ایران در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
ایران بهمعنای «سرزمین آریاییها» و به کشوری اشاره دارد که در غرب آسیا، بین دریای خزر در شمال و خلیج فارس در جنوب قرار دارد. امروزه کشور ایران از شمال با جمهوری آذربایجان و ارمنستان و ترکمنستان، در شرق با افغانستان و پاکستان و در غرب با ترکیه و عراق مرز زمینی دارد. نام رسمی این کشور در عصر حاضر، «جمهوری اسلامی ایران» است. زبان رسمی آن فارسی و اکثریت جمعیتش مسلمان هستند. مذهب رسمی ایران کنونی شیعه دوازدهامامی است. ایران دارای تمدنی کهن و قلمروی پهناور، پیش از اسلام و حتی پیش از میلاد مسیح است. ایران، در طول تاریخ محل سکونت قومیت و فرهنگهای گوناگونی بوده و هست. حکومتهای بسیاری در این کشور حکمرانی میکرده و در سال ۱۳۵۷ش با پیروزی «انقلاب اسلامی» به رهبری امام خمینی، تحول عمیق و گستردهای از جهات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ایران پدید آمد.
مقدمه
ایران به معنای سرزمین آریاییهاست که نخست به ارن، اران، ایریا، ایرون و سپس به ایران تبدیل شده است[۱]. در گذشته نام ایران در تلفظ دیگران پرس pers(فرانسوی) و پرشیا persia (انگلیسی) و پرسیس persis(یونانی) بوده است (که همه برگرفته از «پارس» است) و در شاهنامه و منابع تاریخی و جغرافیایی پس از اسلام نیز ایران، ایرانزمین و ایرانشهر یا شهر ایران فراوان به کار رفته است[۲]. به پیشنهاد سعید نفیسی از محققان و نویسندگان معاصر در سال ۱۳۱۳ نام ایران رسمیت یافت و رژیم پهلوی در اطلاعیهای در سال ۱۹۳۵م/ ۱۳۱۳ش به دولتهای خارجی اعلام کرد که از آن پس باید در مکاتبات رسمی به جای پرس و پرسیا نام ایران در اشاره به این کشور استفاده شود[۳]؛ ولی در سال ۱۳۳۶ دولت ایران به کشورهای خارجی اجازه داد نام پرسیا را نیز که در دوران رضاشاه پهلوی ممنوع شده بود، از نو به کار برند[۴].
ایران براساس برخی منابع با ۱۶۵۴۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت، هجدهمین کشور جهان از نظر وسعت است که از سمت شرق به افغانستان و پاکستان و از سمت شمال شرقی به ترکمنستان و از شمال به دریای خزر و از سمت شمال غربی به آذربایجان و ارمنستان و از طرف غرب به ترکیه و عراق و از جنوب به دریای عمان و خلیج فارس محدود است[۵]. ایران دارای آب و هوای مختلف، پستی و بلندیهای زیاد، دریا و دریاچههای متعدد، جنگل و بیابانهای وسیع است[۶]. در ایران اقوام مختلف فارس، ترک، کرد، لر، بلوچ، ترکمن و عرب زندگی میکنند. زبان رسمی ایرانیها فارسی است؛ ولی زبانها و گویشهای مهم ترکی، عربی، کردی، گیلکی، لری و بلوچی نیز رایج است[۷]. ایران از کشورهای بزرگ اسلامی است که مذهب رسمی آن شیعه است و بزرگترین جمعیت شیعی جهان را دربر دارد[۸]. بر پایه سرشماری سال ۱۳۹۵ ایران ۷۹ میلیون تن جمعیت داشته که بیش از ۹۹ درصد آن مسلمان و ۹۱ درصد شیعهاند (مرکز آمار ایران)[۹].
پیشینه
ایران با تمدنی کهن، قرنها پیش از اسلام و حتی پیش از میلاد مسیح به عنوان یک کشور، قلمرو بسیار وسیعی را شامل میشده است که در دورههای مختلف بر گستره و قدرت آن افزوده یا کاسته میشده است[۱۰]. پیش از اسلام مردم ایران زرتشتی بودهاند و ادیان و آیینهای فراوان دیگری از جمله زروانی، میترایی، مانوی، مزدکی و مندایی نیز وجود داشته است[۱۱]. با ظهور اسلام و ورود آن در دهه دوم هجری به ایران دین بیشتر مردم اسلام شد و در دوره خلافت بنیامیه و سپس دوره طولانی خلافت بنیعباس، سرزمین ایران بخشی از قلمرو سرزمین اسلامی به شمار میرفت[۱۲]. ایرانیان بیشتر با عشق و علاقه اسلام را پذیرفتند و با پذیرش اسلام تشتّت افکار و عقاید از میان رفت و به جای آن عقیده واحدی برقرار شد[۱۳]؛ حتی در مناطق گستردهای مانند خراسان بزرگ و نیز طبرستان و گیلان و آذربایجان پیش از ورود سپاه مسلمانان، مردم اسلام را پذیرفتند[۱۴]. اسلام با جلوگیری از نفوذ و توسعه مسیحیت در ایران این کشور را از تاریکی قرون وسطایی که رهاورد مسیحیت کلیسایی بود، نجات داد[۱۵]، چنان که با ورود اسلام فعالیت بوداییها در ایران نیز خاتمه یافت و جاذبه اسلام مانع تداوم آرا و عقاید متفرّق در ایران شد[۱۶]. ایرانیان که صاحب تمدنی بزرگ بودند با نیروی عشق و ایمان توانستند در صحنه علم و فرهنگ کارهای بزرگی در راه خدمت به اسلام انجام دهند[۱۷]. در سخنانی از پیغمبر اکرم(ص) آمده است که بهره اهل فارس در اسلام از همه مردمان دیگر بیشتر است[۱۸] و خوشبختترین عجمها نسبت به اسلام، اهل فارساند[۱۹] و اگر دانش در ستاره ثریا (دورترین نقطه) باشد، بیگمان مردمانی از فارس بدان دست خواهند یافت[۲۰].
با حمله مغول و برافتادن خلافت بنیعباس در سال ۶۵۶ق ایران عرصه تاختوتاز مغولها و سپس تیموریان قرار گرفت؛ ولی در سال ۹۰۷ ق با روی کار آمدن صفویه و تکیه کردن بر مذهب تشیع، ایران به عنوان یک کشور اسلامی مستقل و مقتدر هویت جدیدی پیدا کرد[۲۱]. پس از فروپاشی صفویه در سال ۱۱۳۷ به دست متجاوزان افغان و حکومتهای نسبتاً کوتاهمدّت افشاریه و زندیه، سلسله قاجار در سال ۱۲۰۳ق / ۱۱۶۷ش به قدرت رسید که در دوره نسبتاً طولانی حکومت آنان ایران در معرض هجوم فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی قدرتهای استکباری قرار گرفت[۲۲]. سرزمین ایران پیش از قاجار شامل مناطق وسیعی مانند قفقازیه، ترکستان و ایران کنونی بود؛ ولی پس از شکست در دو جنگ متوالی با روس و پذیرش عهدنامههای گلستان و ترکمنچای به امضای فتحعلی شاه قاجار، بخشهای وسیعی از ایران جدا شد و قدرتهای استعمارگر به ویژه دولتهای روس و انگلیس برای تسلط بر کشور به تکاپو افتادند[۲۳]. عصر قاجاریه را به سبب حاکمیت نظام سیاسی منحط و موروثی و ایلیاتی بودن آن از یکسو و نفوذ همهجانبه استعمار و سلطه خارجی به ویژه روس و انگلیس از سوی دیگر، جز در مواردی محدود، عصر تاریک و روزگار انحطاط و عقبماندگی ایران شمردهاند[۲۴].
در سال ۱۲۸۵ش/ ۱۳۲۴ق با تلاشها و مبارزات ضدّ استبدادی علما و آزادیخواهان، نهضت مشروطه پیروز شد و مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را صادر کرد[۲۵]. اگر چه ایران در این نهضت برای نخستینبار دارای مجلس شورای ملی، قانون اساسی و نهادهای قانونی شد ولی با کارشکنی انگلیس و روسیه و نیز ناهمگونی مشروطهخواهان داخلی این نهضت به نتیجه مطلوب خود نرسید[۲۶]. در اسفند ۱۲۹۹ با کودتای مورد حمایت انگلیس، رضاخان میرپنج به قدرت رسید و از سال ۱۳۰۴ و به عنوان شاه، سلطنت استعدادی خود را آغاز کرد و پس از پایان جنگ جهانی دوم و در شهریور ۱۳۲۰ انگلیسیها او را از کار برکنار و تبعید کردند[۲۷] و محمدرضا پسر ۲۲ ساله او را بر تخت سلطنت نشاندند[۲۸].
رژیم پهلوی در آغاز با تکیه بر ناسیونالیسم افراطی ایرانی، ترویج شعائر مذهبی و انجام برخی اصلاحات توانست توجه ایرانیان را به خود جلب کند[۲۹]؛ اما پس از تحکیم پایههای حکومت خود، با تقلید از اقدامات غربگرایانه مصطفی کمال آتاتورک در ترکیه و درپیشگرفتن سیاستهای ضد ارزشی و سرکوبگرانه در برابر اسلام و روحانیت، هویت ایران را در معرض خطر قرار داد[۳۰]. امام خمینی که اساسیترین مسئله در شکلدهی به هویت ایران را اسلام میدانست و بر این باور بود که ایران و ملّت ایران باید با دوری از غربزدگی و بر پایههای ملّی و مذهبی خویش به سوی ترقی و تمدن گام بردارند، با این جریان به مقابله پرداخت[۳۱]، ایشان معتقد بود منحرفان و مخالفان اهمیت تعامل مردم و اسلام را نمیدانستند و تصور میکردند اگر رژیم پهلوی در ایران از میان برود، میان اسلام و ایران فاصله میافتد و کشور تجزیه میشود و هر دو از میان میروند[۳۲]. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز گامهای بسیار مؤثری برای بازسازی هویت ملی ایران برداشت[۳۳]؛ به گونهای که برخی ایشان را از پیشگامان بزرگ بازسازی هویت ملی ایران در برابر سیل بنیانکن استحاله فرهنگی و ازخود بیگانگی دانستهاند[۳۴].[۳۵]
ایران در دوره معاصر
ایران به خاطر شرایط جغرافیایی و سیاسی و نیز منابع غنی زیستی، همواره مورد طمع قدرتمندان و چپاولگران بوده است[۳۶]. به اعتقاد امام خمینی اقدامات اکتشافی غربیان در ایران نیز برای این بود که به طور حسابشده به چپاول منابع و ذخایر ایران اقدام کنند[۳۷]. آنان از حدود سیصد سال پیش با راهانداختن کاروانهای اکتشافی در همه جای ایران حتی بیابانها را که احتمال وجود ذخایر و منابع در آنها میدادند، عکسبرداری کرده بودند تا در وقت مناسب به غارت آن بپردازند[۳۸]. به نظر ایشان آنان سعی میکردند ایران همیشه نیازمند و وابسته باشد تا دست گدایی پیش آنان دراز کند و منتظر باشد همه چیز از خارج برایش فراهم شود[۳۹].
به صورت مشخصتر، پس از انقلاب صنعتی در اروپا استعمارگران به ویژه دولتهای روس و انگلیس برای تسلط بر ایران و شناسایی و غارت منابع مختلف آن تلاشهای زیادی کردند و با سیطره بر حاکمان قاجار و بستن قراردادهای متعدد و مختلف استعماری مانند قرارداد «رژی» استقلال ایران را خدشهدار ساختند[۴۰]. امام خمینی خاطرنشان کرده است که کشورهای استعمارگر تلاش میکردند در رأس هر مملکت یکی از نوکرهای خودشان را بگذارند تا ملّتها نتوانند توجهی به مسائل خودشان بکنند[۴۱]. به گفته ایشان در دوره قاجار ایران گرفتار هرجومرج بود و اشرار و یاغیان مردم را چپاول میکردند[۴۲] و ظلم و ستم خانها و حاکمان محلی هم بیداد میکرد و شاهان قاجار ولایتها و استانها را به آنان اجاره میدادند تا هرطور میخواستند با مردم رفتار کنند[۴۳].
اوضاع ایران در دوره رژیم پهلوی نیز بسیار آشفته و بدتر از گذشته بود؛ زیرا رضاشاه که فردی بیسواد بود و استبداد، خشونت و نظامیگری اساس اخلاق و روحیه او را تشکیل میداد[۴۴]، با اقدامات خودسرانه، استبدادی و ضدّ ارزشی خود و قتل و غارت و کنارزدن مخالفان، دستاوردهای انقلاب مشروطه را هم به کلی از میان برد و ایران را مانند کشوری ویران و زلزلهزده کرد[۴۵]. امام خمینی معتقد بود رژیم پهلوی که با کمک انگلیس و با زور سلاح روی کار آمده بود[۴۶]، همه آزادیها را از میان برد و هیچکس در ایران آزاد نبود و انتخابات آزاد هم اصلاً وجود نداشت[۴۷] و مجلس ایران پر بود از افرادی با القاب «دوله»ها، «ممالک»ها، «سلطنه»ها، «سلطان»ها، متمکنان، اشراف، طرفدارهای شرق و غرب و نوکران کشورهای بیگانه[۴۸]. ایشان تأکید کرده است که سلسله پهلوی اعم از رضا و محمدرضا پهلوی به دست بیگانگان بر ایران تحمیل شدند[۴۹] و حمایت این قدرتهای بیگانه از محمدرضا پهلوی تأمین منافع خودشان بوده است[۵۰].
از سوی دیگر، امام خمینی خاطرنشان کرده است که با روی کار آمدن پهلوی سه اصل اسلامی از میان رفت: لزوم عدالت در دادگاههای اسلامی، آزادی مسلمانان در رأی به حاکم و تعیین سرنوشت خود و استقلال کشور از دخالت بیگانگان و تسلط آنان برمقدّرات مردم[۵۱]. محمدرضا پهلوی از سویی ساخت قدرت را شاید به خود و حلقه درونی محفل دربار وابسته کرده بود و از سوی دیگر، با شعار تمدّن و تجدّد، برنامههای نوسازی اقتصادی و اجتماعی را دنبال میکرد[۵۲]. به نظر امام خمینی رژیم پهلوی در حالی از پیشرفت و تمدن بزرگ سخن میگفت که ایران نه کشاورزی داشت و نه صنعت، و فقر و فساد و ظلم هم در همه جای ایران بیداد میکرد و پولهای ایران هم صرف ترویج فحشا میشد[۵۳]. این رژیم استقلال را از مردم گرفته بود و ایران را در تمام شئون اقتصادی و نظامی و سیاسی وابسته به آمریکا کرده بود[۵۴] و در حقیقت ایران پایگاه نظامی اسرائیل و آمریکا و بازار مصرف مواد غذایی و کالاهای خارجی شده بود و رژیم صهیونیستی اسرائیل بر اقتصاد ایران مسلط بود[۵۵].[۵۶]
ایران پس از انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی، تحول عمیق و گستردهای از جهات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ایران پدید آمد[۵۷]. پیروزی این انقلاب مهمترین حاصل تلاش دهها ساله فکری و جهادی امام خمینی در صحنه احیای دیانت و اصلاح جامعه ایرانی بود[۵۸] که نهادینه شدن ارزشهای معنوی[۵۹]، اتکا به مردم در همه حرکتها[۶۰]، ارائه الگوی مردمسالاری دینی[۶۱]، قطع دست بیگانگان، نهادینهسازی استقلال و آزادی اسلامی، ایجاد اعتماد به نفس، جسارت در مسائل علمی، پرورش استعدادها و ترویج روحیه خودآگاهی، احیای منزلت زن، وحدت میان فرقههای اسلامی، ایجاد انقلاب علمی، تربیت انسانهای صالح، تنها بخشی از برکات و دستاوردهای انقلاب اسلامی برای ایران بوده است[۶۲].
امام خمینی باور داشت پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی دست آمریکا و دیگر کشورهای استعمارگر از ایران کوتاه شد و کشور به معنای واقعی مستقل گردید[۶۳]؛ چنان که انقلاب مردم ایران، از ابعاد گوناگون بر منطقه و جهان اثر گذاشت و تجربه ایران الگویی برای مستضعفان و ستمدیدگان سراسر دنیا گردید[۶۴]. کارنامه انقلاب اسلامی در حوزه مسائل اجتماعی و اقتصادی داخلی نیز با وجود کارشکنیهای همهجانبه گروههای مخالف داخلی و محاصره و فشارهای اقتصادی غرب و هجوم دشمن خارجی، کارآمد و در میان دیگرانقلابهای بزرگ ممتاز است؛ چنانکه جمهوری اسلامی در حوزه قانونگذاری و تحول قوه مجریه و قوه قضاییه و رشد علمی و آموزشی، کشاورزی و دامداری، صنایع و فرهنگ و هنر و خدمترسانی و تأمین اجتماعی و خاتمه دادن به غارت منابع طبیعی به دست بیگانگان نیز شاهد تحولات بزرگی بوده است[۶۵].
در عین حال ابرقدرتها که از نفوذ و حاکمیت اسلام در ایران به هراس افتادهاند، در جهت آشفته کردن کشور و خنثی کردن آثار انقلاب اسلامی تلاشهای زیادی انجام دادند. آنان با شایعهسازی و ایجاد جنگ روانی میان مردم و ایجاد تفرقه و دامن زدن به اختلافات قومی به ظلم و ستم، انفجار، کشتار، ترور و غارت اموال مردم میپرداختند[۶۶]؛ آنان همچنین برای اینکه اسلام محرّک مردم است، به تخریب و تضعیف مذهب میپرداختند و دین را افیون جامعه معرفی میکردند[۶۷].
با توطئه و تحریک امریکا و در شرایطی که هنوز نظام جمهوری اسلامی تازه پا گرفته بود و درگیر ساماندادن امور کشور بود، رژیم بعثی عراق در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ از چندین محور به ایران حمله کرد[۶۸]. به نظر امام خمینی رژیم عراق به دستور آمریکا و به اسم اینکه ایرانیها فارس و مجوساند، به ایران حمله کرد[۶۹] و میخواست اسلام را به کفر و الحاد برگرداند؛ زیرا در حقیقت معارضه و ضدیت وی با اسلام و نظام اسلامی بود[۷۰]؛ اما مردم ایران علیرغم همه توطئهها با قدرتی که از اسلام گرفته بودند و با اینکه کشور از هر جهت در محاصره بود و مردم با مشکلات فراوانی مواجه بودند، با تلاش و حمایت از دولت، جنگ را به خوبی پیش بردند؛ به گونهای که ایران به عنوان یک کشور بزرگ و قدرتمند مطرح شد[۷۱].[۷۲]
ارکان پیشرفت ایران
امام خمینی که خود را اهل ایران و متعلق به همه کشور میدانست و نه قم یا تهران یا جای دیگر[۷۳] و این علاقه را به دلیل اسلام و اینکه ایران یک کشور اسلامی است میشمرد[۷۴]، باور داشت با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه استقلال و پیشرفت ایران اسلامی فراهم شده است[۷۵]؛ اما برای پیشرفت کشور و تحقق ایران مطلوب و به بارنشستن آرمانهای اسلام و انقلاب، مجاهدتها و تلاشهای زیادی باید صورت گیرد و به ارکان و مؤلفههای زیادی توجه شود که برخی از مهمترین آنها عبارتاند:
- استقلال: استقلال خواسته مهم و اساسی مردم ایران در طول دوران نهضت امام خمینی بر ضد رژیم پهلوی بود؛ زیرا تسلط بیگانگان به ویژه آمریکا بر همه مقدّرات کشور و حاکمیت استبدادی رژیم پهلوی به طور کلی استقلال ایران را از میان برده بود. امام خمینی یادآورشده است پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی موجب شد که خواستههای مردم ایران تحقق یابد و دست ابرقدرتها از کشور کوتاه شود و ایران استقلال کامل خود را به دست آورد[۷۶]. از سوی دیگر، امام خمینی تحقق استقلال بدون تحول عمیق فکری، فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی و بدون رهایی غربزدگی و بازگشت به اسلام و فرهنگ غنی و توحیدی آن را ممکن نمیداند و معتقد است استقلال فکری شرط اول استقلال است[۷۷] و تا ملّت ایران دست از تقلید غرب برندارد، استقلال پیدا نمیکند[۷۸]؛ همچنین تا ملّت متحول نشود و ترس از دشمن را از خود دور نکند، کشور ایران استقلال پیدا نمیکند[۷۹]. به نظر ایشان ملّت ایران باید از ابزار، ذخایر و منابع سرزمین خود مانند نفت، مراتع و معادن در هر جا که مصالح و منافع کشور ایجاب میکند، هزینه کند تا از نظر اقتصادی نیز استقلال به دست آمده حفظ شود[۸۰] و نیاز به دشمن تلخترین چیز در ذائقه انسان است و کشور اگر نیازمند باشد، نمیتواند مستقل باشد؛ زیرا نیازمندی خودش نوعی وابستگی است[۸۱] و ثبات ایران تابع استقلال و قدرتمندی ایران است و هدف حکومت اسلامی به دست آوردن قدرتمندی و استقلال ایران است[۸۲]. ایشان تأکید میکند برای کسب استقلال و حفظ آن باید به قوای مسلح که استقلال کشور را حفظ میکنند، توجه کرد و این قوا باید در رأس امور قرار گیرند[۸۳].
- آزادی: آزادی نیز برای رشد و تعالی فرد و جامعه و دست یافتن به ایران مطلوب لازم است و باید برای تحقق آن موانع سیاسی مانند سلطه استبداد و استعمار و نیز موانع فرهنگی و قانونی وجود نداشته باشد[۸۴]؛ بنابراین حاکم اسلامی موظف است با اقدامات اجرایی مناسب و وضع قوانین و مقرّرات لازم، هرگونه مانعی را از سر راه رشد و تعالی مردم بردارد و شرایط و امکانات لازم را برای آن فراهم کند[۸۵]. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مردم آزادی نداشتند و به گفته امام خمینی در واقع جمعیت ۳۵ میلیون نفری ایران در زندانی بزرگ به نام ایران زندانی بودند و شکنجه روحی میشدند[۸۶] و هر کس در مقابل رژیم پهلوی ایستادگی میکرد، تنبیه و مجازات میشد؛ بنابراین روحانیان که در جهت بیداری مردم تلاش میکردند، یا به وسیله اراذل و اوباش رژیم به آنان اهانت میشد و یا با زندان و شکنجه و کشتهشدن مجازات میشدند[۸۷]. ایشان با اشاره به آزادی مردم پس از پیروزی انقلاب معتقد بود مردم این آزادی را که با عنایت خداوند به دست آوردهاند، باید وسیلهای برای خدمت به خلق و خدا قرار دهند و در جهت صحیح از آن استفاده کنند[۸۸]. در بیش از دوازده اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از جمله اصول ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۶، ۲۷، ۴۰ به جنبههای مختلف آزادی و وظایف حکومت اسلامی در این زمینه پرداخته است.
- برقراری حکومت صالح: برقراری حکومت صالح مهمترین مسئله در تحقق ایران مطلوب است. به نظر امام خمینی ایران قدرتمند و سعادتمند، وقتی تحقق پیدا میکند که قدرت در دست افراد پاکدامن باشد و حکومت عدل تشکیل شود[۸۹]؛ زیرا وقتی حکومتی الهی با همکاری همه مردم و مسئولان مستقر شد، پلیدیها رخت برمیبندد[۹۰]. ایشان با اشاره به سخنان جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا که گفته بود اگر رژیم پهلوی سقوط کند، ثبات ایران و منطقه از میان میرود، اظهار کرد ثبات کشور تابع قدرتمندی ایران است و هدف از برقراری حکومت اسلامی به دست آوردن قدرتمندی و استقلال است و این منافع آمریکا بود که با رفتن محمدرضا پهلوی به خطر افتاده بود[۹۱]. به نظر ایشان ثبات و آرامش در کشور بسیار مهم است و حکومت مقتدر و مستقل (صالح) در ایران باید ثبات و آرامش داشته باشد[۹۲]؛ بنابراین مسئولان کشور در هر مقامی هستند باید آرامش را به هر شکل ایجاد کنند[۹۳].
- بازسازی هویت ملّی ایران: یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی بازسازی هویت ملّی ایران است. امام خمینی که بر غنای فرهنگ و ادب ایران اسلامی تاکید داشت[۹۴]، به خوبی مشکل هویت ملّی ایران در عصر حاضر را دریافته بود و بر ضرورت بازسازی آن تأکید میکرد. ایشان در وصیتنامه خود با اشاره به نقشههای استعمارگران در بیگانهکردن کشورهای منطقه از خویش تصریح کرده است که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و شوروی کم ندارد و اگر خودی خود را بیابد و یأس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد[۹۵]. ایشان تأکید دارد که همه افرادی که دلشان برای ایران میسوزد، باید برای سازندگی ایران دست به کار شوند[۹۶]، تا عقبافتادگیها و خرابیها برطرف شود و برای آبادانی ایران و جبران خسارتها مخازن و ذخایر حفظ و بهرهبرداری درست شود[۹۷]. ایشان بازگشت به اصالت ملّی و اسلامی را برای همه مسلمانان ضروری میدانست؛ زیرا تا هویت و خود گمکرده خود را نیابند، نمیتوانند در برابر سلطه همهجانبه غرب به استقلال واقعی دست یابند[۹۸] و ایشان همانگونه که به تحقق حکومت اسلامی و احیای هویت اسلامی ایران میاندیشید، به مقوله توسعه و پیشرفت در چارچوب هویت اسلامی هم توجه داشت[۹۹].
- تعهد به اسلام و تحقق آرمانها: امام خمینی آرزوی خود و همه ملّت را در این میدانست که ایران یک مملکت اسلامی بشود و همه احکام اسلام در آن جاری شود[۱۰۰]؛ زیرا به عقیده ایشان اسلام دین ترقی و قرآن روش ترقی و شکوفایی انسان است[۱۰۱] و پیشرفت تنها در پرتو توجه اسلام و اتکال به خدا و کار و تلاش و سازندگی با حضور همه اقشار مردم و دوری از منفعتطلبی حاصل میشود[۱۰۲]. ایشان تاکید میکرد مملکت ایران وقتی اسلامی میشود که احکام و تعالیم اسلامی در کشور جاری شود و بدون آن جمهوری اسلامی تحقق پیدا نمیکند[۱۰۳]. ایشان خاطرنشان کرده است که تنها با جریان قانون اساسی و مجلس شورای اسلامی مملکت اسلامی درست نمیشود و وقتی کشور اسلامی است که همه مردم و همه اقشار مرد و زن اسلامی باشند که احکام و معارف اسلامی تحقق پیدا کند[۱۰۴]. هدف اصلی و نهایی نظام اسلامی استقرار حکومت قرآن تحت رهبری قرآن و پیامبر اکرم(ص) است و دیگر امور مانند مبارزه با ظلم و استکبار و استبداد همه مقدمهاند[۱۰۵] و کشور ایران وقتی اسلامی است که همه محتوای مترقی اسلام به تمام معنا اجرا شده باشد و همه قشرهای مردم و دولت، اسلامی باشند[۱۰۶]. ایشان تأکید داشت باید راه نفوذ دشمن به مراکز تصمیمگیری مثل مجلس شورای اسلامی بسته شود و ملّت ایران در این زمینه مسئولیت بزرگی بر عهده دارد و باید کسانی را برای خدمت به کشور انتخاب کنند که مؤمن و متعهد باشند و هیچگونه وابستگی فکری و عملی به شرق و غرب نداشته باشند[۱۰۷]. حفظ کشور و نظام اسلامی نیز بر همه لازم است و مردم باید مواخلب توطئهها باشند و آنها را خنثی کنند و با ایستادگی در برابر دشمنان، از حریم نظام اسلامی ایران پاسداری کنند[۱۰۸] و با گفتار و کردار حسابشده خود نگذارند لکه سیاهی بر دامن نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران بیفتد[۱۰۹].[۱۱۰]
منابع
پانویس
- ↑ دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، ج۳، ص۳۱۷۳ – ۳۱۷۵.
- ↑ مصاحب، غلامحسین، دایرة المعارف فارسی، ج۱، ص۳۲۵؛ خالقی مطلق، جلال، ایران درگذشت روزگاران، ج۱، ص۵۳ – ۵۵.
- ↑ گرانتوسکی،ا۔ آ، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ص۱۸؛ نفیسی؛ مصاحب، غلامحسین، دایرة المعارف فارسی، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ آوری، پیتر، تاریخ معاصر ایران از تأسیس تا انقراض سلسله قاجاریه، ج۱، ص۲۹؛ مصاحب، غلامحسین، دایرة المعارف فارسی، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، ج۳، ص۳۱۷۵؛ بدیعی، ربیع، جغرافیای مفصل ایران، ج۱، ص۱۹؛ مصاحب، غلامحسین، دایرة المعارف فارسی، ج۱، ص۳۲۵.
- ↑ مصاحب، غلامحسین، دایرة المعارف فارسی، ج۱، ص۳۲۵ - ۳۲۶؛ جعفری، ص۱ – ۳.
- ↑ مقصودی، مجتبی، قومیتها و نقش آنان در تحولات سیاسی سلطنت محمدرضا پهلوی، ص۴۵.
- ↑ گلی زواره، غلامرضا، سرزمین اسلام، شناخت کشورهای اسلامی و نواحی مسلماننشین جهان، ص۱۹۰؛ مصاحب، غلامحسین، دایرة المعارف فارسی، ج۱، ص۳۲۷.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «ایران»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۵۱۱۱.
- ↑ زرینکوب، روزبه، ایران: تاریخ ایران در دوره باستان، ج۱۰، ص۵۲۲ – ۵۳۰.
- ↑ ولی، وهاب و میترا بصیری، ادیان جهان باستان، ج۳، ص۶۱؛ گئوویدن، گرن، دینهای ایران، ص۲۴۹ – ۴۳۸.
- ↑ افتخارزاده، محمود، اسلام و ایران (مذهب و ملیت ایرانی)، ص۱۰۸ - ۱۳۳؛ زرینکوب، عبدالحسین، ایران، تاریخ ایران در عصر اسلامی، ج۱۰، ص۵۳۰ – ۵۴۰.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۴، ص۳۱۳؛ نصر، سید حسین، ایران پل آسمان و زمین، ج۱، ص۸ – ۱۲.
- ↑ روحانی، حسن، اندیشههای سیاسی اسلام (مبانی نظری)، ج۱، ص۹۳ - ۹۴.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۴، ص۱۷۰ – ۱۸۱ و ۳۳۰.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۴، ص۱۷۰ - ۱۸۱ و ۳۳۰.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۴، ص۳۲۹ و ۳۸۴.
- ↑ متقی هندی، علاء الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج۱۲، ص۹۰.
- ↑ متقی هندی، علاء الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج۱۲، ص۹۰.
- ↑ متقی هندی، علاء الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج۱۲، ص۹۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرراخبار الائمة الاطهار، ج۶۴، ص۱۷۴.
- ↑ زرینکوب، عبدالحسین، ایران، تاریخ ایران در عصر اسلامی، ج۱۰، ۵۴۰ - ۵۴۱.
- ↑ فلاح زاده، سیدحسین، رضاخان و توسعه ایران، ص۵۵ – ۵۶.
- ↑ مصاحب، غلامحسین، دایرة المعارف فارسی، ج۱، ص۳۳۴ – ۳۳۶.
- ↑ فلاح زاده، سیدحسین، رضاخان و توسعه ایران، ص۵۷ (: مقاله قاجاریه).
- ↑ آوری، پیتر، تاریخ معاصر ایران از تأسیس تا انقراض سلسله قاجاریه، ج۱۰، ص۲۴۴ – ۲۴۵.
- ↑ آوری، پیتر، تاریخ معاصر ایران از تأسیس تا انقراض سلسله قاجاریه، ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ مقاله پهلوی، رضا.
- ↑ ازغندی، علیرضا، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ص۲۳۰؛ زرینکوب، عبدالحسین، ایران، تاریخ ایران در عصر اسلامی، ج۱۰، ص۵۴۳.
- ↑ فلاح زاده، سیدحسین، رضاخان و توسعه ایران، ص۱۴۷ – ۱۴۹.
- ↑ کمالی اردکانی، علیاکبر، امام خمینی و بازسازی هویت ملی در ایران، ص۴۸؛ فلاح زاده، سیدحسین، رضاخان و توسعه ایران، ص۱۶۲ – ۱۶۵.
- ↑ ج۱، ص۱۲۲، ۲۸۶، ۲۹۴؛ ج۴، ص۱۶۰؛ کمالی اردکانی، علیاکبر، امام خمینی و بازسازی هویت ملی در ایران، ص۴۸.
- ↑ ج۱۶، ص۷۵ – ۷۶.
- ↑ کمالی اردکانی، علیاکبر، امام خمینی و بازسازی هویت ملی در ایران، ص۴۹ – ۵۶.
- ↑ کمالی اردکانی، علیاکبر، امام خمینی و بازسازی هویت ملی در ایران، ص۳۷ ـ ۴۸.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «ایران»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۵۱۱.
- ↑ مقاله استعمار و استثمار.
- ↑ ج۸، ص۴۴۹ – ۴۵۰؛ ج۱۳، ص۳۱۷ – ۳۱۸.
- ↑ ج۴، ص۹۷؛ ج۱۳، ص۳۱۷ - ۳۱۸.
- ↑ ج۱۴، ص۱۱۳ - ۱۱۴.
- ↑ کدی، نیکی آر، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، ص۹۷ - ۹۹؛ رئیس نیا، رحیم، زمینههای اقتصادی و اجتماعی مشروطیت، ص۲۶؛ تیموری، ابراهیم، تحریم تنباکو اولین مقاومت منفی در ایران، ص۱۰ - ۲۲.
- ↑ ج۷، ص۲۲۵.
- ↑ ج۱۱، ص۲۵۹.
- ↑ ج۱۳، ص۳۷۹ – ۳۸۰؛ ج۱۵، ص۱۲۱.
- ↑ فلاح زاده، سیدحسین، رضاخان و توسعه ایران، ص۸۲.
- ↑ فلاح زاده، سیدحسین، رضاخان و توسعه ایران، ص۱۴۰؛ امام خمینی، سیدروحاللّه، صحیفه امام، ج۵، ص۱۰۰؛ ج۶، ص۱۶۱؛ ج۹، ص۶۱ و ۷۸.
- ↑ امام خمینی، سیدروحاللّه، صحیفه امام، ج۳، ص۲۹۸ – ۲۹۹.
- ↑ امام خمینی، سیدروحاللّه، صحیفه امام، ج۴، ص۱۵۹، ۴۰۱؛ ج۹، ص۸۲.
- ↑ امام خمینی، سیدروحاللّه، صحیفه امام، ج۱۳، ص۹۵.
- ↑ امام خمینی، سیدروحاللّه، صحیفه امام، ج۴، ص۴۲۹.
- ↑ امام خمینی، سیدروحاللّه، صحیفه امام، ج۴، ص۵۱۹.
- ↑ امام خمینی، سیدروحاللّه، صحیفه امام، ج۵، ص۲۳۶.
- ↑ ازغندی، علیرضا، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ص۲۳۵.
- ↑ امام خمینی، سیدروحاللّه، صحیفه امام، ج۳، ص۲۲۹ – ۲۳۰؛ ج۴، ص۵۷؛ ج۷، ص۷۴ – ۷۷.
- ↑ امام خمینی، سیدروحاللّه، صحیفه امام، ج۷، ص۱۴۶ – ۱۴۸.
- ↑ امام خمینی، سیدروحاللّه، صحیفه امام، ج۱، ص۲۶۷؛ ج۲، ص۳۲۴ - ۳۲۶.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «ایران»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۵۱۳.
- ↑ مقاله انقلاب اسلامی ایران.
- ↑ خاتمی، سید محمد، ویژگیهای امام خمینی، رستاخیز بزرگ، ص۶۴.
- ↑ شفیعی، احمد، انقلاب اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، ص۲۲ – ۲۳.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، اکبر، ناگفتههای انقلاب، ص۱۸۸.
- ↑ فاضل میبدی، محمد تقی، مردمسالاری از نگاه امام خمینی، ج۱، ص۲۵۲ - ۲۶۳؛ ملک زاده، محمد، مردمسالاری دینی از نگاه امام خمینی، ج۱، ص۳۲۱ – ۳۳۴.
- ↑ شفیعی، احمد، انقلاب اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، ص۲۲ – ۲۳؛ فارسی، جلال الدین، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ص۳۹۲.
- ↑ ج۸، ص۳۰۸؛ ج۱۹، ص۲۳۶.
- ↑ اسپوزیتو، جان ال، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ص۸۶.
- ↑ فارسی، جلال الدین، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ص۳۹۱ - ۴۱۹؛ جمعی از نویسندگان، ص۲۱۹ - ۲۳۲.
- ↑ ج۱۵، ص۳۶۴ – ۳۷۰.
- ↑ ج۷، ص۳۸۸؛ ج۸، ص۲۹۱ - ۲۹۵، ۴۵۵.
- ↑ فارسی، جلال الدین، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ص۲۷۳.
- ↑ ج۱۶، ص۳۹۰ و ۴۸۹.
- ↑ ج۱۹، ص۲۱۴ – ۲۱۵.
- ↑ ج۱۶، ص۲۷۰.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «ایران»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۵۱۴.
- ↑ ج۶، ص۷۶.
- ↑ ج۱۶، ص۴۸۱.
- ↑ ج۲۱، ص۹۶ و ۴۰۲ – ۴۰۳.
- ↑ ج۱۴، ص۲۳ – ۲۴.
- ↑ ج۱۱، ص۲۲۳.
- ↑ ج۱۱، ص۱۹۶.
- ↑ ج۸، ص۴۲۴ – ۴۲۶.
- ↑ ج۵، ص۱۹۴ – ۱۹۶.
- ↑ ج۱۰، ص۴۴۲ – ۴۴۳.
- ↑ ج۵، ص۹۶ – ۹۷.
- ↑ ج۱۲، ص۴۴۳.
- ↑ فارسی، جلال الدین، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ص۳۷.
- ↑ همان، ص۳۸.
- ↑ ج۷، ص۲۹.
- ↑ ج۱، ص۱۴۱ – ۱۴۳.
- ↑ ج۸، ص۳۷ – ۳۸.
- ↑ ج۵، ص۳۷۶ - ۳۷۷؛ ج۶، ص۴۲۰.
- ↑ ج۷، ص۵۲۷؛ ج۱۱، ص۱۸۲ – ۱۸۳.
- ↑ ج۵، ص۹۴ - ۹۸.
- ↑ همان، ج۸، ص۱۷؛ ج۱۰، ص۳۲۳.
- ↑ همان، ج۱۴، ص۳۹۲ - ۳۹۳.
- ↑ ج۱۸، ص۲۱۸.
- ↑ ج۲۱، ص۴۱۴ - ۴۱۷.
- ↑ ج۶، ص۱۳۰ – ۱۳۳.
- ↑ ج۵، ص۵۳۴ – ۵۳۵.
- ↑ کمالی اردکانی، علیاکبر، امام خمینی و بازسازی هویت ملی در ایران، ص۵۲.
- ↑ ولایتی، علیاکبر، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ص۲۲۲ - ۲۲۳.
- ↑ ج۱۵، ص۵۱۴.
- ↑ ج۴، ص۱۵۹.
- ↑ ج۷، ص۳۶۴ - ۳۶۷.
- ↑ ج۷، ص۵۳۲.
- ↑ ج۷، ص۵۳۳.
- ↑ ج۷، ص۵۳۰- ۵۳۱.
- ↑ ج۱۰، ص۴۴۱؛ ج۱۱، ص۱۸۲.
- ↑ ج۱۲، ص۱۸۱ – ۱۸۴.
- ↑ ج۷، ص۲۱۲ – ۲۱۴.
- ↑ ج۸، ص۴۰۷ - ۴۲۲.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «ایران»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۵۱۵.