دلیل عقلی نصب الهی امام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله')
جز (جایگزینی متن - 'ابیطالب' به 'ابی‌طالب')
خط ۴۳: خط ۴۳:
*با توجه به اینکه مراد از [[شناخت امام]]، [[آگاهی]] از [[جایگاه]] و [[منصب]] او و [[پیروی]] از [[خواسته‌ها]] و منویاتش هست، چنین شناختی موقوف به [[رؤیت]] و مشاهده نمی‌باشد.
*با توجه به اینکه مراد از [[شناخت امام]]، [[آگاهی]] از [[جایگاه]] و [[منصب]] او و [[پیروی]] از [[خواسته‌ها]] و منویاتش هست، چنین شناختی موقوف به [[رؤیت]] و مشاهده نمی‌باشد.
*'''ثانیاً:''' [[وظیفه امام]] [[هدایت]] است {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> و [[هدایت]] هم دارای مراتبی است [[اجرای احکام]] و [[تشکیل حکومت]] نیز یکی از [[وظائف امام]] و یکی از مراتب [[هدایت]] است که گاه زمینه آن فراهم و گاهی فراهم نیست، چنان که برای بسیاری از راهنمایان [[الهی]] و [[انبیای سلف]] فراهم نبود و آنان پیوسته مقهور [[ظالمان]] بودند اما هیچ گاه [[وظیفه]] [[هدایت]] را تعطیل نکردند<ref>امیرالمؤمنین درباره انبیای الهی می‌‌فرماید: {{متن حدیث|وَ كَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِينَ قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَكَارِهِ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِي قُوَّةٍ فِي عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِيمَا تَرَى الْأَعْيُنُ مِنْ حَالاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُيُونَ غِنًى وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًى}}؛ ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ معروف به خطبه قاصعه.</ref>.
*'''ثانیاً:''' [[وظیفه امام]] [[هدایت]] است {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> و [[هدایت]] هم دارای مراتبی است [[اجرای احکام]] و [[تشکیل حکومت]] نیز یکی از [[وظائف امام]] و یکی از مراتب [[هدایت]] است که گاه زمینه آن فراهم و گاهی فراهم نیست، چنان که برای بسیاری از راهنمایان [[الهی]] و [[انبیای سلف]] فراهم نبود و آنان پیوسته مقهور [[ظالمان]] بودند اما هیچ گاه [[وظیفه]] [[هدایت]] را تعطیل نکردند<ref>امیرالمؤمنین درباره انبیای الهی می‌‌فرماید: {{متن حدیث|وَ كَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِينَ قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَكَارِهِ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِي قُوَّةٍ فِي عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِيمَا تَرَى الْأَعْيُنُ مِنْ حَالاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُيُونَ غِنًى وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًى}}؛ ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ معروف به خطبه قاصعه.</ref>.
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} بعد از [[نزول وحی]] در [[غار حرا]] و [[مبعوث]] شدن به [[نبوت]] و [[رسالت]] در دوران [[اختفا]] و عدم [[دعوت علنی]] و در شعب ابیطالب [[نبی]] و مصداق [[لطف]] بود در حالی که [[قاهر]] و دارای [[حکومت]] و [[قدرت]] برای [[اجرای احکام]] نبود.
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} بعد از [[نزول وحی]] در [[غار حرا]] و [[مبعوث]] شدن به [[نبوت]] و [[رسالت]] در دوران [[اختفا]] و عدم [[دعوت علنی]] و در شعب ابی‌طالب [[نبی]] و مصداق [[لطف]] بود در حالی که [[قاهر]] و دارای [[حکومت]] و [[قدرت]] برای [[اجرای احکام]] نبود.
*'''ثالثاً:''' دسترسی همه [[مردم]] به [[امام]] مقوم [[لطف بودن امام]] نیست و لازم نیست [[امام]] به شخصه تک تک افراد [[جامعه]] را [[هدایت]] کند. در زمان [[پیامبر خاتم|نبی مکرم]]{{صل}} همچنین نبوده که آن [[حضرت]] موظف به [[هدایت]] فردی باشد و ملزم باشد در اقصا نقاط [[راهنمائی]] تک تک افراد را به عهده داشته باشد بلکه آن [[حضرت]] سفیران و نمایندگانی برای [[ارشاد]] به نقاط مختلف می‌‌فرستادند و چه بسا مسلمانانی که هرگز موفق به مشاهده و [[رؤیت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نشدند در عین حال درجات والایی از [[ایمان]] را به دست آورده و [[صاحب]] [[مقام شفاعت]] هم شدند مانند [[اویس قرنی]] خیرالتابعین و دارای [[مقام شفاعت]] که [[نبی اکرم]]{{صل}} را مشاهده نکرده بود<ref>احمد حنبل از عمر نقل می‌‌کند: {{متن حدیث|انی سمعت رسول الله{{صل}}: ان خیر التابعین رجل یقال له اویس}} مسند احمد، ج ۱، ص ۳۸ و نیز، ج ۳، ص ۴۸۰ و صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۸۹ و مستدرک، ج ۳، ص ۴۰۲. درباره شخصیت والای اویس قرنی نزد فریقین و مقام ویژه سفاعت او رجوع کنید به: العقائد الاسلامیة، ج ۴، ص ۷۲.</ref>.
*'''ثالثاً:''' دسترسی همه [[مردم]] به [[امام]] مقوم [[لطف بودن امام]] نیست و لازم نیست [[امام]] به شخصه تک تک افراد [[جامعه]] را [[هدایت]] کند. در زمان [[پیامبر خاتم|نبی مکرم]]{{صل}} همچنین نبوده که آن [[حضرت]] موظف به [[هدایت]] فردی باشد و ملزم باشد در اقصا نقاط [[راهنمائی]] تک تک افراد را به عهده داشته باشد بلکه آن [[حضرت]] سفیران و نمایندگانی برای [[ارشاد]] به نقاط مختلف می‌‌فرستادند و چه بسا مسلمانانی که هرگز موفق به مشاهده و [[رؤیت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نشدند در عین حال درجات والایی از [[ایمان]] را به دست آورده و [[صاحب]] [[مقام شفاعت]] هم شدند مانند [[اویس قرنی]] خیرالتابعین و دارای [[مقام شفاعت]] که [[نبی اکرم]]{{صل}} را مشاهده نکرده بود<ref>احمد حنبل از عمر نقل می‌‌کند: {{متن حدیث|انی سمعت رسول الله{{صل}}: ان خیر التابعین رجل یقال له اویس}} مسند احمد، ج ۱، ص ۳۸ و نیز، ج ۳، ص ۴۸۰ و صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۸۹ و مستدرک، ج ۳، ص ۴۰۲. درباره شخصیت والای اویس قرنی نزد فریقین و مقام ویژه سفاعت او رجوع کنید به: العقائد الاسلامیة، ج ۴، ص ۷۲.</ref>.
*برخی از [[متکلمان]] [[عامه]] در پاسخ به اشکال عدم دسترسی به [[امام]]<ref>{{عربی| الاتنفاع بالامام انما یکون بالوصول الیه و لا یخفی تعذز وصول آحاد الرعیه الیه فی کل ما یعن لهم من الامور الدنیویه عاده فلا فائده فی نصبه للعامه فلا یکون واجبا}} شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۴۷.</ref> گفته‌اند: {{عربی| لا نسلم ان الانتفاع بالامام انما یکون بالوصول الیه فقط بل و یکون بوصول احکامه و سیاسته الیهم و نصبه من یرجعون الیه}}<ref>شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۴۸.</ref>. قبول نداریم که استفاده از [[امام]] منحصر به دسترسی به او باشد بلکه راه دیگر آن [[نصب]] فردی است که [[مردم]] به او مراجعه کنند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۱۹-۱۲۳</ref>.
*برخی از [[متکلمان]] [[عامه]] در پاسخ به اشکال عدم دسترسی به [[امام]]<ref>{{عربی| الاتنفاع بالامام انما یکون بالوصول الیه و لا یخفی تعذز وصول آحاد الرعیه الیه فی کل ما یعن لهم من الامور الدنیویه عاده فلا فائده فی نصبه للعامه فلا یکون واجبا}} شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۴۷.</ref> گفته‌اند: {{عربی| لا نسلم ان الانتفاع بالامام انما یکون بالوصول الیه فقط بل و یکون بوصول احکامه و سیاسته الیهم و نصبه من یرجعون الیه}}<ref>شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۴۸.</ref>. قبول نداریم که استفاده از [[امام]] منحصر به دسترسی به او باشد بلکه راه دیگر آن [[نصب]] فردی است که [[مردم]] به او مراجعه کنند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۱۹-۱۲۳</ref>.

نسخهٔ ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۳

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث اثبات نصب امام است. "اثبات نصب امام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اثبات نصب امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • امام باید معصوم باشد؛ یعنی از هر گونه گناه و اشتباهی مصون باشد، همچنین امام لازم است اعلم بوده و از علم خاصّی برخوردار باشد که اشتباه در آن راه نداشته باشد. حال چگونه می‌توان فهمید که این ویژگی‌ها در شخصی هست یا خیر؟ باید توجّه کرد که بسیاری از گناهان قابل مشاهده نیستند؛ مانند گناهانی که ممکن است در خلوت انجام شد یا گناهان قلبی از قبیل: سوءظن، عجب و کبر، کینه نسبت به بندگان خداوند و... اکنون چه کسی جز خدا قادر است شخصی را که واجد عصمت است و در تمام طول عمر خود کوچک‌ترین گناه یا خطایی مرتکب نمی‌شود تشخیص دهد؟ تنها او از خلوت‌ها آگاه است و تنها او است که به آنچه در دل‌ها می‌گذرد عالم است ﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ[۱]. همچنین کسی که می‌تواند مصداق اعلم مردم را تشخیص دهد که از همه اعلم باشد. باید توجّه کرد که علم امام اکتسابی نیست بلکه از سوی خداوند به او افاضه می‌شود.
  • خلاصه با توجّه به آن‌چه از صفات که ثابت شد باید در امام باشد، تنها خداوند قادر است مصداق امام را بشناسد، پس تنها او می‌تواند امام را تعیین کند[۲].

ادله عقلی دال بر نصب امام

نخست: دلیل لطف

دوم: قبح بی‌توجهی به نصب امام

شبهات دلیل عقلی نصب الهی امام

شبهه در مصداق لطف

  1. نصب امام از ناحیه شارع
  2. قبول و تحمل مسئولیت از ناحیه امام
  3. پذیرش و قبول مردم[۱۶].

شبهه فائده امام غائب

  • امام غائب هم فوائد بسیار مهم و تأثیرگذاری دارد از جمله:
  1. محافظت از دین: راهنمائی‌ها و ارشادات امام غائب در دوره غیبت کبری به علما و دانشمندان دینی یکی از راه‌های حفظ دین و شریعت است علامه حلی می‌‌گوید: ان وجود الامام نفسه لطف لوجوه: احدها انه یحفظ الشرایع و یحرسها عن الزیاده و النقصان [۲۴].
  2. بازدارندگی از معصیت؛ فائده دیگری است که بر وجود امام غائب فی نفسه مترتب می‌‌باشد. علامه حلی می‌‌گوید: ان الاعتقاد المکلفین لوجود الامام و تجویز انفاد حکمه علیهم فی کل وقت سبب لردعهم عن الفساد و قربهم الی الصلاح.

جستارهاوابسته

منابع

منبع‌شناسی جامع امامت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «و همانا ما انسان را آفریده‌ایم و آنچه درونش به او وسوسه می‌کند می‌دانیم و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم» سوره ق، آیه ۱۶.
  2. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۸۲.
  3. مانند: شیخ طوسی در مسأله ۵۳ از کتاب رسائل العشر: أن الإمامة لطف، و اللطف واجب علی الله تعالی فی کل وقت. خواجه (م ۶۷۲) در تجرید الاعتقاد المقصد الخامس فی: الإمامة (صفحه ۱۸۳) قال: {{عربی|الإمام لطف فیجب نصبه علی الله تعالی تحصیلا للغرض. دلایل الصدق، ج ۴، ص ۲۵۳: إنّ نصب الإمام لطف، و اللطف واجب على اللّه عزّ و جلّ. أمّا الصغرى؛ فلأنّ اللطف هو ما يقرّب إلى الطاعة و يبعّد عن المعصية و لو بالإعداد، و بالضرورة أنّ نصب الإمام كذلك، لما به من تنفيذ الأحكام و رفع الظلم و الفساد و نحوها..
  4. استحاله انجام امور قبیح از خدای تعالی در بخش حسن و قبح عقلی تبیین شده است ر.ک: القواعد الکلامیه، ص ۸.
  5. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۱۹-۱۲۳
  6. «بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی» سوره کهف، آیه ۶.
  7. «طا،‌ها ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی» سوره طه، آیه ۲.
  8. ر.ک: حدیث مقبول بین فریقین که معروف است به حدیث افتراق «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ إِنَ أُمَّةَ مُوسَى افْتَرَقَتْ بَعْدَهُ عَلَى إِحْدَى وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً فِرْقَةٌ مِنْهَا نَاجِيَةٌ وَ سَبْعُونَ فِي النَّارِ وَ افْتَرَقَتْ أُمَّةُ عِيسَى(ع) بَعْدَهُ عَلَى اثْنَتَيْنِ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً فِرْقَةٌ مِنْهَا نَاجِيَةٌ وَ إِحْدَى وَ سَبْعُونَ فِي النَّارِ وَ إِنَّ أُمَّتِي سَتَفْتَرِقُ بَعْدِي عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً فِرْقَةٌ مِنْهَا نَاجِيَةٌ وَ اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِي النَّارِ»؛ الخصال، ج ۲، ص ۵۸۵ و نیز ر.ک: مسند احمد، ج ۲، ص ۳۳۲ و سنن ترمذی، ج ۴، ص ۱۳۴ و سایر منابع اهل سنت.
  9. «و من كلام له(ع) لبعض أصحابه و قد سأله كيف دفعكم قومكم عن هذا المقام و أنتم أحق به فقال(ع) يَا أَخَا بَنِي أَسَدٍ إِنَّكَ لَقَلِقُ الْوَضِينِ تُرْسِلُ فِي غَيْرِ سَدَدٍ وَ لَكَ بَعْدُ ذِمَامَةُ الصِّهْرِ وَ حَقُّ الْمَسْأَلَةِ وَ قَدِ اسْتَعْلَمْتَ فَاعْلَمْ أَمَّا الِاسْتِبْدَادُ عَلَيْنَا بِهَذَا الْمَقَامِ وَ نَحْنُ الْأَعْلَوْنَ نَسَباً وَ الْأَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ ص نَوْطاً فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِينَ وَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ الْمَعْوَدُ إِلَيْهِ الْقِيَامَةِ».
  10. شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج ۹، ص ۲۴۸-۲۴۹.
  11. عایشه از طریق فرزند عمر برایش پیغام می‌‌فرستند و لزوم نصب جانشین را گوشزد می‌‌کند: یا بنی ابلغ عمر سلامی و قل له لا تدع امه محمد(ص) بلا راع استخلف علیهم و لا تدعهم بعدک هملا فانی اخشی علیهم الفتنه فاتی عبدالله فاعلمه الامامه و السیاسه. ابن قتیبه الدینوری (م ۲۷۶)، ج ۱، ص ۲۸.
  12. غیر از آنچه گفته شد ادله گوناگونی بر ضرورت وجود امام منصوب اقامه شده است. شیخ طوسی در کتاب الاقتصاد، ص ۱۸۷ بعد از دلیل لطف دلیل خاتمیت را تقریر کرده است و نیز ر.ک: امامت پژوهی، ص ۱۳۸.
  13. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۱۹-۱۲۳
  14. رک: شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۴۸.
  15. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۱۸۲.
  16. و التحقیق ان نقول: لطف الامامه یتم بامور منها ما یجب علی الله و هو خلق الامام و تمکینه بالقدره و العلم و النص علیه باسمه و نسبه و هذا قد فعله الله تعالی و منها ما یجب علی الامام و هو تحمله للامامه و قبوله لها و هذا قد فعله الامام و ما یجب علی الرعیه و هو مساعدته و النصره له و امتثال قوله و هذا لم تفعله الرعیه فکان منع اللطف الکامل منهم لامن الله تعالی و لا من الامام؛ کشف المراد، ص ۱۸۳.
  17. برای مطالعه بیشتر پیرامون لطف و اقسام و شرائط آن ر.ک: القواعد الکلامیه، ص ۶۹ و امامت در بینش اسلامی، ص ۶۷.
  18. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  19. امیرالمؤمنین درباره انبیای الهی می‌‌فرماید: «وَ كَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِينَ قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَكَارِهِ وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِي قُوَّةٍ فِي عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِيمَا تَرَى الْأَعْيُنُ مِنْ حَالاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُيُونَ غِنًى وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًى»؛ ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ معروف به خطبه قاصعه.
  20. احمد حنبل از عمر نقل می‌‌کند: «انی سمعت رسول الله(ص): ان خیر التابعین رجل یقال له اویس» مسند احمد، ج ۱، ص ۳۸ و نیز، ج ۳، ص ۴۸۰ و صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۸۹ و مستدرک، ج ۳، ص ۴۰۲. درباره شخصیت والای اویس قرنی نزد فریقین و مقام ویژه سفاعت او رجوع کنید به: العقائد الاسلامیة، ج ۴، ص ۷۲.
  21. الاتنفاع بالامام انما یکون بالوصول الیه و لا یخفی تعذز وصول آحاد الرعیه الیه فی کل ما یعن لهم من الامور الدنیویه عاده فلا فائده فی نصبه للعامه فلا یکون واجبا شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۴۷.
  22. شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۴۸.
  23. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۱۹-۱۲۳
  24. کشف المراد: المقصد الخامس فی الامامه، ص ۱۸۳.
  25. فوائد امام غائب در بحث مهدویت بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت.
  26. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۱۹-۱۲۳