سبک زندگی پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
# ''' قوت جسمی و [[شجاعت]]:''' [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} [[قوی]] و [[شجاع]] بود و قوت را [[ستایش]] میکرد. از نظر ظاهری مردی قوی بود. بدنش گوشت داشت؛ مثل [[بدن]] آدمهای ورزشکار، از این جهت که گوشت<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۲.</ref> بدنشان سفت و محکم به یکدیگر چسبیده است. [[شجاعت پیامبر]] در حدی بود که [[امام علی|علی]] {{ع}} میفرماید: گاهی که شرایط بر ما سخت میشد به [[پیامبر]] [[پناه]] میبردیم<ref>نهج البلاغه، قسمت کلمات غریب، شماره ۹.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ ـ ۷۳.</ref> | # ''' قوت جسمی و [[شجاعت]]:''' [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} [[قوی]] و [[شجاع]] بود و قوت را [[ستایش]] میکرد. از نظر ظاهری مردی قوی بود. بدنش گوشت داشت؛ مثل [[بدن]] آدمهای ورزشکار، از این جهت که گوشت<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۲.</ref> بدنشان سفت و محکم به یکدیگر چسبیده است. [[شجاعت پیامبر]] در حدی بود که [[امام علی|علی]] {{ع}} میفرماید: گاهی که شرایط بر ما سخت میشد به [[پیامبر]] [[پناه]] میبردیم<ref>نهج البلاغه، قسمت کلمات غریب، شماره ۹.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ ـ ۷۳.</ref> | ||
#'''راه رفتن [[پیامبر]] {{صل}}''': [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بر پایه [[خوی]] [[قرآنی]] و [[ادب الهی]]<ref>اشاره است به آیه {{متن قرآن|وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا}} «و بر زمین، خرامان گام برمدار که هرگز نه زمین را میتوانی شکافت و نه به بلندای کوهها میتوانی رسید» سوره اسراء، آیه ۳۷.</ref>، فروتنانه و دور از تبختر، راه میرفتند<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۲۱۷، ح۸۳۲.</ref>. پیامبر {{صل}} [[دوست]] نداشتند که کسی از پشت سر، ایشان را [[همراهی]] کند و یا پیاده در رکاب ایشان راه برود<ref>ر. ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۲۹ (فروتنی).</ref>. از اینرو، گاه پشت سر [[یاران]] خود حرکت میکردند<ref>ر. ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۱، ح۱۶۳۲ و ۱۶۳۳.</ref>. پیامبر {{صل}} بهسان [[مردم]] معمولی و با همان سرعت، با [[نشاط]] و سرزنده و به دور از [[سستی]] و کسالت، راه میرفتند<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۳ (همانند ناتوان و سست راه نمیرفت).</ref>. گامهای ایشان [[استوار]] و بلند بود. با [[تکبّر]] و خرامان و گردنفرازانه راه نمیرفتند؛ بلکه سر به زیر و سریع میرفتند و [[بدن]] ایشان در حال راه رفتن، اندکی به جلو مایل بود، گویی که از سرازیری رواناند<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۳، ح۱۶۳۸ - ۱۶۴۱.</ref>. ایشان پای خود را روی [[زمین]] نمیکشیدند و آن را کاملاً از زمین بلند میکردند<ref>ر. ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۵، ح۱۶۳۸ - ۱۶۴۲.</ref>. هنگام راه رفتن، به [[چپ و راست]] خود، توجهی نمینمودند که به احتمال فراوان برای پدید آوردن فضایی [[آزاد]] و بیمحدودیت برای یاران خویش بوده است<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۷ (به این سو و آن سو نمینگریست).</ref>. پیامبر {{صل}} گاه بدون [[عبا]] و [[عمامه]] و کلاه و حتّی [[کفش]] نیز راه میرفتهاند که به احتمال فراوان در [[خانه]] و به گاه نیاز و [[ضرورت]] بوده است<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۷، ح۱۶۴۴.</ref>. پیامبر {{صل}} [[عصا]] نیز داشتهاند و حمل و تکیه به آن را از [[اخلاق]] [[پیامبران]] خواندهاند<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۷، ح۱۶۴۵.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} از یک مسیر میرفتند و از راهی دیگر بازمیگشتند. در [[حدیثی]] از [[امام رضا]] {{ع}} بر این [[سنّت]] تأکید گردیده و موجب افزایش روزی دانسته شده است<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۹ (هنگامی که از راهی میرفت از راه دیگری بازمیگشت).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۳ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم ج۳]]، ص ۱۴۲.</ref> | #'''راه رفتن [[پیامبر]] {{صل}}''': [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بر پایه [[خوی]] [[قرآنی]] و [[ادب الهی]]<ref>اشاره است به آیه {{متن قرآن|وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا}} «و بر زمین، خرامان گام برمدار که هرگز نه زمین را میتوانی شکافت و نه به بلندای کوهها میتوانی رسید» سوره اسراء، آیه ۳۷.</ref>، فروتنانه و دور از تبختر، راه میرفتند<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۲۱۷، ح۸۳۲.</ref>. پیامبر {{صل}} [[دوست]] نداشتند که کسی از پشت سر، ایشان را [[همراهی]] کند و یا پیاده در رکاب ایشان راه برود<ref>ر. ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۲۹ (فروتنی).</ref>. از اینرو، گاه پشت سر [[یاران]] خود حرکت میکردند<ref>ر. ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۱، ح۱۶۳۲ و ۱۶۳۳.</ref>. پیامبر {{صل}} بهسان [[مردم]] معمولی و با همان سرعت، با [[نشاط]] و سرزنده و به دور از [[سستی]] و کسالت، راه میرفتند<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۳ (همانند ناتوان و سست راه نمیرفت).</ref>. گامهای ایشان [[استوار]] و بلند بود. با [[تکبّر]] و خرامان و گردنفرازانه راه نمیرفتند؛ بلکه سر به زیر و سریع میرفتند و [[بدن]] ایشان در حال راه رفتن، اندکی به جلو مایل بود، گویی که از سرازیری رواناند<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۳، ح۱۶۳۸ - ۱۶۴۱.</ref>. ایشان پای خود را روی [[زمین]] نمیکشیدند و آن را کاملاً از زمین بلند میکردند<ref>ر. ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۵، ح۱۶۳۸ - ۱۶۴۲.</ref>. هنگام راه رفتن، به [[چپ و راست]] خود، توجهی نمینمودند که به احتمال فراوان برای پدید آوردن فضایی [[آزاد]] و بیمحدودیت برای یاران خویش بوده است<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۷ (به این سو و آن سو نمینگریست).</ref>. پیامبر {{صل}} گاه بدون [[عبا]] و [[عمامه]] و کلاه و حتّی [[کفش]] نیز راه میرفتهاند که به احتمال فراوان در [[خانه]] و به گاه نیاز و [[ضرورت]] بوده است<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۷، ح۱۶۴۴.</ref>. پیامبر {{صل}} [[عصا]] نیز داشتهاند و حمل و تکیه به آن را از [[اخلاق]] [[پیامبران]] خواندهاند<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۷، ح۱۶۴۵.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} از یک مسیر میرفتند و از راهی دیگر بازمیگشتند. در [[حدیثی]] از [[امام رضا]] {{ع}} بر این [[سنّت]] تأکید گردیده و موجب افزایش روزی دانسته شده است<ref>ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۹ (هنگامی که از راهی میرفت از راه دیگری بازمیگشت).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۳ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم ج۳]]، ص ۱۴۲.</ref> | ||
==خوردن و آشامیدن== | |||
خوردن و آشامیدن از لوازم اصلی استمرار [[حیات مادی]] [[انسان]] است؛ به گونهای که بدون آن هیچ [[انسانی]] [[قادر]] به انجام [[تکالیف]] اساسی خویش و [[حرکت]] در [[مسیر کمال]] نخواهد شد. در واقع از آنجا که [[جسم]] انسان همچون مرکبی است که روح را حمل میکند، اختلال در کار این مرکب بیتردید موجب اختلال در کار [[روح]] میشود. | |||
این [[حقیقت]] سبب گشته که حتی [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] وجود را از [[خوردن و آشامیدن]] [[بینیاز]] ندانند و با بهرهگیری از شیوههای صحیح، بقای [[جسم]] خویش را تضمین نمایند و آن را در [[خدمت]] تعالی روح قرار دهند. بدین لحاظ، در ترتیب مباحث مربوط به [[سیره پیامبر اکرم]]{{صل}}، خوردن و آشامیدن و دیگر ویژگیهای مرتبط با نیازهای جسمی، مقدم بر خصلتهای مربوط به نیازهای [[روحی]] مطرح میشود. | |||
با بررسی مجموع [[روایات]] موجود درباره [[اخلاق]] و [[آداب]] [[رسول خدا]]{{صل}} در زمینه خوردن و آشامیدن، در مییابیم که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} چرا، چه نوع، چند نوع، چه مقدار، چه هنگام، تنها یا با چه کسانی و چگونه میخورد و میآشامید؟ در فصل حاضر به بررسی محورهای یادشده میپردازیم.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۱۰۶.</ref>. | |||
===چرا؟=== | |||
سخن از چرایی خوردن و آشامیدن در [[سیره نبوی]]{{صل}} منطقاً باید پیش از دیگر مسائل مربوط به [[سیره]] ره آن حضرت در خوردن و آشامیدن مورد توجه قرار گیرد. اینکه چرا [[انسان]] به خوردن و آشامیدن روی میآورد، پرسشی است که پاسخ آن ابتدا بدیهی مینماید. در آغاز این چنین به [[ذهن]] میرسد که خوردن و آشامیدن لازمه طبیعی [[زندگی]] [[بشر]] است، [[امام]] در منظر [[اولیای دین]] [[فلسفه]] خوردن و آشامیدن و تأمین مطلق نیازهای [[جسمانی]]، [[برتر]] از صرف زنده ماندن است. در این دیدگاه، جسم برای [[حقیقت انسان]] (روح) نقش آلی و ابزاری دارد. بدین بیان برای اینکه روح بتواند [[مسیر کمال]] خود را طی کند، باید نیازهای جسم - به عنوان مرکب و ابزار روح - تأمین شود. از همین روست که در برخی روایات به نقش ابزاری خوردن در راستای [[عبادت]] و انجام [[فرایض]] و [[تکالیف]] اشاره شده است. در روایتی از پیامبر اکرم{{صل}} چنین نقل شده: | |||
خداوندا! در نان به ما [[برکت]] عطا کن و بین ما و نان جدایی میفکن؛ چراکه اگر نان نباشد، [[قادر]] به ادای [[نماز]] و گرفتن [[روزه]] و انجام [[فرایض]] پروردگارمان نخواهیم بود<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: بَارِكْ لَنَا فِي الْخُبْزِ وَ لَا تُفَرِّقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صَلَّيْنَا وَ لَا صُمْنَا وَ لَا أَدَّيْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۵، ص۷۳، ح۱۳؛ ج۶، ص۲۸۷، ج۶).</ref>. | |||
روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نیز آمده است: «بنیان [[جسم]] بر نان نهاده شده است»<ref>{{متن حدیث|... عَنِ الْوَلِيدِ بْنِ صَبِيحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّمَا بُنِيَ الْجَسَدُ عَلَى الْخُبْزِ}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۸۶، ح۳ و ۷).</ref>. | |||
بنا بر روایتی دیگر، هنگامی که مردی از [[ابوذر]] درباره [[برترین اعمال]] پس از [[ایمان به خدا]] پرسید، وی پاسخ داد: «[[نماز]] و خوردن نان» هنگامی که آن مرد با [[شگفتی]] به ابوذر نگریست، وی ادامه داد: «اگر نان نباشد، [[خداوند]] [[عبادت]] نمیشود»<ref>{{عربی|قال ابوذر حین سأله رجل عن أفضل الأعمال بعد الایمان. فقال: الصلوة و أکل الخبز. فنظر الیه الرجل کالمتعجب. فقال: لولا الخبز ما عبدالله تعالی؛ یعنی بأکل الخبز یقیم صلبه فیتمکن من اقامة الطاعة}} (السرخسی، المبسوط، ج۳۰، ص۲۵۸).</ref>. به گفته سرخسی، مراد ابوذر این بود که برای [[توانمندی]] در عبادت باید از نان بهره برد. | |||
با توجه به اینگونه [[روایات]]، [[هدف]] کسانی همچون [[پیامبر]] از خوردن نه شکمچری و شکمپروری، بلکه [[آمادهسازی]] جسم برای انجام [[تکالیف عبادی]] است و این نوع نگاه به [[خوردن و آشامیدن]] به مراتب والاتر از نگاه طبیعی به آن است.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۵۴.</ref>. | |||
===چه نوع؟=== | |||
[[سیره رسول خدا]]{{صل}} در [[انتخاب]] نوع غذا و نوشیدنی چگونه بوده است؟ از مجموع روایات میتوان بدین ویژگیها اشاره داشت. | |||
۱. '''[[حلال]] بودن''': طبیعی است که [[رسول خدا]]{{صل}} با توجه به جایگاه هدایتیاش باید حلالخورترین افراد باشد. در برخی روایات آمده که آن حضرت آنچه خداوند برایش حلال کرده بود، به همراه [[خانواده]] و خدمتکار خود تناول میکرد<ref>{{عربی|... و کان یأکل ما أحل الله له أهله و خدمه إذا أکلوا...}}؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۴۱).</ref>. در روایتی دیگر میخوانیم که رسول خدا{{صل}} بر [[غذا خوردن]] با دیگران، [[حلال]] بودن غذا و گفتن [[بسم الله]] در آغاز و [[حمد]] [[خدا]] در پایان تأکید میفرمود<ref>{{متن حدیث|... عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: الطَّعَامُ إِذَا جَمَعَ أَرْبَعاً فَقَدْ تَمَّ إِذَا كَانَ مِنْ حَلَالٍ وَ كَثُرَتِ الْأَيْدِي عَلَيْهِ وَ سَمَّى اللَّهَ فِي أَوَّلِهِ وَ حَمِدَ اللَّهَ فِي آخِرِهِ}}؛ (البرقی، المحاسن، ج۲، ص۳۹۸).</ref>. | |||
از جمله نمونههای عملی که از اهتمام [[پیامبر]]{{صل}} به حلال [[خواری]] و [[پرهیز از حرام]] حکایت دارد، جریان میهمان شدن حضرت بر گروهی از [[انصار]] است. هنگامی که آنان گوشت گوسفندی بریان شده را در برابر آن حضرت نهادند، ایشان لقمهای در دهان نهاده و جوید، اما فرو نداد و بیرون آورد و فرمود: «این گوسفند به من خبر میدهد که به ناحق تهیه شده است». آنان ضمن [[تصدیق]] [[سخن پیامبر]]{{صل}} گفتند: «چون در [[بازار]] گوسفندی نیافتیم، گوسفند یکی از [[همسایگان]] را [بدون [[اذن]]] گرفتیم و [البته بعداً] بهای آن را خواهیم پرداخت». [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز فرمود که آن غذا را به عنوان [[صدقه]] به [[اسیران]] بدهند<ref>الحلی، تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۳۹۲؛ المقدسی، الشرح الکبیر، ج۵، ص۳۹۵.</ref>. | |||
۲. '''[[سادگی]]''': ویژگی دیگر غذاهای پیامبر اکرم{{صل}} [[ساده]] بودن آنها بود. [[روایات]] حکایت از آن دارد که آن حضرت غذایی متعارف همچون غذای همه [[مردم]] [[مصرف]] میکرد. بنا به نقل [[طبرسی]]، [[رسول خدا]]{{صل}} [[اصرار]] بر نوع خاصی از غذا نداشت و هر آنچه فراهم میشد از گونههای مختلف غذاها را تناول میفرمود<ref>{{متن حدیث|... كَانَ يَأْكُلُ كُلَّ الْأَصْنَافِ مِنَ الطَّعَامِ...}}؛ (طبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۴۱).</ref>. این بدان معناست که حضرت بر مصرف نوع خاصی از غذاها اصرار نداشت و در این زمینه [[تکلف]] نمیورزید. | |||
البته این سخن، با روایاتی که از مطلوب و [[محبوب]] بودن بعضی غذاها و میوهها نزد پیامبر اکرم{{صل}} حکایت دارند، منافاتی ندارد؛ زیرا این گونه روایات بدین معناست که رسول خدا{{صل}} در صورت امکان و فراهم بودن زمینه، از میوهها یا غذاهای سودمند که مورد علاقهاش نیز بود، بهره میبرد. | |||
در بیشتر موارد، آن حضرت نان جو با آرد سبوسدار [[مصرف]] میکرد. در برخی [[روایات]]، نان جو غذای [[انبیا]] معرفی شده است؛ چنان که به نقل از [[امام رضا]] میخوانیم: | |||
هیچ [[پیامبری]] نبوده، جز آنکه [[مردم]] را به خوردن [نان] جو فراخوانده و برای آن برکتطلبیده است، و [این غذا] در هیچ شکمی داخل نشده، جز آنکه [[بیماری]] را از میان برداشته است و این غذای [[پیامبران]] است و طعام [[نیکان]]، و [[خداوند]] ابا کرده از اینکه غذای [اصلی] انبیا را چیزی غیر از جو قرار دهد<ref>{{متن حدیث|عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}} قَالَ: فَضْلُ خُبْزِ الشَّعِيرِ عَلَى الْبُرِّ كَفَضْلِنَا عَلَى النَّاسِ وَ مَا مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا وَ قَدْ دَعَا لِأَكْلِ الشَّعِيرِ وَ بَارَكَ عَلَيْهِ وَ مَا دَخَلَ جَوْفاً إِلَّا وَ أَخْرَجَ كُلَّ دَاءٍ فِيهِ وَ هُوَ قُوتُ الْأَنْبِيَاءِ وَ طَعَامُ الْأَبْرَارِ أَبَى اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يَجْعَلَ قُوتَ أَنْبِيَائِهِ إِلَّا شَعِيراً}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۰۵، ح۱).</ref>. | |||
از دیگر روایات مربوط به [[سادگی]] غذای [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] [[قتاده]] است. وی گوید: ما گاه بر [[انس بن مالک]] وارد میشدیم، در حالی که نان پز او مشغول کار بود. روزی انس در همین [[حال]]، رو به ما کرد و گفت: [از این نانها] بخورید، اما نسبت به [[پیامبر]]{{صل}} سراغ ندارم که حضرت نان با آرد الک کرده و بدون سبوس و نیز گوسفند کباب شده مصرف کرده باشد<ref>{{عربی|عن قتادة: کنا نأتی الانس و خبازه قائم، فقال یوما کلوا فما اعلم رسول الله رأی رغیفاً مرفقا و لا شاة سمیطا قط}}؛ (ابن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۳۴؛ البخاری، صحیح البخاری، ج۶، ص۲۰۶) درباره نان سبوسدار خوردن رسول خدا{{صل}} روایتی نیز از عایشه نقل شده است. (البخاری، صحیح البخاری، ج۶، ص۲۰۴) گفتنی است نان سبوسدار در آن زمان از ارزش مالی کمتری برخوردار بوده و امروزه ثابت شده که ارزش غذایی بیشتری دارد.</ref>. | |||
خورش غذای [[پیامبر]]{{صل}} نیز معمولاً بسیار ساده بود. [[امام صادق]]{{ع}} چنین نقل میکند که روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر [[ام سلمه]] وارد شد و او قطعه نانی نزد حضرت آورد. پیامبر{{صل}} فرمود: آیا خورش نیز داری؟ گفت: خیر یا [[رسول الله]]! جز سر که ندارم. فرمود: سرکه خوب خورشی است. خانهای که سرکه در آن است، بیچیز نیست<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} إِلَى أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا فَقَرَّبَتْ إِلَيْهِ كِسَراً فَقَالَ هَلْ عِنْدَكِ إِدَامٌ فَقَالَتْ لَا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا عِنْدِي إِلَّا خَلٌّ فَقَالَ{{صل}} نِعْمَ الْإِدَامُ الْخَلُّ مَا أَقْفَرَ بَيْتٌ فِيهِ الْخَلُّ}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، صح ۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۶۷، ح۷۰).</ref>. | |||
حضرت گاه نیز به نان شیرزده بسنده میکرد. بنا به نقل [[کلینی]] از امام صادق{{ع}}، پیامبر{{صل}} صبح یک [[روز]] از [[منزل]] برای [[نماز]] خارج شد، در حالی که قطعه نانی میخورد که به شیر آغشته شده بود<ref>{{متن حدیث|عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} قَبْلَ الْغَدَاةِ وَ مَعَهُ كِسْرَةٌ قَدْ غَمَسَهَا فِي اللَّبَنِ...}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۷۳، ح۲) گفتنی است بنا بر دیدگاه برخی فقهای شیعه، خوردن در حال راه رفتن مکروه است. بدین لحاظ این رفتار پیامبر{{صل}} را حمل بر آن کردهاند که پیامبر اکرم{{صل}} یا به خاطر ضرورت و یا برای بیان جواز این کار اقدام به این عمل کرده است. (بنگرید به: شهید أول، الدروس، ج۳، ص۲۷؛ الحر العاملی، وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۴۲۱) منشأ قول به کراهت، روایت عبدالله بن سنان از امام صادق{{ع}} مبنی بر نهی از این کار جز در حال ضرورت است. (بنگرید به: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۵۴).</ref>. | |||
۳. '''[[سودمندی]] و عدم [[زیان]]''': ویژگی مهم دیگر در غذاها و نوشیدنیهای مورد استفاده پیامبر اکرم{{صل}} سودمندی آن است. به جز این ویژگی، غذا و نوشیدنی نباید برای بدن ضرر داشته باشد. برای مثال، امام صادق{{ع}} از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} چنین نقل میکند که وقتی برای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} غذای بسیار داغی آوردند، فرمود: | |||
آن را بگذارید تا سرد شود. [[خداوند]] [[آتش]] را غذا قرار نداده و [[برکت]] در غذای غیر داغ است<ref>{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}}: أَقِرُّوا الْحَارَّ حَتَّى يَبْرُدَ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} قُرِّبَ إِلَيْهِ طَعَامٌ حَارٌّ فَقَالَ أَقِرُّوهُ حَتَّى يَبْرُدَ مَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيُطْعِمَنَا النَّارَ وَ الْبَرَكَةُ فِي الْبَارِدِ}}؛ (بنگرید به الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۲۲، ح۱).</ref>. | |||
امروزه نیز بر آثار [[زیان]] بار غذای داغ تأکید بسیار میشود. | |||
در برخی [[روایات]] از [[پیامبر]]{{صل}} و دیگر [[معصومان]]{{عم}} فوایدی برای برخی غذاها بیان شده است. مجموع این روایات بیانگر آن است که پیامبر اکرم{{صل}} به دلیل اتصال به [[منبع علم]] [[الهی]] و [[آگاهی]] از [[خواص]] غذاها، در صورت دسترسی، نافعترین آنها را برمیگزید؛ ضمن آنکه در [[میزان]] [[مصرف]] نیز اصول [[علمی]] را رعایت میکرد. | |||
در روایتی که پیش از این از [[امام رضا]]{{ع}} نقل کردیم، به خاصیت درمانی نان جو اشاره شد<ref>بنگرید به: الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۰۵، ح۱.</ref>. به جز آن در برخی روایات نیز [[امام صادق]]{{ع}} شیر، سرکه، روغن و سَویق (نوعی [[حلیم]] از گندم یا جو و [[شکر]] و خرما) را غذای [[پیامبران]] و گوشت و شیر را شوربای<ref>آبگوشت.</ref> آنان معرفی کرده است<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: اللَّبَنُ مِنْ طَعَامِ الْمُرْسَلِينَ}}؛ (البرقی، المحاسن، ج۲، ص۴۹۱)؛ {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: اللَّحْمُ بِاللَّبَنِ مَرَقُ الْأَنْبِيَاءِ}}؛ (البرقی، المحاسن، ج۲، ص۴۶۷)؛ {{متن حدیث|... عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِيحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: الْخَلُّ وَ الزَّيْتُ مِنْ طَعَامِ الْمُرْسَلِينَ}}؛ (البرقی، المحاسن، ج۲، ص۴۸۲)؛ {{متن حدیث|... عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: السَّوِيقُ طَعَامُ الْمُرْسَلِينَ (أَوْ قَالَ النَّبِيِّينَ)}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۰۶).</ref>. | |||
همچنین نقل شده که محبوبترین غذاها نزد [[رسول خدا]]{{صل}} گوشت بوده و میفرمود: | |||
گوشت موجب افزونی [[قوه]] [[شنوایی]] و [[بینایی]] میشود. | |||
گوشت [[سید]] غذاها در [[دنیا]] و [[آخرت]] است و اگر از خدایم میخواستم که هر [[روز]] مرا با آن [[اطعام]] کند، چنین میکرد<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ أَحَبُّ الطَّعَامِ إِلَيْهِ اللَّحْمَ وَ يَقُولَ هُوَ يَزِيدُ فِي السَّمْعِ وَ الْبَصَرِ وَ كَانَ يَقُولُ{{صل}}: اللَّحْمُ سَيِّدُ الطَّعَامِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ لَوْ سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يُطْعِمَنِيهِ كُلَّ يَوْمٍ لَفَعَلَ}}؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۱۳۰).</ref>. | |||
آن حضرت گوشت را گاه به صورت پخته شده با آب و گاه به صورت کباب شده به همراه نان [[مصرف]] میکرد<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ{{صل}} يَأْكُلُ اللَّحْمَ طَبِيخاً بِالْخُبْزِ وَ يَأْكُلُهُ مَشْوِيّاً بِالْخُبْزِ}}؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۱۳۰).</ref>. بنا بر روایاتی، دست گوسفند نسبت به دیگر بخشهای بدنش بیشتر مورد علاقه [[پیامبر]]{{صل}} بود<ref>بنگرید به: شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۳۴.</ref>. | |||
بنا به نقل [[طبرسی]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} تگرگ را جمع کرده و از [[اصحاب]] نیز میخواست که جمع کنند. سپس آن را تناول میکرد و میفرمود: این موجب نابودی عوامل [[فساد]] دندان میشود<ref>شایان توجه آنکه افطار با شیرینیجات از دو نظر سودمند است: نخست آنکه شیرینیجات به سرعت جذب بدن شده و موجب زدودن ضعف روزهدار میشود و دیگر سبب کاهش اشتهای روزهدار به وقت افطار و پرهیز از پرخوری میگردد.</ref>. | |||
از [[امام صادق]]{{ع}} نیز نقل شده که پیامبر اکرم{{صل}} در صورت دسترسی به شیرینیجات با آن [[افطار]] میکرد<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ يُفْطِرُ عَلَى الْحُلْوِ فَإِذَا لَمْ يَجِدْهُ أَفْطَرَ عَلَى الْمَاءِ الْفَاتِرِ وَ كَانَ يَقُولُ هُوَ يُنَقِّي الْكَبِدَ وَ الْمَعِدَةَ وَ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَ الْفَمَ وَ يُقَوِّي الْأَضْرَاسَ وَ يُحِدُّ النَّاظِرَ وَ يَغْسِلُ الذُّنُوبَ غَسْلًا وَ يُسَكِّنُ الْعُرُوقَ الْهَائِجَةَ وَ الْمِرَّةَ الْغَالِبَةَ وَ يُطْفِئُ الْحَرَارَةَ عَنِ الْمَعِدَةِ وَ يَذْهَبُ بِالصُّدَاعِ}}؛ (النیسابوری، روضة الواعظین، ص۳۴۱؛ الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۷ و ۲۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۴۲) برخی آثار یادشده برای افطار با آب ولرم، در روایتی از امام صادق{{ع}} نیز آمده است: {{متن حدیث|عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِذَا أَفْطَرَ الرَّجُلُ عَلَى الْمَاءِ الْفَاتِرِ نَقَّى كَبِدَهُ وَ غَسَلَ الذُّنُوبَ مِنَ الْقَلْبِ وَ قَوَّى الْبَصَرَ وَ الْحَدَقَ}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۴، ص۱۵۲).</ref> و اگر بدان دسترسی نداشت، با آب ولرم [[افطار]] مینمود و میفرمود: | |||
این باعث پاکسازی کبد و معده و موجب [[خوشبو]] شدن بوی دهان و سبب تقویت دندانها و چشم و عامل تیزی [[بینایی]] میشود و [[گناهان]] را میشوید و عروق تحریک شده را ساکن [نموده] و تلخی غالب را از بین میبرد و بلغم را قطع میکند و حرارت را از معده فرونشانده و سردرد را زایل میکند<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ{{صل}} يَأْكُلُ الْبَرَدَ وَ يَتَفَقَّدُ ذَلِكَ أَصْحَابَهُ فَيَلْتَقِطُونَهُ لَهُ فَيَأْكُلُهُ وَ يَقُولُ إِنَّهُ يَذْهَبُ بِأَكِلَةِ الْأَسْنَانِ}}؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۱).</ref>. | |||
گفتنی است تأثیر افطار با آب ولرم در شسته شدن گناهان، ممکن است به لحاظ فضیلتی باشد که شخص [[روزهدار]] بر اثر [[گرسنگی]] و سپس افطار با نوشیدنی سادهای چون آب به دست میآورد. | |||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} عسل را نیز [[دوست]] میداشت و خوردن آن همراه با قرائت آیاتی از [[قرآن]] و جویدن کُندر را موجب زوال بلغم میدانست<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ{{صل}} يَأْكُلُ الْعَسَلَ وَ يَقُولُ: آيَاتٌ مِنَ الْقُرْآنِ، وَ مَضْغُ اللُّبَانِ يُذِيبُ الْبَلْغَمَ}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۳۲) در روایتی مشابه، امام صادق{{ع}} از امیر مؤمنان{{ع}} چنین نقل کرده است: {{متن حدیث|لَعْقُ الْعَسَلِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ}} وَ هُوَ مَعَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ وَ مَضْغِ اللُّبَانِ يُذِيبُ الْبَلْغَمَ}}. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۳۲).</ref>. | |||
آن حضرت مطلوبیت برخی غذاها را گاه با تعبیر «[[طیب]]» [[تأیید]] میکرد. برای مثال، هنگامی که یکی از [[اصحاب]] فالودهای به او [[هدیه]] کرد و حضرت قدری تناول فرمود، پرسید: «ای [[ابا عبدالله]]! این را از چه چیزی فراهم کردهای؟» عرض کرد: پدر و مادرم فدایت! روغن و عسل را در ظرفی سنگی ریخته، با [[آتش]] تفت میدهیم و سپس [[مغز]] گندم را آسیاب کرده و با آن مخلوط میکنیم تا به خوبی با هم درآمیزد و چنین چیزی فراهم آید. حضرت فرمود: «این غذایی [[نیکو]] و گواراست»<ref>{{متن حدیث|... وَ لَقَدْ جَاءَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ يَوْماً بِفَالُوذَجٍ فَأَكَلَ مِنْهُ وَ قَالَ مِمَّ هَذَا يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي نَجْعَلُ السَّمْنَ وَ الْعَسَلَ فِي الْبُرْمَةِ وَ نَضَعُهَا عَلَى النَّارِ ثُمَّ نَقْلِيهِ ثُمَّ نَأْخُذُ مُخَّ الْحِنْطَةِ إِذَا طُحِنَتْ فَنُلْقِيهِ عَلَى السَّمْنِ وَ الْعَسَلِ ثُمَّ نَسُوطُهُ حَتَّى يَنْضَجَ فَيَأْتِيَ كَمَا تَرَى فَقَالَ{{صل}} إِنَّ هَذَا الطَّعَامَ طَيِّبٌ}}؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۸).</ref>.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۵۵.</ref>. | |||
===چند نوع؟=== | |||
[[روح]] [[سادهزیستی]] در [[پیامبر اکرم]]{{صل}} مانع از آن بود که بر سر سفره غذای ایشان بیش از یک نوع غذا یافت شود. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است که پیامبر اکرم{{صل}} در شامگاه پنجشنبهای که در [[مسجد قبا]] حضور داشت، برای [[افطار]]، نوشیدنی [[طلب]] کرد و [[اوس بن خولی]] [[انصاری]] نیز کاسه بزرگی حاوی شیر مخلوط با عسل آورد. حضرت چون آن را به لبهای [[مبارک]] رسانید، ناگاه آن را کنار نهاد و فرمود: این، دو نوع نوشیدنی است که به یکی از آنها نیز میتوان بسنده کرد. من آن دو را با هم نمینوشم، اما [[تحریم]] نیز نمیکنم. من برای [[تواضع]] در برابر [[خداوند]] چنین میکنم و هر آنکه برای [[خدا]] تواضع کند، خداوند او را بلند مرتبه سازد و هر آنکه [[تکبر]] ورزد، خداوند او را فرود آورد. هر آن کس که در [[معیشت]]، راه میانه برگزیند، خداوند روزیاش دهد و هر آنکه [[اهل]] [[تبذیر]] باشد، خداوند او را [[محروم]] سازد و هر آنکه فراوان [[یاد مرگ]] کند، خداوند دوستش دارد<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} يَقُولُ أَفْطَرَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَشِيَّةَ الْخَمِيسِ فِي مَسْجِدِ قُبَا- فَقَالَ هَلْ مِنْ شَرَابٍ فَأَتَاهُ أَوْسُ بْنُ خَوْلَةَ الْأَنْصَارِيُ بِعُسٍ مِنْ لَبَنٍ مَخِيضٍ بِعَسَلٍ فَلَمَّا وَضَعَهُ عَلَى فِيهِ نَحَّاهُ ثُمَّ قَالَ شَرَابَانِ يُكْتَفَى بِأَحَدِهِمَا عَنْ صَاحِبِهِ لَا أَشْرَبُهُ وَ لَا أُحَرِّمُهُ وَ لَكِنِّي أَتَوَاضَعُ لِلَّهِ فَإِنَّ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ خَفَضَهُ اللَّهُ وَ مَنِ اقْتَصَدَ فِي مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ الْمَوْتِ أَحَبَّهُ اللَّهُ}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۲، ص۱۲۲، ح۳؛ الحر العاملی، وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۲۱۹، ح۳۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۵، ح۶۴ و ج۷۵، ص۱۲۶، ح۲۵. نیز بنگرید به: اهوازی، کتاب الزهد، ص۵۵، ح۱۴۸).</ref>. | |||
این [[روایت]] مشتمل بر چندین [[پیام]] است: | |||
#[[قناعت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر یک نوع نوشیدنی و غذا؛ | |||
#این قناعت، بعد [[استحباب]] و ترجیح دارد ولی [[واجب]] نیست؛ امری که بیتردید ناشی از شریعتی آسان (عدم [[تحریم]] نوشیدنی) است که [[پیامبر]]{{صل}} خود را مروج و آورنده آن معرفی کرد<ref>{{متن حدیث|... وَ لَكِنْ بَعَثَنِي بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ}}؛ ([[الکلینی]]، [[الکافی]]، ج۵، ص۴۹۴). {{متن حدیث|جئتکم بالشریعة السهلة السمحاء}}؛ (العاملی، اعیان الشیعة، ج۱۰، ص۳۷۴؛ العاملی، الانتصار، ج۹، ص۴۰۷).</ref>. | |||
#[[زهد]] مثبت در [[سیره معصومان]] و [[اولیای صالح]] [[خداوند]] این گونه است که با وجود دسترسی به مواهب [[دنیوی]] - جز در حد [[ضرورت]] - از آنها چشم میپوشیدند. | |||
#پیامبر اکرم{{صل}} سر این اقدام خویش را [[تواضع]] در برابر [[خدا]] معرفی میکند که خود جلوههای دیگر از صفت تواضع است. افراد [[متکبر]] و دنیازده با [[گردنکشی]] و [[روحیه]] طلبکارانه در برابر خداوند، [[نعمتهای الهی]] را بیتوجه به عطا کننده [[نعمت]] [[مصرف]] میکنند؛ در حالی که [[بندگان]] [[حقیقی]] خداوند با اظهار [[ذلت]] و تواضع در برابر او، خود را شایسته کوچکترین [[نعمتها]] نیز نمیدانند و از [[شکرگزاری]] برای کمترین نعمت نیز اظهار عجز میکنند. به بیانی دیگر، افزونخواهی همراه با [[ناسپاسی]] در آنان نیست. | |||
#توصیه کلی پیامبر اکرم{{صل}} در این [[حدیث]]، به [[اقتصاد]] و [[میانهروی]] در [[زندگی]] و ترک [[تبذیر]] است. | |||
#در آخر نیز [[یاد مرگ]] مطرح میشود که یکی از بهترین عوامل [[حفظ]] [[انسانها]] از کژیهاست.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۶۲.</ref>. | |||
===چه مقدار؟=== | |||
همواره [[اولیای دین]] و نیز [[حکیمان]]، به [[کمخوری]] و [[پرهیز]] از [[عادت]] به [[پرخوری]] سفارش اکید داشتهاند. این مسئله امروزه نیز مورد تأکید [[پژوهشگران]] [[علوم]] [[پزشکی]] است. در [[روایت]] [[کلینی]] از [[امام باقر]]{{ع}} آمده است: | |||
چیزی نزد [[خداوند]]، مبغوضتر و ناپسندتر از شکم پر نیست<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}}: مَا مِنْ شَيْءٍ أَبْغَضَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَطْنٍ مَمْلُوءٍ}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۷۰، ح۱۱).</ref>. | |||
آنگاه که شکم پر شود، ره [[طغیان]] در پیش گیرد<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}}: قَالَ: إِذَا شَبِعَ الْبَطْنُ طَغَى}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۷۰، ح۱۰).</ref>. | |||
به گفته برخی [[حکما]]، «زیاد نخورید تا زیاد بنوشد تا زیاد بخوابید تا زیاد [[حسرت]] بخورید»<ref>{{عربی|قال بعض السلف: لا تأکلوا کثیرا فتشربوا کثیرا فترقدوا کثیرا فتحسروا کثیرا}}؛ (یحصبی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی{{صل}}، ج۱، ص۸۵).</ref> در [[روایات نبوی]]{{صل}} یز بر این امر تأکید شده است. آن حضرت پیامدهای [[پرخوری]] را اینگونه بر میشمرد: [[افساد]] بدن، ایجاد [[بیماری]]، کسالت در [[عبادت]]، قسوت و مُردن [[قلب]]، [[دوری از خدا]] و مبغوض خداوند واقع شدن<ref>بنگرید به: نوری طبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۶، ص۲۲۱ - ۲۰۹.</ref>. در برخی [[روایات]]، آن حضرت [[میزان]] مناسب برای خوردن را چنین تعیین کرده است: | |||
فرزند [[آدم]] ظرفی را بدتر از شکم پر نمیسازد. برای او تنها چند لقمه که سبب قوام وجودش شود، کافی است و اگر ناچار از [[غذا خوردن]] شد، ثلث [معده] برای غذایش، و ثلث آن برای نوشیدنیاش، و ثلث دیگر را برای نفس<ref>از آنجا که معده جای نفس کشیدن نیست، میتوان گفت مراد از نفس، گازهای متصاعد از غذاست.</ref> بگذارد<ref>{{متن حدیث|عن المقدام بن معدیکرب: ان رسول الله{{صل}} قال: ما ملأ ابن آدم وعاء شرا من بطنه حسب ابن آدم أکلات یقمن صلبه، فان کان لا محالة فثلث لطعامه و ثلث لشرابه و ثلث لنفسه}}، (نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۲۲۱) روایت مشابهی با همین مضمون از امام صادق{{ع}} نقل شده است. (بنگرید به البرقی، المحاسن، ج۲، ص۴۴۰؛ الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۶۹).</ref>. | |||
[[پیامبر]]{{صل}} خود به این دستور پایبند بود؛ چنان که در روایتی از برخی [[همسران]] حضرت میخوانیم: «هیچگاه شکم [[پیامبر]]{{صل}} از غذا پر نشد»<ref>{{متن حدیث|و عن عایشه: لم یتملئ جوف النبی{{صل}} شبعا قط}}؛ (یحصبی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی{{صل}}، ج۱، ص۸۵). </ref>.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۶۴.</ref>. | |||
===چه هنگام؟=== | |||
در این باره که [[رسول خدا]]{{صل}} چه [[زمان]] یا زمانهایی غذا تناول میکرده، از برخی [[روایات]] میتوان اصلی کلی را [[استنباط]] کرد و آن اینکه حضرت جز به وقت [[گرسنگی]] و [[احساس نیاز]] برای بدن، به صرف غذا اقدام نمیکرده است. در روایتی از آن حضرت چنین نقل شده است: | |||
بخور در حالی که اشتهای به خوردن داری، و دست بکش در حالی که اشتهای به خوردن داری<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ{{صل}}: كُلْ وَ أَنْتَ تَشْتَهِي وَ أَمْسِكْ وَ أَنْتَ تَشْتَهِي}}؛ (نوری طبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۶، ص۲۲۱، ح۱۷).</ref>. | |||
محبوبترین غذا نزد حضرت، غذایی بوده که به وقت نیاز و [[حاجت]] خورده شود. بدین رو، حضرت هیچگاه به وقت سیری چیزی نمیخورده است<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ أَحَبُّ الطَّعَامِ إِلَيْهِ مَا كَانَ عَلَى ضَفَفٍ فلا یأکل مع الشبع}}؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۴۱) «ضَفَف» را گاه حاجت و نیاز معنا کردهاند و گاه اجتماع چند نفر بر غذا. معنای دوم این روایت به مبحث بعد مربوط است (بنگرید به: الجوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیة، ماده «ضفف»؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۵۴ و ۲۵۵).</ref>. | |||
[[انس بن مالک]] میگوید: | |||
هیچ گاه در [[روز]] یا شب، آن حضرت گوشت یا نان [[مصرف]] نکرد، مگر هنگامی که بدن نیاز به آن داشت<ref>{{متن حدیث|عن أنس: أنه{{صل}} لم یجتمع عنده غداء و لا عشاء من خبز و لحم الاعلی ضفف}}؛ (ابن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۲۷۰؛ الترمذی، الشمائل المحمدیة، ص۳۱۸).</ref>. | |||
همچنین نقل شده که پیامبر هرگز بین صبحانه یا (نهار) و [[شام]] را تا سه روز متوالی جمع نکرد، تا اینکه از [[دنیا]] [[رحلت]] نمود<ref>{{عربی|عن الحسن قال: کان رسول الله{{صل}} یؤاسی الناس بنفسه حتی جعل [یرقع] ازاره بالأدم و ما جمع بین عشاء و غداء ثلاثة ایام و لا حتی قبضه الله}}؛ (الکوفی، المصنف، ج۸، ص۱۴۳، ح۱۲۶).</ref>. بر پایه [[روایات]]، [[معصومین]]{{عم}} دو [[وعده]] غذایی را در طول شبانه [[روز]] سفارش میکردند<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ أَخِي شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ: شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} مَا أَلْقَى مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ التُّخَمِ فَقَالَ تَغَدَّ وَ تَعَشَّ وَ لَا تَأْكُلْ بَيْنَهُمَا شَيْئاً فَإِنَّ فِيهِ فَسَادَ الْبَدَنِ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: {{متن قرآن|لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا}}}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۸۸، ح۲).</ref>. از برخی روایات نیز بر میآید که معصومین{{عم}} بر آن تأکید داشتند که افراد، شبهنگام چیزی خورده و بخوابند، اگرچه بسیار اندک باشد. [[امام صادق]]{{ع}} در این باب فرموده: | |||
خوردن [[شام]] را ترک نکن، حتی اگر سه لقمه به همراه نمک باشد، و کسی که شام خوردن را [به کلی] ترک گوید، رگی در بدنش میمیرد که هرگز [[احیا]] نخواهد شد<ref>{{متن حدیث|عَنِ الصَّادِقِ{{ع}} قَالَ: لَا تَدَعِ الْعَشَاءَ وَ لَوْ بِثَلَاثِ لُقَمٍ بِمِلْحٍ وَ مَنْ تَرَكَ الْعَشَاءَ لَيْلَةً مَاتَ عِرْقٌ فِي جَسَدِهِ لَا يَحْيَا أَبَداً}}؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۱۹۵).</ref>. | |||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز میفرمود: | |||
شام بخورید، ولو با یک مشت خرمای با کیفیت پایین؛ چراکه ترک شام خوردن موجب [[پیری]] است<ref>{{متن حدیث|عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} أَنَّهُ قَالَ: تَعَشَّوْا وَ لَوْ بِكَفٍّ مِنْ حَشَفٍ فَإِنَّ تَرْكَ الْعَشَاءِ مَهْرَمَةٌ}}؛ (الترمذی، (الجامع الصحیح) سنن الترمذی، ج۳، ص۱۸۸؛ الجرجانی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۴، ص۲۹۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۶۶، ص۳۴۶، ح۲۲).</ref>.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۶۶.</ref>. | |||
===تنها یا با دیگران؟=== | |||
بخش دیگری از روایات مربوط به [[سیره نبوی]]{{صل}} در [[خوردن و آشامیدن]] از آن حکایت دارد که پیامبر اکرم{{صل}} تا حد امکان به [[تنهایی]] غذا نمیخورد و میفرمود: | |||
آیا از بدترینتان شما را خبر دهم؟ کسی که میهمانش را رد کند، عبدش را بزند و به تنهایی غذا بخورد<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} النَّاسَ فَقَالَ: أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشِرَارِكُمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ الَّذِي يَمْنَعُ رِفْدَهُ وَ يَضْرِبُ عَبْدَهُ وَ يَتَزَوَّدُ وَحْدَهُ...}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۲، ص۲۹۰؛ نیز بنگرید به: الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۱).</ref>. | |||
آن حضرت به [[غذا خوردن]] با جمع توصیه میکرد و میفرمود: | |||
هنگامی که غذا چهار ویژگی بیابد، کامل شود: [[حلال]] باشد و دستانی که از آن میخورند زیاد باشند و با [[بسم الله]] آغاز شود و با [[حمد]] ختم شود<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: الطَّعَامُ إِذَا جَمَعَ أَرْبَعاً فَقَدْ تَمَّ إِذَا كَانَ مِنْ حَلَالٍ وَ كَثُرَتِ الْأَيْدِي عَلَيْهِ وَ سَمَّى اللَّهَ فِي أَوَّلِهِ وَ حَمِدَ اللَّهَ فِي آخِرِهِ}}؛ (البرقی، المحاسن، ج۲، ص۳۹۸).</ref>. | |||
نیز میفرمود: | |||
بهترین غذاها نزد [[خداوند]] آن است که دستان زیادی آن را بخورند<ref>{{متن حدیث|قَالَ{{صل}}: أَحَبُّ الطَّعَامِ إِلَى اللَّهِ مَا كَثُرَتْ عَلَيْهِ الْأَيْدِي}}؛ (نوری طبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۶، ص۲۲۷، ح۱۱).</ref>. | |||
[[امام صادق]]{{ع}} از [[امیر مؤمنان]]{{ع}} نقل میکند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرمود: | |||
[[جماعت]] موجب [[برکت]] است و غذای یک نفر، دو نفر را، و غذای دو نفر [نیز] چهار نفر را کفایت میکند<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} الْجَمَاعَةُ بَرَكَةٌ وَ طَعَامُ الْوَاحِدِ يَكْفِي الِاثْنَيْنِ وَ طَعَامُ الِاثْنَيْنِ يَكْفِي الْأَرْبَعَةَ}}؛ (ابن اشعث الکوفی، الجعفریات، ص۱۵۹؛ البرقی، المحاسن، ج۲، ص۳۹۸؛ الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۷۳، باب اجتماع الایدی علی الطعام، ح۱).</ref>. | |||
گفتنی است هر چند زیادتر شدن تعداد خورندگان از یک غذا ممکن است سهم هر فرد از غذا را کاهش دهد، مراد پیامبر اکرم{{صل}} میتواند آن باشد که حتی با وجود [[سیر]] نشدن، نیاز بدن تأمین میشود و این ممکن است در نتیجه [[ایثار]] افراد در اختصاص سهم خود به دیگران باشد. پدید آمدن برکت در غذا نیز بدین معناست که غذای اندک با [[عنایت خداوند]] میتواند آثار غذای کافی را - که همان سیری و [[تأمین نیاز]] بدن است - به دنبال داشته باشد<ref>قاضی نعمان در ذیل روایتی مشابه از امام صادق{{ع}} مینویسد: {{متن حدیث|وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ{{صل}} أَنَّهُ قَالَ: الثَّرِيدُ بَرَكَةٌ وَ طَعَامُ الْوَاحِدِ يَكْفِي الِاثْنَيْنِ يَعْنِي{{ع}} أَنَّهُ يَقُوتُهُمْ لَا عَلَى الشِّبَعِ وَ الِاتِّسَاعِ}}؛ (التمیمی المغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۱۱).</ref>. | |||
در همین راستا اگر آن حضرت میدید که [[اصحاب]] به [[تنهایی]] غذا خورده و به رهگذر [[تعارف]] نمیکنند، آنان را ملامت میفرمود. بنا به نقل [[کلینی]]، [[پیامبر]]{{صل}} در یکی از [[غزوات]] هنگامی که مشغول [[نماز]] بود، گروهی به قصد دیدار حضرت بدانجا آمدند، اما چون ایشان را مشغول نماز یافتند، نزد اصحاب رفته، به آنها گفتند که اگر برای رفتن [[شتاب]] و [[عجله]] نداشتیم، [[منتظر]] پیامبر{{صل}} میماندیم، پس [[سلام]] ما را به حضرت [[ابلاغ]] کنید. پس از رفتن آنان، پیامبر{{صل}} با [[ناراحتی]] و [[غضب]] به آن گروه از اصحاب فرمود: «گروهی به نزد شما میآیند و به من ابلاغ سلام میکنند و شما آنان را به صرف غذا فرانمیخوانید؟ اگر [[خلیل]] و دوستم [[[جعفر بن ابی طالب]]] در اینجا بود، چنین نمیشد که گروهی بر او بگذرند، مگر آنکه نزدش غذا بخورند»<ref>{{متن حدیث|عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاشَانِيِّ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ سُلَيْمَانَ بْنِ مُقَاتِلٍ الْمَدِينِيِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ فِي بَعْضِ مَغَازِيهِ فَمَرَّ بِهِ رَكْبٌ وَ هُوَ يُصَلِّي فَوَقَفُوا عَلَى أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ سَاءَلُوهُمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ دَعَوْا وَ أَثْنَوْا وَ قَالُوا لَوْ لَا أَنَّا عِجَالٌ لَانْتَظَرْنَا رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} فَأَقْرِءُوهُ مِنَّا السَّلَامَ وَ مَضَوْا فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ صمُغْضَباً ثُمَّ قَالَ لَهُمْ يَقِفُ عَلَيْكُمُ الرَّكْبُ وَ يَسْأَلُونَكُمْ عَنِّي وَ يُبَلِّغُونِّي السَّلَامَ وَ لَا تَعْرِضُونَ عَلَيْهِمُ الْغَدَاءَ لَيَعِزُّ عَلَى قَوْمٍ فِيهِمْ خَلِيلِي جَعْفَرٌ أَنْ يَجُوزُوهُ حَتَّى يَتَغَدَّوْا عِنْدَهُ}}؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۷۵ ح۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۳، ح۵۶).</ref>. | |||
بر پایه نقل [[طبرسی]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آنچه خوردنش [[حلال]] بود، به همراه [[اهل]] و [[خادم]] و یا به همراه کسانی که حضرت را به [[غذا خوردن]] [[دعوت]] میکردند، بر روی [[زمین]] - یا بر آنچه دعوت کنندگان بر آن غذا میخوردند - مینشست و از همانچه آنان میخوردند، تناول میفرمود، مگر آنکه میهمانی بر حضرت وارد میشد که در این صورت به همراه او غذا میخورد<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَأْكُلُ كُلَّ الْأَصْنَافِ مِنَ الطَّعَامِ وَ كَانَ يَأْكُلُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَهُ مَعَ أَهْلِهِ وَ خَدَمِهِ إِذَا أَكَلُوا وَ مَعَ مَنْ يَدْعُوهُ مِنَ الْمُسْلِمِينَ عَلَى الْأَرْضِ وَ عَلَى مَا أَكَلُوا عَلَيْهِ وَ مِمَّا أَكَلُوا إِلَّا أَنْ يَنْزِلَ بِهِمْ ضَيْفٌ فَيَأْكُلَ مَعَ ضَيْفِهِ...}}؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۶ و ۲۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۴۱).</ref>. | |||
بنا به نقل دیگری از [[طبرسی]]، هنگامی که کسی به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} عرض کرد: ما غذا میخوریم، اما [[سیر]] نمیشویم، حضرت فرمود: «شاید به صورت متفرق غذا میخورید. در [[حال]] غذا با هم جمع شوید و نام خدای بر زبان آرید تا موجب [[برکت]] برای شما گردد»<ref>{{متن حدیث|سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ{{صل}}، إِنَّا نَأْكُلُ وَ لَا نَشْبَعُ قَالَ لَعَلَّكُمْ تَفْتَرِقُونَ عَنْ طَعَامِكُمْ فَاجْتَمِعُوا عَلَيْهِ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ يُبَارَكْ لَكُمْ فِيهِ}}؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۱۴۹؛ نیز بنگرید به: ابن هبة الله الشافعی، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۲، ص۴۲۰).</ref>. | |||
بی تردید این گونه [[روایات]]، افزون بر [[دعوت]] به [[همنشینی]] و دیدار [[مسلمانان]] با یکدیگر بر تقویت [[نظام]] [[خانواده]] و [[همراهی]] اعضا با یکدیگر نیز دلالت دارد و بدیهی است که [[برکت الهی]] بر گروهی از [[مؤمنان]] که از روی [[برادری]] و [[محبت]] گرد هم آمدهاند، به مراتب بیشتر از برکت و عنایتی است که بر افراد [[مؤمن]] (به [[تنهایی]]) نازل میشود. | |||
آن حضرت گاه غذا را در میان [[مسکینان]] و [[نیازمندان]] و به همراه آنان میل میکرد و از برکت حضور ایشان بسیاری از آنان نیز سیر میشدند. بنا به نقل [[حمیری]] از [[امام باقر]]{{ع}}، شبی پیامبر اکرم{{صل}} به همراه مساکینی که در [[مسجد]] میخوابیدند، در کنار [[منبر]] [[روزه]] خود را [[افطار]] کرد و از غذایی که در ظرفی سفالی نهاده شده بود، میل فرمود و به برکت حضور حضرت، سی نفر از ایشان از آن غذا خوردند و [[سیر]] شدند. سپس آن ظرف به نزد [[همسران]] حضرت بازگردانده شد و همه آنان نیز سیر شدند<ref>{{متن حدیث|أَبُو الْبَخْتَرِيِّ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ{{ع}}: أَنَّ الْمَسَاكِينَ كَانُوا يَبِيتُونَ فِي الْمَسْجِدِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فَأَفْطَرَ النَّبِيُّ{{صل}} مَعَ الْمَسَاكِينِ الَّذِينَ فِي الْمَسْجِدِ ذَاتَ لَيْلَةٍ عِنْدَ الْمِنْبَرِ فِي بُرْمَةٍ، فَأَكَلَ مِنْهَا ثَلَاثُونَ رَجُلًا ثُمَّ رُدَّتْ إِلَى أَزْوَاجِهِ شِبَعَهُنَّ}}؛ (الحمیری، قرب الأسناد، ص۱۴۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۱۹، ح۹).</ref>. | |||
این [[روایت]] در برگیرنده دو [[پیام]] است: اهتمام [[رسول خدا]]{{صل}} به هم غذا شدن با دیگران (به ویژه محرمان) و دیگر نیز [[اعجاز]] آن حضرت در سیر شدن عدهای زیاد با غذایی اندک.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی پیامبر اعظم - جباری (کتاب)|سیره اخلاقی پیامبر اعظم]]، ص ۶۸.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۳۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۶
در بیان سبک زندگی پیامبر خاتم (ص) مواردی از جمله نظافت و بوی خوش؛ نوع برخورد و معاشرت؛ زهد و سادهزیستی؛ اراده و استقامت و قوت جسمی و شجاعت قابل بیان است.
مقدمه
برخی از سبکهای زندگی پیامبر خاتم (ص) عبارتاند از:
- بهداشت فردی: یکی از ویژگیهای ممتاز رفتاری آن حضرت، رعایت بهداشت فردی و پاکیزگی بود. رسول خدا (ص) از نظر لباس، موی سر و چهره، بسیار آراسته بود. در آینه نگاه میکرد و موی سر را شانه میزد و اگر آینه نبود، در ظرف آب نگاه میکرد و موی سر را مرتب میساخت. افزون بر آن، خود را برای خانواده و اصحابش میآراست. وقتی همسرش عایشه از علت نگاه کردن حضرت در ظرف آب پرسید، فرمود: "خداوند دوست دارد هرگاه بندهاش نزد برادران دینی خود میرود، خویشتن را برایشان بیاراید". پیامبر به مسواک اهمیت ویژه میداد. پیوسته دندانهای مبارکش پاک و سفید بود و دوستان خود را هم به مسواک کردن تأکید میکرد. ایشان همیشه پیش از خواب مسواک میزد. هرگاه میخوابید، مسواک را بالای سر خود میگذاشت و وقتی از خواب بیدار میشد، ابتدا مسواک میزد. رسول خدا (ص) هرگاه به سفر میرفت، همواره پنج چیز با خود میبرد: شانه، آینه، سرمهدان، مسواک و قیچی. آن حضرت بر موی سر و صورت، روغن خوشبو کننده میزد و در سفرها هرگز شیشه روغن، سرمه دان، مسواک، قیچی و شانه را فراموش نمیکرد[۱].
- بوی خوش: به نظافت و بوی خوش علاقه شدید داشت. هم خودش رعایت میکرد و هم به دیگران دستور میداد. عطر زدن برای آن حضرت یک اصل بود و پیامبر به بوی خوشش شناخته میشد[۲] و در خانه، جایی مخصوص عطر زدن داشت[۳]. بخشی از مخارج پیامبر، صرف خرید عطر و مواد خوشبو کننده میشد. رسول خدا (ص) وقتی از مسیری میگذشت، رهگذرانی که پس از وی از آنجا میگذشتند، از بوی خوش آن حضرت میفهمیدند که پیامبر از آنجا عبور کرده است[۴]. پیامبر از خوردن چیزهای بودار، به ویژه غذای سیردار که سبب آزار مردم میشد، پرهیز میکرد[۵]. به یاران و پیروان خود تأکید میکرد که تن و خانه خویش را پاکیزه و خوشبو نگه دارند؛ روزهای جمعه وادارشان میکرد غسل کنند و خود را معطر سازند که بوی بد از آنها استشمام نشود؛ آنگاه در نماز جمعه حضور یابند[۶].
- لباس و خضاب مو: از جامه سبز خوشش میآمد و بیشتر جامههایش سفید بود. هرگاه لباس نویی میپوشید، لباس کهنهاش را به مستمندی میداد. خضاب و رنگ کردن مو نیز برای آن حضرت اهمیت داشت. حضرت به زنان دستور میداد مویهای خود را خضاب کنند؛ اگر شوهر دارند برای شوهر و اگر ندارند برای آنکه خواستگاران بیشتری داشته باشند[۷].[۸]
- نامگذاری برای وسایل خود: رسول خدا (ص) برای اشیا، حیوانات و حتی لباسهای خود نام میگذاشت: نام عمامهاش، سحاب، نام پرچمش، عقاب و نام شمشیری که در جنگها همراه داشت، ذوالفقار بود، شمشیرهای دیگری به نامهای مخذم، رسوب و قضیب داشت. نام کمانش، گتوم؛ شترش، قصوا، نام آسترش، دلدل؛ الاغش، یعفور و نام گوسفندی که شیرش را میدوشید، عینه بود[۹].[۱۰]
- برخورد و معاشرت: در معاشرت با مردم، مهربان و گشادهرو بود. در سلام به همه حتی کودکان و بردگان پیشی میگرفت. پای خود را جلوی هیچ کس دراز نمیکرد و در حضور کسی تکیه نمیداد. غالباً دو زانو مینشست. در مجالس، دایرهوار مینشست تا مجلس، بالا و پایینی نداشته باشد. از اصحابش تفقد میکرد. اگر سه روز یکی از اصحاب را نمیدید سراغش را میگرفت[۱۱].
- زهد و سادهزیستی:ساده غذا میخورد، ساده لباس میپوشید و ساده حرکت میکرد؛ زیراندازش غالباً حصیر بود. بر روی زمین مینشست. با دست خود از بز شیر میدوشید و بر مرکب بیزین و پالان سوار میشد و از اینکه کسی در رکابش حرکت کند به شدت جلوگیری میکرد. قوت غالبش نان جوین و خرما بود. کفش و جامهاش را با دست خویش وصله میکرد. در عین سادگی، طرفدار فلسفه فقر نبود. مال و ثروت را به سود جامعه و برای صرف در راههای مشروع لازم میشمرد. میگفت: چه نیکوست ثروتی که از راه مشروع به دست آید برای آدمی که شایسته داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند[۱۲].
- اراده و استقامت: اراده و استقامتش بینظیر بود. این ویژگی از او به یارانش سرایت کرده بود. دوره بیستوسه ساله بعثتش یکسره درس اراده و استقامت است. او در تاریخ زندگیاش مکرر در شرایطی قرار گرفت که امیدها از همه جا قطع میشد، ولی او یک لحظه تصور شکست را در ذهنش راه نداد. ایمان نیرومندش به موفقیت یک لحظه متزلزل نشد.
- قوت جسمی و شجاعت: پیامبر اکرم (ص) قوی و شجاع بود و قوت را ستایش میکرد. از نظر ظاهری مردی قوی بود. بدنش گوشت داشت؛ مثل بدن آدمهای ورزشکار، از این جهت که گوشت[۱۳] بدنشان سفت و محکم به یکدیگر چسبیده است. شجاعت پیامبر در حدی بود که علی (ع) میفرماید: گاهی که شرایط بر ما سخت میشد به پیامبر پناه میبردیم[۱۴].[۱۵]
- راه رفتن پیامبر (ص): پیامبر اکرم (ص) بر پایه خوی قرآنی و ادب الهی[۱۶]، فروتنانه و دور از تبختر، راه میرفتند[۱۷]. پیامبر (ص) دوست نداشتند که کسی از پشت سر، ایشان را همراهی کند و یا پیاده در رکاب ایشان راه برود[۱۸]. از اینرو، گاه پشت سر یاران خود حرکت میکردند[۱۹]. پیامبر (ص) بهسان مردم معمولی و با همان سرعت، با نشاط و سرزنده و به دور از سستی و کسالت، راه میرفتند[۲۰]. گامهای ایشان استوار و بلند بود. با تکبّر و خرامان و گردنفرازانه راه نمیرفتند؛ بلکه سر به زیر و سریع میرفتند و بدن ایشان در حال راه رفتن، اندکی به جلو مایل بود، گویی که از سرازیری رواناند[۲۱]. ایشان پای خود را روی زمین نمیکشیدند و آن را کاملاً از زمین بلند میکردند[۲۲]. هنگام راه رفتن، به چپ و راست خود، توجهی نمینمودند که به احتمال فراوان برای پدید آوردن فضایی آزاد و بیمحدودیت برای یاران خویش بوده است[۲۳]. پیامبر (ص) گاه بدون عبا و عمامه و کلاه و حتّی کفش نیز راه میرفتهاند که به احتمال فراوان در خانه و به گاه نیاز و ضرورت بوده است[۲۴]. پیامبر (ص) عصا نیز داشتهاند و حمل و تکیه به آن را از اخلاق پیامبران خواندهاند[۲۵]. پیامبر (ص) از یک مسیر میرفتند و از راهی دیگر بازمیگشتند. در حدیثی از امام رضا (ع) بر این سنّت تأکید گردیده و موجب افزایش روزی دانسته شده است[۲۶].[۲۷]
خوردن و آشامیدن
خوردن و آشامیدن از لوازم اصلی استمرار حیات مادی انسان است؛ به گونهای که بدون آن هیچ انسانی قادر به انجام تکالیف اساسی خویش و حرکت در مسیر کمال نخواهد شد. در واقع از آنجا که جسم انسان همچون مرکبی است که روح را حمل میکند، اختلال در کار این مرکب بیتردید موجب اختلال در کار روح میشود. این حقیقت سبب گشته که حتی انبیا و اولیای الهی وجود را از خوردن و آشامیدن بینیاز ندانند و با بهرهگیری از شیوههای صحیح، بقای جسم خویش را تضمین نمایند و آن را در خدمت تعالی روح قرار دهند. بدین لحاظ، در ترتیب مباحث مربوط به سیره پیامبر اکرم(ص)، خوردن و آشامیدن و دیگر ویژگیهای مرتبط با نیازهای جسمی، مقدم بر خصلتهای مربوط به نیازهای روحی مطرح میشود. با بررسی مجموع روایات موجود درباره اخلاق و آداب رسول خدا(ص) در زمینه خوردن و آشامیدن، در مییابیم که پیامبر اکرم(ص) چرا، چه نوع، چند نوع، چه مقدار، چه هنگام، تنها یا با چه کسانی و چگونه میخورد و میآشامید؟ در فصل حاضر به بررسی محورهای یادشده میپردازیم.[۲۸].
چرا؟
سخن از چرایی خوردن و آشامیدن در سیره نبوی(ص) منطقاً باید پیش از دیگر مسائل مربوط به سیره ره آن حضرت در خوردن و آشامیدن مورد توجه قرار گیرد. اینکه چرا انسان به خوردن و آشامیدن روی میآورد، پرسشی است که پاسخ آن ابتدا بدیهی مینماید. در آغاز این چنین به ذهن میرسد که خوردن و آشامیدن لازمه طبیعی زندگی بشر است، امام در منظر اولیای دین فلسفه خوردن و آشامیدن و تأمین مطلق نیازهای جسمانی، برتر از صرف زنده ماندن است. در این دیدگاه، جسم برای حقیقت انسان (روح) نقش آلی و ابزاری دارد. بدین بیان برای اینکه روح بتواند مسیر کمال خود را طی کند، باید نیازهای جسم - به عنوان مرکب و ابزار روح - تأمین شود. از همین روست که در برخی روایات به نقش ابزاری خوردن در راستای عبادت و انجام فرایض و تکالیف اشاره شده است. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) چنین نقل شده: خداوندا! در نان به ما برکت عطا کن و بین ما و نان جدایی میفکن؛ چراکه اگر نان نباشد، قادر به ادای نماز و گرفتن روزه و انجام فرایض پروردگارمان نخواهیم بود[۲۹].
روایتی از امام صادق(ع) نیز آمده است: «بنیان جسم بر نان نهاده شده است»[۳۰]. بنا بر روایتی دیگر، هنگامی که مردی از ابوذر درباره برترین اعمال پس از ایمان به خدا پرسید، وی پاسخ داد: «نماز و خوردن نان» هنگامی که آن مرد با شگفتی به ابوذر نگریست، وی ادامه داد: «اگر نان نباشد، خداوند عبادت نمیشود»[۳۱]. به گفته سرخسی، مراد ابوذر این بود که برای توانمندی در عبادت باید از نان بهره برد. با توجه به اینگونه روایات، هدف کسانی همچون پیامبر از خوردن نه شکمچری و شکمپروری، بلکه آمادهسازی جسم برای انجام تکالیف عبادی است و این نوع نگاه به خوردن و آشامیدن به مراتب والاتر از نگاه طبیعی به آن است.[۳۲].
چه نوع؟
سیره رسول خدا(ص) در انتخاب نوع غذا و نوشیدنی چگونه بوده است؟ از مجموع روایات میتوان بدین ویژگیها اشاره داشت.
۱. حلال بودن: طبیعی است که رسول خدا(ص) با توجه به جایگاه هدایتیاش باید حلالخورترین افراد باشد. در برخی روایات آمده که آن حضرت آنچه خداوند برایش حلال کرده بود، به همراه خانواده و خدمتکار خود تناول میکرد[۳۳]. در روایتی دیگر میخوانیم که رسول خدا(ص) بر غذا خوردن با دیگران، حلال بودن غذا و گفتن بسم الله در آغاز و حمد خدا در پایان تأکید میفرمود[۳۴]. از جمله نمونههای عملی که از اهتمام پیامبر(ص) به حلال خواری و پرهیز از حرام حکایت دارد، جریان میهمان شدن حضرت بر گروهی از انصار است. هنگامی که آنان گوشت گوسفندی بریان شده را در برابر آن حضرت نهادند، ایشان لقمهای در دهان نهاده و جوید، اما فرو نداد و بیرون آورد و فرمود: «این گوسفند به من خبر میدهد که به ناحق تهیه شده است». آنان ضمن تصدیق سخن پیامبر(ص) گفتند: «چون در بازار گوسفندی نیافتیم، گوسفند یکی از همسایگان را [بدون اذن] گرفتیم و [البته بعداً] بهای آن را خواهیم پرداخت». پیامبر اکرم(ص) نیز فرمود که آن غذا را به عنوان صدقه به اسیران بدهند[۳۵].
۲. سادگی: ویژگی دیگر غذاهای پیامبر اکرم(ص) ساده بودن آنها بود. روایات حکایت از آن دارد که آن حضرت غذایی متعارف همچون غذای همه مردم مصرف میکرد. بنا به نقل طبرسی، رسول خدا(ص) اصرار بر نوع خاصی از غذا نداشت و هر آنچه فراهم میشد از گونههای مختلف غذاها را تناول میفرمود[۳۶]. این بدان معناست که حضرت بر مصرف نوع خاصی از غذاها اصرار نداشت و در این زمینه تکلف نمیورزید. البته این سخن، با روایاتی که از مطلوب و محبوب بودن بعضی غذاها و میوهها نزد پیامبر اکرم(ص) حکایت دارند، منافاتی ندارد؛ زیرا این گونه روایات بدین معناست که رسول خدا(ص) در صورت امکان و فراهم بودن زمینه، از میوهها یا غذاهای سودمند که مورد علاقهاش نیز بود، بهره میبرد. در بیشتر موارد، آن حضرت نان جو با آرد سبوسدار مصرف میکرد. در برخی روایات، نان جو غذای انبیا معرفی شده است؛ چنان که به نقل از امام رضا میخوانیم: هیچ پیامبری نبوده، جز آنکه مردم را به خوردن [نان] جو فراخوانده و برای آن برکتطلبیده است، و [این غذا] در هیچ شکمی داخل نشده، جز آنکه بیماری را از میان برداشته است و این غذای پیامبران است و طعام نیکان، و خداوند ابا کرده از اینکه غذای [اصلی] انبیا را چیزی غیر از جو قرار دهد[۳۷]. از دیگر روایات مربوط به سادگی غذای رسول خدا(ص) روایت قتاده است. وی گوید: ما گاه بر انس بن مالک وارد میشدیم، در حالی که نان پز او مشغول کار بود. روزی انس در همین حال، رو به ما کرد و گفت: [از این نانها] بخورید، اما نسبت به پیامبر(ص) سراغ ندارم که حضرت نان با آرد الک کرده و بدون سبوس و نیز گوسفند کباب شده مصرف کرده باشد[۳۸].
خورش غذای پیامبر(ص) نیز معمولاً بسیار ساده بود. امام صادق(ع) چنین نقل میکند که روزی پیامبر اکرم(ص) بر ام سلمه وارد شد و او قطعه نانی نزد حضرت آورد. پیامبر(ص) فرمود: آیا خورش نیز داری؟ گفت: خیر یا رسول الله! جز سر که ندارم. فرمود: سرکه خوب خورشی است. خانهای که سرکه در آن است، بیچیز نیست[۳۹]. حضرت گاه نیز به نان شیرزده بسنده میکرد. بنا به نقل کلینی از امام صادق(ع)، پیامبر(ص) صبح یک روز از منزل برای نماز خارج شد، در حالی که قطعه نانی میخورد که به شیر آغشته شده بود[۴۰].
۳. سودمندی و عدم زیان: ویژگی مهم دیگر در غذاها و نوشیدنیهای مورد استفاده پیامبر اکرم(ص) سودمندی آن است. به جز این ویژگی، غذا و نوشیدنی نباید برای بدن ضرر داشته باشد. برای مثال، امام صادق(ع) از امیرالمؤمنین(ع) چنین نقل میکند که وقتی برای پیامبر اکرم(ص) غذای بسیار داغی آوردند، فرمود: آن را بگذارید تا سرد شود. خداوند آتش را غذا قرار نداده و برکت در غذای غیر داغ است[۴۱]. امروزه نیز بر آثار زیان بار غذای داغ تأکید بسیار میشود. در برخی روایات از پیامبر(ص) و دیگر معصومان(ع) فوایدی برای برخی غذاها بیان شده است. مجموع این روایات بیانگر آن است که پیامبر اکرم(ص) به دلیل اتصال به منبع علم الهی و آگاهی از خواص غذاها، در صورت دسترسی، نافعترین آنها را برمیگزید؛ ضمن آنکه در میزان مصرف نیز اصول علمی را رعایت میکرد. در روایتی که پیش از این از امام رضا(ع) نقل کردیم، به خاصیت درمانی نان جو اشاره شد[۴۲]. به جز آن در برخی روایات نیز امام صادق(ع) شیر، سرکه، روغن و سَویق (نوعی حلیم از گندم یا جو و شکر و خرما) را غذای پیامبران و گوشت و شیر را شوربای[۴۳] آنان معرفی کرده است[۴۴].
همچنین نقل شده که محبوبترین غذاها نزد رسول خدا(ص) گوشت بوده و میفرمود: گوشت موجب افزونی قوه شنوایی و بینایی میشود. گوشت سید غذاها در دنیا و آخرت است و اگر از خدایم میخواستم که هر روز مرا با آن اطعام کند، چنین میکرد[۴۵]. آن حضرت گوشت را گاه به صورت پخته شده با آب و گاه به صورت کباب شده به همراه نان مصرف میکرد[۴۶]. بنا بر روایاتی، دست گوسفند نسبت به دیگر بخشهای بدنش بیشتر مورد علاقه پیامبر(ص) بود[۴۷]. بنا به نقل طبرسی، پیامبر اکرم(ص) تگرگ را جمع کرده و از اصحاب نیز میخواست که جمع کنند. سپس آن را تناول میکرد و میفرمود: این موجب نابودی عوامل فساد دندان میشود[۴۸].
از امام صادق(ع) نیز نقل شده که پیامبر اکرم(ص) در صورت دسترسی به شیرینیجات با آن افطار میکرد[۴۹] و اگر بدان دسترسی نداشت، با آب ولرم افطار مینمود و میفرمود: این باعث پاکسازی کبد و معده و موجب خوشبو شدن بوی دهان و سبب تقویت دندانها و چشم و عامل تیزی بینایی میشود و گناهان را میشوید و عروق تحریک شده را ساکن [نموده] و تلخی غالب را از بین میبرد و بلغم را قطع میکند و حرارت را از معده فرونشانده و سردرد را زایل میکند[۵۰]. گفتنی است تأثیر افطار با آب ولرم در شسته شدن گناهان، ممکن است به لحاظ فضیلتی باشد که شخص روزهدار بر اثر گرسنگی و سپس افطار با نوشیدنی سادهای چون آب به دست میآورد. پیامبر اکرم(ص) عسل را نیز دوست میداشت و خوردن آن همراه با قرائت آیاتی از قرآن و جویدن کُندر را موجب زوال بلغم میدانست[۵۱].
آن حضرت مطلوبیت برخی غذاها را گاه با تعبیر «طیب» تأیید میکرد. برای مثال، هنگامی که یکی از اصحاب فالودهای به او هدیه کرد و حضرت قدری تناول فرمود، پرسید: «ای ابا عبدالله! این را از چه چیزی فراهم کردهای؟» عرض کرد: پدر و مادرم فدایت! روغن و عسل را در ظرفی سنگی ریخته، با آتش تفت میدهیم و سپس مغز گندم را آسیاب کرده و با آن مخلوط میکنیم تا به خوبی با هم درآمیزد و چنین چیزی فراهم آید. حضرت فرمود: «این غذایی نیکو و گواراست»[۵۲].[۵۳].
چند نوع؟
روح سادهزیستی در پیامبر اکرم(ص) مانع از آن بود که بر سر سفره غذای ایشان بیش از یک نوع غذا یافت شود. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که پیامبر اکرم(ص) در شامگاه پنجشنبهای که در مسجد قبا حضور داشت، برای افطار، نوشیدنی طلب کرد و اوس بن خولی انصاری نیز کاسه بزرگی حاوی شیر مخلوط با عسل آورد. حضرت چون آن را به لبهای مبارک رسانید، ناگاه آن را کنار نهاد و فرمود: این، دو نوع نوشیدنی است که به یکی از آنها نیز میتوان بسنده کرد. من آن دو را با هم نمینوشم، اما تحریم نیز نمیکنم. من برای تواضع در برابر خداوند چنین میکنم و هر آنکه برای خدا تواضع کند، خداوند او را بلند مرتبه سازد و هر آنکه تکبر ورزد، خداوند او را فرود آورد. هر آن کس که در معیشت، راه میانه برگزیند، خداوند روزیاش دهد و هر آنکه اهل تبذیر باشد، خداوند او را محروم سازد و هر آنکه فراوان یاد مرگ کند، خداوند دوستش دارد[۵۴]. این روایت مشتمل بر چندین پیام است:
- قناعت پیامبر اکرم(ص) بر یک نوع نوشیدنی و غذا؛
- این قناعت، بعد استحباب و ترجیح دارد ولی واجب نیست؛ امری که بیتردید ناشی از شریعتی آسان (عدم تحریم نوشیدنی) است که پیامبر(ص) خود را مروج و آورنده آن معرفی کرد[۵۵].
- زهد مثبت در سیره معصومان و اولیای صالح خداوند این گونه است که با وجود دسترسی به مواهب دنیوی - جز در حد ضرورت - از آنها چشم میپوشیدند.
- پیامبر اکرم(ص) سر این اقدام خویش را تواضع در برابر خدا معرفی میکند که خود جلوههای دیگر از صفت تواضع است. افراد متکبر و دنیازده با گردنکشی و روحیه طلبکارانه در برابر خداوند، نعمتهای الهی را بیتوجه به عطا کننده نعمت مصرف میکنند؛ در حالی که بندگان حقیقی خداوند با اظهار ذلت و تواضع در برابر او، خود را شایسته کوچکترین نعمتها نیز نمیدانند و از شکرگزاری برای کمترین نعمت نیز اظهار عجز میکنند. به بیانی دیگر، افزونخواهی همراه با ناسپاسی در آنان نیست.
- توصیه کلی پیامبر اکرم(ص) در این حدیث، به اقتصاد و میانهروی در زندگی و ترک تبذیر است.
- در آخر نیز یاد مرگ مطرح میشود که یکی از بهترین عوامل حفظ انسانها از کژیهاست.[۵۶].
چه مقدار؟
همواره اولیای دین و نیز حکیمان، به کمخوری و پرهیز از عادت به پرخوری سفارش اکید داشتهاند. این مسئله امروزه نیز مورد تأکید پژوهشگران علوم پزشکی است. در روایت کلینی از امام باقر(ع) آمده است: چیزی نزد خداوند، مبغوضتر و ناپسندتر از شکم پر نیست[۵۷]. آنگاه که شکم پر شود، ره طغیان در پیش گیرد[۵۸]. به گفته برخی حکما، «زیاد نخورید تا زیاد بنوشد تا زیاد بخوابید تا زیاد حسرت بخورید»[۵۹] در روایات نبوی(ص) یز بر این امر تأکید شده است. آن حضرت پیامدهای پرخوری را اینگونه بر میشمرد: افساد بدن، ایجاد بیماری، کسالت در عبادت، قسوت و مُردن قلب، دوری از خدا و مبغوض خداوند واقع شدن[۶۰]. در برخی روایات، آن حضرت میزان مناسب برای خوردن را چنین تعیین کرده است: فرزند آدم ظرفی را بدتر از شکم پر نمیسازد. برای او تنها چند لقمه که سبب قوام وجودش شود، کافی است و اگر ناچار از غذا خوردن شد، ثلث [معده] برای غذایش، و ثلث آن برای نوشیدنیاش، و ثلث دیگر را برای نفس[۶۱] بگذارد[۶۲]. پیامبر(ص) خود به این دستور پایبند بود؛ چنان که در روایتی از برخی همسران حضرت میخوانیم: «هیچگاه شکم پیامبر(ص) از غذا پر نشد»[۶۳].[۶۴].
چه هنگام؟
در این باره که رسول خدا(ص) چه زمان یا زمانهایی غذا تناول میکرده، از برخی روایات میتوان اصلی کلی را استنباط کرد و آن اینکه حضرت جز به وقت گرسنگی و احساس نیاز برای بدن، به صرف غذا اقدام نمیکرده است. در روایتی از آن حضرت چنین نقل شده است: بخور در حالی که اشتهای به خوردن داری، و دست بکش در حالی که اشتهای به خوردن داری[۶۵]. محبوبترین غذا نزد حضرت، غذایی بوده که به وقت نیاز و حاجت خورده شود. بدین رو، حضرت هیچگاه به وقت سیری چیزی نمیخورده است[۶۶].
انس بن مالک میگوید: هیچ گاه در روز یا شب، آن حضرت گوشت یا نان مصرف نکرد، مگر هنگامی که بدن نیاز به آن داشت[۶۷]. همچنین نقل شده که پیامبر هرگز بین صبحانه یا (نهار) و شام را تا سه روز متوالی جمع نکرد، تا اینکه از دنیا رحلت نمود[۶۸]. بر پایه روایات، معصومین(ع) دو وعده غذایی را در طول شبانه روز سفارش میکردند[۶۹]. از برخی روایات نیز بر میآید که معصومین(ع) بر آن تأکید داشتند که افراد، شبهنگام چیزی خورده و بخوابند، اگرچه بسیار اندک باشد. امام صادق(ع) در این باب فرموده: خوردن شام را ترک نکن، حتی اگر سه لقمه به همراه نمک باشد، و کسی که شام خوردن را [به کلی] ترک گوید، رگی در بدنش میمیرد که هرگز احیا نخواهد شد[۷۰].
پیامبر اکرم(ص) نیز میفرمود: شام بخورید، ولو با یک مشت خرمای با کیفیت پایین؛ چراکه ترک شام خوردن موجب پیری است[۷۱].[۷۲].
تنها یا با دیگران؟
بخش دیگری از روایات مربوط به سیره نبوی(ص) در خوردن و آشامیدن از آن حکایت دارد که پیامبر اکرم(ص) تا حد امکان به تنهایی غذا نمیخورد و میفرمود: آیا از بدترینتان شما را خبر دهم؟ کسی که میهمانش را رد کند، عبدش را بزند و به تنهایی غذا بخورد[۷۳]. آن حضرت به غذا خوردن با جمع توصیه میکرد و میفرمود: هنگامی که غذا چهار ویژگی بیابد، کامل شود: حلال باشد و دستانی که از آن میخورند زیاد باشند و با بسم الله آغاز شود و با حمد ختم شود[۷۴]. نیز میفرمود: بهترین غذاها نزد خداوند آن است که دستان زیادی آن را بخورند[۷۵].
امام صادق(ع) از امیر مؤمنان(ع) نقل میکند که پیامبر اکرم(ص) میفرمود: جماعت موجب برکت است و غذای یک نفر، دو نفر را، و غذای دو نفر [نیز] چهار نفر را کفایت میکند[۷۶]. گفتنی است هر چند زیادتر شدن تعداد خورندگان از یک غذا ممکن است سهم هر فرد از غذا را کاهش دهد، مراد پیامبر اکرم(ص) میتواند آن باشد که حتی با وجود سیر نشدن، نیاز بدن تأمین میشود و این ممکن است در نتیجه ایثار افراد در اختصاص سهم خود به دیگران باشد. پدید آمدن برکت در غذا نیز بدین معناست که غذای اندک با عنایت خداوند میتواند آثار غذای کافی را - که همان سیری و تأمین نیاز بدن است - به دنبال داشته باشد[۷۷]. در همین راستا اگر آن حضرت میدید که اصحاب به تنهایی غذا خورده و به رهگذر تعارف نمیکنند، آنان را ملامت میفرمود. بنا به نقل کلینی، پیامبر(ص) در یکی از غزوات هنگامی که مشغول نماز بود، گروهی به قصد دیدار حضرت بدانجا آمدند، اما چون ایشان را مشغول نماز یافتند، نزد اصحاب رفته، به آنها گفتند که اگر برای رفتن شتاب و عجله نداشتیم، منتظر پیامبر(ص) میماندیم، پس سلام ما را به حضرت ابلاغ کنید. پس از رفتن آنان، پیامبر(ص) با ناراحتی و غضب به آن گروه از اصحاب فرمود: «گروهی به نزد شما میآیند و به من ابلاغ سلام میکنند و شما آنان را به صرف غذا فرانمیخوانید؟ اگر خلیل و دوستم [[[جعفر بن ابی طالب]]] در اینجا بود، چنین نمیشد که گروهی بر او بگذرند، مگر آنکه نزدش غذا بخورند»[۷۸].
بر پایه نقل طبرسی، پیامبر اکرم(ص) آنچه خوردنش حلال بود، به همراه اهل و خادم و یا به همراه کسانی که حضرت را به غذا خوردن دعوت میکردند، بر روی زمین - یا بر آنچه دعوت کنندگان بر آن غذا میخوردند - مینشست و از همانچه آنان میخوردند، تناول میفرمود، مگر آنکه میهمانی بر حضرت وارد میشد که در این صورت به همراه او غذا میخورد[۷۹].
بنا به نقل دیگری از طبرسی، هنگامی که کسی به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: ما غذا میخوریم، اما سیر نمیشویم، حضرت فرمود: «شاید به صورت متفرق غذا میخورید. در حال غذا با هم جمع شوید و نام خدای بر زبان آرید تا موجب برکت برای شما گردد»[۸۰]. بی تردید این گونه روایات، افزون بر دعوت به همنشینی و دیدار مسلمانان با یکدیگر بر تقویت نظام خانواده و همراهی اعضا با یکدیگر نیز دلالت دارد و بدیهی است که برکت الهی بر گروهی از مؤمنان که از روی برادری و محبت گرد هم آمدهاند، به مراتب بیشتر از برکت و عنایتی است که بر افراد مؤمن (به تنهایی) نازل میشود.
آن حضرت گاه غذا را در میان مسکینان و نیازمندان و به همراه آنان میل میکرد و از برکت حضور ایشان بسیاری از آنان نیز سیر میشدند. بنا به نقل حمیری از امام باقر(ع)، شبی پیامبر اکرم(ص) به همراه مساکینی که در مسجد میخوابیدند، در کنار منبر روزه خود را افطار کرد و از غذایی که در ظرفی سفالی نهاده شده بود، میل فرمود و به برکت حضور حضرت، سی نفر از ایشان از آن غذا خوردند و سیر شدند. سپس آن ظرف به نزد همسران حضرت بازگردانده شد و همه آنان نیز سیر شدند[۸۱]. این روایت در برگیرنده دو پیام است: اهتمام رسول خدا(ص) به هم غذا شدن با دیگران (به ویژه محرمان) و دیگر نیز اعجاز آن حضرت در سیر شدن عدهای زیاد با غذایی اندک.[۸۲].
جستارهای وابسته
- سبک زندگی پیامبر خاتم
- سیره اخلاقی پیامبر خاتم
- سیره عبادی پیامبر خاتم (سیره معنوی پیامبر خاتم)
- سیره خانوادگی پیامبر خاتم
- سیره تربیتی پیامبر خاتم
- سیره اجتماعی پیامبر خاتم
- سیره علمی پیامبر خاتم
- سیره تبلیغی پیامبر خاتم
- سیره سیاسی پیامبر خاتم
- سیره اقتصادی پیامبر خاتم
- سیره فرهنگی پیامبر خاتم
- سیره مدیریتی پیامبر خاتم
- سیره نظامی پیامبر خاتم
- سیره قضایی پیامبر خاتم
منابع
پانویس
- ↑ داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۷۵.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۳۰۵.
- ↑ ابوداود. ج۲، ص۲۸۲.
- ↑ نوبری، ج۱۸، ص۲۷۱.
- ↑ مسلم، ج۶، ص۱۲۶.
- ↑ داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۷۵؛ پورامینی، محمد باقر، پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت، ص۴۵ ـ ۷۳.
- ↑ عبدالرزاق صنعانی، ج۴، ص۳۱۹.
- ↑ داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۷۵.
- ↑ ر. ک: ابن اثیر، ج۱، ص۱۳۹.
- ↑ داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی، ج۱، ص۷۵.
- ↑ مطهری، مرتضی، وحی و نبوت، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۵.
- ↑ فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج ۶، ص۴۴.
- ↑ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۲.
- ↑ نهج البلاغه، قسمت کلمات غریب، شماره ۹.
- ↑ پورامینی، محمد باقر، پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت، ص۴۵ ـ ۷۳.
- ↑ اشاره است به آیه ﴿وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا﴾ «و بر زمین، خرامان گام برمدار که هرگز نه زمین را میتوانی شکافت و نه به بلندای کوهها میتوانی رسید» سوره اسراء، آیه ۳۷.
- ↑ ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۲۱۷، ح۸۳۲.
- ↑ ر. ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۲۹ (فروتنی).
- ↑ ر. ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۱، ح۱۶۳۲ و ۱۶۳۳.
- ↑ ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۳ (همانند ناتوان و سست راه نمیرفت).
- ↑ ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۳، ح۱۶۳۸ - ۱۶۴۱.
- ↑ ر. ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۵، ح۱۶۳۸ - ۱۶۴۲.
- ↑ ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۷ (به این سو و آن سو نمینگریست).
- ↑ ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۷، ح۱۶۴۴.
- ↑ ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۷، ح۱۶۴۵.
- ↑ ر.ک: سیره پیامبر خاتم، ج۳، ص۱۳۹ (هنگامی که از راهی میرفت از راه دیگری بازمیگشت).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، سیره پیامبر خاتم ج۳، ص ۱۴۲.
- ↑ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۱۰۶.
- ↑ «عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): بَارِكْ لَنَا فِي الْخُبْزِ وَ لَا تُفَرِّقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صَلَّيْنَا وَ لَا صُمْنَا وَ لَا أَدَّيْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا»؛ (الکلینی، الکافی، ج۵، ص۷۳، ح۱۳؛ ج۶، ص۲۸۷، ج۶).
- ↑ «... عَنِ الْوَلِيدِ بْنِ صَبِيحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: إِنَّمَا بُنِيَ الْجَسَدُ عَلَى الْخُبْزِ»؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۸۶، ح۳ و ۷).
- ↑ قال ابوذر حین سأله رجل عن أفضل الأعمال بعد الایمان. فقال: الصلوة و أکل الخبز. فنظر الیه الرجل کالمتعجب. فقال: لولا الخبز ما عبدالله تعالی؛ یعنی بأکل الخبز یقیم صلبه فیتمکن من اقامة الطاعة (السرخسی، المبسوط، ج۳۰، ص۲۵۸).
- ↑ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۵۴.
- ↑ ... و کان یأکل ما أحل الله له أهله و خدمه إذا أکلوا...؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۴۱).
- ↑ «... عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): الطَّعَامُ إِذَا جَمَعَ أَرْبَعاً فَقَدْ تَمَّ إِذَا كَانَ مِنْ حَلَالٍ وَ كَثُرَتِ الْأَيْدِي عَلَيْهِ وَ سَمَّى اللَّهَ فِي أَوَّلِهِ وَ حَمِدَ اللَّهَ فِي آخِرِهِ»؛ (البرقی، المحاسن، ج۲، ص۳۹۸).
- ↑ الحلی، تذکرة الفقهاء، ج۲، ص۳۹۲؛ المقدسی، الشرح الکبیر، ج۵، ص۳۹۵.
- ↑ «... كَانَ يَأْكُلُ كُلَّ الْأَصْنَافِ مِنَ الطَّعَامِ...»؛ (طبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۴۱).
- ↑ «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ: فَضْلُ خُبْزِ الشَّعِيرِ عَلَى الْبُرِّ كَفَضْلِنَا عَلَى النَّاسِ وَ مَا مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا وَ قَدْ دَعَا لِأَكْلِ الشَّعِيرِ وَ بَارَكَ عَلَيْهِ وَ مَا دَخَلَ جَوْفاً إِلَّا وَ أَخْرَجَ كُلَّ دَاءٍ فِيهِ وَ هُوَ قُوتُ الْأَنْبِيَاءِ وَ طَعَامُ الْأَبْرَارِ أَبَى اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يَجْعَلَ قُوتَ أَنْبِيَائِهِ إِلَّا شَعِيراً»؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۰۵، ح۱).
- ↑ عن قتادة: کنا نأتی الانس و خبازه قائم، فقال یوما کلوا فما اعلم رسول الله رأی رغیفاً مرفقا و لا شاة سمیطا قط؛ (ابن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۳۴؛ البخاری، صحیح البخاری، ج۶، ص۲۰۶) درباره نان سبوسدار خوردن رسول خدا(ص) روایتی نیز از عایشه نقل شده است. (البخاری، صحیح البخاری، ج۶، ص۲۰۴) گفتنی است نان سبوسدار در آن زمان از ارزش مالی کمتری برخوردار بوده و امروزه ثابت شده که ارزش غذایی بیشتری دارد.
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِلَى أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا فَقَرَّبَتْ إِلَيْهِ كِسَراً فَقَالَ هَلْ عِنْدَكِ إِدَامٌ فَقَالَتْ لَا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا عِنْدِي إِلَّا خَلٌّ فَقَالَ(ص) نِعْمَ الْإِدَامُ الْخَلُّ مَا أَقْفَرَ بَيْتٌ فِيهِ الْخَلُّ»؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، صح ۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۶۷، ح۷۰).
- ↑ «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) قَبْلَ الْغَدَاةِ وَ مَعَهُ كِسْرَةٌ قَدْ غَمَسَهَا فِي اللَّبَنِ...»؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۷۳، ح۲) گفتنی است بنا بر دیدگاه برخی فقهای شیعه، خوردن در حال راه رفتن مکروه است. بدین لحاظ این رفتار پیامبر(ص) را حمل بر آن کردهاند که پیامبر اکرم(ص) یا به خاطر ضرورت و یا برای بیان جواز این کار اقدام به این عمل کرده است. (بنگرید به: شهید أول، الدروس، ج۳، ص۲۷؛ الحر العاملی، وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۴۲۱) منشأ قول به کراهت، روایت عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) مبنی بر نهی از این کار جز در حال ضرورت است. (بنگرید به: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۵۴).
- ↑ «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): أَقِرُّوا الْحَارَّ حَتَّى يَبْرُدَ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) قُرِّبَ إِلَيْهِ طَعَامٌ حَارٌّ فَقَالَ أَقِرُّوهُ حَتَّى يَبْرُدَ مَا كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيُطْعِمَنَا النَّارَ وَ الْبَرَكَةُ فِي الْبَارِدِ»؛ (بنگرید به الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۲۲، ح۱).
- ↑ بنگرید به: الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۰۵، ح۱.
- ↑ آبگوشت.
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: اللَّبَنُ مِنْ طَعَامِ الْمُرْسَلِينَ»؛ (البرقی، المحاسن، ج۲، ص۴۹۱)؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: اللَّحْمُ بِاللَّبَنِ مَرَقُ الْأَنْبِيَاءِ»؛ (البرقی، المحاسن، ج۲، ص۴۶۷)؛ «... عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِيحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: الْخَلُّ وَ الزَّيْتُ مِنْ طَعَامِ الْمُرْسَلِينَ»؛ (البرقی، المحاسن، ج۲، ص۴۸۲)؛ «... عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: السَّوِيقُ طَعَامُ الْمُرْسَلِينَ (أَوْ قَالَ النَّبِيِّينَ)»؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۰۶).
- ↑ «وَ كَانَ أَحَبُّ الطَّعَامِ إِلَيْهِ اللَّحْمَ وَ يَقُولَ هُوَ يَزِيدُ فِي السَّمْعِ وَ الْبَصَرِ وَ كَانَ يَقُولُ(ص): اللَّحْمُ سَيِّدُ الطَّعَامِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ لَوْ سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يُطْعِمَنِيهِ كُلَّ يَوْمٍ لَفَعَلَ»؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۱۳۰).
- ↑ «وَ كَانَ(ص) يَأْكُلُ اللَّحْمَ طَبِيخاً بِالْخُبْزِ وَ يَأْكُلُهُ مَشْوِيّاً بِالْخُبْزِ»؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۱۳۰).
- ↑ بنگرید به: شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۳۴.
- ↑ شایان توجه آنکه افطار با شیرینیجات از دو نظر سودمند است: نخست آنکه شیرینیجات به سرعت جذب بدن شده و موجب زدودن ضعف روزهدار میشود و دیگر سبب کاهش اشتهای روزهدار به وقت افطار و پرهیز از پرخوری میگردد.
- ↑ «وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) كَانَ يُفْطِرُ عَلَى الْحُلْوِ فَإِذَا لَمْ يَجِدْهُ أَفْطَرَ عَلَى الْمَاءِ الْفَاتِرِ وَ كَانَ يَقُولُ هُوَ يُنَقِّي الْكَبِدَ وَ الْمَعِدَةَ وَ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَ الْفَمَ وَ يُقَوِّي الْأَضْرَاسَ وَ يُحِدُّ النَّاظِرَ وَ يَغْسِلُ الذُّنُوبَ غَسْلًا وَ يُسَكِّنُ الْعُرُوقَ الْهَائِجَةَ وَ الْمِرَّةَ الْغَالِبَةَ وَ يُطْفِئُ الْحَرَارَةَ عَنِ الْمَعِدَةِ وَ يَذْهَبُ بِالصُّدَاعِ»؛ (النیسابوری، روضة الواعظین، ص۳۴۱؛ الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۷ و ۲۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۴۲) برخی آثار یادشده برای افطار با آب ولرم، در روایتی از امام صادق(ع) نیز آمده است: «عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: إِذَا أَفْطَرَ الرَّجُلُ عَلَى الْمَاءِ الْفَاتِرِ نَقَّى كَبِدَهُ وَ غَسَلَ الذُّنُوبَ مِنَ الْقَلْبِ وَ قَوَّى الْبَصَرَ وَ الْحَدَقَ»؛ (الکلینی، الکافی، ج۴، ص۱۵۲).
- ↑ «وَ كَانَ(ص) يَأْكُلُ الْبَرَدَ وَ يَتَفَقَّدُ ذَلِكَ أَصْحَابَهُ فَيَلْتَقِطُونَهُ لَهُ فَيَأْكُلُهُ وَ يَقُولُ إِنَّهُ يَذْهَبُ بِأَكِلَةِ الْأَسْنَانِ»؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۱).
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ(ص) يَأْكُلُ الْعَسَلَ وَ يَقُولُ: آيَاتٌ مِنَ الْقُرْآنِ، وَ مَضْغُ اللُّبَانِ يُذِيبُ الْبَلْغَمَ»؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۳۲) در روایتی مشابه، امام صادق(ع) از امیر مؤمنان(ع) چنین نقل کرده است: «لَعْقُ الْعَسَلِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ﴾ وَ هُوَ مَعَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ وَ مَضْغِ اللُّبَانِ يُذِيبُ الْبَلْغَمَ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۳۲).
- ↑ «... وَ لَقَدْ جَاءَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ يَوْماً بِفَالُوذَجٍ فَأَكَلَ مِنْهُ وَ قَالَ مِمَّ هَذَا يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي نَجْعَلُ السَّمْنَ وَ الْعَسَلَ فِي الْبُرْمَةِ وَ نَضَعُهَا عَلَى النَّارِ ثُمَّ نَقْلِيهِ ثُمَّ نَأْخُذُ مُخَّ الْحِنْطَةِ إِذَا طُحِنَتْ فَنُلْقِيهِ عَلَى السَّمْنِ وَ الْعَسَلِ ثُمَّ نَسُوطُهُ حَتَّى يَنْضَجَ فَيَأْتِيَ كَمَا تَرَى فَقَالَ(ص) إِنَّ هَذَا الطَّعَامَ طَيِّبٌ»؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۸).
- ↑ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۵۵.
- ↑ «عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَقُولُ أَفْطَرَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَشِيَّةَ الْخَمِيسِ فِي مَسْجِدِ قُبَا- فَقَالَ هَلْ مِنْ شَرَابٍ فَأَتَاهُ أَوْسُ بْنُ خَوْلَةَ الْأَنْصَارِيُ بِعُسٍ مِنْ لَبَنٍ مَخِيضٍ بِعَسَلٍ فَلَمَّا وَضَعَهُ عَلَى فِيهِ نَحَّاهُ ثُمَّ قَالَ شَرَابَانِ يُكْتَفَى بِأَحَدِهِمَا عَنْ صَاحِبِهِ لَا أَشْرَبُهُ وَ لَا أُحَرِّمُهُ وَ لَكِنِّي أَتَوَاضَعُ لِلَّهِ فَإِنَّ مَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللَّهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ خَفَضَهُ اللَّهُ وَ مَنِ اقْتَصَدَ فِي مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ الْمَوْتِ أَحَبَّهُ اللَّهُ»؛ (الکلینی، الکافی، ج۲، ص۱۲۲، ح۳؛ الحر العاملی، وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۲۱۹، ح۳۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۵، ح۶۴ و ج۷۵، ص۱۲۶، ح۲۵. نیز بنگرید به: اهوازی، کتاب الزهد، ص۵۵، ح۱۴۸).
- ↑ «... وَ لَكِنْ بَعَثَنِي بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ»؛ (الکلینی، الکافی، ج۵، ص۴۹۴). «جئتکم بالشریعة السهلة السمحاء»؛ (العاملی، اعیان الشیعة، ج۱۰، ص۳۷۴؛ العاملی، الانتصار، ج۹، ص۴۰۷).
- ↑ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۶۲.
- ↑ «عَنْ أَبِي الْجَارُودِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع): مَا مِنْ شَيْءٍ أَبْغَضَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ بَطْنٍ مَمْلُوءٍ»؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۷۰، ح۱۱).
- ↑ «عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع): قَالَ: إِذَا شَبِعَ الْبَطْنُ طَغَى»؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۷۰، ح۱۰).
- ↑ قال بعض السلف: لا تأکلوا کثیرا فتشربوا کثیرا فترقدوا کثیرا فتحسروا کثیرا؛ (یحصبی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی(ص)، ج۱، ص۸۵).
- ↑ بنگرید به: نوری طبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۶، ص۲۲۱ - ۲۰۹.
- ↑ از آنجا که معده جای نفس کشیدن نیست، میتوان گفت مراد از نفس، گازهای متصاعد از غذاست.
- ↑ «عن المقدام بن معدیکرب: ان رسول الله(ص) قال: ما ملأ ابن آدم وعاء شرا من بطنه حسب ابن آدم أکلات یقمن صلبه، فان کان لا محالة فثلث لطعامه و ثلث لشرابه و ثلث لنفسه»، (نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۲۲۱) روایت مشابهی با همین مضمون از امام صادق(ع) نقل شده است. (بنگرید به البرقی، المحاسن، ج۲، ص۴۴۰؛ الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۶۹).
- ↑ «و عن عایشه: لم یتملئ جوف النبی(ص) شبعا قط»؛ (یحصبی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی(ص)، ج۱، ص۸۵).
- ↑ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۶۴.
- ↑ «وَ قَالَ(ص): كُلْ وَ أَنْتَ تَشْتَهِي وَ أَمْسِكْ وَ أَنْتَ تَشْتَهِي»؛ (نوری طبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۶، ص۲۲۱، ح۱۷).
- ↑ «وَ كَانَ أَحَبُّ الطَّعَامِ إِلَيْهِ مَا كَانَ عَلَى ضَفَفٍ فلا یأکل مع الشبع»؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۴۱) «ضَفَف» را گاه حاجت و نیاز معنا کردهاند و گاه اجتماع چند نفر بر غذا. معنای دوم این روایت به مبحث بعد مربوط است (بنگرید به: الجوهری، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیة، ماده «ضفف»؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۵۴ و ۲۵۵).
- ↑ «عن أنس: أنه(ص) لم یجتمع عنده غداء و لا عشاء من خبز و لحم الاعلی ضفف»؛ (ابن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۲۷۰؛ الترمذی، الشمائل المحمدیة، ص۳۱۸).
- ↑ عن الحسن قال: کان رسول الله(ص) یؤاسی الناس بنفسه حتی جعل [یرقع] ازاره بالأدم و ما جمع بین عشاء و غداء ثلاثة ایام و لا حتی قبضه الله؛ (الکوفی، المصنف، ج۸، ص۱۴۳، ح۱۲۶).
- ↑ «عَنِ ابْنِ أَخِي شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ: شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) مَا أَلْقَى مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ التُّخَمِ فَقَالَ تَغَدَّ وَ تَعَشَّ وَ لَا تَأْكُلْ بَيْنَهُمَا شَيْئاً فَإِنَّ فِيهِ فَسَادَ الْبَدَنِ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: ﴿لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا﴾»؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۸۸، ح۲).
- ↑ «عَنِ الصَّادِقِ(ع) قَالَ: لَا تَدَعِ الْعَشَاءَ وَ لَوْ بِثَلَاثِ لُقَمٍ بِمِلْحٍ وَ مَنْ تَرَكَ الْعَشَاءَ لَيْلَةً مَاتَ عِرْقٌ فِي جَسَدِهِ لَا يَحْيَا أَبَداً»؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۱۹۵).
- ↑ «عَنِ النَّبِيِّ(ص) أَنَّهُ قَالَ: تَعَشَّوْا وَ لَوْ بِكَفٍّ مِنْ حَشَفٍ فَإِنَّ تَرْكَ الْعَشَاءِ مَهْرَمَةٌ»؛ (الترمذی، (الجامع الصحیح) سنن الترمذی، ج۳، ص۱۸۸؛ الجرجانی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۴، ص۲۹۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۶۶، ص۳۴۶، ح۲۲).
- ↑ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۶۶.
- ↑ «عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) النَّاسَ فَقَالَ: أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشِرَارِكُمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ الَّذِي يَمْنَعُ رِفْدَهُ وَ يَضْرِبُ عَبْدَهُ وَ يَتَزَوَّدُ وَحْدَهُ...»؛ (الکلینی، الکافی، ج۲، ص۲۹۰؛ نیز بنگرید به: الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۱).
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): الطَّعَامُ إِذَا جَمَعَ أَرْبَعاً فَقَدْ تَمَّ إِذَا كَانَ مِنْ حَلَالٍ وَ كَثُرَتِ الْأَيْدِي عَلَيْهِ وَ سَمَّى اللَّهَ فِي أَوَّلِهِ وَ حَمِدَ اللَّهَ فِي آخِرِهِ»؛ (البرقی، المحاسن، ج۲، ص۳۹۸).
- ↑ «قَالَ(ص): أَحَبُّ الطَّعَامِ إِلَى اللَّهِ مَا كَثُرَتْ عَلَيْهِ الْأَيْدِي»؛ (نوری طبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۶، ص۲۲۷، ح۱۱).
- ↑ «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) الْجَمَاعَةُ بَرَكَةٌ وَ طَعَامُ الْوَاحِدِ يَكْفِي الِاثْنَيْنِ وَ طَعَامُ الِاثْنَيْنِ يَكْفِي الْأَرْبَعَةَ»؛ (ابن اشعث الکوفی، الجعفریات، ص۱۵۹؛ البرقی، المحاسن، ج۲، ص۳۹۸؛ الکلینی، الکافی، ج۶، ص۲۷۳، باب اجتماع الایدی علی الطعام، ح۱).
- ↑ قاضی نعمان در ذیل روایتی مشابه از امام صادق(ع) مینویسد: «وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ص) أَنَّهُ قَالَ: الثَّرِيدُ بَرَكَةٌ وَ طَعَامُ الْوَاحِدِ يَكْفِي الِاثْنَيْنِ يَعْنِي(ع) أَنَّهُ يَقُوتُهُمْ لَا عَلَى الشِّبَعِ وَ الِاتِّسَاعِ»؛ (التمیمی المغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۱۱).
- ↑ «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاشَانِيِّ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ سُلَيْمَانَ بْنِ مُقَاتِلٍ الْمَدِينِيِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ أَبِيهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) كَانَ فِي بَعْضِ مَغَازِيهِ فَمَرَّ بِهِ رَكْبٌ وَ هُوَ يُصَلِّي فَوَقَفُوا عَلَى أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ سَاءَلُوهُمْ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ دَعَوْا وَ أَثْنَوْا وَ قَالُوا لَوْ لَا أَنَّا عِجَالٌ لَانْتَظَرْنَا رَسُولَ اللَّهِ(ص) فَأَقْرِءُوهُ مِنَّا السَّلَامَ وَ مَضَوْا فَأَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ صمُغْضَباً ثُمَّ قَالَ لَهُمْ يَقِفُ عَلَيْكُمُ الرَّكْبُ وَ يَسْأَلُونَكُمْ عَنِّي وَ يُبَلِّغُونِّي السَّلَامَ وَ لَا تَعْرِضُونَ عَلَيْهِمُ الْغَدَاءَ لَيَعِزُّ عَلَى قَوْمٍ فِيهِمْ خَلِيلِي جَعْفَرٌ أَنْ يَجُوزُوهُ حَتَّى يَتَغَدَّوْا عِنْدَهُ»؛ (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۷۵ ح۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۳، ح۵۶).
- ↑ «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَأْكُلُ كُلَّ الْأَصْنَافِ مِنَ الطَّعَامِ وَ كَانَ يَأْكُلُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَهُ مَعَ أَهْلِهِ وَ خَدَمِهِ إِذَا أَكَلُوا وَ مَعَ مَنْ يَدْعُوهُ مِنَ الْمُسْلِمِينَ عَلَى الْأَرْضِ وَ عَلَى مَا أَكَلُوا عَلَيْهِ وَ مِمَّا أَكَلُوا إِلَّا أَنْ يَنْزِلَ بِهِمْ ضَيْفٌ فَيَأْكُلَ مَعَ ضَيْفِهِ...»؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۶ و ۲۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۴۱).
- ↑ «سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ(ص) فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)، إِنَّا نَأْكُلُ وَ لَا نَشْبَعُ قَالَ لَعَلَّكُمْ تَفْتَرِقُونَ عَنْ طَعَامِكُمْ فَاجْتَمِعُوا عَلَيْهِ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ يُبَارَكْ لَكُمْ فِيهِ»؛ (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۱۴۹؛ نیز بنگرید به: ابن هبة الله الشافعی، تاریخ مدینة دمشق، ج۶۲، ص۴۲۰).
- ↑ «أَبُو الْبَخْتَرِيِّ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ(ع): أَنَّ الْمَسَاكِينَ كَانُوا يَبِيتُونَ فِي الْمَسْجِدِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَأَفْطَرَ النَّبِيُّ(ص) مَعَ الْمَسَاكِينِ الَّذِينَ فِي الْمَسْجِدِ ذَاتَ لَيْلَةٍ عِنْدَ الْمِنْبَرِ فِي بُرْمَةٍ، فَأَكَلَ مِنْهَا ثَلَاثُونَ رَجُلًا ثُمَّ رُدَّتْ إِلَى أَزْوَاجِهِ شِبَعَهُنَّ»؛ (الحمیری، قرب الأسناد، ص۱۴۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۱۹، ح۹).
- ↑ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۶۸.