حقوق اقلیت‌ها در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
* [[اقلیت]] یا گروه [[اقلیت]]، یک مفهوم [[جامعه]] شناسی است. گروه [[اقلیت]]، گروهی است که درباره اعضای آن [[تبعیض]] صورت می‌گیرد و آنها در وضع نامناسب‌تری قرار دارند. اعضای گروه‌های [[اقلیت]] نوعی [[حس]] همبستگی گروهی به یکدیگر دارند، در نتیجه، احساسات [[وفاداری]] و علایق مشترک بین آنها معمولاً زیاد است. اعضای گروه [[اقلیت]] معمولاً کمی از اجتماع بزرگ تر، جدا و در محله‌ها، [[شهرها]] یا مناطق خاصی از [[کشور]] حضور دارند. [[ازدواج]] میانْ گروهی، بین کسانی که در گروه [[اکثریت]] هستند، با اعضای گروه [[اقلیت]]، بسیار اندک است و افراد گروه [[اقلیت]]، ممکن است به طور جدی به ازدواج‌های درون گروهی [[اعتقاد]] داشته باشند، همچنین، اعضای گروه [[اقلیت]] عموماً سهم کم‌تری از مزیت‌های [[اجتماعی]] چون [[قدرت]]، [[ثروت]] و [[احترام]] دارند<ref>آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، ص۲۳۸.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۱.</ref>.  
* [[اقلیت]] یا گروه [[اقلیت]]، یک مفهوم [[جامعه]] شناسی است. گروه [[اقلیت]]، گروهی است که درباره اعضای آن [[تبعیض]] صورت می‌گیرد و آنها در وضع نامناسب‌تری قرار دارند. اعضای گروه‌های [[اقلیت]] نوعی [[حس]] همبستگی گروهی به یکدیگر دارند، در نتیجه، احساسات [[وفاداری]] و علایق مشترک بین آنها معمولاً زیاد است. اعضای گروه [[اقلیت]] معمولاً کمی از اجتماع بزرگ تر، جدا و در محله‌ها، [[شهرها]] یا مناطق خاصی از [[کشور]] حضور دارند. [[ازدواج]] میانْ گروهی، بین کسانی که در گروه [[اکثریت]] هستند، با اعضای گروه [[اقلیت]]، بسیار اندک است و افراد گروه [[اقلیت]]، ممکن است به طور جدی به ازدواج‌های درون گروهی [[اعتقاد]] داشته باشند، همچنین، اعضای گروه [[اقلیت]] عموماً سهم کم‌تری از مزیت‌های [[اجتماعی]] چون [[قدرت]]، [[ثروت]] و [[احترام]] دارند<ref>آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، ص۲۳۸.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۱.</ref>.  


==انواع اقلیت‌ها ==
== انواع اقلیت‌ها ==
*اقلیت‌ها در [[جوامع]] [[مسلمانان]] به دو شکل [[ظهور]] پیدا کرده‌اند:
* اقلیت‌ها در [[جوامع]] [[مسلمانان]] به دو شکل [[ظهور]] پیدا کرده‌اند:
#'''اقلیت‌های قومی و نژادی :''' اقلیت‌ها نژادی، به [[دلیل]] ویژگی‌های نژادی، مانند رنگ پوست از گروه [[اکثریت]] شناخته می‌شوند و [[مسلمانان]] هیچ‌گونه مشکل مهمی با این دسته نداشته‌اند؛ زیرا [[اسلام]] با اجرای طرح [[مساوات]] و [[اخوت اسلامی]] هرگونه [[تبعیض]] و [[برتری]] نژادی را از میان برد. طبق [[آیه]] ۱۳ سوره حجرات، گرامی‌ترین [[انسان‌ها]] نزد [[خدا]] با تقواترین آنهاست<ref>ر.ک. سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>؛ به این سبب، افرادی چون [[سلمان]] از [[ایران]]، [[صهیب]] از [[روم]] و بلال از [[حبشه]]، عضو فعال و اصلی [[جامعه اسلامی]] بودند.  
# '''اقلیت‌های قومی و نژادی :''' اقلیت‌ها نژادی، به [[دلیل]] ویژگی‌های نژادی، مانند رنگ پوست از گروه [[اکثریت]] شناخته می‌شوند و [[مسلمانان]] هیچ‌گونه مشکل مهمی با این دسته نداشته‌اند؛ زیرا [[اسلام]] با اجرای طرح [[مساوات]] و [[اخوت اسلامی]] هرگونه [[تبعیض]] و [[برتری]] نژادی را از میان برد. طبق [[آیه]] ۱۳ سوره حجرات، گرامی‌ترین [[انسان‌ها]] نزد [[خدا]] با تقواترین آنهاست<ref>ر. ک. سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>؛ به این سبب، افرادی چون [[سلمان]] از [[ایران]]، [[صهیب]] از [[روم]] و بلال از [[حبشه]]، عضو فعال و اصلی [[جامعه اسلامی]] بودند.  
#'''اقلیت‌های مذهبی‌:''' [[اقلیت‌های مذهبی]] گروهی هستند که به مذهبی غیر از [[مذهب]] [[اکثریت]] [[اعتقاد]] دارند و به این [[دلیل]]، نسبت به [[اکثریت]] از مزایای [[نابرابری]] بهره‌مندند. [[دین مبین اسلام]] به [[دلیل]] محترم شمردن [[پیامبران الهی]]،‌ به فرد یا گروه‌هایی که ادعای [[پیروی]] از این [[پیامبران]] [[عظیم]] الشأن را دارند نیز به دیده [[احترام]] می‌نگرد<ref>علی اصغر رضوانی، رعایت حقوق اقلیتها و ارتداد، ص ۱۴.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۱-۳۶۲.</ref>.
# '''اقلیت‌های مذهبی‌:''' [[اقلیت‌های مذهبی]] گروهی هستند که به مذهبی غیر از [[مذهب]] [[اکثریت]] [[اعتقاد]] دارند و به این [[دلیل]]، نسبت به [[اکثریت]] از مزایای [[نابرابری]] بهره‌مندند. [[دین مبین اسلام]] به [[دلیل]] محترم شمردن [[پیامبران الهی]]، ‌ به فرد یا گروه‌هایی که ادعای [[پیروی]] از این [[پیامبران]] [[عظیم]] الشأن را دارند نیز به دیده [[احترام]] می‌نگرد<ref>علی اصغر رضوانی، رعایت حقوق اقلیتها و ارتداد، ص ۱۴.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۱-۳۶۲.</ref>.


==[[پیامبر]] و [[حقوق]] اقلیت‌ها ==
== [[پیامبر]] و [[حقوق]] اقلیت‌ها ==
* [[حقوق]] اقلیت‌ها از موضوعات مهم در [[تاریخ اسلام]] است که از زوایای مختلف، توجه متفکران [[مسلمان]] را برانگیخته است. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نیز در [[سیره]] و [[رفتار]] خویش به خوبی [[احترام]] به [[حقوق]] اقلیت‌ها را به نمایش گذاشته و بدون [[شک]]، ایشان الگوی [[رفتاری]] همه [[مسلمانان]] در این موضوع و موضوعات دیگر است و در [[تاریخ]]، [[رفتار پیامبر]] {{صل}} با اقلیت‌های در [[پناه]] [[حکومت]] ایشان در [[مدینه]] و اطراف آن ثبت شده است. [[خداوند]] همه [[انسان‌ها]] را از نظر [[اجتماعی]] برابر می‌داند و [[رسول خدا]] علیه و اولیای گرامی‌اش با [[رفتار]] خود این [[برابری]] را عینیت بخشیده، جاودانه ساخته‌اند. [[پیامبر]] علیه می‌داند و [[رسول خدا]] {{صل}} و اولیای گرامی‌اش با [[رفتار]] خود این [[برابری]] را عینیت بخشیده، جاودانه ساخته‌اند. [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[هجرت]] به [[مدینه]] نیز با بستن پیمان‌نامه‌های عمومی، [[برابری]] [[حقوق]] [[مسلمانان]] و [[یهودیان]] را به رسمیت [[شناخت]] و به آنان اجازه داد بر [[اعتقادات]] خود باقی بمانند. [[رسول]] خاتم {{صل}} در برابر همه حسادت‌ها و دشمنی‌های [[یهودیان]] با آنها صبور بود و [[یهودیان]] و [[مسلمانان]] را برابر می‌دانست و دینشان را محترم می‌شمرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۱ - ۵۰۴؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ - ۲۲۹ و نویری، نهایة الأرب، ج ۱۶، ص ۳۴۸ - ۳۵۱.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۲.</ref>.
* [[حقوق]] اقلیت‌ها از موضوعات مهم در [[تاریخ اسلام]] است که از زوایای مختلف، توجه متفکران [[مسلمان]] را برانگیخته است. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نیز در [[سیره]] و [[رفتار]] خویش به خوبی [[احترام]] به [[حقوق]] اقلیت‌ها را به نمایش گذاشته و بدون [[شک]]، ایشان الگوی [[رفتاری]] همه [[مسلمانان]] در این موضوع و موضوعات دیگر است و در [[تاریخ]]، [[رفتار پیامبر]] {{صل}} با اقلیت‌های در [[پناه]] [[حکومت]] ایشان در [[مدینه]] و اطراف آن ثبت شده است. [[خداوند]] همه [[انسان‌ها]] را از نظر [[اجتماعی]] برابر می‌داند و [[رسول خدا]] علیه و اولیای گرامی‌اش با [[رفتار]] خود این [[برابری]] را عینیت بخشیده، جاودانه ساخته‌اند. [[پیامبر]] علیه می‌داند و [[رسول خدا]] {{صل}} و اولیای گرامی‌اش با [[رفتار]] خود این [[برابری]] را عینیت بخشیده، جاودانه ساخته‌اند. [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[هجرت]] به [[مدینه]] نیز با بستن پیمان‌نامه‌های عمومی، [[برابری]] [[حقوق]] [[مسلمانان]] و [[یهودیان]] را به رسمیت [[شناخت]] و به آنان اجازه داد بر [[اعتقادات]] خود باقی بمانند. [[رسول]] خاتم {{صل}} در برابر همه حسادت‌ها و دشمنی‌های [[یهودیان]] با آنها صبور بود و [[یهودیان]] و [[مسلمانان]] را برابر می‌دانست و دینشان را محترم می‌شمرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۱ - ۵۰۴؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ - ۲۲۹ و نویری، نهایة الأرب، ج ۱۶، ص ۳۴۸ - ۳۵۱.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۲.</ref>.


==انواع [[حقوق]] اقلیت‌های [[دینی]] ==
== انواع [[حقوق]] اقلیت‌های [[دینی]] ==
===[[احترام]] به [[شریعت]] و [[آداب و رسوم]] اقلیت‌ها‌===
=== [[احترام]] به [[شریعت]] و [[آداب و رسوم]] اقلیت‌ها‌===
*از [[حقوق]] اقلیت‌های ساکن در [[مدینه]]، [[احترام]] به [[دین]] آنان بود. [[اسلام]]، [[اهل کتاب]] را به پذیرش [[دین]] [[حقیقی]] و اصیل [[دعوت]] می‌کند؛ ولی [[مردم]] را در [[انتخاب]] آن آزاد می‌گذارد و هرگز پذیرش اجباری [[دین]] را جایز نمی‌داند<ref>ر.ک: سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. بر این اساس، اقلیت‌ها [[حق]] دارند، به طور علنی و رسمی بر [[دین]] خود باقی بمانند و [[اعمال عبادی]] خویش را انجام دهند، این [[حق]] را [[نبی اکرم]] {{صل}} نیز برای اقلیت‌های [[دینی]] که در [[مدینه]] یا اطراف آن [[زندگی]] می‌کردند، قائل بودند و به [[حق]] آنان [[احترام]] می‌گذاشتند. [[پیامبر]] {{صل}} از همان آغاز که به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کرد،‌ [[یهود]] را به [[پیمان]] هم‌زیستی مسالمت آمیز [[دعوت]] کرد و آنان و [[مسلمانان]] و همه هم پیمانان آنان را جزو یک [[امت]] خواند<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۱؛ عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ و نهایة الأرب، ص ۳۴۸.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۲-۳۶۳.</ref>.
* از [[حقوق]] اقلیت‌های ساکن در [[مدینه]]، [[احترام]] به [[دین]] آنان بود. [[اسلام]]، [[اهل کتاب]] را به پذیرش [[دین]] [[حقیقی]] و اصیل [[دعوت]] می‌کند؛ ولی [[مردم]] را در [[انتخاب]] آن آزاد می‌گذارد و هرگز پذیرش اجباری [[دین]] را جایز نمی‌داند<ref>ر. ک: سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. بر این اساس، اقلیت‌ها [[حق]] دارند، به طور علنی و رسمی بر [[دین]] خود باقی بمانند و [[اعمال عبادی]] خویش را انجام دهند، این [[حق]] را [[نبی اکرم]] {{صل}} نیز برای اقلیت‌های [[دینی]] که در [[مدینه]] یا اطراف آن [[زندگی]] می‌کردند، قائل بودند و به [[حق]] آنان [[احترام]] می‌گذاشتند. [[پیامبر]] {{صل}} از همان آغاز که به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کرد، ‌ [[یهود]] را به [[پیمان]] هم‌زیستی مسالمت آمیز [[دعوت]] کرد و آنان و [[مسلمانان]] و همه هم پیمانان آنان را جزو یک [[امت]] خواند<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۱؛ عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ و نهایة الأرب، ص ۳۴۸.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۲-۳۶۳.</ref>.
*آن [[حضرت]] در ابتدا، محدودیت خاصی برای [[دین یهود]] و [[پیروان]] آن در [[مدینه]] قائل نشد و همچنان که [[مسلمانان]] در [[مسجد]] [[مدینه]] [[نماز]] می‌خواندند، آنان هم در معابد خویش آزادانه به [[عبادت]] می‌پرداختند و هیچ مسلمانی [[حق]] تعرض به معابد آنان و [[اعتراض]] به حضور علنی آنان را نداشت؛ تا زمانی که این اقلیت‌ها بر [[پیمان]] خود با [[پیامبر]] {{صل}} [[استوار]] بودند. حتی زمانی که گروهی از [[مسیحیان]] [[نجران]] برای تحقیق درباره [[اسلام]] به [[مدینه]] آمدند، [[رسول الله]] {{صل}} آنان را در [[مسجد]] به حضور پذیرفت و به آنان اجازه داد در همان جا [[عبادت]] کنند، [[مسیحیان]] نیز به سوی [[مشرق]] ایستادند و [[عبادت]] خویش را به جا آوردند<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۷۴؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۱۴، ص ۶۵؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۵، ص ۳۸۲ و شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۶۹۵.</ref> که این، به معنای پذیرش [[حقوق]] اقلیت‌ها در عرصه مذهبی و [[دینی]] است<ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۳.</ref>.
* آن [[حضرت]] در ابتدا، محدودیت خاصی برای [[دین یهود]] و [[پیروان]] آن در [[مدینه]] قائل نشد و همچنان که [[مسلمانان]] در [[مسجد]] [[مدینه]] [[نماز]] می‌خواندند، آنان هم در معابد خویش آزادانه به [[عبادت]] می‌پرداختند و هیچ مسلمانی [[حق]] تعرض به معابد آنان و [[اعتراض]] به حضور علنی آنان را نداشت؛ تا زمانی که این اقلیت‌ها بر [[پیمان]] خود با [[پیامبر]] {{صل}} [[استوار]] بودند. حتی زمانی که گروهی از [[مسیحیان]] [[نجران]] برای تحقیق درباره [[اسلام]] به [[مدینه]] آمدند، [[رسول الله]] {{صل}} آنان را در [[مسجد]] به حضور پذیرفت و به آنان اجازه داد در همان جا [[عبادت]] کنند، [[مسیحیان]] نیز به سوی [[مشرق]] ایستادند و [[عبادت]] خویش را به جا آوردند<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۷۴؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۱۴، ص ۶۵؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۵، ص ۳۸۲ و شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۶۹۵.</ref> که این، به معنای پذیرش [[حقوق]] اقلیت‌ها در عرصه مذهبی و [[دینی]] است<ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۳.</ref>.
*آزادیِ داشتنِ معابد نیز در [[اسلام]] پذیرفته شده است و بر همین اساس به معابد [[اهل کتاب]] در جنگ‌های [[صدر اسلام]] تعرض نشد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۵۰.</ref>. نکته دیگر اینکه [[پیامبر]] {{صل}} به اقلیت‌ها اجازه می‌داد در مسائل [[اعتقادی]] و [[دینی]] به [[مناظره]] و حتی به [[مناظره]] با ایشان بپردازند<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۲۷ - ۵۷۵ و احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۸۲.</ref> و [[نبی خاتم]] {{صل}} [[مأمور]] بود که در صورت [[لزوم]] به [[مناظره]] بپردازد؛ البته آن [[حضرت]] غالباً از [[مناظره]] پرهیز می‌کرد. براین اساس، [[علامه طباطبایی]] می‌فرماید: "[[آیه]] ۲۵۶ سوره بقره بر این دلالت دارد که [[اسلام]] بر اساس [[شمشیر]] و [[خون]] بنا نشده و به اکراه و [[زور]] [[فتوا]] نداده است؛ برخلاف آن‌چه برخی از افراد محقق تازه وارد، چنین می‌پندارند"<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج، ۲، ص ۳۴۳.</ref>. این مطلب به خوبی نشان می‌دهد که آن [[حضرت]] هیچ کس را بر پذیرش [[عقیده]] و [[شریعت اسلامی]] مجبور نکرد و غیر [[مسلمانان]] هم بر آن اعتراف کرده‌اند<ref>گوستاو لوبون می‌گوید «قوت و قدرت، عامل انتشار اسلام نبود... حق، آن است که امت‌ها فاتحانی رحیم و با گذشت‌تر از عرب ندیدند». ر.ک: حضارة العرب، ص۱۴۵-۱۴۶.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۳-۳۶۴.</ref>.
* آزادیِ داشتنِ معابد نیز در [[اسلام]] پذیرفته شده است و بر همین اساس به معابد [[اهل کتاب]] در جنگ‌های [[صدر اسلام]] تعرض نشد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۵۰.</ref>. نکته دیگر اینکه [[پیامبر]] {{صل}} به اقلیت‌ها اجازه می‌داد در مسائل [[اعتقادی]] و [[دینی]] به [[مناظره]] و حتی به [[مناظره]] با ایشان بپردازند<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۲۷ - ۵۷۵ و احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۸۲.</ref> و [[نبی خاتم]] {{صل}} [[مأمور]] بود که در صورت [[لزوم]] به [[مناظره]] بپردازد؛ البته آن [[حضرت]] غالباً از [[مناظره]] پرهیز می‌کرد. براین اساس، [[علامه طباطبایی]] می‌فرماید: "[[آیه]] ۲۵۶ سوره بقره بر این دلالت دارد که [[اسلام]] بر اساس [[شمشیر]] و [[خون]] بنا نشده و به اکراه و [[زور]] [[فتوا]] نداده است؛ برخلاف آن‌چه برخی از افراد محقق تازه وارد، چنین می‌پندارند"<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج، ۲، ص ۳۴۳.</ref>. این مطلب به خوبی نشان می‌دهد که آن [[حضرت]] هیچ کس را بر پذیرش [[عقیده]] و [[شریعت اسلامی]] مجبور نکرد و غیر [[مسلمانان]] هم بر آن اعتراف کرده‌اند<ref>گوستاو لوبون می‌گوید «قوت و قدرت، عامل انتشار اسلام نبود... حق، آن است که امت‌ها فاتحانی رحیم و با گذشت‌تر از عرب ندیدند». ر. ک: حضارة العرب، ص۱۴۵-۱۴۶.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۳-۳۶۴.</ref>.
===اقلیت‌ها و حقوقشان در عرصه اجتماعی‌===
=== اقلیت‌ها و حقوقشان در عرصه اجتماعی‌===
* [[پیامبر]] {{صل}} در [[جامعه]] به اقلیت‌ها [[احترام]] می‌گذاشت و برای آنان، [[حقوق]] و آزادی‌های یکسان با [[مسلمانان]] قائل بود. [[پیامبر]] {{صل}} به شخصیت انسانی ایشان [[احترام]] می‌گذاشت و حتی به مأموران مالیاتی خود سفارش می‌کرد در [[رفتار]] با اقلیت‌ها [[ملاطفت]] بیشتری به خرج دهند؛ همچنان که به [[عبدالله ارقم]] که [[مأمور]] جمع‌آوری [[جزیه]] از [[اهل کتاب]] بود، فرمود: "[[آگاه]] باش! هرکس که به [[کافر]] معاهدی [[ظلم]] کند، یا او را به امری بیشتر از طاقتش وادار کند، یا نقصانی به او وارد کند، یا بدون [[رضایت]] خاطر از وی چیزی بگیرد، من در [[روز قیامت]] طرف او هستم (علیه او به پا می‌خیزم)"<ref>{{متن حدیث|الَّا مَنْ‌ ظَلَمَ‌ مُعَاهَداً أَوْ كَلَّفَهُ فَوْقَ طاقتة أَوْ انْتَقَصَتْ أَوْ اخُذَ مِنْهُ شَيْئاً بِغَيْرِ طِيبِ نَفْسِهِ فَأَنَا حَجِيجُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }}؛ ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص۴۵؛ البیهقی، السنن الکبری، ج ۹، ص ۲۰۵ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۴، ص ۳۶۴.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۴.</ref>.
* [[پیامبر]] {{صل}} در [[جامعه]] به اقلیت‌ها [[احترام]] می‌گذاشت و برای آنان، [[حقوق]] و آزادی‌های یکسان با [[مسلمانان]] قائل بود. [[پیامبر]] {{صل}} به شخصیت انسانی ایشان [[احترام]] می‌گذاشت و حتی به مأموران مالیاتی خود سفارش می‌کرد در [[رفتار]] با اقلیت‌ها [[ملاطفت]] بیشتری به خرج دهند؛ همچنان که به [[عبدالله ارقم]] که [[مأمور]] جمع‌آوری [[جزیه]] از [[اهل کتاب]] بود، فرمود: "[[آگاه]] باش! هرکس که به [[کافر]] معاهدی [[ظلم]] کند، یا او را به امری بیشتر از طاقتش وادار کند، یا نقصانی به او وارد کند، یا بدون [[رضایت]] خاطر از وی چیزی بگیرد، من در [[روز قیامت]] طرف او هستم (علیه او به پا می‌خیزم)"<ref>{{متن حدیث|الَّا مَنْ‌ ظَلَمَ‌ مُعَاهَداً أَوْ كَلَّفَهُ فَوْقَ طاقتة أَوْ انْتَقَصَتْ أَوْ اخُذَ مِنْهُ شَيْئاً بِغَيْرِ طِيبِ نَفْسِهِ فَأَنَا حَجِيجُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ }}؛ ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص۴۵؛ البیهقی، السنن الکبری، ج ۹، ص ۲۰۵ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۴، ص ۳۶۴.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۴.</ref>.
* [[اسلام]] [[حقوق]] [[اجتماعی]] [[اهل کتاب]] را نیز مراعات می‌کند و در صورتی که به درجه [[استضعاف]] برسند، [[حقوقی]] برای آنان مقرر می‌کند؛ برای مثال، روزی [[امام علی]] {{ع}} پیر مردی را دید که گدایی می‌کرد؛ پس آن [[حضرت]] فرمود: "او کیست؟" گفته شد: "او مردی نصرانی است"؛ آن [[حضرت]] فرمودند: "از وی کار کشیدند و هنگامی که پیر و فرتوت، و از کار [[ناتوان]] شد، او را رها کرده‌اند؟" سپس [[دستور]] داد از [[بیت المال]] به وی [[انفاق]] کنند<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۹۳.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۴.</ref>.
* [[اسلام]] [[حقوق]] [[اجتماعی]] [[اهل کتاب]] را نیز مراعات می‌کند و در صورتی که به درجه [[استضعاف]] برسند، [[حقوقی]] برای آنان مقرر می‌کند؛ برای مثال، روزی [[امام علی]] {{ع}} پیر مردی را دید که گدایی می‌کرد؛ پس آن [[حضرت]] فرمود: "او کیست؟" گفته شد: "او مردی نصرانی است"؛ آن [[حضرت]] فرمودند: "از وی کار کشیدند و هنگامی که پیر و فرتوت، و از کار [[ناتوان]] شد، او را رها کرده‌اند؟" سپس [[دستور]] داد از [[بیت المال]] به وی [[انفاق]] کنند<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۹۳.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۴.</ref>.
===اقلیت‌ها و [[حقوق]] قضایی‌===
=== اقلیت‌ها و [[حقوق]] قضایی‌===
*از [[حقوق]] [[شهروندان]] یک [[کشور]] که لازم است برای آنان به رسمیت شناخته شود، [[حقوق]] نشأت گرفته از [[عدالت]] [[قضایی]] است. غیر [[مسلمانان]] ساکن در [[مدینه النبی]] بارها برای [[حل اختلافات]] خویش به [[پیامبر]] {{صل}} مراجعه می‌کردند؛ البته برخی از این مراجعات جنبه [[حق]] طلبی نداشت و چه بسا که بسیاری از افراد با [[ظلم]] به دیگران و به دنبال [[منافع]] شخصی به [[پیامبر]] {{صل}} مراجعه می‌کردند تا به نفع آنان [[حکم]] کند و بر اساس همین رفتارها [[خداوند]] به [[پیامبر]] {{صل}} آموخت که او مجبور نیست به چنین دعاویی رسیدگی کند: {{متن قرآن|فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا}}<ref>«پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۵.</ref>.
* از [[حقوق]] [[شهروندان]] یک [[کشور]] که لازم است برای آنان به رسمیت شناخته شود، [[حقوق]] نشأت گرفته از [[عدالت]] [[قضایی]] است. غیر [[مسلمانان]] ساکن در [[مدینه النبی]] بارها برای [[حل اختلافات]] خویش به [[پیامبر]] {{صل}} مراجعه می‌کردند؛ البته برخی از این مراجعات جنبه [[حق]] طلبی نداشت و چه بسا که بسیاری از افراد با [[ظلم]] به دیگران و به دنبال [[منافع]] شخصی به [[پیامبر]] {{صل}} مراجعه می‌کردند تا به نفع آنان [[حکم]] کند و بر اساس همین رفتارها [[خداوند]] به [[پیامبر]] {{صل}} آموخت که او مجبور نیست به چنین دعاویی رسیدگی کند: {{متن قرآن|فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا}}<ref>«پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۵.</ref>.
* [[رسول خدا]] {{صل}} در دادن [[حق]] [[مردم]] هیچ تبعیضی را روا نمی‌داشت و میان [[فرزندان]] [[اسماعیل]] (عرب‌ها) و [[فرزندان]] [[اسحاق]] ([[غیر عرب]]) تفاوتی نمی‌گذاشت و می‌فرمود که همه [[مردم]] در برابر [[قانون]] مساوی‌اند. [[اجرای عدالت]]، مستلزم برخورد یکسان با همه افراد یک [[جامعه]] در دادگاه‌هاست تا [[اقلیت]] ساکن در [[کشور اسلامی]] نیز با [[اطمینان]] خاطر [[زندگی]] کنند و بدانند، در صورت [[نیاز]] به دریافت [[حق]] می‌توانند به [[دادگاه]] [[رجوع]] کنند و [[دادگاه]] نیز به [[عدالت]] و [[مساوات]] با آنان برخورد خواهد کرد: {{متن قرآن|إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ}}<ref>«اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۵.</ref>.
* [[رسول خدا]] {{صل}} در دادن [[حق]] [[مردم]] هیچ تبعیضی را روا نمی‌داشت و میان [[فرزندان]] [[اسماعیل]] (عرب‌ها) و [[فرزندان]] [[اسحاق]] ([[غیر عرب]]) تفاوتی نمی‌گذاشت و می‌فرمود که همه [[مردم]] در برابر [[قانون]] مساوی‌اند. [[اجرای عدالت]]، مستلزم برخورد یکسان با همه افراد یک [[جامعه]] در دادگاه‌هاست تا [[اقلیت]] ساکن در [[کشور اسلامی]] نیز با [[اطمینان]] خاطر [[زندگی]] کنند و بدانند، در صورت [[نیاز]] به دریافت [[حق]] می‌توانند به [[دادگاه]] [[رجوع]] کنند و [[دادگاه]] نیز به [[عدالت]] و [[مساوات]] با آنان برخورد خواهد کرد: {{متن قرآن|إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ}}<ref>«اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۵.</ref>.
*بعضی [[مفسران]] ‌نقل کرده‌اند، روزی برخی [[یهود]] [[مدینه]] برای [[اجرا]] نشدن [[حکم]] [[زنا]] کاری از اشراف، نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمدند، تا ایشان حکمی دیگر دهد. ایشان، همان [[حکم]] قبلی را تأیید کرد؛ در حالی که [[عالمان]] [[یهود]] می‌خواستند به [[دلیل]] اشراف‌زادگی آن فرد، [[حکم]] [[الهی]] را تغییر دهند؛ اما [[پیامبر]] {{صل}} آنان را نزد عالم‌ترین فرد [[یهود]] برد و وی را قسم داد تا [[حکم]] [[الهی]] موجود در [[تورات]] را بیان کند. او نیز همان [[حکم]] [[پیامبر]] {{صل}} را بیان کرد و چنین گفت: "ما این حد را درباره اشراف [[اجرا]] نمی‌کنیم و به همین [[دلیل]]، [[زنا]] در بین اشراف ما زیاد است"<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۳۰۰؛ سید هاشم بحرانی، البرهان، ج ۲، ص ۲۹۹ - ۳۰۰ و ابن جمعه هویزی، تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۶۲۹ - ۶۳۰.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۵.</ref>.
* بعضی [[مفسران]] ‌نقل کرده‌اند، روزی برخی [[یهود]] [[مدینه]] برای [[اجرا]] نشدن [[حکم]] [[زنا]] کاری از اشراف، نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمدند، تا ایشان حکمی دیگر دهد. ایشان، همان [[حکم]] قبلی را تأیید کرد؛ در حالی که [[عالمان]] [[یهود]] می‌خواستند به [[دلیل]] اشراف‌زادگی آن فرد، [[حکم]] [[الهی]] را تغییر دهند؛ اما [[پیامبر]] {{صل}} آنان را نزد عالم‌ترین فرد [[یهود]] برد و وی را قسم داد تا [[حکم]] [[الهی]] موجود در [[تورات]] را بیان کند. او نیز همان [[حکم]] [[پیامبر]] {{صل}} را بیان کرد و چنین گفت: "ما این حد را درباره اشراف [[اجرا]] نمی‌کنیم و به همین [[دلیل]]، [[زنا]] در بین اشراف ما زیاد است"<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۳۰۰؛ سید هاشم بحرانی، البرهان، ج ۲، ص ۲۹۹ - ۳۰۰ و ابن جمعه هویزی، تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۶۲۹ - ۶۳۰.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۵.</ref>.
===اقلیت‌ها و [[امنیت اجتماعی]]===  
=== اقلیت‌ها و [[امنیت اجتماعی]] ===  
* [[حق]] [[آرامش]] و [[امنیت]] خاطر در [[جامعه]]، مهم‌ترین حقی است که اقلیت‌ها از آن برخوردار بودند. این [[حق]] در سطوح مختلف، لازمه [[زندگی]] است و نبود آن چیزی جز [[دلهره]]، [[اضطراب]]، [[جنگ]]، [[خونریزی]] و نبود [[آرامش]] نیست. [[پیامبر]] {{صل}} در پیمان‌هایی که با [[یهود]] و دیگر ساکنان [[مدینه]] بست، تأکید داشت که آنها در داخل [[شهر]] [[مدینه]] هم در [[امنیت]] و [[آرامش]] کامل‌اند و هیچ کس [[حق]] تعرض به کسی را ندارد؛ یعنی می‌توان گفت، از دیدگاه [[پیامبر]] {{صل}} اقلیت‌های [[دینی]] در مقایسه با دیگران [[حق]] ویژه‌ای داشته‌اند؛ زیرا حتی [[جنگ]] با آنان در صورتی که به هم‌زیستی با [[مسلمانان]] میل داشته باشند، [[ممنوع]] است<ref>السیرة النبویة، ج ۱، ص ۵۰۱ - ۵۰۴؛ عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ - ۲۲۹ و نهایة الإرب، ج ۱۶، ص ۳۴۸ - ۳۵۱.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۶.</ref>.
* [[حق]] [[آرامش]] و [[امنیت]] خاطر در [[جامعه]]، مهم‌ترین حقی است که اقلیت‌ها از آن برخوردار بودند. این [[حق]] در سطوح مختلف، لازمه [[زندگی]] است و نبود آن چیزی جز [[دلهره]]، [[اضطراب]]، [[جنگ]]، [[خونریزی]] و نبود [[آرامش]] نیست. [[پیامبر]] {{صل}} در پیمان‌هایی که با [[یهود]] و دیگر ساکنان [[مدینه]] بست، تأکید داشت که آنها در داخل [[شهر]] [[مدینه]] هم در [[امنیت]] و [[آرامش]] کامل‌اند و هیچ کس [[حق]] تعرض به کسی را ندارد؛ یعنی می‌توان گفت، از دیدگاه [[پیامبر]] {{صل}} اقلیت‌های [[دینی]] در مقایسه با دیگران [[حق]] ویژه‌ای داشته‌اند؛ زیرا حتی [[جنگ]] با آنان در صورتی که به هم‌زیستی با [[مسلمانان]] میل داشته باشند، [[ممنوع]] است<ref>السیرة النبویة، ج ۱، ص ۵۰۱ - ۵۰۴؛ عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ - ۲۲۹ و نهایة الإرب، ج ۱۶، ص ۳۴۸ - ۳۵۱.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۶.</ref>.
*همچنین در زمان ایشان پیمانی با [[مردم]] ایله<ref>سرزمینی در کنار دریای مدیترانه و در پایان منطقه حجاز که مردمانش مسیحی بودند.</ref> منعقد شد که طبق آن، [[مردم]] ایله در [[امنیت]] و [[آرامش]] کامل باشند و همچنین [[امنیت]] کشتی‌ها، کاروان‌های آنان و کسانی هم که با آنان رابطه داشتند نیز تضمین شد<ref>محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۴۶۱؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۲۱؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۲۳، ص ۱۰۳۱ و ابن کثیر، ج ۴، ص ۳۰.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۶.</ref>.
* همچنین در زمان ایشان پیمانی با [[مردم]] ایله<ref>سرزمینی در کنار دریای مدیترانه و در پایان منطقه حجاز که مردمانش مسیحی بودند.</ref> منعقد شد که طبق آن، [[مردم]] ایله در [[امنیت]] و [[آرامش]] کامل باشند و همچنین [[امنیت]] کشتی‌ها، کاروان‌های آنان و کسانی هم که با آنان رابطه داشتند نیز تضمین شد<ref>محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۴۶۱؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۲۱؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۲۳، ص ۱۰۳۱ و ابن کثیر، ج ۴، ص ۳۰.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۶.</ref>.
*مسئله دیگر آنکه هیچ کس [[حق]] تعرض به [[مال]]، [[جان]] و [[ناموس]] اقلیت‌ها را ندارد و در صورت تعرض، مجازات می‌شود؛ زیرا [[امنیت]] آنان بر عهده [[حکومت اسلامی]] است؛ حتی [[پیامبر]] {{صل}} [[امنیت]] کسانی را که به طور موقت به [[کشور اسلامی]] [[پناه]] می‌آوردند، تضمین می‌کرد<ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۶.</ref>.
* مسئله دیگر آنکه هیچ کس [[حق]] تعرض به [[مال]]، [[جان]] و [[ناموس]] اقلیت‌ها را ندارد و در صورت تعرض، مجازات می‌شود؛ زیرا [[امنیت]] آنان بر عهده [[حکومت اسلامی]] است؛ حتی [[پیامبر]] {{صل}} [[امنیت]] کسانی را که به طور موقت به [[کشور اسلامی]] [[پناه]] می‌آوردند، تضمین می‌کرد<ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۶.</ref>.
===اقلیت‌ها و پرداخت مالیات‌===
=== اقلیت‌ها و پرداخت مالیات‌===
* [[اسلام]] فعالیت [[اقتصادی]] و [[مالی]] غیر [[مسلمانان]] را هم ضمانت و [[تعدی]] بر [[اموال]] آنها را [[حرام]] و تنها پرداخت [[جزیه]] را بر آنان [[واجب]] کرده است و این، ممکن است به این [[دلیل]] باشد که [[اداره]] مملکت، هزینه دارد و از آنجا که [[اهل کتاب]]، [[خمس]]، [[زکات]]، و سایر [[حقوق]] [[مالی]] را پرداخت نمی‌کنند، [[جزیه]] بر آنان مقرر شده است<ref>رعایت حقوق اقلیت‌ها و ارتداد، ص ۱۹.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۶-۳۶۷.</ref>.
* [[اسلام]] فعالیت [[اقتصادی]] و [[مالی]] غیر [[مسلمانان]] را هم ضمانت و [[تعدی]] بر [[اموال]] آنها را [[حرام]] و تنها پرداخت [[جزیه]] را بر آنان [[واجب]] کرده است و این، ممکن است به این [[دلیل]] باشد که [[اداره]] مملکت، هزینه دارد و از آنجا که [[اهل کتاب]]، [[خمس]]، [[زکات]]، و سایر [[حقوق]] [[مالی]] را پرداخت نمی‌کنند، [[جزیه]] بر آنان مقرر شده است<ref>رعایت حقوق اقلیت‌ها و ارتداد، ص ۱۹.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۶-۳۶۷.</ref>.
*البته [[اسلام]]، [[کودکان]]، [[زنان]]، بردگان، [[پیران]]، بیماران جسمی و... را از پرداخت [[جزیه]] معاف کرده است<ref>کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۲۸ - ۲۹؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲ - ۵۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۵۶ و احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۳۲۸.</ref>. [[عبدالله بن رواحه]]، [[مأمور]] [[پیامبر]] {{صل}} برای اخذ [[مالیات]] از اهالی [[خیبر]] بود. وی به گونه‌ای [[رفتار]] می‌کرد که پرداخت کنندگان [[مالیات]]، وی را می‌ستودند و می‌گفتند، به چنین [[رفتار]] عادلانه‌ای [[زمین]] و [[آسمان]] [[استوار]] شد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص ۲۰؛ المغازی، ج ۲، ص ۶۹۱؛ دلائل النبوه، ج ۴، ص ۲۳۰ و السیرة النبویة، ج ۲، ص ۳۵۴.</ref>. [[مردم]] قرباء و أذرح در علقه [[شام]]، همگی [[مسیحی]] بودند و [[پیامبر]] {{صل}} آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و آنان پذیرفتند و بین آنها و [[مسلمانان]] [[پیمان]] [[صلح]] بسته شد و بر اساس آن، [[پیامبر]] {{صل}} آنان را در [[پناه]] خود قرار داد تا همواره در [[آسایش]] [[زندگی]] کنند<ref>ابن کثیر، السیرة النبویة، ج ۴، ص ۳۱؛ دلائل النبوه، ۵ج، ص ۲۴۸؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۴۶۱ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۲۱.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۷.</ref>.
* البته [[اسلام]]، [[کودکان]]، [[زنان]]، بردگان، [[پیران]]، بیماران جسمی و... را از پرداخت [[جزیه]] معاف کرده است<ref>کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۲۸ - ۲۹؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲ - ۵۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۵۶ و احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۳۲۸.</ref>. [[عبدالله بن رواحه]]، [[مأمور]] [[پیامبر]] {{صل}} برای اخذ [[مالیات]] از اهالی [[خیبر]] بود. وی به گونه‌ای [[رفتار]] می‌کرد که پرداخت کنندگان [[مالیات]]، وی را می‌ستودند و می‌گفتند، به چنین [[رفتار]] عادلانه‌ای [[زمین]] و [[آسمان]] [[استوار]] شد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص ۲۰؛ المغازی، ج ۲، ص ۶۹۱؛ دلائل النبوه، ج ۴، ص ۲۳۰ و السیرة النبویة، ج ۲، ص ۳۵۴.</ref>. [[مردم]] قرباء و أذرح در علقه [[شام]]، همگی [[مسیحی]] بودند و [[پیامبر]] {{صل}} آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و آنان پذیرفتند و بین آنها و [[مسلمانان]] [[پیمان]] [[صلح]] بسته شد و بر اساس آن، [[پیامبر]] {{صل}} آنان را در [[پناه]] خود قرار داد تا همواره در [[آسایش]] [[زندگی]] کنند<ref>ابن کثیر، السیرة النبویة، ج ۴، ص ۳۱؛ دلائل النبوه، ۵ج، ص ۲۴۸؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۴۶۱ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۲۱.</ref><ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۷.</ref>.
===[[آزادی]] در [[تفکر]] و اظهار [[رأی]] ===
=== [[آزادی]] در [[تفکر]] و اظهار [[رأی]] ===
* [[اسلام]]، [[آزادی]] در [[تفکر]] و اظهار [[رأی]] را حتی برای [[پیروان]] ادیانی که در سایه [[اسلامی]] [[زندگی]] می‌کنند، مجاز شمرده است. مبنای [[اسلام]] برای [[آزادی]] [[عقل]] و [[تفکر]]، [[اقامه حجت]] و [[برهان]] است و از این رو، از آنان [[دعوت]] می‌کند که [[رأی]] خود را بدون [[تقلید]] اظهار دارند، گرچه خلاف واقع باشد؛ همچون [[یهود]] و [[انصار]] که در [[مدینه]] به محضر [[پیامبر]] {{صل}} رسیده، با ایشان مباحثه می‌کردند و این روش، پس از [[رسول خدا]] {{صل}} نیز ادامه یافت<ref>رعایت حقوق اقلیت‌ها و ارتداد، ص ۱۸.</ref>. همچنین پذیرش [[رأی]] [[سلمان فارسی]] در حفر [[خندق]] نیز نمونه بارزی برای اثبات این سخن است<ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۷.</ref>.
* [[اسلام]]، [[آزادی]] در [[تفکر]] و اظهار [[رأی]] را حتی برای [[پیروان]] ادیانی که در سایه [[اسلامی]] [[زندگی]] می‌کنند، مجاز شمرده است. مبنای [[اسلام]] برای [[آزادی]] [[عقل]] و [[تفکر]]، [[اقامه حجت]] و [[برهان]] است و از این رو، از آنان [[دعوت]] می‌کند که [[رأی]] خود را بدون [[تقلید]] اظهار دارند، گرچه خلاف واقع باشد؛ همچون [[یهود]] و [[انصار]] که در [[مدینه]] به محضر [[پیامبر]] {{صل}} رسیده، با ایشان مباحثه می‌کردند و این روش، پس از [[رسول خدا]] {{صل}} نیز ادامه یافت<ref>رعایت حقوق اقلیت‌ها و ارتداد، ص ۱۸.</ref>. همچنین پذیرش [[رأی]] [[سلمان فارسی]] در حفر [[خندق]] نیز نمونه بارزی برای اثبات این سخن است<ref>[[طلعت ده پهلوانی|ده پهلوانی، طلعت]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۷.</ref>.


==رعایت [[حقوق]] [[اقلیت‌ها]]==
== رعایت [[حقوق]] [[اقلیت‌ها]] ==
یکی از مصداق‌های [[مهرورزی]] [[اسلام]] به [[پیروان ادیان]] دیگر، [[حمایت]] قانونی از آنان در برابر هر گونه [[ستم]] و [[تعدی]] است. بر اساس [[قانون]] اسلام، اگر آنان به شرایط [[ذمّه]] عمل کنند، [[جان]] و [[مال]] و آبرویشان در [[امان]] است. اسلام برای [[حفظ حقوق]] [[اقتصادی]] و [[مالی]] غیرمسلمانان، دست‌درازی به [[اموال]] آنها را به [[سرقت]]، [[غضب]]، [[غش]] و [[حیله]]، [[حرام]] دانسته و تنها [[جزیه]] را بر آنان [[واجب]] کرده است. از آنجا که [[اهل کتاب]] و غیرمسلمانان، [[خمس]] و [[زکات]] و دیگر [[حقوق مالی]] [[اسلامی]] را نمی‌پردازند، جزیه جایگزین شده است تا آنان نیز به عنوان [[شهروندان]] [[سرزمین اسلامی]]، در برابر خدماتی که دریافت می‌کنند، عوارض مالیاتی بپردازند. به گفته [[شیخ مفید]]: «[[خداوند متعال]]، جزیه را به جهت [[حفظ]] [[خون]] اهل کتاب و منع به [[بردگی]] کشاندن آنان و حفظ اموالشان قرار داده است»<ref>شیخ مفید، المقنعه، ص۲۶۹.</ref>. باید دانست اسلام حتی در [[گرفتن جزیه از اهل کتاب]] به تفاوت‌های اقتصادی آنان توجه داشته است و کسانی را که از پرداختن جزیه ناتوانند، به همراه [[کودکان]]، [[زنان]]، بردگان، پیرمردان و [[بیماران]] جسمی و [[عقلی]]، از پرداخت آن معاف کرده است<ref>ابوالصلاح الحلبی، الکافی فی الفقه، ص۲۴۹.</ref>.
یکی از مصداق‌های [[مهرورزی]] [[اسلام]] به [[پیروان ادیان]] دیگر، [[حمایت]] قانونی از آنان در برابر هر گونه [[ستم]] و [[تعدی]] است. بر اساس [[قانون]] اسلام، اگر آنان به شرایط [[ذمّه]] عمل کنند، [[جان]] و [[مال]] و آبرویشان در [[امان]] است. اسلام برای [[حفظ حقوق]] [[اقتصادی]] و [[مالی]] غیرمسلمانان، دست‌درازی به [[اموال]] آنها را به [[سرقت]]، [[غضب]]، [[غش]] و [[حیله]]، [[حرام]] دانسته و تنها [[جزیه]] را بر آنان [[واجب]] کرده است. از آنجا که [[اهل کتاب]] و غیرمسلمانان، [[خمس]] و [[زکات]] و دیگر [[حقوق مالی]] [[اسلامی]] را نمی‌پردازند، جزیه جایگزین شده است تا آنان نیز به عنوان [[شهروندان]] [[سرزمین اسلامی]]، در برابر خدماتی که دریافت می‌کنند، عوارض مالیاتی بپردازند. به گفته [[شیخ مفید]]: «[[خداوند متعال]]، جزیه را به جهت [[حفظ]] [[خون]] اهل کتاب و منع به [[بردگی]] کشاندن آنان و حفظ اموالشان قرار داده است»<ref>شیخ مفید، المقنعه، ص۲۶۹.</ref>. باید دانست اسلام حتی در [[گرفتن جزیه از اهل کتاب]] به تفاوت‌های اقتصادی آنان توجه داشته است و کسانی را که از پرداختن جزیه ناتوانند، به همراه [[کودکان]]، [[زنان]]، بردگان، پیرمردان و [[بیماران]] جسمی و [[عقلی]]، از پرداخت آن معاف کرده است<ref>ابوالصلاح الحلبی، الکافی فی الفقه، ص۲۴۹.</ref>.


[[کرامت انسانی]] که در [[قرآن مجید]] بر آن تأکیده شده است، به [[انسان]] [[مسلمان]] اختصاص ندارد، بلکه همه [[مردم]] با هرگونه دیدگاه را دربرمی‌گیرد. از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده است که: {{متن حدیث|إِذَا أَتَاكُمْ كَرِيمُ قَوْمٍ فَأَكْرِمُوهُ وَ إِنْ خَالَفَكُمْ‌}}؛ «هرگاه شخصی [[کریم]] از قومی نزد شما آمد، او را [[اکرام]] کنید، گرچه با شما مخالف باشد»<ref>محمد بن جریر طبری، دلائل الامامه، ص۸۱.</ref>.
[[کرامت انسانی]] که در [[قرآن مجید]] بر آن تأکیده شده است، به [[انسان]] [[مسلمان]] اختصاص ندارد، بلکه همه [[مردم]] با هرگونه دیدگاه را دربرمی‌گیرد. از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نقل شده است که: {{متن حدیث|إِذَا أَتَاكُمْ كَرِيمُ قَوْمٍ فَأَكْرِمُوهُ وَ إِنْ خَالَفَكُمْ‌}}؛ «هرگاه شخصی [[کریم]] از قومی نزد شما آمد، او را [[اکرام]] کنید، گرچه با شما مخالف باشد»<ref>محمد بن جریر طبری، دلائل الامامه، ص۸۱.</ref>.


اسلام برای تکمیل [[مکارم اخلاق]] و اجرای [[فضیلت‌های اخلاقی]] آمده است. [[رفتار]] کریمانه [[رسول الله]]{{صل}} نیز در برخورد با [[مسلمانان]] و غیرمسلمانان یکسان بود. در روایتی آمده است که [[پیامبر]] همسایه‌ای [[یهودی]] داشت که وقتی [[بیمار]] شد، به عیادتش رفت<ref>مکارم الاخلاق، ص۳۵۹.</ref>. [[رسول اعظم]]{{صل}} [[وظیفه]] داشت جامعه‌ای را پایه‌گذاری کند که یک پارچه، [[منظم]] و [[امن]] باشد. او تنها [[راهنمای مردم]] منطقه خود یا کمک سان [[مسلمانان]] نبود، بلکه در برابر همگان [[مسئولیت]] داشت: {{متن قرآن|مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>.
اسلام برای تکمیل [[مکارم اخلاق]] و اجرای [[فضیلت‌های اخلاقی]] آمده است. [[رفتار]] کریمانه [[رسول الله]] {{صل}} نیز در برخورد با [[مسلمانان]] و غیرمسلمانان یکسان بود. در روایتی آمده است که [[پیامبر]] همسایه‌ای [[یهودی]] داشت که وقتی [[بیمار]] شد، به عیادتش رفت<ref>مکارم الاخلاق، ص۳۵۹.</ref>. [[رسول اعظم]] {{صل}} [[وظیفه]] داشت جامعه‌ای را پایه‌گذاری کند که یک پارچه، [[منظم]] و [[امن]] باشد. او تنها [[راهنمای مردم]] منطقه خود یا کمک سان [[مسلمانان]] نبود، بلکه در برابر همگان [[مسئولیت]] داشت: {{متن قرآن|مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم» سوره سبأ، آیه ۲۸.</ref>.


[[حضرت محمد]]{{صل}} در [[رفتار]] با [[اهل کتاب]] می‌کوشید با [[استدلال]] و [[منطق]] و حتی بر اساس کتاب خودشان با آنها [[گفت‌وگو]] کند. با نگاهی گذرا به [[تاریخ اسلام]] درمی یابیم که علمای ملت‌های مختلف از [[یهودی]]، [[مسیحی]]، [[دهری]] و [[مشرک]]، به [[مدینه]]، مرکز [[حاکمیت اسلام]] می‌آمدند و در کمال [[آزادی]] به اظهار [[عقاید]] خویش می‌پرداختند. آنان ساعت‌ها با [[پیامبر]] گفت وگو می‌کردند. آن [[حضرت]] نیز با [[سعه صدر]] کامل و به دور از [[تنگ‌نظری]] و حساسیت بی‌مورد، به سخنان آنان گوش می‌داد و با استفاده از باورهای خود آنان، برای [[حقانیت اسلام]] و [[رسالت]] خویش دلیل می‌آورد. علی{{ع}} در این مورد می‌فرماید:
[[حضرت محمد]] {{صل}} در [[رفتار]] با [[اهل کتاب]] می‌کوشید با [[استدلال]] و [[منطق]] و حتی بر اساس کتاب خودشان با آنها [[گفت‌وگو]] کند. با نگاهی گذرا به [[تاریخ اسلام]] درمی یابیم که علمای ملت‌های مختلف از [[یهودی]]، [[مسیحی]]، [[دهری]] و [[مشرک]]، به [[مدینه]]، مرکز [[حاکمیت اسلام]] می‌آمدند و در کمال [[آزادی]] به اظهار [[عقاید]] خویش می‌پرداختند. آنان ساعت‌ها با [[پیامبر]] گفت وگو می‌کردند. آن [[حضرت]] نیز با [[سعه صدر]] کامل و به دور از [[تنگ‌نظری]] و حساسیت بی‌مورد، به سخنان آنان گوش می‌داد و با استفاده از باورهای خود آنان، برای [[حقانیت اسلام]] و [[رسالت]] خویش دلیل می‌آورد. علی {{ع}} در این مورد می‌فرماید:
روزی علمای [[یهود]]، [[نصاری]]، دهریه، [[زرتشتیان]] و [[مشرکان]] [[عرب]] نزد پیامبر جمع شدند. [[یهودیان]] گفتند: ای محمد! ما معتقدیم [[عزیز]]، پسر خداست. آمده ایم ببینیم تو چه می‌گویی. اگر از ما [[پیروی]] کنی پس ما به [[حق]] از تو پیشی داریم و اگر [[مخالفت]] کنی، با تو [[دشمنی]] می‌کنیم. علمای دیگر نیز پس از بیان عقاید خود، جمله‌هایی همانند یهودیان به زبان آوردند و آن حضرت را به [[مناظره]] [[دعوت]] کردند. پس از آن، پیامبر با کمال [[متانت]] به هر یک از آنان پاسخ گفت بدون اینکه در مقابل عقاید [[باطل]] آنان، [[تندی]] و [[خشونت]] نشان دهد یا اظهار [[ناراحتی]] کند<ref>بحارالانوار، ج۹، ص۲۵۷ - ۲۶۷.</ref>.
روزی علمای [[یهود]]، [[نصاری]]، دهریه، [[زرتشتیان]] و [[مشرکان]] [[عرب]] نزد پیامبر جمع شدند. [[یهودیان]] گفتند: ای محمد! ما معتقدیم [[عزیز]]، پسر خداست. آمده ایم ببینیم تو چه می‌گویی. اگر از ما [[پیروی]] کنی پس ما به [[حق]] از تو پیشی داریم و اگر [[مخالفت]] کنی، با تو [[دشمنی]] می‌کنیم. علمای دیگر نیز پس از بیان عقاید خود، جمله‌هایی همانند یهودیان به زبان آوردند و آن حضرت را به [[مناظره]] [[دعوت]] کردند. پس از آن، پیامبر با کمال [[متانت]] به هر یک از آنان پاسخ گفت بدون اینکه در مقابل عقاید [[باطل]] آنان، [[تندی]] و [[خشونت]] نشان دهد یا اظهار [[ناراحتی]] کند<ref>بحارالانوار، ج۹، ص۲۵۷ - ۲۶۷.</ref>.


خط ۵۴: خط ۵۴:
ایشان همچنین می‌فرمود: «بدانید که هر کس به معاهدی ([[اهل ذمه]]) [[ستم]] کند یا حقش را کم بدهد یا بیش از توانش، او را [[مکلف]] سازد یا بدون رضایتش، چیزی از او بگیرد، در [[روز قیامت]]، من طرف [[مخاصمه]] و مدعی او هستم».<ref>{{متن حدیث|أَلَا مَنْ ظَلَمَ مُعَاهِداً، أَوِ انْتَقَصَهُ، أَوْ كَلَّفَهُ فَوْقَ طَاقَتِهِ، أَوْ أَخَذَ مِنْهُ شَيْئاً بِغَيْرِ طِيبِ نَفْسٍ مِنْهُ، فَأَنَا حَجيجُهُ يَوْمَ القِيامَةِ}}؛ میزان الحکمه، ج۹، ص۴۱۰۲.</ref>.
ایشان همچنین می‌فرمود: «بدانید که هر کس به معاهدی ([[اهل ذمه]]) [[ستم]] کند یا حقش را کم بدهد یا بیش از توانش، او را [[مکلف]] سازد یا بدون رضایتش، چیزی از او بگیرد، در [[روز قیامت]]، من طرف [[مخاصمه]] و مدعی او هستم».<ref>{{متن حدیث|أَلَا مَنْ ظَلَمَ مُعَاهِداً، أَوِ انْتَقَصَهُ، أَوْ كَلَّفَهُ فَوْقَ طَاقَتِهِ، أَوْ أَخَذَ مِنْهُ شَيْئاً بِغَيْرِ طِيبِ نَفْسٍ مِنْهُ، فَأَنَا حَجيجُهُ يَوْمَ القِيامَةِ}}؛ میزان الحکمه، ج۹، ص۴۱۰۲.</ref>.


یکی از امتیازهای [[اسلام]]، [[مدارا]] با [[اهل کتاب]] است. اسلام با قراردادی که با آنان می‌بندد، [[حمایت]] از [[جان]] و [[مال]] آنان را بر عهده می‌گیرد و کسی [[حق]] تعرض به مال و جان آنان را ندارد. البته [[پیروان]] [[حضرت مسیح]] پیشاپیش به وسیله [[حضرت عیسی]]{{ع}}، از [[رحمت]] و [[محبت]] [[رسول گرامی اسلام]] [[آگاه]] بودند. در [[انجیل برنابا]] در این باره آمده است:
یکی از امتیازهای [[اسلام]]، [[مدارا]] با [[اهل کتاب]] است. اسلام با قراردادی که با آنان می‌بندد، [[حمایت]] از [[جان]] و [[مال]] آنان را بر عهده می‌گیرد و کسی [[حق]] تعرض به مال و جان آنان را ندارد. البته [[پیروان]] [[حضرت مسیح]] پیشاپیش به وسیله [[حضرت عیسی]] {{ع}}، از [[رحمت]] و [[محبت]] [[رسول گرامی اسلام]] [[آگاه]] بودند. در [[انجیل برنابا]] در این باره آمده است:
یسوع فرمود: ای [[برادران]]! همانا که [[قضا و قدر]] رازی است بزرگ. حتی اینکه به شما می‌گویم که [[راستی]] آن را نمی‌داند آشکارا جز یک نفر و بس و او آن کسی که [[اسرار خدا]] بر او آشکار می‌شود، بس آشکار شدنی و خوشا به حال کسانی که به سخن او گوش می‌دهند، وقتی که به [[جهان]] بیاید؛ زیرا [[رحمت خدا]] بر ایشان سایه خواهد افکند. آری، چنان که این درخت، ما را از حرارت سوزان [[آفتاب]] نگاه می‌دارد، همچنین رحمت خدا، [[ایمان]] آورندگان به آن اسم را از [[شرّ]] [[شیطان]] نگاه می‌دارد. [[شاگردان]] در پاسخ گفتند: ای [[معلم]]! کدام کس خواهد بود آن مردی که از او سخن می‌گویی که به جهان خواهد آمد؟ یسوع به شکفتگی [[دل]] در جواب فرمود: همانا او محمد{{صل}}، [[پیامبر]] خداست. وقتی که او به جهان بیاید چنان که [[باران]]، [[زمین]] را قابلیت بخشد که بار بدهد پس از آنکه باران مدت مدیدی قطع شده باشد. او وسیله [[اعمال صالح]] میان [[مردم]] خواهد شد به رحمت بسیاری که با خود می‌آورد. او [[ابر]] سفیدی است پر از [[رحمت خدا]] و آن رحمتی است که [[خدا]] آن را بر [[مؤمنان]] نثار می‌کند، نرم نرم مثل [[باران]]<ref>انجیل برنابا، ترجمه: حیدرقلی قزلباش سردار کابلی، فصل ۱۶۳، ص۳۱۲ و ۳۱۳.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[رسول مهربانی (کتاب)|رسول مهربانی]] ص ۹۸.</ref>.
یسوع فرمود: ای [[برادران]]! همانا که [[قضا و قدر]] رازی است بزرگ. حتی اینکه به شما می‌گویم که [[راستی]] آن را نمی‌داند آشکارا جز یک نفر و بس و او آن کسی که [[اسرار خدا]] بر او آشکار می‌شود، بس آشکار شدنی و خوشا به حال کسانی که به سخن او گوش می‌دهند، وقتی که به [[جهان]] بیاید؛ زیرا [[رحمت خدا]] بر ایشان سایه خواهد افکند. آری، چنان که این درخت، ما را از حرارت سوزان [[آفتاب]] نگاه می‌دارد، همچنین رحمت خدا، [[ایمان]] آورندگان به آن اسم را از [[شرّ]] [[شیطان]] نگاه می‌دارد. [[شاگردان]] در پاسخ گفتند: ای [[معلم]]! کدام کس خواهد بود آن مردی که از او سخن می‌گویی که به جهان خواهد آمد؟ یسوع به شکفتگی [[دل]] در جواب فرمود: همانا او محمد {{صل}}، [[پیامبر]] خداست. وقتی که او به جهان بیاید چنان که [[باران]]، [[زمین]] را قابلیت بخشد که بار بدهد پس از آنکه باران مدت مدیدی قطع شده باشد. او وسیله [[اعمال صالح]] میان [[مردم]] خواهد شد به رحمت بسیاری که با خود می‌آورد. او [[ابر]] سفیدی است پر از [[رحمت خدا]] و آن رحمتی است که [[خدا]] آن را بر [[مؤمنان]] نثار می‌کند، نرم نرم مثل [[باران]]<ref>انجیل برنابا، ترجمه: حیدرقلی قزلباش سردار کابلی، فصل ۱۶۳، ص۳۱۲ و ۳۱۳.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[رسول مهربانی (کتاب)|رسول مهربانی]] ص ۹۸.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۴۶

مقدمه

  • اقلیت یا گروه اقلیت، یک مفهوم جامعه شناسی است. گروه اقلیت، گروهی است که درباره اعضای آن تبعیض صورت می‌گیرد و آنها در وضع نامناسب‌تری قرار دارند. اعضای گروه‌های اقلیت نوعی حس همبستگی گروهی به یکدیگر دارند، در نتیجه، احساسات وفاداری و علایق مشترک بین آنها معمولاً زیاد است. اعضای گروه اقلیت معمولاً کمی از اجتماع بزرگ تر، جدا و در محله‌ها، شهرها یا مناطق خاصی از کشور حضور دارند. ازدواج میانْ گروهی، بین کسانی که در گروه اکثریت هستند، با اعضای گروه اقلیت، بسیار اندک است و افراد گروه اقلیت، ممکن است به طور جدی به ازدواج‌های درون گروهی اعتقاد داشته باشند، همچنین، اعضای گروه اقلیت عموماً سهم کم‌تری از مزیت‌های اجتماعی چون قدرت، ثروت و احترام دارند[۱][۲].

انواع اقلیت‌ها

  1. اقلیت‌های قومی و نژادی : اقلیت‌ها نژادی، به دلیل ویژگی‌های نژادی، مانند رنگ پوست از گروه اکثریت شناخته می‌شوند و مسلمانان هیچ‌گونه مشکل مهمی با این دسته نداشته‌اند؛ زیرا اسلام با اجرای طرح مساوات و اخوت اسلامی هرگونه تبعیض و برتری نژادی را از میان برد. طبق آیه ۱۳ سوره حجرات، گرامی‌ترین انسان‌ها نزد خدا با تقواترین آنهاست[۳]؛ به این سبب، افرادی چون سلمان از ایران، صهیب از روم و بلال از حبشه، عضو فعال و اصلی جامعه اسلامی بودند.
  2. اقلیت‌های مذهبی‌: اقلیت‌های مذهبی گروهی هستند که به مذهبی غیر از مذهب اکثریت اعتقاد دارند و به این دلیل، نسبت به اکثریت از مزایای نابرابری بهره‌مندند. دین مبین اسلام به دلیل محترم شمردن پیامبران الهی، ‌ به فرد یا گروه‌هایی که ادعای پیروی از این پیامبران عظیم الشأن را دارند نیز به دیده احترام می‌نگرد[۴][۵].

پیامبر و حقوق اقلیت‌ها

انواع حقوق اقلیت‌های دینی

احترام به شریعت و آداب و رسوم اقلیت‌ها‌

اقلیت‌ها و حقوقشان در عرصه اجتماعی‌

اقلیت‌ها و حقوق قضایی‌

اقلیت‌ها و امنیت اجتماعی

اقلیت‌ها و پرداخت مالیات‌

آزادی در تفکر و اظهار رأی

رعایت حقوق اقلیت‌ها

یکی از مصداق‌های مهرورزی اسلام به پیروان ادیان دیگر، حمایت قانونی از آنان در برابر هر گونه ستم و تعدی است. بر اساس قانون اسلام، اگر آنان به شرایط ذمّه عمل کنند، جان و مال و آبرویشان در امان است. اسلام برای حفظ حقوق اقتصادی و مالی غیرمسلمانان، دست‌درازی به اموال آنها را به سرقت، غضب، غش و حیله، حرام دانسته و تنها جزیه را بر آنان واجب کرده است. از آنجا که اهل کتاب و غیرمسلمانان، خمس و زکات و دیگر حقوق مالی اسلامی را نمی‌پردازند، جزیه جایگزین شده است تا آنان نیز به عنوان شهروندان سرزمین اسلامی، در برابر خدماتی که دریافت می‌کنند، عوارض مالیاتی بپردازند. به گفته شیخ مفید: «خداوند متعال، جزیه را به جهت حفظ خون اهل کتاب و منع به بردگی کشاندن آنان و حفظ اموالشان قرار داده است»[۴۲]. باید دانست اسلام حتی در گرفتن جزیه از اهل کتاب به تفاوت‌های اقتصادی آنان توجه داشته است و کسانی را که از پرداختن جزیه ناتوانند، به همراه کودکان، زنان، بردگان، پیرمردان و بیماران جسمی و عقلی، از پرداخت آن معاف کرده است[۴۳].

کرامت انسانی که در قرآن مجید بر آن تأکیده شده است، به انسان مسلمان اختصاص ندارد، بلکه همه مردم با هرگونه دیدگاه را دربرمی‌گیرد. از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که: «إِذَا أَتَاكُمْ كَرِيمُ قَوْمٍ فَأَكْرِمُوهُ وَ إِنْ خَالَفَكُمْ‌»؛ «هرگاه شخصی کریم از قومی نزد شما آمد، او را اکرام کنید، گرچه با شما مخالف باشد»[۴۴].

اسلام برای تکمیل مکارم اخلاق و اجرای فضیلت‌های اخلاقی آمده است. رفتار کریمانه رسول الله (ص) نیز در برخورد با مسلمانان و غیرمسلمانان یکسان بود. در روایتی آمده است که پیامبر همسایه‌ای یهودی داشت که وقتی بیمار شد، به عیادتش رفت[۴۵]. رسول اعظم (ص) وظیفه داشت جامعه‌ای را پایه‌گذاری کند که یک پارچه، منظم و امن باشد. او تنها راهنمای مردم منطقه خود یا کمک سان مسلمانان نبود، بلکه در برابر همگان مسئولیت داشت: مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا[۴۶].

حضرت محمد (ص) در رفتار با اهل کتاب می‌کوشید با استدلال و منطق و حتی بر اساس کتاب خودشان با آنها گفت‌وگو کند. با نگاهی گذرا به تاریخ اسلام درمی یابیم که علمای ملت‌های مختلف از یهودی، مسیحی، دهری و مشرک، به مدینه، مرکز حاکمیت اسلام می‌آمدند و در کمال آزادی به اظهار عقاید خویش می‌پرداختند. آنان ساعت‌ها با پیامبر گفت وگو می‌کردند. آن حضرت نیز با سعه صدر کامل و به دور از تنگ‌نظری و حساسیت بی‌مورد، به سخنان آنان گوش می‌داد و با استفاده از باورهای خود آنان، برای حقانیت اسلام و رسالت خویش دلیل می‌آورد. علی (ع) در این مورد می‌فرماید: روزی علمای یهود، نصاری، دهریه، زرتشتیان و مشرکان عرب نزد پیامبر جمع شدند. یهودیان گفتند: ای محمد! ما معتقدیم عزیز، پسر خداست. آمده ایم ببینیم تو چه می‌گویی. اگر از ما پیروی کنی پس ما به حق از تو پیشی داریم و اگر مخالفت کنی، با تو دشمنی می‌کنیم. علمای دیگر نیز پس از بیان عقاید خود، جمله‌هایی همانند یهودیان به زبان آوردند و آن حضرت را به مناظره دعوت کردند. پس از آن، پیامبر با کمال متانت به هر یک از آنان پاسخ گفت بدون اینکه در مقابل عقاید باطل آنان، تندی و خشونت نشان دهد یا اظهار ناراحتی کند[۴۷].

رسول گرامی اسلام به همه مسلمانان سفارش می‌کند که با اقلیت‌های دینی مهربان باشند و هرگز با آنها به خشونت رفتار نکنند. ازاین رو، فرموده است: کسی که فردی از اقلیت‌های دینی را که با دولت اسلامی پیمان بسته است بکشد، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد[۴۸]. ایشان همچنین می‌فرمود: «بدانید که هر کس به معاهدی (اهل ذمه) ستم کند یا حقش را کم بدهد یا بیش از توانش، او را مکلف سازد یا بدون رضایتش، چیزی از او بگیرد، در روز قیامت، من طرف مخاصمه و مدعی او هستم».[۴۹].

یکی از امتیازهای اسلام، مدارا با اهل کتاب است. اسلام با قراردادی که با آنان می‌بندد، حمایت از جان و مال آنان را بر عهده می‌گیرد و کسی حق تعرض به مال و جان آنان را ندارد. البته پیروان حضرت مسیح پیشاپیش به وسیله حضرت عیسی (ع)، از رحمت و محبت رسول گرامی اسلام آگاه بودند. در انجیل برنابا در این باره آمده است: یسوع فرمود: ای برادران! همانا که قضا و قدر رازی است بزرگ. حتی اینکه به شما می‌گویم که راستی آن را نمی‌داند آشکارا جز یک نفر و بس و او آن کسی که اسرار خدا بر او آشکار می‌شود، بس آشکار شدنی و خوشا به حال کسانی که به سخن او گوش می‌دهند، وقتی که به جهان بیاید؛ زیرا رحمت خدا بر ایشان سایه خواهد افکند. آری، چنان که این درخت، ما را از حرارت سوزان آفتاب نگاه می‌دارد، همچنین رحمت خدا، ایمان آورندگان به آن اسم را از شرّ شیطان نگاه می‌دارد. شاگردان در پاسخ گفتند: ای معلم! کدام کس خواهد بود آن مردی که از او سخن می‌گویی که به جهان خواهد آمد؟ یسوع به شکفتگی دل در جواب فرمود: همانا او محمد (ص)، پیامبر خداست. وقتی که او به جهان بیاید چنان که باران، زمین را قابلیت بخشد که بار بدهد پس از آنکه باران مدت مدیدی قطع شده باشد. او وسیله اعمال صالح میان مردم خواهد شد به رحمت بسیاری که با خود می‌آورد. او ابر سفیدی است پر از رحمت خدا و آن رحمتی است که خدا آن را بر مؤمنان نثار می‌کند، نرم نرم مثل باران[۵۰].[۵۱].

منابع

پانویس

  1. آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، ص۲۳۸.
  2. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۱.
  3. ر. ک. سوره حجرات، آیه ۱۳.
  4. علی اصغر رضوانی، رعایت حقوق اقلیتها و ارتداد، ص ۱۴.
  5. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۱-۳۶۲.
  6. ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۱ - ۵۰۴؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ - ۲۲۹ و نویری، نهایة الأرب، ج ۱۶، ص ۳۴۸ - ۳۵۱.
  7. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۲.
  8. ر. ک: سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  9. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۰۱؛ عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ و نهایة الأرب، ص ۳۴۸.
  10. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۲-۳۶۳.
  11. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۷۴؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۱۴، ص ۶۵؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۵، ص ۳۸۲ و شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۶۹۵.
  12. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۳.
  13. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۵۰.
  14. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۲۷ - ۵۷۵ و احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۸۲.
  15. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج، ۲، ص ۳۴۳.
  16. گوستاو لوبون می‌گوید «قوت و قدرت، عامل انتشار اسلام نبود... حق، آن است که امت‌ها فاتحانی رحیم و با گذشت‌تر از عرب ندیدند». ر. ک: حضارة العرب، ص۱۴۵-۱۴۶.
  17. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۳-۳۶۴.
  18. «الَّا مَنْ‌ ظَلَمَ‌ مُعَاهَداً أَوْ كَلَّفَهُ فَوْقَ طاقتة أَوْ انْتَقَصَتْ أَوْ اخُذَ مِنْهُ شَيْئاً بِغَيْرِ طِيبِ نَفْسِهِ فَأَنَا حَجِيجُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ »؛ ابن الأشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص۴۵؛ البیهقی، السنن الکبری، ج ۹، ص ۲۰۵ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۴، ص ۳۶۴.
  19. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۴.
  20. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۹۳.
  21. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۴.
  22. «پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند» سوره مائده، آیه ۴۲.
  23. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۵.
  24. «اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن» سوره مائده، آیه ۴۲.
  25. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۵.
  26. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۳۰۰؛ سید هاشم بحرانی، البرهان، ج ۲، ص ۲۹۹ - ۳۰۰ و ابن جمعه هویزی، تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۶۲۹ - ۶۳۰.
  27. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۵.
  28. السیرة النبویة، ج ۱، ص ۵۰۱ - ۵۰۴؛ عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۷ - ۲۲۹ و نهایة الإرب، ج ۱۶، ص ۳۴۸ - ۳۵۱.
  29. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۶.
  30. سرزمینی در کنار دریای مدیترانه و در پایان منطقه حجاز که مردمانش مسیحی بودند.
  31. محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۴۶۱؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۲۱؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۲۳، ص ۱۰۳۱ و ابن کثیر، ج ۴، ص ۳۰.
  32. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۶.
  33. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۶.
  34. رعایت حقوق اقلیت‌ها و ارتداد، ص ۱۹.
  35. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۶-۳۶۷.
  36. کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۲۸ - ۲۹؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲ - ۵۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۵۶ و احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۳۲۸.
  37. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص ۲۰؛ المغازی، ج ۲، ص ۶۹۱؛ دلائل النبوه، ج ۴، ص ۲۳۰ و السیرة النبویة، ج ۲، ص ۳۵۴.
  38. ابن کثیر، السیرة النبویة، ج ۴، ص ۳۱؛ دلائل النبوه، ۵ج، ص ۲۴۸؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۵، ص ۴۶۱ و الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۲۱.
  39. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۷.
  40. رعایت حقوق اقلیت‌ها و ارتداد، ص ۱۸.
  41. ده پهلوانی، طلعت، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۶۷.
  42. شیخ مفید، المقنعه، ص۲۶۹.
  43. ابوالصلاح الحلبی، الکافی فی الفقه، ص۲۴۹.
  44. محمد بن جریر طبری، دلائل الامامه، ص۸۱.
  45. مکارم الاخلاق، ص۳۵۹.
  46. «و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم» سوره سبأ، آیه ۲۸.
  47. بحارالانوار، ج۹، ص۲۵۷ - ۲۶۷.
  48. جلال الدین سیوطی، جامع الصغیر، ج۲، ص۸۹۶.
  49. «أَلَا مَنْ ظَلَمَ مُعَاهِداً، أَوِ انْتَقَصَهُ، أَوْ كَلَّفَهُ فَوْقَ طَاقَتِهِ، أَوْ أَخَذَ مِنْهُ شَيْئاً بِغَيْرِ طِيبِ نَفْسٍ مِنْهُ، فَأَنَا حَجيجُهُ يَوْمَ القِيامَةِ»؛ میزان الحکمه، ج۹، ص۴۱۰۲.
  50. انجیل برنابا، ترجمه: حیدرقلی قزلباش سردار کابلی، فصل ۱۶۳، ص۳۱۲ و ۳۱۳.
  51. اسحاقی، سید حسین، رسول مهربانی ص ۹۸.