هویت دینی در روان‌شناسی اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = هویت دینی| عنوان مدخل  = هویت دینی| مداخل مرتبط = [[هویت دینی در روان‌شناسی اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[هویت دینی]]''' است. "'''[[هویت دینی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[هویت دینی در قرآن]] - [[هویت دینی در حدیث]] - [[هویت دینی در نهج البلاغه]] - [[هویت دینی در معارف دعا و زیارات]] - [[هویت دینی در معارف مهدویت]] - [[هویت دینی در اخلاق اسلامی]] - [[هویت دینی در روان‌شناسی اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[هویت دینی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


'''هویت دینی''' عبارت است از تغییرات و نتایجی که [[فرد]] [[مؤمن]] در اثر [[پذیرش]] و [[تعهد]] نسبت به [[دین]]، در [[زندگی]] خود [[احساس]] می‌‌کند. [[دین]] از طریق ارائۀ منابع شناختی، ایدئولوژیکی، [[جامعه]] شناختی و [[معنوی]] به [[فرد]] و جامع [[هویت]] می‌‌بخشد. برخورداری از هویت دینی، دارای آثار مختلفی روانشناختی و غیر روانشناختی است.
'''هویت دینی''' عبارت است از تغییرات و نتایجی که [[فرد]] [[مؤمن]] در اثر [[پذیرش]] و [[تعهد]] نسبت به [[دین]]، در [[زندگی]] خود [[احساس]] می‌‌کند. [[دین]] از طریق ارائۀ منابع شناختی، ایدئولوژیکی، [[جامعه]] شناختی و [[معنوی]] به [[فرد]] و جامع [[هویت]] می‌‌بخشد. برخورداری از هویت دینی، دارای آثار مختلفی روانشناختی و غیر روانشناختی است.


==چیستی [[هویت دینی]]==
== چیستی [[هویت دینی]] ==
* [[هویت دینی]]، یعنی اینکه شخص بداند چه [[دینی]] را [[انتخاب]] کرده و آن [[دین]] چه چیزی را از او می‌‌خواهد که انجام دهد و چه چیزی را باید ترک کند. [[بدیهی]] است از پیامدهای [[تکوین]] [[هویت دینی]]، [[احساس]] [[تعهد]] و [[مسؤولیت]] در قبال [[ارزش‌ها]] و باورهای آن [[مکتب]] است. برخی از [[صاحب نظران]]، [[تعهد]] را به عنوان سنگ بنای [[هویت دینی]] تلقی می‌‌کنند<ref>ر.ک: صفورایی پاریزی، محمدمهدی، «هویت»، مجلۀ دیدار آشنا، شهریور ۱۳۸۱، ش ۲۷، ص ۳۷.</ref>. برخی دیگر، دو محورِ کلّیِ [[خودشناسی]] و [[هدفمندی]] را به عنوان دو عامل اصلی در [[هویت]] بخشیِ [[دین]] به [[انسان]] معرفی کرده‌اند. بر اساس این دو محور کلی، [[هویّت]] [[انسان]] برخاسته از [[عقیده]]، [[اعمال]] و [[اخلاق]] اسـت. با توجّه به این مسئله، در جهان‌بینیِ [[دینی]]، تنها آن [[انسانی]] از انسانیّت و [[هویّت]] حقیقیِ [[انسانی]] برخوردار خواهد بود که به لحاظ [[اعتقادی]]، [[دین]] درست و [[حق]] را [[برگزیده]] باشد و به لحاظ [[اعمال]] و اخلاق‌، بر مبنای رفتارهای صحیح [[دینی]] عمل کند، چراکه اصل [[هویت انسان]] را [[اعتقادات]] او می‌سازد. بر این اساس، فردی که با [[ایمان]] باشد و [[اخلاق الهی]] را در [[جان]] خود پیاده کند و بر پایۀ آن [[ایمان]]، عمل نماید در [[فرهنگ قرآن]] [[کریم]]، [[انسان]] است؛ اما کسی که از [[عقیده]] و [[اخلاق]] و [[اعمال]] [[الهی]] تُهی باشد، اگرچه در [[دنیا]] شبیه انسان‌هاست، در حقیقت‌، از [[هویت]] اصیل [[انسانی]] دور مانده است<ref>ر.ک: دهقان سیمکانی، رحیم، «هویت بخشی دین به انسان از دیدگاه علامه جوادی آملی»، آیین حکمت، بهار ۱۳۹۳، شماره ۱۹، ص ۸۵-۱۱۰.</ref>. در واقع، [[هویت انسان]] را سه عنصر [[عقیده]]، [[اخلاق]] و [[ایمان]] می‌‌سازد و تمام [[آیات قرآن]]، به گونه ای با این سه عنصر محوری [[ارتباط]] دارد<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج ۱۵، ص ۲۷۹.</ref>.
[[هویت دینی]]، یعنی اینکه شخص بداند چه [[دینی]] را [[انتخاب]] کرده و آن [[دین]] چه چیزی را از او می‌‌خواهد که انجام دهد و چه چیزی را باید ترک کند. [[بدیهی]] است از پیامدهای [[تکوین]] [[هویت دینی]]، [[احساس]] [[تعهد]] و [[مسؤولیت]] در قبال [[ارزش‌ها]] و باورهای آن [[مکتب]] است. برخی از [[صاحب‌نظران]]، [[تعهد]] را به عنوان سنگ بنای [[هویت دینی]] تلقی می‌‌کنند<ref>ر. ک: صفورایی پاریزی، محمدمهدی، «هویت»، مجلۀ دیدار آشنا، شهریور ۱۳۸۱، ش ۲۷، ص ۳۷.</ref>. برخی دیگر، دو محورِ کلّیِ [[خودشناسی]] و [[هدفمندی]] را به عنوان دو عامل اصلی در [[هویت]] بخشیِ [[دین]] به [[انسان]] معرفی کرده‌اند. بر اساس این دو محور کلی، [[هویّت]] [[انسان]] برخاسته از [[عقیده]]، [[اعمال]] و [[اخلاق]] اسـت. با توجّه به این مسئله، در جهان‌بینیِ [[دینی]]، تنها آن [[انسانی]] از انسانیّت و [[هویّت]] حقیقیِ [[انسانی]] برخوردار خواهد بود که به لحاظ [[اعتقادی]]، [[دین]] درست و [[حق]] را [[برگزیده]] باشد و به لحاظ [[اعمال]] و اخلاق‌، بر مبنای رفتارهای صحیح [[دینی]] عمل کند، چراکه اصل [[هویت انسان]] را [[اعتقادات]] او می‌سازد. بر این اساس، فردی که با [[ایمان]] باشد و [[اخلاق الهی]] را در [[جان]] خود پیاده کند و بر پایۀ آن [[ایمان]]، عمل نماید در [[فرهنگ قرآن]] [[کریم]]، [[انسان]] است؛ اما کسی که از [[عقیده]] و [[اخلاق]] و [[اعمال]] [[الهی]] تُهی باشد، اگرچه در [[دنیا]] شبیه انسان‌هاست، در حقیقت‌، از [[هویت]] اصیل [[انسانی]] دور مانده است<ref>ر. ک: دهقان سیمکانی، رحیم، «هویت بخشی دین به انسان از دیدگاه علامه جوادی آملی»، آیین حکمت، بهار ۱۳۹۳، شماره ۱۹، ص ۸۵-۱۱۰.</ref>. در واقع، [[هویت انسان]] را سه عنصر [[عقیده]]، [[اخلاق]] و [[ایمان]] می‌‌سازد و تمام [[آیات قرآن]]، به گونه ای با این سه عنصر محوری [[ارتباط]] دارد<ref>ر. ک: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج ۱۵، ص ۲۷۹.</ref>.
*البته، اینکه گفته شد، [[هویت انسان]] را [[اعمال]] او شکل می‌‌دهند، در صورتی است که [[اعمال]]، به طور مکرر و مداوم از [[انسان]] سر بزنند. زیرا، [[اعمال]] مقطعی و گذرا اثری پایدار بر [[فرد]] نمی‌گذارند و تأثیرشان به‌سرعت زایل می‌شود؛ لذا در [[تکوین]] [[شخصیت انسان]]، تأثیر چندانی ندارند. به همین [[دلیل]]، در [[احادیث]] و [[روایات اسلامی]] تأکید بر دوام انجام [[عمل صالح]] شده است، تا تبدیل به [[ملکه]]، یعنی صفت ثابت و [[راسخ]] [[نفسانی]] شوند. همین صفات ثابت‌اند که [[هویت انسان]] را می‌سازند. اگر این ملکات، موافق [[فطرت انسان]] باشند، [[شخصیت]] و شاکلة [[انسان]] منطبق و هماهنگ با فطرتش خواهد بود و اگر اعمالی [[قبیح]] و برخلاف مسیر [[فطرت]] باشند، پس از مدتی، [[شخصیت]] دیگری را برای [[انسان]] رقم می‌زنند. این [[شخصیت]] و شاکله که بر اساس [[اعمال]] خلاف [[فطرت]] شکل پذیرفته، در واقع شخصیتی منحط و غیرانسانی است که برخلاف مسیر انسانیتش ([[فطرت]]) تکون یافته است<ref>ر.ک: آروانه، بهزاد؛ داودی، محمد، «تحلیل و بررسی فطرت در آثار استاد مطهری»، معرفت، سال دوم، شماره اول، بهار ۱۳۹۰، ص ۱۰۱-۱۲۶.</ref>.
*در مجموع، می‌‌توان گفت [[هویّت]] [[دینی]]، متضمّن سطحی از [[هویّت]] [[اجتماعی]] است که متناسب با [[اجتماع]] [[دینی]] است و نشان‏دهندۀ [[احساس]] تعلّق و [[تعهّد]] به [[دین]] و [[جامعۀ دینی]] است. بنابراین، [[فرد]] [[مؤمن]]، با [[پذیرش]] [[دین]] به عنوان اصل [[اعتقادی]] و [[احساس]] [[تعهّد]] و تعلّق به آن، در زندگیِ خود تغییرات و نتایج مهمّی را تجربه می‌‌کند که [[هویّت]] [[دینی]]<ref>Religious Identity.</ref> نام دارد<ref>ر.ک: محمد جواد چیت‏ساز قمی، گسست نسلی در ایران: افسانه یا واقعیت، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی، ۱۳۸۳، ص۲۱-۴۳.</ref>. در نتیجه [[هویّت]] [[دینی]]، همان داشتن اهتمام [[دینی]] است به نحوی که نگرش، [[گرایش]] و عمل [[فرد]] را متأثر سازد<ref>ر.ک: علی رضا شجاعی‏‌زند، مدلی برای سنجش دینداری در ایران، جامعه‏‌شناسی ایران، ۱۳۸۴، دوره ۶، ش ۱، ص۳۶.</ref>.


==اهمیت [[هویت دینی]] در هویّت‌یابی سالم==
البته، اینکه گفته شد، [[هویت انسان]] را [[اعمال]] او شکل می‌‌دهند، در صورتی است که [[اعمال]]، به طور مکرر و مداوم از [[انسان]] سر بزنند. زیرا، [[اعمال]] مقطعی و گذرا اثری پایدار بر [[فرد]] نمی‌گذارند و تأثیرشان به‌سرعت زایل می‌شود؛ لذا در [[تکوین]] [[شخصیت انسان]]، تأثیر چندانی ندارند. به همین [[دلیل]]، در [[احادیث]] و [[روایات اسلامی]] تأکید بر دوام انجام [[عمل صالح]] شده است، تا تبدیل به [[ملکه]]، یعنی صفت ثابت و [[راسخ]] [[نفسانی]] شوند. همین صفات ثابت‌اند که [[هویت انسان]] را می‌سازند. اگر این ملکات، موافق [[فطرت انسان]] باشند، [[شخصیت]] و شاکلة [[انسان]] منطبق و هماهنگ با فطرتش خواهد بود و اگر اعمالی [[قبیح]] و برخلاف مسیر [[فطرت]] باشند، پس از مدتی، [[شخصیت]] دیگری را برای [[انسان]] رقم می‌زنند. این [[شخصیت]] و شاکله که بر اساس [[اعمال]] خلاف [[فطرت]] شکل پذیرفته، در واقع شخصیتی منحط و غیرانسانی است که برخلاف مسیر انسانیتش ([[فطرت]]) تکون یافته است<ref>ر. ک: آروانه، بهزاد؛ داودی، محمد، «تحلیل و بررسی فطرت در آثار استاد مطهری»، معرفت، سال دوم، شماره اول، بهار ۱۳۹۰، ص ۱۰۱-۱۲۶.</ref>.  
* [[هویّت]] مذهبی" یا "[[هویّت]] [[دینی]]"، یکی از مهم‏ترین ابعاد [[هویّت]] است که نقش [[تعیین]] کننده‌‏ای در هویّت‌یابی افراد ایفا می‌‏کند و تقویت این بُعد از [[هویّت]]، می‌‏تواند موجب پایداریِ سایر ابعاد [[هویّت]] شود و چالش در این حوزه، می‏‌تواند زمینه‌‏ساز [[بحران]] در سایر ابعاد [[هویّت]] گردد. این ادعا مخصوصاً در جوامعی که [[دین]]، رکن اساسی آن [[جامعه]] را تشکیل می‌‏دهد موضوعیت بیش‌تری دارد.
==[[نقش دین]] در [[هویت بخشی]] به افراد==
*پژوهش‌‏های صورت گرفته در حوزه [[هویّت]]، به طور گسترده از نقش [[مذهب]] در شکل‏‌دهی به [[هویّت]] افراد و گروه‌‏ها [[غفلت]] ورزیده‌‏اند. این در حالی است که با [[تأمّل]] در رابطۀ [[دین]] و [[هویّت]] درمی‌‏یابیم میان این دو نسبت وثیقی برقرار است. [[مذهب]] اساساً منابع شناختی، ایدئولوژیکی، [[جامعه]] شناختی و [[معنوی]] را برای [[هویّت]] به ‏دست می‏‌دهد<ref>[Furrow, J.L., King, P.E. & White, K. (۲۰۰۴) "Religion and Positive Youth Development: Identity, Meaning, and Prosocial Concerns". Applied Developmental Science, No. ۸, P ۱۷–۲۶]</ref>.
* [[دین]] از گذشته تاکنون عامل به وجود آورندۀ [[هویّت]] مشخص برای معتقدان خود و تمایز میان آنها و کسانی بوده که [[اعتقادی]] به آن نداشته‏‌اند. یعنی [[هویّت]] انسان‏‌ها با [[مذهب]] و [[دین]] آنها شناخته می‏‌شد. [[یهودی]]، [[مسیحی]] و [[مسلمان]] بودن، [[هویّت]] [[فرهنگی]] انسان‏‌های مختلف را به نمایش می‏‌گذاشت. به این ترتیب [[دین]] و [[مذهب]] کارکردهای [[اجتماعی]] مختلفی از قبیل [[اجتماعی]] کردن اعضای [[جامعه]]، کاهش [[کشمکش]]، تحکیم ارزش‌‏های مشترک، یکپارچه‌‏سازی [[جامعه]] و [[حفظ]] [[ثبات]] [[اجتماعی]]، تنظیم منابع و تقویت [[نظارت اجتماعی]] را برعهده داشته‏‌اند. براساس همین ویژگی و [[ارزش‌ها]]، [[امت اسلام]] به عنوان یک [[هویّت]] مستقل،‌ دارای صفاتی است که او را از نظر [[فرهنگی]] از دیگر [[امت‌ها]] از جمله [[یهودی]] و [[مسیحی]] و [[بودایی]] و [[هندو]] جدا می‌کند و در شبکه‌ای فراجغرافیایی به آنان [[هویّت]] متمایز و نقشی ممتاز در [[روابط]] و تعاملات [[جهان]] می‌بخشد<ref>ر.ک: ابوالفضل اشرفی، بی‏‌هویتی اجتماعی و گرایش به غرب. بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر گرایش نوجوانان به الگوهای فرهنگ غربی (رپ و هوی متال) در تهران، پایانامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۷، ص۹.</ref>.
==معنای [[هویّت]] از دیدگاه [[اسلام]]==
* [[دین مقدس اسلام]] براساس [[جهان‌بینی توحیدی]] خویش، همه [[انسان‌ها]] را داری [[هویّت]] واحد می‌داند که توسط [[خالق]] واحد و از [[پدر]] و [[مادر]] واحد [[آفریده]] شده‌اند و هیچ کسی بر دیگری جز به [[تقوا]] و [[خدا]] ترسی، تشخّص و [[برتری]] ندارد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. از دیدگاه [[اسلام]]، جوهره و ماهیت اصلی [[انسان]]، [[الهی]] است و [[روح]] خدایی در کالبد جسمانی او دمیده شده و [[فرشتگان]] به امر [[خدا]] بر او [[سجده]] کرده‌اند: {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم  و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref> و بر اساس آن، [[انسان]] دارای هویتی است که مبدأ و [[مرجع]] [[الهی]] دارد و همان‌طور که آغاز حیاتش از [[خداوند]] است، فرجام آن نیز به سوی [[خداوند]] خواهد بود: {{متن قرآن|خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«آسمان‌ها و زمین را به حقّ آفرید و شما را چهره‌نگاری کرد  و چهره‌هایتان را نیکو نگاشت و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره تغابن، آیه ۳.</ref>. لذا [[جایگاه]] و نقش [[انسان]] در [[زمین]] نیز [[مقام]] [[جانشینی]] [[خداوند]] است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم  و تو را پاک می‌شمریم ؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. البته، [[خداوند]] برای ایفای این نقش سترگ [[انسان]]، برای [[جامعه انسانی]] [[رهبران]] [[معصوم]] و [[وارسته]] [[برگزیده]] است، تا [[انسان]] در سایۀ سیاست‌های [[الهی]] و [[تدابیر]] [[توحیدی]] آنان، از [[نزاع]] و جنگ‌های ویران‌گر در [[امان]] بماند و با [[دانش]] [[ناب]] آنان [[تربیت]] شود و به [[رشد]] و کمال و [[عاقبت]] [[نیکو]] برسد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
==[[هویت اجتماعی]] از منظر [[منابع اسلامی]]==
*در [[منابع اسلامی]]،  نخستین منبعی که تعریف روشنی از [[هویت اجتماعی]] ارائه کرده، [[کتاب]] [[نهج‌البلاغه]] است که در آن [[برگزیده]] [[سخنان امیرالمؤمنین]] [[علی ]]{{ع}} گرد آمده است. در [[نهج‌البلاغه]] چنین آمده است: «هان ای [[مردم]]! آنچه [[مردم]] را گرد هم می‌آورد، [[خرسندی]] و [[نارضایتی]] است. ناقۀ [[ثمود]] را یک نفر (نه بیشتر) پی نمود، ولی [[خداوند]]، همه را [[کیفر]] کرد؛ زیرا همه آنان از کار او [[خرسند]] و [[راضی]] بودند، لذا [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}.<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ﴾}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.</ref> جملۀ دیگری نیز وجود دارد که در توضیح و تعریف [[هویت]]، سودمند است: «آنکه از [[رفتار]] قومی [[خرسند]] است همانند کسی است که در جمع آنان بوده و هر که به جمع [[تبهکاران]] بپیوندد دو [[گناه]] دارد: [[گناه]] [[رفتار]](عمل) ناشایست و [[گناه]] [[خرسندی]] از آن»<ref>{{متن حدیث|الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَی کُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَی بِهِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶.</ref>.
*در این متن و متون [[اسلامی]] دیگر، [[رضایتمندی]] از یک [[رفتار اجتماعی]] به معنای [[پیوستن]] به جمع عاملانِ آن [[رفتار]]، تلقی شده است. متون مورد اشاره، این مفهوم را مورد تأکید قرار می‌دهد که [[هویت]] هر [[جامعه]] با [[رضایتمندی]] و [[نارضایتی]] یا رد و قبول رفتارها و موضع‌ گیری‌ها شکل می‌گیرد که می‌توان از آن به [[نظام ارزشی]] تعبیر نمود، البته نه آن [[نظام ارزشی]] که تنها در عالَم [[ذهن]] مورد قبول است، بلکه آن [[نظام ارزشی]] که عملاً مجموعه رفتارهای افراد [[جامعه]] را جهت می‌بخشد و آنها را به موضع‌گیری‌های مشترک وادار می‌کند.
*بنابراین فردی که در رد و قبول امور از معیارهای جامعه‌ای [[تبعیت]] کند بخشی از آن [[جامعه]] خواهد بود و از آنجا که این [[فرد]] از نظر [[هویت اجتماعی]] با آن [[جامعه]] یکسان و [[متحد]] است، تفاوتی نمی‌کند از نظر زمانی یا مکانی با آن [[جامعه]] چقدر فاصله داشته باشد<ref>ر.ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۷۲-۷۵.</ref>. بدین ترتیب، مفاهیمی نظیر [[امام نور]] و [[امام نار]] ([[آتش]])، شکل می‌‌گیرد که [[هویت]] هر [[جامعه]] ای با [[امامت]] آن سنجیده می‌‌شود. در نتیجه، اگر [[جامعه]] ای از [[امام حق]]، [[تبعیت]] کند، دارای [[هویت اجتماعی]] سالم است و در صورت [[پیروی از امام]] ناحق و [[شیطانی]]، [[هویت اجتماعی]] آن [[جامعه]]، شکل [[ناهنجار]] به خود می‌‌گیرد.
==نحوۀ [[هویت بخشی]] [[دین اسلام]] به [[انسان]] ها==
* [[دین اسلام]]، از یک سو، به پرسش‌های اساسی [[انسان]] پاسخ می‌‌دهد و از این طریق، او را از [[شک]] و [[حیرت]] و گم‌گشتگی ناشی از فقدان [[هویّت]] [[حفاظت]] می‌کند<ref>شهریار شهیدی و مصطفی حمدیه، اصول و مبانی بهداشت روانی، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref> و از سوی دیگر، بر اساس [[حاکمیت الهی]]، با امر به گسترش [[خوبی‌ها]] و [[فضیلت‌ها]]، و [[نهی]] از شکل‌گیری [[بدی‌ها]] و رذیلت‌ها، [[هویّت]] ممتاز و ارزش‌مندی به [[فرد]] و [[جامعه اسلامی]] در [[جهان]] می‌بخشد. بنابراین، به [[زندگی]] افراد جهت می‌‌دهد و در نتیجه، یک [[مسلمان]]، در تمام جنبه‌های [[زندگی]] به خصوص در دو عرصۀ [[اعتقادی]] و [[رفتاری]] از [[هویت]] یکسان برخوردار می‌‌گردد.
==آثار و پیامدهای [[هویت دینی]]==
*برخورداری از [[هویت دینی]]، آثار و پیامدهای مثبت فراوانی را برای [[فرد]] و [[جامعه]] به دنبال خواهد داشت. این پیامدها را می‌‌توان  از دو منظر روانشناختی و غیر آن، مورد بررسی قرار داد:
===آثار روان شناختی===
*'''آثار و پیامدهای [[روان‌شناختی]]''': همان گونه که [[هویّت]] شخصی موجب [[اعتماد به نفس]]،‌ [[استقلال]]، [[تعادل]] [[شخصیت]]، [[تعادل]] [[رفتاری]]، [[مسئولیت پذیری]]، [[احساس]] مفید بودن و [[ارزشمندی]] در شخص می‌شود، هویّت‌های [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] به ویژه [[هویت دینی]] نیز، به [[زندگی]] شخص معنا و مفهوم دیگری می‌دهد که ارزشمندترین حالات و [[صفات انسانی]] است. داشتن [[هویّت]] [[اسلامی]]، از یک سو، دستاورد‌های [[روانی]] فراوانی را به دنبال دارد و از سوی دیگر، بسیاری از [[مشکلات]] [[روحی]] و [[روانی]] را حل و فصل می‌کند که می‌توان به برخی از آنها در این جا اشاره کرد:
#'''[[آرامش]] دهی به [[انسان‌ها]] از طریق پاسخ به پرسش‌های بنیادین [[زندگی]]''': اولین و مهم‌ترین دستاورد [[هویت دینی]]، پاسخ به پرسش‌های بنیادین و اساسی [[آدمی]] در [[زندگی]] است. پرسش‌های بنیادین، اساس [[جهان‌بینی]] [[انسان]] و فلسفۀ [[حیات]] اوست که [[نظام]] شناختی و [[معرفتی]] او بر مبنای آن شکل می‌گیرد. سؤالاتی چون [[راز]] [[آفرینش]] و [[هدف زندگی]] از مهم‌ترین پرسش‌های بنیادین است. این [[پرسش‌ها]] ریشه در اعماق [[فطرت]] و [[جان آدمی]] دارد؛ از این رو از بنیادی ترین، دیرین‌ترین و پایاترین پرسش‌های [[آدمی]] است. هر یک از ما از خود می‌‌پرسیم: از کجا آمده‌ایم؟ آمدن‌مان بهر چه بود؟ به کجا می‌رویم؟ چه سرنوشتی فراروی ما قرار دارد؟ [[خوشبختی]] ما در چیست و چگونه می‌‌توان به آن رسید؟ دست‌یافتن به پاسخ همین پرسش‌های اساسی است که به فرموده [[امام علی]]{{ع}}، [[انسان]] را به [[آرامش]] و [[رحمت]] [[خداوند]] می‌رساند: {{متن حدیث|رَحِمَ اللّهُ اِمْرَاً عَلِمَ مِن أینَ وَفی أینَ وَ إلی أینَ}}<ref>ملاصدرا، اسفار اربعه، تهران، انتشارات الحیدریه، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج۸، ص۳۵۵.</ref>. ساموئل هانتینگتون [[معتقد]] است: "[[دین]] برای کسانی که با پرسش‌هایی از این دست روبه‌رو هستند که من کیستم؟ و به کجا تعلق دارم؟ پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای دارد"<ref>ساموئل هانتینگتون، برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظم جهانی، ترجمه: محمدعلی حمید رفیعی، ص ۱۵۳.</ref>. [[ادیان]] [[جهان]] به نیازهای مختلف [[فرد]]، نظیر [[حس]] [[ثبات]] در عرصه‌‏های [[اجتماعی]]، جغرافیایی، هستی‌‏شناختی، زمانی و [[متافیزیکی]] پاسخ می‌‏دهند. [[نظام]] مفاهیم مذهبی، طیف وسیعی از صورت‏‌های ممکن [[روابط]] [[فرد]] با خود، دیگران، [[جهان]] [[انسانی]]، هستی، [[خدا]] یا هر آن‌چه [[انسان]]، آن را واقعیت یا [[حقیقت]] می‌‏نامد [[تبیین]] می‏‌کند. هیچ منبع [[فرهنگی]] معنابخش دیگری به لحاظ [[تاریخی]] نتوانسته است با [[دین]] در پاسخ به این نیاز [[انسانی]] یعنی هویّت‌‏سازی رقابت کند. در نتیجه [[دین]] عمدتاً در مرکز [[هویّت]] فردی و گروهی قرار دارد<ref> [Seul, J.R. (۱۹۹۹) "Religion, Identity and Integration Conflict", Psychological Issues, Vol. ۳۶, No. ۵, P ۵۵۶]</ref>. بنابراین، مهم‌ترین نقش [[هویت دینی]] این است که به پرسش‌های اساسی [[انسان]] پاسخ روشن و مطمئن می‌دهد و از این راه او را از [[شک]] و [[حیرت]] و گم‌گشتگی ناشی از فقدان [[هویّت]] [[حفاظت]] می‌کند. کارل یوستاویونگ روان شناس برجسته سویسی، در رابطه با اهمیتِ نقش مهم [[هویت دینی]] می‌گوید: "در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم [[زندگی]] (بالای ۳۵ سال) با آنها مواجه بودم، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش [[دینی]] به [[حیات]] نباشد. از سوی دیگر، با [[اطمینان]] می‌توان گفت همه آنان از آن رو [[احساس]] [[بیماری]] می‌کردند که چیزی را که [[ادیان]] زندۀ هر عصر، به [[پیروان]] خود عرضه می‌دارند، از دست داده‌ بودند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن [[بینش]] [[دینی]] خود، شفای واقعی نیافتند"<ref>پیتر آلستون، ملتون بیکر، محمد لگنهاوزن، دین و چشم اندازهای نو، ترجمه غلام‌حسین توکلی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶ش، ص ۱۶۳.</ref>. بر اساس دیدگاه یونگ، رسیدن به خویشتن ([[هویّت]])، یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های [[رفتار]] [[بشر]] و سبب جستجوی او برای رسیدن به [[وحدت]] و تمامیت و یکی شدن [[شخصیت]] به خصوص از راه‌‌های مذهبی است. [[ایمان]] و تجارب مذهبی، نزدیک‌ترین تجربه‌ها به مفهوم به خویشتن رسیدن ([[هویّت]]) است و شخصیت‌های [[محمد]]{{صل}} و [[مسیح]]{{ع}} و [[موسی]]{{ع}} تظاهرت عالی و نمونه‌های کامل از به خویشتن رسیدن [[بشر]] است، که در [[تاریخ]] به وقوع پیوسته است<ref>شهریار شهیدی و مصطفی حمدیه، اصول و مبانی بهداشت روانی، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref>.
#'''ایجاد رویکرد مثبت نسبت به [[آینده]]''': نگرش مثبت به [[آینده]]، به عنوان یکی از آثار [[روان‌شناختی]] [[هویت دینی]]، به این معناست که [[مکتب انتظار]]، مجموعه [[معارف]] و محتوای اصیل [[توحیدی]] را در متن خود دارد که [[انسان]] و [[جامعه]] [[منتظِر]] با [[فهم]] آن [[فلسفه خلقت]] [[انسان]] و [[فلسفه تاریخ]] را به [[درستی]] [[درک]] می‌کند و به آیندۀ [[جهان]] و [[انسان]]، [[بینش]] مثبت پیدا می‌کند و به تحوّلات سازنده که نوید داده شده است [[امیدوار]] می‌شود. در [[مکتب اسلام]] و نگرش [[شیعه]]، این [[آرمان الهی]] از بستر [[امامت]] و با [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} تحقق می‌یابد و [[خداوند]] تحقق این امر بزرگ را در [[قرآن]] به [[مؤمنان]] و [[بندگان]] [[ستم]] کشیده و دربند خویش [[وعده]] داده است: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند  منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref>. احراز [[هویّت]] [[دینی]] برای [[انسان]] [[مسلمان]]، به منزلۀ تقویت [[روحیه]] [[امیدواری]] و مثبت نگری نسبت به آینده‌ای بهتر است؛ زیرا، از جلوه‌های [[دین مبین اسلام]]، [[انتظار]] [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} است، [[انسانی]] که [[منتظر]] است در [[حقیقت]] به فردایی [[امیدوار]] است که به مراتب بهتر از امروز است.
#'''ارائه نگاه جدید به [[جهان هستی]]''': [[هویّت]] [[دینی]]، موجب [[احساس]] اُنس، [[هم‌دلی]] و [[یگانگی]] با [[جهان هستی]] می‌شود. [[انسان]] دارای نگرش [[توحیدی]]، با طبیعتِ [[زیبا]]، [[ستارگان]] درخشان، کوه‌ها و دره‌های با [[شکوه]] و رازآلود، [[احساس]] اُنس می‌کند. ویلیام جیمز در تحلیل [[زیبایی]] که از [[نقش دین]] ارائه می‌دهد، می‌نویسد: "وقتی که [[خدا]] را در همه چیز می‌بینیم، در [[پست‌ترین]] چیزها، عالی‌ترین حقایق را درخواهیم یافت. حقیقتاً که [[دنیا]]، دنیای دیگر جلوه خواهد کرد"<ref>ویلیام جیمز، دین وان، مترجم، مهدی قائینی، قم، انتشارات دارالفکر، ۱۳۶۷ش، چاپ دوم، ص ۱۶۸.</ref>. برخی از [[صاحب نظران]] تمدن‌شناس نیز بر این باورند که [[هویّت]] [[دینی]]، معنای جدیدی به [[جهان]] می‌بخشد. از دیدگاه [[اسلام]]، [[جهان]] آخوری برای خوردن و خوابیدن نیست، بلکه [[زمین]] و مظاهر طبیعی آن و [[خورشید و ماه]] و [[ستارگان]]، خود، نشانه‌های روشن [[خداوند]] است<ref>{{متن قرآن|وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ}}«و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است» سوره ذاریات، آیه ۲۰.</ref> که [[انسان]] با [[مشاهده]] و مطالعه آن به [[اسرار]] [[آفرینش]] پی برده و به [[آفریدگار]] [[آفرینش]] راه می‌یابد. شکی نیست که این امر و [[رفتار]] این چنینی با [[جهان]]، منجر به مواجهه‌ قدسی مآبانۀ [[انسان]] با [[طبیعت]] می‌‌شود، آگاهی‌‌ها و [[رشد معنوی]] [[انسان]] را بالا می‌برد و از [[تخریب]] و [[آلودگی]] [[زمین]] کاسته و از این جهت بر [[سلامت]]، [[بهداشت]] و [[رشد]] [[روانی]] [[انسان]] اثرگذار خواهد بود<ref>ر.ک: نظری، عبدالله، نقش ایمان در بهداشت روانی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد فقه و معارف اسلامی گرایش تربیت، قم، جامعةالمصطفی، ۱۳۸۸، ص۱۳۶.</ref>. روان شناسان نیز تأکید دارند [[هویّت]] [[دینی]] موجب [[انسجام]] و [[یک‌پارچگی]] [[انسان]] با [[جهان]] است. به گفته‌ یونگ: "[[روان انسان]] اندامه‌ای خود سامانی است که در جستجوی هماهنگی درونی و بیرونی است و [[ایمان دینی]] از جهت روان شناختی ابزار [[ارزشمند]] برای ایجاد [[شخصیّت]] هماهنگ و هم‌ساز است"<ref>دان کیو پیت، دریای ایمان، مترجم: حسن کامشاد، تهران، طرح نو، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص ۱۰۴ – ۱۰۵.</ref>. از نظر یونگ رسیدن به خویشتن<ref>self</ref> ([[هویّت]]) یعنی به [[وحدت]] کامل نایل شدن، [[هدف زندگی]] است؛ هدفی که [[مردم]] برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند ولی به ندرت به آن دست می‌یابند.
#'''[[معنادهی به زندگی]]''': [[دین]]، با وجود افزایش و شدت یافتن فرایندهای توسعه و نوسازی در تمام ابعاد [[حیات]] بشری، هم‌چنان منبع مهمی برای [[هویّت]] و [[معنابخشی به زندگی]] [[انسان]] در [[جهان]] متجدد و آشفتۀ صنعتی به شمار می‏‌رود. برخلاف برخی تصورات که [[مذهب]] را در روند تجدّدگرایی، محو شده می‌‏پنداشتند، [[دین]] به عنوان منبع اولیه [[معنابخشی]] و هویّت‌سازی، برای بسیاری از [[مردم]] [[دنیا]] چون [[مسلمانان]]، [[مسیحیان]]، بوداییان و [[هندوها]] مطرح است<ref>.ر.ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ - ۲۲۸.</ref>. این مسئله بدان جهت است که [[انسان]] دارای [[هویت دینی]] از [[هدف]] و جهت مشخصی در [[زندگی]] برخوردار است. به همین جهت [[زندگی]] وی دارای معنای مشخصی است. ساموئل هانتینگتون می‌نویسد: "[[دین]] به زندگی [[نخبگان]] نوپای جوامعی که در حال مدرن شدن هستند، جهت و معنا می‌دهد". [[امام خمینی]](ره) نیز در [[تبیین]] رابطه [[اسلام]] و [[زندگی]]، بر [[جامعیت]] و شمول همه‌جانبه [[دین]] تأکید نموده و می‌گویند: "[[مذهب]] [[اسلام]]، هم‌زمان با اینکه به [[انسان]] می‌گوید که [[خدا]] را [[عبادت]] کن و چگونه [[عبادت]] کن، به او می‌گوید، چگونه [[زندگی]] کن"<ref>آیین انقلاب اسلامی، گزیده ای از اندیشه و آرای امام خمینی قدس سره، ص ۱۱۸.</ref>. علاوه بر این، [[ادیان]]، [[احساس]] پیش‏بینی‌‏پذیری نسبت به هستی و [[حس]] تداومی را که [[فرد]] نیاز دارد تا به [[تعادل]] و [[ثبات]] [[روانی]] برسد، در [[اختیار]] [[فرد]] قرار می‌‏دهند. اجتماعات مذهبی و نظام‌‏های [[دینی]] معناگرا، منابعی برای [[حس]] علاقه (تعلق به دیگری) و [[تأیید]] (به عنوان پایه‏‌ای برای [[عزت نفس]]) [[فرد]] هستند و فعلیت بخشی و حتی تعالی بخشی را در [[فرد]] [[تشویق]] می‏‌کنند. در حالی که عضویت در اغلب گروه‏‌ها به [[رشد]] خود [[اجتماعی]] [[فرد]] کمک می‏‌کند، به طور کلی گروه‌‏های [[دینی]] به ارضای هر دو نیاز هویّتی [[فرد]] یعنی تحقّق خود فردی و [[اجتماعی]] [[یاری]] می‏‌رسانند. [[هویت دینی]]، علاوه بر این‏که از لحاظ کارکردی عامل مهمّی در [[روابط اجتماعی]] به حساب می‏‌آید، موجب دل‌گرمی، سرزندگی، [[نشاط]] و [[اشتیاق]] عمومی است<ref>ر.ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ - ۲۲۸.</ref>.
===آثار و پیامدهای غیرروان شناختی===
# '''[[زمینه‌سازی]] برای [[هویّت]] تمدنی''': رابطه [[ادیان]] و [[تمدن‌ها]] یکی از مباحث مهم و تعیین‌کننده در میان [[تاریخ‌نگاران]] و تمدن‌شناسان است. وایتهد [[معتقد]] است: "[[مسلمانان]]، خود، [[تمدن]] گشتند و [[دانش]] و [[ادب]] و [[فرهنگ]] را از [[سقوط]] [[نجات]] دادند". [[امام خمینی]] نیز پیرامون رابطه [[دین]] و [[تمدن]] می‌فرمایند: [[اسلامی]] که بیش‌ترین تأکید خود را بر [[اندیشه]] و [[فکر]] قرار داده است و [[انسان]] را به باز داری از همه [[خرافات]] و [[اسارت]] قدرت‌های ارتجاعی و ضد [[انسانی]] [[دعوت]] می‌کند چگونه ممکن است با [[تمدن]] و [[پیشرفت]] و نوآوری‌های مفید [[بشر]] که حاصل تجربه‌های اوست، سازگار نباشد. درجایی دیگر ضمن [[پذیرش]] [[تمدن]] جدید، معیار عدم [[وابستگی]] را نیز با صراحت مطرح می‌کند و می‌فرماید: [[اسلام]] همه ترقیات و همه صنعت‌ها را قبول دارد، با [[تباهی‌ها]] [[مخالف]] است، با آن چیزهایی که تباه می‌کند جوان‌های ما را، مملکت ما را، با آنها [[مخالف]] است. اما با همه ترقیات همه‏ [[تمدن‌ها]] موافق است، [[اسلام]] [[وابستگی]] شما را و ما را به دیگران منکر است<ref>نوسازی جامعه از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص ۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref>. مولّفه‌های [[هویت دینی]]، عبارت از [[اعتقادات]]، ارزش‌های [[اسلامی]]، [[اعیاد اسلامی]] و مراسم و [[مناسک]] [[اسلامی]] است و مولّفه‌های [[هویت]] [[ایرانی]] نیز شامل [[زبان فارسی]]، [[سرزمین]]، [[تاریخ]]، [[عید]] [[نوروز]]، [[پوشش]] و معماری [[ایرانی]] است<ref>ر.ک: مرشدی زاد، علی و احمدلو، کاووس، مؤلفه‌های هویت اسلامی و ایرانی در اندیشه آیت اله خامنه‌ای، نشریه مطالعات ملی: ۱۳۹۶، دوره ۱۸، شماره ۲ (۷۰)، ص۶۳:</ref>. لذا می‌توان بر این مبنا نتیجه گرفت که در صورت [[تکوین]] [[هویت دینی]] برای افراد، زمینه‌های [[هویّت]] تمدنی نیز برای افراد و [[جوامع دینی]] مهیا خواهد شد.
#'''رسیدن به [[وحدت]] [[اجتماعی]] ([[امت]] واحده) در سایه [[وحدت]] [[اعتقادی]]''': شاید بتوان گفت، [[هویت دینی]] از مهم‏ترین عناصر ایجاد‌کنندۀ [[انسجام]] و [[هم‌بستگی]] [[اجتماعی]] در سطح [[جوامع]] است. [[هویت دینی]]، طی فرایندی با ایجاد تعلّق خاطر به [[دین]] و [[مذهب]] و از طریق [[ارزش‌ها]] و [[مناسک]] مشترک در بین افراد [[جامعه]]، ایجاد می‌‌گردد که نقش بسیار مهمی در ایجاد و شکل‏‌گیری [[هویّت]] جمعی دارد و عملیات تشابه‌‏سازی و تمایزبخشی را انجام می‌‏دهد. از این رو، [[ادیان]] از آغاز تاکنون، همواره در [[هویّت]] بخشی [[مدنی]] و [[اجتماعی]] به [[بشر]]، نقش مثبت و مؤثری داشته‌اند. برخورداری از [[دین]] و [[تعالیم]] مذهبی مشترک، پای‌بندی و [[وفاداری]] به آن، [[اعتقاد]] و [[تمایل]] به [[مناسک]] و آیین‏‌های مذهبی فراگیر در فرایند شکل‌‏دهی [[هویّت]] ملی، بسیار مؤثّر است<ref>ر.ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ ـ ۲۲۸.</ref>. برنارد لویس، [[معتقد]] است: "در [[جهان اسلام]]، در موارد [[اضطرار]] [[مسلمانان]]، بارها این [[تمایل]] را نشان داده‌اند که در قالب یک [[وحدت]] [[دینی]]، [[هویّت]] بنیادین و [[ایمان]] خود را بازیابند، یعنی هویّتی که نه با معیارهای قومی یا سرزمینی، بلکه به وسیله [[اسلام]]، تعریف شده است". آن چیزی که بیش از هر چیز [[حق]] را محترم، [[عدالت]] را [[مقدس]]، [[دل‌ها]] را به یک‌دیگر [[مهربان]] و [[اعتماد]] متقابل را میان افراد برقرار می‌‏سازد، [[تقوا]] و [[عفاف]] را تا عمق [[وجدان]] [[آدمی]] [[نفوذ]] می‏دهد، به [[ارزش‌های اخلاقی]] اعتبار می‏بخشد، [[شجاعت]] مقابله با [[ستم]] ایجاد می‏‌کند و همه‌ افراد را مانند اعضای یک پیکر به هم پیوند می‌‏دهد و [[متحد]] می‏‌کند، [[ایمان]] مذهبی است<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۰ش، چاپ نهم، ج۲، ص۵۰.</ref>.
*بر همین اساس، [[جامعه اسلامی]] فراتر از مرزهای ملی، جغرافیایی، قومی، نژادی، زبانی، جنسیتی و مانند آن قرار می‌گیرد، و به تعبیر [[قرآن]]، یک [[امت]] است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. [[امت]]، گروه‌های از هر [[جامعه]]، چه [[انسانی]] و غیر [[انسانی]] است که [[هدف]] واحد، آنان را گِرد هم می‌آورد. از این رو، ‌امت در [[اسلام]] دارای مفهوم جدیدی از [[شهروندی]] است که شامل همه [[بشریت]] در طول و عرض [[تاریخ]] است و [[شهروندان]] آن در همه امصار و اعصار در [[اندیشه]] یک [[هدف]] متعالی و تحقّق آن گِرد هم آمده‌اند که همان [[کرامت]] یابی [[بشر]] در سایه [[قسط]] و [[عدالت]] مبتنی بر آموزه‌های [[وحیانی]] و [[مدیریت]] [[رهبران الهی]] مانند [[انبیاء]] و [[اولیاء]] [[خداوند]] است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>، لذا [[هویّت]] [[اسلامی]] مرزهای خُرد و تنگ نظرانه ملی، جغرافیایی، قومی، نژادی، زبانی، جنسیتی را در هم شکسته و شبکه‌ای واحدی از [[مسلمانان]] را در همه [[جهان]] گرد هم می‌آورد. بر اساس نگرش [[اسلامی]]، هر [[فرد]] [[انسانی]] در هر کشوری از [[جهان]] و از هر ملیتی که باشد اگر به [[دین اسلام]] [[ایمان]] و [[التزام]] داشته باشد، عضو [[امّت اسلام]] و دارای [[هویّت]] [[اسلامی]] است<ref>ر.ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ ـ ۲۲۸.</ref>.


==منابع==
در مجموع، می‌‌توان گفت [[هویّت]] [[دینی]]، متضمّن سطحی از [[هویّت]] [[اجتماعی]] است که متناسب با [[اجتماع]] [[دینی]] است و نشان‏دهندۀ [[احساس]] تعلّق و [[تعهّد]] به [[دین]] و [[جامعۀ دینی]] است. بنابراین، [[فرد]] [[مؤمن]]، با [[پذیرش]] [[دین]] به عنوان اصل [[اعتقادی]] و [[احساس]] [[تعهّد]] و تعلّق به آن، در زندگیِ خود تغییرات و نتایج مهمّی را تجربه می‌‌کند که [[هویّت]] [[دینی]]<ref>Religious Identity.</ref> نام دارد<ref>ر. ک: محمد جواد چیت‏ساز قمی، گسست نسلی در ایران: افسانه یا واقعیت، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی، ۱۳۸۳، ص۲۱-۴۳.</ref>. در نتیجه [[هویّت]] [[دینی]]، همان داشتن اهتمام [[دینی]] است به نحوی که نگرش، [[گرایش]] و عمل [[فرد]] را متأثر سازد<ref>ر. ک: علی رضا شجاعی‏‌زند، مدلی برای سنجش دینداری در ایران، جامعه‏‌شناسی ایران، ۱۳۸۴، دوره ۶، ش ۱، ص۳۶.</ref>.
* [[پرونده:11144.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|'''نگاهی به رسالت و امامت''']]


==جستارهای وابسته==
== اهمیت [[هویت دینی]] در هویّت‌یابی سالم ==
[[هویّت]] مذهبی" یا "[[هویّت]] [[دینی]]"، یکی از مهم‏ترین ابعاد [[هویّت]] است که نقش [[تعیین]] کننده‌‏ای در هویّت‌یابی افراد ایفا می‌‏کند و تقویت این بُعد از [[هویّت]]، می‌‏تواند موجب پایداریِ سایر ابعاد [[هویّت]] شود و چالش در این حوزه، می‏‌تواند زمینه‌‏ساز [[بحران]] در سایر ابعاد [[هویّت]] گردد. این ادعا مخصوصاً در جوامعی که [[دین]]، رکن اساسی آن [[جامعه]] را تشکیل می‌‏دهد موضوعیت بیش‌تری دارد.
 
== [[نقش دین]] در [[هویت بخشی]] به افراد ==
پژوهش‌‏های صورت گرفته در حوزه [[هویّت]]، به طور گسترده از نقش [[مذهب]] در شکل‏‌دهی به [[هویّت]] افراد و گروه‌‏ها [[غفلت]] ورزیده‌‏اند. این در حالی است که با [[تأمّل]] در رابطۀ [[دین]] و [[هویّت]] درمی‌‏یابیم میان این دو نسبت وثیقی برقرار است. [[مذهب]] اساساً منابع شناختی، ایدئولوژیکی، [[جامعه]] شناختی و [[معنوی]] را برای [[هویّت]] به ‏دست می‏‌دهد<ref>[Furrow, J.L. , King, P.E. & White, K. (۲۰۰۴) "Religion and Positive Youth Development: Identity, Meaning, and Prosocial Concerns". Applied Developmental Science, No. ۸, P ۱۷–۲۶]</ref>.
 
[[دین]] از گذشته تاکنون عامل به وجود آورندۀ [[هویّت]] مشخص برای معتقدان خود و تمایز میان آنها و کسانی بوده که [[اعتقادی]] به آن نداشته‏‌اند. یعنی [[هویّت]] انسان‏‌ها با [[مذهب]] و [[دین]] آنها شناخته می‏‌شد. [[یهودی]]، [[مسیحی]] و [[مسلمان]] بودن، [[هویّت]] [[فرهنگی]] انسان‏‌های مختلف را به نمایش می‏‌گذاشت. به این ترتیب [[دین]] و [[مذهب]] کارکردهای [[اجتماعی]] مختلفی از قبیل [[اجتماعی]] کردن اعضای [[جامعه]]، کاهش [[کشمکش]]، تحکیم ارزش‌‏های مشترک، یکپارچه‌‏سازی [[جامعه]] و [[حفظ]] [[ثبات]] [[اجتماعی]]، تنظیم منابع و تقویت [[نظارت اجتماعی]] را برعهده داشته‏‌اند. براساس همین ویژگی و [[ارزش‌ها]]، [[امت اسلام]] به عنوان یک [[هویّت]] مستقل، ‌ دارای صفاتی است که او را از نظر [[فرهنگی]] از دیگر [[امت‌ها]] از جمله [[یهودی]] و [[مسیحی]] و [[بودایی]] و [[هندو]] جدا می‌کند و در شبکه‌ای فراجغرافیایی به آنان [[هویّت]] متمایز و نقشی ممتاز در [[روابط]] و تعاملات [[جهان]] می‌بخشد<ref>ر. ک: ابوالفضل اشرفی، بی‏‌هویتی اجتماعی و گرایش به غرب. بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر گرایش نوجوانان به الگوهای فرهنگ غربی (رپ و هوی متال) در تهران، پایانامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۷، ص۹.</ref>.
 
== معنای [[هویّت]] از دیدگاه [[اسلام]] ==
[[دین مقدس اسلام]] براساس [[جهان‌بینی توحیدی]] خویش، همه [[انسان‌ها]] را داری [[هویّت]] واحد می‌داند که توسط [[خالق]] واحد و از [[پدر]] و [[مادر]] واحد [[آفریده]] شده‌اند و هیچ کسی بر دیگری جز به [[تقوا]] و [[خدا]] ترسی، تشخّص و [[برتری]] ندارد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. از دیدگاه [[اسلام]]، جوهره و ماهیت اصلی [[انسان]]، [[الهی]] است و [[روح]] خدایی در کالبد جسمانی او دمیده شده و [[فرشتگان]] به امر [[خدا]] بر او [[سجده]] کرده‌اند: {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref> و بر اساس آن، [[انسان]] دارای هویتی است که مبدأ و [[مرجع]] [[الهی]] دارد و همان‌طور که آغاز حیاتش از [[خداوند]] است، فرجام آن نیز به سوی [[خداوند]] خواهد بود: {{متن قرآن|خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«آسمان‌ها و زمین را به حقّ آفرید و شما را چهره‌نگاری کرد و چهره‌هایتان را نیکو نگاشت و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره تغابن، آیه ۳.</ref>. لذا [[جایگاه]] و نقش [[انسان]] در [[زمین]] نیز [[مقام]] [[جانشینی]] [[خداوند]] است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. البته، [[خداوند]] برای ایفای این نقش سترگ [[انسان]]، برای [[جامعه انسانی]] [[رهبران]] [[معصوم]] و [[وارسته]] [[برگزیده]] است، تا [[انسان]] در سایۀ سیاست‌های [[الهی]] و [[تدابیر]] [[توحیدی]] آنان، از [[نزاع]] و جنگ‌های ویران‌گر در [[امان]] بماند و با [[دانش]] [[ناب]] آنان [[تربیت]] شود و به [[رشد]] و کمال و [[عاقبت]] [[نیکو]] برسد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
 
== [[هویت اجتماعی]] از منظر [[منابع اسلامی]] ==
در [[منابع اسلامی]]، نخستین منبعی که تعریف روشنی از [[هویت اجتماعی]] ارائه کرده، [[کتاب]] [[نهج‌البلاغه]] است که در آن [[برگزیده]] [[سخنان امیرالمؤمنین]] [[علی]] {{ع}} گرد آمده است. در [[نهج‌البلاغه]] چنین آمده است: «هان ای [[مردم]]! آنچه [[مردم]] را گرد هم می‌آورد، [[خرسندی]] و [[نارضایتی]] است. ناقۀ [[ثمود]] را یک نفر (نه بیشتر) پی نمود، ولی [[خداوند]]، همه را [[کیفر]] کرد؛ زیرا همه آنان از کار او [[خرسند]] و [[راضی]] بودند، لذا [[خداوند]] فرمود: {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}.<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ﴾}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.</ref> جملۀ دیگری نیز وجود دارد که در توضیح و تعریف [[هویت]]، سودمند است: «آنکه از [[رفتار]] قومی [[خرسند]] است همانند کسی است که در جمع آنان بوده و هر که به جمع [[تبهکاران]] بپیوندد دو [[گناه]] دارد: [[گناه]] [[رفتار]](عمل) ناشایست و [[گناه]] [[خرسندی]] از آن»<ref>{{متن حدیث|الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَی کُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَی بِهِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶.</ref>.
 
در این متن و متون [[اسلامی]] دیگر، [[رضایتمندی]] از یک [[رفتار اجتماعی]] به معنای پیوستن به جمع عاملانِ آن [[رفتار]]، تلقی شده است. متون مورد اشاره، این مفهوم را مورد تأکید قرار می‌دهد که [[هویت]] هر [[جامعه]] با [[رضایتمندی]] و [[نارضایتی]] یا رد و قبول رفتارها و موضع‌ گیری‌ها شکل می‌گیرد که می‌توان از آن به [[نظام ارزشی]] تعبیر نمود، البته نه آن [[نظام ارزشی]] که تنها در عالَم [[ذهن]] مورد قبول است، بلکه آن [[نظام ارزشی]] که عملاً مجموعه رفتارهای افراد [[جامعه]] را جهت می‌بخشد و آنها را به موضع‌گیری‌های مشترک وادار می‌کند.
 
بنابراین فردی که در رد و قبول امور از معیارهای جامعه‌ای [[تبعیت]] کند بخشی از آن [[جامعه]] خواهد بود و از آنجا که این [[فرد]] از نظر [[هویت اجتماعی]] با آن [[جامعه]] یکسان و [[متحد]] است، تفاوتی نمی‌کند از نظر زمانی یا مکانی با آن [[جامعه]] چقدر فاصله داشته باشد<ref>ر. ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۷۲-۷۵.</ref>. بدین ترتیب، مفاهیمی نظیر [[امام نور]] و [[امام نار]] ([[آتش]])، شکل می‌‌گیرد که [[هویت]] هر [[جامعه]] ای با [[امامت]] آن سنجیده می‌‌شود. در نتیجه، اگر [[جامعه]] ای از [[امام حق]]، [[تبعیت]] کند، دارای [[هویت اجتماعی]] سالم است و در صورت [[پیروی از امام]] ناحق و [[شیطانی]]، [[هویت اجتماعی]] آن [[جامعه]]، شکل [[ناهنجار]] به خود می‌‌گیرد.
 
== نحوۀ [[هویت بخشی]] [[دین اسلام]] به [[انسان]] ها ==
[[دین اسلام]]، از یک سو، به پرسش‌های اساسی [[انسان]] پاسخ می‌‌دهد و از این طریق، او را از [[شک]] و [[حیرت]] و گم‌گشتگی ناشی از فقدان [[هویّت]] [[حفاظت]] می‌کند<ref>شهریار شهیدی و مصطفی حمدیه، اصول و مبانی بهداشت روانی، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref> و از سوی دیگر، بر اساس [[حاکمیت الهی]]، با امر به گسترش [[خوبی‌ها]] و [[فضیلت‌ها]]، و [[نهی]] از شکل‌گیری [[بدی‌ها]] و رذیلت‌ها، [[هویّت]] ممتاز و ارزش‌مندی به [[فرد]] و [[جامعه اسلامی]] در [[جهان]] می‌بخشد. بنابراین، به [[زندگی]] افراد جهت می‌‌دهد و در نتیجه، یک [[مسلمان]]، در تمام جنبه‌های [[زندگی]] به خصوص در دو عرصۀ [[اعتقادی]] و [[رفتاری]] از [[هویت]] یکسان برخوردار می‌‌گردد.
 
== آثار و پیامدهای [[هویت دینی]] ==
برخورداری از [[هویت دینی]]، آثار و پیامدهای مثبت فراوانی را برای [[فرد]] و [[جامعه]] به دنبال خواهد داشت. این پیامدها را می‌‌توان از دو منظر روانشناختی و غیر آن، مورد بررسی قرار داد:
=== آثار روان شناختی ===
'''آثار و پیامدهای [[روان‌شناختی]]''': همان گونه که [[هویّت]] شخصی موجب [[اعتماد به نفس]]، ‌ [[استقلال]]، [[تعادل]] [[شخصیت]]، [[تعادل]] [[رفتاری]]، [[مسئولیت پذیری]]، [[احساس]] مفید بودن و [[ارزشمندی]] در شخص می‌شود، هویّت‌های [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] به ویژه [[هویت دینی]] نیز، به [[زندگی]] شخص معنا و مفهوم دیگری می‌دهد که ارزشمندترین حالات و [[صفات انسانی]] است. داشتن [[هویّت]] [[اسلامی]]، از یک سو، دستاورد‌های [[روانی]] فراوانی را به دنبال دارد و از سوی دیگر، بسیاری از [[مشکلات]] [[روحی]] و [[روانی]] را حل و فصل می‌کند که می‌توان به برخی از آنها در این جا اشاره کرد:
# '''[[آرامش]] دهی به [[انسان‌ها]] از طریق پاسخ به پرسش‌های بنیادین [[زندگی]]''': اولین و مهم‌ترین دستاورد [[هویت دینی]]، پاسخ به پرسش‌های بنیادین و اساسی [[آدمی]] در [[زندگی]] است. پرسش‌های بنیادین، اساس [[جهان‌بینی]] [[انسان]] و فلسفۀ [[حیات]] اوست که [[نظام]] شناختی و [[معرفتی]] او بر مبنای آن شکل می‌گیرد. سؤالاتی چون [[راز]] [[آفرینش]] و [[هدف زندگی]] از مهم‌ترین پرسش‌های بنیادین است. این [[پرسش‌ها]] ریشه در اعماق [[فطرت]] و [[جان آدمی]] دارد؛ از این رو از بنیادی ترین، دیرین‌ترین و پایاترین پرسش‌های [[آدمی]] است. هر یک از ما از خود می‌‌پرسیم: از کجا آمده‌ایم؟ آمدن‌مان بهر چه بود؟ به کجا می‌رویم؟ چه سرنوشتی فراروی ما قرار دارد؟ [[خوشبختی]] ما در چیست و چگونه می‌‌توان به آن رسید؟ دست‌یافتن به پاسخ همین پرسش‌های اساسی است که به فرموده [[امام علی]] {{ع}}، [[انسان]] را به [[آرامش]] و [[رحمت]] [[خداوند]] می‌رساند: {{متن حدیث|رَحِمَ اللّهُ اِمْرَاً عَلِمَ مِن أینَ وَفی أینَ وَ إلی أینَ}}<ref>ملاصدرا، اسفار اربعه، تهران، انتشارات الحیدریه، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج۸، ص۳۵۵.</ref>. ساموئل هانتینگتون [[معتقد]] است: "[[دین]] برای کسانی که با پرسش‌هایی از این دست روبه‌رو هستند که من کیستم؟ و به کجا تعلق دارم؟ پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای دارد"<ref>ساموئل هانتینگتون، برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظم جهانی، ترجمه: محمدعلی حمید رفیعی، ص ۱۵۳.</ref>. [[ادیان]] [[جهان]] به نیازهای مختلف [[فرد]]، نظیر [[حس]] [[ثبات]] در عرصه‌‏های [[اجتماعی]]، جغرافیایی، هستی‌‏شناختی، زمانی و [[متافیزیکی]] پاسخ می‌‏دهند. [[نظام]] مفاهیم مذهبی، طیف وسیعی از صورت‏‌های ممکن [[روابط]] [[فرد]] با خود، دیگران، [[جهان]] [[انسانی]]، هستی، [[خدا]] یا هر آن‌چه [[انسان]]، آن را واقعیت یا [[حقیقت]] می‌‏نامد [[تبیین]] می‏‌کند. هیچ منبع [[فرهنگی]] معنابخش دیگری به لحاظ [[تاریخی]] نتوانسته است با [[دین]] در پاسخ به این نیاز [[انسانی]] یعنی هویّت‌‏سازی رقابت کند. در نتیجه [[دین]] عمدتاً در مرکز [[هویّت]] فردی و گروهی قرار دارد<ref> [Seul, J.R. (۱۹۹۹) "Religion, Identity and Integration Conflict", Psychological Issues, Vol. ۳۶, No. ۵, P ۵۵۶]</ref>. بنابراین، مهم‌ترین نقش [[هویت دینی]] این است که به پرسش‌های اساسی [[انسان]] پاسخ روشن و مطمئن می‌دهد و از این راه او را از [[شک]] و [[حیرت]] و گم‌گشتگی ناشی از فقدان [[هویّت]] [[حفاظت]] می‌کند. کارل یوستاویونگ روان شناس برجسته سویسی، در رابطه با اهمیتِ نقش مهم [[هویت دینی]] می‌گوید: "در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم [[زندگی]] (بالای ۳۵ سال) با آنها مواجه بودم، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش [[دینی]] به [[حیات]] نباشد. از سوی دیگر، با [[اطمینان]] می‌توان گفت همه آنان از آن رو [[احساس]] [[بیماری]] می‌کردند که چیزی را که [[ادیان]] زندۀ هر عصر، به [[پیروان]] خود عرضه می‌دارند، از دست داده‌ بودند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن [[بینش]] [[دینی]] خود، شفای واقعی نیافتند"<ref>پیتر آلستون، ملتون بیکر، محمد لگنهاوزن، دین و چشم اندازهای نو، ترجمه غلام‌حسین توکلی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶ش، ص ۱۶۳.</ref>. بر اساس دیدگاه یونگ، رسیدن به خویشتن ([[هویّت]])، یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های [[رفتار]] [[بشر]] و سبب جستجوی او برای رسیدن به [[وحدت]] و تمامیت و یکی شدن [[شخصیت]] به خصوص از راه‌‌های مذهبی است. [[ایمان]] و تجارب مذهبی، نزدیک‌ترین تجربه‌ها به مفهوم به خویشتن رسیدن ([[هویّت]]) است و شخصیت‌های [[محمد]] {{صل}} و [[مسیح]] {{ع}} و [[موسی]] {{ع}} تظاهرت عالی و نمونه‌های کامل از به خویشتن رسیدن [[بشر]] است، که در [[تاریخ]] به وقوع پیوسته است<ref>شهریار شهیدی و مصطفی حمدیه، اصول و مبانی بهداشت روانی، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref>.
# '''ایجاد رویکرد مثبت نسبت به [[آینده]]''': نگرش مثبت به [[آینده]]، به عنوان یکی از آثار [[روان‌شناختی]] [[هویت دینی]]، به این معناست که [[مکتب انتظار]]، مجموعه [[معارف]] و محتوای اصیل [[توحیدی]] را در متن خود دارد که [[انسان]] و [[جامعه]] [[منتظِر]] با [[فهم]] آن [[فلسفه خلقت]] [[انسان]] و [[فلسفه تاریخ]] را به [[درستی]] [[درک]] می‌کند و به آیندۀ [[جهان]] و [[انسان]]، [[بینش]] مثبت پیدا می‌کند و به تحوّلات سازنده که نوید داده شده است [[امیدوار]] می‌شود. در [[مکتب اسلام]] و نگرش [[شیعه]]، این [[آرمان الهی]] از بستر [[امامت]] و با [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} تحقق می‌یابد و [[خداوند]] تحقق این امر بزرگ را در [[قرآن]] به [[مؤمنان]] و [[بندگان]] [[ستم]] کشیده و دربند خویش [[وعده]] داده است: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.</ref>. احراز [[هویّت]] [[دینی]] برای [[انسان]] [[مسلمان]]، به منزلۀ تقویت [[روحیه]] [[امیدواری]] و مثبت نگری نسبت به آینده‌ای بهتر است؛ زیرا، از جلوه‌های [[دین مبین اسلام]]، [[انتظار]] [[حکومت جهانی حضرت مهدی]] {{ع}} است، [[انسانی]] که [[منتظر]] است در [[حقیقت]] به فردایی [[امیدوار]] است که به مراتب بهتر از امروز است.
# '''ارائه نگاه جدید به [[جهان هستی]]''': [[هویّت]] [[دینی]]، موجب [[احساس]] اُنس، [[هم‌دلی]] و [[یگانگی]] با [[جهان هستی]] می‌شود. [[انسان]] دارای نگرش [[توحیدی]]، با طبیعتِ [[زیبا]]، [[ستارگان]] درخشان، کوه‌ها و دره‌های با [[شکوه]] و رازآلود، [[احساس]] اُنس می‌کند. ویلیام جیمز در تحلیل [[زیبایی]] که از [[نقش دین]] ارائه می‌دهد، می‌نویسد: "وقتی که [[خدا]] را در همه چیز می‌بینیم، در [[پست‌ترین]] چیزها، عالی‌ترین حقایق را درخواهیم یافت. حقیقتاً که [[دنیا]]، دنیای دیگر جلوه خواهد کرد"<ref>ویلیام جیمز، دین وان، مترجم، مهدی قائینی، قم، انتشارات دارالفکر، ۱۳۶۷ش، چاپ دوم، ص ۱۶۸.</ref>. برخی از [[صاحب‌نظران]] تمدن‌شناس نیز بر این باورند که [[هویّت]] [[دینی]]، معنای جدیدی به [[جهان]] می‌بخشد. از دیدگاه [[اسلام]]، [[جهان]] آخوری برای خوردن و خوابیدن نیست، بلکه [[زمین]] و مظاهر طبیعی آن و [[خورشید و ماه]] و [[ستارگان]]، خود، نشانه‌های روشن [[خداوند]] است<ref>{{متن قرآن|وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ}}«و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است» سوره ذاریات، آیه ۲۰.</ref> که [[انسان]] با [[مشاهده]] و مطالعه آن به [[اسرار]] [[آفرینش]] پی برده و به [[آفریدگار]] [[آفرینش]] راه می‌یابد. شکی نیست که این امر و [[رفتار]] این چنینی با [[جهان]]، منجر به مواجهه‌ قدسی مآبانۀ [[انسان]] با [[طبیعت]] می‌‌شود، آگاهی‌‌ها و [[رشد معنوی]] [[انسان]] را بالا می‌برد و از [[تخریب]] و [[آلودگی]] [[زمین]] کاسته و از این جهت بر [[سلامت]]، [[بهداشت]] و [[رشد]] [[روانی]] [[انسان]] اثرگذار خواهد بود<ref>ر. ک: نظری، عبدالله، نقش ایمان در بهداشت روانی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد فقه و معارف اسلامی گرایش تربیت، قم، جامعةالمصطفی، ۱۳۸۸، ص۱۳۶.</ref>. روان شناسان نیز تأکید دارند [[هویّت]] [[دینی]] موجب [[انسجام]] و [[یک‌پارچگی]] [[انسان]] با [[جهان]] است. به گفته‌ یونگ: "[[روان انسان]] اندامه‌ای خود سامانی است که در جستجوی هماهنگی درونی و بیرونی است و [[ایمان دینی]] از جهت روان شناختی ابزار [[ارزشمند]] برای ایجاد [[شخصیّت]] هماهنگ و هم‌ساز است"<ref>دان کیو پیت، دریای ایمان، مترجم: حسن کامشاد، تهران، طرح نو، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص ۱۰۴ – ۱۰۵.</ref>. از نظر یونگ رسیدن به خویشتن<ref>self</ref> ([[هویّت]]) یعنی به [[وحدت]] کامل نایل شدن، [[هدف زندگی]] است؛ هدفی که [[مردم]] برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند ولی به ندرت به آن دست می‌یابند.
# '''[[معنادهی به زندگی]]''': [[دین]]، با وجود افزایش و شدت یافتن فرایندهای توسعه و نوسازی در تمام ابعاد [[حیات]] بشری، هم‌چنان منبع مهمی برای [[هویّت]] و [[معنابخشی به زندگی]] [[انسان]] در [[جهان]] متجدد و آشفتۀ صنعتی به شمار می‏‌رود. برخلاف برخی تصورات که [[مذهب]] را در روند تجدّدگرایی، محو شده می‌‏پنداشتند، [[دین]] به عنوان منبع اولیه [[معنابخشی]] و هویّت‌سازی، برای بسیاری از [[مردم]] [[دنیا]] چون [[مسلمانان]]، [[مسیحیان]]، بوداییان و [[هندوها]] مطرح است<ref>.ر. ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ - ۲۲۸.</ref>. این مسئله بدان جهت است که [[انسان]] دارای [[هویت دینی]] از [[هدف]] و جهت مشخصی در [[زندگی]] برخوردار است. به همین جهت [[زندگی]] وی دارای معنای مشخصی است. ساموئل هانتینگتون می‌نویسد: "[[دین]] به زندگی [[نخبگان]] نوپای جوامعی که در حال مدرن شدن هستند، جهت و معنا می‌دهد". [[امام خمینی]](ره) نیز در [[تبیین]] رابطه [[اسلام]] و [[زندگی]]، بر [[جامعیت]] و شمول همه‌جانبه [[دین]] تأکید نموده و می‌گویند: "[[مذهب]] [[اسلام]]، هم‌زمان با اینکه به [[انسان]] می‌گوید که [[خدا]] را [[عبادت]] کن و چگونه [[عبادت]] کن، به او می‌گوید، چگونه [[زندگی]] کن"<ref>آیین انقلاب اسلامی، گزیده ای از اندیشه و آرای امام خمینی قدس سره، ص ۱۱۸.</ref>. علاوه بر این، [[ادیان]]، [[احساس]] پیش‏بینی‌‏پذیری نسبت به هستی و [[حس]] تداومی را که [[فرد]] نیاز دارد تا به [[تعادل]] و [[ثبات]] [[روانی]] برسد، در [[اختیار]] [[فرد]] قرار می‌‏دهند. اجتماعات مذهبی و نظام‌‏های [[دینی]] معناگرا، منابعی برای [[حس]] علاقه (تعلق به دیگری) و [[تأیید]] (به عنوان پایه‏‌ای برای [[عزت نفس]]) [[فرد]] هستند و فعلیت بخشی و حتی تعالی بخشی را در [[فرد]] [[تشویق]] می‏‌کنند. در حالی که عضویت در اغلب گروه‏‌ها به [[رشد]] خود [[اجتماعی]] [[فرد]] کمک می‏‌کند، به طور کلی گروه‌‏های [[دینی]] به ارضای هر دو نیاز هویّتی [[فرد]] یعنی تحقّق خود فردی و [[اجتماعی]] [[یاری]] می‏‌رسانند. [[هویت دینی]]، علاوه بر این‏که از لحاظ کارکردی عامل مهمّی در [[روابط اجتماعی]] به حساب می‏‌آید، موجب دل‌گرمی، سرزندگی، [[نشاط]] و [[اشتیاق]] عمومی است<ref>ر. ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ - ۲۲۸.</ref>.
 
=== آثار و پیامدهای غیرروان شناختی ===
# '''[[زمینه‌سازی]] برای [[هویّت]] تمدنی''': رابطه [[ادیان]] و [[تمدن‌ها]] یکی از مباحث مهم و تعیین‌کننده در میان [[تاریخ‌نگاران]] و تمدن‌شناسان است. وایتهد [[معتقد]] است: "[[مسلمانان]]، خود، [[تمدن]] گشتند و [[دانش]] و [[ادب]] و [[فرهنگ]] را از [[سقوط]] [[نجات]] دادند". [[امام خمینی]] نیز پیرامون رابطه [[دین]] و [[تمدن]] می‌فرمایند: [[اسلامی]] که بیش‌ترین تأکید خود را بر [[اندیشه]] و [[فکر]] قرار داده است و [[انسان]] را به باز داری از همه [[خرافات]] و [[اسارت]] قدرت‌های ارتجاعی و ضد [[انسانی]] [[دعوت]] می‌کند چگونه ممکن است با [[تمدن]] و [[پیشرفت]] و نوآوری‌های مفید [[بشر]] که حاصل تجربه‌های اوست، سازگار نباشد. درجایی دیگر ضمن [[پذیرش]] [[تمدن]] جدید، معیار عدم [[وابستگی]] را نیز با صراحت مطرح می‌کند و می‌فرماید: [[اسلام]] همه ترقیات و همه صنعت‌ها را قبول دارد، با [[تباهی‌ها]] [[مخالف]] است، با آن چیزهایی که تباه می‌کند جوان‌های ما را، مملکت ما را، با آنها [[مخالف]] است. اما با همه ترقیات همه‏ [[تمدن‌ها]] موافق است، [[اسلام]] [[وابستگی]] شما را و ما را به دیگران منکر است<ref>نوسازی جامعه از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص ۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref>. مولّفه‌های [[هویت دینی]]، عبارت از [[اعتقادات]]، ارزش‌های [[اسلامی]]، [[اعیاد اسلامی]] و مراسم و [[مناسک]] [[اسلامی]] است و مولّفه‌های [[هویت]] [[ایرانی]] نیز شامل [[زبان فارسی]]، [[سرزمین]]، [[تاریخ]]، [[عید]] [[نوروز]]، [[پوشش]] و معماری [[ایرانی]] است<ref>ر. ک: مرشدی زاد، علی و احمدلو، کاووس، مؤلفه‌های هویت اسلامی و ایرانی در اندیشه آیت اله خامنه‌ای، نشریه مطالعات ملی: ۱۳۹۶، دوره ۱۸، شماره ۲ (۷۰)، ص۶۳:</ref>. لذا می‌توان بر این مبنا نتیجه گرفت که در صورت [[تکوین]] [[هویت دینی]] برای افراد، زمینه‌های [[هویّت]] تمدنی نیز برای افراد و [[جوامع دینی]] مهیا خواهد شد.
# '''رسیدن به [[وحدت]] [[اجتماعی]] ([[امت]] واحده) در سایه [[وحدت]] [[اعتقادی]]''': شاید بتوان گفت، [[هویت دینی]] از مهم‏ترین عناصر ایجاد‌کنندۀ [[انسجام]] و [[هم‌بستگی]] [[اجتماعی]] در سطح [[جوامع]] است. [[هویت دینی]]، طی فرایندی با ایجاد تعلّق خاطر به [[دین]] و [[مذهب]] و از طریق [[ارزش‌ها]] و [[مناسک]] مشترک در بین افراد [[جامعه]]، ایجاد می‌‌گردد که نقش بسیار مهمی در ایجاد و شکل‏‌گیری [[هویّت]] جمعی دارد و عملیات تشابه‌‏سازی و تمایزبخشی را انجام می‌‏دهد. از این رو، [[ادیان]] از آغاز تاکنون، همواره در [[هویّت]] بخشی [[مدنی]] و [[اجتماعی]] به [[بشر]]، نقش مثبت و مؤثری داشته‌اند. برخورداری از [[دین]] و [[تعالیم]] مذهبی مشترک، پای‌بندی و [[وفاداری]] به آن، [[اعتقاد]] و [[تمایل]] به [[مناسک]] و آیین‏‌های مذهبی فراگیر در فرایند شکل‌‏دهی [[هویّت]] ملی، بسیار مؤثّر است<ref>ر. ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ ـ ۲۲۸.</ref>. برنارد لویس، [[معتقد]] است: "در [[جهان اسلام]]، در موارد [[اضطرار]] [[مسلمانان]]، بارها این [[تمایل]] را نشان داده‌اند که در قالب یک [[وحدت]] [[دینی]]، [[هویّت]] بنیادین و [[ایمان]] خود را بازیابند، یعنی هویّتی که نه با معیارهای قومی یا سرزمینی، بلکه به وسیله [[اسلام]]، تعریف شده است". آن چیزی که بیش از هر چیز [[حق]] را محترم، [[عدالت]] را [[مقدس]]، [[دل‌ها]] را به یک‌دیگر [[مهربان]] و [[اعتماد]] متقابل را میان افراد برقرار می‌‏سازد، [[تقوا]] و [[عفاف]] را تا عمق [[وجدان]] [[آدمی]] [[نفوذ]] می‏دهد، به [[ارزش‌های اخلاقی]] اعتبار می‏بخشد، [[شجاعت]] مقابله با [[ستم]] ایجاد می‏‌کند و همه‌ افراد را مانند اعضای یک پیکر به هم پیوند می‌‏دهد و [[متحد]] می‏‌کند، [[ایمان]] مذهبی است<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۰ش، چاپ نهم، ج۲، ص۵۰.</ref>.
 
بر همین اساس، [[جامعه اسلامی]] فراتر از مرزهای ملی، جغرافیایی، قومی، نژادی، زبانی، جنسیتی و مانند آن قرار می‌گیرد، و به تعبیر [[قرآن]]، یک [[امت]] است: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. [[امت]]، گروه‌های از هر [[جامعه]]، چه [[انسانی]] و غیر [[انسانی]] است که [[هدف]] واحد، آنان را گِرد هم می‌آورد. از این رو، ‌امت در [[اسلام]] دارای مفهوم جدیدی از [[شهروندی]] است که شامل همه [[بشریت]] در طول و عرض [[تاریخ]] است و [[شهروندان]] آن در همه امصار و اعصار در [[اندیشه]] یک [[هدف]] متعالی و تحقّق آن گِرد هم آمده‌اند که همان [[کرامت]] یابی [[بشر]] در سایه [[قسط]] و [[عدالت]] مبتنی بر آموزه‌های [[وحیانی]] و [[مدیریت]] [[رهبران الهی]] مانند [[انبیاء]] و [[اولیاء]] [[خداوند]] است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>، لذا [[هویّت]] [[اسلامی]] مرزهای خُرد و تنگ نظرانه ملی، جغرافیایی، قومی، نژادی، زبانی، جنسیتی را در هم شکسته و شبکه‌ای واحدی از [[مسلمانان]] را در همه [[جهان]] گرد هم می‌آورد. بر اساس نگرش [[اسلامی]]، هر [[فرد]] [[انسانی]] در هر کشوری از [[جهان]] و از هر ملیتی که باشد اگر به [[دین اسلام]] [[ایمان]] و [[التزام]] داشته باشد، عضو [[امّت اسلام]] و دارای [[هویّت]] [[اسلامی]] است<ref>ر. ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ ـ ۲۲۸.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
#[[پرونده:11144.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[نگاهی به رسالت و امامت (کتاب)|'''نگاهی به رسالت و امامت''']]
{{پایان منابع}}
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[هویت]]
* [[هویت]]
* [[هویت اجتماعی]]
* [[هویت اجتماعی]]
* [[هویت‌بخشی]]
* [[هویت‌بخشی]]
{{پایان مدخل وابسته}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:هویت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۵

هویت دینی عبارت است از تغییرات و نتایجی که فرد مؤمن در اثر پذیرش و تعهد نسبت به دین، در زندگی خود احساس می‌‌کند. دین از طریق ارائۀ منابع شناختی، ایدئولوژیکی، جامعه شناختی و معنوی به فرد و جامع هویت می‌‌بخشد. برخورداری از هویت دینی، دارای آثار مختلفی روانشناختی و غیر روانشناختی است.

چیستی هویت دینی

هویت دینی، یعنی اینکه شخص بداند چه دینی را انتخاب کرده و آن دین چه چیزی را از او می‌‌خواهد که انجام دهد و چه چیزی را باید ترک کند. بدیهی است از پیامدهای تکوین هویت دینی، احساس تعهد و مسؤولیت در قبال ارزش‌ها و باورهای آن مکتب است. برخی از صاحب‌نظران، تعهد را به عنوان سنگ بنای هویت دینی تلقی می‌‌کنند[۱]. برخی دیگر، دو محورِ کلّیِ خودشناسی و هدفمندی را به عنوان دو عامل اصلی در هویت بخشیِ دین به انسان معرفی کرده‌اند. بر اساس این دو محور کلی، هویّت انسان برخاسته از عقیده، اعمال و اخلاق اسـت. با توجّه به این مسئله، در جهان‌بینیِ دینی، تنها آن انسانی از انسانیّت و هویّت حقیقیِ انسانی برخوردار خواهد بود که به لحاظ اعتقادی، دین درست و حق را برگزیده باشد و به لحاظ اعمال و اخلاق‌، بر مبنای رفتارهای صحیح دینی عمل کند، چراکه اصل هویت انسان را اعتقادات او می‌سازد. بر این اساس، فردی که با ایمان باشد و اخلاق الهی را در جان خود پیاده کند و بر پایۀ آن ایمان، عمل نماید در فرهنگ قرآن کریم، انسان است؛ اما کسی که از عقیده و اخلاق و اعمال الهی تُهی باشد، اگرچه در دنیا شبیه انسان‌هاست، در حقیقت‌، از هویت اصیل انسانی دور مانده است[۲]. در واقع، هویت انسان را سه عنصر عقیده، اخلاق و ایمان می‌‌سازد و تمام آیات قرآن، به گونه ای با این سه عنصر محوری ارتباط دارد[۳].

البته، اینکه گفته شد، هویت انسان را اعمال او شکل می‌‌دهند، در صورتی است که اعمال، به طور مکرر و مداوم از انسان سر بزنند. زیرا، اعمال مقطعی و گذرا اثری پایدار بر فرد نمی‌گذارند و تأثیرشان به‌سرعت زایل می‌شود؛ لذا در تکوین شخصیت انسان، تأثیر چندانی ندارند. به همین دلیل، در احادیث و روایات اسلامی تأکید بر دوام انجام عمل صالح شده است، تا تبدیل به ملکه، یعنی صفت ثابت و راسخ نفسانی شوند. همین صفات ثابت‌اند که هویت انسان را می‌سازند. اگر این ملکات، موافق فطرت انسان باشند، شخصیت و شاکلة انسان منطبق و هماهنگ با فطرتش خواهد بود و اگر اعمالی قبیح و برخلاف مسیر فطرت باشند، پس از مدتی، شخصیت دیگری را برای انسان رقم می‌زنند. این شخصیت و شاکله که بر اساس اعمال خلاف فطرت شکل پذیرفته، در واقع شخصیتی منحط و غیرانسانی است که برخلاف مسیر انسانیتش (فطرت) تکون یافته است[۴].

در مجموع، می‌‌توان گفت هویّت دینی، متضمّن سطحی از هویّت اجتماعی است که متناسب با اجتماع دینی است و نشان‏دهندۀ احساس تعلّق و تعهّد به دین و جامعۀ دینی است. بنابراین، فرد مؤمن، با پذیرش دین به عنوان اصل اعتقادی و احساس تعهّد و تعلّق به آن، در زندگیِ خود تغییرات و نتایج مهمّی را تجربه می‌‌کند که هویّت دینی[۵] نام دارد[۶]. در نتیجه هویّت دینی، همان داشتن اهتمام دینی است به نحوی که نگرش، گرایش و عمل فرد را متأثر سازد[۷].

اهمیت هویت دینی در هویّت‌یابی سالم

هویّت مذهبی" یا "هویّت دینی"، یکی از مهم‏ترین ابعاد هویّت است که نقش تعیین کننده‌‏ای در هویّت‌یابی افراد ایفا می‌‏کند و تقویت این بُعد از هویّت، می‌‏تواند موجب پایداریِ سایر ابعاد هویّت شود و چالش در این حوزه، می‏‌تواند زمینه‌‏ساز بحران در سایر ابعاد هویّت گردد. این ادعا مخصوصاً در جوامعی که دین، رکن اساسی آن جامعه را تشکیل می‌‏دهد موضوعیت بیش‌تری دارد.

نقش دین در هویت بخشی به افراد

پژوهش‌‏های صورت گرفته در حوزه هویّت، به طور گسترده از نقش مذهب در شکل‏‌دهی به هویّت افراد و گروه‌‏ها غفلت ورزیده‌‏اند. این در حالی است که با تأمّل در رابطۀ دین و هویّت درمی‌‏یابیم میان این دو نسبت وثیقی برقرار است. مذهب اساساً منابع شناختی، ایدئولوژیکی، جامعه شناختی و معنوی را برای هویّت به ‏دست می‏‌دهد[۸].

دین از گذشته تاکنون عامل به وجود آورندۀ هویّت مشخص برای معتقدان خود و تمایز میان آنها و کسانی بوده که اعتقادی به آن نداشته‏‌اند. یعنی هویّت انسان‏‌ها با مذهب و دین آنها شناخته می‏‌شد. یهودی، مسیحی و مسلمان بودن، هویّت فرهنگی انسان‏‌های مختلف را به نمایش می‏‌گذاشت. به این ترتیب دین و مذهب کارکردهای اجتماعی مختلفی از قبیل اجتماعی کردن اعضای جامعه، کاهش کشمکش، تحکیم ارزش‌‏های مشترک، یکپارچه‌‏سازی جامعه و حفظ ثبات اجتماعی، تنظیم منابع و تقویت نظارت اجتماعی را برعهده داشته‏‌اند. براساس همین ویژگی و ارزش‌ها، امت اسلام به عنوان یک هویّت مستقل، ‌ دارای صفاتی است که او را از نظر فرهنگی از دیگر امت‌ها از جمله یهودی و مسیحی و بودایی و هندو جدا می‌کند و در شبکه‌ای فراجغرافیایی به آنان هویّت متمایز و نقشی ممتاز در روابط و تعاملات جهان می‌بخشد[۹].

معنای هویّت از دیدگاه اسلام

دین مقدس اسلام براساس جهان‌بینی توحیدی خویش، همه انسان‌ها را داری هویّت واحد می‌داند که توسط خالق واحد و از پدر و مادر واحد آفریده شده‌اند و هیچ کسی بر دیگری جز به تقوا و خدا ترسی، تشخّص و برتری ندارد: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۱۰]. از دیدگاه اسلام، جوهره و ماهیت اصلی انسان، الهی است و روح خدایی در کالبد جسمانی او دمیده شده و فرشتگان به امر خدا بر او سجده کرده‌اند: ﴿فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ[۱۱] و بر اساس آن، انسان دارای هویتی است که مبدأ و مرجع الهی دارد و همان‌طور که آغاز حیاتش از خداوند است، فرجام آن نیز به سوی خداوند خواهد بود: ﴿خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ[۱۲]. لذا جایگاه و نقش انسان در زمین نیز مقام جانشینی خداوند است: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۱۳]. البته، خداوند برای ایفای این نقش سترگ انسان، برای جامعه انسانی رهبران معصوم و وارسته برگزیده است، تا انسان در سایۀ سیاست‌های الهی و تدابیر توحیدی آنان، از نزاع و جنگ‌های ویران‌گر در امان بماند و با دانش ناب آنان تربیت شود و به رشد و کمال و عاقبت نیکو برسد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۱۴].

هویت اجتماعی از منظر منابع اسلامی

در منابع اسلامی، نخستین منبعی که تعریف روشنی از هویت اجتماعی ارائه کرده، کتاب نهج‌البلاغه است که در آن برگزیده سخنان امیرالمؤمنین علی (ع) گرد آمده است. در نهج‌البلاغه چنین آمده است: «هان ای مردم! آنچه مردم را گرد هم می‌آورد، خرسندی و نارضایتی است. ناقۀ ثمود را یک نفر (نه بیشتر) پی نمود، ولی خداوند، همه را کیفر کرد؛ زیرا همه آنان از کار او خرسند و راضی بودند، لذا خداوند فرمود: ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ.[۱۵] جملۀ دیگری نیز وجود دارد که در توضیح و تعریف هویت، سودمند است: «آنکه از رفتار قومی خرسند است همانند کسی است که در جمع آنان بوده و هر که به جمع تبهکاران بپیوندد دو گناه دارد: گناه رفتار(عمل) ناشایست و گناه خرسندی از آن»[۱۶].

در این متن و متون اسلامی دیگر، رضایتمندی از یک رفتار اجتماعی به معنای پیوستن به جمع عاملانِ آن رفتار، تلقی شده است. متون مورد اشاره، این مفهوم را مورد تأکید قرار می‌دهد که هویت هر جامعه با رضایتمندی و نارضایتی یا رد و قبول رفتارها و موضع‌ گیری‌ها شکل می‌گیرد که می‌توان از آن به نظام ارزشی تعبیر نمود، البته نه آن نظام ارزشی که تنها در عالَم ذهن مورد قبول است، بلکه آن نظام ارزشی که عملاً مجموعه رفتارهای افراد جامعه را جهت می‌بخشد و آنها را به موضع‌گیری‌های مشترک وادار می‌کند.

بنابراین فردی که در رد و قبول امور از معیارهای جامعه‌ای تبعیت کند بخشی از آن جامعه خواهد بود و از آنجا که این فرد از نظر هویت اجتماعی با آن جامعه یکسان و متحد است، تفاوتی نمی‌کند از نظر زمانی یا مکانی با آن جامعه چقدر فاصله داشته باشد[۱۷]. بدین ترتیب، مفاهیمی نظیر امام نور و امام نار (آتش)، شکل می‌‌گیرد که هویت هر جامعه ای با امامت آن سنجیده می‌‌شود. در نتیجه، اگر جامعه ای از امام حق، تبعیت کند، دارای هویت اجتماعی سالم است و در صورت پیروی از امام ناحق و شیطانی، هویت اجتماعی آن جامعه، شکل ناهنجار به خود می‌‌گیرد.

نحوۀ هویت بخشی دین اسلام به انسان ها

دین اسلام، از یک سو، به پرسش‌های اساسی انسان پاسخ می‌‌دهد و از این طریق، او را از شک و حیرت و گم‌گشتگی ناشی از فقدان هویّت حفاظت می‌کند[۱۸] و از سوی دیگر، بر اساس حاکمیت الهی، با امر به گسترش خوبی‌ها و فضیلت‌ها، و نهی از شکل‌گیری بدی‌ها و رذیلت‌ها، هویّت ممتاز و ارزش‌مندی به فرد و جامعه اسلامی در جهان می‌بخشد. بنابراین، به زندگی افراد جهت می‌‌دهد و در نتیجه، یک مسلمان، در تمام جنبه‌های زندگی به خصوص در دو عرصۀ اعتقادی و رفتاری از هویت یکسان برخوردار می‌‌گردد.

آثار و پیامدهای هویت دینی

برخورداری از هویت دینی، آثار و پیامدهای مثبت فراوانی را برای فرد و جامعه به دنبال خواهد داشت. این پیامدها را می‌‌توان از دو منظر روانشناختی و غیر آن، مورد بررسی قرار داد:

آثار روان شناختی

آثار و پیامدهای روان‌شناختی: همان گونه که هویّت شخصی موجب اعتماد به نفس، ‌ استقلال، تعادل شخصیت، تعادل رفتاری، مسئولیت پذیری، احساس مفید بودن و ارزشمندی در شخص می‌شود، هویّت‌های اجتماعی و فرهنگی به ویژه هویت دینی نیز، به زندگی شخص معنا و مفهوم دیگری می‌دهد که ارزشمندترین حالات و صفات انسانی است. داشتن هویّت اسلامی، از یک سو، دستاورد‌های روانی فراوانی را به دنبال دارد و از سوی دیگر، بسیاری از مشکلات روحی و روانی را حل و فصل می‌کند که می‌توان به برخی از آنها در این جا اشاره کرد:

  1. آرامش دهی به انسان‌ها از طریق پاسخ به پرسش‌های بنیادین زندگی: اولین و مهم‌ترین دستاورد هویت دینی، پاسخ به پرسش‌های بنیادین و اساسی آدمی در زندگی است. پرسش‌های بنیادین، اساس جهان‌بینی انسان و فلسفۀ حیات اوست که نظام شناختی و معرفتی او بر مبنای آن شکل می‌گیرد. سؤالاتی چون راز آفرینش و هدف زندگی از مهم‌ترین پرسش‌های بنیادین است. این پرسش‌ها ریشه در اعماق فطرت و جان آدمی دارد؛ از این رو از بنیادی ترین، دیرین‌ترین و پایاترین پرسش‌های آدمی است. هر یک از ما از خود می‌‌پرسیم: از کجا آمده‌ایم؟ آمدن‌مان بهر چه بود؟ به کجا می‌رویم؟ چه سرنوشتی فراروی ما قرار دارد؟ خوشبختی ما در چیست و چگونه می‌‌توان به آن رسید؟ دست‌یافتن به پاسخ همین پرسش‌های اساسی است که به فرموده امام علی (ع)، انسان را به آرامش و رحمت خداوند می‌رساند: «رَحِمَ اللّهُ اِمْرَاً عَلِمَ مِن أینَ وَفی أینَ وَ إلی أینَ»[۱۹]. ساموئل هانتینگتون معتقد است: "دین برای کسانی که با پرسش‌هایی از این دست روبه‌رو هستند که من کیستم؟ و به کجا تعلق دارم؟ پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای دارد"[۲۰]. ادیان جهان به نیازهای مختلف فرد، نظیر حس ثبات در عرصه‌‏های اجتماعی، جغرافیایی، هستی‌‏شناختی، زمانی و متافیزیکی پاسخ می‌‏دهند. نظام مفاهیم مذهبی، طیف وسیعی از صورت‏‌های ممکن روابط فرد با خود، دیگران، جهان انسانی، هستی، خدا یا هر آن‌چه انسان، آن را واقعیت یا حقیقت می‌‏نامد تبیین می‏‌کند. هیچ منبع فرهنگی معنابخش دیگری به لحاظ تاریخی نتوانسته است با دین در پاسخ به این نیاز انسانی یعنی هویّت‌‏سازی رقابت کند. در نتیجه دین عمدتاً در مرکز هویّت فردی و گروهی قرار دارد[۲۱]. بنابراین، مهم‌ترین نقش هویت دینی این است که به پرسش‌های اساسی انسان پاسخ روشن و مطمئن می‌دهد و از این راه او را از شک و حیرت و گم‌گشتگی ناشی از فقدان هویّت حفاظت می‌کند. کارل یوستاویونگ روان شناس برجسته سویسی، در رابطه با اهمیتِ نقش مهم هویت دینی می‌گوید: "در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم زندگی (بالای ۳۵ سال) با آنها مواجه بودم، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش دینی به حیات نباشد. از سوی دیگر، با اطمینان می‌توان گفت همه آنان از آن رو احساس بیماری می‌کردند که چیزی را که ادیان زندۀ هر عصر، به پیروان خود عرضه می‌دارند، از دست داده‌ بودند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینی خود، شفای واقعی نیافتند"[۲۲]. بر اساس دیدگاه یونگ، رسیدن به خویشتن (هویّت)، یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های رفتار بشر و سبب جستجوی او برای رسیدن به وحدت و تمامیت و یکی شدن شخصیت به خصوص از راه‌‌های مذهبی است. ایمان و تجارب مذهبی، نزدیک‌ترین تجربه‌ها به مفهوم به خویشتن رسیدن (هویّت) است و شخصیت‌های محمد (ص) و مسیح (ع) و موسی (ع) تظاهرت عالی و نمونه‌های کامل از به خویشتن رسیدن بشر است، که در تاریخ به وقوع پیوسته است[۲۳].
  2. ایجاد رویکرد مثبت نسبت به آینده: نگرش مثبت به آینده، به عنوان یکی از آثار روان‌شناختی هویت دینی، به این معناست که مکتب انتظار، مجموعه معارف و محتوای اصیل توحیدی را در متن خود دارد که انسان و جامعه منتظِر با فهم آن فلسفه خلقت انسان و فلسفه تاریخ را به درستی درک می‌کند و به آیندۀ جهان و انسان، بینش مثبت پیدا می‌کند و به تحوّلات سازنده که نوید داده شده است امیدوار می‌شود. در مکتب اسلام و نگرش شیعه، این آرمان الهی از بستر امامت و با ظهور حضرت مهدی (ع) تحقق می‌یابد و خداوند تحقق این امر بزرگ را در قرآن به مؤمنان و بندگان ستم کشیده و دربند خویش وعده داده است: ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۲۴]. احراز هویّت دینی برای انسان مسلمان، به منزلۀ تقویت روحیه امیدواری و مثبت نگری نسبت به آینده‌ای بهتر است؛ زیرا، از جلوه‌های دین مبین اسلام، انتظار حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) است، انسانی که منتظر است در حقیقت به فردایی امیدوار است که به مراتب بهتر از امروز است.
  3. ارائه نگاه جدید به جهان هستی: هویّت دینی، موجب احساس اُنس، هم‌دلی و یگانگی با جهان هستی می‌شود. انسان دارای نگرش توحیدی، با طبیعتِ زیبا، ستارگان درخشان، کوه‌ها و دره‌های با شکوه و رازآلود، احساس اُنس می‌کند. ویلیام جیمز در تحلیل زیبایی که از نقش دین ارائه می‌دهد، می‌نویسد: "وقتی که خدا را در همه چیز می‌بینیم، در پست‌ترین چیزها، عالی‌ترین حقایق را درخواهیم یافت. حقیقتاً که دنیا، دنیای دیگر جلوه خواهد کرد"[۲۵]. برخی از صاحب‌نظران تمدن‌شناس نیز بر این باورند که هویّت دینی، معنای جدیدی به جهان می‌بخشد. از دیدگاه اسلام، جهان آخوری برای خوردن و خوابیدن نیست، بلکه زمین و مظاهر طبیعی آن و خورشید و ماه و ستارگان، خود، نشانه‌های روشن خداوند است[۲۶] که انسان با مشاهده و مطالعه آن به اسرار آفرینش پی برده و به آفریدگار آفرینش راه می‌یابد. شکی نیست که این امر و رفتار این چنینی با جهان، منجر به مواجهه‌ قدسی مآبانۀ انسان با طبیعت می‌‌شود، آگاهی‌‌ها و رشد معنوی انسان را بالا می‌برد و از تخریب و آلودگی زمین کاسته و از این جهت بر سلامت، بهداشت و رشد روانی انسان اثرگذار خواهد بود[۲۷]. روان شناسان نیز تأکید دارند هویّت دینی موجب انسجام و یک‌پارچگی انسان با جهان است. به گفته‌ یونگ: "روان انسان اندامه‌ای خود سامانی است که در جستجوی هماهنگی درونی و بیرونی است و ایمان دینی از جهت روان شناختی ابزار ارزشمند برای ایجاد شخصیّت هماهنگ و هم‌ساز است"[۲۸]. از نظر یونگ رسیدن به خویشتن[۲۹] (هویّت) یعنی به وحدت کامل نایل شدن، هدف زندگی است؛ هدفی که مردم برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند ولی به ندرت به آن دست می‌یابند.
  4. معنادهی به زندگی: دین، با وجود افزایش و شدت یافتن فرایندهای توسعه و نوسازی در تمام ابعاد حیات بشری، هم‌چنان منبع مهمی برای هویّت و معنابخشی به زندگی انسان در جهان متجدد و آشفتۀ صنعتی به شمار می‏‌رود. برخلاف برخی تصورات که مذهب را در روند تجدّدگرایی، محو شده می‌‏پنداشتند، دین به عنوان منبع اولیه معنابخشی و هویّت‌سازی، برای بسیاری از مردم دنیا چون مسلمانان، مسیحیان، بوداییان و هندوها مطرح است[۳۰]. این مسئله بدان جهت است که انسان دارای هویت دینی از هدف و جهت مشخصی در زندگی برخوردار است. به همین جهت زندگی وی دارای معنای مشخصی است. ساموئل هانتینگتون می‌نویسد: "دین به زندگی نخبگان نوپای جوامعی که در حال مدرن شدن هستند، جهت و معنا می‌دهد". امام خمینی(ره) نیز در تبیین رابطه اسلام و زندگی، بر جامعیت و شمول همه‌جانبه دین تأکید نموده و می‌گویند: "مذهب اسلام، هم‌زمان با اینکه به انسان می‌گوید که خدا را عبادت کن و چگونه عبادت کن، به او می‌گوید، چگونه زندگی کن"[۳۱]. علاوه بر این، ادیان، احساس پیش‏بینی‌‏پذیری نسبت به هستی و حس تداومی را که فرد نیاز دارد تا به تعادل و ثبات روانی برسد، در اختیار فرد قرار می‌‏دهند. اجتماعات مذهبی و نظام‌‏های دینی معناگرا، منابعی برای حس علاقه (تعلق به دیگری) و تأیید (به عنوان پایه‏‌ای برای عزت نفس) فرد هستند و فعلیت بخشی و حتی تعالی بخشی را در فرد تشویق می‏‌کنند. در حالی که عضویت در اغلب گروه‏‌ها به رشد خود اجتماعی فرد کمک می‏‌کند، به طور کلی گروه‌‏های دینی به ارضای هر دو نیاز هویّتی فرد یعنی تحقّق خود فردی و اجتماعی یاری می‏‌رسانند. هویت دینی، علاوه بر این‏که از لحاظ کارکردی عامل مهمّی در روابط اجتماعی به حساب می‏‌آید، موجب دل‌گرمی، سرزندگی، نشاط و اشتیاق عمومی است[۳۲].

آثار و پیامدهای غیرروان شناختی

  1. زمینه‌سازی برای هویّت تمدنی: رابطه ادیان و تمدن‌ها یکی از مباحث مهم و تعیین‌کننده در میان تاریخ‌نگاران و تمدن‌شناسان است. وایتهد معتقد است: "مسلمانان، خود، تمدن گشتند و دانش و ادب و فرهنگ را از سقوط نجات دادند". امام خمینی نیز پیرامون رابطه دین و تمدن می‌فرمایند: اسلامی که بیش‌ترین تأکید خود را بر اندیشه و فکر قرار داده است و انسان را به باز داری از همه خرافات و اسارت قدرت‌های ارتجاعی و ضد انسانی دعوت می‌کند چگونه ممکن است با تمدن و پیشرفت و نوآوری‌های مفید بشر که حاصل تجربه‌های اوست، سازگار نباشد. درجایی دیگر ضمن پذیرش تمدن جدید، معیار عدم وابستگی را نیز با صراحت مطرح می‌کند و می‌فرماید: اسلام همه ترقیات و همه صنعت‌ها را قبول دارد، با تباهی‌ها مخالف است، با آن چیزهایی که تباه می‌کند جوان‌های ما را، مملکت ما را، با آنها مخالف است. اما با همه ترقیات همه‏ تمدن‌ها موافق است، اسلام وابستگی شما را و ما را به دیگران منکر است[۳۳]. مولّفه‌های هویت دینی، عبارت از اعتقادات، ارزش‌های اسلامی، اعیاد اسلامی و مراسم و مناسک اسلامی است و مولّفه‌های هویت ایرانی نیز شامل زبان فارسی، سرزمین، تاریخ، عید نوروز، پوشش و معماری ایرانی است[۳۴]. لذا می‌توان بر این مبنا نتیجه گرفت که در صورت تکوین هویت دینی برای افراد، زمینه‌های هویّت تمدنی نیز برای افراد و جوامع دینی مهیا خواهد شد.
  2. رسیدن به وحدت اجتماعی (امت واحده) در سایه وحدت اعتقادی: شاید بتوان گفت، هویت دینی از مهم‏ترین عناصر ایجاد‌کنندۀ انسجام و هم‌بستگی اجتماعی در سطح جوامع است. هویت دینی، طی فرایندی با ایجاد تعلّق خاطر به دین و مذهب و از طریق ارزش‌ها و مناسک مشترک در بین افراد جامعه، ایجاد می‌‌گردد که نقش بسیار مهمی در ایجاد و شکل‏‌گیری هویّت جمعی دارد و عملیات تشابه‌‏سازی و تمایزبخشی را انجام می‌‏دهد. از این رو، ادیان از آغاز تاکنون، همواره در هویّت بخشی مدنی و اجتماعی به بشر، نقش مثبت و مؤثری داشته‌اند. برخورداری از دین و تعالیم مذهبی مشترک، پای‌بندی و وفاداری به آن، اعتقاد و تمایل به مناسک و آیین‏‌های مذهبی فراگیر در فرایند شکل‌‏دهی هویّت ملی، بسیار مؤثّر است[۳۵]. برنارد لویس، معتقد است: "در جهان اسلام، در موارد اضطرار مسلمانان، بارها این تمایل را نشان داده‌اند که در قالب یک وحدت دینی، هویّت بنیادین و ایمان خود را بازیابند، یعنی هویّتی که نه با معیارهای قومی یا سرزمینی، بلکه به وسیله اسلام، تعریف شده است". آن چیزی که بیش از هر چیز حق را محترم، عدالت را مقدس، دل‌ها را به یک‌دیگر مهربان و اعتماد متقابل را میان افراد برقرار می‌‏سازد، تقوا و عفاف را تا عمق وجدان آدمی نفوذ می‏دهد، به ارزش‌های اخلاقی اعتبار می‏بخشد، شجاعت مقابله با ستم ایجاد می‏‌کند و همه‌ افراد را مانند اعضای یک پیکر به هم پیوند می‌‏دهد و متحد می‏‌کند، ایمان مذهبی است[۳۶].

بر همین اساس، جامعه اسلامی فراتر از مرزهای ملی، جغرافیایی، قومی، نژادی، زبانی، جنسیتی و مانند آن قرار می‌گیرد، و به تعبیر قرآن، یک امت است: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا[۳۷]. امت، گروه‌های از هر جامعه، چه انسانی و غیر انسانی است که هدف واحد، آنان را گِرد هم می‌آورد. از این رو، ‌امت در اسلام دارای مفهوم جدیدی از شهروندی است که شامل همه بشریت در طول و عرض تاریخ است و شهروندان آن در همه امصار و اعصار در اندیشه یک هدف متعالی و تحقّق آن گِرد هم آمده‌اند که همان کرامت یابی بشر در سایه قسط و عدالت مبتنی بر آموزه‌های وحیانی و مدیریت رهبران الهی مانند انبیاء و اولیاء خداوند است: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ[۳۸]، لذا هویّت اسلامی مرزهای خُرد و تنگ نظرانه ملی، جغرافیایی، قومی، نژادی، زبانی، جنسیتی را در هم شکسته و شبکه‌ای واحدی از مسلمانان را در همه جهان گرد هم می‌آورد. بر اساس نگرش اسلامی، هر فرد انسانی در هر کشوری از جهان و از هر ملیتی که باشد اگر به دین اسلام ایمان و التزام داشته باشد، عضو امّت اسلام و دارای هویّت اسلامی است[۳۹].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ر. ک: صفورایی پاریزی، محمدمهدی، «هویت»، مجلۀ دیدار آشنا، شهریور ۱۳۸۱، ش ۲۷، ص ۳۷.
  2. ر. ک: دهقان سیمکانی، رحیم، «هویت بخشی دین به انسان از دیدگاه علامه جوادی آملی»، آیین حکمت، بهار ۱۳۹۳، شماره ۱۹، ص ۸۵-۱۱۰.
  3. ر. ک: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج ۱۵، ص ۲۷۹.
  4. ر. ک: آروانه، بهزاد؛ داودی، محمد، «تحلیل و بررسی فطرت در آثار استاد مطهری»، معرفت، سال دوم، شماره اول، بهار ۱۳۹۰، ص ۱۰۱-۱۲۶.
  5. Religious Identity.
  6. ر. ک: محمد جواد چیت‏ساز قمی، گسست نسلی در ایران: افسانه یا واقعیت، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی، ۱۳۸۳، ص۲۱-۴۳.
  7. ر. ک: علی رضا شجاعی‏‌زند، مدلی برای سنجش دینداری در ایران، جامعه‏‌شناسی ایران، ۱۳۸۴، دوره ۶، ش ۱، ص۳۶.
  8. [Furrow, J.L. , King, P.E. & White, K. (۲۰۰۴) "Religion and Positive Youth Development: Identity, Meaning, and Prosocial Concerns". Applied Developmental Science, No. ۸, P ۱۷–۲۶]
  9. ر. ک: ابوالفضل اشرفی، بی‏‌هویتی اجتماعی و گرایش به غرب. بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر گرایش نوجوانان به الگوهای فرهنگ غربی (رپ و هوی متال) در تهران، پایانامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۷، ص۹.
  10. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  11. «پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.
  12. «آسمان‌ها و زمین را به حقّ آفرید و شما را چهره‌نگاری کرد و چهره‌هایتان را نیکو نگاشت و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره تغابن، آیه ۳.
  13. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
  14. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  15. «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ، لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ ﴿فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ﴾»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.
  16. «الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَی کُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ الرِّضَی بِهِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶.
  17. ر. ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۷۲-۷۵.
  18. شهریار شهیدی و مصطفی حمدیه، اصول و مبانی بهداشت روانی، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۲۲۶-۲۲۷.
  19. ملاصدرا، اسفار اربعه، تهران، انتشارات الحیدریه، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج۸، ص۳۵۵.
  20. ساموئل هانتینگتون، برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظم جهانی، ترجمه: محمدعلی حمید رفیعی، ص ۱۵۳.
  21. [Seul, J.R. (۱۹۹۹) "Religion, Identity and Integration Conflict", Psychological Issues, Vol. ۳۶, No. ۵, P ۵۵۶]
  22. پیتر آلستون، ملتون بیکر، محمد لگنهاوزن، دین و چشم اندازهای نو، ترجمه غلام‌حسین توکلی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶ش، ص ۱۶۳.
  23. شهریار شهیدی و مصطفی حمدیه، اصول و مبانی بهداشت روانی، تهران، سمت، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۲۲۶-۲۲۷.
  24. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  25. ویلیام جیمز، دین وان، مترجم، مهدی قائینی، قم، انتشارات دارالفکر، ۱۳۶۷ش، چاپ دوم، ص ۱۶۸.
  26. ﴿وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ«و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است» سوره ذاریات، آیه ۲۰.
  27. ر. ک: نظری، عبدالله، نقش ایمان در بهداشت روانی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد فقه و معارف اسلامی گرایش تربیت، قم، جامعةالمصطفی، ۱۳۸۸، ص۱۳۶.
  28. دان کیو پیت، دریای ایمان، مترجم: حسن کامشاد، تهران، طرح نو، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص ۱۰۴ – ۱۰۵.
  29. self
  30. .ر. ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ - ۲۲۸.
  31. آیین انقلاب اسلامی، گزیده ای از اندیشه و آرای امام خمینی قدس سره، ص ۱۱۸.
  32. ر. ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ - ۲۲۸.
  33. نوسازی جامعه از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص ۱۲۸ ـ ۱۲۹.
  34. ر. ک: مرشدی زاد، علی و احمدلو، کاووس، مؤلفه‌های هویت اسلامی و ایرانی در اندیشه آیت اله خامنه‌ای، نشریه مطالعات ملی: ۱۳۹۶، دوره ۱۸، شماره ۲ (۷۰)، ص۶۳:
  35. ر. ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ ـ ۲۲۸.
  36. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۰ش، چاپ نهم، ج۲، ص۵۰.
  37. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  38. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  39. ر. ک: ابراهیم حاجیانی، "تحلیل جامعه‏‌شناختی هویت ملی در ایران و طرح چند فرضیه"، فصلنامه مطالعات ملی، ۱۳۷۹، سال دوم، ش۵، ص۱۹۳ ـ ۲۲۸.