱۲۲؛ ر.ک: الکشاف، ج ۲، ص۲۸۷ ـ ۲۸۹.
  178. التبیان، ج ۳، ص۵۵۴.
  179. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خسران»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۱۱۴.
  180. «و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو می‌فرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۸۲.
  181. جامع البیان، ج ۱۵، ص۱۰۳.
  182. نمونه، ج ۱۲، ص۲۳۷ - ۲۳۸.
  183. «چهره‌ها در برابر (خداوند) زنده بسیار پایدار فروتن می‌شود و هر کس (بار) ستمی بر دوش دارد نومید می‌گردد» سوره طه، آیه ۱۱۱.
  184. التبیان، ج ۷، ص۲۱۲؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص۱۸۹.
  185. جامع البیان، ج ۱۶، ص۱۵۷ ـ ۱۵۸، ۲۶۹؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۵۸ ـ ۵۹؛ المیزان، ج ۱۴، ص۲۱۳.
  186. «و می‌بینی که آنان را بر آن (دوزخ) عرضه می‌دارند در حالی که از خواری خاکسارند، از زیر چشم می‌نگرند، و مؤمنان می‌گویند: زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و کسان خویش زیان رسانده‌اند، آگاه باشید که ستمگران در عذابی دیرپایند» سوره شوری، آیه ۴۵.
  187. جامع البیان، ج ۲۵، ص۲۶؛ التبیان، ج ۹، ص۱۷۲.
  188. «و آن کسان که ترازوهای (کردار) شان سبک آید کسانی هستند که با ستمی که بر آیات ما روا می‌داشتند به خود زیان زدند» سوره اعراف، آیه ۹.
  189. جامع البیان، ج۸، ص۹۲ ـ ۹۳؛ تفسیر سورآبادی، ج۲، ص۷۳۲.
  190. «و کسانی که ترازوهایشان سبک آید بر خود زیان زده‌اند؛ (آنها) در دوزخ جاودانند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۳.
  191. التبیان، ج ۷، ص۳۹۶؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۲۲۱؛ ج۷، ص۲۱۱؛ زبدة التفاسیر، ج ۲، ص۴۶۹.
  192. جامع البیان، ج ۲۸، ص۹۷ ـ ۹۸؛ التبیان، ج ۱۰، ص۳۸.
  193. الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ «همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۷.
  194. تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص۲۲۸؛ روض الجنان، ج ۴، ص۴۱۸ ـ ۴۱۹.
  195. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خسران»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۱۱۵.
  196. «که آدمی در زیانمندی است» سوره عصر، آیه ۲.
  197. «جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و یکدیگر را به راستی پند داده‌اند و همدیگر را به شکیبایی اندرز داده‌اند» سوره عصر، آیه ۳.
  198. مجمع البیان، ج ۱۰، ص۴۳۵؛ المیزان، ج ۲۰، ص۳۵۶.
  199. التبیان، ج ۱، ص۲۸۶؛ ج ۲، ص۲۳۴؛ ج ۵، ص۴۰۱؛ تفسیر شبر، ص۲۲۲.
  200. «بی‌گمان از کسانی که (به اسلام) ایمان آورده‌اند و یهودیان و مسیحیان و صابئان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین باور دارند و کاری شایسته می‌کنند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۶۲.
  201. مَنْ عَمِلَ صَـٰلِحًۭا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌۭ فَلَنُحْيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةًۭ طَيِّبَةًۭ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ «کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
  202. يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن تُطِيعُوا۟ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ يَرُدُّوكُمْ عَلَىٰٓ أَعْقَـٰبِكُمْ فَتَنقَلِبُوا۟ خَـٰسِرِينَ * بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ «ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشته‌تان (در جاهلیت) باز می‌گردانند و از زیانکاران می‌گردید * آری، خداوند، سرور شما و او بهترین یاری‌کنندگان است» سوره آل‌عمران، آیه ۱۴۹-۱۵۰.
  203. أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا «خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است پس ای خردمندان باایمان، از خداوند پروا کنید که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛» سوره طلاق، آیه ۱۰.
  204. قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا «بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.
  205. الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ «کسانی که بدان‌ها کتاب (آسمانی) داده‌ایم، آن را چنان که سزاوار خواندن آن است می‌خوانند، آنان بدان ایمان دارند؛ و کسانی که به آن انکار ورزند زیانکارند» سوره بقره، آیه ۱۲۱.
  206. «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل‌عمران، آیه ۸۵.
  207. تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص۲۲۸؛ التبیان، ج ۲، ص۵۱۸ ـ ۵۱۹؛ روض الجنان، ج ۴، ص۴۱۸.
  208. مجمع البیان، ج ۲، ص۳۳۷، ۳۵۰؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۲۸۵؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص۲۲۸.
  209. تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص۲۲۸؛ احکام القرآن، ج ۴، ص۳۵۴ ـ ۳۵۵؛ منهج الصادقین، ج ۱، ص۱۶۵.
  210. «گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.
  211. «و چون به پشیمانی افتادند و دریافتند که به راستی گمراه شده‌اند گفتند اگر خداوند بر ما بخشایش نیاورد و ما را نیامرزد بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۴۹.
  212. جامع البیان، ج ۹، ص۴۳ - ۴۴؛ تفسیر بغوی، ج ۲، ص۲۰۱.
  213. «باز از پس آن (پیمان) روی گرداندید و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نبود از زیانکاران می‌بودید» سوره بقره، آیه ۶۴.
  214. مجمع البیان، ج ۱، ص۲۴۶؛ روح المعانی، ج ۱، ص۲۸۱ ـ ۲۸۲.
  215. جامع البیان، ج ۱، ص۲۶۰.
  216. مخزن العرفان، ج ۱، ص۳۵۷ ـ ۳۵۸.
  217. «کسانی را که خداوند راهنمایی کند راهیافته‌اند و کسانی را که در گمراهی نهد زیانکارند» سوره اعراف، آیه ۱۷۸.
  218. مجمع البیان، ج ۴، ص۳۹۳؛ مقتنیات الدرر، ج ۵، ص۴۷؛ المیزان، ج ۸، ص۳۳۴.
  219. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خسران»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۱۱۶.