آیا شیخیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان منبع جامع}} +{{پایان منبع جامع}})) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{منبعشناسی جامع}} +{{منبع جامع}})) |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
== منبعشناسی جامع مهدویت == | == منبعشناسی جامع مهدویت == | ||
{{ | {{منبع جامع}} | ||
* [[:رده:کتابشناسی کتابهای مهدویت|کتابشناسی مهدویت]]؛ | * [[:رده:کتابشناسی کتابهای مهدویت|کتابشناسی مهدویت]]؛ | ||
* [[:رده:مقالهشناسی مقالههای مهدویت|مقالهشناسی مهدویت]]؛ | * [[:رده:مقالهشناسی مقالههای مهدویت|مقالهشناسی مهدویت]]؛ |
نسخهٔ ۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۵۰
آیا شیخیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / کلیاتی از مهدویت / مدعیان دروغین مهدویت |
مدخل اصلی | شیخیه |
آیا زیدیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «چه کسانی ادعای مهدویت کرده یا در حق آنها ادعای مهدویت شده است؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد عابدی، در مقاله «مدعیان و منکران بابیت و مهدویت» در اینباره گفته است:
«شیخیه (پایین سری)[۱]. شیخ احمد بن زين الدين بن ابراهیم معروف به شیخ احمد احسایی پایهگذار مکتب شیخیه است. او در بحرین متولد شد و در بیست سالگی برای تحصیل علوم دینی به عراق رفت. از آنجا که استعدادی نیک داشت، پس از مدتی دانش اندوزی نزد استادان، درسهای رسمی را ترک گفت و به مطالعه روی آورد. او در بازگشت از زیارت امام رضا(ع) با دانشوران قزوین به بحث معاد جسمانی پرداخت و چون معاد را با بدن هور قلیایی می دانست، به وسیله علمای قزوین و دیگر شهرها تکفیر شد. شیخ احمد احسایی به نجف اشرف بازگشت و حوزه درس خصوصی ترتیب داد. سید کاظم رشتی و سید علی محمد باب از شاگردان حوزه خصوصی وی شمرده میشوند. شیخ احمد احسایی، افزون بر معاد، معراج رسول خدا را نیز با بدن هورقلیایی میدانست و درباره ائمه(ع) به اعتقادهایی غلوآمیز داشت. او توحید، نبوت و معاد و واسطه میان امام و امت (رکن رابع یا شیعه کامل) را از اصول دین میدانست. پس از شیخ احمد احسایی، سید کاظم رشتی جانشین وی شد و کتابهای بسیار نگاشت که اغلب مهمل و فاقد ارزش علمی مینماید و تنها برای فریب عوام سودمند است. رشتی در سال ۱۲۵۹ قمری وفات یافت و محمد کریم خان کرمانی را جانشین خود ساخت. پس از رشتی شیخیه چند فرقه شدند:
- شیخیه کرمان ( طرفداران محمد کریم خان)؛
- باقریه ( پیروان محمد باقر خندق آبادی)؛
- ثقة الاسلاميه ( پیروان حاج میرزا شفیع تبریزی)؛
- حجة الاسلاميه ( پیروان میرزا احمد ممقانی)؛
- عميد الاسلامیه؛
- احقاقیه (طرفداران آخوند ملا محمد باقر اسکویی).
- سید کاظم رشتی در درسهای خود ظهور امام زمان(ع) را بسیار نزدیک میخواند و میگفت: به اینجا ها نیازی نیست؛ پس از ظهور باطل میشود. او در اواخر عمر خود گفت: امام زمان(ع) یا ظهور کرده و یا همین امروز و فردا ظهور میکند. آنگاه از شاگردانش خواست در شهرها پراکنده شوند، تا امام زمان(ع) را بیابند.[۲]»[۳].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در اینباره گفته است:
«شیخیه، فرقهای منشعب از شیعیان دوازده امامی است که براساس تعالیم شیخ احمد احسائی (۱۱۶۶- ۱۲۴۱ ق)، در نیمه اول قرن سیزدهم پدید آمد. اساس این مذهب، مبتنی بر ترکیب برخی از افکار عرفانی و عقاید غالیان با اخبار آل محمد (ع) است. آموزههای ویژه بنیانگذار این فرقه، غیر از آن که مایه انشعاب داخلی فرقه شد، زمینهساز پیدایش دو فرقه منحرف "بابیت" و "بهائیت" نیز گردید. شیخ احمد، مشهور به "احسایی"، فرزند زین الدین بن ابراهیم در رجب ۱۱۶۶ ق، در منطقه "احساء" در شرق عربستان چشم به جهان گشود و در ذی قعده سال ۱۲۴۱ ق به دیار باقی شتافت. احسایی، در سال ۱۱۸۶ ق برای تحصیل علم رهسپار عتبات شد. وی افزون بر فقه و اصول و حدیث، در طب و نجوم و ریاضی قدیم و علم حروف و اعداد و طلسمات و فلسفه مطالعاتی داشته است. شیخ احمد در سال ۱۲۲۱ ق عازم زیارت مشهد رضوی شد و در راه بازگشت، در یزد توقفی کرد. اهل یزد، از او استقبال گرمی به عمل آوردند و وی به اصرار ایشان، در یزد مقیم شد و شهرت بسیاری کسب کرد[۴]. در این زمان که آوازه احسایی در ایران پیچیده بود، فتحعلی شاه قاجار از وی برای اقامت در تهران، دعوت به عمل آورد. احسایی ابتدا دعوت شاه را نپذیرفت؛ اما سرانجام به تهران رفت؛ ولی اصرار شاه را مبنی بر مقیم شدن در تهران نپذیرفت و در سال ۱۲۲۳ ق به همراه خانوادهاش به یزد بازگشت. احسایی در سال ۱۲۲۹ ق در راه زیارت عتبات، به کرمانشاه وارد شد و با استقبال مردم و حاکم کرمانشاه روبهرو گشت. که وی را به اقامت راضی کرد. اقامت او در کرمانشاه ده سال طول کشید. شیخ احمد در سال ۱۲۴۱ ق راهی مکه شد؛ اما در دو منزلی مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع دفن گردید[۵]. مقام علمی و اجازه روایت: شیخ احمد، تا بیست سالگی در "احساء" علوم دینی متداول را فرا گرفت؛ اما از زندگی تحصیلی وی چیزی در دسترس نیست. برخی از شیخی مذهبان بر این عقیدهاند که وی در مراحل بعد، استاد خاصی نداشت و استفادههای او، از مجالس درس عالمان، تحصیل به معنای متعارف نبود؛ به ویژه آن که او در جایی از آثارش، با کسی با عنوان استاد، استناد نکرده است[۶]. احسایی در سال ۱۱۸۶ ق، مقارن با آشوبهای ناشی از حملات عبد العزیز حاکم سعودی به "احساء"، به کربلا و نجف مهاجرت کرد و در درس عالمانی چون سید مهدی بحر العلوم و آقا محمد باقر وحید بهبهانی، حضور یافت و در مدمت اقامت در عتبات، اجازههای متعددی دریافت کرد[۷]. مهمترین مشایخ اجازه روایی شیخ احمد احسایی عبارتند از: سید مهدی بحر العلوم، میرزا محمد مهدی شهرستانی، آقا سید علی طباطبایی (معروف به صاحب ریاض)، شیخ جعفر کاشف الغطاء، و شیخ حسین آل عصفور[۸]. احسایی، شاگردان بسیار داشت که از میان ایشان، سید کاظم رشتی (۱۲۱۲- ۱۲۵۹ ق)، پس از وفات احسایی در بسط و ترویج افکار او، کوشید و جانشین وی بود[۹]. شیخ احمد احسایی، گرچه به وارستگی و علم ستوده شده است، آرا و نظریاتش، از خطا مصون نبود و برخی از عالمان معروف آن عصر، با انتقاد جدی از اندیشهها و لغزشهای وی، او را "غالی"، "منحرف" و حتی "کافر" خواندند. در قزوین، ملا محمدتقی برغانی شیخ احمد را به دلیل دیدگاه وی درباره معاد جسمانی تکفیر کرد. شیخ احمد معتقد بود انسان با جسم این جهان وارد قیامت نشده بلکه با جسم هورقلیایی از قبر بیرون میآید. حکم تکفیر شیخ، در ایران، عراق و عربستان، نشر یافت. شاخص اندیشه غلوآمیز او که باعث تکفیر وی از سوی عالمان دیگر بلاد شد، این است که وی ائمه اطهار را علل اربعه کائنات (علت فاعلی، مادی، صوری و غایی) معرفی میکند[۱۰]. چنین دیدگاه غلوآمیزی، علاوه بر آن که خود گناه بزرگی است، زمینه پیدایش افکار دیگری (مثل ادعای الوهیت، تجلی ذات حق، و حلول حق تعالی در افراد و...) شده است. پیروان این فرقه مجموعا از مردم بصره، حله، کربلا، قطیف، بحرین و بعضی از شهرهای ایران بودند[۱۱]. سید کاظم رشتی، جانشین احسایی: سید کاظم رشتی- از سادات مهاجر حجاز به رشت- در سال ۱۲۱۲ ق در رشت به دنیا آمد. او در جوانی در یزد به شیخ پیوست و همیشه ملازم او بود. شیخ احمد احسایی پیش از وفات خود، سید کاظم رشتی را جانشین خود ساخت. پیروان وی نیز بیهیچ اختلافی، سید را به پیشوایی خویش پذیرفتند. طایفه شیخی که در احترام قبور ائمه اطهار، غلو داشتند، در بالای ضریح حسینی، نماز نمیگذاردند و آن مکان را فوقالعاده تقدیس میکردند. مخالفان آنان، از روحانیان شیعه و پیروان آنان که در بالای سر ضریح امام حسین (ع) نماز میخواندند، در مقابل "شیخی"، "بالاسری" نامیده شدند. دوره ریاست سید رشتی، شانزده سال طول کشید. طایفه شیخی، همهجا، طبق تعلیمات شیخ احمد و سید کاظم، معالم دین خود را به جای میآوردند و خود را از دیگر فرقههای شیعه ممتاز میدانستند. سید رشتی، زمانی به جای استاد نشست که کمتر از سی سال سن داشت. وی، به سبب نطق و قلم و تصنیف و تألیف کتاب، عهدهدار انتشار افکار استاد خود شد. او، در تمام مدت پیشوایی خود، به ایران سفر نکرد و مرکز خود را همان عتبات عالیات قرار داد و از آنجا، با هند و ممالک عثمانی و حجاز، رابطه داشت. و در سال ۱۲۵۹ ق در کربلا از دنیا رفت. یکی از شاگردان وی، حاج محمد کریم خان قاجار (۱۲۲۵- ۱۲۸۸ ق) مؤسس فرقه شیخیه کرمانیه است. سید علی محمد شیرازی، معروف به "باب" نیز از شاگردان سید کاظم رشتی است. برخی علمای آذربایجان نیز نزد شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی شاگردی کرده و شیخیه آذربایجان را تأسیس کردند. خانوادههای ثقه الاسلام، حجه الاسلام و احقاق، سه طایفه معروف شیخیه آذربایجان هستند. میرزا موسی احقاقی و فرزندانش ریاست شیخیه آذربایجان را عهدهدار بودند و به نقد تفکرات شیخیه کرمانیه و بابیه و بهائیت پرداختند. اکنون مرکز این گروه کویت است و فرق چندانی با امامیه ندارند. بدعت رکن رابع: از موضوعات جنجالبرانگیز در عقاید شیخیه، اعتقاد به "رکن رابع" است[۱۲]. اکثرا، آن را به سید کاظم رشتی نسبت میدهند. مقصود از رکن رابع، آن است که میان شیعیان، شیعه کاملی وجود دارد که واسطه فیض میان امام عصر (ع) و مردم است. آنان، اصول دین را چهار چیز میدانند: توحید، نبوت، امامت و رکن رابع. آنان، معاد و عدل را از اصول عقاید نمیشمارند؛ زیرا، اعتقاد به توحید و نبوت، خود، مستلزم اعتقاد به قرآن است و چون در قرآن عدالت خدا و معاد ذکر شده است، لزومی ندارد این دو اصل را در کنار توحید و نبوت قرار دهیم. همانگونه که ملاحظه شد، این عقیده، برخلاف عقاید شیعه است و مسلمانان، به طور عموم، معاد را از اصول دین میدانند. طرح "رکن رابع"، سبب اختلاف و انشعاب در شیخیه گردید و پس از اندکی، دستاویزی برای ادعای جدید به نام "بابیت" شد. ادعای "بابیت" از سوی یکی از شاگردان سید کاظم رشتی صورت گرفت که خود، سرآغاز فسادی بزرگ میان مسلمانان به شمار میرود. ادعای دروغین "بابیت"، از زمان امامان (ع) تا قرن حاضر، کموبیش رواج داشته است، اما هیچ یک از مدعیان دروغین آن، به اندازهی میرزا علی محمد باب، جامعه اسلامی را به انحراف نکشاند. علاوه بر آن- چنانکه خواهد آمد- میرزا علی محمد باب، غیر از ادعای دروغین بابیت، ادعای دیگری مطرح کرد که زمینهساز فرقه دیگری به نام "بهائیت" شد»[۱۳]. |
- ریشههای انحراف مدعیان دروغین مهدویت چیست؟ (پرسش)
- چرا مدعیان دروغین مهدویت در زمان نایب اول وجود نداشتند؟ (پرسش)
- آغاز پیدایش مدعیان دروغین مهدویت از چه زمانی بود؟ (پرسش)
- با توجه به مشخص بودن نسب امام مهدی علت پیدایش مدعیان مهدویت چیست؟ (پرسش)
- آیا پدید آمدن مدعیان مهدویت از آثار سوء اعتقاد به مهدویت است؟ (پرسش)
- آیا پدید آمدن مدعیان مهدویت بر حتمی بودن ظهور مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- چه کسانی ادعای مهدویت کرده یا در حق آنها ادعای مهدویت شده است؟ (پرسش)
- آیا احمدیه یا قادیانیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا کیسانیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا زیدیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا فطحیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا قرامطه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا ناووسیه و اسماعیلیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا شیخیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا بابیت از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا بهاییت از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا سبئیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا عسکریه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا مغیریه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا ممطوره از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا نمیریه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا واقفیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا واقفه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا باقریه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا موسویه یا موسائیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا محمدیه از فرقههای مدعی مهدویتاند؟ (پرسش)
- آیا ابومسلم خراسانی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا محمد بن عبدالله بن جعفر مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا عبيدالله مهدی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا محمد بن تومرت مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا مهدی سودانی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا غلام احمدخان مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا مهدی تهامه مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا مهدی سوس مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا ابومسلم خراسانی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا مهدی صومالی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا مهدی سنگال مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا محمد بن حنفیه مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا موسی بن طلحه مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا ابوهاشم بن محمد بن حنفیه مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا محمد بن عبدالله بن حسن مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا مهدی عباسی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا عباس فاطمی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا محمد بن عبد الله محض مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا عبید الله مهدی بن محمد مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- آیا محمد بن عبدالله بن تومرت علوی حسنی مدعی مهدویت بود؟ (پرسش)
- مدعیان بابیت چه کسانی هستند؟ (پرسش)
- مفهوم باب در لغت و اصطلاح چیست؟ (پرسش)
- انگیزههای مدعیان بابیت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- دلایل اثبات دروغ بودن ادعای بابیت در عصر غیبت چیست؟ (پرسش)
- مدعیان دروغین مهدویت در طول تاریخ چه کسانی بودند؟ (پرسش)
- راه شناسایی مدعیان دروغین سفارت و نیابت خاص چیست؟ (پرسش)
- اگر شخصی ادعا کند که امام مهدی است چگونه باور کنیم و راه شناخت او چیست؟ (پرسش)
- چه راههایی برای شناخت مهدی نماها وجود دارد؟ (پرسش)
- از چه زمانی عدهای به دروغ ادعای مهدویت کردند؟ (پرسش)
- چرا با آغاز دوره استعمار ادعای دروغین مهدویت زیاد شد؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ چون اینان نماز گزاردن در مکان مساوی با قبر ائمه(ع) را جایز نمیدانند، پایین سری نیز خوانده میشوند.
- ↑ سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۵۹۸ و محمد باقر بن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات،ج ۱، ص۹۱.
- ↑ عابدی، احمد؛ مدعیان و منکران بابیت و مهدویت، ص ۴۲۷ - ۴۲۸.
- ↑ ر.ک: احسایی، عبد الله، شرح احوال شیخ احمد احسایی، ترجمه: محمد طاهر کرمانی، ص ۱۹- ۲۳.
- ↑ احسایی، عبد الله، شرح احوال شیخ احمد احسایی، ترجمه: محمد طاهر کرمانی، ص ۲۶- ۴۰.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۲.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۳ به نقل از: اجازات الشیخ احمد الأحسایی، حسین علی محفوظ، ص ۳۷- ۴۰.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۶، ص ۶۶۳ به نقل از: انوار البدرین، علی بحرانی، به کوشش محمد علی طبسی، ص ۴۰۶- ۴۰۷؛ چند اجازه، احمد احسایی، ص ۱ و ۲، ۷؛ دلیل المتحیرین، سید کاظم رشتی، ص ۵۱- ۵۵.
- ↑ ر.ک: ابراهیمی، ابو القاسم، فهرست کتب مشایخ عظام، ص ۱۱۵ و....
- ↑ ۳۴. ر.ک: شرح الزیارة الجامعة الکبیرة، ج ۳، ص ۶۵، ۲۹۶- ۲۹۸؛ ج ۴، ص ۴۷ و ۴۸، ۷۸.
- ↑ ر.ک: شریف یحیی الأمین، معجم الفرق الاسلامیة، ص ۱۴۹.
- ↑ ر.ک: بررسی عقاید و ادیان، ص ۴۶۳- ۴۶۶.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۱۸۴-۱۸۹.