حجر بن عدی کندی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
حجر، چهرهای [[محبوب]]، شخصیتی نافذ و وجههای [[نیکو]] داشت. [[شهادت]] او بر [[مردم]]، گران آمد. بدینسان به [[معاویه]] [[اعتراض]] کردند و او را بر این [[کردار پلید]]، [[نکوهش]] کردند. از جمله، [[امام حسین]]{{ع}} در نامهای به [[معاویه]]، ضمن [[ستایش]] فراوان و یادکردِ [[نیکو]] از [[ستمستیزی]] حُجر، بدو [[اعتراض]] کرد و [[یادآوری]] کرد که [[معاویه]]، [[پیمان]] شکسته و ستمکارانه، [[خون]] [[پاک]] حُجر را بر [[زمین]] ریخته است. [[عایشه]] نیز با ذکر روایتی درباره [[شهیدان]] "[[مرج]] [[عذرا]]" به [[معاویه]] [[اعتراض]] کرد. [[معاویه]] با همه تیرهجانی، [[قتل]] حُجر را از اشتباهاتش میدانست و از آن، اظهار [[ندامت]] میکرد و در هنگام [[مرگ]] میگفت: اگر نصیحتگری میبود، ما را از [[قتل]] حجر، باز میداشت. مُصعَب بن زُبَیر، دو [[فرزند]] حُجْر (عبید [[الله]] و [[عبد]] [[الرحمان]]) را پس از به بند کشیدن، به [[قتل]] رساند. [[علی]]{{ع}} از [[شهادت]] او خبر داده بود و [[شهادت]] او و یارانش را به [[شهادت]] "[[اصحاب]] [[اخدود]]"، مانند کرده بود<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۳۳.</ref>. | حجر، چهرهای [[محبوب]]، شخصیتی نافذ و وجههای [[نیکو]] داشت. [[شهادت]] او بر [[مردم]]، گران آمد. بدینسان به [[معاویه]] [[اعتراض]] کردند و او را بر این [[کردار پلید]]، [[نکوهش]] کردند. از جمله، [[امام حسین]]{{ع}} در نامهای به [[معاویه]]، ضمن [[ستایش]] فراوان و یادکردِ [[نیکو]] از [[ستمستیزی]] حُجر، بدو [[اعتراض]] کرد و [[یادآوری]] کرد که [[معاویه]]، [[پیمان]] شکسته و ستمکارانه، [[خون]] [[پاک]] حُجر را بر [[زمین]] ریخته است. [[عایشه]] نیز با ذکر روایتی درباره [[شهیدان]] "[[مرج]] [[عذرا]]" به [[معاویه]] [[اعتراض]] کرد. [[معاویه]] با همه تیرهجانی، [[قتل]] حُجر را از اشتباهاتش میدانست و از آن، اظهار [[ندامت]] میکرد و در هنگام [[مرگ]] میگفت: اگر نصیحتگری میبود، ما را از [[قتل]] حجر، باز میداشت. مُصعَب بن زُبَیر، دو [[فرزند]] حُجْر (عبید [[الله]] و [[عبد]] [[الرحمان]]) را پس از به بند کشیدن، به [[قتل]] رساند. [[علی]]{{ع}} از [[شهادت]] او خبر داده بود و [[شهادت]] او و یارانش را به [[شهادت]] "[[اصحاب]] [[اخدود]]"، مانند کرده بود<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۳۳.</ref>. | ||
==[[حجر بن عدی]]== | |||
یک سال پس از شروع [[امامت]] [[حضرت حسین بن علی]]{{ع}}، [[زیاد بن ابیه]] که از طرف [[معاویه]] [[حاکم کوفه]] بود و [[شیعیان]] را میشناخت حجربن عدی کندی را که از [[یاران]] نزدیک علی{{ع}} بود به همراه تعدادی از [[اصحاب]] او به [[جرم]] [[دوستی]] و علاقه به علی{{ع}} و خاندانش دستگیر نمود و آنان را [[زندانی]] کرد، سپس گروهی از ایادی خودش را به [[قتل]] رساند و به گونهای وانمود کرد که این کار توسط حجر بن عدی و یارانش صورت گرفته است، و آنان را - که تعدادشان چهارده نفر بود- روانۀ [[شام]] کرد و در [[مرج]] [[عذرا]] در نزدیکی [[دمشق]] زندانی کردند، معاویه کسانی را نزد آنان فرستاد که از آنان بخواهد از علی{{ع}} [[بیزاری]] جویند، هفت نفر به ظاهر [[اعلام برائت]] کردند و بقیه حاضر به این امر نشدند. | |||
پس قبرهایی برای آنان حفر کرده و کفنهایشان را کنار قبرها نهادند، و آنها را مخیر کردند میان دست برداشتن از [[دوستی علی]]{{ع}} و یا کشته شدن؛ [[حجر]] و آن شش نفر دیگر از [[برائت]] جستن خودداری کردند. | |||
هنگامی که خواستند آنان را به قتل برسانند، حجر بن عدی مهلت خواسته و [[نماز]] گزارد، پس از آن گفت: من نماز به این کوتاهی نخوانده بودم، اگر [[بیم]] آن نداشتم که بگویید نماز را برای تأخیر در کشته شدن طولانی کرد آن را با [[تأنی]] بیشتری میخواندم. | |||
آنگاه [[وصیت]] کرد که: مرا با همین زنجیرها [[دفن]] کنید که در [[روز قیامت]] با معاویه [[مخاصمه]] خواهم کرد<ref>کامل ابن اثیر، ج۳، ص۴۷۲.</ref>. | |||
و در جای دیگری نقل شده است که فرزندش نیز با او بود و گفت: اول فرزندم را بکشید، مبادا پس از من بترسد و [[تسلیم]] شود؛ پس او و فرزندش و یارانش را کشتند<ref>اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۶۹.</ref>. | |||
قتل حجر بن عدی و یارانش [[مسلمانها]] را به شدت متأثر و [[اندوهگین]] کرد.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۳۷.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۲
حُجر بن عدی کندی از قبیلۀ کنده یمن بود و در کوفه میزیست و از اصحاب پاکباخته و فداکار امیر المؤمنین(ع) بود. پس از شهادت حضرت علی(ع) و صلح امام حسن مجتبی با معاویه، یکی از چهرههای سرشناس کوفه در مخالفت با معاویه و دفاع از امیر المؤمنین(ع) بود. سرانجام معاویه او و یارانش را دستگیر کرد و در مرج العذراء، در سال ۵۱ هجری به شهادت رساند. امام حسین(ع) در نامهای که به معاویه نوشت، از جمله انتقادهای تندش به او کشتن حجر بن عدی بود.[۱].
مقدمه
ابو عبد الرحمان، حجر بن عدی بن معاویه کندی، مشهور به "حجر الخیر" و "ابن ادبر" از کسانی است که جاهلیت و اسلام را درک کرده است. او بر پیامبر(ص) وارد شد و با ایشان مصاحبت داشت. حُجر، از چهرههای منور تاریخ اسلام و از قلهسانان پر فروغ تاریخ تشیع است. او هنوز در سنین جوانی بود که به محضر پیامبر خدا درآمد و اسلام آورد. دنیا گریزی، زهد، نمازگزاری و روزهداری بسیار، سلحشوری و رزمآوری، شرافت و کرامت و درستکاری و عبادت، از ویژگیهای اوست. او به زهد، معروف بود. روح پاک، نفْس سالم، مَنش والا و روش پیراسته حُجر بود که او را مستجاب الدعوه ساخته بود. او هرگز در برابر حقکشیها و باطلگراییها سکوت نمیکرد. چنین بود که همراه مؤمنان و مجاهدان، بر عثمان شورید و در عینیت بخشیدن به حاکمیت مولا(ع) از هیچ کوششی دریغ نکرد و بدینسان، از اصحاب ویژه و پیروان مطیع مولا به شمار رفت. او در نبردهای علی(ع) شرکت داشت. در جمل، فرمانده سواره نظام کندیان بود و در صفین، فرماندهی قبیله خود را به عهده داشت و در نهروان، جناح چپ و یا راست سپاه مولا(ع) را فرماندهی میکرد. او زبانی گویا و کلامی نافذ داشت. به بلاغتْ سخن میگفت و با فصاحت، حقایق را بیان مینمود. سخنان زیبا و بیدارگر او درباره جایگاه والای علی(ع) نشانی است از این حقیقت. او یار باوفای مولا(ع) و از مدافعان سختکوش آن حضرت بود. چون ضحاک بن قیس برای غارتگری روی به عراق نهاد، حجر بن عدی از علی(ع) برای رویارویی با او فرمان یافت و با دلاوری او را شکست داد و ضحاک، پا به فرار نهاد. حجر، لحظاتی قبل از ضربت خوردن علی(ع) از توطئه خبر یافت، با تمام توان کوشید تا ایشان را خبر کند؛ اما موفق نشد و غمِ به خون نشستن مولا(ع) بر جانش نشست.
او از یاران غیور و استوار گام امام حسن(ع) نیز بود. چون خبر صلح را شنید، خون غیرت در رگهایش به جوش آمد و بر این صلح، اعتراض کرد. امام حسن(ع) به او فرمود: "اگر دیگران نیز چون تو [[[عزت]] طلب] بودند، هرگز این قرارداد را امضا نمیکردم"[۲]. حجر، از معاویه دلی آکنده از درد داشت و هماره از چهره پلید "حزب الطلَقاء (گروه آزاد شدگان فتح مکه)" که حکومت یافته بودند، بیزاری میجست و همراه با جمع شیعیان، بِدو نفرین میکرد؛ چرا که آنها گروهی بودند که پیامبر خدا آنها را "ملعون" دانسته بود. هرگاه مُغَیره- که در پلیدی و زشتخویی و پَستی نظیر نداشت و با حاکمیت "حزب الطلقاء"، حکومت کوفه را یافته بود- بر علی(ع) و پیروان او طعن میزد، حجر، بیهیچ هراسی به دفاع میایستاد و او را ملامت میکرد. معاویه که از موضعگیریها، افشاگریها، سرسختیها و استواریهای حجر به ستوه آمده بود، دستور قتل او را صادر کرد و او را به همراه یارانش در "مَرْج عَذراء" به سال ۵۱ هجری به شهادت رساند.
حجر، چهرهای محبوب، شخصیتی نافذ و وجههای نیکو داشت. شهادت او بر مردم، گران آمد. بدینسان به معاویه اعتراض کردند و او را بر این کردار پلید، نکوهش کردند. از جمله، امام حسین(ع) در نامهای به معاویه، ضمن ستایش فراوان و یادکردِ نیکو از ستمستیزی حُجر، بدو اعتراض کرد و یادآوری کرد که معاویه، پیمان شکسته و ستمکارانه، خون پاک حُجر را بر زمین ریخته است. عایشه نیز با ذکر روایتی درباره شهیدان "مرج عذرا" به معاویه اعتراض کرد. معاویه با همه تیرهجانی، قتل حُجر را از اشتباهاتش میدانست و از آن، اظهار ندامت میکرد و در هنگام مرگ میگفت: اگر نصیحتگری میبود، ما را از قتل حجر، باز میداشت. مُصعَب بن زُبَیر، دو فرزند حُجْر (عبید الله و عبد الرحمان) را پس از به بند کشیدن، به قتل رساند. علی(ع) از شهادت او خبر داده بود و شهادت او و یارانش را به شهادت "اصحاب اخدود"، مانند کرده بود[۳].
حجر بن عدی
یک سال پس از شروع امامت حضرت حسین بن علی(ع)، زیاد بن ابیه که از طرف معاویه حاکم کوفه بود و شیعیان را میشناخت حجربن عدی کندی را که از یاران نزدیک علی(ع) بود به همراه تعدادی از اصحاب او به جرم دوستی و علاقه به علی(ع) و خاندانش دستگیر نمود و آنان را زندانی کرد، سپس گروهی از ایادی خودش را به قتل رساند و به گونهای وانمود کرد که این کار توسط حجر بن عدی و یارانش صورت گرفته است، و آنان را - که تعدادشان چهارده نفر بود- روانۀ شام کرد و در مرج عذرا در نزدیکی دمشق زندانی کردند، معاویه کسانی را نزد آنان فرستاد که از آنان بخواهد از علی(ع) بیزاری جویند، هفت نفر به ظاهر اعلام برائت کردند و بقیه حاضر به این امر نشدند. پس قبرهایی برای آنان حفر کرده و کفنهایشان را کنار قبرها نهادند، و آنها را مخیر کردند میان دست برداشتن از دوستی علی(ع) و یا کشته شدن؛ حجر و آن شش نفر دیگر از برائت جستن خودداری کردند.
هنگامی که خواستند آنان را به قتل برسانند، حجر بن عدی مهلت خواسته و نماز گزارد، پس از آن گفت: من نماز به این کوتاهی نخوانده بودم، اگر بیم آن نداشتم که بگویید نماز را برای تأخیر در کشته شدن طولانی کرد آن را با تأنی بیشتری میخواندم. آنگاه وصیت کرد که: مرا با همین زنجیرها دفن کنید که در روز قیامت با معاویه مخاصمه خواهم کرد[۴]. و در جای دیگری نقل شده است که فرزندش نیز با او بود و گفت: اول فرزندم را بکشید، مبادا پس از من بترسد و تسلیم شود؛ پس او و فرزندش و یارانش را کشتند[۵]. قتل حجر بن عدی و یارانش مسلمانها را به شدت متأثر و اندوهگین کرد.[۶]
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۵.
- ↑ أنساب الأشراف، ج ۳، ص ۳۶۵.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۳۳.
- ↑ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۴۷۲.
- ↑ اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۶۹.
- ↑ نظری منفرد، علی، نهضتهای پس از عاشورا، ص ۳۷.