انسان کامل در عرفان اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آن‌که ' به ' آنکه ')
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*یکی از اساسی‌ترین [[معتقدات]] [[باطنی]] [[اسلام]] پس از [[توحید]]<ref>توحید خداوند متعال یعنی خداوند با جمیع مختصاتش از ذات، صفات، اسما و افعال، واحد است و در هیچ یک از این مراتب، شائبه دوئیت و غیریت، مشهود نیست، و نمی‌تواند مشهود باشد. در تمام عوالم و جهان هستی، ذات مستقل قیوم بالذات و وجود محض بسیط و خارج از هرگونه قید و تعین یکی است و آن وجود اقدس حضرت حق است، تبارک و تعالی و در تمام عوالم، هر صفتی چون: علم، قدرت، حیات، و... و هر اسمی چون: عالِم، قادر، حَیّ و... بالاصاله و الحقیقه اختصاص به ذات حق دارد، و آن علم واحد و قدرت واحده و حیات واحده هستند و هم‌چنین عالم و قادر و حی واحد است و اوست ذات اقدس حق که بدین صفات موصوف است. پس صفت علم و اسم عالم واحد است و آن برای ذات حق متعال است. در تمام عوالم و جهان هستی، هر فعلی بالاصاله و الحقیقه، اختصاص به خدا دارد، هیچ موجودی از موجودات نمی‌تواند مستقلاً دارای فعلی باشد، مگر آن‌که آن فعل بالاصاله برای خداست و تمام افعال در جهان، فعل واحدی است و همه فعل‌الله است. این مراتب سه‌گانه توحید: یعنی توحید در ذات، توحید در اسما و صفات و توحید در افعال، از خصائص الهیون است و همه بر آن متفقند و بر این اصل، هر مذهب و مکتبی که استوارتر بوده و توانسته است برهان قوی‌تر بیاورد، توحید را روشن‌تر ساخته است. از میان همه طبقات الهیون، امت اسلام، توحیدش بهتر و استوارتر است، زیرا آورنده آن حضرت محمدبن عبدالله{{صل}}، خود به درجه اقصای از توحید رسیده بود و این باب را بر امت خود مفتوح فرمود.</ref>، [[تجلی]] تامّ اسما و [[صفات حق]] سبحانه در [[مظهر]] [[انسان کامل]] است. از نظر عرفا، خصوصاً [[ابن عربی]] و شارحان آثار او، هر یک از [[اسمای الهی]] در [[علم]] لایتناهی [[خداوند سبحان]]، دارای صورت باطنی‌ای هستند که به آن "ماهیت" و "عینِ ثابته" می‌گویند و همان اسما در [[عالم ظاهر]]، صورت‌های خارجی‌ای دارند که "مظاهر" و "موجودات عینیه" نامیده می‌شوند و قطعاً آن صُوَر [[باطنیه]]، ربِّ آن صُور خارجیه هستند. به عبارت دیگر، هر یک از موجوداتی که در عالَم ظاهر و خارج وجود دارند، نِمودی از یک ماهیت و عین ثابته‌ای در [[عالم باطن]] هستند<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷؛ ر.ک: سید علی رضا صدر حسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص۲۰۱- ۲۰۶.</ref>. [[انسان کامل]]، نِمود خارجیِ [[حقیقت محمدیه]] است و [[حقیقت محمدیه]]، ماهیت و عین ثابته [[انسان کامل]] در عالم اعیان است<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایه، ص۳۰ - ۳۵.</ref>.
*یکی از اساسی‌ترین [[معتقدات]] [[باطنی]] [[اسلام]] پس از [[توحید]]<ref>توحید خداوند متعال یعنی خداوند با جمیع مختصاتش از ذات، صفات، اسما و افعال، واحد است و در هیچ یک از این مراتب، شائبه دوئیت و غیریت، مشهود نیست، و نمی‌تواند مشهود باشد. در تمام عوالم و جهان هستی، ذات مستقل قیوم بالذات و وجود محض بسیط و خارج از هرگونه قید و تعین یکی است و آن وجود اقدس حضرت حق است، تبارک و تعالی و در تمام عوالم، هر صفتی چون: علم، قدرت، حیات، و... و هر اسمی چون: عالِم، قادر، حَیّ و... بالاصاله و الحقیقه اختصاص به ذات حق دارد، و آن علم واحد و قدرت واحده و حیات واحده هستند و هم‌چنین عالم و قادر و حی واحد است و اوست ذات اقدس حق که بدین صفات موصوف است. پس صفت علم و اسم عالم واحد است و آن برای ذات حق متعال است. در تمام عوالم و جهان هستی، هر فعلی بالاصاله و الحقیقه، اختصاص به خدا دارد، هیچ موجودی از موجودات نمی‌تواند مستقلاً دارای فعلی باشد، مگر آنکه آن فعل بالاصاله برای خداست و تمام افعال در جهان، فعل واحدی است و همه فعل‌الله است. این مراتب سه‌گانه توحید: یعنی توحید در ذات، توحید در اسما و صفات و توحید در افعال، از خصائص الهیون است و همه بر آن متفقند و بر این اصل، هر مذهب و مکتبی که استوارتر بوده و توانسته است برهان قوی‌تر بیاورد، توحید را روشن‌تر ساخته است. از میان همه طبقات الهیون، امت اسلام، توحیدش بهتر و استوارتر است، زیرا آورنده آن حضرت محمدبن عبدالله{{صل}}، خود به درجه اقصای از توحید رسیده بود و این باب را بر امت خود مفتوح فرمود.</ref>، [[تجلی]] تامّ اسما و [[صفات حق]] سبحانه در [[مظهر]] [[انسان کامل]] است. از نظر عرفا، خصوصاً [[ابن عربی]] و شارحان آثار او، هر یک از [[اسمای الهی]] در [[علم]] لایتناهی [[خداوند سبحان]]، دارای صورت باطنی‌ای هستند که به آن "ماهیت" و "عینِ ثابته" می‌گویند و همان اسما در [[عالم ظاهر]]، صورت‌های خارجی‌ای دارند که "مظاهر" و "موجودات عینیه" نامیده می‌شوند و قطعاً آن صُوَر [[باطنیه]]، ربِّ آن صُور خارجیه هستند. به عبارت دیگر، هر یک از موجوداتی که در عالَم ظاهر و خارج وجود دارند، نِمودی از یک ماهیت و عین ثابته‌ای در [[عالم باطن]] هستند<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷؛ ر.ک: سید علی رضا صدر حسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص۲۰۱- ۲۰۶.</ref>. [[انسان کامل]]، نِمود خارجیِ [[حقیقت محمدیه]] است و [[حقیقت محمدیه]]، ماهیت و عین ثابته [[انسان کامل]] در عالم اعیان است<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایه، ص۳۰ - ۳۵.</ref>.
*از نظر [[قیصری]]، [[انسان کامل]]، [[قطب]] الاقطاب و [[مظهر اسم]] جامع "[[الله]]" است و اسم جامع "[[الله]]" محیط بر سایر [[اسمای الهی]] است، لذا بر جمیع [[اسمای الهی]]، [[فیض]] و [[استمداد]] می‌رساند، پس مربوب اسم جامع که همان [[حقیقت محمدیه]] در عالم اعیان و [[انسان کامل]] در عالم خارج می‌باشد، به [[وسیله]] [[اسم اعظم]] "[[الله]]" تمام صور موجود در [[جهان]] را [[تربیت]] و [[سرپرستی]] می‌کند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷.</ref> و این همان جنبه [[ولایت تکوینی]] [[انسان کامل]] است که از نظر [[ابن عربی]] بر [[انسانی]] اطلاق می‌شود که [[مظهر]] صفات و [[اسمای الهی]] باشد و به [[برکت]] وجود [[مقدس]] او [[زمین]] و [[آسمان]] [[خلق]] شده و [[رزق]] و [[عنایات]] [[الهی]] به مدد [[فیض]] او به خلایق می‌رسد. [[انسان کامل]] چون [[مظهر اسم]] جامع "[[الله]]" است، تجلی‌گاه [[حق]] برای همه حقایق و مراتب وجود است. او [[جهان]] کوچکی است که در آینه وجودش همه [[کمالات]] [[جهان]] بزرگ انعکاس یافته است، به همین [[دلیل]] از میان موجودات، تنها [[انسان کامل]] است که [[شایستگی]] [[خلافت الهی]] و [[جانشینی خدا]] را دارد. [[ابن عربی]] [[معتقد]] است [[انسان کامل]] - که به زبان رمز، [[آدم]] نامیده شده است - همان جنس بشری در بالاترین مراتبش است که [[کمالات]] وجود [[عقلی]]، [[روحی]] و [[مادّی]] جز در او جمع نشده است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷.</ref>.
*از نظر [[قیصری]]، [[انسان کامل]]، [[قطب]] الاقطاب و [[مظهر اسم]] جامع "[[الله]]" است و اسم جامع "[[الله]]" محیط بر سایر [[اسمای الهی]] است، لذا بر جمیع [[اسمای الهی]]، [[فیض]] و [[استمداد]] می‌رساند، پس مربوب اسم جامع که همان [[حقیقت محمدیه]] در عالم اعیان و [[انسان کامل]] در عالم خارج می‌باشد، به [[وسیله]] [[اسم اعظم]] "[[الله]]" تمام صور موجود در [[جهان]] را [[تربیت]] و [[سرپرستی]] می‌کند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷.</ref> و این همان جنبه [[ولایت تکوینی]] [[انسان کامل]] است که از نظر [[ابن عربی]] بر [[انسانی]] اطلاق می‌شود که [[مظهر]] صفات و [[اسمای الهی]] باشد و به [[برکت]] وجود [[مقدس]] او [[زمین]] و [[آسمان]] [[خلق]] شده و [[رزق]] و [[عنایات]] [[الهی]] به مدد [[فیض]] او به خلایق می‌رسد. [[انسان کامل]] چون [[مظهر اسم]] جامع "[[الله]]" است، تجلی‌گاه [[حق]] برای همه حقایق و مراتب وجود است. او [[جهان]] کوچکی است که در آینه وجودش همه [[کمالات]] [[جهان]] بزرگ انعکاس یافته است، به همین [[دلیل]] از میان موجودات، تنها [[انسان کامل]] است که [[شایستگی]] [[خلافت الهی]] و [[جانشینی خدا]] را دارد. [[ابن عربی]] [[معتقد]] است [[انسان کامل]] - که به زبان رمز، [[آدم]] نامیده شده است - همان جنس بشری در بالاترین مراتبش است که [[کمالات]] وجود [[عقلی]]، [[روحی]] و [[مادّی]] جز در او جمع نشده است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷.</ref>.
*[[عفیفی]] (مصحّح فصوص)، می‌گوید: اگرچه در بسیاری گفتارهای [[ابن عربی]]، [[انسان کامل]] مترادف جنس بشری است، در [[حقیقت]] جز بر بالاترین مرتبه [[انسان]]، که مرتبه [[انبیا]] و اولیاست [[صدق]] نمی‌کند، اکملِ همه [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] نیز [[حضرت محمد]]{{صل}} است. اما با این حال، ناگفته نماند که منظور از [[حقیقت محمدیه]] شخص [[نبیّ]] خاتم نیست، بلکه [[مقام]] و جایگاهی است [[ظهور]] یافته در [[انسان]] که جامع همه اسما و [[صفات الهی]] است، اما در این میان تنها [[رسول]] اعظم{{صل}} از این [[جایگاه]] برخوردار است. او، هم مرتبه [[نبوت]] را داراست، هم [[رسالت]] و هم [[ولایت]] کلّیه را. در این [[تصور]]، [[انسان کامل]]، [[حقیقت محمدیه]] می‌شود که تحقق ارضی آن به صورت [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷. برای وصف مقام حضرت محمد{{صل}} ر.ک: ابن‌عربی، فتوحات المکیه، ج۲، ص۹۷؛ همو، فصوص الحکم، فص محمدی سیدمحمدحیدر علوی نژاد، افق‌های کمال، ص۱۰۹- ۱۱۰.</ref>.
*[[عفیفی]] (مصحّح فصوص)، می‌گوید: اگرچه در بسیاری گفتارهای [[ابن عربی]]، [[انسان کامل]] مترادف جنس بشری است، در [[حقیقت]] جز بر بالاترین مرتبه [[انسان]]، که مرتبه [[انبیا]] و اولیاست [[صدق]] نمی‌کند، اکملِ همه [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] نیز [[حضرت محمد]]{{صل}} است. اما با این حال، ناگفته نماند که منظور از [[حقیقت محمدیه]] شخص [[نبیّ]] خاتم نیست، بلکه [[مقام]] و جایگاهی است [[ظهور]] یافته در [[انسان]] که جامع همه اسما و [[صفات الهی]] است، اما در این میان تنها [[رسول]] اعظم{{صل}} از این [[جایگاه]] برخوردار است. او، هم مرتبه [[نبوت]] را داراست، هم [[رسالت]] و هم [[ولایت]] کلّیه را. در این [[تصور]]، [[انسان کامل]]، [[حقیقت محمدیه]] می‌شود که تحقق ارضی آن به صورت [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷. برای وصف مقام حضرت محمد{{صل}} ر.ک: ابن‌عربی، فتوحات المکیه، ج۲، ص۹۷؛ همو، فصوص الحکم، فص محمدی سیدمحمدحیدر علوی نژاد، افق‌های کمال، ص۱۰۹- ۱۱۰.</ref>.

نسخهٔ ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۷

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث انسان کامل است. "انسان کامل" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل انسان کامل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

ویژگی‌های انسان کامل

  1. انسان کامل مخاطب کلام خدا در مرتبه واحدیت: به نظر ایشان کلام خدا به مرتبه واحدیت و احدیت تقسیم می‌شود و هر کدام یک مرتبه ذاتی و یک مرتبه فعلی دارند. مخاطب کلام الهی در مرتبه واحدیت انسان کامل است.
  2. معجزه: این چنین صفتی از دیدگاه امام، ناشی از عبودیت است که ربوبیت را به دنبال دارد. چنان که در روایت امام صادق(ع) هم اشاره می‌شود «اَلْعُبُودِيَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُهَا اَلرُّبُوبِيَّةُ...».
  3. اسم اعظم: در روایات گفته شده "آصف" که توانست تختِ مَلِکه سبأ را طَرفة‌العینی در حضور سلیمان(ع) حاضر سازد، یک یا دو حرف را از اسم اعظم دارا بود، ولی اهل بیت(ع) دارای همه آن هستند. ایشان معتقدند: "اگر اسمای الهی را با توجه به ظهور و کثرت در نظر بگیریم، در این صورت به اعظم و غیراعظم تقسیم میشوند، اما اگر اسمای الهی را به اعتبار احدیت در نظر بگیریم، تمام اسمای الهی در این صورت اسم اعظم خواهند بود".
  4. نداشتن حدّ یقف: از نظر امام خمینی: "اهل یثرب انسانی، مقام مشخصی ندارند و انسان کامل رقّ منشوری است که از هیولای قابل تجلی گرفته و تا استهلاک در حضرت احدیت گسترده است".
  5. مقام عبودیت: از نظر امام، فخر انسان کامل این است که او را عبدالله بدانند، کما اینکه در شهادت در نماز گفته می‌شود که "رسول الله، عبدالله است و سپس رسول اللهعبودیت، از بالاترین افتخارات پیامبر اکرم(ص) است.
  6. عقل کل و روح: مصداق « أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ».
  7. مقام تدلّی: او را دارای مقام تدلّی می‌دانند "مقام عند الرّب بودن... که مقام قرب مطلق و شهود رحمت واسعه الهی است" و به تعبیر امام "فقر مطلق و مشیت مطلقه" است.
  8. مقام قاب قوسین: مقام اسما و صفات و حضرت علمیه است که آن را تعیّن ثانی می‌گویند.
  9. مقامِ "أو أدنی" یا قلب وسیع: امام در این باره می‌فرماید: "... یعنی مقام اتصال به احدیت، بنابراین، چون وجود به معنای وجود منبسط است، پس قلب حضرت ختمی مرتبت اَوسَع از وجود است، زیرا دارای مقام اتصال به احدیت است و این اَوسع از وجود منبسط است".
  10. ظهور و تجلی حق متعال در انسان کامل: امام در این باره می‌فرماید: "انسان کامل جمیعِ سلسله وجود است و اوّل و آخِر و ظاهر و باطن است".

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. توحید خداوند متعال یعنی خداوند با جمیع مختصاتش از ذات، صفات، اسما و افعال، واحد است و در هیچ یک از این مراتب، شائبه دوئیت و غیریت، مشهود نیست، و نمی‌تواند مشهود باشد. در تمام عوالم و جهان هستی، ذات مستقل قیوم بالذات و وجود محض بسیط و خارج از هرگونه قید و تعین یکی است و آن وجود اقدس حضرت حق است، تبارک و تعالی و در تمام عوالم، هر صفتی چون: علم، قدرت، حیات، و... و هر اسمی چون: عالِم، قادر، حَیّ و... بالاصاله و الحقیقه اختصاص به ذات حق دارد، و آن علم واحد و قدرت واحده و حیات واحده هستند و هم‌چنین عالم و قادر و حی واحد است و اوست ذات اقدس حق که بدین صفات موصوف است. پس صفت علم و اسم عالم واحد است و آن برای ذات حق متعال است. در تمام عوالم و جهان هستی، هر فعلی بالاصاله و الحقیقه، اختصاص به خدا دارد، هیچ موجودی از موجودات نمی‌تواند مستقلاً دارای فعلی باشد، مگر آنکه آن فعل بالاصاله برای خداست و تمام افعال در جهان، فعل واحدی است و همه فعل‌الله است. این مراتب سه‌گانه توحید: یعنی توحید در ذات، توحید در اسما و صفات و توحید در افعال، از خصائص الهیون است و همه بر آن متفقند و بر این اصل، هر مذهب و مکتبی که استوارتر بوده و توانسته است برهان قوی‌تر بیاورد، توحید را روشن‌تر ساخته است. از میان همه طبقات الهیون، امت اسلام، توحیدش بهتر و استوارتر است، زیرا آورنده آن حضرت محمدبن عبدالله(ص)، خود به درجه اقصای از توحید رسیده بود و این باب را بر امت خود مفتوح فرمود.
  2. محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷؛ ر.ک: سید علی رضا صدر حسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص۲۰۱- ۲۰۶.
  3. امام خمینی، مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایه، ص۳۰ - ۳۵.
  4. قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷.
  5. ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷.
  6. ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷. برای وصف مقام حضرت محمد(ص) ر.ک: ابن‌عربی، فتوحات المکیه، ج۲، ص۹۷؛ همو، فصوص الحکم، فص محمدی سیدمحمدحیدر علوی نژاد، افق‌های کمال، ص۱۰۹- ۱۱۰.
  7. ابن‌عربی، فصوص الحکم، ص۳۹.
  8. ابن‌عربی، فصوص الحکم، ص۳۹.
  9. قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۲۸.
  10. اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۳۹-۴۳.
  11. قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۲۸.
  12. «و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.
  13. محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری، پاورقی ص۱۲۰.
  14. ر.ک: فیض کاشانی، کلمات مکنونه، ص۱۲۵؛ ر.ک: تفسیر صافی، ج۱، ص۷۳ با اندکی تفاوت؛ ر.ک: سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ص۲۹۸.
  15. محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷؛ ر.ک: ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷.
  16. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۵۱.
  17. بحار الانوار، ج۱۶، ص۴۰۵.
  18. محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری، پاورقی ص۱۲۰.
  19. «أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ؟»
  20. «لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»
  21. بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۱۳.
  22. محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۸.
  23. سیدعلیرضا صدرحسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، فصل سوم، ص۱۰۸.
  24. فالإنسان الكامل ظهر كمال الصورة و هو قلب لجسم العالم الذي هو كل ما سوی اللهابن‌عربی، فتوحات مکیه، ج۱۲، ص۲۵۵.
  25. و هو بيت الحقّ؛
  26. «وَ وَسِعَنِي قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِن لا وَسِعَنِي أَرْضِي وَ سَمَاواتِي»؛ ابن‌عربی، فتوحات مکیه، ج۵، ص۳۹.
  27. به نقل از: احمد عابدی، "انسان کامل از دیدگاه امام خمینی"، مجله آینه پژوهش، مهر و آبان ۱۳۷۸، شماره ۵۸، ص۶۴ - ۷۲.
  28. به نقل از: احمد عابدی، "انسان کامل از دیدگاه امام خمینی"، مجله آینه پژوهش، مهر و آبان ۱۳۷۸، شماره ۵۸، ص۶۴ - ۷۲.
  29. اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۴۳-۴۸.