خوشخلقی در قرآن
مقدمه
- مراد آن دسته از رفتارهایی است که پیامبر در معاشرت با دیگران داشته، مانند سماحت و بزرگواری، گذشت، خوشرویی و یا دستوراتی که خدا به پیامبر برای تخلق به آن داده و او را به حسن خلق تشویق میکند مثل لینت در کلام و تعلیم میدهد که اگر میخواهی موفق در دعوت دینی باشی، باید متواضع، نیک کردار و با گذشت باشی.
- ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ﴾[۱]
- ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۲]
- ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ﴾[۳]
- ﴿عَبَسَ وَتَوَلَّى أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَى وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرَى﴾[۴]؛ ﴿وَأَمَّا مَنْ جَاءَكَ يَسْعَى وَهُوَ يَخْشَى فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ﴾[۵]
- ﴿وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾[۶]
نکات
- رحمت الهی تنها سرچشمه و منشأ نرمخویی پیامبر با مردم و از عوامل مهم گرایش آنان به آن حضرت: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ﴾[۷]
- رعایت حسن خلق با مؤمنان، توصیه خداوند به پیامبر: ﴿اخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۸]
- خوش خلقی در مقابل بدیهای مشرکان، توصیه خداوند به پیامبر: ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ﴾[۹]
- خوش خلقی و روی خوش داشتن با همه افراد جامعه، حتی نابینایان، توصیه خداوند به پیامبر
- خوش خلقی و نرمخویی در مناظره و گفتگو با اهل کتاب، توصیه خداوند به پیامبر و مسلمانان: ﴿وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾[۱۰][۱۱].
نشانههای حسن خلق
- از آنجا که انسان به اقتضای حب نفس، عیوب خود نمیبیند، با اندک مجاهدهای که به ترک گناهان بزرگ و آشکار منتهی شود، گمان میکند نفس خویش را پاکیزه کرده، به حسن خلق دست یافته و از تلاش و مجاهدت بینیاز شده است؛ از این رو لازم است با نشانههای حسن خلق آشنا شویم که فریب نفس را نخوریم و بازیچه شیطان نشویم. پیش از این دانستیم که حسن خلق مساوی دین و نشانۀ کمال ایمان است؛ بنابراین هر چیز که در قرآن کریم نشانه ایمان است، نشان حسن خلق نیز به شمار میرود.
- برخی از صفتهایی که قرآن کریم برای اهل ایمان یاد کرده، بدین شرح است:
- اهل ایمان به خدا شرک نمیورزند: ﴿وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا﴾[۱۲]،
- دلشان با یاد خدا میلرزد: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ﴾[۱۳]،
- خدا را عبادت میکنند و اهل روزه و رکوع و سجودند: ﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۴]،
- نماز را پیوسته: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ﴾[۱۵] بهپا میدارند: ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۱۶] و در نماز خاشعاند: ﴿الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ﴾[۱۷]، شب زندهدارند: ﴿وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا﴾[۱۸]،
- از کارهای زشت خود توبه میکنند:﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۹]،
- زکات میدهند: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ﴾[۲۰]،
- انفاق میکنند: ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۲۱]، ولی اعتدال را ترک نمیکنند: ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا﴾[۲۲]،
- از مقابل آیات الاهی کر و کور نمیگذرند، با دل آگاه و چشم بینا به آنها مینگرند: ﴿وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا﴾[۲۳]،
- و چون آیات خدا را بشنوند ایمانشان رو به زیادت مینهد: ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۲۴]،
- دامن آلوده نمیکنند: ﴿وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا﴾ [۲۵]،
- و بر گرد فحشا نمیگردند: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ﴾[۲۶]،
- به ناحق دست به خون کسی نمیآلایند: ﴿وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا﴾[۲۷]،
- به ناحق شهادت نمیدهند: ﴿وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا﴾[۲۸]،
- از هر کار لغو و بیهودهای رویگردانند: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ﴾[۲۹]،
- و چون با کار ناروایی مواجه شوند بدون آلودگی، کریمانه از کنارش میگذرند: ﴿وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا﴾[۳۰]،
- متواضعاند و با جاهلان خوشپاسخ: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا﴾ [۳۱]،
- عهد و امانت را پاس میدارند: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ﴾[۳۲].
- سپاسگزار و شاکرند: ﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۳۳]،
- از جهنم هراساناند: ﴿وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا * إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا﴾[۳۴]،
- به معروف میخوانند از منکر باز میدارند: ﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۳۵]،
- بر خدا توکل دارند: ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۳۶]
- و پیوسته از حدود الاهی پاسداری میکنند: ﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۳۷][۳۸].
حسن خلق در دایره المعارف قرآن کریم
مقدمه
"حسن خلق" در منابع فارسی به خوشخلقی معنا شده است.[۳۹] واژهپژوهان "حُسن" را به نیکی معنا کردهاند.[۴۰]راغب در تحلیل این مفهوم، هر اثر بهجتآفرین، شادی بخش و مورد آرزو را مصداق حُسن شمرده و آن را سه نوع دانسته است: زیبایی عقل پسند؛ زیبایی هوا و هوس پسند؛ زیبایی طبیعی و محسوس.[۴۱] "خُلْق" و "خُلُق" را نیز به معنای طبع، سجیه و ویژگیهای رفتاری و صفات باطنی مخصوص به نفس دانستهاند و جمع آن "اخلاق" است.[۴۲] به سخن دیگر، خُلق به معنای صفات باطنی در مقابل خَلق است که مربوط به صفات ظاهری است.[۴۳]
خُلق در اصطلاح علم اخلاق، هیئت خاصی است که در انسان رسوخ و ظهور میکند و به کمک آن، افعال به آسانی و بینیاز به فکر انجام میپذیرند. هرگاه این هیئت به شکلی آشکار شود که کارهای پسندیده از آن برخیزد، آن را خوی نیک مینامند.[۴۴] حسن خلق دارای دو معنای عام و خاص است؛ نگاه علم اخلاق اسلامی به موضوع حسن خلق (به معنای عام) با الهام از آیات قرآن، بسیار گسترده است و همه ساحتهای زندگی آدمی را در برمیگیرد که در سه نوع رابطه دستهبندی میشوند: پیوند کارهای انسان با خدا؛ رابطه مسائل اخلاقی با خود انسان؛ پیوند کارهای انسان با دیگران.[۴۵] بر این اساس، علمای اخلاق اسلامی در پرتو تعالیم قرآن، به بسط مصادیق حسن خلق و توضیح مفصّل هریک پرداختهاند: آنان حسن خلق را حقیقت رسیدن به خیر و سعادت واقعی دانسته [۴۶]
و بر این پایه با تقسیمبندی اخلاق به فضیلت و رذیلت، حسن خلق را فضیلتی شمردهاند که از ۴ راه به دست میآید:
- حکمت که شناختن موجودات است.
- عفت که اطاعت نیروی شهوانی از قوه عقلی است.
- شجاعت که فرمانبری نیروی غضب از قوه عقلی است.
- عدالت که اطاعت نیروی عامل از قوه عاقل است،[۴۷]
بنابراین راه کسب حسن خلق (به معنای عام) را برقراری عدالت و تساوی میان سه قوه علم، غضب و شهوت دانستهاند.[۴۸] معنای خاص آن، نرمخویی، خوش سخنی و خوشرویی در برخورد با دیگران است و بیشتر روایاتی که در مدح حسن خلق یاد شدهاند، به معنای خاص آناند.[۴۹] موضوع این مقاله نیز معنای دوم حسن خلق است.
حسن خلق در قرآن
واژه "حسن" و مشتقات آن فراوان در قرآن به کار رفتهاند. ﴿وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ﴾[۵۰]؛ ﴿وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا﴾[۵۱]؛ ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ﴾[۵۲]؛ ﴿أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۵۳]؛ ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ﴾[۵۴]؛ ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ﴾[۵۵] واژه "خُلْق" در قرآن نیست؛ اما "خُلُق" به همین معنا در آیه ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾[۵۶] و ﴿إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ﴾[۵۷] آمده است. مفهوم ترکیب "حسن خلق" در خطاب به پیامبر (ص) آمده و قرآن از اخلاق حسنه ایشان با "خلق عظیم" نام برده است: ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾[۵۸] از "حسن خلق" با تعابیر گوناگونی در چندین آیه یاد شده است که در دو دسته موضوعی ارائه پذیرند: حسن خلق در برابر مخالفان؛ حسن خلق در مقابل عموم مردم. هریک از این دو بخش نیز خود به دو نوع ظهور و نمود حسن خلق در گفتار و کردار قسمت میشود.
از دسته نخست میتوان به حسن خلق در برابر آزارهای مشرکان اشاره کرد ﴿وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ﴾[۵۹]؛ نیز سفارش به گذشت و صبر در برابر این آزارها ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ﴾[۶۰]؛ ﴿أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۶۱]؛ ﴿خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ﴾[۶۲]؛ ﴿قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْمًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۶۳]؛ ﴿وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا﴾[۶۴]؛ ﴿وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۶۵] و تأکید بر ضرورت مجادله احسن با مخالفان اسلام ﴿وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَأُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۶۶] و در همین جهت، دستور قرآن به پناه دادن به مشرکان برای شنیدن کلام الهی ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۶۷] و گوش دادن به سخن آنان و صبر و طمأنینه در قالب الگوگیری از پیامبر اکرم (ص) از نمودهای حسن خلق در کردار، در رفتار با مخالفاناند. ﴿وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۶۸]
درباره حسن خلق در برابر توده مردم نیز میتوان از آیات "سلام کردن" یاد کرد که از مصادیق حسن خلق در گفتارند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾[۶۹]، ﴿لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۷۰]؛ ﴿وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا﴾[۷۱]؛ ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۷۲]؛ همچنین شیوه مناسب سخن گفتن با والدین ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ﴾[۷۳]؛ ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا﴾[۷۴]، برقراری صلح میان دو گروه از مؤمنان که با یکدیگر در جنگاند ﴿وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ﴾[۷۵] و جا باز کردن در مجالس برای تازهوارد ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾[۷۶] که نمونههایی از حسن خلق در کردارند.[۷۷]
جایگاه حسن خلق
قرآن در نگاهی فراگیر به حسن خلق، مصادیق گوناگونی از آن را در ردیف ویژگیهای مؤمنان برشمرده است: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا﴾[۷۸] و برای آن پاداش خاص و دو چندان گذاشته است: ﴿أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۷۹]؛ حتی گاه عدم رعایت آن، عتاب الهی را به دنبال دارد: ﴿عَبَسَ وَتَوَلَّى أَن جَاءَهُ الأَعْمَى﴾[۸۰]؛ همچنین بر رعایت این ویژگی در برابر مؤمنان به شکل خاص تأکید ورزیده است: ﴿لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۸۱].[۸۲]
آثار حسن خلق
حسن خلق در زندگی، دارای آثار مثبت فراوانی است که در سلامتی روابط اجتماعی و کاهش تشنّج و تفرقه در جامعه اثرگذارند. در این قسمت، قرآن برای حسن خلق آثاری را برمیشمرد.[۸۳]
تبدیل دشمن به دوستی مهربان
﴿وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ﴾[۸۴] دارندگان حسن خلق و آنان که بدی را با خوبی پاسخ میدهند، کسانی معرفی شدهاند که در معرفت الهی و فضایل نفسانی و کمالات روحانی دارای بهره بزرگی هستند: ﴿وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ﴾[۸۵] [۸۶][۸۷]
ناکامی شیطان در ایجاد تشنج و اختلاف در میان بندگان خدا
﴿وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا﴾[۸۸] با استفاده از آیه میتوان گفت رفتار با مشرکان اگر بر اساس قول احسن و خلق حسن باشد، از شر شیطان ایمن میمانند که میخواهد دشمنی میان آنها را بسیار و شر به پا کند.[۸۹].[۹۰]
مصادیق حسن خلق
علمای اخلاق با الهام از آیات قرآن، در ضمن بیان حقیقت حسن خلق، مصادیقی برای حسن خلق یاد کردهاند؛ مانند گشادهرویی، بخشش، عدم مجادله، خشنود کردن مردم، زدودن رنج دیگران، در میان مردم بودن در عین غریب بودن، بخشیدن ظالم و ترک انتقام از او و آمرزشخواهی برای وی، مهربانی، امانتداری.[۹۱]مصادیق حسن خلق در قرآن، در برابر دو گروه مخالفان و عموم مردم بررسی میشوند.[۹۲]
حسن خلق در برابر مخالفان
رفتار نیکوی پیامبران با مخالفان به جهت بازتاب گستردهاش در شیوه تبلیغ دین، فراوان در قرآن بازتاب یافته است.
حسن خلق در گفتار
رفتار نرم در دعوت و تبلیغ، از مهمترین اصول تبلیغی است که در داستان دعوت فرعون به یکتاپرستی به حضرت موسی سفارش شد: ﴿فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى﴾[۹۳] "لین" مقابل خشن است و اخلاق لین، به معنای اخلاق پسندیده.[۹۴]
سخنان مبلّغ در مقام هدایت و تذکر باید نرم باشد، چون پرخاشگریاش مخاطب را به لجاجت وا میدارد و زمینه هدایت را اگر در او باشد، از بین میبرد. در آیه یاد شده خدا به موسی (ع) سفارش میکند حتی با فرعونی که خدایی را ادعا میکند، نرم و لطیف سخن بگوید نه با خشونت. از مزایای نرمی در رفتار با اشخاصی مانند فرعون، به هیجان نیاوردن و عدم ظهور غرور و بزرگی دروغینشان است، که این امر قلب آنها را بیدار، در نتیجه برای پذیرش نصیحت آماده میکند.[۹۵] در راه تبلیغ دین باید نرمی داشت نه غلظت، زیرا نرمخویی سبب میشود مخاطب برای شنیدن سخنان بعدی و اندیشیدن به آنها نیز آماده باشد؛ به خلاف خشونت که عکس این امر را نتیجه میدهد.[۹۶] از طرفی، دستور به "قول لین" به حق پرورش فرعون بر موسی (ع) نیز اشاره دارد [۹۷] که این هم مصداق دیگری از حسن خلق است. بازتاب امتثال امر حق متعالی به دست حضرت موسی (ع) در جایی است که با ملایمترین و خیرخواهانهترین تعبیر به فرعون میفرماید: ﴿فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلَى أَنْ تَزَكَّى﴾[۹۸] قرآن کریم با آنکه از بتپرستی به شدت نهی میکند، به مسلمانان سفارش میکند که به بتها دشنام ندهند؛ مبادا بتپرستان نیز از روی نادانی خدا را دشنام گویند: ﴿وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۹۹] آیه گوشزد میفرماید که توهین به مقدسات یک جامعه، نه تنها سبب نمیشود آنها به سوی حق بازگردند، احساسات آنان را برمیانگیزد تا موضع گرفته و به دفاع از مقدّسات خود برآیند و چه بسا این امر به بیادبی و جسارت آنها به مقدسات دینی انجامد.[۱۰۰]
دشنام متقابل مسلمانان و مشرکان، چنین مشتبه میسازد که میان حق و باطل تفاوتی نیست، چون هر دو از حربه باطلی مانند دشنام بهره میگیرند، درحالی که خدا پیامبر (ص) را به "جدال احسن" امر میکند.[۱۰۱] پیامبر اکرم (ص) در نکوهش و آثار زشت دشنام، پس از توهین یهودیان به ایشان به عایشه فرمود: ای عایشه! اگر فحش و ناسزا به شکل جسمانی درآید، در شکل زشت و ناخوشایندی آشکار و مایه سرافکندگی و خواری انسان میشود؛ ولی ملاطفت، نرم زبانی، نرمش و مدارا بر وقار و شخصیت انسان میافزاید و او را آراسته میکند و زینت میدهد.[۱۰۲] کاربرد دشنام و اعمالی مانند آن، یا نشانه نداشتن منطق است؛ یا نشانه نداشتن صبر و ادب [۱۰۳] که از هر سه اسلام نهی کرده است.[۱۰۴]
حسن خلق در رفتار
بیشتر آیات این قسمت به گذشت از مخالفان سفارش کردهاند؛ از جمله برپایه آیه ﴿قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنَا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ﴾[۱۰۵] حسن خلق راهی برای از میان بردن بدیهاست: ﴿وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ﴾[۱۰۶] دفع بدی به نیکی به عفو و صبر در برابر بدیهای مشرکان و مخالفان تفسیر شده است.[۱۰۷] برگزیدن حلم بر خش و جهل، عفو بر انتقام، بخشش بر خسّت و شجاعت بر ترس، از مصادیق این تعبیر در تفاسیرند.[۱۰۸]
برخی مفسران در تفسیر آیه به یکی از مظاهر اخلاقی پیامبر (ص) در رفتار با مخالفان اشاره کردهاند: مردی در صدر اسلام برای توهین به حضرت بر سر ایشان خاکستر میریخت، تا آنکه روزی بیمار شد و پیامبر (ص) با عیادت او بدیاش را به نیکی پاسخ داد و همین امر سبب اسلام آوردن او شد.[۱۰۹] این کردار از نمونههای بارز و عینی، در تحقق این وعده قرآنی است که نیکی در برابر بدی، دشمنی و کینه را برمیدارد و دوستی را جایگزین آن میکند: ﴿وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ﴾[۱۱۰].
قرآن برای بهرهمندان از حسن خلق پاداشی ویژه برمیشمرد: ﴿أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۱۱۱] در بعضی منابع، عفو و جواب دادن بدی با خوبی به قبول عذر و بهانه گناهکاران نیز تعمیم داده شده است.[۱۱۲] عدم تجسس در کار دیگران، بردباری، سهلانگاری و مدارا و مماشات با دوست و دشمن، بخشیدن ستمگر،[۱۱۳]تساهل و تسامح در معاشرت و عدم سختگیری بر مردم، [۱۱۴] از مصادیق گذشت از بدیهای دیگراناند که نشانههای بزرگواری و مناعت مسلمانان در مقابل سخنان بیهوده مخالفان هستند و از ابزارهای مهم تبلیغ دین به شمار میروند: ﴿وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا﴾[۱۱۵] از سوی دیگر، حسن خلق در کردار در مقام تبلیغ، بیشتر از شیوههای مستقیم ارائه پیام اثر دارد و خدای متعال با توصیه آن به پیامبر اعظم (ص) یکی از شیوههای عملی تبلیغ اسلام را یاد میکند که از محبت آمیزترین موارد رفتار با مخالفان است: وقتی که مشرکان به شما پناه آوردند، به آنها پناه بده تا کلام خدا را بشنوند: ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۱۶] تداوم حسن خلق در برابر مخالفان، هر چند ایمان نیاورند، پایدار است؛ قرآن در این زمینه میفرماید که پس از شنیدن کلام خدا حتی ایمان نیاوردن پناهنده، او را به قتل نرسانند، بلکه تا سرزمینش که در امان است همراهی کنند. پیامبر گرامی (ص) هرگاه دستهای را برای جنگ میفرستاد به آنان سفارش میکرد که با مردم الفت بگیرید و به آنان فرصت دهید؛ تا آنان را به اسلام فرا نخواندهاید، بر آنان هجوم نیاورید.
از جمله شیوهها و مظاهر حسن خلق که در قرآن بیان شده و در عمل پیامبر اکرم (ص) ظهور داشته، این بوده است که ایشان به حرفهای مخالفان بیماردلی که از روی اغراض شوم سخن میگفتند، آن قدر گوش میداد که آنان به ستوه میآمدند و برای آزار پیامبر ایشان را اُذُن (گوش) مینامیدند: ﴿وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۱۷] آیه به اخلاق نیکوی پیامبر (ص) اشاره دارد که وقتی کسی با ایشانسخن میگفت، سراپا گوش میشدند و ادب را رعایت میکردند و به گوینده احترام میگذاشتند، زیرا بیاعتنایی به گفتارش و رویگردانی از او گونهای بیاحترامی است و پیامبر (ص) به سخن هیچکس بیاعتنایی نمیکرد [۱۱۸] و خدا در مقابل به حضرت دستور میدهد: به آنان بگو که برای شما گوش خوبی است؛ به خدا باور دارد و به سود مؤمنان میپذیرد: ﴿وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۱۹].[۱۲۰]
حسن خلق در برابر توده مردم
حسن خلق، درباره توده مردم نیز مورد سفارش قرآن است و ابعاد و مصادیق مختلفی از آن را بیان میفرماید.
گفتار حسن و احسن
از راههای نابودی دشمنیها و جلوگیری از نفوذ شیطان، سخن گفتن به شیوه احسن است: ﴿وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا﴾[۱۲۱] برای سخن احسن در این آیه مصادیقی برشمردهاند؛ مانند طلب مغفرت و رحمت از خدا برای دیگران [۱۲۲] و نیکوترین و بهترین نوع سخن.[۱۲۳] افزون بر این، خدا همراه بیان عهدی که از بنیاسرائیل گرفته بود، آنها را به نیکو سخن گفتن با همه مردم فرمان میدهد: ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ﴾[۱۲۴] قول حسن در این آیه به معنای گفتار نیک و اخلاق خوشی است که مورد رضایت خداست.[۱۲۵][۱۲۶]
اخلاق خوش و با نرمی سخن گفتن با فقرا
﴿وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُوْلُواْ الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفًا ﴾[۱۲۷] "قول معروف" در این آیه به این معناست که هنگام تقسیم ارث، هم باید با یتیمان و مستمندان به ملاطفت سخن گویند و هم چیزی را که به آنها میدهند ناچیز بدانند و بر آنان منت نگذارند.[۱۲۸] دستور این آیه درباره یتیمان و کسانی است که از ارث سهمی ندارند، از این رو فرمانی اخلاقی و استحبابی است و فقها به وجوب آن فتوا ندادهاند.[۱۲۹][۱۳۰]
رعایت آداب سخن گفتن با پیامبر
وقتی خدا به نرمی و رعایت ادب در برابر فقراء دستور میدهد، مسلّمتر نزد پیامبر (ص) رعایت آداب سخن گفتن را ضروریتر میخواند و برای آن پاداشی بزرگ یاد میکند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ﴾[۱۳۱] علامه طباطبایی در ضمن تفسیر تعبیر "بلند کردن صدا نزد پیامبر" دو هدف برای این عمل یاد کرده است: یا توهین به پیامبر (ص) مراد است که کفر شمرده میشود؛ یا اسائه ادب به مقام حضرت است که مخالف دستور اسلام است، زیرا مسلمانان پایبند به احترام به آن حضرت به عنوان رهبر جامعه اسلامی اند.[۱۳۲][۱۳۳]
"تمسخر"، "عیبجویی" و "لقب زشت دادن"
از موارد مذموم اخلاقیاند که قرآن از آنها نهی میکند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۱۳۴] در این زمینه در تفاسیر از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که از حقوق متقابل مؤمنان این است که همدیگر را با نامی صدا بزنند که نزد آنها بهترین است.[۱۳۵][۱۳۶]
سلام
سلام مهمترین نشانه حسن خلق در سخن است که در سه جای قرآن آمده است: نخست آن را از آداب ورود به خانه دیگران خوانده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾[۱۳۷] و در مراحل پسین به جواب سلام اشاره و سفارش کرده است همانند یا بهتر از سلام سلام کننده باشد: ﴿وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا﴾[۱۳۸]
برخی مفسران در تعیین حدود جواب سلام، میان مسلمان و نامسلمان تفاوت گذاشته و مورد دوم را فقط به "علیکم" محدود کرده؛ ولی در مورد مسلمانان به جواب سلام به بهترین و کاملترین شکل سفارش کردهاند.[۱۳۹] سلام در مواردی ابزاری برای گذشت از جاهلان معرفی شده است: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا﴾[۱۴۰].[۱۴۱]
احترام نهادن به پدر و مادر
از تأکیدات مهم قرآن است؛ تا آنجا که آن را کنار پرستش خدا یاد میکند: ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا﴾[۱۴۲] رفتار با والدین باید از روی کمال فروتنی باشد: ﴿وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا﴾[۱۴۳] خفض جناح در این آیات به نرمخویی و فروتنی تفسیر شده است.[۱۴۴] وجه تشبیه این آیه به "حرکت پرندگان به هنگام در آغوش گرفتن و محبت به جوجههایشان" برمیگردد که در این حالت پر و بال خود را باز میکنند و بر سر آنها میگسترانند.[۱۴۵] این سفارش در مرحله سخن گفتن به اوج خود رسیده و گفتن کلمهای در حد "افُ" هم که پدر و مادر را رنجیده خاطر میکند، ممنوع شده است: ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا﴾[۱۴۶] در تفسیر این آیه آمده است که با آنها با سخن زیبا و ادب صحبت کنید و با الفاظی مانند "یا ابتاه" و "یا اماه" آنان را بخوانید که محبتی بیشتری در خود دارند.[۱۴۷] محبت به والدین و احسان به آنها جزء عهدهایی بوده که خدا از بنی اسرائیل گرفته بود: ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ﴾[۱۴۸] که از اهمیت رعایت این خصوصیت اخلاقی نشان دارد.[۱۴۹]
تواضع
از خصلتهای پسندیده است و از دیدگاه قرآن بندگان خاص خدا کسانی هستند که با تواضع در زمین راه میروند: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا﴾[۱۵۰] در تفسیر این آیه گفته شده است که مؤمنان، هم با طبیعت و هم با انسانها پیوندی محبتآمیز دارند و به سبب نرمی راه رفتن آنها در زمین، نه مورچهای و نه گیاه کوچکی را لگدمال میکنند، بلکه آگاهانه و آرام گام برمیدارند.[۱۵۱]
در آیه دیگری، ضمن نهی اهل ایمان از راه رفتن با غرور، به آنها سفارش میکند که در دیدار با مردم از آنها روی نگردانند و با فروتنی رفتار کنند: ﴿وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ﴾[۱۵۲] جمله ﴿وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ﴾ چند گونه معنا شده است؛ از جمله این اصطلاح درباره کسی است که میان او و دیگری کینهای است و هنگامی که وی را میبیند از او روی برمیگرداند؛[۱۵۳] یا از سر کبر و غرور است که از مردم روی برمیگرداند؛ یا مراد روی را ترش کردن در برابر توده مردم است[۱۵۴] هر سه مورد، مذموماند و با اخلاق حسن مؤمنان سازگار نیستند و در آیه نهی شدهاند.[۱۵۵]
ایجاد صلح و دوستی میان مسلمانان و قتال با قوم ظالم تا برگشتن به امر الهی و مهلت دادن به آنها برای توبه
اینها دستوراتی قرآنیاند که از پایهگذاری اسلام براساس محبت نشان دارند: ﴿وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ﴾[۱۵۶].[۱۵۷]
جا باز کردن برای کسی که وارد مجلس میشود
از راههای تحکیم دوستی میان مسلمانان است که از سرگردانی تازهوارد بر اثر عدم وجود مکانی برای نشستن جلوگیری شود: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾[۱۵۸].[۱۵۹] مسلمانان در زمان پیامبر (ص) برای شنیدن سخنان ایشان از هم پیشی میگرفتند؛ حتی این سبقت، در نشستن در مجلس سخنرانی آن حضرت هم بود. در شأن نزول این آیه آمده است کسانی که به مجلس در آمدند و جا نداشتند، اصحاب بدر بودند که جا ندادن به آنها مایه طعنه منافقان بر مسلمانان، مبنی بر عدم وجود عدل و محبت، در دین و رهبر مسلمانان شد.[۱۶۰][۱۶۱]
منابع
پانویس
- ↑ «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ «به چیزی که دستههایی از کافران را بدان بهرهمند کردهایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.
- ↑ «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف میکنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
- ↑ «روی ترش کرد و رخ بگردانید، که آن نابینا نزد وی آمد، و تو چه دانی، بسا او پاکیزگی یابد، یا در یاد گیرد و آن یادکرد، او را سود رساند» سوره عبس، آیه ۱-۴.
- ↑ «و اما آنکه شتابان نزد تو آمد؛ در حالی که (از خدا) میهراسد؛ تو از وی به دیگری میپردازی نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است» سوره عبس، آیه ۸-۱۱.
- ↑ «و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید مگر با ستمکاران از ایشان و بگویید:» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.
- ↑ «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ «به چیزی که دستههایی از کافران را بدان بهرهمند کردهایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.
- ↑ «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف میکنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
- ↑ «و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید مگر با ستمکاران از ایشان و بگویید:» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۵۳.
- ↑ «و آنان که، با خداوند، خدایی دیگر را (به پرستش) نمیخوانند و انسانی را که خداوند (کشتنش را) حرام کرده است جز به حقّ نمیکشند و زنا نمیکنند و هر که چنین کند کیفر خواهد دید» سوره فرقان، آیه ۶۸.
- ↑ «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.
- ↑ «آنان توبهکنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجدهکنندگان، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.
- ↑ «و آنان که بر نمازهای خویش نگهداشت دارند» سوره مؤمنون، آیه ۹.
- ↑ «کسانی که نماز را بر پا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره انفال، آیه ۳.
- ↑ «همانان که در نماز خویش فروتنند» سوره مؤمنون، آیه ۲.
- ↑ «و آنان که برای پروردگارشان در سجده و ایستاده شب زندهداری کنند» سوره فرقان، آیه ۶۴.
- ↑ «آنان توبهکنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجدهکنندگان، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.
- ↑ «و آنان که دهنده زکاتند» سوره مؤمنون، آیه ۴.
- ↑ «کسانی که نماز را بر پا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره انفال، آیه ۳.
- ↑ «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
- ↑ «و آنان که هر گاه آیات پروردگارشان را به یادشان آورند ناشنیده و نادیده بر (پای) آنها نمیافتند» سوره فرقان، آیه ۷۳.
- ↑ «کسانی که نماز را بر پا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره انفال، آیه ۳.
- ↑ «و آنان که، با خداوند، خدایی دیگر را (به پرستش) نمیخوانند و انسانی را که خداوند (کشتنش را) حرام کرده است جز به حقّ نمیکشند و زنا نمیکنند و هر که چنین کند کیفر خواهد دید» سوره فرقان، آیه ۶۸.
- ↑ «و آنان که پاکدامنند» سوره مؤمنون، آیه ۵.
- ↑ «و آنان که، با خداوند، خدایی دیگر را (به پرستش) نمیخوانند و انسانی را که خداوند (کشتنش را) حرام کرده است جز به حقّ نمیکشند و زنا نمیکنند و هر که چنین کند کیفر خواهد دید» سوره فرقان، آیه ۶۸.
- ↑ «و آنان که گواهی دروغ نمیدهند و چون بر یاوه بگذرند بزرگوارانه میگذرند» سوره فرقان، آیه ۷۲.
- ↑ «و آنان که از یاوه رویگردانند» سوره مؤمنون، آیه ۳.
- ↑ «و آنان که گواهی دروغ نمیدهند و چون بر یاوه بگذرند بزرگوارانه میگذرند» سوره فرقان، آیه ۷۲.
- ↑ «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمیدارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.
- ↑ «و آنان که سپردههای نزد خویش و پیمان خود را پاس میدارند» سوره مؤمنون، آیه ۸.
- ↑ «آنان توبهکنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجدهکنندگان، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.
- ↑ «و آنان که میگویند: پروردگارا! عذاب دوزخ را از ما بگردان که عذاب آن همیشگی است * بیگمان آن بدقرارگاه و (بد) جایگاهی است» سوره فرقان، آیه ۶۵-۶۶.
- ↑ «آنان توبهکنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجدهکنندگان، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.
- ↑ «کسانی که نماز را بر پا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره انفال، آیه ۳.
- ↑ «آنان توبهکنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجدهکنندگان، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۵۱-۵۳.
- ↑ لغت نامه، ج ۱۹، ص ۵۵۹، "حسن خلق".
- ↑ العین، ج ۳، ص ۱۴۳؛ لسان العرب، ج ۱۳، ص ۱۱۴، "حسن".
- ↑ مفردات، ص ۱۱۸، "حسن".
- ↑ لسان العرب، ج ۱۰، ص ۸۶ - ۸۷، "خلق".
- ↑ مفردات، ص ۱۵۸، "خلق".
- ↑ الحقائق، ص ۵۴.
- ↑ اصطلاحنامه اخلاق اسلامی، ص ۲۹.
- ↑ جامع السعادات، ج ۱، ص ۳۷.
- ↑ معراج السعاده، ص ۶۰.
- ↑ احیاء علوم الدین، مج ۳، ص ۱۴۴۰ - ۱۴۴۱؛ الحقایق، ص ۵۵.
- ↑ جامع السعادات، ج ۱، ص ۲۷۰ - ۲۷۱.
- ↑ «نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان میگردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.
- ↑ «و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را میشوراند؛ بیگمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.
- ↑ «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف میکنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
- ↑ «آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیدهاند دو بار به آنان داده میشود و بدی را با نیکی دور میسازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند» سوره قصص، آیه ۵۴.
- ↑ «و راههای خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند مینماییم و بیگمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.
- ↑ «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
- ↑ «این جز شیوه پیشینیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۳۷.
- ↑ «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
- ↑ «نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان میگردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.
- ↑ «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن؛ ما به آنچه وصف میکنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
- ↑ «آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیدهاند دو بار به آنان داده میشود و بدی را با نیکی دور میسازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند» سوره قصص، آیه ۵۴.
- ↑ «گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!» سوره اعراف، آیه ۱۹۹.
- ↑ «به مؤمنان بگو، از کسانی که به «روزهای خداوند» امیدی ندارند درگذرند تا (خداوند، هر) قومی را برابر با کارهایی که میکردهاند کیفر دهد» سوره جاثیه، آیه ۱۴.
- ↑ «و آنان که گواهی دروغ نمیدهند و چون بر یاوه بگذرند بزرگوارانه میگذرند» سوره فرقان، آیه ۷۲.
- ↑ «و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادها» سوره انعام، آیه ۱۰۸.
- ↑ «و با اهل کتاب جز به بهترین شیوه چالش مکنید مگر با ستمکاران از ایشان و بگویید: ما به آنچه بر ما و بر شما فرو فرستادهاند ایمان آوردهایم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما فرمانپذیر اوییم» سوره عنکبوت، آیه ۴۶.
- ↑ «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
- ↑ «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار میکنند و میگویند او خوشباور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آوردهاند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار میرسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.
- ↑ «ای مؤمنان! به خانههایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه) ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.
- ↑ «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانههای خویش بخورید یا از خانههای پدرانتان یا خانههای مادرانتان یا خانههای برادرانتان یا خانههای خواهرانتان یا خانههای عموهایتان یا خانههای عمّههایتان یا خانههای داییهایتان یا خانههای خالههایتان یا آن خانهای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان؛ نیز (بر شما گناهی نیست) در اینکه با هم یا پراکنده غذا بخورید پس چون به هر خانهای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن میدارد باشد که خرد ورزید» سوره نور، آیه ۶۱.
- ↑ «و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید؛ بیگمان خداوند حسابرس همه چیز است» سوره نساء، آیه ۸۶.
- ↑ «و چون مؤمنان به آیات ما، نزد تو آیند بگو: درود بر شما! پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است: چنانچه هر یک از شما از سر نادانی کار بدی انجام دهد، آنگاه از پس آن توبه کند و به راه آید، چنین است که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۵۴.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.
- ↑ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.
- ↑ «ای مؤمنان! چون در نشستها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمیدارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.
- ↑ «آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیدهاند دو بار به آنان داده میشود و بدی را با نیکی دور میسازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند» سوره قصص، آیه ۵۴.
- ↑ «روی ترش کرد و رخ بگردانید، که آن نابینا نزد وی آمد» سوره عبس، آیه ۱-۲.
- ↑ «به چیزی که دستههایی از کافران را بدان بهرهمند کردهایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان میگردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.
- ↑ «و این را جز به آنان که میشکیبند، و جز به آنان که بهرهای سترگ دارند فرانیاموزند» سوره فصلت، آیه ۳۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۵۶۵؛ روح المعانی، ج ۲۴، ص ۱۲۳.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را میشوراند؛ بیگمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.
- ↑ روح المعانی، ج ۱۵، ص ۹۴ - ۹۵؛ التبیان، ج ۸، ص ۲۱۴؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۱۳۷ - ۱۳۸.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ نک: احیاء علوم الدین، ج ۳، ص ۱۴۴۰ - ۱۴۴۱.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «و با او به نرمی سخن گویید باشد که او پند گیرد یا بهراسد» سوره طه، آیه ۴۴.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۶، ص ۱۲۶ - ۱۲۷؛ اطیبالبیان، ج ۹، ص ۳۵ - ۳۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۵۲؛ فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۳۳۶؛ الوسیط، طنطاوی، ج ۹، ص ۱۰۸.
- ↑ کوثر، ج ۶، ص ۵۶۹ - ۵۷۰.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۵۲؛ تفسیر سور آبادی، ج ۳، ص ۱۵۲۰.
- ↑ «(به او) بگو: آیا سر آن داری که پاکیزگی یابی؟» سوره نازعات، آیه ۱۸.
- ↑ «و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادها» سوره انعام، آیه ۱۰۸.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۳۱۴ - ۳۱۵.
- ↑ الوسیط، طنطاوی، ج ۵، ص ۱۵۳.
- ↑ المحجة البیضاء، ج ۳، ص ۳۸۶.
- ↑ نور، ج ۳، ص ۳۲۸.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «میگویند: پاکا که تویی، تو سرور مایی نه آنان بلکه (آنان) پریان را میپرستیدند، بیشترشان به آنان گرویده بودند» سوره سبأ، آیه ۴۱.
- ↑ «نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان میگردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۰؛ المیزان، ج۱۷، ص ۳۹۲.
- ↑ تفسیر مظهری، ج ۸، ص ۲۹۷؛ الوسیط، زحیلی، ج ۳، ص ۲۳۰۷ - ۲۳۰۸؛ روح المعانی، ج ۲۴، ص ۱۲۳.
- ↑ احسن الحدیث، ج ۹، ص ۴۳۲ - ۴۳۳؛ اطیب البیان، ج ۱۱، ص ۴۳۵.
- ↑ «نیکی با بدی برابر نیست؛ به بهترین شیوه (دیگران را از چالش با خود) باز دار، ناگاه آن کس که میان تو و او دشمنی است چون دوستی مهربان میگردد» سوره فصلت، آیه ۳۴.
- ↑ «آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیدهاند دو بار به آنان داده میشود و بدی را با نیکی دور میسازند و از آنچه روزیشان کردهایم میبخشند» سوره قصص، آیه ۵۴.
- ↑ احکام القرآن، ج ۳، ص ۱۴۱؛ تفسیر بغوی، ج ۲، ص ۲۲۳؛ نمونه، ج ۷، ص ۶۲.
- ↑ تفسیر مظهری، ج ۳، ص ۴۴۵؛ روان جاوید، ج ۲، ص ۵۰۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۸۷؛ روض الجنان، ج ۹، ص ۴۶.
- ↑ «و آنان که گواهی دروغ نمیدهند و چون بر یاوه بگذرند بزرگوارانه میگذرند» سوره فرقان، آیه ۷۲.
- ↑ «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
- ↑ «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار میکنند و میگویند او خوشباور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آوردهاند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار میرسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.
- ↑ کوثر، ج ۴، ص ۵۲۱.
- ↑ «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار میکنند و میگویند او خوشباور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آوردهاند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار میرسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را میشوراند؛ بیگمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۵۱.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۲۳۴؛ احسن الحدیث، ج ۶، ص ۹۱؛ من وحی القرآن، ج ۱۴، ص ۱۴۵.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.
- ↑ تفسیر سور آبادی، ج ۱، ص ۹۵؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص ۲۹۸؛ مواهب الرحمان، ج ۱، ص ۳۱۰.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «و چون وابستگان و یتیمان و مستمندان در تقسیم (میراث) حاضر باشند به آنها از آن روزی دهید و با آنان شایسته سخن گویید» سوره نساء، آیه ۸.
- ↑ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۲۳۹؛ روان جاوید، ج ۲، ص ۱۹.
- ↑ مبین، ج ۱، ص ۹۹؛ احسن الحدیث، ج ۲، ص ۳۰۹؛ کوثر، ج ۳، ص ۳۶۶.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «بیگمان خداوند دلهای کسانی که صدایشان را نزد فرستاده خداوند فرو میدارند، برای پرهیزگاری آزموده است؛ آنان آمرزش و پاداشی سترگ خواهند داشت» سوره حجرات، آیه ۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۸، ص ۳۰۸.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقبهای ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.
- ↑ الکشاف، ج ۴، ص ۳۶۹.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «ای مؤمنان! به خانههایی جز خانه خودتان درنیایید تا آنکه آشنایی دهید و بر اهل آن (خانه) ها سلام کنید؛ این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید» سوره نور، آیه ۲۷.
- ↑ «و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید؛ بیگمان خداوند حسابرس همه چیز است» سوره نساء، آیه ۸۶.
- ↑ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۳، ص ۱۰۲۱؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص ۱۳۱؛ الوسیط، طنطاوی، ج ۳، ص ۲۴۴.
- ↑ «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمیدارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ «و از سر مهر برای آنان به خاکساری افتادگی کن و بگو پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.
- ↑ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۳۲۴؛ تفسیر خسروی، ج ۵، ص ۲۵۳.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۱۹۲ - ۱۹۳؛ تبیین القرآن، ج ۱، ص ۲۷۸؛ تقریب القرآن، ج ۳، ص ۱۸۷.
- ↑ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید؛ اگر هر یک از آن دو یا هر دو، نزد تو به پیری رسند به آنان اف مگو و بر آنها بانگ مزن و با ایشان سخن به نکویی بگوی!» سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ زبدة التفاسیر، ج ۴، ص ۲۳.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمیدارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.
- ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۶۵۸.
- ↑ «و روی خود را از مردم مگردان و بر زمین خرامان گام برمدار که خداوند هیچ خود پسند خویشتنستایی را دوست نمیدارد» سوره لقمان، آیه ۱۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۰۰؛ من هدی القرآن، ج ۱۰، ص ۱۵۳.
- ↑ روض الجنان، ج ۱۵، ص ۲۹۱.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.
- ↑ «ای مؤمنان! چون در نشستها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.
- ↑ نمونه، ج ۲۳، ص ۴۴۰.
- ↑ روضالجنان، ج ۱۹، ص ۷۹ - ۸۰؛ منهج الصادقین، ج ۹، ص ۲۰۶؛ تفسیر سور آبادی، ج ۴، ص ۲۵۵۷.
- ↑ قدمی، مرضیه، مقاله «حسن خلق»، دائرة المعارف قرآن کریم ،ج۱۱.