بدعت
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بدعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
چیستی بدعت
- بدعت از نظر لغوی یعنی نوآوری، ابداع، کار بیسابقه[۱]، از این روست که خداوند بدیع ِآسمانها و زمین است: ﴿بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۲] چراکه آنها را بدون سابقۀ قبلی خلق کرده است. و در اصطلاح دینی یعنی چیزی را جزء دین به حساب بیاورند که ریشهای در کتاب و سنت ندارد و بدعتگذار چیزی را در دین ابداع میکند[۳].[۴]
بدعت در قرآن
- معنای اصطلاحی بدعت مبنای قرآنی دارد و قرآن از سخن گفته و به صراحت آن را نکوهیده است، همچنین در برخی آیات به بعضی از مصادیق بدعت به ویژه در شرایع پیشین اشاره شده است. در این آیات قرآن ضمن اشاره به عوامل و انگیزههای بدعتگذاری از آثار و پیامدهای دنیوی و اخروی این عمل سخن به میان آورده و برخی احکام فقهی را یادآوری کرده است[۵]. برخی از این آیات عبارتاند از:
- ﴿ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا﴾[۶]؛ خداوند در این آیه به ابداع روش رهبانیت از سوی نصارا اشاره کرده است و از جملۀ «مَا کتَبْنَاهَا عَلَیهِمْ» استفاده میشود که رهبانیت عمل مقدس دینی نیست؛ بلکه روش ساختگی و نوعی تصرف در دین و بدعت است[۷]. در ادامۀ آیه شریفه آمده که آنان پس از ابداع رهبانیت، حق آن را به درستی ادا نکردند: ﴿فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا﴾؛ یعنی آنان یا نسلهای بعدی این روش ابداعی را با شرک و آموزههای غیر الهی درهم آمیختند[۸].
- ﴿فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ﴾[۹]؛ قرآن اهل کتاب را نکوهش میکند که کتاب الهی را دستکاری میکردند و آن را به خدا نسبت میدادند و در مقابل این کار از افراد و مقاماتی پاداش مادی دریافت مینمودند و جملۀ ﴿هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾ مبین این است که علت نکوهش این بوده که تحریفها را به خدا نسبت میدادند و...[۱۰].
بدعت در روایات
- در روایات زیادی از بدعت سخن به میان آمده و به صراحت نکوهیده شده است از جمله:
- پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «پس از من هرگاه اهل ریب و بدعت را دیدید از آنها بیزاری جویید و دربارۀ آنها بد گویید و طعن زنید و آنها را وامانده کنید تا نتوانند جواب دهند و به فسادانگیزی در اسلام طمع نکنند و مردم از آنها برحذر باشند و بدعتهای آنها را نیاموزند تا خداوند برای شما در برابر این کار حسنات نویسد و درجات آخرت را برای شما بالا برد»[۱۱].
- امام علی(ع) فرمودند: «نیکوترین کارها سنتی است که سالیانی بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترین کارها آن چیزی است که تازه پیدا شده و آیندۀ آن روشن نیست»[۱۲].
- پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «بدعت گذاران بدترین مخلوقات و سگهای جهنم هستند»[۱۳] و...[۱۴].
- در احادیث زیادی از تغییر دین و از بین رفتن احکام اسلام در دوران غیبت خبر داده شده و از حضرت مهدی(ع) به عنوان زندهکنندۀ کتاب قرآن و سنت رسول خدا یاد کردهاند از جمله: امیرالمؤمنین(ع) در روایتی فرمودند: «مردی از فرزندان من در آخرالزمان قیام خواهد کرد او هنگامیخواهد آمد که دلها مرده؛ زیرا در آن زمان ناخوشی، سختی، گرسنگی، کشتار، فتنههای پیدرپی، فراموشی سنتها و به پاداشتن بدعتها و ترک امر به معروف و نهی از منکر فراوان خواهد شد سپس خداوند به واسطۀ امام مهدی(ع) سنتهای نابود شده را دوباره احیا میکند و با عدل و برکت وجود او دلهای مؤمنین از نو زنده میشود»[۱۵].[۱۶]
بدعت در مقابل سنت
- در مقابل بدعت، "سنّت" قرار دارد که عبارت است از قول، فعل و تقریر پیامبر یا امام. از آنجا که پیامبر و ائمه معصوماند، سخن و رفتارشان برای مردم حجت است و سنت به شمار میرود و عمل به آن جایز است؛ پس هر نوع اندیشۀ نو، فعل نو، کلام نو، که در شریعت نیست و انرا وارد شریعت کرده و گفته شود خدا فرموده در حالی که در شریعت دلیل و ریشه ای ندارد بدعت است[۱۷].
- با توجه به مطلب فوق مهم ترین چیز آن است که دانسته شود کدام کار سنّت است و کدام بدعت؟ و آیا میتوان هرکاری را به راحتی بدعت نامید و انجام دهنده را طرد کرد یا تکفیر و تفسیق نمود؟ وهابیون که خودشان ترک سنت میکنند و افکار بدعتآلود را منتشر میسازند، شیعه را به بدعت نسبت میدهند. کارهایی همچون:زیارت، توسل، تبرک، سجده بر تربت اولیاء، و بسیاری از این قبیل کارها را بدعت میپندارند و به شیعیان نسبت شرک میدهند در حالی که در بسیاری از منابع خود اهل سنت، روایات فراوان از عمل پیامبر و اصحاب نقل شده که زیارت و توسّل داشته و تبرک میجستند و جشن میگرفتند و این سنّتها ریشۀ قرآنی، حدیثی و سیرهای دارد و عالمان و محققان در این زمینه کتابهای بسیار نوشتهاند و مشروعیت و سنّت بودن آنها را بر اساس منابع قطعی و فراوان اثبات کردهاند[۱۸].
- از سوی دیگر بزرگترین بدعتها را پیشوایان اهل سنت بنیان نهادهاند، بدعتهایی همچون: تحریم متعه و تمتّع در حج، سه طلاقهکردن زن در یک جلسه، و...[۱۹].[۲۰]
تقسیمبندی بدعت
- اهل سنت بدعت را با دو معیار تقسیمبندی کردهاند:
- هدایت و ضلالت: اگر بدعت در شمول حکم کلی رضایت خداوند جای گیرد، آن را "بدعت به هدایت" میگویند، در برابر، اگر بدعت با امر خدا و رسول(ص) ناسازگار باشد و نکوهش و انکار شده باشد، "بدعت به ضلالت یا ضلال" است[۲۱].
- احکام خمسه فقهی: گروهی دیگر از اینان بدعت را به پنج قسم واجب، حرام، مکروه، مستحب و مباح تقسیم کردهاند[۲۲].
- انگیزۀ تقسیم بدعت میان اهل سنت دو چیز است: یکی توجیه بدعتی که خلیفۀ دوم ایجاد کرد و فرمان داد نماز مستحب "تراویح" را به جماعت بگزارند و خود نیز از آن با عنوان بدعت یاد کرد و گفت: نِعْمَ البدعةُ هذِهِ[۲۳] و دیگر معنای لغوی بدعت که عامتر از معنای اصطلاحی آن است.
- علمای شیعه تقسیمبندیهای اهل سنت دربارۀ بدعت را نمیپذیرند؛ زیرا بنابر منابع روایی شیعه، بدعت تنها یک قسم است که به گونۀ عام حرام شمرده شده است[۲۴] شیعه بر آن است که ادلۀ تحریم بدعت، کلی و عاماند و هیچ گونه دلیل شرعی در دست نیست که بدعت را تقسیم کند[۲۵]. اگر دلیل شرعی دلالت کند که عملی واجب، مستحب، مکروه یا مباح است، دیگر آن عمل را نمیتوان بدعت دانست[۲۶] به عبارتی دیگر هر عملی که عنوان بدعت بر آن دلالت کند حرام است[۲۷].
انگیزههای بدعت
- برخی از عوامل و انگیزههای بدعت عبارتاند از:
- دنیاطلبی و هواهای نفسانی: یکی از انگیزههای بدعت رسیدن به خواستههای نفسانی و مالک شدن اموال دیگران است.
- جهل: یکی دیگر از عوامل بدعت، جهل انسانها به حقایق امور یا پیامدهای بدعت است.
- تقلید کورکورانه و بدون تعقل: از عوامل دیگر پیدایش بدعت، تعصبهای ناروای بدعت گذار، نسبت به عقاید موروثی از نیاکان است که در میان آنان زندگی کردهاند و سبب میشود عده ای خود را به گناه آلوده کنند.
- شیطان:شیطان که دشمن اصلی انسان است همواره میکوشد وی را به ارتکاب انواع گناه از جمله بدعتگذاری در دین بکشاند: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۲۸]. در این آیه که در پی آن از بدعتهای مشرکان سخن به میان آمده، مؤمنان از پیروی کردن شیطان منع شدهاند[۲۹].
پیامدهای ناگوار بدعت
- برخی از پیامدهای ناگوار بدعت در دین عبارتاند از:
- گمراهی و هلاک شدن: پیامبر(ص) فرمودند: «هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهکنندهای در آتش است»[۳۰].
- افزایش گناه: چون بدعت گذار عامل گمراهی دیگران است افزون بر گناهکار بودن خود در گناه دیگران نیز شریک است[۳۱].
- قرار گرفتن در زمرۀ ستمگران: به تعبیر قرآن بدعت گذاران از ظالمترین افرادند زیرا بدعت در دین در واقع نوعی دروغ بستن به خداوند است: ﴿فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ﴾[۳۲].[۳۳]
- خسران و کیفر الهی: آنان که در دین خدا بدعت میگذارند زیان خواهند دید: ﴿قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ﴾[۳۴]؛ زیانکار بودن این افراد بدان جهت است که با حرام کردن حلال خداوند عاقبت و آخرت خود را تباه میکنند[۳۵].
- ایجاد فتنه و فساد: بدعت، منشأ فتنهها و سرآغاز پدید آمدن آن و همچنین هواپرستی و بدعتگذاری در احکام آسمانی است؛ زیرا مخلوط شدن حق و باطل، زمینۀ تسلط و ولایت شیطان و شیطانصفتان را بر دیگران فراهم میسازد[۳۶].[۳۷]
راهکارهای مبارزه و مقابله با بدعت
- برخی از راهکارهای مبارزه و مقابله با بدعت عبارتاند از:
- تبعیت از محورهای حق و عالمان حقمدار: رسول خدا(ص) با نگاهی پیشگیرانه به موضوع بدعت، فرمودند: «برای هر بدعتی که پس از من برای نیرنگ زدن با ایمان پیدا شود سرپرستی از خاندانم گماشته شده که از ایمان دفاع کند و به الهام خدا سخن گوید و حق را آشکار و روشن کند و نیرنگ نیرنگبازان را رد کند و زبان ناتوان باشد، ای هوشمندان پند گیرید و به خدا توکل کنید»[۳۸]. در دوران غیبت نیز کسی باید عهدهدار سرپرستی جامعه اسلامیشده و حافظ آنها از بدعت باشد که بیشترین شباهت را به اهلبیت داشته باشد، یعنی نفس را کنترل و دین خود را حفظ کند و با هوا و خواهشهای نفسانی مخالفت ورزد و مطیع امر خدا باشد.
- تقویت ایمان و تقیّد به تکالیف: مؤمن کسی است که حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام بشمارد، آنچه مردم با بدعتها تغییر دادند، باعث نمیشود در حلال و حرام الهی تغییری به وجود آید[۳۹].[۴۰]
- پی ریزی نظام امر به معروف و نهی از منکر: از دیگر راهکارها برای جلوگیری از شیوع بدعت، نظام امر به معروف و نهی از منکر است که بر حکومت اسلامیلازم است سازمانی را پدید آورند که این دو فریضۀ الهی را بر عهده گیرد. خود قرآن نیز بر وجود گروه قوی و نیرومند که بتواند این دو کار را انجام دهد در آیاتی تأکید کرده است: ﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۴۱].[۴۲]
جستارهای وابسته
منابع
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- برجی، یعقوب علی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵
- حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
منبعشناسی جامع بدعت
پانویس
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامۀ دینی، ص۴۳.
- ↑ «پدیدآور آسمانها و زمین است و چون (انجام) کاری را بخواهد تنها میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره بقره، آیه ۱۱۷.
- ↑ مجمع البحرین، ج۱، ص ۱۶۴.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۵۳.
- ↑ ر.ک: برجی، یعقوب علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۴۰۹ ـ ۴۱۹.
- ↑ «سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند ولى حق آن را بسزا نگزاردند» سوره حدید، آیه ۲۷.
- ↑ ر.ک: سبحانی، جعفر، تبرک، توسل، بدعت، ص ۷۵ ـ ۷۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۴۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۲۳، ص۳۸۲.
- ↑ «بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند» سوره بقره، آیه ۷۹.
- ↑ ر.ک: برجی، یعقوب علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۴۰۹ ـ ۴۱۹.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ اَلرَّیْبِ وَ اَلْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا اَلْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ اَلْقَوْلَ فِیهِمْ وَ اَلْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلاَ یَطْمَعُوا فِی اَلْفَسَادِ فِی اَلْإِسْلاَمِ وَ یَحْذَرَهُمُ اَلنَّاسُ وَ لاَ یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اَللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ اَلْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ اَلدَّرَجَاتِ فِی اَلْآخِرَةِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۲, ص۳۷۵.
- ↑ «انَّ عَوَازِمَ اَلْأُمُورِ أَفْضَلُهَا وَ إِنَّ مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا»؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۴۵.
- ↑ «اهل البدع شرالخلق، اصحاب البدع کلاب النار»؛ کنز العمال، ج۱، ص ۲۱۸.
- ↑ ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۶۵.
- ↑ ر.ک: موسوی دهسرخی، سید محمود، یأتی علی الناس زمان، ص ۲۰۲.
- ↑ ر.ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامۀ آخرالزمان، ص۱۳۸.
- ↑ فی ظلال التوحید، ص۱۱۳ـ۱۱۴؛ سبحانی، البدعه، ص۷۶.
- ↑ ر.ک: امین، سیّد محسن، «کشف الارتیاب»؛ علامۀ امینی، «سیرتنا و سنّتنا»، «الغدیر»؛ سبحانی، جعفر، «البدعة و آثارها الموبقه»، «التوسّل، او الأستغاثة بالأرواح المقدسه»؛ جوادی آملی، مرتضی، «دائرة المعارف تشیّع»، ج ۳، ص۱۴۵ و....
- ↑ امینی، الغدیر، ج ۲، ص ۱۰۱.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۱۷.
- ↑ النهایة، ج۱، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷.
- ↑ حاشیة رد المحتار، ج۱، ص۶۰۳؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۱۵۴؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۳.
- ↑ صحیح بخاری، ج۲، ص۲۵۱.
- ↑ مصنفات شیخ مفید، ج۱۳، ص ۱۸۸.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، مرءاة العقول، ج۱، ص۱۹۳.
- ↑ کشف الارتیاب، ج۲، ص۷۰ ـ۶۶.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۵۴ـ ۱۵۵.
- ↑ «ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است. جز این نیست که او شما را به بدی و کار زشت وامیدارد و به اینکه چیزی را که نمیدانید، درباره خداوند، بر زبان آورید» سوره بقره، آیه ۱۶۸ـ ۱۶۹
- ↑ ر.ک: برجی، یعقوب علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۴۰۹ ـ ۴۱۹.
- ↑ «کُلُّ بِدْعَةٍ ضَلاَلَةٌ وَ کُلُّ ضَلاَلَةٍ فِی اَلنَّارِ»؛ کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ج۱، ص۵۶.
- ↑ «مَنْ سَنَ سُنَّةً سَیئَةً کانَ عَلَیهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَی یوْمِ الْقِیامَة»؛ محمدبن محمد مفید، الفصول المختارة، ص ۱۳۶؛ مسند احمد، ج۵، ص۴۷۹؛ سنن ابنماجه، ج۱، ص۷۴؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۰۴.
- ↑ « پس چه كسى ستمكارتر از آن كسى است كه به خدا دروغ مى بندد تا از روى بى خبرى مردم را گمراه كند؟» سوره انعام، آیه ۱۴۴.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۷، ص۳۶۵؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۶، ص۱۱؛ المنیر، ج۸، ص۷۳.
- ↑ «به راستی آنان که فرزندان خویش را از بیخردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بیگمان گمراه شدند و رهیافته نبودند» سوره انعام، آیه ۱۴۰.
- ↑ ر.ک: برجی، یعقوب علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۴۰۹ ـ ۴۱۹.
- ↑ «انَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ، یُخَالَفُ فِیهَا کِتَابُ اللَّهِ وَ یَتَوَلَّی عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَی غَیْرِ دِینِ اللَّهِ. فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَی الْمُرْتَادِینَ، وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ، وَ لَکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ، فَهُنَالِکَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَی أَوْلِیَائِهِ وَ یَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنی»؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۵۰.
- ↑ ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۶۴.
- ↑ «عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّهِ(ع) یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللّهِ صل علی علیه و آله و سلم إِنّ عِنْدَ کُلّ بِدْعَةٍ تَکُونُ مِنْ بَعْدِی یُکَادُ بِهَا الْإِیمَانُ وَلِیّاً مِنْ أَهْلِ بَیْتِی مُوَکّلًا بِهِ یَذُبّ عَنْهُ یَنْطِقُ بِإِلْهَامٍ مِنَ اللّهِ وَ یُعْلِنُ الْحَقّ وَ یُنَوّرُهُ وَ یَرُدّ کَیْدَ الْکَائِدِینَ یُعَبّرُ عَنِ الضّعَفَاءِ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ وَ تَوَکّلُوا عَلَی اللّهِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج؟؟؟، ص؟؟؟، ح ۱۶۲.
- ↑ «وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُؤْمِنَ یَسْتَحِلُّ الْعَامَ مَا اسْتَحَلَّ عَاماً أَوَّلَ وَ یُحَرِّمُ الْعَامَ مَا حَرَّمَ عَاماً أَوَّلَ، وَ أَنَّ مَا أَحْدَثَ النَّاسُ لَا یُحِلُّ لَکُمْ شَیْئاً مِمَّا حُرِّمَ عَلَیْکُمْ وَ لَکِنَّ الْحَلَالَ مَا أَحَلَّ اللَّهُ وَ الْحَرَامَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ»؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۷۶.
- ↑ ر.ک: دانشنامۀ نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۶۳.
- ↑ «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
- ↑ ر.ک: سبحانی، جعفر، تبرک، توسل، بدعت، ص۱۱۳.