جهاد در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
«جهاد» به معنی جنگیدن[۱]، مصدر باب مفاعله[۲]، برگرفته از ریشه «جهد» به فتح جیم به معنی «مشقت» یا به ضم جیم به معنی «توان» است[۳] و در صورت دوم به معنی بهکارگیری تمام توان در برابر دشمن است[۴]. جهاد در فقه به جهاد ابتدایی با کفّار و جهاد دفاعی در برابر تعرّض دیگران تقسیم شده است و در اصطلاح شرعی، جهاد ابتدایی جنگیدن با کفّار یا کسانی که در حکم کفّار باشند، برای برافراشتن کلمه اسلام و شعائر ایمانی[۵] یا مفاهیمی نزدیک به آن[۶] تعریف شده است. دفاع نیز برگرفته از ریشه «دفع»، مصدر باب مفاعله و به معنی منعکردن و دورکردن است[۷] و در اصطلاح فقهی و حقوقی به معنای مقابله با هجوم و تعرّض دشمن به جان، مال، آبرو و کیان مسلمانان و حمایت از آنان است[۸].
گروهی نسبت جهاد و دفاع را عام و خاص «مِنوجه» دانستهاند؛ زیرا برخی مصادیق، مانند جنگ ابتدایی با کفّار صرفاً جهاد است؛ همانطور که دفاع از نفس و مال محترم، دفاع است، نه جهاد. از سوی دیگر، به دفع هجوم کفّار، هم دفاع گفته میشود و هم جهاد[۹]. برخی نیز کاربرد واژه جهاد برای دفاع را نادرست دانستهاند[۱۰].[۱۱]
پیشینه
جهاد و دفاع و احکام آن را در برخی آیینهای توحیدی، مانند یهود میتوان دید. در کتاب مقدس عهد عتیق، به مواردی از احکام جهاد، مانند غنایم و نوع برخورد با اسیران اشاره شده است[۱۲]. قرآن به مواردی از جهاد ابتدایی در زمان پیامبران پیشین(ع)، همچون جهاد حضرت سلیمان(ع) با بتپرستان[۱۳] اشاره کرده است. جهاد دفاعی نیز مورد توجه انبیای الهی(ع) بوده است؛ نیز قرآن کریم از تشویق تورات به مطلق جهاد خبر میدهد[۱۴] و در میان احادیث نیز گزارشهایی از جهاد دفاعی حضرت ابراهیم(ع) وجود دارد[۱۵]. در آیین اسلام، احکام جهاد در سال اول هجری تشریع شد[۱۶] و آیات فراوانی به لزوم جهاد و دفاع[۱۷]، فضیلت جهاد و مجاهدان[۱۸] و شرایط و احکام آن[۱۹] اشاره کرده است. همچنین در منابع روایی شیعه[۲۰] و اهل سنت[۲۱]، از شئون مختلف جهاد و دفاع، روایات فراوانی گردآوری شده است.
بحث از جهاد در آثار فقهی، بیشتر زیر عنوان کتاب «جهاد»[۲۲] و گاه با عنوان کتاب «السیر»[۲۳] یا «الجهاد و سیرة الامام(ع)»[۲۴] مطرح شده است، در برخی منابع فقهی به ویژه متأخر از جمله به دلیل احساس عدم نیاز، بخش جهاد نیامده است. با این حال، برخی فقهای معاصر به آن پرداختهاند[۲۵].
بحث از دفاع در متون فقهی، مستقل نیست، بلکه غالباً ضمن کتاب جهاد آمده است[۲۶]. در سدههای اخیر، با آغاز هجوم استعمارگران به سرزمینهای اسلامی، فقیهان توجه ویژهای به خصوص مسئله دفاع کردند و برخی به تفصیل به احکام آن پرداختند[۲۷] و رسالههای متعددی تألیف کردند[۲۸].
امام خمینی از معدود فقیهانی است که در دوران معاصر؛ ذیل بحث امر به معروف و نهی از منکر کتاب[۲۹] و نیز در انتهای رساله عملیه فارسی، احترام دفاع را مطرح کرده است[۳۰]. افزون بر این مجموعه، پاسخهای ایشان به استفتائات مردمی، در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز بسیاری از احکام و مباحث مرتبط با جهاد و دفاع را دربر داشت[۳۱]. جهاد دفاعی در دیدگاه امام خمینی با توجه به وقوع جنگ تحمیلی، تبلور ویژهای یافت؛ ایشان امر دفاع را مقدّم بر بسیاری از امور مهم دیگر، مانند تحصیل میدانست[۳۲] و بر اساس دیدگاه تکلیف محوری، حتی شکست در این مسیر را پیروزی واقعی میشمرد[۳۳]. از آنجا که این جنگ تجاوز یک کشور مسلمان به ایران اسلامی بود، سبب طرح مسائلی جدید در این زمینه شد که مورد نیاز رزمندگان بود[۳۴].[۳۵]
فلسفه جهاد و دفاع
در قرآن، اصل در روابط با مشرکان و اهل کتاب، عدم مخاصمه است[۳۶] و جنگ با آنان در موارد تجاوز یا ممانعت از قبول دعوت به اسلام و از میان بردن حاکمیت نظام کفر و شرک مجاز شده است[۳۷]. جهاد در اسلام به منظور دستیابی به اهداف الهی و انسانی است و کشورگشایی و سیطرهجویی بر انسانها مطرح نیست و بازگشت آن به دفاع مشروع مورد تأکید اندیشمندان است[۳۸]، شاهد این سخن، آیه ۳۹ سوره حج است که تشریع جهاد را واکنشی به اقدامات ظالمانه دشمن شمرده است[۳۹]. عنصر مؤثر دیگر در جهاد، اصل دفاع از توحید است که بر جهاد با مشرکان تأکید کرده، شرک را نکتهای غیرقابل اغماض دانسته و از آن به «فتنه» تعبیر کرده و آن را خطرناکتر از قتل شمرده است[۴۰]؛ زیرا موجب به خطر افتادن تمامی آموزههای ادیان الهی، از جمله اسلام میشد. با توجه به این فلسفه، برخی ماهیت جهاد در اسلام را دفاع از توحید شمردهاند[۴۱]. همچنین در برخی آیات بر مقابله به مثل و پرهیز از زیادهروی در برابر دشمن تأکید شده است[۴۲]. در شأن نزول آیه سوره بقره آمده است که با وجود پیمان حدیبیه میان مسلمانان و مشرکان، به سبب بیم از پیمانشکنی آنان دستور داده شد که در صورت تجاوز مشرکان، مسلمانان با آنان مقابله کنند[۴۳] و از آن «اصل مقابله به مثل» اثبات میشود[۴۴].
به باور امام خمینی، جنگهای پیامبران(ع) و امامان(ع) تنها برای حفظ مکتب و انسانیت درمیگرفته[۴۵] و حکمت تشریع چنین احکامی به ناچار و مانند برداشتن غده سرطانی از بدن انسان بوده است؛ از این رو اتهام غیر رحمانی بودن اسلام به دلیل وجود چنین تشریعی ناصواب است[۴۶]. ایشان جنگهای عالم را به دو دسته طاغوتی و توحیدی تقسیم کرده و منشأ جنگ طاغوتی را قدرتطلبی ظالمان دانسته که هدف از آن استثمار تودهها و مانند آن بوده است؛ اما هدف نهایی جنگهای توحیدی، مانند جنگهای پیامبر اکرم(ص)، برپایی نظام عدل، نجات مستضعفان و تربیت انسانها بوده است[۴۷].[۴۸]
اقسام جهاد
برخی فقیهان تقسیم چهارگانهای از جهاد به دست دادهاند که براساس آن جهاد یا با کفّار و مشرکان است یا با شورشیهای داخلی (بغاة). نیز در فرض جهاد با کفّار، جهاد یا به جهت دعوت آنان به اسلام است یا به سبب دفاع در مقابل هجوم آنان و حفظ نفس و مال مسلمانان[۴۹]. برخی نیز این تقسیمبندی را تا پنج دسته رساندهاند[۵۰]؛ اما در تقسیمبندی معروف، فقیهان با توجه به منشأ جنگ، آن را به دو دسته جهاد ابتدایی و دفاعی تقسیم کردهاند[۵۱]. ظاهر عبارات امام خمینی نیز همسو با این تقسیمبندی است[۵۲]. جهاد ابتدایی به نبرد مسلمانان با کفّار برای دعوت آنان به اسلام و یکتاپرستی و عدالت و جهاد دفاعی به نبرد با متجاوزان و مهاجمان برای دفاع از حوزه اسلام و سرزمینهای مسلمانان و حفظ جان و مال و حیثیت مسلمانان گفته میشود[۵۳].[۵۴]
جهاد ابتدایی
جهاد دفاعی
مسائل جهاد و دفاع
۱. نقش مصلحت در جهاد: به باور فقیهان، در جهاد ابتدایی، اگر دشمن غالب باشد یا مصلحت دیگری اقتضا کند، حاکم میتواند با دشمن قرارداد آتشبس امضا کند[۵۵]. این حکم در جهاد دفاعی نیز کاربرد دارد[۵۶]. با توجه به عبارات فقیهان، عامل اصلی پذیرش یا ردّ آتشبس ارزیابی حاکم نسبت به وجود مصلحت و عدم آن است[۵۷]. امام خمینی نیز در برخی موضعگیریهای خویش، از جمله پیامی که به مناسبت قبول قطعنامه ۵۹۸ و پذیرش صلح صادر کرد، مصلحت را عامل اصلی خواند[۵۸]؛
۲. آمادگی و تهیه مقدّمات: قرآن کریم ضمن دستور به گردآوری ادوات نظامی و کسب آمادگیهای لازم، یکی از اهداف این فرمان را بازدارندگی و ایجاد ترس در دل دشمن دانسته است[۵۹]. فقیهان نیز از این آیه وجوب تهیه مقدّمات را برداشت کردهاند[۶۰] و آن را شامل هر نوع آمادگی و گردآوری تجهیزات دانستهاند[۶۱]. در احادیث نیز بر آمادگی و تهیه مقدمات دفاع تأکید شده است[۶۲]. تجویز شرطبندی در برخی امور، مانند اسبدوانی و تیراندازی نیز به منظور تقویت مسلمانان و ایجاد آمادگی در امور نظامی شمرده شده است[۶۳]. بر این اساس و با توجه به این ملاک، امام خمینی و برخی معاصران، موضوع سبق و رمایه را مختص به اسب و تیراندازی با کمان ندانستهاند و حکم آن را به آلات و وسایل جنگی جدید نیز توسعه دادهاند[۶۴].
امام خمینی در مواضع متعدد، ضمن تشویق به این امور، حتی در زمان صلح و تبیین اهمیت پرداختن به آمادگی نظامی جهت دفاع[۶۵]، بر این راهبرد کلان تأکید ورزیده است. اگرچه احتمال تجاوز ضعیف باشد، اما به جهت قوت محتمل و اهمیت موضوع، آمادگی دفاعی، امری لازم[۶۶] و از اهمّ واجبات شمرده شده است[۶۷]؛ چنانکه ایشان آموزش نظامی برای بانوان را جایز دانسته و بر مطلوبیت آن تصریح کرده است[۶۸]؛
٣. سلاحهای کشتار جمعی: حکم استفاده از اینگونه سلاحها، به سبب نوظهور بودن، در آثار فقهیان پیشین مطرح نبوده است، هرچند برخی از ایشان در موارد مشابه، مانند آتشزدن مناطق دشمن[۶۹] یا ریختن سم در آب و غذای دشمن را ممنوع[۷۰] و برخی دیگر مکروه[۷۱] دانستهاند. با توجه به این موارد، امام خمینی[۷۲] و برخی دیگر[۷۳] تولید و استفاده از ابزار جنگی کشتار جمعی را جایز نمیدانند؛
۴. حکم حامیان دشمن: کشوری که زمین و فضای خود را در اختیار دشمن قرار دهد، در صف دشمن قرار میگیرد، هرچند با مسلمانان پیمان همکاری داشته باشد؛ چون براساس تعالیم قرآن[۷۴]، احترام به همپیمانان تا زمانی است که طرف مقابل از تعهد خود تخطی نکرده باشد؛ از این رو با عدم پایبندی وی، پیمان نیز ملغا میشود[۷۵]. در صدر اسلام، کمک برخی همپیمانان به دشمن، نقض پیمان محسوب میشد و واکنش عملی پیامبر(ص) را در پی داشت[۷۶]. برخی نظریات فقهی نیز در مسیر این دیدگاه ارزیابی میشود؛ مانند الغای عقد ذمه در فرض کمک کردن اهل کتاب به دشمن[۷۷] و جواز کشتن آنان به سبب همکاری با دشمن[۷۸]؛
۵. دفاع استشهادی: این کار به ویژه اگر دفاع منحصر به آن باشد، به عنوان روشی دفاعی مطرح است و پیشینه بحث از آن در برخی رسالههای جهادی مربوط به دوران جنگهای ایران و روس است[۷۹]. برخی فقیهان به استناد اینکه دلایل حرمت انتحار و به هلاکتانداختن نفس از دفاع استشهادی انصراف دارد، آن را مجاز شمردهاند[۸۰] و معتقدند فرقی میان عملیات استشهادی و دیگر اقسام دفاع و جهاد نیست[۸۱]. برخی نیز بر این باورند که اگر حرمت قتل نفس، مزاحم واجب اهمی، مانند دفاع و حفظ دین شود، به جهت لزوم رعایت امر اهمّ، حرمت قتل نفس برداشته میشود[۸۲]. ستایش امام خمینی از دفاع استشهادیِ شهید حسین فهمیده[۸۳]، حاکی از همراهی ایشان با این روش است.[۸۴]
اموال و غنایم جنگی
غنیمت، اموالی است که با قهر و غلبه از دشمن گرفته شود[۸۵]؛ در غیر این صورت اگر مالی بدون خونریزی به دست آید، «فیء» نام دارد[۸۶]. «انفال» نیز عنوانی اعم از فیء است که افزون بر فیء، اموال دیگری را هم شامل میشود[۸۷]؛ هرچند غنیمت به معنی عام، بر همه این اموال (فیء، انفال و اموالی که با قهر و غلبه از دشمن گرفته شده است) گفته میشود. از نظر شرعی نیز همه اموالی که در جنگ به دست مسلمانان برسد، احکامی دارد. در فقه شیعه، اگرجنگ بدون اذن امام(ع) باشد، همه اموال به دست آمده به امام(ع) اختصاص دارد[۸۸]؛ بنابراین احکام مورد بحث مربوط به غیر این مورد است. غنایم غیر منقول (اراضی و ملحقات آن) دارای اقسامی است[۸۹] که هریک حکم خاص خود را دارد: ١. اگر دشمن از روی رغبت مسلمان شود، مالکیت وی بر اموال خود باقی میماند[۹۰]؛ ۲. زمینهایی که بدون جنگ به دست آمده، داخل در انفال و برای امام معصوم(ع) است[۹۱]؛ ۳. زمینهای مفتوح عنوه (اراضی خراجیه) که با غلبه از کفّار گرفته شده است، اگر در زمان فتح آباد بوده باشد، از آنِ مسلمانان است[۹۲]، هرچند در اینکه ملک مسلمانان میشود یا تنها حق اختصاص برای آنان ایجاد میشود، اختلاف نظر وجود دارد[۹۳]؛ ۴. اگرفتح زمین همراه با پیمان صلح باشد، به گونهای که در قبال سکناگزیدن در آن، زمین دشمن به مسلمانان واگذار شود، این زمین حکم اراضی مفتوح عنوه را خواهد داشت[۹۴]. در غنایم منقول، نخست مخارج جنگ، هزینه نگهداری غنایم[۹۵] و نیز خمس غنایم که سهم امام(ع) است[۹۶]، استثنا میشود؛ سپس باقیمانده آن میان مجاهدان تقسیم خواهد شد[۹۷]؛ البته از نظر امام خمینی، پرداخت خمس پس از کسر سایر استثناها خواهد بود[۹۸].
احکام ذکرشده درباره غنایمی است که از کفّار و مشرکان به دست آمده باشد؛ اما در خصوص غنیمتهایی که در نبرد با شورشیان مسلمان (بغاة) به دست آمده است، اگر خارج از محدوده جنگی باشد، غنیمتگرفتن آن جایز نیست[۹۹]؛ اما اگر در محدوده مناطق جنگی باشد، بیشتر فقیهان تصرف در این اموال را جایز[۱۰۰] و برخی[۱۰۱] ممنوع دانستهاند. با توجه به ماهیت جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، که دفاع در برابر مسلمانان باغی محسوب میشد، امام خمینی اموال خارج از حوزه مناطق جنگی را محترم میدانست[۱۰۲] و تنها غنیمتگرفتن اموالی را که در سیطره نیروهای مدافع بود، جایز میشمرد[۱۰۳].[۱۰۴]
احکام اسیران
چگونگی رفتار با اسیران در آیاتی از قرآن کریم ذکر شده[۱۰۵] و در روایات نیز درباره حقوق اسیر مطالبی آمده است[۱۰۶]. امام خمینی در اینباره مراعات اخلاق اسلامی با اسیران را لازم دانسته و از اهانت به آنان منع کرده است[۱۰۷].
بنابر دیدگاه مشهور، اگر اسیران کفّار از خیل زنان با پیران باشند، در اختیار مسلمانان قرار میگیرند[۱۰۸] و اگر مذکر و بالغ باشند و پیش از اتمام جنگ اسیر شوند، درصورتیکه مسلمان شوند، کشتن آنان ممنوع است[۱۰۹] و اگر از پذیرش اسلام سرباز زنند، به باور برخی فقیهان، تصمیمگیری درباره آنان به نظر امام(ع) واگذار میشود[۱۱۰] و اگر پس از اتمام جنگ اسیر شوند، با دریافت فدیه یا بدون دریافت آن آزاد میشوند یا اینکه به عنوان برده در اختیار مسلمانان قرار میگیرند[۱۱۱].[۱۱۲]
احکام شهید
چنانکه در قرآن کریم آمده خداوند در برابر گذشتن انسان از جان و مال خویش، کامیابی عظیم وی را تضمین کرده[۱۱۳] و از مرده نامیدن شهدا نهی کرده است[۱۱۴]. امام خمینی شهیدان را در پیشگاه خداوند دارای مقام خاص میدانست[۱۱۵] که شاهد جلوه حق خواهند بود[۱۱۶].
به نظر امام خمینی و دیگر فقیهان، کسی که در میدان نبرد و معرکه جنگ به شهادت رسیده باشد، غسل و کفن ندارد[۱۱۷] و با لباس رزم خود دفن میشود[۱۱۸]. مسّ شهید نیز باعث غسل مسّ میّت نمیشود[۱۱۹]. امام خمینی کسانی را که در حال اشتغال به تدارکات یا استراحت در میدان نبرد کشته شوند نیز داخل در معرکه میشمرد و احکام شهدا را در حقّ ایشان جاری میدانست[۱۲۰].[۱۲۱]
دفاع شخصی و شرایط آن
دفاع انسان از حریم شخصی خود در قبال هر خطر تهدیدکننده، دفاع شخصی است[۱۲۲]. محدوده حریم شخصی اعم از جان، مال و عرض (ناموس) ترسیم شده و مواردی چون سرکشیدن به خانه دیگری یا تعرّض به قصد زنا، تجاوز به حریم شمرده شده است[۱۲۳].
حکم دفاع شخصی بر اساس مورد آن، یعنی جان، مال یا عرض مختلف است. مستند وجوب دفاع از جان، که از زمان فقهای پیشین مطرح بوده، حرمت القای نفس در هلاکت است[۱۲۴]؛ اما در صورتی که مکلّف بداند اگر دفاع کند، کشته میشود، از نظر امام خمینی و برخی دیگر از فقیهان[۱۲۵]، در صورت امکان، بر مکلّف لازم است فرار کند[۱۲۶]. دفاع از ناموس نیز واجب است[۱۲۷]؛ اما به باور مشهور فقیهان[۱۲۸]، از جمله امام خمینی[۱۲۹]، دفاع از مال واجب نیست.
در مواردی که دفاع مؤثر نباشد و مدافع در معرض کشتهشدن قرار گیرد و راه رهایی غیر از دفاع یا تسلیم نباشد، برخی احتمال حرمت دفاع دادهاند یا قائل به جواز تسلیم شدهاند[۱۳۰]؛ ولی به باور امام خمینی[۱۳۱] و برخی دیگر از فقیهان[۱۳۲]، تسلیم شدن در موارد دفاع از نفس و عرض جایز نیست. در موارد جواز دفاع، احترام متجاوز ملغا میشود و میتوان در برابر او مقابله به مثل کرد، هرچند مسلمان باشد[۱۳۳]؛ البته این الغای احترام تدریجی است؛ مثلاً با امکان دفع مهاجم به غیر قتل، کشتن او جایز نیست[۱۳۴].[۱۳۵]
جهاد اکبر
جستارهای وابسته
منابع
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ صاحب بن عباد، المحیط فی اللغة، ج۳، ص۳۷۰؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۳، ص۱۳۵.
- ↑ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۱.
- ↑ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۲، ص۴۶۰؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۰۸.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۰۸؛ راوندی، قطب الدین، فقه القرآن، ج۱، ص۳۳۸.
- ↑ کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۳۶۵؛ خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۰.
- ↑ طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۸، ص۷؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳.
- ↑ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۲، ص۴۵؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۲، ص۲۸۸.
- ↑ مشکینی، علی، مصطلحات الفقه، ص۲۴۵ - ۲۴۶؛ ولیدی، محمدصالح، حقوق جزای عمومی، ج۲، ص۱۶۱.
- ↑ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴؛ عراقی کزازی، آقاضیاء الدین، شرح تبصرة المتعلمین، ج۴، ص۳۱۷.
- ↑ شهید اول، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، ج۲، ص۳۰؛ میرزای قمی، ابوالقاسم، جامع الشتات فی أجوبة السؤالات، ج۱، ص۳۵۳.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «جهاد و دفاع»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۰۶.
- ↑ سفر تثنیه، ب۲۱.
- ↑ ﴿ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ﴾ «نزد آنان باز گرد (و بگو) بیگمان سپاهی به سوی آنان خواهیم آورد که تاب رویارویی با آن را ندارند و آنان را از آنجا با زبونی و خواری بیرون خواهیم راند» سوره نمل، آیه ۳۷.
- ↑ ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کردهاید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۷، ص۵۱.
- ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۷۷.
- ↑ ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾ «جنگ بر شما مقرر شده است در حالی که شما را ناپسند است و بسا چیزی را ناپسند میدارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست میدارید و همان برایتان بدتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶؛ ﴿انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ «سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید؛ این، اگر بدانید برای شما بهتر است» سوره توبه، آیه ۴۱؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴾ «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾ «ای مؤمنان! با کافرانی که نزدیک شمایند جنگ کنید و باید در شما صلابت بیابند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۱۲۳.
- ↑ ﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ﴾ «و کسانی را که در راه خداوند کشته میشوند مرده نخوانید که زندهاند امّا شما درنمییابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴؛ ﴿فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا﴾ «آری، کسانی باید در راه خدا نبرد کنند که زندگی این جهان را به جهان واپسین میفروشند و هر که در راه خداوند نبرد کند چه کشته شود و چه پیروز گردد زودا که به او پاداشی سترگ ارزانی داریم» سوره نساء، آیه ۷۴.
- ↑ ﴿فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ * وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ * فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمیتوانید آورد و خداوند رسواگر کافران است * و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمیتوانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده! * مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بستهاید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاستهاند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکردهاند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بیگمان خداوند پرهیزکاران را دوست میدارد * و چون ماههای حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۲-۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۱ - ۵۲؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۲۱ – ۱۷۶.
- ↑ ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۹۲۰ – ۹۲۳.
- ↑ حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۴۶؛ ابن براج، قاضی عبدالعزیز، المهذب، ج۱، ص۲۹۲؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۳.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۵، ص۵۱۷.
- ↑ ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۳.
- ↑ خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۵۹ – ۴۰۴.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۸؛ محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۷۸؛ شهید اول، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، ج۲، ص۳۰؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴ - ۱۹.
- ↑ کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء، ج۴، ص۲۸۷؛ میرزای قمی، ابوالقاسم، جامع الشتات فی أجوبة السؤالات، ج۱، ص۳۴۷.
- ↑ آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة، ج۱، ص۲۹۶ و ج۵، ص۲۹۶ – ۲۹۸.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۶۱.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ص۴۵۶.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ج۱، ص۴۹۲ - ۵۱۹؛ ج۳، ص۴۲ – ۵۷.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ج۱، ص۵۰۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۰، ص۱۰۶ - ۱۰۷
- ↑ گلپایگانی، سید محمدرضا، مجمع المسائل، ج۱، ص۵۳۸؛ منتظری، حسینعلی، رساله استفتائات، ج۱، ص۹۴ – ۹۵؛ ج۲، ص۳۲۲؛ همو، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱۰، ص۱۲۱ – ۱۲۵.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «جهاد و دفاع»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۰۶.
- ↑ ﴿لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ﴾ «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکردهاند و شما را از خانههایتان بیرون نراندهاند باز نمیدارد؛ بیگمان خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره ممتحنه، آیه ۸؛ ﴿إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا﴾ «مگر آنان را که با گروهی وابستگی دارند که میان شما و ایشان پیمانی است یا آنکه با دلتنگی از نبرد با شما و یا نبرد با قوم خویش، نزد شما آمدهاند - و اگر خداوند میخواست آنان را بر شما چیرگی میداد و با شما به نبرد میپرداختند - باری، اگر اینان از شما کنارهجویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۹۰.
- ↑ ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ * وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ * فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ * وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ﴾ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد * و هر جا بر آنان دست یافتید، بکشیدشان و از همانجا که بیرونتان راندند بیرونشان برانید و (بدانید که) آشوب (شرک) از کشتار بدتر است و نزد مسجد الحرام با آنان به کارزار نیاغازید مگر در آنجا با شما به جنگ برخیزند در آن صورت اگر به کارزار با شما دست یازیدند شما هم آنان را بکشید که سزای کافران همین است * و اگر دست بازداشتند خداوند آمرزندهای بخشاینده است * و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۰-۱۹۳؛ ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ﴾ «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹؛ ﴿وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا * الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا﴾ «و چرا شما در راه خداوند نبرد نمیکنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار * مؤمنان در راه خداوند جنگ میکنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۵-۷۶.
- ↑ شهابی، محمود، ادوار فقه، ج۱، ص۱۹۰ – ۱۹۷.
- ↑ حسنی، هاشم معروف، تاریخ الفقه الجعفری، ص۶۵.
- ↑ ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ﴾ «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۲۵۹.
- ↑ ﴿وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ﴾ «و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ میکنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰؛ ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾ «بیگمان شمار ماهها نزد خداوند در کتاب وی روزی که آسمانها و زمین را آفرید دوازده ماه است؛ از آنها چهار ماه، حرام است، این است آیین استوار، در آنها به خود ستم روا ندارید و همگی با مشرکان جنگ کنید چنان که آنان همگی با شما جنگ میکنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره توبه، آیه ۳۶.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۵۰۹ – ۵۱۰.
- ↑ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۳۳۵ – ۳۳۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۸، ص۳۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۰ – ۵۳۱؛ ج۱۳، ص۱۷۳.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «جهاد و دفاع»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۰۷.
- ↑ شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۲، ص۳۷۹.
- ↑ کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء، ج۴، ص۲۸۷ – ۲۸۹.
- ↑ حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۴۶ - ۲۴۷؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۱۴، ص۲۵؛ منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۱۱۵.
- ↑ امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۶۶۴.
- ↑ منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۱، ص۱۱۵.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «جهاد و دفاع»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۰۷.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۵۱؛ راوندی، قطب الدین، فقه القرآن، ج۱، ص۳۵۵.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۵۱؛ نووی، یحیی بن شرفی، المجموع فی شرح المهذب، ج۱۹، ص۴۴۱؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۲.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۵۰؛ طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۸، ص۶۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۹۲.
- ↑ ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ﴾ «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۷۵۶؛ مشکینی، علی، مصطلحات الفقه، ص۱۳۰.
- ↑ راوندی، قطب الدین، فقه القرآن، ج۱، ص۳۳۳؛ منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۷۵۶.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۴۸ - ۵۱؛ مغربی، قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۴۴.
- ↑ ابن جنید، محمد بن احمد، مجموعة فتاوی ابن جنید، ص۲۲۹؛ ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۳، ص۱۴۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۱، ص۱۲۱؛ ج۲۱، ص۱۵۰ - ۱۵۱؛ منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۷۶۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۲۴۲؛ ج۲۱، ص۱۹۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۲۴۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۳۳.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ج۳، ص۳۶۱ – ۳۶۲.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۲۹۳.
- ↑ ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۷.
- ↑ محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۸۳؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام، ج۲، ص۱۴۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۷، ص۸۰ و ۲۹۳.
- ↑ شیرازی، سیدمحمد، فقه العولمة، ص۲۶۸؛ صدر، سیدمحمد، ماوراء الفقه، ج۲، ص۳۸۴ – ۳۸۵.
- ↑ ﴿كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ﴾ «چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بستهاید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد» سوره توبه، آیه ۷؛ ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ﴾ «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمیدارد» سوره انفال، آیه ۵۸.
- ↑ عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج۳، ص۵۰۹ - ۵۱۰.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۱ – ۵۵۲.
- ↑ ابن زهره، سید حمزة بن علی، غنیة النزوع، ص۲۰۳.
- ↑ علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الأحکام، ج۲، ص۱۳۷.
- ↑ فراهانی، میرزا ابوالقاسم، رسالههای خطی فقهی (رساله جهادیه)، ص۵۸۰.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سیدمحمود، موسوعة الفقه الاسلامی، ج۱۷، ص۳۵۱؛ یزدی، محمد، فقه القرآن، ج۴، ص۲۱۲.
- ↑ فضلالله، سیدمحمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، ج۴، ص۸۶ و ۹۲ – ۹۳.
- ↑ منتظری، حسینعلی، مجازاتهای اسلامی و حقوق بشر، ص۹۱؛ خرازی، سیدمحسن، فی التجسس و التفتیش، مجله فقه أهل البیت(ع)، شماره ۱۱ - ۱۲، ۱۴۱۹ق، ص۱۳۰ - ۱۳۱؛ یزدی، محمد، فقه القرآن، ج۴، ص۲۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۷۳.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «جهاد و دفاع»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۰۹.
- ↑ شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۲، ص۴۰۰.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۶۴؛ حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة، ج۹، ص۵۲۷.
- ↑ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۱۶ - ۱۲۰؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۴۷ – ۳۴۸.
- ↑ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۴، ص۲۲۹؛ عراقی کزازی، آقاضیاء الدین، شرح تبصرة المتعلمین، ج۳، ص۱۱۷.
- ↑ حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۵۹ – ۲۶۰.
- ↑ حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۶۰؛ بحرالعلوم، سیدمحمد بن محمدتقی، بلغة الفقیه، ج۱، ص۲۸۲ – ۲۸۳.
- ↑ حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۵۹؛ بحرالعلوم، سیدمحمد بن محمدتقی، بلغة الفقیه، ج۱، ص۲۸۸؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۴۷.
- ↑ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۵۷؛ بحرالعلوم، سیدمحمد بن محمدتقی، بلغة الفقیه، ج۱، ص۲۱۱.
- ↑ بحرالعلوم، سیدمحمد بن محمدتقی، بلغة الفقیه، ج۱، ص۲۱۳ - ۲۱۴.
- ↑ بحرالعلوم، سیدمحمد بن محمدتقی، بلغة الفقیه، ج۱، ص۲۸۱؛ یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، حاشیة المکاسب، ج۱، ص۴۶ - ۴۷.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۷۰.
- ↑ حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۵۸؛ بحرالعلوم، سیدمحمد بن محمدتقی، بلغة الفقیه، ج۱، ص۲۲۰؛ امام خمینی، کتاب البیع، ج۳، ص۸۴؛ همو، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۳۱.
- ↑ حلبی، ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، ص۲۵۸؛ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۲، ص۷۰.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ص۲۷۸.
- ↑ روحانی، سیدمحمدصادق، فقه الصادق(ع)، ج۱۳، ص۱۱۹؛ منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۳، ص۲۹۷.
- ↑ محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۳۰۸؛ شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۲، ص۴۰۸.
- ↑ سیدمرتضی، علی بن حسین، المسائل الناصریات، ص۴۴۳؛ ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۱۸ – ۱۹.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ج۳، ص۵۲.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ج۳، ص۵۲.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «جهاد و دفاع»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۱۱.
- ↑ ﴿مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ «بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد؛ (شما از گرفتن اسیر) کالای ناپایدار این جهان را میخواهید و خداوند جهان واپسین را (برای شما) میخواهد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۶۷؛ ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَى إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «ای پیامبر! به اسیرانی که در دست دارید بگو: اگر خداوند در دلهایتان خیری ببیند به شما بهتر از آنچه از شما ستاندهاند خواهد رساند و شما را میآمرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره انفال، آیه ۷۰؛ ﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ﴾ «پس هرگاه با کافران (حربی) روبهرو شدید (آنان را) گردن بزنید تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید و از آن پس یا منّت بگذارید (و آزادشان کنید) و یا سربها بگیرید تا جنگ، به پایان آید، (فرمان خداوند) چنین است و اگر خدا میخواست از آنان انتقام میگرفت لیک (نگرفت) تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خداوند کشته شدند هرگز (خداوند) کارهایشان را بیراه نمیسازد» سوره محمد، آیه ۴.
- ↑ احمدی میانجی، علی، الأسیر فی الإسلام، ص۲۱۰ – ۲۵۸.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ج۱، ص۵۱۲ – ۵۱۳.
- ↑ شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۲، ص۴۰۲؛ خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۷۳ – ۳۷۴.
- ↑ روحانی، سیدمحمدصادق، فقه الصادق(ع)، ج۱۳، ص۱۴۲.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۴، ص۱۹۰.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۴، ص۱۹۱؛ فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج۱، ص۳۶۵؛ خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۷۴.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «جهاد و دفاع»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۱۱.
- ↑ ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کردهاید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
- ↑ ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ﴾ «و کسانی را که در راه خداوند کشته شدهاند مرده مپندار که زندهاند، نزد پروردگارشان روزی میبرند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۱۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۳، ص۵۱۵.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، المقنعة، ص۸۴؛ میرزای قمی، ابوالقاسم، جامع الشتات فی أجوبة السؤالات، ج۱، ص۳۶۷؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۸۹؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۶۶.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۷۱۰؛ ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۱، ص۱۶۶؛ امام خمینی، استفتائات، ج۱، ص۸۲.
- ↑ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۵، ص۳۳۷؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۶۳.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ج۱، ص۸۱ – ۸۲.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «جهاد و دفاع»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۱۲.
- ↑ مشکینی، علی، مصطلحات الفقه، ص۲۴۵؛ ابراهیمی، قاسم، الدفاع الشرعی و اشکالیة السلطة غیر الشرعیة، مجله فقه اهل البیت(ع)، شماره ۳۲، ۱۴۲۴ق، ص۹۵.
- ↑ ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۳، ص۳۶۰ - ۳۶۱؛ محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۴، ص۱۷۷.
- ↑ ﴿وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾ «و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵؛ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۵، ص۳۴۵ - ۳۴۶؛ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، متشابه القرآن و مختلفه، ج۲، ص۱۸۸.
- ↑ علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۴۳۵؛ شهید ثانی، زین الدین بن علی، مسالک الأفهام، ج۱۵، ص۱۶.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۶۴.
- ↑ شهید ثانی، زین الدین بن علی، الروضة البهیة، ج۹، ص۳۴۸؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۶۳.
- ↑ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۴۴.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۶۳.
- ↑ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۵۵؛ روحانی، سیدمحمدصادق، فقه الصادق(ع)، ج۲۵، ص۵۴۰.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۶۳.
- ↑ شهید اول، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، ج۲، ص۵۹؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الأحکام، ج۳، ص۵۷۱.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۷، ص۲۴۴؛ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۵۱.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۸، ص۷۵؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، إرشاد الأذهان، ج۲، ص۱۸۷؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۶۴.
- ↑ ادرکنی، محمد جواد، مقاله «جهاد و دفاع»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۱۲.