روان‌شناسی عزاداری

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

هیجان‌های روانی ناشی از عزاداری

بیشترین و مهم‌ترین تأثیری که مراسم عزاداری بر شرکت‌کنندگان دارد، تأثیرات روانی است و اکثر شرکت‌کننده‌ها نیز در پی همین نوع تأثیرات هستند. احساس لذتی خاص به آنها دست می‌دهد، آرامشی می‌یابند که در کمتر مجلسی و گروهی از نوع دیگر، حاصل می‌شود. چهره افراد عزادار، در مجالس عزاداری، غم‌بار می‌شود، گریه می‌کنند یا حالت گریه به خود می‌گیرند، اما این غم از نوعی دیگر و متفاوت با غم و غصه‌های زندگی روزمره است.

غم معنویت است، غم آخرت است. غم مظلومیت مظلومان است. غمی است که منشأ حرکت است و کنش وری اجتماعی افراد را افزایش می‌دهد نه کاهش، عامل نابه‌هنجار در زندگی افراد نمی‌شود، بلکه در مواردی نقش درمانی ایفا می‌کند. برای زندگی نشاط می‌آفریند.

بدیهی است، کسانی که خود به صورت مستمر و یا به صورت مقطعی، در زمان‌های خاصی از سال در این گروه‎ها و مراسم شرکت می‌کنند و اکثر قریب به اتفاق مردم مذهبی (شیعه)، با این مراسم موافق هستند و آن را می‌پسندند و از آن استقبال می‌کنند.

افرادی نیز هستند که با عزاداری مخالفند و بر این مخالفت، استدلال‌هایی نیز دارند؛ به بعضی از دلیل‌های آنها اشاره می‌کنیم:

  1. ما دلیل و برهانی از متن دین، برای عزاداری نداریم و این نوعی بدعت محسوب می‌شود.
  2. بر فرض این که دلایلی کل و عام بر جواز عزاداری نیز داشته باشیم، اما چه لزومی دارد که برای کسانی عزاداری کنیم که قرن‌ها پیش شهید شده و به مقام والایی رسیده‌اند؟
  3. عزاداری کردن، مخالفت با قضا و قدر الهی است. ما باید بپذیریم و تسلیم باشیم[۱].
  4. عزاداری و ازدیاد این مراسم در طول سال به مناسبت‌های مختلف، باعث شده است که جامعه از شادی‌ها به دور باشد و بیشتر احساس غمگینی کند و درنتیجه باعث افزایش فراوانی افسردگی در جامعه بشود. این اشکال، گاهی از زبان و قلم بعضی از صاحب‌نظران روان‌شناسی در کلاسهای درس و در مقالات نیز مطرح شده است.

ما با بررسی مختصری که در باب بعضی هیجان‎های روانی؛ مثل اندوه و گریه، شادی و خنده، افسردگی، عزت نفس و... و تأثیر مراسم عزاداری بر روی آن‎ها، انجام می‌دهیم، در باب اشکالات روان شناختی مطرح شده اظهار نظر خواهیم کرد و نیز با بررسی‌ای که در متون دین انجام خواهیم داد، در مورد اشکالات دینی مطرح شده، اتخاذ موضع می‌کنیم.[۲]

مراسم عزاداری و گریه

گریه دارای یک ظاهر است و یک باطن. ظاهر آن یک امر فیزیولوژیک[۳] است، باید تأثیرات روانی، از طریق محرک‎های بیرونی یا درونی مثل تفکر، شکل بگیرد. سپس این تأثرات، وارد چرخه فیزیولوژی مغز و اعصاب بشود، بخش خاصی از مغز فعال شده و غدد اشکی چشم را فرمان فعالیت بدهد و در نهایت قطرات اشک جریان پیدا کند و ما آن را گریه بنامیم.

باطن گریه همان تأثرات درونی است. نگاه روان‌شناختی ما و داوری ما در باب پیامدهای گریه نیز دایر مدار تأثرات عاطفی است. اگر در روایات آمده است که گریه کردن و گریاندن و حالت گریه به خود گرفتن، در مراسم عزای حسینی، منشأ اثر دنیوی و اخروی است، به تأثرات درونی نظر دارد وگرنه می‌شود به صورت مصنوعی و یا با مواد شیمیایی، چشمانی گریان داشت.

او در این ما در این جستار، باطن گریه را به چهار نوع تقسیم می‌کنیم[۴]. که فقط یک نوع آن، معطوف به خود و نیازهای سرکوب شده خود است و می‌تواند با افسردگی همبستگی مثبت داشته باشد، و کنش‌وری اجتماعی فرد را مختل کند، اما سه نوع دیگر، امیدبخش است و حرکت‌آفرین و رابطه معکوس با افسردگی دارد. نوع اول، ناشی از مرگ واقعی است اما سه نوع دیگر، سوگ واقعی نیستند، اگر چه در مراسم سوگواری حاصل می‌شوند.

  1. گریه ناشی از علاقه طبیعی انسان به خود و متعلقات خود: این گریه به هنگام غم و مصیبت و داغ دیدگی حاصل می‌شود و اختیاری نیست، معمولاً بی‌اراده، اشک جاری می‌شود. تأثرات فرد ناظر به گذشته است، مصیبتی رخ داده و آثاری گذاشته و اکنون به اصطلاح عامیانه، عقده‌ها گشوده می‌شود و اشک می‌ریزد. این گریه به اصطلاح روان‌شناسان و روان درمان گران، تخلیه روانی - هیجانی است و به خود فرد و نیازهای سرکوفته شده او بر می‌گردد.
  2. گریه‌ای که ریشه در اعتقادات دارد: مثل آنچه در حال مناجات حاصل می‌شود، فرد خود را در محضر خدا می‌یابد و رفتار و کردار خود را ضبط شده می‌داند و خود را گناه کار و... به عنوان مثال دعای امام سجاد (ع) در وداع با ماه رمضان و یادآوری رحمت‌های خداوندی از این نوع است. این نوع گریه ناظر به آینده و حال است و آنچه روی خواهد داد. این که امام سجاد (ع) می‌فرمایند: «محبوب‌ترین قطره در نزد خداوند متعال، قطره اشکی است که مخلصانه، در تاریکی شب و از ترس خدا ریخته شود»[۵]، این ریشه در اعتقادات دارد. مربوط به ترس‌های دنیایی و زندگی روزمره نیست. اکثر گریه‌ها در مناجات‌های امامان معصوم (ع) از این نوع است.
  3. گریه‌ای که از فضیلت‌طلبی و کمال‌خواهی ناشی می‌شود: مثل گریه‌ای که در فقدان معلم و مربی اخلاق و پیامبر و امام و... رخ می‌دهد. این گریه از این روی است که ما در عمق وجودمان کمال و رشد را تحسین می‌کنیم و از بودن آن کمالات، ذوق زده می‌شویم و از فقدان آنها نارحت. گاهی در مراسم عزاداری، گریه‌هایی از این نوع نیز وجود دارد. مثلاً؛ در باب شجاعت و وفاداری حضرت عباس (ع) به امام حسین (ع)، بسط سخن داده می‌شود، و ما با شنیدن آن، اشک می‌ریزیم. پس از وفات حضرت رسول (ص)، ام ایمن گریه می‌کرد، خلیفه دوم از او پرسید، چرا گریه می‌کنی؟ مگر نه این که رسول خدا در پیشگاه خداوند است؟ ام ایمن پاسخ داد: گریه من برای آن است که دست ما از اخبار آسمان و وحی کوتاه شده است[۶].
  4. گریه بر مظلوم: مانند گریه رسول خدا (ص) بر علی (ع) و حسین (ع)، پیش از شهادت آن‎ها و مثل گریه و عزاداری مسلمانان در شهادت‌های ائمه دین که به صورت مظلومانه شهید شدند؛ مثل گریه به هنگام روضه‌خوانی حضرت رقیه، و حضرت علی اکبر و حضرت فاطمه و دیگر مصایب اهل بیت و....

گاهی نوعی دیگر از گریه را نیز تحت عنوان «گریه سیاسی» نام می‌برند. مثلاً امام خمینی می‌فرمایند: «زنده نگه داشتن عاشورا، یک مسئله بسیار مهم سیاسی - عبادی است. عزاداری کردن برای شهیدی که همه چیز را در راه اسلام داده است یک مسئله سیاسی است»[۷]. اما در واقع از دیدگاه روان‌شناسی، این گریه، نوعی مستقل نیست، بلکه به یکی از انواع مذکور برمی‌گردد. و در اهداف سیاسی، جهت‌دهی می‌شود. این یکی از کاربردهای انواع گریه است.

گریه در مراسم عزاداری، از هر کدام از انواع چهارگانه که باشد، کارکردهایی دارد:

  1. در هر صورت نوعی تخلیه هیجانی است و آرامشی را به دنبال دارد و باعث جلای قلب می‌شود و این نکته بسیار مهم و ارزشمند است.
  2. هیجان‌ها و تأثرات روانی، در بعد شناختی اثر گذاشته و کنجکاوی و در نهایت شناخت فرد، در موضوع مورد نظر را تقویت می‌کند.
  3. با تقویت عواطف و شناخت‌ها، آمادگی رفتاری فرد به تناسب آن شناخت‌ها و عواطف، بیشتر می‌شود و نگرش فرد نسبت به آن موضوع تقویت می‌شود.
  4. باعث همانند‌سازی با آن افراد و موضوعات مورد علاقه می‌شود. کسی که در شنیدن شجاعت حضرت عباس، اشکی می‌ریزد، به طور ناخودآگاه، در شجاعت، در حد توان خودش، با آن حضرت همانندسازی می‌کند و....
  5. تمام انواع گریه‌ها می‌تواند جهت‌گیری‌های سیاسی، فرهنگی، دینی و... داشته باشد و از آنها حسن استفاده یا سوء استفاده بشود (توسط خود فرد یا توسط اداره‌کنندگان مجالس عزاداری). و) علاقه و محبت فرد نسبت به موضوع مورد نظر افزایش می‌یابد.[۸]

مراسم عزاداری و شادی[۹] جامعه

شادی چیست؟ چه عواملی باعث شادی جامعه می‌شوند؟، مراسم عزاداری مذهبی، چه رابطه‌ای با شادی افراد و جامعه دارد؟ در این موارد به اختصار سخن می‌گوییم. برای شادی تعاریف مختلفی شده است؛ ارسطو معتقد است، حداقل سه نوع شادی وجود دارد:

  1. حالتی که همراه با لذت حاصل می‌شود.
  2. حالتی که به دنبال عمل کرد خوب برای فرد حاصل می‌شود.
  3. حالتی که بر اثر زندگی متفکرانه حاصل می‌شود. از دیدگاه ارسطو، نوع اول سطح نازل و زودگذر شادی است؛ نوع دوم، سطح متوسط و میان مدت شادی و نوع سوم سطح عالی و دراز مدت شادی است. فیلسوفانی مثل جان لاک[۱۰] و جرمی بنتام[۱۱]، گفتند شادی بستگی به تعداد لذات زندگی دارد.

این تعاریف، منطبق با تعریف توده مردم از شادی نیست. از دیدگاه مردم، شادی یعنی انبساط خاطر، یک فرد ممکن است یک روز صبح شاد باشد و بعد از ظهر غمگین باشد، با شنیدن یک خبر، شاد و با خبری دیگر غمگین بشود. در بعضی از کتاب‌ها انگیزش و هیجان نیز همین گونه تعریف شده است[۱۲]، بر این اساس، حتی اگر با مصرف دارو هم، انبساط خاطری حاصل شود، نام آن شادی است.

وقتی ما از شادی اجتماعی سخن می‌گوییم، نه آن شادی سطح اعلای ارسطویی را در نظر داریم و نه شادی زودگذر و مبتذلی که حتی با مصرف دارو ممکن است حاصل شود؛ پس شادی مورد نظر چیست، امروزه از دیدگاه روان‌شناسی اجتماعی، شادی برابر است با حاصل جمع رضایت و سطح لذت[۱۳]: سطح لذت + رضایت = شادی

این نوع تعریف با تصور توده مردم از شادی، منطبق است و بر این اساس، شادی هم با فعالیت یا موضوع لذت آفرین بالفعل مرتبط است، که با مؤلفه سطح لذت، آن را بیان کردیم و هی با وضعیت روانی فرد که ناشی از تجربه‌ها، انتظارات و آرزوها و... است، ارتباط مستقیم دارد که آن را با مؤلفه رضایت بیان کردیم؛ و هر دو مؤلفه، اموری غیر ثابت و غیر مطلق هستند.

آنگوس کمپبل[۱۴]، ویلارد رادجرز[۱۵]، و فیلیپ کانورس[۱۶]، محققان آمریکایی، تلاش کردند که رابطه ۱۰ متغیر (سن، نژاد، اشتغال، بیکاری، درآمد خانواده، اشتغال رئیس خانه، تحصیلات، مذهب، جنس، شهرنشینی، تجرد، تأهل بدون فرزند، تأهل با فرزند) را با میزان شادی بسنجند، آنان ۲۱۴۴ آزمودنی را آزمودند، با لحاظ کردن همه این عوامل، توانستند فقط ۱۰ درصد تفاوت شادی‌های بین افراد را به این امور، نسبت بدهند، و در نهایت نتیجه گرفتند که عمدتاً شادی به نوع شخصیت یا منش افراد بستگی دارد[۱۷]. بدین ترتیب معلوم می‌شود که برای بالا بردن سطح شادی در فرد و جامعه، باید به آن دو مؤلفه(سطح لذت و رضایت) توجه کرده و آنها را تقویت کنیم؛ و آن دو مؤلفه از مراسم عزاداری، اثر منفی نمی‌پذیرند. این گونه نیست که مراسم عزاداری، با سطح لذت و سطح رضایت افراد، همبستگی منفی داشته باشند، بلکه شواهدی برای همبستگی مثبت وجود دارد.

قطعاً کسانی که با علاقه و انتخاب خود به مراسم عزاداری می‌روند، از آن لذت می‌برند و از آن احساس رضایت می‌کنند. عده‌ای از روان‌شناسان از جمله روان‌شناس آمریکایی مایکل فوردیس[۱۸]، برنامه‌ای برای افزایش شادی تهیه کردند. به نظر او، بهترین راه این است که افراد، خود، برای شاد بودن اقدام کنند. او یک برنامه چهارده عنصری تهیه و ارایه کرد که به اختصار در زیر می‌آید:

  1. خود را مشغول نگه دارید و فعال‌تر باشید.
  2. وقت بیشتری را به روابط اجتماعی اختصاص دهید.
  3. در کارهای با معنی شرکت کنید.
  4. امور زندگی را به بهترین نحو طرح‌ریزی و سازماندهی کنید.
  5. حتی المقدور از نگرانی دست بردارید.
  6. سطح انتظارات و آرزوهایتان را پایین بیاورید.
  7. تفکر مثبت و خوش‌بینانه را در خود بپرورانید.
  8. در زمان حال زندگی کنید.
  9. سعی کنید شخصیتی سالم داشته باشید.
  10. برون‌گرا و اجتماعی باشید.
  11. خودتان باشید.
  12. احساسات منفی و مسایل منفی را بیرون ببرید.
  13. با داشتن روابط نزدیک خود را شاد کنید.
  14. شادی را در درجه نخست اولویت قرار دهید.

در یک بررسی، ۸۹ درصد از شرکت‌کنندگان گفتند که این برنامه به آنها کمک کرده است، تا خلق غمگین خود را متوقف کنند، با آن مقابله کنند، یا آن را تأخیر اندازند. ۸۰ درصد نشان دادند که این برنامه، سطح شادی‌شان را افزایش داده است، ۳۶ درصد مدعی بودند که افزایش شادی آنها خیلی زیاد بوده است[۱۹].

با توجه به این برنامه و دقت در کارکرد تک تک توصیه‌های آن، نیز می‌توان رابطه مراسم عزاداری و شادی را تشخیص داد. آیا در مراسم عزاداری تعداد جالب توجهی از این توصیه‌ها، اجرا نمی‌شود؟! افراد فعال‌تر نیستند؟ روابط اجتماعی‌شان بیشتر نمی‌شود؟ عزاداری کار با معنایی نیست؟ سطح انتظارات و آرزوها را تعدیل نمی‌کند؟ تفکر خوش بینانه القاء نمی‌کند؟ برون‌گرایی را رشد نمی‌دهد؟ با اطلاعات دینی، سیاسی، فرهنگی اجتماعی که افراد می‌دهد، آنها را در زمان حال واقع نمی‌کند؟ و... پاسخ به همه این سؤالات، مثبت است و عزاداری در واقع برای جامعه و افراد، شادی حقیقی می‌آفریند، نشاط و تحرک می‌آورد و.... البته آسیب‌هایی نیز مراسم عزاداری را تهدید می‌کند که به آن‎ها اشاره خواهیم کرد، اما آن آسیب‌ها از لوازم لاینفک این مراسم نیست، بلکه اموری عارضی است که باید زدوده شود.[۲۰]

مراسم عزاداری و افسردگی

اختلالات افسردگی به سه قسم کلی تقسیم می‌شود.

  1. اختلاف افسردگی عمده.
  2. اختلال افسرده خویی.
  3. اختلال‌های افسردگی موردی که در آن دو نوع جای نگرفته‌اند[۲۱].

اختلاف افسردگی عمده، شدیدترین نوع افسردگی است. و بعضی از نشانه‌های آن عبارتند از:

  1. احساس غمگینی یا پوچی در بخش عمده یا تقریباً تمام روز.
  2. کاهش چشم‎گیر علاقه یا لذت نسبت به تقریباً همه فعالیت در بخش عمده روز.
  3. کاهش چشم‌گیر وزن بدن، بدون پرهیز یا رژیم غذایی (یا افزایش قابل ملاحظه وزن در عرض یک ماه).
  4. بی‌خوابی یا خواب زدگی در تقریباً همه روز.
  5. بی‌قراری یا کندی روانی - حرکتی تقریباً در همه روز.
  6. خستگی یا از دست دادن انرژی تقریباً در همه روزه.
  7. احساس بی‌ارزشی یا احساس گناه مفرط.
  8. کاهش توانایی فکری یا تمرکزیابی یا بی‌تصمیمی همه روزه.
  9. افکار مکرر و عودکننده راجع به مرگ.

از بین این سه نوع افسردگی، نوع اول و سوم مورد نظر کسانی که می‌گویند، مراسم عزاداری باعث افسردگی جامعه شده است، نیست؛ چراکه نوع اول بسیار شدید و واضح البطلان است. نه جامعه ایران مبتلا به افسردگی عمده است و نه مراسم عزاداری با ویژگی‌هایی که شناختیم، می‌تواند باعث افسردگی عمده جامعه شود. نوع سوم هم مراد نیست. ؛ چراکه مربوط به مواردی خاص؛ مثل:

  1. اختلال ملال پیش از قاعدگی
  2. اختلال افسردگی جزئی.
  3. اختلال افسردگی پس از روان پریشی ناشی از اسکیزوفرنی و... است. پس افسرده خویی مورد نظر است.

اختلال افسرده خویی، نسبتاً خفیف است و دارای نشانه‌های تشخیصی زیر است:

  1. دو یا چند مورد از نشانه‌های کم اشتهایی یا پر اشتهایی، بی‌خوابی یا خواب زدگی، کمبود انرژی یا احساس خستگی، عزت نفس پایین، تمرکز ضعیف یا اشکال در تصمیم‌گیری و احساس درماندگی در فرد وجود داشته باشد.
  2. این نشانه‌ها در بخش عمده روز و در بیشتر روزها، به مدت حداقل ۲ سال گزارش شوند.
  3. طی یک دوره دو ساله، شخص هرگز به مدت بیش از دو ماه خالی از نشانه‌های بالا نباشد.
  4. در طی این دو سال افسردگی عمده وجود نداشته باشد.
  5. هرگز ملاک‌های اختلال ادواری خویی وجود نداشته باشد.
  6. این نشانه‌ها ناشی از آثار فیزیولوژیک (مثل مصرف ناصحیح دارو و... نباشد.
  7. این نشانه‌ها موجب اختلال در کارکرد اجتماعی، شغلی و... بشوند.

اکنون ببینیم آیا مراسم عزاداری، نشانه‌های افسرده خویی را ایجاد می‌کند و باعث افزایش افسردگی در جامعه می‌شود؟ برای روشن شدن این مطلب لازم است به عوامل افسرده خویی از دیدگاه روانشناسی، توجهی بکنیم. برای افسرده خویی سه عامل عمده را شمارش کرده‌اند[۲۲]

  1. زیستی؛
  2. ارثی؛
  3. هیجانی و محیطی.

عوامل زیستی به وضعیت مغز و کارکرد قسمت‌های مختلف آن و ناقل‌های عصبی و انتقال عصبی و سیناپس‌ها[۲۳] و... اشاره دارد. بسیاری از نشانه‌های افسردگی، جایگاه خاصی در مغز را به خود اختصاص داده‌اند. تا کنون بیش از ۳۰ ناقل عصبی شناخته شده اما سه ناقل نوراپی نفرین[۲۴]، سروتونین[۲۵] و دوپامین[۲۶]، باعث بعضی از نشانه‌های افسردگی می‌شوند.

عامل ارثی، سال‌هاست مورد توجه واقع شده است و افسردگی را یک بیماری خانوادگی دانسته‌اند، و امروزه، ژن و توارث را عامل مهمی برای افسردگی می‌دانند و به دنبال شناسایی ژن آن نیز بوده‌اند. بعضی از مطالعات آماری، خانوادگی و ارثی بودن افسردگی را تقویت کرده است.

عوامل محیطی و هیجانی، نیز همواره و پیش از عوامل زیستی و ارثی، مورد توجه روان‌شناسان و پزشکان بوده است. آنان می‌دانستند که رویدادهای محیطی، می‌تواند ذهن و احساسات ناشی از آن را تحت تأثیر قرار دهند. روابط با دیگران، تربیت خانوادگی، فقدان‌ها و بحران‌ها، همه می‌توانند بر ذهن مؤثر باشند. به این ترتیب افسردگی نیز می‌توانست تحت تأثیر عوامل محیطی قرار بگیرد، اما این دیدگاه به تدریج دقیق‌تر شد.

اکنون پژوهشگران معتقدند که:

  1. بعضی افراد، پس از رویدادهای استرس‌زای شدید، مبتلا به افسردگی می‌شوند.
  2. نمونه‌های فراوانی نیز بوده که بی‌هیچ گونه استرس شدیدی، مبتلا به افسردگی شده‌اند؛ لذا بعضی پژوهشگران بر این باورند که تجربه‌های استرس‌زای محیطی، فقط به طور غیر مستقیم و فقط در کسانی که آمادگی زیستی و وراثتی را دارند، باعث افسردگی می‌شود. و کسانی که آن زمینه‌ها را ندارند، استرس‌‎ها باعث افسردگی‌شان نمی‌شود[۲۷]. بعضی از عوامل استرس‌زا که زمینه‌های زیستی و ارثی را فعال می‌کنند، عبارتند از: از دست دادن شغل، قطع یک رابطه، مرگ یکی از بستگان، طلاق، ازدواج ناموفق، مشکل اقتصادی جدی، و....

اکنون با آن چه گذشت، معلوم است که:

  1. تنها عامل افسردگی، عامل محیطی نیست.
  2. عامل محیطی فقط در کسانی موثر است که زمینه‌های ارثی و زیستی دارند.
  3. در بین عوامل محیطی که استرس‌زایی شدید دارند، جایی برای مناسک و مراسم اسم عزاداری پیدا نمی‌کنیم. آن عوامل متعدد بود، سوگ و داغ واقعی می‌تواند یکی از آن عوامل باشد، اما مراسم عزاداری هیچ سهمی در استرس‌زایی ندارند.
  4. بلکه بر عکس با توجه به مباحثی که در روان‌شناسی اجتماعی و کارکرد گروه‌ها و ویژگی‌های گروه‌های مذهبی، گفته می‌شود، می‌توان گفت که مراسم عزداری کاملاً نقش استرس‌زدایی دارد.[۲۸]

مراسم عزاداری و عزت نفس

موضوع عزت نفس، هم از دیدگاه دینی، یک مفهوم محوری و مهم است و هم از دیدگاه روان‌شناسی، در گرایش‌هایی مثل رشد، بالینی، شخصیت و اجتماعی، به آن توجه فراوان شده است، عزت نفس یکی از مؤلفه‌های به هنجاری محسوب می‌شود (انکینسون و همکاران ۱۹۸۳). مراسم عزاداری را از هر دیدگاهی (دینی یا روانشناسی) مطالعه کنیم، رابطه منفی با عزت نفس ندارد. بلکه زمینه‌های عزت نفس بیشتر را در افراد فراهم می‌آورد. ارزیابی ما از خود پنداره خویش بر حسب ارزش کلی آن، عزت نفس نامیده می‌شود؛ به عبارت دیگر، می‌توان عزت نفس را همچون میزان ارزشی که ما برای خود قائل هستیم، در نظر گرفت. مطالعات، حاکی از این است که آگاهی یا برداشت ما از خود، بیشتر ناشی از تجربه‌های اجتماعی ماست. ما خود را آن گونه می‌بینیم که فکر می‌کنیم دیگران ما را می‌بینند[۲۹].

ایلین شیهان[۳۰] و[۳۱] می‌گوید، طی ملاقات‌هایی که در طول سالیان، با مراجعان مختلف داشته‌ام، افرادی را دیده‌ام که عزم خود را جزم کرده بودند که عزت نفس خود را بالا ببرند و از این رهگذر آثار مثبت متعددی را نصیب خود کردند، بعضی از آن آثار به ترتیب زیر است:

  1. پذیرش هر چه بیشتر خود و دیگران
  2. آگاهی بیشتر از آنچه در زندگی می‌خواهیم.
  3. آرامش بیشتر و آمادگی بیشتر برای کنترل استرس
  4. امنیت بودن و احساس شاد بودن.
  5. اشتیاق به داشت مسئولیت بیشتر.
  6. توجه بهتر به دیگران.
  7. احساس راحتی در موقعیت‌های اجتماعی.
  8. احساس متعادل بودن.
  9. اتکا به خود و خلاقیت بیشتر.
  10. بهبود ظاهر و احساس سر زندگی.
  11. آمادگی بیشتر برای دریافت محبت و محبت کردن به دیگران.
  12. ملایم‌تر بودن با خود، توانایی دست زدن به خطرهای بیشتر.
  13. توانایی تبریک گویی به دیگران بدون حسادت.
  14. اطمینان داشتن به خود در همه فعالیت‌ها.
  15. تبدیل کردن «مشکلات» به مبارزه جویی‌ها.
  16. تمایل بیشتر برای در میان گذاشتن احساسات با دیگران.
  17. توانایی بیان صادقانه نارسایی‌ها در کارهای خود.
  18. اشتیاق، انگیزه و علاقه‌مندی بیشتر به زندگی[۳۲].

از سوی دیگر عزت نفس پایین نیز، مشکلات فراوانی را برای فرد ایجاد می‌کند، بعضی از آنها عبارتند از:

  1. عدم پذیرش خود و دیگران: کارل راجز[۳۳] می‌گوید هر چه افراد خود را بیشتر بپذیرند، احتمال پذیرش دیگران نیز برایشان بیشتر است و بر عکس.
  2. ترس از ترک شدن: بسیاری از افراد، از ترس این که ترک شوند، به روابط مخرب خود و دیگران ادامه می‌دهند، گاهی وابستگی را با محبت و عشق اشتباه می‌گیرند.
  3. کمال‌گرایی افراطی: اگر در کمال‌گرایی، همواره خود را با موفق‌ترها مقایسه کنیم و توقع بالاتر داشته باشیم، از همسر خوب دوست خوب، انجام دادن کارهای خوب و... ، محروم خواهیم ماند.
  4. استفاده از مکانیزم انکار: مثلا زنی که عزت نفس پایین دارد، اگر شوهرش از زیبایی‌اش بگوید، می‌گوید او فقط برای خوشحالی من این طور می‌گوید.
  5. گاهی مکانیزم‌های دیگری مثل سرکوبی، فرافکنی، واکنش وارونه، و... نیز ناشی از کمبود عزت نفس است.
  6. بعضی اعتیادها در زندگی روزمره، مثل پرخوری، کم‌خوری، سیگار کشیدن، مصرف الکل و مواد مخدر، کار، نظافت، قمار، مسائل جنسی، احساسات عقل گرایانه، سرزنش دیگران، و... نیز گاهی ناشی از عزت نفس پایین هستند.
  7. عزت نفس پایین، با خود انگاره ضعیف و مبهم، و عزت نفس بالا، با شناخت روشن‌تر از خود، همراه است.
  8. پیش قدم شدن در ارتباط با دیگران، در افراد با عزت نفس پایین کمتر است[۳۴].

کمبود عزت نفس در رفتار اجتماعی فرد نیز اثر منفی می‌گذارد. گرنی[۳۵] (۱۹۸۸)، مطالعات زیادی را در مدارس انجام داد؛ او فهرستی از رفتارهای اجتماعی متأثر از عزت نفس پایین را شمارش کرده است:

  1. کوچک‌تران را آزار می‌دهد.
  2. با همسالانش پرخاش‌کننده است.
  3. به غریبه‌ها اعتماد نمی‌کند.
  4. دیدگاه دیگران را درک نمی‌کند.
  5. به نظریات مراجع قدرت خیلی وابسته است.
  6. اطلاعات کمی از خودش بروز می‌دهد.
  7. از نقش‌های رهبری اجتناب می‌کند.
  8. به ندرت داوطلب می‌شود.
  9. به ندرت توسط همسالانش انتخاب می‌شود.
  10. غالبا کناره‌گیر و منزوی می‌شود.
  11. رفتارهای متناقض دارد.
  12. مطیع است و ابراز وجود نمی‌کند.
  13. به ندرت می‌خندد.
  14. توجه‌اش به خودش است.
  15. همسالانش را بی‌ارزش تلقی می‌کند.
  16. فعالیت‌هایش توسط دیگران تعیین می‌شود[۳۶].

در متون دینی، از این موضوع با عنوان‌های متعددی؛ مثل عزت نفس، کرامت نفس، مردانگی و آزادگی و... باد شده است. از دیدگاه دین، اصولاً برای مؤمن، عزت و احترام خاصی هست[۳۷]. یعنی علاوه بر عزت نفس، باید مؤمنان دیگر را نیز عزیز بداریم؛ به عنوان مثال قرآن می‌فرماید: «اگر به نیازمند مؤمنی کمک مالی کردید، آن را با اذیت کردن و منت گذاشتن همراه نکنید، و اگر غیر از این است، اصلا صدقه ندهید و کلماتی خوب بر زبان جاری کنید، بهتر است»[۳۸]. «وای کسانی که ایمان آورده‌اید، صدقات خود را با منت گذاشتن و اذیت کردن باطل نکنید». در روایات متعددی نیز آمده است که حرمت نفس مؤمن از حرمت مقدساتی مثل کعبه نیز بیشتر است. و تحقیر وی به هیچ وجه بخشودنی نیست[۳۹].

در باب عزت نفس نیز در متون دینی، در دو سطح نگاه می‌شود: یکی عزت نفس شخصی و دیگری عزت نفس انسانی در روان‌شناسی اگر از عزت نفس سخن به میان می‌آید، فقط به خود شخص نظر دارد؛ یعنی توجه کردن و مهم شمردن استعدادهای نهفته در وجود فرد.

اما در دین، باید علاوه بر احیا کردن استعدادهای درونی، نفس انسانی را عزیز داشت و در مقابل نفس حیوانی، آن را پرورش داد[۴۰]. باید حتی المقدور دست نیاز پیش دیگران دراز نکرد[۴۱]، بر اساس بسیاری روایات، خداوند کارهای مؤمن را به خود وی واگذار کرده است، ولی اجازه ذلت پذیری به او نداده است.

این امر آن قدر مهم است که حتی انجام دادن واجبات الهی نیز، عذری برای پذیرش منت و ذلت دیگران نیست، برای انجام یک واجب الهی می‌توان از مال و حتی از جان، مایه گذاشت، اما از آبروی مؤمن نمی‌شود. اگر کسی مؤمنی را دعوت کند که به هزینه او به حج برود، و شائبه‌ای از منت‌گذاری در بین باشد، لازم نیست بپذیرد. حتی مبارزه با نفس که به معنای صحیح خود، بسیاری ضروری و لازم است. نباید موجب نادیده گرفتن عزت نفس بشود. کسی ممکن است خیال کند که با تحقیر خود پیش دیگران، بهتر می‌تواند با نفس خویش مبارزه کند، اما اسلام این را اجازه نمی‌دهد.

برخی از اهل تصوف که کمتر با منابع غنی اسلام آشنایی داشته‌اند، گرفتار چنین خطایی شده‌اند[۴۲]، مؤمن نباید کاری کند که پس از آن مجبور به معذرت خواهی بشود چون این نوعی ذلت پذیری است[۴۳]. نباید در مسافرت، با کسانی که فاصله اقتصادی بسیار با او دارند، همسقر بشود، چون اگر ضعیف‌تر باشد، خودش اذیت می‌شود و اگر غنی‌تر باشد موجب اذیت هم سفر خود می‌شود[۴۴].

بین عزت نفس و رفتار اخلاقی مثبت، رابطه مستقیم وجود دارد. کسی که عزت نفس داشته باشد، کمتر گرفتار خطاهای اخلاقی می‌شود، بیشتر می‌توان از او انتظار داشت[۴۵] و نباید خودمان را از شر او ایمن بدانیم[۴۶]. هیچ کسی برای دیگران تکبر نمی‌کند، مگر این که ذلتی را در خودش احساس کرده است[۴۷]. کسی که نفاق می‌ورزد، ناشی از ذلت درونی‌اش است[۴۸] و کسی که غیبت می‌کند به خاطر عجز او است[۴۹].

همبستگی بین عزت نفس بالا و فضایل اخلاقی را از طریق یک قانون مسلم روان شناختی نیز می‌توان نتیجه گرفته و آن عبارت است از نظریه«هماهنگی شناختی»[۵۰] فستینگر[۵۱] چکیده این نظریه این است که اگر متوجه بشویم، دو شناخت ما با یکدیگر، یا شناخت و رفتار ما با یکدیگر ناهماهنگ است، دچار ناراحتی می‌شویم و تلاش می‌کنیم که حتی المقدور، آن ناهماهنگی را برطرف سازیم.

طبیعی و آشکار است که در مراسم عزاداری حسینی (ع)، اولاً، محتوای آن دین، تبلیغ و ترویج می‌شود که حسین (ع) پیرو آن بوده است. و جایگاه عزت نفس در این دین را دانستیم؛ ثانیاً، خود امام حسین (ع) و حرکت او و سخنان و پیام‎‌های او، که در مراسم عزاداری از آن‎ها یاد می‌شود، از ابتدا تا انتهاء پر است از عزت نفس و تأکید بر آن. پیام «هَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ»[۵۲] حسین (ع) و حرکت او ضرب المثل شده است. در سراسر دنیا هر کسی نام حسین را بشنود یا بخواند، فوراً همراه آن، نام عاشورا و نهضت حسین و ظلم ستیزی حسین مطرح می‌شود؛

ثالثاً، روانشناسان، برای رشد عزت نفس عواملی را شمارش می‌کنند، کوپر اسمیت[۵۳] (۱۹۶۷) تحقیقات انجام شده بر روی عزت نفس را مرور کرد و به این نتیجه رسید که چهار عامل، اهمیت ویژه‌ای در رشد عزت نفس داند.

  1. میزان پذیرشی که دیگران برای او قابل هستند.
  2. موفقیت‌های فرد و موقعیتی که برای او در جامعه قائلند.
  3. تفسیری که فرد از ارزش، و آروزهای خود داشته است و دارد.
  4. روش یا روش‌هایی که فرد، آن تفسیر خود را به عمل می‌کشاند.

با اندکی تأمل در این چهار عامل، متوجه می‌شویم که مراسم عزاداری، باعث رشد این عوامل و درنتیجه رشد عزت نفس می‌شود. افراد، در مراسم عزاداری، به طور صحیح و کامل مورد پذیرش یکدیگر قرار می‌گیرند، در این مراسم، عزاداران و برگزارکنندگان، به احترام حسین (ع) هر کسی را که در این مراسم وارد شود (حتی اگر اشتهار به بزهکاری هم داشته باشد) عزیز می‌شمارند و آن را مهمان حسین می‌دانند. کسانی که اهل مراسم عزاداری حسینی هستند، در جامعه اسلامی، جایگاه خاص دارند.

مردم هیئتی‌ها و مسجدی‌ها را دوست دارند و آن را به صورت خودآگاه و ناخودآگاه، ییک از معیارهای گزینش خود در امور مهم زندگی، مثل ازدواج، مشارکت مالی و... ، می‌دانند. تفسیری که فرد از ارزش‌ها و آرزوهای خود دارد، و همین طور شیوه‌ای که فرد، آن آرزوها و ارزش‌ها را عملی می‌کند، تحت تأثیر مستقیم شناخت‌ها و عواطف ناشی از مراسم عزادارای است.[۵۴]

آسیب‌شناسی مراسم عزاداری

اگر مراسم عزاداری، این قدر اهمیت دارد، باید همانند یک گوهر گران‌بها از آن محافظت به عمل آید. فریادهای بعضی از علمای دینی، مثل شهید مطهری، که در سه جلد کتاب «حماسه حسینی و تحریف‌های عاشورا» گرد آمده است ناظر به همین محافظت است. برای آسیب‌شناسی این مراسم، لازم است مطالعاتی مستقل و مفصل با شیوه‌های مختلف پژوهشی، انجام شود، اما در این مختصر فقط با یک نگاه نظری به این مراسم، بعضی از نکات آسیب‌شناسی را ذکر می‌کنیم، و از خداوند متعال می‌خواهیم که این آسیب‌ها، در مراسم عزاداری حسین به حداقل ممکن برسد، به گونه‌ای که چندان قابل ذکر و قابل مشاهده نباشد:

  1. رقابت‌های شدیدی که گاهی بین گروه‌ها و هیئت‌های مذهبی ایجاد می‌شود.
  2. متداخل شدن مراسم عزاداری، با خرافات و امور ناصحیحی از فرهنگ عمومی مردم
  3. اصالت پیدا کردن بعضی از فواید جانبی و فرعی که از طریق هر گروه اجتماعی ممکن است حاصل شود، مثل دید و بازدید و...
  4. فراهم آوردن آزار و اذیت‌هایی برای دیگران، به طور مثال از طریق صدای بلندگو، بسته شدن خیابان و... که اگر زیاد تکرار شود، ممکن است افرادی را منزجر کند.
  5. استفاده از اشعار و موسیقی‌ای که در شأن عزاداری حسینی نیست و گاهی ممکن است خلاف شرع باشد. (البته یادآوری می‌شود که مراسم آهنگین عزاداری و مولودی‌ها که در جامعه ما رواج دارد، سهم بسزایی دارد در ارضای نیاز به موسیقی، به‌‎ویژه در کودکان و نوجوانان، چه بسا آنان را از جذب شدن به موسیقی‌های مبتذل باز می‌دارد).
  6. غلبه کردن بعد عاطفی، و غفلت از بعد شناخت دینی در این مراسم، این آسیب بسیار جدی است و در دراز مدت می‌تواند تخریب‌کننده باشد.
  7. ایجاد رابطه‌های مرید و مرادی بین افراد معمولی؛ گاهی ممکن است افرادی در لفافه و ناآشکار، به جای دعوت به دین، دعوت به خود کنند.
  8. تکراری بودن محتوی و شیوه‌های جاری؛ مثل سخنرانی‌ها، اشعار و...
  9. ساختن یا استفاده کردن از روضه و مطالبی که مستند نیست، اما تأثر عاطفی ایجاد می‌کند.
  10. انجام دادن بعضی رفتارها؛ مثل نواختن شیپور، اجرای آهنگ‎های مبتذل.
  11. آسیب رساندن به بدن، مثل قمه زنی که مبنای دینی ندارد.
  12. قرار گرفتن مجالس عزاداری، در اختیار افراد کم سواد.
  13. خواندن بعضی از اشعار غلوآمیز که خلاف اعتقادات دینی است[۵۵].

منابع

پانویس

  1. ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد می‌گویند: ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  2. کاویانی، محمد، مقاله «روان‌شناسی عزاداری»، فرهنگ عاشورایی ج۴ ص ۳۴.
  3. Physiologic
  4. ر. ک: حسین، رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص۲۰.
  5. بحارالانوار، ج۹۰، ص۳۲۹، باب فضل البکاء.
  6. بیهقی، دلائل النبوه، ج۷، ص۲۶۶.
  7. روح الله خمینی، صحیفه نور، ج۱۳، ص۱۵۴.
  8. کاویانی، محمد، مقاله «روان‌شناسی عزاداری»، فرهنگ عاشورایی ج۴ ص ۳۶.
  9. Happiness
  10. Jahn Locke
  11. Jeremy Bentham
  12. ذبیح الله، فرجی، انگیزش و هیجان، ص۱۶۷.
  13. مایکل، ایزنک، ترجمه فیروز بخت، مهرداد، روانشناسی شادی، ص۱۹- ۱۶.
  14. Angus Campbell
  15. Willard Rodgers
  16. Philip Converse
  17. مایکل، ایزنک، ترجمه فیروز بخت، مهرداد، روانشناسی شادی، ص۱۰۳- ۱۰۴.
  18. Miclel Fordice
  19. مایکل، ایزنک، ترجمه فیروز بخت، مهرداد، روانشناسی شادی، ص۱۸۹- ۱۸۷.
  20. کاویانی، محمد، مقاله «روان‌شناسی عزاداری»، فرهنگ عاشورایی ج۴ ص ۴۱.
  21. انجمن روانشناسی آمریکا، ترجمه نیکخو، محمد رضا، چهارمین بازنگری از راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی ((DSMIV، ص۶۰۲- ۵۶۴.
  22. انجمن پزشکی آمریکا، ترجمه گنجی، مهدی، ص۸۸ -۶۷.
  23. Synaps
  24. Norepinephrine
  25. Serotonim
  26. Dopamine
  27. انجمن پزشکی آمریکا، ترجمه گنجی، مهدی، ص۹۶- ۸۸.
  28. کاویانی، محمد، مقاله «روان‌شناسی عزاداری»، فرهنگ عاشورایی ج۴ ص ۴۶.
  29. Atkinson
  30. شیهان، ایلین، ترجمه مهدی گنجی، عزت نفس، ص۱۰.
  31. Sheehan Elan
  32. شیهان، ایلین، ترجمه مهدی گنجی، عزت نفس، ص۲۰.
  33. Garl Lagers
  34. شیهان، ایلین، ترجمه مهدی گنجی، عزت نفس، ص۲۶- ۲۳.
  35. Gurney
  36. صدر السادات، سید جلال، عزت نفس در افراد با نیازهای ویچه، ص۶۱.
  37. ﴿وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ «فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است» سوره منافقون، آیه ۸.
  38. ﴿قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى «گفتاری شایسته و گذشت بهتر است از صدقه‌ای که از پی آن آزاری باشد و خداوند بی‌نیازی بردبار است * ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید» سوره بقره، آیه ۲۶۳-۲۶۴.
  39. بحارالانوار، ج۶۷، ص۷۱؛ ج۶۸ ص۱۶.
  40. «أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى الرَّغَائِبِ‌...» (نهج البلاغه، نامه ۳۱).
  41. ﴿يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ «نادان آنان را - از بس که خویشتندارند- توانگر می‌پندارد» سوره بقره، آیه ۲۷۳.
  42. برای مطالعه بیشتر به کتاب‌های فلسفه اخلاق و فلسفه تعلیم و تربیت در اسلام، از آثار شهید مطهری رجوع شود.
  43. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۴۵، باب ۱۳.
  44. بحارالانوار، ج۷۶، ص۲۶۹، روایت‌های ۱۰، ۱۸، ۱۹، ۲۰ و ۱۱.
  45. «مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهْوَتُهُ» (نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۴۴۹).
  46. «مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ» (تحف العقول، ترجمه کمره‌ای ص۵۱۲).
  47. بحارالانوار، ج۷۳، ص۲۲۵.
  48. «نفاق المرء من ذل نفسه» (آقا جمالی خوانساری، شرح غرر و درر آمدی، ج۶، ص۱۸۱).
  49. «الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ» (نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۴۵۳).
  50. Cognitive Dissonance
  51. Fostinger
  52. «الا ان الدعی ابن الدعی قد رکزنی بین اثنتین، بین الثلة و الذله، و هیهات منا الذلة، یابی الله لنا حجور طابت و طهرت...».
  53. Cooper smit
  54. کاویانی، محمد، مقاله «روان‌شناسی عزاداری»، فرهنگ عاشورایی ج۴ ص ۵۱.
  55. کاویانی، محمد، مقاله «روان‌شناسی عزاداری»، فرهنگ عاشورایی ج۴ ص ۶۰.