زمینه‌سازان ظهور امام مهدی چه کسانی هستند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲۹: خط ۲۹:
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛}}
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛}}
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]»'' و ''«[[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۳]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب‌های ''«[[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]»'' و ''«[[درسنامه مهدویت ج۳ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۳]]»'' و ''«[[نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«پاسخ را با سخنی از [[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] آغاز می‌کنیم که می‌نویسد: "در [[روایات اسلامی]]، سخن از گروهی زبده است که به محض [[ظهور]] [[امام]]{{ع}} به آن [[حضرت]] می‌پیوندند. [[آشکار]] است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی‌شوند و به قول معروف از پای بوته هیزم سبز نمی‌شوند؛ بلکه معلوم می‌شود در عین اشاعه و رواج [[ستم]] و [[فساد]]، زمینه‌هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می‌دهد. این خود می‌رساند که نه فقط [[حق]] و [[حقیقت]] به صفر نرسیده است؛ بلکه بر فرض اگر [[اهل حق]] از نگاه کمیت قابل توجه نباشد، از نگاه کیفیت ارزنده‌ترین اهل ایمان‌اند و در ردیف [[یاران]] [[امام حسین|سید الشهداء]]{{ع}}"<ref> مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۵۶.</ref>.
:::::*«پاسخ را با سخنی از [[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] آغاز می‌کنیم که می‌نویسد: "در [[روایات اسلامی]]، سخن از گروهی زبده است که به محض [[ظهور]] [[امام]]{{ع}} به آن [[حضرت]] می‌پیوندند. [[آشکار]] است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی‌شوند و به قول معروف از پای بوته هیزم سبز نمی‌شوند؛ بلکه معلوم می‌شود در عین اشاعه و رواج [[ستم]] و [[فساد]]، زمینه‌هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می‌دهد. این خود می‌رساند که نه فقط [[حق]] و [[حقیقت]] به صفر نرسیده است؛ بلکه بر فرض اگر [[اهل حق]] از نگاه کمیت قابل توجه نباشد، از نگاه کیفیت ارزنده‌ترین اهل ایمان‌اند و در ردیف [[یاران]] [[امام حسین|سید الشهداء]]{{ع}}"<ref> مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۵۶.</ref>.
:::::*بنابراین تردیدی نیست که [[انقلاب جهانی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} بسان دیگر تحولات بزرگ، هرگز بدون [[مقدمه]] و [[زمینه‌سازی]]، رخ نخواهد داد؛ بلکه [[در آستانه ظهور]]، لازم است افرادی و یا گروه‌هایی شکل گرفته، زمینه را برای [[ظهور]] آن [[حضرت]] فراهم آورند. این افراد به طور عمده [[حق]] پویانی هستند که از [[حاکمیت]] [[جور]] به تنگ آمده،- بر اساس آنچه در بعضی از [[روایات]] آمده-، زمینه را برای حرکت جهانی [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} آماده می‌کنند. [[پیشگویی]] تحقّق این [[نشانه‌ها]]، به تعبیرهای گوناگونی در [[روایات]] آمده که به بعضی از آنها اشاره می‌شود.
:::::*بنابراین تردیدی نیست که [[انقلاب جهانی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} بسان دیگر تحولات بزرگ، هرگز بدون [[مقدمه]] و [[زمینه‌سازی]]، رخ نخواهد داد؛ بلکه [[در آستانه ظهور]]، لازم است افرادی و یا گروه‌هایی شکل گرفته، زمینه را برای [[ظهور]] آن [[حضرت]] فراهم آورند. این افراد به طور عمده [[حق]] پویانی هستند که از [[حاکمیت]] [[جور]] به تنگ آمده،- بر اساس آنچه در بعضی از [[روایات]] آمده-، زمینه را برای حرکت جهانی [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} آماده می‌کنند. [[پیشگویی]] تحقّق این [[نشانه‌ها]]، به تعبیرهای گوناگونی در [[روایات]] آمده که به بعضی از آنها اشاره می‌شود.
خط ۴۹: خط ۴۹:
::::::این [[روایت]] که از شهرت فراوانی برخوردار است هم از نظر [[سند]] و هم از نظر متن، گوناگون [[نقل]] شده است. [[احمد بن حنبل]] آن را از ابوقلابه از ثوبان از [[رسول خدا]]{{صل}}‌ [[نقل]] کرده<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص ۲۷۷.</ref> اما [[ابن حماد]] بدون استناد به [[رسول خدا]]{{صل}}‌ آن را از ابوقلابه از ثوبان [[غلام]] [[رسول خدا]] آورده است<ref>نعیم بن حماد، الفتن، ص۲۴۶، ح۹۰۳، یوسف مقدسی، عقد الدرر، ص۱۲۵.</ref>.  
::::::این [[روایت]] که از شهرت فراوانی برخوردار است هم از نظر [[سند]] و هم از نظر متن، گوناگون [[نقل]] شده است. [[احمد بن حنبل]] آن را از ابوقلابه از ثوبان از [[رسول خدا]]{{صل}}‌ [[نقل]] کرده<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص ۲۷۷.</ref> اما [[ابن حماد]] بدون استناد به [[رسول خدا]]{{صل}}‌ آن را از ابوقلابه از ثوبان [[غلام]] [[رسول خدا]] آورده است<ref>نعیم بن حماد، الفتن، ص۲۴۶، ح۹۰۳، یوسف مقدسی، عقد الدرر، ص۱۲۵.</ref>.  
::::::در هر دو صورت ابوقلابه در [[سند روایت]] است و گفته شده او مدلس<ref>مدلس به کسی گویند که حقایقی را در سند روایت پنهان کرده است.</ref> بوده است<ref>ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۲۶، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۴۶۹.</ref>. بنابراین [[روایت]] ضعیف و غیر قابل [[اعتماد]] است. افزون بر آن در [[روایات]] دیگر همین مضمون [[نقل]] شده در حالی که [[لقب مهدی]] نیامده است.
::::::در هر دو صورت ابوقلابه در [[سند روایت]] است و گفته شده او مدلس<ref>مدلس به کسی گویند که حقایقی را در سند روایت پنهان کرده است.</ref> بوده است<ref>ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۲۶، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۴۶۹.</ref>. بنابراین [[روایت]] ضعیف و غیر قابل [[اعتماد]] است. افزون بر آن در [[روایات]] دیگر همین مضمون [[نقل]] شده در حالی که [[لقب مهدی]] نیامده است.
:::::*'''موَطئون از [[مشرق]]''': یکی از روایاتی که در بحث [[زمینه‌سازان]] ویژه، فراوان به آن اشاره می‌شود روایتی است از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که فرمود:
:::::*'''موَطئون از [[مشرق]]''': یکی از روایاتی که در بحث [[زمینه‌سازان]] ویژه، فراوان به آن اشاره می‌شود روایتی است از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که فرمود:{{متن حدیث|يَخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَيُوَطِّئونَ لِلمَهدِيِ}}؛ مردمانی از [[مشرق]] [[خروج]] می‌کنند، پس برای [[مهدی]] فراهم می‌کنند. یعنی [[سلطنت]] او را. این [[روایت]] نخسین بار به قلم [[محمد]] بن [[یزید]] قزوینی (د/۲۷۳ق) در [[سنن]] وی این‌گونه [[نقل]] شده است:‌ {{متن حدیث|حَدَّثَنَا حَرْمَلَةُ بْنُ يَحْيَى الْمِصْرِيُّ و إِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعِيدٍ الْجَوْهَرِيُّ قَالاَ ثَنّا أَبُو صَالِحٍ عَبْدُ الْغَفَّارِ بْنُ داوُدَ الْحَرَّانِيُّ ثَنَا اِبْنُ لَهِيعَةَ عَنْ أَبِي زُرْعَةَ عَمْرِو بْنِ جابِرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَرْثِ بْنِ جُزْءٍ الزُّبَيْدِيُّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلمَهديِّ يعْنِي سُلْطَانه}}<ref>محمد بن یزید قزوینی، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۶۸، ش ۴۰۸۸.</ref>. روشن است که دو کلمه پایانی یعنی (یعنی سلطانه) از [[راوی]] است.
{{متن حدیث|يَخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَيُوَطِّئونَ لِلمَهدِيِ}}؛ مردمانی از [[مشرق]] [[خروج]] می‌کنند، پس برای [[مهدی]] فراهم می‌کنند. یعنی [[سلطنت]] او را. این [[روایت]] نخسین بار به قلم [[محمد]] بن [[یزید]] قزوینی (د/۲۷۳ق) در [[سنن]] وی این‌گونه [[نقل]] شده است:‌ {{متن حدیث|حَدَّثَنَا حَرْمَلَةُ بْنُ يَحْيَى الْمِصْرِيُّ و إِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعِيدٍ الْجَوْهَرِيُّ قَالاَ ثَنّا أَبُو صَالِحٍ عَبْدُ الْغَفَّارِ بْنُ داوُدَ الْحَرَّانِيُّ ثَنَا اِبْنُ لَهِيعَةَ عَنْ أَبِي زُرْعَةَ عَمْرِو بْنِ جابِرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَرْثِ بْنِ جُزْءٍ الزُّبَيْدِيُّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلمَهديِّ يعْنِي سُلْطَانه}}<ref>محمد بن یزید قزوینی، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۶۸، ش ۴۰۸۸.</ref>. روشن است که دو کلمه پایانی یعنی (یعنی سلطانه) از [[راوی]] است.
::::::در منابع در دست، پس از ابن ماجه دومین کسی که [[روایت]] را [[نقل]] کرده، طبرانی (د/ ۳۶۰ ق) است. وی [[روایت]] را این‌گونه [[نقل]] کرده است:‌ {{متن حدیث|حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ رِشْدَيْن قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُفْيَانَ الْحَضْرَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا ابنُ لَهِيعَةٍ عَنْ أَبِي زَرعَة عَمْرو بْنِ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ جُزْءٍ الزُّبَيْدِيُّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ يَخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ فَيُوطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ سُلْطَانَهُ}}<ref>طبرانی، معجم الاوسط، ج۱، ص ۹۴.</ref>؛  آنگاه در ادامه نوشته : ‌{{عربی|لَا يَرْوِي هَذَا الْحَدِيثَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ إِلَّا بِهَذَا الإِسنَادِ تَفَرَّدَ بِهِ بنِ لهيعة}}.
::::::در منابع در دست، پس از ابن ماجه دومین کسی که [[روایت]] را [[نقل]] کرده، طبرانی (د/ ۳۶۰ ق) است. وی [[روایت]] را این‌گونه [[نقل]] کرده است:‌ {{متن حدیث|حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ رِشْدَيْن قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُفْيَانَ الْحَضْرَمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا ابنُ لَهِيعَةٍ عَنْ أَبِي زَرعَة عَمْرو بْنِ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ جُزْءٍ الزُّبَيْدِيُّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ يَخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ فَيُوطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ سُلْطَانَهُ}}<ref>طبرانی، معجم الاوسط، ج۱، ص ۹۴.</ref>؛  آنگاه در ادامه نوشته : ‌{{عربی|لَا يَرْوِي هَذَا الْحَدِيثَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ إِلَّا بِهَذَا الإِسنَادِ تَفَرَّدَ بِهِ بنِ لهيعة}}.
::::::[[یوسف]] بن یحیی [[مقدسی ]](د/ قرن ۷) از دیگر کسانی است که به [[نقل]] این [[روایت]] پرداخته است<ref>یوسف بن یحیی مقدسی، عقد الدرر فی أخبار المنتظر، ص ۱۲۵.</ref>. پس از وی هیتمی (د/۸۰۷ ق) در مجمع الزواید، در کنار [[نقل]] [[روایت]]، [[سند]] آن را فاقد اعتبار دانسته، نوشته است: ‌{{عربی| رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ فِي الْأَوْسَطِ وَ فِيهِ عَمْرُو بْنِ جَابِرٍ وَ هُوَ كَذَّابٌ}}<ref>هیتمی، مجمع الزوائد، ج۷، ۳۱۸.</ref>. و این یکی از اظهار نظرها درباره اعتبار [[روایت]] است. هم‌زمان با وی [[ابن خلدون]] (د/ ۸۰۸ ق) نیز [[روایت]] را در [[تاریخ]] خود [[نقل]] و همان موضع هیتمی را گرفته، [[روایت]] را بی‌اعتبار دانسته است<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۱، ص۳۲۱.</ref>.  
::::::[[یوسف]] بن یحیی [[مقدسی ]](د/ قرن ۷) از دیگر کسانی است که به [[نقل]] این [[روایت]] پرداخته است<ref>یوسف بن یحیی مقدسی، عقد الدرر فی أخبار المنتظر، ص ۱۲۵.</ref>. پس از وی هیتمی (د/۸۰۷ ق) در مجمع الزواید، در کنار [[نقل]] [[روایت]]، [[سند]] آن را فاقد اعتبار دانسته، نوشته است: ‌{{عربی| رَوَاهُ الطَّبَرَانِيُّ فِي الْأَوْسَطِ وَ فِيهِ عَمْرُو بْنِ جَابِرٍ وَ هُوَ كَذَّابٌ}}<ref>هیتمی، مجمع الزوائد، ج۷، ۳۱۸.</ref>. و این یکی از اظهار نظرها درباره اعتبار [[روایت]] است. هم‌زمان با وی [[ابن خلدون]] (د/ ۸۰۸ ق) نیز [[روایت]] را در [[تاریخ]] خود [[نقل]] و همان موضع هیتمی را گرفته، [[روایت]] را بی‌اعتبار دانسته است<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۱، ص۳۲۱.</ref>.  

نسخهٔ ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۴۳

الگو:پرسش غیرنهایی

زمینه‌سازان ظهور امام مهدی چه کسانی هستند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت / آمادگی و زمینه‌سازی برای ظهور
مدخل اصلیزمینه‌سازان ظهور امام مهدی

زمینه‌سازان ظهور چه ویژگی‌هایی دارند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محمد مهدی آصفی
آیت‌الله محمد مهدی آصفی، در کتاب «انتظار پویا» در این‌باره گفته است:
«در روایات شیعه و سنی، درباره گروه زمینه‌سازان مطالبی بیان شده است. این نصوص برخی مناطق اسلامی را- که این گروه از آنجا برخواهند خاست- مشخص کرده‌اند. مهم‌ترین این مناطق عبارت است از: خراسان (مشرققم، ری و یمن. در روایات زیر، گروه زمینه‌سازان به مناطق یاد شده منتسب شده‌اند:
  • زمینه‌سازان از مشرق (خراسان): "حاکم" در مستدرک صحیحین از عبد الله بن مسعود نقل کرده است: «اتَانَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) فَخَرَجَ اَلينَا مُسْتَبْشِراً يُعْرَفُ السُّرُورُ فِي وَجْهِهِ، فَمَا سَأَلْنَاهُ عَنْ شَيْءٍ اِلاّ أخْبَرَنَا بِهِ وَ لاَ سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأنَا حَتّي مُرَّ فِتيَهٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ مِنْهُمُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، فَلَمَّا رَآهُم التَزَمَهُم وَ اِنْهَمَلَتْ عينَاهُ فَقُلْنَا يَا رَسُول اللَّهِ مَا نَزَالُ نُرِي فِي وَجْهِكَ شَيْئاً نَكْرَهُهُ؟ فَقَالَ: إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا، وَ إِنَّهُ سَيَلْقَى أَهْلُ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي تَطْرِيداً وَ تَشْرِيداً فِي الْبِلَادِ، حَتَّى تَرْتَفِعَ رَايَاتٌ سُوْدٌ فِي الْمَشْرِقِ، فَيَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ، ثُمَّ يَسْأَلُونَ فَلَا يُعْطَوْنَهُ، ثُمَّ يَسْأَلُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ -فَيُقَاتِلُونَ- فَيُنْصَرُونَ. فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ وَ مِنْ أَعْقَابِكُمْ فَلْيَأْتِ امامَ اَهْلِ بَيْتِي، وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ، فَإِنَّهَا رَايَاتُ هُدًى، يَدْفَعُونَهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي»[۱]؛ "[روزی‌] رسول خدا (ص) با شادمانی تمام به سوی ما آمد، به گونه‌ای که برق شادی در نگاهش می‌درخشید. هرچه می‌پرسیدیم، پاسخ می‌گفت و هرگاه سکوت می‌کردیم، خود شروع می‌فرمود؛ تا آنکه گروهی از جوانان بنی هاشم -که امام حسن و امام حسین (ع)- در میانشان بودند، آمدند که از مقابل ما بگذرند. حضرت همین‌که آنان را دید، در آغوششان کشید و اشک از دیدگان مبارکش جاری شد. گفتیم: ای فرستاده خدا! آن چیست که پیوسته در چهره شما چیزی می‌بینیم که خوش نداریم. فرمود: ما خاندانی هستیم که خدای تعالی آخرت را در مقابل دنیا برای ما برگزیده است. پس از من خاندانم رانده و آواره‌ شهرها گردند تا آنکه پرچم‌هایی سیاه در مشرق سربلند می‌کنند. آنان حق را می‌طلبند و بدیشان نمی‌دهند، در برهه‌ای دیگر حق را طلب می‌کنند و بدیشان نمی‌دهند، و باز نیز چنین شود؛ پس آن‌گاه نبرد می‌کنند و پیروز می‌شوند. [سپس فرمود:] هرکه از شما یا فرزندان‌تان، چنین روزی را درک کرد، نزد امامی که از خاندانم است، حاضر شود- اگرچه جامه به خود پیچد و بر برف گام نهد- زیرا این پرچم‌ها، پرچم‌های هدایتند که آنها را به مردی از خاندانم تقدیم می‌کنند".
ابو خالد کابلی از امام صادق (ع) روایت می‌کند: «كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَأَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ»[۲]؛ "گویا می‌بینم مردمی را که در مشرق قیام کرده‌اند و حق را می‌طلبند و بدیشان داده نمی‌شود؛ ولی از پای نمی‌نشینند. ازاین‌رو سلاح در دست می‌گیرند، در نتیجه آنچه می‌خواستند بدیشان داده می‌شود. اما نمی‌پذیرند تا آنکه قیام می‌کنند و حکومت را به کسی جز صاحب شما (امام عصر (ع)) تحویل نمی‌دهند. کشته شدگان از آنان، شهیدند. آگاه باشید که اگر من در آن زمان حضور داشتم، وجودم را وقف صاحب این امر می‌کردم".
  • زمینه‌سازان خراسان‌: محمد بن حنفیه، در روایتی از امام علی (ع) نقل کرده است: «ثُمَّ تَخْرُجُ رَايَةٌ مِنْ خُرَاسَانَ يهْزِمُونَ أَصحابَ السُّفْيَانِيِّ حَتّي تَنْزِلُ بِبَيْتِ المَقْدِسِ توْطِيء لِلْمَهْدِيّ سُلْطَانُهُ»[۳]؛ "پرچمی از خراسان بیرون می‌آید، [حاملان این پرچم‌] اصحاب سفیانی را شکست می‌دهند تا اینکه به بیت المقدس می‌رسند و زمینه حکومت [حضرت‌] مهدی (ع) را فراهم می‌سازند".
  • زمینه‌سازان از قم و ری‌: علامه مجلسی روایت کرده است: «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»[۴]؛ "مردی از اهالی قم مردم را به حق فرا می‌خواند، گروهی که دل‌های آنان چون پاره‌های آهن است، گرد او جمع می‌شوند. طوفان‌های سخت آنان را نمی‌لرزاند. از جنگ خسته نمی‌شوند و بیمی به خود راه نمی‌دهند، برخدا توکل می‌کنند و عاقبت [نیک‌] از آن پرهیزگاران است".
  • زمینه‌سازان از یمن‌: امام باقر (ع) درباره رهبری یمانی قبل از ظهور امام عصر (ع) فرموده است: «وَ لَيْسَ فِي الرَّايَاتِ أَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِّ هِيَ رَايَةُ هُدًى لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى صَاحِبِكُمْ...»[۵]؛ "... در میان پرچم‌ها، پرچمی هدایت یافته‌تر از پرچم یمانی نیست. آن پرچم، پرچم ارشاد است؛ زیرا [[[مردم]] را] به سوی صاحب شما [[[امام عصر]] (ع)] فرا می‌خواند ..."»[۶].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، صص ۴۶۴ و ۵۳۳.
  2. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۳، (دار احیاء التراث العربی و مؤسسه التاریخ العربی، لبنان)؛ غیبت نعمانی، (انتشارات صدوق)، باب ۱۴، ح ۵۰.
  3. عصر الظهور، ص ۲۰۶.
  4. بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۱۶؛ و نیز: سفینة البحار، ج ۲، ص ۴۴۶.
  5. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۳۲.
  6. آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۳۲-۳۶.
  7. مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۵۶.
  8. متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۶۳؛ طبرانی، المعجم الاوسط، ج ۱، ص ۹۴.
  9. محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۲.
  10. " كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ‏ يَطْلُبُونَ‏ الْحَقَ‏ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ‏‏‏"؛ نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۳؛ ح ۵۰.
  11. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۳.
  12. " تَجِي‏ءُ الرَّايَاتُ‏ السُّودُ مِنْ‏ قِبَلِ‏ الْمَشْرِقِ‏ كَأَنَ‏ قُلُوبَهُمْ‏ زُبَرُ الْحَدِيدِ فَمَنْ‏ سَمِعَ‏ بِهِمْ‏ فَلْيَأْتِهِمْ‏ فَبَايَعَهُمْ‏ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى‏ الثَّلْجِ‏‏‏‏"؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج ۲، ص ۴۷۳؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۸۴.
  13. " تَنْزِلُ‏ الرَّايَاتُ‏ السُّودُ الَّتِي‏ تَخْرُجُ‏ مِنْ‏ خُرَاسَانَ‏ إِلَى‏ الْكُوفَةِ فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِيُ‏ بَعَثَ‏ إِلَيْهِ‏ بِالْبَيْعَة‏‏‏‏"
  14. " رَجُلٌ‏ مِنْ‏ أَهْلِ‏ قُمَ‏ يَدْعُو النَّاسَ‏ إِلَى‏ الْحَقِ‏ يَجْتَمِعُ‏ مَعَهُ‏ قَوْمٌ‏ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَا تُزِلُّهُمُ‏ الرِّيَاحُ‏ الْعَوَاصِفُ‏ وَ لَا يَمَلُّونَ‏ مِنَ‏ الْحَرَبِ‏ وَ لَا يَجْبُنُونَ‏ وَ عَلَى‏ اللَّهِ‏ يَتَوَكَّلُونَ‏ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ‏‏‏‏‏"؛ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶.
  15. " لَيْسَ‏ فِي‏ الرَّايَاتِ‏ أَهْدَى‏ مِنْ‏ رَايَةِ الْيَمَانِيِ‏ هِيَ‏ رَايَةُ هُدًى‏ لِأَنَّهُ‏ يَدْعُو إِلَى‏ صَاحِبِكُمْ‏ ‏‏‏‏‏"؛ نعمانی، الغیبة، ص ۲۵۶.
  16. مجموعه مقالات و گفتارها در پیرامون حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف، ص ۲۰۷.
  17. جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی(ع)، ص ۳۰۶- ۳۰۳.
  18. «درسنامه مهدویت ج۳، ص ۵۲-۶۳.
  19. برخی این روایات از این قرارند: ‌«إِذَا هَزَمَتِ الرَّايَاتُ السُّودُ خَيْلَ السُّفْيَانِيِّ...»، نعیم بن حماد، الفتن، ص ۲۶۹، شماره۱۰۰۴؛ ‌«إِذَا خَرَجَت خَيْلُ السُّفْيَانِيِّ إِلَى الْكُوفَةِ فِي طَلَبِ أَهْلِ خُرَاسَانَ وَ يَخْرُجُ أَهْلُ خُرَاسَانَ فِي طَلَبِ الْمَهْدِيِّ فَيَلْتَقِي هُوَ وَ الْهَاشِمِيُّ بِراياتٍ سُودٍ...»، همان، ص۲۴۹، شماره ۹۲۱؛ ‌«وَ تَقبلُ خَيْلُ السُّفْيَانِيِّ فِي طَلَبِ اَهْلِ خُرَاسَانَ...»، همان، ص۲۴۰، شماره ۸۸۷؛ ‌«تَخْرُجُ رَايَاتٌ سُودٌ تُقَاتِلُ السُّفْيَانَيّ...»، همان، ص۲۴۸، شماره ۹۱۶؛ ‌«إِذا اخْتَلَفَتِ الرَّايَاتُ السُّودُ خُسِفَ بِقَرْيةٍ مِنْ قُری إِرَمِ...»، همان، ص۲۲۹، شماره ۸۴۷؛ و ده‌ها حدیث دیگر.
  20. الفضل بن شاذان عن محمد بن علی عن عثمان بن أحمد السماک عن إبراهیم بن عبد الله الهاشمی عن إبراهیم بن هانئ عن نعیم بن حماد عن سعید أبی عثمان عن جابر عن أبی جعفر(ع) قال: محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبه، ص ۴۵۲؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۵۲، ص ۲۱۷.
  21. محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۱، ص۸۲.
  22. همان، ص ۸۴ و ۸۷ و ۹۷.
  23. احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص ۲۷۷.
  24. نعیم بن حماد، الفتن، ص۲۴۶، ح۹۰۳، یوسف مقدسی، عقد الدرر، ص۱۲۵.
  25. مدلس به کسی گویند که حقایقی را در سند روایت پنهان کرده است.
  26. ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۴۲۶، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۴۶۹.
  27. محمد بن یزید قزوینی، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۳۶۸، ش ۴۰۸۸.
  28. طبرانی، معجم الاوسط، ج۱، ص ۹۴.
  29. یوسف بن یحیی مقدسی، عقد الدرر فی أخبار المنتظر، ص ۱۲۵.
  30. هیتمی، مجمع الزوائد، ج۷، ۳۱۸.
  31. ابن خلدون، تاریخ، ج۱، ص۳۲۱.
  32. عبد العلیم عبد العظیم البستوی، موسوعه فی أحادیث الإمام المهدی الضعیفه والموضوعه، ص ۱۱۰.
  33. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج۲، ص ۴۷۷.
  34. وی پس از نقل روایت برای نخستین با روایت را معتبر دانسته می‌نویسد: ‌هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ رَوَتهُ الثِّقَاتُ وَ الأَثباتُ.
  35. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۵۱، ۸۷.
  36. سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹.