رفتار با فرزندان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

دوره کودکی

نظافت کودک

در اسلام به پاکیزگی فراوان توصیه شده است و حتی آن را جزئی از ایمان شمرده است. امام رضا(ع) فرمود: «پاکیزگی از اخلاق پیامبران است»[۱]. اگر کسی نظافت را رعایت نکند، از اخلاق انبیا دور است. یکی از موارد رعایت نظافت نظافت در دوران کودکی است که توصیه‌های خاصی از معصومین(ع) در این زمینه به دست ما رسیده است. پیامبر خدا(ص) فرزند را به «گل» تشبیه کرده و فرموده است: «همانا فرزند صالح، گلی است از گل‌های بهشت» [۲]. تشبیه کودک به «گل» از آن جهت است که کودک همانند گل دارای جسم ظریف و طبع لطیف است؛ طبعی همراه با طراوت و شادابی تا زمانی این طراوت و زیبایی در گل وجود دارد که دست نوازش باغبان در خدمت آن گل باشد و موانع رشدش را برطرف و زمینه مناسب پرورش آن را فراهم سازد. پدر و مادر باید در نظافت و بهداشت کودک کمال دقت را به عمل آورند؛ چراکه کودک مانند «گل بهاری» است و نیاز به آبیاری و باغبانی مستمر دارد. نظیر گلی که در میان باغچه است و اگر به آن رسیدگی نشود و زمینه رشد مناسب او فراهم نشود، به زودی پژمرده می‌گردد و به تدریج از بین می‌رود. کودک نیز همواره نیازمند به نظافت و توجه است تا زمینه رشد جسمی و روحی هر چه بهتر او فراهم گردد[۳].

پوشش کودک

اولین نیاز کودک بعد از ولادت، نیاز به لباس و پوشش است که در سیره معصومین(ع) به جامه سفید برای کودک سفارش شده است. امام رضا(ع) از پدرانشان و از علی بن الحسین(ع) و ایشان از اسماء بنت عمیس روایت کرده‌اند که وی گفت: من قابله فاطمه زهرا(س) بودم، وقتی حسن(ع) به دنیا آمد، پیامبر خدا(ص) فرمود: ای اسماء، فرزندم را بیاور. نوزاد را در پارچه زردی پیچیدم و نزد ایشان بردم. پیامبر(ص) فرمود: مگر به شما نگفتم که نوزاد را در لباس زرد نپیچید؟[۴].

اسماء در زمان تولد امام حسین(ع) که خود قابله فاطمه(س) بوده نیز نظیر این داستان را حکایت می‌کند. اسماء می‌گوید: یک سال پس از ولادت امام حسن(ع)، به دنیا آمد و پیامبر(ص) فرمود: فرزندم را بیاور. او را در جامه سفیدی پیچیدم و نزد آن حضرت بردم[۵]. طبق این روایت، رنگ سفید لباس نوزاد، مورد پسند پیامبر اکرم(ص) بوده است؛ زیرا حضرت از پارچه زرد نهی کرد و لباس امام حسن(ع) را کنار گذاشت، ولی وقتی او و برادرش حسین(ع) را با پارچه سفید پوشانیدند، چیزی نگفت. این نشان می‌دهد که بهتر است لباس نوزاد سفید باشد[۶].

گفتن اذان و اقامه در گوش کودک

از آداب اسلامی هنگام ولادت فرزند که در سیره معصومین(ع) آمده است، خواندن اذان و اقامه در گوش فرزند است. به روایت اسماء بنت عمیس رسول خدا(ص) هنگام تولد امام حسن و امام حسین(ع) این کار را انجام داد. او می‌گوید: حسن(ع) را نزد پیامبر(ص) آوردم؛ «در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند»[۷]. نظیر همین داستان را در ولادت امام حسین(ع) نیز نقل می‌کند و می‌گوید: «در گوش راست حسین(ع) اذان و در گوش چپش اقامه خواند»[۸].

در بعضی روایات، به آثار تربیتی گفتن اذان و اقامه نیز اشاره شده است. در روایتی آمده است که اذان و اقامه، نوزاد را در برابر شیطان حفظ می‌کند[۹].

کام برداشتن کودک

بعد از زایمان و تهیه لباس برای نوزاد، باید او را تحنیک کرد؛ یعنی کام نوزاد را نخستین بار با خوراکی‌های دنیا باز کند. برای «تحنیک»، باید مقداری آب باران یا آب فرات به دهان نوزاد ریخت و یا چیزی نظیر خرما و تربت امام حسین(ع) را در آب ریخته و آن را به دهان نوزاد بگذارند یا انگشت را آغشته به آنها کرده و کام کودک را باز کرد[۱۰]. در احادیث اسلامی و سیره پیشوایان دین، بر انجام این کار بسیار تأکید شده است. امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: «کام فرزندانتان را با خرما بردارید؛ زیرا پیامبر(ص) با حسن و حسین(ع) چنین کرد»[۱۱].[۱۲]

نام‌گذاری کودک

در قرآن کریم آمده است که خداوند نام برخی از پیامبران را پیش از ولادتشان معین کرده است. درباره حضرت یحیی(ع) خطاب به حضرت زکریا(ع) می‌فرماید: يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا[۱۳].

از سیره معصومین(ع)، اهمیت نام‌گذاری و انتخاب نام نیکو برای فرزند، نیز به خوبی استفاده می‌شود. آن بزرگواران نسبت به نام‌گذاری فرزندان خود، بسیار توجه داشتند و نام خوب برای فرزند انتخاب می‌کردند. اسماء بنت عمیس می‌گوید: که حسن(ع) را نزد پیامبر(ص) بردم. او را به فرمان خدا نام‌گذاری کرد. رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمود: آیا فرزندم را نام‌گذاری کرده‌ای؟ گفت: در این کار بر شما سبقت نگرفتم. رسول الله فرمود: من هم در نام‌گذاری فرزندم، بر خدا پیشی نمی‌گیرم. ناگاه جبرئیل نازل شد؛ پس از ابلاغ سلام و تهنیت خدای متعال عرض کرد: یا رسول الله! خدا می‌فرماید: فرزندت را هم نام فرزند هارون، برادر موسی(ع) نام‌گذاری کن. فرمود: نام فرزند هارون چیست؟ گفت: «شبر». فرمود: زبان من عربی است. گفت: «حسن» نام‌گذاری کن. اسماء می‌گوید: او را حسن(ع) نامید[۱۴]. شبیه این روایت درباره نام‌گذاری امام حسین(ع) نیز نقل شده است که جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و نام او را از طرف خدای متعال آورد[۱۵].[۱۶]

تبریک نوزاد

از آداب دیگر دربارۀ نوزاد که در سیره معصومین(ع) وجود دارد، دعا خواندن، تبریک گفتن و صدقه دادن است. تولد فرزند در خانواده، موجب شادابی پدر و مادر و بلکه همه بستگان می‌شود؛ چراکه هدف اصلی پدر و مادر از ازدواج این است که صاحب فرزند شوند. مادر، مدت‌ها قبل از تولد فرزند، آماده می‌شود و برای حضور کودک زمینه‌سازی می‌کند. وقتی نوزاد به دنیا آمد، پدر و مادر به آرزوی دیرینه خود می‌رسند و سرور و خوش حالی، سراسر وجودشان را فرا می‌گیرد؛ از این‌رو محفل جشن و سرور برگزار می‌کنند و آشنایان با هدیه و کادو، برای عرض تبریک نزد پدر و مادر آمده و اظهار شادمانی می‌نمایند. تبریک برای به دنیا آمدن فرزند، از رسوم کهن در تاریخ بشر محسوب می‌شود که اسلام نیز آن را پذیرفته و امضا کرده است. این عمل، در فرهنگ اسلام و سیره پیامبر(ص) اهل بیت(ع) جایگاهی ویژه دارد. هنگام ولادت هر یک از امامان معصوم(ع)، فرزندان و حتی شیعیان ایشان، این رسوم رعایت شده است. تبریک گفتن دوستان و شیعیان به یکدیگر به دلیل تولد فرزند، سابقه طولانی در تاریخ تشیع دارد. بر اساس شواهد معتبر تاریخی و روایی، در ولادت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) جبرئیل نازل شد[۱۷] و پیام خدا را با تبریک خدمت پیامبر اعظم(ص) ابلاغ کرد. همچنین دوستان و یاران پیامبر(ص) و ولادت فرزندانشان را تبریک گفتند[۱۸].[۱۹]

دعا برای کودک

دعای پدر و مادر در مورد فرزند، از آغاز تا پایان زندگی او مؤثر خواهد بود؛ از این‌رو در متون دینی توجه زیادی به آن شده است. قرآن کریم به عنوان مهم‌ترین متن دینی، موارد فراوانی از دعای مادر را حتی قبل از تولد فرزند از زبان پیامبران یادآور شده است. آدم و حوا(ع) پس از آن‌که از تولد فرزند مطمئن شدند، برایش دعا کردند: فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ[۲۰].

امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه، خالص‌ترین مناجات‌ها را به جا آورده و برای خود و فرزندانش دعا کرده است: «پروردگارا! مرا بر تربیت و تأدیب و نیکویی به آنها (فرزندان) کمک کن»[۲۱].[۲۲]

صدقه برای کودک

صدقه دادن از کارهای مفید و با برکتی است که در اسلام تأکید بسیاری بر آن شده و یکی از عوامل سلامت انسان به حساب آمده است. این کار در هر زمان و مکان پسندیده است و در بعضی شرایط خاص، تأثیر بیشتری دارد. یکی از مواردی که به صدقه دادن سفارش شده، هنگام تولد فرزند است. بدین طریق که موی سر نوزاد را بتراشند و برابر وزن آن، نقره یا طلا به قابله یا کسی دیگر صدقه دهد. امام صادق(ع) می‌فرماید: «روز هفتم سر نوزاد را باید تراشید و به اندازه وزن موها به قابله صدقه داد»[۲۳]؛ چنان که پیامبر اسلام(ص) در روز هفتم ولادت امام حسن و امام حسین(ع) این کار را انجام دادند[۲۴].

عقیقه برای کودک

عقیقه از آداب اسلامی مهم در هنگام تولد فرزند است که باید والدین پس از ولادت فرزند، گوسفندی برای او عقیقه نمایند. در برخی احادیث آمده است که فرزند در گرو عقیقه است و اگر عقیقه نکنند، او در معرض آسیب‌ها و انواع بلاها قرار می‌گیرد. امام صادق(ع) می‌فرماید: «هر مولودی در گرو عقیقه خود است»[۲۵]. شاید به همین دلیل است که بعضی دیگر از روایات، عقیقه را واجب دانسته‌اند امام کاظم(ع) می‌فرماید: «الْعَقِيقَةُ وَاجِبَةٌ»[۲۶]؛ «عقیقه واجب است». بنابراین، پدر و مادر موظف به انجام این کار هستند و باید برای نوزاد عقیقه کنند، مگر اینکه فقیر باشند و نتوانند گوسفندی برای عقیقه تهیه نمایند[۲۷].[۲۸]

ختنه کودک

از دیگر آداب تولد فرزند که در سیره معصومین(ع) وجود دارد، ختنه کردن اوست که روایات زیادی در این باره وارد شده‌اند. ختنه از سنت‌های ابراهیم خلیل است که انبیای پس از او نیز بدان عمل کرده‌اند و پیامبر اسلام(ص) اهمیت ویژه‌ای برای آن قائل شده است. ختنه باید در روز هفتم ولادت انجام شود؛ همان‌گونه که امام صادق(ع) فرمود: «پسرانتان را در روز هفتم پس از ولادت ختنه کنید؛ زیرا این کار سبب پاکیزگی و زود روییدن گوشت در بدنشان است»[۲۹]. ختنه برای مسلمان واجب است و باید آن را در روز هفتم ولادت انجام دهد و اگر والدین آن را انجام ندادند، بر خود پسر واجب است هنگامی که بالغ شد، خود را ختنه کند. اگر غیرمسلمانی مسلمان شد، ختنه بر او نیز واجب است[۳۰].[۳۱]

آموزش عبادت به کودک

با مطالعه آیات و روایات، اهمیت نماز بر کسی پوشیده نخواهد ماند و آنچه مهم است، انجام آن در زمان معین است که ارزش بسیار دارد. امام علی(ع) به امام حسن مجتبی(ع) می‌فرماید: «فرزندم! تو را به خواندن نماز در اول وقت سفارش می‌کنم»[۳۲]. درباره کودکان نیز دستوراتی از معصومین(ع) آمده است که باید آنها را از سنین کودکی به نماز خواندن عادت داد. رسول خدا(ص) فرمود: «فرزندان کوچک را با زبان خود، به نماز و وضو عادت دهید»[۳۳].[۳۴]

تشویق کودک به کار نیک

تشویق یکی از مهم‌ترین روش‌های تربیت کودک است و در آموزش و پرورش انسان کاربردی وسیع دارد. همه کارشناسان امور تربیتی و آموزشی به استفاده مناسب از این‌روش توصیه می‌کنند؛ زیرا از راه‌های مؤثر در تقویت و تثبیت رفتارهای دینی فرزندان و ترغیب آنان به انجام کارهای خوب و شایسته است. اگر کودک کار مثبتی انجام داد، باید از او تشکر کرد و او را تحسین نمود. تشویق زبانی یا پاداش عملی، ایجاد انگیزه می‌کند و باعث می‌شود که کودک آن کار را تکرار کند و ادامه دهد. این روش در سیره اهل بیت(ع) وجود دارد و آن بزرگواران در برابر مشاهده کارهای نیک از طرف فرزندان، آنها را تحسین می‌کردند.

محمد بن مسلم گوید: روزی ابوحنیفه خدمت امام صادق(ع) رسید و عرض کرد: فرزندت موسی(ع) را دیدم که نماز می‌خواند، در حالی که مردم از مقابلش عبور می‌کردند و او آنها را نهی نمی‌کرد و این کار او نادرست است. امام صادق(ع) فرمود: موسی را صدا کنید. چون او به محضر پدر رسید، فرمود: فرزندم! ابوحنیفه می‌گوید: تو نماز می‌خواندی و مردم از برابر تو عبور می‌کردند و آنها را منع نمی‌کردی؟ عرض کرد: آری پدر جان، کسی که من برای او نماز می‌خواندم، از آنهایی که از برابرم می‌گذشتند به من نزدیک‌تر بود. خداوند می‌فرماید: وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ[۳۵]. راوی می‌گوید: همین که امام صادق(ع) این پاسخ را از فرزندش شنید، او را در آغوش کشید و به سینه‌اش چسبانید و فرمود: «بُنَيَّ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا مُودَعَ الْأَسْرَارِ»[۳۶]؛ «پدر و مادرم فدای تو باد ای گنجینه رازها»[۳۷].

شرکت دادن کودک در مراسم‌های مذهبی

شرکت دادن کودکان در مراسم مذهبی، از روش‌های مؤثر آشناسازی آنان با ارزش‌های اسلامی است؛ زیرا کودک با چشم خود صحنه‌های حضور مردم در مراکز دینی را مشاهده می‌کند و شیوه ابراز احساسات نسبت به بزرگان دین را فرامی‌گیرد. به ویژه، مشارکت کودک در نماز جماعت و بردن او در مسجد نقش اساسی در تربیت دینی او دارد؛ زیرا مسجد از جایگاه رفیعی در اسلام برخوردار است و نماد اسلام به شمار می‌رود. هر جا مسجدی مشاهده شود، یعنی آنجا محل سکونت مسلمانان است، مسجد، افزون بر این که محل اجتماع مسلمین و جایگاه وعظ و تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی امت اسلامی است، دارای ارزش معنوی نیز می‌باشد؛ و از این‌رو همواره برای مردم قابل احترام بوده است. مسجد در اسلام، آداب ویژه‌ای نیز دارد که زن و مرد مسلمان باید به آن آداب عمل کنند. به طور کلی، هرگونه بی‌احترامی به مسجد، جایز نیست و نباید در مسجد انجام گیرد[۳۸].

سلام دادن به کودک

معصومین(ع) هر جا به کودکان برخورد می‌کردند، به آنها سلام می‌دادند. در سیره رسول خدا(ص) آمده است که آن حضرت این کار را بارها انجام داد و همواره کودکان را نوازش می‌نمود. انس بن مالک می‌گوید: سیره رسول خدا(ص) این بود که هرگاه کودکان را می‌دید، به آنها سلام می‌کرد و سریع می‌گذشت[۳۹].[۴۰]

وفا به وعده کودکان

اگر انسان به کودک وعده‌ای داد، باید بدان عمل کند؛ وگرنه هم بدآموزی دارد و هم موجب یأس و ناامیدی او می‌شود. تکرار بدقولی، به شخصیت کودک صدمه می‌زند. کلب صیداوی از امام کاظم(ع) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: «هرگاه به کودکان وعده دادید، بدان وفا کنید؛ زیرا آنها شما را روزی دهنده خود می‌بینند. خداوند به چیزی مانند زنان و کودکان خشمگین نمی‌شود»[۴۱]. این روایت نشان می‌دهد که اگر به نیازهای کودکان توجه نشود و به وعده‌هایی که به آنها داده شده عمل نگردد، موجب خشم خدای متعال می‌شود[۴۲].

سیره معصومین(ع) در ارتباط با فرزندان «دوره نوجوانی»

اهمیت تربیت فرزند در دوره نوجوانی

تربیت فرزند یک وظیفه دینی، اجتماعی و مهم‌ترین تکلیفی است که بر عهده پدر و مادر نهاده شده است. آنها باید به این مهم توجه نموده و به مسئولیت خویش عمل نمایند. دوره نوجوانی فرزند، دوره استقلال‌خواهی او است؛ چراکه فرزندان در این سن و سال خود را مستقل از والدین می‌پندارند و تصور می‌کنند که می‌توانند بر پای خود بایستند و زندگی خویش را اداره نمایند. در این دوران، پدر و مادر نباید احساسی مانند فرزند داشته باشند و او را به حال خود رها کنند. اگر آنان روش سکوت را انتخاب کند و شرایط پیش آمده برای فرزند در دوره نوجوانی را نادیده انگارند، به احتمال قوی وی دچار آسیب خواهد شد. عدم ارتباط والدین با نوجوان، موجب می‌شود که او به دوستان و همسالان خود روی آورد و در اثر اطلاعات نادرست دچار مشکلات جسمی و روانی گردد[۴۳]. پدر و مادر نباید کودک را در سنین نوجوانی به حال خود رها نسازند، بلکه باید بیش از گذشته مراقب آنها باشند و از هرگونه راهنمایی نسبت به وی دریغ نورزند. فرزند در سن و سال بلوغ بیش از هر زمان دیگر نیاز به مشاوره و راهنمایی پدر و مادر دارد.

امام صادق(ع) در یک دستورالعمل کلی به همه پدران و مادران می‌فرماید: «پیش از آن‌که گروه مرجئه[۴۴]؛ «جوانان شما را گمراه کنند، آنها را دریابید و به آنان حدیث بیاموزید»[۴۵].[۴۶]

مهر و محبت به فرزند

ذات انسان به محبت گرایش دارد و علاقه‌مند است که مورد مهر و احترام دیگران قرار گیرد. محبت به عنوان یک نیاز اساسی در نهاد آدمی نهفته است و تا پایان عمر وجود دارد. این نیاز فطری، در رفتار انسان و برخورد او با دیگران ظهور پیدا می‌کند. در سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) مهر و محبت به فرزند فراوان مورد تأکید قرار گرفته است. همان‌گونه که معصومین(ع) در گفتار خود بر مهرورزی به کودکان و فرزندان سفارش کردند، در رفتار خود نیز اهمیت آن را نشان داده‌اند. سیره پیامبر اکرم(ص) با دخترش فاطمه زهرا(س) و همچنین با حسن و حسین(ع) دلیل روشنی بر این امر است[۴۷].

تکریم شخصیت فرزند

احترام به دیگران از مسائل مهم در فرهنگ اسلامی است که در متون دینی فراوان بر آن تأکید شده است؛ چراکه انسان در ذات خود، موجودی محترم است و مورد تکریم خدای متعال قرار گرفته است. خداوند می‌فرماید: وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ[۴۸]. کرامت انسان به دلیل توانایی‌های جسمی و روحی انسان است که می‌تواند با به‌کارگیری آنها در زندگی، به سعادت دنیا و آخرت دست یابد[۴۹]. تحقیر هر مسلمان، حتی فرزندان کوچک از نظر اسلام ممنوع است و پدر و مادر حق ندارند شخصیت فرزند را کوچک شمارند و نسبت به او اهانت و بی‌حرمتی روا دارند. این کار، افزون بر آن‌که معصیت است، فرزند را به مخالفت و انتقام‌جویی وا می‌دارد؛ از این‌رو، رسول خدا(ص) همگان را از تحقیر مؤمن نهی فرموده و می‌فرماید: «مبادا! فردی از مسلمانان را کوچک شمرده، تحقیر نمایید؛ چراکه کوچک در نزد خدا بزرگ است»[۵۰]. طبق این روایت، تحقیر فرزند توسط والدین هر چند به ظاهر ناچیز است، اما هم حرام است و هم به لحاظ تربیتی، پیامدهای نامطلوبی برای وی به همراه دارد[۵۱].

ایجاد فضای مناسب برای تربیت فرزند

پدر و مادر باید در محیط خانه فضایی ایجاد کنند که آماده تربیت و ایجاد معنویت باشد تا فرزند با قرار گرفتن در آن فضا، خود به عبادت و کارهای نیک ترغیب شود. محیط زندگی در دوره نوجوانی نقش اساسی در تربیت فرزند دارد و کودک آن‌چه می‌بیند، فرامی‌گیرد. در نخستین روزهای زندگی نیز قدرت یادگیری در نوزاد وجود دارد و از محیط پیرامون خود آگاه است. اگر کودک در محیط آلوده و فضای به هم ریخته و غیر اخلاقی قرار گیرد، رنگ و بوی آن را به خود می‌گیرد و در نتیجه، فردی نامتعادل و نابهنجار پرورش می‌یابد. برعکس، اگر فضای آرام و معنوی همراه با دعا و نماز و کارهای نیک در منزل حاکم باشد، آموزه‌های دینی در روح و روان کودک نفوذ کرده، فردی مؤمن و متقی بار می‌آید. وظیفه پدر و مادر نسبت به فرزند بسیار مهم و سنگین است و باید محیط خانه را به آوای قرآن، عبادت، مناجات و احسان به مؤمنان مزین سازند. محیط منزل باید کانون عواطف، محبت، اخلاق و تربیت باشد تا فرزندی که در آن بزرگ می‌شود، با کارهای خیر آشنا گردد. همه دست‌اندرکاران امور تربیتی معتقدند که قبل از هر چیز، فضای خانواده است که در تربیت فرزندان اثرگذار می‌باشد.

آیات قرآن و سیره معصومین(ع) نشان دهنده اهمیت زمینه‌سازی برای تربیت درست فرزندان است. امام علی(ع) در توصیه‌های تربیتی شان به امام حسن(ع) این روش را به خوبی به کار بسته و از آن بهره برده است. ایشان پیش از آغاز سخن، به منظور ایجاد فضای مناسب تربیت‌پذیری و آماده‌سازی فرزند برای دریافت دستورالعمل‌های تربیتی، مانند یک پدر و مربی دل‌سوز، اوصافی را برای خود و متربی بیان می‌دارد تا مخاطب را هر چه بیشتر برای پذیرش دستورات تربیتی آماده سازد. امام علی(ع) به بیان هفت صفت برای خود، به عنوان مربی و چهارده ویژگی برای فرزند، به عنوان متربی ذکر می‌کند که سبب ایجاد پیوند عمیق و صمیمی میان مربی و متربی می‌گردد: «از پدری رو به فنا، اعتراف کننده به گذشت زمان که عمری پشت سر گذاشته، در سپری شدن دنیا چاره‌ای ندارد و فردا از دنیا کوچ خواهد کرد»[۵۲]. بی‌شک توصیه‌های چنین مربی دلسوزی در قلب متربی جای خواهد گرفت و شخصیت او را متحول خواهد کرد[۵۳].

الگودهی به فرزند

نخست خود پدر و مادر باید به عنوان الگوهای مناسب تربیتی نسبت به فرزندان ایفای نقش کنند و سپس رهبران دینی و به خصوص معصومین(ع) را به عنوان الگوهای جاوید و تأثیرگذار در زندگی فردی و اجتماعی انسان معرفی نمایند. الگودهی از روش‌های کارساز و مؤثر در فرایند تربیت است که متربی سعی می‌کند تا خود را با کسی که او را برتر می‌داند، در گفتار و رفتار، منطبق سازد. الگوپذیری انسان، از محیط خانواده آغاز می‌گردد و سپس در مدرسه و اجتماع ادامه می‌یابد. روی آوردن انسان به الگوها و همانندسازی خود با آنان، از دوره کودکی آغاز و در دوره‌های نوجوانی و جوانی به بالاترین سطح خود می‌رسد. الگو‌پذیری در تمام ابعاد زندگی، از نوع لباس و اصلاح موهای سر تا مسائل فکری و اعتقادی، نمود پیدا می‌کند.

آنچه در این زمینه مهم است، انتخاب آگاهانه و عالمانه الگوهاست. انسان باید الگویی را در زندگی برگزیند که پیروی از آن مایه عزت و سربلندی او در دنیا و آخرت باشد. قرآن کریم از این نوع الگوها با نام «اسوه حسنه» یاد کرده است. «اسوه حسنه» یعنی الگویی نیکو در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی. خدای متعال دو شخصیت بزرگ را به عنوان اسوه حسنه به مردم معرفی نموده است: یکی حضرت ابراهیم خلیل(ع) است که قرآن درباره او می‌فرماید: قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ[۵۴]. دومین اسوه حسنه، پیامبر اسلام(ص) است: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[۵۵].[۵۶]

توجه به نیازهای فرزند

از شیوه‌های تربیت فرزند، توجه به نیازهای او و تأمین آن نیازها است. توجه به نیازهای فرزند همواره مورد تأکید اسلام بوده و هست. افزون بر احادیث، سیره رفتاری معصومین(ع) نیز بر اهمیت و ضرورت آن در همه دوره‌های سنی فرزند تأکید دارد. فرزند از همان روزهای نخست زندگی، نیازهای زیادی دارد که به موازات رشد کودک، نیازهای وی نیز رو به فزونی می‌گذارد. پس از دوره کودکی آن‌چه بیشتر جلب توجه می‌کند، نیازهای اقتصادی و مالی فرزند است. از این‌رو، تأمین نیازهای مالی فرزند در دوره نوجوانی، موضوع مهمی است که باید به آن توجه نمود.

فرزند نیاز به تفریح، گشت و گذار و سرگرمی دارد و می‌خواهد با آسایش بیشتری زندگی کند. او انتظار دارد که خانواده وسایل بهتر، خانه بهتر، لباس‌های نو و مُد روز و غذاهای مناسب برایش تهیه نماید. خانواده باید به این خواسته فرزند، اگر بیش از توان آنها نباشد، توجه نماید زمینه بهتر زیستن فرزند را فراهم سازند؛ چراکه فرزندان، پاره تن آدمی هستند و فراهم ساختن نیازهای رفاهی آنان در واقع، کمک به خویشتن است. دریغ کردن از کمک‌های مالی به فرزندان، عوارض ناگوار روحی و روانی را به دنبال دارد که قابل جبران نیست و گاه موجب سرافکندگی جوانان در میان دوستان و جامعه می‌شود[۵۷]. معصومین(ع) نیازهای مشروع و متعارف فرزندان را تأمین می‌کردند و به آنها توجه کامل داشتند. پیامبر اکرم(ص) وقتی از نیاز دخترش فاطمه زهرا(س) به خدمتکار آگاه شد، کنیزی را در اختیار او گذاشت تا در امور خانه به وی کمک نماید[۵۸].[۵۹]

سیره معصومین(ع) در ارتباط با فرزندان «دوره جوانی»

دوره جوانی، مهم‌ترین مرحله زندگی و بهار عمر انسان است. انسان در این دوره شخصیت خود را تکمیل می‌کند و به لحاظ فکری و اعتقادی باورها و اندیشه‌های خود را شکل می‌دهد. پدر و مادر پس از سال‌ها رنج و زحمت در تربیت فرزند، انتظار دارند که فرزند جوانشان، عصای دوران پیری آنان باشند و از آنها دست‌گیری نمایند. دوره جوانی، دوره شادابی، نشاط، فعالیت، تلاش و خلاقیت انسان است. انسان در این مرحله از زندگی باید کاستی‌ها و عیب‌های خود را جبران کند و در مسیر رشد و کمال مادی و معنوی گام بردارد.

تربیت‌پذیری جوان

یکی از ویژگی‌های جوان، تربیت‌پذیری و انعطاف‌پذیری اوست. جوان دارای طبع لطیف و روحیه باطراوت و شور و نشاط عاطفی است و از این جهت، به شدت تحت تأثیر عواطف و احساسات قرار دارد. امام علی(ع) در این باره می‌فرماید: «همانا قلب جوان، همچون زمینی آماده کشت است؛ هر بذری که در آن پاشیده شود، پذیرا است»[۶۰]. تشبیه قلب جوان به آماده کشت، بیانگر آن است که هر چه از آموزه‌های دینی به جوان ارائه گردد، نه تنها آن را می‌پذیرد، بلکه آن را پرورش می‌دهد و به ثمر می‌رساند؛ مانند بذری که در آماده کشت، به تدریج رشد می‌کند، جوانه می‌زند و به ثمر می‌رسد. یادگیری در دوره جوانی، از کیفیت بالایی برخوردار است. در روایات اسلامی به صراحت آمده است که آموخته‌های انسان در این دوره زندگی بسیار پایدارتر از دیگر دوره‌هاست[۶۱].

علم‌آموزی جوان

از وظایف مهم جوان در دوره جوانی علم‌آموزی و به ویژه، کسب معارف دینی است. جوانی، بهترین دوره تحصیل و فراگیری علوم مختلف است. جوان باید علومی را که در دوره نوجوانی آموخته است، تکمیل کند. جوان باید در این زمینه احساس مسئولیت کند و برای کسب علم، سختی‌ها را تحمل نماید تا به مدارج بالای علمی نایل گردد. جوان در صورتی می‌تواند به کمال مطلوب خویش دست یابد که در دو جنبه علم و عمل پیشرفت کند. اگر او به علوم روز و به ویژه معارف اسلامی مجهز گردد، به جایگاه واقعی خود در اجتماع دست می‌یابد و به درجات والای اخروی نیز نایل می‌شود.

جوان، استعداد آموختن علم را به خوبی دارد و علومی که در این دوره می‌آموزد، برای او ماندگار می‌شود و به آسانی از یاد نمی‌برد. پیامبر خدا(ص) فرمود: «آن‌که در جوانی بیاموزد، آموخته‌اش مانند نقش بر سنگ است و آن‌که در بزرگ‌سالی بیاموزد مانند نوشتن بر روی آب باشد»[۶۲].[۶۳]

پذیرش جوان

هر جوانی دوست دارد که مورد پذیرش دیگران قرار گیرد و دیگران، شخصیت او را مورد توجه قرار دهند. این گرایش، برخاسته از روح لطیف، قلب رقیق و دل نرم جوان است که با رفتار محبت آمیز پرورش می‌یابد. طبع آدمی چنان سرشته شده که از خوبی و احترام لذت می‌برد و از تعظیم و اکرام، نرم گشته، در تسخیر دیگری قرار می‌گیرد. جوان دارای شخصیتی است که به دلیل خصیصه تربیت‌پذیری و روحیه هم‌گرایی با مردم، دوست دارد همواره مورد احترام خانواده و جامعه باشد و علاقه‌مند است که دیگران با دید مثبت به او بنگرند[۶۴].

پیامبر اکرم(ص) درباره پذیرش جوان می‌فرماید: «برای جوانان در مجلس‌ها جا باز کنید»[۶۵]. جا بازکردن در مجلس برای تازه واردان، از آداب اسلامی و موجب تکریم شخصیت آنان است[۶۶].

برنامه‌ریزی جوان برای لذت‌های حلال

زندگی انسان، نیاز به برنامه‌ریزی دارد و بدون آن، پیشرفتی حاصل نخواهد شد. دوره جوانی که دوره رشد و شکوفایی انسان است، بیشتر نیاز به برنامه‌ریزی دقیق دارد. برنامه‌ریزی را باید از محیط خانه آموخت. پدر و مادر باید از ابتدای زندگی، فرزند را با نظم و برنامه‌ریزی در زندگی آشنا سازند تا آنها بتوانند در دوره جوانی از آن استفاده کنند. برنامه‌ریزی در سطح خرد و کلان در گفتار و رفتار معصومین(ع) وجود داشته است و آن بزرگواران دستوراتی در این زمینه ارائه داده‌اند. امام علی(ع) برنامه روزانه مؤمن را به سه بخش تقسیم کرده می‌فرماید: «مؤمن باید سه وقت داشته باشد: وقتی برای مناجات، زمانی برای رسیدگی به حساب خویش و وقت دیگر برای لذت‌های حلال»[۶۷].[۶۸]

راهنمایی جوان

جوان به دلیل قرار داشتن در مرحله حساس و پرهیجان جوانی بیش از هرکس دیگر نیازمند هدایت و راهنمایی است؛ زیرا جوان در اثر عواطف، احساسات و هیجانات، زود تحت تأثیر عوامل محیطی قرار می‌گیرد و به همین علت ممکن است دچار خطا و اشتباه گردد، ولی باید او را با زبان محبت آمیز راهنمایی کرد تا رفتار وی اصلاح شود؛ چراکه سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) این گونه بوده است[۶۹].

مشورت با جوان

یکی از رفتارهایی که در سیره معصومین(ع) به چشم می‌خورد، مشورت با جوانان است. فرزند وقتی به سن بلوغ و جوانی رسید، با ویژگی‌هایی جسمی و روانی خاصی که دارد، حس استقلال‌خواهی او اوج می‌گیرد و می‌خواهد در تصمیم‌گیری‌های داخل خانواده و جامعه سهیم گردد. او انتظار دارد که در همه زمینه‌ها با وی مشورت شود. قرآن کریم هم دستوراتی درباره مشورت بیان کرده و جوانان را به این کار تشویق نموده است. خداوند به پیامبر(ص) دستور می‌دهد که با جوانان مشورت کند و از آنها نظرخواهی کند: وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ[۷۰].

در روایات اسلامی نیز به مشاوره با یکدیگر فراوان تأکید شده است. امام رضا(ع) می‌فرماید: «رسول خدا(ص) پیوسته از اصحابش در کارها مشورت می‌خواست و سپس بر انجام خواسته‌اش تصمیم می‌گرفت»[۷۱].[۷۲]

اعطای مسئولیت به جوان

واگذاری مسئولیت به نسل جوان، فراوان در سیره معصومین(ع) مشاهده می‌شود. سیره پیامبر اسلام(ص) در مدت بیست و سه سال رسالت ایشان، نشان دهنده احترام ایشان به شخصیت جوانان و اعطای مسئولیت‌های مهم به آنان است. اگر تاریخ سیاسی ـ اجتماعی عصر رسالت را مطالعه کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که آن حضرت به جوانان مؤمن اعتماد داشت و پست‌های مهم سیاسی و نظامی را به افراد کم سن و سال واگذار می‌کرد. اعطای فرماندهی ارتش اسلام به «اسامة بن زید» که فردی جوان و تازه به دوران رسیده بود، یکی از این موارد است. حضرت، هنگام بازگشت از سفر حجة الوداع به مدینه، تصمیم گرفت سپاهی به فرماندهی اسامه بن زید به جنگ روم اعزام نماید. ابن سعد در طبقات الکبری می‌گوید: پیامبر(ص) دستور داد همه مهاجران و انصار در سپاه اسامه شرکت کنند، ولی بسیاری از صحابه با فرماندهی وی مخالفت کردند و جوانی او را بهانه قرار دادند. رسول خدا(ص) از این موضوع به شدت ناراحت شد و به مسجد رفت و مخالفان اسامه را سرزنش نمود بارها فرمود: «جَهِّزُوا جَيْشَ أُسَامَةَ»[۷۳]؛ «سپاه اسامه را تجهیز کنید»[۷۴].

مشارکت جوان در امور سیاسی

شرکت فعال نسل جوان در مسائل سیاسی و اجتماعی، عامل پیشرفت جامعه است؛ چراکه قشر جوان بخش عمده جمعیت کشورهای اسلامی را تشکیل می‌دهند؛ از این‌رو هماهنگی و مشارکت آنان در عرصه‌های گوناگون اجتماعی، می‌تواند در پیشرفت جامعه تأثیرگذار باشد. جوانان با احساسات و عواطف جوانی، اگر خوب هدایت شوند و جهت‌گیری‌های درست سیاسی داشته باشند، در تعیین ساختار سیاسی کشور نقش اساسی خواهند داشت؛ چنان که حکومت اسلامی در مدینه به پشتیبانی جوانان تأسیس شد. پیامبر اکرم(ص) زمینه شرکت جوانان در امور سیاسی را از همان روزهای آغازین بعثت فراهم نمود. از میان اقشار مختلف مردم جزیرة العرب، جوانان بیش از دیگران به دعوت رسول خدا(ص) پاسخ دادند و به خدا و پیامبر(ص) ایمان آوردند. تعداد زیادی از جوانان مکه به پیامبر(ص) ایمان آوردند. آنها با وجود مخالفت شدید سران قریش به دین اسلام گرویدند و برنامه‌های آن را با جان و دل پذیرفتند. «زید بن حارث»، فرزند خوانده پیامبر(ص) از جوانانی بود که به آن حضرت ایمان آورد و اسلام را به عنوان آیین زندگی خویش برگزید[۷۵].[۷۶]

زمینه‌سازی ازدواج جوان

از مهم‌ترین نیازهای طبیعی نسل جوان، نیاز به ازدواج است. هر جوانی می‌خواهد خانواده تشکیل دهد و زندگی‌اش، سروسامان یابد. این نیاز، طبیعی انسان است و از زمان کودکی به صورت پنهان در او وجود دارد و در دوره جوانی شکوفا می‌شود. ازدواج، از نیازهای اساسی جوان است. هر جوانی می‌خواهد همسر انتخاب کند تا در آغوش گرم همسر، آرامش یابد. جوان از نظر جسمی رشد یافته، غرایز و گرایش‌های طبیعی در او شکوفا شده است و از این‌رو، تمایل به جنس مخالف در وی، فزونی یافته است و استقلال‌خواهی و خود باوری در او به اوج خود رسیده است. در چنین شرایطی، شایسته است که پدر و مادر زمینه ازدواج جوان را فراهم سازند و همسر مناسب برایش انتخاب نمایند. اگر والدین در این زمینه بی‌تفاوت باشند و به موقع اقدام نکنند، ممکن است جوان به انحراف کشیده شود و کم کم به دام کسانی بیفتد که می‌خواهند آرامش خانواده‌ها و در نتیجه امنیت جامعه را بر هم بزنند. طبیعی است که اگر جوانان فاسد شوند، آثار آن در محیط خانواده محدود نمی‌ماند، بلکه به اجتماع نیز سرایت می‌کند.

پیامبر اکرم(ص) درباره ازدواج نسل جوان بسیار سخن گفته و پدران و مادران را به تزویج جوانان تشویق کرده است. آن حضرت درباره اهمیت نهاد خانواده می‌فرماید: «هیچ خانه‌ای در اسلام محبوب‌تر و عزیزتر از ازدواج بنا نشده است»[۷۷]. طبق این حدیث، در دیدگاه رسول خدا(ص) محکم‌ترین بنایی که در اسلام پدید می‌آید، نهاد خانواده است که با ازدواج پسر و دختر جوان ساخته می‌شود. ازدواج سلامت مادی و معنوی جوان را بیمه می‌کند و او را از انحرافات جنسی و اخلاقی باز می‌دارد. پیامبر(ص) در حدیث دیگری می‌فرماید: «إذا تزوج العبد فقد استكمل نصف الدين فليتق الله في النصف الباقي»[۷۸]؛ «زمانی که بنده‌ای ازدواج کند، نصف دینش را کامل کرده است و نسبت به نصف دیگر، باید از خدا بترسد»[۷۹].

منابع

پانویس

  1. «مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ التَّنَظُّفُ‌»؛ منتخب میزان الحکمة، واژه «نظافت»، ص۵۰۶.
  2. «إِنَّ الْوَلَدَ الصَّالِحَ رَيْحَانَةٌ مِنْ رَيَاحِينِ الْجَنَّةِ»؛ وسائل الشیعه، ج۱۵، ابواب احکام الاولاد، باب ۲، ص۹۷، ح۲.
  3. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  4. «عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ قَالَتْ: قَبِلْتُ جَدَّتَكَ فَاطِمَةَ(س) بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ(ع) فَلَمَّا وُلِدَ الْحَسَنُ(ع) جَاءَ النَّبِيُّ(ص) فَقَالَ يَا أَسْمَاءُ هَاتِي ابْنِي فَدَفَعْتُهُ إِلَيْهِ فِي خِرْقَةٍ صَفْرَاءَ فَرَمَى بِهَا النَّبِيُّ(ص) وَ قَالَ يَا أَسْمَاءُ أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ أَنْ لَا تَلُفُّوا الْمَوْلُودَ فِي خِرْقَةٍ صَفْرَاءَ فَلَفَفْتُهُ فِي خِرْقَةٍ بَيْضَاءَ وَ دَفَعْتُهُ إِلَيْهِ»؛ (بحار الأنوار، ج۴۳، ص۲۳۹).
  5. بحار الأنوار، ج۴۳، ص۲۳۹.
  6. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  7. «فَأَذَّنَ فِي أُذُنِهِ الْيُمْنَى وَ أَقَامَ فِي الْيُسْرَى»؛ بحار الأنوار، ج۴۳، ص۲۳۹.
  8. «فَأَذَّنَ فِي أُذُنِهِ الْيُمْنَى وَ أَقَامَ فِي الْيُسْرَى»؛ بحار الأنوار، ج۴۳، ص۲۴۰.
  9. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  10. الرائد، ج۲، ص۷۰۶، واژه «حنک»؛ معارف و معاریف، ج۷، ص۴۵۷.
  11. «حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ بِالتَّمْرِ، هكَذَا فَعَلَ النَّبِيُّ(ص) بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ(ع)»؛ فروع کافی، ج۶، ص۲۷.
  12. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  13. «ای زکریّا! ما تو را به پسری نوید می‌دهیم که نام او یحیی است؛ پیش از این همنامی برای او نگمارده‌ایم» سوره مریم، آیه ۷.
  14. «قَالَ(ص): لِعَلِيٍّ(ع) بِأَيِّ شَيْ‌ءٍ سَمَّيْتَ ابْنِي قَالَ مَا كُنْتُ أَسْبِقُكَ بِاسْمِهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ كُنْتُ أُحِبُّ أَنْ أُسَمِّيَهُ حَرْباً فَقَالَ النَّبِيُّ(ص) وَ لَا أَسْبِقُ أَنَا بِاسْمِهِ رَبِّي ثُمَّ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ(ع) فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ الْعَلِيُّ الْأَعْلَى يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ عَلِيٌّ مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَكَ سَمِّ ابْنَكَ هَذَا بِاسْمِ ابْنِ هَارُونَ قَالَ النَّبِيُّ(ص) وَ مَا اسْمُ ابْنِ هَارُونَ قَالَ شَبَّرُ قَالَ النَّبِيُّ(ص) لِسَانِي عَرَبِيٌّ قَالَ جَبْرَئِيلُ(ع) سَمِّهِ الْحَسَنَ قَالَتْ أَسْمَاءُ فَسَمَّاهُ الْحَسَنَ»؛ (بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۳۸).
  15. بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۳۸ تا آخر.
  16. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  17. «فَهَبَطَ جِبْرِيلُ(ع) فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ الْعَلِيُّ الْأَعْلَى يُقْرِئُكَ السَّلَامَ»؛ «جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و عرض کرد: یا محمد(ص) خدای علی اعلی بر تو درود می‌فرستد» (بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۲۸) و نیز از امام رضا(ع) روایت شده است: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) عَنِ التَّهْنِئَةِ بِالْوَلَدِ مَتَى فَقَالَ إِنَّهُ قَالَ لَمَّا وُلِدَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ بِالتَّهْنِئَةِ عَلَى النَّبِيِّ(ص) فِي الْيَوْمِ السَّابِعِ‌»؛ (الکافی، ج۶، ص۳۴).
  18. بحار الانوار، ج۴۳.
  19. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  20. «تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایسته‌ای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.
  21. «اللَّهُمَّ أَعِنِّي عَلَى تَرْبِيَتِهِمْ وَ تَأْدِيبِهِمْ‌، وَ بِرِّهِمْ»؛ صحیفه سجادیه، دعای ۲۵.
  22. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  23. «يُحْلَقُ رَأْسُهُ وَ يُتَصَدَّقُ بِوَزْنِ شَعْرِهِ فِضَّةً، وَ يُبْعَثُ إِلَى الْقَابِلَةِ»؛ فروع کافی، ج۶، ص۳۲.
  24. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  25. «كُلُّ مَوْلُودٍ مُرْتَهَنٌ بِعَقِيقَتِهِ‌»؛ فروع کافی، ج۶، ص۲۸.
  26. فروع کافی، ج۷، ص۲۷.
  27. حلیة المتقین، ص۱۲۴.
  28. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  29. «اخْتِنُوا أَوْلَادَكُمْ لِسَبْعَةِ أَيَّامٍ فَإِنَّهُ أَطْهَرُ وَ أَسْرَعُ لِنَبَاتِ اللَّحْمِ‌»؛ حلیة المتقین، ص۳۷.
  30. حلیة المتقین، ص۴۰.
  31. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  32. «أُوصِيكَ يَا بُنَيَّ بِالصَّلَاةِ عِنْدَ وَقْتِهَا»؛ بحار الانوار، ج۷۵، ص۴۵۸.
  33. «‌أَدِّبْ صِغَارَ أَهْلِ بَيْتِكَ بِلِسَانِكَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الطَّهُورِ»؛ مجموعه ورام، ص۳۵۸.
  34. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  35. «و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم» سوره ق، آیه ۱۶.
  36. بحار الانوار، ج۴۸، ص۱۷۱.
  37. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  38. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  39. بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۹.
  40. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  41. «إِذَا وَعَدْتُمُ الصِّبْيَانَ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ يَرَوْنَ أَنَّكُمُ الَّذِينَ تَرْزُقُونَهُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْسَ يَغْضَبُ لِشَيْ‌ءٍ كَغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ»؛ وسائل الشیعه، ج۱۵، ابواب احکام الاولاد، باب ۸۸، ص۲۰۱، ح۵.
  42. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
  43. روان‌شناسی نوجوانان و جوانان، ص۲۳.
  44. مرجئه، نام فرقه‌ای از فرقه‌های اسلامی است که در پایان نیمه اول قرن اول هجری پدید آمد. این فرقه گروهی از خوارج بودند که مرتکب گناه کبیره را در دوزخ جاوید نمی‌دانند، بلکه کار او را به خدا وامی‌گذارند. (معارف، معاریف، ج۹، واژه «مرجئه»، ص۲۶۸).
  45. «بَادِرُوا أَحْدَاثَكُمْ بِالْحَدِيثِ قَبْلَ أَنْ تَسْبِقَكُمْ إِلَيْهِمُ الْمُرْجِئَةُ»؛ روضة المتقین، ج۸، ص۶۵۱.
  46. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۹۵.
  47. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۹۷.
  48. «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
  49. تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۴۱.
  50. «لَا تُحَقِّرَنَّ أَحَداً مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّ صَغِيرَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ كَبِيرٌ»؛ منتخب میزان الحکمة، واژه «تحقیر»، ص۱۴۶.
  51. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۹۹.
  52. «مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ الْمُسْتَسْلِمِ لِلدُّنْيَا السَّاكِنِ مَسَاكِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  53. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۰۲.
  54. «بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۴.
  55. «بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
  56. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۰۳.
  57. حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت(ع)، ص۲۶۶.
  58. بحارالانوار، ج۴۳، ص۸۳.
  59. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۰۶.
  60. «وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْ‌ءٍ قَبِلَتْهُ»؛ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه ۳۱.
  61. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۱۲.
  62. «مَنْ تَعَلَّمَ فِي شَبَابِهِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الْوَشْمِ فِي الْحَجَرِ وَ مَنْ تَعَلَّمَ وَ هُوَ كَبِيرٌ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الْكِتَابِ عَلَى وَجْهِ الْمَاءِ»؛ حکمت‌نامه جوان، ص۵۶.
  63. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۱۲.
  64. شولتز، نظریه‌های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی، ص۱۲.
  65. «أوسعوا للشباب في المجالس»؛ حکمت‌نامه جوان، ص۲۸۴.
  66. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۱۵.
  67. «إِنَّ لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثَ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ يُحَاسِبُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ بَيْنَ لَذَّاتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ»؛ تحف العقول، ص۳۱۲.
  68. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۱۷.
  69. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۱۹.
  70. «و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  71. «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) كَانَ يَسْتَشِيرُ أَصْحَابَهُ ثُمَّ يَعْزِمُ عَلَى مَا يُرِيدُ»؛ وسائل الشیعه، ج۸، ابواب احکام العشره، باب ۲۴، حدیث ۱، ص۴۲۸.
  72. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۲۰.
  73. الطبقات الکبری، ص۱۹۰-۱۹۲.
  74. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۲۲.
  75. سیرة النبویة، ابن هشام، ترجمه هاشم رسولی، ص۱۵۷.
  76. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۲۴.
  77. «مَا بُنِيَ فِي الْإِسْلَامِ بِنَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعَزُّ مِنَ التَّزْوِيجِ»؛ مختصر میزان الحکمة، ص۲۳۳.
  78. مختصر میزان الحکمة، ص۲۳۳.
  79. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۲۶.