زن در قرآن

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث زن است. "زن" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

واژه زن (در برابر مرد)، به معنای مادینه انسان است.[۱] معادل عربی آن، واژه «اِمرَأة» ۲۶ بار در قرآن کریم به کار رفته است: ۲۴ بار به صیغه مفرد و دو بار به صیغه تثنیه. این واژه از ماده خود جمع ندارد و به صورت «نِساء»، «نِسْوَة» و «نِسوان» جمع بسته می‌شود.[۲] کلمه نساء ۵۷ بار و کلمه نِسْوَة دو بار در قرآن کریم به کار رفته است، ضمن آنکه چهارمین سوره قرآن، «نساء» نامیده شده است.

از نظر موضوعی نیز می‌توان آیات فراوانی را در سراسر قرآن کریم شناسایی کرد که در آنها به یک یا چند جنبه از جنبه‌های گوناگون موضوع زن بدون استفاده از واژگان پیش‌گفته توجه شده است. برخی از سوره‌های قرآن با اختصاص بخش عمده‌ای از آیات خود به بیان باورها، اخلاقیات و احکام مربوط به زن، گسترده‌تر با این موضوع ارتباط برقرار کرده‌اند که در این جهت به طور خاص باید سوره‌های بقره / ۲، نساء / ۴، نور / ۲۴، احزاب / ۳۳، ممتحنه / ۶۰، طلاق / ۶۵ و تحریم / ۶۶ را نام برد.[۳]

ارزش انسانی زن

در بینش قرآنی، مرد و زن از منشأ واحدی آفریده شده‌اند. (نساء / ۴، ۱؛ اعراف / ۷، ۱۸۹؛ زمر / ۳۹، ۶) بر این اساس، تفاوتی بین زن و مرد* از نظر ارزش انسانی، امکان کسب فضایل معنوی و پیمودن راه کمال و دستیابی به قرب الهی وجود ندارد [۴] و معیار برتری همگان نزد خداوند، پرهیزگاری است. (حجرات / ۴۹، ۱۳) قرآن کریم در بیانی جذّاب، ضمن برشمردن مجموعه‌ای از فضایل مشترک میان مرد و زن، به آمرزش و پاداش بزرگی اشاره می‌کند که در آخرت برای «مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان باایمان و زنان باایمان، مردان فرمانبردار خدا و زنان فرمانبردار خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان خاشع و زنان خاشع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه‌دار و زنان روزه‌دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردان بسیار یاد خدا کننده و زنان بسیار یاد خدا کننده» فراهم شده است. (احزاب / ۳۳، ۳۵) از دیدگاه قرآن، زن این قابلیت را دارد که در کسب فضایل معنوی تا به آنجا پیش رود که همچون مریم * علیهاالسلام از سوی خداوند برگزیده شده و با فرشتگان همسخن شود (آل عمران / ۳، ۴۲)، روح الهی در وجود او دمیده شود (تحریم / ۶۶، ۱۲)، به مقام صدّیقان دست یابد (مائده / ۵، ۷۵) و به همراه فرزندش عیسی، پیامبر بزرگ الهی آیه‌ای از آیات خداوند به شمار آید. (انبیاء / ۲۱، ۹۱) البته درباره امکان دستیابی زن به مقام نبوّت میان مفسران اختلاف است: بر خلاف بسیاری که این احتمال را منتفی یا بی‌دلیل دانسته‌اند، برخی به امکان آن قائل شده‌اند.[۵] برخی هم با تفکیک میان دو نوع نبوّت، (نبوّت مشتمل بر رسالتی از جانب خداوند به سوی مردم و نبوّت محض که به دخالت در امور اجتماعی نیاز ندارد و به پیوندی وحیانی میان خدا و نبی محدود می‌شود) احتمال نبوت زنان را در فرع دوم پذیرفته‌اند.[۶].[۷]

هدف آفرینش زن

سؤال از هدف آفرینش زن از گذشته‌های دور مطرح بوده و در پاسخ به آن، دو دیدگاه اصلی هست:

۱. دیدگاهی که آفرینش زنان را مانند دیگر جانوران و نیز گیاهان برای بهره‌مندی مردان می‌دانسته و در نتیجه، وجود زن را طفیلی و برای غیر در نظر می‌گرفته است. این دیدگاه به برخی تفاسیر نیز راه یافته است.[۸]
۲. دیدگاهی که آفرینش زنان را تنها برای مردان ندانسته است.[۹] بنابراین دیدگاه، نفع‌رسانی زنان به مردان، نه به عنوان هدف غایی آفرینش آنان، بلکه هدفی ثانوی است که در جهت تنظیم مناسب‌تر روابط انسان‌ها مقدر شده است، چنان که متقابلاً نفع‌رسانی مردان به زنان از اهداف ثانویه آفرینش مردان است. تدبر در آیات قرآن و احادیث معصومان(ع) تردیدی باقی نمی‌گذارد که موجودیت زن، موجودیتی مستقل است و از زن نیز همانند مرد، پیمودن مسیر کمال و تعالی خواسته شده است. از میان شواهد بی‌شمار این مدعا می‌توان به خطاب‌های عام قرآن به انسان‌ها و مؤمنان و از جمله، دو پیام کلی الهی اشاره کرد که بی‌هیچ تفکیکی میان مرد و زن، غایت آفرینش جن و انس را صرفا پرستش خداوند (ذاریات / ۵۱، ۵۶) و پرهیزگارتر بودن افراد را معیار گرامی‌تر بودن آنان نزد خدا (حجرات / ۴۹، ۱۳) معرفی کرده‌اند.

در این باره، تحلیل‌هایی در مدلول دو آیه قرآن که هدف از آفرینش زوج‌ها را دستیابی به سکون و آرامش * معرفی کرده‌اند (روم / ۳۰، ۲۱؛ اعراف / ۷، ۱۸۹)، صورت گرفته است. در آیه ۲۱ سوره روم / ۳۰ آمده است: «ومِن ءایـتِهِ اَن خَلَقَ لَکُم مِن‌اَنفُسِکُم اَزوجـًا لِتَسکُنوا اِلَیها». در این آیه، هر چند محتمل است خطاب خداوند به مردان باشد و زنان مایه آرامش آنان معرفی شده باشند؛[۱۰] اما این احتمال برخلاف ظاهر سیاقی آیات قبل و بعد است که در آنها به عموم انسان‌ها خطاب شده است. (روم / ۳۰، ۲۰، ۲۲ ـ ۲۴) از سوی دیگر، احتمال اینکه خطاب خدا عام باشد و مردان و زنان به گونه متقابل مایه آرامش یکدیگر معرفی شده باشند،[۱۱] با ظاهر خود آیه کاملاً سازگاری دارد، زیرا واژه «زوج» در زبان عربی به معنای همسر است [۱۲] و در زبان قرآن گرچه بیشتر درباره زن به کار رفته (بقره / ۲، ۳۵، ۱۰۲، ۲۳۴؛ نساء / ۴، ۲۰)، در چند مورد بر شوهر نیز اطلاق شده است. (بقره / ۲، ۲۳۰، ۲۳۲؛ مجادله / ۵۸، ۱) تأنیث ضمیر «اِلَیها» نیز منافاتی با این احتمال ندارد، زیرا مرجع آن جمع مکسر (ازواج) است.

در آیه دیگری که هدف از آفرینش ازواج را بیان کرده، آمده است: «هُوَ الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحِدَةٍ وجَعَلَ مِنها زَوجَها لِیَسکُنَ اِلَیها» (اعراف / ۷، ۱۸۹) گرچه این آیه با دیدگاه نخست، یعنی آفرینش زن برای آرامش مرد سازگار است، نه بر علیت یک‌سویه، و نه بر علیت انحصاری دلالت دارد. در واقع اینکه خداوند، زن را مایه آرامش شوهر معرفی کرده، به این معنا نیست که فقط زن مایه آرامش شوهر است و شوهر مایه آرامش زن نیست؛ همچنین مفید آن نیست که آفرینش زن، هیچ غایتی جز آرامش شوهر ندارد. افزون بر این، احتمال علیّت یک‌سویه و احتمال علّیت انحصاری در آیات دیگری نیز نفی شده است؛ از جمله، ظاهر آیه نخست، (روم / ۳۰، ۲۱) اثبات علیت دوسویه است، چنان که آیه‌ای دیگر، زنان را پوشش مردان و مردان را پوشش زنان معرفی کرده است. (بقره / ۲، ۱۸۷) در روایات نیز تعبیرهایی مانند آفرینش حوا برای آدم و آفرینش زنان برای آرامش مردان وارد شده [۱۳] که استدلال بالا مبنی بر رد علیت یک‌سویه و انحصاری در باره آنها نیز جریان دارد.

با این همه، نظر به اینکه در این مجموعه آیات و روایات، به آرامش‌بخشی زنان به مردان، یادآوری و تصریح شده و این امر به طور کلی از وجود تفاوتی جنسی حکایت دارد، می‌توان ادعا کرد که از نظر تأمین سکون و آرامش زناشویی، میان زن و مرد تفاوت در درجه وجود دارد نه تفاوت در نوع؛ یعنی هر چند احتمال تأثیر یک‌سویه در این باره منتفی است و زن و مرد به گونه متقابل مایه آرامش و سکون یکدیگرند، نقش زن در این زمینه اساسی و منحصر به فرد است.[۱۴].[۱۵]

شیوه آفرینش زن

سخن از شیوه آفرینش زن بر محور این مسئله می‌گردد که آیا نخستین زن (حوّا) همانند نخستین مرد (آدم) مستقلاً از خاک آفریده شد یا اینکه وجود زن به نحوی از وجود مرد گرفته شده است. اندیشه آفرینش حوا از دنده آدم در کتاب تکوین از عهد عتیق، مورد تأیید قرار گرفته است.[۱۶]قرآن کریم در چند آیه به موضوع آفرینش زن پرداخته است و ظاهر ابتدایی برخی از این آیات، اندیشه آفرینش حوّا از آدم را اجمالاً و بدون بیان کیفیت آن تأیید می‌کند: «یـاَیُّهَا النّاسُ اتَّقوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحِدَةٍ وخَلَقَ مِنها زَوجَها وبَثَّ مِنهُما رِجالاً کَثیرًا ونِساءً». (نساء / ۴، ۱؛ نیز: اعراف / ۷، ۱۸۹؛ زمر / ۳۹، ۶) بیشتر مفسران [۱۷] این دیدگاه را با نقل‌های متفاوت آورده‌اند. برخی مفسران با استناد به دسته‌ای از روایات، آفرینش حوا را از دنده چپ آدم دانسته‌اند [۱۸] که به سبب ضعف سند، اجمال یا ابتلا به معارض،[۱۹] نتیجه روشن و قابل اعتمادی به دست نمی‌دهند. روایات تفسیری دیگری نیز در این باره هستند که بیانگر آفرینش حوا از زیادی گِلِ به جا مانده از آفرینش آدم‌اند.[۲۰] در مقابل، گروه دیگری از مفسران بر این باورند که مقصود از آفرینش حوا از آدم، آفرینش او از جنس آدم است. آنان حتی مدعی ظهور آیه یاد شده در این معنا شده‌اند،[۲۱] چنان که از تعبیر «خَلَقَ لَکُم مِن‌اَنفُسِکُم» در برخی آیات دیگر نیز می‌توان همین معنا را برداشت کرد. (روم / ۳۰، ۲۱؛ نحل / ۱۶، ۷۲؛ شوری / ۴۲، ۱۱) با وجود این، سیاق آیه ممکن است مو ٔ د این باشد که کلمه «مِن» در هر دو عبارت «مِن نَفس واحدَه» و «مِنها» به یک معنا (ابتدائیه) باشد، در حالی که بر حسب تفسیر نخست و مشهور از آیه، «مِن» از نظر نحوی در ترکیب نخست «ابتدائیه» و در ترکیب دوم «بیانیه»[۲۲] یا به گفته علاّمه طباطبایی «نشویه»[۲۳] یا بر پایه احتمالی که علامه مجلسی داده تعلیلیه [۲۴] است که در همه این موارد، آیه بیانگر یکسانی خلقت آدم و حوا خواهد بود، در حالی که یکسان شمردن هر دو «مِن» به دیدگاه یکسان خلقت رهنمون است.[۲۵]

تفاوت در خلقت و حکمت و آثار آن

موضوع تفاوت‌های طبیعی زن و مرد از مسائل چالش برانگیز دهه‌های اخیر است که کانون توجه بسیاری از دانشمندان و محققان علوم زیستی، اجتماعی و دینی قرار گرفته است و با قطع نظر از تفاوت‌های آشکاری مانند تفاوت در قابلیت‌های تولید مثل، در مورد مجموعه وسیعی از تفاوت‌ها اختلاف نظرهایی وجود دارد.

قرآن کریم بدون آنکه به شرح و تبیین دیدگاه خود در این موضوع بپردازد، با برخی اشارات ضمنی مانند «تفضیل مردان بر زنان»، (نساء / ۴، ۳۴) «برتری درجه مردان بر زنان» (بقره / ۲، ۲۲۸) و برشمردن زنان در ردیف امور دوست‌داشتنی یا مشتهیات انسانی (آل عمران / ۳، ۱۴) و نیز با وضع مجموعه‌ای از حقوق و احکام متفاوت (ادامه مقاله: نظام حقوقی زنان در قرآن) به اجمال تفاوت‌هایی را میان زن و مرد ثابت کرده و بر اندیشه تشابه جنسیتی کامل، خط بطلان کشیده است. نویسندگان تفاسیر و دیگر دانشمندان مسلمان کوشیده‌اند این نگاه اجمالی قرآن به تفاوت‌های طبیعی زن و مرد را با ذکر مصادیق و جزئیات شرح دهند. در این راستا، برخی از آنان به غلبه عقلانیت در مردان و غلبه احساسات و عواطف در زنان، به عنوان یکی از اثرگذارترین تفاوت‌های طبیعی توجه داده‌اند.[۲۶] برخی دیگر به تفصیل و با بهره‌گیری از دیدگاه‌های جدید علمی به بررسی همه‌جانبه این تفاوت‌ها پرداخته‌اند.[۲۷] در بیان حکمت تفاوت‌های طبیعی زن و مرد می‌توان گفت خالق حکیم در راستای تأمین سعادت انسان‌ها مجموعه‌ای از اهداف اجتماعی از جمله آرامش روانی افراد جامعه، تولید مثل یا جایگزینی نسل‌ها و تربیت فرزندان برخوردار از سلامت جسمی، روانی و اخلاقی را در نظر داشته است که تحقق آنها در گرو وجود نهادی باثبات، پایدار و مبتنی بر جاذبه متقابل و تقسیم کار بوده است. با عنایت به ضرورت وجود نهادی با این ویژگی‌ها، اقتضای حکمت خداوند این بوده که قانون فراگیر زوجیت (پیوند مذکّر و مؤنّث) را بر این نهاد حاکم گرداند، از این رو، تفاوت‌های عجیب جسمی و روحی میان زن و مرد قرار داده و همین تفاوت‌هاست که جسم و جان آنها را بهتر به هم می‌پیوندد و آنها را عاشق و خواهان یکدیگر می‌کند.[۲۸].[۲۹]

حیا و عفاف زن

هرچند قرآن کریم، رعایت حیا * و عفت * را وظیفه مخصوص زنان نمی‌داند، و هر دو جنس مذکر و مؤنث را به پاکدامنی و پاک‌نظری فرامی‌خواند (نور / ۲۴، ۳۰ ـ ۳۱) و تمایل به پوشیدگی را در ذات و سرشت انسان‌ها قرار داده است تا جایی که نخستین انسان‌ها (حضرت آدم و حوا) از برهنگی خود شرمسار شده، با برگ درختان، خود را می‌پوشانند. (اعراف / ۷، ۲۲) با این حال، اهتمام ویژه‌ای به سفارش زنان به رعایت حیا و عفت کرده است. در آیات ۳۰ ـ ۳۱ سوره نور / ۲۴، پس از آنکه مردان دستور می‌یابند که دیده فرونهند و پاکدامن باشند، همین سفارش با بیان جزییات بیشتری برای زنان تکرار می‌شود: «وقُل لِلمُؤمِنـتِ یَغضُضنَ مِن اَبصـرِهِنَّ ویَحفَظنَ فُروجَهُنَّ ولا یُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعولَتِهِنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنها ولیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبِهِنَّ ولا یُبدینَ زینَتَهُنَّ... ولایَضرِبنَ بِاَرجُلِهِنَّ لِیُعلَمَ ما یُخفینَ مِن زینَتِهِنَّ.»... خداوند در باره رعایت حیا و عفت، به زنان پیغمبر به گونه خاص خطاب می‌کند که به نرمی و ناز سخن نگویند، تا مبادا آنکه در دلش بیماری است، طمع ورزد. (احزاب / ۳۳، ۳۲) سفارش جداگانه زنان پیامبر به سخن گفتن با متانت و وقار و پرده‌نشینی (احزاب / ۳۳، ۳۳) به سبب موقعیت متفاوت آنها نسبت به زنان دیگر به سبب انتساب به پیامبر اکرم(ص) است وگرنه پرهیز از اختلاط با مردان و نرمگویی وظیفه همه زنان شمرده شده است.[۳۰] توصیه مضاعف به زنان در رعایت حیا و عفت را می‌توان در آسیب‌پذیری بیشتر آنان نسبت به مردان فهمید. عبارت‌هایی مانند «فَیَطمَعَ الَّذی فی قَلبِهِ مَرَضٌ» (احزاب / ۳۳، ۳۲) و «ذلِکَ اَدنی اَن یُعرَفنَ فَلایُؤذَینَ» (احزاب / ۳۳، ۵۹) حاکی از آن است که در صورت رعایت نکردن حیا و عفت، مورد تعرض صاحبان قلب‌های بیمار قرار می‌گیرند.

در داستان موسی و دختران شعیب نیز به پرهیز از اختلاط زنان و مردان اشاره شده است: دختران شعیب که از تربیتی نیکو برخوردار بودند، برای آب دادن گوسفندان خود، وارد جماعت چوپانان مرد نمی‌شدند تا از مزاحمت مردان به دور باشند (قصص / ۲۸، ۲۳)[۳۱] و هنگامی که یکی از آنان نزد موسی آمد، با نهایت حیا و عفت راه می‌رفت. (قصص / ۲۸، ۲۵) «تَمشی عَلَی استِحیاءٍ» به راه رفتن از کناره راه و پرهیز از خودنمایی معنا شده است.[۳۲].[۳۳]

نظام حقوقی زنان در قرآن

در انسان‌شناسی قرآنی، مرد و زن با وجود اشتراک در طبیعت واحد انسانی، دارای پاره‌ای تفاوت‌های طبیعی‌اند. برهمین اساس، قرآن کریم در کنار مجموعه‌ای گسترده از حقوق و تکالیف مشترک در زمینه‌های عبادی و اجتماعی، بر پایه تفاوت‌های طبیعی زن و مرد، پاره‌ای حقوق و تکالیف ویژه برای هر یک از دو جنس مقرر کرده است. از میان حقوق و تکالیف مشترک زن و مرد می‌توان به وجوب نماز (نساء / ۴، ۱۰۳؛ احزاب / ۳۳، ۳۳)، روزه (بقره / ۲، ۱۸۳ ـ ۱۸۵)، زکات (احزاب / ۳۳، ۳۳)، خمس (انفال / ۸، ۴۱) و حج (آل‌عمران / ۳، ۹۷)، حق مالکیت (نساء / ۴، ۳۲)، حق قصاص (بقره / ۲، ۱۷۸)، وظیفه و حق مشارکت اجتماعی و سیاسی (توبه / ۹، ۷۱) و ممنوعیت و مجازات جرایمی همچون سرقت (مائده / ۵، ۳۸)، زنا (نور / ۲۴، ۲) و قتل (نساء / ۴، ۹۳) اشاره کرد.[۳۴] در مقابل، حقوق و تکالیف و برخی احکام خاص زنان در قرآن، موارد زیر را در بر می‌گیرد: حق دریافت مهریه* در هنگام ازدواج (نساء / ۴، ۴) و حق دریافت نصف آن در صورت طلاق * پیش از آمیزش * (بقره / ۲، ۲۳۷)، وجوب پذیرش قوّامیت و سرپرستی شوهر (نساء / ۴، ۳۴)، وجوب تمکین جنسی در برابر شوهر (بقره / ۲، ۲۲۳)، حق دریافت نفقه * (نساء / ۴، ۳۴؛ طلاق / ۶۵، ۶)، وجوب نگه داشتن عده طلاق (بقره / ۲، ۲۲۸؛ طلاق / ۶۵، ۱)، حق بهره‌مندی از برخی امکانات و تسهیلات پس از طلاق (بقره / ۲، ۲۳۶، ۲۴۱؛ نیز طلاق / ۶۵، ۶)، وجوب نگه داشتن عده وفات شوهر (بقره / ۲، ۲۳۴)، حق حضانت و شیردهی به فرزند تا دو سالگی (بقره / ۲، ۲۳۳)، وجوب حجاب * (نور / ۲۴، ۳۱؛ احزاب / ۳۳، ۵۹)، نصف بودن ارث زن نسبت به ارث مرد(نساء / ۴، ۱۱ ـ ۱۲)، معادل بودن شهادت دو زن با شهادت یک مرد در پاره‌ای از موضوعات (بقره / ۲، ۲۸۲) و بخش دیگری از تمایزهای حقوقی زن و مرد؛ مانند نصف بودن دیه زن نسبت به دیه مرد که برگرفته از منابع حدیثی‌اند.[۳۵] قرآن کریم همچنین برخی اصول و قواعد عام را تأسیس کرده است که بر سایر احکام شرعی حاکم‌اند و در خصوص احکام زن نیز به تضمین هرچه بیشتر عدالت جنسیتی کمک می‌کنند که قاعده لزوم معاشرت پسندیده با همسران (نساء / ۴، ۱۹)، قاعده موازنه میان حقوق و تکالیف همسران (بقره / ۲، ۲۲۸)، قاعده منع ضرر رساندن به دیگران (بقره / ۲، ۲۳۱، ۲۳۳؛ طلاق / ۶۵، ۶)، قاعده نفی عُسر (بقره / ۲، ۱۸۵) و قاعده نفی حَرَج (حجّ / ۲۲، ۷۸) از مهم‌ترین این قواعد به شمار می‌آیند.[۳۶]

زنان الگو در قرآن

قرآن کریم افزون بر هدایت‌های عقیدتی و رهنمودها و پند و اندرزهای اخلاقی و رفتاری که زنان را به گونه عام یا خاص مورد توجه و خطاب قرار داده‌اند، با هدف تعلیم و تربیت زنان با استفاده از شیوه الگومحور، از برخی زنان به طور مشخص نام برده و با بیان ویژگی‌های مثبت یا منفی ایشان، زنان مسلمان را به طور ضمنی به درس‌آموزی و عبرت‌گیری از راه و روش زندگی آنان ترغیب کرده است.[۳۷] بی‌تردید در جانب زنان شایسته، حضرت مریم علیهاالسلام به عنوان نمونه آرمانی دینداری در قرآن، گوی سبقت را از دیگر زنان ربوده است. مریم زنی است که فرشتگان الهی با وی همسخن می‌شوند و او را زن برگزیده و پاک خطاب می‌کنند (آل‌عمران / ۳، ۴۲)، با مائده‌های آسمانی از وی پذیرایی می‌شود (آل‌عمران / ۳، ۳۷)، خداوند او و فرزندش را نشانه خود معرفی می‌کند (مؤمنون / ۲۳، ۵۰) و با تأکید بر ویژگی‌هایی همچون پاکدامنی و مجاهدت او در عبادت، بارها از او به بزرگی یاد می‌کند؛ همچنین آسیه، همسر فرعون با صبر و استقامت مثال‌زدنی‌اش این حقیقت را عملاً ثابت می‌کند که زن، بلکه هر انسانی با برخورداری از اراده و اختیار فطری، می‌تواند در نامساعدترین اوضاع و شرایط اجتماعی، مانند زندگی تحت سلطه همسری چون فرعون نیز، ایمان خود را حفظ کند و به این ترتیب، از سوی خداوند «مَثَل» و نمونه‌ای آرمانی برای انسان‌های باایمان مطرح شده است.

در قرآن، زنان دیگری نیز به نیکویی نام برده شده‌اند که می‌توان از حیا و متانت دختران شعیب (قصص / ۲۸، ۲۵) و برخورد عاقلانه و حکیمانه ملکه سبأ (نمل / ۲۷، ۳۴)[۳۸] نام برد. البته الگوی زن مسلمان در قرآن به زنانی اختصاص ندارد که نامشان به صراحت در قرآن آمده است. با توجه به آیات فراوانی که بر حسب روایات، در بیان شأن و منزلت والای اهل بیت پیامبر(ع) نازل شده‌اند، از جمله آیه مباهله (آل‌عمران / ۳، ۶۱)، آیه تطهیر (احزاب / ۳۳، ۳۳) و آیاتی از سوره دهر / ۷۶،[۳۹] دخت گرامی آن حضرت، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز الگوی قرآنی زن مسلمان و بر پایه روایاتی از شیعه [۴۰] و سنی [۴۱] از پیامبر(ص)، برترین زنان عالَم از ابتدا تا پایان جهان است.

قرآن کریم در جانب زنان ناشایسته نیز به همسر * نوح و همسر * لوط اشاره می‌‌کند که به رغم برخوردار بودن از نعمت پیوند زناشویی با دو تن از پیامبران برگزیده و بزرگ الهی، به آرمان آنان خیانت کرده، مسیر باطل را برگزیدند و در نتیجه، مشمول غضب و عذاب خداوند شدند.[۴۲]

تصویر تمثیلی زن در قرآن

قرآن کریم در مورد جایگاه و کارکرد اجتماعی زن از دو تشبیه جالب توجه و تأمل برانگیز استفاده کرده است: نخست، تشبیه زن و مرد به لباس یکدیگر در آیه «هُنَّ لِباسٌ لَکُم واَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ» (بقره / ۲، ۱۸۷) است که به نقش همسری زن و مرد مربوط می‌شود. این آیه ظاهرا به این نکته اشاره دارد که همان گونه که لباس، زشتی‌ها و شرمگاه‌های بدن انسان را می‌پوشاند و باعث زینت و حفظ آبروی وی می‌گردد، زن و شوهر نیز از جهت ارضای متقابل غریزه جنسی و جلوگیری از انحرافات و زشتی‌ها همدیگر را می‌پوشانند و به این ترتیب، زینتی برای یکدیگر تلقی می‌شوند؛[۴۳] اما برخی از مفسران، واژه لباس را به معنای «سَکن» (مایه سکون و آرامش) گرفته‌اند؛ چنان که لباس در آیه «وجَعَلنَا الَّیلَ لِباسـا» (نبأ / ۷۸، ۱۰) را به این معنا دانسته‌اند.[۴۴] مورد دوم نیز تشبیه زنان به کشتزار در آیه «نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم فَأتوا حَرثَکُم اَنّی شِئتُم» (بقره / ۲، ۲۲۳) است که با نقش مادری زن ارتباط دارد. مفاد این آیه نیز آن است که زنان برای جامعه انسانی به مثابه کشتزار برای افرادند، پس همچنان که افراد انسان برای پرورش دانه‌های خوراکی و تهیه مواد غذایی در جهت حفظ حیات خود به کشتزار نیاز دارند، جامعه انسانی برای تداوم نوع بشر به زنان نیازمند است، زیرا خداوند متعالی تکوّن انسان و شکل‌گیری جسمانی او در این جهان را در رحِم زن قرار داده است.[۴۵].[۴۶]


زن در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

این عنوان به صورت کلی مطرح است. از این منظر نگاه وحی و پیامبر را به جایگاه زن نشان می‌دهد. در بیان چگونگی روابط انسانی زن و شوهر در نظام مشترک خانوادگی تعبییر بسیار لطیف، عمیق و پرمحتوایی دارد، به گونه‌ای که توجه به آن، بیانگر نگرش قرآن به جایگاه متعامل و متکامل زن و مرد در حیات معنوی است: ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ[۴۷] زنان لباس شمایند و شما لباس آنان. چنان که خداوند در جای دیگر فرموده است: ﴿أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا[۴۸].. طبعا به اصول اصلی و در برابر به خطرات و آسیب‌های احتمالی مسئله زن اشاره می‌کند و بنا نیست همه چیز بازگو شود. خصوصاً که این مدخل در باره زن و پیامبر بحث می‌کند.

  1. ﴿وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا[۴۹]
  2. ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵۰]
  3. ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ[۵۱]
  4. ﴿قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ[۵۲]
  5. ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۵۳]
  6. ﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ[۵۴]؛ ﴿وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ[۵۵]
  7. ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ[۵۶]
  8. ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ[۵۷]
  9. ﴿فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ[۵۸]
  10. ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۵۹]
  11. ﴿يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا[۶۰]؛ ﴿إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا * وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا[۶۱]
  12. ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ * وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّأَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۶۲]

نکات: در آیات فوق این موضوعات در رابطه با پیامبر و زن مطرح گردیده است:

  1. پرسش مردم از پیامبر در مورد احکام زنان و وعده خداوند به مردم، مبنی برپاسخ گفتن به پرسش آنان، در باره احکام زنان: ﴿وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ[۶۳]. راغب درباره: کلمه: ﴿وَيَسْتَفْتُونَكَ[۶۴]. می‌گوید: فتیا" به ضم "فاء" و نیز کلمه "فتوا" به فتح اول به معنای پاسخ دادن به حکمی است که تشخیص دلیل آن برای دیگران مشکل باشد و چون گفته می‌شود: من از فلانی استفتاء کردم و او به من چنین افتاء کرد، معنایش این است که من از او حکم شرع را پرسیدم و او حکم را برایم بیان کرد. «مفردات، کلمه فتیا» و آنچه از موارد استعمال این ماده فهمیده می‌شود در مقام جواب دادن به امور مشکل است، البته نه هر جوابی، بلکه جوابی که از خود انسان باشد و انسان آن جواب را با اعمال نظر و فکر به دست آورده باشد، گو اینکه به خود نظریه نیز هر چند ابتدایی و ساده باشد اطلاق فتوا می‌شود، به دلیل اینکه در آیه فتوا را به خدا نسبت داده، با اینکه خداوند مانند یک مجتهد اعمال رویه و فکر ندارد». (المیزان، ج ۵، ص: ۱۵۹). البته محتمل است که آنان توقع پاسخ از سوی خدا نداشته‌اند و از پیامبر می‌پرسیده‌اند، اما وحی می‌رسد و پاسخ می‌دهد.
  2. استقلال زن در مسائل سیاسی و بیعت با رهبری اسلام: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ[۶۵].... ﴿فَبَايِعْهُنَّ[۶۶].
  3. عدم منافات پیامبری با داشتن زن - همسر - ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا[۶۷]. این نکته گویی در پاسخ به برخی از ادیان است که داشتن همسر را مناسب با‌شان نبوت نمی‌دانسته‌اند، آن گونه که در باره مسیح می‌گویند و کشیشان از این روش تبعیت می‌کنند.
  4. زنان دارای حق ملاقات با پیامبراکرم جهت در میان گذاشتن مشکلات خویش با آن حضرت: ﴿قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا[۶۸].
  5. پیامبر وظیفه دار ابلاغ پیام حجاب به زنان مؤمنان، برای در امان ماندن از اذیت منافقان، بیمار دلان و شایعه سازان: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۶۹].
  6. استغفار برا ی زنان مؤمن و بیعت کننده با پیامبر فرمان خداوند به آن حضرت و استغفار پیامبر برای زنان بیعت کننده با وی زمینه ساز نایل شدن آنان به غفران و رحمت الهی: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ[۷۰]، ﴿فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۷۱].
  7. پیامبر مأمور استعاذه به خداوند، از شرزنان جادوگر و ساحر: ﴿وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ[۷۲].
  8. جذابیت و زیبائی زنان رومی، بهانه‌ای برای بعضی منافقان در ترک جنگ تبوک و همراهی نکردن با پیامبر: ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا[۷۳].
  9. انتخاب فاطمه از سوی رسول خدا برای شرکت در مباهله با نصارای نجران: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ[۷۴]، ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ[۷۵]، ﴿نِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ[۷۶] (مفسرین هم اتفاق دارند و روایات هم متفقند، تاریخ هم مؤید است که رسول خدا ص، وقتی برای مباهله حاضر می‌شد احدی به جز علی و فاطمه و حسنین(ع)را با خود نیاورد. ترجمه المیزان، ج ۳، ص: ۳۵۳)
  10. تساوی زنان و مردان، در بهره مندی از دعا و استغفار پیامبر: ﴿وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ[۷۷].
  11. تساوی زنان و مردان مؤمن، در پیروی از اوامرخدا و پیامبر: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ[۷۸].... ﴿وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ[۷۹]...﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ[۸۰]*.... ﴿إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَا[۸۱].
  12. خوف از طمع ورزی بیمار دلان، فلسفه ممنوعیت زنان پیامبر از گفتار هوس انگیز با نامحرمان: ﴿فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ[۸۲].
  13. چشم فروبستن و پرهیز از نگاه به نامحرم دستور خداوند به مردان مؤمن و زنان مؤمن به واسطه پیامبر: ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ[۸۳]*.... ﴿وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ[۸۴][۸۵].

منابع

پانویس

  1. لغت نامه، ج ۸، ص ۱۱۳۹۴، «زن».
  2. القاموس المحیط، ج ۴، ص ۳۹۵، «نسوه»؛ مختار الصحاح، ص۳۳۷ «نسا»؛ التحقیق، ج ۱۱، ص ۵۶، «مرء».
  3. بستان، حسین، مقاله «زن»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴
  4. الامثل، ج ۲، ص ۱۵۴.
  5. تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۸۳.
  6. زن در آیینه جلال و جمال، ص ۱۴۴.
  7. بستان، حسین، مقاله «زن»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴
  8. نک: التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۱۱۰.
  9. نک: الامثل، ج۲، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵؛ یادداشتهای استاد مطهری، ج ۵، ص ۸۱، ۲۶۰.
  10. تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۳۹؛ زبدة التفاسیر، ج ۶، ص ۲۰۵.
  11. تفسیر نسفی، ج۳، ص۲۷۰؛ روض‌الجنان، ج۳، ص ۵.
  12. التبیان، ج ۸، ص ۲۴۰؛ مفردات، ص ۳۸۴؛ التحقیق، ج ۴، ص ۳۶۴، «زوج».
  13. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۶۲، ۲۶۶؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۳۲۴ ـ ۳۲۵؛ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۳.
  14. المیزان، ج ۴، ص ۲۱۶؛ ج ۱۶، ص ۱۶۶.
  15. بستان، حسین، مقاله «زن»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴
  16. کتاب مقدس، پیدایش ۲؛ ۲۱ ـ ۲۳.
  17. جامع البیان، ج ۴، ص ۲۹۷ ـ ۲۹۸؛ التبیان، ج ۳، ص ۹۹؛ روض الجنان، ج ۵، ص ۲۳۴؛ ج ۹، ص ۳۷.
  18. نک: من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۲۸؛ حقائق التأویل، ص ۳۰۹؛ تفسیر سمعانی، ج ۱، ص ۳۹۳.
  19. علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۷؛ التبیان، ج ۹، ص ۷.
  20. التبیان، ج ۳، ص ۹۹؛ ج ۹، ص ۷؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۵؛ الصافی، ج ۱، ص ۴۱۴.
  21. المیزان، ج ۴، ص ۱۳۶؛ الامثل، ج ۳، ص ۸۰.
  22. نک: اسلام و تفاوت‌های جنسیتی، ص ۲۶۵ - ۲۶۶.
  23. المیزان، ج ۴، ص ۱۳۶.
  24. بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۲۳.
  25. بستان، حسین، مقاله «زن»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴
  26. المیزان، ج ۴، ص ۳۴۶ ـ ۳۴۷؛ القرآن و العقیده، ص ۲۷ ـ ۲۷۹.
  27. نک: مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۱۷۱ ـ ۳۱۲.
  28. نک: مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۱۷۱ ـ ۳۱۲، «نظام حقوق زن در اسلام».
  29. بستان، حسین، مقاله «زن»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴
  30. المیزان، ج ۱۶، ص ۳۰۸.
  31. تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۱۷۵؛ التحریر و التنویر، ج ۲۰، ص ۳۹.
  32. مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۸۸؛ التحریر و التنویر، ج ۲۰، ص ۴۲.
  33. بستان، حسین، مقاله «زن»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴
  34. نک: الامثل، ج ۲، ص ۱۵۵.
  35. احکام القرآن، ج ۱، ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲؛ السنن الکبری، ج ۸، ص ۹۵ ـ ۹۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۹، ص ۱۵۱.
  36. بستان، حسین، مقاله «زن»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴
  37. التبیان، ج ۱۰، ص ۵۳ ـ ۵۴؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۷۸ ـ ۴۸۰.
  38. نک: زاد المسیر، ج ۳، ص ۳۶۰ ـ ۳۶۱؛ المیزان، ج ۱، ص ۳۶۰.
  39. نک: التبیان، ج ۲، ص ۴۸۴؛ ج ۸، ص ۳۳۹؛ ج ۱۰، ص ۲۰۸ ـ ۲۱۱.
  40. الامالی، صدوق، ص ۷۸؛ الامالی، طوسی، ص ۸۵؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۳۸.
  41. مسند احمد، ج ۶، ص ۲۸۲؛ صحیح البخاری، ج ۷، ص ۱۴۲؛ المستدرک، ج ۳، ص ۱۵۶.
  42. بستان، حسین، مقاله «زن»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴
  43. المیزان، ج ۲، ص ۴۴؛ کنزالدقائق، ج ۲، ص ۲۵۲؛ فی ظلال القرآن، ج ۱، ص ۱۷۴ ـ ۱۷۵.
  44. مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۰۵؛ زادالمسیر، ج۱، ص ۱۴۸؛ الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۹۸.
  45. المیزان، ج۲، ص۲۱۳ـ۲۱۴؛ المنیر، ج۲، ص ۳۰۰.
  46. بستان، حسین، مقاله «زن»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴
  47. «آمیزش با زنانتان در شب روزه‌داری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی می‌ورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (می‌توانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشت» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  48. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  49. «از تو درباره زنان نظر می‌خواهند، بگو خداوند برای شما درباره آنان و (نیز درباره) آنچه برای شما در این کتاب خوانده می‌شود نظر می‌دهد (از جمله) درباره دختران یتیمی که مقرّری ایشان را نمی‌پردازید و به ازدواج با آنها رغبت دارید و (نیز) درباره کودکان ناتوان» سوره نساء، آیه ۱۲۷.
  50. «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
  51. «و بی‌گمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزه‌ای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد» سوره رعد، آیه ۳۸.
  52. «خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.
  53. «ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمن بگو چادرها یشان را بر خویش نیک بپوشند؛ این (کار) برای اینکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند نزدیک‌تر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۹.
  54. «بگو: به پروردگار سپیده‌دم پناه می‌برم» سوره فلق، آیه ۱.
  55. «و از بدی زنان افسونگر دمنده در گره‌ها» سوره فلق، آیه ۴.
  56. «و از ایشان، کسی است که می‌گوید: به من اجازه (کناره‌گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن! آگاه باش که آنان در آشوب افتاده‌اند و دوزخ فراگیرنده کافران است» سوره توبه، آیه ۴۹.
  57. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  58. «پس بدان که هیچ خدایی جز خداوند نیست و از گناه خویش و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه و خداوند از گردشتان (در روز) و آرامیدنتان (در شب) آگاه است» سوره محمد، آیه ۱۹.
  59. «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی» سوره توبه، آیه ۷۱.
  60. «ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید» سوره احزاب، آیه ۳۲.
  61. «بی‌گمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راست‌گفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزه‌دار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند * و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۵-۳۶.
  62. «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاک‌تر است، بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است * به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسری خود را بر سینه خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش] خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که [از زن] بی ‏نیازند یا کودکانی که بر عورتهای زنان وقوف حاصل نکرده‏‌اند آشکار نکنند و پاهای خود را [به گونه‏ ای به زمین] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می‌‌دارند معلوم گردد ای مؤمنان همگی [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید» سوره نور، آیه ۳۰-۳۱.
  63. «از تو درباره زنان نظر می‌خواهند، بگو خداوند برای شما درباره آنان و (نیز درباره) آنچه برای شما در این کتاب خوانده می‌شود نظر می‌دهد (از جمله) درباره دختران یتیمی که مقرّری ایشان را نمی‌پردازید و به ازدواج با آنها رغبت دارید و (نیز) درباره کودکان ناتوان» سوره نساء، آیه ۱۲۷.
  64. «از تو درباره زنان نظر می‌خواهند، بگو خداوند برای شما درباره آنان و (نیز درباره) آنچه برای شما در این کتاب خوانده می‌شود نظر می‌دهد (از جمله) درباره دختران یتیمی که مقرّری ایشان را نمی‌پردازید و به ازدواج با آنها رغبت دارید و (نیز) درباره کودکان ناتوان» سوره نساء، آیه ۱۲۷.
  65. «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
  66. «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
  67. «و بی‌گمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزه‌ای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد» سوره رعد، آیه ۳۸.
  68. «خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.
  69. «ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مؤمن بگو چادرها یشان را بر خویش نیک بپوشند؛ این (کار) برای اینکه (به پاکدامنی) شناخته شوند و آزار نبینند نزدیک‌تر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۹.
  70. «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
  71. «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
  72. «و از بدی زنان افسونگر دمنده در گره‌ها» سوره فلق، آیه ۴.
  73. «و از ایشان، کسی است که می‌گوید: به من اجازه (کناره‌گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن! آگاه باش که آنان در آشوب افتاده‌اند و دوزخ فراگیرنده کافران است» سوره توبه، آیه ۴۹.
  74. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  75. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  76. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  77. «پس بدان که هیچ خدایی جز خداوند نیست و از گناه خویش و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه و خداوند از گردشتان (در روز) و آرامیدنتان (در شب) آگاه است» سوره محمد، آیه ۱۹.
  78. «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی» سوره توبه، آیه ۷۱.
  79. «و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و از خداوند و پیامبرش فرمان می‌برند، اینانند که خداوند به زودی بر آنان بخشایش می‌آورد، به راستی خداوند پیروزمندی» سوره توبه، آیه ۷۱.
  80. «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  81. «بی‌گمان خداوند برای مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان راست‌گفتار و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فرمانبردار و مردان و زنان بخشنده و مردان و زنان روزه‌دار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خداوند» سوره احزاب، آیه ۳۵.
  82. «ای زنان پیامبر! اگر پرهیزگاری ورزید همانند هیچ یک از زنان نیستید (بلکه برترید)؛ پس نرم سخن مگویید مبادا آنکه بیماردل است به طمع افتد و (نیز) سخن به شایستگی گویید» سوره احزاب، آیه ۳۲.
  83. «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاک‌تر است، بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است» سوره نور، آیه ۳۰.
  84. «و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پس» سوره نور، آیه ۳۱.
  85. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۶۶۴-۶۶۸.