جن در قرآن: تفاوت میان نسخهها
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
#{{متن قرآن|وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا * وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا}}<ref>«و اینکه ما در نشستنگاههایی از آن برای شنیدن مینشستیم اما اکنون هر کس گوش فرا دارد شهابی را در کمین خود مییابد * و اینکه ما درنمییابیم که آیا برای کسانی که در زمیناند بدی خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان رهیافتی خواسته است» سوره جن، آیه ۹.</ref>. | #{{متن قرآن|وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا * وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا}}<ref>«و اینکه ما در نشستنگاههایی از آن برای شنیدن مینشستیم اما اکنون هر کس گوش فرا دارد شهابی را در کمین خود مییابد * و اینکه ما درنمییابیم که آیا برای کسانی که در زمیناند بدی خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان رهیافتی خواسته است» سوره جن، آیه ۹.</ref>. | ||
== نکات == | === نکات این آیات === | ||
در این [[آیات]] برمحورهای ذیل تأکید شده است. | در این [[آیات]] برمحورهای ذیل تأکید شده است. | ||
# برانگیخته شدن [[محمد]] برای [[جنیان]]، هما نند [[انسانها]]: {{متن قرآن|قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا * يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا}}<ref>«بگو: به من وحی شده است که دستهای از پریان (به قرآن) گوش فراداشتهاند آنگاه گفتهاند: ما قرآنی شگفتانگیز را شنیدهایم * که به سوی راهدانی رهنمون میگردد، بنابراین به آن ایمان آوردهایم و هیچگاه کسی را برای پروردگارمان شریک نخواهیم آورد» سوره جن، آیه ۱-۲.</ref>. | # برانگیخته شدن [[محمد]] برای [[جنیان]]، هما نند [[انسانها]]: {{متن قرآن|قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا * يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا}}<ref>«بگو: به من وحی شده است که دستهای از پریان (به قرآن) گوش فراداشتهاند آنگاه گفتهاند: ما قرآنی شگفتانگیز را شنیدهایم * که به سوی راهدانی رهنمون میگردد، بنابراین به آن ایمان آوردهایم و هیچگاه کسی را برای پروردگارمان شریک نخواهیم آورد» سوره جن، آیه ۱-۲.</ref>. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
==موجوداتی پنهان، آتشی، دارایشعور و مکلّف== | ==موجوداتی پنهان، آتشی، دارایشعور و مکلّف== | ||
[[جن]] از ریشه «ج ـ ن ـ ن» در لغت به معنای پوشیده و پنهان از حواس است<ref>مفردات، ص۲۰۳؛ نثر طوبی، ج ۱، ص۱۳۹، «جنّ».</ref> و در اصطلاح خاص بر طایفهای از [[آفریدگان]] [[خدا]] که از چشم [[انسانها]] پوشیده و از آنها متواریاند ([[پری]] در [[زبان فارسی]])<ref>لغتنامه، ج ۵، ص۷۸۶۱، «جن».</ref> اطلاق میگردد<ref>التحقیق، ج ۲، ص۱۲۴، «جن».</ref>، گرچه در اصطلاحی عام به همه موجودات [[روحانی]] پوشیده از حواس، اعم از [[اخیار]] ([[فرشتگان]])، [[اشرار]] ([[شیاطین]]) و اوساط آنها ([[پریان]])، جن گفته میشود<ref>مفردات، ص۲۰۴، «جنن».</ref>. «جانّ» نیز به معنای متواری و پوشیده از حواس است و بر واحدِ نوعیِ جن اطلاق میشود؛ مانند [[ناطق]] و [[عاقل]]؛ ولی جن به عموم جانّ و نوع آن گفته میشود؛ همچنین «جانّ» در مقابل انس و [[انسان]] هر دو و جن فقط در برابر انس بهکار میرود<ref>التحقیق، ج ۲، ص۱۲۵.</ref>. در تفاوت بین آن دو آرای دیگری نیز مطرح شدهاند؛ نظیر اینکه «جانّ» نوعی از جن است<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۱۵۲.</ref>، پدر جن بوده است، چنان که [[آدم]] [[پدر بشر]] بود<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۲۵.</ref>، جانّ همان [[ابلیس]]<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص۳۳۵.</ref> یا پدر ابلیس است<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۳۷۵.</ref> و جانّ به [[مسخ]] شدگان از جن اطلاق میشود<ref>فتح القدیر، ج ۳، ص۱۳۲.</ref>. در [[قرآن کریم]] افزون بر آنکه سورهای به نام جن وجود دارد ۲۲ بار واژه «[[جنّ]]» و ۷ مرتبه لفظ «جانّ» و ۵ بار عبارت «الجِنَّه» که جمع جن است به کار رفته است. تعابیر دیگری نیز هستند که برخی از [[مفسران]] آنها را به نحوی با جن مرتبط دانسته و مباحثی را درباره آنها مطرح کردهاند<ref>التبیان، ج ۲، ص۳۱۲؛ ج ۵، ص۱۴۸؛ ج ۶، ص۲۲۸؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص۷۹۰.</ref>. وجود جن از اصول مسلّم [[قرآنی]]<ref>جن و شیطان، ص۱۵</ref> و [[اعتقاد]] به آن از مصادیق [[ایمان به غیب]] است<ref>الجن فی القرآن والسنه، ص۲۷.</ref>: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}<ref>«همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره بقره، آیه ۳.</ref><ref>تفسیر منسوب به امام عسکریع، ص۶۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۱۲۰ - ۱۲۱.</ref>. [[احادیث صحیح]] نیز بر وجود آن دلالت میکنند<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص۹۶؛ بحارالانوار، ج ۶۰، ص۴۲-۱۳۰؛ شرح اصول کافی، ج ۶، ص۴۱۳ـ۴۱۷.</ref>. [[منکران]] وجود [[جن]] دلیلی بر [[انکار]] خود ندارند<ref>عالم الجن، ص۸۶.</ref> و چنانچه [[عقل]] برای [[اثبات وجود]] جن راهی نداشته باشد برای انکار آن نیز راهی ندارد. ادعای اینکه میکربها نوعی از جن هستند<ref>المنار، ج ۳، ص۹۶.</ref> با تصویری که [[قرآن]] از [[جنّ]] ارائه میدهد سازگاری ندارد<ref>جن و شیطان، ص۲۳.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[جن - حسینی (مقاله)|مقاله «جن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰، ص ۲۸.</ref> | «[[جن]]» از ریشه «ج ـ ن ـ ن» در لغت به معنای پوشیده و پنهان از حواس است<ref>مفردات، ص۲۰۳؛ نثر طوبی، ج ۱، ص۱۳۹، «جنّ».</ref> و در اصطلاح خاص بر طایفهای از [[آفریدگان]] [[خدا]] که از چشم [[انسانها]] پوشیده و از آنها متواریاند ([[پری]] در [[زبان فارسی]])<ref>لغتنامه، ج ۵، ص۷۸۶۱، «جن».</ref> اطلاق میگردد<ref>التحقیق، ج ۲، ص۱۲۴، «جن».</ref>، گرچه در اصطلاحی عام به همه موجودات [[روحانی]] پوشیده از حواس، اعم از [[اخیار]] ([[فرشتگان]])، [[اشرار]] ([[شیاطین]]) و اوساط آنها ([[پریان]])، جن گفته میشود<ref>مفردات، ص۲۰۴، «جنن».</ref>. «جانّ» نیز به معنای متواری و پوشیده از حواس است و بر واحدِ نوعیِ جن اطلاق میشود؛ مانند [[ناطق]] و [[عاقل]]؛ ولی جن به عموم جانّ و نوع آن گفته میشود؛ همچنین «جانّ» در مقابل انس و [[انسان]] هر دو و جن فقط در برابر انس بهکار میرود<ref>التحقیق، ج ۲، ص۱۲۵.</ref>. در تفاوت بین آن دو آرای دیگری نیز مطرح شدهاند؛ نظیر اینکه «جانّ» نوعی از جن است<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۱۵۲.</ref>، پدر جن بوده است، چنان که [[آدم]] [[پدر بشر]] بود<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۲۵.</ref>، جانّ همان [[ابلیس]]<ref>مجمع البیان، ج ۹، ص۳۳۵.</ref> یا پدر ابلیس است<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۳۷۵.</ref> و جانّ به [[مسخ]] شدگان از جن اطلاق میشود<ref>فتح القدیر، ج ۳، ص۱۳۲.</ref>. در [[قرآن کریم]] افزون بر آنکه سورهای به نام جن وجود دارد ۲۲ بار واژه «[[جنّ]]» و ۷ مرتبه لفظ «جانّ» و ۵ بار عبارت «الجِنَّه» که جمع جن است به کار رفته است. تعابیر دیگری نیز هستند که برخی از [[مفسران]] آنها را به نحوی با جن مرتبط دانسته و مباحثی را درباره آنها مطرح کردهاند<ref>التبیان، ج ۲، ص۳۱۲؛ ج ۵، ص۱۴۸؛ ج ۶، ص۲۲۸؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص۷۹۰.</ref>. وجود جن از اصول مسلّم [[قرآنی]]<ref>جن و شیطان، ص۱۵</ref> و [[اعتقاد]] به آن از مصادیق [[ایمان به غیب]] است<ref>الجن فی القرآن والسنه، ص۲۷.</ref>: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}<ref>«همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره بقره، آیه ۳.</ref><ref>تفسیر منسوب به امام عسکریع، ص۶۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۱۲۰ - ۱۲۱.</ref>. [[احادیث صحیح]] نیز بر وجود آن دلالت میکنند<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص۹۶؛ بحارالانوار، ج ۶۰، ص۴۲-۱۳۰؛ شرح اصول کافی، ج ۶، ص۴۱۳ـ۴۱۷.</ref>. [[منکران]] وجود [[جن]] دلیلی بر [[انکار]] خود ندارند<ref>عالم الجن، ص۸۶.</ref> و چنانچه [[عقل]] برای [[اثبات وجود]] جن راهی نداشته باشد برای انکار آن نیز راهی ندارد. ادعای اینکه میکربها نوعی از جن هستند<ref>المنار، ج ۳، ص۹۶.</ref> با تصویری که [[قرآن]] از [[جنّ]] ارائه میدهد سازگاری ندارد<ref>جن و شیطان، ص۲۳.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[جن - حسینی (مقاله)|مقاله «جن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰، ص ۲۸.</ref> | ||
==[[خلقت]] و اوصاف جن== | ==[[خلقت]] و اوصاف جن== | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
#آنها از جنس خودشان پیامبرانی داشتهاند<ref>عالم الجن، ص۲۰۹.</ref>. | #آنها از جنس خودشان پیامبرانی داشتهاند<ref>عالم الجن، ص۲۰۹.</ref>. | ||
برای نظریه نخست به آیاتی [[استدلال]] شده است؛ مانند [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِىٓ إِلَيْهِم مِّنْ أَهْلِ ٱلْقُرَىٰٓ...}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی میکردیم نفرستادیم.».. سوره یوسف، آیه ۱۰۹.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داوود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref> که برپایه هر دو [[آیه]] [[نبوت]] میان مردانی از بشر بوده است و آیه {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُۥٓ إِسْحَـٰقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِى ذُرِّيَّتِهِ ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلْكِتَـٰبَ وَءَاتَيْنَـٰهُ أَجْرَهُۥ فِى ٱلدُّنْيَا وَإِنَّهُۥ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّـٰلِحِينَ}}<ref>«و ما به او اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم و پاداش وی را در این جهان دادیم و او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.</ref> که نبوت را بعد از ابراهیم در [[فرزندان]] آن حضرت منحصر میکند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص۳۴۰.</ref>. اگر جن غیر از پیامبران انس پیامبران دیگری داشتند حتماً باید از آنها و شریعتشان در [[قرآن]] یاد میشد. صاحبان این نظریه در توجیه آیه {{متن قرآن|يَـٰمَعْشَرَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌۭ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ ءَايَـٰتِى}}<ref>«ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیآمدند که آیات مرا برایتان میخواندند و به دیدار امروزتان شما را هشدار میدادند؟ میگویند: (چرا،) ما بر (زیان) خود گواهی میدهیم و زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.</ref> گفتهاند: {{متن قرآن|رُسُلٌۭ مِّنكُمْ}} گرچه بر حسب ظاهر عبارت، [[جن]] و انس هر دو را شامل میشود، مراد [[پیامبران]] انسی است و این از باب تغلیب و نظیر {{متن قرآن|مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ * بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ * فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ * يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ}}<ref>«دو دریای به هم رسیده را در هم آمیخت * میان آنها برزخی است تا به هم تجاوز نکنند * پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟ * از آنها مروارید و مرجان برون میآید» سوره الرحمن، آیه ۲۲.</ref> است که منشأ لو ٔ و ٔ و مرجان را، هم آب شیرین معرفی کرده و هم آب [[شور]]، در حالی که لو ٔ و ٔ و مرجان از آب شور به دست میآیند<ref>همان، ج ۷، ص۸۶ - ۸۷.</ref>. برخی گفتهاند: نهایت دلالت [[آیه]] این است که انس و [[جان]] پیامبرانی داشتهاند؛ اما ثابت نمیکند که پیامبران از جنس [[بشر]] بودند یا اینکه [[جنیان]] هم از جنس خود پیامبرانی داشتهاند<ref>المیزان، ج ۷، ص۳۵۴.</ref>. برخی هم گفتهاند: مراد از فرستادگان به سوی جن، فرستادگان [[پیامبران الهی]] هستند<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۵۶۷.</ref>، چنانکه آیه {{متن قرآن|...وَلَّوْا۟ إِلَىٰ قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ}}<ref> سوره احقاف، آیه ۲۹.</ref> دلالت دارد بر اینکه جنیان گرچه پیامبرانی از جنس خود نداشتند، افرادی از خود جن از طرف پیامبران الهی [[مأمور]] به [[تبلیغ]] در میان [[قوم]] خود بودند<ref>تفسیر عبدالرزاق، ج ۳، ص۲۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص۸۶.</ref>. [[استدلال]] طرفداران نظریه دوم به ظاهر همان آیه ۱۳۰ انعام<ref>{{متن قرآن|يَـٰمَعْشَرَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌۭ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ ءَايَـٰتِى وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَآءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا قَالُوا۟ شَهِدْنَا عَلَىٰٓ أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ ٱلْحَيَوٰةُ ٱلدُّنْيَا وَشَهِدُوا۟ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا۟ كَـٰفِرِينَ}} «ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیآمدند که آیات مرا برایتان میخواندند و به دیدار امروزتان شما را هشدار میدادند؟ میگویند: (چرا،) ما بر (زیان) خود گواهی میدهیم و زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.</ref> است که هریک از انس و [[جن]] پیامبرانی از خودشان داشتند<ref>فتح القدیر، ج ۲، ص۱۶۳.</ref> و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّآ أَرْسَلْنَـٰكَ بِٱلْحَقِّ بَشِيرًۭا وَنَذِيرًۭا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌۭ}}<ref>«ما تو را به حق، نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیمدهندهای بوده است» سوره فاطر، آیه ۲۴.</ref> بیانگر این معناست که هر امتی [[پیامبری]] از خود داشته<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۱۹۵.</ref> و [[امت]] بر گروههای جن هم صادق است و همچنین آیه {{متن قرآن|وَلَوْ جَعَلْنَـٰهُ مَلَكًۭا لَّجَعَلْنَـٰهُ رَجُلًا}}<ref>«و اگر او را فرشتهای میگرداندیم، او را (به گونه) مردی در میآوردیم» سوره انعام، آیه ۹.</ref> که بر اساس آن اگر [[خدا]] [[فرشته]] را هم برای پیامبری به سوی [[مردم]] میفرستاد هر آینه او را به صورت [[انسان]] میفرستاد و [[حکمت]] آن انس گرفتن [[بشر]] با فرستاده خداست و این حکمت در مورد [[جنّ]] هم جاری است، پس باید پیامبری از جنس [[جنیان]] برای آنان فرستاده شود. در [[روایات]] از یک سو از [[مبعوث]] شدن هر پیامبری به سوی [[قوم]] خودش<ref>جامع البیان، ج ۲۲، ص۱۵۶؛ نورالثقلین، ج ۴، ص۳۵۹.</ref> و از مبعوث شدن پیامبری از [[طایفه]] جن به نام یوسف خبر داده شده است<ref>بحار الانوار، ج ۱۰، ص۷۶.</ref> و از سوی دیگر گفتار [[فرزندان]] [[قابیل]] هنگامی که نوح{{ع}} را [[تکذیب]] کردند چنین گزارش شده است: قبل از ما جن بر روی [[زمین]] [[زندگی]] میکرد و [[خداوند]] به سوی آنان پیامبرانی از جنس فرشته مبعوث کرد. اگر خداوند میخواست بر ما پیامبرانی بفرستد از [[ملائکه]] میفرستاد<ref>همان، ج ۱۱، ص۳۴۰.</ref>. به هر [[حال]] همه صاحبنظران بر این مسئله [[اتفاق نظر]] دارند که<ref>حیوة الحیوان، ج ۱، ص۱۹۶.</ref> از میان [[پیامبران]]، [[حضرت محمد]]{{صل}} همانگونه که [[مأمور]] به [[دعوت]] [[انسانها]] بود مأمور به دعوت [[طایفه]] [[جن]] نیز بود. در [[آیه]] {{متن قرآن|تَبَارَكَ ٱلَّذِى نَزَّلَ ٱلْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِۦ لِيَكُونَ لِلْعَـٰلَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref> مراد از «عالمین» جن و انس است<ref>جامع البیان، ج ۱۸، ص۲۳۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص۲.</ref>. خود جن نیز بر این [[رسالت]] اعتراف داشتند: {{متن قرآن|يَـٰقَوْمَنَآ أَجِيبُوا۟ دَاعِىَ ٱللَّهِ...}}<ref>«ای قوم! پاسخ فراخواننده به خداوند را بدهید و به او ایمان آورید تا (خداوند) پارهای از گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد» سوره احقاف، آیه ۳۱.</ref>؛ زیرا مراد از {{متن قرآن|دَاعِىَ ٱللَّهِ}} [[رسول اکرم]]{{صل}} است<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۲۱۶.</ref> و از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] شده که هر [[پیامبری]] به سوی [[قوم]] خودش [[مبعوث]] بود و من به سوی هر سرخ و سیاه و جن و انسی مبعوث شدهام<ref>صحیح مسلم، ج ۲، ص۶۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۱۸۲ - ۵۴۷.</ref>. در [[تاریخ اسلام]] نیز گزارشهایی از حضور [[پیامبر]]{{صل}} در میان [[جنیان]] و [[قرائت قرآن]] بر آنان و دعوت آنان به [[اسلام]] هست<ref>الدرالمنثور، ج ۸، ص۲۹۶ - ۲۹۷؛ بحار الانوار، ج ۱۸، ص۷۸؛ المیزان، ج ۱۷، ص۲۱۹ - ۲۲۰.</ref> و منشأ [[اختلاف]] نقلها ممکن است تعدد قضیه باشد<ref>المنیر، ج ۲۶، ص۶۵ - ۶۶.</ref>؛ زیرا [[آیات]] ۲۹ - ۳۱ [[سوره احقاف]] از [[ایمان]] جنیان مورد خطاب پیامبر{{صل}} به [[موسی]]{{ع}} و [[تورات]] حکایت دارند، برخلاف آیات [[سوره]] [[جنّ]] که گروههای مورد خطاب را [[مشرک]] و بیخبر از [[بعثت]] معرفی میکنند<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۴۷.</ref>. در تاریخ اسلام شبی به نام «لیلة الجن» (نام یکی از شبهای حضور پیامبر{{صل}} در میان جنیان) نیز معروف است. با توجه به [[رسالت پیامبر اکرم]]{{صل}} در دعوت مستقیم همه جنیان و با توجه به تعریف «[[صحابه پیامبر]]{{صل}}» (کسی که [[پیامبر]]{{صل}} را دیده و بدان حضرت [[ایمان]] آورده است) باید گفت در میان [[جنیان]] مسلماً چنین افرادی بودهاند<ref>اسدالغابه، ج ۱، ص۱۲ ـ ۱۳.</ref>. برخی جنیان به [[ائمه]]{{عم}} نیز ایمان داشتند و برای انجام دادن کارهای ضروری در [[اختیار]] آنان بودند<ref>بحار الانوار، ج ۶۰، ص۱۰۲ ـ ۱۰۳.</ref>. در [[روایات]] [[نوحهگری]] و [[گریستن]] [[جن]] بر [[مصیبتهای امام حسین]]{{ع}}<ref>المعجم الکبیر، ج ۳، ص۱۲۱ ـ ۱۲۲؛ بحار الانوار، ج ۴۵، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷.</ref> و شعرهایی در رثای آن حضرت از زبان جن نقل شده است<ref>کامل الزیارات، ص۱۹۰؛ مناقب، ج ۲، ص۲۲۷.</ref> و نیز از [[طلب شفاعت]] جن از پیامبر{{صل}} و ائمه{{عم}} در [[قیامت]] سخن گفته شده است<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص۴۸.</ref>. با وجود اینکه جنیان پیش از [[بعثت پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[انبیای پیشین]] ایمان داشتند و در میان آنها طوایفی از [[یهود]] و [[نصارا]] و... وجود داشته<ref>روح البیان، ج ۸، ص۶۵۸.</ref> و در برخی روایات نیز از جنیان [[مؤمن]]، [[کافر]]، [[ناصبی]]، [[یهودی]] و [[نصرانی]] و [[مجوس]] نام برده شده است<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۰۰.</ref>، باید معنای اختصاص [[حضرت محمد]]{{صل}} برای [[دعوت]] [[ثقلین]] را بررسی کرد. برخی گفتهاند: [[پیامبران پیشین]] هم افرادی از جن را به سوی [[حق]] دعوت کردهاند؛ لیکن دعوت آنها طایفهای بوده است؛ بدین معنا که با [[قبایل]] یا طوایفی از جن که برمیخوردند آنان را دعوت میکردند یا افرادی از خود آن [[طایفه]] را برای دعوت قبیلهاش [[مأمور]] میساختند؛ اما [[حضرت محمّد]]{{صل}} به سوی همه [[طوایف]] جن [[مبعوث]] شده است، چنانکه به سوی تمامی [[انسانها]] مبعوث است<ref>الضوء المنیر، ج ۶، ص۱۹۸.</ref>. احتمال دیگر این است که باورهای جن قبل از شنیدن [[قرآن]]، باوری [[تقلیدی]] بود؛ بدین معنا که گفتههای [[بشر]] را راست و برحق میپنداشتند؛ اما پس از [[نزول قرآن]] و شنیدن آن به این [[حقیقت]] پی بردند که میان انسانها هم افراد [[گمراه]] هستند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۵۵۵.</ref>: {{متن قرآن|وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}<ref>«و ما میپنداشتیم که هیچگاه آدمیان و پریان بر خداوند دروغی نمیبندند» سوره جن، آیه ۵.</ref>، از این رو [[ایمان]] و نیز [[کفر]] آنها به [[پیامبران پیشین]]، به [[تقلید]] از افراد [[بشر]] بوده است؛ ولی بعد از [[دعوت]] [[حضرت محمد]]{{صل}}، [[جنیان]] به [[خدا]] و [[قرآن]] از روی [[آگاهی]] ایمان آوردهاند. [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا * يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا}}<ref>«بگو: به من وحی شده است که دستهای از پریان (به قرآن) گوش فراداشتهاند آنگاه گفتهاند: ما قرآنی شگفتانگیز را شنیدهایم * که به سوی راهدانی رهنمون میگردد، بنابراین به آن ایمان آوردهایم و هیچگاه کسی را برای پروردگارمان شریک نخواهیم آورد» سوره جن، آیه ۱-۲.</ref> بیانگر آگاهانه بودن ایمان [[جن]] به قرآن و [[تصدیق]] [[حقانیت قرآن]] است و اینکه [[ایمان به قرآن]]، ایمان به همان خدایی است که قرآن را نازل کرده و آن خدا [[پروردگار]] آنان است.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[جن - حسینی (مقاله)|مقاله «جن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰، ص ۳۵.</ref> | برای نظریه نخست به آیاتی [[استدلال]] شده است؛ مانند [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِىٓ إِلَيْهِم مِّنْ أَهْلِ ٱلْقُرَىٰٓ...}}<ref>«و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی میکردیم نفرستادیم.».. سوره یوسف، آیه ۱۰۹.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داوود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.</ref> که برپایه هر دو [[آیه]] [[نبوت]] میان مردانی از بشر بوده است و آیه {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُۥٓ إِسْحَـٰقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِى ذُرِّيَّتِهِ ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلْكِتَـٰبَ وَءَاتَيْنَـٰهُ أَجْرَهُۥ فِى ٱلدُّنْيَا وَإِنَّهُۥ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّـٰلِحِينَ}}<ref>«و ما به او اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم و پاداش وی را در این جهان دادیم و او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.</ref> که نبوت را بعد از ابراهیم در [[فرزندان]] آن حضرت منحصر میکند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص۳۴۰.</ref>. اگر جن غیر از پیامبران انس پیامبران دیگری داشتند حتماً باید از آنها و شریعتشان در [[قرآن]] یاد میشد. صاحبان این نظریه در توجیه آیه {{متن قرآن|يَـٰمَعْشَرَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌۭ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ ءَايَـٰتِى}}<ref>«ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیآمدند که آیات مرا برایتان میخواندند و به دیدار امروزتان شما را هشدار میدادند؟ میگویند: (چرا،) ما بر (زیان) خود گواهی میدهیم و زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.</ref> گفتهاند: {{متن قرآن|رُسُلٌۭ مِّنكُمْ}} گرچه بر حسب ظاهر عبارت، [[جن]] و انس هر دو را شامل میشود، مراد [[پیامبران]] انسی است و این از باب تغلیب و نظیر {{متن قرآن|مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ * بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ * فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ * يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ}}<ref>«دو دریای به هم رسیده را در هم آمیخت * میان آنها برزخی است تا به هم تجاوز نکنند * پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟ * از آنها مروارید و مرجان برون میآید» سوره الرحمن، آیه ۲۲.</ref> است که منشأ لو ٔ و ٔ و مرجان را، هم آب شیرین معرفی کرده و هم آب [[شور]]، در حالی که لو ٔ و ٔ و مرجان از آب شور به دست میآیند<ref>همان، ج ۷، ص۸۶ - ۸۷.</ref>. برخی گفتهاند: نهایت دلالت [[آیه]] این است که انس و [[جان]] پیامبرانی داشتهاند؛ اما ثابت نمیکند که پیامبران از جنس [[بشر]] بودند یا اینکه [[جنیان]] هم از جنس خود پیامبرانی داشتهاند<ref>المیزان، ج ۷، ص۳۵۴.</ref>. برخی هم گفتهاند: مراد از فرستادگان به سوی جن، فرستادگان [[پیامبران الهی]] هستند<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۵۶۷.</ref>، چنانکه آیه {{متن قرآن|...وَلَّوْا۟ إِلَىٰ قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ}}<ref> سوره احقاف، آیه ۲۹.</ref> دلالت دارد بر اینکه جنیان گرچه پیامبرانی از جنس خود نداشتند، افرادی از خود جن از طرف پیامبران الهی [[مأمور]] به [[تبلیغ]] در میان [[قوم]] خود بودند<ref>تفسیر عبدالرزاق، ج ۳، ص۲۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص۸۶.</ref>. [[استدلال]] طرفداران نظریه دوم به ظاهر همان آیه ۱۳۰ انعام<ref>{{متن قرآن|يَـٰمَعْشَرَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌۭ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ ءَايَـٰتِى وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَآءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا قَالُوا۟ شَهِدْنَا عَلَىٰٓ أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ ٱلْحَيَوٰةُ ٱلدُّنْيَا وَشَهِدُوا۟ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا۟ كَـٰفِرِينَ}} «ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیآمدند که آیات مرا برایتان میخواندند و به دیدار امروزتان شما را هشدار میدادند؟ میگویند: (چرا،) ما بر (زیان) خود گواهی میدهیم و زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.</ref> است که هریک از انس و [[جن]] پیامبرانی از خودشان داشتند<ref>فتح القدیر، ج ۲، ص۱۶۳.</ref> و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّآ أَرْسَلْنَـٰكَ بِٱلْحَقِّ بَشِيرًۭا وَنَذِيرًۭا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌۭ}}<ref>«ما تو را به حق، نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیمدهندهای بوده است» سوره فاطر، آیه ۲۴.</ref> بیانگر این معناست که هر امتی [[پیامبری]] از خود داشته<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۱۹۵.</ref> و [[امت]] بر گروههای جن هم صادق است و همچنین آیه {{متن قرآن|وَلَوْ جَعَلْنَـٰهُ مَلَكًۭا لَّجَعَلْنَـٰهُ رَجُلًا}}<ref>«و اگر او را فرشتهای میگرداندیم، او را (به گونه) مردی در میآوردیم» سوره انعام، آیه ۹.</ref> که بر اساس آن اگر [[خدا]] [[فرشته]] را هم برای پیامبری به سوی [[مردم]] میفرستاد هر آینه او را به صورت [[انسان]] میفرستاد و [[حکمت]] آن انس گرفتن [[بشر]] با فرستاده خداست و این حکمت در مورد [[جنّ]] هم جاری است، پس باید پیامبری از جنس [[جنیان]] برای آنان فرستاده شود. در [[روایات]] از یک سو از [[مبعوث]] شدن هر پیامبری به سوی [[قوم]] خودش<ref>جامع البیان، ج ۲۲، ص۱۵۶؛ نورالثقلین، ج ۴، ص۳۵۹.</ref> و از مبعوث شدن پیامبری از [[طایفه]] جن به نام یوسف خبر داده شده است<ref>بحار الانوار، ج ۱۰، ص۷۶.</ref> و از سوی دیگر گفتار [[فرزندان]] [[قابیل]] هنگامی که نوح{{ع}} را [[تکذیب]] کردند چنین گزارش شده است: قبل از ما جن بر روی [[زمین]] [[زندگی]] میکرد و [[خداوند]] به سوی آنان پیامبرانی از جنس فرشته مبعوث کرد. اگر خداوند میخواست بر ما پیامبرانی بفرستد از [[ملائکه]] میفرستاد<ref>همان، ج ۱۱، ص۳۴۰.</ref>. به هر [[حال]] همه صاحبنظران بر این مسئله [[اتفاق نظر]] دارند که<ref>حیوة الحیوان، ج ۱، ص۱۹۶.</ref> از میان [[پیامبران]]، [[حضرت محمد]]{{صل}} همانگونه که [[مأمور]] به [[دعوت]] [[انسانها]] بود مأمور به دعوت [[طایفه]] [[جن]] نیز بود. در [[آیه]] {{متن قرآن|تَبَارَكَ ٱلَّذِى نَزَّلَ ٱلْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِۦ لِيَكُونَ لِلْعَـٰلَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref> مراد از «عالمین» جن و انس است<ref>جامع البیان، ج ۱۸، ص۲۳۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص۲.</ref>. خود جن نیز بر این [[رسالت]] اعتراف داشتند: {{متن قرآن|يَـٰقَوْمَنَآ أَجِيبُوا۟ دَاعِىَ ٱللَّهِ...}}<ref>«ای قوم! پاسخ فراخواننده به خداوند را بدهید و به او ایمان آورید تا (خداوند) پارهای از گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد» سوره احقاف، آیه ۳۱.</ref>؛ زیرا مراد از {{متن قرآن|دَاعِىَ ٱللَّهِ}} [[رسول اکرم]]{{صل}} است<ref>المیزان، ج ۱۸، ص۲۱۶.</ref> و از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] شده که هر [[پیامبری]] به سوی [[قوم]] خودش [[مبعوث]] بود و من به سوی هر سرخ و سیاه و جن و انسی مبعوث شدهام<ref>صحیح مسلم، ج ۲، ص۶۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۱۸۲ - ۵۴۷.</ref>. در [[تاریخ اسلام]] نیز گزارشهایی از حضور [[پیامبر]]{{صل}} در میان [[جنیان]] و [[قرائت قرآن]] بر آنان و دعوت آنان به [[اسلام]] هست<ref>الدرالمنثور، ج ۸، ص۲۹۶ - ۲۹۷؛ بحار الانوار، ج ۱۸، ص۷۸؛ المیزان، ج ۱۷، ص۲۱۹ - ۲۲۰.</ref> و منشأ [[اختلاف]] نقلها ممکن است تعدد قضیه باشد<ref>المنیر، ج ۲۶، ص۶۵ - ۶۶.</ref>؛ زیرا [[آیات]] ۲۹ - ۳۱ [[سوره احقاف]] از [[ایمان]] جنیان مورد خطاب پیامبر{{صل}} به [[موسی]]{{ع}} و [[تورات]] حکایت دارند، برخلاف آیات [[سوره]] [[جنّ]] که گروههای مورد خطاب را [[مشرک]] و بیخبر از [[بعثت]] معرفی میکنند<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۴۷.</ref>. در تاریخ اسلام شبی به نام «لیلة الجن» (نام یکی از شبهای حضور پیامبر{{صل}} در میان جنیان) نیز معروف است. با توجه به [[رسالت پیامبر اکرم]]{{صل}} در دعوت مستقیم همه جنیان و با توجه به تعریف «[[صحابه پیامبر]]{{صل}}» (کسی که [[پیامبر]]{{صل}} را دیده و بدان حضرت [[ایمان]] آورده است) باید گفت در میان [[جنیان]] مسلماً چنین افرادی بودهاند<ref>اسدالغابه، ج ۱، ص۱۲ ـ ۱۳.</ref>. برخی جنیان به [[ائمه]]{{عم}} نیز ایمان داشتند و برای انجام دادن کارهای ضروری در [[اختیار]] آنان بودند<ref>بحار الانوار، ج ۶۰، ص۱۰۲ ـ ۱۰۳.</ref>. در [[روایات]] [[نوحهگری]] و [[گریستن]] [[جن]] بر [[مصیبتهای امام حسین]]{{ع}}<ref>المعجم الکبیر، ج ۳، ص۱۲۱ ـ ۱۲۲؛ بحار الانوار، ج ۴۵، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷.</ref> و شعرهایی در رثای آن حضرت از زبان جن نقل شده است<ref>کامل الزیارات، ص۱۹۰؛ مناقب، ج ۲، ص۲۲۷.</ref> و نیز از [[طلب شفاعت]] جن از پیامبر{{صل}} و ائمه{{عم}} در [[قیامت]] سخن گفته شده است<ref>بحار الانوار، ج ۸، ص۴۸.</ref>. با وجود اینکه جنیان پیش از [[بعثت پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[انبیای پیشین]] ایمان داشتند و در میان آنها طوایفی از [[یهود]] و [[نصارا]] و... وجود داشته<ref>روح البیان، ج ۸، ص۶۵۸.</ref> و در برخی روایات نیز از جنیان [[مؤمن]]، [[کافر]]، [[ناصبی]]، [[یهودی]] و [[نصرانی]] و [[مجوس]] نام برده شده است<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۰۰.</ref>، باید معنای اختصاص [[حضرت محمد]]{{صل}} برای [[دعوت]] [[ثقلین]] را بررسی کرد. برخی گفتهاند: [[پیامبران پیشین]] هم افرادی از جن را به سوی [[حق]] دعوت کردهاند؛ لیکن دعوت آنها طایفهای بوده است؛ بدین معنا که با [[قبایل]] یا طوایفی از جن که برمیخوردند آنان را دعوت میکردند یا افرادی از خود آن [[طایفه]] را برای دعوت قبیلهاش [[مأمور]] میساختند؛ اما [[حضرت محمّد]]{{صل}} به سوی همه [[طوایف]] جن [[مبعوث]] شده است، چنانکه به سوی تمامی [[انسانها]] مبعوث است<ref>الضوء المنیر، ج ۶، ص۱۹۸.</ref>. احتمال دیگر این است که باورهای جن قبل از شنیدن [[قرآن]]، باوری [[تقلیدی]] بود؛ بدین معنا که گفتههای [[بشر]] را راست و برحق میپنداشتند؛ اما پس از [[نزول قرآن]] و شنیدن آن به این [[حقیقت]] پی بردند که میان انسانها هم افراد [[گمراه]] هستند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۵۵۵.</ref>: {{متن قرآن|وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا}}<ref>«و ما میپنداشتیم که هیچگاه آدمیان و پریان بر خداوند دروغی نمیبندند» سوره جن، آیه ۵.</ref>، از این رو [[ایمان]] و نیز [[کفر]] آنها به [[پیامبران پیشین]]، به [[تقلید]] از افراد [[بشر]] بوده است؛ ولی بعد از [[دعوت]] [[حضرت محمد]]{{صل}}، [[جنیان]] به [[خدا]] و [[قرآن]] از روی [[آگاهی]] ایمان آوردهاند. [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا * يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا}}<ref>«بگو: به من وحی شده است که دستهای از پریان (به قرآن) گوش فراداشتهاند آنگاه گفتهاند: ما قرآنی شگفتانگیز را شنیدهایم * که به سوی راهدانی رهنمون میگردد، بنابراین به آن ایمان آوردهایم و هیچگاه کسی را برای پروردگارمان شریک نخواهیم آورد» سوره جن، آیه ۱-۲.</ref> بیانگر آگاهانه بودن ایمان [[جن]] به قرآن و [[تصدیق]] [[حقانیت قرآن]] است و اینکه [[ایمان به قرآن]]، ایمان به همان خدایی است که قرآن را نازل کرده و آن خدا [[پروردگار]] آنان است.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[جن - حسینی (مقاله)|مقاله «جن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰، ص ۳۵.</ref> | ||
==[[عقاید]] [[جن]]== | |||
از [[آیات]] [[سوره]] [[جنّ]] میتوان به عقاید [[جنیان]] [[مؤمن]] پی برد؛ از جمله اینکه [[ایمان]] آنها به [[خدا]] [[توحیدی]] است و کسی را [[شریک]] وی قرار نمیدهند<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۳۹.</ref> و [[قرآن]] را [[کتاب هدایت الهی]] میدانند: {{متن قرآن|وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ}} و به آثار [[ایمان به خدا]] معترفاند؛ یعنی از نقصان [[جزای عمل]] و از [[عذاب]] ترسی ندارند: {{متن قرآن|...فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا}}<ref>«و اینکه ما چون رهنمود را شنیدیم بدان ایمان آوردیم پس هر کس به پروردگارش ایمان آورد از هیچ کاستی و ستمی نمیهراسد» سوره جن، آیه ۱۳.</ref> آنان [[عظمت خداوند]] و [[بینیازی]] وی از [[همسر]] و فرزند را [[باور]] دارند<ref>روح المعانی، ج ۲۹، ص۱۴۶؛ زبدة التفاسیر، ج ۷، ص۲۰۷.</ref>: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا}}<ref>«و اینکه جایگاه پروردگارمان والاست هرگز همسر و فرزندی نگزیده است» سوره جن، آیه ۳.</ref> به [[اعتقاد]] برخی [[مفسران]] این [[آیه]] بیانگر معارفی بلند است؛ زیرا «جدّ» به معنای اصل و [[حقیقت]] است، بنابراین معنای آیه این است که حقیقت از تمام جهات مختص به ذات خدای متعالی است و «[[واجب الوجود]] من جمیعالجهات» محال است همسر و [[فرزندی]] داشته باشد<ref>التفسر الکبیر، ج ۳۰، ص۱۵۵.</ref>. به اعتقاد جنیان کسانی که برای خدا شریک قرار میدهند و [[معتقد]] به همسر و فرزند برای وی هستند ناداناند.<ref>تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۵۹۷.</ref>.<ref>{{متن قرآن|وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا}} «و اینکه (فردی) نادان (از) ما درباره خداوند سخنانی پریشان میگفت» سوره جن، آیه ۴.</ref> آنان اعتقاد به عدم [[بعثت پیامبران]] یا عدم [[بعثت]] [[پیامبری]] بعد از [[موسی]] و [[عیسی]]{{ع}} یا عدم [[حشر]] در [[قیامت]] را نیز توهم و [[گمان]] [[فاسد]] میدانند<ref>روح البیان، ج ۱۰، ص۲۲۵.</ref>: {{متن قرآن|وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا}}<ref>«و اینکه آنان گمان میکردند- چنان که شما گمان میکنید- که خداوند هرگز کسی را به پیامبری برنمیانگیزد» سوره جن، آیه ۷.</ref> [[مؤمنان]] [[جن]] بعد از شنیدن [[قرآن]] به این نتیجه رسیدند که [[فساد]] و [[طغیانگری]] آنان در برابر [[قدرت]] مطلق [[خداوند]] اثری ندارد<ref>تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۵۹۸.</ref>: {{متن قرآن|وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَنْ نُعْجِزَهُ هَرَبًا}}<ref>«و اینکه ما میدانستیم که هرگز خداوند را در زمین به ستوه نمیآوریم و هرگز او را با گریز (خود) به ستوه نمیآوریم» سوره جن، آیه ۱۲.</ref> همچنین آنها به [[پیامبران الهی]] [[ایمان]] و [[اقرار]] داشتند<ref>بحارالانوار، ج ۶۰، ص۵۵ ـ ۵۸.</ref>: {{متن قرآن|وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا}}<ref>«و اینکه ما چون رهنمود را شنیدیم بدان ایمان آوردیم پس هر کس به پروردگارش ایمان آورد از هیچ کاستی و ستمی نمیهراسد» سوره جن، آیه ۱۳.</ref> برخی گفتهاند: آنها به اوصیای [[پیامبران]] نیز ایمان داشتند و [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ}}. بدین معناست که چون [[ولایت]] [[اوصیا]] را شنیدیم به مولای خود ایمان آوردیم<ref>الصافی، ج ۵، ص۲۳۶؛ تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۶۰۱؛ نورالثقلین، ج ۵، ص۴۳۸.</ref>. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} جمله {{متن قرآن|فَمَنْ أَسْلَمَ}} در آیه ۱۴ [[جنّ]]<ref>{{متن قرآن|وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا}} «و اینکه برخی از ما فرمانبردارند و برخی رویگردان از راه درست، پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را میجویند» سوره جن، آیه ۱۴.</ref> اقرار به [[ولایت اهل بیت]]{{عم}} دانسته شده است<ref>تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۶۰۲.</ref>. آنها به برپایی [[معاد]] و [[پاداش عمل]] در آن معتقدند و نتیجه [[اسلام]] را یافتن راه [[حق]] و نتیجه [[کفر]] را [[گرفتاری]] در [[عذاب]] [[جهنم]] میدانند<ref>المیزان، ج ۲۰، ص۴۵.</ref>. میان [[جنیان]] گروههای مختلف ([[فرمانبردار]] و نافرمان) هستند. در برخی [[روایات]]، وجود فرقههای مختلف [[اسلامی]] مانند [[قدریه]]، [[مرجئه]]، رافضه، [[شیعه]] و [[سنی]] و غیره در میان آنان [[تأیید]] شده است<ref>تفسیر خسروی، ج ۸، ص۳۹۶؛ بحارالانوار، ج ۶۰، ص۵۶.</ref>. [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِذْ صَرَفْنَآ إِلَيْكَ نَفَرًۭا مِّنَ ٱلْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ ٱلْقُرْءَانَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوٓا۟ أَنصِتُوا۟ فَلَمَّا قُضِىَ وَلَّوْا۟ إِلَىٰ قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ * قَالُوا۟ يَـٰقَوْمَنَآ إِنَّا سَمِعْنَا كِتَـٰبًا أُنزِلَ مِنۢ بَعْدِ مُوسَىٰ مُصَدِّقًۭا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِىٓ إِلَى ٱلْحَقِّ وَإِلَىٰ طَرِيقٍۢ مُّسْتَقِيمٍۢ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از پریان را به سوی تو گرداندیم که به قرآن گوش فرا میدادند و چون نزد آن حاضر شدند (به هم) گفتند: خاموش باشید (و گوش فرا دهید!) آنگاه چون به پایان آمد به سوی قوم خود بازگشتند در حالی که (آنان را) بیم میدادند * گفتند: ای قوم! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتابهای آسمانی) که پیش از آن بوده است راست میشمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی میکند» سوره احقاف، آیه ۲۹-۳۰.</ref> بر [[یهودی]] بودن [[جنیان]] مطرح در این [[آیات]] دلالت دارند<ref>التفسیرالکبیر، ج ۲۸، ص۳۱؛ المیزان، ج ۱۸، ص۲۱۶.</ref>، چنانکه گروههایی از [[نصارا]] و [[مجوس]] و...<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۰۰.</ref> میان آنها هستند.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[جن - حسینی (مقاله)|مقاله «جن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰، ص ۳۸.</ref> | |||
==[[علم]] [[جن]]== | |||
برخی بر این [[پندار]] بودند که [[جنیان]] به [[غیب]] آگاهاند. این توهم بیشتر از آنجا ناشی شده که [[کاهنان]] که با جن ارتباط داشتند گاهی [[اخباری]] [[مطابق واقع]] به [[مردم]] میدادند. آنان این [[اخبار]] را از جن و [[شیاطین]] میگرفتند و آنها هم این گزارشها را با [[استراق سمع]] از [[آسمانها]] درمییافتند<ref>روح المعانی، ج ۲۶، ص۴۹؛ المیزان، ج ۲۰، ص۴۲.</ref>: {{متن قرآن|وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا * وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا}}<ref>«و اینکه ما آسمان را وارسیدیم و آن را پر از نگهبانان توانمند و شهابها یافتیم * و اینکه ما در نشستنگاههایی از آن برای شنیدن مینشستیم اما اکنون هر کس گوش فرا دارد شهابی را در کمین خود مییابد» سوره جن، آیه ۸-۹.</ref> بر پایه برخی [[روایات]]، گاهی جن با حضور در [[آسمان]] سخنان [[فرشتگان]] را درباره حوادث [[زمین]] میشنیدند و آن را به [[گوش]] [[دوستان]] خود در زمین میرساندند. آنها هم این اخبار را با افزودن بیش از ۱۰۰ [[دروغ]] به مردم میگفتند<ref>سفینة البحار، ج ۱، ص۴۵۲.</ref>. گاهی نیز گروهی از جن که نامرئی هستند در رخدادی حضور دارند یا از طریق دوستان و همنوعانشان از آن حادثه مطلع شدهاند. سپس وقتی آن را به کسی اطلاع میدهند اینگونه به نظر میآید که آنها از غیب باخبرند<ref>جن و شیطان، ص۸۰.</ref>. در [[قرآن]] [[علم غیب]] از همگان، اعم از جن و انس [[نفی]] شده است، مگر کسانی را که [[خداوند]] برگزیند: {{متن قرآن|مَّا كَانَ ٱللَّهُ لِيَذَرَ ٱلْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ مَآ أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ ٱلْخَبِيثَ مِنَ ٱلطَّيِّبِ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى ٱلْغَيْبِ وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ يَجْتَبِى مِن رُّسُلِهِۦ مَن يَشَآءُ فَـَٔامِنُوا۟ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَإِن تُؤْمِنُوا۟ وَتَتَّقُوا۟ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌۭ}}<ref>«خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت» سوره آلعمران، آیه ۱۷۹.</ref>[[شاهد]] بر [[علم غیب]] نداشتن [[جن]]، رخداد [[مرگ]] سلیمان{{ع}} است. سلیمان{{ع}} وقتی مرگ خود را نزدیک دانست از [[خداوند]] خواست تا مرگ وی را از [[جنیان]] [[نهان]] دارد تا هم [[آدمیان]] بدانند جن علم غیب ندارد و هم بنای [[مسجد]] [[بیتالمقدس]] به پایان رسد. وی در کاخ شیشهای خود در [[محراب]] عبادتش در حالی که بر عصای خود تکیه کرده بود درگذشت و به [[خانواده]] خود نیز توصیه کرده بود مرگ وی را از جنیان مخفی نگه دارند، از این رو یک سال به همان صورت ماند و جنیان به [[گمان]] اینکه سلیمان{{ع}} زنده است سخت مشغول کار بودند تا اینکه خداوند متعالی موریانهای را [[مأمور]] ساخت تا عصای او را از درون بخورد. با شکسته شدن [[عصا]] پیکر بیجان سلیمان{{ع}} بر [[زمین]] افتاد؛ آنگاه جن فهمیدند علم غیب ندارند<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۶۰۰ ـ ۶۰۱.</ref>: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ ٱلْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَىٰ مَوْتِهِۦٓ إِلَّا دَآبَّةُ ٱلْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُۥ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ ٱلْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا۟ يَعْلَمُونَ ٱلْغَيْبَ مَا لَبِثُوا۟ فِى ٱلْعَذَابِ ٱلْمُهِينِ}}<ref>«و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را میخورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب میدانستند در آن رنج خوارکننده نمیماندند» سوره سبأ، آیه ۱۴.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[جن - حسینی (مقاله)|مقاله «جن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰، ص ۳۹.</ref> | |||
==[[افکار]] [[عصر جاهلیت]] درباره جن== | |||
[[عرب جاهلی]] جن و [[شیطان]] را موجودات [[قدرتمند]]، شریر و موذی میدانست که از دیدهها پنهان است و به سبب هراسی که از جن داشت به آن [[پناهنده]] میشد و از آنان کمک میخواست. در [[مسافرتها]] شبهنگام که به بیابانی میرسید از [[شر]] جانوران و [[سفیهان]] جن به بزرگ آن بیابان که [[سرپرست]] جنیان بود [[پناه]] میبرد. این پندارها مورد [[سرزنش]] [[قرآن]] قرار گرفته؛ زیرا کار آنان جز [[خسران]] و [[زیان]] پیامدی نداشته<ref>تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۵۹۸.</ref> و آن را سبب [[ذلت]] و [[خواری]] [[انسان]] و جرئت بیشتر [[جن]] برای تعرض به [[انسانها]] و [[تحقیر]] آنها دانسته است<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص۵۵۵؛ التحریر والتنویر، ج ۲۹، ص۲۲۵.</ref>؛ به گونهای که بر [[ترس]] و [[وحشت]] آنها میافزاید<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۵۵۵.</ref>: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا}}<ref>«و اینکه مردانی از آدمیان به مردانی از پریان پناه میبردند از این رو بر تباهکاری آنان (می) افزودند» سوره جن، آیه ۶.</ref> برخی گفتهاند: ممکن است مراد از [[پناهنده]] شدن به جن این باشد که انسانها برای رسیدن به مقصودشان به کاهنی مراجعه کرده، از وی میخواهند جن را به کمک [[دعوت]] کند<ref>تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۵۹۸.</ref>. روایتی هم با همین مضمون وارد شده است<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۱۰؛ جامع البیان، ج ۲۹، ص۱۳۴.</ref>. [[بتپرستان]]، جن را از مبادی [[شرور]] و پیدایش [[فساد]] در عالم میدانستند و برای مصونیت از شرشان، آنها را میستودند و میپرستیدند<ref>المیزان، ج ۱۶، ص۳۸۶.</ref>: {{متن قرآن|قَالُوا۟ سُبْحَـٰنَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا۟ يَعْبُدُونَ ٱلْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ}}<ref>«میگویند: پاکا که تویی، تو سرور مایی نه آنان بلکه (آنان) پریان را میپرستیدند، بیشترشان به آنان گرویده بودند» سوره سبأ، آیه ۴۱.</ref> و نیز جن را [[شریک]] [[خدا]] قرار داده: {{متن قرآن|وَجَعَلُوا۟ لِلَّهِ شُرَكَآءَ ٱلْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا۟ لَهُۥ بَنِينَ وَبَنَـٰتٍۭ بِغَيْرِ عِلْمٍۢ سُبْحَـٰنَهُۥ وَتَعَـٰلَىٰ عَمَّا يَصِفُونَ}}<ref>«و برای خداوند شریکهایی از پریان تراشیدند در حالی که او آنان را آفریده است و (برخی دیگر) از بیدانشی برای او پسرانی و دخترانی برساختند؛ پاکا و فرا برترا که اوست از آنچه (آنان) وصف میکنند» سوره انعا، آیه ۱۰۰.</ref> میپنداشتند [[خداوند]] با جن [[ازدواج]] کرده و [[فرشتگان]]، محصول این ازدواجاند. [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلُوا۟ بَيْنَهُۥ وَبَيْنَ ٱلْجِنَّةِ نَسَبًۭا وَلَقَدْ عَلِمَتِ ٱلْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ}}<ref>«و میان او و پریان، خویشی نهادند و بیگمان پریان میدانند که آنان را (برای حسابرسی) حاضر میآورند» سوره صافّات، آیه ۱۵۸.</ref> به این [[پندار]] اشاره دارد<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص۵۳۰؛ التحریر و التنویر، ج ۲۳، ص۱۸۶.</ref>. گفته شده: [[آیه]] ۳ [[جنّ]]<ref>{{متن قرآن|وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا}} «و اینکه جایگاه پروردگارمان والاست هرگز همسر و فرزندی نگزیده است» سوره جن، آیه ۳.</ref> که [[همسر]] و فرزند را از [[خدا]] [[نفی]] میکند برای رد این پندار است<ref>التحریر والتنویر، ج ۲۹، ص۲۲۳.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[جن - حسینی (مقاله)|مقاله «جن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰، ص ۴۰.</ref> | |||
==رابطه [[جن]] و [[انسان]]== | |||
جن و انس گاهی از راههایی همدیگر را تحت [[سلطه]] خود قرار میدهند؛ اما سلطه جن بر [[آدمی]] اغلب از طریق [[وسوسه]] و [[اضلال]] و اغواست: {{متن قرآن|الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ}}<ref>«که در دلهای آدمیان وسوسه میافکند،» سوره ناس، آیه ۵-۶.</ref> البته چون [[جنیان]] اجسام لطیفی هستند [[نفوذ]] آنها در [[بدن انسان]] بعید نیست<ref>مفاتیح الغیب، ج ۱، ص۲۶۵.</ref>، از این رو گاهی هم جن با [[تسلط]] بر [[جسم]] انسان [[اعتدال]] درونی وی را برهم زده، شخص را به صورت فردی سبک [[مغز]] و دیوانه درمیآورد که اصطلاحا به این [[جنون]] که با مسّ جن حاصل میشود «صَرْع» و شخص آسیب دیده را «مصروع» میگویند<ref>الجن و علاقتهم بالانس، ص۱۲۵.</ref>. [[دانشمندان]] عصر کنونی نیز برای صرع دو عامل ذکر کردهاند: یکی جنزدگی و دیگری اختلالات دماغی که [[درمان]] نوع دوم بر عهده پزشکان است<ref>روح المعانی، ج ۳، ص۸۰؛ عالم الجن، ص۲۹۴.</ref>. گفتنی است مسّ جن که باعث ابتلای انسان به صرع میشود کار [[کافران]] و [[متمردان]] جنی است و [[مؤمنان]] جنی [[اهل]] خیر و [[صلاح]] و از این کارها به دورند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۳۵۵.</ref>. اما تسلط انسان بر جن از راه [[تسخیر]] امکانپذیر است و به صورت آشکار و عمومی این امر در [[زمان]] سلیمان{{ع}} رخ داد؛ سلیمان{{ع}} به [[اذن خدا]] جنیان را تسخیر کرد و آنها را در کارهای کشوری و لشکری به کار گمارد و متمردان آنها سخت [[مجازات]] میشدند: {{متن قرآن|...وَمَن يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ ٱلسَّعِيرِ}}<ref>«... هر یک از آنان از فرمان ما سر میپیچید بدو از عذاب آتش میچشاندیم» سوره سبأ، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|وَءَاخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِى ٱلْأَصْفَادِ}}<ref>«و برخی دیگر را که در بندها به هم بربسته بودند» سوره ص، آیه ۳۸.</ref> افزون بر سلیمان{{ع}} در [[روایت]] آمده که جن در برابر [[حضرت محمد]]{{صل}} نیز [[تسلیم]] بودند، با این فرق که جنیان زمان سلیمان{{ع}} با باقی ماندن بر کفرشان در [[تسخیر]] سلیمان{{ع}} بودند؛ ولی [[جنیان]] [[زمان پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[مؤمن]] و [[تسلیم]] آن حضرت بودند<ref>نور الثقلین، ج ۴، ص۳۲۱؛ التحریر والتنویر، ج ۲۶، ص۵۷.</ref>. جنیان در مقابل [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] نیز تسلیم بودند و این تسلیم به [[اراده]] و [[اذن الهی]] بود. البته برخی از آنان با [[پیامبران]] [[دشمنی]] کرده: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}}<ref>«و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار» سوره انعام، آیه ۱۱۲.</ref> و در [[گمراهی]] دیگران کوشیدهاند: {{متن قرآن|وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ رَبَّنَآ أَرِنَا ٱلَّذَيْنِ أَضَلَّانَا مِنَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ ٱلْأَسْفَلِينَ}}<ref>«و کافران میگویند: پروردگارا! آن دو تن از پریان و آدمیان که ما را گمراه کردند نشانمان ده که آنان را زیر پا بیفکنیم تا از فرومایهترینها گردند» سوره فصّلت، آیه ۲۹.</ref> در [[روایات]] از تسلیم بودن جنیان در برابر [[ائمه اطهار]]{{عم}} و ارتباط آنان با [[امامان]] برای فراگرفتن [[احکام دینی]] و [[شرعی]] سخن گفته شده است<ref>الکافی، ج ۱، ص۳۹۴؛ بحار الانوار، ج ۶۰، ص۱۰۲ ـ ۱۰۳؛ الفصول المهمه، ص۴۰۰.</ref>. غیر [[اولیا]] اگر بخواهند جنی را تسخیر کنند باید به وسیله [[دعا]] و [[عزائم]] باشد<ref>بحارالانوار، ج ۵۶، ص۲۹۳.</ref>. [[فقها]] درباره [[مشروعیت]] یا عدم مشروعیت تسخیر [[جن]] دو نظر دارند: برخی تسخیر جن را نوعی از [[سحر]] میدانند و همه اقسام سحر [[حرام]] است<ref>المکاسب، ج ۳، ص۱۱۰؛ سلسلة الینابیع، ج ۳۵، ص۳۹۶.</ref>. برخی دیگر بر این عقیدهاند که نفس تسخیر جن اشکال ندارد؛ اما اگر مستلزم ارتکاب حرامی مانند استفاده از مقدمات حرام یا تلف و [[جنون]] باشد، حرام است<ref>مصباح الفقاهه، ج ۱، ص۲۹۶ ـ ۲۹۷.</ref>. از لحاظ [[اخلاقی]] همچون [[جنیان]] در مراتب کمالی و [[معنوی]] از [[انسان]] پایینترند ـ و بالاترین درجهای که زاهدان و [[عابدان]] آنان به آن میرسند درجه [[صالحان]] است: {{متن قرآن|وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَمًا مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«و آنان را در زمین به امّتهایی (گوناگون) بخش کردیم، برخی از ایشان شایستهاند و برخی، نه چنیناند و آنان را با خوشیها و ناخوشیها آزمودیم باشد که (به راه راست) باز گردند» سوره اعراف، آیه ۱۶۸.</ref>، در حالی که [[انبیا]] و [[مقربان]]، از [[انسانها]] هستند و درجه آنها فوق درجه صالحان است ـ برقراری رابطه با جنیان باعث خرابی [[روح انسان]]، [[فساد اخلاقی]] و [[سرکشی]] وی میگردد.<ref>{{متن قرآن|وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا}} «و اینکه مردانی از آدمیان به مردانی از پریان پناه میبردند از این رو بر تباهکاری آنان (می) افزودند» سوره جن، آیه ۶.</ref> این دستورالعملی [[قرآنی]] است که جنیان گرچه مخلوق و [[مسئول]] و حتّی برخی از آنها مؤمناند، انسانها نباید با آنان ارتباط برقرار کنند<ref>درسهایی از قرآن، ج ۱، ص۲۲.</ref>؛ زیرا آنان از [[علم الهی]] بهرهای ندارند و [[همنشینی]] با آنها جز [[تکبر]] ثمری ندارد، از این رو مردان [[الهی]] همواره از آنان گریزان بودند<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۳، ص۱۵.</ref>. در [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًۭا يَـٰمَعْشَرَ ٱلْجِنِّ قَدِ ٱسْتَكْثَرْتُم مِّنَ ٱلْإِنسِ وَقَالَ أَوْلِيَآؤُهُم مِّنَ ٱلْإِنسِ رَبَّنَا ٱسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍۢ وَبَلَغْنَآ أَجَلَنَا ٱلَّذِىٓ أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ ٱلنَّارُ مَثْوَىٰكُمْ خَـٰلِدِينَ فِيهَآ إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌۭ}}<ref>«و روزی که همه آنان را گرد میآورد (میفرماید:) ای گروه پریان! به یقین از انسانها (پیروان) بسیار یافتید و دوستان ایشان از انسانها میگویند: پروردگارا! برخی از ما از برخی دیگر بهرهمند شدیم و به اجلی که برای ما مقرّر فرموده بودی رسیدیم؛ (خداوند) میفرم» سوره انعام، آیه ۱۲۸.</ref> به [[بهرهکشی]] [[جن]] و انسان از یکدیگر اشاره شده است. بهرهکشی جن از انس به این است که [[انسانها]] آنها را پیشوای خود قرار دهند و در [[گمراهی]] و [[کفر]] و [[گناهان]] از آنان [[پیروی]] کنند. [[بهرهکشی]] [[انسان]] از [[جن]] نیز به این است که با [[وسوسه]] آنها از [[لذتها]] و [[شهوات]] زودگذر بهرهمند شوند<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص۴۱۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۴۸؛ زادالمسیر، ج ۳، ص۱۲۳.</ref>. بر [[اثبات]] یا ردّ وقوع [[ازدواج]] انسان و جن دلیل قابل اعتمادی نیست، گرچه برپایه برخی [[روایات]] [[نسل]] انسانها از ازدواج [[فرزندان آدم]] با [[حورالعین]] و جن پدید آمده است<ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۲۱۵؛ کنزالدقائق، ج ۲، ص۳۴۴؛ الصافی، ج ۱، ص۴۱۷.</ref>. برخی از [[فقها]] نیز از جواز [[شرعی]] آن سخن گفتهاند<ref>مغنی المحتاج، ج ۳، ص۱۷۴؛ حواشی الشروانی، ج ۹، ص۳۱۴؛ عالم الجن، ص۳۳۶.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی، سید سعید]]، [[جن - حسینی (مقاله)|مقاله «جن»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰، ص ۴۱.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۸
مقدمه
در قرآن از واقعیت و پدیدهای به نام جن سخن میگوید. اعتقاد به جن هرچه که باشد، اختصاصی به اسلام و ادیان ابراهیمی ندارد، هرچند تعبیرها از این موجود متفاوت است. قبل از اسلام در میان اعراب اعتقاد به جن بوده و جواد علی در کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام (ج ۶، ص) به این مسئله اشاره کرده است. نولدکه در تاریخ قرآن معتقد است که اعتقاد به جن ریشه درازی در ادیان سامی دارد. از تفسیرهایی که در باره این پدیده پوشیده و پنهان که بگذریم، در قرآن به گونهای سخن گفته شده و ارتباط او با پیامبر را نشان داده که در اصل آن تردیدی برجای نمیگذارد. به هرحال در این دسته از آیات از جنیانی سخن گفته شده که به پیامبر وحی میشود که قرآن را شنیده و این دعوت را ادامه دعوت حضرت موسی میدانند و گویی از دعوت عیسی خبری ندارند و این سوره و سوره جن در مکه نازل شده است و جالبتر این که این گروه دیگران از قوم خود را به دعوت پیامبر تشویق میکنند.
- ﴿وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ * قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ * يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ﴾[۱].
- ﴿قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا * يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا﴾[۲]؛ ﴿وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا﴾[۳]؛ ﴿وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا﴾[۴].
- ﴿وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا * وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا﴾[۵].
نکات این آیات
در این آیات برمحورهای ذیل تأکید شده است.
- برانگیخته شدن محمد برای جنیان، هما نند انسانها: ﴿قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا * يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا﴾[۶].
- دعوت جنیان مؤمن به قرآن، از قوم خود برای گرویدن به پیامبر: ﴿يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ﴾[۷].
- روی آوردن گروهی از جنیان به سوی پیامبر برای استماع، قرآن با تدبیر الهی: ﴿وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ﴾[۸].
- ایمان آوردن گروهی از جنیان به قرآن پس از شنیدن آن: ﴿فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا﴾[۹].[۱۰].
موجوداتی پنهان، آتشی، دارایشعور و مکلّف
«جن» از ریشه «ج ـ ن ـ ن» در لغت به معنای پوشیده و پنهان از حواس است[۱۱] و در اصطلاح خاص بر طایفهای از آفریدگان خدا که از چشم انسانها پوشیده و از آنها متواریاند (پری در زبان فارسی)[۱۲] اطلاق میگردد[۱۳]، گرچه در اصطلاحی عام به همه موجودات روحانی پوشیده از حواس، اعم از اخیار (فرشتگان)، اشرار (شیاطین) و اوساط آنها (پریان)، جن گفته میشود[۱۴]. «جانّ» نیز به معنای متواری و پوشیده از حواس است و بر واحدِ نوعیِ جن اطلاق میشود؛ مانند ناطق و عاقل؛ ولی جن به عموم جانّ و نوع آن گفته میشود؛ همچنین «جانّ» در مقابل انس و انسان هر دو و جن فقط در برابر انس بهکار میرود[۱۵]. در تفاوت بین آن دو آرای دیگری نیز مطرح شدهاند؛ نظیر اینکه «جانّ» نوعی از جن است[۱۶]، پدر جن بوده است، چنان که آدم پدر بشر بود[۱۷]، جانّ همان ابلیس[۱۸] یا پدر ابلیس است[۱۹] و جانّ به مسخ شدگان از جن اطلاق میشود[۲۰]. در قرآن کریم افزون بر آنکه سورهای به نام جن وجود دارد ۲۲ بار واژه «جنّ» و ۷ مرتبه لفظ «جانّ» و ۵ بار عبارت «الجِنَّه» که جمع جن است به کار رفته است. تعابیر دیگری نیز هستند که برخی از مفسران آنها را به نحوی با جن مرتبط دانسته و مباحثی را درباره آنها مطرح کردهاند[۲۱]. وجود جن از اصول مسلّم قرآنی[۲۲] و اعتقاد به آن از مصادیق ایمان به غیب است[۲۳]: ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾[۲۴][۲۵]. احادیث صحیح نیز بر وجود آن دلالت میکنند[۲۶]. منکران وجود جن دلیلی بر انکار خود ندارند[۲۷] و چنانچه عقل برای اثبات وجود جن راهی نداشته باشد برای انکار آن نیز راهی ندارد. ادعای اینکه میکربها نوعی از جن هستند[۲۸] با تصویری که قرآن از جنّ ارائه میدهد سازگاری ندارد[۲۹].[۳۰]
خلقت و اوصاف جن
در آیات ﴿وَٱلْجَآنَّ خَلَقْنَـٰهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ ٱلسَّمُومِ﴾[۳۱] و ﴿وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ﴾[۳۲] از ماده اولیه آفرینش جن سخن به میان آمده و آن را از جنس آتش معرفی کردهاند. در معنای سموم گفته شده: باد داغی است که اثری سمی دارد[۳۳]، آتشی است که دود ندارد[۳۴] و باد سوزانی است که در روزنههای پوست نفوذ میکند؛ زیرا عرب به سوراخهای ریز بدن «مَسامّ» میگوید[۳۵]. برخی نیز «نارِ السَّموم» را به حرارت خورشید و به جرقه رعد و برق تفسیر کردهاند. مارج در اصل به معنای اختلاط و آمیزش و در اینجا منظور از آن اختلاط شعلههای مختلف آتش با هواست[۳۶] که رنگهای مختلفی از آن پدید میآیند، گرچه برخی نیز گفتهاند: مارج، آتش بیدود است[۳۷]، بنابراین جانّ از ترکیب دو عنصر آتش و هوا آفریده شده، چنانکه آدم از دو عنصر آب و خاک است و از ترکیب آتش و هوا مارج و از ترکیب دو عنصر آب و خاک، طین به دست میآید[۳۸]. از مجموع دو آیه به دست میآید که مبدأ خلقت جن بادی سمّی است که از شدت داغی مشتعل گشته، به صورت مارجی از آتش درآمده است، چنان که خلقت آدم از گلی خشکیده بوده که قبلاً گلی روان و متغیر و متعفّن بوده است[۳۹].[۴۰] برخی نیز در جمع میان سموم و مارج گفتهاند که ماده خلقت ابلیس باد سموم است و جن از مارج خلق شده است[۴۱]. در پاسخ به این پرسش که آیا نسل جن هم از شعلههای آتش آفریده شدهاند یا مانند فرزندان آدم از طریق تولید مثل پدید آمدهاند، در قرآن به صراحت سخن به میان نیامده است؛ لیکن با توجه به اثبات ذریه برای ابلیس: ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا﴾[۴۲][۴۳]. و تأیید مرگ جنیان: ﴿وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَآءَ فَزَيَّنُوا۟ لَهُم مَّا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ ٱلْقَوْلُ فِىٓ أُمَمٍۢ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ إِنَّهُمْ كَانُوا۟ خَـٰسِرِينَ﴾[۴۴][۴۵]. میتوان به دست آورد که میان جنّیان هم مانند انسانها تناسل وجود دارد[۴۶]، با این فرق که تناسل در بشر با القای نطفه در رحم و در جن با القای هوا در رحم است[۴۷]. آیه ﴿فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ﴾[۴۸] نیز دلالت بر آمیزشِ جنسی جنیان دارد[۴۹]؛ زیرا «طَمْث» به معنای ازاله بکارت است[۵۰] و از آیه ﴿وَأَنَّهُۥ كَانَ رِجَالٌۭ مِّنَ ٱلْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍۢ مِّنَ ٱلْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًۭا﴾[۵۱] هم با توجه به اینکه رجال در برابر اناث است میتوان استفاده کرد که اگر در میان جنیان مردانی هستند، پس بین آنها اناث هم باید وجود داشته باشند[۵۲]. خلقت جن پیش از خلقت انسان و پس از آفرینش ملائکه بوده است[۵۳] و به گفته برخی مراد از خلیفه در آیه ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَـٰٓئِكَةِ إِنِّى جَاعِلٌۭ فِى ٱلْأَرْضِ خَلِيفَةًۭ قَالُوٓا۟ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ ٱلدِّمَآءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّىٓ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۵۴] آمدن انسان بعد از جن در زمین است[۵۵]. جن قبل از هبوط آدم در زمین زندگی میکرده و فساد و خونریزی مورد اشاره در آیه یاد شده فساد جنیان است[۵۶]. در روایت آمده است که طوایف جن قبل از انسان ساکن زمین بودند و در زمین فساد و خونریزی کردند. خداوند ابلیس را با جمعی از ملائکه به سوی آنها فرستاد و ابلیس و لشکریانش آنها را کشتند و باقیمانده آنها را به سوی جزیرهها و اطراف کوهها راندند. با خلقت آدم خداوند انسانها را در زمین ساکن کرد[۵۷]. بر اساس آیه ﴿وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ﴾[۵۸]زمین محلّ زندگی جن و انس است،؛ چراکه مراد از «انام» خلق است و خلق شامل جن و انس هر دو میشود[۵۹]. به هر حال جنیان دارای زندگی زمینی بوده، قدرت حضور در آسمانها را نیز دارند[۶۰] و بر اساس آیه ۲۵ فصلّت[۶۱] از زندگی دستهجمعی و طایفهای برخوردار هستند؛ زیرا امم جمع امت و به معنای گروه و جماعتی است که غرض واحد آنها را گرد هم آورده باشد[۶۲]، چنانکه در آیه ﴿وَإِذْ صَرَفْنَآ إِلَيْكَ نَفَرًۭا مِّنَ ٱلْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ ٱلْقُرْءَانَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوٓا۟ أَنصِتُوا۟ فَلَمَّا قُضِىَ وَلَّوْا۟ إِلَىٰ قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ﴾[۶۳] به جن «نَفَر» گفته شده، در حالی که نفر به مردانی گفته میشود که قدرت جنگی داشته باشند[۶۴] و نیز از ﴿وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ * قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ * يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ﴾[۶۵] بر میآید گروهی که برای شنیدن قرآن به سوی پیامبر(ص) روانه شده بودند از اشراف و بزرگان طایفههای مختلف جن بودهاند و در روایت نیز چنین آمده است که آنها ۹ نفر[۶۶] از اشراف جن بودند که یکی از جن نصیبین (سرزمینی در مسیر موصل و شام)[۶۷] و بقیه از طایفه بنیعامر بودند[۶۸]. در میان قبایل مختلف جن و همچنین میان افراد یک قبیله گاهی جنگ و خونریزی پیش آمده است، چنان که بر پایه روایتی طایفهای از جن از پیامبر(ص)وسلم خواستند تا میانشان داوری کند که به اعزام علی(ع) به میان آن طایفه و در نهایت به جنگ انجامید و علی(ع) به نفع گروه محق با کافران آنان جنگید[۶۹]. جنیان مانند انسان ابزار فهم و درک نظیر قلب، گوش و چشم دارند: ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًۭا مِّنَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌۭ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌۭ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌۭ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَآ أُو۟لَـٰٓئِكَ كَٱلْأَنْعَـٰمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُو۟لَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلْغَـٰفِلُونَ﴾[۷۰]، از این رو آنان نیز همانند انسان وقتی از قلب، چشم و گوش خود برای درک حقیقت استفاده نکنند از حیوان پستتر میشوند[۷۱]. بر اساس آیات ۲۹ - ۳۰ احقاف و نیز آیه ۱۳ جنّ[۷۲] آنها قدرت فهم کلام بشر را نیز دارند[۷۳]، چنانکه از آیات ﴿قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا * يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا﴾[۷۴] برمیآید که جن قدرت فهم قرآن و تشخیص کلام خارقالعاده از کلام عادی را دارد[۷۵]، از این رو وقتی قرآن تحدی میکند گروه جنّیان را نیز مانند انسانها به مبارزه میطلبد: ﴿قُل لَّئِنِ ٱجْتَمَعَتِ ٱلْإِنسُ وَٱلْجِنُّ عَلَىٰٓ أَن يَأْتُوا۟ بِمِثْلِ هَـٰذَا ٱلْقُرْءَانِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِۦ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍۢ ظَهِيرًۭا﴾[۷۶] در روایتی ادب جن هنگام شنیدن سوره الرحمن ستوده شده است. پیامبر اکرم(ص) هنگامی که این سوره را برای مردم قرائت میفرمود مردم ساکت بودند. آن حضرت فرمود: من این سوره را برای جن خواندم و آنها بهتر از شما شنیدند؛ زیرا وقتی آیه «فَبِاَیِّ ءالاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبان» را شنیدند چنین پاسخ دادند: «ا بِشَیْءٍ مِنْ آلَائِکَ رَبِّ أُکَذِّبُ»[۷۷]، همچنین آنان وقتی شگفتی خود را از شنیدن قرآن بیان کردند، اراده شرّ را به صورت مجهول آورده و به فاعل مشخصی نسبت ندادهاند؛ ولی اراده خیر را به خدا نسبت دادهاند و بدین ترتیب ادب سخن گفتن درباره خدا را مراعات کردند[۷۸]: ﴿وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا﴾[۷۹] زندگی جن به طور معمول از دیدگاه انسانها مخفی است: ﴿يَـٰبَنِىٓ ءَادَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ ٱلشَّيْطَـٰنُ كَمَآ أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ ٱلْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَٰتِهِمَآ إِنَّهُۥ يَرَىٰكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُۥ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا ٱلشَّيَـٰطِينَ أَوْلِيَآءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۸۰]؛ لیکن جن میتواند به شکلهای مختلف مانند انسان یا حیوان مانند مار، عقرب، و پرندگان ظاهر شود[۸۱]، چنان که از آیه ﴿وَلِسُلَيْمَـٰنَ ٱلرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌۭ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌۭ وَأَسَلْنَا لَهُۥ عَيْنَ ٱلْقِطْرِ وَمِنَ ٱلْجِنِّ مَن يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِۦ وَمَن يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ ٱلسَّعِيرِ﴾[۸۲] و نیز آیه ﴿وَحُشِرَ لِسُلَيْمَـٰنَ جُنُودُهُۥ مِنَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ وَٱلطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ﴾[۸۳] با توجه به معنای حشر (بیرون بردن جمعیت از قرارگاه)[۸۴] برمیآید که کار کردن در حضور سلیمان و حضور در لشکریان وی باید نشان از تجسم داشته باشد[۸۵]؛ همچنین کارهای سخت و دور از طاقت بشر که در زمان سلیمان از خود به نمایش گذاشتند همه حکایت از تجسم آنان دارند. نمونه کارهای جن در زمان وی عبارتاند از:
۱. ساختمانسازی و معماری: جنیان در ساختن خانههای با شکوه و مساجد و نیز شهرسازی ماهر بودند: ﴿وَٱلشَّيَـٰطِينَ كُلَّ بَنَّآءٍۢ وَغَوَّاصٍۢ﴾[۸۶] آنها هر کاری را که سلیمان(ع) از آنها میخواست انجام میدادند: ﴿يَعْمَلُونَ لَهُۥ مَا يَشَآءُ مِن مَّحَـٰرِيبَ وَتَمَـٰثِيلَ وَجِفَانٍۢ كَٱلْجَوَابِ وَقُدُورٍۢ رَّاسِيَـٰتٍ ٱعْمَلُوٓا۟ ءَالَ دَاوُۥدَ شُكْرًۭا وَقَلِيلٌۭ مِّنْ عِبَادِىَ ٱلشَّكُورُ﴾[۸۷] محراب به قصرهای محکم و خانههای مجلل و مساجد و مکان مخصوص در مساجد و نیز مسکن گفته میشود[۸۸]. سلیمان(ع) برای تکمیل بنای مسجد بیتالمقدس و ساختن شهر بیتالمقدس از پریان و شیاطین کمک گرفت و آنها را به استخراج سنگهای مرمر و شفاف و نیز استخراج طلا و یاقوت و سنگهای گرانبها از معدنها واداشت و عدهای را برای تهیه مشک و عنبر و دیگر مواد خوشبو کننده و دستهای را برای غواصی و استخراج دُرّ و مروارید از دریاها مأمور ساخت. آنها مصالح ساختمانی و اشیای قیمتی بیشماری فراهم آوردند. سپس به عدهای از مهندسان و طراحان جنی دستور داد آن سنگها و اشیای قیمتی را برش داده، در جای مناسب خود نصب کنند[۸۹]. از جمله قصرهایی که بدین ترتیب ساخته شد میتوان به قصری شیشهای اشاره کرد که سلیمان(ع) از بلقیس در آن پذیرایی کرد: ﴿قِيلَ لَهَا ٱدْخُلِى ٱلصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةًۭ وَكَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُۥ صَرْحٌۭ مُّمَرَّدٌۭ مِّن قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّى ظَلَمْتُ نَفْسِى وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَـٰنَ لِلَّهِ رَبِّ ٱلْعَـٰلَمِينَ﴾[۹۰].[۹۱].
۲. نقاشی و مجسمهسازی: تماثیل در آیه ۱۳ سبأ[۹۲] به معنای چهرهها و مجسمههایی است که جنیان از سنگهای مرمر، مس و دیگر فلزها میساختند[۹۳]. ساختن دیگهای بزرگ غذا که برخی از آنها به سبب بزرگی و سنگینی قابل حمل و نقل نبودند و حوضهای بزرگِ آب که از نظر وسعت در حدی بود که همزمان ۱۰۰۰ نفر میتوانستند از آن آب بیاشامند[۹۴] و نیز ساختن حمام، داروی نظافت (نوره)، آسیا، ظرفهای بلورین و صابون از دیگر کارهای جن در عصر سلیمان(ع) بود[۹۵]. جن دارای سرعت فوق العادهای است و در مدت زمانی کوتاه میتواند عرض و طول زمین را بپیماید، چنانکه عفریت جنی در برابر درخواست احضار تخت بلقیس توسط سلیمان(ع) گفت: من بر آوردن تخت بلقیس پیش از آنکه از جایگاه خود برخیزی، قادرم: ﴿قَالَ عِفْرِيتٌۭ مِّنَ ٱلْجِنِّ أَنَا۠ ءَاتِيكَ بِهِۦ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّى عَلَيْهِ لَقَوِىٌّ أَمِينٌۭ﴾[۹۶]، با اینکه میان سبأ (محل حکومت بلقیس) و شام (محل حکومت سلیمان(ع)) بیش از ۲۰۰۰ کیلومتر فاصله بود[۹۷]. درباره خوردن و آشامیدن جن اختلاف است؛ برخی معتقدند جن نه میخورد و نه میآشامد. برخی معتقدند هم میخورد و هم میآشامد. برخی هم میان اصناف جن به تفصیل روی آوردهاند[۹۸]. غذای جن بازمانده غذای انسان و مغز استخوان است[۹۹]. برپایه روایتی گروهی از طایفه جن نزد پیامبر(ص) آمدند و عرض کردند: ای رسول خدا! چیزی برای خوردن به ما عطا فرما. حضرت استخوان و بازمانده غذا به آنها داد[۱۰۰]؛ و نیز در روایتی آمده که در صدر اسلام عرب با استخوان استنجا میکرد و در پی شکایت جنیان به رسول خدا آن حضرت از این کار نهی فرمود[۱۰۱]. استخوانهایی که از حیوانات ذبح شده باشد غذای مو ٔ نان جن است و کافران آنها از استخوان حیوان ذبح نشده و مردار تغذیه میکنند[۱۰۲]. میان جنیان افراد سفیه و کمخرد نیز هستند: ﴿وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا﴾[۱۰۳] در روایتی درباره نگهداری کبوتر در خانه گفته شده که سفیهان جن در خانه بازی میکنند و اگر در خانه کبوتری باشد با دیگران کاری ندارند[۱۰۴].[۱۰۵]
تکلیف، پاداش و کیفر جن
جنیان موجوداتی با شعور و اراده[۱۰۶] و صاحب اختیار در انجام کارهای خیر و شرّ[۱۰۷] و یکی از دو موجود گرانمایه نظام هستی معرفی شدهاند که متحمل بار سنگین تکلیفاند[۱۰۸] و در قیامت باید پاسخگوی اعمال خود باشند[۱۰۹]: ﴿سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ﴾[۱۱۰] استفهام تقریری در آیه ﴿يَـٰمَعْشَرَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌۭ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ ءَايَـٰتِى وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَآءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا قَالُوا۟ شَهِدْنَا عَلَىٰٓ أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ ٱلْحَيَوٰةُ ٱلدُّنْيَا وَشَهِدُوا۟ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا۟ كَـٰفِرِينَ﴾[۱۱۱] بر اقرار گرفتن از جن و انس درباره فرستاده شدن پیامبرانی به سوی آنان جهت ابلاغ رسالت الهی دلالت دارد[۱۱۲]. از آیه ﴿وَمَا خَلَقْتُ ٱلْجِنَّ وَٱلْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[۱۱۳] با توجه به اینکه «لام» در «لِیَعبُدون» برای غایت است، استفاده میشود که غایت از خلقت جن و انس در معرض ثواب قرار دادن آنان[۱۱۴] و آن متفرع بر تکلیف است، چنانکه جنیان به ایمان آوردن به پیامبر خدا دعوت شدهاند: ﴿يَـٰقَوْمَنَآ أَجِيبُوا۟ دَاعِىَ ٱللَّهِ وَءَامِنُوا۟ بِهِۦ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍۢ﴾[۱۱۵] و آنان نیز مانند انسانها در معرض امتحان قرار میگیرند[۱۱۶]: ﴿لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَمَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا﴾[۱۱۷] وجود افراد مؤمن و کافر میان جنیان و پاداش هر یک: ﴿وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا * وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا﴾[۱۱۸] و نیز ثمربخش بودن استقامت آنان بر طریقه ایمان[۱۱۹]: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾[۱۲۰] از دیگر ادله تکلیف آنان است، چنانکه آیه ﴿وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا﴾[۱۲۱] نیز مؤید ایمان آنان است.
جنیان همانگونه که به اصول دین مکلفاند به فروع دین هم تکلیف دارند[۱۲۲]: ﴿قَالُوا۟ يَـٰقَوْمَنَآ إِنَّا سَمِعْنَا كِتَـٰبًا أُنزِلَ مِنۢ بَعْدِ مُوسَىٰ مُصَدِّقًۭا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِىٓ إِلَى ٱلْحَقِّ وَإِلَىٰ طَرِيقٍۢ مُّسْتَقِيمٍۢ﴾[۱۲۳] گفته شده: ﴿يَهْدِىٓ إِلَى ٱلْحَقِّ﴾ درباره اصول اعتقادی و ﴿طَرِيقٍۢ مُّسْتَقِيمٍۢ﴾ درباره فروع دین است[۱۲۴]. بر اساس روایتی حضرت محمد(ص) از جنیان بیعت گرفته که نماز، روزه، زکات، حج و جهاد را انجام داده، خیرخواه مسلمانان باشند[۱۲۵]. به گفتهای جنیان در جنس تکلیف با انسان مشترکاند؛ ولی نوع تکلیف آنها متفاوت است[۱۲۶]. برخی هم گفتهاند که آنان در کارهای خویش مجبورند و از خود اختیاری ندارند[۱۲۷]، بنابراین مکلف نیستند.
در آیه ۳۱ الرحمن که خطاب به ثقلان یعنی جن و انس است از ثواب و عقاب آن دو سخن گفته شده و نسبت به پیامدهای گناهانشان بیم داده شده است. خطاب ﴿فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ﴾[۱۲۸] ضمن ۳۱ بار تکرار در همان سوره متوجه جن و انس بوده، درباره چگونگی برخورد آنان با نعمتها و کیفرهای الهی است[۱۲۹]. بر اساس آیات، جن مانند انسان در قیامت محشور خواهد شد و پاداش و کیفر عمل خود را خواهد دید.[۱۳۰]
پیامبران جن
جن تکالیف و مسئولیتهای شرعی و معارف خود را از طریق پیامبران الهی دریافت میکردند؛ لیکن آیا آنها را از طریق پیامبران بشر درمییافتند یا آنها هم پیامبرانی از جنس خود داشتند؟ در این باره دو قول عمده میان صاحبنظران وجود دارد:
- پیامبران جن همان پیامبران انس هستند.
- آنها از جنس خودشان پیامبرانی داشتهاند[۱۳۱].
برای نظریه نخست به آیاتی استدلال شده است؛ مانند آیات ﴿وَمَآ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِىٓ إِلَيْهِم مِّنْ أَهْلِ ٱلْقُرَىٰٓ...﴾[۱۳۲] و ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا﴾[۱۳۳] که برپایه هر دو آیه نبوت میان مردانی از بشر بوده است و آیه ﴿وَوَهَبْنَا لَهُۥٓ إِسْحَـٰقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِى ذُرِّيَّتِهِ ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلْكِتَـٰبَ وَءَاتَيْنَـٰهُ أَجْرَهُۥ فِى ٱلدُّنْيَا وَإِنَّهُۥ فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّـٰلِحِينَ﴾[۱۳۴] که نبوت را بعد از ابراهیم در فرزندان آن حضرت منحصر میکند[۱۳۵]. اگر جن غیر از پیامبران انس پیامبران دیگری داشتند حتماً باید از آنها و شریعتشان در قرآن یاد میشد. صاحبان این نظریه در توجیه آیه ﴿يَـٰمَعْشَرَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌۭ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ ءَايَـٰتِى﴾[۱۳۶] گفتهاند: ﴿رُسُلٌۭ مِّنكُمْ﴾ گرچه بر حسب ظاهر عبارت، جن و انس هر دو را شامل میشود، مراد پیامبران انسی است و این از باب تغلیب و نظیر ﴿مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ * بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ * فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ * يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ﴾[۱۳۷] است که منشأ لو ٔ و ٔ و مرجان را، هم آب شیرین معرفی کرده و هم آب شور، در حالی که لو ٔ و ٔ و مرجان از آب شور به دست میآیند[۱۳۸]. برخی گفتهاند: نهایت دلالت آیه این است که انس و جان پیامبرانی داشتهاند؛ اما ثابت نمیکند که پیامبران از جنس بشر بودند یا اینکه جنیان هم از جنس خود پیامبرانی داشتهاند[۱۳۹]. برخی هم گفتهاند: مراد از فرستادگان به سوی جن، فرستادگان پیامبران الهی هستند[۱۴۰]، چنانکه آیه ﴿...وَلَّوْا۟ إِلَىٰ قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ﴾[۱۴۱] دلالت دارد بر اینکه جنیان گرچه پیامبرانی از جنس خود نداشتند، افرادی از خود جن از طرف پیامبران الهی مأمور به تبلیغ در میان قوم خود بودند[۱۴۲]. استدلال طرفداران نظریه دوم به ظاهر همان آیه ۱۳۰ انعام[۱۴۳] است که هریک از انس و جن پیامبرانی از خودشان داشتند[۱۴۴] و نیز آیه ﴿إِنَّآ أَرْسَلْنَـٰكَ بِٱلْحَقِّ بَشِيرًۭا وَنَذِيرًۭا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌۭ﴾[۱۴۵] بیانگر این معناست که هر امتی پیامبری از خود داشته[۱۴۶] و امت بر گروههای جن هم صادق است و همچنین آیه ﴿وَلَوْ جَعَلْنَـٰهُ مَلَكًۭا لَّجَعَلْنَـٰهُ رَجُلًا﴾[۱۴۷] که بر اساس آن اگر خدا فرشته را هم برای پیامبری به سوی مردم میفرستاد هر آینه او را به صورت انسان میفرستاد و حکمت آن انس گرفتن بشر با فرستاده خداست و این حکمت در مورد جنّ هم جاری است، پس باید پیامبری از جنس جنیان برای آنان فرستاده شود. در روایات از یک سو از مبعوث شدن هر پیامبری به سوی قوم خودش[۱۴۸] و از مبعوث شدن پیامبری از طایفه جن به نام یوسف خبر داده شده است[۱۴۹] و از سوی دیگر گفتار فرزندان قابیل هنگامی که نوح(ع) را تکذیب کردند چنین گزارش شده است: قبل از ما جن بر روی زمین زندگی میکرد و خداوند به سوی آنان پیامبرانی از جنس فرشته مبعوث کرد. اگر خداوند میخواست بر ما پیامبرانی بفرستد از ملائکه میفرستاد[۱۵۰]. به هر حال همه صاحبنظران بر این مسئله اتفاق نظر دارند که[۱۵۱] از میان پیامبران، حضرت محمد(ص) همانگونه که مأمور به دعوت انسانها بود مأمور به دعوت طایفه جن نیز بود. در آیه ﴿تَبَارَكَ ٱلَّذِى نَزَّلَ ٱلْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِۦ لِيَكُونَ لِلْعَـٰلَمِينَ نَذِيرًا﴾[۱۵۲] مراد از «عالمین» جن و انس است[۱۵۳]. خود جن نیز بر این رسالت اعتراف داشتند: ﴿يَـٰقَوْمَنَآ أَجِيبُوا۟ دَاعِىَ ٱللَّهِ...﴾[۱۵۴]؛ زیرا مراد از ﴿دَاعِىَ ٱللَّهِ﴾ رسول اکرم(ص) است[۱۵۵] و از رسول خدا(ص) روایت شده که هر پیامبری به سوی قوم خودش مبعوث بود و من به سوی هر سرخ و سیاه و جن و انسی مبعوث شدهام[۱۵۶]. در تاریخ اسلام نیز گزارشهایی از حضور پیامبر(ص) در میان جنیان و قرائت قرآن بر آنان و دعوت آنان به اسلام هست[۱۵۷] و منشأ اختلاف نقلها ممکن است تعدد قضیه باشد[۱۵۸]؛ زیرا آیات ۲۹ - ۳۱ سوره احقاف از ایمان جنیان مورد خطاب پیامبر(ص) به موسی(ع) و تورات حکایت دارند، برخلاف آیات سوره جنّ که گروههای مورد خطاب را مشرک و بیخبر از بعثت معرفی میکنند[۱۵۹]. در تاریخ اسلام شبی به نام «لیلة الجن» (نام یکی از شبهای حضور پیامبر(ص) در میان جنیان) نیز معروف است. با توجه به رسالت پیامبر اکرم(ص) در دعوت مستقیم همه جنیان و با توجه به تعریف «صحابه پیامبر(ص)» (کسی که پیامبر(ص) را دیده و بدان حضرت ایمان آورده است) باید گفت در میان جنیان مسلماً چنین افرادی بودهاند[۱۶۰]. برخی جنیان به ائمه(ع) نیز ایمان داشتند و برای انجام دادن کارهای ضروری در اختیار آنان بودند[۱۶۱]. در روایات نوحهگری و گریستن جن بر مصیبتهای امام حسین(ع)[۱۶۲] و شعرهایی در رثای آن حضرت از زبان جن نقل شده است[۱۶۳] و نیز از طلب شفاعت جن از پیامبر(ص) و ائمه(ع) در قیامت سخن گفته شده است[۱۶۴]. با وجود اینکه جنیان پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) به انبیای پیشین ایمان داشتند و در میان آنها طوایفی از یهود و نصارا و... وجود داشته[۱۶۵] و در برخی روایات نیز از جنیان مؤمن، کافر، ناصبی، یهودی و نصرانی و مجوس نام برده شده است[۱۶۶]، باید معنای اختصاص حضرت محمد(ص) برای دعوت ثقلین را بررسی کرد. برخی گفتهاند: پیامبران پیشین هم افرادی از جن را به سوی حق دعوت کردهاند؛ لیکن دعوت آنها طایفهای بوده است؛ بدین معنا که با قبایل یا طوایفی از جن که برمیخوردند آنان را دعوت میکردند یا افرادی از خود آن طایفه را برای دعوت قبیلهاش مأمور میساختند؛ اما حضرت محمّد(ص) به سوی همه طوایف جن مبعوث شده است، چنانکه به سوی تمامی انسانها مبعوث است[۱۶۷]. احتمال دیگر این است که باورهای جن قبل از شنیدن قرآن، باوری تقلیدی بود؛ بدین معنا که گفتههای بشر را راست و برحق میپنداشتند؛ اما پس از نزول قرآن و شنیدن آن به این حقیقت پی بردند که میان انسانها هم افراد گمراه هستند[۱۶۸]: ﴿وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا﴾[۱۶۹]، از این رو ایمان و نیز کفر آنها به پیامبران پیشین، به تقلید از افراد بشر بوده است؛ ولی بعد از دعوت حضرت محمد(ص)، جنیان به خدا و قرآن از روی آگاهی ایمان آوردهاند. آیه ﴿قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا * يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا﴾[۱۷۰] بیانگر آگاهانه بودن ایمان جن به قرآن و تصدیق حقانیت قرآن است و اینکه ایمان به قرآن، ایمان به همان خدایی است که قرآن را نازل کرده و آن خدا پروردگار آنان است.[۱۷۱]
عقاید جن
از آیات سوره جنّ میتوان به عقاید جنیان مؤمن پی برد؛ از جمله اینکه ایمان آنها به خدا توحیدی است و کسی را شریک وی قرار نمیدهند[۱۷۲] و قرآن را کتاب هدایت الهی میدانند: ﴿وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ﴾ و به آثار ایمان به خدا معترفاند؛ یعنی از نقصان جزای عمل و از عذاب ترسی ندارند: ﴿...فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا﴾[۱۷۳] آنان عظمت خداوند و بینیازی وی از همسر و فرزند را باور دارند[۱۷۴]: ﴿وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا﴾[۱۷۵] به اعتقاد برخی مفسران این آیه بیانگر معارفی بلند است؛ زیرا «جدّ» به معنای اصل و حقیقت است، بنابراین معنای آیه این است که حقیقت از تمام جهات مختص به ذات خدای متعالی است و «واجب الوجود من جمیعالجهات» محال است همسر و فرزندی داشته باشد[۱۷۶]. به اعتقاد جنیان کسانی که برای خدا شریک قرار میدهند و معتقد به همسر و فرزند برای وی هستند ناداناند.[۱۷۷].[۱۷۸] آنان اعتقاد به عدم بعثت پیامبران یا عدم بعثت پیامبری بعد از موسی و عیسی(ع) یا عدم حشر در قیامت را نیز توهم و گمان فاسد میدانند[۱۷۹]: ﴿وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا﴾[۱۸۰] مؤمنان جن بعد از شنیدن قرآن به این نتیجه رسیدند که فساد و طغیانگری آنان در برابر قدرت مطلق خداوند اثری ندارد[۱۸۱]: ﴿وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَنْ نُعْجِزَهُ هَرَبًا﴾[۱۸۲] همچنین آنها به پیامبران الهی ایمان و اقرار داشتند[۱۸۳]: ﴿وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا﴾[۱۸۴] برخی گفتهاند: آنها به اوصیای پیامبران نیز ایمان داشتند و آیه ﴿وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ﴾. بدین معناست که چون ولایت اوصیا را شنیدیم به مولای خود ایمان آوردیم[۱۸۵]. در روایتی از امام صادق(ع) جمله ﴿فَمَنْ أَسْلَمَ﴾ در آیه ۱۴ جنّ[۱۸۶] اقرار به ولایت اهل بیت(ع) دانسته شده است[۱۸۷]. آنها به برپایی معاد و پاداش عمل در آن معتقدند و نتیجه اسلام را یافتن راه حق و نتیجه کفر را گرفتاری در عذاب جهنم میدانند[۱۸۸]. میان جنیان گروههای مختلف (فرمانبردار و نافرمان) هستند. در برخی روایات، وجود فرقههای مختلف اسلامی مانند قدریه، مرجئه، رافضه، شیعه و سنی و غیره در میان آنان تأیید شده است[۱۸۹]. آیات ﴿وَإِذْ صَرَفْنَآ إِلَيْكَ نَفَرًۭا مِّنَ ٱلْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ ٱلْقُرْءَانَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوٓا۟ أَنصِتُوا۟ فَلَمَّا قُضِىَ وَلَّوْا۟ إِلَىٰ قَوْمِهِم مُّنذِرِينَ * قَالُوا۟ يَـٰقَوْمَنَآ إِنَّا سَمِعْنَا كِتَـٰبًا أُنزِلَ مِنۢ بَعْدِ مُوسَىٰ مُصَدِّقًۭا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِىٓ إِلَى ٱلْحَقِّ وَإِلَىٰ طَرِيقٍۢ مُّسْتَقِيمٍۢ﴾[۱۹۰] بر یهودی بودن جنیان مطرح در این آیات دلالت دارند[۱۹۱]، چنانکه گروههایی از نصارا و مجوس و...[۱۹۲] میان آنها هستند.[۱۹۳]
علم جن
برخی بر این پندار بودند که جنیان به غیب آگاهاند. این توهم بیشتر از آنجا ناشی شده که کاهنان که با جن ارتباط داشتند گاهی اخباری مطابق واقع به مردم میدادند. آنان این اخبار را از جن و شیاطین میگرفتند و آنها هم این گزارشها را با استراق سمع از آسمانها درمییافتند[۱۹۴]: ﴿وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا * وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا﴾[۱۹۵] بر پایه برخی روایات، گاهی جن با حضور در آسمان سخنان فرشتگان را درباره حوادث زمین میشنیدند و آن را به گوش دوستان خود در زمین میرساندند. آنها هم این اخبار را با افزودن بیش از ۱۰۰ دروغ به مردم میگفتند[۱۹۶]. گاهی نیز گروهی از جن که نامرئی هستند در رخدادی حضور دارند یا از طریق دوستان و همنوعانشان از آن حادثه مطلع شدهاند. سپس وقتی آن را به کسی اطلاع میدهند اینگونه به نظر میآید که آنها از غیب باخبرند[۱۹۷]. در قرآن علم غیب از همگان، اعم از جن و انس نفی شده است، مگر کسانی را که خداوند برگزیند: ﴿مَّا كَانَ ٱللَّهُ لِيَذَرَ ٱلْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ مَآ أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ ٱلْخَبِيثَ مِنَ ٱلطَّيِّبِ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى ٱلْغَيْبِ وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ يَجْتَبِى مِن رُّسُلِهِۦ مَن يَشَآءُ فَـَٔامِنُوا۟ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَإِن تُؤْمِنُوا۟ وَتَتَّقُوا۟ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌۭ﴾[۱۹۸]شاهد بر علم غیب نداشتن جن، رخداد مرگ سلیمان(ع) است. سلیمان(ع) وقتی مرگ خود را نزدیک دانست از خداوند خواست تا مرگ وی را از جنیان نهان دارد تا هم آدمیان بدانند جن علم غیب ندارد و هم بنای مسجد بیتالمقدس به پایان رسد. وی در کاخ شیشهای خود در محراب عبادتش در حالی که بر عصای خود تکیه کرده بود درگذشت و به خانواده خود نیز توصیه کرده بود مرگ وی را از جنیان مخفی نگه دارند، از این رو یک سال به همان صورت ماند و جنیان به گمان اینکه سلیمان(ع) زنده است سخت مشغول کار بودند تا اینکه خداوند متعالی موریانهای را مأمور ساخت تا عصای او را از درون بخورد. با شکسته شدن عصا پیکر بیجان سلیمان(ع) بر زمین افتاد؛ آنگاه جن فهمیدند علم غیب ندارند[۱۹۹]: ﴿فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ ٱلْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَىٰ مَوْتِهِۦٓ إِلَّا دَآبَّةُ ٱلْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُۥ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ ٱلْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا۟ يَعْلَمُونَ ٱلْغَيْبَ مَا لَبِثُوا۟ فِى ٱلْعَذَابِ ٱلْمُهِينِ﴾[۲۰۰].[۲۰۱]
افکار عصر جاهلیت درباره جن
عرب جاهلی جن و شیطان را موجودات قدرتمند، شریر و موذی میدانست که از دیدهها پنهان است و به سبب هراسی که از جن داشت به آن پناهنده میشد و از آنان کمک میخواست. در مسافرتها شبهنگام که به بیابانی میرسید از شر جانوران و سفیهان جن به بزرگ آن بیابان که سرپرست جنیان بود پناه میبرد. این پندارها مورد سرزنش قرآن قرار گرفته؛ زیرا کار آنان جز خسران و زیان پیامدی نداشته[۲۰۲] و آن را سبب ذلت و خواری انسان و جرئت بیشتر جن برای تعرض به انسانها و تحقیر آنها دانسته است[۲۰۳]؛ به گونهای که بر ترس و وحشت آنها میافزاید[۲۰۴]: ﴿وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا﴾[۲۰۵] برخی گفتهاند: ممکن است مراد از پناهنده شدن به جن این باشد که انسانها برای رسیدن به مقصودشان به کاهنی مراجعه کرده، از وی میخواهند جن را به کمک دعوت کند[۲۰۶]. روایتی هم با همین مضمون وارد شده است[۲۰۷]. بتپرستان، جن را از مبادی شرور و پیدایش فساد در عالم میدانستند و برای مصونیت از شرشان، آنها را میستودند و میپرستیدند[۲۰۸]: ﴿قَالُوا۟ سُبْحَـٰنَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا۟ يَعْبُدُونَ ٱلْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ﴾[۲۰۹] و نیز جن را شریک خدا قرار داده: ﴿وَجَعَلُوا۟ لِلَّهِ شُرَكَآءَ ٱلْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا۟ لَهُۥ بَنِينَ وَبَنَـٰتٍۭ بِغَيْرِ عِلْمٍۢ سُبْحَـٰنَهُۥ وَتَعَـٰلَىٰ عَمَّا يَصِفُونَ﴾[۲۱۰] میپنداشتند خداوند با جن ازدواج کرده و فرشتگان، محصول این ازدواجاند. آیه ﴿وَجَعَلُوا۟ بَيْنَهُۥ وَبَيْنَ ٱلْجِنَّةِ نَسَبًۭا وَلَقَدْ عَلِمَتِ ٱلْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ﴾[۲۱۱] به این پندار اشاره دارد[۲۱۲]. گفته شده: آیه ۳ جنّ[۲۱۳] که همسر و فرزند را از خدا نفی میکند برای رد این پندار است[۲۱۴].[۲۱۵]
رابطه جن و انسان
جن و انس گاهی از راههایی همدیگر را تحت سلطه خود قرار میدهند؛ اما سلطه جن بر آدمی اغلب از طریق وسوسه و اضلال و اغواست: ﴿الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ﴾[۲۱۶] البته چون جنیان اجسام لطیفی هستند نفوذ آنها در بدن انسان بعید نیست[۲۱۷]، از این رو گاهی هم جن با تسلط بر جسم انسان اعتدال درونی وی را برهم زده، شخص را به صورت فردی سبک مغز و دیوانه درمیآورد که اصطلاحا به این جنون که با مسّ جن حاصل میشود «صَرْع» و شخص آسیب دیده را «مصروع» میگویند[۲۱۸]. دانشمندان عصر کنونی نیز برای صرع دو عامل ذکر کردهاند: یکی جنزدگی و دیگری اختلالات دماغی که درمان نوع دوم بر عهده پزشکان است[۲۱۹]. گفتنی است مسّ جن که باعث ابتلای انسان به صرع میشود کار کافران و متمردان جنی است و مؤمنان جنی اهل خیر و صلاح و از این کارها به دورند[۲۲۰]. اما تسلط انسان بر جن از راه تسخیر امکانپذیر است و به صورت آشکار و عمومی این امر در زمان سلیمان(ع) رخ داد؛ سلیمان(ع) به اذن خدا جنیان را تسخیر کرد و آنها را در کارهای کشوری و لشکری به کار گمارد و متمردان آنها سخت مجازات میشدند: ﴿...وَمَن يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ ٱلسَّعِيرِ﴾[۲۲۱]، ﴿وَءَاخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِى ٱلْأَصْفَادِ﴾[۲۲۲] افزون بر سلیمان(ع) در روایت آمده که جن در برابر حضرت محمد(ص) نیز تسلیم بودند، با این فرق که جنیان زمان سلیمان(ع) با باقی ماندن بر کفرشان در تسخیر سلیمان(ع) بودند؛ ولی جنیان زمان پیامبر اکرم(ص)، مؤمن و تسلیم آن حضرت بودند[۲۲۳]. جنیان در مقابل انبیا و اولیای الهی نیز تسلیم بودند و این تسلیم به اراده و اذن الهی بود. البته برخی از آنان با پیامبران دشمنی کرده: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ﴾[۲۲۴] و در گمراهی دیگران کوشیدهاند: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ رَبَّنَآ أَرِنَا ٱلَّذَيْنِ أَضَلَّانَا مِنَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ ٱلْأَسْفَلِينَ﴾[۲۲۵] در روایات از تسلیم بودن جنیان در برابر ائمه اطهار(ع) و ارتباط آنان با امامان برای فراگرفتن احکام دینی و شرعی سخن گفته شده است[۲۲۶]. غیر اولیا اگر بخواهند جنی را تسخیر کنند باید به وسیله دعا و عزائم باشد[۲۲۷]. فقها درباره مشروعیت یا عدم مشروعیت تسخیر جن دو نظر دارند: برخی تسخیر جن را نوعی از سحر میدانند و همه اقسام سحر حرام است[۲۲۸]. برخی دیگر بر این عقیدهاند که نفس تسخیر جن اشکال ندارد؛ اما اگر مستلزم ارتکاب حرامی مانند استفاده از مقدمات حرام یا تلف و جنون باشد، حرام است[۲۲۹]. از لحاظ اخلاقی همچون جنیان در مراتب کمالی و معنوی از انسان پایینترند ـ و بالاترین درجهای که زاهدان و عابدان آنان به آن میرسند درجه صالحان است: ﴿وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَمًا مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾[۲۳۰]، در حالی که انبیا و مقربان، از انسانها هستند و درجه آنها فوق درجه صالحان است ـ برقراری رابطه با جنیان باعث خرابی روح انسان، فساد اخلاقی و سرکشی وی میگردد.[۲۳۱] این دستورالعملی قرآنی است که جنیان گرچه مخلوق و مسئول و حتّی برخی از آنها مؤمناند، انسانها نباید با آنان ارتباط برقرار کنند[۲۳۲]؛ زیرا آنان از علم الهی بهرهای ندارند و همنشینی با آنها جز تکبر ثمری ندارد، از این رو مردان الهی همواره از آنان گریزان بودند[۲۳۳]. در آیه ﴿وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًۭا يَـٰمَعْشَرَ ٱلْجِنِّ قَدِ ٱسْتَكْثَرْتُم مِّنَ ٱلْإِنسِ وَقَالَ أَوْلِيَآؤُهُم مِّنَ ٱلْإِنسِ رَبَّنَا ٱسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍۢ وَبَلَغْنَآ أَجَلَنَا ٱلَّذِىٓ أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ ٱلنَّارُ مَثْوَىٰكُمْ خَـٰلِدِينَ فِيهَآ إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌۭ﴾[۲۳۴] به بهرهکشی جن و انسان از یکدیگر اشاره شده است. بهرهکشی جن از انس به این است که انسانها آنها را پیشوای خود قرار دهند و در گمراهی و کفر و گناهان از آنان پیروی کنند. بهرهکشی انسان از جن نیز به این است که با وسوسه آنها از لذتها و شهوات زودگذر بهرهمند شوند[۲۳۵]. بر اثبات یا ردّ وقوع ازدواج انسان و جن دلیل قابل اعتمادی نیست، گرچه برپایه برخی روایات نسل انسانها از ازدواج فرزندان آدم با حورالعین و جن پدید آمده است[۲۳۶]. برخی از فقها نیز از جواز شرعی آن سخن گفتهاند[۲۳۷].[۲۳۸]
منابع
پانویس
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از پریان را به سوی تو گرداندیم که به قرآن گوش فرا میدادند و چون نزد آن حاضر شدند (به هم) گفتند: خاموش باشید (و گوش فرا دهید!) آنگاه چون به پایان آمد به سوی قوم خود بازگشتند در حالی که (آنان را) بیم میدادند * گفتند: ای قوم! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتابهای آسمانی) که پیش از آن بوده است راست میشمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی میکند * ای قوم! پاسخ فراخواننده به خداوند را بدهید و به او ایمان آورید تا (خداوند) پارهای از گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد» سوره احقاف، آیه ۲۹-۳۱.
- ↑ «بگو: به من وحی شده است که دستهای از پریان (به قرآن) گوش فراداشتهاند آنگاه گفتهاند: ما قرآنی شگفتانگیز را شنیدهایم * که به سوی راهدانی رهنمون میگردد، بنابراین به آن ایمان آوردهایم و هیچگاه کسی را برای پروردگارمان شریک نخواهیم آورد» سوره جن، آیه ۱-۲.
- ↑ «و اینکه ما چون رهنمود را شنیدیم بدان ایمان آوردیم پس هر کس به پروردگارش ایمان آورد از هیچ کاستی و ستمی نمیهراسد» سوره جن، آیه ۱۳.
- ↑ «و اینکه چون بنده خداوند محمد به خواندن او برخاست نزدیک بود که بر سر او بریزند» سوره جن، آیه ۱۹.
- ↑ «و اینکه ما در نشستنگاههایی از آن برای شنیدن مینشستیم اما اکنون هر کس گوش فرا دارد شهابی را در کمین خود مییابد * و اینکه ما درنمییابیم که آیا برای کسانی که در زمیناند بدی خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان رهیافتی خواسته است» سوره جن، آیه ۹.
- ↑ «بگو: به من وحی شده است که دستهای از پریان (به قرآن) گوش فراداشتهاند آنگاه گفتهاند: ما قرآنی شگفتانگیز را شنیدهایم * که به سوی راهدانی رهنمون میگردد، بنابراین به آن ایمان آوردهایم و هیچگاه کسی را برای پروردگارمان شریک نخواهیم آورد» سوره جن، آیه ۱-۲.
- ↑ «ای قوم! پاسخ فراخواننده به خداوند را بدهید و به او ایمان آورید تا (خداوند) پارهای از گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد» سوره احقاف، آیه ۳۱.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از پریان را به سوی تو گرداندیم که به قرآن گوش فرا میدادند و چون نزد آن حاضر شدند (به هم) گفتند: خاموش باشید (و گوش فرا دهید!) آنگاه چون به پایان آمد به سوی قوم خود بازگشتند در حالی که (آنان را) بیم میدادند» سوره احقاف، آیه ۲۹.
- ↑ «که به سوی راهدانی رهنمون میگردد، بنابراین به آن ایمان آوردهایم و هیچگاه کسی را برای پروردگارمان شریک نخواهیم آورد» سوره جن، آیه ۲.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۱۷.
- ↑ مفردات، ص۲۰۳؛ نثر طوبی، ج ۱، ص۱۳۹، «جنّ».
- ↑ لغتنامه، ج ۵، ص۷۸۶۱، «جن».
- ↑ التحقیق، ج ۲، ص۱۲۴، «جن».
- ↑ مفردات، ص۲۰۴، «جنن».
- ↑ التحقیق، ج ۲، ص۱۲۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص۱۵۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۲۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص۳۳۵.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۱، ص۳۷۵.
- ↑ فتح القدیر، ج ۳، ص۱۳۲.
- ↑ التبیان، ج ۲، ص۳۱۲؛ ج ۵، ص۱۴۸؛ ج ۶، ص۲۲۸؛ مجمعالبیان، ج ۴، ص۷۹۰.
- ↑ جن و شیطان، ص۱۵
- ↑ الجن فی القرآن والسنه، ص۲۷.
- ↑ «همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره بقره، آیه ۳.
- ↑ تفسیر منسوب به امام عسکریع، ص۶۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۱۲۰ - ۱۲۱.
- ↑ صحیح البخاری، ج ۴، ص۹۶؛ بحارالانوار، ج ۶۰، ص۴۲-۱۳۰؛ شرح اصول کافی، ج ۶، ص۴۱۳ـ۴۱۷.
- ↑ عالم الجن، ص۸۶.
- ↑ المنار، ج ۳، ص۹۶.
- ↑ جن و شیطان، ص۲۳.
- ↑ حسینی، سید سعید، مقاله «جن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۲۸.
- ↑ «و پیشتر پری را از آتشباد آفریدیم» سوره حجر، آیه ۲۷.
- ↑ «و پری را از زبانهای از آتش پدید آورد» سوره الرحمن، آیه ۱۵.
- ↑ مفردات، ص۴۲۴، «سهم».
- ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص۵۱۶.
- ↑ عالم الجن، ص۱۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص۳۰۴؛ رحمة من الرحمن ج ۴، ص۲۴۲.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص۳۰۴.
- ↑ رحمة من الرحمن، ج ۴، ص۲۴۲؛ تفسیر خسروی، ج ۸، ص۱۴۷ - ۱۴۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص۱۵۳.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا ٱلْإِنسَـٰنَ مِن صَلْصَـٰلٍۢ مِّنْ حَمَإٍۢ مَّسْنُونٍۢ﴾ «و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم» سوره حجر، آیه ۲۶.
- ↑ جامع البیان، ج ۱، ص۳۲۱؛ مجمع البیان، ج ۶، ص۵۱۶.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمیگزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند» سوره کهف، آیه ۵۰.
- ↑ روح المعانی، ج ۱۵، ص۳۰۴.
- ↑ «و سببساز همنشینانی برای آنان شدیم که آنچه را در پیش و پس آنان بود در چشم آنها آراستند و فرمان عذاب بر آنان در زمره امتهایی از پریان و آدمیان که پیش از ایشان بودند به حقیقت پیوست؛ بیگمان آنان زیانکار بودند» سوره فصّلت، آیه ۲۵.
- ↑ بحارالانوار، ج ۶۰، ص۵۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص۱۵۳.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج ۱، ص۱۳۲؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص۵۳؛ منهج الصادقین، ج ۹، ص۱۲۱.
- ↑ «در آن (بهشت)ها زنان چشم فرو هشته اند که پیش از آن (شوی)ها، هیچ آدمی و پری به آنها دست نزده است» سوره الرحمن، آیه ۵۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص۳۱۵؛ عالم الجن، ص۴۳.
- ↑ منهج الصادقین، ج ۹، ص۱۳۴.
- ↑ «و اینکه مردانی از آدمیان به مردانی از پریان پناه میبردند از این رو بر تباهکاری آنان (می) افزودند» سوره جنّ، آیه ۶.
- ↑ عالم الجن، ص۴۴.
- ↑ روح البیان، ج ۴، ص۵۸۷.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
- ↑ روح البیان، ج ۱، ص۱۲۸.
- ↑ همان؛ التبیان، ج ۱، ص۱۳۱.
- ↑ جامع البیان، ج ۱، ص۲۸۸.
- ↑ «و زمین را برای آفریدگان پدید آورد» سوره الرحمن، آیه ۱۰.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۲۹۰.
- ↑ ﴿وَأَنَّا لَمَسْنَا ٱلسَّمَآءَ فَوَجَدْنَـٰهَا مُلِئَتْ حَرَسًۭا شَدِيدًۭا وَشُهُبًۭا﴾ «و اینکه ما آسمان را وارسیدیم و آن را پر از نگهبانان توانمند و شهابها یافتیم» سوره جنّ، آیه ۸.
- ↑ ﴿وَقَيَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَآءَ فَزَيَّنُوا۟ لَهُم مَّا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَيْهِمُ ٱلْقَوْلُ فِىٓ أُمَمٍۢ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ إِنَّهُمْ كَانُوا۟ خَـٰسِرِينَ﴾ «و سببساز همنشینانی برای آنان شدیم که آنچه را در پیش و پس آنان بود در چشم آنها آراستند و فرمان عذاب بر آنان در زمره امتهایی از پریان و آدمیان که پیش از ایشان بودند به حقیقت پیوست؛ بیگمان آنان زیانکار بودند» سوره فصلّت، آیه ۲۵.
- ↑ مفردات، ص۸۶، «امّ».
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از پریان را به سوی تو گرداندیم که به قرآن گوش فرا میدادند و چون نزد آن حاضر شدند (به هم) گفتند: خاموش باشید (و گوش فرا دهید!) آنگاه چون به پایان آمد به سوی قوم خود بازگشتند در حالی که (آنان را) بیم میدادند» سوره احقاف، آیه ۲۹.
- ↑ روح البیان، ج ۸، ص۶۵۵.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از پریان را به سوی تو گرداندیم که به قرآن گوش فرا میدادند و چون نزد آن حاضر شدند (به هم) گفتند: خاموش باشید (و گوش فرا دهید!) آنگاه چون به پایان آمد به سوی قوم خود بازگشتند در حالی که (آنان را) بیم میدادند * گفتند: ای قوم! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتابهای آسمانی) که پیش از آن بوده است راست میشمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی میکند * ای قوم! پاسخ فراخواننده به خداوند را بدهید و به او ایمان آورید تا (خداوند) پارهای از گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد» سوره احقاف، آیه ۲۹-۳۱.
- ↑ زادالمسیر، ج ۷، ص۳۹۰؛ بحارالانوار، ج ۶۰، ص۵۶.
- ↑ معجم البلدان، ج ۵، ص۲۸۸.
- ↑ تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۱۵۶؛ نور الثقلین، ج ۵، ص۲۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۱، ص۱۷۷.
- ↑ بحارالانوار، ج ۱۸، ص۸۷.
- ↑ «و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۴۰۱.
- ↑ ﴿وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا ٱلْهُدَىٰٓ ءَامَنَّا بِهِۦ فَمَن يُؤْمِنۢ بِرَبِّهِۦ فَلَا يَخَافُ بَخْسًۭا وَلَا رَهَقًۭا﴾ «و اینکه ما چون رهنمود را شنیدیم بدان ایمان آوردیم پس هر کس به پروردگارش ایمان آورد از هیچ کاستی و ستمی نمیهراسد» سوره جنّ، آیه ۱۳.
- ↑ همان، ج ۶، ص۳۲۷۱.
- ↑ «بگو: به من وحی شده است که دستهای از پریان (به قرآن) گوش فراداشتهاند آنگاه گفتهاند: ما قرآنی شگفتانگیز را شنیدهایم * که به سوی راهدانی رهنمون میگردد، بنابراین به آن ایمان آوردهایم و هیچگاه کسی را برای پروردگارمان شریک نخواهیم آورد» سوره جن، آیه ۲.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۵۵۴؛ زبدة التفاسیر، ج ۷، ص۲۰۵.
- ↑ «بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمیتوانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.
- ↑ رحمة من الرحمن، ج ۴، ص۲۴۵.
- ↑ التحریر والتنویر، ج ۲۹، ص۲۳۱.
- ↑ «و اینکه ما درنمییابیم که آیا برای کسانی که در زمیناند بدی خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان رهیافتی خواسته است» سوره جن، آیه ۱۰.
- ↑ «ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر میکند تا شرمگاههایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمیبینید میبینند؛ بیگمان ما شیطانها را سرپرست کسانی کردهایم که ایمان ندارند» سوره اعراف، آیه ۲۷.
- ↑ عالم الجن، ص۱۸.
- ↑ «و برای سلیمان، باد را (رام کردیم) که (وزش) پگاهانش یک ماه و وزش شامگاهانش یک ماه (راه) بود و چشمه مس گداخته را برای وی روان کردیم و برخی از پریان به اذن پروردگارش پیش او کار میکردند و هر یک از آنان از فرمان ما سر میپیچید بدو از عذاب آتش میچشاندیم» سوره سبأ، آیه ۱۲.
- ↑ «و سپاه سلیمان را برای وی از جنّ و آدمی و مرغان گرد آوردند و (آنگاه) همه (ی آنان) را به هم پیوستند» سوره نمل، آیه ۱۷.
- ↑ نمونه، ج ۱۵، ص۴۳۲.
- ↑ از جن چه میدانید، ص۹۲.
- ↑ «و هم دیوساران را از بنّا و غوّاص» سوره ص، آیه ۳۷.
- ↑ «هر چه میخواست از محرابها و تندیسها و کاسههای بزرگ حوضمانند و دیگهای استوار (جابهجا ناشدنی) برای او میساختند؛ ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.
- ↑ زاد المسیر، ج ۶، ص۴۳۹؛ روح المعانی، ج ۲۲، ص۱۷۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۸، ص۵۹۸ - ۵۹۹؛ التحریر والتنویر، ج ۲۳، ص۲۶۶.
- ↑ «به او گفتند به کاخ در آی! چون در آن نگریست گمان برد آبگیری ژرف است و ساقهایش را برهنه کرد، (سلیمان) گفت: این کاخی صیقلی از بلور است؛ (آن زن) گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کردهام و (اینک) با سلیمان در برابر خداوند- پروردگار جهانیان- فرمانبردار شدم» سوره نمل، آیه ۴۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص۳۵۱؛ التحریر و التنویر، ج ۱۹، ص۲۷۵.
- ↑ ﴿يَعْمَلُونَ لَهُۥ مَا يَشَآءُ مِن مَّحَـٰرِيبَ وَتَمَـٰثِيلَ وَجِفَانٍۢ كَٱلْجَوَابِ وَقُدُورٍۢ رَّاسِيَـٰتٍ ٱعْمَلُوٓا۟ ءَالَ دَاوُۥدَ شُكْرًۭا وَقَلِيلٌۭ مِّنْ عِبَادِىَ ٱلشَّكُورُ﴾ «هر چه میخواست از محرابها و تندیسها و کاسههای بزرگ حوضمانند و دیگهای استوار (جابهجا ناشدنی) برای او میساختند؛ ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص۵۹۹ ـ ۶۰۰.
- ↑ تفسیر ثعالبی، ج ۴، ص۳۶۶؛ فتح القدیر، ج ۴، ص۳۱۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص۲۰۴.
- ↑ «دیوساری از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت میآورم و من در این کار بسی توانمند درستکارم» سوره نمل، آیه ۳۹.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۳۷۶؛ الانسان و عالم الجن، ص۲۵؛ الفرقان، ج ۱۹، ص۲۱۵.
- ↑ عالم الجن، ص۴۶.
- ↑ جن و شیطان، ص۵۲.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۱، ص۳۵۸.
- ↑ المجموع، ج ۲، ص۱۱۶.
- ↑ مسند احمد، ج ۱، ص۴۳۶؛ صحیح البخاری، ج ۴، ص۲۴۱؛ بحاراالانوار، ج ۶۳، ص۴۲۶.
- ↑ «و اینکه (فردی) نادان (از) ما درباره خداوند سخنانی پریشان میگفت» سوره جن، آیه ۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۶۲، ص۱۸.
- ↑ حسینی، سید سعید، مقاله «جن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۲۹.
- ↑ حیوة الحیوان، ج ۱، ص۱۹۶؛ روح البیان، ج ۳، ص۳۵۷.
- ↑ عالم الجن، ص۱۷۵.
- ↑ تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۳۳۷ ـ ۳۳۸؛ بحارالانوار، ج ۶۰، ص۵۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص۳۱۰؛ روح البیان، ج ۹، ص۳۵۴ ـ ۳۵۵؛ المیزان، ج ۱۹، ص۱۰۶.
- ↑ «به زودی به حساب شما ای دو گروه گرانسنگ (آدمی و پری) میپردازیم» سوره الرحمن، آیه ۳۱.
- ↑ «ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیآمدند که آیات مرا برایتان میخواندند و به دیدار امروزتان شما را هشدار میدادند؟ میگویند: (چرا،) ما بر (زیان) خود گواهی میدهیم و زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۱۸۳.
- ↑ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
- ↑ مجمع البیان ج ۹ ص۲۴۳.
- ↑ «ای قوم! پاسخ فراخواننده به خداوند را بدهید و به او ایمان آورید تا (خداوند) پارهای از گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد» سوره احقاف، آیه ۳۱.
- ↑ تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۶۰۲.
- ↑ «تا آنان را در آن بیازماییم و هر کس از یاد پروردگارش روی گرداند او را به عذابی بسیار دشوار گمارد» سوره جن، آیه ۱۷.
- ↑ «و اینکه برخی از ما فرمانبردارند و برخی رویگردان از راه درست، پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را میجویند * و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخاند» سوره جن، آیه ۱۴-۱۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۵۵۹؛ المیزان، ج ۲۰، ص۴۶.
- ↑ «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب میکنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.
- ↑ «و اینکه ما چون رهنمود را شنیدیم بدان ایمان آوردیم پس هر کس به پروردگارش ایمان آورد از هیچ کاستی و ستمی نمیهراسد» سوره جن، آیه ۱۳.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص۱۶۹.
- ↑ «گفتند: ای قوم! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتابهای آسمانی) که پیش از آن بوده است راست میشمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی میکند» سوره احقاف، آیه ۳۰.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۱۸۳؛ روح المعانی، ج ۲۶، ص۴۹.
- ↑ الاحتجاج، ج ۱، ص۳۳۱.
- ↑ عالم الجن والشیاطین، ص۵۳.
- ↑ فتح الباری، ج ۶، ص۲۴۵؛ الجن و علاقتهم بالانس، ص۱۰۰.
- ↑ «پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟» سوره الرحمن، آیه ۱۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص۹۸ ـ ۹۹؛ الضوء المنیر، ج ۶، ص۱۹۸.
- ↑ حسینی، سید سعید، مقاله «جن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۳۴.
- ↑ عالم الجن، ص۲۰۹.
- ↑ «و پیش از تو جز مردانی از مردم شهرها را که به آنان وحی میکردیم نفرستادیم.».. سوره یوسف، آیه ۱۰۹.
- ↑ «ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داوود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.
- ↑ «و ما به او اسحاق و (نوهاش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم و پاداش وی را در این جهان دادیم و او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص۳۴۰.
- ↑ «ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیآمدند که آیات مرا برایتان میخواندند و به دیدار امروزتان شما را هشدار میدادند؟ میگویند: (چرا،) ما بر (زیان) خود گواهی میدهیم و زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.
- ↑ «دو دریای به هم رسیده را در هم آمیخت * میان آنها برزخی است تا به هم تجاوز نکنند * پس کدام نعمت پروردگارتان را دروغ میشمارید؟ * از آنها مروارید و مرجان برون میآید» سوره الرحمن، آیه ۲۲.
- ↑ همان، ج ۷، ص۸۶ - ۸۷.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص۳۵۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص۵۶۷.
- ↑ سوره احقاف، آیه ۲۹.
- ↑ تفسیر عبدالرزاق، ج ۳، ص۲۱۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص۸۶.
- ↑ ﴿يَـٰمَعْشَرَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌۭ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ ءَايَـٰتِى وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَآءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا قَالُوا۟ شَهِدْنَا عَلَىٰٓ أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ ٱلْحَيَوٰةُ ٱلدُّنْيَا وَشَهِدُوا۟ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا۟ كَـٰفِرِينَ﴾ «ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیآمدند که آیات مرا برایتان میخواندند و به دیدار امروزتان شما را هشدار میدادند؟ میگویند: (چرا،) ما بر (زیان) خود گواهی میدهیم و زندگانی این جهان آنان را فریفته بود و بر (زیان) خویش گواهی دادند» سوره انعام، آیه ۱۳۰.
- ↑ فتح القدیر، ج ۲، ص۱۶۳.
- ↑ «ما تو را به حق، نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیمدهندهای بوده است» سوره فاطر، آیه ۲۴.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۱۹۵.
- ↑ «و اگر او را فرشتهای میگرداندیم، او را (به گونه) مردی در میآوردیم» سوره انعام، آیه ۹.
- ↑ جامع البیان، ج ۲۲، ص۱۵۶؛ نورالثقلین، ج ۴، ص۳۵۹.
- ↑ بحار الانوار، ج ۱۰، ص۷۶.
- ↑ همان، ج ۱۱، ص۳۴۰.
- ↑ حیوة الحیوان، ج ۱، ص۱۹۶.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
- ↑ جامع البیان، ج ۱۸، ص۲۳۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص۲.
- ↑ «ای قوم! پاسخ فراخواننده به خداوند را بدهید و به او ایمان آورید تا (خداوند) پارهای از گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد» سوره احقاف، آیه ۳۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص۲۱۶.
- ↑ صحیح مسلم، ج ۲، ص۶۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۱۸۲ - ۵۴۷.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۸، ص۲۹۶ - ۲۹۷؛ بحار الانوار، ج ۱۸، ص۷۸؛ المیزان، ج ۱۷، ص۲۱۹ - ۲۲۰.
- ↑ المنیر، ج ۲۶، ص۶۵ - ۶۶.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص۴۷.
- ↑ اسدالغابه، ج ۱، ص۱۲ ـ ۱۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۶۰، ص۱۰۲ ـ ۱۰۳.
- ↑ المعجم الکبیر، ج ۳، ص۱۲۱ ـ ۱۲۲؛ بحار الانوار، ج ۴۵، ص۲۳۶ ـ ۲۳۷.
- ↑ کامل الزیارات، ص۱۹۰؛ مناقب، ج ۲، ص۲۲۷.
- ↑ بحار الانوار، ج ۸، ص۴۸.
- ↑ روح البیان، ج ۸، ص۶۵۸.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۰۰.
- ↑ الضوء المنیر، ج ۶، ص۱۹۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۵۵۵.
- ↑ «و ما میپنداشتیم که هیچگاه آدمیان و پریان بر خداوند دروغی نمیبندند» سوره جن، آیه ۵.
- ↑ «بگو: به من وحی شده است که دستهای از پریان (به قرآن) گوش فراداشتهاند آنگاه گفتهاند: ما قرآنی شگفتانگیز را شنیدهایم * که به سوی راهدانی رهنمون میگردد، بنابراین به آن ایمان آوردهایم و هیچگاه کسی را برای پروردگارمان شریک نخواهیم آورد» سوره جن، آیه ۱-۲.
- ↑ حسینی، سید سعید، مقاله «جن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۳۵.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص۳۹.
- ↑ «و اینکه ما چون رهنمود را شنیدیم بدان ایمان آوردیم پس هر کس به پروردگارش ایمان آورد از هیچ کاستی و ستمی نمیهراسد» سوره جن، آیه ۱۳.
- ↑ روح المعانی، ج ۲۹، ص۱۴۶؛ زبدة التفاسیر، ج ۷، ص۲۰۷.
- ↑ «و اینکه جایگاه پروردگارمان والاست هرگز همسر و فرزندی نگزیده است» سوره جن، آیه ۳.
- ↑ التفسر الکبیر، ج ۳۰، ص۱۵۵.
- ↑ تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۵۹۷.
- ↑ ﴿وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا﴾ «و اینکه (فردی) نادان (از) ما درباره خداوند سخنانی پریشان میگفت» سوره جن، آیه ۴.
- ↑ روح البیان، ج ۱۰، ص۲۲۵.
- ↑ «و اینکه آنان گمان میکردند- چنان که شما گمان میکنید- که خداوند هرگز کسی را به پیامبری برنمیانگیزد» سوره جن، آیه ۷.
- ↑ تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۵۹۸.
- ↑ «و اینکه ما میدانستیم که هرگز خداوند را در زمین به ستوه نمیآوریم و هرگز او را با گریز (خود) به ستوه نمیآوریم» سوره جن، آیه ۱۲.
- ↑ بحارالانوار، ج ۶۰، ص۵۵ ـ ۵۸.
- ↑ «و اینکه ما چون رهنمود را شنیدیم بدان ایمان آوردیم پس هر کس به پروردگارش ایمان آورد از هیچ کاستی و ستمی نمیهراسد» سوره جن، آیه ۱۳.
- ↑ الصافی، ج ۵، ص۲۳۶؛ تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۶۰۱؛ نورالثقلین، ج ۵، ص۴۳۸.
- ↑ ﴿وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا﴾ «و اینکه برخی از ما فرمانبردارند و برخی رویگردان از راه درست، پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را میجویند» سوره جن، آیه ۱۴.
- ↑ تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۶۰۲.
- ↑ المیزان، ج ۲۰، ص۴۵.
- ↑ تفسیر خسروی، ج ۸، ص۳۹۶؛ بحارالانوار، ج ۶۰، ص۵۶.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از پریان را به سوی تو گرداندیم که به قرآن گوش فرا میدادند و چون نزد آن حاضر شدند (به هم) گفتند: خاموش باشید (و گوش فرا دهید!) آنگاه چون به پایان آمد به سوی قوم خود بازگشتند در حالی که (آنان را) بیم میدادند * گفتند: ای قوم! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتابهای آسمانی) که پیش از آن بوده است راست میشمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی میکند» سوره احقاف، آیه ۲۹-۳۰.
- ↑ التفسیرالکبیر، ج ۲۸، ص۳۱؛ المیزان، ج ۱۸، ص۲۱۶.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۲، ص۳۰۰.
- ↑ حسینی، سید سعید، مقاله «جن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۳۸.
- ↑ روح المعانی، ج ۲۶، ص۴۹؛ المیزان، ج ۲۰، ص۴۲.
- ↑ «و اینکه ما آسمان را وارسیدیم و آن را پر از نگهبانان توانمند و شهابها یافتیم * و اینکه ما در نشستنگاههایی از آن برای شنیدن مینشستیم اما اکنون هر کس گوش فرا دارد شهابی را در کمین خود مییابد» سوره جن، آیه ۸-۹.
- ↑ سفینة البحار، ج ۱، ص۴۵۲.
- ↑ جن و شیطان، ص۸۰.
- ↑ «خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت» سوره آلعمران، آیه ۱۷۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص۶۰۰ ـ ۶۰۱.
- ↑ «و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را میخورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب میدانستند در آن رنج خوارکننده نمیماندند» سوره سبأ، آیه ۱۴.
- ↑ حسینی، سید سعید، مقاله «جن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۳۹.
- ↑ تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۵۹۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص۵۵۵؛ التحریر والتنویر، ج ۲۹، ص۲۲۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص۵۵۵.
- ↑ «و اینکه مردانی از آدمیان به مردانی از پریان پناه میبردند از این رو بر تباهکاری آنان (می) افزودند» سوره جن، آیه ۶.
- ↑ تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص۵۹۸.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۲، ص۴۱۰؛ جامع البیان، ج ۲۹، ص۱۳۴.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص۳۸۶.
- ↑ «میگویند: پاکا که تویی، تو سرور مایی نه آنان بلکه (آنان) پریان را میپرستیدند، بیشترشان به آنان گرویده بودند» سوره سبأ، آیه ۴۱.
- ↑ «و برای خداوند شریکهایی از پریان تراشیدند در حالی که او آنان را آفریده است و (برخی دیگر) از بیدانشی برای او پسرانی و دخترانی برساختند؛ پاکا و فرا برترا که اوست از آنچه (آنان) وصف میکنند» سوره انعا، آیه ۱۰۰.
- ↑ «و میان او و پریان، خویشی نهادند و بیگمان پریان میدانند که آنان را (برای حسابرسی) حاضر میآورند» سوره صافّات، آیه ۱۵۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص۵۳۰؛ التحریر و التنویر، ج ۲۳، ص۱۸۶.
- ↑ ﴿وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا﴾ «و اینکه جایگاه پروردگارمان والاست هرگز همسر و فرزندی نگزیده است» سوره جن، آیه ۳.
- ↑ التحریر والتنویر، ج ۲۹، ص۲۲۳.
- ↑ حسینی، سید سعید، مقاله «جن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۴۰.
- ↑ «که در دلهای آدمیان وسوسه میافکند،» سوره ناس، آیه ۵-۶.
- ↑ مفاتیح الغیب، ج ۱، ص۲۶۵.
- ↑ الجن و علاقتهم بالانس، ص۱۲۵.
- ↑ روح المعانی، ج ۳، ص۸۰؛ عالم الجن، ص۲۹۴.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۳، ص۳۵۵.
- ↑ «... هر یک از آنان از فرمان ما سر میپیچید بدو از عذاب آتش میچشاندیم» سوره سبأ، آیه ۱۲.
- ↑ «و برخی دیگر را که در بندها به هم بربسته بودند» سوره ص، آیه ۳۸.
- ↑ نور الثقلین، ج ۴، ص۳۲۱؛ التحریر والتنویر، ج ۲۶، ص۵۷.
- ↑ «و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذار» سوره انعام، آیه ۱۱۲.
- ↑ «و کافران میگویند: پروردگارا! آن دو تن از پریان و آدمیان که ما را گمراه کردند نشانمان ده که آنان را زیر پا بیفکنیم تا از فرومایهترینها گردند» سوره فصّلت، آیه ۲۹.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص۳۹۴؛ بحار الانوار، ج ۶۰، ص۱۰۲ ـ ۱۰۳؛ الفصول المهمه، ص۴۰۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۶، ص۲۹۳.
- ↑ المکاسب، ج ۳، ص۱۱۰؛ سلسلة الینابیع، ج ۳۵، ص۳۹۶.
- ↑ مصباح الفقاهه، ج ۱، ص۲۹۶ ـ ۲۹۷.
- ↑ «و آنان را در زمین به امّتهایی (گوناگون) بخش کردیم، برخی از ایشان شایستهاند و برخی، نه چنیناند و آنان را با خوشیها و ناخوشیها آزمودیم باشد که (به راه راست) باز گردند» سوره اعراف، آیه ۱۶۸.
- ↑ ﴿وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا﴾ «و اینکه مردانی از آدمیان به مردانی از پریان پناه میبردند از این رو بر تباهکاری آنان (می) افزودند» سوره جن، آیه ۶.
- ↑ درسهایی از قرآن، ج ۱، ص۲۲.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۳، ص۱۵.
- ↑ «و روزی که همه آنان را گرد میآورد (میفرماید:) ای گروه پریان! به یقین از انسانها (پیروان) بسیار یافتید و دوستان ایشان از انسانها میگویند: پروردگارا! برخی از ما از برخی دیگر بهرهمند شدیم و به اجلی که برای ما مقرّر فرموده بودی رسیدیم؛ (خداوند) میفرم» سوره انعام، آیه ۱۲۸.
- ↑ جوامع الجامع، ج ۱، ص۴۱۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۱۴۸؛ زادالمسیر، ج ۳، ص۱۲۳.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۲۱۵؛ کنزالدقائق، ج ۲، ص۳۴۴؛ الصافی، ج ۱، ص۴۱۷.
- ↑ مغنی المحتاج، ج ۳، ص۱۷۴؛ حواشی الشروانی، ج ۹، ص۳۱۴؛ عالم الجن، ص۳۳۶.
- ↑ حسینی، سید سعید، مقاله «جن»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۰، ص ۴۱.