دجال: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{مهدویت}}
| موضوع مرتبط = نشانه‌های ظهور امام مهدی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های '''[[نشانه‌های ظهور امام مهدی]]''' است. "'''دجال'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[دجال در حدیث]] - [[دجال در کلام اسلامی]] - [[دجال در معارف مهدویت]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  = امام مهدی (پرسش)
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دجال در حدیث]] | [[دجال در نهج البلاغه]] | [[دجال در کلام اسلامی]] | [[دجال در فرق و مذاهب]] | [[دجال در تاریخ اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
[[پرونده:13681429.jpeg|300px|بندانگشتی|دجال]]
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[دجال (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
از [[علائم غیرحتمی ظهور]]، [[خروج دجال]] است. دجال در لغت به معنای [[دروغگو]]، کسی که [[حق]] و [[باطل]] را با هم مخلوط می‌‌کند آمده است. لذا هر شخص یا جریانی که موجب [[گمراهی]] [[مردم]] بشود دجال شمرده می‌شود اما نزدیک به [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} شخصی پیدا می‌شود که در حقه‌بازی و [[دروغ‌گویی]] به تمام دجال‌های گذشته [[برتری]] دارد. او آن‌چنان جلوه می‌دهد و [[رفتار]] می‌کند که [[مردم]] [[فکر]] می‌کنند [[آسمان]] و [[زمین]] در [[اختیار]] اوست. او خوب را بد، بد را خوب، [[بهشت]] را [[جهنم]] و [[جهنم]] را [[بهشت]] معرفی می‌کند.
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
*"[[دجّال]]" در زبان [[عربی]] به معنای "[[آب]] طلا" و طلا اندود کردن است و به همین علت، افراد بسیار دروغ‏گو که [[باطل]] را [[حق]] جلوه می‌‏دهند "[[دجّال]]" نامیده می‌‏شوند<ref>  ر. ک: ابن منظور، لسان العرب، ج ۴، ص ۲۹۴</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۰۱ - ۲۰۵.</ref>.
[[خروج دجال]] در [[حدیث‌ها]] و [[متون دینی]] [[شیعه]] و [[سنّی]]، از [[نشانه‌های ظهور]] شمرده شده است. در روایت‌هایی، [[مردم]] را از گرفتار شدن در دام‌های او هشدار داده‌اند و برای او ویژگی‌هایی آمده است. او در سال [[قحطی]] و [[سختی]]، [[خروج]] خواهد کرد. یک چشم در وسط پیشانی‌اش دارد که چون [[ستاره]] صبح درخشنده باشد و با صدای خود به آواز بلند به گونه‌ای که همه آفریدگان میان [[شرق]] و [[غرب]]، صدایش را بشنوند، ندا میدهد که به سوی من آیید که منم خدایی که همه چیز را [[آفریده]] است. در روز نخست، هفتاد هزار نفر از ساحران [[جن]] و [[انس]] و [[ابلیس]] پیرامون او گرد می‌آیند. تمام خوردنی و نوشیدنی‌ها با او خواهد بود... پس بر الاغ سوار می‌شود و شیطان‌ها با آلت‌های [[لهو]] و موسیقی با وی همراه میشوند. [[زنا]] و لواط و دیگر [[محرمات]] را [[حلال]] می‌کند، به گونه‌ای که انواع [[فسق]] و [[فجور]] و بی‌عفتی، [[زمین]] را مسخّر می‌کند. کسی که [[عیسی بن مریم]] پشت سر وی [[نماز]] خواهد خواند، او را از میان خواهد برد<ref>کفایة المهتدی، ص۶۶۹ (به اختصار).</ref>.
*از [[روایات]] استفاده می‏شود [[دجّال]] [[ستمکاری]] است که در [[آخر الزمان]]، [[مردم]] را [[گمراه]] خواهد کرد. البته در آموزه‏‌های هر سه [[دین]] یهودیت، [[مسیحیت]] و [[اسلام]] از آن سخن به میان آمده است. افرادی در هر سه [[جامعه دینی]] می‌‏گویند: [[دجّال]] تولد یافته و زنده است<ref>  ر. ک: متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۳۲۳- ۲۸۲</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۰۱ - ۲۰۵.</ref>.
*در روایاتی چند از [[خروج]] "[[دجّال]]" به عنوان نشانه [[ظهور]] و در برخی دیگر از آن به عنوان یکی از "[[اشراط الساعه]]" یاد شده است. این نشانه، در کتاب‌‏های [[اهل سنت]] بیشتر، یکی از نشانه‌‏های [[برپایی قیامت]] دانسته شده است<ref>  مسلم، صحیح، باب فی الآیات التی تکون قبل الساعة، ح ۱؛ ترمذی، سنن، ج ۴، ص ۵۰۷؛ ابو داوود، سنن، ج ۴، ص ۱۱۵</ref>؛ ولی در [[منابع روایی]] [[شیعه]]، بیشتر از آن به عنوان حادثه‌‏ای مهّم که مقارن [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ رخ خواهد داد؛ یاد شده است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۵۰</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۰۱ - ۲۰۵.</ref>.
*درباره [[دجّال]]، چند احتمال وجود دارد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۰۱ - ۲۰۵.</ref>:
#[[دجّال]]، نام شخص معینی نیست و هرکس که با ادعاهای پوچ و بی‌‏اساس و با [[توسل]] به حیله‌‏گری و [[نیرنگ]]، در صدد [[فریب]] [[مردم]] باشد، [[دجّال]] است. این‏که در [[روایات]]، از "[[دجّال]]"‌های فراوان سخن به میان آمده است این احتمال را تقویت می‌‏کند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده است: [[قیامت]]، برپا نمی‌‏شود، تا وقتی که [[امام مهدی|مهدی]] از فرزندانم [[قیام]] کند. [[امام مهدی|مهدی]] [[قیام]] نمی‌‏کند، تا وقتی که شصت دروغ‏گو [[خروج]] کنند و هرکدام بگوید: من پیامبرم<ref> {{عربی|" لَا تَقُومُ‏ السَّاعَةُ حَتَّى‏ يَخْرُجَ‏ الْمَهْدِيُ‏ مِنْ‏ وُلْدِي‏ وَ لَا يَخْرُجُ‏ الْمَهْدِيُ‏ حَتَّى‏ يَخْرُجَ‏ سِتُّونَ‏ كَذَّاباً كُلُّهُمْ‏ يَقُولُ‏ أَنَا نَبِيٌ‏‏ ‏‏"}}، شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۷۱</ref>. در [[روایات]]، از این "[[دجّال]]"‌ها و دروغ‏گویان فراوان نام برده شده است. در بعضی [[دوازده]]، در برخی سی و برخی شصت و هفتاد [[دجّال]] آمده است<ref>  محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹؛ متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۱۹۸- ۲۰۰</ref>. از میان این "[[دجّال]]"‌ها، فردی که در دروغ‏گویی، حیله‌‏گری و مردم‌‏فریبی سرآمد همه دجالان و فتنه‌‏اش از همه بزرگ‏تر است، نشانه [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} و یا [[برپایی قیامت]] است. بر این اساس، دو نوع [[دجّال]] هست: یکی همان [[دجّال]] حقیقی و واقعی است که پس از همه "[[دجّال]]"ها می‏‌آید و دیگری گروهی شیاد و دروغ‏گویند که دست به فریب‏کاری، تحمیق و [[گمراهی]] [[مردم]] می‏زنند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌‏فرماید: پیش از [[خروج]] [[دجّال]]، بیش از هفتاد [[دجّال]] [[خروج]] خواهد کرد<ref>  متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۰۰</ref>. [[حقیقت]] داستان [[دجّال]]، بیانگر این واقعیت است که در آستانه هر انقلابی، افراد [[فریب‌کار]] و [[منافق]] که [[معتقد]] به نظام‌‏های پوشالی گذشته و [[حافظ]] ضد ارزش‏‌هایند، برای نگه‏داشتن [[فرهنگ]] و [[نظام جاهلی]] گذشته، همه [[تلاش]] خود را به کار می‌‏گیرند و با سوءاستفاده از زمینه‌‏های فکری و اجتماعی و احساسات [[مردم]]، دست به تزویر و حیله‌‏گری می‏زنند. در [[انقلاب جهانی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، چنین خطری پیش‏بینی شده است. از آن‏جا که این [[انقلاب]] از همه انقلاب‏های [[تاریخ]] بزرگ‏تر و گسترده‌‏تر است، خطر [[فریبکاران]] [[دجّال]] صفت نیز به مراتب بیشتر و گسترده‌‏تر است. [[در آستانه ظهور]]، آنان همه [[تلاش]] خویش را به کار خواهند گرفت که [[مردم]] را [[فریب]] دهند و آن‏ها را از نتیجه آن، دلسرد و [[ناامید]] سازند و سرانجام از [[پیروزی]] حتمی آن جلوگیری کنند. البته در این احتمال می‏‌توان گفت: ممکن است یکی از آن دجّال‏ها- صفات زشت در او بیشتر از همه متبلور است- نشانه [[ظهور]] باشد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۰۱ - ۲۰۵.</ref>.
#احتمال دوم آن است که فردی معین و مشخص، به نام "[[دجّال]]" در دوره غیبت- با همان ویژگی‌‏هایی که برای وی بیان شده است- [[خروج]] می‌‏کند و [[مردم]] را به [[انحراف]] می‏‌کشاند. برخی با استناد بعضی از [[روایات]]، او را زنده می‌‏دانند؛ برای مثال گفته می‌‏شود او در زمان [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} زنده بوده و تا هنگام [[خروج]]، زنده خواهد ماند<ref>  ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۱۳، ح ۸۶</ref>. برخی از کتاب‏‌ها و فیلم‌‏ها نام "[[دجّال]]" بر خود دارند. "[[دجّال]]" [[لقب]] دغل‌‏بازی است که نزد [[یهودیان]] "آرمیلوس" و نزد [[مسلمانان]] "[[صائد بن صید]]" نامیده می‌‏شود<ref>  حسین توفیقی، هزاره‏گرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، ص ۲۶</ref>. اصل داستان "[[دجّال]]" در کتاب‌‏های [[مقدس]] [[مسیحیان]] نیز آمده است. در [[انجیل]]، واژه "[[دجّال]]" بارها به کار رفته و از کسانی که منکر [[حضرت مسیح]]{{ع}} باشند یا "پدر و پسر" را [[انکار]] کنند، "[[دجّال]]" یاد شده است: دروغ‏گو کیست، جز آن‏که [[مسیح]] بودن [[عیسی]] را [[انکار]] کند؟ آن، [[دجّال]] است که پسر و پدر را [[انکار]] کند<ref>  رساله یوحنا، باب ۲،: ۱۸ و ۲۲</ref>. طرفداران احتمال دوم به روایتی استناد کرده‏‌اند که [[اصبغ بن نباته]] از [[حضرت علی]]{{ع}} پرسید: "ای [[امیر مؤمنان]]! [[دجّال]] کیست؟ آن حضرت فرمود: [[دجّال]]، [[صائد بن صائد]] (صید) است. بدبخت کسی است که او را [[تصدیق]] کند و خوشبخت آن است که او را [[تکذیب]] کند. از شهری برآید که آن را [[اصفهان]] نامند؛ از دهی که آن را یهودیه گویند<ref>در پاره‏ای روایات محل خروج او سجستان ذکر شده است؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۵۰</ref>. چشم راستش ممسوح و چشم دیگرش بر پیشانی است و مانند ستاره صبح می‏‌درخشد. در آن، نقطه علقه‌‏ای است که با [[خون]] در آمیخته است و میان دو چشمش نوشته است: "[[کافر]]" و هرخواننده و بی‌‏سواد آن را می‌‏خواند. در دریاها فرو می‏رود و [[آفتاب]] با او می‏‌گردد. مقابل او کوهی از [[دود]] و عقبش کوهی سپید است که [[مردم]] تصور می‌‏کنند طعام است. در زمان قحطی [[سختی]] [[خروج]] می‌‏کند؛ در حالی که بر الاغ سپیدی سوار است. هر گام حمارش، یک میل است و [[زمین]]، منزل به منزل زیر پایش درنوردیده شود. بر آبی نگذرد، جز آن‏که فرورود، تا [[روز قیامت]]. به آوازی که همه [[جن]] و انس و شیاطین- در شرق و غرب- عالم آن را می‌‏شنوند، فریاد کند: "ای [[دوستان]] من! نزد من آیید. منم آن‏که آفرید و تسویه کرد و تقدیر کرد و [[رهبری]] نمود. منم [[پروردگار]] شما". [[دشمن]] [[خدا]] [[دروغ]] می‏گوید. او یک چشمی است که غذا می‏خورد و در بازارها راه می‏رود. به [[راستی]] که [[پروردگار]] شما نه یک چشم است، و نه غذا می‌‏خورد، نه راه می‏رود و نه زوال دارد. و [[برتر]] است [[خدا]] از این اوصاف؛ [[برتری]] بزرگی. [[آگاه]] باشید! بیشتر پیروانش در آن روزگار، ناپاک زادگانند و [[صاحب]] پوستین‏های سبز. [[خداوند تعالی]] او را در [[شام]] بر سر گردنه‏ای که آن را [[افیق]] نامند به دست کسی که [[حضرت عیسی]]{{ع}} پشت سرش [[نماز]] می‌‏خواند هنگامی که سه ساعت از [[روز جمعه]] گذشته باشد، خواهد کشت. [[آگاه]] باشید پس از آن، حادثه بزرگ و [[قیامت]] کبرا باشد.
#برخی نیز این احتمال را مطرح کرده‌‏اند که مراد از "[[دجّال]]" همان [[سفیانی]] است که در کتاب‏های [[اهل سنت]] بیشتر با عنوان "[[دجّال]]" و در کتاب‏های [[شیعی]] با عنوان [[سفیانی]] آمده است. البته این احتمال مردود است<ref>  [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۵۲۷، ح ۱؛( با فرض پذیرش روایت، بعید نیست بسیاری از آنچه ذکر شده است، معنایی کنایی داشته باشد).</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۰۱ - ۲۰۵.</ref>.
#[[دجّال]]، کنایه از [[کفر]] جهانی و سیطره [[فرهنگ مادی]] بر [[جهان]] است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۰۱ - ۲۰۵.</ref>.
*برخی از اهل نظر، این احتمال را تقویت کرده و همه ویژگی‌‏هایی را که برای [[دجّال]] بیان شده، با ویژگی‌‏های [[استکبار جهانی]] برابر دانسته‌‏اند. "[[استکبار]]" به معنای واقعی، [[دجّال]] است که خود را [[قیم]] ملت‏‌ها می‌‏داند و با تکیه به [[ثروت]] انبوه و [[قدرت]] عظیم، در همه جای [[زمین]] دخالت می‌‏کند و همه را به زیر [[سلطه]] خویش می‏‌آورد<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۴۶۳</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۰۱ - ۲۰۵.</ref>.
*از نکات شگف‌‏آور و تأمل‏‌برانگیز در انبوه [[روایات]] [[شیعه]] و [[سنّی]] ارتباط تنگاتنگی است که بین [[دجّال]] و [[یهودیان]] مطرح شده است. در [[روایات]] بیشتر [[پیروان دجال]] [[یهودی]] معرفی شده‏‌اند<ref>  ر. ک: [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۵۲۸، ح ۲؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۸، ص ۶۶۱</ref>. در منابع [[اهل سنت]] به صورت عمده، سخن از کشته شدن [[دجّال]] به دست [[حضرت عیسی]]{{ع}} است<ref>  تفسیر طبری، ج ۳، ص ۲۹۰، تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۵۷۹</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص۲۰۱ - ۲۰۵.</ref>.


==دجال در [[ادیان]] آسمانی==
در میان دو چشم وی نوشته شده که او [[کافر]] است و هر کس که از عمل [[دجال]] بیزار باشد، آن را می‌خواند <ref>سنن ترمذی، ج۴، ص۱۰۱، ح۲۲۴۲.</ref>. سرعتش چون سرعت [[باران]] در هوای توفانی است. به سوی قومی می‌آید و آنها را به خود [[دعوت]] می‌کند که آنها او را [[تکذیب]] می‌کنند. [[دجال]] باز می‌گردد و [[اموال]] آن [[قوم]] از میان می‌رود و صبح می‌کنند، در حالی که هیچ [[مالی]] ندارند. پس دوباره به سوی آن [[قوم]] می‌آید. آن [[قوم]] او را [[تصدیق]] می‌کنند و به او می‌پیوندند. به [[آسمان]] [[امر]] می‌کند [[باران]] بباراند و به [[زمین]] امر می‌کند گیاه برویاند، به امرش، خرابه، گنج‌های پنهان خود را ظاهر می‌کند...<ref>سنن ترمذی، ج۴، ص۱۰۴، ح۲۲۴۷.</ref>.
*دجال که تجسّم [[کفر]]، [[فریب]] و [[گمراهی]] است، در [[آخر الزمان]] ظاهر شده، [[مردم]] را به [[پرستش]] خویش می‌خواند. برخی از [[مفسران]]، [[تفسیر]] [[آیه]] {{متن قرآن|لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ}}<ref>به یقین آفرینش آسمان‌ها و زمین بزرگ‌تر از آفرینش مردم است؛ سوره غافر، آیه ۵۷.</ref> را به [[ظهور]] [[دجّال]] ناظر دانسته‌اند که در دید [[مردم]]، عظیم‌ترین موجود جلوه می‌کند؛ <ref>تاریخ مابعدالظهور، ص۱۳۹ ـ ۱۴۲؛ علائم آخرالزمان، ص‌۳۰۳ ـ ۳۱۶.</ref> در حالی که [[خداوند]]، او را از بسیاری مخلوقات دیگر کوچک‌تر می‌شمارد.<ref> کشف‌الأسرار، ج‌۸‌، ص‌۴۸۲ ـ ۴۸۴.</ref>  سرانجام این پدیده به دست [[عیسی]] {{ع}} محو و نابود خواهد شد<ref>کشف‌الأسرار، ج۲، ص۱۴۱ ـ ۱۴۳؛ الدر المنثور، ج۵، ص۶۷۴ و ۶۷۵‌.</ref><ref>[http://maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=1 دائرة المعارف قرآن کریم: ج۱، ص ۱۱۹-۱۲۰]</ref>.


==مباحث فرعی==
در اینجا باید به دو نکته توجه کنیم:
#[[بحران معنویت]]؛
# بیشتر مطالب و صفت‌هایی که درباره [[دجال]] آورده شده، مربوط به [[مصادر اهل سنت]] است و در مصادر اولیه [[شیعه]] جز مطلب اندکی به چشم نمی‌خورد، ولی حدیث‌های [[نقل]] شده در مصادر [[عامه]] و در وصف [[دجال]] از حد شمارش فزون است<ref>تاریخ الغیبة الکبری، ص۵۱۱.</ref>.
#[[وقوع اختلاف‌ها و درگیری‌های بسیار]]؛
# اصل داستان [[خروج دجال]] در [[آخرالزمان]] را نمی‌توان [[انکار]] کرد، ولی باید توجه داشت که آیا [[دجال]]، فرد مشخصی است که در [[آخرالزمان]] برای [[گمراهی]] [[مردم]] [[خروج]] می‌کند یا این سخنان کنایه از نوعی [[فرهنگ]] و [[ایدئولوژی]] است که سبب [[انحراف]] [[مردم]] از [[دین]] و [[گرایش]] آنان به [[فساد]] و [[تباهی]] می‌شود.
#[[ظهور دجال]]؛
#[[وقوع مصائب]]؛
#[[ندای آسمانی]]؛
#[[ظهور منجی|ظهور منجی بزرگ بشر]]؛
#[[نزول عیسی]] {{ع}}؛
#[[خروج جنبنده‌ای از زمین]]؛
#[[هجوم یأجوج و مأجوج]]؛
#[[رجعت]]؛
#[[صلح و آرامش پایدار|صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان]].


==خروج دجال در موعودنامه==
صفت‌ها و نشانه‌هایی که برای [[دجال]] آمده، به تعبیرهای نمادین و کنایه‌ای بی‌شباهت نیست که صفت‌هایی از [[نظام فرهنگی]]، [[روحی]] و [[اقتصادی]] ضد [[انسانی]] و [[اسلامی]] حکایت می‌کند که در [[آخرالزمان]] [[حاکم]] می‌شود. برخی [[اندیشمندان اسلامی]] نظریه دوم را [[باور]] دارند<ref>نک: تاریخ الغیبة الکبری، ص۵۱۱–۵۱۷؛ سید محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۲ ه. ق، ص۱۳۹ به بعد؛ آخرین امید، ص۳۲۶.</ref><ref>[[مهدی لطفی|لطفی، مهدی]]، [[پیامبر و امام مهدی (کتاب)| پیامبر و امام مهدی]]، ص۴۴- ۴۶.</ref>.
*این نشانه، در کتاب‌های [[اهل سنت]] از [[نشانه برپایی قیامت]] دانسته شده است<ref>سنن ترمذی، ج ۴، ص ۵۰۷؛ صحیح مسلم، ج ۱۸، ص ۴۶ و ۸۱.</ref>، ولی در [[منابع روایی]] [[شیعه]]، از [[نشانه‌های ظهور]]<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۳؛ کمال الدین، ص ۵۲۵.</ref>. البته هیچ اشکالی ندارد که رخدادهایی چون [[خروج]] [[دجّال]]، هم نشانه [[ظهور]] باشند و هم [[نشانه قیامت]]. [[دجّال]] فردی است که در [[آخر الزمان]] و پیش از [[قیام مهدی]] {{ع}} [[خروج]] می‌کند و با انجام کارهای شگفت‌انگیز جمع بسیاری از [[مردم]] را می‌فریبد و سرانجام به دست [[عیسی مسیح]] {{ع}} در کنار دروازه "لد" در منطقه [[شام]]، به [[هلاکت]] می‌رسد<ref>برترین‌های فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۳۳.</ref>.
*از "نزّال بن سبره" آورده‌اند که می‌گوید: [[امیر مؤمنان]] {{ع}} برای ما سخن می‌گفت که: نخست سپاس [[خدا]] را به‌جا آورد و او را ستود و بر [[پیامبر]] و خاندانش {{عم}} [[درود]] فرستاد، انگاه سه بار فرمود: "سلونی -ایها النّاس!- قبل أن تفقدونی..." یعنی: [[مردم]]! تا مرا از دست نداده‌اید، هر آن‌چه می‌خواهید بپرسید.
*"[[صعصعة بن صوحان]]" بپا خاست و گفت: چه زمانی "[[دجّال]]" خواهد آمد؟ [[علی]] {{ع}} فرمود: "بنشین! [[خدا]] سخن تو را شنید و منظورت را دانست... برای [[خروج]] "[[دجّال]]" [[نشانه‌ها]] و علایمی است که دسته‌دسته هرکدام پس از دیگری روی خواهد داد اگر می‌خواهی تو را از آن‌ها [[آگاه]] سازم‌؟" صعصعة پاسخ داد: "آری! ای [[امیر مؤمنان]]!" فرمود: پس به خاطر بسپار و حفظ‍‌ کن که این‌ها علایم و نشانه‌های آن است: هنگامی که [[مردم]] راه و رسم و [[فرهنگ]] و [[معنویت]] [[نماز]] را نابود ساختند و به پوسته آن [[قناعت]] کردند و ویژگی [[امانت]] و [[امانتداری]] را ضایع ساختند و دروغ‌پردازی را روا شمردند و رباخوارگی و [[ربا]] را [[مباح]] دانستند و [[رشوه]] دادند و گرفتند و [[دین]] به [[دنیا]] فروختند و سفیهان و کم‌خردان را به اداره امور [[جامعه]] گماشتند و قطع‌رحم کردند و هواهای [[دل]] را [[پیروی]] کردند و ریختن خون‌ها را آسان ساختند. هنگامی که [[بردباری]]، [[ناتوانی]] شمرده شد و [[بیدادگری]]، باعث افتخار گردید و [[زمامداران]] فاجر و [[بدکار]]! و [[وزیران]]، [[ستمکار]] شدند و مأموران و مجریان [[عدالت]]، [[خیانت]] پیشه ساختند و گویندگان و قاریان [[قرآن]]، به [[فسق]] و [[گناه]] روی آوردند و شهادت‌های دروغین در [[جامعه]] پدیدار شد و کارهای ناپسند و تهمت‌تراشی‌ها و گناهکاری و تجاوزگری علنی گردید، ان‌گاه که [[قرآن]] به صورت [[زیبایی]] چاپ و جلد و تزیین گردید و مسجدها آراسته شد و مناره‌ها سر به [[آسمان]] سایید و اشرار مورد [[تجلیل]] قرار گرفتند و صف‌های [[جماعت]] فشرده و دل‌ها از هم دور شد و عهدها و پیمان‌ها گسسته و آن وعده بزرگ نزدیک گردید و زنان به خاطر [[حرص]] به [[دنیا]]، در کسب و کار همسران خود شرکت کردند و به بازارها و مغازه‌ها و کارخانه‌ها سرازیر گشتند. صدای آواز [[فاسقان]]، همه‌جا پخش و به گوش‌ها رسید و هرچه گفتند و خواندند از آنان پذیرفته شد. [[رهبری]] جامعه‌ها به دست اراذل واگذاشته شد و با فاجر به خاطر [[ترس]] از شرارتش، [[مدارا]] گردید و دروغساز و دروغپرداز، [[تصدیق]] و تأیید شد و خیانتکار، [[امین]] شمرده شد.
*هنگامی که کنیزان آوازه‌خوان و رقاصه‌ها و آلات لهو و موسیقی، به کار گرفته شد و نسل‌های آخرین به نسل‌های پیشین نفرین کردند و زنان بر زین‌ها سوار شدند و [[تلاش]] کردند خود را شبیه مردان سازند و مردان نیز خود را در ظاهر و [[اخلاق]] بسان زنان ساختند، و [[شاهد]] بی‌آن‌که از او [[شهادت]] بخواهند به دادگاه رفت و [[شهادت]] داد، و دیگری برخلاف [[حق]] و [[عدالت]] و بدون [[آگاهی]]، به خاطر رفاقت با کسی، به نفع او به [[دروغ]] گواهی کرد... آری! در این شرایط‍‌ منحطّ‍‌ و وخامت‌بارو گناه‌آلود جامعه‌ها و تمدّن‌های اسلامی و جهانی است که [[دجّال]] ظاهر می‌گردد و درآمدن شتاب می‌کند...<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ص ۵۲۵ و ۵۲۶.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۲۹۲.</ref>.


==دجال در موعودنامه==
== معنای دجال ==
*از [[نشانه‌های ظهور]]، [[خروج]] [[دجّال]] است. "دجال" از ریشه "دجل" به‌معنای دروغ‌گوی حیله‌گر است. در زبان [[عربی]] به‌معنای [[آب]] طلا است و به همین علّت، افراد بسیار [[دروغگو]] که [[باطل]] را [[حق]] جلوه می‌دهند، [[دجّال]] نامیده می‌شوند. در [[روایات]] [[دجال‌ها]] و دروغ‌گویان فراوانی نام برده شده است. در برخی [[دوازده]] و در برخی سی، شصت و هفتاد دجال آمده است<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۹؛ کنز العمال، ج ۱۴، ص ۱۹۸.</ref>. از میان این دجّال‌ها، فردی که در دروغ‌گویی و [[حیله‌گری]] سرآمد همه دجالان است و [[فتنه]] او از همه بزرگ‌تر است، [[نشانه ظهور مهدی]] {{ع}}<ref>طبق کتب شیعه.</ref> و یا [[برپایی قیامت]]<ref>طبق کتب اهل تسنن.</ref> است. بر این اساس باید گفت دو نوع دجال داریم، یکی دجال حقیقی که پس از همه [[دجال‌ها]] می‌آید و دیگری گروهی شیاد و [[دروغ‌گو]] که به [[فریب]] [[مردم]] و [[گمراهی]] آنان دست می‌زنند.
یکی از علایم [[ظهور امام زمان]] {{ع}} که در بعضی [[روایات]] از نشانه‏‌های حتمی شمرده شده، [[خروج]] شخصی به نام دجال است<ref>ر. ک: [[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی، علی رضا]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۶؛ [[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۷؛ [[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج ۱، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۷؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، [[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۱۸۵.</ref>. وی یک [[طاغوت]] پرتزویر و حیله‌‏گر است که عدّه بسیاری را به دنبال خود می‌‏‏کشد<ref>ر.ک: [[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی، علی رضا]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۶؛ [[محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۶۹ ـ ۷۰.</ref>.
*[[دجّال]] در [[روایات]] اسلامی این‌چنین توصیف شده است: "او دارای [[قدرت]] و تأثیر عجیبی است، چشم راست ندارد و چشم دیگرش در وسط‍‌ پیشانی اوست و مانند ستاره صبح می‌درخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به [[خون]] است. داخل دریاها می‌شود و [[آفتاب]] با او می‌گردد. کوهی از طعام و نهری از [[آب]] همیشه با اوست. اسمان به [[دستور]] وی باران می‌دهد و [[زمین]] گیاه می‌رویاند. [[اختیار]] گنج‌های [[زمین]] با اوست. مرده را زنده می‌کند. با صدای بلندی که تمام جهانیان صدای او را می‌شنوند، می‌گوید: من خدای بزرگ هستم که شما را آفریده و روزی‌رسان هستم، به سوی من بشتابید"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۴ (به نقل از آخرین امید، داود الهامی، ص ۳۲۲).</ref>. وی از همه‌جا می‌گذرد و فقط‍‌ در [[مکه]] و [[مدینه]] قدم نمی‌گذارد<ref>الزام الناصب، ص ۷۴.</ref>. بیشتر [[پیروان]] او از [[یهود]] و زنان و عرب‌های بیابانی است. اصل او را از [[اصفهان]] یا بجستان و یا [[خراسان]] گفته‌اند<ref>آخرین امید، داود الهامی، ص ۳۲۳.</ref>. اصل داستان [[دجّال]] در [[کتاب‌های مقدس]] [[مسیحیان]] آمده و بارها واژه "دجال" در [[انجیل]] به کار رفته است. درباره دجال، صرف‌نظر از ویژگی‌های او، چند احتمال وجود دارد:
#[[دجّال]]، نام شخص معینی نیست. هرکسی که با ادعاهای پوچ و بی‌اساس و با [[توسّل]] به [[حیله‌گری]] و [[نیرنگ]]، در صدد [[فریب]] [[مردم]] باشد، [[دجّال]] است. بر این اساس دجّال‌ها خواهند بود و این‌که در [[روایات]] از دجّال‌های فراوان ([[دوازده]]، سی، شصت و هفتاد) سخن به میان آمده، این احتمال را تقویت می‌کند.
#فردی معین و مشخص به‌عنوان "[[دجّال]]" در دوره [[غیبت]]، با همان ویژگی‌هایی که برای وی بیان شده، [[خروج]] می‌کند و [[مردم]] را به [[انحراف]] می‌کشاند.
#این احتمال نیز وجود دارد که مراد از "[[دجّال]]"، همان [[سفیانی]] باشد که در کتاب‌های [[عامه]]، بیشتر به‌عنوان "[[دجّال]]" و در کتاب‌های [[خاصه]] به‌عنوان "[[سفیانی]]" آمده است<ref>غیبة طوسی، ص ۴۶۳.</ref>.
#[[دجّال]]، کنایه از [[کفر]] جهانی و سیطره [[فرهنگ]] مادّی بر همه [[جهان]] است. [[استکبار]]، به‌معنای واقعی، [[دجّال]] است. [[استکبار]] خود را [[قیم]] ملت‌ها می‌داند و با تکیه بر [[ثروت]] انبوه و [[قدرت]] عظیمی که در [[اختیار]] دارد، در همه‌جای [[زمین]] دخالت می‌کند و همه را به زیر [[سلطه]] خویش می‌آورد<ref>برترین‌های فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص ۲۳۹.</ref>. موضوع [[دجّال]]، بیش از آن چه در [[روایات شیعه]] است، از طریق [[اهل سنت]] [[نقل]] شده است و قسمت عمده آن را "[[احمد بن حنبل]]" در کتاب مسند "[[ترمذی]]" در صحیح خود و "[[ابن ماجه]]" در سنن، و "مسلم" در صحیح، و "[[ابن اثیر]]" در نهایه از "[[عبدالله بن عمر]]" و "[[ابو سعید خدری]]" و "[[جابر بن عبدالله انصاری]]" [[نقل]] کرده‌اند<ref>آخرین امید، داود الهامی، ص ۳۲۳.</ref>. [[مرحوم صدوق]] در این زمینه می‌گوید: متعصّبین [[اهل سنت]]، این‌گونه [[اخبار]] را [[تصدیق]] می‌کنند و آن را درباره [[دجّال]] و [[غیبت]] وی و زنده بودنش را در این مدّت طولانی [[روایت]] نموده‌اند که در [[آخر الزمان]] [[خروج]] می‌کند، ولی درباره [[قائم]] باور نمی‌کنند که او مدت طولانی [[غائب]] می‌شود، آن‌گاه [[آشکار]] می‌گردد و [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند، چنان‌که از [[ظلم]] و [[جور]] پر شده باشد، با این‌که [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} از این موضوع، صریحاً سخن گفته‌اند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۰.</ref>. همچنین موضوع دجال، اختصاص به [[اسلام]] ندارد، بلکه ریشه داستان دجال را باید در [[کتاب مقدس]] [[مسیحیان]] جست‌وجو کرد. در رساله اول [[یوحنا]] نوشته است: "[[دروغ‌گو]] کیست، جز آن‌که [[مسیح]] بودن [[عیسی]] را [[انکار]] کند، ان [[دجّال]] است که پدر و پسر را [[انکار]] می‌نماید"<ref>رساله یوحنا، باب ۲، آیه ۲۲.</ref><ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۱۸.</ref>.


==دجال در فرهنگنامه آخرالزمان==
دجال در لغت<ref>لسان العرب، ج ۱۱، ص ۲۳۶، فرهنگ ابجدی، ج ۱، ص ۳۸۶</ref> از ریشۀ "دجل" به معنای [[دروغگو]]، [[حیله]]‌گر و کسی که [[حق]] و [[باطل]] را با هم مخلوط می‌‌کند آمده است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰؛ [[علی رضا رمضانیان|رمضانیان، علی رضا]]، [[شرایط و علائم حتمی ظهور (کتاب)|شرایط و علائم حتمی ظهور]]، ص ۶۲ ـ ۶۳؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، [[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۱۸۵.</ref>. تاریخچه دجال به قبل از [[اسلام]] برمی‌‌‌گردد در کتاب [[انجیل]] دجال به معانی [[دروغگو]] و گمراه‌‌‌کننده آمده است<ref>ر.ک: [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج ۲، ص ۴۵ ـ ۴۹؛ [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]؛ [[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]، ص ۲۶ ـ ۳۰؛ [[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج ۱، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۷؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۹؛ [[محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|حضرت مهدی فروغ تابان ولایت]]، ص ۶۹ ـ ۷۰.</ref>. اما برخی از [[اهل سنت]] معتقدند دجال به عنوان نشانۀ [[ظهور]] نیست و تنها یک پدیده آخر الزمانی و از [[نشانه‌های برپایی قیامت]] است<ref>ر.ک: [[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص ۸۷ ـ ۸۹؛ [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج ۲، ص ۴۵ ـ ۴۹؛ [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]؛ [[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]، ص ۲۶ ـ ۳۰.</ref>. البته اشکالی ندارد که رخدادهایی چون [[خروج دجال]] هم نشانۀ [[ظهور]] باشند و هم نشانۀ [[قیامت]]؛ بدین معنی که این رخداد [[پیش از ظهور]] و در دوره [[غیبت]] واقع گردد<ref>ر.ک: اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۶.</ref>.
*دجال از نظر لغت از ماده "دجل" به معنای [[دروغگو]] و بسیار حیله‌گر است. [[روایات]] وارد شده درباره دجال بسیار مختلف است. برخی از [[روایات]] دجال را شخصی معین توصیف می‌‌کند که در زمانی مشخص [[خروج]] می‌‌کند و به [[گمراه کردن]] خلق دست می‌‌زند، اما برخی [[روایات]] دجال را متعدد می‌‌داند و او را منحصر به یک فرد نمی‌داند. بنابراین برخی از علمای [[حدیث]] دجال را نامی برای افرادی [[گمراه]] و [[دروغگو]] دانسته‌اند که در میان [[مردم]] به [[دروغ]] پراکنی و ادعاهای [[باطل]] دست می‌‌زنند و موجبات [[گمراهی]] [[مردم]] را ایجاد می‌‌کنند. این نظریه را [[حدیثی]] تأیید می‌‌کند زیرا در آن نام اصلی دجال را چیز دیگری می‌‌داند. البته هیچ بعید نیست، علاوه بر این که شخصی معین دجال باشد، افراد دیگری نیز با این صفت و به این روش ظاهر شوند. در [[روایات]] وارد شده درباره دجال ما [[شاهد]] توصیفاتی هستیم که بسیار عجیب و [[غریب]] به نظر می‌‌رسند؛ ما می‌‌دانیم که بسیاری از پدیده‌های امروزی تا حدود ۵۰ سال پیش ناممکن تلقی می‌‌شد و اگر کسی در قدیم ادعای چنین کاری را می‌‌کرد، شبیه به [[معجزه]] بود. اکنون با توجه به این که ما دقیقاً نمی‌دانیم که چه زمانی دجال [[خروج]] می‌‌نماید، پس رد کردن این [[احادیث]] به صرف این که با [[دانش]] امروزی سازگار نیست، صحیح نمی‌باشد؛ زیرا ممکن است در [[آینده]] امری عادی و توجیه‌پذیر شود. [[پیشوایان]] [[اسلام]] درباره دجال از [[صدر اسلام]]، [[مسلمانان]] را بر حذر داشته‌اند، حتی در امت‌های پیشین نیز در مورد او زینهار داده شده است. در [[انجیل]] درباره دجال آمده: "[[دروغ‌گو]] کیست؟ جز آن‌که [[مسیح]] بودن [[عیسی]] را [[انکار]] کند؟ آن دجال است که [[پدر]] و پسر را [[انکار]] می‌‌کند"<ref>موعودنامه: ص ۳۱۹ و رساله یوحنا: باب ۲، آیه ۲۲.</ref>. در [[روایات]] [[فتنه دجال]] فتنه‌ای عالم‌گیر توصیف شده که دامن بسیاری از [[علما]] را نیز خواهد گرفت. او در تمام [[عالم به ]][[فتنه‌انگیزی]] برمی‌خیزد و در همه جا خواهد رفت به جز [[شهر]] [[مکه]] و [[مدینه]] و [[مسجد]] اقصی و [[مسجد]] طور سینا. دجال در میان [[مردم]] ادعای خدایی می‌‌کند و دست به کارهای سحرگونه و [[خارق‌العاده]] می‌‌زند و چون [[فرعون]] در میان [[مردم]] ندای {{متن قرآن|أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَی}}<ref>«من پروردگار برتر شمایم» سوره نازعات، آیه ۲۴.</ref> سر می‌‌دهد. در [[روایات]] مختلفی آمده که در [[امت]] [[رسول خدا]]{{صل}} دقیقاً همان وقایعی اتفاق خواهد افتاد که در امت‌های پیشین اتفاق افتاده است. یکی از آنها ادعای خدایی [[فرعون]] است و گروه زیادی که از او [[پیروی]] کردند<ref>به تفاسیر ذیل آیه {{متن قرآن|لَتَرْکَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ}}</ref>.<ref>«که شما از حالی به حالی دیگرگون می‌شوید» سوره انشقاق، آیه ۱۹.</ref>. [[کارهای خارق‌العاده]] دجال نیز خود [[امتحان]] بزرگی برای [[مردم]] است و گروه زیادی به خاطر این [[کارها]] به خدایی او [[ایمان]] می‌‌آورند. البته کارهای عجیب او [[دلیل]] بر خدایی او نیست، زیرا پر واضح است که [[خدا]] نه دیده می‌‌شود و نه راه می‌‌رود و دیده شدن او [[بهترین]] [[دلیل]] بر عدم خدایی اوست. او در زمانی می‌‌آید که [[قحطی]] شدیدی [[حاکم]] است و بسیاری به خاطر [[آب]] و [[غذا]] به او می‌‌پیوندند. او کارهایی [[شبیه ]][[حضرت عیسی]]{{ع}} انجام می‌دهد. کور مادرزاد را [[بینا]] می‌کند و مریض برص‌دار را سالم می‌‌کند و مرده را زنده می‌‌کند. اما اینها تماماً [[دروغ]] و [[ظاهرسازی]] است و مانند [[سحر]] [[مردم]] [[خیال]] می‌‌کنند که او [[معجزه]] انجام می‌‌دهد، مانند ساحران [[فرعون]]. او [[چهل]] سال [[حکومت]] می‌‌کند و در نهایت به دست [[حضرت عیسی]]{{ع}} کشته می‌‌شود و [[پیروان]] او در [[جنگی]] سخت به دست [[لشکریان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} در طی [[چهل]] روز کشته خواهند شد. البته در روایاتی نیز کشته شدن دجال را به دست [[حضرت مهدی]]{{ع}} تعیین می‌‌نماید، که ممکن است دجال‌های دیگری منظور باشد یا این که دجال را زنده می‌‌کند و دوباره او را به [[قتل]] می‌‌رساند، زیرا در [[احادیث]] [[رجعت]] آمده است که [[کفار]] چندین بار زنده می‌‌شوند و به دست مؤمنی برای تک تک جنایت‌هایشان مجازات می‌‌شوند تا هر مؤمنی قصاص خود را انجام داده باشد.
*[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: دجال بانگ می‌‌زند: "من [[پروردگار]] بلند مرتبه شما هستم". هر که او را [[تصدیق]] کند، در [[فتنه]] افتاده است و هر کسی که او را [[دروغگو]] بداند و بگوید که خدای من "[[الله]]" است و بر او [[توکل]] کند و به سوی او بازگشت کند، گزندی نخواهد دید<ref>یأتی ص ۲۱۹.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: [[فتنه دجال]] چنان [[فتنه]] بزرگی است که تمام [[پیامبران]] گذشته نیز [[امت]] خود را از آن بر حذر داشته‌اند؛ من نیز شما را از آن [[فتنه]] می‌‌ترسانم، آن گونه که هیچ [[پیامبری]] [[امت]] خود را چنین زینهار نداده است. بدانید او یک چشم است و [[خدا]] یک چشم نمی‌باشد<ref>زیرا دجال ادعای خدایی می‌کند و حضرت در این حدیث استدلال می‌‌کند که خدا یک چشم نیست و دجال دروغگو است.</ref>. در پیشانی او نوشته شده است که او [[کافر]] است و این نوشته را هر مؤمنی می‌‌تواند بخواند<ref>یأتی: ص ۲۱۵.</ref>. در روایتی دیگر فرمود: اگر زمانی که دجال ظاهر می‌‌شود من در بین شما بودم، خودم با او [[مخاصمه]] خواهم کرد و اگر من در بین شما نبودم، هر کسی باید خودش با او به مقابله بپردازد و [[خداوند]] را [[پشتیبان]] هر مسلمانی می‌‌دانم. بدانید که دجال مردی است با موهای کوتاه، یک چشم او برق می‌‌زند. هر کس او را دید، [[آیات]] ابتدایی [[سوره کهف]] را بخواند. او از میان [[شام]] و [[عراق]] [[خروج]] می‌‌نماید و [[چپ و راست]] را پر از [[فساد]] می‌‌کند، پس ای [[بندگان خدا]]، [[استوار]] باشید. [[اصحاب]] پرسیدند: ای [[رسول خدا]] او چقدر در [[زمین]] خواهد ماند؟ [[حضرت]] پاسخ داد: او [[چهل]] روز [[باقی]] می‌‌ماند، که یکی از آن [[چهل]] روز به اندازه یک سال است و یکی از آن روزها به اندازه یک [[ماه]] و یک روز نیز به اندازه یک هفته است و بقیه روزها عادی است... دجال نزد [[مردم]] آمده و آنان را [[دعوت]] می‌‌نماید، [[مردم]] نیز [[دعوت]] او را [[اجابت]] می‌‌نمایند. او به [[آسمان]] [[دستور]] می‌‌دهد و آسمان بارش می‌‌کند و به [[زمین]] [[دستور]] می‌‌دهد، [[زمین]] گیاه می‌‌رویاند و برگ درخت‌ها پربارتر و گوسفندان فربه‌تر و پرشیرتر از قبل می‌‌شوند. بار دیگر دجال [[مردم]] را به سوی خویش [[دعوت]] می‌‌کند، اما این بار [[مردم]] [[دعوت]] او را نمی‌پذیرند. فردا صبح وقتی [[مردم]] برمی‌خیزند، می‌‌بینند که [[خشکسالی]] بر آنان افتاده و اموالشان نابود شده است. دجال به خرابه‌ای می‌‌رود و به آن [[زمین]] [[دستور]] می‌‌دهد که گنجی را که در خود [[پنهان]] داری برای من خارج کن. سپس گنجی از آن خرابه بیرون می‌‌آید و مانند زنبورانی که از پس ملکه خود روان هستند، از پی دجال به راه می‌‌افتند. دجال [[جوانی]] را دستگیر می‌‌کند و او را دو نیم می‌‌کند، سپس او را صدا می‌‌زند و آن [[جوان]] شادمان و با صورتی درخشان به سوی او می‌‌آید. در این هنگام [[خداوند]] [[عیسی بن مریم]]{{ع}} را فرو می‌‌فرستد و او در کنار مناره سفیدی که در قسمت دروازه شرقی [[دمشق]] است فرود می‌‌آید؛ دو حله در بر دارد و [[کف]] دست‌های او بر شانه دو [[ملک]] است...<ref>همان.</ref>.
*در [[روایت]] دیگری آمده: هفتاد هزار نفر از [[یهود]] به دجال می‌‌پیوندند. آنان با شمشیرهایی طلایی و بالاپوش‌هایی مدور می‌‌آیند. وقتی که دجال [[حضرت عیسی]]{{ع}} را می‌‌بیند، مانند نمکی که در [[آب]] حل شود، [[آب]] شده و فرار می‌‌کند. [[حضرت عیسی]]{{ع}} به دجال می‌‌گوید: من باید چنان ضربتی به تو بزنم که کسی پیش از این نزده باشد. آن‌گاه دجال را در کنار دروازه (روستایی نزدیک [[بیت المقدس]]) که آن را "لُد" می‌‌گویند خواهد کشت، و یهودیانی که همراه او هستند فرار خواهند نمود. در آن زمان تمام اشیاء از یهودیانی که پشت آنها مخفی شده‌اند خبر خواهند داد، و با زبانی گویا می‌‌گویند: "ای [[مسلمان]] این [[یهودی]] در من مخفی شده است"، مگر درخت [[یهود]] که نام آن "غرقده" است<ref>یأتی: ص ۲۱۷.</ref>. روزی [[رسول خدا]]{{صل}} [[مردم]] [[مدینه]] را جمع نمود و فرمود ای [[مردم]] به [[خدا]] قسم من شما را برای [[نصیحت]] جمع نکرده‌ام بلکه برای این جمع کرده‌ام که داستان "تمیم داری" را برای شما [[نقل]] کنم. او مردی نصرانی بود که [[اسلام]] آورد و [[مسلمان]] شد و داستان او درباره "[[مسیح دجال]]" است و مانند خبرهایی است که قبلاً من درباره آن به شما خبر داده بودم. او گفت: با گروهی از دو [[قبیله]] دیگر در دریا با [[کشتی]] می‌رفتیم. یک [[ماه]] در دریا سرگردان بودیم تا این که به سوی [[مغرب]] رفتیم و در جزیره‌ای فرود آمدیم. در آنجا حیوانی را دیدیم بسیار پر مو که پس و پیش او مشخص نبود. تعجب کردیم که این چه حیوانی است؛ آن حیوان گفت من "جساسه" هستم. ما پرسیدیم که جساسه چیست؟ آن حیوان گفت در این دیر مردی هست، به نزد او بروید، که به شما به خوبی جواب خواهد داد. ما ترسیدیم که مبادا آن مرد، [[شیطان]] باشد. بالاخره داخل دیر شدیم و نزد آن مرد رفتیم. او انسانی بزرگ چثه بود که دست و پای او را با زنجیر به گردنش بسته بودند. با تعجب پرسیدم: تو کیستی؟ گفت: اکنون که تا اینجا آمده‌اید اوّل بگویید که شما چه کسانی هستید؟ ما نیز قصه خود را برای او گفتیم. آن مرد از چند چیز از ما سؤال کرد، درخت‌های خرمای بیسان<ref>شهری است در سوریه.</ref>، [[دریاچه طبریه]]<ref>دریاچه‌ای است در شمال فلسطین در کنار شهر طبریه.</ref>، چشمه زُعر<ref>چشمه‌ای است در منطقه سوریه.</ref>، و [[پیامبر]] اُمّی. ما هم پاسخ دادیم که آن درخت‌ها سرسبزند و میوه می‌‌دهند و آن دریاچه پر [[آب]] است و چشمه زعر نیز پر [[آب]] است و با [[آب]] آن زراعت می‌‌کنند و [[پیامبر]] امی هم از [[مکه]] به یثرب آمده و بر [[اعراب]] [[غلبه]] نموده و همه در [[فرمان]] او هستند. آن مرد گفت: امیدوارم آن درختان بخشکد و [[آب]] آن دریاچه فرو کشد؛ بدانید من "[[مسیح دجال]]" هستم و امیدوارم که به زودی اجازه [[قیام]] به من داده شود، و در طی [[چهل]] روز تمام [[زمین]] را درمی‌‌نوردم، جز [[شهر]] [[مکه]] و ([[مدینه]]) [[طیبه]] زیرا من اجازه ندارم به این دو [[شهر]] وارد شوم و هر زمان که می‌‌خواهم وارد این دو [[شهر]] شوم، ملکی [[شمشیر]] کشیده [[مانع]] من می‌‌شود. سپس [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: بدانید که این [[شهر]] ([[مدینه]]) [[طیبه]] است، [[طیبه]] است، [[طیبه]] است!... و در [[حدیث]] دیگری می‌‌فرماید: دجال از روستایی در [[اصفهان]] به نام "رستق آباد" خارج می‌‌شود. پیشاپیش [[لشکر]] او هفتاد هزار [[عمامه]] به سر هستند. دو جوی همراه او روان است یکی از [[آب]] و دیگری از [[آتش]]. اگر او را [[درک]] کردید و به شما گفت در جوی [[آب]] فرو شوید، [[اطاعت]] نکنید زیرا آن [[آب]] چون [[آتش]] است و اگر به شما گفت داخل جوی [[آتش]] شوید، داخل شوید که مانند [[آب]] خواهد بود<ref>یأتی: ص ۲۱۶.</ref>.  
*[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: سه سال پیش از [[خروج دجال]] بسیار سخت خواهد بود، [[مردم]] به [[گرسنگی]] [[سختی]] دچار خواهند شد. [[خداوند]] به [[آسمان]] [[دستور]] می‌‌دهد که در سال نخست، یک سوم [[باران]] را نبارد، و در سال دوم دوسوم [[باران]] را نبارد و در سال سوم دیگر [[باران]] نبارد. همچنین به [[زمین]] [[فرمان]] می‌‌دهد که در سال اول یک سوم محصول و در سال دوم دوسوم محصول و در سال سوم تمام محصولات را سبز ننماید. در این سال تمام گزندگان هلاک می‌‌شوند. سپس [[حضرت]] فرمود: [[مردم]] در آن هنگام با ذکر {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ}} زنده می‌‌مانند و این اذکار برای آنان چون [[غذا]] خواهد بود<ref>یأتی: ص ۲۱۸.</ref>. در روایتی دیگر [[حضرت]] فرمود: زمانی که دجال [[قیام]] می‌‌کند، مردی از [[مؤمنین]] به سوی او رفته و با [[لشکر]] او روبرو می‌‌شود. [[لشکریان]] دجال از آن مرد می‌‌پرسند: کجا می‌‌روی؟ آن مرد پاسخ می‌‌دهد: به سوی این مرد که [[قیام]] نموده می‌‌روم (یعنی دجال). [[لشکریان]] از او می‌‌پرسند: آیا تو خدای ما (دجال) را قبول [[نداری]]؟ آن مرد [[مؤمن]] پاسخ می‌‌دهد: از خدای ما چیزی پوشیده نیست. برخی از [[لشکر]] دجال می‌‌گویند: باید او را کشت، برخی می‌‌گویند: خدای ما (دجال) گفته کسی را بدون اجازه من نکشید. آن‌گاه آن مرد [[مؤمن]] را نزد دجال می‌‌برند. زمانی که چشم آن مرد به دجال می‌‌افتد می‌‌گوید: ای [[مردم]]! این همان دجالی است که [[رسول خدا]]{{صل}} از آمدنش خبر داده بود. دجال [[دستور]] می‌دهد او را به چهار میخ بکشند و او را شکنجه‌ای سخت نمایند. سپس از او می‌‌پرسند: آیا هنوز هم به من [[ایمان]] نمی‌آوری؟ آن مرد پاسخ می‌‌دهد: تو همان [[مسیح]] [[دروغ‌گو]] هستی. دجال [[فرمان]] می‌‌دهد تا او را با اره از وسط دو نیم کنند و از میان [[بدن]] او عبور می‌‌کند و به [[بدن]] نصف شده او اشاره می‌‌کند که بایست، آن مرد زنده شده و می‌‌ایستد. آنگاه دجال به آن مرد می‌‌گوید: هنوز هم به (خدایی) من [[ایمان]] [[نداری]]؟! آن مرد [[مؤمن]] می‌‌گوید: اکنون ([[باطل]] بودن) تو را بیشتر از پیش شناختم و رو به [[مردم]] کرده و می‌‌گوید: ای [[مردم]] این کاری که با من انجام داد، پس از من با هیچ کس دیگر نمی‌تواند انجام دهد. دجال آن مرد [[مؤمن]] را گرفته و می‌‌خواهد بکشد. سپس آهنی به گردن او می‌‌اندازد و دست و پایش را گرفته و او را به [[زمین]] می‌‌زند. [[مردم]] [[خیال]] می‌‌کنند (خدای آنها) دجال، آن مرد را به [[جهنم]] فرستاد ولی در [[حقیقت]] به [[بهشت]] رفته است. سپس [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: [[شهادت]] این مرد نزد [[خدای عالم]] بزرگ‌ترین [[شهادت]] است<ref>همان.</ref>.
*[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: دجال چشمش کور می‌‌باشد و بر پیشانی او نوشته شده [[کافر]]، به گونه‌ای که هر [[مسلمان]] می‌‌تواند آن را بخواند و در [[حدیثی]] دیگر فرمود: او بچه‌دار نمی‌شود و به [[مدینه]] و [[مکه]] نمی‌تواند وارد شود<ref>همان. </ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: غذای [[مؤمنین]] در زمان دجال، مانند غذای [[ملائکه]]، [[تسبیح]] و [[تقدیس]] است. پس هر کسی که در آن روز [[تسبیح]] و [[تقدیس]] بسیار گوید، [[خداوند]] نیز [[گرسنگی]] را از او برطرف خواهد کرد<ref>یأتی: ص ۲۱۹.</ref>. در [[حدیث]] دیگری [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: دجال به [[مکه]] و [[مدینه]] نمی‌تواند وارد شود بلکه به [[زمین]] شوره‌زاری خواهد رفت. آن‌گاه مردی بر او [[خروج]] می‌‌کند که از [[بهترین]] [[مردم]] است. آن مرد به دجال می‌‌گوید: من [[گواهی]] می‌‌دهم که تو همان دجالی هستی که [[رسول خدا]]{{صل}} خبرش را به ما داده بود. دجال می‌‌گوید: اگر من تو را کشته و دوباره زنده کنم، آیا هنوز هم [[شک]] خواهید داشت؟ همه می‌‌گویند: خیر. سپس دجال آن مرد را کشته و دوباره زنده می‌‌کند. آن مرد [[مؤمن]] می‌‌گوید: به [[خدا]] [[سوگند]] اکنون که مرا [[کشتی]] و دوباره زنده کردی بینشم نسبت به تو بیشتر شد. در آن هنگام دجال می‌خواهد آن مرد را دوباره بکشد ولی [[قدرت]] پیدا نمی‌کند<ref>همان.</ref>. در روایتی مفصل [[حضرت رسول]]{{صل}} می‌‌فرماید: بیشتر [[پیروان دجال]] [[زنان]] و [[اعراب]] هستند. دجال در نظر [[مردم]] چنان جلوه می‌‌دهد که گویی [[آسمان]] در حال باریدن [[باران]] است، در حالی که چنین نیست؛ یا این که [[زمین]] گیاه رویانده است، در صورتی که نرویانده است. آن‌گاه دجال به [[اعراب]] می‌‌گوید: دیگر چه (برهانی بالاتر از این) می‌‌خواهید؟ آیا من برای شما بارانی پی‌درپی نازل نکردم و گوسفندان شما را فربه و پر شیر ننمودم؟ سپس دجال دسته‌ای از [[شیاطین]] را به صورت [[پدران]] و [[برادران]] آن افراد که قبلاً از [[دنیا]] رفته‌اند، ظاهر می‌‌کند. آن [[شیاطین]] به [[مردم]] می‌‌گویند: آیا ما را نمی‌شناسید؟ من فلانی هستم (همان [[برادر]] یا پدری که چندی پیش [[وفات]] یافته) پس به این (دجال) خدای خود [[ایمان]] بیاورید! سپس [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: دجال [[چهل]] سال [[زندگی]] می‌‌کند، [[چهل]] سالی که هر سال آن چون یک [[ماه]] به سرعت می‌‌گذرد و هر [[ماه]] آن چون یک هفته و هر هفته آن چون یک روز و هر روز آن چون ساعتی و هر ساعت آن به مقدار سوختن تکه‌ای هیزم است! (یعنی زمان [[زندگی]] او به سرعت می‌‌گذرد و دیری نمی‌پاید) او به هر جایی خواهد رفت به جز [[مسجد الحرام]] و [[مسجد النبی]]؛ ای [[مردم]] شما را [[بشارت]] می‌دهم که اگر دجال ظاهر شد و من هنوز از [[دنیا]] نرفته بودم، من به مدد [[الهی]] با او [[مخاصمه]] می‌‌نمایم و محکومش می‌‌کنم و اگر من در میان شما نبودم، [[خداوند]] [[پشتیبان]] [[مسلمانان]] است (و [[خداوند]] [[حجت]] و [[برهان]] او را [[باطل]] خواهد نمود)<ref>همان.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] می‌‌کند: [[سفیانی]] زمانی خارج می‌‌شود که [[مردم]] در کمبود آذوقه به سر می‌‌برند و [[قحطی]] فراگیر شده است و [[باران]] بسیار کم می‌‌بارد. نه [[زمین]] گیاه می‌‌رویاند و نه [[آسمان]] بارشی نازل می‌‌کند. سپس [[حضرت مهدی]]{{ع}} از سوی [[خدا]] برای [[راهنمایی]] و [[هدایت]] خلق برمی خیزد... و آن‌گاه دجال ظاهر خواهد شد و [[مردم]] را [[جادو]] می‌‌کند و با [[سحر]] دو کوه را مانند [[غذا]] در نظر [[مردم]] می‌‌نمایاند و [[مردم]] چون بسیار [[قحطی]] زده و گرسنه‌اند بار می‌‌کنند در حالی که آن دو کوه در [[حقیقت]] [[غذا]] نیست<ref>ملاحم: ص ۱۳۴.</ref>.  
*[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: چشم چپ دجال کور است و ناخنکی ضخیم روی آن را گرفته است (به [[آب]] مروارید [[سختی]] گرفتار است). او [[قیام]] می‌‌کند و کور مادرزاد را [[بینا]] می‌‌کند، و شخصی که گرفتار برص است، به دست او خوب می‌‌شود و مرده را زنده می‌‌کند و به [[مردم]] می‌‌گوید: "من خدی شما هستم". در آن روز هر کسی که او را خدای خود بداند، گرفتار [[فتنه]] شده است و کسی که بگوید "[[الله]]" [[پروردگار]] من است، و بر این [[عقیده]] تا دم [[مرگ]] [[استوار]] بماند، از [[فتنه دجال]] رهایی یافته است، و پس از [[مرگ]] [[سختی]] و [[عذاب]] قبری نخواهد دید. دجال تا زمانی که [[خداوند]] برای او تقدیر نموده در [[زمین]] [[باقی]] می‌‌ماند و سپس [[حضرت عیسی]]{{ع}} از [[آسمان]] نازل می‌‌شود و [[نبوت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} را [[تصدیق]] می‌‌کند و دجال را به [[قتل]] می‌‌رساند<ref>یأتی: ص ۲۲۰.</ref>. در [[حدیثی]] دیگر [[حضرت]] فرمود: دجال به همه جا خواهد رفت، مگر به چهار [[مسجد]]؛ [[مسجد الحرام]]، [[مسجد النبی]]، [[مسجد]] طور سینا، [[مسجد الاقصی]]<ref>همان.</ref>.
*برخی [[روایات]] از شدت [[گرفتاری‌ها]] در زمان دجال حکایت می‌‌کند. به حدی که [[بهترین]] آرزوی [[مؤمن]] [[مرگ]] خواهد بود. او در زمانی می‌‌آید که [[مردم]] کاملاً از او غافل شده‌اند و هیچ عالمی [[فتنه]] او را به [[مردم]] گوشزد نمی‌کند، تا جایی که هفتاد هزار [[عمامه]] به سر (کسانی که در ظاهر در [[لباس]] [[علما]] هستند ولی در [[باطن]] پیرو [[هوای نفس]] و [[شیطان]] می‌‌باشند) به او خواهند پیوست. [[یهودیان]] و [[زنان]] بیشترین کسانی هستند که از او [[پیروی]] می‌‌کنند. گروهی که پی به [[فتنه]] او برده‌اند، مجبورند [[زنان]] [[خانواده]] خود را به [[زور]] در خانه زندانی کنند تا به دنبال او به راه نیفتند. در [[حدیثی]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر افرادی که [[زنان]] خود را از [[فتنه]] او باز دارند، [[رحمت]] فرستاده. [[خروج دجال]] در زمانی خواهد بود که [[بغض]] و [[کینه]] در میان [[مردم]] فراوان شده و [[ایمان]] آنان [[سست]] و خوبان نایاب شده باشند<ref>یأتی: ص ۲۲۱.</ref>.
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} درباره دجال می‌‌فرماید: نام او "[[صائد]] بن الصید" است. کسی که به او [[ایمان]] آورد [[شقی]] و [[ناپاک]] خواهد بود و کسی که به او [[ایمان]] نیاورد سعید و [[نیکو]] [[سرشت]] است. دجال از دهکده‌ای به نام یهودیه در [[شهر]] [[اصفهان]] [[خروج]] می‌‌کند، چشم راست او کور است. و چشم دیگر او در پیشانی اوست و چون [[ستاره]] درخشندگی دارد و در آن لکه‌ای چون لخته [[خون]] است. در میان دو چشم او نوشته شده که او [[کافر]] است و هر کسی آن را می‌‌تواند بخواند. در دریاها فرو می‌‌رود و [[خورشید]] همراه او حرکت می‌‌کند. در مقابل او کوهی از [[دود]] است و در قفای او کوهی سفید رنگ است. [[مردم]] [[گمان]] می‌‌کنند که این دو کوه [[غذا]] است و دجال در زمان [[قحطی]] خارج می‌‌شود. او بر الاغی سفید رنگ سوار می‌‌شود که هر قدم او یک مایل را می‌‌پیماید. [[زمین]] را به گونه‌ای در می‌‌نوردد که گویی در زیر پای او پیچیده می‌‌شود. هر آبی که از کنار آن عبور کند تا [[روز قیامت]] خشک می‌‌شود. با صدای بلند بانگ می‌‌دهد: ای [[یاران]] من، به سوی من آیید، من پدید آورنده و خلق کننده (ی مخلوقات) هستم و رشته تقدیرات و [[هدایت]] خلق به دست من است. من خدای بلند مرتبه شما هستم. صدای او را تمام [[انسان‌ها]] و أجنه و [[شیاطین]] خواهند شنید. سپس [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: دجال [[دروغ‌گو]] است، این [[دشمن خدا]] یک چشمش کور است و [[غذا]] می‌‌خورد و راه می‌‌رود، حال آن‌که [[پروردگار]] نه کور است و نه [[غذا]] می‌‌خورد و راه می‌‌رود و همیشه بوده و هست...<ref>بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۱۹۳.</ref>.[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: از [[اولاد فاطمه]]{{س}} نیز دجال‌هایی به وجود خواهند آمد، پس از آنان بپرهیزید<ref>ملاحم: ص ۱۲۳.</ref>.
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} درخطبه‌ای فرمودند: از من بپرسید پیش از آن‌که مرا دیگر نیابید!.. سپس [[حضرت]] در ضمن [[خطبه]] نشانه‌های [[خروج دجال]] را یک یک شمرد: وقتی که [[مردم]] [[نماز]] را بکُشند،...<ref>کشتن نماز شاید به معنای ضایع کردن و به فراموشی سپردن آن باشد. شاید هم به معنای عدم معرفت مردم در خواندن نماز باشد، یعنی ولایت اهل بیت{{عم}} که روح نماز است از یاد برود و نماز چون بدنی بی‌روح به جای آورده شود. ر.ک: نشانه‌های آخرالزمان پیش از ظهور.</ref> سپس [[حضرت]] برخی ویژگی‌های دجال را برشمرد، آن‌گاه فرمود، بسیاری از [[یاران]] او [[یهودیان]] و زنازادگان هستند و [[خداوند]] او را به هنگام صبح، در [[سوریه]] بالای گردنه "[[افیق]]" به دست [[حضرت عیسی]]{{ع}} خواهد کشت<ref>یأتی: ص ۲۲۳ و کمال الدین: ج ۲، ص ۵۲۵.</ref>.
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبة‌البیان در ضمن اوصاف دجال فرمود: [[یاران دجال]] زنازادگان و پست‌ترین [[مردم]] از [[یهودیان]] و [[نصرانیان]] خواهند بود. [[مردم]] بسیار زیادی به او خواهند پیوست. او در زمان [[قحطی]] خارج می‌‌شود و در مقابلش کوهی از گوشت و نان [[خرد]] شده است و این دو کوه با او حرکت می‌‌کنند و به کسی که [[ایمان]] به خدایی او بیاورد، از آن نان و گوشت خواهد داد و از آن کوه گوشت و نان چیزی هم کم نمی‌شود. سپس [[حضرت]] فرمود: [[لشکر]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[چهل]] روز از طلوع [[خورشید]] تا غروب با [[لشکریان]] دجال می‌‌جنگند و آنان را از پای در می‌‌آورند<ref>یأتی: ص ۲۲۵.</ref>. در [[حدیثی]] آمده که در زمان [[رسول خدا]]{{صل}} دجال متولد شد، [[رسول خدا]]{{صل}} او را دید و [[دعا]] نمود تا به جزیره‌ای در میان دریا افتاد و تا زمان خروجش در آنجا خواهد بود<ref>یأتی: ص ۲۲۶.</ref>. در [[حدیثی]] [[حضرت]] [[محمد بن حنفیه]] فرمود: مردی از [[فرزندان]] [[بنی‌هاشم]] در [[بیت المقدس]] به [[حکومت]] می‌‌رسد و بعد از فتوحاتی بسیار به [[بیت المقدس]] باز می‌‌گردد، در این هنگام دجال [[خروج]] می‌‌کند. سپس [[حضرت عیسی]]{{ع}} نازل می‌‌شود و پشت سر این مرد از [[بنی‌هاشم]] به [[نماز]] می‌‌ایستد<ref>ملاحم: ص ۸۰.</ref>. در [[حدیثی]] [[حضرت]] فرمود: دجال از یهودیه [[اصفهان]] [[قیام]] می‌‌کنند. در آن زمان مانند [[گلیم خانه خود باشید]] (یعنی از [[فتنه]] دوری کنید و خود را دچار آن نکنید)<ref>یأتی: ص ۱۴۸.</ref>.
*[[رسول خدا]] فرمود: بیست و هفت دجال در [[امت]] من ظاهر خواهد شد که چهار نفر از آنان [[زن]] هستند، همانا من [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] هستم و پس از من [[پیامبری]] [[مبعوث]] نخواهد شد (یعنی این [[دجال‌ها]] [[ادعای پیامبری]] می‌‌کنند، اما [[رسول خدا]] [[آخرین پیامبر]] است و این [[دجال‌ها]] [[دروغ‌گو]] هستند)<ref>یأتی: ص ۲۲۸.</ref>. در [[روایات]] دیگر [[رسول خدا]]{{صل}} می‌‌فرماید: که سی نفر [[دروغ‌گو]] [[پیش از ظهور]] به وجود خواهند آمد که آخرین آنها دجال است، همه این سی نفر [[ادعای پیامبری]] می‌‌کنند. اگر آن را [[درک]] کردید، با آنان به [[دشمنی]] برخیزید و آنان را به [[قتل]] برسانید و در میان این دروغ‌گویان، [[فتنه دجال]] از همه بزرگ‌تر است<ref>یأتی: ص ۲۲۹.</ref>. در روایتی دیگر نیز آمده است: زمانی که دجال [[خروج]] کند، [[پناهگاه]] [[مسلمانان]] [[بیت المقدس]] خواهد بود<ref>یأتی: ص ۲۳۹.</ref>. در روایتی [[امام صادق]]{{ع}} به [[معلی بن خنیس]] فرمودد:... [[خداوند]] [[حضرت]] [[قائم آل محمد]]{{عم}} را به دجال پیروز می‌‌کند و [[حضرت]] او را در کناسه [[کوفه]] به دار می‌‌آویزد<ref>بحار الأنوار: ج ۵۲، ص ۳۰۸.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: [[شورش]] و [[جنگ]] بزرگ و [[فتح قسطنطنیه]] و [[قیام]] دجال. از ابتدا تا انتها در هفت [[ماه]] رخ خواهد داد<ref>یأتی: ص ۵۷۴.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]] صفحه ۲۴۸.</ref>.


==پرسش مستقیم==
== دو احتمال درباره دجال ==
* [[دجال که خروجش از نشانه‌های غیرحتمی ظهور است کیست؟ (پرسش)]]
دو احتمال در مورد دجال وجود دارد:
=== شخص بودن دجال ===
با توجه به معنای لغوی دجال، مقصود از آن فرد است لکن نام شخصی معینی نیست، بلکه هر کسی که با ادعاهای پوچ و بی‌اساس و با [[تمسک]] به انواع اسباب [[حیله‌گری]] و [[نیرنگ]]، در صدد [[فریب]] [[مردم]] باشد، دجال است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰؛ [[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۷؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۹؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۶؛ [[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص ۸۷ ـ ۸۹؛ [[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج ۱، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۷.</ref>. لذا [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[حدیثی]] فرمودند<ref>صحیح ترمذی، باب ما جاء فی الدجال، ص ۴۲: {{متن حدیث|"إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ نَبِیٌ بَعْدَ نُوحٍ إِلاَّ وَ قَدْ أَنْذَرَ قَومَهُ الدَّجَّالَ وَ إِنِّی أُنْذَرکُمُوهُ"}}</ref>: "هر [[پیامبری]] بعد از [[نوح]] [[قوم]] خود را از [[فتنه دجال]] بر حذر داشت من نیز شما را بر حذر می‌دارم".


{{پرسمان خروج دجال}}
بر این اساس، [[دجال‌ها]]، متعدد خواهند بود. از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[نقل]] شده است<ref>کنزالعمال، ج ۱۴، ص ۲۰۰: «یکون قبل خروج الدجال نیف علی سبعین رجالا» </ref>: «پیش از [[خروج دجال]]، بیش از هفتاد دجال، [[خروج]] خواهد کرد». بنابراین احتمال، در [[حقیقت]] قضیه دجال، نشانۀ این مطلب است که در آستانۀ [[انقلاب امام مهدی]] {{ع}}، افراد [[فریب‌کار]] و [[حیله‌گری]] ویژه‌ای، برای نگهداشتن [[فرهنگ]] و [[نظام جاهلی]]، همه تلاش خود را به کار می‌گیرند<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰؛ [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]؛ [[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]، ص ۲۶ ـ ۳۰.</ref>.
 
لکن ممکن است گفته شود در [[آخر الزمان]] و نزدیک [[ظهور]] [[حضرت صاحب الامر]] {{ع}} شخصی پیدا خواهد شد که در [[دروغگویی]] و [[حقه‌بازی]] سرآمد اقرانش می‌باشد و در [[دروغگویی]] بر تمام دجال‌های گذشته [[برتری]] دارد، با ادعاهای پوچش گروهی را [[گمراه]] می‌کند. در [[دروغگویی]] کارش به جایی می‌رسد که کارهای خوب را بد و کارهای بد را خوب معرفی می‌کند. [[بهشت]] را [[جهنم]] و [[جهنم]] را [[بهشت]] جلوه می‌دهد. لکن کفرش بر هر بی‌سواد و باسوادی واضح است<ref>ر.ک: [[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۷؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۹؛ [[علی رضا رمضانیان|رمضانیان، علی رضا]]، [[شرایط و علائم حتمی ظهور (کتاب)|شرایط و علائم حتمی ظهور]]، ص ۶۲ ـ ۶۳؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۶.</ref>.
 
به عبارتی دیگر می‌‌توان گفت: بر این اساس دو نوع [[دجّال]] وجود دارد، یکی همان [[دجّال]] [[حقیقی]] و واقعی که پس از همۀ "[[دجّال]]"‌ها می‌آید و دیگری گروهی شیاد و دروغگویند که دست به فریبکاری، تحمیق و [[گمراهی]] [[مردم]] می‌زنند<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۹. </ref>.
 
کسانی که قائلند دجال عنوان یک شخص است به [[روایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} هم استناد می‌‌کنند<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۳: {{متن حدیث|:فَقَامَ إِلَیْهِ الْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَنِ الدَّجَّالُ فَقَالَ أَلَا إِنَّ الدَّجَّالَ صَائِدُ بْنُ الصَّیْدِ فَالشَّقِیُّ مَنْ صَدَّقَهُ وَ السَّعِیدُ مَنْ کَذَّبَهُ یَخْرُجُ مِنْ‏ بَلْدَةٍ یُقَالُ لَهَا أَصْبَهَانُ مِنْ قَرْیَةٍ تُعْرَفُ بِالْیَهُودِیَّةِ عَیْنُهُ الْیُمْنَی مَمْسُوحَةٌ وَ الْأُخْرَی فِی جَبْهَتِهِ تُضِی‏ءُ کَأَنَّهَا کَوْکَبُ الصُّبْحِ فِیهَا عَلَقَةٌ کَأَنَّهَا مَمْزُوجَةٌ بِالدَّمِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ مَکْتُوبٌ کَافِرٌ یَقْرَأْهُ کُلُّ کَاتِبٍ وَ أُمِّیٍّ یَخُوضُ الْبِحَارَ وَ تَسِیرُ مَعَهُ الشَّمْسُ بَیْنَ یَدَیْهِ جَبَلٌ مِنْ دُخَانٍ وَ خَلْفَهُ جَبَلٌ أَبْیَضُ یَرَی النَّاسُ أَنَّهُ طَعَامٌ یَخْرُجُ فِی قَحْطٍ شَدِیدٍ تَحْتَهُ حِمَارٌ أَقْمَرُ"}}</ref>: «[[اصبغ بن نباته]] روزی از [[امیرالمؤمنین]] پرسید: یا [[امیرالمؤمنین]]! دجال کیست؟ [[حضرت]] فرمود: «دجال کسی است که تصدیق‌کننده او [[شقی]] است و تکذیب‌کننده او سعید. از [[اصفهان]] بیرون آید، چشم راست ندارد و چشم چپش در پیشانی است مانند [[ستاره]] سرخ، لفظ [[کافر]] در زیر آن نقش، بر خری سرخ‌رنگ سوار، طی ارض به سرعت نماید، به هر چشمه که قدمش برسد آن چشمه بر [[زمین]] فرو [[رود]] و اکثر [[تابعان]] او از [[اولاد]] [[زنا]] باشند و [[یهودیان]] و آن [[ملعون]] با آنکه طعام خورد و در بازارها گردد به آواز بلندی که همه جا رسد "أنا ربکم الأعلی" گوید. [[بقیة الله]] در حوالی [[شام]] بر عقبه‌ای که آن را "[[فیق]]" خوانند در ساعت سیم در [[روز جمعه]] او را به [[قتل]] آورد».<ref>ر.ک: [[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده، مهدی]]، [[نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)|نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)]]، ص ۴۱ و ۴۲؛ [[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص ۴۲.</ref>
 
=== دجال نماد [[کفر]] جهانی ===
دجال، کنایه از [[کفر]] جهانی و سیطرۀ [[فرهنگ مادی]] بر همه [[جهان]] باشد. [[استکبار]]، با ظاهری [[فریبنده]] و با [[قدرت]] مادی و صنعتی عظیمی که در [[اختیار]] دارد، سعی می‌کند [[مردم]] را [[فریب]] دهد و مرعوب [[قدرت]] و ظاهر [[فریبنده]] خود کند. بر این اساس، اینکه [[پیامبران]]، امت‌های خود را از [[فتنه دجال]] [[بیم]] داده‌اند؛ به این معناست که آنان را از افتادن به دام [[مادیت]] و ورطۀ [[حاکمیت]] [[طاغوت]] و [[استکبار جهانی]] برحذر داشته‌اند<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰؛ [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]؛ [[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|مهدویت دوران ظهور]]، ص ۲۶ ـ ۳۰؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۶؛ پژوهشگران مرکز فرهنگی تبلیغی آینده سازان، [[پرسمان نوجوان (کتاب)|پرسمان نوجوان]]، ص ۳۰ ـ ۳۱.</ref>.
 
برخی معتقدند مفهوم [[دجال]]، سمبل پیچیده‌ترین و خطرناک‌ترین [[دشمن]] [[اسلام]] و [[خدا]] و توصیف نمودن [[جهان‌بینی]] ماتریالیستی [[غرب]] است<ref> [[نشانه‌های یار و چکامه انتظار (کتاب)|نشانه‌های یار و چکامه انتظار]]، [[مهدی علی‌زاده]]، ص۶۷، به نقل از موسوعه امام مهدی، سید محمد صدر.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۲۲۸.</ref>.


== مدخل‌های وابسته ==
== اوصاف دجال ==
{{پرسش‌های وابسته}}
در [[روایات]] برای دجال صفات گوناگون و عجیبی ذکر شده است مانند:
{{ستون-شروع|2}}
# نام و [[نسب]] او: از دیدگاه بعضی [[عامه]] دجال، همان [[صائد بن صید]] است. [[علامه مجلسی]] دربارۀ دجال می‌گوید: [[اهل سنت]] [[اختلاف]] کرده‌اند که آیا دجال همان [[صائد بن صید]] است یا غیر او؟ عده‌ای گفته‌اند: [[صائد بن صید]] [[توبه]] کرد و در [[مدینه]] از [[دنیا]] رفت. و از [[حضرت علی]] {{ع}} [[نقل]] کرده‌اند که این شخص، دجال نیست؛ ولی بنا به [[نقل]] عده‌ای دیگر، [[صائد بن صید]] همان دجال است<ref>ر.ک: طبسی، نجم الدین، تاظهور، ج ۱، ص ۳۶۰؛ [[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی، علی رضا]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۶.</ref>. لکن [[دلیل]] معتبری نداریم که [[صائد بن صید]]، دجال [[موعود]] و از زمان [[رسول خدا]] تا حال زنده باشد<ref>ر.ک: [[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۷. </ref>.
* [[خر دجال]]
# خصوصیات فردی او: [[امیر المؤمنین]] {{ع}} می‌‏‏فرماید<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۳: {{متن حدیث|"عَیْنُهُ الْیُمْنَی مَمْسُوحَةٌ وَ الْأُخْرَی فِی جَبْهَتِهِ تُضِی‏ءُ کَأَنَّهَا کَوْکَبُ الصُّبْحِ فِیهَا عَلَقَةٌ کَأَنَّهَا مَمْزُوجَةٌ بِالدَّمِ... یَخْرُجُ فِی قَحْطٍ شَدِیدٍ تَحْتَهُ حِمَارٌ أَقْمَرُ"}}</ref>: «او چشم راست ندارد و چشم دیگرش در پیشانی اوست و مانند [[ستاره]] صبح می‌‏‏درخشد، چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به [[خون]] است. وی در یک [[قحطی]] [[سختی]] می‌‏‏آید و بر الاغ سفیدی سوار است..»<ref>ر.ک: [[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی، علی رضا]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۶؛ [[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ص ۲۲۴ـ ۲۲۷.</ref>.
* [[خروج دجال]]
* دجال
* [[طول عمر دجال]]
* [[ظهور دجال]]
* [[علامات خروج دجال]]
* [[فتنه دجال]]
* [[قتل دجال]]
* [[مکان خروج دجال]]
* [[هیئات خروج دجال]]
* [[یاران دجال]]
{{پایان}}
{{پایان}}


==منابع وابسته==
در مجموع می‌‌توان گفت اصل قضیه دجال به طور اجمال صحت دارد ولی تعریفات و توصیفاتی که درباره‌اش شده است مدرک قابل اعتمادی ندارد<ref>ر.ک: [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج ۲، ص ۴۵ ـ ۴۹. </ref>.
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|2}}
===کتب مستقل درباره دجال===


== منابع وابسته ==
=== کتب مستقل درباره دجال ===
# [[100 سؤال حول الدجال (کتاب)|100 سؤال حول الدجال]]، حیدر کامل، بیروت: دارالمحجـة البیضاء، چ اول.
# [[100 سؤال حول الدجال (کتاب)|100 سؤال حول الدجال]]، حیدر کامل، بیروت: دارالمحجـة البیضاء، چ اول.
# [[الفتن (کتاب)]]، ابی علی حنبل بن اسحاق شیبانی، بیروت: دارالشائر الإسلامیه، 1419ق، چ اول.
# [[الفتن (کتاب)]]، ابی علی حنبل بن اسحاق شیبانی، بیروت: دارالشائر الإسلامیه، 1419ق، چ اول.
خط ۱۰۰: خط ۵۹:
# [[المسیح الدجال قراءة سیاسیة فی الاصول الدیانات الکبری (کتاب)|المسیح الدجال قراءة سیاسیة فی الاصول الدیانات الکبری]]، سعید ایوب، قاهره: دارالفتح للأعلام العربی، 1420، چ اول.
# [[المسیح الدجال قراءة سیاسیة فی الاصول الدیانات الکبری (کتاب)|المسیح الدجال قراءة سیاسیة فی الاصول الدیانات الکبری]]، سعید ایوب، قاهره: دارالفتح للأعلام العربی، 1420، چ اول.
# [[المسیح الدجال منبع الکفر و الضلال (کتاب)|المسیح الدجال منبع الکفر و الضلال]]، عماد‌الدین بن اسماعیل ابن کثیر دمشقی، بیروت: مؤسسة الکتب الثقافیـة، 1419ق، چ اول.
# [[المسیح الدجال منبع الکفر و الضلال (کتاب)|المسیح الدجال منبع الکفر و الضلال]]، عماد‌الدین بن اسماعیل ابن کثیر دمشقی، بیروت: مؤسسة الکتب الثقافیـة، 1419ق، چ اول.
 
=== فصول یا صفحاتی از کتاب ===
===فصول یا صفحاتی از کتاب===
 
# [[500 سؤال حول الإمام المهدی (کتاب)|500 سؤال حول الإمام المهدی]]، ماجد ناصر الزبیدی، بیروت: دارالمحجـة البیضاء، 1425ق، چ اول، صص123-129.
# [[500 سؤال حول الإمام المهدی (کتاب)|500 سؤال حول الإمام المهدی]]، ماجد ناصر الزبیدی، بیروت: دارالمحجـة البیضاء، 1425ق، چ اول، صص123-129.
# [[آخرین امام (کتاب)|آخرین امام]]، (ولادت، زندگی و ظهور قائم آل محمد)، حمید قلندری بردسیری، تهران: آفرینه، 1379، چ اول، صص129ـ 134.
# [[آخرین امام (کتاب)|آخرین امام]]، (ولادت، زندگی و ظهور قائم آل محمد)، حمید قلندری بردسیری، تهران: آفرینه، 1379، چ اول، صص129ـ 134.
خط ۱۱۰: خط ۶۷:
# [[الجفر و الفتن و أشراط الساعة (کتاب)|الجفر و الفتن و أشراط الساعة]]، عکاشـة عبدالمنان الطیبی، بیروت: دارالیوسف، [بی‌تا]، چ اول، صص80-83.
# [[الجفر و الفتن و أشراط الساعة (کتاب)|الجفر و الفتن و أشراط الساعة]]، عکاشـة عبدالمنان الطیبی، بیروت: دارالیوسف، [بی‌تا]، چ اول، صص80-83.
# [[الحتمیات من علائم الظهور (کتاب)|الحتمیات من علائم الظهور]]، فاروق الموسوی، قم: مؤسسـة السبطین العالمیـة، 1427 ق، چ اول، صص294-314.
# [[الحتمیات من علائم الظهور (کتاب)|الحتمیات من علائم الظهور]]، فاروق الموسوی، قم: مؤسسـة السبطین العالمیـة، 1427 ق، چ اول، صص294-314.
# [[الدر المنتظم فی السر الاعظم (کتاب)|الدر المنتظم فی السر الاعظم]]، شیخ کمال‌الدین محمدبن طلعه شافعی، بیروت: دارالهدی، 1425ق، اول صص 67-79.
# [[الدر المنتظم فی السر الاعظم (کتاب)|الدر المنتظم فی السر الاعظم]]، شیخ کمال‌الدین محمد بن طلعه شافعی، بیروت: دارالهدی، 1425ق، اول صص 67-79.
# [[الرجعة (کتاب)|الرجعة]]، محمد مؤمن بن دوست محمد حسینی استرآبادی، قم: دارالاعتصام، 1417ق، چ اول، صص175-181.
# [[الرجعة (کتاب)|الرجعة]]، محمد مؤمن بن دوست محمد حسینی استرآبادی، قم: دارالاعتصام، 1417ق، چ اول، صص175-181.
# [[العبقری الحسان فی أحوال مولانا صاحب الزمان (کتاب)|العبقری الحسان فی أحوال مولانا صاحب الزمان]]، ج2، علی اکبر نهاوندی، تهران: دبستانی، [بی‌تا]، چ اول، صص43-50.
# [[العبقری الحسان فی أحوال مولانا صاحب الزمان (کتاب)|العبقری الحسان فی أحوال مولانا صاحب الزمان]]، ج2، علی اکبر نهاوندی، تهران: دبستانی، [بی‌تا]، چ اول، صص43-50.
خط ۱۲۲: خط ۷۹:
# [[الممهدون للمهدی (کتاب)|الممهدون للمهدی]]، ([[دراسه فی السیاسة العصر ظهور (کتاب)]])، علی کورانی، قم:‌ مرکز نشر مکتب الاعلام الاسلامی، 1405ق، چ اول، صص28-30.
# [[الممهدون للمهدی (کتاب)|الممهدون للمهدی]]، ([[دراسه فی السیاسة العصر ظهور (کتاب)]])، علی کورانی، قم:‌ مرکز نشر مکتب الاعلام الاسلامی، 1405ق، چ اول، صص28-30.
# [[النهایة فی الفتن و الملاحم (کتاب)|النهایة فی الفتن و الملاحم]]، الجزء الاول، اسماعیل بن کثیر القرشی الدمشقی، بیروت: دارالمعرفـة، 1420ق، چ اول، صص75-141.
# [[النهایة فی الفتن و الملاحم (کتاب)|النهایة فی الفتن و الملاحم]]، الجزء الاول، اسماعیل بن کثیر القرشی الدمشقی، بیروت: دارالمعرفـة، 1420ق، چ اول، صص75-141.
# [[الیوم الآخر فی ظلال القرآن (کتاب)|الیوم الآخر فی ظلال القرآن]]، احمد فائز، بیروت: موسسـة‌الرسالـة، 1421ق، چ دوم، صص107-123.
# [[الیوم الآخر فی ظلال القرآن (کتاب)|الیوم الآخر فی ظلال القرآن]]، احمد فائز، بیروت: مؤسسـة‌الرسالـة، 1421ق، چ دوم، صص107-123.
# [[الیوم الآخر و نهایة الزمان (کتاب)|الیوم الآخر و نهایة الزمان]]، خالد صنادیقی، دمشق، دار علاء الدین، 2001 م، چ اول، صص100-113.
# [[الیوم الآخر و نهایة الزمان (کتاب)|الیوم الآخر و نهایة الزمان]]، خالد صنادیقی، دمشق، دار علاء الدین، 2001 م، چ اول، صص100-113.
# [[جهان در سیطرة صاحب‌الزمان (کتاب)|جهان در سیطرة صاحب‌الزمان]]، محمد رضا قاسمی، مشهد: الف، [بی‌تا]، چ اول، صص141-166.
# [[جهان در سیطرة صاحب‌الزمان (کتاب)|جهان در سیطرة صاحب‌الزمان]]، محمد رضا قاسمی، مشهد: الف، [بی‌تا]، چ اول، صص141-166.
خط ۱۳۵: خط ۹۲:
# [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ابراهیم امینی، تهران: دارالفکر 1352، چ چهارم، صص343-350.
# [[دادگستر جهان (کتاب)|دادگستر جهان]]، ابراهیم امینی، تهران: دارالفکر 1352، چ چهارم، صص343-350.
# [[دارالسلام در احوالات حضرت مهدی و علایم ظهور (کتاب)|دارالسلام در احوالات حضرت مهدی و علایم ظهور]]، محمود عراقی میثمی، قم: ‌ایران رنگین، 1380، چ اول، صص633-642.
# [[دارالسلام در احوالات حضرت مهدی و علایم ظهور (کتاب)|دارالسلام در احوالات حضرت مهدی و علایم ظهور]]، محمود عراقی میثمی، قم: ‌ایران رنگین، 1380، چ اول، صص633-642.
# [[در انتظار خورشید ولایت (کتاب)|در انتظار خورشید ولایت]]، عبدالرحمن انصاری، قم: انصار المهدی(ع)، 1373، دوم،‌ صص112-117.
# [[در انتظار خورشید ولایت (کتاب)|در انتظار خورشید ولایت]]، عبدالرحمن انصاری، قم: انصار المهدی(ع)، 1373، دوم، ‌ صص112-117.
# [[در مسیر نور تا خورشید (کتاب)|در مسیر نور تا خورشید]]، رجبعلی مظلومی، [بی‌جا]: مکتب امام(ع) 1366، چ اول، صص513-521.
# [[در مسیر نور تا خورشید (کتاب)|در مسیر نور تا خورشید]]، رجبعلی مظلومی، [بی‌جا]: مکتب امام(ع) 1366، چ اول، صص513-521.
# [[دولة الامام المهدی و عصر الظهور (کتاب)|دولة الامام المهدی و عصر الظهور]]، شیخ کاظم المصباح، بیروت: دارالکاتب العربی، 2008 م، صص142-151.
# [[دولة الامام المهدی و عصر الظهور (کتاب)|دولة الامام المهدی و عصر الظهور]]، شیخ کاظم المصباح، بیروت: دارالکاتب العربی، 2008 م، صص142-151.
خط ۱۵۵: خط ۱۱۲:
# [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، خدامراد سیلیمان، تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(ع)، 1383، چ اول، ذیل موضوعات: خروج دجال، دجال و صائدبن صید.
# [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، خدامراد سیلیمان، تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(ع)، 1383، چ اول، ذیل موضوعات: خروج دجال، دجال و صائدبن صید.
# [[قصة النهایة و علامات الساعة الصغری و الکبری (کتاب)|قصة النهایة و علامات الساعة الصغری و الکبری]]، محمد عمار، کویت: مکتبـة ابن کثیر، 1423ق، چ اول، صص158-175.
# [[قصة النهایة و علامات الساعة الصغری و الکبری (کتاب)|قصة النهایة و علامات الساعة الصغری و الکبری]]، محمد عمار، کویت: مکتبـة ابن کثیر، 1423ق، چ اول، صص158-175.
# [[کتاب الرجعه (کتاب)|کتاب الرجعه]]، احمدبن زین الدین الاحسایی، بیروت: الدار العالمیـ[، 1414 ق، چ اول، صص62-72.
# [[کتاب الرجعه (کتاب)|کتاب الرجعه]]، احمد بن زین الدین الاحسایی، بیروت: الدار العالمیـ[، 1414 ق، چ اول، صص62-72.
# [[کشف الحق (کتاب)|کشف الحق]]،([[اربعین خاتون آبادی (کتاب)]])، محمد صادق خاتون آبادی، تهران: مؤسسـة الامام المهدی (بنیاد بعثت)، 1361، چ اول، صص190-201.
# [[کشف الحق (کتاب)|کشف الحق]]، ([[اربعین خاتون آبادی (کتاب)]])، محمد صادق خاتون آبادی، تهران: مؤسسـة الامام المهدی (بنیاد بعثت)، 1361، چ اول، صص190-201.
# [[کمال‌الدین و تمام النعمه (کتاب)|کمال‌الدین و تمام النعمه]]، ج 2، شیخ صدوق، مترجم: آیت‌الله کمره‌ای، تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1397 ق، چ2، صص205-212.
# [[کمال‌الدین و تمام النعمه (کتاب)|کمال‌الدین و تمام النعمه]]، ج 2، شیخ صدوق، مترجم: آیت‌الله کمره‌ای، تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1397 ق، چ2، صص205-212.
# [[ما قبل نهایة التاریخ ظهور المهدی المنتظر (کتاب)|ما قبل نهایة التاریخ ظهور المهدی المنتظر]]، جعفر عتریسی، بیروت: دارالمحجة البیضاء، 1423 ق، چ اول، صص311-365.
# [[ما قبل نهایة التاریخ ظهور المهدی المنتظر (کتاب)|ما قبل نهایة التاریخ ظهور المهدی المنتظر]]، جعفر عتریسی، بیروت: دارالمحجة البیضاء، 1423 ق، چ اول، صص311-365.
خط ۱۷۸: خط ۱۳۵:
# [[نورالانوار (کتاب)|نورالانوار]]، علی اصغر بروجردی، تهران، چاپخانة برادران کتابچی، 1347، چ اول، صص120-134.
# [[نورالانوار (کتاب)|نورالانوار]]، علی اصغر بروجردی، تهران، چاپخانة برادران کتابچی، 1347، چ اول، صص120-134.
# [[یوسف زهرا یا مهدی صاحب‌الزمان (کتاب)|یوسف زهرا یا مهدی صاحب‌الزمان]]، ابوطالب احسانی، قم: دارالکتاب، 1381، چ اول، صص263-267.
# [[یوسف زهرا یا مهدی صاحب‌الزمان (کتاب)|یوسف زهرا یا مهدی صاحب‌الزمان]]، ابوطالب احسانی، قم: دارالکتاب، 1381، چ اول، صص263-267.
{{پایان}}
 
{{پایان}}
== پرسش مستقیم ==
* [[دجال که خروجش از نشانه‌های غیرحتمی ظهور است کیست؟ (پرسش)]]
 
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان خروج دجال}}


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{:فرهنگنامه مهدویت (نمایه)}}
{{مدخل وابسته}}
* [[خر دجال]]
* [[خروج دجال]]
* [[طول عمر دجال]]
* [[ظهور دجال]]
* [[علامات خروج دجال]]
* [[فتنه دجال]]
* [[قتل دجال]]
* [[مکان خروج دجال]]
* [[نژاد دجال]]
* [[یاران دجال]]
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
*[http://maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=1 دائرة المعارف قرآن کریم، ص ۱۱۴-۱۲۴]
{{منابع}}
* [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']]
# [[پرونده: 136810799.jpg|22px]] [[مهدی لطفی|لطفی، مهدی]]، [[پیامبر و امام مهدی (کتاب)|''' پیامبر و امام مهدی ''']]
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
# [[پرونده:151898.jpg|22px]] [[نجم‌الدین طبسی|طبسی، نجم‌الدین]]، [[تا ظهور ج۱ (کتاب)|'''تا ظهور''']]
* [[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']].
# [[پرونده:Dadghostar.jpg|22px]] [[ابراهیم امینی|امینی، ابراهیم]]، [[دادگستر جهان (کتاب)|'''دادگستر جهان''']]
==پانویس==
# [[پرونده:152008.jpg|22px]] [[محمد محمدی اشتهاردی|محمدی اشتهاردی، محمد]]، [[حضرت مهدی فروغ تابان ولایت (کتاب)|'''حضرت مهدی فروغ تابان ولایت''']]
{{پانویس2}}
# [[پرونده:3694G001.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|'''پرسمان مهدویت''']]
# [[پرونده:13681062.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۲''']]
# [[پرونده:1368298.jpg|22px]] [[علی رضا رجالی تهرانی|رجالی تهرانی، علی رضا]]، [[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|'''یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان''']]
# [[پرونده:13681080.jpg|22px]] [[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده، مهدی]]، [[نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)|'''نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار''']]
# [[پرونده:13681057.jpg|22px]] [[سید جعفر موسوی‌نسب|موسوی‌نسب، سید جعفر]]، [[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|'''دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان''']]
# [[پرونده:13681082.jpg|22px]] [[علی رضا رمضانیان|رمضانیان، علی رضا]]، [[شرایط و علائم حتمی ظهور (کتاب)|'''شرایط و علائم حتمی ظهور''']]
# [[پرونده:10605600800.jpg|22px]] [[رحیم کارگر|کارگر، رحیم]]، [[مهدویت دوران ظهور (کتاب)|'''مهدویت دوران ظهور''']]
# [[پرونده:13681130.jpg|22px]] [[اسماعیل اسماعیلی|اسماعیلی، اسماعیل]]، [[بررسی نشانه‌های ظهور (مقاله)|'''بررسی نشانه‌های ظهور''']]
# [[پرونده:151863.jpg|22px]] [[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|'''امید فردا''']]
# [[پرونده:136857.jpg|22px]] [[علی ‎اصغر رضوانی|رضوانی، علی ‎اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|'''موعودشناسی و پاسخ به شبهات''']]
# [[پرونده:151872.jpg|22px]] [[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|'''از امام مهدی بیشتر بدانیم''']]
# [[پرونده:1403.jpg|22px]] نویسندگان کتاب؛ [[آفتاب مهر (کتاب)|'''آفتاب مهر''']]
# [[پرونده:1368142.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|'''درسنامه امام‌شناسی''']]
{{پایان منابع}}


==پیوند به بیرون==
== پانویس ==
{{پانویس}}


{{امام مهدی}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:مدخل مرتبط با امام مهدی]]
[[رده:مدخل‌های اصلی دانشنامه]]
[[رده:معصوم]]
[[رده:امام مهدی]]
[[رده:مدخل موعودنامه]]
[[رده:مدخل موعودنامه]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
[[رده:نشانه‌های غیرحتمی ظهور]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۱۲

دجال

از علائم غیرحتمی ظهور، خروج دجال است. دجال در لغت به معنای دروغگو، کسی که حق و باطل را با هم مخلوط می‌‌کند آمده است. لذا هر شخص یا جریانی که موجب گمراهی مردم بشود دجال شمرده می‌شود اما نزدیک به ظهور حضرت مهدی (ع) شخصی پیدا می‌شود که در حقه‌بازی و دروغ‌گویی به تمام دجال‌های گذشته برتری دارد. او آن‌چنان جلوه می‌دهد و رفتار می‌کند که مردم فکر می‌کنند آسمان و زمین در اختیار اوست. او خوب را بد، بد را خوب، بهشت را جهنم و جهنم را بهشت معرفی می‌کند.

مقدمه

خروج دجال در حدیث‌ها و متون دینی شیعه و سنّی، از نشانه‌های ظهور شمرده شده است. در روایت‌هایی، مردم را از گرفتار شدن در دام‌های او هشدار داده‌اند و برای او ویژگی‌هایی آمده است. او در سال قحطی و سختی، خروج خواهد کرد. یک چشم در وسط پیشانی‌اش دارد که چون ستاره صبح درخشنده باشد و با صدای خود به آواز بلند به گونه‌ای که همه آفریدگان میان شرق و غرب، صدایش را بشنوند، ندا میدهد که به سوی من آیید که منم خدایی که همه چیز را آفریده است. در روز نخست، هفتاد هزار نفر از ساحران جن و انس و ابلیس پیرامون او گرد می‌آیند. تمام خوردنی و نوشیدنی‌ها با او خواهد بود... پس بر الاغ سوار می‌شود و شیطان‌ها با آلت‌های لهو و موسیقی با وی همراه میشوند. زنا و لواط و دیگر محرمات را حلال می‌کند، به گونه‌ای که انواع فسق و فجور و بی‌عفتی، زمین را مسخّر می‌کند. کسی که عیسی بن مریم پشت سر وی نماز خواهد خواند، او را از میان خواهد برد[۱].

در میان دو چشم وی نوشته شده که او کافر است و هر کس که از عمل دجال بیزار باشد، آن را می‌خواند [۲]. سرعتش چون سرعت باران در هوای توفانی است. به سوی قومی می‌آید و آنها را به خود دعوت می‌کند که آنها او را تکذیب می‌کنند. دجال باز می‌گردد و اموال آن قوم از میان می‌رود و صبح می‌کنند، در حالی که هیچ مالی ندارند. پس دوباره به سوی آن قوم می‌آید. آن قوم او را تصدیق می‌کنند و به او می‌پیوندند. به آسمان امر می‌کند باران بباراند و به زمین امر می‌کند گیاه برویاند، به امرش، خرابه، گنج‌های پنهان خود را ظاهر می‌کند...[۳].

در اینجا باید به دو نکته توجه کنیم:

  1. بیشتر مطالب و صفت‌هایی که درباره دجال آورده شده، مربوط به مصادر اهل سنت است و در مصادر اولیه شیعه جز مطلب اندکی به چشم نمی‌خورد، ولی حدیث‌های نقل شده در مصادر عامه و در وصف دجال از حد شمارش فزون است[۴].
  2. اصل داستان خروج دجال در آخرالزمان را نمی‌توان انکار کرد، ولی باید توجه داشت که آیا دجال، فرد مشخصی است که در آخرالزمان برای گمراهی مردم خروج می‌کند یا این سخنان کنایه از نوعی فرهنگ و ایدئولوژی است که سبب انحراف مردم از دین و گرایش آنان به فساد و تباهی می‌شود.

صفت‌ها و نشانه‌هایی که برای دجال آمده، به تعبیرهای نمادین و کنایه‌ای بی‌شباهت نیست که صفت‌هایی از نظام فرهنگی، روحی و اقتصادی ضد انسانی و اسلامی حکایت می‌کند که در آخرالزمان حاکم می‌شود. برخی اندیشمندان اسلامی نظریه دوم را باور دارند[۵][۶].

معنای دجال

یکی از علایم ظهور امام زمان (ع) که در بعضی روایات از نشانه‏‌های حتمی شمرده شده، خروج شخصی به نام دجال است[۷]. وی یک طاغوت پرتزویر و حیله‌‏گر است که عدّه بسیاری را به دنبال خود می‌‏‏کشد[۸].

دجال در لغت[۹] از ریشۀ "دجل" به معنای دروغگو، حیله‌گر و کسی که حق و باطل را با هم مخلوط می‌‌کند آمده است[۱۰]. تاریخچه دجال به قبل از اسلام برمی‌‌‌گردد در کتاب انجیل دجال به معانی دروغگو و گمراه‌‌‌کننده آمده است[۱۱]. اما برخی از اهل سنت معتقدند دجال به عنوان نشانۀ ظهور نیست و تنها یک پدیده آخر الزمانی و از نشانه‌های برپایی قیامت است[۱۲]. البته اشکالی ندارد که رخدادهایی چون خروج دجال هم نشانۀ ظهور باشند و هم نشانۀ قیامت؛ بدین معنی که این رخداد پیش از ظهور و در دوره غیبت واقع گردد[۱۳].

دو احتمال درباره دجال

دو احتمال در مورد دجال وجود دارد:

شخص بودن دجال

با توجه به معنای لغوی دجال، مقصود از آن فرد است لکن نام شخصی معینی نیست، بلکه هر کسی که با ادعاهای پوچ و بی‌اساس و با تمسک به انواع اسباب حیله‌گری و نیرنگ، در صدد فریب مردم باشد، دجال است[۱۴]. لذا پیامبر اکرم (ص) در حدیثی فرمودند[۱۵]: "هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت من نیز شما را بر حذر می‌دارم".

بر این اساس، دجال‌ها، متعدد خواهند بود. از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است[۱۶]: «پیش از خروج دجال، بیش از هفتاد دجال، خروج خواهد کرد». بنابراین احتمال، در حقیقت قضیه دجال، نشانۀ این مطلب است که در آستانۀ انقلاب امام مهدی (ع)، افراد فریب‌کار و حیله‌گری ویژه‌ای، برای نگهداشتن فرهنگ و نظام جاهلی، همه تلاش خود را به کار می‌گیرند[۱۷].

لکن ممکن است گفته شود در آخر الزمان و نزدیک ظهور حضرت صاحب الامر (ع) شخصی پیدا خواهد شد که در دروغگویی و حقه‌بازی سرآمد اقرانش می‌باشد و در دروغگویی بر تمام دجال‌های گذشته برتری دارد، با ادعاهای پوچش گروهی را گمراه می‌کند. در دروغگویی کارش به جایی می‌رسد که کارهای خوب را بد و کارهای بد را خوب معرفی می‌کند. بهشت را جهنم و جهنم را بهشت جلوه می‌دهد. لکن کفرش بر هر بی‌سواد و باسوادی واضح است[۱۸].

به عبارتی دیگر می‌‌توان گفت: بر این اساس دو نوع دجّال وجود دارد، یکی همان دجّال حقیقی و واقعی که پس از همۀ "دجّال"‌ها می‌آید و دیگری گروهی شیاد و دروغگویند که دست به فریبکاری، تحمیق و گمراهی مردم می‌زنند[۱۹].

کسانی که قائلند دجال عنوان یک شخص است به روایت امیرالمؤمنین (ع) هم استناد می‌‌کنند[۲۰]: «اصبغ بن نباته روزی از امیرالمؤمنین پرسید: یا امیرالمؤمنین! دجال کیست؟ حضرت فرمود: «دجال کسی است که تصدیق‌کننده او شقی است و تکذیب‌کننده او سعید. از اصفهان بیرون آید، چشم راست ندارد و چشم چپش در پیشانی است مانند ستاره سرخ، لفظ کافر در زیر آن نقش، بر خری سرخ‌رنگ سوار، طی ارض به سرعت نماید، به هر چشمه که قدمش برسد آن چشمه بر زمین فرو رود و اکثر تابعان او از اولاد زنا باشند و یهودیان و آن ملعون با آنکه طعام خورد و در بازارها گردد به آواز بلندی که همه جا رسد "أنا ربکم الأعلی" گوید. بقیة الله در حوالی شام بر عقبه‌ای که آن را "فیق" خوانند در ساعت سیم در روز جمعه او را به قتل آورد».[۲۱]

دجال نماد کفر جهانی

دجال، کنایه از کفر جهانی و سیطرۀ فرهنگ مادی بر همه جهان باشد. استکبار، با ظاهری فریبنده و با قدرت مادی و صنعتی عظیمی که در اختیار دارد، سعی می‌کند مردم را فریب دهد و مرعوب قدرت و ظاهر فریبنده خود کند. بر این اساس، اینکه پیامبران، امت‌های خود را از فتنه دجال بیم داده‌اند؛ به این معناست که آنان را از افتادن به دام مادیت و ورطۀ حاکمیت طاغوت و استکبار جهانی برحذر داشته‌اند[۲۲].

برخی معتقدند مفهوم دجال، سمبل پیچیده‌ترین و خطرناک‌ترین دشمن اسلام و خدا و توصیف نمودن جهان‌بینی ماتریالیستی غرب است[۲۳][۲۴].

اوصاف دجال

در روایات برای دجال صفات گوناگون و عجیبی ذکر شده است مانند:

  1. نام و نسب او: از دیدگاه بعضی عامه دجال، همان صائد بن صید است. علامه مجلسی دربارۀ دجال می‌گوید: اهل سنت اختلاف کرده‌اند که آیا دجال همان صائد بن صید است یا غیر او؟ عده‌ای گفته‌اند: صائد بن صید توبه کرد و در مدینه از دنیا رفت. و از حضرت علی (ع) نقل کرده‌اند که این شخص، دجال نیست؛ ولی بنا به نقل عده‌ای دیگر، صائد بن صید همان دجال است[۲۵]. لکن دلیل معتبری نداریم که صائد بن صید، دجال موعود و از زمان رسول خدا تا حال زنده باشد[۲۶].
  2. خصوصیات فردی او: امیر المؤمنین (ع) می‌‏‏فرماید[۲۷]: «او چشم راست ندارد و چشم دیگرش در پیشانی اوست و مانند ستاره صبح می‌‏‏درخشد، چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. وی در یک قحطی سختی می‌‏‏آید و بر الاغ سفیدی سوار است..»[۲۸].

در مجموع می‌‌توان گفت اصل قضیه دجال به طور اجمال صحت دارد ولی تعریفات و توصیفاتی که درباره‌اش شده است مدرک قابل اعتمادی ندارد[۲۹].

منابع وابسته

کتب مستقل درباره دجال

  1. 100 سؤال حول الدجال، حیدر کامل، بیروت: دارالمحجـة البیضاء، چ اول.
  2. الفتن (کتاب)، ابی علی حنبل بن اسحاق شیبانی، بیروت: دارالشائر الإسلامیه، 1419ق، چ اول.
  3. المسیح الدجال و معرکة هرمجدون، هشام محمد ابوحاکمه، عمان: دارالاسراء، 2001 م، چ اول.
  4. دجال افسانه یا واقعیت، مهناز شفائی، تهران: الف، 1374، چ اول.
  5. عصر المسیح الدجال، هشام کمال عبد الحمید، قاهره: مرکز العربیه، 1999م، چ اول.
  6. المسیح الدجال حقیقة لا خیال، عبداللطیف عاشور، قاهره: مکتبـة القرآن، [بی‌تا]، چ اول.
  7. المسیح الدجال قراءة سیاسیة فی الاصول الدیانات الکبری، سعید ایوب، قاهره: دارالفتح للأعلام العربی، 1420، چ اول.
  8. المسیح الدجال منبع الکفر و الضلال، عماد‌الدین بن اسماعیل ابن کثیر دمشقی، بیروت: مؤسسة الکتب الثقافیـة، 1419ق، چ اول.

فصول یا صفحاتی از کتاب

  1. 500 سؤال حول الإمام المهدی، ماجد ناصر الزبیدی، بیروت: دارالمحجـة البیضاء، 1425ق، چ اول، صص123-129.
  2. آخرین امام، (ولادت، زندگی و ظهور قائم آل محمد)، حمید قلندری بردسیری، تهران: آفرینه، 1379، چ اول، صص129ـ 134.
  3. ادیان و مهدویت، محمد بهشتی، تهران: مرآتی، 1361، چ اول، صص176-183.
  4. اشراط الساعة الصغری و الکبری، صلاح‌الدین محمود، بیروت: دار الغد الجدید، 2004 م، صص120-149.
  5. الإذاعة لما کان و ما یکون بین یدی الساعة، ابی الطیب محمد صدیق خان بن حسن بن علی بن لطف الله حسینی بخاری قنوجی، بیروت: دار ابن حزم، 1421ق، چ اول، صص188-197.
  6. الجفر و الفتن و أشراط الساعة، عکاشـة عبدالمنان الطیبی، بیروت: دارالیوسف، [بی‌تا]، چ اول، صص80-83.
  7. الحتمیات من علائم الظهور، فاروق الموسوی، قم: مؤسسـة السبطین العالمیـة، 1427 ق، چ اول، صص294-314.
  8. الدر المنتظم فی السر الاعظم، شیخ کمال‌الدین محمد بن طلعه شافعی، بیروت: دارالهدی، 1425ق، اول صص 67-79.
  9. الرجعة، محمد مؤمن بن دوست محمد حسینی استرآبادی، قم: دارالاعتصام، 1417ق، چ اول، صص175-181.
  10. العبقری الحسان فی أحوال مولانا صاحب الزمان، ج2، علی اکبر نهاوندی، تهران: دبستانی، [بی‌تا]، چ اول، صص43-50.
  11. العد التنازلی فی علائم ظهور المهدی، عباس تبریزیان، تهران: سیدالشهداء، 1383، چ اول، صص549-557.
  12. الفتن، ابی عبدالله نعیم بن حماد المروزی، بیروت: ‌دارالفکر للطباعـة و النشر و التوزیع، 1424ق، چ اول، صص 315-345.
  13. الفتن و الملاحم الواقعه فی آخرالزمان، ابی الفداء اسماعیل بن کثیر الشافعی الدمشقی، دمشق: دار ابن کثیر، 1414ق، چ اول، ص87-171.
  14. المسیح الموعود و المهدی المنتظر، یوسف محمد عمرو، بیروت: دارالمؤرخ العربی، 1430 ق، چ اول، صص 175-180.
  15. المفاجاة بشراک یا قدس، محمد عیسی داوود، [بی‌جا]: مدبولی الصغیر، 2001 م، چ اول، صص419-435، 552-561.
  16. الملاحم و الفتن، ابن طاووس، تهران: اسلامیه، [بی‌تا]، چ اول، صص64-68، 144-146.
  17. الملاحم یا علائم ظهور حضرت مهدی، محمد حسین همدانی طاوئی، تهران: کتابخانة صدر، [بی‌تا]، چ اول، صص30-32.
  18. الممهدون للمهدی، (دراسه فی السیاسة العصر ظهور (کتاب))، علی کورانی، قم:‌ مرکز نشر مکتب الاعلام الاسلامی، 1405ق، چ اول، صص28-30.
  19. النهایة فی الفتن و الملاحم، الجزء الاول، اسماعیل بن کثیر القرشی الدمشقی، بیروت: دارالمعرفـة، 1420ق، چ اول، صص75-141.
  20. الیوم الآخر فی ظلال القرآن، احمد فائز، بیروت: مؤسسـة‌الرسالـة، 1421ق، چ دوم، صص107-123.
  21. الیوم الآخر و نهایة الزمان، خالد صنادیقی، دمشق، دار علاء الدین، 2001 م، چ اول، صص100-113.
  22. جهان در سیطرة صاحب‌الزمان، محمد رضا قاسمی، مشهد: الف، [بی‌تا]، چ اول، صص141-166.
  23. چشم به راه مهدی، جمعی از نویسندگان مجلة حوزه، قم: حوزة علمیة قم، 1378، چ دوم، صص289-296.
  24. چهرة درخشان امام زمان، جلد دوم و سوم، علی حائری یزدی، مترجم: محمد جواد مرعشی نجفی، قم: فراهانی، 1401ق، چ اول، صص184 ـ 200.
  25. حضرت مهدی از ظهور تا پیروزی، حسین تقوی، قم: نورالاصفیاء، 1381، اول، صص316-327.
  26. حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، محمد محمدی اشتهاردی، قم: جمکران، 1380، چ ششم، صص102-106.
  27. حکومت جهانی مهدی، ناصر مکارم شیرازی، قم: نسل جوان، 1380، چ11، صص171-180.
  28. حکومت عدل‌گستر در دست مهدی منتظر، حسین حیدری کاشانی، تهران: اندیشه، 1362، چ اول، صص172-175.
  29. حیاة الامام المحمد المهدی، باقر شریف القرشی، نجف:‌ فرزند مؤلف، 1471 ق، چ اول، صص263-271.
  30. خصائص المهدی یا ویژگی‌های حضرت مهدی، محمد راجی قمی، تهران: مؤلف،1381، اول، 290-292.
  31. دادگستر جهان، ابراهیم امینی، تهران: دارالفکر 1352، چ چهارم، صص343-350.
  32. دارالسلام در احوالات حضرت مهدی و علایم ظهور، محمود عراقی میثمی، قم: ‌ایران رنگین، 1380، چ اول، صص633-642.
  33. در انتظار خورشید ولایت، عبدالرحمن انصاری، قم: انصار المهدی(ع)، 1373، دوم، ‌ صص112-117.
  34. در مسیر نور تا خورشید، رجبعلی مظلومی، [بی‌جا]: مکتب امام(ع) 1366، چ اول، صص513-521.
  35. دولة الامام المهدی و عصر الظهور، شیخ کاظم المصباح، بیروت: دارالکاتب العربی، 2008 م، صص142-151.
  36. دولة المهدی یا حکومت امام زمان، محمد حسینی بهارانچی، اصفهان: مؤلف، 1381، چ اول، صص 403-412.
  37. رخسار آفتاب، مجتبی غیوری، قم: مهدیه، 1380، چ اول، صص79-82.
  38. روزگار رهایی، ج2، کامل سلیمان، مترجم: ‌علی اکبر مهدی پور، تهران: آفاق، 1371، چ دوم، صص1142-1159.
  39. زندگانی خاتم اوصیاء امام مهدی، باقر شریف القرشی، مترجم:‌ ابوالفضل اسلامی، قم: مؤسسة نشر فقاهت، 1377، چ دوم، صص 298-306.
  40. صحیح اشراط الساعة، مصطفی ابونصر شبلی، بیروت: مکتبـة السوادی للتوزیع، 1423ق، چ دوم، صص201-242.
  41. طلوع آفتاب مهدی، جمعی از نویسندگان، تهران: الغدیر، 1401ق، چ اول، صص206-212، 220-223، 760-764
  42. عبر امة الاسلام و تنبؤات نهایة العالم، بیروت، دارالیوسف، 2002 م، چ اول، صص65-74.
  43. عدل منتظر، تهران: ستاد برگزاری جشن‌های میلاد حضرت مهدی(ع)، 1304، چ اول، صص183-190.
  44. عقد الدرر فی اخبار المنتظر، یوسف بن علی بن عبدالعزیز مقدسی شافعی، بیروت: دارالکتب عربی، 1418ق، چ اول، صص 179-208.
  45. علامات القیامة الکبری من بعثه النبی حتی نزول عیسی، عبدالله حجاج، قاهره: مکتبـة التراث الاسلامی، 1407ق، چ اول، صص93-130.
  46. علامات قیامت به روایت اهل سنت، عاشق الهی بلند شهری؛ غلام محمد سربازی، زاهدان: صدیقی، 1381، چ اول، صص79-94.
  47. علامات یوم القیامه، الحافظ القرطبی، [بی‌جا]:‌ المکتبـة التوفیقیـة، [بی‌تا]، چ اول، صص54-84.
  48. علائم آخرالزمان در ادیان و ملل مختلف، مریم امجدی، تهران:‌ امیر، 1382، چ اول، صص66-70.
  49. فتن فی عصر الظهور الشریف، عبدالحلیم الغزی، بیروت: مکتبـة الفردوس، 1424 ق، چ اول، صص352-359، 463-476.
  50. فرهنگ موعود، حسین کریمشاهی بیدگلی، قم:‌ ناصر، 1367، چ اول، ذیل موضوعات، دجال، صائدبن صید، کناسه و یهودیه.
  51. فرهنگنامه مهدویت، خدامراد سیلیمان، تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(ع)، 1383، چ اول، ذیل موضوعات: خروج دجال، دجال و صائدبن صید.
  52. قصة النهایة و علامات الساعة الصغری و الکبری، محمد عمار، کویت: مکتبـة ابن کثیر، 1423ق، چ اول، صص158-175.
  53. کتاب الرجعه، احمد بن زین الدین الاحسایی، بیروت: الدار العالمیـ[، 1414 ق، چ اول، صص62-72.
  54. کشف الحق، (اربعین خاتون آبادی (کتاب))، محمد صادق خاتون آبادی، تهران: مؤسسـة الامام المهدی (بنیاد بعثت)، 1361، چ اول، صص190-201.
  55. کمال‌الدین و تمام النعمه، ج 2، شیخ صدوق، مترجم: آیت‌الله کمره‌ای، تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1397 ق، چ2، صص205-212.
  56. ما قبل نهایة التاریخ ظهور المهدی المنتظر، جعفر عتریسی، بیروت: دارالمحجة البیضاء، 1423 ق، چ اول، صص311-365.
  57. مژدة ظهور، ج2، سلیمان مدنی تنکابنی، قم: مؤلف، 1383، چ اول، صص70-72، 162-164.
  58. مصلح جهانی و مهدی موعود از دیدگاه اهل سنت، هادی خسروشاهی، تهران: اطلاعات، 1374، چ2، صص205-213.
  59. مصلح غیبی، حسن ابطحی، قم: بطحا، 1380، چ1، صص258-261.
  60. مع المهدی المنتظر فی دراسة مقارنة بین الفکر الشیعی و السنی، مهدی حمد الفتلاوی، بیروت: الدار الاسلامیـ[، 1421، چ2، صص104-109.
  61. معجم احادیث الامام المهدی، ج1، 2، 3 و4:‌ احادیث النبی(ص)، زیر نظر: علی کورانی، قم: مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1411ق، چ اول، صص33، 88-92.
  62. معجم الملاحم و الفتن، الجز الثانی، محمود بن سید مهدی الموسوی الده سرخی الاصفهانی، [بی‌جا]:‌ مؤلف، 1420 ق، چ اول، صص196-239.
  63. ملاقات با طاووس بهشت حضرت مهدی، رحمت‌الله ابراهیمی، قم، مشهور، 1381، چ اول، صص84-85، 110-118.
  64. منتخب‌الأثر فی الإمام الثانی عشر، ج3، لطف‌الله صافی گلپایگانی، قم: سلمان فارسی،1422ق، چ اول، صص103-112، 162-164، 276-305.
  65. منقذ البشریة، ابراهیم امینی، بیروت: دارالهادی، 1413ق، اول، صص210-215.
  66. مه عاشق‌کش، (حضرت مهدی در آینة پرسش و پاسخ (کتاب))، علی دژاکام، تهران: معارف، 1383، چ اول، صص133-135.
  67. مهدی انقلابی بزرگ، ناصر مکارم شیرازی، قم: ‌هدف، 1398 ق، چ اول، صص192-202.
  68. مهدی تجسم امید و نجات، عزیزالله حیدری شاهرودی، قم: جمکران، 1380، چ اول، صص89-93، 251.
  69. مهدی موعود، (ترجمة‌ جلد سیزدهم بحارالانوار)، محمد باقر مجلسی، مترجم: علی دوانی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1380ق، چ چهاردهم، صص964-977.
  70. مهدی موعود صاحب‌الزمان و مخالفان، هاشم دل خوشنواز، تهران: رشیدی، 2536 شاهنشاهی، چ اول، صص129-133.
  71. مهدی موعود قرآن، علیرضا رجالی تهرانی، قم: خادم الرضا، 1383، چ ششم، صص121-125.
  72. موسوعة احادیث امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، (ماروی عنه حول الامام المهدی)، قم: الهیئة العلمیة فی مؤسسة نهج البلاغه، 1416ق، چ اول، صص231-239.
  73. موعودنامه، مجتبی تونه‌ای، قم: مشهور، 1383، چ اول، ذیل موضوعات: خروج دجال، دجال، صائدبن صید، عذاب دجال.
  74. نورالانوار، علی اصغر بروجردی، تهران، چاپخانة برادران کتابچی، 1347، چ اول، صص120-134.
  75. یوسف زهرا یا مهدی صاحب‌الزمان، ابوطالب احسانی، قم: دارالکتاب، 1381، چ اول، صص263-267.

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

  1. دجال که خروجش از نشانه‌های غیرحتمی ظهور است کیست؟ (پرسش)  
    1. نام دجال چیست؟ (پرسش)
    2. لقب دجال چیست؟ (پرسش)
    3. نسب دجال چیست؟ (پرسش)
    4. کنیه دجال چیست؟ (پرسش)
    5. آیا دجال نماد است یا به یک شخصیت انسانی اشاره دارد؟ (پرسش)  
      1. دلایل شخص معین بودن دجال چیست؟ (پرسش)  
      2. دلایل نماد و سمبل بودن دجال چیست؟ (پرسش)  
  2. معنا و مفهوم دجال چیست؟ (پرسش)
  3. تعبیر مسیخ دجال به چه معناست؟ (پرسش)
  4. چرا دجال مسیح نامیده شده است؟ (پرسش)
  5. چرا لقب مسیح به عیسی بن مریم داده شده است؟ (پرسش)
  6. ویژگی‌ها و اوصاف مسیح چیست؟ (پرسش)
  7. بهترین امت‌ها و آنکه به زودی با دجال پیکار خواهد کرد کیست؟ (پرسش)
  8. چه تفاوتی میان دو اسم مسیح و دجال وجود دارد؟ (پرسش)
  9. دجال در منابع شیعی و سنی چگونه بیان شده است؟ (پرسش)
  10. یک چشم بودن دجال به چه معناست؟ (پرسش)
  11. آیا دجال همان سفیانی است؟ (پرسش)
  12. خروج دجال در چه زمان و مکانی خواهد بود؟ (پرسش)
  13. چه ارتباطی بین دجال و فتح قسطنطنیه وجود دارد؟ (پرسش)
  14. چه ارتباطی میان دجال و اشراط الساعة وجود دارد؟ (پرسش)
  15. خروج دجال چه ارتباطی با رویداد آخر الزمان و ظهور دارد؟ (پرسش)
  16. هشدار پیامبران درباره خروج دجال چیست؟ (پرسش)
  17. اولین سرزمینی که دجال وارد آن می‌شود کجاست؟ (پرسش)
  18. چه کسانی از دجال پیروی می‌کنند و چه سرنوشتی در انتظار آنان است؟ (پرسش)
  19. صفات و ویژگی‌های یاران دجال چیست؟ (پرسش)
  20. آیا پیش از ظهور دجال آسمان نمی‌بارد؟ (پرسش)
  21. نشانه خروج دجال چیست؟ (پرسش)
  22. چند دروغگو پیش از ظهور دجال ظهور خواهند کرد؟ (پرسش)
  23. چگونه نسبت به فتنه دجال هشدار داده شده است؟ (پرسش)
  24. ویژگی‌های جسمانی دجال چیست؟ (پرسش)
  25. چه ویژگی‌های برای دجال شمرده‌ شده است؟ (پرسش)
  26. وضعیت مردم در زمان خروج دجال چگونه است؟ (پرسش)
  27. پناهگاه مسلمانان هنگام خروج دجال کجاست؟ (پرسش)
  28. مدت اقامت دجال در زمین چقدر است؟ (پرسش)
  29. آیا یهودیان دجال را از نژاد خود می‌دانند؟ (پرسش)
  30. آیا امکان دارد در زمان‌های مختلف دجال‌های متعددی وجود داشته باشد؟ (پرسش)
  31. مقصود از خروج دجال که از نشانه‌های ظهور به حساب آمده چیست؟ (پرسش)
  32. آیا دجال واقعا به جنگ با امام مهدی خواهد پرداخت؟ (پرسش)
  33. از آن‏جا که دجال قبل از امام مهدی می‏آید آیا می‏توانیم به سخنان او گوش دهیم؟ (پرسش)
  34. در روایات چه صفاتی برای دجال بیان شده است؟ (پرسش)
  35. نظر مهدی‌پژوهان معاصر درباره دجال چیست؟ (پرسش)
  36. حضرت عیسی در کجا دجال را به هلاکت می‌رساند؟ (پرسش)
  37. دجال در اندیشه مسیحیت چگونه معرفی شده است؟ (پرسش)
  38. سرانجام دجال چیست؟ (پرسش)

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. کفایة المهتدی، ص۶۶۹ (به اختصار).
  2. سنن ترمذی، ج۴، ص۱۰۱، ح۲۲۴۲.
  3. سنن ترمذی، ج۴، ص۱۰۴، ح۲۲۴۷.
  4. تاریخ الغیبة الکبری، ص۵۱۱.
  5. نک: تاریخ الغیبة الکبری، ص۵۱۱–۵۱۷؛ سید محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۲ ه. ق، ص۱۳۹ به بعد؛ آخرین امید، ص۳۲۶.
  6. لطفی، مهدی، پیامبر و امام مهدی، ص۴۴- ۴۶.
  7. ر. ک: رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۶؛ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۷؛ آفتاب مهر، ج ۱، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۷؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۱۸۵.
  8. ر.ک: رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۶؛ محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۶۹ ـ ۷۰.
  9. لسان العرب، ج ۱۱، ص ۲۳۶، فرهنگ ابجدی، ج ۱، ص ۳۸۶
  10. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰؛ رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۶۲ ـ ۶۳؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۱۸۵.
  11. ر.ک: موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۴۵ ـ ۴۹؛ کارگر، رحیم؛ مهدویت دوران ظهور، ص ۲۶ ـ ۳۰؛ آفتاب مهر، ج ۱، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۷؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۹؛ محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۶۹ ـ ۷۰.
  12. ر.ک: باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص ۸۷ ـ ۸۹؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۴۵ ـ ۴۹؛ کارگر، رحیم؛ مهدویت دوران ظهور، ص ۲۶ ـ ۳۰.
  13. ر.ک: اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۶.
  14. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰؛ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۷؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۹؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۶؛ باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص ۸۷ ـ ۸۹؛ آفتاب مهر، ج ۱، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۷.
  15. صحیح ترمذی، باب ما جاء فی الدجال، ص ۴۲: «"إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ نَبِیٌ بَعْدَ نُوحٍ إِلاَّ وَ قَدْ أَنْذَرَ قَومَهُ الدَّجَّالَ وَ إِنِّی أُنْذَرکُمُوهُ"»
  16. کنزالعمال، ج ۱۴، ص ۲۰۰: «یکون قبل خروج الدجال نیف علی سبعین رجالا»
  17. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰؛ کارگر، رحیم؛ مهدویت دوران ظهور، ص ۲۶ ـ ۳۰.
  18. ر.ک: امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۷؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۹؛ رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۶۲ ـ ۶۳؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۶.
  19. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۹.
  20. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۳: «:فَقَامَ إِلَیْهِ الْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَنِ الدَّجَّالُ فَقَالَ أَلَا إِنَّ الدَّجَّالَ صَائِدُ بْنُ الصَّیْدِ فَالشَّقِیُّ مَنْ صَدَّقَهُ وَ السَّعِیدُ مَنْ کَذَّبَهُ یَخْرُجُ مِنْ‏ بَلْدَةٍ یُقَالُ لَهَا أَصْبَهَانُ مِنْ قَرْیَةٍ تُعْرَفُ بِالْیَهُودِیَّةِ عَیْنُهُ الْیُمْنَی مَمْسُوحَةٌ وَ الْأُخْرَی فِی جَبْهَتِهِ تُضِی‏ءُ کَأَنَّهَا کَوْکَبُ الصُّبْحِ فِیهَا عَلَقَةٌ کَأَنَّهَا مَمْزُوجَةٌ بِالدَّمِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ مَکْتُوبٌ کَافِرٌ یَقْرَأْهُ کُلُّ کَاتِبٍ وَ أُمِّیٍّ یَخُوضُ الْبِحَارَ وَ تَسِیرُ مَعَهُ الشَّمْسُ بَیْنَ یَدَیْهِ جَبَلٌ مِنْ دُخَانٍ وَ خَلْفَهُ جَبَلٌ أَبْیَضُ یَرَی النَّاسُ أَنَّهُ طَعَامٌ یَخْرُجُ فِی قَحْطٍ شَدِیدٍ تَحْتَهُ حِمَارٌ أَقْمَرُ"»
  21. ر.ک: علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص ۴۱ و ۴۲؛ رحیمی، عباس، امید فردا، ص ۴۲.
  22. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰؛ کارگر، رحیم؛ مهدویت دوران ظهور، ص ۲۶ ـ ۳۰؛ اسماعیلی، اسماعیل، بررسی نشانه‌های ظهور، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۶؛ پژوهشگران مرکز فرهنگی تبلیغی آینده سازان، پرسمان نوجوان، ص ۳۰ ـ ۳۱.
  23. نشانه‌های یار و چکامه انتظار، مهدی علی‌زاده، ص۶۷، به نقل از موسوعه امام مهدی، سید محمد صدر.
  24. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص۲۲۸.
  25. ر.ک: طبسی، نجم الدین، تاظهور، ج ۱، ص ۳۶۰؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۶.
  26. ر.ک: امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۷.
  27. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۳: «"عَیْنُهُ الْیُمْنَی مَمْسُوحَةٌ وَ الْأُخْرَی فِی جَبْهَتِهِ تُضِی‏ءُ کَأَنَّهَا کَوْکَبُ الصُّبْحِ فِیهَا عَلَقَةٌ کَأَنَّهَا مَمْزُوجَةٌ بِالدَّمِ... یَخْرُجُ فِی قَحْطٍ شَدِیدٍ تَحْتَهُ حِمَارٌ أَقْمَرُ"»
  28. ر.ک: رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۸۴ ـ ۱۸۶؛ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۲۲۴ـ ۲۲۷.
  29. ر.ک: موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج ۲، ص ۴۵ ـ ۴۹.