شاخص‌های هویت اسلامی در جامعه نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'بت پرستی' به 'بت‌پرستی')
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{سیره معصوم}}
{{سیره معصوم}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*جامعه‌ای که [[رسول خدا]]{{صل}} در آن برانگیخته شد، جامعه‌ای یکپارچه نبود، بلکه از [[قبایل]]، گروه‌های پراکنده‌ای شکل گرفته بود. نبود [[دولت]] مرکزی و نبود [[دین]] واحد سبب شده بود که آنها هیچ گونه وجه هویتی<ref>هویت، یعنی آن‌چه باعث شناسایی شخص باشد. (محمد معین، فرهنگ فارسی، ج ۴، ص ۵۱۰۷) هویت در معنای اجتماعی، آن ساختار و یا قالبی است که باعث شناسایی جامعه می‌شود.</ref> مشترکی نداشته باشند و ‌به این [[دلیل]]، بخش مهمی از حیات [[سیاسی]] – [[اجتماعی]] آنها در [[جنگ]] با یکدیگر سپری می‌شد؛ اما با تلاش [[رسول خدا]]{{صل}} این [[جامعه]] پراکنده به جامعه‌ای یکدست با [[هویت اسلامی]] تبدیل شد که در ادامه به شاخصه‌های آن اشاره می‌شود:
* جامعه‌ای که [[رسول خدا]] {{صل}} در آن برانگیخته شد، جامعه‌ای یکپارچه نبود، بلکه از [[قبایل]]، گروه‌های پراکنده‌ای شکل گرفته بود. نبود [[دولت]] مرکزی و نبود [[دین]] واحد سبب شده بود که آنها هیچ گونه وجه هویتی<ref>هویت، یعنی آن‌چه باعث شناسایی شخص باشد. (محمد معین، فرهنگ فارسی، ج ۴، ص ۵۱۰۷) هویت در معنای اجتماعی، آن ساختار و یا قالبی است که باعث شناسایی جامعه می‌شود.</ref> مشترکی نداشته باشند و ‌به این [[دلیل]]، بخش مهمی از حیات [[سیاسی]] – [[اجتماعی]] آنها در [[جنگ]] با یکدیگر سپری می‌شد؛ اما با تلاش [[رسول خدا]] {{صل}} این [[جامعه]] پراکنده به جامعه‌ای یکدست با [[هویت اسلامی]] تبدیل شد که در ادامه به شاخصه‌های آن اشاره می‌شود:


==نفی نژادپرستی و قومیت‌گرایی‌==
== نفی نژادپرستی و قومیت‌گرایی‌==
*از شاخص‌های [[هویت]] [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}} نفی نژاد پرستی، قومیت‌گرایی و [[تعصب]] ورزی ناروا و [[ناپسند]] بود؛ زیرا [[اسلام]] به آن [[دلیل]]، مقبول همه [[ملت‌ها]] بود که رنگ نژادی و قومی نداشت. [[خداوند]] در [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۳۹.</ref>.  
* از شاخص‌های [[هویت]] [[جامعه]] [[نبوی]] {{صل}} نفی نژاد پرستی، قومیت‌گرایی و [[تعصب]] ورزی ناروا و [[ناپسند]] بود؛ زیرا [[اسلام]] به آن [[دلیل]]، مقبول همه [[ملت‌ها]] بود که رنگ نژادی و قومی نداشت. [[خداوند]] در [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۳۹.</ref>.  
*[[رسول خدا]]{{صل}} هم با آن [[تبعیض‌ها]] (نژادپرستی، قومیت‌گرایی و [[تعصب]] ناروا) به [[مبارزه]] برخاستند و به تدریج، [[ارزش]] [[تقوا]] را ملاک منصب‌ها و منزلت‌های [[اجتماعی]] معرفی کرده، فرمودند: "[[مردم]]، در [[اسلام]]، برابر‌اند و به یک اندازه، [[فرزند]] [[آدم]] و [[حوا]] هستند. [[عرب]] بر [[عجم]] و [[عجم]] بر [[عرب]] جز به [[پرهیزگاری]] و [[ترس]] از [[خداوند]] [[برتری]] ندارد"<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی،تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۱۰؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۴ و تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۹۳.</ref>. و "[[انسان‌ها]] از روزگار [[آدم]] تاکنون همانند دندانه‌های شانه (برابر) هستند و [[عرب]] بر [[عجم]] و سرخ پوست بر سیاه پوست [[برتری]] ندارد؛ مگر به [[تقوا]]..."<ref>شیخ مفید، الإختصاص، ص ۳۴۱.</ref>. و "هر کس اندکی در دلش [[تعصب]] باشد، [[خداوند]]، [[روز قیامت]] او را با [[اعراب]] [[جاهلیت]] محشور می‌کند"<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۰۸ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۷۱.</ref>. و کسی که به [[عصبیّت]] فرا خواند، از ما نیست و کسی که بر اساس [[عصبیّت]] بجنگد، از ما نیست و کسی که بر اساس [[عصبیّت]] بمیرد، از ما نیست"<ref>ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۵۰۳؛ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۵۱۰؛ عبدالله بن عدی، الکامل، ج ۳، ص ۱۴۶ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۴۶۶.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۳۹-۴۴۰.</ref>.  
* [[رسول خدا]] {{صل}} هم با آن [[تبعیض‌ها]] (نژادپرستی، قومیت‌گرایی و [[تعصب]] ناروا) به [[مبارزه]] برخاستند و به تدریج، [[ارزش]] [[تقوا]] را ملاک منصب‌ها و منزلت‌های [[اجتماعی]] معرفی کرده، فرمودند: "[[مردم]]، در [[اسلام]]، برابر‌اند و به یک اندازه، [[فرزند]] [[آدم]] و [[حوا]] هستند. [[عرب]] بر [[عجم]] و [[عجم]] بر [[عرب]] جز به [[پرهیزگاری]] و [[ترس]] از [[خداوند]] [[برتری]] ندارد"<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۱۰؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۴ و تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۹۳.</ref>. و "[[انسان‌ها]] از روزگار [[آدم]] تاکنون همانند دندانه‌های شانه (برابر) هستند و [[عرب]] بر [[عجم]] و سرخ پوست بر سیاه پوست [[برتری]] ندارد؛ مگر به [[تقوا]]..."<ref>شیخ مفید، الإختصاص، ص ۳۴۱.</ref>. و "هر کس اندکی در دلش [[تعصب]] باشد، [[خداوند]]، [[روز قیامت]] او را با [[اعراب]] [[جاهلیت]] محشور می‌کند"<ref>کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۰۸ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۷۱.</ref>. و کسی که به [[عصبیّت]] فرا خواند، از ما نیست و کسی که بر اساس [[عصبیّت]] بجنگد، از ما نیست و کسی که بر اساس [[عصبیّت]] بمیرد، از ما نیست"<ref>ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۵۰۳؛ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۵۱۰؛ عبدالله بن عدی، الکامل، ج ۳، ص ۱۴۶ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۴۶۶.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۳۹-۴۴۰.</ref>.  
*به همین [[دلیل]]، آن [[حضرت]]، افرادی مانند "[[زید بن حارثه]]" را در سریه‌های متعددی مانند سریه‌های عیص<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۶-۶۷ و محمد بن عمر واقدی، المغازی،‌ ج۲، ص۵۵۳.</ref>، طرف<ref>اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ الطبقات الکبری، ص ۶۷ و المغازی، ج ۲، ص ۵۵۵.</ref>، الجموم<ref>اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷ و الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۶۶.</ref>، حسمی<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ الطبقات الکبری، ص ۶۷ و المغازی، ج ۲، ص ۵۵۵.</ref>، قرده<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۰.</ref>، وادی القری<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷ و الطبقات الکبری، ص ۶۷.</ref> و [[مدین]]<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۳۵.</ref> به [[فرماندهی سپاه]] [[اسلام]] و "بلال حبشی" را برای [[اذان]] گویی [[انتخاب]] کردند<ref>الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۶؛ انساب الاشراف، ص ۲۷۳؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۳۵ و ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۷۰.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} از [[سلمان فارسی]] قدردانی کرد و فرمود: "[[سلمان]] از ما [[اهل بیت]] است"<ref>الطبقات الکبری، ج ۷، ص ۲۳۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۷۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۳، ص ۴۰۰ و السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۰.</ref>. به همین [[دلیل]]، در [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}}، محور نبودن نژاد و [[قوم]] به صورت [[ارزش]] و [[هویت اسلامی]] در آمده بود<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۰-۴۴۱.</ref>.
* به همین [[دلیل]]، آن [[حضرت]]، افرادی مانند "[[زید بن حارثه]]" را در سریه‌های متعددی مانند سریه‌های عیص<ref>طبرسی، اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۶-۶۷ و محمد بن عمر واقدی، المغازی، ‌ ج۲، ص۵۵۳.</ref>، طرف<ref>اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ الطبقات الکبری، ص ۶۷ و المغازی، ج ۲، ص ۵۵۵.</ref>، الجموم<ref>اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷ و الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۶۶.</ref>، حسمی<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ الطبقات الکبری، ص ۶۷ و المغازی، ج ۲، ص ۵۵۵.</ref>، قرده<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۰.</ref>، وادی القری<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷ و الطبقات الکبری، ص ۶۷.</ref> و [[مدین]]<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۳۵.</ref> به [[فرماندهی سپاه]] [[اسلام]] و "بلال حبشی" را برای [[اذان]] گویی [[انتخاب]] کردند<ref>الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۶؛ انساب الاشراف، ص ۲۷۳؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۳۵ و ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۷۰.</ref>. [[رسول اکرم]] {{صل}} از [[سلمان فارسی]] قدردانی کرد و فرمود: "[[سلمان]] از ما [[اهل بیت]] است"<ref>الطبقات الکبری، ج ۷، ص ۲۳۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۷۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۳، ص ۴۰۰ و السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۰.</ref>. به همین [[دلیل]]، در [[جامعه]] [[نبوی]] {{صل}}، محور نبودن نژاد و [[قوم]] به صورت [[ارزش]] و [[هویت اسلامی]] در آمده بود<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۰-۴۴۱.</ref>.


==پرهیز از [[منکرات]]==
== پرهیز از [[منکرات]] ==
*[[اسلام]] برای سالم‌سازی [[جامعه]] و تعالی و رشد [[انسان‌ها]]، به پرهیز از برخی [[اعمال]] [[ناپسند]] دوره [[جاهلیت]] بسیار توجه داشت؛ همانند:  
* [[اسلام]] برای سالم‌سازی [[جامعه]] و تعالی و رشد [[انسان‌ها]]، به پرهیز از برخی [[اعمال]] [[ناپسند]] دوره [[جاهلیت]] بسیار توجه داشت؛ همانند:  
===[[تحریم]] شراب و قمار ===
=== [[تحریم]] شراب و قمار ===
*از عادت‌های [[زشت]] [[عرب جاهلی]]، شراب‌خواری و قماربازی بود و این عادات، چنان در [[جامعه]] آنان نفوذ داشت که جزء [[سرشت]] آن [[قوم]] شده بود. علاقه آنان به "شراب" به حدی بود که برخی به [[علت]] [[نهی]] [[اسلام]] از آن، از گرویدن به [[اسلام]] خودداری می‌کردند<ref>السیرة النبویة، ج ۱، ص ۷۰؛ حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج ۱، ص ۲۲۷ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۱۶۰.</ref>. گام بزرگ برای سالم‌سازی [[جامعه]]، بیدار کردن افکار عمومی و توجه دادن [[جامعه]] به ضررها و [[مفاسد]] شراب و قمار بود؛ به این [[دلیل]]، [[تحریم]] شراب و قمار از نمادهای [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}} به شمار می‌رود.‌ [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] درباره [[حرمت]] شراب و قمار بیان می‌فرماید: "[[مردم]] از تو درباره، شراب و قمار می‌پرسند؛ بگو: در آن دو، گناهی بزرگ، و سودهایی برای [[مردم]] هست، و گناهشان از سودشان بیشتر است"<ref>{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا}} «از تو درباره شراب و قمار می‌پرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگ‌تر است» سوره بقره، آیه ۲۱۹.</ref>. یا فرموده است: "به تحقیق، شراب و انواع قمار و [[بت‌پرستی]] و یا سنگ‌هایی که برای [[قربانی]] [[نصب]] شده و چوبه‌های قرعه (برای [[کشف]] [[امور غیبی]])، [[پلیدی]] و از کارهای [[شیطان]] است؛ از آنها دوری گزینید، شاید [[رستگار]] شوید"<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}} «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.</ref>.‌ [[خداوند]] در جای دیگر نیز چنین فرموده است: "[[شیطان]] می‌خواهد [[کینه‌توزی]] و [[دشمنی]] را از طریق شراب و قمار در میان شما بیفکند و تضادهای داخلی را بیشتر کند و شما را از [[یاد خدا]] و [[نماز]] باز دارد؟ آیا باز هم از آن دست بر نمی‌دارید؟"<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ...}} «شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref>‌. [[رسول خدا]]{{صل}} هم در این باره فرموده است: "قطعا [[خداوند]]، شراب و قمار... را [[حرام]] کرده است"<ref>شیخ طوسی، الرسائل العشر (رسائل الشیخ الطوسی)، ص ۲۵۸؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۱، ص ۲۷۴ و نعمان بن محمد مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۱-۴۴۲.</ref>.  
* از عادت‌های [[زشت]] [[عرب جاهلی]]، شراب‌خواری و قماربازی بود و این عادات، چنان در [[جامعه]] آنان نفوذ داشت که جزء [[سرشت]] آن [[قوم]] شده بود. علاقه آنان به "شراب" به حدی بود که برخی به [[علت]] [[نهی]] [[اسلام]] از آن، از گرویدن به [[اسلام]] خودداری می‌کردند<ref>السیرة النبویة، ج ۱، ص ۷۰؛ حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج ۱، ص ۲۲۷ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۱۶۰.</ref>. گام بزرگ برای سالم‌سازی [[جامعه]]، بیدار کردن افکار عمومی و توجه دادن [[جامعه]] به ضررها و [[مفاسد]] شراب و قمار بود؛ به این [[دلیل]]، [[تحریم]] شراب و قمار از نمادهای [[جامعه]] [[نبوی]] {{صل}} به شمار می‌رود. ‌ [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] درباره [[حرمت]] شراب و قمار بیان می‌فرماید: "[[مردم]] از تو درباره، شراب و قمار می‌پرسند؛ بگو: در آن دو، گناهی بزرگ، و سودهایی برای [[مردم]] هست، و گناهشان از سودشان بیشتر است"<ref>{{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا}} «از تو درباره شراب و قمار می‌پرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگ‌تر است» سوره بقره، آیه ۲۱۹.</ref>. یا فرموده است: "به تحقیق، شراب و انواع قمار و [[بت‌پرستی]] و یا سنگ‌هایی که برای [[قربانی]] [[نصب]] شده و چوبه‌های قرعه (برای [[کشف]] [[امور غیبی]])، [[پلیدی]] و از کارهای [[شیطان]] است؛ از آنها دوری گزینید، شاید [[رستگار]] شوید"<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}} «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.</ref>. ‌ [[خداوند]] در جای دیگر نیز چنین فرموده است: "[[شیطان]] می‌خواهد [[کینه‌توزی]] و [[دشمنی]] را از طریق شراب و قمار در میان شما بیفکند و تضادهای داخلی را بیشتر کند و شما را از [[یاد خدا]] و [[نماز]] باز دارد؟ آیا باز هم از آن دست بر نمی‌دارید؟"<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ...}} «شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref>‌. [[رسول خدا]] {{صل}} هم در این باره فرموده است: "قطعا [[خداوند]]، شراب و قمار... را [[حرام]] کرده است"<ref>شیخ طوسی، الرسائل العشر (رسائل الشیخ الطوسی)، ص ۲۵۸؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۱، ص ۲۷۴ و نعمان بن محمد مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۱-۴۴۲.</ref>.  
===حفظ [[عفت]] عمومی===
=== حفظ [[عفت]] عمومی ===
*بدون تردید، حفظ "[[عفت]] عمومی" برای [[سلامت]] و [[پایداری]] هر جامعه‌ای ضرورتی انکارناپذیر است. روابط ناسالم میان مرد و [[زن]] و [[قوانین]] نادرست [[ازدواج]] در [[دوران جاهلیت]] [[عرب]]، [[عفت]] عمومی را کمرنگ کرده و [[سلامت]] [[نسل]] را به خطر انداخته بود و [[اسلام]] در این جنبه از [[زندگی]] [[جاهلی]]، تحوّلی چشمگیر پدید آورد و [[مقام]] انسانی [[زن]] را زنده کرد و برای وی [[حقوق]] [[اجتماعی]] ویژه‌ای در نظر گرفت<ref>سوره نساء، آیات ۴، ۷، ۲۲ و ۳۲.</ref>. [[اسلام]] [[قوانین]] مربوط به [[ازدواج]] و [[طلاق]] را معین و مدوّن ساخت و انواع ازدواج‌های [[عرب جاهلی]] را که [[پاکی]] و [[سلامت]] [[نسل]] را از میان می‌برد، [[ممنوع]] اعلام کرد<ref>البخاری، صحیح، ج ۶، ص ۱۳۲ - ۱۳۳.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۲.</ref>.  
* بدون تردید، حفظ "[[عفت]] عمومی" برای [[سلامت]] و [[پایداری]] هر جامعه‌ای ضرورتی انکارناپذیر است. روابط ناسالم میان مرد و [[زن]] و [[قوانین]] نادرست [[ازدواج]] در [[دوران جاهلیت]] [[عرب]]، [[عفت]] عمومی را کمرنگ کرده و [[سلامت]] [[نسل]] را به خطر انداخته بود و [[اسلام]] در این جنبه از [[زندگی]] [[جاهلی]]، تحوّلی چشمگیر پدید آورد و [[مقام]] انسانی [[زن]] را زنده کرد و برای وی [[حقوق]] [[اجتماعی]] ویژه‌ای در نظر گرفت<ref>سوره نساء، آیات ۴، ۷، ۲۲ و ۳۲.</ref>. [[اسلام]] [[قوانین]] مربوط به [[ازدواج]] و [[طلاق]] را معین و مدوّن ساخت و انواع ازدواج‌های [[عرب جاهلی]] را که [[پاکی]] و [[سلامت]] [[نسل]] را از میان می‌برد، [[ممنوع]] اعلام کرد<ref>البخاری، صحیح، ج ۶، ص ۱۳۲ - ۱۳۳.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۲.</ref>.  
*[[قرآن]] درباره رعایت [[عفت]]، به بانوان [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: "با نامحرمان (با ناز و کرشمه و [[هوس]] انگیز) سخن نگویید که بیماردلان در شما [[طمع]] کنند"<ref>{{متن قرآن|فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ...}} «پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد..». سوره احزاب، آیه ۳۲.</ref>. همچنین به آنها می‌فرماید: "و شما در خانه‌های خود بمانید و همچون [[جاهلیت]] نخستین (در میان [[مردم]]) ظاهر نشوید (و اندام و وسایل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید)"<ref>{{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى}} «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. همچنین [[خداوند متعال]] برای حفظ [[حریم]] [[ناموس]] [[مسلمانان]]، نگاه‌های [[هوس]] آلود [[زن]] و مرد نامحرم را [[ممنوع]] اعلام کرده است و می‌فرماید: "ای [[رسول]] ما! به مردان [[مؤمن]] بگو چشم‌های خود را از نگاه به نامحرمان بپوشانند... و به [[زنان]] با [[ایمان]] نیز اعلام کن تا دیدگان خود را از هر نامحرمی فروبندند"<ref>{{متن قرآن|قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ... وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ}} «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند... و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند» سوره نور، آیه ۳۰-۳۱.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۲.</ref>.  
* [[قرآن]] درباره رعایت [[عفت]]، به بانوان [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرماید: "با نامحرمان (با ناز و کرشمه و [[هوس]] انگیز) سخن نگویید که بیماردلان در شما [[طمع]] کنند"<ref>{{متن قرآن|فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ...}} «پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد..». سوره احزاب، آیه ۳۲.</ref>. همچنین به آنها می‌فرماید: "و شما در خانه‌های خود بمانید و همچون [[جاهلیت]] نخستین (در میان [[مردم]]) ظاهر نشوید (و اندام و وسایل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید)"<ref>{{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى}} «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. همچنین [[خداوند متعال]] برای حفظ [[حریم]] [[ناموس]] [[مسلمانان]]، نگاه‌های [[هوس]] آلود [[زن]] و مرد نامحرم را [[ممنوع]] اعلام کرده است و می‌فرماید: "ای [[رسول]] ما! به مردان [[مؤمن]] بگو چشم‌های خود را از نگاه به نامحرمان بپوشانند... و به [[زنان]] با [[ایمان]] نیز اعلام کن تا دیدگان خود را از هر نامحرمی فروبندند"<ref>{{متن قرآن|قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ... وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ}} «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند... و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند» سوره نور، آیه ۳۰-۳۱.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۲.</ref>.  
*[[رسول خدا]] نیز درباره نگاه‌های [[هوس]] آلود فرموده است: "نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای [[شیطان]] است. هر کس آن را به خاطر [[ترس از خدا]] ترک کند، [[خداوند]] نیز به او ایمانی می‌بخشد که در دلش، [[لذت]] شیرینی آن را احساس می‌کند"<ref>محمدباقر مجلسی، ج۱۰۱، ص۳۰۸: {{متن حدیث| النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ فَمَنْ تَرَكَهَا خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ إِيمَاناً يَجِدُ حَلَاوَتَهُ‌ فِي‌ قَلْبِه‌}}؛ و تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص۹۳ و کنز العمال، ج۵، ص۳۲۹.</ref>. و فرموده است: "درباره [[زنان]] [[مردم]] [[عفت]] بورزید تا دیگران نیز درباره [[زنان]] شما [[عفت]] بورزند و [[زنان]] شما از تعرض نامحرمان در [[امان]] بمانند"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۵۵: {{متن حدیث|عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ النَّاسِ‌ تَعِفَ‌ نِسَاؤُكُم}} و حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۳۸.</ref>. همچنین از ایشان [[نقل]] شده است: "در [مجامع عمومی] میان [[زنان]] و مردان نامحرم فاصله ایجاد کنید"<ref>الخطاب الرعینی، مواهب الجلیل، ج ۲، ص ۵۷۸ - ۵۷۹؛ و العجلونی، کشف الخفاء، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref>. و "بر [[زنان]] سزاوار نیست که از وسط جاده عبور کنند؛ بلکه آنان باید از کنار دیوار و جاده بروند"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۵۱۸ ۱؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۳، ص ۳۰۹ و مکارم الاخلاق، ص ۲۵۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۳.</ref>.
* [[رسول خدا]] نیز درباره نگاه‌های [[هوس]] آلود فرموده است: "نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای [[شیطان]] است. هر کس آن را به خاطر [[ترس از خدا]] ترک کند، [[خداوند]] نیز به او ایمانی می‌بخشد که در دلش، [[لذت]] شیرینی آن را احساس می‌کند"<ref>محمدباقر مجلسی، ج۱۰۱، ص۳۰۸: {{متن حدیث| النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ فَمَنْ تَرَكَهَا خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ إِيمَاناً يَجِدُ حَلَاوَتَهُ‌ فِي‌ قَلْبِه‌}}؛ و تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص۹۳ و کنز العمال، ج۵، ص۳۲۹.</ref>. و فرموده است: "درباره [[زنان]] [[مردم]] [[عفت]] بورزید تا دیگران نیز درباره [[زنان]] شما [[عفت]] بورزند و [[زنان]] شما از تعرض نامحرمان در [[امان]] بمانند"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۵۵: {{متن حدیث|عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ النَّاسِ‌ تَعِفَ‌ نِسَاؤُكُم}} و حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۳۸.</ref>. همچنین از ایشان [[نقل]] شده است: "در [مجامع عمومی] میان [[زنان]] و مردان نامحرم فاصله ایجاد کنید"<ref>الخطاب الرعینی، مواهب الجلیل، ج ۲، ص ۵۷۸ - ۵۷۹؛ و العجلونی، کشف الخفاء، ج ۱، ص ۲۷۹.</ref>. و "بر [[زنان]] سزاوار نیست که از وسط جاده عبور کنند؛ بلکه آنان باید از کنار دیوار و جاده بروند"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۵۱۸ ۱؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۳، ص ۳۰۹ و مکارم الاخلاق، ص ۲۵۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۳.</ref>.
   
   
==[[دانش]]‌آموزی ==
== [[دانش]]‌آموزی ==
*هنگام طلوع [[خورشید]] [[اسلام]] در [[حجاز]] ، از رشد [[فکری]] و گسترش [[علمی]] خبری نبود و سخنوری، [[شاعری]]<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۱،‌ ص۲۶۲.</ref> و خرافه‌گویی<ref>محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الإسلامی، ج ۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۹</ref> از مظاهر [[علمی]] و [[فرهنگی]] [[عرب جاهلی]] بود؛ اما شاخصه ویژه [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}}، توجه ویژه به [[دانش]] است. این اهمیت با توجه به نخستین [[آیات]] شود نازل شده بر [[رسول خدا]]{{صل}} که با "[[خواندن]]"، "[[علم]]" و "قلم" رابطه دارد، روشن می‌شود<ref>سوره علق، آیه ۱ - ۴ و سوره قلم، آیه۱.</ref>. در این [[جامعه]] صاحبان [[علم]] [[برتری]] داشتند<ref>سوره مجادله، آیه ۱۱؛ سوره زمر، آیه ۹ و سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref> و [[رسول خدا]]{{صل}} هم [[مسلمانان]] را به [[فراگیری دانش]] [[تشویق]] کرده، می‌فرمودند: "[[دانش]] را بجویید، هر چند در چین باشد؛ زیرا جستجوی [[دانش]]، بر هر مسلمانی [[واجب]] است"<ref>الکافی، ج۱، ص۳۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین،‌ ص۸۱ و همو، ارشادالقلوب، ج۱، ص۱۶۵.</ref>. و "دانش‌پژوهان [[محبوب]] خدایند<ref>بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۷۸ و جامع الاخبار، ص۳۸.</ref> و "نگریستن به چهره دانشمند،‌ [[عبادت]] است"<ref>بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۹۵؛ عوالی اللآلی.، ج ۴، ص ۷۳؛ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۷۵، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۶ و کنزالعمال، ج ۱۵، ص۸۸۰.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۳.</ref>.  
* هنگام طلوع [[خورشید]] [[اسلام]] در [[حجاز]]، از رشد [[فکری]] و گسترش [[علمی]] خبری نبود و سخنوری، [[شاعری]]<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۱، ‌ ص۲۶۲.</ref> و خرافه‌گویی<ref>محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الإسلامی، ج ۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۹</ref> از مظاهر [[علمی]] و [[فرهنگی]] [[عرب جاهلی]] بود؛ اما شاخصه ویژه [[جامعه]] [[نبوی]] {{صل}}، توجه ویژه به [[دانش]] است. این اهمیت با توجه به نخستین [[آیات]] شود نازل شده بر [[رسول خدا]] {{صل}} که با "[[خواندن]]"، "[[علم]]" و "قلم" رابطه دارد، روشن می‌شود<ref>سوره علق، آیه ۱ - ۴ و سوره قلم، آیه۱.</ref>. در این [[جامعه]] صاحبان [[علم]] [[برتری]] داشتند<ref>سوره مجادله، آیه ۱۱؛ سوره زمر، آیه ۹ و سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref> و [[رسول خدا]] {{صل}} هم [[مسلمانان]] را به [[فراگیری دانش]] [[تشویق]] کرده، می‌فرمودند: "[[دانش]] را بجویید، هر چند در چین باشد؛ زیرا جستجوی [[دانش]]، بر هر مسلمانی [[واجب]] است"<ref>الکافی، ج۱، ص۳۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ‌ ص۸۱ و همو، ارشادالقلوب، ج۱، ص۱۶۵.</ref>. و "دانش‌پژوهان [[محبوب]] خدایند<ref>بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۷۸ و جامع الاخبار، ص۳۸.</ref> و "نگریستن به چهره دانشمند، ‌ [[عبادت]] است"<ref>بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۹۵؛ عوالی اللآلی. ، ج ۴، ص ۷۳؛ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۷۵، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۶ و کنزالعمال، ج ۱۵، ص۸۸۰.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۳.</ref>.  
*آن [[حضرت]]، شرط [[آزادی]] اسیران باسواد را باسواد ساختن ده نفر از [[صحابه]] و [[فرزندان]] آنها قرار داد و این عمل باعث شد بسیاری از [[کودکان]] [[مسلمان]]، [[خواندن و نوشتن]] بیاموزند [[عبدالله]] که [[زید بن ثابت]] از آن افراد بودند<ref>الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۶ و امتاع الأسماع، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref>. همچنین طبق گزارشی، [[رسول خدا]]{{صل}} [[عبدالله]] بن سعید را [[مأمور]] کرد تا در [[مدینه]] به [[مردم]] [[خواندن و نوشتن]] بیاموزد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۳، ص ۹۲۰ و ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۲، ص ۱۵۸.</ref>. همین [[فراگیری علم]] [[مسلمانان]]، [[پویایی]] و [[پیشرفت]] [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}} را به دنبال داشت<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۴.</ref>.
* آن [[حضرت]]، شرط [[آزادی]] اسیران باسواد را باسواد ساختن ده نفر از [[صحابه]] و [[فرزندان]] آنها قرار داد و این عمل باعث شد بسیاری از [[کودکان]] [[مسلمان]]، [[خواندن و نوشتن]] بیاموزند [[عبدالله]] که [[زید بن ثابت]] از آن افراد بودند<ref>الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۶ و امتاع الأسماع، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref>. همچنین طبق گزارشی، [[رسول خدا]] {{صل}} [[عبدالله]] بن سعید را [[مأمور]] کرد تا در [[مدینه]] به [[مردم]] [[خواندن و نوشتن]] بیاموزد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۳، ص ۹۲۰ و ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۲، ص ۱۵۸.</ref>. همین [[فراگیری علم]] [[مسلمانان]]، [[پویایی]] و [[پیشرفت]] [[جامعه]] [[نبوی]] {{صل}} را به دنبال داشت<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۴.</ref>.


==[[ایمان]] داشتن به [[خدا]] ([[توحید]]) و رسولش==
== [[ایمان]] داشتن به [[خدا]] ([[توحید]]) و رسولش ==
*بی‌تردید، اساسی‌ترین شاخص [[هویت]] [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}} [[ایمان به خدا]] ([[توحید]]) و [[رسالت]] رسولش{{صل}} بود. [[رسول خدا]]{{صل}} با ندای {{متن حدیث|قُولُوا لَا إِلَهَ‌ إِلَّا اللَّهُ‌ تُفْلِحُوا}}، [[سعادت]] را به همه [[بشارت]] داد و [[پرچم]] اصالت "اللّه" را در مقابل همه انواع [[شرک]] برافراشت. در جامعه‌ای که لذات جسمانی و [[هواهای نفسانی]]، اصل و [[هدف]] از [[خلقت]]، بهره‌گیری از لذات [[دنیوی]] بود، آن [[حضرت]]، جامعه‌ای را ایجاد کرد که ستون خیمه‌اش خدامحوری، [[اطاعت]] از [[فرمان‌های الهی]] و رسولش بود. در نتیجه، [[نزول]] سوره کافرون در [[مکه]] و نیز [[آیه]] [[برائت]] در [[مدینه]] عملا عامل جدایی [[مسلمانان]] از [[مشرکان]] بود<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۴.</ref>.  
* بی‌تردید، اساسی‌ترین شاخص [[هویت]] [[جامعه]] [[نبوی]] {{صل}} [[ایمان به خدا]] ([[توحید]]) و [[رسالت]] رسولش {{صل}} بود. [[رسول خدا]] {{صل}} با ندای {{متن حدیث|قُولُوا لَا إِلَهَ‌ إِلَّا اللَّهُ‌ تُفْلِحُوا}}، [[سعادت]] را به همه [[بشارت]] داد و [[پرچم]] اصالت "اللّه" را در مقابل همه انواع [[شرک]] برافراشت. در جامعه‌ای که لذات جسمانی و [[هواهای نفسانی]]، اصل و [[هدف]] از [[خلقت]]، بهره‌گیری از لذات [[دنیوی]] بود، آن [[حضرت]]، جامعه‌ای را ایجاد کرد که ستون خیمه‌اش خدامحوری، [[اطاعت]] از [[فرمان‌های الهی]] و رسولش بود. در نتیجه، [[نزول]] سوره کافرون در [[مکه]] و نیز [[آیه]] [[برائت]] در [[مدینه]] عملا عامل جدایی [[مسلمانان]] از [[مشرکان]] بود<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۴.</ref>.  
*تلاش برای ایجاد چنین [[هویت]] واحدی، در [[کلام]] آن [[حضرت]] [[آشکار]] است؛ آن گاه که فرمود: {{متن حدیث| يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ‌ يَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَدْعُوكُمْ إِلَى عِبَادَةِ اللَّهِ وَ خَلْعُ الْأَنْدَادِ وَ الْأَصْنَامِ وَ أَدْعُوكُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي رَسُولُ اللَّه‌}}<ref>إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۱۰۶ و قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص ۳۱۸.</ref>؛‌ این [[انقلاب]] [[فرهنگی]] که برای [[مبارزه]] با اندیشه‌های [[شرک]] آلود و غیر [[توحیدی]] صورت می‌پذیرفت، [[زمینه‌ساز]] پدید آمدن [[وحدت]] [[فرهنگی]] در محیط آن زمان شد و [[هویت دینی]] واحدی در اجتماع شکل گرفت که نمادهایی داشت؛ مانند:‌
* تلاش برای ایجاد چنین [[هویت]] واحدی، در [[کلام]] آن [[حضرت]] آشکار است؛ آن گاه که فرمود: {{متن حدیث| يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ‌ يَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَدْعُوكُمْ إِلَى عِبَادَةِ اللَّهِ وَ خَلْعُ الْأَنْدَادِ وَ الْأَصْنَامِ وَ أَدْعُوكُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّي رَسُولُ اللَّه‌}}<ref>إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۱۰۶ و قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص ۳۱۸.</ref>؛ ‌ این [[انقلاب]] [[فرهنگی]] که برای [[مبارزه]] با اندیشه‌های [[شرک]] آلود و غیر [[توحیدی]] صورت می‌پذیرفت، زمینه‌ساز پدید آمدن [[وحدت]] [[فرهنگی]] در محیط آن زمان شد و [[هویت دینی]] واحدی در اجتماع شکل گرفت که نمادهایی داشت؛ مانند:‌
===[[نماز]]===
=== [[نماز]] ===
*[[نماز]] که در لسان [[رسول الله]]{{صل}}ستون [[دین]] شمرده شده است<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۲۹؛ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۲۲؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۲۸۶ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۱۲۱.</ref>، نقش اصلی را در ایجاد [[هویت دینی]] در [[جامعه]] [[نبوی]]{{صل}} دارد؛ به ویژه [[نماز جماعت]] و تشکیل صفوف به هم فشرده [[مسلمانان]] که به خوبی نشان دهنده [[هویت]] [[جامعه]] [[مسلمانان]] از دیگر [[جوامع]] بود، مانند اجتماع کوچک سه نفری [[رسول خدا]]{{صل}}، [[حضرت علی]]{{ع}} و [[حضرت خدیجه]]{{س}}، در هنگام [[نماز جماعت]] در کنار [[کعبه]]<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۲۴۲؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۵۹ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۲، ص ۲۹۷.</ref> که اولین [[تجلی]] [[هویت اسلامی]] در [[مکه]] بود و یا حضور [[مسلمانان]] در مساجد [[مدینه]]، در صفوف [[نماز جماعت]] و [[جمعه]]، که همه با هم در برابر [[پروردگار]] یکتا رو به سوی یک [[قبله]]، [[حمد]] و ثنای آن یگانه را می‌گفتند و هماهنگ با یکدیگر سرود [[توحید]] را زمزمه می‌کردند <ref>سفارش‌های رسول خدا{{صل}} درباره حضور در نماز جماعت و اظهار نارضایتی از کسانی که در نماز جمعه و جماعت شرکت نمی‌کردند، در منابع آمده است؛ ر. ک: وسائل‌الشیعة، ج ۸، ص ۲۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۴-۴۴۵.</ref>.  
* [[نماز]] که در لسان [[رسول الله]] {{صل}}ستون [[دین]] شمرده شده است<ref>شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۲۹؛ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۲۲؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۲۸۶ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۱۲۱.</ref>، نقش اصلی را در ایجاد [[هویت دینی]] در [[جامعه]] [[نبوی]] {{صل}} دارد؛ به ویژه [[نماز جماعت]] و تشکیل صفوف به هم فشرده [[مسلمانان]] که به خوبی نشان دهنده [[هویت]] [[جامعه]] [[مسلمانان]] از دیگر [[جوامع]] بود، مانند اجتماع کوچک سه نفری [[رسول خدا]] {{صل}}، [[حضرت علی]] {{ع}} و [[حضرت خدیجه]] {{س}}، در هنگام [[نماز جماعت]] در کنار [[کعبه]]<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۲۴۲؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۵۹ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۲، ص ۲۹۷.</ref> که اولین تجلی [[هویت اسلامی]] در [[مکه]] بود و یا حضور [[مسلمانان]] در مساجد [[مدینه]]، در صفوف [[نماز جماعت]] و [[جمعه]]، که همه با هم در برابر [[پروردگار]] یکتا رو به سوی یک [[قبله]]، [[حمد]] و ثنای آن یگانه را می‌گفتند و هماهنگ با یکدیگر سرود [[توحید]] را زمزمه می‌کردند <ref>سفارش‌های رسول خدا {{صل}} درباره حضور در نماز جماعت و اظهار نارضایتی از کسانی که در نماز جمعه و جماعت شرکت نمی‌کردند، در منابع آمده است؛ ر. ک: وسائل‌الشیعة، ج ۸، ص ۲۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۴-۴۴۵.</ref>.  
===اذان‌===
=== اذان‌===
*[[اذان]]، از شعارهای مهم [[اسلام]] و وجه مشخص [[دین اسلام]] و [[جامعه اسلامی]] از سایر [[ادیان]] و [[جوامع]] است؛ زیرا در آن روزگار، [[مسیحیان]] برای فراخواندن هم کیشان خود به [[کلیسا]] ناقوس می‌نواختند و [[یهودیان]] بوق می‌زدند<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۳؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۸ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۹ - ۱۹۰.</ref>؛ در [[اسلام]] نیز [[اذان]] برای این امر مهم قرار داده شد<ref>الکافی، ج ۳، ص ۳۰۲؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۸ - ۵۰۹ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۹۰.</ref> تا نشانه‌ای برای تجمع [[مسلمانان]] و [[آمادگی]] آنان برای [[نماز]] باشد<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۵.</ref>.  
* [[اذان]]، از شعارهای مهم [[اسلام]] و وجه مشخص [[دین اسلام]] و [[جامعه اسلامی]] از سایر [[ادیان]] و [[جوامع]] است؛ زیرا در آن روزگار، [[مسیحیان]] برای فراخواندن هم کیشان خود به [[کلیسا]] ناقوس می‌نواختند و [[یهودیان]] بوق می‌زدند<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۳؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۸ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۹ - ۱۹۰.</ref>؛ در [[اسلام]] نیز [[اذان]] برای این امر مهم قرار داده شد<ref>الکافی، ج ۳، ص ۳۰۲؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۸ - ۵۰۹ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۹۰.</ref> تا نشانه‌ای برای تجمع [[مسلمانان]] و [[آمادگی]] آنان برای [[نماز]] باشد<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۵.</ref>.  
===قبله‌===
=== قبله‌===
*[[قبله]]، [[شعار]] [[اسلام]] و عامل هویت‌بخش [[مسلمانان]] از [[صدر اسلام]] تاکنون است و تغییر آن در سال دوم [[هجرت]] به دنبال بهانه‌گیری [[یهود]] و [[سرزنش]] ایشان نسبت به [[رسول]] [[اسلام]]<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۵۰ - ۵۵۱؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص ۲۴ - ۲۶ و دلائل النبوه، ج ۲، ص ۵۷۱ ۵۷۵.</ref> مرز تشخیص [[هویت]] واقعی [[مسلمانان]] از غیر آنان و عامل [[اتمام حجت]] بر [[مخالفان]] [[پیامبر]] و [[اتمام نعمت]] بر [[مسلمانان]] همه اعصار شد. در [[قرآن کریم]] [[انتظار]] [[خاتم انبیا]]{{صل}} این گونه ترسیم شده است که چشم به [[آسمان]] دوخته بود تا مسئله تغییر [[قبله]] از [[بیت المقدس]] که [[قبله]] مشترک سه [[دین اسلام]]، [[یهود]] و [[مسیحیت]] بود، به گونه‌ای حل شود<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۴.</ref>؛ زیرا [[یهودیان]] و حتی [[مشرکان]] به [[علت]] نداشتن [[هویت]] مستقلِ [[مسلمانان]]، آنان را تمسخر می‌کردند و تغییر [[قبله]] از [[بیت المقدس]] به سوی [[کعبه]] باعث شد تا [[استقلال]] [[فرهنگی]] [[امت اسلامی]] تقویت شود و این [[امت]]، [[هویت]] خاصی یابد.‌ امروزه با گذشت هزار و چهار صد و اندی سال از تغییر [[قبله]] به سمت [[مکه]]، [[مسلمانان]] با داشتن ملیت‌ها و قومیت‌های مختلف، همچنان هنگام انجام [[اعمال عبادی]] به این مکان [[مقدس]]، توجه و [[هویت اسلامی]] و حقانی بودن [[دین]] و [[شریعت]] خود را برای همگان ثابت می‌کنند و گرچه بُعد مسافت، آنها را از هم جدا کرده؛ ولی [[قبله]] مشترک، [[دین]]، [[خدا]] و [[پیامبر]] واحد که همگی مظاهر و شعائر [[اسلام]] هستند، [[قلوب]] آنها را به هم پیوند زده است<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۵-۴۴۶.</ref>.  
* [[قبله]]، [[شعار]] [[اسلام]] و عامل هویت‌بخش [[مسلمانان]] از [[صدر اسلام]] تاکنون است و تغییر آن در سال دوم [[هجرت]] به دنبال بهانه‌گیری [[یهود]] و [[سرزنش]] ایشان نسبت به [[رسول]] [[اسلام]]<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۵۰ - ۵۵۱؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص ۲۴ - ۲۶ و دلائل النبوه، ج ۲، ص ۵۷۱ ۵۷۵.</ref> مرز تشخیص [[هویت]] واقعی [[مسلمانان]] از غیر آنان و عامل [[اتمام حجت]] بر [[مخالفان]] [[پیامبر]] و [[اتمام نعمت]] بر [[مسلمانان]] همه اعصار شد. در [[قرآن کریم]] [[انتظار]] [[خاتم انبیا]] {{صل}} این گونه ترسیم شده است که چشم به [[آسمان]] دوخته بود تا مسئله تغییر [[قبله]] از [[بیت المقدس]] که [[قبله]] مشترک سه [[دین اسلام]]، [[یهود]] و [[مسیحیت]] بود، به گونه‌ای حل شود<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۴.</ref>؛ زیرا [[یهودیان]] و حتی [[مشرکان]] به [[علت]] نداشتن [[هویت]] مستقلِ [[مسلمانان]]، آنان را تمسخر می‌کردند و تغییر [[قبله]] از [[بیت المقدس]] به سوی [[کعبه]] باعث شد تا [[استقلال]] [[فرهنگی]] [[امت اسلامی]] تقویت شود و این [[امت]]، [[هویت]] خاصی یابد. ‌ امروزه با گذشت هزار و چهار صد و اندی سال از تغییر [[قبله]] به سمت [[مکه]]، [[مسلمانان]] با داشتن ملیت‌ها و قومیت‌های مختلف، همچنان هنگام انجام [[اعمال عبادی]] به این مکان [[مقدس]]، توجه و [[هویت اسلامی]] و حقانی بودن [[دین]] و [[شریعت]] خود را برای همگان ثابت می‌کنند و گرچه بُعد مسافت، آنها را از هم جدا کرده؛ ولی [[قبله]] مشترک، [[دین]]، [[خدا]] و [[پیامبر]] واحد که همگی مظاهر و شعائر [[اسلام]] هستند، [[قلوب]] آنها را به هم پیوند زده است<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۵-۴۴۶.</ref>.  
===[[مسجد]]===
=== [[مسجد]] ===
*[[مسجد]] در شکل گیری، [[انسجام]] و تقویت [[فرهنگ]] و [[هویت اسلامی]] [[جامعه]] [[مسلمان]] بسیار اهمیت دارد. [[مسجد]]، مرکز [[عبادت]] و [[تجلی]] [[ایمان]] و عمل [[مسلمانان]] و نیز محل تجمع [[معنوی]] [[مسلمانان]] و مکانی است که آنها می‌توانند [[هویت دینی]] خویش را در هر سرزمینی باشند، در آن نشان دهند.  
* [[مسجد]] در شکل گیری، [[انسجام]] و تقویت [[فرهنگ]] و [[هویت اسلامی]] [[جامعه]] [[مسلمان]] بسیار اهمیت دارد. [[مسجد]]، مرکز [[عبادت]] و تجلی [[ایمان]] و عمل [[مسلمانان]] و نیز محل تجمع [[معنوی]] [[مسلمانان]] و مکانی است که آنها می‌توانند [[هویت دینی]] خویش را در هر سرزمینی باشند، در آن نشان دهند.  
نخستین مسجدی که در [[اسلام]] بر پایه [[تقوا]] ساخته شد، [[مسجد]] قبا بود<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۹۴، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۸؛ انساب الاشراف، ص ۲۶۳ - ۲۶۴ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۳، ص ۱۹۶.</ref>. پس از آن، [[مسجد النبی]]{{صل}} در یثرب یا [[مدینة النبی]] ساخته شد<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۹۶.</ref>. به دنبال آن، طوایف [[عرب]] هر کدام در [[ناحیه]] خود مسجدی بنا کردند. آنان از [[رسول خدا]]{{صل}} می‌خواستند تا در مکان [[زندگی]] آنها [[نماز]] بگزارد و برای [[تبرک]]، محل [[نماز]] آن [[حضرت]] را برای ساخت [[مسجد]] خود [[انتخاب]] می‌کردند. ابن شبه، از مساجدی نام برده است که [[پیامبر خدا]]{{صل}} در آنها [[نماز]] خوانده بود<ref>ابن شبه النمیری، تاریخ المدینة، ج ۱، ص ۵۷ - ۷۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۶.</ref>.
نخستین مسجدی که در [[اسلام]] بر پایه [[تقوا]] ساخته شد، [[مسجد]] قبا بود<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۹۴، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۸؛ انساب الاشراف، ص ۲۶۳ - ۲۶۴ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۳، ص ۱۹۶.</ref>. پس از آن، [[مسجد النبی]] {{صل}} در یثرب یا [[مدینة النبی]] ساخته شد<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۹۶.</ref>. به دنبال آن، طوایف [[عرب]] هر کدام در [[ناحیه]] خود مسجدی بنا کردند. آنان از [[رسول خدا]] {{صل}} می‌خواستند تا در مکان [[زندگی]] آنها [[نماز]] بگزارد و برای [[تبرک]]، محل [[نماز]] آن [[حضرت]] را برای ساخت [[مسجد]] خود [[انتخاب]] می‌کردند. ابن شبه، از مساجدی نام برده است که [[پیامبر خدا]] {{صل}} در آنها [[نماز]] خوانده بود<ref>ابن شبه النمیری، تاریخ المدینة، ج ۱، ص ۵۷ - ۷۹.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۶.</ref>.


==[[فرهنگ]] [[برادری]] و همدلی‌==
== [[فرهنگ]] [[برادری]] و همدلی‌==
*از ابتکارات بی‌سابقه [[نبی]] [[خدا]]{{صل}} برای [[اتحاد]]، همبستگی و [[همدلی]] [[مسلمانان]]، ایجاد [[فرهنگ]] [[برادری]] بین آنان بود که نتیجه آن پدید آمدن [[هویت]] [[جدید]] [[اسلامی]] بود.‌ [[پیمان برادری]] در ابتدا دو به دو میان نود نفر<ref>ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۲، ص ۳۹۲؛ شیخ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۳۵۳؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۴ و عماد الدین یحیی عامری، بهجة المحافل و بغیة الاماثل، ج ۱، ص ۱۶۸.</ref> و به قولی صد نفر از [[مهاجر]] و [[انصار]] ایجاد شد<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۴؛ شرف المصطفی، ج ۲، ص ۳۹۲ و المنتظم، ج ۳، ص ۷۱.</ref> و در دوران ده سال اقامت [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مدینه]] ادامه یافت. [[رسول اکرم]]{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث| الْمُسْلِمُونَ‌ إِخْوَةٌ تَتَكَافَى‌ دِمَاؤُهُم}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۵۴۲؛ شیخ طوسی؛ تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۱۳۱ و شیخ مفید، الامالی، ص ۱۸۷.</ref>؛ [[مسلمانان]] با هم برادراند و خونشان برابر است<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۶-۴۴۷.</ref>.
* از ابتکارات بی‌سابقه [[نبی]] [[خدا]] {{صل}} برای [[اتحاد]]، همبستگی و [[همدلی]] [[مسلمانان]]، ایجاد [[فرهنگ]] [[برادری]] بین آنان بود که نتیجه آن پدید آمدن [[هویت]] [[جدید]] [[اسلامی]] بود. ‌ [[پیمان برادری]] در ابتدا دو به دو میان نود نفر<ref>ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۲، ص ۳۹۲؛ شیخ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۳۵۳؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۴ و عماد الدین یحیی عامری، بهجة المحافل و بغیة الاماثل، ج ۱، ص ۱۶۸.</ref> و به قولی صد نفر از [[مهاجر]] و [[انصار]] ایجاد شد<ref>الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۴؛ شرف المصطفی، ج ۲، ص ۳۹۲ و المنتظم، ج ۳، ص ۷۱.</ref> و در دوران ده سال اقامت [[رسول خدا]] {{صل}} در [[مدینه]] ادامه یافت. [[رسول اکرم]] {{صل}} فرموده است: {{متن حدیث| الْمُسْلِمُونَ‌ إِخْوَةٌ تَتَكَافَى‌ دِمَاؤُهُم}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۵۴۲؛ شیخ طوسی؛ تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۱۳۱ و شیخ مفید، الامالی، ص ۱۸۷.</ref>؛ [[مسلمانان]] با هم برادراند و خونشان برابر است<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۶-۴۴۷.</ref>.
*اصولاً رابطه [[معنوی]] و جدایی ناپذیر ملیّت در [[اسلام]]، به شکل باشکوه‌تری جلوه می‌کند؛ زیرا این رابطه جنبه [[برادری]] به خود گرفته است و [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> و طبق همین [[قانون]] [[اسلامی]]، [[وحدت]] خونی، جای خود را به [[وحدت]] اساسی‌تر دیگری می‌دهد که از آن به "[[ایمان]]" تعبیر می‌کنیم. از آنجا که این رابطه [[معنوی]] و [[برادری]] با پذیرش اختیاری [[ایمان]] صورت می‌گیرد؛ از این رو، همواره ریشه این پیوند که با [[دل]] و [[جان]] [[امت]] آمیخته شده است، همچون منبعی پایدار و [[استوار]]، به محیط [[جامعه]] حرارت و [[صفا]] می‌بخشد و [[جامعه]] بزرگ انسانی را به محیطی امن و لذت‌بخش و با صفای [[خانوادگی]] تبدیل می‌کند<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۶-۴۴۷.</ref>.
* اصولاً رابطه [[معنوی]] و جدایی ناپذیر ملیّت در [[اسلام]]، به شکل باشکوه‌تری جلوه می‌کند؛ زیرا این رابطه جنبه [[برادری]] به خود گرفته است و [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> و طبق همین [[قانون]] [[اسلامی]]، [[وحدت]] خونی، جای خود را به [[وحدت]] اساسی‌تر دیگری می‌دهد که از آن به "[[ایمان]]" تعبیر می‌کنیم. از آنجا که این رابطه [[معنوی]] و [[برادری]] با پذیرش اختیاری [[ایمان]] صورت می‌گیرد؛ از این رو، همواره ریشه این پیوند که با [[دل]] و [[جان]] [[امت]] آمیخته شده است، همچون منبعی پایدار و [[استوار]]، به محیط [[جامعه]] حرارت و [[صفا]] می‌بخشد و [[جامعه]] بزرگ انسانی را به محیطی امن و لذت‌بخش و با صفای [[خانوادگی]] تبدیل می‌کند<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۶-۴۴۷.</ref>.


==هویت‌سازی بر پایه [[امّت]] اسلامی‌==
== هویت‌سازی بر پایه [[امّت]] اسلامی‌==
*از اقدامات [[رسول خدا]]{{صل}} برای ایجاد [[هویت]] [[جدید]]، امت‌سازی است که همه اعضای [[جامعه]] در قبال یکدیگر و [[جامعه]]، [[احساس مسئولیت]] می‌کنند؛ از این رو، [[قرآن کریم]]، [[امت اسلامی]] را در [[عصر پیامبر]]{{صل}} [[بهترین]] [[امت]] و جامعه‌ای دانسته است که تا آن زمان تشکیل شده بود<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. از ویژگی‌هایی که [[قرآن]] برای [[امت]] نمونه و [[شاهد]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> یاد کرده، موارد زیر است: بر کارهای یکدیگر، نظارت و همدیگر را [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کنند<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.</ref>. [[همکاری]] میان آنها در کارهای [[پسندیده]] و [[نیک]] اصالت دارد<ref>سوره مائده، آیه ۲.</ref>؛ ولی [[همکاری]] در اهداف [[باطل]] و [[اعمال]] نادرست و ظالمانه مطلقاً [[ممنوع]] است<ref>همان.</ref>. [[برادری]] ایمانی در میان آنان به آن اندازه است که از خود می‌گذرند و [[ایثار]] می‌کنند<ref>سوره حشر، آیه ۹.</ref>؛ درباره یکدیگر به تجسس و [[جاسوسی]] نمی‌پردازند<ref>سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> و [[غیبت]]، [[تهمت]] و افترا در میانشان نیست<ref>سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. آنها [[اختلافات]] را با [[رجوع]] به [[خدا]] و رسولش{{صل}} حل می‌کنند<ref>سوره نور، آیه ۵۱.</ref>. در همه امور ، ر اصل بر تقواست و آنها گذشت را حتی درباره [[قاتل]] در نظر می‌گیرند و قصاص و [[قتل]] را اصل نمی‌دانند. هر چند قصاص و برخی امور دیگر، [[حق]] ایشان است<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>. به یک معنا، آنها از [[حق]] خویش برای تقویت همبستگی می‌گذرند و اصول [[همدلی]] و [[همراهی]] محکم را در خود تقویت می‌کنند و از یکدیگر [[انتقام]] نمی‌گیرند. آنها بر [[دشمنان]]، سختگیر و محکم اما با یکدیگر [[دلسوز]] ، [[بخشنده]]، [[مهربان]]<ref>سورت فتح،‌ آیه۲۹.</ref> و برادرند <ref>سوره حجرات، آیه۱۰.</ref>. آنها [[مال]]، [[جان]] و عرض یکدیگر را محترم می‌شمارند<ref>سوره نساء، آیه۲۹.</ref> و [[امنیت]] [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] را برای [[جامعه]] فراهم می‌آورند و عوامل ایجاد [[آرامش]] و [[آسایش]] را در [[جامعه]] تقویت می‌کنند و بسیاری دیگر از مسائلی که در [[قرآن]] بدان پرداخته و به تفصیل توضیح داده شده است<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۷-۴۴۸.</ref>.  
* از اقدامات [[رسول خدا]] {{صل}} برای ایجاد [[هویت]] [[جدید]]، امت‌سازی است که همه اعضای [[جامعه]] در قبال یکدیگر و [[جامعه]]، [[احساس مسئولیت]] می‌کنند؛ از این رو، [[قرآن کریم]]، [[امت اسلامی]] را در [[عصر پیامبر]] {{صل}} [[بهترین]] [[امت]] و جامعه‌ای دانسته است که تا آن زمان تشکیل شده بود<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. از ویژگی‌هایی که [[قرآن]] برای [[امت]] نمونه و [[شاهد]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> یاد کرده، موارد زیر است: بر کارهای یکدیگر، نظارت و همدیگر را [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کنند<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.</ref>. [[همکاری]] میان آنها در کارهای [[پسندیده]] و [[نیک]] اصالت دارد<ref>سوره مائده، آیه ۲.</ref>؛ ولی [[همکاری]] در اهداف [[باطل]] و [[اعمال]] نادرست و ظالمانه مطلقاً [[ممنوع]] است<ref>همان.</ref>. [[برادری]] ایمانی در میان آنان به آن اندازه است که از خود می‌گذرند و [[ایثار]] می‌کنند<ref>سوره حشر، آیه ۹.</ref>؛ درباره یکدیگر به تجسس و [[جاسوسی]] نمی‌پردازند<ref>سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref> و [[غیبت]]، [[تهمت]] و افترا در میانشان نیست<ref>سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. آنها [[اختلافات]] را با [[رجوع]] به [[خدا]] و رسولش {{صل}} حل می‌کنند<ref>سوره نور، آیه ۵۱.</ref>. در همه امور، ر اصل بر تقواست و آنها گذشت را حتی درباره [[قاتل]] در نظر می‌گیرند و قصاص و [[قتل]] را اصل نمی‌دانند. هر چند قصاص و برخی امور دیگر، [[حق]] ایشان است<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>. به یک معنا، آنها از [[حق]] خویش برای تقویت همبستگی می‌گذرند و اصول [[همدلی]] و [[همراهی]] محکم را در خود تقویت می‌کنند و از یکدیگر [[انتقام]] نمی‌گیرند. آنها بر [[دشمنان]]، سختگیر و محکم اما با یکدیگر [[دلسوز]]، [[بخشنده]]، [[مهربان]]<ref>سورت فتح، ‌ آیه۲۹.</ref> و برادرند <ref>سوره حجرات، آیه۱۰.</ref>. آنها [[مال]]، [[جان]] و عرض یکدیگر را محترم می‌شمارند<ref>سوره نساء، آیه۲۹.</ref> و [[امنیت]] [[اقتصادی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] را برای [[جامعه]] فراهم می‌آورند و عوامل ایجاد [[آرامش]] و [[آسایش]] را در [[جامعه]] تقویت می‌کنند و بسیاری دیگر از مسائلی که در [[قرآن]] بدان پرداخته و به تفصیل توضیح داده شده است<ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۷-۴۴۸.</ref>.  
*[[رسول خدا]]{{صل}} برای ایجاد همبستگی ایمانی [[مسلمانان]] و یک [[امت]] واحد و [[روح]] [[وحدت]] در بین [[جامعه]] با [[هدف]] برپایی [[هویت اسلامی]] سفارش‌هایی کردند که به گوشه‌ای از آنها می‌پردازیم:‌ [[مسلمانان]] [[برادر]] یکدیگرند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۰۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۱۳۱؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۷۸ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۱، ص ۹۳.</ref>، آنان همگی چون فردی هستند که هرگاه یکی از اعضای پیکرش به درد آید، دیگر اعضای او با آن [[همدردی]] می‌کنند<ref>مسند احمد، ج۴، ص۲۷۰؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج۸، ص۲۰؛ علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ص۱۰۲ و البیهقی، السنن الکبری، ج۲۳، ص۳۵.</ref>؛ [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کنند<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۶؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۶۸ و ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۳۹.</ref>؛ [[مسلمانان]] دیگر را [[آزار]] نمی‌دهند<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۷۶ - ۷۷؛ جامع الأخبار، ص ۱۴۷؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۹۳ و عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref>؛ به حل مشکلات [[مسلمانان]] توجه دارند؛ [[فریادرس]] [[مظلومان]] هستند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۶۳؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۸۸؛ فضل الله راوندی، النوادر، ص ۲۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۷۲ و کنز العمال، ج ۱۶، ص ۱۱.</ref>؛ دنبال [[لغزش]] [[عیب]] یکدیگر نیستند و آبرو و [[شخصیت اجتماعی]] دیگر [[مسلمانان]] را حفظ می‌کنند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۵۵ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص ۱۰۷.</ref>؛ به [[پیمان]] خود وفادارند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۶۴ و تحف العقول، ج۴، ص۴۵.</ref>؛ [[فضایل]] [[اخلاقی]] در بین آنها رواج دارد؛ لذا با هم [[حسن]] خُلق دارند و از [[کینه]] و بدخواهی پرهیز می‌کنند<ref>شهید ثانی، منیة المرید، ص ۳۲۱ و کشف الخفاء، ج ۲، ص ۲۹۴.</ref>؛ از [[تفرقه]] و دوری از [[جامعه]] گریزان‌اند<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۶۶؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۵۰۷، صحیح البخاری، ج ۳، ص ۸۸ و النسائی، السنن الکبری، ج ۵، ص ۳۳.</ref>؛ به این [[دلیل]]، [[رسول خدا]]{{صل}} برای ساخت [[امت]] و [[هویت]] [[جدید]] [[اسلامی]] در [[جامعه]] جاهلیِ آن روز موفق شد با استفاده از شیوه‌ها و ابزارهای [[فرهنگی]]، [[نبوت]] و [[رهبری]] را به جای [[شیخ]] [[قبیله]]؛ ارزش‌های [[اسلامی]] را به جای ارزش‌های [[جاهلی]]؛ [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] را به جای [[شرک]] و چندخدایی؛ [[مسئولیت‌پذیری]] را به جای [[مسئولیت]] گریزی؛ [[عقیده]] به [[معاد]] را به جای [[اعتقاد]] به [[آینده]] پوچ و عبث؛ کار و تولید را به جای [[سستی]]؛ [[فضایل]] [[اخلاقی]] را به جای [[رذایل اخلاقی]]؛ [[کمک]] به [[نیازمندان]] و آزاد کردن بردگان را به جای به بیگاری کشاندن انسان‌های [[مستضعف]]؛ [[حکومت جهانی]] را به جای [[حکومت]] قبیله‌ای؛ [[منافع]] [[اسلامی]] و انسانی را جایگزین [[منافع]] قبیله‌ای؛ [[اعتماد]] را به جای [[بی‌اعتمادی]]؛ مسابقه دادن در انجام خیرات را به جای مسابقه دادن در انجام [[شرور]]؛ [[ایثار]] و [[عدل]] و [[انصاف]] را به جای [[غارت]] و [[ظلم]] و تلاش برای دستیابی به [[آینده]] بهتر را به جای رکود و تلاش برای حفظ وضع موجود قرار داد<ref>نجف، لک زایی، سیره پیامبر اعظم{{صل}} در گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی، ص ۲۱۶.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۸-۴۴۹.</ref>.  
* [[رسول خدا]] {{صل}} برای ایجاد همبستگی ایمانی [[مسلمانان]] و یک [[امت]] واحد و [[روح]] [[وحدت]] در بین [[جامعه]] با [[هدف]] برپایی [[هویت اسلامی]] سفارش‌هایی کردند که به گوشه‌ای از آنها می‌پردازیم:‌ [[مسلمانان]] [[برادر]] یکدیگرند<ref>الکافی، ج ۱، ص ۴۰۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۱۳۱؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۷۸ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۱، ص ۹۳.</ref>، آنان همگی چون فردی هستند که هرگاه یکی از اعضای پیکرش به درد آید، دیگر اعضای او با آن [[همدردی]] می‌کنند<ref>مسند احمد، ج۴، ص۲۷۰؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج۸، ص۲۰؛ علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ص۱۰۲ و البیهقی، السنن الکبری، ج۲۳، ص۳۵.</ref>؛ [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کنند<ref>مکارم الاخلاق، ص ۲۶؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۶۸ و ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۳۹.</ref>؛ [[مسلمانان]] دیگر را [[آزار]] نمی‌دهند<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۷۶ - ۷۷؛ جامع الأخبار، ص ۱۴۷؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۹۳ و عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref>؛ به حل مشکلات [[مسلمانان]] توجه دارند؛ [[فریادرس]] [[مظلومان]] هستند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۶۳؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۸۸؛ فضل الله راوندی، النوادر، ص ۲۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۷۲ و کنز العمال، ج ۱۶، ص ۱۱.</ref>؛ دنبال [[لغزش]] [[عیب]] یکدیگر نیستند و آبرو و [[شخصیت اجتماعی]] دیگر [[مسلمانان]] را حفظ می‌کنند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۵۵ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص ۱۰۷.</ref>؛ به [[پیمان]] خود وفادارند<ref>الکافی، ج ۲، ص ۳۶۴ و تحف العقول، ج۴، ص۴۵.</ref>؛ [[فضایل]] [[اخلاقی]] در بین آنها رواج دارد؛ لذا با هم [[حسن]] خُلق دارند و از [[کینه]] و بدخواهی پرهیز می‌کنند<ref>شهید ثانی، منیة المرید، ص ۳۲۱ و کشف الخفاء، ج ۲، ص ۲۹۴.</ref>؛ از [[تفرقه]] و دوری از [[جامعه]] گریزان‌اند<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۶۶؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۵۰۷، صحیح البخاری، ج ۳، ص ۸۸ و النسائی، السنن الکبری، ج ۵، ص ۳۳.</ref>؛ به این [[دلیل]]، [[رسول خدا]] {{صل}} برای ساخت [[امت]] و [[هویت]] [[جدید]] [[اسلامی]] در [[جامعه]] جاهلیِ آن روز موفق شد با استفاده از شیوه‌ها و ابزارهای [[فرهنگی]]، [[نبوت]] و [[رهبری]] را به جای [[شیخ]] [[قبیله]]؛ ارزش‌های [[اسلامی]] را به جای ارزش‌های [[جاهلی]]؛ [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] را به جای [[شرک]] و چندخدایی؛ [[مسئولیت‌پذیری]] را به جای [[مسئولیت]] گریزی؛ [[عقیده]] به [[معاد]] را به جای [[اعتقاد]] به [[آینده]] پوچ و عبث؛ کار و تولید را به جای [[سستی]]؛ [[فضایل]] [[اخلاقی]] را به جای [[رذایل اخلاقی]]؛ [[کمک]] به [[نیازمندان]] و آزاد کردن بردگان را به جای به بیگاری کشاندن انسان‌های [[مستضعف]]؛ [[حکومت جهانی]] را به جای [[حکومت]] قبیله‌ای؛ [[منافع]] [[اسلامی]] و انسانی را جایگزین [[منافع]] قبیله‌ای؛ [[اعتماد]] را به جای [[بی‌اعتمادی]]؛ مسابقه دادن در انجام خیرات را به جای مسابقه دادن در انجام [[شرور]]؛ [[ایثار]] و [[عدل]] و [[انصاف]] را به جای [[غارت]] و [[ظلم]] و تلاش برای دستیابی به [[آینده]] بهتر را به جای رکود و تلاش برای حفظ وضع موجود قرار داد<ref>نجف، لک زایی، سیره پیامبر اعظم {{صل}} در گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی، ص ۲۱۶.</ref><ref> [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۴۸-۴۴۹.</ref>.  


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
* [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
* [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[محمد رضا فرخی|فرخی، محمد رضا]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل]]
[[رده: شاخص‌های هویت اسلامی در جامعه نبوی]]
[[رده: شاخص‌های هویت اسلامی در جامعه نبوی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۴


مقدمه

  • جامعه‌ای که رسول خدا (ص) در آن برانگیخته شد، جامعه‌ای یکپارچه نبود، بلکه از قبایل، گروه‌های پراکنده‌ای شکل گرفته بود. نبود دولت مرکزی و نبود دین واحد سبب شده بود که آنها هیچ گونه وجه هویتی[۱] مشترکی نداشته باشند و ‌به این دلیل، بخش مهمی از حیات سیاسیاجتماعی آنها در جنگ با یکدیگر سپری می‌شد؛ اما با تلاش رسول خدا (ص) این جامعه پراکنده به جامعه‌ای یکدست با هویت اسلامی تبدیل شد که در ادامه به شاخصه‌های آن اشاره می‌شود:

نفی نژادپرستی و قومیت‌گرایی‌

پرهیز از منکرات

تحریم شراب و قمار

حفظ عفت عمومی

دانش‌آموزی

ایمان داشتن به خدا (توحید) و رسولش

نماز

اذان‌

قبله‌

مسجد

نخستین مسجدی که در اسلام بر پایه تقوا ساخته شد، مسجد قبا بود[۶۰]. پس از آن، مسجد النبی (ص) در یثرب یا مدینة النبی ساخته شد[۶۱]. به دنبال آن، طوایف عرب هر کدام در ناحیه خود مسجدی بنا کردند. آنان از رسول خدا (ص) می‌خواستند تا در مکان زندگی آنها نماز بگزارد و برای تبرک، محل نماز آن حضرت را برای ساخت مسجد خود انتخاب می‌کردند. ابن شبه، از مساجدی نام برده است که پیامبر خدا (ص) در آنها نماز خوانده بود[۶۲][۶۳].

فرهنگ برادری و همدلی‌

هویت‌سازی بر پایه امّت اسلامی‌

منابع

پانویس

  1. هویت، یعنی آن‌چه باعث شناسایی شخص باشد. (محمد معین، فرهنگ فارسی، ج ۴، ص ۵۱۰۷) هویت در معنای اجتماعی، آن ساختار و یا قالبی است که باعث شناسایی جامعه می‌شود.
  2. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  3. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۳۹.
  4. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۱۰؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۴ و تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۹۳.
  5. شیخ مفید، الإختصاص، ص ۳۴۱.
  6. کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۰۸ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۷۱.
  7. ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۵۰۳؛ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۵۱۰؛ عبدالله بن عدی، الکامل، ج ۳، ص ۱۴۶ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۴۶۶.
  8. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۳۹-۴۴۰.
  9. طبرسی، اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۶-۶۷ و محمد بن عمر واقدی، المغازی، ‌ ج۲، ص۵۵۳.
  10. اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ الطبقات الکبری، ص ۶۷ و المغازی، ج ۲، ص ۵۵۵.
  11. اعلام الوری، ج ۱، ص ۲۰۱؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷ و الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۶۶.
  12. انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷؛ الطبقات الکبری، ص ۶۷ و المغازی، ج ۲، ص ۵۵۵.
  13. ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۰.
  14. انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۷۷ و الطبقات الکبری، ص ۶۷.
  15. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۳۵.
  16. الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۶؛ انساب الاشراف، ص ۲۷۳؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۳۵ و ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص ۷۰.
  17. الطبقات الکبری، ج ۷، ص ۲۳۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۷۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۳، ص ۴۰۰ و السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۰.
  18. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۰-۴۴۱.
  19. السیرة النبویة، ج ۱، ص ۷۰؛ حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج ۱، ص ۲۲۷ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۱۶۰.
  20. ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا «از تو درباره شراب و قمار می‌پرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگ‌تر است» سوره بقره، آیه ۲۱۹.
  21. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.
  22. ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ... «شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند» سوره مائده، آیه ۹۱.
  23. شیخ طوسی، الرسائل العشر (رسائل الشیخ الطوسی)، ص ۲۵۸؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۱، ص ۲۷۴ و نعمان بن محمد مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۹.
  24. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۱-۴۴۲.
  25. سوره نساء، آیات ۴، ۷، ۲۲ و ۳۲.
  26. البخاری، صحیح، ج ۶، ص ۱۳۲ - ۱۳۳.
  27. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۲.
  28. ﴿فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ... «پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد..». سوره احزاب، آیه ۳۲.
  29. ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  30. ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ... وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند... و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند» سوره نور، آیه ۳۰-۳۱.
  31. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۲.
  32. محمدباقر مجلسی، ج۱۰۱، ص۳۰۸: « النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ فَمَنْ تَرَكَهَا خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ إِيمَاناً يَجِدُ حَلَاوَتَهُ‌ فِي‌ قَلْبِه‌»؛ و تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص۹۳ و کنز العمال، ج۵، ص۳۲۹.
  33. الکافی، ج ۵، ص ۵۵: «عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ النَّاسِ‌ تَعِفَ‌ نِسَاؤُكُم» و حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۳۸.
  34. الخطاب الرعینی، مواهب الجلیل، ج ۲، ص ۵۷۸ - ۵۷۹؛ و العجلونی، کشف الخفاء، ج ۱، ص ۲۷۹.
  35. الکافی، ج ۵، ص ۵۱۸ ۱؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۳، ص ۳۰۹ و مکارم الاخلاق، ص ۲۵۹.
  36. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۳.
  37. تاریخ الیعقوبی، ج۱، ‌ ص۲۶۲.
  38. محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الإسلامی، ج ۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۹
  39. سوره علق، آیه ۱ - ۴ و سوره قلم، آیه۱.
  40. سوره مجادله، آیه ۱۱؛ سوره زمر، آیه ۹ و سوره فاطر، آیه ۲۸.
  41. الکافی، ج۱، ص۳۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ‌ ص۸۱ و همو، ارشادالقلوب، ج۱، ص۱۶۵.
  42. بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۷۸ و جامع الاخبار، ص۳۸.
  43. بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۹۵؛ عوالی اللآلی. ، ج ۴، ص ۷۳؛ ابن فهد حلی، عدة الداعی، ص ۷۵، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۶ و کنزالعمال، ج ۱۵، ص۸۸۰.
  44. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۳.
  45. الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۶ و امتاع الأسماع، ج ۱، ص ۱۱۹.
  46. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۳، ص ۹۲۰ و ابن اثیر، اسد الغابه، ج ۲، ص ۱۵۸.
  47. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۴.
  48. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۴.
  49. إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۱۰۶ و قطب الدین راوندی، قصص الانبیاء، ص ۳۱۸.
  50. شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۲۹؛ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۲۲؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۲۸۶ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۱۲۱.
  51. الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۲۴۲؛ ابن جوزی، المنتظم، ج ۲، ص ۳۵۹ و صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۲، ص ۲۹۷.
  52. سفارش‌های رسول خدا (ص) درباره حضور در نماز جماعت و اظهار نارضایتی از کسانی که در نماز جمعه و جماعت شرکت نمی‌کردند، در منابع آمده است؛ ر. ک: وسائل‌الشیعة، ج ۸، ص ۲۹.
  53. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۴-۴۴۵.
  54. انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۳؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۸ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۹ - ۱۹۰.
  55. الکافی، ج ۳، ص ۳۰۲؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۸ - ۵۰۹ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۹۰.
  56. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۵.
  57. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۵۰ - ۵۵۱؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص ۲۴ - ۲۶ و دلائل النبوه، ج ۲، ص ۵۷۱ ۵۷۵.
  58. سوره بقره، آیه ۱۴۴.
  59. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۵-۴۴۶.
  60. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۹۴، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۸؛ انساب الاشراف، ص ۲۶۳ - ۲۶۴ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۳، ص ۱۹۶.
  61. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۹۶.
  62. ابن شبه النمیری، تاریخ المدینة، ج ۱، ص ۵۷ - ۷۹.
  63. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۶.
  64. ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج ۲، ص ۳۹۲؛ شیخ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۳۵۳؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۴ و عماد الدین یحیی عامری، بهجة المحافل و بغیة الاماثل، ج ۱، ص ۱۶۸.
  65. الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۱۸۴؛ شرف المصطفی، ج ۲، ص ۳۹۲ و المنتظم، ج ۳، ص ۷۱.
  66. الکافی، ج ۱، ص ۵۴۲؛ شیخ طوسی؛ تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۱۳۱ و شیخ مفید، الامالی، ص ۱۸۷.
  67. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۶-۴۴۷.
  68. «جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.
  69. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۶-۴۴۷.
  70. سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  71. سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  72. سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
  73. سوره مائده، آیه ۲.
  74. همان.
  75. سوره حشر، آیه ۹.
  76. سوره حجرات، آیه ۱۲.
  77. سوره حجرات، آیه ۱۲.
  78. سوره نور، آیه ۵۱.
  79. سوره بقره، آیه ۱۷۸.
  80. سورت فتح، ‌ آیه۲۹.
  81. سوره حجرات، آیه۱۰.
  82. سوره نساء، آیه۲۹.
  83. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۷-۴۴۸.
  84. الکافی، ج ۱، ص ۴۰۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۴، ص ۱۳۱؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۷۸ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۱، ص ۹۳.
  85. مسند احمد، ج۴، ص۲۷۰؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج۸، ص۲۰؛ علی بن الجعد، مسند ابن الجعد، ص۱۰۲ و البیهقی، السنن الکبری، ج۲۳، ص۳۵.
  86. مکارم الاخلاق، ص ۲۶؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۶۸ و ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۳۹.
  87. ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۷۶ - ۷۷؛ جامع الأخبار، ص ۱۴۷؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۹۳ و عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۳۶۱.
  88. الکافی، ج ۲، ص ۱۶۳؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۸۸؛ فضل الله راوندی، النوادر، ص ۲۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۷۲ و کنز العمال، ج ۱۶، ص ۱۱.
  89. الکافی، ج ۲، ص ۳۵۵ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار، ص ۱۰۷.
  90. الکافی، ج ۲، ص ۳۶۴ و تحف العقول، ج۴، ص۴۵.
  91. شهید ثانی، منیة المرید، ص ۳۲۱ و کشف الخفاء، ج ۲، ص ۲۹۴.
  92. مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۶۶؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۵۰۷، صحیح البخاری، ج ۳، ص ۸۸ و النسائی، السنن الکبری، ج ۵، ص ۳۳.
  93. نجف، لک زایی، سیره پیامبر اعظم (ص) در گذر از جامعه جاهلی به جامعه اسلامی، ص ۲۱۶.
  94. فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۴۴۸-۴۴۹.