مقام برهان الهی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث مقام معصوم و مرتبط با مدخل برهان الهی است. مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل برهان الهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

از جمله مقامات امامان معصوم(ع) مقام برهان الهی که در زیارت جامعه کبیره با عبارت «بُرْهَانِهِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏» آمده است.

واژه‌شناسی لغوی

  • برهان واژه‌ای عربی است که درباره ریشه آن میان لغت شناسان اختلاف است؛ برخی آن را مصدر ثلاثی مجرد «بَرِهَ یَبْرَه بُرْهاناً» به معنای سفید شدن[۱] و برخی دیگر آن را مشتق از ریشه رباعی مجرّد «بَرْهَنَ یُبَرْهِنُ بَرهَنةً» و به معنای حجّت و دلیل دانسته‌اند[۲]؛ ولی بعید نیست این واژه در اصل مصدر «بَرِهَ یَبْرَه» به معنای سفید شدن بوده و پس از آن بر کلام آشکاری که ابهامی ندارد یا چیز روشنی که در آن خفایی نیست اطلاق شده و سپس به طور اشتقاق انتزاعی فعل رباعی «بَرْهَنَ» از آن اشتقاق یافته است، بنابراین نونِ برهان با توجّه به مادّه اصلی، زاید و با توجّه به اشتقاق ثانوی اصلی است و شاید این معنای سخن کسانی است که گفته‌اند: بَرْهَنَ مُوَلَّد است[۳]، به هر تقدیر برهان در لغت اخص از دلیل و به معنای حجّت و بیان واضح[۴] و دلیل قاطع[۵] است.
  • برخی واژه "برهن" که ریشه "برهان" است را رباعی مجرّد دانسته و "نون" را اصلی می‌دانند و بعضی دیگر آن را از ریشه "بره، یبره" دانسته و "نون" را زاید می‌دانند. این دو قول را مصباح المنیر فیّومی آورده است[۶] آمده است[۷].
  • این تفاوت در ریشه، تأثیری در معنای آن ندارد؛ زیرا اکثر اهل لغت "برهان" را به معنای "دلیل روشن" گرفته‌اند[۸].راغب اصفهانی آن را "محکمترین دلیل گرفته است"[۹] آمده است[۱۰].
  • در صورتی که واژه "برهان" را از "بره، یبره" بگیریم -آن‌چنان که مؤلّف "التحقیق" به آن گرایش دارد [۱۱]، برگرفته از سفید و روشن گشتن است[۱۲]. و اشتقاق "برهان" از آن روست که با آن، مدّعا روشن می‌گردد آمده است[۱۳].

برهان در منطق

برهان در قرآن

  • این واژه در قرآن به معنای "دلیل روشن و روشنگر است، چه برگرفته از مقدّمات یقینی باشد یا نه"، با این خصوصیّت، "برهان" در قرآن وسیع‌تر از آن است که در منطق مطرح است، گرچه در نتیجه - که مفید علم قطعی بودن است- با آن یکسان است. این واژه هشت بار در قرآن آمده است[۱۷].
  • در پنج آیه "برهان" به معنای "حجّت" است؛ به عنوان نمونه: ﴿ وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ [۱۸][۱۹].
  • مشرکان، استناد به دلایل واهی همچون تقلید کورکورانه از نیاکان و خرافات دیگر دارند و برهان ندارند: ﴿ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ [۲۰][۲۱].
  • در برخی آیات، "برهان" به معنای "معجزه" است که خود دلیلی بزرگ و یقین‌آور است؛ به عنوان نمونه: ﴿ اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ [۲۲][۲۳]. این دو معجزه عصا و ید بیضا برهان روشن از پروردگارت به سوی فرعون و اطرافیان اوست که آنان قومی فاسق‌اند[۲۴]. در این آیه، از دو معجزه حضرت موسی(ع) به صراحت به عنوان ﴿«بُرْهَانَانِ یاد شده است[۲۵][۲۶].
  • در برخی از آیات، از "علم شهودی" به عنوان "برهان" یاد شده است: ﴿ وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ [۲۷][۲۸]. "برهان رب" یوسف را از غلتیدن در وادی گناه رهانید، این برهان همان دلیل روشن الهی است که نوعی "علم شهودی" است[۲۹].
  • سؤال: آیا "معجزه" و "علم شهودی"، از مقدّمات یقینی نیست؟! پس چرا این موارد را "برهان منطقی" ننامیم؟![۳۰]. *پاسخ: "آنچه قابل نقل و انتقال ذهنی و صالح برای نقد و گفتگوی علمی است و می‌تواند در مواجهه با دیگران، مطلبی را اثبات یا ابطال کند، دانشی است که از راه مبادی عقلی، یا مبانی نقلی، یا تلفیقی از این دو حاصل شود و به صورت "برهان منطقی" با "جدال احسن" درآید، اما اگر به صورت علم شهودی، تجربه باطنی و مانند آن حاصل شود و واجد شرایط باشد، تنها می‌تواند مطلب را برای خود مشاهده‌گر و تجربه کننده، مبرهن و مستدل کند و بدون تبدیل به علم حصولی، قابل نقل و انتقال نیست؛ یعنی نمی‌توان به دیگری گفت: چون من در مشاهدات عرفانی و تجربیّات باطنی‌ام چنین یافتم، پس تو نیز بدان معتقد باش[۳۱]. آری، خودش می‌تواند پس از عرضه مشاهدات و تجربیّات خود بر وحی قرآنی، یا سنّت قطعی معصومان(ع) به محتوای آن، یقین حاصل کند و به مضمون آن معتقد شود[۳۲][۳۳].

امامان معصوم(ع)؛ برهان‌های توحید و دین خداوند

منابع

منبع‌شناسی جامع مقام معصوم


پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مفردات، ص‌۱۲۱، «بره».
  2. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۳۹۴، «برهن».
  3. التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۶۲، «برهن».
  4. منتهی الارب، ج‌۱، ص‌۷۷.
  5. لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۰۴۵، «برهان».
  6. المصباح المنیر، ج۱، ص۴۶؛ والبرهان الحجّة وایضاحها وقیل النون زائدة وقیل اصلیّة.
  7. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۴.
  8. به عنوان نمونه ر.ک: اساس البلاغه، ص۳۸؛ والبرهان بیان الحجّة وایضاحها؛ کتاب العین، ج۴، ص۴۹؛ القاموس المحیط، ج۴، ص۲۰۱.
  9. المفردات، ص۴۵؛ ...فالبرهان اوکد الأدلّة.
  10. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۴.
  11. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۲۶۲.
  12. المفردات، ص۴۵. نیز ر.ک: المعجم فی فقه القرآن و سرّ بلاغته، ج۵، ص۴۵۲ - ۴۳۳؛ المنطق، ص۱۳؛ فرهنگ علوم عقلی، ص۱۲۲.
  13. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۵.
  14. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۵.
  15. اساس الاقتباس، ص۳۶۰.
  16. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۵.
  17. سوره نساء، آیه:۱۷۴؛ سوره یوسف، آیه:۲۴؛ سوره مؤمنون، آیه:۱۱۷؛ سوره بقره، آیه:۱۱۱؛ سوره انبیاء، آیه:۲۴؛ سوره نمل، آیه:۶۴؛ سوره قصص، آیه:۷۵ و ۳۲.
  18. و هرکس معبود دیگری را با خدا بخواند، مسلّماً هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت؛ سوره مؤمنون، آیه:۱۱۷.
  19. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۵.
  20. آیا آنان جز خدا معبودانی برای خود انتخاب کرده‌اند؟ بگو:دلیل خود را بیاورید؛ سوره انبیاء، آیه:۲۴؛ نیز ر.ک: سوره نمل:، آیه:۶۴؛ سوره بقره، آیه:۱۱۱؛ سوره قصص، آیه:۷۵.
  21. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۵.
  22. دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه)، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بی‌گمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه:۳۲.
  23. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۶.
  24. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۶.
  25. نیز ر.ک: سوره نساء، آیه:۱۷۴.
  26. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۷.
  27. و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد؛ سوره یوسف، آیه:۲۴.
  28. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۷.
  29. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۷.
  30. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۷.
  31. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۷.
  32. ادب فنای مقرّبان، ج۳، ص۱۱۹.
  33. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۷.
  34. اینکه مراد به آیاتی که خداوند در کتابش فرموده، ائمه(ع) هستند.
  35. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۸.
  36. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۸.
  37. آیات و انذارها به حال کسانی که به‌خاطر لجاجت، ایمان نمی‌آورند، مفید نخواهد بود؛ سوره یونس، آیه:۱۰۱.
  38. " الْآيَاتُ‏ هُمُ‏ الْأَئِمَّةُ وَ النُّذُرُ هُمُ‏ الْأَنْبِيَاءُ(ع)‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۰۷، ح ۱.
  39. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۸.
  40. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۸.
  41. از همدیگر از چه می‌پرسند؟ از آن خبر سترگ؛ سوره نبأ، آیه:۱ - ۲.
  42. " ذَلِكَ‏ إِلَيَ‏ إِنْ‏ شِئْتُ‏ أَخْبَرْتُهُمْ‏ وَ إِنْ‏ شِئْتُ‏ لَمْ‏ أُخْبِرْهُمْ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏".
  43. " لَكِنِّي أُخْبِرُكَ بِتَفْسِيرِهَا ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏".
  44. " فَقَالَ هِيَ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي وَ لَا لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛اصول کافی، ج۱، ص۲۰۷، ح ۳. نیز ر.ک: مرآة العقول، ج۲، ص۴۱۵؛ الکافی، الاصول والروضه (شرح ملّا صالح مازندرانی)، ج۵، ص۳۱۱.
  45. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۲۹.
  46. از همدیگر از چه می‌پرسند؟ از آن خبر سترگ؛ سوره نبأ، آیه:۱ - ۲.
  47. "أَ تَعْرِفُ النَّبَأَ الْعَظِيمَ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ‏؛ أَنَا وَ اللَّهِ النَّبَأُ الْعَظِيمُ الَّذِي فِيَّ اخْتَلَفْتُمْ وَ عَلَى وَلَايَتِي تَنَازَعْتُمْ وَ عَنْ وَلَايَتِي رَجَعْتُمْ بَعْدَ مَا قَبِلْتُمْ وَ بِبَغْيِكُمْ هَلَكْتُمْ بَعْدَ مَا بِسَيْفِي نَجَوْتُمْ وَ يَوْمَ الْغَدِيرِ قَدْ عَلِمْتُمْ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَعْلَمُونَ مَا عَلِمْتُمْ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۲۰، ح ۹؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۲ (با اندکی تفاوت)؛ مرآة العقول، ج۲، ص۴۱۶؛ تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۰؛ احقاق الحق، ج۳، ص۵۰۲ – ۴۸۴.
  48. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۳۰.
  49. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۳۰.
  50. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۳۰.
  51. " يَنْحَدِرُ عَنِّي‏ السَّيْلُ‏ وَ لَا يَرْقَى‏ إِلَيَ‏ الطَّيْرُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ نهج البلاغه: خطبه ۳.
  52. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۳۰.
  53. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۱۳۰.