آیه مودت در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۳۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث آیه مودت است. "آیه مودت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

روایات فریقین و اعتبار سنجی آنها

روایات اهل سنت

در منابع اهل سنت روایات متعددی نقل شده که بیان‌گر آن است که آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى مربوط به اهل بیت خاص پیامبر اکرم(ص) است:

  1. احمد بن حنبل از ابن عباس روایت کرده که وقتی آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد، (برخی از اصحاب) گفتند: ای رسول خدا! این خویشاوندان شما که مودت آنان بر ما واجب شده است، چه کسانی‌اند؟ پیامبر(ص) فرمود: علی، فاطمه و دو پسر آنان می‌باشند[۱].
  2. حاکم نیشابوری، در تفسیر آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نخست روایتی را از ابن عباس نقل کرده که در آن، ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى، به مودت خدا و تقرب به سوی او از راه اطاعت خداوند تفسیر شده است[۲]، سپس گفته است: این حدیث از نظر سند صحیح است ولی بخاری و مسلم آن را روایت نکرده‌اند، آنان در تفسیر آیه بر حدیث عبدالملک بن میسره زراد از طاووس از ابن عباس که آن را به قُربای آل محمد(ص) تفسیر کرده است، اتفاق نظر دارند[۳].
  3. حاکم نیشابوری، هم چنین روایت کرده است که حسن بن علی(ع) پس از شهادت علی بن ابی طالب(ع) خطبه‌ای ایراد کرد و خود را به مردم معرفی کرد، از آن جمله فرمود: من از اهل بیتی هستم که خدای تبارک و تعالی به پیامبرش فرمود: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا اقتراف حسنه، مودت ما اهل بیت است[۴]. ابن حجر مکی، خطبه امام حسن(ع) را از بزار و طبرانی نقل کرده و برخی از طرق آن را حسان (مورد قبول) دانسته است[۵].
  4. ابو نعیم اصفهانی با سند خود از زاذان و او از علی(ع) روایت کرده که گفت: پیامبر اکرم(ص) فرمود: «یا علی! فینا آل حم انه لایحفظ مودتنا الا کل مؤمن»، ثم قرأ ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى: درباره ما آل حم (این مطلب است که) مودت ما را جز انسان با ایمان رعایت نمی‌کند، سپس آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را تلاوت کرد[۶].
  5. ابو سعید هیثم بن کلیب شاشی، مؤلف المسند الکبیر، از عبدالله بن مسعود روایت کرده که گفته است: "ما در مسیری با پیامبر(ص) همراه بودیم، فردی اعرابی با صدای بلند به پیامبر(ص) گفت: ای محمد(ص) به چه چیز دعوت می‌کنی؟ پیامبر(ص) فرمود: به شهادت به یگانگی خدا و این که من رسول خدا هستم، و اقامه نماز و پرداخت زکات و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا. اعرابی گفت: آیا بر دعوت خود از ما اجر و مزد می‌خواهی؟ پیامبر(ص) فرمود: نه، جز مودت خاندان: ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى، اعرابی گفت: آیا خویشاوندان من یا خویشاوندان تو؟ پیامبر(ص) فرمود: خویشاوندان من. اعرابی گفت دستت را جلو بیاور تا با تو بیعت کنم؛ زیرا در این که تو را دوست بدارم و خویشاوندانت را دوست ندارم، خیری نیست[۷].
  6. ابن عساکر از ابو أمامه باهلی روایت کرده که گفته است: پیامبر(ص) فرمود: "خداوند، پیامبران را از شجره‌های مختلفی آفرید، و من و علی را از یک شجره آفرید، من اصل آن و علی فرع آن و فاطمه لقاح و حسن و حسین میوه‌های آن می‌باشند، پس هر کس که به یکی از شاخه‌های آن در آویزد، نجات خواهد یافت، و هر کس روی برگرداند، گمراه می‌شود. اگر بنده‌ای به مدت سه هزار سال میان صفا و مروه خدا را عبادت کند و محبت ما را نداشته باشد اهل دوزخ خواهد بود، سپس آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را تلاوت کرد[۸].
  7. طبری، از ابی الدیلم روایت کرده که گفته است: "هنگامی که علی بن الحسین(ع) را به صورت اسیر وارد شام کردند، مردی شامی ایستاد و گفت: خدا را سپاس که (مردان) شما را کشت و فتنه را سرکوب کرد. علی بن الحسین(ع) به او گفت: آیا قرآن قرائت کرده‌ای؟ گفت: آری، فرمود: آیا آل حم را قرائت کرده‌ای؟ گفت: قرآن قرائت کرده‌ام، اما آل حم قرائت نکرده‌ام. فرمود: آیا آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را قرائت نکرده‌ای؟ گفت: آیا شما همان قُربایی هستید که در این آیه، مودت آنان واجب شده است؟ فرمود: آری[۹]. ابوحیان، این روایت را مسلّم تلقی کرده و آنجا که قول حق در تفسیر آیه را بیان کرده گفته است: "علی بن الحسین(ع) همین رأی را داشته و هنگامی که به صورت اسیر وارد شام شد، به این آیه استشهاد کرد"[۱۰].
  8. طبرانی، از ابن عباس روایت کرده که گفته است: "انصار با یکدیگر قرار گذاشتند که اموالی را در اختیار رسول خدا(ص) قرار دهند تا در مواردی که لازم می‌داند، مصرف کند، آنان پیامبر(ص) را از تصمیم خود آگاه کردند، در این هنگام آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد، آنان از نزد پیامبر(ص) بیرون رفتند و درباره سخن پیامبر(ص) باهم گفت‌و‌گو می‌کردند، برخی از آنان گفت: مقصود پیامبر از این سخن این است که ما اهل‌بیتش را یاری دهیم و با (دشمنانشان) بجنگیم"[۱۱].
  9. طبری، از مقسم از ابن عباس روایت کرده که گفته است: "انصار (به خود افتخار کرده و می‌گفتند) ما فلان کار و فلان کار را انجام داده‌ایم. ابن عباس یا عباس (شک از عبدالسلام راوی حدیث است) به آنان گفت: ما (مهاجران) بر شما برتری داریم. این جریان به پیامبر(ص) رسید. آن حضرت در مجلس آنان حاضر شد و خطاب به انصار فرمود: آیا شما ذلیل نبودید خداوند به واسطه من به شما عزت داد، گفتند: چرا ای رسول خدا فرمود: آیا شما گمراه نبودید و خداوند به واسطه من شما را هدایت کرد؟ گفتند: چرا ای رسول خدا، پیامبر(ص) فرمود: آیا به من پاسخ نمی‌دهید؟ گفتند: چه بگوییم؟ فرمود: بگویید: آیا قومت تو را از سرزمینت بیرون نکردند، و ما به تو منزل دادیم، آیا قومت تو را تکذیب نکردند و ما تو را تصدیق کردیم، قومت با تو به خذلان رفتار کردند و ما تو را یاری دادیم. پیامبر(ص) از این دست سخنان با انصار می‌گفت و آنان (شرمنده شده) در برابرش به زانو افتادند و گفتند: اموال ما و آنچه در اختیار داریم از آن خدا و رسول او است. در این هنگام آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد[۱۲].
  10. حاکم حسکانی، از چند طریق از حکم بن ظهیر از سدّی از ابی مالک از ابن عباس روایت کرده که ﴿حَسَنَةً در آیه ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا را به مودت آل محمد(ص) تفسیر کرده است[۱۳]. ابن حجر مکی نیز آن را از احمد بن حنبل نقل کرده است[۱۴].
  11. ثعلبی[۱۵] و بغوی[۱۶] از ابن عباس روایت کرده‌اند که هنگامی که آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد، عده‌ای گفتند: می‌خواهد ما را به سوی خویشاوندانش پس از خود، بر انگیزد. جبرئیل(ع) پیامبر(ص) را از اتهام آنان آگاه ساخت، و آیه ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا[۱۷] نازل شد، آنان سخن پیامبر را تصدیق کردند (و توبه کردند)، و آیه ﴿وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ[۱۸] نازل شد. ابن حجر مکی نیز آن را از ثعلبی و بغوی نقل کرده است[۱۹].
  12. احمد بن یحیی بلاذری در انساب الاشراف[۲۰]، در شرح حال معاویه، و ابن عساکر در شرح حال مروان، جریان خواستگاری مروان از سوی معاویه، زینب دختر عبدالله بن جعفر را برای یزید نقل کرده‌اند، عبدالله تصمیم در این باره را به امام حسین(ع) واگذار کرد، و آن حضرت زینب را با رضایت خودش به عقد قاسم فرزند محمد بن جعفر در آورد. آن حضرت این کار را در مسجد نبوی و در جمع بنی هاشم و بنی امیه انجام داد و چنین فرمود: "اسلام فرومایگی و پستی را دفع کرد و نقیصه را جبران نمود، و نکوهش (ناشی از امور غیر ارزشی) را از بین برد، لذا بر مسلمانان جز در آن چه گناه است، نکوهش نیست، و قرابتی که خداوند حق آن را عظیم شمرده و به رعایت آن امر کرده و از پیامبرش خواسته است که مودت آن را اجر رسالت خود قرار دهد، قرابت ما اهل البیت است"[۲۱].

روایات شیعه

در منابع شیعه، بیش از بیست روایت درباره این که آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى مربوط به اهل بیت پیامبر(ص) است، گزارش شده است. این روایات را ابوجعفر برقی در "المحاسن"، محمد بن یعقوب کلینی در "اصول کافی" و "روضه کافی"، فرات بن ابراهیم در "تفسیر الفرات"، شیخ صدوق در "الخصال" و "عیون الاخبار"، و علامه مجلسی در "بحار الانوار"، سید هاشم بحرانی در "البرهان فی تفسیر القرآن" و نیز "غایة المرام" و عبد علی بن جمعه عروسی در "نور الثقلین" نقل کرده‌اند. ابوجعفر برقی (م / ۲۷۴ یا ۲۸۰) در کتاب "الصفوه و النور و الرحمن" از کتاب "المحاسن" در باب سیزدهم که عنوان آن آیه شریفه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى است، چهار روایت را درباره این که مقصود از مودت در آیه شریفه، مودت اهل بیت است، نقل کرده است.

  1. محمد بن مسلم از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: خداوند محبت ما را واجب کرده و فرموده است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۲۲].
  2. سلام بن مستنیر از امام باقر(ع) درباره آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى سؤال کرد، امام(ع) فرمود: سوگند به خدا، مودت اهل بیت پیامبر(ص) از جانب خداوند بر بندگانش واجب می‌باشد[۲۳].
  3. از حجاج الخشاب روایت کرده که گفت: شنیدم که امام صادق(ع) به ابوجعفر احول می‌فرمود: "کسانی که نزد شما هستند (کسانی که در بحث و گفت‌و‌گوی علمی با آنان برخورد دارید) درباره آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى چه می‌گویند؟ ابوجعفر گفت: حسن بصری می‌گوید: همه اقربای پیامبر(ص) مقصود است. امام صادق(ع) فرمود: اما من به مردمی از قریش که نزد ما هستند می‌گویم ما به طور خاص مقصود این آیه می‌باشیم، آنان می‌گویند ما و شما با هم مقصودیم، من به آنان می‌گویم: به من بگویید آیا وقتی امر مهمی برای پیامبر(ص) رخ می‌داد، چه کسانی را برای حل آن برمی‌گزید؟ آیا چنین نیست که وقتی می‌خواست با اهل نجران مباهله کند دست علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را گرفت (و با خود برای مباهله همراه ساخت) آیا در جنگ بدر به علی، حمزه و عبیده بن حارث نگفت (که برای جنگ با سپاه کفر پیش‌قدم شوند)؟ [۲۴].
  4. از عبدالله بن عجلان روایت کرده که گفت: از امام باقر(ع) از آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى سؤال کردم، امام(ع) فرمود: مقصود (از قربی) امامانی هستند که صدقه بر ایشان حلال نیست[۲۵].
  5. محدث کلینی، از عبدالله بن عجلان از امام باقر(ع) روایت کرده که درباره "قربی" در آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى فرمود: آنان همان ائمه‌اند[۲۶].
  6. محدث کلینی، از محمد بن مسلم از امام باقر(ع) درباره کلام خداوند ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا (در آیه الموده فی القربی) روایت کرده که فرمود: "اقتراف حسنه" تسلیم بودن در برابر ما و صادق بودن در مورد ما و دروغ نگفتن بر ما است: الاقتراف، التسلیم لنا و الصدق علینا و ألا یکذب علینا[۲۷].
  7. محدث کلینی، از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود: اهل بصره درباره آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى چه می‌گویند؟ گفته شد آنان می‌گویند این آیه مربوط به عموم خویشاوندی پیامبر(ص) است، امام(ع) فرمود: دروغ گفته‌اند، این آیه فقط درباره ما اهل بیت نازل شده است، درباره علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)، اصحاب کساء[۲۸].
  8. در حدیثی دیگر، جابر از امام باقر(ع) روایت کرده که درباره کلام خدا ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا فرمود: کسی که ولایت اوصیاء از آل محمد(ص) را برگزیند و از آثار آنان پیروی کند، خداوند، ولایت پیامبران و مؤمنان پیشین تا آدم(ع) را به ولایت او می‌افزاید (او در پاداش ولایت آنان سهیم است)[۲۹].
  9. در حدیث دیگری که عبدالحمید بن أبی الدیلم از امام صادق(ع) روایت کرده آمده است که هنگامی که رسول خدا(ص) از سفر حجه‌الوداع به مدینه بازگشتند، انصار نزد آن حضرت آمدند و گفتند: ای رسول خدا، خدای بزرگ، به واسطه شما به ما احسان کرد و شرافت داد، دوستانمان را شادمان و دشمنانمان را منکوب ساخت، اکنون جمیعت‌ها و گروه‌هایی نزد شما می‌آیند و شما از نظر مالی نمی‌توانی از آنان پذیرایی کنی و دشمنان شما را بر این امر سرزنش می‌کنند، ما دوست داریم که شما ثلث اموال ما را قبول کنی تا از عهده این کار برآیی، پیامبر(ص) به آنان پاسخی نداد و منتظر آمدن وحی از جانب خداوند بود، پس جبرئیل(ع) نازل شد و آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را آورد، و پیامبر(ص) درخواست انصار را نپذیرفت. منافقان گفتند: خدا چیزی بر محمد(ص) نازل نکرده و او با این سخن می‌خواهد پسر عمو و اهل بیتش را بر ما مسلط سازد، دیروز (در غدیر خم) گفت: «مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِيٌّ‏ مَوْلَاهُ‏» و امروز می‌گوید: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۳۰].
  10. در روایتی طولانی که شیخ صدوق درباره مجلس امام رضا(ع) به مأمون (و عده‌ای از عالمان) در مورد فرق بین عترت و امت، گزارش نموده، آمده است که علما به امام رضا(ع) گفتند: آیا خداوند در قرآن، اصطفاء را بیان کرده است، امام(ع) فرمود: در دوازده مورد از ظاهر قرآن، اصطفاء بیان شده است. ششمین آیه‌ای که امام(ع) در این باره به آن استشهاد کرد آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى است. این مطلب به پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت او اختصاص دارد، (مودت اقربای هیچ پیامبری، غیر از پیامبر اکرم(ص) اجر رسالت او قرار داده نشده است) و خداوند مودت آنان را واجب نکرده است مگر این که می‌دانست که آنان هرگز راه ارتداد را برنگزیده و به ضلالت روی نمی‌آورند، کدام شرافت بر آن تقدم دارد یا نزدیک آن می‌باشد"[۳۱].
  11. شیخ صدوق از عبدالله بن عباس روایت کرده که گفت: رسول خدا(ص) برای ما سخنرانی کرد و در آخر آن فرمود: "ما کسانی هستیم که خدا مودت ما را واحب کرده است؛ غیر از حق، جز ضلالت نخواهد بود، پس به کجا روی می‌آورید؟[۳۲].
  12. از امام حسین(ع) روایت شده که درباره "قربی" در آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى فرموده است: "قرابتی که خداوند به صله آن امر کرده و حق آن را عظیم شمرده و خیر را در آن قرار داده است، قرابت ما اهل بیت است، خداوند حق ما را بر هر مسلمانی واجب کرده است"[۳۳].
  13. فرات بن ابراهیم از حکیم بن جبیر روایت کرده که گفته است: از امام زین‌العابدین(ع) درباره آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى سؤال کردم، امام(ع) فرمود: آن، قرابت ما اهل بیت محمد(ص) می‌باشد[۳۴].
  14. وی از حبیب بن ابی ثابت روایت کرده که گفته است: وارد مسجد قبا شدم، در آنجا بزرگان انصار را یافتم. آنان گزارش دادند که علی بن الحسین(ع) برای اقامه نماز به مسجد قبا آمد، آنان به او سلام کرده و گفتند: بزرگان ما روایت کرده‌اند که انصار هنگامی که رسول خدا(ص) در بستر بیماری منتهی به رحلتش بود، نزد ایشان رفتند و گفتند: ای رسول خدا، خداوند به واسطه شما ما را گرامی داشت و هدایت کرد، ما به واسطه شما ایمان آورده، فضیلت یافتیم، اموال ما را هرگونه که دوست داری تقسیم کن، پیامبر(ص) آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را بر آنان تلاوت کرد، پس آن حضرت ما را به مودت شما امر کرده است[۳۵].
  15. فرات، با سند خود از ایوب بن علی بن الحسین بن سمیط از علی بن ابی طالب(ع) از رسول خدا(ص) روایت کرده که هنگامی که آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد، جبرئیل(ع) گفت: ای محمد(ص) هر دینی، اصل و ستون و فرع و بنیانی دارد، اصل و ستون دین، ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ[۳۶] (توحید) و فرع و بنیان آن، محبت شما اهل بیت در چیزی است که موافق حق است و به سوی آن دعوت می‌کند[۳۷].
  16. فرات، با سند خود از منذر روایت کرده که گفت از ابی جعفر محمد بن علی(ع) در حدیثی طولانی در وصف اهل‌بیت(ع) شنیدم که در آخر آن می‌فرمود: ایشان همان کسانی‌اند که خداوند مودت و ولایت آنان را بر هر مرد و زن مسلمانی واجب کرده، چنان که در کتاب محکم خود فرموده است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۳۸] امام(ع) فرمود: اقتراف حسنه، محبت ما اهل بیت است[۳۹].
  17. فرات، با سند خود از اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده که در خلال حدیثی فرمودند: "لعنت خدا و فرشتگان او و همه مردم بر کسی باد که در پرداخت اجر اجیری، ظلم کند، مقصود یک دینار و دو دینار، یا یک درهم و دو درهم نیست، بلکه مقصود کسی است که به پیامبر اکرم(ص) در مورد اجر او درباره خویشاوندانش ظلم کند، خداوند فرموده است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىپس لعنت خدا و فرشتگان و همه آدمیان بر کسی باد که به پیامبر(ص) در اجر او نسبت به خویشاوندانش ظلم کند"[۴۰].
  18. فرات، با سند خود از عباد بن عبدالله بن حکیم روایت کرده است که گفت: نزد جعفر بن محمد(ص) بودم، مردی از او درباره آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى پرسید، امام(ع) فرمود: به اعتقاد قریش، مقصود قرابت میان آنان و پیامبر(ص) است، چگونه این سخن آنان درست است، در حالی که خدا خبر داده است که او معصوم است؟[۴۱]. در تفسیر جمله اخیر امام(ع) دو احتمال وجود دارد:
    1. چگونه مودت قریش بر مردم واجب است، در حالی که در میان آنان کسانی بودند که پیامبر(ص) در تبلیغ رسالت الاهی از آنان بیمناک بود، تا این که خداوند از معصوم و مصون بودن او از شر آنان خبر داد و فرمود: ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[۴۲].
    2. چگونه این پندار قریش صحیح است، در حالی که خداوند خبر داده است که اقربای پیامبر - که مودت آنان واجب است - معصوم از گناه می‌باشند، که اشاره است به آیه شریفه تطهیر[۴۳].
  19. فرات، به طرق متعدد از ابن عباس روایت کرده که گفت: هنگامی که آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد، از پیامبر(ص)، پرسیدم (یا پرسیدند): اقربای شما که خداوند مودتشان را بر ما وجب کرده، چه کسانی‌اند؟ پیامبر(ص) سه بار فرمود: "علی، فاطمه و دو فرزند آنان"[۴۴]
  20. فرات، با سند خود از امام باقر(ع) درباره آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى روایت کرده که جبرئیل(ع) نزد پیامبر(ص) آمد و گفت، زندگی شما رو به پایان است، پس اسم اکبر و میراث علم و آثار نبوت را نزد علی(ع) بگذار، خداوند فرموده است: من زمین را بدون عالمی که به واسطه او اطاعت و روایت من شناخته می‌شود و حجت من بر مردم باشد، باقی نمی‌گذارم. پیامبر(ص) به این دستور خداوند عمل کرد[۴۵].
  21. فرات، باسند خود از عطاء بن ابی رباح روایت کرده که گفت: به فاطمه بنت الحسین گفتم: برای من حدیثی نقل کنید تا با آن با مردم احتجاج کنم، او گفت: پدرم (امام حسین(ع)) به من خبر داد که پیامبر(ص) که در مدینه اقامت گزید، مهاجران[۴۶] تصمیم گرفتند اموالی را در اختیار آن حضرت قرار دهند تا در پذیرایی کسانی که نزد او می‌آیند، مصرف کند. آنان پیامبر(ص) را از این تصمیم خود آگاه ساختند. پیامبر(ص) زمانی طولانی سر فرو افکند، سپس سرش را بالا برد و فرمود در این باره دستوری برای من نرسیده است، منتظر باشید تا شما را از آن آگاه کنم، سپس جبرئیل(ع) نازل شد و گفت ای محمد(ص) پروردگارت از سخن تو با قومت و از تصمیم آنان آگاه است و فریضه (مودت قربی در آیه) ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را بر آنان نازل کرده است[۴۷].
  22. در قرب الاسناد از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: وقتی آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد، پیامبر(ص) به مردم فرمود: خداوند فریضه‌ای را برای شما مقرر داشته است، آیا به آن عمل می‌کنید؟ کسی به آن حضرت پاسخ مثبت نداد، روز دیگر همان مطلب را برای آنان بیان کرد، و کسی اعلان آمادگی نکرد، روز سوم نیز همین امر تکرار شد. در این هنگام رسول خدا(ص) فرمود: فریضه‌ای که برای شما مقرر شده مربوط به طلا و نقره و خوردن و آشامیدن نیست. گفتند: آن را برای ما بیان کن. پیامبر(ص) آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را برای آنها تلاوت کرد. گفتند: این کار را انجام خواهیم داد. امام صادق(ع) سوگند یاد کرده است که جز تعداد اندکی به آن عمل نکردند[۴۸].
  23. علی بن ابراهیم قمی، با سند خود از امام باقر(ع) روایت کرده که در تفسیر "قربی" در آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى فرمود: یعنی اهل بیت پیامبر(ص)، سپس افزود، انصار نزد پیامبر(ص) آمدند و گفتند: ما به شما منزل دادیم و یاریتان کردیم، پس بخشی از اموال ما را بپذیر و در نیازهایی که داری مصرف کن، خداوند آیه﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را نازل کرد... و نیز امام باقر(ع) فرموده است، اجر نبوت آن است که اهل بیت پیامبر را اذیت نکنید، با آنان قطع رابطه ننمایید، حقشان را غصب نکنید، با آنان (بر اساس محبت و انقیاد) ارتباط داشته باشید، عهد الهی درباره آنان را نشکنید، چنان که فرموده است: ﴿وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ[۴۹] سپس در تفسیر ﴿وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا فرمود: اقتراف حسنه یعنی اقرار به امامت آنان و احسان و نیکی در مورد آنان، هر کس چنین کند، خداوند به او احسان خواهد کرد[۵۰].[۵۱]

آیه مودت در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل

در نصوص عامی، ذوی‌القربای رسول خدا(ص) به معانی گوناگونی شده است؛ ولی در تفاسیر شیعه -به تبع کلمات اهل بیت(ع) در تفسیر این آیه- ذوی‌القربی بدون استثنا براهل بیت(ع) تطبیق شده؛ چنان‌که مرحوم کلینی در کافی طی روایات متعددی به این امر اشاره می‌نماید. «عَنْ زُرَارةَ عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ عَجْلَان عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) فِی قَوْیِهِ تَعَالَی ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى‏‏ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ»[۵۲].

در فرهنگ کلمات اهل بیت(ع)، حسنه در قرآن به ولایت تعبیر شده. بر این مبنا، اگر معانی دیگری برای نعمت و یا حسنه بیان شده باشد، ریشه آن باید به توحید و ولایت بازگردد. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع)‏ دَخَلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْجَدَلِيُّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ(ع)يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ لَا أُخْبِرُكَ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ * وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۵۳] قَالَ بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ الْحَسَنَةُ مَعْرِفَةُ الْوَلَايَةِ وَ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ السَّيِّئَةُ إِنْكَارُ الْوَلَايَةِ وَ بُغْضُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ ثُمَّ قَرَأَ عَلَيْهِ هَذِهِ الْآيَةَ».[۵۴]

اهمیت مسئله مودت از زاویه وظیفه ادای اجر توسط امت تا به آنجا می‌رسد که رسول خدا(ص) در روزهای پایانی عمر مبارکشان، طی وصیتی که از طریق امیرالمؤمنین(ع) به مردم ابلاغ می‌شود، خیانت‌کنندگان در حق اجیر را لعنت می‌کنند و سپس به این آیه شریفه اشاره نموده و در توضیح بیشتر، اجیر را خود و حضرت علی(ع) بیان می‌فرمایند: «رَوَى‏ مُحَمَّدُ بْنُ جَرِيرٍ فِي كِتَابِ الْمَنَاقِبِ أَنَّ النَّبِيَّ قَالَ لِعَلِيٍّ: اخْرُجْ فَنَادِ: أَلَا مَنْ ظَلَمَ أَجِيراً أُجْرَتَهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ، أَلَا مَنْ تَوَلَّى غَيْرَ مَوَالِيهِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ، أَلَا مَنْ سَبَ‏ وَالِدَيْهِ‏ فَعَلَيْهِ‏ لَعْنَةُ اللَّهِ. فَنَادَى بِذَلِكَ فَدَخَلَ عُمَرُ وَ جَمَاعَةٌ عَلَى النَّبِيِّ وَ قَالُوا: هَلْ مِنْ تَفْسِيرٍ لِمَا نَادَى بِهِ عَلِيٌّ قَالَ: نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى‏‏ فَمَنْ ظَلَمَنَا فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ، وَ يَقُولُ: ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ[۵۵] فَمَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ، فَمَنْ وَالَى غَيْرَهُ وَ غَيْرَ ذُرِّيَّتِهِ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ، وَ أُشْهِدُكُمْ أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبُو الْمُؤْمِنِينَ فَمَنْ سَبَّ أَحَدَنَا فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ. فَلَمَّا خَرَجُوا قَالَ عُمَرُ: مَا أَكَّدَ النَّبِيُّ لِعَلِيٍّ بِغَدِيرِ خُمٍّ وَ لَا غَيْرِهِ أَشَدَّ مِنْ تَأْكِيدِهِ فِي يَوْمِنَا هَذَا.قال خبات بن الارت کان ذلک قبل وفاة النبی(ص) بسبعه عشر یوما».

اهمیت این بیان رسول اکرم(ص)، به گونه‌ای است که آن هنگام که اصبغ بن نباته، یار وفادار امیرالمؤمنین(ع)، در واقعه جانگداز ضربت خوردن علی(ع) که منجر به شهادت حضرتش شد، با زحمت و اصرار به عیادت مولی(ع) می‌رود و از آن جناب، در آخرین دیدار، درخواست نصیحتی می‌نماید، امیرالمؤمنین(ع) در آن لحظات خطیر به همین کلام رسول اکرم(ص) اشاره می‌کنند. مهم‌تر آنکه بنا بر نقل حضرت علی(ع) که در روایت به آن اشاره می‌شود، رسول خدا(ص) نیز این بیانات را در آخرین لحظات عمر مبارکشان بیان فرموده‌اند. این همه، بیانگر شدت اهمیت مسئله در نظام فکری اسلام و جایگاه ولایت در رستگاری انسان است؛ به گونه‌ای که اعتقاد و عمل به آن، مساوی با همه دین و پشت کردن به آن، مساوی با انکار همه دین است؛ و الا اولیای الهی(ع) در دنیا و آخرت محبوب و مطاع ملک و ملکوتند و نیازی به ریاست یا محبت در زندگی دنیوی ندارند، تا این همه بر آن تأکید شود. ما در اینجا، به دلیل اهمیت روایت اصبغ بن نباته، همه آن را با تفصیلی که دارد ذکر می‌نماییم؛ تا مورد دقت و تذکر قرار گیرد.

«اصبغ می‌گوید: هنگامی که امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) مورد اصابت ابن ملجم ملعون قرار گرفت، مردم به دور خانه حضرت جمع شدند تا ابن ملجم را به قتل رسانند. امام مجتبی(ع) بیرون آمدند و فرمودند: پدرم فرمود امر ابن ملجم را به خودم واگذارید؛ اگر مُردم، قصاص؛ و الا خود می‌دانم چگونه عمل نمایم. مردم پراکنده شدند؛ ولی من باقی ماندم. طولی نگذشت که امام مجتبی ان بیرون آمدند و مرا تنها دیدند و فرمودند: مگر سخن مرا که از پدرم نقل کردم نشنیادی؟ عرضه داشتم: بله؛ ولی خواستم یک مرتبه دیگر کلامی از دولب مبارکٹبشنومولطفابهمناجازه یک دیدار دیگر را بدهید. امام به داخل برگشتند و طولی نگذشت که رخصت ملاقات داده شد و وارد بر مولایم شدم و او را در بستر افتاده دیدم که پارچه‌ای بر محل زخم بسته شده و چهره مبارکش به شدت زرد شده و از شدت درد پاها را حرکت می‌دهد. هنگامی که نظر مبارکش بر من افتاد، فرمودند: مگر سخن مرا نشنیدی که بازگردید؟ عرضه داشتم: بله؛ ولی خواستم یک بار دیگر بیانی از شما بشنوم. حضرت فرمودند: پس بنشین تا برایت بگویم: «اعْلَمْ‏ يَا أَصْبَغُ‏ أَنِّي أَتَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) عَائِداً كَمَا جِئْتُ السَّاعَةَ فَقَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ اخْرُجْ فَنَادِ فِي النَّاسِ الصَّلَاةَ جَامِعَةً وَ اصْعَدِ الْمِنْبَرَ وَ قُمْ دُونَ مَقَامِي بِمِرْقَاةٍ وَ قُلْ لِلنَّاسِ أَلَا مَنْ عَقَّ وَالِدَيْهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَلَا مَنْ أَبَقَ مِنْ مَوَالِيهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَلَا مَنْ ظَلَمَ أَجِيراً أُجْرَتَهُ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَا أَصْبَغُ فَفَعَلْتُ مَا أَمَرَنِي بِهِ حَبِيبِي رَسُولُ اللَّهِ صفَقَامَ مِنْ أَقْصَى الْمَسْجِدِ رَجُلٌ فَقَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ تَكَلَّمْتَ بِثَلَاثِ كَلِمَاتٍ وَ أَوْجَزْتَهُنَّ فَاشْرَحْهُنَّ لَنَا فَلَمْ أَرُدَّ جَوَاباً حَتَّى أَتَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صفَقُلْتُ مَا كَانَ مِنَ الرَّجُلِ قَالَ الْأَصْبَغُ ثُمَّ أَخَذَ(ع)بِيَدِي وَ قَالَ يَا أَصْبَغُ ابْسُطْ يَدَكَ فَبَسَطْتُ يَدِي فَتَنَاوَلَ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ يَدِي وَ قَالَ يَا أَصْبَغُ كَذَا تَنَاوَلَ رَسُولُ اللَّهِ صإِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ يَدِي كَمَا تَنَاوَلْتُ إِصْبَعاً مِنْ أَصَابِعِ يَدِكَ ثُمَّ قَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ أَلَا وَ إِنِّي وَ أَنْتَ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ فَمَنْ عَقَّنَا فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَلَا وَ إِنِّي وَ أَنْتَ مَوْلَيَا هَذِهِ الْأُمَّةِ فَعَلَى مَنْ أَبَقَ عَنَّا لَعْنَةُ اللَّهِ أَلَا وَ إِنِّي وَ أَنْتَ أَجِيرَا هَذِهِ الْأُمَّةِ فَمَنْ ظَلَمَنَا أُجْرَتَنَا فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ آمِينَ فَقُلْتُ آمِينَ».

اصبغ بن نباته در ادامه در بیان امیرالمؤمنین(ع)، آثار اعتقاد به ولایت امام را نه تنها در دنیا، بلکه در آخرت بیان می‌دارد؛ ماحصل آنکه ولایت ملاک قبولی همه اعمال و میزان سنجش سایر اعتقادات واعمال انسان‌ها در درگاه الهی است. «قَالَ الْأَصْبَغُ ثُمَّ أُغْمِيَ عَلَيْهِ ثُمَّ أَفَاقَ فَقَالَ لِي أَ قَاعِدٌ أَنْتَ يَا أَصْبَغُ قُلْتُ نَعَمْ يَا مَوْلَايَ قَالَ أَزِيدُكَ حَدِيثاً آخَرَ قُلْتُ نَعَمْ زَادَكَ اللَّهُ مِنْ مَزِيدَاتِ الْخَيْرِ قَالَ يَا أَصْبَغُ لَقِيَنِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) فِي بَعْضِ طُرُقَاتِ الْمَدِينَةِ- وَ أَنَا مَغْمُومٌ قَدْ تَبَيَّنَ الْغَمُّ فِي وَجْهِي فَقَالَ لِي يَا أَبَا الْحَسَنِ أَرَاكَ مَغْمُوماً أَ لَا أُحَدِّثُكَ بِحَدِيثٍ لَا تَغْتَمُّ بَعْدَهُ أَبَداً قُلْتُ نَعَمْ قَالَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَصَبَ اللَّهُ مِنْبَراً يَعْلُو مَنَابِرَ النَّبِيِّينَ‏ وَ الشُّهَدَاءِ ثُمَّ يَأْمُرُنِي اللَّهُ أَصْعَدُ فَوْقَهُ ثُمَّ يَأْمُرُكَ اللَّهُ أَنْ تَصْعَدَ دُونِي بِمِرْقَاةٍ ثُمَّ يَأْمُرُ اللَّهُ مَلَكَيْنِ فَيَجْلِسَانِ دُونَكَ بِمِرْقَاةٍ فَإِذَا اسْتَقْلَلْنَا عَلَى الْمِنْبَرِ لَا يَبْقَى أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ إِلَّا حَضَرَ فَيُنَادِي الْمَلَكُ الَّذِي دُونَكَ بِمِرْقَاةٍ مَعَاشِرَ النَّاسِ أَلَا مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي فَأَنَا أُعَرِّفُهُ بِنَفْسِي أَنَا رِضْوَانُ خَازِنُ الْجِنَانِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ بِمَنِّهِ وَ كَرَمِهِ وَ فَضْلِهِ وَ جَلَالِهِ أَمَرَنِي أَنْ أَدْفَعَ مَفَاتِيحَ الْجَنَّةِ إِلَى مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ مُحَمَّداً أَمَرَنِي أَنْ أَدْفَعَهَا إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَاشْهَدُوا لِي عَلَيْهِ ثُمَّ يَقُومُ ذَلِكَ الَّذِي تَحْتَ ذَلِكَ الْمَلَكِ بِمِرْقَاةٍ مُنَادِياً يُسْمِعُ أَهْلَ الْمَوْقِفِ مَعَاشِرَ النَّاسِ مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي فَأَنَا أُعَرِّفُهُ بِنَفْسِي أَنَا مَالِكٌ خَازِنُ النِّيرَانِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ بِمَنِّهِ وَ فَضْلِهِ وَ كَرَمِهِ وَ جَلَالِهِ قَدْ أَمَرَنِي أَنْ أَدْفَعَ مَفَاتِيحَ النَّارِ إِلَى مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ مُحَمَّداً قَدْ أَمَرَنِي أَنْ أَدْفَعَهَا إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَاشْهَدُوا لِي عَلَيْهِ فَآخُذُ مَفَاتِيحَ الْجِنَانِ وَ النِّيرَانِ ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ فَتَأْخُذُ بِحُجْزَتِي وَ أَهْلُ بَيْتِكَ يَأْخُذُونَ بِحُجْزَتِكَ وَ شِيعَتُكَ يَأْخُذُونَ بِحُجْزَةِ أَهْلِ بَيْتِكَ قَالَ فَصَفَقْتُ بِكِلْتَا يَدَيَّ وَ إِلَى الْجَنَّةِ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ إِي وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ قَالَ الْأَصْبَغُ فَلَمْ أَسْمَعْ مِنْ مَوْلَايَ غَيْرَ هَذَيْنِ الْحَدِيثَيْنِ ثُمَّ تُوُفِّيَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ‏»[۵۶].[۵۷]

منابع

پانویس

  1. فضائل الصحابة، ج۱، ص۱۸۷، ح۲۶۳؛ ج۲، ص۶۹۹، ح۱۱۴۱، محدثان و مفسران این حدیت را از احمد بن حنبل نقل کرده‌اند. ر.ک: شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۸۹-۱۹۶. احادیث ۸۸۲-۸۲۸؛ مجمع الزوائد، ج۷، ص۱۰۳ و ج۹، ص۱۳۴ و ۱۶۸؛ الصواعق المحرقة، ص۲۱۱؛ ذخائر العقبی، ج۱، ص۱۲۶.
  2. «لا أسألكم على ما آتيتكم من البينات و الهدى أجرا إلا أن توادوا الله و أن تقربوا إليه بطاعته».
  3. هذا حديث صحيح الإسناد و لم يخرجاه، إنما اتفقا في تفسير هذه الآية على حديث عبدالملك بن ميسرة الزراد عن طاوس عن ابن عباس (رضي الله عنهما) أنه في قربى آل محمد(ص)، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۸۲، ح۳۶۵۹.
  4. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۸۸-۱۸۹، ح۴۸۰۲.
  5. اخرج البزار و الطبراني عن الحسن (رض) من طرق بعضها حسان أنه خطب خطبة من جملتها: من عرفني فقد عرفني...؛ الصواعق المحرقة، ص۲۱۱، نیز ر.ک: مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۴۶؛ ینابیع المودة، ص۳۱۸.
  6. تاریخ اصفهان، ج۲، ص۱۶۵. سمهودی آن را از ابی الشیخ بن حبان از زاذان از علی(ع)، ینابیع المودة، ص۳۱۷-۳۱۸ و ابن حجر مکی آن را از ابی الشیخ و دیگران از علی(ع) نقل کرده‌اند، ص۲۱۱.
  7. مسند الصحابة، ج۲، ص۱۲۷، ح۶۶۴. ابو نعیم اصفهانی نیز آن را در حلیة الأولیاء، ج۳، ص۲۰۱ از جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده است.
  8. تاریخ دمشق ج۱، ص۱۲۷ و ۶۶۴؛ نیز ر.ک: شواهد التنزیل، ج۱۲، ص۱۴۱۸۳۷.
  9. جامع البیان، ج۲۵، ص۱۶-۱۷؛ الدر المنثور، ج۷، ص۳۰۰؛ الصواعق المحرقة، ص۲۱۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۸؛ شرح المواهب، ج۷، ص۲۰.
  10. البحر المحیط، ج۷، ص۵۱۶.
  11. المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۲۶، ح۱۲.
  12. جامع البیان، ج۲، ص۱۶-۱۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۹۸.
  13. شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۴۸-۱۵۰، روایت ۸۴۶-۸۵۰.
  14. الصواعق المحرقة، ص۲۱۱؛ نیز ر.ک: الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۴.
  15. تفسیر ثعلبی، ج۸ ص۳۱۴.
  16. معالم التنزیل، ج۴، ص۱۲۵-۱۲۶.
  17. «یا می‌گویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است» سوره شوری، آیه ۲۴.
  18. «و اوست که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و از گناهان درمی‌گذرد و آنچه می‌کنید می‌داند» سوره شوری، آیه ۲۵.
  19. الصواعق المحرقة، ص۲۱۱؛ نیز ر.ک: الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۵.
  20. انساب الاشراف، ج۲، ص۷۵۴، ح۳۶۱.
  21. شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۴۳-۱۴۴، پاورقی شیخ محمد باقر محمودی.
  22. المحاسن، ص۱۴۴، کتاب الصفوة، باب ۱۳، ح۴۵؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۳۹.
  23. المحاسن، همان، ح۴۶؛ بحار الانوار، ج۲۳، ۲۳۹.
  24. المحاسن، همان، ح۴۷؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۰.
  25. همان، ح۴۸، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۰.
  26. اصول کافی، ج۱، ص۳۴۲، باب فیه نکت و نتف من التنزیل فی الولایة، ح۷.
  27. اصول کافی، ج۱، ص۳۲۱، باب التسلیم و فضل المسلمین، ح۴. علامه مجلسی در شرح حدیث گفته است: «این روایت، مودت در آیه را تفسیر کرده است، که با اقرار به امامت ائمه(ع) و تسلیم بودن در برابر آنان و صدق بر آنان و دروغ نگفتن بر آنان همراه است. توهم نشود که جمله سوم تکرار جمله دوم است؛ زیرا مقصود از جمله دوم این است که احادیث صادقه از آنان را روایت کند، و مقصود از جمله دوم این است که خبرهایی که به دروغ به آنان نسبت داده شده است، را روایت نکند. مرآة العقول، ج۴، ص۲۸۱.
  28. روضه کافی، ص۹۳، ج۴، ص۲۸۱.
  29. روضه کافی، ص۳۷۹، ح۵۷۴؛ نور الثقلین، ج۴، ص۵۷۶.
  30. اصول کافی، ج۱، ص۲۳۴، باب الاشارة و النص علی امیرالمؤمنین(ع)، روایت ۳، تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۱؛ نورالثقلین، ج۴ ص۵۷۳؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۲.
  31. عیون اخبارالرضا(ع)، ج۱، ص۲۳۳، ح۱؛ الأمالی، ص۶۱۹، مجلس ۷۹، ح۱.
  32. نور الثقلین، ج۴، ص۵۷۶.
  33. تأویل الآیات الظاهرة، ج۲، ص۵۴۵؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۵۱.
  34. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۱-۳۹۲؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۷.
  35. همان، ص۳۹۲؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۷.
  36. «هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.
  37. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۷؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۷.
  38. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.
  39. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۵-۳۹۷؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۵-۲۴۶.
  40. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۴-۳۹۵؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۴.
  41. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۱؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۱.
  42. «و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
  43. بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۱. متن و پاورقی.
  44. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۸۸-۳۹۱، احادیث ۵۱۶-۵۲۲؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۴۱.
  45. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۸.
  46. در سایر روایات این پیشنهاد از سوی انصار مطرح شده است، ولی از این جهت اشکالی بر روایت وارد نیست؛ زیرا ممکن است چنین تصمیم و اقدامی از سوی هر دو گروه مهاجران و انصار انجام گرفته باشد.
  47. تفسیر فرات، ج۲، ص۳۹۳. یادآور می‌شویم، روایت مزبور طولانی است، آن چه نقل شد، بخش اول آن است.
  48. قرب الاسناد، ص۳۸؛ الاختصاص، ص۶۳؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۳۷.
  49. «و کسانی که آنچه را خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌پیوندند» سوره رعد، آیه ۲۱.
  50. تفسیر القمی، ص۶۱۶-۶۱۷؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۳۹.
  51. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۱۳-۱۲۵.
  52. الکافی، ج۱، ص۴۱۴.
  53. «آنان که کار نیک آورند (پاداشی) بهتر از آن خواهند داشت و آنان در آن روز از هر بیمی در امانند * و کسانی که کار بد آورند (با) چهره‌هایشان در آتش افکنده می‌شوند؛ آیا جز (برای) آنچه انجام می‌دادید کیفر داده می‌شوید؟» سوره نمل، آیه ۸۹-۹۰.
  54. الکافی، ج۱، ص۱۸۵.
  55. «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
  56. قسمت ابتدایی حدیث که در متن نقل به معناشد، به این ترتیب است: «قَالَ الْأَصْبَغِ ابن النباته: لَمَّا ضُرِبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) الضَّرْبَةَ الَّتِي كَانَتْ وَفَاتُهُ فِيهَا اجْتَمَعَ إِلَيْهِ النَّاسُ بِبَابِ الْقَصْرِ وَ كَانَ يُرَادُ قَتْلَ ابْنِ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اللَّهُ فَخَرَجَ الْحَسَنُ(ع) فَقَالَ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ أَبِي أَوْصَانِي أَنْ أَتْرُكَ أَمْرَهُ إِلَى وَفَاتِهِ فَإِنْ كَانَ لَهُ الْوَفَاةُ وَ إِلَّا نَظَرَ هُوَ فِي حَقِّهِ فَانْصَرِفُوا يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ‏ قَالَ فَانْصَرَفَ النَّاسُ وَ لَمْ أَنْصَرِفْ فَخَرَجَ ثَانِيَةً وَ قَالَ لِي يَا أَصْبَغُ- أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلِي عَنْ قَوْلِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ- قُلْتُ بَلَى وَ لَكِنِّي رَأَيْتُ حَالَهُ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَنْظُرَ إِلَيْهِ فَأَسْتَمِعَ مِنْهُ حَدِيثاً فَاسْتَأْذِنْ لِي رَحِمَكَ اللَّهُ فَدَخَلَ وَ لَمْ يَلْبَثْ أَنْ خَرَجَ فَقَالَ لِيَ ادْخُلْ فَدَخَلْتُ فَإِذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) مُعَصَّبٌ بِعِصَابَةٍ وَ قَدْ عَلَتْ صُفْرَةُ وَجْهِهِ عَلَى تِلْكَ الْعِصَابَةِ وَ إِذَا هُوَ يَرْفَعُ فَخِذاً وَ يَضَعُ أُخْرَى مِنْ شِدَّةِ الضَّرْبَةِ وَ كَثْرَةِ السَّمِّ فَقَالَ لِي يَا أَصْبَغُ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ الْحَسَنِ عَنْ قَوْلِي قُلْتُ بَلَى يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَكِنِّي رَأَيْتُكَ فِي حَالَةٍ فَأَحْبَبْتُ النَّظَرَ إِلَيْكَ وَ أَنْ أَسْمَعَ مِنْكَ حَدِيثاً فَقَالَ لِيَ اقْعُدْ فَمَا أَرَاكَ تَسْمَعُ مِنِّي حَدِيثاً بَعْدَ يَوْمِكَ هَذَا...» ادامه روایت عیناً در متن ذکر شده. (بحارالأنوار، ج۴۵، ص۴۵).
  57. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۵ ص ۶۰۶.