مرجعیت دینی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۱۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث مرجعیت است. "مرجعیت دینی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مرجعیت دینی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مرجعیت دینی یکی از مناصب معصومین

آیه اولی الامر و اثبات مرجعیت امامان

دیدگاه عقل نسبت به مرجعیت معصومین

نگاه اهل سنت به مسئله مرجعیت

حوزه‌های مرجعیت ائمه معصومین

  1. حوزه‌های اعتقادی، فقهی و اخلاقی: محدثان شیعی معتقدند ائمه(ع) در حوزه‌های اعتقادی، فقهی و اخلاقی مرجع امت اسلامی‌اند به طوری که محدثین به صورت ویژه به ضبط روایات امامان پرداخته‌اند. برای نمونه کتاب التوحید شیخ صدوق دربردارنده روایات اعتقادی در باب توحید است. کتاب‌هایی همچون فروع کافی، من لا یحضره الفقیه، تهذیب و استبصار همگی دربارۀ روایات فقهی است و کتاب‌هایی همچون الزهد، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، الخصال و مکارم الاخلاق به طور عمده دربردارنده روایات اخلاقی است. افزون بر آن، ائمۀ اطهار نیز گاه به نقش خود در این سه بُعد، به ویژه در احکام فقهی تأکید کرده‌اند. برای نمونه، در روایات متعددی از پاسخ‌گویی امام نسبت به حلال و حرام مردم سخن به میان آمده است. چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «همواره زمین به گونه‌ای است که برای خداوند در آن حجتی است که حلال و حرام را شناسانده و مردم را به سمت خدا دعوت می‌کنند»[۹].[۱۰]
  2. حوزۀ نظارتی ائمۀ معصومین برای جلوگیری از انحرافات دینی: در روایات تصریح شده است امام وظیفه دارند بر دین مردم نظارت داشته باشد تا اگر بدعتی توسط مؤمن و یا غیر مؤمن ایجاد شد بتواند دین را به حالت اول و صحیح برگرداند. چنانکه امام صادق(ع) فرمودند: «همانا زمین خالی نمی‌شود، مگر آنکه در آن امامی است تا هرگاه مؤمنان چیزی را به دین افزودند، آن را برگرداند و اگر از آن چیزی را کم کردند، آن را تمام کند»[۱۱]. ائمه علاوه بر جلوگیری از انحراف در دین، وظیفۀ رفع اختلاف‌های مردم در تفسیر دین را هم عهده دار بودند؛ چنانکه هشام (شاگرد امام صادق(ع)) در مناظره ای با عمرو بن عبید با تشبیه وظیفه قلب، نسبت به اعضای بدن با وظیفه امام نسبت به مردم؛ اینچنین بیان کردند خداوند، اعضای بدن را رها نکرد و برای آنها امامی قرار داد تا صحیح را بیان و نسبت به آنچه در آن تردید وجود دارد، یقین ایجاد کند. حال آیا ممکن است مردم را در حیرت و تردید و اختلافشان رها کند و برای آنها امامی قرار ندهد[۱۲].[۱۳]

نتیجه گیری

منابع

جستارهای وابسته

  1. مرجعیت فرهنگی:
    1. مرجعیت تربیتی (مرجعیت اخلاقی
    2. مرجعیت رفتاری (مرجعیت مرجعیت سلوکی).
  2. مرجعیت علمی (مرجعیت معرفتی):
    1. مرجعیت اعتقادی (مرجعیت بینشی
    2. مرجعیت حقوقی (مرجعیت فقهی).
  3. مرجعیت سیاسی (مرجعیت حاکمیتی):
    1. مرجعیت قضایی.

منبع‌شناسی جامع امامت


پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲.
  2. ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲.
  3. ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲؛ فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ - ۲۳۵.
  4. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  5. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ ـ ۲۳۵.
  6. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ - ۲۳۵.
  7. ر.ک. امینی، علیرضا؛ جوادی، محسن، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۰۱ ـ ۱۰۴.
  8. ر.ک. سعیدی مهر، محمد؛ دیوانی، امیر، معارف اسلامی، ج۲، ص۹۱ ـ ۹۵؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲.
  9. «مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِیهَا حُجَّةٌ یَعْرِفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی سَبِیلِ اللَّهِ»؛ الغیبة نعمانی، ص۱۳۸.
  10. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت ص: ۲۲۲ - ۲۳۵.
  11. «إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامٌ کَیْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَیْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَیْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ»؛ کافی، ج۱، ص۱۷۸.
  12. کافی، ج۱، ص۱۶۹ و ۱۷۰؛ امالی صدوق، ص۵۸۹ و ۵۹۰؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۷ و ۲۰۸.
  13. ر.ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ تا ۲۳۵.
  14. ر.ک. امینی، علی رضا؛ جوادی، محسن، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۰۱ - ۱۰۴