مقاومت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۵۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

گونه‌های مقاومت

گونه‌های مختلف مقاومت را که در مقابل پدیده‌های منفی و بازدارنده تحقق می‌یابد، می‌توان در این موارد و عناوین خلاصه کرد:

  1. گرایش‌های نفسانی: انسان به حکم فطرت و ساختار وجودی‌اش، دارای گرایش‌های نفسانی است که جهت بقای او لازم است. هرگاه آن گرایش‌ها از مسیر اصلی خود خارج شود، طغیان تحقق می‌یابد. در این هنگام، انسان با مقاومت در برابر سرکشی امیال نفسانی که از سرکشی دشمنان خطرناک‌تر و زیان‌بارتر است، در وجود خویش توازن و تعادل ایجاد می‌کند. سرکشی و طغیان آن امیال در نفس امّاره، متبلور می‌شود که مقابله و مبارزه و تسلط بر آن را “جهاد اکبر” می‌گویند. در خطرناکی و زیان‌بار بودن نفس امّاره همین بس که قرآن کریم از زبان حضرت یوسف صدیق (ع) چنین می‌فرماید: ﴿وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي...[۱]. از آنجا که خداوند پیروی از هوای نفسانی را شرک می‌داند، لزوم مقاومت در برابر نفس اماره، توجیه می‌گردد:﴿أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ[۲]. ممکن است انسان‌هایی بتوانند در برابر دشمنان خارجی مقاومت کنند ولی در کارزار با نفس اماره شکست بخورند. بنابراین مبارزه با سرکشی گرایش‌های نفسانی بر مقاومت با عوامل خارجی، تقدّم رتبی دارد، یعنی هر کس در “جهاد اکبر” که همان مبارزه با نفس اماره است پیروز شود، می‌تواند در برابر دشمنان گونه‌گون دیگر پیروز و سربلند بیرون آید. در واقع می‌توان گفت که “جهاد اصغر” ثمره “جهاد اکبر” است. قرآن کریم دست‌یابی به بهشت جاویدان را در گرو خوف از مقام خداوند و مقاومت در برابر نفس سرکش می‌داند: ﴿وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى[۳].
  2. رذایل اخلاقی دیگران: یکی از آسیب‌ها و موانع پیش روی انسان در راه رسیدن به کمال، رذایل اخلاقی دیگران است. ممکن است شخصی در راه تزکیه نفس و مقاومت در برابر سرکشی‌های آن، موفق باشد ولی از اخلاق ناپسند سایر افراد آسیب ببیند. از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، ناگزیر باید با همنوعان خود معاشرت داشته باشد و این معاشرت، موجب می‌شود از فضائل یا رذایل اخلاقی آنان متأثر و بهره‌مند گردد. گاهی این تأثیر‌پذیری ارادی نیست، بدین معنا که امواج ویژگی‌های منفی، خود به خود از شخصی به شخص دیگر منتقل می‌شود، بنابراین انسان باید از یک‌سو خویشتن را در برابر آن صفات ناپسند برگزیند، که “نسبت” به نوع آن صفات، متفاوت خواهد بود. در قرآن کریم به بسیاری از این صفات اشاره شده و راه مقاومت و رویارویی در برابر آن نشان داده شده است. یکی از آن رذایل یعنی “حسد” است که قرآن راه مقاومت در برابر آن را پناه بردن به خداوند می‌داند: ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ... وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ[۴].
  3. کجروی و ناهنجاری‌های اجتماعی: جامعه انسانی، مجموعه‌ای از نیروهای مثبت و منفی است. گاه قطع نظر از افراد کجروی‌ها و ناهنجاری‌های گروهی و جمعی دیده می‌شود و جماعتی حرکتشان واپس‌گرا و به سوی فساد است، هرچند به ظاهر تجاوز و یا طغیانی مشاهده نگردد. وقتی گروهی از مردم به دلایل گوناگون از جمله تبلیغات مسموم، پیمان خویشتن را با رسول اکرم (ص) گسستند و تصمیم به اخراج آن حضرت گرفتند، این نمودی از جریان ناهنجاری‌ها و کج‌روی‌های اجتماعی است: ﴿أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ...[۵]. می‌توان گفت مقاومت در برابر کجروی‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی در حقیقت، اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر است. حرام ندانستن آنچه را که خداوند و پیامبرش حرام دانسته و گردن ننهادن به دین حق به دنبال بی‌ایمانی به خداوند و روز رستاخیز، از دیگر ناهنجاری‌ها و کج‌روی‌های اجتماعی است که خداوند در قرآن امر به مقاومت و مبارزه در برابر این پدیده است: ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ...[۶].
  4. حاکمان جور: خداوند در قرآن کریم از سویی، استبداد و سرکشی و استعلای مادی و قهری حاکمان ستمگر را به تصویر می‌کشد و از دیگر سو به مقاومت مؤمنانی اشاره دارد که با توکل به خدا در برابر آنان ایستادگی می‌کنند. قرآن کریم، فرعون را نمونه‌ای بارز از سران ستم و استبداد معرفی می‌کند: ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ[۷]. در آیه دیگر، درباره استکبار ورزیدن او و لشکریانش چنین می‌گوید: ﴿وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ...[۸]. قرآن پس از ترسیم صور سرکشی و طغیان فرعون و اطرافیانش، گونه‌های مقاومت بندگان شایسته خویش را به تصویر می‌کشد و آنگاه که فرعون ساحرانش را برای مقابله با حق به میدان می‌آورد، خداوند به حضرت موسی (ع) دستور مقابله با او را مناسب‌ترین ابزار می‌دهد: ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ[۹]. وقتی که همه ساحران با دیدن معجزه پیامبر خدا به او ایمان آوردند و در برابرش به سجده افتادند، سرکشی و طغیان فرعون به اوج می‌رسد، به گونه‌ای که از آنان می‌خواهد برای ایمان آوردن باید از او اجازه بگیرند، سپس آنان را به شدّت تهدید می‌کند: ﴿يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ[۱۰]. در برابر این تهدید، اوج مقاومت ایمان آورندگان که پیش از این جادوگر فرعون بودند، آشکار می‌گردد: ﴿قَالُوا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ[۱۱]. از آنجا که عوامل و اطرافیان شخص سرکش او را به گونه‌ای مختلف به طغیان و ستمکاری تشویق می‌کنند، وابستگان فرعون به او اعتراض کردند که چرا به موسی و قومش اجازه می‌دهی در زمین هر کاری را انجام دهند. او هم سرکشی و گستاخی خویش را آشکار ساخت. ﴿وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ[۱۲]. اینجاست که موسی (ع) به یارانش دستور مقاومت و مقابله به مثل می‌دهد و نتیجه و عاقبت آن مقاومت را نیز گوشزد می‌کند: ﴿قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ[۱۳].
  5. تجاوزگران: تجاوز به معنی گذر از مرز و شکستن حد و حدود و وارد شدن به حریم زندگی، سرزمین، کشور و جایگاه گروهی از مردم و یا قوم و دسته‌ای است که در آن مکان زندگی می‌کنند. کلمه “تجاوز” - برابر نهاده - “تعدی” بر دو وجه است:
    1. تجاوز از حدود – همان‌گونه که خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: ﴿تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۱۴].
    2. تجاوز به حدود- همان‌گونه که در قرآن آمده است: ﴿فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ[۱۵]. برای تحقق تجاوز دو شرط لازم است و با وجود این دو شرط مقاومت واجب و ضروری می‌گردد: مسلحانه بودن؛ قائم به زمان حال و آینده بودن. در قرآن کریم آمده است: ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۱۶]. بنابراین اگر تجاوز مربوط به گذشته بوده و در مقابل آن مقاومتی انجام نگرفته باشد، بر افروختن آتش جایز نیست. قرآن کریم در این باره چنین می‌گوید: ﴿إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا[۱۷]. همان‌گونه که در آیه ﴿فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ[۱۸] ذکر شد، لازم است مقاومت و دفاع متناسب با اعمال تجاوز باشد. حالت‌های مقاومت و کارزار علیه تجاوز عبارت‌اند از: الف): مقاومت و کارزار علیه تجاوزی که واقع شده است. (بعضی از آیات مربوط به آن ذکر شد)؛ ب): مقاومت و پیکار علیه تجاوز واقع شده و مستمر: ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا[۱۹] ج): مقاومت و پیکار علیه تجاوز مورد انتظار: هر گاه فرد و یا گروهی از مسلمانان پیش‌بینی دقیق داشته باشند که از جانب کسانی به آنان تجاوز خواهد شد، لازم است بی‌درنگ مقاومتی مناسب از خود نشان دهند تا هم با قدرت آمادگی خود را اعلام کنند. در قرآن کریم در این باره آمده است: ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ[۲۰].
  6. اشغالگران: تفاوت مقاومت در برابر تجاوزگر با مقاومت در برابر اشغالگر آشکار است. در حالت نخست، مقاومت‌کنندگان در سرزمین خویش زندگی می‌کنند و در برابر هر تجاوزی، مقاومت می‌نمایند، ولی در حالت دوم، کسانی بر اثر ستم و بیداد طغیانن‌گرایان از دیار خویش بیرون رانده شده‌اند و سرزمینشان اشغال شده است، سپس جهت باز پس گرفتن آن سرزمین با اشغال‌گران به پیکار برمی‌خیزند و در برابرشان مقاومت می‌نمایند. نمونه بارز پدیده اشغال و مقاومت، اقدام رژیم صهیونیستی و مقاومت مردم ستمدیده فلسطین است. خداوند در قرآن، بی‌تفاوتی قوم بنی‌اسرائیل را در عدم مقاومت در برابر اشغال‌گران، نکوهش می‌کند، آنجا که قرآن از زبان ایشان می‌گوید: ﴿قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا[۲۱]. در جای دیگر، خداوند کسانی را که از دیارشان بیرون رانده شده و در راه خدا عذاب کشیده و مقاومت کرده و در این راه کشته شده‌اند، مورد رحمت فراگیر خود قرار می‌دهد: ﴿فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ[۲۲]. در آیه دیگر، خداوند متعال به کسانی که به ناحق از دیارشان بیرون رانده شده‌اند اذن مقاومت و پیکار و نوید یاری و پشتیبانی می‌دهد: ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ * الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ...[۲۳].
  7. خرافه‌ها: خرافه‌ها یکی از امور ناپسند است که قرآن کریم مقاومت در برابر آن را لازم می‌داند، قرآن به خرافه‌های فراوان اشاره می‌نماید و با توجه به تنوع و تطوّر آن، شیوه‌های مقاومت پیامبران الهی و بندگان صالح خداوند را متناسب با آن مطرح می‌کند. در این جا نخست به یک‌یک مورد جزئی خرافات، اشاره و یک جریان کلی از آن بررسی می‌شود‌. یکی از موارد جزئی خرافه‌پرستی در قرآن، داستان گوساله سامری است که در آیات ۸۵ تا ۹۸ سوره طه، بازگو شده است. پس از این که خداوند در این سوره به تلاش فرعون در گمراهی قوم خود و فرجام آن، اشاره می‌نماید، به بنی‌اسرائیل گوشزد می‌کند که ما به شما نعمت‌های زیادی دادیم تا از آنها استفاده کنید و سپاسگزار باشید، سپس خطاب به موسی (ع) می‌گوید: چه چیز موجب شد تو جلوتر از قومت به وعده‌گاه بشتابی؟ موسی (ع) فرمود: اینک آنان پشت سر من هستند و من به حضورت شتافتم تا خشنود شوی. خداوند می‌فرماید: ﴿قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ[۲۴]. بعد از آن حضرت موسی (ع) خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت و گفت: ای قوم من آیا پروردگارتان به شما وعده نیکو نداده بود؟ آیا مدت درنگ من در کوه طور بر شما طولانی شد؟ آیا خواستید خشمی از پروردگارتان بر شما فرود آید که به وعده من وفا نکردید؟ گفتند: ﴿قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ[۲۵]. سپس برای آنان، پیکر گوساله‌ای ساخت که صدای گاو داشت، پس او و پیروانش گفتند: خدای شما و خدای موسی همین است. هارون برادر حضرت موسی از این کار آنان سخت نگران شد و گفت: که شما در حقیقت با این گوساله مورد امتحان قرار گرفته‌اید و پروردگار حقیقی شما همان خدای یکتاست. گفتند: ما همچنان بر پرستش آن خواهیم ماند تا موسی برگردد. آن گاه که حضرت موسی (ع) باز گشت و قومش را بر آن حال دید، بر آشفت و نسبت به برادر خود نیز خشم گرفت. گفت: ای سامری این چه کاری بود که انجام دادی؟ سامری گفت: من چیزی دیدم که آنان ندیدند، پس مشتی از ردّ پای آن فرستاده (جبرئیل) برداشتم و آن را در آتش انداختم و نفس من این گونه برایم بیاراست. حضرت فرمود: ﴿قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا[۲۶]. در پایان این داستان، در آیه ۹۸ همین سوره به یگانگی پروردگار و علم واسع و فراگیر او اشاره شده است. در پایان از حکایت این خرافه‌پرستی، این نتیجه حاصل می‌شود که مقاومت حضرت موسی (ع) و بردارش حضرت هارون (ع) متناسب با نوع پدیده منفی است. آنان به طور نرم و با حکمت و استوار با آن پدیده روبه‌رو شدند و مرحله به مرحله آن را از میان بردند تا بندگان خدا از آن آسیب نپذیرند. پدیده خرافه‌پرستی عام‌تر از جریان سابق، بت‌پرستی است. در قرآن کریم در پنج آیه، کلمه “اصنام” به شکل جمع به کار رفته، بی‌آن‌که، ذکری از مفرد آن به میان آید و خداوند در پنج سوره به طور رسمی از بت‌ها و پدیده بت‌پرستی سخن گفته است. در این سوره‌ها از یک‌سو پدیده بت‌پرستی با گونه‌های مختلف آن ترسیم شده و از دیگر سو، مقاومت انبیای الهی به ویژه حضرت موسی (ع) و حضرت ابراهیم (ع) را که متناسب با آن پدیده می‌باشد، به نمایش گذاشته شده است.

خداوند بنی‌اسرائیل را از دریا می‌گذراند آنان به قومی می‌رسند که بت‌پرست هستند قوم موسی به آن حضرت می‌گویند: ﴿...يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ[۲۷]. گویا که این سخن قوم موسی (ع) آغاز دوباره پدیده بت‌پرستی در میان آن قوم و پاسخ آن حضرت شروع مقاومت در برابر آن پدیده است. مقاومت حضرت ابراهیم (ع) در چهار سوره از قرآن بر اساس مراتب مقاومت ایشان مطرح شود. در سوره شعرا، حکایت حضرت ابراهیم (ع) و آزر این‌گونه آغاز می‌گردد: ﴿إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ * قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ[۲۸] حضرت ابراهیم (ع) با شنیدن این پاسخ‌، مقاومت خویش را با استدلال‌های عقلی که مربوط به به بی‌اثر بودن بت‌ها در زندگی است، به پیش می‌برد تا این یگانه‌پرستی را به عنوان آیین حق به آنان ارائه می‌نماید. در سوره مبارکه انعام، مرحله‌ای دیگر از رویارویی آن حضرت با پدیده بت‌پرستی حکایت می‌شود. حضرت إبراهیم (ع) پرسشی متفاوت با پرسش گذشته، از آزر می‌پرسد: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۲۹]. به دنبال این آیه، حضرت ابراهیم (ع) برای اثبات وجود خداوند یکتا، استدلال‌های عقلی عرضه می‌کند. در سوره ابراهیم، آن حضرت از خداوند می‌خواهد که برایش سرزمینی امن قرار دهد و او و فرزندانش را از پرستش بت‌ها دور کند﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ [۳۰]. اوج مقاومت حضرت ابراهیم (ع) با پدیده بت‌پرستی در سوره انبیاء، آمده است. برنامه بت‌شکنی این پیامبر الهی از آیه ۵۲ شروع می‌شود که به آزر و قومش می‌گوید: این مجسمه‌ها چیست که همواره می‌پرستید؟ و آنان پاسخ می‌‌دهند: پدرانمان این گونه عبادت می‌کردند. آن حضرت در جواب می‌فرماید: شما و پدرانتان در گمراهی اشکار هستید. آنان گفتند: مطلبی حق برای ما آورده‌ای یا شوخی می‌کنی؟ حضرت فرمود: خدای یکتاست و من بر یکتایی او گواهی می‌دهم: به دنبال این سخن، سوگند یاد کرد که برای نابودی بت‌ها، طرحی درافکند: ﴿فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ[۳۱]. دنباله داستان روشن است، آن حضرت پس از اعتراض بت‌پرستان نسبت به بت‌شکنی او، استدلالی روشن و ساده می‌آورد. پس از این که تقصیر را به گردن بت بزرگ می‌اندازد، آنان در اعتراض می‌گویند: بت بزرگ اراده‌ای ندارد، حضرت از اعتراف آنها به بی‌ارادگی بت‌ها، برای نفی مطلق آنها بهره می‌برد. گلستان شدن آتش بر حضرت ابراهیم (ع) پایان باشکوه و نتیجه شگفت‌انگیز و معجزه‌آسای این جریان است که مقاومت‌های گونه‌گون خلیل الرحمان (ع) آن را به بار می‌آورد[۳۲].

مصادیق مقاومت

  1. مهاجرت: یکی از شکل‌های مقاومت در قرآن کریم، مهاجرت کردن برای جهاد در راه خداوند است. خداوند متعال در آیه‌های فراوان به ثواب مهاجرت در راه خدا اشاره کرده و به مهاجرین وعده رحمت و بخشش گناهان داده و برای ایشان جایگاهی عظیم نزد خود برپا نموده است﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ [۳۳]؛ ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ * يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ * خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۳۴]؛ ﴿لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ [۳۵]؛ ﴿وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً وَيَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ * وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ * هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَكُمْ مِنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ [۳۶]؛ ﴿وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ «و کسانی را که پس از ستم دیدن در راه خداوند هجرت کردند در این جهان در جایی نیکو جا می‌دهیم و پاداش دنیای واپسین بزرگ‌تر است اگر می‌دانستند» سوره نحل، آیه ۴۱.</ref>. و در سوره‌ای دیگر پاداش آنان را، رزقی نیکو در آخرت می‌داند: ﴿وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ[۳۷]. در جای دیگر، خداوند مهاجرت در راه خدا را شرط ایمان دانسته و کسانی را که ایمان آورده و در راه خدا مهاجرت کرده و جهاد کرده‌اند، مؤمنان حقیقی، دانسته است. ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ[۳۸].
  2. مقاومت با گفتار و موضع‌گیری مناسب: مقاومت در قرآن، تنها مقاومت در برابر تهاجم به سرزمین نیست بلکه شامل پایداری در برابر تکذیب‌ها، سخریه‌ها، تخریب‌ها و شایعه‌پراکنی‌ها نیز می‌شود. خداوند برای هر یک از موارد پیش‌گفته، شکل یا شکل‌هایی از مقاومت را بیان کرده، به عنوان نمونه به مسأله تکذیب پیامبران از جانب مخالفان در قرآن، بارها اشاره شده است: تکذیب نوح﴿كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ [۳۹]؛ ﴿كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ [۴۰]؛ ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ [۴۱]، تکذیب موسی ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ * إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ [۴۲]؛ ﴿وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ [۴۳]؛ ﴿وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ «و «اصحاب مدین» و (نیز) موسی دروغگو شمرده شد و به کافران مهلت دادم سپس آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من چگونه بود» سوره حج، آیه ۴۴.</ref> و تکذیب دیگر پیامبران ﴿كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ[۴۴]؛ ﴿كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ[۴۵]؛ ﴿كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ[۴۶]؛ ﴿كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ[۴۷]؛ ﴿كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ [۴۸]؛ ﴿وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ[۴۹] از جمله این موارد است که خداوند پیامبران را به صبر و پایداری در برابر آنها فرا می‌خواند: ﴿وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ[۵۰]. یکی از شکل‌های مقاومت که خداوند متعال در قرآن کریم به آن اشاره دارد، بی‌توجهی به سخن دروغ‌گویان و کم اهمیت دانستن گفتار آنان است، با این اسلوب، طرف مقابل در می‌یابد که نظر او ارزشی ندارد و با این کار خوار و ذلیل می‌شود: ﴿وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ * كُلُوا وَتَمَتَّعُوا قَلِيلًا إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ[۵۱] واضح است که خوردن بدون هدف در دنیا از ویژگی‌های حیوانات است و خداوند با این بیان کار آنان را، بی‌اهمیت قرار داده است[۵۲]. زمانی که دشمنان، پیامبران را مسخره می‌کردند خداوند شکل‌های گوناگون را برای مقابله با آنان، ارائه می‌دهد، به عنوان نمونه، بی‌توجهی به سخن مسخره‌کنندگان و همنشینی نکردن با آنان و ترک نمودن مجلس آنان، از اشکال مقاومت است. ﴿بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا * الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا * وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا[۵۳]. این آیات با استعاره تهکمیه شروع می‌شود و از همان ابتدا خداوند با قرار دادن کلمه ﴿بَشِّر به جای ﴿أَنْذِرْ عذابی دردناک را که در انتظار منافقین است بشارت داده، سپس به بیان علت این عذاب پرداخته و سبب آن را بد گمانی آنان به خدا دانسته است[۵۴].
  3. مقاومت مسلحانه: این شکل مقاومت در صورتی انجام می‌شود که فردی یا گروهی به حریم، شهر، منطقه و یا خاک کشور حمله کنند. در این حالت، مسأله دفاع شرعی پیش می‌آید که با توجه به آیات قرآنی، باید تدابیر لازم از طریق به کار بردن توان دفاعی، اندیشیده شود تا کشور در معرض خطر قرار نگیرد: ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ[۵۵]. همین موضوع در سوره حج چنین بیان شده است: ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ[۵۶]. بنابر آیات قرآنی، حکومت اسلامی در صورتی که مورد تجاوز واقع شود باید از خود دفاع کند و این دفاع از اولین حقوقی است که هر موجودی از آن برخوردار است و اسلام این حق را به مسلمانان داده است که از خود دفاع کنند. آیه‌های فراوان در قرآن به این نوع مقاومت اشاره دارد، مانند آیه پیش‌گفته در سوره حج و آیه: ﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ...[۵۷][۵۸].

منابع

پانویس

  1. «و من نفس خویش را تبرئه نمی‌کنم که نفس به بدی بسیار فرمان می‌دهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره یوسف، آیه ۵۳.
  2. «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پرده‌ای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.
  3. «و اما آنکه از ایستادن در پیشگاه پروردگارش پروا کرده و روان خود را از خواهش (ناروا) بازداشته باشد؛ * تنها بهشت جایگاه اوست» سوره نازعات، آیه ۴۰-۴۱.
  4. «بگو: به پروردگار سپیده‌دم پناه می‌برم... و از بدی رشک‌آورنده هنگامی که به رشک خیزد» سوره فلق، آیه ۱-۵.
  5. «چرا با گروهی که پیمان‌های خود را شکستند و به بیرون راندن پیامبر دل نهادند و نخست بار پیکار با شما را آغاز کردند جنگ نمی‌کنید؟»... سوره توبه، آیه ۱۳.
  6. «با آن دسته از اهل کتاب که به خداوند و به روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خداوند و پیامبرش حرام کرده‌اند حرام نمی‌دانند و به دین حق نمی‌گروند جنگ کنید تا به دست خود با خواری جزیه بپردازند» سوره توبه، آیه ۲۹.
  7. «بی‌گمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دسته‌دسته کرد. دسته‌ای از آنان را به ناتوانی می‌کشاند، پسرانشان را سر می‌برید و زنانشان را زنده وا می‌نهاد، به یقین او از تبهکاران بود» سوره قصص، آیه ۴.
  8. «و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناراستی گردنکشی ورزیدند و پنداشتند که به سوی ما بازگردانده نمی‌شوند» سوره قصص، آیه ۳۹.
  9. «و (ما) به موسی وحی کردیم که چوبه‌دستت را بیفکن! که ناگهان، (اژدهایی شد و) هرچه ساخته بودند فرو می‌بلعید» سوره اعراف، آیه ۱۱۷.
  10. «ای فرزندان آدم! برای شما جامه‌ای را فرو فرستاده‌ایم که شرمگاه‌های شما را می‌پوشاند و (نیز) جامه‌ای را که زینت است و لباس پرهیزگاری، باری، بهتر است؛ این از آیات خداوند است باشد که آنان در یاد گیرند» سوره اعراف، آیه ۲۶.
  11. «گفتند: (باکی نیست) ما به سوی پروردگارمان باز می‌گردیم» سوره اعراف، آیه ۱۲۵.
  12. «و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می‌نهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بی‌گمان ما بر آنان چیره‌ایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.
  13. «موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.
  14. «اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  15. «پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  16. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  17. «مگر آنان را که با گروهی وابستگی دارند که میان شما و ایشان پیمانی است یا آنکه با دلتنگی از نبرد با شما و یا نبرد با قوم خویش، نزد شما آمده‌اند- و اگر خداوند می‌خواست آنان را بر شما چیرگی می‌داد و با شما به نبرد می‌پرداختند- باری، اگر اینان از شما کناره‌جویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۹۰.
  18. «پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید» سوره بقره، آیه ۱۹۴.
  19. «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.
  20. «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.
  21. «گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان مانده‌ایم» سوره بقره، آیه ۲۴۶.
  22. «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم بنابراین بی‌گمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم می‌پوشم و آنان را به بوستان‌هایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
  23. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست * همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است»... سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.
  24. «فرمود: ما در نبود تو قومت را آزمودیم و سامری آنان را گمراه کرد» سوره طه، آیه ۸۵.
  25. «گفتند: ما در وعده تو به خودی خود خلاف نورزیدیم بلکه بارهایی (گران) از زیورهای قوم (فرعون) بر دوش ما نهاده شد (ه بود) که (در آتش) انداختیم آنگاه سامری (نیز) این چنین (طرح) افکند» سوره طه، آیه ۸۷.
  26. «(موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمی‌ورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را می‌سوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو می‌پاشیم» سوره طه، آیه ۹۷.
  27. «ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.
  28. «هنگامی که به پدر و قومش گفت: چه می‌پرستید؟ * گفتند: بت‌هایی را می‌پرستیم و در کنارشان (به خدمت) ماندگاریم» سوره شعراء، آیه ۷۰-۷۱.
  29. «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بت‌ها را به خدایی می‌گزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری می‌یابم» سوره انعام، آیه ۷۴.
  30. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر را امن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بت‌ها دور بدار» سوره ابراهیم، آیه ۳۵.
  31. «آنگاه آنها را ریزریز کرد جز (بت) بزرگی که داشتند، باشد که آنان به سوی او باز آیند» سوره انبیاء، آیه ۵۸.
  32. میرقادری، سید فضل‌الله، کیانی، حسین، بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن
  33. «بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و در راه خداوند هجرت و جهاد کردند، به بخشایش خداوند امید دارند و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۱۸
  34. «آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارند * پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید می‌دهد * در حالی که هماره در آن جاودانند؛ بی‌گمان خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره توبه، آیه ۲۰-۲۲
  35. «خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷
  36. «و نیز اسبان و استران و درازگوشان را (آفرید) تا سوارشان شوید و تا مایه آراستگی (باشند) و چیزهایی می‌آفریند که نمی‌دانید * و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است و برخی از آن (راه)‌ها کژ راه است و اگر می‌خواست همه شما را راهنمایی می‌کرد * اوست که از آسمان برای شما آبی فرو فرستاد که آشامیدنی (شما) و گیاهی که در آن (چارپایانتان را) می‌چرانید از آن است» سوره نحل، آیه ۸-۱۰
  37. «و آنان که در راه خداوند هجرت گزیدند سپس کشته شدند یا درگذشتند خداوند به آنان روزی نیکویی خواهد داد و بی‌گمان خداوند بهترین روزی‌دهندگان است» سوره حج، آیه ۵۸.
  38. «کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست * و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند به راستی مؤمن‌اند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۷۲ و ۷۴.
  39. «قوم نوح پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۰۵
  40. «پیش از ایشان، قوم نوح (پیامبران را) دروغگو شمردند و بنده ما نوح را دروغزن دانستند و گفتند: دیوانه است و (نوح از تبلیغ آن قوم) بازداشته شد» سوره قمر، آیه ۹
  41. «او جز مردی نیست که بر خداوند دروغی می‌بندد و ما به او ایمان نمی‌آوریم» سوره مؤمنون، آیه ۳۸.
  42. «و بی‌گمان ما موسی را با نشانه‌های خویش و با حجّتی روشن فرستادیم * به سوی فرعون و هامان و قارون و آنان گفتند جادوگری بسیار دروغگوست» سوره غافر، آیه ۲۳-۲۴
  43. «و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمی‌شناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان می‌پندارم» سوره قصص، آیه ۳۸
  44. «قوم نوح پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۰۵
  45. «(قوم) ثمود پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۴۱
  46. «قوم لوط، پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۶۰
  47. «اصحاب ایکه پیامبران را دروغگو شمردند» سوره شعراء، آیه ۱۷۶
  48. «پیش از آنان قوم نوح و اصحاب رسّ و ثمود دروغ‌انگاری کردند» سوره ق، آیه ۱۲
  49. «و «اصحاب حجر» پیامبران را دروغگو می‌شمردند» سوره حجر، آیه ۸۰.
  50. «و به یقین پیش از تو (نیز) پیامبرانی دروغگو شمرده شدند پس، هر چه دروغگو شمرده شدند و آزار دیدند شکیبایی ورزیدند تا آنکه یاری ما به ایشان رسید؛ و برای کلمات خداوند هیچ دگرگون‌کننده‌ای نیست و بی‌گمان (برخی) از خبر (های) پیامبران به تو رسیده است» سوره انعام، آیه ۳۴.
  51. «در آن روز، وای بر دروغ‌انگاران! *(اینک، ای کافران در این جهان) بخورید و اندکی برخوردار گردید که شما گناهکارید» سوره مرسلات، آیه ۴۵-۴۶.
  52. دردساوی، نعیم رزق، أسالیب القرآن فی الرد علی الحملات الإعلامیه، ص۴۷.
  53. «به منافقان نوید ده که عذابی دردناک خواهند داشت! * همان کسانی که به جای مؤمنان، کافران را دوست می‌گزینند؛ آیا عزّت را نزد آنان می‌جویند با آنکه بی‌گمان عزّت همه از آن خداوند است * و (خداوند) در این کتاب بر شما (پیش‌تر آیه‌ای) فرو فرستاده است که چون شنیدید آیات خداوند (از سوی کسانی) انکار و ریشخند می‌شود با آنان منشینید تا در گفت و گویی جز آن درآیند که در آن صورت بی‌گمان شما (نیز) مانند آنان خواهید بود؛ به راستی خداوند همه منافقان و کافران را یک جا در دوزخ فراهم می‌آورد» سوره نساء، آیه ۱۳۸-۱۴۰.
  54. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۲، ص۵۵۶.
  55. «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.
  56. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
  57. «و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همان‌جا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید» سوره بقره، آیه ۱۹۱.
  58. میرقادری، سید فضل‌الله، کیانی، حسین، بن‌مایه‌های ادبیات مقاومت در قرآن