اهل بیت پیامبر خاتم در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

در روایات و به ویژه احادیث نبوی مطالب صریح و غیر قابل انکاری درباره اهل بیت(ع) وارد شده است؛ مانند حدیث متواتر «ثقلین»[۱] که اهل بیت(ع) را در کنار کتاب الله قرار داده است[۲]. این حدیث در بین همه مسلمانان متواتر است و در «صحاح شش‌گانه» و دیگر کتاب‌های اهل سنت با تعبیرها و الفاظ مختلف و موارد مکرر از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است[۳]. روایت متواتر دیگر حدیث معروف «سفینه» است[۴]؛ در این روایت پیامبر اسلام(ص) اهل بیت(ع) خود را به کشتی نوح تشبیه کرده است که هرکس بر آن سوار شود نجات یافته و هرکس از آن تخلف کند هلاک خواهد شد[۵]. در روایت دیگر پیامبر اسلام(ص)، اهل بیت(ع) خود را به ستارگان آسمان تشبیه کرده و ایشان را مایه امان و نجات امت از اختلاف معرفی می‌کند. در برخی روایات مخالفانشان را حزب ابلیس می‌نامد[۶] و در برخی روایات، نبود اهل بیت(ع) را مایه نابودی زمین می‌داند[۷]. در مجموعه‌ای از روایات اشخاص اهل بیت(ع) معرفی شده‌اند[۸]. در برخی روایات نیز نام اهل بیت(ع) به عنوان جانشینان پیامبر(ص) و امامان امت بعد از ایشان بیان شده است[۹]. در برخی روایات اهل بیت(ع) با عباراتی همچون «عترت»[۱۰]، «ذریة»[۱۱]، «ذی القربی»[۱۲] و «آل محمد(ص)»[۱۳] معرفی شده‌اند[۱۴].

معناشناسی

"اهل بیت" ترکیبی اضافی و مرکب از "اهل" و "بیت" است. واژه "اهل" به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، خاندان، اقوام و خویشان، عیال و فرزندان، ملت و امت و... آمده است[۱۵] و قدر جامع همه آنها تعلق، سنخیت، اُنس و الفت داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است. البته هرچه تعلق چیزی به چیزی بیشتر باشد اختصاص بدان شدیدتر است و هرچه اختصاص شدیدتر باشد صدق عنوان "اهل" قوی‌تر خواهد بود[۱۶]. از نظر واژه‌شناسان "آل" به دلیل اینکه مصغّر آن "اُهَیْل" است با "اهل" یکی است، با این تفاوت که "آل" مخصوص انسان‌هاست و باید به اسم عَلَم اضافه شود، در حالی که چنین التزامی در کار برد "اهل" وجود ندارد[۱۷]. "بیت" نیز به معنای خانه و محل سکونت است[۱۸] و بدین ترتیب، ترکیب "اهل بیت" به معنای "ساکنان خانه" است[۱۹].

اهل بیت در روایات نبوی

واژه اهل بیت در احادیث نبوی چهار کاربرد مختلف دارد که می‌توان آنها را کاربردهای: اعم، عام، خاص و أخصّ نامید.

  1. کاربرد اعم آن کسانی که هیچ‌گونه پیوند خویشاوندی نسبی یا سببی با پیامبر ندارند را شامل می‌شود. آنان مسلمانانی‌اند که در پیروی از پیامبر(ص) صادق و ثابت قدمند. چنان که پیامبر(ص) سلمان فارسی[۲۰] و ابوذر غفاری[۲۱] را از اهل بیت به شمار آورده است، در برخی روایات اهل بیت بر افراد دیگری نیز اطلاق شده است که اسامة بن زید[۲۲] و واثلة بن اسقع[۲۳] از آن جمله است.
  2. کاربرد عام اهل بیت همه خویشاوندان نسبی پیامبر(ص) را دربر می‌گیرد، کسانی که صدقه واجب "زکات" بر آنان حرام شده است[۲۴] در حدیث دیگری، تعبیر اهل بیت در خصوص عباس عموی پیامبر و فرزندان او به کار رفته است[۲۵].
  3. کاربرد خاصّ اهل بیت مربوط به همسران پیامبر(ص) است. بدون شک، همسران پیامبر(ص) مطابق معنای لغوی و عرفی، اهل بیت پیامبرند، مقصود از "بیت" در اینجا، بیت سُکنی "محل سکونت" است، نه بیت نَسَب یا نبوت. در یکی از احادیث مربوط به شأن نزول آیه تطهیر آمده است که ام سلمه به پیامبر(ص) گفت: آیا من نیز از اهل البیت هستم، پیامبر، پاسخ داد: آری[۲۶] گفتنی است که در سایر احادیثی که از ام سلمه نقل شده، پیامبر(ص) به پرسش ام سلمه از او که آیا من از اهل بیت یعنی کسانی که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده، هستم؟ پاسخ مثبت نداد. ولی میان این دو دسته روایات منافاتی نیست، زیرا آن روایات مربوط به قبل از نزول آیه تطهیر در حق اهل بیت و پیش از دعای پیامبر(ص) در حق آنان است و این حدیث، مربوط به پس از نزول آیه تطهیر و دعای پیامبر(ص) در مورد اهل بیت است[۲۷].
  4. کاربرد أخصّ اهل بیت به گروهی از خاندان پیامبر(ص) اختصاص دارد که از ویژگی عصمت برخوردارند. مصداق آن در روایات مربوط به آیه تطهیر و آیه مباهله، اصحاب کساء "امام علی، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین(ع)" است[۲۸] و در احادیثی مانند حدیث ثقلین، حدیث سفینه و مانند آنها که بر وجود اهل البیت در همه زمان‌ها دلالت دارد، علاوه بر اصحاب کساء، امامان معصوم از دودمان امام حسین(ع) است.

شمس الدین سخاوی مصری از کسانی است که به کاربردهای مختلف اهل البیت در احادیث نبوی توجه کرده است. وی گفته است: اهل البیت دو کاربرد اعمّ و اخصّ دارد. کاربرد اعمّ آن همسران پیامبر، خویشاوندان نسبی او، کسانی که صدقه "زکات" بر آنان حرام شده است و صحابه‌ای چون سلمان که در پیروی از پیامبر(ص) صادق بودند را شامل می‌شود. و کاربرد اخصّ آن به کسانی که آیه تطهیر در شأن آنان نازل شده است "اصحاب کساء" اختصاص دارد[۲۹].

اهل بیت در روایات امامان اهل بیت(ع)

در احادیث امامان اهل بیت(ع) نیز اهل بیت در سه معنا به‌کار رفته است:

  1. کاربرد عامّ که مؤمنان راستین را شامل می‌شود چنان که امام صادق(ع) فرموده است: هر کس پرهیزکار و صالح باشد از ما اهل بیت است[۳۰] امام(ع) به دو آیه از قرآن کریم بر این معنا استشهاد کرده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۳۱]، ﴿رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۳۲]
  2. کاربرد خاصّ آن به خویشاوندان پیامبر(ص) اختصاص دارد. چنان که امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: هرگاه در جنگ با دشمنان اسلام، کار سخت می‌شد و مردم از مقابله با دشمن خودداری می‌کردند، پیامبر(ص) اهل بیت خود را به کارزار می‌فرستاد، عبیدة بن حارث در جنگ بدر، حمزه در احد و جعفر طیار در جنگ موته به شهادت رسیدند[۳۳] .
  3. کاربرد اخصّ آن به آن دسته از خویشاوندان پیامبر(ص) اختصاص دارد که از مقام و منزلت ویژه‌ای برخوردارند و گفتار و رفتار آنان ملاک حق و راهنمای حقیقت است. چنان که امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: به اهل بیت پیامبرتان بنگرید و به سمت و سوی حرکت آنان ملتزم باشید و از آنان پیروی کنید، زیرا آنان هرگز شما را از مسیر هدایت خارج نکرده و به گمراهی باز نمی‌گردانند، نه از آنان پیشی بگیرید که گمراه خواهید شد و نه از آنان فاصله بگیرید که هلاک خواهید شد[۳۴]. در روایتی دیگر امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «ما هستیم خانه‌هایی که خدا امر فرموده است[۳۵] از درهای آن داخل شوید و ماییم درهای رحمت حق و خانه‌هایی که از آنجا به حق تقرب می‌جویید»[۳۶]. «ما درخت نبوت و بیت رحمت هستیم»[۳۷].[۳۸] و امام حسن(ع) خطاب به اهل عراق فرمود: "ما اهل بیتی هستیم که خداوند آیه مبارکه تطهیر را درباره آنان نازل فرموده است"[۳۹] روایات در این خصوص بسیار است.

از کاربردهای چهارگانه اهل بیت در روایات اسلامی، دو کاربرد اخیر متداول است و هرگاه اهل بیت بدون قرینه به کار رفته باشد، یکی از آن دو مقصود است، و اصطلاح رایج در مورد اوّل،اصحاب و در مورد دوم، ازواج است. بدین جهت در مجامع حدیثی و در باب فضایل اصطلاح اصحاب، ازواج و اهل بیت به صورت جداگانه مطرح شده‌اند. از دو معنای اخیر، در کتاب‌های شیعه، معنای دوم رایج‌تر است و هرگاه اهل بیت بدون قرینه مطرح شود، معنای اخصّ آن مقصود است[۴۰].

عصمت اهل بیت در روایات

بارزترین ویژگی اهل بیت به معنای أخصّ آن، عصمت است. این ویژگی از آیه تطهیر به روشنی به دست می‌آید، زیرا در این آیه از اهل بیت به عنوان کسانی یاد شده است که خداوند اراده کرده است هرگونه پلیدی را از آنان دور سازد.

حدیث ثقلین که از احادیث متواتر است و در سند آن تردیدی وجود ندارد[۴۱] بر عصمت اهل بیت پیامبر(ص) "به معنای اخصّ آن" دلالت می‌کند، زیرا در این حدیث، اهل بیت به عنوان ثقل اصغر در کنار قرآن که ثقل اکبر است قرار گرفته و دو میراث گران‌بهای پیامبر(ص) به شمار آمده که از یکدیگر جدا نخواهند شد و اگر مسلمانان به آن دو تمسک جویند گمراه نخواهند شد. بدون شک، قرآن کریم کلام خداوند است و هیچ گونه خطا و انحرافی در آن راه ندارد: ﴿لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ[۴۲]، بنابراین، اهل بیت پیامبر(ص) نیز که در کنار قرآن قرار گرفته و تمسک به آن مانع گمراه شدن انسان است، هیچ گونه خطا و انحرافی در آن راه نخواهد داشت.

برخی از محققان اهل سنت نیز دلالت حدیث ثقلین را بر طهارت و پیراستگی اهل بیت از آلودگی و خطا پذیرفته‌اند. عبدالرؤوف مناوی گفته است: در این حدیث، پیامبر(ص) امت را توجیه کرده است که در زمینه دین به کتاب و عترت تمسک جویند، با آن دو به نیکویی عمل کنند و حق آنها را بر خود مقدم دارند. این دستور درباره قرآن به این جهت است که معدن علوم دینی و اسرار و حکمت‌های شرعی است و درباره عترت به این جهت است که هرگاه عنصر پاک باشد بر فهم دین کمک می‌کند، و از طرفی، پاکی عنصر به نیکویی اخلاق می‌انجامد، و نیکویی اخلاق به صفای قلب و پیراستگی و طهارت آن منتهی می‌گردد [۴۳] زرقانی[۴۴] و سندی[۴۵] نیز این مطلب را باز گفته‌اند[۴۶].

به اعتقاد برخی از عالمان اهل سنت، در عصمت اخلاقی و عملی اهل بیت حضرت زهرا و امامان دوازده‌گانه شیعه شکی نیست و جز انسان نادانی که منکر اسلام باشد در آن تردید نمی‌کند، آنچه مورد اختلاف است، عصمت علمی‌ آنان است[۴۷]، ولی با توجه به اینکه حدیث ثقلین تمسک به اهل بیت در حوزه دین را مانع از ضلالت می‌داند، عصمت علمی‌ آنان نیز به روشنی به دست می‌آید[۴۸].

برتری اهل بیت بر دیگران در روایات

از حدیث ثقلین برتری اهل بیت پیامبر(ص) بر دیگران نیز به روشنی به دست می‌آید، زیرا پیامبر(ص) آنان را در کنار قرآن قرار داده است، قرآن را ثقل اکبر و اهل بیت را ثقل اصغر نامیده است، و فرد دیگری را در ردیف قرآن قرار نداده است. بنابراین همان گونه که قرآن کریم که کلام الهی است، بر مسلمانان برتری دارد، اهل بیت نیز که در کنار قرآن و ملازم با آن هستند، بر دیگران برترند. سعدالدین تفتازانی در این باره گفته است: مفاد آیه تطهیر و حدیث ثقلین برتری اهل بیت بر دیگران است، و ملاک برتری آنان، صرف انتساب آنها به پیامبر نیست، زیرا بر اساس کتاب و سنت و اجماع، ملاک برتری علم و تقواست، این ملاک در اهل بیت وجود دارد، این مطلب از قرار گرفتن آنان در کنار قرآن و وجوب تمسک به آنان به دست می‌آید، زیرا تمسک به قرآن جز عمل به علم و هدایت قرآن نیست، همین گونه است تمسک به عترت[۴۹].

آیه مباهله نیز بر برتری اهل کساء بر دیگر صحابه پیامبر دلالت می‌کند، زیرا بر اساس این آیه پیامبر(ص) از جانب خداوند مأموریت یافته است تا از میان کودکان، مردان و زنان مسلمان افرادی را برای مباهله با نصرانی‌های نجران با خود همراه نماید. و پیامبر(ص) از مردان، حضرت علی(ع) و از زنان، حضرت زهرا(س) و از کودکان، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را برگزید. بدون شک برای مباهله کسانی برگزیده می‌شوند که از نظر ایمان و قرب به خداوند از جایگاه بالایی برخوردار باشند و در مباهله‌ای که یکی از افراد آن پیامبر(ص) است، باید کسانی با او همراه شوند که یا در مرتبه او باشند و یا از دیگران نسبت به مقام او نزدیک‌تر باشند و از طرفی، اگر غیر از افراد یاد شده، فرد دیگری از مسلمانان نیز از چنان جایگاه بالای ایمانی و معنوی برخوردار بود، پیامبر(ص) او را نیز برمی‌گزید، زیرا در مورد رفتار پیامبر(ص) احتمال کوچک‌ترین کار خلاف عدل و حکمت وجود ندارد[۵۰].

ابو ریاح، خدمت کار ام سلمه از پیامبر(ص) روایت کرده که اگر در روی زمین افرادی گرامی‌تر از امام علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) وجود می‌داشت خداوند به من دستور می‌داد که به واسطه آنان مباهله کنم، لکن خداوند به من دستور داد که به کمک آنان مباهله کنم، آنان برترین افرادند[۵۱]. برتری اهل بیت از آیات و روایات دیگری مانند آیه مودت، حدیث سفینه، حدیث باب الحطة، حدیث نجوم و مانند آنها نیز به دست می‌آید[۵۲].

مرجعیت علمی‌ اهل بیت در روایات

حدیث ثقلین بیانگر مرجعیت علمی‌ اهل بیت است، زیرا پیامبر(ص) از مسلمانان خواسته است که به قرآن و عترت او تمسک جویند تا گمراه نشوند. نخستین و اساسی‌ترین منبع و مرجع علمی‌ مسلمانان قرآن کریم است و پس از آن سنّت پیامبر(ص) قرار دارد، و نقش اهل بیت در این باره این است که ترجمان قرآن و حافظان و ناقلان سنّت پیامبرند، پیامبر گرامی‌ مأموریت داشت تا حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کنند، اما او به مقتضای حکمت و مصلحت، این کار را به صورت تدریجی انجام داد. بدون شک او بخش عظیمی‌ از حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کرد، ولی بخش دیگری را که شرایط بیان آنها فراهم نبود، یا مصلحت این بود که در زمان‌های بعد بیان شود را به عترت معصوم خود سپرد تا آنان آن را بیان کنند[۵۳]؛ حاصل آنکه حفظ کامل آنچه توسط پیامبر(ص) بیان شده بود و تبیین آنچه بیان نشده بود به اهل بیت پیامبر سپرده شد.

راه شناخت درست قرآن و سنت پیامبر(ص) تمسک به اهل بیت پیامبر(ص) است و بدین صورت آنان مرجع علمی‌ مسلمانان در شناخت معارف و احکام دین هستند. ملا علی قاری گفته است: اهل بیت غالباً به صاحب بیت و احوال او از دیگران آگاه ترند، بنابراین، مراد از اهل بیت دانشمندان آنان و آگاهان به سیره پیامبر(ص) و واقفان بر راه و روش او و دانایان به حکم و حکمت اوست، به این جهت است که شایستگی آن را دارند که دوشادوش کتاب خدای سبحان قرار گیرند[۵۴]. ابن حجر نیز گفته است: پیامبر(ص) بدان جهت قرآن و عترت را ثِقل نامیده است که ثِقل به چیزی که گران‌بها و دارای اهمیت است گفته می‌شود و قرآن و عترت این گونه‌اند، زیرا هر دو معدن علوم لدنی و اسرار و حکمت‌های عالی و احکام شرعی‌اند، بدین جهت بر تمسک به آن دو و فراگیری معرفت از آن دو تحریض و تأکید شده است. این تشویق و تأکید در مورد عترت مخصوص کسانی است که کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) را می‌شناسند و آنها هستند که تا قیامت از قرآن جدا نخواهند شد[۵۵].

قرآن کریم اهل بیت پیامبر(ص) را به عنوان کسانی که خداوند آنان را از هرگونه پلیدی پاک کرده است، معرفی نموده است[۵۶] و از سوی دیگر یادآور شده است که حقایق متعالی و معارف مکنون قرآن را جز انسان‌های مطهّر از پلیدی‌ها درک نمی‌کنند: ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ[۵۷] همان گونه که طهارت شرعی، شرط تماس بدن انسان با ظاهر قرآن است، طهارت روح و جان از رذایل نیز شرط فهم معارف و حقایق قرآن است و هر چه معارف و حقایق لطیف‌تر و عمیق‌تر باشد، فهم آن به طهارت روحی بالاتر و عمیق‌تری نیاز دارد، و عالی‌ترین آن ملازم با عصمت است[۵۸]. بنابراین، معارف و حقایق قرآن را به طور کامل و عمیق جز پیامبر(ص) و اهل بیت معصوم او کسی نمی‌داند و برای درک این حقایق باید به آنان رجوع کرد. امام صادق(ع) فرموده است: حقایق مربوط به گذشته و آینده و احکامی‌ که حق و باطل را در مورد زندگی بشر از هم جدا می‌سازد، در قرآن وجود دارد و ما آن را می‌دانیم[۵۹]. همچنین فرموده است: ما راسخان در علم هستیم و تأویل قرآن را می‌دانیم[۶۰]، احادیثی که از امامان اهل بیت(ع) در این باره روایت شده، فراوان است[۶۱].

وجوب پیروی از اهل بیت در روایات

حدیث ثقلین، دال بر وجوب پیروی از اهل بیت است، در این حدیث، نجات امت از گمراهی منوط به تمسک به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر(ص) گردیده است، تمسّک به معنای درآویختن است، درآویختن به قرآن به شناخت دستورات قرآن و پیروی از آنهاست، همین گونه است درآویختن به اهل بیت، یعنی نخست باید دستورهای آنان را شناخت، سپس آنها را به‌کار بست.

خداوند اطاعت از خود و رسول خود و اولی الأمر را واجب کرده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً[۶۲]، با توجه به اینکه اولی الأمر بر الرسول عطف شده است، بدون اینکه فعل ﴿أَطِيعُواْ تکرار شود، معلوم می‌شود که ملاک وجوب اطاعت از اولی الأمر همان ملاک وجوب اطاعت از رسول خدا(ص) است.اطاعت رسول خدا بدان جهت که رهبری الهی است و از مقام عصمت برخوردار است، واجب است، اگر او معصوم نبود،اطاعت از او بدون هیچ قید و شرطی واجب نمی‌شد، این مطلب در مورد اولی الأمر نیز جاری است، و آنان نیز به دلیل این که از صفت عصمت برخوردارند، باید به صورت مطلق اطاعت شوند.

بنابراین، آیه اولی الأمر بر معصوم بودن کسانی که پس از پیامبر(ص) در رهبری جامعه اسلامی جانشین او می‌باشند، و بر وجوب اطاعت از آنان دلالت می‌کند، و از طرفی، آیه تطهیر و روایات مربوط به آن مصادیق اولی الأمر معصوم را معرفی کرده است، آنان اصحاب کساء هستند. پس،اطاعت از اهل بیت معصوم پیامبر(ص) به عنوان متولیان امر هدایت و رهبری امت اسلامی، پس از آن حضرت، واجب است.

حدیث سفینه نوح نیز بر وجوب پیروی از اهل بیت دلالت می‌کند، زیرا در این حدیث پیامبر(ص) اهل بیت خود را به کشتی نوح تشبیه کرده است که هر کس داخل آن شد از طوفان نجات یافت و هر کس از داخل شدن در آن سرباز زد هلاک گردید، بنابراین، هر کس از اهل بیت پیامبر(ص) پیروی کند، از گمراهی نجات خواهد یافت، و هر کس از پیروی از آنان سرباز زند، گمراه خواهد شد. ابن حجر مکی گفته است: وجه تشبیه آنان به کشتی نوح این است که هر کس به خاطر تشکر از کسی که این شرافت را به آنان اعطا کرده است، آنها را دوست بدارد و عظیم بشمارد و هدایت دانشمندان آنان را بگیرد و به کار بندد از تاریکی مخالفت‌ها نجات یافته است و هر کس با آنان مخالفت کند، در دریای کفران نعمت و پرتگاه‌های طغیان هلاک خواهد شد[۶۳]. وی درباره سند حدیث سفینه گفته است: این حدیث از طرق مختلف که برخی از آنها برخی دیگر را تقویت می‌کند، روایت شده است[۶۴]. برای آگاهی از حدیث سفینه[۶۵].[۶۶]

مودت و محبت اهل بیت در روایات

در وجوب محبّت اهل بیت پیامبر(ص) نمی‌توان تردید کرد. در آیه: ﴿ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۶۷]. مقصود از ﴿الْقُرْبَى "خویشاوندان" در این آیه همان کسانی‌اند که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده است، چنان که حاکم نیشابوری روایت کرده است حسن بن علی(ع) پس از شهادت علی بن ابی طالب(ع) برای مردم سخنرانی کرد و به معرفی خود پرداخت و گفت: من از اهل بیتی هستم که جبرئیل به سوی آنان فرود می‌آمد و من از اهل بیتی هستم که خداوند هرگونه پلیدی را از آنان دور ساخته است. من از اهل بیتی هستم که خداوند مودت آنان را بر هر مسلمانی واجب کرده و فرموده است: ﴿ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ[۶۸]. اقتراف حسنه، مودت ما اهل بیت است[۶۹].

به نقل خوارزمی‌ از ابن عباس، هنگامی‌ که آیه ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى نازل شد، کسانی به پیامبر(ص) گفتند: این خویشاوندان تو که مودت آنان بر ما واجب شده، چه کسانی‌اند؟ پیامبر(ص) پاسخ داد: امام علی(ع)، فاطمه(س) و دو پسر آنها[۷۰].

طبری از ابو دیلم روایت کرده هنگامی‌ که علی بن الحسین(ع) را به صورت اسیر وارد دمشق کردند، مردی شامی‌ برپا خاست و از کشته شدن امام حسین(ع) و یارانش و اسیر شدن زن و فرزندانش اظهار خوشحالی کرد. حضرت سجاد(ع) به او گفت: آیا آیه ﴿قُل لّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را قرائت کرده‌ای؟ آن مرد گفت: آیا مقصود از قُربی شما هستید، امام(ع) پاسخ داد:آری[۷۱].

ابن عساکر از امام حسین(ع) روایت کرده که فرمود: قرابتی که خداوند آن را عظیم شمرده و رعایت آن را واجب کرده، و اجر رسالت قرار داده، قرابت ما اهل بیت است[۷۲].

حافظ ابوعبداللّه گنجی از طبرانی روایت کرده که پیامبر(ص) فرمود: خداوند پیامبران را از درخت‌های گوناگونی "سرچشمه‌های مختلفی" آفرید و من و علی را از یک درخت "منشأ" آفرید. من ریشه آن درخت و علیشاخه آن، فاطمه لقاح و حسن و حسین میوه‌های آن است. هر کس به یکی از آنها درآویزد نجات یافته و هر کس روی برگرداند، سقوط خواهد کرد. و اگر فردی سه هزار سال میان صفا و مروه عبادت کند و محبت ما را نداشته باشد، خداوند او را به دوزخ خواهد افکند، سپس آیه ﴿قُل لّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را تلاوت کردند[۷۳]. ابو عبداللّه گنجی درباره سند حدیث گفته است: هذا حدیث حسن عال.

ابو نعیم اصفهانی از زاذان روایت کرده که امام علی(ع) فرمود: درباره ما آل حم، این مطلب مقرر شده است که مودت ما را جز مؤمنان رعایت نخواهند کرد، سپس آیه ﴿قُل لّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى را تلاوت کرد[۷۴].

ابن حجر مکی پس از نقل روایات مربوط به وجوب محبّت اهل بیت گفته است: از احادیث پیشین وجوب محبّت اهل بیت و حرمت شدید بغض نسبت به آنان، معلوم شد. بیهقی و بغوی و دیگران بر وجوب محبت آنان تصریح کرده‌اند، و شافعی در ابیاتی که از او نقل شده به آن تصریح کرده است، چنان که گفته است: یا أهل بیت رسول اللّه حبّکم * فرض من اللّه فی القرآن أنزله[۷۵] وی، پس از نقل حدیث، إِنَّمَا مَثَلُ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ فِيكُمْ‏ مَثَلُ‏ بَابِ‏ حِطَّةٍ مَنْ دَخَلَهُ غُفِرَ لَهُ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ گفته است: وجه تشبیه اهل بیت به باب حطّه این است که خداوند داخل شدن از آن در که در أریحا بود، را به بیت المقدس با تواضع و استغفار، سبب آمرزش بنی اسرائیل و مودت اهل بیت را سبب آمرزش امت اسلامی قرار داد[۷۶].

فخرالدین رازی بر وجوب محبت اهل بیت این گونه استدلال کرده است: شکی نیست که پیامبر(ص) امام علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) را دوست می‌داشت، بر این اساس، این عمل بر همه امت واجب است زیرا خداوند فرموده است ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ[۷۷]. و نیز فرموده است: ﴿قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۷۸] و نیز فرموده است: ﴿لَقَدْ كانَ‏ لَكُمْ‏ فِي‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏ أُسْوَةٌ حَسَنَة‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏[۷۹]؛ وی، آل محمد(ص) را به امام علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) تفسیر کرده و گفته است: آل محمد کسانی‌اند که نسبت آنان به پیامبر(ص) باز می‌گردد، بنابراین، هر کس نسبتش با پیامبر شدیدتر و کامل‎تر باشد، آل او خواهد بود و شکی نیست که امام علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) با پیامبر(ص) شدیدترین تعلق را داشتند. بنابراین، آنان آل پیامبرند. آنگاه به روایتی استشهاد کرده است که زمخشری نقل کرده که هنگامی‌ که آیه مودت نازل شد، از پیامبر(ص) پرسیدند اقربای شما که محبّت آنها بر ما واجب است، چه کسانی‌اند، پیامبر(ص) فرمود: امام علی، فاطمه و دو پسر آنان است[۸۰].

اشکال: در آیات قرآن تأکید شده است که پیامبران الهی بر تبلیغ رسالت خداوند از مردم درخواست مزد نمی‌کردند و این یکی از ویژگی‌های پیامبران بوده است، آنان تأکید می‌کردند که مزدشان بر خداوند است و نه دیگری ﴿إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ[۸۱]. در این صورت، چگونه می‌توان مودت اهل بیت پیامبر(ص) را مزد رسالت او به شمار آورد؟

پاسخ: از مجموع آیات مربوط به مزد رسالت پیامبر(ص) به دست می‌آید که وی هیچ گونه مزد مادی و غیر مادی که به خود او باز گردد از مسلمانان نخواسته است: ﴿قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ[۸۲] و اگر هم مودت اهل بیت خود را به عنوان مزد رسالت خویش مطرح کرده است، در واقع به خود آنان باز می‌گردد: ﴿قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ[۸۳] مزدی که پیامبر(ص) از مردم خواسته است و در واقع به خود آنان باز می‌گردد این است که آیین او را بپذیرند و به آن عمل کنند، چرا که آیین او راه خدا است، و برگزیدن راه خدا مایه سعادت مندی انسان خواهد بود: ﴿قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَن شَاء أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلا[۸۴]. امّا پیمودن راه خدا در گرو شناخت آن است، و شناخت راه خدا به راه‌شناسی نیاز دارد که هم راه را به خوبی بشناسد و هم در پیمودن آن کوشا و راسخ قدم باشد، این راهنمایان همان اهل بیت معصوم پیامبرند. بدیهی است کسی که بخواهد از راهنمایی آنان به طور کامل بهره ببرد، قبل از هر چیز باید آنان را دوست بدارد و به آنان با دیده تکریم و تعظیم بنگرد تا شخصیت آنان برای او جذّاب و تأثیرگذار باشد. این مطلب در آیه مودت قربی آمده است[۸۵].

ولایت و رهبری اهل بیت در روایات

ولایت و رهبری اهل بیت دلایل عقلی و نقلی بسیاری دارد. از نظر عقل و با توجه به فلسفه امامت، عصمت یکی از مهم‌ترین شرایط امام است. آیاتی از قرآن نیز بر این مطلب دلالت می‌کند[۸۶]. از سوی دیگر، از بحث‌های گذشته به دست آمد که اهل بیت از ویژگی عصمت برخوردارند، بنابراین، امامت و رهبری امت اسلامی پس از پیامبر گرامی‌ به آنان اختصاص دارد.

علاوه بر این، اطاعت از اهل بیت واجب است. دلایل وجوب پیروی از اهل بیت اطلاق دارد و همه بایدها و نبایدهای مربوط به زندگی مسلمانان را شامل می‌شود و در این جهت تفاوتی میان مسایل عبادی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی وجود ندارد. به عنوان مثال در آیه اولی الأمر، اطاعت از اولی الأمر همان جایگاه و گستره‌ای را دارد که اطاعت از پیامبر(ص) دارد.اولی الأمر چنان که بیان گردید از ویژگی عصمت برخوردارند، و این ویژگی به اهل بیت پیامبر(ص) اختصاص دارد.

از مباحث مربوط به مودت اهل بیت نیز روشن شد که مودت جنبه طریقی دارد، و غرض اصلی این است که مردم راه حق را بشناسند و با پیمودن آن به سعادت و رستگاری برسند، شناخت راه حق و پیمودن آن نیز همه عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی، عبادی و سیاسی را دربرمی‌گیرد.

نکته درخور توجه در این باره این است که در بسیاری از نقل‌های حدیث ثقلین، هم تمسک به اهل بیت بیان شده است و هم ولایت امیرالمؤمنین(ع) به عبارت دیگر، در جریان غدیر خم، پیامبر گرامی‌ هم درباره عترت و اهل بیت خود سخن گفت و مسلمانان را به پیروی از آنان سفارش کرد، و هم امیرالمؤمنین(ع) را به عنوان ولی و رهبر امت اسلامی پس از خود معرفی کرد[۸۷]. پیامبر(ص) با این کار نشان داد که ولایت و رهبری امیرالمؤمنین(ع) نخستین گام در جهت تحقق بخشیدن به مفاد حدیث ثقلین است.

نکته دیگر اینکه در برخی از نقل‌های حدیث ثقلین، از قرآن و اهل بیت با عنوان خلیفتین تعبیر شده است: «إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمُ الْخَلِيفَتَيْنِ كَامِلَتَيْنِ: كِتَابَ اللَّهِ، وَعِتْرَتِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»[۸۸]، مطابق این حدیث، اهل بیت، جانشینان پیامبرند، و جانشینی آنان همه جانبه است.

در حدیث دیگری پس از بیان این که پیامبر(ص) قرآن و عترت را به عنوان دو میراث گران‌بهای خود برای امت اسلامی معرفی کرده است، این مطلب بیان شده است که زمین هیچ‌گاه از اهل بیت خالی نخواهد بود، زیرا اگر چنان شود،زمین بر اهلش خشم خواهد گرفت سپس فرمود: خدایا تو هرگز زمین را از حجت خود خالی نخواهی گذاشت، آنان از نظر تعداد اندک و از نظر منزلت در پیشگاه خداوند بزرگ ترین مقام را دارند[۸۹] بنابراین، اهل بیت، حجت‌های خداوند بر زمین‌اند و امامت و رهبری از آن حجت‌های خداوند است.

گواه دیگر بر این که حدیث ثقلین بر امامت اهل بیت(ع) دلالت می‌کند، این است که امیرالمؤمنین(ع) در مواردی به آن احتجاج کرده است که روز شوری از آن جمله است[۹۰].

مورد دیگر، احتجاج با طلحه، عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابووقّاص است[۹۱] و مورد دیگر، احتجاج وی در زمان خلافت عثمان و در مسجد پیامبر، در برابر جمعی از صحابه است[۹۲].[۹۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۴، ۱۷، ۲۶، ۵۹؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۲۹۴؛ لکنھوی، میرحامد حسین، عبقات الانوار، ج۱۹، ص۷۳۲؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۳۵.
  2. آیت الله خامنه‌ای، ۲۸/۵/۱۳۸۶.
  3. امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۵۸.
  4. امام خمینی، المکاسب المحرمة، ج۲، ص۱۵۹؛ آیت الله خامنه‌ای، ۲۸/۵/۱۳۸۶.
  5. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تحقیق علی اکبر غفاری، ص۴۴؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق عبدالرحمن مرعشلی، ج۲، ص۳۴۳؛ ۳/۱۵۱؛ ابن حجر هیتمی، احمد، الصواعق المحرقة، تحقیق عبدالرحمن ترکی، ج۲، ص۴۴۵.
  6. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق عبدالرحمن مرعشلی، ج۳، ص۱۴۹.
  7. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۳۷۹.
  8. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۲۸۷؛ ج۱، ص۴۲۳؛ سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸؛ ابن حجر هیتمی، احمد، الصواعق المحرقة، تحقیق عبدالرحمن ترکی، ج۲، ص۴۲۱.
  9. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۵۲۵-۵۲۶؛ جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، تحقیق محمدباقر محمودی، ج۲، ص۱۳۴.
  10. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق محمدباقر بهبودی، ج۳۶، ص۳۰۹.
  11. التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری(ع)، ص۲۵۵.
  12. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق محمدباقر بهبودی، ج۴۵، ص۱۶۶.
  13. صدوق، محمد بن علی، الخصال، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۱۸۸.
  14. فرخی، مصطفی، مقاله «اهل بیت»، مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌، ص ۲۲۱.
  15. بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۸۳ ـ ۸۴.
  16. التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۶۹ ـ ۱۷۱، «اهل».
  17. مفردات، ص‌۹۸، «آل».
  18. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۵۴۵‌، «بیت».
  19. یوسفیان، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.
  20. مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۸۵۵؛ الصواعق المحرقة، ص۲۸۱.
  21. مکارم الاخلاق، ص۴۵۹۹.
  22. الصواعق المحرقة، ص۲۸۱.
  23. تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۲.
  24. صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۳، باب فضائل علی بن ابی طالب، حدیث۷۷.
  25. الصواعق، ص۲۸۱.
  26. المسند، ج۱۸، ص۲۵۸۸.
  27. مشکل الآثار، ج۱۱، ص۳۳۵؛ الصواعق، ص۲۸۱۱.
  28. مدخل آیه تطهیر؛ مشکل الآثار، ج۱۱، ص۳۳۲ـ ۳۳۹؛ الصواعق المحرقه، ص۲۸۱۱.
  29. الصواعق، ص۲۸۱.
  30. دعائم الإسلام، ج۱، ص۶۲۲.
  31. ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند؛ سوره مائده، آیه۵۱.
  32. پروردگارا! به راستی آنان بسیاری از مردم را گمراه کرده‌اند پس هر که از من پیروی کند از من است و هر که با من سرکشی ورزد بی‌گمان تو آمرزنده‌ای بخشاینده‌ای؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۶.
  33. نهج البلاغه، نامه۹۹.
  34. نهج البلاغه، خطبه۹۷.
  35. سوره بقره:۲، آیه ۱۸۹.
  36. «نحن البیوتُ الّتی أمَرَ اللهُ أن یؤتی من أبوابها، نحنُ بابُ الله و الّتی یؤتی منها...»، ابن شهرآشوب، محمد بن علی، «مناقب آل ابی طالب(ع)»، ج۲، فصل فی المسابقة بالعلم..، ص۳۴. ر.ک: نقوی، سید محمد تقی، شرح زیارت جامعه، ص۳۰.
  37. «عن ابی‌جعفر(ع)، قال: «...نحن شجرة النبوة و بیت الرحمة»، صفار، محمد بن حسن، «بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص)»، ج۱، ص۵۷.
  38. بیت در روایات به معنای ائمه(ع) است. ر.ک: تحریری، محمد باقر، جلوه‌های لاهوتی- شرح زیارت جامعه کبیره، ج۱، ص۴۷.
  39. تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۴۵۸.
  40. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
  41. نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، جلد اوّل.
  42. در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است؛ سوره فصلت، آیه۴۲.
  43. فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر، ج۳، ص۱۸ـ۱۹.
  44. شرح المواهب اللدنیة، ج۸، ص۲.
  45. دراسات اللبیب، ص۲۳۳.
  46. نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، ج۲، ص۲۶۶ـ۲۶۹.
  47. النبراس، ص۵۳۲۲، حاشیه بحرالعلوم.
  48. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
  49. شرح المقاصد، ج۵، ص۳۰۱ـ ۳۰۳.
  50. نهج الحق وکشف الصدق، ص۱۷۹و ۲۱۵ ۲۱۶؛ اللوامع الإلهیة، ص۵۱۵؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۱۳۲ـ ۱۳۳۳
  51. ینابیع المودة، ص۲۸۷.
  52. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
  53. اصل الشیعة واصولها، ص۱۶۲.
  54. المرقاة، ج۵، ص۶۰۰.
  55. الصواعق المحرقة، ص ۱۸۹.
  56. سوره احزاب، آیه۳۳.
  57. که این قرآنی ارجمند است، در نوشته‌ای فرو پوشیده،که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه ۷۷- ۷۹.
  58. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۳۷
  59. اصول کافی، ج۱، باب الرد إلی الکتاب والسنّة، حدیث۹.
  60. اصول کافی، ج۱، باب الراسخین فی العلم، حدیث۱.
  61. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
  62. ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه۵۹.
  63. الصواعق المحرقة، ص۱۹۱.
  64. الصواعق المحرقة، ص۱۹۱.
  65. نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، جلد چهارم.
  66. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
  67. این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است؛ سوره شوری، آیه۲۳.
  68. این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است؛ سوره شوری، آیه۲۳.
  69. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۲.
  70. المناقب، حدیث ۲۶۳.
  71. تفسیر طبری، ج۲۵، ص۱۶ـ۱۷۷.
  72. شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۴۴۴،تعلیقه.
  73. کفایة الطالب، ص۱۳۱۷.
  74. تاریخ اصفهان، ج۲، ص۱۶۵
  75. الصواعق المحرقه، ص۲۱۷.
  76. الصواعق المحرقه، ص۱۹۰.
  77. بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم، همان که فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده می‌دارد و می‌میراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخوانده‌ای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید؛ سوره اعراف، آیه ۱۵۸.
  78. بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره آل عمران، آیه۳۱.
  79. التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۱۶۶.
  80. التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۱۶۶.
  81. سوره هود، آیه۲۹.
  82. بگو: من از شما پاداشی بر این (رسالت) نمی‌خواهم و چیزی بر خود نمی‌بندم؛ سوره ص، آیه۸۶.
  83. بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد! پاداش من جز با خداوند نیست و او به هر چیزی گواه است؛ سوره سبأ، آیه۴۷.
  84. بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمی‌خواهم جز اینکه هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد؛ سوره فرقان، آیه۵۷.
  85. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
  86. ر.ک: آیه اولی الأمر وآیه صادقین.
  87. ینابیع المودة، ص۳۶ـ ۴۰.
  88. المسند، ج۵، ص۱۸۱؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۳؛ فیض القدیر، ج۳، ص۱۴؛ کنزالعمال، ج۱، ص۱۶۶؛ نفحات الأزهار، ج۲، ص۲۸۴ـ ۲۸۵.
  89. ینابیع المودّة، ص۲۷.
  90. مناقب ابن مغازلی، ص۱۲۲.
  91. ینابیع المودة، ص۴۳.
  92. مناقب ابن مغازلی، ص۱۳۷.
  93. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.