نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Amini(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۴۰ توسط Amini(بحث | مشارکتها)
چه دلیلی بر متولد شدن امام مهدی(ع) هست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«با توجه به موقعیت ویژه امام عسکری(ع) و زیر نظر قرار داشتن خانواده گرانقدرش، بسیار طبیعی است که یگانه فرزندش، بسیار مخفیانه دیده به جهان گشاید، و جز چند تن از خواص هیچ کس از آن رویداد بزرگ آگاه نگردد. بنابراین اثبات ولادت آن حضرت با دلیل های طبیعی و عادی ممکن نیست و باید در پی دلیلهای متناسب بود.
خوشبختانه درباره تولد حضرت مهدی (ع) در سال ۲۵۵ هجری قمری دلیلهای بسیاری وجود دارد. تحقق ولادت حضرت مهدی (ع) دست کم با هفت دلیل اثبات میشود.
گزارش قابله ویژه حضرت مهدی (ع):حکیمه خاتون، دخت گرامی امام جواد(ع) و عمه امام حسن عسکری(ع)، هنگام زایمان نرجسحضور داشته و در خبری دقیق و طولانی نحوه تولد حضرت مهدی (ع) را گزارش کرده است.[۲] بیتردید، گواهی مامایی که هنگام زایمان حضور داشته، مهمترین سند تحقق تولد فرزند به شمار میرود.
تعقیب حضرت مهدی (ع) از طرف دربار: تفتیش خانه امام حسن عسکری(ع) قبل و پس از وفات و در برههای از غیبت صغرا از سوی معتمد عباسی، بر تحقق و تولد حضرت مهدی (ع) گواهی میدهد زیرا چنانچه ولادت نیافته باشد، دلیلی برای این همه نگرانی و بی تابی معتمد وجود ندارد.[۶]شیخ طوسی جریان تفتیش خانه امام(ع) به وسیله مأموران عباسی را به تفصیل آورده است.[۷] جالب این است که خلیفه، مأموران خود را از گزارش هرگونه مطلبی در این باره منع می کرد و سرپیچی از این فرمان را با کیفر مرگ پاسخ میداد.
«احادیث ولادت حضرت مهدی (ع) از طرف جماعت زیادی نقل شده است که اتفاق آنها به دروغ محال است و در اصطلاح میگویند به حدّ تواتر رسیده و اینجا احادیث ولادت بر اثر کثرت، فوق حدّ تواتر است.
و نیز در کتاب ارزشمند "مهدی کیست" اثر آیت اللّه تجلیل در فصل ۳۵، صفحه ۲۸۷ به حدود ۵۳ اثر از اهل سنت اشاره میکنند[۱۲] که یادآور ولادت حضرت مهدی (ع) شدهاند.
مورّخان و محدّثانی ولادت حضرت مهدی (ع) را ۲۵۵ یا ۲۵۶ هجری قمری دانستهاند، گفتهاند حضرت مهدی (ع) در شب جمعه نیمه ماه شعبان در سال فوق متولد شدهاند. برای نمونه نام پنج تن از بزرگان را یادآور میشویم.
«دلایل اثبات امامتامام مهدی (ع) را به دسته کلی میتوان تقسیم کرد: گروه اول روایاتی است که توسط پیشوایانمعصوم(ع) گذشته در رابطه با امامت ایشان، صادر شده است؛ گروه دوم اقداماتی است که توسط امام مهدی (ع) رخ داده است و به نوعی برآمده از مقامامامت آن بزرگوار است.
امام صادق از پدران گرامیش (ع) نقل کرده است که پیامبر (ص) فرمود: «الأئمة بعدي اثنا عشر أولهم علي بن أبي طالب و أخرهم القائم هم خلفائي و أوصيائي و أوليائي و حجج الله على أمتي بعدي المقربهم مؤمن و المنكر لهم كافر»[۱۴].
امام حسین (ع) فرمود: «منا اثنا عشر مهديا اولهم أميرالمؤمنين علي بن أبي طالب و آخرهم التاسع من ولدي و هو الإمام القائم بالحق يحيي الله به الأرض بعى موتها و يظهر به دين الحق على الدين كله و لو كره المشركون»[۱۶].
امام جواد (ع) فرمود: «إن الإمام بعدي ابني علي أمره أمري و قوله قولي و طاعته طاعتي و الإمام بعده ابنه الحسن أمره أمر أبيه و قوله قول أبيه و طاعته طاعة أبيه ثم سكت فقلت يا ابن رسول الله فمن الإمام بعى الحسن فبكى شديدا ثم قال إن من بعد الحسن ابنه القائم بالحق المنتظر»[۱۷]
«علي بن محمد عن محمد بن علي بن بلال قال: خرج إلي من أبي محمد قبل مصيبه بسنتين يخبرني بالخلف من بعده ثم خرج إلي من قبل مضيه بثلاثه أيام يخبرني بالخلف من بعده»[۱۹]
«علي بن محمد عن جعفر بن محمد الكوفي عن جعفر بن محمد المكفوف عن عمرو الأهوازي قال: أراني أبومحمى ابنه و قال هذا صاحبكم من بعدي»[۲۰].
«عن احمد بن إسحاق بن سعد قال سمعت أبا محمد الحسن بن علي العسكري يقول الحمد لله الذي لم يخرجني من الدنيا حتي أراني الخلف من بعدي أشبه الناس برسول الله خلقا و خلقا يحفظه الله تبارك و تعالي في غيبته ثم يظهره فيملأ الأرض عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما»[۲۱].
«حدثنا محمد بن إبراهيم بن إسحاق قال حدثني أبو علي بن همام قال سمعت محمد بن عثمان العمري قدس الله روحه يقول سمعت أبي يقول: سئل أبو محمد الحسن بن علي و أنا عنده عن الخبر الذي روي عن آبائه "أن الأرض لا تخلو من حجة لله علي خلقه إلي يوم القيامة" و أن "من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية؟" فقال: إن هذا حق كما أن النهار حق؛ فقيل له: يا ابن رسول الله فمن الحجة و الإمام بعدك؟ فقال: ابني محمد هو الإمام و الحجة بعدي من مات و لم يعرفه مات ميتة جاهلية أما إن له غيبة يحارفيها الجاهلون و يهلك فيها المبطلون و يكذب فيها الوقاتون ثم يخرج فكأني أنظر إلي الأعلام البيض تخفق فوق رأسه بنجف الكوفة»[۲۲]. آخرین روایتی که در اینجا مناسب به ذکر است روایت ابونصر خادم است که در آن شخص امام مهدی (ع) ادعای امامت میکند:
«دخلت علي صاحب الزمان فقال لي علي بالصندل الأحمر فقال فأتينه به فقال أ تعرفني قلت نعم قال من أنا فقلت أنت سيدي و ابن سيدي فقال ليس عن هذا سألتك قال ظريف فقلت جعلني الله فداك فسرلي فقال أنا خاتم الأوصياء و بي يدفع الله البلاء عن أهلي و شيعتي»[۲۳].
۲. معجزات و کرامات: یکی از راههای شناختامام و حجت خدا توانمندیهای خاصی است که از امامآشکار میشود و نشانه آن است که این شخص مورد تأیید الهی بوده و با قدرتی که پروردگار به او عنایت کرده، چنین تواناییهایی را دارد. این قدرت ویژه، گاه به صورت کارهای خارق العادهای نمایان میشود و گاه در پاسخ به سؤالات و گاه در نوع برخوردهایی است که از امام ظاهر شده و حاکی از پشتیبانی و اراده و اذن خاص خداوند است. این فرازهای خواندنی از زندگی امام مهدی (ع)، هم در سالهای نخستین تولد و پیش از دوران غیبت رخ داده، و هم در دوران غیبت کوتاه و بلند مدت. ما در این بخش به برخی از معجزات و کرامتهایی از ایشان میپردازیم که در دوران کودکی و یا غیبت کوتاه مدت انجام گرفته و معمولاً این بخش از حیات امام عصر(ع)، مورد غفلت واقع شده است»[۲۴].
به عنوان نمونه: مورّخ شهیر اهل سنت، علّی بن حسین مسعودی میگوید: در سال ۲۶۰ ابو محمّد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علّی بن الحسین بن علّی ابن ابی طالب (ع)، در زمان خلافتمعتمد عباسی درگذشت. او به هنگام درگذشت، ۲۹سال داشت، و او پدر مهدیمنتظر است[۲۵]. و شیخسلیمان قندوزی گوید: خبر معلوم و مسلّم، در نزد موثّقان، این است که ولادت قائم (ع)، در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری، در شهر سامرّا واقع شده است[۲۶]. اما از آنجایی که خلفای بنی عبّاس دانسته بودند که دوازدهمین امامشیعیان همان مهدی موعود است که زمین را پر از عدل و داد میکند و دژهای گمراهی و فساد را درهم میکوبد، و نیز میدانستند که از فرزندان امام حسن عسکری (ع) است؛ درصدد برآمدند این نور را خاموش کنند. از اینرو امام مهدی (ع) از نخستین روز ولادت، همواره در نهان میزیست و مردم به طور عموم او را نمیدیدند. ولی با این وجود، عدّهای از اصحابامام حسن عسکری (ع) بودند که توفیق شرفیابی و معرّفی را یافته بودند. بعضی از آنها عبارتند از:
ابو بصیر خادم است که گفت: بر صاحب الزّمان (ع) وارد شدم، در حالیکه درون گهواره بود، نزدیک رفتم و سلام کردم، حضرت فرمود: مرا میشناسی؟ عرض کردم: آری، تو بزرگ و سید من و فرزند امام من هستی ... حضرت فرمود: انا خاتم الاوصیاء، و بی یرفع البلاء من اهلی و شیعتی[۲۸].
روزی جمعی از شیعیان -چهل تن- نزد امام یازدهم آمدند، و از آن امام تقاضا کردند تا حجت پس از خویش را به آنان بنمایاند و بشناساند. و امام چنان کرد. و آنان پسری را دیدند که بیرون آمد همچون پاره ماه، شبیه به پدر خویش. امام عسکری (ع) فرمود: پس از من، این پسر، امام شماست، و خلیفه من است در میان شما، امر او را اطاعت کنید، از گرد رهبری او پراکنده نگردید که هلاک میشوید و دینتان تباه میگردد این را هم بدانید که شما او را، پس از امروز، نخواهید دید، تا اینکه زمانی دراز بگذرد، بنابراین از نایب او، عثمان بن سعیداطاعت کنید[۳۰].
ابو سهل نوبختی گوید: در آن حال بیماری، امام عسکری خواست تا آن کودک را نزد او آورند. مهدی را که در آن هنگام کودک بود، نزد پدر آوردند. وی به پدر سلام کرد. من به او نگاه کردم، رنگی سفید و درخشان داشت، موهایش پیچیده و مجعّد بود و دندانهایش گشاده، امام حسن (ع) او را با جمله یا سید اهل بیته مخاطب قرار داد، یعنی: ای سرور خاندان خود. سپس از آن فرزند خواست تا در خوردن دوایی که برایش جوشانیده بودند به او کمک کند. او چنین کرد. سپس پدر را وضو داد. آنگاه امام عسکری (ع) به او فرمود: ای پسرک من! تویی مهدی، و تویی حجّتخدا بر روی زمین ...»[۳۱].
«همانگونه که پیش از این اشاره شد، اگرچه ولادت آن حضرت به دلیلهایی پنهانی صورت گرفت و باعث شد تا گروهی آن را انکار کنند، اما پیروان راستین اهل بیت(ع) برای اثبات ولادت حضرت مهدی(ع) دلیلهای فراوانی از روایات اقامه کردهاند:
بشارتامام عسکری(ع) به ولادت مهدی(ع)؛ افزون بر انبوه روایاتی که از امامان پیشین به ولادت آن حضرت بشارت داده بود، در روایت آمده است که امام حسن عسکری(ع) گه گاه، نوید به دنیا آمدن فرزندی را برای خود اینگونه بیان میفرمود: "به زودی خداوند به بزرگواری و کرمش، به من فرزندی ارزانی خواهد داشت"[۳۲]. و نیز از آن حضرت نقل شده است که در بشارتی به همسر بزرگوار خود حضرت نرجس(س) چنین فرمود: "در آیندهای نزدیک باردار به فرزندی خواهی شد، نامش محمّد است و او قائم پس از من است"[۳۳]. و از آنجایی که ایشان مخبر صادق هستند، شکی نیست که آنچه خبر دادهاند تحقق یافته است.
خبر دادن امام عسکری(ع) از ولادت مهدی(ع)؛ در روایات فراوانی نقل شده است آنگاه که امام حسن عسکری (ع)- پدر بزرگوار حضرت مهدی (ع)- وعده الهی را تحقق یافته دید،- برای یاران ویژه- به ولادت فرزند خود تصریح فرموده است. احمد بن اسحاق- آن یار باوفای خاندان رسالت- میگوید از امام عسکری(ع) شنیدم که میفرمود: "سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا نبرد تا آنکه جانشین مرا به من نشان داد، او از نگاه آفرینش و اخلاق، شبیهترین مردم به رسول خداست. خدای تعالی او را در غیبتش حفظ فرماید سپس او را آشکار کند و او زمین را پر از عدل وداد فرماید همچنانکه مملو از جور و ستم شده باشد"[۳۴].
خبر حکیمه "عمه امام عسکری(ع)" از ولادت آن حضرت؛حکیمه دختر امام جواد(ع) و عمه امام عسکری(ع)، از زنان والا مقام نزد ائمه(ع) بوده است. وی به دستورامام عسکری(ع)، در شب ولادت حضرت مهدیحضور داشت و بخش فراوانی از روایات ولادت آن حضرت، از سوی این بانوی بزرگوار نقل شده است. همانگونه که یاد شد ایشان یگانه کسی بوده که در جریان تمام رخدادهای شب ولادت آن حجّت الهی قرار داشته و روایت ولادت حضرت مهدی (ع) از طریق ایشان نقل شده است.
گزارش عده فراوانی از بزرگان شیعه، از دیدن آن حضرت پس از ولادت و در کودکی آن حضرت؛ افزون بر موارد بالا که به طور عمده از طرف بیت امامت گزارش شده موارد فراوانی از سخنان شیعیان و اصحابائمه(ع) در دست است که در آن، خبر از دیدن آن حضرت پس از ولادت به چشم میخورد. یکی از خدمتکاران بیت شریف امام حسن عسکری(ع) "ابو الادیان" بود که افزون بر حضور در بیت آن بزرگوار، متصدی امور نامههای آن حضرت و بردن آنها به شهرهای گوناگون نیز بود. او یکی از کسانی است که روایتشهادتامام عسکری(ع) و نماز خواندنحضرت مهدی (ع) بر آن حضرت را ذکر کرده است[۳۶].
گزارش برخی از دانشمنداناهل سنت از ولادت آن حضرت؛ اگرچه بیشتر اهل سنت- آنگونه که شیعه باور دارند- اعتقادی به متولد شدن حضرت مهدیموعود ندارند، اما دانشمندانی چند از ایشان، افزون بر تصریح و یا اشاره به ولادت آن حضرت در سال ۲۵۵، آن حضرت را همان موعود مورد اشاره در کلامپیامبر اکرم(ص) دانستهاند.
کسانی که در نوشتههای خود به ولادت مهدی(ع) اشاره کردهاند را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: [۳۷].
کسانی که ولادت مهدی(ع) را گزارش کرده، ولی نسبت به موعود بودن آن حضرت ساکت ماندهاند[۳۸].
کسانی که افزون بر گزارش ولادت آن حضرت، تصریح به موعود بودن ایشان کردهاند، که البته این دسته در نهایت اقلیت هستند. در اینجا به دو مورد اشاره میشود:
«در حدیثی، امام حسن عسکری (ع) از انتظار آمیخته با ترس و هراس حاکمان از نوزاد موعودی که خداوند مقدر کرده است که او پیروز شود، سخن گفتهاند، امام فرمودند: ستمگران میپندارند که میتوانند مرا به قتل برسانند و اینگونه این نسل را مقطوع سازند و کسی از آن بر جای نماند، شگفتا، آنها قدرتخدا را چگونه دیدهاند[۴۶].
این نوشته و نوشتههای دیگر بیانگر این است که عباسیان چگونه منتظر به دنیا آمدن آن مصلح جهانی و مترصد از بین بردن وی، در گهوارهاش بودهاند. اما ﴿وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾[۴۷].
در شبی از شبهای مبارک، امام حسن عسکری (ع) به سوی منزل عمهاش، حکیمه دختر امام جواد (ع) رفت، این زن به پاکی و عفت و حسنتدبیر و نیکاندیشی زبانزد همه بود. امام به او فرمود: عمه! امشب را در خانه من بمان، چون خداوند عز و جل تو را با (تولد) ولی و حجتش بر مردم و با جانشین پس از من خوشحال خواهد کرد[۴۸].
اندکی بعد "بانو حکیمه" از امامسؤال کرد، مادر او کیست؟ امام فرمود: "نرجس" و چون سنتاوصیاء نیز مانند سنتانبیاء است، بنابراین جای شگفتی نیست که نشانههای بارداری در یک زن، مانند مادر موسی (ع) پنهان بماند.
به همین دلیل بود که حکیمه تعجب کرد و با کمی ترس، سعی کرد از نزدیک به بررسی امور بپردازد، تنها پس از چند ساعت آن نوزاد متولد شد و دنیا را با نور آسمانی خود نورافشانی کرد. پس از تولد ایشان، زمین که منتظر آن روز وعده داده شد بود، نورانی شد.
حال به بیان این مطلب از زبان شیخ صدوق و علمای شیعی دیگر و رخ دادن این معجزه از زبان حکیمه میپردازیم. حکیمه میگوید: ابو محمدحسن بن علی کسی را به دنبال من فرستاد و فرمود: عمه، امشب افطار را نزد ما باش، امشب نیمه ماه شعبان است و خداوند بلندمرتبه و بزرگ، حجت را که حجت او بر روی زمین است، نمایان میکند.
حکیمه گفت: به ایشان عرض کردم، مادر ایشان کیست؟ امام (ع) به من فرمود: نرجس، گفتم: خدا مرا قربانی تو کند، به خدا سوگند نشانههای بارداری در نرجس وجود ندارد، امام (ع) فرمود: به تو خواهم گفت.
بنابراین حکیمهمنتظر به دنیا آمدن آن کودک بود تا آنکه در ساعتهای آخر شب کمکم احساس کرد آن تولد نزدیک است.
زمانی که او در این حال بود، نرجس با نگرانی از خواب بیدار شد و با شتاب خود را به حکیمه رساند حکیمه میگوید: پس از آن به او گفتم: چیزی احساس میکنی؟ نرجس گفت: آری، عمه! به او گفتم: خودت را جمع کن، دلت را جمع کن ..."[۴۹] اندک زمانی گذشت و پس از آن، زمین با نورپروردگار نورانی شد و مسئله موعود به حقیقت پیوست و حجت خدا بر روی زمین متولد شد و پدرش او را با روی گشاده و نورانی استقبال کرد، امام (ع)، نوزاد را با دو دست خود گرفت و شعار پیامبران و نغمه و سرود اولیاء را که همان "الله أکبر، لا إله إلا الله" است، به او آموخت.
پس از آن، حکیمه، نوزاد را از امام (ع) گرفت و او را به مادرش بازگرداند و امام (ع) دستور داد، کارهای مستحب هنگام ولادت فرزندان مانند صدقه دادن و مانند این انجام شود و خبر تولد این نوزاد را به یاران و شیعیانش داد و در این خبر تأکید کرد که ایشان امام خواهند بود و این موضوع در احادیث صحیحه نیز آمده است. پس از آن، شیعیان و یارانامام، همانگونه که در مبحث ملاقاتهای فردی و گروهی به آن اشاره شد، به زیارتمهدی موعود (ع) مشرف شدند»[۵۰].
«قطعی بودن تولد و حیات امام زمان (ع): نقلها و گزارشهای تاریخی بیانگر تولد و زندگی حضرت مهدی (ع) میباشد این اخبار تاریخی علاوه بر اثبات وجود و تولد آن حضرت به بیان بعضی از ویژگیها و خصوصیات ایشان نیز اشاره کرده است. در اینجا به بعضی از این گزارشهای تاریخی که از بیانات علامه طباطبایی به دست میآید[۵۱] اشاره میکنیم.
تعداد زیادی از کتابهای روایی و تاریخی حاوی احادیث بیشماری است که میتوان نسبت به آنها ادعای تواتر نمود و از طریق عامه و خاصه از پیغمبر اکرم (ص) نسبت به تولد حضرت مهدی (ع) نقل شده است و مورد تبیین و تحلیل مورخان قرار گرفته است[۵۲].
نقلهای تاریخی مبنی بر این که جمع کثیری از بزرگان شیعه در زمان حیات پدر بزرگوارش به خدمتش رسیده و آن حضرت را زیارت نمودهاند و از پدر بزرگوارش مژده امامت او را دریافت داشته اند[۵۴] موارد متعددی از این ملاقاتها به همراه منابع آن آمده است»[۵۵].
خبر دادن امام عسکری(ع) به ولادت فرزندش مهدی(ع): امام عسکری(ع) در حدیثی فرمودهاند: "سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیانبرد تا آنکه جانشین من را به من نشان داد. او در آفرینش و اخلاق، شبیهترین مردم به رسول خدا(ص) است"[۶۲]. در خبر صحیحی، ابیهاشم جعفری میگوید: به ابو محمّد (امام عسکری)(ع) عرض کردم: بزرگی شما، من را از پرسش کردن باز میدارد. آیا اجازه میدهید که از شما سؤال کنم؟ فرمودند: بپرس. عرض کردم: آیا شما فرزندی دارید؟ فرمودند: آری. عرض کردم: اگر برای شما حادثهای رخ دهد، کجا سراغ او را بگیریم؟ فرمود: در مدینه[۶۳].
[[دیدارکنندگان با امام مهدی]](ع) در خردسالی: مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی را با عنوان "فِي تَسْمِيَةِ مَنْ رَآهُ(ع)" آورده، که در آن گزارش دیده شدن امام مهدی(ع) در دوره پیش از شهادتپدر بزرگوارشان است. در این روایتها، افراد فراوانی دیدن امام را گزارش کردهاند و در شماری از آنها معرّفی آن حضرت توسط امام عسکری(ع) به عنوان جانشین خودشان منعکس شده است. مرحوم شیخ صدوق نیز، در دو باب کمالالدین، اینگونه گزارشها را نقل کرده است. در مجموع ۴۱ حدیث آورده که در شماری از آنها جریان دیدن حضرت در دوره خردسالی بیان شده و در آنها به شکلهای گوناگون، از جمله وضعیت جسمیو شکل و شمایل ایشان بیان شده است[۶۷][۶۸].
شهادت خدمه، کنیزان و غلامان به رؤیت امام مهدی (ع)؛ "افرادی که در بیت امام عسکری (ع) مشغول خدمت بودند، به همراه برخی کنیزان از جمله کسانی بودند که امام مهدی (ع) را ملاقات کردهاند؛ مانند خدمتکاران منزل طریف خادم"؛
« ولادت امام دوازدهم(ع) از منظر شیعیان آن حضرت امری مسلم به شمار میآید؛ شهادت شاهدانی چون حضرت حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع) گواه این ادعاست[۸۱]. از آن جا که ولادت امام دوازدهم(ع) به صورت پنهانی انجام گرفت بیم آن بود که شیعیان در شناخت آخرین حجّتپروردگار به اشتباه و گمراهی گرفتار آیند. امام عسکری(ع) وظیفه داشت تا فرزند خود را به گروهی از بزرگان شیعه و افراد مورد اعتماد معرفی کند تا آنان نیز خبر ولادت او را به دیگر پیرواناهل بیت(ع) برسانند و بدین ترتیب ضمن معرفی آن بزرگوار، تهدیدی نیز متوجّه وجود آن آخرین سفیرحق نگردد. "احمد بن اسحاق" که از بزرگان شیعه و پیروان ویژه امام یازدهم(ع) است میگوید: "خدمت امام عسکری(ع) شرفیاب شدم و میخواستم در مورد امام پس از او سؤال کنم؛ ولی پیش از آن که سخنی بگویم فرمود: ای احمد! همانا خدای متعال از آن زمان که آدم را آفریده، زمین را از حجّت خود خالی نگذاشته است و تا قیامت نیز چنین نخواهد کرد! به واسطه حجّتخدا، بلا از اهل زمین برداشته میشود و به برکت وجود او باران باریده و بهرههای زمینی بیرون میآید. عرض کردم: ای پسر رسول خدا(ص)! امام و جانشین پس از شما کیست؟! آن حضرت با شتاب به درون خانه رفت و بازگشت در حالی که پس ری سه ساله که رویش همانند ماه تمام میدرخشید بر دوش خویش داشت و فرمود: ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای متعال و حجّتهای او گرامی نبودی، این پسرم را به تو نشان نمیدادم! همانا او هم نام و هم کنیه رسول خدا(ص) است و کسی است که زمین را از عدل و داد پر میکند همان گونه که از ظلم و ستم پر شده باشد. گفتم: سرور من! آیا نشانه ای هست که قلبم به آن آرام گردد؟! در این هنگام آن کودک، لب به سخن گشود و به زبان عربی روان گفت: من بقیه الله در زمین هستم که از دشمنانخداانتقام خواهم گرفت؛ ای احمد بن اسحاق، پس از این که با چشم خود میبینی در پی نشانه مباش!! احمد بن اسحاق گوید: پس از شنیدن این سخنان با شادمانی از خانه امام(ع) بیرون شدم...."[۸۲]. همچنین محمد بن عثمان[۸۳] و چند تن دیگر از بزرگان شیعهنقل میکنند: چهل نفر از شیعیان نزد امام یازدهم گرد آمدیم. آن حضرت، فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: "پس از من، این امام شما و جانشین من است. از او فرمان برید و بعد از من در دین خود پراکنده نشوید که هلاک خواهید شد و بدانید که پس از امروز او را نخواهید دید...."[۸۴]
گفتنی است که یکی از برنامههای دینی و سنّتهای سفارش شده، عقیقه کردن و ولیمه دادن برای نوزاد است و آن کشتن گوسفند و طعام دادن به گروهی از مردم است که برای سلامتی و طول عمر فرزند تأثیر فراوان دارد. امام عسکری(ع) بارها برای فرزندش عقیقه کرد[۸۵] تا ضمن عمل به این سنّت نیکوی پیامبر(ص) گروههای بسیاری از شیعیان را از ولادت امام دوازدهم(ع) آگاه سازد. محمد بن ابراهیم گوید: "امام عسکری(ع) برای یکی از شیعیان خود، گوسفند سر بریدهای فرستاد و فرمود: "این از عقیقه فرزندم "محمد" است"[۸۶]»[۸۷].
↑ مركز الرساله، المهدی (ع) المنتظر في الفكر الاسلامی، ص ۱۲۰ - ۱۲۳. این کتاب از هشت عالم نسب شناس شاهد و دلیل آورده است.
↑ مركز الرساله، المهدی (ع) المنتظر في الفكر الاسلامی، ص ۱۲۳ - ۱۲۸، در این کتاب به هشت دانشمند بسنده شد، در حالی که تا ۱۲۸ دانشمند آمار داده شده است و این شهادت ها به یک قرن اختصاص ندارد
↑کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۵۹؛ امامان بعد از من دوازده نفرند، اولشان علی بن ابی طالب(ع) است و آخرشان قائم، آنان خلفاء و اوصیاء منند و حجج خدا بر امتم بعد از من، اقرار کننده به آنها مؤمن و منکر آنها کافر است
↑کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۲؛ ائمه پس از من دوازده تن هستند که اول ایشان تویی ای علی و آخر آنها قائمی است که خدای تعالی بر دستهای او مشارق و مغارب زمین را فتح کند
↑کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۷؛ از ما خاندان دوازده مهدی خواهد بود که اولین آنها امیر المؤمنینعلی بن أبی طالب(ع) است و آخرین آنها نهمین از فرزندان من است و او امام قائم به حق است و خدای تعالی زمین را به واسطه او پس از موت زنده کند و دینحق را به دست او بر همه ادیان چیره نماید گرچه مشرکان را ناخوش آید
↑کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸؛ امام پس از من فرزندم علی است، دستور او دستور من و سخن او سخن من و طاعت او طاعت من است و امام پس از او فرزندش حسن است، دستور او دستور من و دستور پدرش و سخن او سخن پدرش و طاعت او طاعت پدرش باشد، سپس سکوت کرد. گفتم: ای فرزند رسول خدا! امام پس از حسن کیست؟ او به شدّت گریست و سپس فرمود: پس از حسن فرزندش قائم به حقامام منتظر است.
↑کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۳؛ امام پس از من فرزندم حسن است و پس از حسن فرزندش قائم کسی که زمین را از عدل و داد آکنده سازد همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد.
↑الکافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۱؛ از جانب امام حسن عسکری، دو سال پیش از وفاتش پیامی به من رسید که از جانشین بعد از خود به من خبر داد، بار دیگر سه روز پیش از وفاتش پیامی رسید و از جانشین بعد از خود به من خبر داد.
↑الکافی، ج ۱، ص ۳۲۸، ح ۳؛امام حسن عسکری پسرش را به من نشان داد و فرمود، این است صاحب شما بعد از من.
↑کمال الدین و التمام النعمه، ج ۲، ص ۴۰۸، ح ۷؛ سپاس از آن خدایی است که مرا از دنیا نبرد تا آنکه جانشین مرا هب من نشان داد، او از نظر آفرینش و اخلاق شبیهترین مردم به رسول خداست. خدای تعالی او را در غیبتش جفظ فرماید سپس او را آشکار کند و او زمین را پر از عدل و داد فرماید همچنان که مملو از جور و ستم شده باشد
↑کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹؛ من نزد امام عسکری (ع) بودم که از آن حضرت خبری که از پدران بزرگوارش روایت شده است پرسش کردند که زمین از حجّت الهی بر خلایق تا روز قیامت خالی نمیماند و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت درگذشته است. فرمود: این حقاست همچنان که روز روشن حق است. گفتند: ای فرزند رسول خدا حجّت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: فرزندم محمد، او امام و حجت پس از من است، کسی که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت درگذشته است، آگاه باشید که برای او غیبتی است که نادان در آن سرگردان شوند و مبطلان در آن هلاک گردند و کسانی که برای آن وقت معین کنند دروغ گویند، سپس خروج میکند و گویا به پرچمهای سپیدی مینگرم که بر بالای سر او در نجف کوفه در اهتراز است
↑کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۴۱، ح ۱۲؛ غیبت طوسی، ص ۲۴۶؛ به خدمت صاحب الزمان رسیدم. فرمود: آیا مرا میشناسی؟ عرض کردم: آری فرمود: من کیستم؟ گفتم: شما آقای من و پسر آقای من هستید. فرمود: مقصودم این نبود. عرض کردم: خداوند مرا فدای شما بگرداند شما بفرمایید، فرمود: من آخرین وصی پیامبرم، خداوند به وسیله من، بلا را از خاندانم و شیعیانم برطرف میکند
↑" الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَ حُجَّةَ اللَّهِ دَاحِضَةٌ وَ لَوْ أُذِنَ لَنَا فِي الْكَلَامِ لَزَالَ الشَّكُ "، شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۴۴، ح ۲۱۱؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، باب ۴۲، ح ۵؛ همچنین ر. ک: الخرائج و الجرایح، ج ۱۰، ص ۴۵۷، ح ۲.
↑شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۴۷۵؛ باب ۴۳، ح ۲۵. همچنین ر. ک: علی بن عبد الکریم نیلی نجفی، منتخب الأنوار المضیئه، ص ۱۵۷؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۰۱.
↑ در اینجا تنها به موارد اندکی اشاره شده برای تفصیل بیشتر ر.ک: لطف اللّه صافی گلپایگانی، منتخب الاثر؛ سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص ۱۸۵ تا ص ۲۰۰؛ همو، در انتظار ققنوس، ترجمه و تحقیق، مهدی علیزاده، ص ۱۸۸ تا ۱۹۸.
↑ یادآوری: برخی از اهل سنّت که ولادت حضرت مهدی(ع) را گزارش کردهاند، فقط آن را از دیدگاه شیعه بیان کردهاند، در حالی که عدهای گمان کردهاند تمام کسانی که ولادت آن حضرت را نقل کردهاند بر این باور هستند که آن حضرت به دنیا آمده است.
↑ سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، ص ۱۸۶، به نقل از: الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۲۷۴ در پایان حوادث سال ۲۶۰ﻫ. ق.
↑ سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، به نقل از: وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۷۶، ح ۵۶۲.
↑ سید ثامر هاشم العمیدی، مهدی منتظر در اندیشه اسلامی، به نقل از: وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۱۷۶، ح ۵۶۲.
↑شیعه در اسلام (طبع قدیم) ص ۲۳۰/ بررسیهای اسلامی، ج ۱، ص ۲۳۰/ تعالیم اسلام، ص ۱۸۰.
↑صحیح ترمذی، ج ۹، باب ما جاء فی المهدی/ سنن ابی داوود، ج۲، کتاب المهدی/ سنن ابن ماجه، ج ۲، باب خروج المهدی/ ینابیع الموده؛ البیان فی اخبار صاحب الزمان، محمد بن یوسف شافعی؛ نور الأبصار، شبلنجی/ الصواعق المحرقه، ابن حجر؛ الفصول المهمه، شیخ حر عاملی؛ صحیح مسلم. از منابع شیعی: الغیبه، محمد بن ابراهیم نعمانی/ کمال الدین، شیخ صدوق/ اثبات الهداه، شیخ حر عاملی و بحارالانوار مجلسی. ج ۱ و ۵۲.
↑در این باره میتوان به این منابع مراجعه کرد کفایه الاثر؛ بحارالانوار، ج ۱۳؛ غایة المرام؛ دلائل الامامه؛ کافی؛ منتخب الاثر و... و منابع اهل سنت: ابن خلکان در وفیات الاعیان، ج ۱، ص ۴۵۱ و شبراوی در الاتحاف، ص ۱۷۹ و احمد بن یوسف قرمانی اخبار الدول، ص ۱۱۷ و ابی الفداء در المختصر، (تاریخ)، ج ۲، ص ۴۵ و ابوالفلاح حنبلی در شذرات الذهب، ج ۲، ص ۱۴۱ و ۱۵۰ و شبلنجی در نورالابصار، ص ۱۴۶ و ابن خلدون در تاریخ، ج ۴، ص ۱۱۵ و یافعی در تاریخ مرآت الجنان، ج ۲، ص ۱۰۷؛ به نقل از شیعه (خسروشاهی)، ص ۴۰۱.