خمس در جامعه‌شناسی اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

خمس از جمله حقوق مالی است که اسلام برای تأمین نیازهای مالی فقرای سادات در اقلام خاصی همچون کسب منفعت، غنائم، معادن، جواهرات استخراج شده از دریا با مقررات ویژه تشریع کرده است. علامه طباطبایی می‌نویسد: آن حقوق مالیه‌ای که شریعت اسلام برای اجتماع وضع کرده نظیر خمس و زکات، حقوقی است که در هر ثروتی در حین پیدایشش وضع نموده و اجتماع را با خود شریک کرده و آن گاه فرد را نسبت به آن سهمی که مختص به اوست مالک دانسته و به او حریت و آزادی داده تا در هر جا که بخواهد به مصرف برساند و حوایج مشروع خود را تأمین نماید[۱]. تفسیر نمونه در بیان یکی از وجوه تفاوت دو حق مالی خمس و زکات می‌نویسد: میان خمس و زکات تفاوت مهمی وجود دارد و آن این است که زکات از مالیات‌هایی است که در حقیقت جزو اموال عمومی جامعه اسلامی محسوب می‌شود لذا مصارف آن عموماً در همین قسمت می‌باشد، ولی خمس از مالیات‌هایی است که مربوط به حکومت اسلامی است، یعنی مخارج دستگاه حکومت اسلامی و گردانندگان این دستگاه از آن تأمین می‌شود[۲].

گفتنی است در نظام حقوقی اسلام حق مالی خمس به نیازمندان سادات و صدقات به سایر نیازمندان و در راه ماندگان اختصاص یافته است. شهید مطهری در بیان فلسفه اختصاص خمس به سادات می‌نویسد: ریشه و اساس خمس این است که باید به دست پیغمبر برسد و بعد از پیغمبر هم به دست امام برسد، پیغمبر یا امام، سادات را از این بودجه تکفل می‌کنند. اگر احیاناً زمانی بود که خمس نرسید، از بودجه دیگر باید آنها را تکفل کرد. اگر این بودجه رسید، به اندازه متعارف تکفل می‌کند، باقی‌اش را به مصرف مصالح عامه می‌رسانند؛ پس در واقع آن مقداری که زائد بر مصرف سادات فقیر است نیز تعلق دارد به مصالح عمومی مسلمین.

بنابراین اشتباه است کسی خیال کند بنا بر مذهب شیعه، بودجه کلانی را برای سادات قرار داده و خواسته‌اند سادات را به این وسیله پولدار بکنند. [علاوه اینکه] خمس را به هر سیدی نمی‌شود داد، به سیدی می‌توان داد که شرایطی دارد از قبیل اینکه متجاهر به فسق نباشد، در راه فسق پول خرج نکند، علاوه بر اینها فقیر باشد. این سختگیری در مورد سادات نیز هست که آنکه خمس می‌گیرد باید مثل آنها که زکات می‌گیرند فقیر باشد. سخت‌گیری علی‌حده‌ای در مورد سادات هست و آن اینکه فقط به اندازه خرج سالش می‌توان به او داد، نمی‌شود او را با پول خمس غنی کرد[۳].[۴]

آیات قرآنی مرتبط

الزام به ادای بخشی از اموال به عنوان حق خدا و رسول و ذریه حضرت (ص): وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا...[۵]. آیه فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۶] نیز، با فرض اینکه مخاطب فَآتَ حضرت هستند[۷]، از جمله آیات دال بر وجوب خمس تفسیر شده است[۸].

منابع

پانویس

  1. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۲۶.
  2. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۸۳.
  3. مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۷۸-۸۴.
  4. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۷۶.
  5. «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
  6. «بنابراین، حقّ خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بپرداز که این برای آنان که خواستار خشنودی خداوندند بهتر است و آنانند که رستگارند» سوره روم، آیه ۳۸.
  7. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۲۷۶.
  8. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۷۶.