خمس در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
خمس؛ حقِ مالیِ مختص به بنیهاشم که عوض از زکات است و پس از غزوه بدر تشریع شد.
امام خمینی، خمس را شامل هر فایده و دستاورد مالی دانسته و خمس را نه برای شخص اماممعصوم(ع) یا منصب او، بلکه اموالی در اختیار حاکم اسلامی میداند.
خمس به هفت چیز تعلق میگیرد: غنایم جنگی، معادن، گنج (دفینه)، مال حلال مخلوط به حرام، سود ناشی از کسب و کار و جواهرهایی که با غواصی از دریا استخراج میشود.
امام خمینی مصرف خمس را برای شش مورد دانستهاست: خدا، رسول(ص)، ذویالقربی، یتامی، مساکین و ابنسبیل که سه سهم اول به سهم امام و سه سهم دوم به سهم سادات معروف است. امام خمینی محل مصرف سهم امام را حوزههای علمیه، ترویج دین و علو کلمه حق دانسته و تولیت اخذ خمس و زکات را از شئون ولایت معصوم(ع) و در عصر غیبت فقیه جامع شرایط را عهدهدار تولیت خمس میداند.
در فرض تشکیل حکومت اسلامی به دست فقیه، جواز پرداخت خمس به فقیه غیر حاکم، محل بحث قرار گرفتهاست، اما نظر صریحی از امام خمینی دراینباره وجود ندارد.[۱]
مفهوم
خمس، به معنای یک پنجم و به فتح خاء به معنای گرفتن یکی از پنجتا است.[۲] فقهای گذشته به سبب وضوح مفهوم خمس، به جای تعریف آن، به بیان حکم آن پرداختهاند.[۳] تنها از زمان شهید اول است که خمس به حقِ مالیِ مختص به بنیهاشم تعریف شده که عوض از زکات است[۴] و فقهای بعدی اجمالاً این تعریف را پذیرفتهاند.[۵] امام خمینی نیز خمس را یکجا مالی معرفی کردهاست که خداوند به عوض زکات برای حضرت محمد(ص) و نسل ایشان واجب کردهاست[۶] و در جای دیگر مال حکومت.[۷]
پیشینه
در میان ادیان پیشین پرداخت مال به صورت عملی عبادی برای مصرفهای خاص گزارش شدهاست[۸] و برخی از روایات، تشریع خمس را به زمان حضرت ابراهیم(ع) میرسانند[۹]سنت عبدالمطلب در پرداخت خمس گنج نیز گزارش شدهاست.[۱۰] برخی گزارشهای تاریخی از وجود قانونی در دوران جاهلیت خبر میدهد که طبق آن برای امیر سپاه از غنیمتهای جنگی سهمی معادل یکچهارم بودهاست.[۱۱] در اسلام در سال دوم هجری پس از غزوه بدر، آیه تشریع خمس[۱۲] نازل شد.[۱۳] در زمان خلفا پرداخت خمس غنایم جنگی رواج داشت و بر همین اساس میان صحابه در پنج یک کردن اراضی مفتوحه ایران و عراق اختلاف به وجود آمد.[۱۴] در منابع حدیثی شیعه[۱۵] و اهل سنت[۱۶] روایات فراوانی دربارهٔ خمس و احکام آن یافت میشود. حرانی متن رسالهای از امامصادق(ع) را میآورده که در موضوع خمس است.[۱۷] کلینی نیز آن را در بابالحجه ذکر کردهاست.[۱۸]
در میان آثار فقهی از زمان فقیهانی مانند ابن ابی عقیل عمانی که غیبت صغری را درک کردهاند[۱۹] تا دورههای بعد از آن، احکام خمس ضمن مسائل یا باب خاصی[۲۰] یا ضمن کتابی مستقل[۲۱] بررسی شده است. با توجه به جایگاه ویژه امام معصوم(ع) در تولیت خمس، بحثهایی چون بحث از حفظ سهم امام در خمس یا مصرف آن در عصر غیبت مطرح شده است.[۲۲] علمای اهل سنت عمدتاً به صورت مستقل از خمس بحث نکردهاند، بلکه در کتاب جهاد ذیل مباحث غنیمتهای جنگی[۲۳] یا در زکات زیر عنوان معدن و رکاز (گنج به جامانده از جاهلیت)[۲۴] از آن بحث کردهاند.
امام خمینی از بخشی از احکام خمس به صورت استدلالی در کتاب البیع به مناسبت بحث ولایت فقیه[۲۵] و نیز در ضمن برخی مسائل دیگر[۲۶] بحث کرده است. ایشان در آثار فتوایی خود در تعلیقه بر وسیلة النجاه[۲۷] و العروة الوثقی[۲۸] و به صورت منسجمتر در تحریر الوسیله،[۲۹] همچنین در نجاة العباد[۳۰] و توضیح المسائل[۳۱] به بیان احکام خمس پرداخته و در استفتائات نیز به مسائل جدید آن پاسخ گفتهاست.[۳۲].[۳۳]
جایگاه و ماهیت خمس
خمس ازجمله فرایض اسلامی و عبادتهای مالی است که قرآن کریم در بیان اهمیت آن، ایمان را با آن پیوند زده و آن را در کنار جهاد قرار دادهاست: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ﴾[۳۴] و عدم پرداخت آن از نگاه فقهی موجب تصرف غاصبانه خواهد بود[۳۵] که مانع از قبولی نماز میشود.[۳۶] طبق برخی روایات، وقتی امام(ع) خمس را دریافت میکند موجب پاکی مال میشود[۳۷] و از آنجا که امری عبادی است[۳۸] همانند امور عبادیِ دیگر موجب تقرب و تقویت اخلاص است.[۳۹]
از ظاهر عبارات برخی از فقها بر میآید که خمس که به سهم امام و سهم سادات تقسیم میشود، ملک شخصی آنان است[۴۰]؛ هرچند میان عالمان پیشین شیعه میتوان افرادی مانند کلینی را یافت که بحث خمس را در پایان مباحث امامت و حجت در کتاب کافی آوردهاند.[۴۱] این امر نشانگر این است که کلینی خمس را از شئون امامت میدانسته است.[۴۲] امام خمینی با استناد به برخی روایات که به چگونگی هزینهکردن و اداره حکومت با خمس پرداختهاند،[۴۳] هدف از تشریع خمس را مصارف حکومت اسلامی دانسته است[۴۴] تا در نهایت هدفی که برای انبیا(ع) ترسیم شده،﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۴۵] یعنی برقراری نظام اجتماعی عادلانه، تحقق یابد.[۴۶] افزون بر آن ایشان در اثبات حکومتیبودن ماهیت خمس، به میزان درآمد ناشی از آن اشاره کرده که در صورتی که همه افراد واجد شرایط خمس خود را پرداخت کنند، مبلغ به دست آمده، بسیار بیشتر از نیاز و مصرف در مثل کمک به فقرای سادات و مانند آن است و متناسب با تشکیل و اداره یک حکومت بزرگ است[۴۷]؛ از اینرو ایشان خمس را همانند انفال نه برای شخص امام معصوم(ع) یا منصب او، بلکه اموالی در اختیار حاکم اسلامی دانسته است. برخی دیگر نیز با توجه به اینکه مصرف خمس تنها حقی برای منصب امامت است، برای خمس ماهیت حکومتی قائل شدهاند.[۴۸].[۴۹]
موارد وجوب خمس
طبق آیه ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۵۰] یک پنجم غنیمتها، حق خدا و رسول و ذیالقربی و دیگر افراد مذکور در آیه است. علاوه بر این روایاتی نیز در منابع حدیثی شیعه و سنی از پیامبر(ص) نقل شده که بر وجوب خمس دلالت میکنند[۵۱]؛ از اینرو اصل وجوب خمس، حکم مسلّم الهی و مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است[۵۲]؛ هرچند در خصوص گستره وجوب آن اختلاف نظر وجود دارد. به باور اهل سنت وجوب خمس اجمالاً شامل غنیمت جنگی و آن چیزی میگردد که از کشتگان کافر گرفته میشود، مانند لباس، مال و مرکب (سَلَب) و فیء ـ اموالی که بدون جنگ با کفار به تصرف درآمده باشد ـ و دفینه (رکاز)[۵۳]؛ اما فقهای شیعه نظر دیگری دارند. منشأ این اختلاف چگونگی تفسیر «غنیمت» در آیه یاد شده و وجود برخی روایات است. با وجود اینکه مورد نزول آیه، غنیمت جنگی بوده، در مفهوم غنیمت میان مفسران اختلاف شده که آیا مختص غنایم جنگی است یا شامل هر فایده و دستاورد مالی میشود.[۵۴] نظر اول را عالمان سنی[۵۵] و برخی عالمان شیعه[۵۶] پذیرفتهاند. امام خمینی نیز آن را تقویت کردهاست.[۵۷]
بر اساس نظریه دوم، همه موارد خمس مانند معدن مشمول آیهاند و مصادیق غنیمت خواهند بود.[۵۸] با این حال، امام خمینی، همانند دیگر فقها[۵۹] با توجه به روایات فراوانی که دربارهٔ وجوب خمس در دیگر موارد وارد شده[۶۰] تعمیم را پذیرفتهاست[۶۱]؛ چنانکه به رغم ظاهر برخی روایات که خمس را در دوره غیبت بر شیعیان حلال نشان میدهد[۶۲] و نیز اختلافی که از گذشته دربارهٔ حکم آن در دوره غیبت وجود داشتهاست،[۶۳] نوع فقها، بهویژه فقهای متاخر و ازجمله امام خمینی با توجه به مفاد آیه و نیز روایات متعدد دیگر وجوب آن را مطلق و عام شمردهاند. امام خمینی روایات تحلیل خمس را مربوط به آن دستهای از اموالی میداند که از سوی غیر معتقدان به خمس در سایر مذاهب، به شیعیان منتقل میشود و ربطی به سایر موارد ندارد.[۶۴]
از نگاه فقهای شیعه خمس به هفت چیز تعلق میگیرد: غنایم جنگی، معادن، گنج (دفینه)، مال حلال مخلوط به حرام، سود ناشی از کسب و کار و جواهرهایی که با غواصی از دریا استخراج میشود. طبق نظر مشهور اگر کافر ذمی زمینی را از مسلمان خریداری کند، خمس بر ذمی واجب میشود[۶۵]؛ اما اهل سنت تنها در غنایم جنگی و گنج با شیعه اتفاق نظر دارند[۶۶] و برخی از آنان مانند حنفیه و مالکیه در معدن نیز قائل به وجوب پرداخت خمس شدهاند.[۶۷] امام خمینی با ذکر موارد هفتگانه،[۶۸] دربارهٔ معدن که در تفسیر آن اختلاف وجود دارد[۶۹] معیار را صدق عرفی معدن میداند و مواردی چون طلا و نقره را از معادن برمیشمرد.[۷۰] از نظر ایشان اگر بدون غواصی کردن و با استفاده از ابزار، از دریا گوهر استخراج شود، بنابر احتیاط واجب پرداخت خمس آن لازم است.[۷۱] ایشان مانند دیگر فقها[۷۲] دارا بودن نصاب را در وجوب خمس در معدن، گنج و غواصی (فرورفتن در آب برای بیرونآوردن جواهر) لازم دانستهاست.[۷۳]
فقهای شیعه بر وجوب خارج کردن خمس از سودی که شخص به دست آورده و زاید بر مصرف سالیانه خود و عیالش است، اتفاق نظر دارند.[۷۴] در این مورد امام خمینی و برخی دیگر از فقها، معیار را صرف اکتساب دانستهاند، نه صرف حصول فایده[۷۵]؛ پس مواردی مثل هدیه، شهریه طلاب و مبلغی را که نهادهایی چون بنیاد شهید، به جانبازان یا خانوداههای شهدا پرداخت میکنند،[۷۶] به دلیل اینکه در آنها اکتساب و تحصیل مال وجود ندارد، از دایره موضوع خمس خارج دانستهاند.[۷۷] به نظر امام خمینی گرچه هدیهای که دریافت میشود مشمول خمس نیست، اما اگر کسی بخواهد با هدیهدادن از پرداخت خمس فرار کند، جایز نخواهد بود.[۷۸]
در خمس درآمد پس از کسر هزینههای تحصیل سود و کسر مئونه زندگی و نیازهای متعارف در همان سال، از باقیمانده درآمد به مقدار یک پنجم پرداخت میشود.[۷۹] امام خمینی معتقد است استنثای مئونه زندگی مادامی است که مئونه باقی بماند و در فرض اینکه پس از سال از مئونه بودن خارج شود، خمس آن واجب فوری خواهد بود.[۸۰] بر این اساس خانهای که شخص از آن استفاده میکند، اگر پس از سال فروخته شود، فوراً مشمول خمس میشود؛ حتی اگر شخص بنا داشته باشد با پول آن خانه دیگری که نیاز دارد، تهیه کند.[۸۱] اما برخی از فقها وجوب خمس را فوری ندانسته و آن را منوط به رسیدن سال خمسی جدید دانستهاند.[۸۲] امام خمینی سرمایه را جزو مئونه زندگی و از موارد استثنا نمیداند و قائل است به آن خمس تعلق میگیرد.[۸۳]
خمس در همه اقسام و مصادیقِ ذکرشده به عین تعلق میگیرد و به باور برخی، مالک مخیر است خمس عین مال را پرداخت کند یا قیمت آن را.[۸۴] امام خمینی ضمن پذیرش این سخن، تنها در مال مخلوط به حرام بر این باور است که باید از باب احتیاط، خمس از عین مال پرداخت شود.[۸۵] همچنین مکلف نمیتواند جهت تصرف در مال، خمس را به ذمّه بگیرد، مگر در صورتی که حاکم شرع با او مصالحه کند و خمس را به ذمّه وی منتقل سازد.[۸۶].[۸۷]
مصارف خمس
امام خمینی همانند برخی از فقها[۸۸] بر اساس ظاهر آیه ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۸۹] و روایات،[۹۰] مصرف خمس را برای شش مورد دانستهاست: خدا، رسول(ص)، ذویالقربی، یتامی، مساکین و ابنسبیل که سه سهم اول در میان شیعه معروف به سهم امام و سه سهم دیگر معروف به سهم سادات است.[۹۱] با وجود صراحت آیه بر پرداخت سهمی به ذویالقربی پس از وفات پیامبر(ص) عملاً سهم آنان قطع شد[۹۲] اما قریب به اتفاق شیعه قائل به استمرار حق ذیالقربی هستند و آن را متعین در امام معصوم(ع) میدانند[۹۳] که علاوه بر روایات فراوان،[۹۴] به خود آیه خمس نیز استناد شدهاست.[۹۵]
دربارهٔ وجوب و چگونگی هزینهکردن خمس در دوره غیبت امام زمان(ع) میان فقهای شیعه اختلاف فراوانی گزارش شده است. بحرانی چهارده نظر[۹۶] و برخی دیگر بیش از این شمردهاند.[۹۷] طبق نظر مشهور در میان فقهای معاصر سهم امام(ع) باید در اموری صرف شود که رضایت امام(ع) دربارهٔ آن محرز باشد مانند مصالح عامه، تقویت دین و شرع مقدس، نشر و تبلیغ اسلام و احکام الهی که یکی از روشنترین مصادیق آن اداره شئون حوزههای علمیه، علما و مبلغان است.[۹۸] امام خمینی نیز محل مصرف سهم امام را (در وضع کنونی) حوزههای علمیه، ترویج دین و علو کلمه حق دانستهاست.[۹۹] برخلاف اهل سنت که سه سهم اخیر در آیه را متعلق به فقرا، ایتام و در راه ماندگان از عموم مسلمانان دانستهاند،[۱۰۰] فقیهان شیعه[۱۰۱] و امام خمینی[۱۰۲] انتساب این گروهها را به عبدالمطلب لازم دانستهاند؛ همانطور که فقر نزد مشهور متأخران ازجمله امام خمینی، شرط استحقاق سهم سادات شمرده شده است.[۱۰۳].[۱۰۴]
مالکیت و ولایت بر خمس
فقها در اینکه گروههای ششگانه ذکر شده در آیه مالک سهم خود هستند یا اینکه برخی از آنان تنها ولایت بر تصرف در خمس دارند و برخی دیگر محل مصرف خمساند، اختلاف نظر دارند. طبق نظر مشهور[۱۰۵] همه آنان در عرض واحد، مالک سهم خود میشوند. مستند این نظر، ظهور آیه خمس در مالکیت گروههای ششگانه بیان شدهاست.[۱۰۶] ازجمله آثار نظریه ملکیت، این است که تصرف در سهم امام(ع) ممنوع است؛ چون ملک ایشان است[۱۰۷]؛ از اینرو قائلان به این نظر برای اثبات جواز تصرف، احراز رضایت امام زمان(ع) را شرط دانستهاند.[۱۰۸]
امام خمینی از اساس مالکیت بر خمس در این موارد ششگانه را قبول ندارد. به باور ایشان اگر سهم امام(ع) ملک ایشان باشد، در این صورت دلیلی بر جواز تصرفِ فقیه در آن وجود نخواهد داشت. برخی برای رفع این مشکل مدعی احراز رضایت امام(ع) شدهاند، به این بیان که میتوان سهم امام را در مصارف متعارف حوزههای علمیه خرج کرد و امام زمان(ع) راضی به چنین تصرفی است.[۱۰۹] امام خمینی چنین احراز رضایتی را با توجه به احتمال وجود بعضی جهات ارجح مانند صرف کردن سهم امام(ع) برای مبارزه با کتابهای ضاله و نیز دفاع از کیان اسلام، ادعایی گزاف و غیرقابل پذیرش میداند.[۱۱۰]
امام خمینی نظریه ملک بودن خمس برای منصب امامت را جز در برخی آثار خود[۱۱۱] بعید دانسته و صرفاً ولایت بر تصرف را موافق با سیاق آیه خمس شمردهاست.[۱۱۲] ایشان در رد نظریه ملکیت شخصی میگوید با توجه به اینکه سه مورد خداوند، رسول او و ذیالقربی در سیاق واحد ذکر شدهاند و از طرفی ملکیت خداوند چه اعتباری و چه تکوینی، مخالف ظهور عرفی آیه است، چنین ملکیتی حتی دربارهٔ رسول اکرم(ص) و ذیالقربی نیز نمیتواند صحیح باشد؛ چون مخالف وحدت سیاق است. ایشان ولایت بر تصرف را حتی در مورد خداوند، موافق اعتبار عقلا تلقی کردهاست.[۱۱۳]
دربارهٔ سه گروه دوم (یتامی، مساکین و ابنسبیل) گروهی از فقها ملکیت را نفی کردهاند.[۱۱۴] امام خمینی این سه گروه را تنها موارد مصرف خمس دانستهاست؛ زیرا با توجه به شرط فقر در این گروهها، در فرض افزونی خمس از مقدار مئونه و هزینه زندگی، طبق برخی روایات[۱۱۵] مال زاید به ولی امر بازگردانده میشود؛ چنانکه در صورت نقصان نیز ولی امر باید آن را جبران کند؛ علاوه بر این، تقسیم سهام خمس میان این گروهها، به حسب صلاحدید ولی امر است و لازم نیست بهطور مساوی تقسیم شود؛ در صورتی که اگر خمس ملک آنان میبود هیچکدام از این موارد اتفاق نمیافتاد[۱۱۶]؛ بنابراین اگر امام خمینی تقسیم ششگانه را پذیرفتهاست[۱۱۷] به معنای پذیرفتن تقسیم بهطور مساوی و قول به ملکیت گروهها نیست.[۱۱۸]
متولی خمس
دربارهٔ متولی دریافت و هزینه خمس در عصر غیبت، بیشتر فقها[۱۱۹] نظریه تولیت حاکم شرع در سهم امام را مطرح کردهاند،[۱۲۰] و فرقی میان مسلک ملکیت شش گروه و غیر آن نیست.[۱۲۱] ازجمله مستندات این نظر، علاوه بر استناد به اطلاق ادله ولایت فقیه،[۱۲۲]شک در برائت ذمه مدیون است که قدر متیقن از برائت ادای آن از طریق فقیه جامع شرایط است.[۱۲۳] بنا بر نظر امام خمینی در ولایت ولی امر در خمس، تولیت اخذ خمس و زکات از شئون ولایت معصوم(ع) است و در عصر غیبت تابع نظر ولی فقیه است[۱۲۴]؛ از اینرو ایشان آن را از مختصات حاکم شرع دانستهاست.[۱۲۵]
دربارهٔ سهم سادات با وجود اینکه عدهای از فقها قائل به شرط نبودن اذن فقیه در تحویل آن به سادات فقیر شدهاند[۱۲۶] یا آن را مطابق احتیاط دیدهاند[۱۲۷]؛ فقهایی چون امام خمینی که کل این سهام را مربوط به مقام امامت به حساب آوردهاند،[۱۲۸] فقیه جامع شرایط را عهدهدار تولیت آن میدانند.[۱۲۹] در فرض تشکیل حکومت اسلامی به دست فقیه، جواز پرداخت خمس به فقیه غیر حاکم، محل بحث قرار گرفتهاست و نظر صریحی از امام خمینی دراینباره وجود ندارد؛ با این حال، برخی متولی خمس را ولی فقیه شمردهاند.[۱۳۰].[۱۳۱]
منابع
پانویس
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «خمس»، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۱۷ – ۲۲۴.
- ↑ فراهیدی، العین، ۴/۲۰۵؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۲/۲۱۷.
- ↑ حلبی، الکافی فی الفقه، ۱۷۰؛ طوسی، المبسوط، ۱/۲۳۶؛ حلی، محقق، المعتبر، ۲/۶۱۹.
- ↑ شهید اول، الدروس الشرعیة، ۱/۲۵۸.
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱/۲۴۸؛ عاملی، مدارک الاحکام، ۵/۳۵۹؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۲۳۰.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۶۶۴؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۱.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «خمس»، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۱۷ – ۲۲۴.
- ↑ کتاب مقدس، سفر اعداد، ب۱۸، ۸–۲۹، انجیل متی، ب۲۳، ۲۴.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۱۲/۵۷.
- ↑ صدوق، من لایحضر، ۴/۳۶۵.
- ↑ زبیدی، تاج العروس، ۸/۲۶۴.
- ↑ انفال، ۴۱.
- ↑ فاضل مقداد، کنز العرفان، ۱/۲۴۹ و ۲۵۵؛ جرجانی، تفسیر شاهی، ۱/۳۱۶.
- ↑ قطان، تاریخ التشریع الاسلامی، ۱۱۸.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۴۸۳–۵۲۳.
- ↑ بخاری، صحیح البخاری، ۲/۱۳۶–۱۳۷.
- ↑ ابنشعبه، تحف العقول، ۳۳۹ و ۳۴۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۳۸.
- ↑ حلی، محقق، المعتبر، ۲/۶۲۳.
- ↑ صدوق، المقنع، ۱۷۱؛ مفید، المقنعه، ۲۷۶؛ سید مرتضی، الانتصار، ۲۲۵.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۶/۲–۱۸۰؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۲۳۰–۳۱۶.
- ↑ مفید، المقنعه، ۲۸۶؛ حلی، محقق، المعتبر، ۲/۶۴۰.
- ↑ قرطبی، بدایة المجتهد، ۱/۳۱۳.
- ↑ قرطبی، بدایة المجتهد، ۱/۲۰۷؛ جزیری، الفقه علی المذاهب الأربعه، ۱/۷۹۲–۷۹۴.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۶۵۵–۶۶۵.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۲/۳۰۹؛ امام خمینی، البیع، ۳/۸۴.
- ↑ امام خمینی، وسیلة النجاة، ۳۰۱.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه علی العروة الوثقی، ۶۶۴.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۱.
- ↑ امام خمینی، نجاة العباد، ۱۹۱.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۲۶۷.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۱/۳۴۶–۴۳۱ و ۳/۱۴–۱۸
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «خمس»، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۱۷ – ۲۲۴.
- ↑ «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۳۳۳؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۱.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۱۱۵.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۴۸۴.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۵/۴.
- ↑ هاشمی خویی، منهاج البراعة، ۲۱/۲۰۹.
- ↑ منتظری، کتاب الخمس، ۱۱–۱۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۳۸.
- ↑ منتظری، دراسات، ۳/۱۱۵.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۴۹۰.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۶۵۷.
- ↑ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری میکند؛ بیگمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۷۰.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۶۵۶؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۲.
- ↑ منتظری، دراسات، ۳/۱۱۰؛ منتظری، کتاب الخمس، ۱۲.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «خمس»، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۱۷ – ۲۲۴.
- ↑ «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۹/۲۷۹؛ بیهقی، السنن الکبری، ۴/۱۵۳؛ متقی هندی، کنز العمال، ۱۵/۱۶–۱۸.
- ↑ وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۲۰/۱۲.
- ↑ وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۲۰/۱۲–۲۱.
- ↑ مفید، المقنعه، ۲۷۶؛ طبرسی، ۴/۸۳۶؛ حلی، محقق، المعتبر، ۲/۶۲۳.
- ↑ ابنالعربی، احکام القرآن، ۲/۸۵۵؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۵/۴۸۴.
- ↑ طوسی، التبیان، ۵/۱۲۲؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۶/۵–۶.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۳/۸۴.
- ↑ منتظری، کتاب الخمس، ۳۹۴–۳۹۹.
- ↑ طباطبایی، ریاض المسائل، ۵/۲۲۷ و ۲۲۸؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۶/۵ و ۱۴.
- ↑ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۴۸۳–۵۰۵.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۱.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۵۴۳–۵۵۴.
- ↑ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۲/۴۳۷–۴۴۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۰۴.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۶/۵، ۱۳–۶۵؛ امام خمینی، رساله نجاة العباد، ۱۹۱.
- ↑ قرطبی، بدایة المجتهد، ۱/۳۱۳؛ جزیری، الفقه علی المذاهب الأربعه، ۱/۷۹۲–۷۹۳.
- ↑ جزیری، الفقه علی المذاهب الأربعه، ۱/۷۹۲–۷۹۳.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۱–۳۴۴.
- ↑ انصاری، کتاب الخمس، ۲۶.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۲.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۴.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۶/۴۰؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۲۴۷.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۲–۳۳۵.
- ↑ طوسی، التبیان، ۵/۱۲۳؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۶/۴۵.
- ↑ انصاری، کتاب الخمس، ۸۲.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۱/۴۱۰–۴۱۲.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۵؛ خویی، موسوعه، ۲۵/۲۲۵ و ۲۲۹–۲۳۰.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۱/۴۰۴–۴۰۵.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۳۶.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۸۱–۴۸۲.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۱/۳۶۵–۳۶۷.
- ↑ بهجت، استفتائات، ۳/۱۵؛ صافی، جامع الاحکام، ۱/۱۹۷.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۱/۳۸۲.
- ↑ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۲۹۶.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۴۰.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۴۰.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «خمس»، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۱۷ – ۲۲۴.
- ↑ سید مرتضی، رسائل، ۱/۲۲۶؛ کاشفالغطاء، کشف الغطاء، ۴/۲۰۹.
- ↑ «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۵۰۹–۵۱۹.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۴۴–۳۴۵.
- ↑ مسلم، ۵/۱۵۳؛ بیهقی، السنن الکبری، ۶/۳۰۰ و ۷/۶۵.
- ↑ طوسی، الخلاف، ۴/۲۱۶؛ نجفی، ۱۶/۸۴.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۵۱۰–۵۱۵.
- ↑ سید مرتضی، الانتصار، ۲۲۶.
- ↑ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۲/۴۳۷–۴۴۴.
- ↑ منتظری، کتاب الخمس، ۲۹۸–۳۰۷.
- ↑ هاشمی شاهرودی، کتاب الخمس، ۲/۴۳۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۵۵، ۶۲، ۱۲۸ و... .
- ↑ طوسی، الخلاف، ۴/۲۱۷.
- ↑ فاضل آبی، کشف الرموز، ۱/۲۶۹؛ نراقی، مستند الشیعة، ۱۰/۹۲.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۴۴.
- ↑ نراقی، مستند الشیعة، ۱۰/۱۰۲؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۴۴–۳۴۵).
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «خمس»، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۱۷ – ۲۲۴.
- ↑ طوسی، الخلاف، ۴/۲۰۹–۲۱۴؛ حلی، علامه، مختلف الشیعة، ۳/۳۳۴–۳۳۶.
- ↑ خلخالی، فقه الشیعه، ۲/۴۱۶.
- ↑ انصاری، کتاب الخمس، ۳۳۳؛ عراقی، شرح تبصرة المتعلمین، ۳/۱۱۲.
- ↑ نراقی، مستند الشیعة، ۱۰/۱۳۳؛ نجفی، ۱۶/۱۷۷، عراقی، شرح تبصرة المتعلمین، ۳/۱۱۳؛ خویی، منهاج الصالحین، ۱/۳۴۸.
- ↑ حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۹/۵۸۲.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۶۵۵–۶۶۶.
- ↑ امام خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۳۲۰.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۶۵۵ و ۶۵۸–۶۶۱.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۶۵۵ و ۶۵۸–۶۶۱.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۶/۱۰۸؛ همدانی، مصباح الفقیه، ۱۴/۲۲۴–۲۲۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۳۹–۵۴۰.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۶۵۶.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۴۴.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «خمس»، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۱۷ – ۲۲۴.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۶/۱۷۷.
- ↑ حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۱/۱۶۷؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱/۴۷۶.
- ↑ هاشمی شاهرودی، الاموال الشرعیه، ۱۱۷.
- ↑ میلانی، ۲۷۷.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۱۶/۱۷۸–۱۷۹.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۵۲–۵۳ و ۷۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۷–۴۹.
- ↑ همدانی، مصباح الفقیه، ۱۴/۲۹۱–۲۹۲؛ حکیم، مستمسک العروة الوثقی، ۹/۵۸۵–۵۸۶.
- ↑ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۴/۳۰۸–۳۰۹.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۶۵۶–۶۵۸.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۴۵–۳۴۶؛ امام خمینی، استفتائات، ۱/۴۲۸؛ خلخالی، فقه الشیعه، ۲/۴۱۵؛ منتظری، العروة الوثقی، ۲/۱۰۱۲.
- ↑ مشکینی، الفقه المأثور، ۴۳–۴۴؛ هاشمی شاهرودی، الاموال الشرعیه، ۱۱۷–۱۱۸؛ یزدی، الاموال الشرعیه، ۱۰۲؛ یزدی، من الذی بیده، ۱۵۲–۱۵۳.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «خمس»، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۲۱۷ – ۲۲۴.