چرا برداشت انحرافی از انتظار را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
چرا برداشت انحرافی از انتظار را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / کلیاتی از مهدویت / فرهنگ مهدویت |
مدخل اصلی | آسیبشناسی مهدویت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
چرا برداشت انحرافی از انتظار را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «آسیبهای اندیشه مهدویت چیستند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین محمد صابر جعفری، در کتاب «اندیشه مهدویت و آسیبها» در اینباره گفته است:
- برخی انتظار فرج را در دعا برای فرج، امر به معروف و نهی از منکرهای جزئی، منحصر دانسته و بیشتر از آن، وظیفهای برای خویش قائل نیستند.
- گروهی دیگر، حتی امر به معروف و نهی از منکرهای جزئی را نیز بر نمیتابند. چون معتقدند در دوران غیبت، کاری از آنها بر نمیآید و تکلیفی به عهده ندارند، و امام زمان (ع) خود، هنگام ظهور کارها را اصلاح میکند.
- پندار گروه سوم چنین است که جامعه بایستی به حال خود رها شود و کاری به فساد آن نباید داشت تا زمینه ظهور - که دنیایی پر از ظلم و فساد است - فراهم آید.
- گروه چهارم، انتظار را چنین تفسیر میکنند: نه تنها نباید جلوی مفاسد و گناهان را گرفت، بلکه بایستی به آنها دامن زد تا زمینه ظهور حضرت حجت هر چه بیشتر فراهم گردد.
- دیدگاه پنجم، هر حکومتی را به هر شکل، باطل و بر خلاف اسلام میداند و میگوید: "هر اقدامی برای تشکیل و حکومت در زمان غیبت، خلاف شرع و مخالف نصوص و روایات معتبر است" به این استدلال که در روایات آمده است: "هر عَلَم و پرچمی قبل از ظهور قائم (ع) باطل است"[۱].
- پیامدها: پیش از طرح منشأ و علل چنین دیدگاههایی، لازم است تا برخی از پیامدهای این نظریات مشخص گردد که چرا این برداشتها، برداشت انحرافی (انتظار تلخ یا منفی) نامیده میشود:
- قانع بودن به وضع موجود و عدم کوشش برای تحقق وضعی برتر.
- عقب ماندگی توده.
- تسلط بیگانگان و زبونی در مقابل آنها (نبودن استقلال و آزادی).
- ناامیدی و پذیرش شکست در حوزه فرد و اجتماع.
- ناتوانی دولت و نابسامانی کشور.
- فراگیر شدن ستم و انفعال و بیتحرکی در مقابل ظلم.
- قبول ذلت و بدبختی در حوزه فرد و اجتماع.
- تنبلی و بیمسؤولیتی.
- مشکلتر ساختن حرکت و قیام امام زمان (ع) چرا که هر چه فساد و تباهی بیشتر شود، کار امام (ع) در مبارزه سختتر و طولانی میگردد.
- تعطیلی محتوای بسیاری از آیات و روایات مانند: امر به معروف و نهی از منکر، سیاست داخلی و خارجی، چگونگی برخورد با کفار و مشرکان، دیه، حدود، دفاع از محرومان عالم و...
- خاستگاه: منشأ برداشتهای انحرافی عبارت است از:
- کوتهفکری وعدم بصیرت کافی نسبت به دین.
- انحرافات اخلاقی (برخی از قائلان دیدگاه دوم).
- انحرافات سیاسی (برخی از قائلان دیدگاه چهارم و پنجم).
- توهم این که امام زمان (ع) کارها را به وسیله اکراه و اجبار یا فقط از طریق معجزه انجام میدهد؛ پس نیاز به مقدمات و زمینهسازی نیست.
- توهم این که غیر از امام زمان (ع) هیچ کس نمیتواند همه فسادها و تباهیها را به صورت کامل بر چیند و تمامی خبرها و صلاحها را در همه ابعاد و زمنیهها حاکم سازد؛ پس کاری از دیگران بر نمیآید.
- هدف، وسیله را توجیه میکند: اَلْغَايَاتُ تُبَرِّرُ الْمُبَادِيَ؛ "هدفها، وسیلههای نامشروع را مشروعیت میبخشد". پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است.
- عدم فهم صحیح روایتهایی که ظلم و جور آخرالزمان را مطرح میکنند و این اشتباه که پس بایستی، یا کاری به فساد و تباهی نداشت و در قبال آن، موضع بیطرفی اتخاذ کرد (دیدگاه چهارم) یا حتی دیگران را به گناه فرا خواند (دیدگاه پنجم).
- جدای از مسایل سیاسی و اهل سیاست که به دنبال رکود جوامع اسلامیاند، عدم فهم روایات "بطلان هر عَلَمی قبل از ظهور" نیز، زمینهساز دیدگاه پنجم است.
- مبارزه و درمان: قبل از پاسخ تفصیلی به دیدگاهها و علل اشتباهات، چند نکته را که در حل زیربنایی مطالب مذکور مفید است، یادآوری میکنیم:
- علم و بصیرت در دین، در مقابل کجاندیشیها و برداشتهای غلط.
- تقوا در مقابل هوی و هوس.
- علم و بصیرت در حوزه سیاست و اجتماع برای تشخیص دوستان و دشمنان و روشن شدن عملکرد سیاستبازان.
- تبیین و روشنگری اندیشمندان و علما در حوزه مسائل دینی و سیاسی و اجتماعی.
- پیروی از علمای راستین که مصداق نایبان عام امام زمانند.
- به حاشیه راندن تفکرات متحجرانه و جمودگرا.
- پاسخ تفصیلی:
- حرکت امام زمان (ع) مانند امور دیگر، روال طبیعی دارد و قرار نیست همه امور، معجزهآسا صورت پذیرد. امام صادق (ع) فرمود: «"لَوْ قَدْ خَرَجَ قَائِمُنَا (ع) لَمْ يَكُنْ إِلَّا الْعَلَقُ وَ الْعَرَقُ وَ النَّوْمُ عَلَى السُّرُوجِ"»[۲].
- قیام امام زمان (ع) زمینهسازی و آمادگی میطلبد. چنان که در روایات، عدهای به عنوان زمینهسازان حکومت مهدی (ع) نام برده شدهاند: «"فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَهُ"»[۳]. در روایات دیگر، در توصیف منتظران واقعی آمده است: «"إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ... أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً..."»[۴].
- اگر اصلاح به صورت کامل مقدور نیست، اصلاح در حد توان، ساقط نشده است.
- این دیدگاه "هدف، وسیله را توجیه میکند" از نظر دین کاملاً اشتباه است؛ زیرا همانطور که حکومت حضرت مهدی (ع) ریشهکنکننده ظلم و جور و برپاکننده عدل است و از قلدری و قساوت تهی میباشد، راه پیدایش این مقصود نیز بایستی چنین باشد: از ظلم و جور دور، از قساوت و قلدری برکنار و از دروغگویی و ریاکاری خالی باشد. قداست مجوز گناه نمیشود؛ چرا که گناه جز گناه نمیزاید و با ظلم نمیشود عدل به پا کرد و با عقیده انتقام نمیتوان دادگری کرد[۵].
- بدیهی است که لازم نیست همه مردم ظالم یا فاسد گردند تا "ظلم فراگیر" به وجود آید. آری، نگاهی کوتاه و گذرا به جهان نشان میدهد که ظلم عالم را فرا گرفته است، عدهای ظالمند و بسیاری مظلوم. از طرفی هیچ منافاتی ندارد که در کنار این ظلم وجور، دوستان و منتظران آن حضرت با زمینهسازی مثبت و آیندهساز، در اندیشه مقدمهچینی برای انقلاب جهانی ایشان باشند. پس ظلم و فساد به صورت نسبی در جهان شیوع دارد. امام صادق (ع) میفرماید: «"... لَا وَ اللَّهِ لَا يَأْتِيكُمْ حَتَّى يَشْقَى مَنْ شَقِيَ وَ يَسْعَدَ مَنْ سَعِدَ"»[۶]. پس سخن در این است که گروه سعادتمند و شقاوتمند هر کدام باید به نهایت کار خود برسند. نه این که "سعید"ی در کار نباشد و فقط اشقیا به منتها درجه شقاوت برسند. از سوی دیگر، بدیهی است که آیات و روایات ما را به مبارزه با ظلم و ستم فرا خواندهاند. پیامبر گرامی اسلام فرمودهاند: «"يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ يَعْمَلُونَ الْمَعَاصِيَ وَ يَقُولُونَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ قَدَّرَهَا عَلَيْهِمْ الرَّادُّ عَلَيْهِمْ كَشَاهِرِ سَيْفِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ"»[۷].
- در مورد "بطلان هر عَلَمی قبل از ظهور" گفتنی است که این روایات مانند احادیث دیگر لازم است بر قرآن، سنت و عقل عرضه گردند تا مواردی مانند: "حکومت"، "تخصیص"، "تخصص" و "ورود" و راههای دیگرِ جمع، اِعمال شود. حتی در روایات آمده است که اگر روایتی مخالف صریح قرآن بود، است بایستی کنار نهاده شود. به هر حال آنچه آیات و روایات و عقل ما را به آن رهنمون میشوند، بطلان همه قیامها، فعالیتها و جریانهای قبل از ظهور نیست، بلکه منظور از بطلان قیام و علم در روایات، بطلان قیامی است که به نام حضرت مهدی (ع) صورت گیرد - چنان که قیام زید و امثال آن در روایات معتبر، تأیید شدهاند[۸] - به عنوان نمونه به ذکر روایاتی بسنده میکنیم: امام کاظم (ع) فرمود: «"رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ"»[۹]. در روایت دیگر، امام باقر (ع) کشتگان مبارزان قبل از ظهور را به عنوان شهید یاد میکند: «"... قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ"»[۱۰].
- دیدگاه صواب: در مقابل دیدگاههای مطرح شده، نگرش دیگری هم وجود دارد که انتظار را به معنای فراهم آوردن زمینههای ظهور، ظلمستیزی به مقدار توان و آمادگی برای ظهور حضرت میداند. در این دیدگاه، فرد بایستی عالم را برای آمدن حضرت مهیا کند و نه تنها امر به معروف و نهی از منکر نماید، بلکه باید به دنبال تشکیل حکومت صالح و حفظ و حراست از کیان اسلامی نیز باشد. حضرت امام در این باره میفرماید: البته پرکردن دنیا از عدالت، این را ما نمیتوانیم بکنیم. اگر میتوانستیم میکردیم. اما چون نمیتوانیم باید ایشان بیایند. الان عالم پر از ظلم است، اگر ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است] و... باید چنین کنیم. اما چون نمیتوانیم باید او بیاید. اما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک کنیم. کاری کنیم که عالم مهیا شود برای آمدن حضرت[۱۱].
اینهایی که میگویند هر عَلَمی بلند شود و هر حکومتی، خیال کردند که هر حکومتی باشد. این برخلاف انتظار فرج است. اینها نمیفهمند چه میگویند. این حرفها را به اینها تزریق کردند، اما خودشان نمیدانند دارند چه میگویند. نبودن حکومت، یعنی این که همه مردم به جان هم بریزند. بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهی رفتار کنند. ما اگر فرض کنیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم. برای این که برخلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایات قابل عمل نیست[۱۲].
شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او. فراهم کردن این است که مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. انشاء الله ظهور میکند ایشان[۱۳].
اکنون که دوران غیبت امام (ع) پیش آمده و بناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج روا نیست، تشکیل حکومت لازم میآید. عقل هم به ما حکم میکند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آورند، بتوانیم جلوگیری کنیم. اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم[۱۴].
از غیبت صغرا تا کنون که هزار و چند صد سال میگذرد - و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورند - در طول این مدت مدید، احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟! و هر که هر کاری خواست بکند؟! و هرج و مرج است؟! اعتقاد به چنین مطلبی یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. هیچ کس نمیتواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضی وطن اسلامی دفاع کنیم یا امروز مالیات و خرید و خراج و خمس و زکات نباید گرفته شود، قانون کیفری اسلام و دیات و قضا باید تعطیل شود. هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد منکر ضرورت اجرای احکام اسلام شده و جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است[۱۵]. اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمیخواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا این که اسلام، تکلیف را معین کرده است، ولی تکلیف حکومتی نداریم؟ معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود و ما با بیحالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری میخواهند بکنند و ما اگر کارهای آنها را امضا نکنیم رد نمیکنیم. آیا باید این طور باشد؟[۱۶]
- نتیجه: دلایل عقلی و نقلی که معیار درستی دیدگاههای متفاوت در انتظار فرج میباشند بیانگر مطالب زیر میباشند: از سویی سخن آیات و روایات درباره امر به معروف و نهی از منکر، حدود، دیات، دفاع، جهاد، کمک به محرومان، چگونگی برخورد با ظلم و عدم تسلیم در برابر ستم (مانند پیمان خداوند از دانشمندان که بر شکمبارگی عدهای و گرسنگی عدهای دیگر آرام نگیرند و حق مظلومان را از ظالمان بستانند و...)[۱۷] و دیگر مواردی که دین مورد تأکید قرار داده، ما را به انتظار مثبت رهنمون میشود.
از سوی دیگر، پیامبر درون یعنی عقل، نیز تکلیف ما را کاملاً مشخص نموده است:
- آیا میشود همه احکام و دستورهای الهی در دوران غیبت تا زمان ظهور، تعطیل و بدون متولی و مجری بماند؟ بدیهی است کسی بایستی عهدهدار و حافظ شریعت الهی بوده و پناهگاه ایتام آل محمد (ص) باشد. بایستی به قدر توان کوشید و زمینه را فراهم کرد و عالم را برای آمدن حضرت مهیا نمود: «"فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَهُ"»[۱۸].
- برنامه امام زمان (ع) بسیار عالی، اما دشوار است؛ زیرا باید تمام جهان را اصلاح کند. از سوی دیگر، از روایات استفاده میشود که امام زمان (ع) و یارانش به وسیله جنگ و جهاد بر کفر و مادیگری و بیدادگری غلبه میکنند و به واسطه نیروی جنگی، سپاه میسازند.
با توجه به این دو مطلب، وظیفه مسلمانان این است که:
اولاً: در اصلاح خود بکوشند و به اخلاق اسلامی آراسته گردند. وظایف فردی و احکام و دستورهای قرآن را عمل کنند.
ثانیاً: دستورهای اجتماعی اسلام را استخراج و بین خود به طور کامل اجرا کنند تا نتایج درخشان آن را عملاً در پیش جهانیان مجسم سازند[۱۹].
آری، منتظر مصلح، خود بایستی صالح باشد و کار بزرگ امام زمان (ع) انتظاری گسترده میطلبد و برنامهریزیهای کلان و جهانی: "انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور انشاء الله تهیه شود"[۲۰][۲۱]»[۲۲].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین میرتبار؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد میرتبار، در کتاب «آسیبشناسی جامعه منتظر» در اینباره گفته است:
«اگر مفاهیم صحیح و واقعی واژهها درک شود، اشتباهات و سوء تفاهماتی که در شناخت مذهب و اهداف آن برای عدهای پیش آمده یا میآید، مرتفع و اهداف واقعی مکتب، روشن میشود. در مقابل، اگر در فهم معنای واژگان و مفاهیم دینی احتمالات دیگری مطرح شود و مانع فهم معنای صحیح گردد، تحریف[۲۳] رخ میدهد؛ لذا شناخت معنای واقعی کلمات به خطر میافتد. از مفاهیمی که برداشتهای مختلفی از آن در ادبیات و آموزههای مهدوی مطرح شده است، انتظار ظهور و فرج مهدی (ع) است. به واسطه همین تعدد برداشتها و اختلاف تفاسیر، امکان بروز آسیب دیگری برای افراد و جامعه منتظر به وجود میآید که در آن، مفهوم انتظار از معنای اصلی خود تهی شده و معنای دیگری درک و فهم گردد. در این صورت موجودیت و هویت جامعه منتظر به خطر افتاده و اساساً با فرض بروز این آسیب، دیگر نمیتوان عنوان "فرد و جامعه منتظر" را برای آن جامعه و افراد آن به کار برد. در بررسی لغوی مفهوم انتظار که از ریشه "نظر" گرفته شده است، درمییابیم که نوعی پیچیدگی در این واژه نهفته است. انتظار، از یک سو به معنای چشم به راه بودن، امید به آینده داشتن و آماده شدن است و از سوی دیگر به درنگ در امور، نگهبانی و مراقب بودن و استقامت ورزیدن اشاره دارد؛ به عبارت دیگر، انتظار[۲۴] در وجهی از معنای خود به توقف، تلوم و تلبث میرسد و با مهمل گذاردن، مترادف میگردد[۲۵] و در وجه دیگری از معنا به تهیأ، توقع، تجهیز و آمادهباش دلالت میکند[۲۶]. بر این اساس، هم میتوان انتظار را به معنای توقف کردن و خطر نکردن و صبر و تأمل ورزیدن معنا کرد و هم میتوان آن را به معنای آماده شدن و متوقع بودن و به استقبال رفتن گرفت. این دو معنا، در روایات نیز به چشم میخورند. همان گونه که دستهای از روایات، لزوم توقف و احتیاط در زمان غیبت کبرا را گوشزد میکنند، روایات دیگری نیز به لزوم آمادگی و استقبال همیشگی از امر ظهور دعوت مینمایند. در مجموعهای از روایات، این چنین آمده است که معصومان، امر فرمودهاند در زمان غیبت و در رویارویی با حیرتی که از عدم ظهور امام ناشی میشود، مردم به همان اموری که تاکنون وجود داشته، تمسک جویند؛ تا آنکه امور دیگر برایشان واضح شود. نیز آمده است که آنچه تاکنون میپسندیدهاند را دوست بدارند و از آنچه مبغوض میداشتهاند، دوری کنند و در همین حال به انتظار ظهور باشند. در روایتی دیگر آمده است که به آنچه در دست دارند تمسک جویند تا آنکه امر برای ایشان روشن شود و ستاره هدایت بر ایشان طلوع کند[۲۷]. دستهای دیگر از روایات به جستجوی امر ظهور و توقع آن در نزدیکی اشاره داشته و شیعیان را به توقع امر فرج ترغیب میکند. نیز آنان را از بیتوجهی و بیمبالاتی درباره امر ظهور و آمادگی نسبت به آن برحذر داشته و این امر را مورد غضب خداوند تلقی کردهاند[۲۸]. دو معنای سلبی و ایجابی درباره انتظار، به دو گونه تفسیر و برداشت از آن انجامیده است که بیش از بعد فردی، به ایجاد تفاوتهایی در ابعاد اجتماعی انتظار انجامیده است. در انتظار منفعلانه، فرد و جامعه منتظر، دست روی دست میگذارند و با تحمل وضعیت فعلی، به امید آینده مطلوب، فقط انتظار میکشند. چنین فرد و جامعهای، از حرکتهای اصلاحی کناره میگیرند و با بیاعتنایی به جریانهای دینی و اجتماعی، هیچ گونه مسؤولیت دینی برای قیام را نمیپذیرند؛ چرا که برقرار ساختن حکومت همهجانبه را وظیفه امام منتظَر دانسته، وظیفه خود را ماندن بر مسیر قبلی و تأمل تا ظهور موعود میدانند. در طرف مقابل و در انتظار فعالانه و سازنده، انتظار مایه حرکت، پویایی، عمل و آمادگی وسیعتر میشود. در این دیدگاه، بیشتر بر ابعاد عملی و کارکردگرایانه انتظار تأکید میشود و فرد و جامعه منتظر در صدد است تا با آمادگی یافتن برای ظهور، به نزدیکی آن کمک کند و از طریق اصلاح مداوم، گام به گام به وضعیت ایدهآل نزدیک شود. این دو تفسیر از انتظار، در جنبههای گوناگونی از زیست جامعه منتظر تفاوت ایجاد کرده و راهحلهای متفاوتی را برای مسایل متعددی که حادث میشوند، پیشنهاد میدهند؛ اما یکی از بزرگترین مسایلی که این دو تفسیر در آن با یک دیگر برخورد میکنند و شاید بتوان آن را عمدهترین اختلاف این دو رویکرد دانست، مسأله تشکیل حکومت قبل از ظهور امام موعود است. گروهی که انتظار را به معنای صبر و تحمل روزگار غیبت دانسته، روی خوشی به حرکتهای اصلاحی و ایجابی نشان نمیدهند، با تمسک به روایاتی که بر افراشته شدن هرگونه قیام و پرچمی را قبل از ظهور امام محکوم و باطل میدانند و[۲۹] تلاش برای برپایی حکومت اسلامی در عصر غیبت را برنتافته، این مسأله را جزء شؤون امام میدانند و به زمان ظهور ایشان موکول میکنند»[۳۰]. |
پرسشهای مصداقی همطراز
- چرا برداشت انحرافی از انتظار را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا افراط و تفریط در تبین کشتارهای آغاز قیام را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا طرح مباحث غیر ضروری را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عاشقنمایان دنیاطلب را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا آرزوگرایان بیعمل را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ملاقاتگرایی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا تطبیق نشانههای ظهور با وقایع را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا تعیین وقت ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا تعجیل در امر ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا فعالیتهای غرب و مستشرقان را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا خوگرفتن با شرایط موجود را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عافیتطلبی را به عنوان یکی از آسیبهای مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا منجیگرایی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا غلو در محبت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا باطنگرایی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عدم درک صحیح از اضطرار به حجت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا برداشت انحرافی از مفهوم غیبت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- اراده الهی و انسانی در مسئله انتظار به چه معناست؟ (پرسش)
- چرا آمیختگی نشانههای ظهور با شرایط ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا زمینهسازی از راه گسترش ظلم و فساد را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- آیا برای ظهور امام مهدی باید به افزودن ظلم و ستم کمک کرد؟ (پرسش)
- چرا کوتاهی متولیان در ارائه معارف را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- آسیبهای رفتاری مهدویت کدامند؟ (پرسش)
- چرا ایجاد هرج و مرج و بروز اختلافات شدید را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا تعجیل در امر ظهور را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا بروز کسالت و سستی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا نمادگرایی افراطی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ارتباط موقت و گسسته با امام مهدی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عدم انسجام اجتماعی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا کم فروغ شدن عواطف انسانی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا شیوع ناهنجاریهای رفتاری را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا انگیزههای غیر انسانی در روابط اجتماعی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا آسیبهای سیاسی در عصر انتظار را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ابهام در آثار روانی مهدویت را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا انتظار کشیدن بدون تلاش برای تغییر را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا بیتفاوتی منتظران در قبال زمینهسازی را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ترس از امام و آرمانها را از آسیبهای فردی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا گریز از امام و آرمانها را از آسیبهای فردی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ترک وظایف انتظار را از آسیبهای فردی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ناامیدی افراد جامعه را از آسیبهای اجتماعی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا عدم پیروی از فقها را از آسیبهای اجتماعی انتظار شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا انتظار بدون تلاش برای تغییر را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
- چرا ترک وظایف منتظران را یکی از محورهای آسیبشناسی مهدویت شمردهاند؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ برگرفته از صحیفه امام، پاییز ۱۳۷۸، چاپ اول، ج ۲۱، ص ۱۳ - ۱۴.
- ↑ «"قائم ما که قیام کند، جز عرق ریختن و خواب (از فرط خستگی و مبارزه پی در پی) بر روی زینها نیست"» نعمانی، الغیبة، باب ۱۵، ص ۲۸۵.
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، باب ۵، ص ۴۷۷.
- ↑ «آنان خستگیناپذیر، در آشکار و نهان دیگران را به دین خدا فرا میخوانند» طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷.
- ↑ سید رضا صدر، راه مهدی، ص ۸۷ و ۸۸.
- ↑ «"این امر (فرج) تحقق نمیپذیرد تا این که هر یک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسند"» صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۲۳، ما اخبر به الصادق (ع) عن وقوع الغیبة، حدیث ۳۲، ص ۳۴۶.
- ↑ «در آخرالزمان، گروهی معصیت میکنند و میگویند: "خدا برای آنان چنین مقدر کرده است". (کنایه از جبر) کسی که اینها را رد کند مانند کسی است که در راه خدا شمشیر کشیده است» سید بن طاووس، الطرائف، ج ۲، ص ۳۴۴.
- ↑ برای توضیح بیشتر و بررسی سندی و دلالی چنین روایاتی رجوع کنید: ابرهیم امینی، دادگسترجهان؛ فصلنامه انتظار، ش ۵، مقاله "نهی از قیام" در بوته تحلیل روایی، نجمالدین طبسی؛ فصلنامه انتظار، ش ۷، مقاله نقد و بررسی روایات نافی حکومت و قیام در عصر غیبت، محمدعلی قاسمی.
- ↑ «مردی از اهل قم، مردم را به حق دعوت میکند. طرفداران و یاران او، مردمی استوارند و آهنین که از جنگ خسته نمیشوند و از دشمن نمیهراسند و تنها به خدا توکل میکنند و عاقبت نیز از آن کسانی است که اهل تقوا هستند» شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج ۷، ماده قم، ص ۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶، باب ۳۶.
- ↑ نعمانی، الغیبة، باب ۱۴، ص ۲۷۳.
- ↑ صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۶ و ۱۷ با اندکی تصرف.
- ↑ صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۶، با اندکی تصرف.
- ↑ صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۱۹۵.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، انتشارات ناس، چاپ اول، ص ۵۳ و ۵۴.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، انتشارات ناس، چاپ اول، ص ۲۶ و ۲۷.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ص ۵۴.
- ↑ «"أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ، لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ، لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا..."»؛ سوگند به خدایی که دانه را شکافت جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعتکنندگان نبود، و یاران حجت را بر من تمام نمیکردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته رهایش میساختم، و آخر خلافت را به کاسة اول آن سیراب مینمودم... (نهج البلاغه، خ ۳).
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، باب ۵، ص ۴۷۷.
- ↑ امینی، دادگستر جهان، ص ۲۵۱.
- ↑ صحیفه امام، ج ۸، ص، ۲۷۴.
- ↑ مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره ۴۳، مقاله انتظار فرج ۲، ص ۱۴۵، نگارنده.
- ↑ جعفری، محمد صابر، اندیشه مهدویت و آسیبها، ص ۱۱-۲۷.
- ↑ تحریف از ریشه "حرف" است. در لغت نامههای فارسی ذیل واژه تحریف این معانی آمده است: "تغییر دادن، تبدیل کردن، وارونه ساختن، جابه جا نمودن، کم و زیاد کردن، از حالت اصلی درآوردن و به طرز و وضع دیگری انداختن، کج ساختن، تقلب کردن و..." (فرهنگ پیشرو آریان پور، ج۴، ص۳۷۷۰ - ۳۷۷۱؛ فرهنگ علوم انسانی، ج۴، ص۲۶۵). تحریف کلام، در اصطلاح آن است که آن را در گوشهای از احتمال قرار بدهی؛ آن چنان که بتوان بیش از یک معنا (یک معنای اصلی) را به آن باز نمود (۵۲۱. ,p Reber Dictionary ,see : Arthurs). تحریف ممکن است لفظی یا معنوی باشد. تحریف لفظی این است که ظاهر یک چیز را عوض کنند؛ اما تحریف معنوی این است که در لفظ تصرف نمیشود و به همان صورت باقی میماند؛ ولی این لفظ به گونهای معنا میشود که چیزی خلاف مقصد و مقصود گوینده از آن فهم گردد.
- ↑ التَّنَظُّرُ: تَوَقُّع الشيء. ابن سيدة: و التَّنَظُّرُ تَوَقُّعُ ما تَنْتَظِرُهُ (لسان العرب، ج۵، ص۲۱۸). النَّظَرُ: الفكر في الشيء تُقَدِّره و تقيسه منك (همان، ج۵، ص۲۱۷). و النَّظَرُ: الانتظار. يقال: نَظَرْتُ فلاناً و انْتَظَرْتُه بمعنى واحد، فإِذا قلت انْتَظَرْتُ فلم يُجاوِزْك فعلك فمعناه وقفت و تمهلت. (همان، ج۵، ص۲۱۶.)
- ↑ قوله: وَ ما كانُوا إِذاً مُنْظَرِينَ[15/ 8] أي مؤخرين، و المعنى لا نمهلهم ساعة من النظرة بكسر الظاء للتاخير، يقال أَنْظَرْتُهُ أي أخرته، و اسْتَنْظَرْتُهُ أي استمهلته. قوله: وَ لا تُنْظِرُونِ[10/ 17] أي لا تمهلون. قوله: أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ[7/ 14] أي أمهلني و أخرني في الأجل إلى يوم يبعثون. و يقال: نَظَرْتُ فلاناً و انْتَظَرْتُه بمعنى واحد، فإِذا قلت انْتَظَرْتُ فلم يُجاوِزْك فعلك فمعناه وقفت و تمهلت . (لسان العرب، ج۵، ص۲۱۷) - و تَلَوَّمَ في الأَمْرِ: تَمَكَّثَ و انْتَظَرَ. (همان، ج۱۲، ص۵۵۷).
- ↑ و التَّوَقُّعُ: تَنَظُّرُ الأَمْرِ، يقال: تَوَقَّعْتُ مَجِيئَه و تَنَظَّرْتُه. و تَوَقَّعَ الشيءَ و اسْتَوْقَعَه: تَنَظَّرَه و تَخَوَّفَه. (لسان العرب، ج۸، ص۴۰۶) - في القاموس توقع الأمر انتظر كونه. (بحار الأنوار، ج۶۴، ص۳۷۹)؛ تَوَقَّعْ أَمْرَ صَاحِبِكَ لَيْلَكَ وَ نَهَارَكَ فَإِنَّ اللَّهَ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ. (بحار الأنوار، ج۹۵، ص۱۵۹)؛ عِنْدَ تَنَاهِي الشَّدَائِدِ يَكُونُ تَوَقُّعُ الْفَرَجِ. (غرر الحکم، ص۱۰۲).
- ↑ غیبت نعمانی، ص۱۵۹.
- ↑ بحارالأنوار، ج۵۱، ص۱۶۰؛ کافی، ج۱، ص۳۳۴.
- ↑ غیبت نعمانی، ص۱۱۵.
- ↑ میرتبار، سید محمد، آسیبشناسی جامعه منتظر، ص ۴۷-۵۲