سرنوشت دنیا پس از امام مهدی چه خواهد شد؟ (پرسش)
سرنوشت دنیا پس از امام مهدی چه خواهد شد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / عصر پس از ظهور / فرجام زندگی امام مهدی / وضعیت جهان پس از امام مهدی |
تعداد پاسخ | ۵ پاسخ |
سرنوشت دنیا پس از امام مهدی (ع) چه خواهد شد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..
عبارتهای دیگری از این پرسش
- وضعیت جهان پس از امام مهدی چگونه خواهد بود؟
- وضعیت جهان پس از شهادت امام مهدی چگونه است؟ آیا حضرت جانشینی دارد؟
- آیا پس از شهادت یا ارتحال حضرت مهدی جهان ادامه خواهد داشت؟
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوینسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
«دنیای بعد از ظهور با دنیای قبل از ظهور حضرت حجت (ع) اصلا و ابدا قابل مقایسه نیست چون دنیای بعد از ظهور دنیایی است که دولت حاکم بر جهان حکومت صددرصد الهی میباشد و رهبر حاکم امام معصوم (ع) است و از احادیث استفاده میگردد که وقتی حضرت مهدی (ع) ظهور کرد و بر شرق و غرب عالم تسلط یافت تمام جهان به وسیله یک حکومت جهانی اداره میگردد و حضرت ولی عصر (ع) برای تمام استانها و بلدها استانداران و کارگزاران لایقی را انتخاب میفرمایند[۱].
و به واسطه و کوشش آنها تمام زمین آباد و معمور میگردد و خود حضرت از دور بر تمام حوادث جهان نظارت و اشراف دارند و تمام نقاط زمین برای حضرت مانند کف دستی میگردد اصحاب و یاران حضرت از فاصلههای دور حضرت را مشاهده میکنند و با حضرت تکلم میکنند.
عدل و داد تمام جهان را فرامیگیرد مردم با هم صمیمی و با صدق و صفا کنار هم مشغول زندگی شیرینی خواهند بود. امنیت عمومی در همه عالم وجود دارد و کسی در صدد آزار دیگری نیست.
وضع اقتصادی مردم بسیار خوب به طوری که مستحق زکات پیدا نمیشود. بارانهای نافع پیدرپی میبارد و تمام دنیا سرسبز و خرم میگردد و برکات و محصولات زمین فراوان توجه مردم به خداوند زیاد میگردد و معصیت بسیار اندک میشود دین اسلام دین رسمی جهان قرار میگیرد و بانگ توحید در سراسر عالم فراگیر است. در امور راهسازی برنامههای جالبی اجرا میشود اگر مسجدی سر راه ساخته شده باشد تخریب میگردد برای تمام خیابانها پیادهرو احداث میشود و امور ساختمانی و بهداشتی اصلاح میگردد و فرهنگ اجتماعی و شهری در سطح بالایی قرار میگیرد.
سطح فکری و علمی مردم به قدری رشد میکند که زنها داخل منازل قادرند قضاوت کنند و ایمان مردم کامل میگردد و کینه از دلها بیرون میرود[۲].
حضرت صادق فرمودند علم و دانش به ۲۷ قسمت تقسیم شده است و تا کنون انبیاء و ائمه بیش از دو قسمت آن را برای مردم بیشتر بیان نکردند وقتی قائم ما قیام کند ۲۵ قسمت و دیگر آن را آشکار میکند[۳]»[۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «پرسمان مهدویت» در اینباره گفته است:
«درباره وضعیت جهان پس از حضرت مهدی (ع) و جانشین آن حضرت دیدگاههای متفاوتی ارائه شده است که برخی نیز مخالف یکدیگر است. از آنجایی که جهتگیری دیدگاهها بین شیعه و اهل سنت به طور کلّی مخالف یکدیگر است در پاسخ به هردو دیدگاه اشاره میگردد:
«درباره وضعیت جهان پس از حضرت مهدی (ع) و جانشین آن حضرت و رخدادهای آستانه رستاخیز بزرگ، دیدگاههای متفاوتی ارائه شده که برخی مخالف یکدیگر است. از آنجا که جهتگیری دیدگاهها بین شیعه و اهل سنت به طور کلّی با یکدیگر متفاوت است، به هردو دیدگاه اشاره میکنیم. دیدگاه پیروان اهل بیت (ع): به طور عمده دیدگاههای شیعه، با بیانهای متفاوت، جهان پس از حضرت مهدی (ع) را بر خیر و صلاح معرفی کرده است و بر این باورند غیر از این نیز از حکمت و لطف الهی انتظار نیست؛ چرا که چگونه میتوان تصور کرد پس از انتظاری چندین صد ساله، یا چند هزار ساله پس از حکومتی کوتاه باز هم اوضاع به هرج و مرج منتهی شود. برخی از مهمترین دیدگاهها بدین قرار است:
دیدگاه اهل سنت: بسیاری از اهل سنت بر این باورند که پس از وفات مهدی (ع) هیچ خیری در زندگی نخواهد بود[۲۵] و دنیا به صورت هرج و مرج تا قیامت ادامه خواهد داشت[۲۶]. در کتاب "البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان" بابی با عنوان "فی موت المهدی (ع) و ذکر احوال تقع بعده" سامان یافته است که در آن، چگونگی وفات آن حضرت و رخدادهایی که پس از او پدید خواهد آمد، بیان شده است و در روایاتی سخن از فتنهها و شرها پس از درگذشت آن حضرت به میان آورده است[۲۷]. در "عقد الدرر" نیز روایتی از پیامبر اکرم (ص) به نقل از ابو سعید خدری آمده که پایان آن چنین است: "... حکومت مهدی (ع) همچنان تا هفت یا هشت یا نه سال ادامه خواهد یافت سپس هیچ خیری در زندگی پس از او نیست"[۲۸]. ناگفته نماند آنچه در آیات قرآن آمده است، مبنی بر اینکه در آستانه برپایی قیامت همه چیز نابود و منهدم میشود[۲۹]، مقصود زمان پیوسته به برپایی قیامت است[۳۰]. |
۲. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا رجالی تهرانی، در کتاب «یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
«در این رابطه، ما با دو دسته از روایات مواجه هستیم:
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عباس رحیمی، در کتاب «امید فردا» در اینباره گفته است:
«حکومتِ حق ادامه خواهد داشت و چنان که گفته شد، دوازده مهدی دیگر که در همان مسیر حضرت باشند حکومت مینمایند. بعید نیست مقصود، همان امامان قبلی و پیامبر (ص) باشند. حکومت جهانی آن حضرت ۳۰۹ سال طول خواهد کشید[۳۶]»[۳۷].
|
4. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در اینباره گفته است:
«در منابع حدیثی شیعه، چند گونه روایات در این رابطه نقل شده است. با توجه به چند دستگی این روایات، میتوان گفت: درباره پس از پایان عمر حضرت مهدی (ع)، سه فرضیه قابل طرح و بررسی است: 1. فرضیه وقوع قیامت و پایان جهان: فرضیه فروپاشی جهان و برپایی قیامت پس از حضرت مهدی (ع) مبتنی بر روایاتی است که از وابستگی عالم تکوین و تشریع به وجود مقدس امام (ع) و حجت حی خبر داده است. توضیح مطلب آن است که بر پایه آموزههای اعتقادی دین، پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) واسطه خلقت عالم آفرینش در بعد تکوین و حجت الهی بر بندگان در بعد تشریع است و چون امام (ع) محور جهان هستی و روح جاری در کالبد حیات این عالم است، هم اصل بقای این عالم و هم جریان هدایت و کمال، وابسته به وجود و اشراف امام (ع) است، چنان که برخی روایات نیز بر این پیوستگی تکوینی و تشریعی دلالت دارد. امام سجاد (ع) میفرماید: "اگر لحظهای زمین از ما خاندان، خالی باشد با اهلش فرو ریخته نابود میگردد"[۳۸]؛ از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود: "اگر زمین یک روز بدون امام از ما خاندان اهل بیت (ع) باشد، زمین و اهلش فرو میریزد"[۳۹]؛ واژه " الْأَرْضُ " در این گونه روایات، خصوص کره زمین نیست بلکه مراد از آن کل نظام این عالم است. همچنین تعبیر " يَوْماً وَاحِداً " کنایه از یک لحظه است نه به معنای یک روز. برخی فرازهای ادعیه در خصوص امام عصر (ع) نیز مانند: "بر وابستگی جهان به وجود قدسی قطب عالم هستی حضرت ولی عصر (ع) دلالت دارد و ثبات آسمان و زمین و نزول برکات و روزی را، از یمن وجود آن حضرت میشمارد"[۴۰] بر اساس این دیدگاه، با پایان یافتن عمر آخرین حجت الهی؛ یعنی امام مهدی (ع)، چراغ حیات خاموش گردیده و این عالم ظرفیت و توان بقاء را نخواهد داشت، بلکه طومار این عالم برچیده میشود و زمان برپایی قیامت فرامی رسد. آیت الله عبدالله جوادی آملی، در این زمینه مینویسد: "رسالت جهانی حضرت مهدی (ع) همان رسالت پیامبر بزرگوار اسلام (ص) است که پس از خود، یک به یک به جانشینان معصومشان سپرد و پیام آن، همان پیام زندگی بخشی است که اوصیای آن حضرت جان گرامی خود را بر سر ابلاغ آن با خدای خویش سودا کردند و نقطه اوج چنین ایثار و نثاری را حضرت سیدالشهدا (ع) در کربلا به ظهور رساند. پیام عاشورای حسینی که نفی حکومت غیر خدا، طرد هرگونه ظلم و جور و احیای انسان بر محور حق، عدل و آزادگی است، به دستان پر توان آخرین حجت خدا (ع) به جامعه بشری ابلاغ و بشر را به کمال سعادتش رهنمون میشود و آن گاه که جامعه انسانی با گرفتن این پیام در پرتو ولایت و رهبری امام معصوم روزگار خویش به کمال خود رسید و آنانی که قابلیت هدایت را از کف نهادهاند، آخرین پیام آور سعادت بشر را به شهادت رساندند، قیامت آغاز میشود و بساط عالم دنیا از هم میپاشد"[۴۱]. ایشان با اشاره به روایت پیش گفته از امام صادق (ع)، فرضیه ظهور قیامت پس از شهادت حضرت قائم (ع) را مفاد این روایت میداند و درباره رابطه برپایی قیامت با شهادت امام عصر (ع) میافزاید: "دین و امام (ع) همانند و همتای هماند و هیچ یک بیدیگری سامان نمییابد. اسلام، پایه عالم است و امام (ع) پاسدار آن، پس اگر اسلام نباشد، هرگونه بنیان و بنیادی از اساس ویران است و چنانچه اسلام باشد و پاسداری نداشته باشد، ضایع و نابود میشود، از اینرو است که وقتی آخرین حجت خدا و پاسدار دین، یعنی وجود مبارک قائم آل محمد (ع) به شهادت میرسد و به لقای حق شتابد، اثری از اسلام نمیماند و چون از اسلام اثری نماند، بساط دنیا یکسره برچیده خواهد شد و خورشید صبح قیامت طلوع خواهد کرد"[۴۲]. 2. فرضیه رجعت و تداوم دولت عترت: این فرضیه مبتنی بر روایات پرشماری است که بر بازگشت ائمه (ع) دلالت دارد. برپایه این روایات پس از پایان حکومت امام مهدی (ع) دوران رجعت پیشوایان معصوم (ع) آغاز میشود و آن بزرگواران یکی پس از دیگری به دنیا باز میگردند و حکومت اهل بیت (ع) را که به وسیله حضرت قائم (ع) برپا شده است، مدتهای بسیار طولانی (نامعلوم) ادامه میدهند تا زمانی که قیامت فرارسد. کلمه "رجعت" از ماده "رجع" در لغت به معنای برگشتن، بازگشت دوباره، بازگرداندن به حالت و مکان اول است[۴۳]. و در کاربرد روایات به معنای بازگشت گروهی از مؤمنان خالص و عدهای از منافقان و کفار خالص، قبل از قیامت به این دنیا است[۴۴].اعتقاد به رجعت، از مختصات عقاید مذهب امامیه و یکی از موضوعات پیچیده مربوط به دوران پس از ظهور حضرت مهدی (ع) است. این اعتقاد، امر تعبدی است که بر دلائل نقلی استوار است وعلاوه بر دلالت آیات قرآن، روایات زیادی در منابع حدیثی شیعه، بر اثبات آن وارد شده است. مرحوم علامه مجلسی، در بحار الانوار، یکصد و شصت و دو روایت در مورد رجعت، گردآوری نموده است[۴۵]. شیخ طوسی، اعتقاد به رجعت ائمه (ع) را مدلول آیات و تواتر روایات دانسته و ایمان به آن را واجب شمرده است. وی با استناد به آیه شریفه ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا﴾[۴۶] میگوید: رسول خدا (ص) و امامان معصوم (ع) همراه با جمعی از شایستگان از میان پیشینیان و پیروان آنان، در زمان حیات حضرت مهدی (ع) به این دنیا باز میگردد تا دولت حق را نمایان سازند[۴۷]. اگرچه بنا به آیات و روایات، اصل مسأله رجعت امری قطعی است اما جزئیات آن، به روشنی بیان نشده، لذا نمیتوان درباره خصوصیات آن اظهار نظرقطعی کرد. در روایات به صورت کلی از بازگشت عدهای مؤمنان خالص و کافران محض، خبر داده است. امام صادق (ع) فرمود: "بازگشت به دنیا، همگانی نیست بلکه تنها افرادی به دنیا برمیگردند که مؤمن خالص یا مشرک محض باشند"[۴۸] درباره رجعت ائمه (ع) بیشترین روایات، مربوط به رجعت امام حسین (ع) و امیر مؤمنان (ع) و پیامبر اکرم (ص) است. مرحوم مجلسی روایات ناظر به رجعت این بزرگواران را متواتر دانسته مینویسد: " وَ أَمَّا رَجْعَةُ الْأَئِمَّةِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ فَالْأَخْبَارُ مُتَوَاتِرَةُ فِي رَجْعَةُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا ، وَ فِي رَجْعَةُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَيْضاً وَرَدَتْ أَخْبَارُ كَثِيرَةُ مُسْتَفِيضَةُ ، وَ أَمَّا سَائِرُ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَقْدُ وَرَدَتْ فِي رجعتهم أَيْضاً رِوَايَاتُ كَثِيرَةُ لَكِنْ لَيْسَتْ فِي الْكَثْرَةِ بِتِلْكَ الْمَثَابَةَ"[۴۹]. بر اساس روایات، امام حسین (ع) نخستین امامی است که در اواخر عمر شریف حضرت مهدی (ع) به دنیا رجعت میکند و سالیان طولانی حکومت میکند. پس از او، امیر مؤمنان (ع) و رسول خدا (ص) و سایر امامان (ع) رجعت نموده و تا پایان عمر دنیا، یکی پس از دیگری امامت و رهبری مردم را به عهده میگیرند. محمد بن مسلم به نقل از حمران بن اعین از امام صادق (ع) روایت میکند که فرمود: "نخستین کسی که زمین بر او شکافته میشود و به دنیا باز میگردد، حسین بن علی (ع) است"[۵۰]. بر اساس روایات، امیرمؤمنان (ع) در دورههای مختلف رجعتهای مکرر دارد. امام باقر (ع) نقل میکند که امیر مؤمنان (ع) فرمود: "همانا برای من بازگشتی پس از بازگشت و رجعتی پس از رجعت خواهد بود و من دارای رجعتها و بازگشتهایم"[۵۱]. رجعت دیگر ائمه (ع) به صورت کلی بیان شده و در روایات از آنان به طور خاص، نام برده نشده است، مانند کلام امام صادق (ع) که فرمود: "از ما نیست کسی که به بازگشت دوباره ما ایمان نداشته باشد"[۵۲]؛ و نیز آنچه در برخی زیارات مأثور آمده است مانند آنچه امام صادق (ع) در هنگام زیارت رسول خدا (ص) و ائمه (ع) سفارش فرمود: "من از باورمندان به برتری شما و اقرار کنندگان به رجعت شمایم و قدرت خدا را انکار نمیکنم و چیزی جز خواست خدا را نمیپذیرم"[۵۳] نیز امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره فرمود: "به بازگشت شما به دنیا ایمان داریم و رجعت شما را تصدیق میکنیم"[۵۴]. هم چنین ابوخالد کابلی از امام سجاد (ع) نقل کرده است که آن حضرت درباره آیه ﴿إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ﴾ فرمود: "پیامبر شما و امیر مؤمنان و دیگر امامان (ع) به سوی شما دوباره باز خواهند گشت"[۵۵]؛ در برخی روایات، غیر از ائمه (ع) از افراد دیگری نیز نام برده شده است. با این تفاوت که رجعت پیامبر (ص) و ائمه (ع) در پایان عمر شریف امام عصر (ع) خواهد بود، اما این دسته از رجعت کنندگان در اوائل زمان ظهور به این دنیا باز گشته و به سپاه حضرت مهدی (ع) ملحق خواهند شد. برخی از این افراد، جزء امتهای پیشیناند مانند: جناب یوشع بن نون وصی حضرت موسی (ع)، مؤمن آل فرعون، اصحاب کهف[۵۶] و برخی دیگر از میان این امت و از شخصیتهای بارز عصر پیامبر (ص) و أئمه (ع) هستند که جزء پیشگامان جهاد و شهادت در راه خدا بودهاند. بزرگانی مانند: سلمان محمدی (فارسی)، مالک اشتر نخعی، ابادجانه انصاری[۵۷]، اسماعیل فرزند امام صادق (ع)[۵۸]، مفضل بن عمر[۵۹]، جبیر بن خاربون[۶۰]، عبدالله بن شریک عامری[۶۱] و... از جمله کسانیاند که در روایات از بازگشت آنان در زمان ظهور حضرت مهدی (ع)، خبر داده شده است. 3. فرضیه جانشینی دوازده مهدی: فرضیه سوم مبتنی بر روایاتی است که از تداوم حکومت امام مهدی (ع) به وسیله جانشیان ایشان خبر داده است، مانند آنچه ابو حمزه ثمالی از امام صادق (ع) در این باره نقل کرده است که آن حضرت فرمود: "همانا پس از رفتن حضرت قائم (ع) از این دنیا، دوازده مهدی از نسل حسین (ع) جانشینان او خواهند شد"[۶۲]؛ اما این گونه روایات را نمیتوان مبنای یک فرضیه مستقل در برابر دو فرضیه نخست قرار داد، زیرا اگر مراد از دوازده مهدی، انسانهای غیر معصوم باشند، با آن دسته روایاتی که وجود جهان را به وجود حجت حی و امام معصوم (ع) وابسته میداند، قطعا منافات خواهد داشت. ولی اگر مراد از جانشینان حضرت مهدی (ع) ناظر به رجعت و حضور مجدد امامان معصوم (ع) باشد، بازگشت به فرضیه دوم خواهد بود نه چیز دیگر. از اینرو، این گونه روایات، یا به قرینه روایات رجعت، به بازگشت امامان معصوم (ع) تأویل گردد و مراد از دوازده مهدی، امامان دوازده گانه باشد یا به کسانی حمل شود که تحت رهبری امام معصوم (ع) به هدایت مردم میپردازند. چنان که ابو بصیر نقل کرده است که به محضر امام صادق (ع) عرض کردم: یا ابن رسول الله از پدرت شنیدم که فرمود: پس از قائم (ع) دوازده مهدی خواهد بود. حضرت صادق (ع) در پاسخ من فرمود: پدرم دوازده مهدی فرموده و دوازده امام نفرموده است! آنها مردمی از شیعیان ما هستند که مردم را دعوت به دوستی و شناسائی ما میکنند"[۶۳]؛ به همین دلیل، مرحوم علامه مجلسی با اینکه روایات مربوط به حکومت دوازده مهدی از جانشینان امام مهدی (ع) را نقل کرده است، اما این روایات را مخالف اصل اعتقادی شیعه مبنی بر حضور مستمر حجت معصوم در زمین میداند. از اینرو، وی برای توجیه و تأویل این گونه روایات دو محمل را مطرح کرده است: اول آنکه مراد از دوازده مهدی، رجعت ائمه (ع) باشد. دوم آنکه مراد از آنان، کسانی باشند که در ذیل رهبری ائمه (ع) پس از رجعت به هدایت مردم میپردازند[۶۴]. جمعبندی: با توجه به مطالب پیشین، میتوان گفت: مستندات روایی فرضیه سوم -قطع نظر از اثبات صحت سند- نیازمند به تأویل است؛ چنان که اشاره شد، زیرا پذیرش فرضیه دوران بدون حضور معصوم، با روایات دسته نخست که بقای عالم را به وجود امام معصوم (ع) وابسته میداند و نیز اعتقاد شیعه در باب فلسفه امامت و ضرورت استمرار آن تا قیامت، تعارض آشکار دارد. بنا براین، آنچه درباره شناخت وضعیت پس از پایان حکومت مهدوی حائز اهمیت است، دو فرضیه نخست و روایات آن است. در جمعبندی میان این دو فرضیه میتوان گفت که از تأمل در این دو دسته روایات، چند نکته به دست میآید:
|
پرسشهای وابسته
پانویس
- ↑ دلائل الامامه، طبرى، ص ۲۴۹.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱ و ۵۲ و اثبات الهداة، ج ۶ و ۷ و غیبت نعمانى.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۶.
- ↑ موسوینسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۲۲۳-۲۲۵.
- ↑ ر. ک: ابن منادی، الملاحم، ص ۱۸۴.
- ↑ ر. ک: نعیم بن حماد، الفتن، ص ۲۰۷، ۱۰۷۱؛ سنن ابی داود، ج ۴، کتاب المهدی، ح ۴۲۸۱.
- ↑ علی بن حسام، البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، ص ۹۵.
- ↑ مقدسی شافعی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص ۲۲۰.
- ↑ ر. ک: نگارنده، بازگشت به دنیا در پایان تاریخ.
- ↑ " فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْمُسْتَحْفَظِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ثُمَ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً "؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۵۰.
- ↑ " إِنَّمَا قَالَ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً وَ لَمْ يَقُلْ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ لَكِنَّهُمْ قَوْمٌ مِنْ شِيعَتِنَا يَدْعُونَ النَّاسَ إِلَى مُوَالاتِنَا وَ مَعْرِفَةِ حَقِّنَا"؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۵۸، ح ۵۶.
- ↑ " يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَ مِنَّا بَعْدَ الْقَائِمِ أَحَدَ عَشَرَ مَهْدِيّاً مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ "؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۷۸.
- ↑ " فَلَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِي وَ لَأَمُدَّنَّهُ بِمَلَائِكَتِي حَتَّى تَعْلُوَ دَعْوَتِي وَ تَجْمَعَ الْخَلْقُ عَلَى تَوْحِيدِي ثُمَ لَأُدِيمَنَ مُلْكَهُ وَ لَأُدَاوِلَنَ الْأَيَّامَ بَيْنَ أَوْلِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ "؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۷؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۵۵، ح ۴.
- ↑ " وَ اللَّهِ لَيَمْلِكَنَ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ ثَلَاثَمِائَةِ سَنَةٍ وَ يَزْدَادُ تِسْعاً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ مَتَى يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ بَعْدَ مَوْتِ الْقَائِمِ "؛ نعمانی، الغیبة، ص ۳۳۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۳۲۶.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۸.
- ↑ ر. ک: کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۸۴؛ خصال، ج ۲، ص ۴۷۳، عیون أخبار الرضا علیه السّلام، ج ۱، ص ۵۱.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۳۰۶ - ۳۱۱.
- ↑ " فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْمُسْتَحْفَظِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (ع) فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّا"؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۵۰
- ↑ " إِنَّمَا قَالَ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً وَ لَمْ يَقُلْ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ لَكِنَّهُمْ قَوْمٌ مِنْ شِيعَتِنَا يَدْعُونَ النَّاسَ إِلَى مُوَالاتِنَا وَ مَعْرِفَةِ حَقِّنَا"؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۳۵۸، ح ۵۶.
- ↑ " يَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَ مِنَّا بَعْدَ الْقَائِمِ أَحَدَ عَشَرَ مَهْدِيّاً مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ(ع)"؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۴۷۸
- ↑ " فَلَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِي وَ لَأَمُدَّنَّهُ بِمَلَائِكَتِي حَتَّى تَعْلُوَ دَعْوَتِي وَ تَجْمَعَ الْخَلْقُ عَلَى تَوْحِيدِي ثُمَ لَأُدِيمَنَ مُلْكَهُ وَ لَأُدَاوِلَنَ الْأَيَّامَ بَيْنَ أَوْلِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ"؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۷؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۵۵، ح ۴
- ↑ " وَ اللَّهِ لَيَمْلِكَنَ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ ثَلَاثَمِائَةِ سَنَةٍ وَ يَزْدَادُ تِسْعاً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ مَتَى يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ بَعْدَ مَوْتِ الْقَائِمِ (ع)"؛ نعمانی، الغیبة، ص ۳۳۱؛ عیاشی، تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۳۲۶
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۳۸
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۵-۲۷.
- ↑ ر. ک: ابن منادی، الملاحم، ص ۱۸۴.
- ↑ ر. ک: نعیم بن حماد، الفتن، ص ۲۰۷، ۱۰۷۱؛ سنن ابی داود، ج ۴، کتاب المهدی، ح ۴۲۸۱
- ↑ متقی هندی، البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، ص ۹۵
- ↑ " سبع سنین أو ثمان سنین أو تسع سنین ثمّ لا خیر فی الحیاة بعده"؛ مقدسی شافعی، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص ۲۲۰.
- ↑ ﴿وَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾و با خداوند، خدایی دیگر (به پرستش) مخوان، هیچ خدایی جز او نیست، هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او؛ فرمان او راست و (همگان) به سوی او بازگردانده میشوید؛ سوره قصص، آیه: ۸۸.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۵-۲۷.
- ↑ سوره اسراء، آیه۶
- ↑ بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۳، ص ۱۳
- ↑ - ارشاد شیخ مفید، با ترجمه ساعدی، ص ۷۰۸
- ↑ الإیقاظ من الهجعة، شیخ حرّ عاملی، ترجمه احمد جنّتی، ص ۴۰۰
- ↑ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۲۳۱.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۴۸.
- ↑ رحیمی، عباس، امید فردا، ص۶۷.
- ↑ "وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا "؛ الإحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷.
- ↑ " لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ يَوْماً وَاحِداً بِلَا إِمَامٍ مِنَّا لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا"؛ دلائل الإمامة، ص ۴۳۶.
- ↑ ...ثُمَّ الْحُجَّةُ الْخَلَفُ الصَّالِحُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ "؛ مفایح الجنان، «دعای عدیله».
- ↑ امام مهدی (ع) موجود موعود، ص۲۷۰.
- ↑ امام مهدی (ع) موجود موعود، ص۲۷۱.
- ↑ ر.ک: المفردات، ص۳۴۲؛ لسان العرب، ج ۸، ص ۱۱۴؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۴، ص ۶۱.
- ↑ ر.ک: مرآة العقول، ج ۳، ص۲۰۱.
- ↑ ر.ک: بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۳۹- ۱۴۴ «باب الرجعة».
- ↑ سوره نمل، آیه ۸۳.
- ↑ "یرجع نبینا (ص) و أئمتنا المعصومون (ع) فی زمان المهدی (ع) مع جماعه من الأمم السابقه و اللاحقه، لإظهار دولتهم و حقهم، و به قطعت المتواترات من الروایات و الآیات لقوله تعالی: ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا﴾ فالاعتقاد به واجب"؛ (العقائد الجعفریه، ص۲۵۰).
- ↑ "إِنَّ الرَّجْعَةَ لَيْسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِيَ خَاصَّةٌ لَا يَرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْكَ مَحْضاً"؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۳۹.
- ↑ مرآة العقول، ج ۳، ص ۲۰۱.
- ↑ "أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ عَنْهُ وَ يَرْجِعُ إِلَى الدُّنْيَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع)"؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۳۹.
- ↑ "وَ إِنَّ لِيَ الْكَرَّةَ بَعْدَ الْكَرَّةِ، وَ الرَّجْعَةَ بَعْدَ الرَّجْعَةِ، وَ أَنَا صَاحِبُ الرَّجَعَاتِ وَ الْكَرَّات"؛ مختصر بصائر الدرجات، ص ۱۳۲؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۴۷.
- ↑ " لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِكَرَّتِنَا وَ يَسْتَحِلَّ مُتْعَتَنَا"؛ بحار الأنوار، ج ۵۳، ص۹۲.
- ↑ "إِنِّي مِنَ الْقَائِلِينَ بِفَضْلِكُمْ مُقِرٌّ بِرَجْعَتِكُمْ لَا أُنْكِرُ لِلَّهِ قَدْرَهُ وَ لَا أَزْعُمُ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ "؛ بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۹۷.
- ↑ "مُؤْمِنٌ بِإِيَابِكُمْ مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ "؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۲۷۵.
- ↑ " يَرْجِعُ إِلَيْكُمْ نَبِيُّكُمْ (ص) وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ الْأَئِمَّةُ (ع)"؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۱۴۷.
- ↑ کشف الغمه، ج ۳، ص ۲۵۶.
- ↑ دلائل الإمامة، ص ۲۷۴؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۲۶۶.
- ↑ الایقاظ من الهجعة، ص ۲۶۶.
- ↑ دلائل الإمامة، ص ۲۴۸؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۷۳.
- ↑ الخرائج واجرائح، ج ۱، ص ۱۸۵؛ بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۲۹۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۶۷؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۶۱.
- ↑ " إِنَّ مِنَّا بَعْدَ الْقَائِمِ (ع) اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ (ع)"؛ بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۴۵ و ۱۴۸.
- ↑ " عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي سَمِعْتُ مِنْ أَبِيكَ (ع) أَنَّهُ قَالَ يَكُونُ بَعْدَ الْقَائِمِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً فَقَالَ إِنَّمَا قَالَ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً وَ لَمْ يَقُلْ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ لَكِنَّهُمْ قَوْمٌ مِنْ شِيعَتِنَا يَدْعُونَ النَّاسَ إِلَى مُوَالاتِنَا وَ مَعْرِفَةِ حَقِّنَا"؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۵۸؛ بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۴۵.
- ↑ " بَيَانُ هَذِهِ الْأَخْبَارُ مُخَالِفَةُ لِلْمَشْهُورِ وَ طَرِيقُ التَّأْوِيلِ أَحَدِ وَجْهَيْنِ. الْأَوَّلُ أَنْ يَكُونَ الْمُرَادُ بالاثني عَشَرَ مَهْدِيّاً النَّبِيِّ (ص) وَ سَائِرِ الْأَئِمَّةِ سِوَى الْقَائِمِ (ع) بِأَنْ يَكُونَ مَلَكَهُمْ بَعْدَ الْقَائِمِ (ع) وَ قَدْ سَبَقَ أَنَّ الْحَسَنَ بْنُ سُلَيْمَانَ أَوَّلُهَا بِجَمِيعِ الْأَئِمَّةَ وَ قَالَ برجعة الْقَائِمِ (ع) بَعْدَ مَوْتِهِ وَ بِهِ أَيْضاً يُمْكِنُ الْجَمْعِ بَيْنَ بَعْضِ الْأَخْبَارِ الْمُخْتَلِفَةِ الَّتِي وَرَدَتْ فِي مُدَّةِ مِلْكِهِ (ع). وَ الثَّانِي أَنْ يَكُونَ هَؤُلَاءِ الْمَهْدِيُّونَ مِنْ أَوْصِيَاءِ الْقَائِمِ هادين لِلْخَلْقِ فِي زَمَنِ سَائِرِ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ رَجَعُوا لِئَلَّا يَخْلُوَ الزَّمَانِ مِنْ حَجَّةٍ وَ إِنْ كَانَ أَوْصِيَاءِ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَئِمَّةِ أَيْضاً حُجَجاً "؛ بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۴۸.
- ↑ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص 316 - 326.