انسان کامل در عرفان اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'حق متعال' به 'حق متعال')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:


{{ولایت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[انسان کامل]]''' است. "'''[[انسان کامل]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[انسان کامل]]''' است. "'''[[انسان کامل]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[انسان کامل در قرآن]] - [[انسان کامل در حدیث]] - [[انسان کامل در کلام اسلامی]] - [[انسان کامل در عرفان اسلامی]] - [[مقام انسان کامل]]</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[انسان کامل در قرآن]] - [[انسان کامل در عرفان اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[انسان کامل (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
==مقدمه==
*یکی از اساسی‌ترین [[معتقدات]] [[باطنی]] [[اسلام]] پس از [[توحید]]<ref>توحید خداوند متعال یعنی خداوند با جمیع مختصاتش از ذات، صفات، اسما و افعال، واحد است و در هیچ یک از این مراتب، شائبه دوئیت و غیریت، مشهود نیست، و نمی‌تواند مشهود باشد. در تمام عوالم و جهان هستی، ذات مستقل قیوم بالذات و وجود محض بسیط و خارج از هرگونه قید و تعین یکی است و آن وجود اقدس حضرت حق است، تبارک و تعالی و در تمام عوالم، هر صفتی چون: علم، قدرت، حیات، و... و هر اسمی چون: عالِم، قادر، حَیّ و... بالاصاله و الحقیقه اختصاص به ذات حق دارد، و آن علم واحد و قدرت واحده و حیات واحده هستند و هم‌چنین عالم و قادر و حی واحد است و اوست ذات اقدس حق که بدین صفات موصوف است. پس صفت علم و اسم عالم واحد است و آن برای ذات حق متعال است. در تمام عوالم و جهان هستی، هر فعلی بالاصاله و الحقیقه، اختصاص به خدا دارد، هیچ موجودی از موجودات نمی‌تواند مستقلاً دارای فعلی باشد، مگر آنکه آن فعل بالاصاله برای خداست و تمام افعال در جهان، فعل واحدی است و همه فعل‌الله است. این مراتب سه‌گانه توحید: یعنی توحید در ذات، توحید در اسما و صفات و توحید در افعال، از خصائص الهیون است و همه بر آن متفقند و بر این اصل، هر مذهب و مکتبی که استوارتر بوده و توانسته است برهان قوی‌تر بیاورد، توحید را روشن‌تر ساخته است. از میان همه طبقات الهیون، امت اسلام، توحیدش بهتر و استوارتر است، زیرا آورنده آن حضرت محمدبن عبدالله{{صل}}، خود به درجه اقصای از توحید رسیده بود و این باب را بر امت خود مفتوح فرمود.</ref>، تجلی تامّ اسما و [[صفات حق]] سبحانه در [[مظهر]] [[انسان کامل]] است. از نظر عرفا، خصوصاً [[ابن عربی]] و شارحان آثار او، هر یک از [[اسمای الهی]] در [[علم]] لایتناهی [[خداوند سبحان]]، دارای صورت باطنی‌ای هستند که به آن "ماهیت" و "عینِ ثابته" می‌گویند و همان اسما در [[عالم ظاهر]]، صورت‌های خارجی‌ای دارند که "مظاهر" و "موجودات عینیه" نامیده می‌شوند و قطعاً آن صُوَر [[باطنیه]]، ربِّ آن صُور خارجیه هستند. به عبارت دیگر، هر یک از موجوداتی که در عالَم ظاهر و خارج وجود دارند، نِمودی از یک ماهیت و عین ثابته‌ای در [[عالم باطن]] هستند<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷؛ ر.ک: سید علی رضا صدر حسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص۲۰۱- ۲۰۶.</ref>. [[انسان کامل]]، نِمود خارجیِ [[حقیقت محمدیه]] است و [[حقیقت محمدیه]]، ماهیت و عین ثابته [[انسان کامل]] در عالم اعیان است<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایه، ص۳۰ - ۳۵.</ref>.
یکی از اساسی‌ترین [[معتقدات]] [[باطنی]] [[اسلام]] پس از [[توحید]]<ref>توحید خداوند متعال یعنی خداوند با جمیع مختصاتش از ذات، صفات، اسما و افعال، واحد است و در هیچ یک از این مراتب، شائبه دوئیت و غیریت، مشهود نیست، و نمی‌تواند مشهود باشد. در تمام عوالم و جهان هستی، ذات مستقل قیوم بالذات و وجود محض بسیط و خارج از هرگونه قید و تعین یکی است و آن وجود اقدس حضرت حق است، تبارک و تعالی و در تمام عوالم، هر صفتی چون: علم، قدرت، حیات، و... و هر اسمی چون: عالِم، قادر، حَیّ و... بالاصاله و الحقیقه اختصاص به ذات حق دارد، و آن علم واحد و قدرت واحده و حیات واحده هستند و هم‌چنین عالم و قادر و حی واحد است و اوست ذات اقدس حق که بدین صفات موصوف است. پس صفت علم و اسم عالم واحد است و آن برای ذات حق متعال است. در تمام عوالم و جهان هستی، هر فعلی بالاصاله و الحقیقه، اختصاص به خدا دارد، هیچ موجودی از موجودات نمی‌تواند مستقلاً دارای فعلی باشد، مگر آنکه آن فعل بالاصاله برای خداست و تمام افعال در جهان، فعل واحدی است و همه فعل‌الله است. این مراتب سه‌گانه توحید: یعنی توحید در ذات، توحید در اسما و صفات و توحید در افعال، از خصائص الهیون است و همه بر آن متفقند و بر این اصل، هر مذهب و مکتبی که استوارتر بوده و توانسته است برهان قوی‌تر بیاورد، توحید را روشن‌تر ساخته است. از میان همه طبقات الهیون، امت اسلام، توحیدش بهتر و استوارتر است، زیرا آورنده آن حضرت محمدبن عبدالله{{صل}}، خود به درجه اقصای از توحید رسیده بود و این باب را بر امت خود مفتوح فرمود.</ref>، تجلی تامّ اسما و [[صفات حق]] سبحانه در [[مظهر]] [[انسان کامل]] است. از نظر عرفا، خصوصاً [[ابن عربی]] و شارحان آثار او، هر یک از [[اسمای الهی]] در [[علم]] لایتناهی [[خداوند سبحان]]، دارای صورت باطنی‌ای هستند که به آن "ماهیت" و "عینِ ثابته" می‌گویند و همان اسما در [[عالم ظاهر]]، صورت‌های خارجی‌ای دارند که "مظاهر" و "موجودات عینیه" نامیده می‌شوند و قطعاً آن صُوَر [[باطنیه]]، ربِّ آن صُور خارجیه هستند. به عبارت دیگر، هر یک از موجوداتی که در عالَم ظاهر و خارج وجود دارند، نِمودی از یک ماهیت و عین ثابته‌ای در [[عالم باطن]] هستند<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷؛ ر.ک: سید علی رضا صدر حسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص۲۰۱- ۲۰۶.</ref>. [[انسان کامل]]، نِمود خارجیِ [[حقیقت محمدیه]] است و [[حقیقت محمدیه]]، ماهیت و عین ثابته [[انسان کامل]] در عالم اعیان است<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایه، ص۳۰ - ۳۵.</ref>.
*از نظر [[قیصری]]، [[انسان کامل]]، [[قطب]] الاقطاب و [[مظهر اسم]] جامع "[[الله]]" است و اسم جامع "[[الله]]" محیط بر سایر [[اسمای الهی]] است، لذا بر جمیع [[اسمای الهی]]، [[فیض]] و [[استمداد]] می‌رساند، پس مربوب اسم جامع که همان [[حقیقت محمدیه]] در عالم اعیان و [[انسان کامل]] در عالم خارج می‌باشد، به وسیله [[اسم اعظم]] "[[الله]]" تمام صور موجود در [[جهان]] را [[تربیت]] و [[سرپرستی]] می‌کند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷.</ref> و این همان جنبه [[ولایت تکوینی]] [[انسان کامل]] است که از نظر [[ابن عربی]] بر [[انسانی]] اطلاق می‌شود که [[مظهر]] صفات و [[اسمای الهی]] باشد و به [[برکت]] وجود [[مقدس]] او [[زمین]] و [[آسمان]] [[خلق]] شده و [[رزق]] و [[عنایات]] [[الهی]] به مدد [[فیض]] او به خلایق می‌رسد. [[انسان کامل]] چون [[مظهر اسم]] جامع "[[الله]]" است، تجلی‌گاه [[حق]] برای همه حقایق و مراتب وجود است. او [[جهان]] کوچکی است که در آینه وجودش همه [[کمالات]] [[جهان]] بزرگ انعکاس یافته است، به همین [[دلیل]] از میان موجودات، تنها [[انسان کامل]] است که [[شایستگی]] [[خلافت الهی]] و [[جانشینی خدا]] را دارد. [[ابن عربی]] [[معتقد]] است [[انسان کامل]] - که به زبان رمز، [[آدم]] نامیده شده است - همان جنس بشری در بالاترین مراتبش است که [[کمالات]] وجود [[عقلی]]، [[روحی]] و [[مادّی]] جز در او جمع نشده است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷.</ref>.
 
*[[عفیفی]] (مصحّح فصوص)، می‌گوید: اگرچه در بسیاری گفتارهای [[ابن عربی]]، [[انسان کامل]] مترادف جنس بشری است، در [[حقیقت]] جز بر بالاترین مرتبه [[انسان]]، که مرتبه [[انبیا]] و اولیاست [[صدق]] نمی‌کند، اکملِ همه [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] نیز [[حضرت محمد]]{{صل}} است. اما با این حال، ناگفته نماند که منظور از [[حقیقت محمدیه]] شخص [[نبیّ]] خاتم نیست، بلکه [[مقام]] و جایگاهی است [[ظهور]] یافته در [[انسان]] که جامع همه اسما و [[صفات الهی]] است، اما در این میان تنها [[رسول]] اعظم{{صل}} از این [[جایگاه]] برخوردار است. او، هم مرتبه [[نبوت]] را داراست، هم [[رسالت]] و هم [[ولایت]] کلّیه را. در این [[تصور]]، [[انسان کامل]]، [[حقیقت محمدیه]] می‌شود که تحقق ارضی آن به صورت [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷. برای وصف مقام حضرت محمد{{صل}} ر.ک: ابن‌عربی، فتوحات المکیه، ج۲، ص۹۷؛ همو، فصوص الحکم، فص محمدی سیدمحمدحیدر علوی نژاد، افق‌های کمال، ص۱۰۹- ۱۱۰.</ref>.
از نظر [[قیصری]]، [[انسان کامل]]، [[قطب]] الاقطاب و [[مظهر اسم]] جامع "[[الله]]" است و اسم جامع "[[الله]]" محیط بر سایر [[اسمای الهی]] است، لذا بر جمیع [[اسمای الهی]]، [[فیض]] و [[استمداد]] می‌رساند، پس مربوب اسم جامع که همان [[حقیقت محمدیه]] در عالم اعیان و [[انسان کامل]] در عالم خارج می‌باشد، به وسیله [[اسم اعظم]] "[[الله]]" تمام صور موجود در [[جهان]] را [[تربیت]] و [[سرپرستی]] می‌کند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷.</ref> و این همان جنبه [[ولایت تکوینی]] [[انسان کامل]] است که از نظر [[ابن عربی]] بر [[انسانی]] اطلاق می‌شود که [[مظهر]] صفات و [[اسمای الهی]] باشد و به [[برکت]] وجود [[مقدس]] او [[زمین]] و [[آسمان]] [[خلق]] شده و [[رزق]] و [[عنایات]] [[الهی]] به مدد [[فیض]] او به خلایق می‌رسد. [[انسان کامل]] چون [[مظهر اسم]] جامع "[[الله]]" است، تجلی‌گاه [[حق]] برای همه حقایق و مراتب وجود است. او [[جهان]] کوچکی است که در آینه وجودش همه [[کمالات]] [[جهان]] بزرگ انعکاس یافته است، به همین [[دلیل]] از میان موجودات، تنها [[انسان کامل]] است که [[شایستگی]] [[خلافت الهی]] و [[جانشینی خدا]] را دارد. [[ابن عربی]] [[معتقد]] است [[انسان کامل]] - که به زبان رمز، [[آدم]] نامیده شده است - همان جنس بشری در بالاترین مراتبش است که [[کمالات]] وجود [[عقلی]]، [[روحی]] و [[مادّی]] جز در او جمع نشده است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷.</ref>.
*از نظر [[ابن عربی]]، [[حقیقت محمدیه]] به طور یکسان مصدر همه وحی‌ها و [[الهامات]] [[انبیا]]{{عم}} است. *بنابراین، [[حقیقت محمدیه]] مساوی [[قطب]] در نظر [[صوفیه]]، یا [[امام]] [[معصوم]] در [[اندیشه]] [[اسماعیلیه]] است؛ یعنی محوری است که جهانِ [[وحی]]، بر گِرد آن می‌چرخد<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ص۳۹.</ref>. از نظر وی، [[انسان کامل]] کلمه و فعل [[ابدی]] [[الهی]] است که هر مرحله آن به یکی از [[پیغمبران]] [[تشبیه]] شده است و [[انبیای الهی]] هر یک مظهری از مظاهر صفات و [[اسماء الله]] هستند، هر یک صفتی را از اله و ربِّ خویش در [[اختیار]] دارند، اما [[انسان کامل]] خود به [[تنهایی]] [[مظهر]] جمیع اسما و [[صفات الهی]] می‌باشد، لذا [[ابن عربی]] نوع [[علم]] هر یک از [[انبیا]] و اسمی از اسمای [[حق]] را که در آن [[پیامبر]] غالب است، [[تفسیر]] می‌نماید تا ثابت کند هر [[پیامبری]] تحت تأثیر اسمی از [[اسمای الهی]] است جز [[محمد]]{{صل}} که تحت تأثیر اسمِ [[الله]] است که جامع همه [[اسمای الهی]] است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ص۳۹.</ref>.
 
*از نظر [[قیصری]]، هر زمانی با توجه به استعداد و [[شایستگی]] موجودات همان زمان، انسانِ کاملِ متناسب با [[کمالات]] آنها باید [[ظهور]] پیدا کند، پس [[کمالات]] ممکن در هستی، یک‌باره نازل نمی‌شود، بلکه باید به تدریج و برحسب استعداد هر دسته از موجودات، توسط خلیفه‌ای که با آن [[فیض]] متناسب است [[ظهور]] نماید. [[نزول]] هر [[فیض]] هم با [[ظهور]] اسم متناسب با آن، صورت خواهد گرفت. بنابراین، برای [[ظهور]] [[فیض]]، در هر زمان باید اسمی خاصی در آن زمان [[حاکم]] باشد که [[ظهور]] آن اسم خاص همان [[ظهور]] صورت نبیِّ آن زمان است<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۲۸.</ref><ref>[[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۳۹-۴۳.</ref>.
[[عفیفی]] (مصحّح فصوص)، می‌گوید: اگرچه در بسیاری گفتارهای [[ابن عربی]]، [[انسان کامل]] مترادف جنس بشری است، در [[حقیقت]] جز بر بالاترین مرتبه [[انسان]]، که مرتبه [[انبیا]] و اولیاست [[صدق]] نمی‌کند، اکملِ همه [[انبیا]] و [[اولیای الهی]] نیز [[حضرت محمد]]{{صل}} است. اما با این حال، ناگفته نماند که منظور از [[حقیقت محمدیه]] شخص [[نبیّ]] خاتم نیست، بلکه [[مقام]] و جایگاهی است [[ظهور]] یافته در [[انسان]] که جامع همه اسما و [[صفات الهی]] است، اما در این میان تنها [[رسول]] اعظم{{صل}} از این [[جایگاه]] برخوردار است. او، هم مرتبه [[نبوت]] را داراست، هم [[رسالت]] و هم [[ولایت]] کلّیه را. در این [[تصور]]، [[انسان کامل]]، [[حقیقت محمدیه]] می‌شود که تحقق ارضی آن به صورت [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷. برای وصف مقام حضرت محمد{{صل}} ر.ک: ابن‌عربی، فتوحات المکیه، ج۲، ص۹۷؛ همو، فصوص الحکم، فص محمدی سیدمحمدحیدر علوی نژاد، افق‌های کمال، ص۱۰۹- ۱۱۰.</ref>.
 
از نظر [[ابن عربی]]، [[حقیقت محمدیه]] به طور یکسان مصدر همه وحی‌ها و [[الهامات]] [[انبیا]]{{عم}} است.  
بنابراین، [[حقیقت محمدیه]] مساوی [[قطب]] در نظر [[صوفیه]]، یا [[امام]] [[معصوم]] در [[اندیشه]] [[اسماعیلیه]] است؛ یعنی محوری است که جهانِ [[وحی]]، بر گِرد آن می‌چرخد<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ص۳۹.</ref>. از نظر وی، [[انسان کامل]] کلمه و فعل [[ابدی]] [[الهی]] است که هر مرحله آن به یکی از [[پیغمبران]] [[تشبیه]] شده است و [[انبیای الهی]] هر یک مظهری از مظاهر صفات و [[اسماء الله]] هستند، هر یک صفتی را از اله و ربِّ خویش در [[اختیار]] دارند، اما [[انسان کامل]] خود به [[تنهایی]] [[مظهر]] جمیع اسما و [[صفات الهی]] می‌باشد، لذا [[ابن عربی]] نوع [[علم]] هر یک از [[انبیا]] و اسمی از اسمای [[حق]] را که در آن [[پیامبر]] غالب است، [[تفسیر]] می‌نماید تا ثابت کند هر [[پیامبری]] تحت تأثیر اسمی از [[اسمای الهی]] است جز [[محمد]]{{صل}} که تحت تأثیر اسمِ [[الله]] است که جامع همه [[اسمای الهی]] است<ref>ابن‌عربی، فصوص الحکم، ص۳۹.</ref>.
 
از نظر [[قیصری]]، هر زمانی با توجه به استعداد و [[شایستگی]] موجودات همان زمان، انسانِ کاملِ متناسب با [[کمالات]] آنها باید [[ظهور]] پیدا کند، پس [[کمالات]] ممکن در هستی، یک‌باره نازل نمی‌شود، بلکه باید به تدریج و برحسب استعداد هر دسته از موجودات، توسط خلیفه‌ای که با آن [[فیض]] متناسب است [[ظهور]] نماید. [[نزول]] هر [[فیض]] هم با [[ظهور]] اسم متناسب با آن، صورت خواهد گرفت. بنابراین، برای [[ظهور]] [[فیض]]، در هر زمان باید اسمی خاصی در آن زمان [[حاکم]] باشد که [[ظهور]] آن اسم خاص همان [[ظهور]] صورت نبیِّ آن زمان است<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۲۸.</ref><ref>[[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۳۹-۴۳.</ref>.


==ویژگی‌های [[انسان کامل]]==
==ویژگی‌های [[انسان کامل]]==
*[[انسان کامل]] مشتمل بر دو جهت [[الهی]] و بشری می‌باشد، که جهت [[الهی]] او [[بالاصاله]] نبوده، بلکه تبعی است که این همان جنبه [[ولایت و خلافت]] اوست. پس [[انسان کامل]]، جمیع [[صفات الهی]] از جمله: زنده کردن، میراندن، [[لطف]]، [[قهر]] و [[رضا]] را داراست تا به وسیله آنها بتواند [[جهان]] را [[سرپرستی]] کند و از نظر [[قیصری]]، حتی در مرحله نازله وجود، خودش را هم که جزئی از عالم امکان است، [[سرپرستی]] نماید. اما از طرفی [[انسان کامل]] به [[دلیل]] مقتضیات ذات و صفت [[بشر]] بودنش، که عین [[فقر]] و [[ذلت]] در برابر خداست، دارای صفاتی همچون: [[گریه]]، ضجر، [[خشم]] و ضیقِ صدر نیز هست که هیچ منافاتی با [[انسان کامل]] بودنش ندارد <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۲۸.</ref>.
[[انسان کامل]] مشتمل بر دو جهت [[الهی]] و بشری می‌باشد، که جهت [[الهی]] او [[بالاصاله]] نبوده، بلکه تبعی است که این همان جنبه [[ولایت و خلافت]] اوست. پس [[انسان کامل]]، جمیع [[صفات الهی]] از جمله: زنده کردن، میراندن، [[لطف]]، [[قهر]] و [[رضا]] را داراست تا به وسیله آنها بتواند [[جهان]] را [[سرپرستی]] کند و از نظر [[قیصری]]، حتی در مرحله نازله وجود، خودش را هم که جزئی از عالم امکان است، [[سرپرستی]] نماید. اما از طرفی [[انسان کامل]] به [[دلیل]] مقتضیات ذات و صفت [[بشر]] بودنش، که عین [[فقر]] و [[ذلت]] در برابر خداست، دارای صفاتی همچون: [[گریه]]، ضجر، [[خشم]] و ضیقِ صدر نیز هست که هیچ منافاتی با [[انسان کامل]] بودنش ندارد <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۲۸.</ref>.
*[[انسان کامل]] بعد از [[خدا]]، عالم‌ترین و عارف‌ترین موجودات است، زیرا [[خداوند سبحان]] در ذات و [[حقیقت انسان]]، [[معارف]] و [[اسرار الهی]] را به [[ودیعه]] نهاده است: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> و [[انسان کامل]] چون جمیع [[کمالات انسانی]] در او محقّق شده است و در واقع مظهری برای تمام اسما و [[کمالات]] الهیه خصوصاً [[مظهر اسم]] علیم و موصوفی برای تمام صفات جلال و [[جمال الهی]] است، عالم‌ترین فرد می‌باشد<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری، پاورقی ص۱۲۰.</ref>.
 
*بنابر اینکه [[انسان کامل]]، در نهایت [[درجه]] [[معرفت]] قرار دارد و عالم‌ترین فرد [[انسانی]] است، لذا [[عابدترین]] نیز هست و [[کامل‌ترین]] [[عبادت]] را دارد. همان‌طور که در تشهد: {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ}}، [[مقام]] [[عبد]] بودن [[رسول الله]]{{صل}} بر [[مقام]] [[رسول]] بودنش تقدم دارد.
[[انسان کامل]] بعد از [[خدا]]، عالم‌ترین و عارف‌ترین موجودات است، زیرا [[خداوند سبحان]] در ذات و [[حقیقت انسان]]، [[معارف]] و [[اسرار الهی]] را به [[ودیعه]] نهاده است: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> و [[انسان کامل]] چون جمیع [[کمالات انسانی]] در او محقّق شده است و در واقع مظهری برای تمام اسما و [[کمالات]] الهیه خصوصاً [[مظهر اسم]] علیم و موصوفی برای تمام صفات جلال و [[جمال الهی]] است، عالم‌ترین فرد می‌باشد<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری، پاورقی ص۱۲۰.</ref>.
*هم‌چنین طبق روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}، [[انسان کامل]] [[حجت‌الله]] است، زیرا روشن‌ترین [[دلیل]] بر ذات و [[صفات]] [[حق تعالی]] است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|ان صورة الإنسانية أكبر حجة اللّه وهي الكتاب الّذي كتبه بيده}}. این [[انسان کامل]] همان [[کتاب الهی]] است که در [[قرآن]] آمده که همه چیز در آن مسطور است؛ اصلی‌ترین کتاب، وجود [[انسان کامل]] است، {{متن حدیث|وهي الهيكل الّذي بناه بحكمه}}، هیکلش با [[حُکم]] [[الهی]] بنا باشد، و {{متن حدیث|هي مجموع صورة العالمين}}، دو عالم [[غیب و شهادت]] در اوست. و {{متن حدیث|هي المختصر من العلوم في اللوح المحفوظ}} او خلاصه همه امور است. و {{متن حدیث|هي شاهد على كلّ غائب وهي الحجّة على كلّ جاحد}} هر کس سؤالی دارد برود [[خدمت]] او، او [[حجت]] است. {{متن حدیث|هي المستقيم إلى كلّ خير}} [[راه مستقیم]] نزدیک‌ترین راه است و آن [[انسان کامل]] است. و {{متن حدیث|هي الصراط الممدود بين الجنّة والنّار}} [[صراط]] راهی است که از روی [[جهنم]] می‌گذرد تا به دروازه‌های [[بهشت]] برسد. [[مؤمنان]] باید از این راه بگذرند تا به [[بهشت]] برسند<ref>ر.ک: فیض کاشانی، کلمات مکنونه، ص۱۲۵؛ ر.ک: تفسیر صافی، ج۱، ص۷۳ با اندکی تفاوت؛ ر.ک: سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ص۲۹۸.</ref>، که این راهِ [[انسان کامل]] است. وی جامع جمیع [[کمالات الهی]] است. او با این [[جسم]] کوچک، جامع همه حقایق صُوَر است. همه چیز در این عالم به [[اجمال]] در [[انسان کامل]] است. [[انسان کامل]]، [[قطب]] و محور عالَم وجود است<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷؛ ر.ک: ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷.</ref>.
 
*[[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۵۱.</ref>؛ [[انسان کامل]] مثل [[خورشید]] است که همه دورِ آن می‌چرخند. بقای ما وابسته به [[خورشید]] است و اگر [[خورشید]] خاموش شود، ما و تمام کائنات از بین می‌رویم. محور کلّ کائنات [[انسان کامل]] است. وجود ما از وجود اوست. [[خدا]] به [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكَ}}<ref>بحار الانوار، ج۱۶، ص۴۰۵.</ref> خَلقِ عالَم برای توست<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری، پاورقی ص۱۲۰.</ref>.
بنابر اینکه [[انسان کامل]]، در نهایت [[درجه]] [[معرفت]] قرار دارد و عالم‌ترین فرد [[انسانی]] است، لذا [[عابدترین]] نیز هست و [[کامل‌ترین]] [[عبادت]] را دارد. همان‌طور که در تشهد: {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ}}، [[مقام]] [[عبد]] بودن [[رسول الله]]{{صل}} بر [[مقام]] [[رسول]] بودنش تقدم دارد.
*یکی از [[یاران امام صادق]]{{ع}} از ایشان سؤال کرد: آیا [[زمین]] بدون [[وجود امام]] باقی می‌ماند؟<ref>{{متن حدیث|أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ؟}}</ref> فرمود:  [[زمین]] [[اهل]] خود را فرو می‌دهد، اگر [[امام]] روی [[زمین]] نباشد<ref>{{متن حدیث|لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ}}</ref><ref>بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۱۳.</ref>.
 
*[[انسان کامل]]، [[واسطه فیض]] است و وجود او در هر عصر و زمانی [[واجب]] است تا [[انسان‌ها]] و دیگر موجودات بر اساس [[خلافت]] مطلق [[الهی]] از [[انسان کامل]] [[فیض]] دریابند<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۸.</ref>. [[انسان کامل]]، واسطه‌ای است میان [[عالم مُلک]] و [[ملکوت]]، [[خاک]] و افلاک، تجرد و مادّیت و این واسطه، [[بهترین]] مخلوقات است. او با عالَم [[ملک]] و [[ملکوت]] وجه مشترک دارد، به همین [[دلیل]] نیز [[پیامبران]]، هم ویژگی‌های [[بشر]] را داشتند و هم متصل به عالم بالا بودند. بدین ترتیب [[خدا]] ابتدا بر وجود [[مبارک]] [[انسان کامل]] متجلی می‌شود و بعد از آن، [[فیض]] به دیگر موجودات سرایت می‌یابد<ref>سیدعلیرضا صدرحسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، فصل سوم، ص۱۰۸.</ref>.
هم‌چنین طبق روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}، [[انسان کامل]] [[حجت‌الله]] است، زیرا روشن‌ترین [[دلیل]] بر ذات و [[صفات]] [[حق تعالی]] است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|ان صورة الإنسانية أكبر حجة اللّه وهي الكتاب الّذي كتبه بيده}}. این [[انسان کامل]] همان [[کتاب الهی]] است که در [[قرآن]] آمده که همه چیز در آن مسطور است؛ اصلی‌ترین کتاب، وجود [[انسان کامل]] است، {{متن حدیث|وهي الهيكل الّذي بناه بحكمه}}، هیکلش با [[حُکم]] [[الهی]] بنا باشد، و {{متن حدیث|هي مجموع صورة العالمين}}، دو عالم [[غیب و شهادت]] در اوست. و {{متن حدیث|هي المختصر من العلوم في اللوح المحفوظ}} او خلاصه همه امور است. و {{متن حدیث|هي شاهد على كلّ غائب وهي الحجّة على كلّ جاحد}} هر کس سؤالی دارد برود [[خدمت]] او، او [[حجت]] است. {{متن حدیث|هي المستقيم إلى كلّ خير}} [[راه مستقیم]] نزدیک‌ترین راه است و آن [[انسان کامل]] است. و {{متن حدیث|هي الصراط الممدود بين الجنّة والنّار}} [[صراط]] راهی است که از روی [[جهنم]] می‌گذرد تا به دروازه‌های [[بهشت]] برسد. [[مؤمنان]] باید از این راه بگذرند تا به [[بهشت]] برسند<ref>ر.ک: فیض کاشانی، کلمات مکنونه، ص۱۲۵؛ ر.ک: تفسیر صافی، ج۱، ص۷۳ با اندکی تفاوت؛ ر.ک: سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ص۲۹۸.</ref>، که این راهِ [[انسان کامل]] است. وی جامع جمیع [[کمالات الهی]] است. او با این [[جسم]] کوچک، جامع همه حقایق صُوَر است. همه چیز در این عالم به [[اجمال]] در [[انسان کامل]] است. [[انسان کامل]]، [[قطب]] و محور عالَم وجود است<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷؛ ر.ک: ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷.</ref>.
*[[ابن‌عربی]] درباره [[انسان کامل]] می‌نویسد: "[[قلب]] ماسوی [[الله]] [[انسان کامل]] است و صورت کامل به وسیله او [[ظهور]] پیدا کند"<ref>{{عربی|فالإنسان الكامل ظهر كمال الصورة و هو قلب لجسم العالم الذي هو كل ما سوی الله}}ابن‌عربی، فتوحات مکیه، ج۱۲، ص۲۵۵.</ref>؛ "[[خانه خدا]] اوست نه [[کعبه]]"<ref>{{عربی|و هو بيت الحقّ}}؛</ref>. به این [[دلیل]] که [[خدا]] می‌فرماید: "[[زمین]] و [[آسمان‌ها]] با این همه گنجایش جای من نیست؛ بلکه [[خانه]] من [[قلب]] [[بنده]] [[مؤمن]] است"<ref>{{متن حدیث|وَ وَسِعَنِي قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِن لا وَسِعَنِي أَرْضِي وَ سَمَاواتِي}}؛ ابن‌عربی، فتوحات مکیه، ج۵، ص۳۹.</ref>.
 
*از نظر [[شیعه]]، در [[ساحت]] [[دین اسلام]]، [[انسان کامل]] در قالب [[معصومان]]، [[ظهور]] پیدا کرده است و تمام ویژگی‌های [[انسان کامل]] در "[[ولایت]]" خلاصه می‌شود و "[[امامت]]" [[ظهور]] [[ولایت]] است؛ [[ولایتی]] که حقِّ دخل و [[تصرف در امور]] مولّی علیه است.
[[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۵۱.</ref>؛ [[انسان کامل]] مثل [[خورشید]] است که همه دورِ آن می‌چرخند. بقای ما وابسته به [[خورشید]] است و اگر [[خورشید]] خاموش شود، ما و تمام کائنات از بین می‌رویم. محور کلّ کائنات [[انسان کامل]] است. وجود ما از وجود اوست. [[خدا]] به [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكَ}}<ref>بحار الانوار، ج۱۶، ص۴۰۵.</ref> خَلقِ عالَم برای توست<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری، پاورقی ص۱۲۰.</ref>.
*[[امام خمینی]] در کتاب‌های خود نشانه‌هایی برای [[انسان کامل]] بر می‌شمارد که به اختصار بیان می‌کنیم<ref>به نقل از: احمد عابدی، "انسان کامل از دیدگاه امام خمینی"، مجله آینه پژوهش، مهر و آبان ۱۳۷۸، شماره ۵۸، ص۶۴ - ۷۲.</ref>:
 
یکی از [[یاران امام صادق]]{{ع}} از ایشان سؤال کرد: آیا [[زمین]] بدون [[وجود امام]] باقی می‌ماند؟<ref>{{متن حدیث|أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ؟}}</ref> فرمود:  [[زمین]] [[اهل]] خود را فرو می‌دهد، اگر [[امام]] روی [[زمین]] نباشد<ref>{{متن حدیث|لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ}}</ref><ref>بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۱۳.</ref>.
 
[[انسان کامل]]، [[واسطه فیض]] است و وجود او در هر عصر و زمانی [[واجب]] است تا [[انسان‌ها]] و دیگر موجودات بر اساس [[خلافت]] مطلق [[الهی]] از [[انسان کامل]] [[فیض]] دریابند<ref>محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۸.</ref>. [[انسان کامل]]، واسطه‌ای است میان [[عالم مُلک]] و [[ملکوت]]، [[خاک]] و افلاک، تجرد و مادّیت و این واسطه، [[بهترین]] مخلوقات است. او با عالَم [[ملک]] و [[ملکوت]] وجه مشترک دارد، به همین [[دلیل]] نیز [[پیامبران]]، هم ویژگی‌های [[بشر]] را داشتند و هم متصل به عالم بالا بودند. بدین ترتیب [[خدا]] ابتدا بر وجود [[مبارک]] [[انسان کامل]] متجلی می‌شود و بعد از آن، [[فیض]] به دیگر موجودات سرایت می‌یابد<ref>سیدعلیرضا صدرحسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، فصل سوم، ص۱۰۸.</ref>.
 
[[ابن‌عربی]] درباره [[انسان کامل]] می‌نویسد: "[[قلب]] ماسوی [[الله]] [[انسان کامل]] است و صورت کامل به وسیله او [[ظهور]] پیدا کند"<ref>{{عربی|فالإنسان الكامل ظهر كمال الصورة و هو قلب لجسم العالم الذي هو كل ما سوی الله}}ابن‌عربی، فتوحات مکیه، ج۱۲، ص۲۵۵.</ref>؛ "[[خانه خدا]] اوست نه [[کعبه]]"<ref>{{عربی|و هو بيت الحقّ}}؛</ref>. به این [[دلیل]] که [[خدا]] می‌فرماید: "[[زمین]] و [[آسمان‌ها]] با این همه گنجایش جای من نیست؛ بلکه [[خانه]] من [[قلب]] [[بنده]] [[مؤمن]] است"<ref>{{متن حدیث|وَ وَسِعَنِي قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِن لا وَسِعَنِي أَرْضِي وَ سَمَاواتِي}}؛ ابن‌عربی، فتوحات مکیه، ج۵، ص۳۹.</ref>.
 
از نظر [[شیعه]]، در [[ساحت]] [[دین اسلام]]، [[انسان کامل]] در قالب [[معصومان]]، [[ظهور]] پیدا کرده است و تمام ویژگی‌های [[انسان کامل]] در "[[ولایت]]" خلاصه می‌شود و "[[امامت]]" [[ظهور]] [[ولایت]] است؛ [[ولایتی]] که حقِّ دخل و [[تصرف در امور]] مولّی علیه است.
 
[[امام خمینی]] در کتاب‌های خود نشانه‌هایی برای [[انسان کامل]] بر می‌شمارد که به اختصار بیان می‌کنیم<ref>به نقل از: احمد عابدی، "انسان کامل از دیدگاه امام خمینی"، مجله آینه پژوهش، مهر و آبان ۱۳۷۸، شماره ۵۸، ص۶۴ - ۷۲.</ref>:
#'''[[انسان کامل]] مخاطب [[کلام خدا]] در مرتبه واحدیت:''' به نظر ایشان [[کلام خدا]] به مرتبه واحدیت و احدیت تقسیم می‌شود و هر کدام یک مرتبه ذاتی و یک مرتبه فعلی دارند. مخاطب [[کلام الهی]] در مرتبه واحدیت [[انسان کامل]] است.
#'''[[انسان کامل]] مخاطب [[کلام خدا]] در مرتبه واحدیت:''' به نظر ایشان [[کلام خدا]] به مرتبه واحدیت و احدیت تقسیم می‌شود و هر کدام یک مرتبه ذاتی و یک مرتبه فعلی دارند. مخاطب [[کلام الهی]] در مرتبه واحدیت [[انسان کامل]] است.
#'''[[معجزه]]:''' این چنین صفتی از دیدگاه [[امام]]، ناشی از [[عبودیت]] است که [[ربوبیت]] را به دنبال دارد. چنان که در [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}} هم اشاره می‌شود {{متن حدیث|اَلْعُبُودِيَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُهَا اَلرُّبُوبِيَّةُ...}}.
#'''[[معجزه]]:''' این چنین صفتی از دیدگاه [[امام]]، ناشی از [[عبودیت]] است که [[ربوبیت]] را به دنبال دارد. چنان که در [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}} هم اشاره می‌شود {{متن حدیث|اَلْعُبُودِيَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُهَا اَلرُّبُوبِيَّةُ...}}.
خط ۳۷: خط ۴۸:
#'''مقامِ "أو أدنی" یا [[قلب]] وسیع:''' [[امام]] در این باره می‌فرماید: "... یعنی [[مقام]] اتصال به احدیت، بنابراین، چون وجود به معنای وجود منبسط است، پس [[قلب]] [[حضرت ختمی مرتبت]] اَوسَع از وجود است، زیرا دارای [[مقام]] اتصال به احدیت است و این اَوسع از وجود منبسط است".
#'''مقامِ "أو أدنی" یا [[قلب]] وسیع:''' [[امام]] در این باره می‌فرماید: "... یعنی [[مقام]] اتصال به احدیت، بنابراین، چون وجود به معنای وجود منبسط است، پس [[قلب]] [[حضرت ختمی مرتبت]] اَوسَع از وجود است، زیرا دارای [[مقام]] اتصال به احدیت است و این اَوسع از وجود منبسط است".
#'''[[ظهور]] و تجلی [[حق متعال]] در [[انسان کامل]]:''' [[امام]] در این باره می‌فرماید: "[[انسان کامل]] جمیعِ [[سلسله]] وجود است و اوّل و آخِر و ظاهر و [[باطن]] است".
#'''[[ظهور]] و تجلی [[حق متعال]] در [[انسان کامل]]:''' [[امام]] در این باره می‌فرماید: "[[انسان کامل]] جمیعِ [[سلسله]] وجود است و اوّل و آخِر و ظاهر و [[باطن]] است".
*[[انسان]] کامل از دیدگاه [[امام خمینی]] [[انسانی]] است که بر قوای خود مسلط باشد و مراحل روحی‌اش را از لحاظ [[اخلاقی]] کامل کند. در این حال [[انسان]] [[مظهر]] [[قدرت]]، [[علم]]، کمال، وجود و [[عفو]] [[الهی]] می‌شود. از این حیث همه [[انسان‌ها]] در [[پیروی]] از [[حجت‌های الهی]] می‌توانند به مراتبی از [[کمال انسانی]] [[دست]] یابند که در ابعاد مختلف وجودی [[انسان]] جریان دارد<ref>به نقل از: احمد عابدی، "انسان کامل از دیدگاه امام خمینی"، مجله آینه پژوهش، مهر و آبان ۱۳۷۸، شماره ۵۸، ص۶۴ - ۷۲.</ref><ref>[[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۴۳-۴۸.</ref>.
 
[[انسان]] کامل از دیدگاه [[امام خمینی]] [[انسانی]] است که بر قوای خود مسلط باشد و مراحل روحی‌اش را از لحاظ [[اخلاقی]] کامل کند. در این حال [[انسان]] [[مظهر]] [[قدرت]]، [[علم]]، کمال، وجود و [[عفو]] [[الهی]] می‌شود. از این حیث همه [[انسان‌ها]] در [[پیروی]] از [[حجت‌های الهی]] می‌توانند به مراتبی از [[کمال انسانی]] [[دست]] یابند که در ابعاد مختلف وجودی [[انسان]] جریان دارد<ref>به نقل از: احمد عابدی، "انسان کامل از دیدگاه امام خمینی"، مجله آینه پژوهش، مهر و آبان ۱۳۷۸، شماره ۵۸، ص۶۴ - ۷۲.</ref><ref>[[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۴۳-۴۸.</ref>.


==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
* [[پرونده: 1100453.jpg|22px]] [[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|''' ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی ''']]
* [[پرونده: 1100453.jpg|22px]] [[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|''' ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی ''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۱۰ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۹

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث انسان کامل است. "انسان کامل" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

یکی از اساسی‌ترین معتقدات باطنی اسلام پس از توحید[۱]، تجلی تامّ اسما و صفات حق سبحانه در مظهر انسان کامل است. از نظر عرفا، خصوصاً ابن عربی و شارحان آثار او، هر یک از اسمای الهی در علم لایتناهی خداوند سبحان، دارای صورت باطنی‌ای هستند که به آن "ماهیت" و "عینِ ثابته" می‌گویند و همان اسما در عالم ظاهر، صورت‌های خارجی‌ای دارند که "مظاهر" و "موجودات عینیه" نامیده می‌شوند و قطعاً آن صُوَر باطنیه، ربِّ آن صُور خارجیه هستند. به عبارت دیگر، هر یک از موجوداتی که در عالَم ظاهر و خارج وجود دارند، نِمودی از یک ماهیت و عین ثابته‌ای در عالم باطن هستند[۲]. انسان کامل، نِمود خارجیِ حقیقت محمدیه است و حقیقت محمدیه، ماهیت و عین ثابته انسان کامل در عالم اعیان است[۳].

از نظر قیصری، انسان کامل، قطب الاقطاب و مظهر اسم جامع "الله" است و اسم جامع "الله" محیط بر سایر اسمای الهی است، لذا بر جمیع اسمای الهی، فیض و استمداد می‌رساند، پس مربوب اسم جامع که همان حقیقت محمدیه در عالم اعیان و انسان کامل در عالم خارج می‌باشد، به وسیله اسم اعظم "الله" تمام صور موجود در جهان را تربیت و سرپرستی می‌کند[۴] و این همان جنبه ولایت تکوینی انسان کامل است که از نظر ابن عربی بر انسانی اطلاق می‌شود که مظهر صفات و اسمای الهی باشد و به برکت وجود مقدس او زمین و آسمان خلق شده و رزق و عنایات الهی به مدد فیض او به خلایق می‌رسد. انسان کامل چون مظهر اسم جامع "الله" است، تجلی‌گاه حق برای همه حقایق و مراتب وجود است. او جهان کوچکی است که در آینه وجودش همه کمالات جهان بزرگ انعکاس یافته است، به همین دلیل از میان موجودات، تنها انسان کامل است که شایستگی خلافت الهی و جانشینی خدا را دارد. ابن عربی معتقد است انسان کامل - که به زبان رمز، آدم نامیده شده است - همان جنس بشری در بالاترین مراتبش است که کمالات وجود عقلی، روحی و مادّی جز در او جمع نشده است[۵].

عفیفی (مصحّح فصوص)، می‌گوید: اگرچه در بسیاری گفتارهای ابن عربی، انسان کامل مترادف جنس بشری است، در حقیقت جز بر بالاترین مرتبه انسان، که مرتبه انبیا و اولیاست صدق نمی‌کند، اکملِ همه انبیا و اولیای الهی نیز حضرت محمد(ص) است. اما با این حال، ناگفته نماند که منظور از حقیقت محمدیه شخص نبیّ خاتم نیست، بلکه مقام و جایگاهی است ظهور یافته در انسان که جامع همه اسما و صفات الهی است، اما در این میان تنها رسول اعظم(ص) از این جایگاه برخوردار است. او، هم مرتبه نبوت را داراست، هم رسالت و هم ولایت کلّیه را. در این تصور، انسان کامل، حقیقت محمدیه می‌شود که تحقق ارضی آن به صورت پیامبر اسلام(ص) است[۶].

از نظر ابن عربی، حقیقت محمدیه به طور یکسان مصدر همه وحی‌ها و الهامات انبیا(ع) است. بنابراین، حقیقت محمدیه مساوی قطب در نظر صوفیه، یا امام معصوم در اندیشه اسماعیلیه است؛ یعنی محوری است که جهانِ وحی، بر گِرد آن می‌چرخد[۷]. از نظر وی، انسان کامل کلمه و فعل ابدی الهی است که هر مرحله آن به یکی از پیغمبران تشبیه شده است و انبیای الهی هر یک مظهری از مظاهر صفات و اسماء الله هستند، هر یک صفتی را از اله و ربِّ خویش در اختیار دارند، اما انسان کامل خود به تنهایی مظهر جمیع اسما و صفات الهی می‌باشد، لذا ابن عربی نوع علم هر یک از انبیا و اسمی از اسمای حق را که در آن پیامبر غالب است، تفسیر می‌نماید تا ثابت کند هر پیامبری تحت تأثیر اسمی از اسمای الهی است جز محمد(ص) که تحت تأثیر اسمِ الله است که جامع همه اسمای الهی است[۸].

از نظر قیصری، هر زمانی با توجه به استعداد و شایستگی موجودات همان زمان، انسانِ کاملِ متناسب با کمالات آنها باید ظهور پیدا کند، پس کمالات ممکن در هستی، یک‌باره نازل نمی‌شود، بلکه باید به تدریج و برحسب استعداد هر دسته از موجودات، توسط خلیفه‌ای که با آن فیض متناسب است ظهور نماید. نزول هر فیض هم با ظهور اسم متناسب با آن، صورت خواهد گرفت. بنابراین، برای ظهور فیض، در هر زمان باید اسمی خاصی در آن زمان حاکم باشد که ظهور آن اسم خاص همان ظهور صورت نبیِّ آن زمان است[۹][۱۰].

ویژگی‌های انسان کامل

انسان کامل مشتمل بر دو جهت الهی و بشری می‌باشد، که جهت الهی او بالاصاله نبوده، بلکه تبعی است که این همان جنبه ولایت و خلافت اوست. پس انسان کامل، جمیع صفات الهی از جمله: زنده کردن، میراندن، لطف، قهر و رضا را داراست تا به وسیله آنها بتواند جهان را سرپرستی کند و از نظر قیصری، حتی در مرحله نازله وجود، خودش را هم که جزئی از عالم امکان است، سرپرستی نماید. اما از طرفی انسان کامل به دلیل مقتضیات ذات و صفت بشر بودنش، که عین فقر و ذلت در برابر خداست، دارای صفاتی همچون: گریه، ضجر، خشم و ضیقِ صدر نیز هست که هیچ منافاتی با انسان کامل بودنش ندارد [۱۱].

انسان کامل بعد از خدا، عالم‌ترین و عارف‌ترین موجودات است، زیرا خداوند سبحان در ذات و حقیقت انسان، معارف و اسرار الهی را به ودیعه نهاده است: ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا[۱۲] و انسان کامل چون جمیع کمالات انسانی در او محقّق شده است و در واقع مظهری برای تمام اسما و کمالات الهیه خصوصاً مظهر اسم علیم و موصوفی برای تمام صفات جلال و جمال الهی است، عالم‌ترین فرد می‌باشد[۱۳].

بنابر اینکه انسان کامل، در نهایت درجه معرفت قرار دارد و عالم‌ترین فرد انسانی است، لذا عابدترین نیز هست و کامل‌ترین عبادت را دارد. همان‌طور که در تشهد: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ»، مقام عبد بودن رسول الله(ص) بر مقام رسول بودنش تقدم دارد.

هم‌چنین طبق روایتی از امام صادق(ع)، انسان کامل حجت‌الله است، زیرا روشن‌ترین دلیل بر ذات و صفات حق تعالی است. امام صادق(ع) فرمود: «ان صورة الإنسانية أكبر حجة اللّه وهي الكتاب الّذي كتبه بيده». این انسان کامل همان کتاب الهی است که در قرآن آمده که همه چیز در آن مسطور است؛ اصلی‌ترین کتاب، وجود انسان کامل است، «وهي الهيكل الّذي بناه بحكمه»، هیکلش با حُکم الهی بنا باشد، و «هي مجموع صورة العالمين»، دو عالم غیب و شهادت در اوست. و «هي المختصر من العلوم في اللوح المحفوظ» او خلاصه همه امور است. و «هي شاهد على كلّ غائب وهي الحجّة على كلّ جاحد» هر کس سؤالی دارد برود خدمت او، او حجت است. «هي المستقيم إلى كلّ خير» راه مستقیم نزدیک‌ترین راه است و آن انسان کامل است. و «هي الصراط الممدود بين الجنّة والنّار» صراط راهی است که از روی جهنم می‌گذرد تا به دروازه‌های بهشت برسد. مؤمنان باید از این راه بگذرند تا به بهشت برسند[۱۴]، که این راهِ انسان کامل است. وی جامع جمیع کمالات الهی است. او با این جسم کوچک، جامع همه حقایق صُوَر است. همه چیز در این عالم به اجمال در انسان کامل است. انسان کامل، قطب و محور عالَم وجود است[۱۵].

حضرت علی(ع) فرمود: «أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى»[۱۶]؛ انسان کامل مثل خورشید است که همه دورِ آن می‌چرخند. بقای ما وابسته به خورشید است و اگر خورشید خاموش شود، ما و تمام کائنات از بین می‌رویم. محور کلّ کائنات انسان کامل است. وجود ما از وجود اوست. خدا به پیامبر(ص) می‌فرماید: «لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكَ»[۱۷] خَلقِ عالَم برای توست[۱۸].

یکی از یاران امام صادق(ع) از ایشان سؤال کرد: آیا زمین بدون وجود امام باقی می‌ماند؟[۱۹] فرمود: زمین اهل خود را فرو می‌دهد، اگر امام روی زمین نباشد[۲۰][۲۱].

انسان کامل، واسطه فیض است و وجود او در هر عصر و زمانی واجب است تا انسان‌ها و دیگر موجودات بر اساس خلافت مطلق الهی از انسان کامل فیض دریابند[۲۲]. انسان کامل، واسطه‌ای است میان عالم مُلک و ملکوت، خاک و افلاک، تجرد و مادّیت و این واسطه، بهترین مخلوقات است. او با عالَم ملک و ملکوت وجه مشترک دارد، به همین دلیل نیز پیامبران، هم ویژگی‌های بشر را داشتند و هم متصل به عالم بالا بودند. بدین ترتیب خدا ابتدا بر وجود مبارک انسان کامل متجلی می‌شود و بعد از آن، فیض به دیگر موجودات سرایت می‌یابد[۲۳].

ابن‌عربی درباره انسان کامل می‌نویسد: "قلب ماسوی الله انسان کامل است و صورت کامل به وسیله او ظهور پیدا کند"[۲۴]؛ "خانه خدا اوست نه کعبه"[۲۵]. به این دلیل که خدا می‌فرماید: "زمین و آسمان‌ها با این همه گنجایش جای من نیست؛ بلکه خانه من قلب بنده مؤمن است"[۲۶].

از نظر شیعه، در ساحت دین اسلام، انسان کامل در قالب معصومان، ظهور پیدا کرده است و تمام ویژگی‌های انسان کامل در "ولایت" خلاصه می‌شود و "امامت" ظهور ولایت است؛ ولایتی که حقِّ دخل و تصرف در امور مولّی علیه است.

امام خمینی در کتاب‌های خود نشانه‌هایی برای انسان کامل بر می‌شمارد که به اختصار بیان می‌کنیم[۲۷]:

  1. انسان کامل مخاطب کلام خدا در مرتبه واحدیت: به نظر ایشان کلام خدا به مرتبه واحدیت و احدیت تقسیم می‌شود و هر کدام یک مرتبه ذاتی و یک مرتبه فعلی دارند. مخاطب کلام الهی در مرتبه واحدیت انسان کامل است.
  2. معجزه: این چنین صفتی از دیدگاه امام، ناشی از عبودیت است که ربوبیت را به دنبال دارد. چنان که در روایت امام صادق(ع) هم اشاره می‌شود «اَلْعُبُودِيَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُهَا اَلرُّبُوبِيَّةُ...».
  3. اسم اعظم: در روایات گفته شده "آصف" که توانست تختِ مَلِکه سبأ را طَرفة‌العینی در حضور سلیمان(ع) حاضر سازد، یک یا دو حرف را از اسم اعظم دارا بود، ولی اهل بیت(ع) دارای همه آن هستند. ایشان معتقدند: "اگر اسمای الهی را با توجه به ظهور و کثرت در نظر بگیریم، در این صورت به اعظم و غیراعظم تقسیم میشوند، اما اگر اسمای الهی را به اعتبار احدیت در نظر بگیریم، تمام اسمای الهی در این صورت اسم اعظم خواهند بود".
  4. نداشتن حدّ یقف: از نظر امام خمینی: "اهل یثرب انسانی، مقام مشخصی ندارند و انسان کامل رقّ منشوری است که از هیولای قابل تجلی گرفته و تا استهلاک در حضرت احدیت گسترده است".
  5. مقام عبودیت: از نظر امام، فخر انسان کامل این است که او را عبدالله بدانند، کما اینکه در شهادت در نماز گفته می‌شود که "رسول الله، عبدالله است و سپس رسول اللهعبودیت، از بالاترین افتخارات پیامبر اکرم(ص) است.
  6. عقل کل و روح: مصداق « أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ».
  7. مقام تدلّی: او را دارای مقام تدلّی می‌دانند "مقام عند الرّب بودن... که مقام قرب مطلق و شهود رحمت واسعه الهی است" و به تعبیر امام "فقر مطلق و مشیت مطلقه" است.
  8. مقام قاب قوسین: مقام اسما و صفات و حضرت علمیه است که آن را تعیّن ثانی می‌گویند.
  9. مقامِ "أو أدنی" یا قلب وسیع: امام در این باره می‌فرماید: "... یعنی مقام اتصال به احدیت، بنابراین، چون وجود به معنای وجود منبسط است، پس قلب حضرت ختمی مرتبت اَوسَع از وجود است، زیرا دارای مقام اتصال به احدیت است و این اَوسع از وجود منبسط است".
  10. ظهور و تجلی حق متعال در انسان کامل: امام در این باره می‌فرماید: "انسان کامل جمیعِ سلسله وجود است و اوّل و آخِر و ظاهر و باطن است".

انسان کامل از دیدگاه امام خمینی انسانی است که بر قوای خود مسلط باشد و مراحل روحی‌اش را از لحاظ اخلاقی کامل کند. در این حال انسان مظهر قدرت، علم، کمال، وجود و عفو الهی می‌شود. از این حیث همه انسان‌ها در پیروی از حجت‌های الهی می‌توانند به مراتبی از کمال انسانی دست یابند که در ابعاد مختلف وجودی انسان جریان دارد[۲۸][۲۹].

منابع

پانویس

  1. توحید خداوند متعال یعنی خداوند با جمیع مختصاتش از ذات، صفات، اسما و افعال، واحد است و در هیچ یک از این مراتب، شائبه دوئیت و غیریت، مشهود نیست، و نمی‌تواند مشهود باشد. در تمام عوالم و جهان هستی، ذات مستقل قیوم بالذات و وجود محض بسیط و خارج از هرگونه قید و تعین یکی است و آن وجود اقدس حضرت حق است، تبارک و تعالی و در تمام عوالم، هر صفتی چون: علم، قدرت، حیات، و... و هر اسمی چون: عالِم، قادر، حَیّ و... بالاصاله و الحقیقه اختصاص به ذات حق دارد، و آن علم واحد و قدرت واحده و حیات واحده هستند و هم‌چنین عالم و قادر و حی واحد است و اوست ذات اقدس حق که بدین صفات موصوف است. پس صفت علم و اسم عالم واحد است و آن برای ذات حق متعال است. در تمام عوالم و جهان هستی، هر فعلی بالاصاله و الحقیقه، اختصاص به خدا دارد، هیچ موجودی از موجودات نمی‌تواند مستقلاً دارای فعلی باشد، مگر آنکه آن فعل بالاصاله برای خداست و تمام افعال در جهان، فعل واحدی است و همه فعل‌الله است. این مراتب سه‌گانه توحید: یعنی توحید در ذات، توحید در اسما و صفات و توحید در افعال، از خصائص الهیون است و همه بر آن متفقند و بر این اصل، هر مذهب و مکتبی که استوارتر بوده و توانسته است برهان قوی‌تر بیاورد، توحید را روشن‌تر ساخته است. از میان همه طبقات الهیون، امت اسلام، توحیدش بهتر و استوارتر است، زیرا آورنده آن حضرت محمدبن عبدالله(ص)، خود به درجه اقصای از توحید رسیده بود و این باب را بر امت خود مفتوح فرمود.
  2. محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷؛ ر.ک: سید علی رضا صدر حسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص۲۰۱- ۲۰۶.
  3. امام خمینی، مصباح الهدایه الی الخلافة و الولایه، ص۳۰ - ۳۵.
  4. قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷.
  5. ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷.
  6. ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷. برای وصف مقام حضرت محمد(ص) ر.ک: ابن‌عربی، فتوحات المکیه، ج۲، ص۹۷؛ همو، فصوص الحکم، فص محمدی سیدمحمدحیدر علوی نژاد، افق‌های کمال، ص۱۰۹- ۱۱۰.
  7. ابن‌عربی، فصوص الحکم، ص۳۹.
  8. ابن‌عربی، فصوص الحکم، ص۳۹.
  9. قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۲۸.
  10. اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۳۹-۴۳.
  11. قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۱۲۸.
  12. «و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.
  13. محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری، پاورقی ص۱۲۰.
  14. ر.ک: فیض کاشانی، کلمات مکنونه، ص۱۲۵؛ ر.ک: تفسیر صافی، ج۱، ص۷۳ با اندکی تفاوت؛ ر.ک: سید حیدر آملی، جامع الاسرار، ص۲۹۸.
  15. محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۷؛ ر.ک: ابن‌عربی، فصوص الحکم، مقدمه مصحح، ص۳۷.
  16. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۵۱.
  17. بحار الانوار، ج۱۶، ص۴۰۵.
  18. محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری، پاورقی ص۱۲۰.
  19. «أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ؟»
  20. «لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»
  21. بحار الانوار، ج۵۷، ص۲۱۳.
  22. محمد داوود قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه قیصری بر فصوص، ص۱۲۸.
  23. سیدعلیرضا صدرحسینی، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، فصل سوم، ص۱۰۸.
  24. فالإنسان الكامل ظهر كمال الصورة و هو قلب لجسم العالم الذي هو كل ما سوی اللهابن‌عربی، فتوحات مکیه، ج۱۲، ص۲۵۵.
  25. و هو بيت الحقّ؛
  26. «وَ وَسِعَنِي قَلْبُ عَبْدِي الْمُؤْمِن لا وَسِعَنِي أَرْضِي وَ سَمَاواتِي»؛ ابن‌عربی، فتوحات مکیه، ج۵، ص۳۹.
  27. به نقل از: احمد عابدی، "انسان کامل از دیدگاه امام خمینی"، مجله آینه پژوهش، مهر و آبان ۱۳۷۸، شماره ۵۸، ص۶۴ - ۷۲.
  28. به نقل از: احمد عابدی، "انسان کامل از دیدگاه امام خمینی"، مجله آینه پژوهش، مهر و آبان ۱۳۷۸، شماره ۵۸، ص۶۴ - ۷۲.
  29. اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۴۳-۴۸.