سادهزیستی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←پانویس) |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
[[رده:فضایل اخلاقی]] | [[رده:فضایل اخلاقی]] | ||
[[رده:زهد]] | [[رده:زهد]] | ||
[[رده:مدخلهای در انتظار تلخیص]] |
نسخهٔ ۲۷ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۸
مقدمه
یکی از اصول اخلاقی بسیار مهم، سادهزیستی و دوری از تجملات توسط کارگزاران نظام میباشد. در نظام مقدس اسلامی همه کارگزاران نظام خصوصاً روحانیت موظف به پرهیز از تجملگرایی میباشند و تجملگرایی و طرز آن زندگیای که مناسب شأن روحانیت نباشد، مردم را از نظام و اسلام دور خواهد کرد و موجب سقوط نظام جمهوری اسلامی خواهد شد و این گناهی است نابخشودنی[۱]. ایشان لازم میدانستند مسئولین نظام همسطح عموم مردم زندگی کنند و از تجملگرایی به شدت باید پرهیز گردد و روزی را که توجه به کاخنشینی و تجملات سیره مسئولین گردد را روز پایان نظام اسلامی میدانستند و این سادهزیستی را بر همه مسئولین از رئیس جمهور تا معاونین، وزرا، نمایندگان مجلس و روحانیون لازم و ضروری میدانستند[۲].[۳]
معنی
زندگی ساده یا سادهزیستی تمایل به زندگی ساده در عرصههای مختلف لباس، خوراک و وسایل زندگی و پذیرش زندگی بدون آرایش و زینت و فاقد تکلفات مصنوعی است.[۴] سادهزیستی در اصطلاح وارستگی و عدم تعلق قلبی به مال و مقام دنیا در عین توانایی است.[۵] سادهزیست به کسی گفته میشود که زندگی، خانه و لباس ساده و بدون ظاهرسازی و در عین حال تمیز و مرتب داشته باشد.[۶]
سادهزیستی با زهد و عزلت متفاوت است. زهد دل برداشتن از دنیا و بسنده کردن به مواهب دنیوی به قدر ضرورت است[۷] و عزلت گوشهگیری و دوری از امور دنیوی.[۸] در کلام امام خمینی سادهزیستی دارای دو مرحله است که یکی ناظر به مقام و مراحل عرفانی است و دیگری ناظر به مسئولان و قدرت است که در اینجا موضوع اصلی سخن است.[۹]
پیشینه
نگاهی دوبُعدی به انسان و جهان هستی (دنیا ـ آخرت) یا جسمی و روحی بودن انسان و جهان پیرامون او، فلسفه سادهزیستی و زهد را در اسلام مشخص کرده و فرق آن را با رهبانیت در ادیان دیگر که تنها نگاهی یکسویه به انسان دارند روشن کرده است.[۱۰] در نگاه اسلامی سادهزیستی از امور نیکویی است که راه رسیدن به خالق را برای انسان سالک هموار میکند[۱۱]؛ زیرا انسان سادهزیست در عین وابستگی به دنیا به مظاهر مادی زندگی احساس و تعلق قلبی ندارد[۱۲] و در مرحله تعلق قلبی نداشتن به امور دنیایی است که شخص میتواند به خالق جاودانه نزدیک گردد[۱۳] و به زهد راستین و سادهزیستی بدون تعلق قلبی به دنیا که گسستن از غیر خدا و رسیدن به خداست برسد[۱۴]
در قرآن کریم همراه با سفارش به بهرهمندی از نعمتها و روزیهای پاک و حلال، بر سادهزیستی و دوری از دنیاپرستی تأکید ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾[۱۵] و در بهرهگیری از نعمتهای حلال به میانهروی و دوری از اسراف توصیه ﴿إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا﴾[۱۶] شده است و زهد و سادگی مورد رضای خداوند معرفی شدهاند.﴿وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۷] این سادهنگریستن به زندگی اجتماعی و بیعلاقه بودن به زندگی دنیایی که با آمدن دنیا خوشحال نشود و با رفتنش غمگین نگردد ﴿لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ﴾[۱۸] با رهبانیتی که در مسیحیت وجود دارد متفاوت است. رهبانیتی که شخص در آن پشت به دنیا کرده، تنها به عبادت بپردازد، مقبول اسلام نیست و پیامبر اکرم(ص) آن را نکوهش کرده است.[۱۹] همچنین پشت کردن به دنیا و استفاده نکردن از نعمتهای آن با جهانبینی و فلسفه نگاه مثبت اسلام به هستی و خلقت سازگار نیست.[۲۰]
سادهزیست بودن از صفات خوب اخلاقی است و نمونههای فراوانی از سادهزیستی پیشوایان بزرگ اسلام را در سیره آنان میتوان مشاهده کرد[۲۱] و زندگی پیامبر اکرم(ص) دراینباره الگویی شاخص است. آن حضرت با حفظ سادگی در تمام ابعاد حتی در معاشرت و چگونگی برخورد با مردم، سادهزیستی و قناعتورزی را یکی از اصول سیاست الهی خویش قرار داده بود.[۲۲] حضرت زندگی کمخرج و سادهای داشت[۲۳] و پیام ایشان، زندگی با فقرا و هممسکن شدن با مردم فقیر بود.[۲۴] امیرالمؤمنین علی(ع) نیز سادهزیستی را مایه بینیازی و غنای انسان میدانست و کفایتِ بهاندازه را مایه آرامش میخواند.[۲۵] ایشان سادهزیستی را مقدمه آرامش قلبی و باطنی میدانست.[۲۶]
بُعد مادی دنیا جذاب و لذتبخش است و انسانها را به سوی خود میکشد و تنها افراد خاص میتوانند از این دام رهایی یابند. بسیاری از افراد به دلیل محدودیتهایی که دارند به زندگی ساده روی میآورند؛ در حالیکه هنر در آن است که افراد در عین داشتن امکانات رفاهی به دنبال ساده زندگی کردن باشند.[۲۷] به باور امام خمینی باید ضمن دورشدن از تفکر مادی به معنای کسب مادیات از هر راهی و با هر وسیلهای، با تعقل به سمتی رفت که مادیات در خدمت معنویت انسان باشد؛ به باور ایشان استفاده از مظاهر دنیوی برای رشد معنوی لازم است.[۲۸].[۲۹]
الگوها و قالبهای سادهزیستی
امام خمینی، انبیا(ع) را افرادی معرفی میکرد که با وجود اینکه حاکم جوامع خود بودند، هیچگاه به فکر مالاندوزی و بهرهگیری از مقام و موقعیت خویش نبودند و تشکیل حکومت، آنان را از قناعت و سادگی دور نکرد.[۳۰] به اعتقاد ایشان در اسلام الگوهای مناسبی برای سادهزیستی وجود دارد که مردم میتوانند با تأسی به آنان به اهداف عالی برسند.[۳۱] ایشان معنویت عالم را از وجود انسانهای کوخنشین و سادهزیستی چون پیامبر اکرم(ص) و حضرت فاطمه(ع) میدانست و سادهزیستی آنان را الگو معرفی میکرد؛ زیرا آنان در عین سادهزیستی منشأ خدمات و خیرات فراوانی در جهان اسلام شدند.[۳۲] پیامبر اکرم(ص) چنان با فقرا زندگی میکرد و نشست و برخاست داشت که کسی اگر بر آنان وارد میشد نمیفهمید کدام یک حاکم است.[۳۳]
در سیره امامان(ع) موارد زیادی وجود دارد که آن بزرگواران بهطور سادهای از زندگی دنیا بهره بردهاند.[۳۴] امام خمینی حضرت علی(ع) را نیز نمونه کامل انسان سادهزیست معرفی میکرد[۳۵] و همه مسئولان جامعه اسلامی را به پیروی از این الگوهای کامل دعوت میکرد.[۳۶] از آنجاکه امام خمینی سادهبودن و ساده زندگیکردن را یک فرهنگ در اسلام میدانست، ضمن بیان توجه اسلام به سادگی در همه زمینهها، حج را با توجه به سادهبودن خانه کعبه و گردهمایی به دور از هر گونه تشریفات مسلمانان، ترویج سادهزیستی میشمرد[۳۷] و با انتقاد از رفتارهای حکام بیدرد در کشورهای اسلامی، یادآور میشد پیامبر اکرم(ص) به دنبال مجد و عظمت پیروان خود بود. ایشان ساخت مساجد و منارههای اشرافی را برخلاف سیره و سادهزیستی پیامبر(ص) میدانست.[۳۸].[۳۹]
آثار سادهزیستن
امام خمینی تأکید میکرد که سادهزیستی، آسایش در دو دنیا را در پی دارد.[۴۰] ایشان سعادت حقیقی در دنیا و آخرت را در گرو زندگی ساده ارزیابی میکرد و باور نادرست دربارهٔ رابطه ثروت و سرمایهداری با سعادت انسان را به چالش میکشید.[۴۱] امام خمینی، چنانکه در روایات آمده است،[۴۲] یکی از آثار زندگی زاهدانه و ساده را دلکندن از دنیا و آمادهبودن برای آخرت میدانست.[۴۳] ایشان با بیان اهمیت ویژه سادهزیستی در اسلام، اساس هر چیزی بهخصوص سادگی و قناعت را بر پایه معنویت استوار میدانست و معتقد بود مادیگراها به سبب اینکه در مادیت خود غرق شدهاند، از این معنویت غافلاند.[۴۴] به باور ایشان تحمل سختیهایی که افراد موفقی مانند محمدحسن نجفی معروف به «صاحب جواهر» برای رسیدن به اهدافشان متحمل شدند، از افرادی که به دنبال مال و منال و جاه باشند برنمیآید.[۴۵] ایشان ایستادگی در برابر باطل و توطئههای آنان را از آثار سادهزیستی میدانست و باور داشت انسان با زندگی اشرافی و مصرفی هرگز نمیتواند ارزشهای انسانی و اسلامی را حفظ کند و با قدرتهای طاغوتی مقابله کند[۴۶].[۴۷]
سادهزیستی مسئولان جمهوری اسلامی
از دیرباز اغلب حکومتها بهخصوص حکومتهای پادشاهی به ایجاد تشکیلات تجملی و رفاه و استفاده از امکانات پُر زرق و برق تمایل داشتهاند. بسیاری از رهبران حکومتشان را با شعار سادهزیستی آغاز میکنند؛ ولی پس از تثبیت، به تجملگرایی رو میآورند و این امر تعصب و دلیری حاکمان و سربازان یک حکومت را در دفع دشمنان کاهش میدهد.[۴۸] سادهزیستی صرفاً یک فضیلت اخلاقی نیست، بلکه میتواند یک ضرورت سیاسی باشد. شخصی میتواند با پایبندی به اخلاق سیاسی وارد عرصه سیاست شود که به مال و جاه و مقام دلبستگی نداشته باشد؛ زیرا به همان مقدار که انسان به این امور وابسته میشود، به همان میزان امکان تحرک و پیشرفت او کاهش مییابد.[۴۹]
امام خمینی بر اهمیت سادهزیستی در حکومت اسلامی تأکید میکرد؛ از همینرو در توضیح و شرح شیوه و شرایط حکومت اسلامی و فرق آن با دیگر حکومتها ازجمله رژیمهای سلطنتی و پادشاهی، سادگی را یکی از ویژگیهای مهم حکومت اسلامی میدانست و معتقد بود در حکومت اسلامی کاخهای تجملی، خدم و حشم و لوازم سلطنت جایگاهی ندارد.[۵۰] ایشان به حاکمانی که بر خلاف موازین اسلامی رفتار کنند و از اموال عمومی برای ساختن عمارتها و کاخها و برگزاری جشنها بهره ببرند و سیره ائمه معصومان(ع) را در سادهزیستی نادیده بگیرند، مؤاخذه الهی در روز قیامت را گوشزد میکرد.[۵۱] ایشان در رهنمودهای خود اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولت را به لزوم سادهزیستی و پرهیز از ساخت وزارتخانهها به شکل کاخ و دوری از اسراف در هزینهها توصیه میکرد[۵۲] زیرا از نظر ایشان یکی از پایههای نظری اخلاق کارگزاران در نظام اسلامی توجه به سادهزیستی[۵۳] و خدمت به مردم[۵۴] است؛ چنانکه پس از دوران انقلاب اسلامی کاخها نوعاً تبدیل به موزههای هنری و فرهنگی شدند و درِ آنها به روی عموم مردم گشوده شد.[۵۵]
میان سادهزیستی و تواضع سیاسی تناسب وجود دارد. یکی از فواید سادهزیستی در عرصه سیاست حشر و نشر مسئولان نظام با مستمندان و ارتباط نزدیک با مردم است؛ زیرا مبنای بسیاری از انحرافات و کجرویها در حکومت اسلامی دوری مردم خصوصاً رهبران جامعه از سادهزیستی است.[۵۶] امام خمینی با توجه به نقش مردم در حکومت اسلامی به مسئولان خاطرنشان میکرد بزرگان صدر اسلام از میان مردم برخاستند و مسئولان جمهوری اسلامی نیز باید به گونهای رفتار کنند که مردم آنان را از خودشان بدانند.[۵۷] ایشان بر این باور بود تا وقتی پیوند میان مسئولان نظام جمهوری اسلامی و مردم حفظ شود، این نظام خللناپذیر میماند.[۵۸] ایشان یکی از عنایات بزرگ خداوند به جمهوری اسلامی را این میدانست که متصدیان امور از قشر مرفه نیستند و تا وضع به این گونه است، حکومت اسلامی برقرار خواهد بود؛ از اینرو لازم است به شکرانه این نعمت، به مردم خدمت شود[۵۹] و بزرگی کارگزاران در جمهوری اسلامی نه به دنیا و تجملات که به مردمداری و آبرومندی در پیشگاه خداوند است و این مسئله مهمی است؛ زیرا این مردماند که در حفظ اسلام و جمهوری اسلامی دخالت دارند.[۶۰]
امام خمینی در توصیههایی به مسئولان نظام همواره گوشزد میکرد مهمانیهای اداری باید ساده و ارزشهای دینی در آن رعایت شود[۶۱] و سیره امامان معصوم(ع) بهویژه امیرالمؤمنین(ع) سرلوحه کار باشد.[۶۲] ایشان با مقایسه میان زندگی رهبران اسلامی و رهبران ناصالح معتقد بود یکی از ارزشهای اصیلی که پس از پیروزی انقلاب در جامعه زنده شد، روحیه سادگی و دوری از تجمل در میان ملت بود که در دوره جنگ تحمیلی نیز شدت گرفت.[۶۳].[۶۴]
اهمیت سادهزیستی روحانیان
امام خمینی ساده زیستی و قناعت در میان روحانیان را برای بقای روحانیت، بسیار با اهمیت میدانست [۶۵] و معتقد بود روحانیانی که منشأ آثار بزرگ بودند و حرفشان میان مردم خریدار داشت، ساده زندگی میکردند.[۶۶] ایشان با تأکید بر مجاهدتهای علمای شیعه در برابر سلاطین، از سیدحسن مدرس به عنوان عالمی نمونه یاد میکرد که در نهایت سادگی و بیآلایشی در مجلس شورای دوران رضاشاه پهلوی حاضر میشد و در برابر استبداد ایستادگی میکرد.[۶۷]
امام خمینی روحانیان واقعی را کسانی میدانست که با مطالعه در زندگی امیرالمؤمنین(ع) از سادهزیستی و زندگی زاهدانه آن حضرت درس میگیرند[۶۸] و در زندگی خویش بهکار میبندند. به باور ایشان آن چیزی که روحانیت را در طول تاریخ حفظ کرده، ساده زندگیکردن این قشر است[۶۹] و روحانیت باید بداند هر چه از سادهزیستی دور شود، از علم، معنویت و ارزشاش به همان مقدار کاسته میشود[۷۰] و در این خصوص به روحانیان هشدار میداد مراقب باشند اگر روزی زندگیشان از مردم عادی بالاتر رفت خیلی زود از جامعه طرد خواهند شد.[۷۱] از نظر ایشان چیزی که مردم همواره از روحانیان توقع دارند وضع متناسب زندگی اهل علم است؛ زیرا اگر مردم ببینند رفتار و اعمال آنان مناسب شأن روحانیت نیست، دیدگاهشان به روحانیتتغییر پیدا میکند که در این صورت هم اسلام و هم جمهوری اسلامی ضربه میبیند[۷۲]
در حقیقت تأکیدهای بسیار امام خمینی در این زمینه به این سبب بود که روحانیان و اهل علم به عنوان پیروان مکتب اهل بیت(ع) و الگو در میان مردم مشروعیت و نفوذ اجتماعی خاصی دارند و در صورت دوری از سادهزیستی و گرایش به تجملات، نفوذ اجتماعی خود را از دست میدهند.[۷۳] ایشان به امامان جمعه در شهرهای مختلف سفارش میکرد ضمن رعایت موارد حفاظتی از افراط در این خصوص پرهیز کنند؛ زیرا افراط در این امر موجب دوری از مردم میشود.[۷۴].[۷۵]
سادهزیستی در زندگی امام خمینی
نگاهی گذرا به زندگی امام خمینی چه در دوران جوانی و چه در اوج مبارزه و تبعید و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نشاندهنده زندگی ساده و بیآلایش ایشان است.[۷۶] ایشان در دوران طلبگی با وجود توانایی مالی حاضر به اجاره خانه نشد و در کنار دیگر طلاب در یکی از حجرههای مدرسه فیضیه اقامت گزید.[۷۷] ایشان پس از ازدواج نیز همچنان خوی سادگی و سادهزیستی را حفظ کرد، با اینکه همسر ایشان از خانوادههای مرفه و دارای تمکن مالی بود[۷۸] و این امر مانع از ادامه قناعتپیشگی و گرایش به سوی رفاهطلبی در زندگی ایشان نشد[۷۹]؛ به این ترتیب امام خمینی به مدت هفدهسال در هفت خانه اجارهای در شهر قم مستأجر بود[۸۰]
امام خمینی تلاش میکرد زندگی ایشان مانند زندگی معمولی طلبهها باشد و به قدر ضرورت از امکانات استفاده میکرد[۸۱]؛ حتی وقتی در نجف ساکن بود، چون بیشتر طلبهها قادر به خرید یخچال نبودند، ایشان هم تا مدتی که وضعیت شهریه طلبهها بهتر شود و بتوانند یخچال تهیه کنند، برای خانه یخچال تهیه نکرد[۸۲] و در مدت اقامت طولانی خود در نجف اشرف بهرغم اصرار آشنایان به جای خرید خانه از خانه استیجاری استفاده میکرد.[۸۳] ایشان در فرانسه نیز خانهای داشت کوچک با دو اتاق که یکی از اتاقها برای خواب و دیگری برای دیدارها بود که در آنها از فرش و اشیای گرانقیمت خبری نبود[۸۴]
ایشان با اینکه همیشه مرتب و آراسته بود و به ظاهرِ خوب و زیبایی لباس اهمیت میداد و همیشه از عطر استفاده میکرد،[۸۵] برای لباس و قبا از پارچههای ارزانقیمت استفاده میکرد تا کمتر هزینه شود[۸۶]
وقتی انقلاب اسلامی در حال پیروزشدن بود، یاران امام خمینی در صدد تهیه منزلی برای ایشان در تهران بودند که ایشان پیغام داد محل اسکان جای پر زرق و برق نباشد.[۸۷]زهد و التزام به سادهزیستیِ ایشان اجازه نمیداد تا پس از پیروزی انقلاب نیز زندگی در یک کاخ مجلل را به جای یک خانه محقر برگزیند.[۸۸] در اوایل ورود به قم، امام خمینی به یکی از یارانش سفارش کرد برای ایشان خانه سادهای تهیه شود.[۸۹] ایشان پس از آنکه به علت عارضه قلبی به تهران منتقل شد، برای ماندن در تهران شرط گذاشت خانهای ساده و به دور از تجملات برای ایشان تهیه شود. بهرغم تلاش فراوان حدود چهار ماه طول کشید تا خانه جماران تهیه شود. ایشان تأکید کرده بود اگر خانه سادهای پیدا نشود، به قم باز خواهد گشت.[۹۰] پس از سکونت در جماران، دیدار امام خمینی با مردم سالها در حسینیه جماران بود که حتی گچکاری مناسبی نداشت که خود نشان از سادهزیستی ایشان داشت.
زندگی بیپیرایه امام خمینی برای فرهیختگان کشورهای مسلمان شگفتآور بود و اینگونه زیستن را باعث عزتبخشیدن به مسلمانان میدانستند؛ زیرا ایشان بر خلاف دیگر رهبران جهان زندگی ساده را بر زندگی در قصر ترجیح میداد.[۹۱] برخی رؤسای جمهور کشورها نیز که به دیدار ایشان میآمدند، ایشان را رهبری سادهزیست میدیدند که پیوسته در کنار مردم محروم قرار داشت.[۹۲].[۹۳]
منابع
پانویس
- ↑ صحیفه امام، ج۱۹، ص۳۱۷.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۷، ص۳۷۶.
- ↑ سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۶۹.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۸/۱۱۶۵۰ و ۱۱۶۵۴.
- ↑ اسلامی، امام، ۲۶۴–۲۶۶.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۳۹۶۶–۳۹۶۷.
- ↑ نراقی، معراج السعاده، ۳۶۲.
- ↑ سجادی، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ۵۷۹.
- ↑ طبرسی، منیره، مقاله «ساده زیستی»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۹۵ – ۹۹.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۵۱۴–۵۱۵.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۱/۱۷۳.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۵۱۴.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۱/۱۷۶.
- ↑ جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ۱۱/۱۷۵.
- ↑ «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آوردهاند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن میداریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.
- ↑ «که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.
- ↑ «و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.
- ↑ «تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمیدارد» سوره حدید، آیه ۲۳.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۶۵/۳۱۹.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۵۱۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۶/۲۲۹.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۸۵–۹۰.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۵۹، ۲۲۶–۲۲۸.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۵۹، ۲۲۷.
- ↑ نهج البلاغه، ح۳۶۳، ۵۸۷.
- ↑ آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ۲۶۶ و ۳۶۶.
- ↑ بهرامی، امام خمینی از دیدگاه مقام معظم رهبری، ۱۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۰.
- ↑ طبرسی، منیره، مقاله «ساده زیستی»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۹۵ – ۹۹.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۰۳–۱۰۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۳–۳۷۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۳–۳۷۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۲۲۰.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۸/۳۰۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۱–۱۰۲ و ۶/۳۲۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۰۱–۱۰۲ و ۳۹۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۴–۲۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۰.
- ↑ طبرسی، منیره، مقاله «ساده زیستی»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۹۵ – ۹۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۸۳–۸۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۳.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۶۷/۲۳۹.
- ↑ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۳۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۶۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۷۱.
- ↑ منیره طبرسی|طبرسی، منیره، مقاله «ساده زیستی»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۹۵ – ۹۹.
- ↑ ابنخلدون، تاریخ، ۱/۱۷۶–۱۷۷ و ۲۰۹.
- ↑ اسلامی، امام، ۲۷۷.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۴۶.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۸۱–۸۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۶۶، ۳۲۹ و ۳۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۶.
- ↑ ثواقب، جلوههایی از اندیشه سیاسی امام خمینی، ۱۳۱.
- ↑ هنر، مجله، حرکتی مثبت در راه عرضه تاریخ نقاشی ـ دیداری از مجموعه سعدآباد، ۲۰۱.
- ↑ افتخاری، انتظام ملی، ۸۴–۸۵؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۱۷–۳۱۸، ۴۱۲، ۴۸۳ و ۲۰/۳۴۰–۳۴۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۸۱–۳۸۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۸۳–۳۸۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۲۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۱۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۰۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۴۰–۴۴۱؛ ۷/۲۵۶–۲۵۹ و ۱۶/۴۵۱.
- ↑ اداره کل، درآمدی براندیشههای اجتماعی امام، ۳۱–۳۴.
- ↑ طبرسی، منیره، مقاله «ساده زیستی»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۹۵ – ۹۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۲۵ و ۱۹/۴۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۰۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۵۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۱۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۵۳ و ۱۹/۳۱۷–۳۱۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۱۸.
- ↑ طبرسی، منیره، مقاله «ساده زیستی»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۹۵ – ۹۹.
- ↑ فردوسیپور، خاطرات، ۲۰۰–۲۰۳.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، هفت اقلیم، ۶۷–۷۳.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۶.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۶؛ میرشکاری، ۱۹۸.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، هفت اقلیم، ۸۱–۸۸.
- ↑ قرهی، مصاحبه، ۶/۱۴۴.
- ↑ رجایی، برداشتهایی از سیره امام خمینی، ۲/۴۴.
- ↑ رجایی، برداشتهایی از سیره امام خمینی، ۲/۴۵–۴۶.
- ↑ رجایی، برداشتهایی از سیره امام خمینی، ۲/۵۰.
- ↑ رجایی، برداشتهایی از سیره امام خمینی، ۲/۱۶۳.
- ↑ رجایی، برداشتهایی از سیره امام خمینی، ۲/۶۳.
- ↑ رفیقدوست، خاطرات، ۲۸۰.
- ↑ اکبری، سیمای امام خمینی، ۴۹.
- ↑ یزدی، مصاحبه، ۶/۱۷۷–۱۷۸.
- ↑ رجایی، برداشتهایی از سیره امام خمینی، ۲/۴۲–۴۴.
- ↑ داستانی بیرکی، امام خمینی از نگاه نخبگان جهان، ۴۰، ۵۰ و ۸۸.
- ↑ داستانی بیرکی، امام خمینی از نگاه نخبگان جهان، ۱۲–۱۴.
- ↑ طبرسی، منیره، مقاله «ساده زیستی»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۹۵ – ۹۹.