تطبیق دادن نشانههای ظهور با وقایع در معارف مهدویت
از نکات بسیار مهم و دقیق بحث مهدویت، تطبیق نشانههای ظهور با وقایع و اتفاقات است. این تطبیقها باید با شواهد و دلایل کافی باشد که معمولاً مورد غفلت قرار میگیرد و لذا بعد از آشکار شدن اشتباه در تطبیق، کمترین آسیب آن، از بین بردن امید و نشاندن یأس به جای آن میباشد که بسیار خطرناکتر است.
تطبیق در اصطلاح مهدویت
تطبیق نشانههای ظهور بر مصادیق خاص، از آسیبهایی است که پیوسته بعد از غیبت امام عصر (ع) وجود داشته است. تطبیق در مباحث مهدویت یعنی مطابقت دادن نشانههای ظهور بر وضعیت هر زمان؛ به این معنا که عدهای با خواندن یا شنیدن چند روایت در علایم ظهور، آنها را بر افراد یا حوادثی خاص تطبیق میدهند، بدون تشخیص صحیح بودن آنها و بدون بررسی آیات و روایات دیگر، آسیبی که همواره سلامت جامعۀ منتظر را تهدید میکند. البته خود تطبیق روایات بر حوادث، آفت و آسیب نیست؛ بلکه آفت، مطالب و ادعاهایی است که افرادی به صرف خواندن یک یا دو روایت و بدون بررسی آیات و روایات و مطالب تاریخی و قدرت تشخیص صحیح و ناصحیح، به اظهار نظر میپردازند با اینکه در روایات، تشخیص نشانهها و علایم سپاه حق و باطل، به عهدۀ علمای راستین گذاشته شده است؛ همانها که در عصر غیبت کبرا به عنوان نواب عام، عهدهدار امور گشتند.
عدّهای چون میخواهند ظهور هر چه زودتر واقع شود، برخی افراد و حوادث را بدون نگاه عالمانه و با اندک شباهتی به برخی از نشانههای ظهور، تطبیق میدهند. به عنوان مثال اگر فردی از منطقه شام خروج کرد سریع نمیتوان گفت او سفیانی است؛ بلکه باید منتظر ماند و ویژگیهای او را سنجید. اگر تمام خصوصیات و حوادث مربوط به او، چون تسلط بر مناطق شام، فرستادن لشکر به عراق و حجاز، دشمنی با اهل بیت (ع) و کشتار شیعیان و خسف سپاه او در سرزمین بیداء رخ داد، آن وقت میتوان این مورد را بر سفیانی تطبیق داد[۱].
بنابراین، رجوع به کارشناس و اهل استنباط، اصلی عقلایی برای همۀ کارهای مشکوک و شبههدار است. اگر ما در مورد امام زمان (ع) و مسائل قبل و بعد از ظهور روایت مشکوکی شنیدیم، باید آن را به فقیهان بصیر، ارجاع دهیم تا این روایات ارزیابی و بررسی و عدم تضاد آن با قرآن روشن شود و در معنای آن دقت گردد و پس از گذران این مراحل به آن اعتقاد پیدا کنیم. با شعر، خواب، تخیلات، حدسیات، قیاس، استحسان و اینگونه موارد نمیتوان به چیزی معتقد شد. ما در اعتقادات دینی جز به دلایل عقلی، آیات قرآن و روایات محکم نمیتوانیم به چیزی دیگر تکیه کنیم؛ بنابراین حق تطبیق قطعی روایات با پیش فرضهای خود را نداریم و اگر جز این عمل کنیم، به هشدارهای بسیار سخت قرآن گرفتار میشویم[۲].
علل تطبیق دادن
در روایات، نشانههایی برای ظهور امام مهدی (ع) بیان شده است، اما کیفیت دقیق و خصوصیات آنها روشن نیست و این بستری برای تحلیلها و تفسیرهای شخصی و احتمالی گردیده است. در این میان، احتمال جعل و تحریف لفظی و معنوی به انگیزههای مختلف را هم نمیتوان از نظر دور داشت. لذا دقت در احادیث علائم ظهور و شناخت دقیق آنها در بازشناسی ادعاهای دروغین از ادعای واقعی، بسیار مهم و نقشآفرین است[۳].
در تطبیق علائم ظهور نمیتوان به صرف احتمال مطابقت یک واقعه خارجی با یکی از علائم ظهور، به پیشبینی وقت ظهور یا قیام متصل بدان پرداخت. البته کنار هم قرار گرفتن شماری از نشانهها به ویژه آنهایی که در احادیث معتبر آمدهاند و محتوم توصیف شدهاند، موجب اطمینان به نزدیک بودن ظهور میگردد. ولی متاسفانه هر از چند گاه، به بهانۀ ایجاد شوق ظهور، موجی انحرافی فضای فکری و رفتاری مردم را دچار تشویش کرده، با ایجاد برخی انتظارات و توقعات کاذب، آسیب جدی به جامعۀ منتظر میزند در حالی که مباحث مهدویت، از پشتوانۀ عقلی و نقلی برخوردار است و کسی در نقل روایات حق ندارد بدون توجه به شواهد قطعی، نشانههای ظهور را بر افراد مختلف و حوادث زمان تطبیق دهد[۴].
نکاتی در زمینه تطبیق
در زمینۀ تطبیق توجه به نکات زیر مهم است:
- منابع اصلی و قدیمی شیعه معمولاً از نشانههایی محدود نام بردهاند. برخی از نشانههایی که مطرح میشود در این منابع ذکر نشده است.
- اسناد برخی از احادیث در این زمینه دارای اشکال است. ممکن است کسی بگوید: در این صورت چرا در کتب روایی نقل شده است؟ در پاسخ میتوان گفت: شاید علت ذکر این روایات دو مطلب باشد؛ اول: باقی ماندن اصل روایات، دوم: روشن شود همۀ گروهها چه مخالفین و چه موافقین اهل بیت (ع) در اصل ظهور حضرت مهدی (ع) اتفاق دارند. مرحوم مجلسی در ذیل روایتی طولانی در مورد نشانههای ظهور میگوید: "این روایت را با آنکه متن آن تغییر یافته و اشتباه دارد و سند آن به بدترین خلق خدا عمر بن سعد منتهی میشود آوردم تا دانسته شود پیرامون ظهور امام مهدی (ع) اتفاق نظر وجود دارد[۵].
- معلوم نیست این واقعۀ خارجی واقعاً و حقیقتاً همان پیشگویی امام باشد، شاید مراد امام حادثه خارجی دیگر باشد. در مواردی که سخن از وقوع یک نشانه و فرج بعد از آن شده گویا مراد، فرج و ظهور امام زمان (ع) نیست، بلکه یک گشایش و آرامش و راحتی برای مؤمنان مورد نظر است. از امام باقر (ع) نقل شده: "منتظر صدایی باشید که از طرف دمشق ناگهان به شما میرسد و در آن گشایشی بزرگ برای شما خواهد بود"[۶]. اینکه کلمۀ "فرج" به صورت نکره آمده، معنای آن "گشایشی" است نه "گشایش خاص" و ویژه، نشان میدهد این فرج معلوم نیست مربوط به قیام امام زمان (ع) باشد.
بنابراین اظهار نظر قطعی در رابطه با اینکه برخی از علائم تحقق یافته کار صحیحی نیست. ممکن است کسی بگوید: در این صورت بیان علائم چه فایدهای دارد؟ زیرا ما نیاز به علائم داشتیم تا ظهور را بتوانیم تشخیص دهیم، در حالی که به وقایع خارجی به عنوان علامت نمیتوان تکیه کرد. در پاسخ باید گفت: شباهت یک واقعۀ خارجی با یک علامت این احتمال را در ذهن ایجاد میکند که شاید این واقعه همان علامتی باشد که امام خبر داده است و لذا انسان به دنبال کسب آمادگی بیشتر برای ظهور خواهد بود و از طرفی چون صرف احتمال است لذا اگر ظهور واقع نشد انسان دچار سرخوردگی نمیشود و روحیۀ خود را از دست نمیدهد[۷].
پیامدهای تطبیق دادن نشانههای ظهور
باید توجه داشت پیامد و نتیجۀ تطبیق، توقیت و تعجیل است و همچنین ناامیدی و یأس در اثر عدم اتفاق ظهور و به دلیل عدم تحقق تطبیقهای مطرح شده، باعث بیاعتقادی افراد نسبت به اصل ظهور میگردد و افراد در اصل ظهور و روایات به شک و تردید میافتند.
خاستگاه تطبیق: توهمزدگی؛ هوی و هوس و مشکل مطرحسازی خود؛ دخالت افراد غیر متخصص در مطالب تخصصی و عدم روشنگری کافی توسط علماء است. حال این عدم روشنگری به دو نحو است یا عدم تبیین علایم حتمی و غیرحتمی، عدم طرح مسأله بداء و مسایل مرتبط با علایم ظهور و یا نداشتن عکسالعمل مناسب در مقابل مدعیان.
راه درمان و جلوگیری از تطبیق میتواند راههای ذیل باشد: تبیین و روشنگری؛ تکذیب و مبارزه با انحرافات و کار کارشناسی در مورد علایم و ویژگیها توسط علما[۸].
نمونههایی از تطبیق
گروههایی از شیعیان در دورههایی، با امید به گشایش و فرج در کارشان و گاه با اغراض خاصی، به تطبیق علائم ظهور بر وقایع اقدام کردهاند. مهمترین و مؤثرترین این گروهها اسماعیلیه و حکومت آنان یعنی فاطمیان مصر است که گوی سبقت را از همگان ربوده و تطبیق نشانۀ طلوع خورشید از مغرب از این جمله است. "قاضی نعمان مغربی" که از داعیان اسماعیلی است، نمونههای دیگری از نشانهها را بر فاطمیان و مهدی آنان تطبیق کرده است.
برخی معتقد بودند نفس زکیه ـ که کشته شدن او را یکی از نشانههای ظهور دانستهاند ـ همان محمد بن عبد الله بن حسن مثنی است که در ابتدای حکومت عباسیان قیام کرد و در مدینه به شهادت رسید. استدلالهایی را هم برای اثبات این مطلب آوردهاند که در اثبات این مطلب، کافی نیست.
نمونه دیگر تطبیقهای علامه مجلسی در بحارالأنوار است. وی ضمن بیان احادیث نشانههای ظهور، آنها را توضیح داده و گاه تطبیق کرده است. مثلا حدیثی را بر دولت صفویه تطبیق کرده و میگوید: بعید نیست این حکومت، متصل به دولت قائم شود[۹].
عدهای بر این باورند که بسیاری از علایم غیر حتمی ظهور اتفاق افتاده است و فقط علایمِ حتمی نزدیک ظهور، باقی مانده است. به نظر میآید در این باره سخن قطعی و کاملی نمیتوان گفت؛ زیرا منابع اصلی و قدیمی شیعه، معمولاً از نشانههای خاص و محدود نام بردهاند و بسیاری از این نشانههایی که به عنوان علایمِ اتفاق افتاده، مطرح میشوند یا اصولاً در این منابع ذکر نشده یا بسیار کم رنگ بیان شده است. این امر، نشانه آن است که اخباری که این گونه نشانهها را بیان کردهاند، چندان مورد اعتنای علمای گذشته نبوده است.
برای مثال، "علی بن یوسف"، برادر بزرگ علامه حلی حدود هفتصد سال قبل در کتابش میآورد: "همانا تعداد زیادی از علامات (نشانههای ظهور) ظاهر شده است. مثل خراب شدن دیوار مسجد کوفه و کشتن اهل مصر پادشاهشان را و از بین رفتن پادشاهی بنیعباس به دست مردی که بر ضد ایشان قیام کرد، از همان جایی که فرمانرواییشان شروع شد و مرگ عبدالله آخرین پادشاه بنیعباس (مستعصم) و خراب شدن شامات و کشیده شدن (ساخته شدن) پلی که پایین دست منطقه کرخ بغداد است. همه اینها در مدت کمی اتفاق میافتد و همینطور به دو نیم شدن فرات و اگر خدا بخواهد به زودی آب به کوچههای کوفه متصل میشود"[۱۰]. جالب است ایشان نیز گمان میکرد نشانهها در مدت کمی جمع شدهاند؛ اما تاریخ ثابت کرد گمان وی صحیح نبوده و جمع شدنی در کار نبوده است[۱۱].
نتیجه گیری
بنابراین، تطبیق بدون دلیل، باعث ایجاد امید کاذب به تعجیل در جامعه میشود و به دنبال اتفاق نیفتادن ظهور بعد از این تطبیق، یأس و ناامیدی جای آن را میگیرد و چه بسا انسانهایی که این تطبیق را باور کردهاند، نسبت به اصل ظهور، دلسرد و ناامید و نسبت به روایتهای اهل بیت (ع) دچار شک و تردید شوند[۱۲].
پرسش مستقیم
پرسشهای وابسته
- آسیبهای اندیشه مهدویت چیستند؟ (پرسش)
- آسیبهای تربیتی مهدویت کدامند؟ (پرسش)
- چرا برداشت انحرافی از انتظار را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا افراط و تفریط در تبین کشتارهای آغاز قیام را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا طرح مباحث غیر ضروری را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عاشقنمایان دنیاطلب را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا آرزوگرایان بیعمل را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ملاقاتگرایی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا تطبیق نشانههای ظهور با وقایع را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا تعیین وقت ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا تعجیل در امر ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا فعالیتهای غرب و مستشرقان را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا خوگرفتن با شرایط موجود را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عافیتطلبی را به عنوان یکی از آسیبهای مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا منجیگرایی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا غلو در محبت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا باطنگرایی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- آسیبهای فکری و اعتقادی مهدویت کدامند؟ (پرسش)
- چرا عدم درک صحیح از اضطرار به حجت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا برداشت انحرافی از مفهوم غیبت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- اراده الهی و انسانی در مسئله انتظار به چه معناست؟ (پرسش)
- چرا آمیختگی نشانههای ظهور با شرایط ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا زمینهسازی از راه گسترش ظلم و فساد را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- آیا برای ظهور امام مهدی باید به افزودن ظلم و ستم کمک کرد؟ (پرسش)
- چرا کوتاهی متولیان در ارائه معارف را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- آسیبهای رفتاری مهدویت کدامند؟ (پرسش)
- چرا ایجاد هرج و مرج و بروز اختلافات شدید را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا تعجیل در امر ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا بروز کسالت و سستی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا نمادگرایی افراطی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ارتباط موقت و گسسته با امام مهدی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عدم انسجام اجتماعی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا کم فروغ شدن عواطف انسانی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا شیوع ناهنجاریهای رفتاری را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا انگیزههای غیر انسانی در روابط اجتماعی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا آسیبهای سیاسی در عصر انتظار را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ابهام در آثار روانی مهدویت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا انتظار کشیدن بدون تلاش برای تغییر را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا بیتفاوتی منتظران در قبال زمینهسازی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- آسیبهای فردی انتظار چیست؟ (پرسش)
- چرا ترس از امام و آرمانها را از آسیبهای فردی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا گریز از امام و آرمانها را از آسیبهای فردی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ترک وظایف انتظار را از آسیبهای فردی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- آسیبهای اجتماعی انتظار چیست؟ (پرسش)
- چرا ناامیدی افراد جامعه را از آسیبهای اجتماعی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عدم پیروی از فقها را از آسیبهای اجتماعی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا انتظار بدون تلاش برای تغییر را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ترک وظایف منتظران را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۵۳-۵۶؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص۲۶۳-۲۶۴؛ زمانی، سید حسن، نشانههای قیام حضرت مهدی، ص ۷۵ – ۷۶؛ میرتبار، سید محمد، آسیبشناسی جامعه منتظر، ص ۷۱-۷۷.
- ↑ ر.ک: قرائتی، محسن، جهتنما، ص ۶۳ ـ ۶۷.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۵۱- ۴۵۳؛ زمانی، سید حسن، نشانههای قیام حضرت مهدی، ص ۷۵ - ۷۶.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۵۱- ۴۵۳؛ زمانی، سید حسن، نشانههای قیام حضرت مهدی، ص ۷۵ – ۷۶؛ میرتبار، سید محمد، آسیبشناسی جامعه منتظر، ص ۷۱-۷۷.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۷، ح ۹۰.
- ↑ «تَوَقَّعُوا الصَّوْتَ یَأْتِیکُمْ بَغْتَهً مِنْ قِبَلِ دِمَشْقَ، فِیهِ لَکُمْ فَرَجُ عَظِیمٌ»؛ غیبة نعمانی، ص ۲۷۹، ح ۶۶.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص۲۶۳، ۲۶۴.
- ↑ ر.ک: جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۵۳-۵۶.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۵۱- ۴۵۳.
- ↑ قَدْ ظَهَرَ مِنَ الْعَلَامَاتِ عِدَّةٌ کَثِیرَةٌ مِثْلُ خَرَابِ حَائِطِ مَسْجِدِ الْکُوفَةِ وَ قَتْلِ أَهْلِ مِصْرَ أَمِیرَهُمْ وَ زَوَالِ مُلْکِ بَنِی الْعَبَّاسِ عَلَی یَدِ رَجُلٍ خَرَجَ عَلَیْهِمْ مِنْ حَیْثُ بَدَا مُلْکُهُمْ وَ مَوْتِ عَبْدِ اللَّهِ آخِرِ مُلُوکِ بَنِی الْعَبَّاسِ (مستعصم) وَ خَرَابِ الشَّامَاتِ وَ مَدِّ الْجِسْرِ مِمَّا یَلِی الْکَرْخَ بِبَغْدَادَ کُلُّ ذَلِکَ فِی مُدَّةٍ یَسِیرَةٍ وَ انْشِقَاقِ الْفُرَاتِ وَ سَیَصِلُ الْمَاءُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ إِلَی أَزِقَّةِ الْکُوفَةِ؛ عددالقویة، ص۷۷.
- ↑ ر.ک: نویسندگان، آفتاب مهر، ج۱، ص ۲۱۲-۱۳؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۳۷۷.
- ↑ ر.ک: زمانی، سید حسن، نشانههای قیام حضرت مهدی، ص ۷۵ ـ ۷۶؛ صالحنیا، یحیی؛ تنها بر فراز، ص ۱۴۸؛ جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۵۳-۵۶.