تفکر در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی

تفکر مصدر باب تفعّل، یا اسم مصدر باب تفعیل (تفکیر)[۱] از ریشه "ف ـ ک ـ ر"، در لغت به معنای تأمل[۲] و در اصطلاح، تصرف قلب در معانی اشیا برای ادراک مطلوب است[۳]. فکر نیز از همین ریشه و در لغت به معنای تأمل[۴] و در اصطلاح حرکت نفس از مطالب (مجهولات) تصوری و تصدیقی به مبادی[۵] و سیر در معلومات موجود است تا مجهولاتی که ملازم با آن‌هایند معلوم گردند[۶]. این حرکت، نفس را برای افاضه صور عقلی از مبدأ قدسی آماده می‌‌کند[۷]؛ همچنین فکر، نیرویی است در شخص که برای طلب معنا، در امری دقیق و باریک می‌‌گردد و تفکر جولان این نیرو بر حسب نظر عقل است و جز بر آنچه صورت آن در قلب حاصل گردد گفته نمی‌شود[۸]. فکر در اصطلاح عامه مردم نیز عبارت است از هر انتقالی که برای نفس در ادراکات جزئی صورت گیرد[۹].

واژه تفکّر با واژه‌هایی همچون اعتبار، تذکّر، تدبّر، نظر، عقل و علم همسو و مرتبط است، گرچه تفاوت‌هایی نیز بین آنها وجود دارد، چنان که گفته شده: حقیقت تفکر احضار دو معرفت در قلب برای نتیجه گرفتن معرفت سوم و "اعتبار" عبور از دو معرفت به معرفت سوم و تذکر برخورد به دو معرفت است[۱۰].

برخی در تفاوت تفکّر با تذکّر گفته‌اند: "تفکر" شناخت چیزی است، هرچند قبلا هیچ گونه اطلاعی از آن وجود نداشته باشد؛ ولی "تذکر" در موردی است که انسان قبلا با آن موضوع هرچند از طریق آگاهی‌های فطری آشنایی داشته باشد[۱۱]. برخی هم تذکر را تفکر در اموری برای راه یافتن به نتیجه‌ای دانسته‌اند که مورد غفلت واقع شده یا پیش از آن مجهول بوده است[۱۲]. در تفاوت بین تفکر و تدبر هم گفته شده که "تدبر" تصرف قلب در توجه به عواقب امور[۱۳] و رموز آن[۱۴] ولی "تفکر" تصرف قلب در توجه به ادله است[۱۵]. نظر نیز به معانی مختلفی[۱۶] مانند فکر و اندیشه کردن آمده است. عقل هم به معنای مصدری، ادراک کامل چیزی و به معنای اسمی، حقیقتی است که خوب و بد و حق و باطل و راست و دروغ را تشخیص می‌‌دهد[۱۷]. به گفته‌ای، ثمره فکر، علم است و از آن در قلب تغییری حاصل می‌‌شود که حال نامیده می‌‌شود و از حالْ تغییری در جوارح پدید می‌‌آید که عمل خوانده می‌‌شود[۱۸].

در قرآن کریم افزون بر واژه تفکر که مشتقات آنکه ۱۸ بار به کار رفته، مشتقّات واژه‌های مرتبط با موضوع تفکر، نظیر تدبّر، تذکر، تفقه، تفکیر، اعتبار، نظر و عقل نیز فراوان به کار رفته است[۱۹].

اهمیت و جایگاه تفکر

بی‌شک حیات انسانی حیاتی فکری است و آن با ادراکی سامان می‌‌یابد که فکر نامیده می‌‌شود. لازمه این سخن آن است که فکر هرچه صحیح‌تر و تام‌تر باشد حیات و زندگی استوارتر خواهد بود، بنابراین زندگی استوار انسانی، با فکر استوار رابطه مستقیم دارد. این حقیقت را خداوند با راه‌های مختلف و اسلوب‌های متنوع بیان کرده است؛ مانند آنجا که در تمثیلی، هدایت یافتگان را در برابر گمراهان قرار داده، می‌‌فرماید: آیا کسی که مرده دل بود و زنده‌اش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن، در میان مردم راه برود، همانند کسی است که گویی در تاریکی‌ها گرفتار است و از آن بیرون شدنی نیست: أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا[۲۰]. یا آنجا که دانایان را با نادانان برابر نمی‌داند: هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۲۱]، افزون بر این یادآور می‌‌شود که آنچه به آن دعوت و هدایت می‌‌کند راهی است از راه‌های فکری، چون قرآن را دعوت‌کننده به بهترین ملّت یا سنّت یا طریقه دانسته است: إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ[۲۲] و به هر حال آن طریقه و سنت، صراطی است حیاتی که استوارتر بودن آن متوقف بر این است که طریق فکر در آن استوارتر باشد؛ همچنین به صراط مستقیم و راه روشنی هدایت می‌‌کند که نه مخالف با حق بوده و نه برخی اجزای آن، مخالف با برخی دیگر است: قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۲۳].

خداوند متعال در کتاب خویش حتی در یک آیه از بندگان نخواسته تا کورکورانه به او و آنچه از جانب اوست ایمان بیاورند، یا ندانسته در راهی قدم نهند[۲۴]. خداوند سبحان حتی شرایعی را که برای بندگان جعل کرده ـ با اینکه عقل به تفاصیل ملاکات آنها راه ندارد ـ به اموری که به منزله استدلال است تعلیل کرده؛ مانند اینکه نماز را بازدارنده از فحشا و منکر: إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ...[۲۵]، روزه را مایه تقوا: كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۲۶] و وضو را وسیله طهارت معرفی کرده است: مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۲۷].

این ادراک عقلی ـ یعنی طریقه فکر صحیح که قرآن کریم مردم را در تشخیص حق و باطل، خیر و شر و نفع و ضرر به آن ارجاع داده ـ همان چیزی است که انسان بر حسب فطرت خویش از آن آگاه است[۲۸] یا به گفته برخی گاهی با تقلید و گاهی با ممارست و در پیامبران با نور الهی در اصل فطرت محقق می‌‌شود[۲۹].

قرآن کریم به تفکر و تدبر بسیار اهمیت داده و شمار فراوانی از آیات برای ترغیب به آن آمده‌اند، چنان که با جست و جو در آیات به دست می‌‌آید که خداوند بیش از ۳۰۰ مورد انسان را به تفکر، تذکر و تعقل دعوت کرده است[۳۰]. افزون بر این در آیات بسیاری عدم تفکر و تعقل را توبیخ و ملامت کرده است: قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ[۳۱]، وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ[۳۲] و برای آنان که در مسیر جهل و عدم تعقل گام برمی‌دارند و از سرمایه فکر و خرد خویش استفاده نمی‌کنند. رجس و پلیدی شک و تردید قرار داده است، آن چنان که به ایمان موفق نمی‌شوند: وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ[۳۳].[۳۴]

از نگاه قرآن اعراض‌کنندگان از تعقّل، از چارپایان نیز کمترند: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ[۳۵] و ادراک حق به وسیله تعقل غایت آفرینش وی بر حسب حیات معنوی اوست، چنان که رسیدن به اجل مسمّی (مدّت مقرّر) غایت حیات صوری دنیوی اوست: وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۳۶][۳۷].

برخی با توجه به آیاتی چون إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۳۸] و كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۳۹] تفکر را مبدأ وصول به حقیقت، علم و شناخت معرفی کرده‌اند[۴۰].

روایات نیز تصریح می‌‌کنند که هیچ عبادتی همانند تفکر نیست[۴۱]؛ نیز اینکه ساعتی تفکر برتر از عبادت یک[۴۲].[۴۳].[۴۴] و ۷۰ سال[۴۵] است و این تفاوت به لحاظ اختلاف مراتب شخص متفکر و موضوع تفکر است[۴۶].

در علم منطق نیز تفکر، شاخصه اصلی و فصل ممیز انسان از دیگر حیوانات به شمار آمده و انسان را حیوان ناطق (متفکر) تعریف کرده‌اند[۴۷]. تفکر در صورتی انسان را به حق و حقیقت رهنمون می‌‌شود که در فضایی عاری از هرگونه وابستگی، دلبستگی و پیش‌داوری انجام شود وگرنه چنانچه شخص متفکر قبل از تفکر، گرایش خود را به سمت و سویی خاص مشخص کرده و از پیش تصمیم گرفته باشد تفکر او در همان محدوده صورت گرفته و به نتیجه دلخواه وی می‌‌رسد، چنان‌که ولید بن مغیره با این گرایش که می‌‌خواست درباره قرآن چیزی بگوید که دعوت به آن را باطل و قوم خویش را راضی کند، می‌‌اندیشید که قرآن را شعر معرفی کند یا افسانه، یا کهانت یا سحر. او در این محدوده اندیشید و سرانجام به این نتیجه رسید که بگوید قرآن سحر و ساخته دست بشر است، از این‌رو به شدت مورد غضب و نفرین خداوند قرار گرفت: إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ثُمَّ نَظَرَ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ[۴۸].[۴۹].[۵۰]

آیات و تفکّر در آفاق و انفس

  1. إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ [۵۱].
  2. هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ[۵۲].
  3. وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ * وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[۵۳].
  4. يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ[۵۴].
  5. وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ[۵۵].
  6. وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۵۶].[۵۷]

خاستگاه تفکر

بر اساس آیه فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ[۵۸]، پس از آنکه قابیل هابیل را کشت، خداوند زاغی را برانگیخت تا زمین را بکاود و به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان کند. این آیه که در نوع خود بی‌نظیر است، بیانگر حال انسان در بهره‌وری از حس است؛ بدین صورت که او ابتدا خواص اشیا را از ناحیه حس تحصیل می‌‌کند. سپس با تفکر در آنها به اهداف و مقاصد خود در زندگی دست می‌‌یابد، همان‌گونه که در بحث علمی شناخت‌شناسی ـ برخلاف نظر کسانی که علم را فطریِ انسان و بر اساس تذکر می‌‌دانند ـ به اثبات رسیده که علوم و معارف فکریِ انسان همه به حسّ منتهی می‌‌شوند؛ توضیح آنکه، انسان دارای علوم گسترده غیر قابل شمارشی است که روز به روز افزایش می‌‌یابند و اگر به گذشته بازگردیم خواهیم دید علوم بالفعل وی به تدریج نقصان یافته و در نهایت به صفر می‌‌رسند و این خداوند است که با هدایت خویش: الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى[۵۹]، وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى[۶۰] و فراهم آوردن اسباب دانایی وی (حسّ و فکر) چیزهایی را که نمی‌دانسته به او آموخته است: عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ[۶۱].

قرآن کریم در آیه وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ[۶۲] تصریح می‌‌کند آدمی هنگامی که از مادر متولد می‌‌شود چیزی نمی‌داند و خدا (برای دانا شدن او) سمع و بصر و قلب را برایش قرار می‌‌دهد.

کوتاه سخن آنکه تأمل در حال انسان و تدبر در آیات قرآن، مانند آیه فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ...[۶۳] گویای این نکته است که علوم نظری انسان ـ یعنی علم به خواص اشیا و معارف عقلی که پیرو آن به دست می‌‌آید ـ از حسّ شروع می‌‌شود و خداوند از طریق حس، خواص اشیا را به وی می‌‌آموزد.

به طور کلی آیاتی که مشتمل بر تعابیری چون أَلَمْ تَرَ، أَفَلَا يَرَوْنَ، أَفَرَأَيْتُمْ و أَفَلَا تُبْصِرُونَ‌‌اند، انسان را به جزئیاتی که خواص قابل احساس دارند سوق می‌‌دهند و آیاتی که از تعبیراتی مانند لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ، يَتَفَكَّرُونَ، يَتَذَكَّرُونَ و يَفْقَهُونَ استفاده کرده‌اند انسان را به ادراک کلیات عقلی که به مبدأ و معاد ارتباط دارند، فرا می‌‌خوانند[۶۴].

البته بیشترین بهره‌برداری از حس، مربوط به توده مردم است که از تعقل در دقایق امور و ادراک حقیقت آنها و راهیابی به مصالح و مفاسدشان قاصرند و بهره‌مندی از عقل، ویژه خواص اندک شمار مردم است، از همین‌رو در برخی آیات، سمع بر عقل مقدم شده است: وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ[۶۵].[۶۶].[۶۷]

آیات و ارزش تفکّر

  1. وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۶۸].
  2. قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۶۹].
  3. قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۷۰].
  4. وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ[۷۱].
  5. وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا[۷۲].
  6. أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا[۷۳].
  7. وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ[۷۴].[۷۵]

زمینه‌های تفکر

تفکر یا در امر دین است یا در غیر آن. مراد از امر دین، معامله بین عبد و رب است و در این صورت همه افکار عبد یا به خود و صفات و احوال خویش تعلق داشته، نظر او در موارد رضایت و غضب پروردگار منحصر است یا به معبود و اسما و صفات و افعال وی از ملک و ملکوت و آنچه در آسمان و زمین و بین آن هاست تعلق دارد[۷۶]؛ ولی کسی که جز به دنیا و امور رفاهی آن نمی‌نگرد، تفکر او از حدود ماده نمی‌گذرد و خداوند به پیامبر (ص) دستور اعراض از چنین کسی را می‌‌دهد: فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا[۷۷].[۷۸]

بر اساس برخی آیات که انگیزه نزول قرآن بر پیامبر را تبیین وحی الهی و تفکر و اندیشیدن مردم: وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۷۹] و تدبر در آیات قرآن و تذکر صاحبان خرد: كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ[۸۰] معرفی می‌‌کند، یا آیاتی که هدف توصیه‌های الهی و تبیین آیات را تعقل و تفکر می‌‌دانند: ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۸۱]، كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ[۸۲] می‌‌توان قرآن و آیات آن را یکی از مهم‌ترین زمینه‌های تفکر دانست. از همین‌روست که خداوند قرآن را به زبانی نازل کرده که معارف آن فهم و ادراک‌پذیر باشند: إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۸۳]؛ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۸۴] و در آن قصه‌ها: وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۸۵]، لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ[۸۶] و مَثَل‌هایی آورده است: لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۸۷]، إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۸۸]، براین اساس و نیز با توجه به تقبیح و مذمت خداوند نسبت به کسانی که در قرآن تدبر نمی‌کنند: أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ[۸۹]، عقیده جماعتی از حَشَویان و اخباریان باطل است که می‌‌گویند: معنای قرآن را جز با سخن پیامبر (ص) نشاید دانست؛ نیز سخن مجبّران مردود است که می‌‌گویند: هرچه را خدا خواهد کسی بداند به قلب او القا می‌‌کند و کوشش و تدبر بنده در تحصیل علم قرآن و غیر آن مفید نیست[۹۰].

برخی دیگر از زمینه‌ها و موضوعات تفکر، عبارت‌اند از صحت و سلامت قوای ادراکی پیامبر (ص) جهت ادراک حقانیت وی: ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ[۹۱]، خلقت آسمان‌ها و زمین برای پی بردن به راز آفرینش آنها: وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا[۹۲] و نیز وجهه باطنی و جنبه ارتباط آنها و هر چیزی که خدا آفریده است با پروردگار، برای تحصیل یقین: وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۹۳]، أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ[۹۴][۹۵] کیفیت آفرینش شتر، برافراشتگی آسمان، برپا داشته شدن کوه‌ها، گستردگی و استوای زمین و در نتیجه مهیّا بودن آن برای سکونت و زندگی: أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ[۹۶][۹۷]، اعمال و رفتاری که انسان برای روز حساب از پیش می‌‌فرستد: وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ[۹۸][۹۹]، اطوار خلقت انسان، از مرحله خاک تا نطفه و سپس علقه و نیز دوره‌های سنّی وی از طفولیت و جوانی و سالمندی که در این میان برخی مرگ پیشرس یافته تا سرانجام هرکس به مدّتی که مقرّر است برسد: هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۱۰۰]، اُفتِ در خلقت در عمر دراز: وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ[۱۰۱]، تاریخ زندگی گذشتگان برای شناخت سنن و قوانینی که خداوند بر جوامع بشری حاکم فرموده: قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا[۱۰۲]، أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ[۱۰۳]، فرجام تکذیب آیات و سرپیچی از دستورات الهی: وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ[۱۰۴]، وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ[۱۰۵]، دشمنی آشکار شیطان با فرزندان آدم (ع) و گمراه کردن انبوهی از آنان: إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ[۱۰۶]، آیات و نشانه‌های الهی، مانند نحوه زندگی زنبور و کیفیت عسل‌سازی آن با رنگ‌های مختلف و نیز ویژگی درمانی آن: وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۱۰۷]، آمد و شد شب و روز: وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[۱۰۸]، مسخر کردن شب و روز و خورشید و ماه برای انسان و نیز مسخر بودن ستارگان به فرمان الهی: وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[۱۰۹]، آنچه را خداوند در زمین به رنگ‌های گوناگون برای انسان پدید آورده است: وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ[۱۱۰]، گستردگی زمین و وجود رودها و کوه‌ها در آن، جفت جفت قرار دادن میوه‌ها و پوشاندن روز به شب: وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۱۱۱]، آمدن باران و سیراب شدن مردمان و رویش گیاهان و درختان به وسیله آن: هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَكُمْ مِنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۱۱۲]، آفرینش همسر برای انسان و قرار دادن مودّت و رحمت بین همسران: وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۱۱۳]، مرگ و حیات و خواب و بیداری انسان‌ها: اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۱۱۴]، کشتی‌هایی که در دریا روان‌اند با آنچه به مردم سود می‌‌رساند، زنده ساختن زمین مرده به وسیله نزول باران و پراکندگی هرگونه جنبنده‌ای در زمین، تغییر مسیر بادها و ابرهای مسخر در میان زمین و آسمان: وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[۱۱۵]، بیم‌آور و امیدبخش نمایاندن برق: وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[۱۱۶] و زنده ساختن برخی از مردگان در دنیا: كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[۱۱۷]؛ نیز أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ [۱۱۸].

قرآن کریم انسان‌ها را از تفکر در ذات الهی برحذر داشته است: وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ[۱۱۹][۱۲۰]، زیرا مخلوقات نمی‌توانند به وی احاطه علمی پیدا کنند: وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا[۱۲۱]؛ اما درباره تفکر در صفات و اسما و افعال خدا چنین منعی نیست، بلکه در آیات بسیاری به آن تشویق شده است[۱۲۲]. به گفته برخی، در طریق معنوی تفکر، حجاب است و خداوند جلی‌تر از آن است که عقل با تفکر و نظر او را بشناسد و بر عاقل است که قلب خود را از تفکر تهی سازد و آن گاه که می‌‌خواهد خدا را بشناسد باید از راه مشاهده باشد[۱۲۳].[۱۲۴]

آیات و تفکّر پیرامون مرگ

  1. أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ[۱۲۵].
  2. قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۱۲۶].
  3. حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا[۱۲۷].[۱۲۸]

آیات و تفکّر در معاد و روز رستاخیز

  1. وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ[۱۲۹].
  2. وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ[۱۳۰].
  3. أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ[۱۳۱].
  4. وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ * قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ[۱۳۲].[۱۳۳]

آثار تفکر

تفکر در آیات الهی و شگفتی‌های آفرینش، انسان را به ایمان صحیح راهنمایی می‌‌کند، زیرا این کارهای شگفت تنها از خداوندی صادر می‌‌شود که زنده و پابرجا و توانا و بی نیاز از همه است[۱۳۴].

برخی آثار تفکر که از آیات قرآن استفاده می‌‌شوند عبارت‌اند از راهیابی انسان به توحید در پرستش: قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ * أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ[۱۳۵]، شناخت پیامبر اسلام (ص) و بیم‌دهی آشکار وی: أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ[۱۳۶]؛ نیز ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ [۱۳۷]، توجه کردن به آخرت و دنیا را مایه سرگرمی دانستن: وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ[۱۳۸]؛ نیز وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ [۱۳۹]؛ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ [۱۴۰] و توجه به بیهوده نبودن خلقت[۱۴۱]، زیرا با ملاحظه اینکه هر موجود کوچکی از این جهان بزرگ هدفی دارد نمی‌توان باور کرد که مجموعه جهان بی‌هدف باشد[۱۴۲]، بر همین اساس مؤمنان بعد از تدبر و تفکر در آیات الهی، به خداوند رو کرده و به حکمت او در آفرینش موجودات پی می‌‌برند[۱۴۳].

در روایات نیز تفکر، دلیل عاقل[۱۴۴]، بهترین عبادت[۱۴۵]، حیات قلب بصیر[۱۴۶]، آینه دیدن بدی‌ها و خوبی‌ها[۱۴۷]، دعوت‌کننده به نیکی و عمل به آن[۱۴۸]، مایه عبرت[۱۴۹] و مایه بصیرت[۱۵۰] معرفی شده است.

تفکر نکردن نیز پیامدهایی دارد که در پاره‌ای آیات به برخی از آنها اشاره شده است؛ مانند افترا زدن و دروغ بستن به خدا: وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ[۱۵۱]، بی‌ادبی به ساحت پیامبر (ص): إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ[۱۵۲]، به مسخره و بازی گرفتن نماز هنگام فراخوانی به آن: وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ[۱۵۳] و اختلاف و تفرقه: لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ[۱۵۴].[۱۵۵]

تفکر در دعوت پیامبر اکرم (ص)

منظور آیاتی است که نشان می‌دهد اساس دعوت بر تفکر بوده و پیامبر مردم را به تفکر و تعقل دعوت نموده و یا مردم، مورد سرزنش واقع شده‌اند، که چرا در باره پیامبر و پیام او و چگونگی ادب حضور ایشان، تفکر و تعقل نمی‌کنند:

  1. قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ[۱۵۶]؛
  2. وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ * وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۱۵۷]؛
  3. أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ[۱۵۸]؛
  4. قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ[۱۵۹]؛
  5. بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۱۶۰]؛
  6. وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ * ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۱۶۱]؛
  7. قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ[۱۶۲]؛
  8. إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ[۱۶۳].

در آیات فوق این نکات مطرح گردیده است:

  1. در مقابل کسانی که پیامبر و پیامبران را اسطوره‌های غیر بشری می‌دانستند و از آنها گنج‌ها و پیشگوئی از آینده و ملائکه بودن را مطالبه می‌کردند خداوند به پیامبر می‌فرماید به آنها بگو من بشرم وخزائن الهی پیش من نیست: قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ[۱۶۴] و علم غیب مخصوص خدا است: وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ[۱۶۵]. فقط به من وحی می‌شود از جانب خداوند: إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ[۱۶۶] و آیا کسی که قلب و جانش با نور وحی روشن گردیده، باکسی که چنین نیست برابرند: قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ[۱۶۷] چرا فکر اندیشه خود را به کار نمی‌برید و از این نعمت الهی استفاده نمی‌کنید: أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ[۱۶۸].
  2. پیامبر مأمور به تلاوت داستان عالمان بی‌عمل و دین ابزار سوء استفاده کن از آیات الهی برای مردم: وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ[۱۶۹]. تا این که فکر واندیشه کنند و باخردورزی دچار عاقبت بد وگمراهی نشوند فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۱۷۰]
  3. در مقابل تهمت جنون به پیامبر، تفکر و خردورزی، مایه شناخت عقل و درایت پیامبر اسلام أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ[۱۷۱] ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ[۱۷۲]
  4. تفکر و اندیشه در پیشینه زندگی پیامبر، راهی برای شناخت قرآن و پیامبراسلام قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ[۱۷۳]
  5. نزول قرآن و تبیین آن از سوی پیامبر زمینه تفکر لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۱۷۴]
  6. رعایت ادب در چگونگی برخورد با پیامبر از نشانه‌های تفکر و اندیشه: إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ[۱۷۵].[۱۷۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. لسان العرب، ج۱۰، ص۳۰۷، «فکر».
  2. الصحاح، ج۲، ص۷۸۳، «فکر».
  3. التحقیق، ج۹، ص۱۲۶، «فکر».
  4. لسان العرب، ج۱۰، ص۳۰۷.
  5. شرح منظومه، ج۱، ص۸۴.
  6. نثر طوبی، ج۲، ص۲۷۰.
  7. شرح منظومه، ج۱، ص۸۴.
  8. مفردات، ص۶۴۳ «فکر»؛ نثر طوبی، ج۲، ص۲۷۰.
  9. شرح منظومه، ج۱، ص۸۴.
  10. الموسوعة الذهبیه، ج۱۰، ص۲۰۲.
  11. نمونه، ج۹، ص۷۶؛ مجمع البیان، ج۵، ص۲۳۶.
  12. المیزان، ج۸، ص۳۸۱.
  13. الفروق اللغویه، ص۱۲۱.
  14. نثر طوبی، ج۱، ص۲۵۲.
  15. الفروق اللغویه، ص۱۲۱.
  16. نثر طوبی، ج۲، ص۴۷۵.
  17. نثر طوبی، ج۲، ص۱۷۹.
  18. الموسوعه الذهبیه، ج۱۰، ص۲۰۲.
  19. تفکر، دائره المعارف قرآن کریم، ج۸
  20. «و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟» سوره انعام، آیه ۱۲۲.
  21. «آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟» سوره زمر، آیه ۹.
  22. «بی‌گمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون می‌گردد» سوره اسراء، آیه ۹.
  23. «به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ‌ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.
  24. المیزان، ج۵، ص۲۵۵.
  25. «نماز از کار زشت و کار ناپسند باز می‌دارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگ‌تر است.».. سوره عنکبوت، آیه ۴۵.
  26. «ای مؤمنان! روزه بر شما مقرّر شده است چنان که بر پیشینیان شما مقرّر شده بود، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۸۳.
  27. «خداوند نمی‌خواهد شما را در تنگنا افکند ولی می‌خواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۶.
  28. المیزان، ج۵، ص۲۵۵.
  29. الموسوعة الذهبیه، ج۱۰، ص۲۰۲.
  30. المیزان، ج۵، ص۲۵۵.
  31. «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟» سوره انعام، آیه ۵۰.
  32. «و زندگی دنیا جز بازیچه و سرگرمی نیست و بی‌گمان برای کسانی که پرهیزگاری می‌ورزند سرای واپسین نیکوتر است؛ آیا نمی‌اندیشید؟» سوره انعام، آیه ۳۲.
  33. «و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمی‌ورزند برقرار می‌دارد» سوره یونس، آیه ۱۰۰.
  34. نمونه، ج۸، ص۳۹۰.
  35. «بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.
  36. «و تا به زمانی معیّن برسید و باشد که شما خرد ورزید» سوره غافر، آیه ۶۷.
  37. المیزان، ج۱۷، ص۳۴۷.
  38. «بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره زمر، آیه ۴۲.
  39. «بدین‌گونه نشانه‌های خود را برای گروهی که می‌اندیشند روشن می‌داریم» سوره یونس، آیه ۲۴.
  40. المنیر، ج۹، ص۱۶۵.
  41. بحارالانوار، ج۱، ص۸۸، ۹۴.
  42. بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۲۷.
  43. کشف الاسرار، ج۲، ص۳۸۷.
  44. بحارالانوار، ج۶۶، ص۲۹۳.
  45. کشف الاسرار، ج۲، ص۳۸۷.
  46. کشف الاسرار، ج۲، ص۳۸۷؛ کنزالدقائق، ج۲، ص۳۲۰.
  47. ر. ک: الاشارات والتنبیهات، ج۱، ص۱۱، ۷۷.
  48. «که او اندیشید و سنجید و مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟ دگر باره مرگ بر او باد! چگونه سنجید؟ سپس نگریست آنگاه روی در هم کشید و ترشرویی کرد سپس پشت کرد و گردنکشی ورزید و گفت: این جز جادویی که آموخته می‌شود نیست این جز گفتار آدمی نیست» سوره مدثر، آیه ۱۸-۲۵.
  49. المیزان، ج۲۰، ص۸۶-۸۷.
  50. تفکر، دائره المعارف قرآن کریم، ج۸
  51. «بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانه‌هایی برای خردمندان است *(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۱.
  52. «اوست که برای شما شب را نهاد تا در آن بیارمید و روز را روشنی‌بخش (آفرید)؛ بی‌گمان در آن نشانه‌هاست برای گروهی که می‌شنوند» سوره یونس، آیه ۶۷.
  53. «و اوست که زمین را گسترد و در آن کوه‌ها و رودهایی نهاد و از هر میوه در آن جفتی دوگانه برآورد؛ شب را با روز فرا می‌پوشد، بی‌گمان در آن (کار) نشانه‌هایی برای گروهی است که می‌اندیشند * و در زمین پاره‌هایی کنار هم و باغسارهایی از انگور است و (نیز) کشت (هایی گوناگون) و خرما بنان هم‌ریشه و ناهم‌ریشه که (همه) از یک آب آبیاری می‌شوند و برخی را بر برخی دیگر در بر و بار برتری می‌دهیم؛ بی‌گمان در آن (ها) برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌های» سوره رعد، آیه ۳-۴.
  54. «ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفه‌ای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپاره‌ای به اندام یا بی‌اندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدان‌ها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار می‌داریم سپس شما را» سوره حج، آیه ۵.
  55. «و از نشانه‌های او این است که شما را از خاک آفرید آنگاه شما آدمیانی (روی زمین) پراکنده می‌شوید» سوره روم، آیه ۲۰.
  56. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  57. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۷۸-۳۷۹.
  58. «خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را می‌کاوید تا بدو نشان دهد چگونه کالبد برادرش را در خاک کند»؛ سوره مائده، آیه ۳۱.
  59. «پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
  60. «و آنکه اندازه کرد و راه نمود» سوره اعلی، آیه ۳.
  61. «به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۵.
  62. «و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و دل نهاد» سوره نحل، آیه ۷۸.
  63. «خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را می‌کاوید تا بدو نشان دهد چگونه کالبد برادرش را در خاک کند.»؛ سوره مائده، آیه ۳۱.
  64. المیزان، ج۵، ص۳۳۸.
  65. «و می‌گویند: اگر ما سخن نیوش یا خردورز می‌بودیم در زمره دوزخیان نبودیم» سوره ملک، آیه ۱۰.
  66. المیزان، ج۱۹، ص۳۵۳.
  67. تفکر، دائره المعارف قرآن کریم، ج۸
  68. «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.
  69. «یا می‌گویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را می‌توانید فرا خوانید» سوره یونس، آیه ۳۸.
  70. «یا می‌گویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست می‌گویید ده سوره‌ای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم می‌توانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید» سوره هود، آیه ۱۳.
  71. «و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو می‌فرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۸۲.
  72. «و پیامبر می‌گوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۳۰.
  73. «آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.
  74. «و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کرده‌ایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.
  75. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۷۸-۳۷۹.
  76. الموسوعة الذهبیه، ج۱۰، ص۲۰۲-۲۰۳.
  77. «پس، از آن کس که از یاد ما دل گردانده و جز زندگی این جهان را نخواسته است روی بگردان» سوره نجم، آیه ۲۹.
  78. تفسیر موضوعی، ج۶، ص۸۶.
  79. «و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  80. «(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.
  81. «این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.
  82. «این‌گونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن می‌گوید باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۱۹.
  83. «ما آن را قرآنی عربی فرو فرستاده‌ایم باشد که خرد ورزید» سوره یوسف، آیه ۲.
  84. «به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید» سوره زخرف، آیه ۳.
  85. «و اگر می‌خواستیم (جایگاه) او را فرا می‌بردیم پس این داستان را باز گوی باشد که آنان بیندیشند» سوره اعراف، آیه ۱۷۶.
  86. «به راستی در داستان آنان برای خردمندان پندی (نهفته) است» سوره یوسف، آیه ۱۱۱.
  87. «اگر این قرآن را بر کوهی فرو می‌فرستادیم آن را از بیم خداوند فروتن و فروپاشیده می‌دیدی و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم باشد که بیندیشند» سوره حشر، آیه ۲۱.
  88. «جز این نیست که داستان زندگانی این جهان مانند آبی است که آن را از آسمان فرو فرستیم که رستنی (های) زمین -آنچه مردم و چارپایان از آن(ها) می‌خورند- با آن درآمیزد بدین‌گونه نشانه‌های خود را برای گروهی که می‌اندیشند روشن می‌داریم» سوره یونس، آیه ۲۴.
  89. «آیا به قرآن نیک نمی‌اندیشند؟» سوره نساء، آیه ۸۲.
  90. نثر طوبی، ج۱، ص۲۵۲-۲۵۳.
  91. «سپس بیندیشید، در همنشین شما دیوانگی نیست» سوره سبأ، آیه ۴۶؛ نیز أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ «آیا نیندیشیده‌اند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیست» سوره اعراف، آیه ۱۸۴.
  92. «و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این(ها) را بیهوده نیافریده‌ای» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
  93. «و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.
  94. «آیا در گستره آسمان‌ها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریسته‌اند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.
  95. المیزان، ج۸، ص۳۴۸.
  96. «آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آن را آفریده‌اند؟ و به آسمان که چگونه آن را برافراشته‌اند؟ و به کوه‌ها که چگونه آنها را برگمارده‌اند؟ و به زمین که چگونه آن را گسترده‌اند؟» سوره غاشیه، آیه ۱۷-۲۰.
  97. المیزان، ج۲۰، ص۲۷۴.
  98. «و هر کس باید بنگرد برای (روزی چون) فردا چه پیش فرستاده است»؛ سوره حشر، آیه ۱۸.
  99. المیزان، ج۱۹، ص۲۲۵.
  100. «اوست که شما را از خاک سپس از نطفه و آنگاه از خونی بسته آفرید، سرانجام شما را به گونه نوزادی برآورد سپس (توان می‌دهد) تا به رشد کاملتان برسید، پس از آن تا پیر گردید- و جان برخی از شما پیش‌تر (از پیری) گرفته می‌شود- و تا به زمانی معیّن برسید و باشد که شما خرد ورزید» سوره غافر، آیه ۶۷.
  101. «و ما هر که را سالمند گردانیم در آفرینش باژگونش می‌سازیم پس آیا نمی‌اندیشند؟» سوره یس، آیه ۶۸.
  102. «پیش از شما سنّت‌هایی (بوده و) از میان رفته‌اند پس روی زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغ‌انگاران چگونه بوده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۷.
  103. «آیا روی زمین گردش نکرده‌اند تا بنگرند سرانجام پیشینیانشان چگونه بوده است؟ آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره یوسف، آیه ۱۰۹.
  104. «و آنهایی را که آیات ما را دروغ شمردند غرق کردیم پس بنگر که سرانجام بیم‌داده‌شدگان چگونه بود» سوره یونس، آیه ۷۳.
  105. «و بر آنان بارانی (از سنگ - گل) باراندیم آنک بنگر سرانجام گنهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۸۴.
  106. «او دشمن آشکار شماست و به راستی گروهی فراوان از شما را بیراه کرد پس آیا خرد نمی‌ورزیدید؟» سوره یس، آیه ۶۰، ۶۲.
  107. «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد سپس از (گل) همه میوه‌ها بخور و راه‌های هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگ‌های گوناگون برمی‌آید که در آن برای مردم درمانی است، بی‌گمان در این، نشانه‌ای است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره نحل، آیه ۶۸-۶۹.
  108. «بی‌گمان در پیاپی آمدن شب و روز برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هاست»؛ سوره بقره، آیه ۱۶۴.
  109. «و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رام‌شدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هایی است»؛ سوره نحل، آیه ۱۲.
  110. «و در آنچه در زمین برای شما با رنگ‌های گوناگون پدید آورد بی‌گمان نشانه‌ای برای گروهی است که در یاد می‌گیرند» سوره نحل، آیه ۱۳.
  111. «و اوست که زمین را گسترد و در آن کوه‌ها و رودهایی نهاد و از هر میوه در آن جفتی دوگانه برآورد؛ شب را با روز فرا می‌پوشد، بی‌گمان در آن (کار) نشانه‌هایی برای گروهی است که می‌اندیشند» سوره رعد، آیه ۳.
  112. «اوست که از آسمان برای شما آبی فرو فرستاد که آشامیدنی (شما) و گیاهی که در آن (چارپایانتان را) می‌چرانید از آن است با آن (آب) برایتان کشت و زیتون و خرما بن و انگورها (ی گوناگون) و از همه میوه‌ها می‌رویاند؛ بی‌گمان در این برای گروهی که می‌اندیشند نشانه‌ای است» سوره نحل، آیه ۱۰-۱۱.
  113. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
  114. «خداوند، جان‌ها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن می‌گیرد و آن را که مرگش را رقم زده است نگاه می‌دارد و دیگری را تا زمانی معیّن رها می‌کند؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره زمر، آیه ۴۲.
  115. «و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو می‌بارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده می‌دارد و بر آن هرگونه جنبنده‌ای را می‌پراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.
  116. «و از نشانه‌های او این است که برق را برای بیم و امید نشانتان می‌دهد بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که خرد می‌ورزند» سوره روم، آیه ۲۴.
  117. «این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۳.
  118. «یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن(ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد»؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.
  119. «و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد» سوره آل عمران، آیه ۲۸، ۳۰.
  120. شرح فصوص الحکم، ص۱۷.
  121. «و آنان بر او در دانش احاطه ندارند» سوره طه، آیه ۱۱۰.
  122. المیزان، ج۴، ص۹۰.
  123. جامع الاسرار، ص۲۸۸، ۴۹۰-۴۹۱.
  124. تفکر، دائره المعارف قرآن کریم، ج۸.
  125. «هر جا باشید هر چند در دژهای استوار، مرگ شما را در می‌یابد» سوره نساء، آیه ۷۸.
  126. «بگو: مرگی که از آن می‌گریزید بی‌گمان با شما دیدار خواهد کرد، آنگاه به سوی دانای پنهان و آشکار بازگردانده می‌شوید و شما را از آنچه می‌کردید آگاه می‌کنند» سوره جمعه، آیه ۸.
  127. «هنگامی که مرگ هر یک از آنان فرا رسد می‌گوید: پروردگارا! مرا باز گردانید! * شاید من در آنچه وا نهاده‌ام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۹۹-۱۰۰.
  128. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۷۲-۳۷۶.
  129. «و کاش می‌دیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را می‌گیرند به چهره و پشت آنان می‌کوبند و (می‌گویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه ۵۰.
  130. «ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان» سوره انعام، آیه ۹۳.
  131. «آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
  132. «و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوان‌هایی را که پوسیده است زنده می‌گرداند؟ * بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زنده‌اش می‌گرداند و او به (حال) هر آفریده‌ای داناست» سوره یس، آیه ۷۸-۷۹.
  133. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۷۸-۳۷۹.
  134. المنیر، ج۴، ص۲۰۹.
  135. «گفت: آیا به جای خداوند چیزی را می‌پرستید که برای شما هیچ سودی و زیانی ندارد؟ * ننگ بر شما و بر آنچه به جای خداوند می‌پرستید، آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره انبیاء، آیه ۶۶-۶۷.
  136. «آیا نیندیشیده‌اند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیست» سوره اعراف، آیه ۱۸۴.
  137. «سپس بیندیشید، در همنشین شما دیوانگی نیست؛ او برای شما جز بیم‌دهنده‌ای پیش از (رسیدن) عذابی سخت نیست» سوره سبأ، آیه ۴۶.
  138. «و زندگی دنیا جز بازیچه و سرگرمی نیست و بی‌گمان برای کسانی که پرهیزگاری می‌ورزند سرای واپسین نیکوتر است؛ آیا نمی‌اندیشید؟» سوره انعام، آیه ۳۲.
  139. «و سرای واپسین برای آنان که پرهیزگاری می‌ورزند بهتر است؛ آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره اعراف، آیه ۱۶۹.
  140. «و به راستی سرای واپسین برای پرهیزگاران بهتر است؛ آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره یوسف، آیه ۱۰۹.
  141. وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا «و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این(ها) را بیهوده نیافریده‌ای» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
  142. نمونه، ج۳، ص۲۴۶.
  143. المنیر، ج۴، ص۲۰۷.
  144. بحارالانوار، ج۱، ص۱۳۶.
  145. بحارالانوار، ج۲، ص۲۲.
  146. بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۱۲.
  147. بحارالانوار، ج۷۲، ص۶۷.
  148. بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۲۲، ۳۲۸.
  149. غررالحکم، ج۱، ص۳۱۸، کلمه ۱۱۲.
  150. غررالحکم، ج۱، ص۳۱۸، کلمه ۱۱۲.
  151. «اما کافران بر خداوند دروغ می‌بافند و بیشتر آنان خرد نمی‌ورزند» سوره مائده، آیه ۱۰۳.
  152. «به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاق‌ها صدا می‌زنند، بیشترشان خرد نمی‌ورزند» سوره حجرات، آیه ۴.
  153. «و چون به نماز بانگ برآورید آن را به ریشخند و بازی می‌گیرند؛ این از آن روست که آنان گروهی هستند که خرد نمی‌ورزند» سوره مائده، آیه ۵۸.
  154. «همگی با شما جنگ نمی‌کنند جز در آبادی‌هایی که بارو دارد یا از پس دیوارها (ی دژ)، جنگشان میان خودشان سخت است؛ تو آنان را همراه هم می‌یابی اما دل‌هاشان از هم جداست و این بدان روست که گروهی نابخردند» سوره حشر، آیه ۱۴.
  155. تفکر، دائره المعارف قرآن کریم، ج۸
  156. «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو:» سوره انعام، آیه ۵۰.
  157. «و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد * و اگر می‌خواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا می‌بردیم اما او به دنیا‌گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد؛ از این رو داستان او چون داستان سگ است که اگر به او بتازی له‌له می‌زند و اگر او را وانهی (باز) له‌له می‌زند؛ این داستان گروهی است که آیات ما را در» سوره اعراف، آیه ۱۷۵-۱۷۶.
  158. «آیا نیندیشیده‌اند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیست» سوره اعراف، آیه ۱۸۴.
  159. «بگو اگر خداوند می‌خواست آن را برای شما نمی‌خواندم و او شما را از آن آگاه نمی‌کرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیسته‌ام پس آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره یونس، آیه ۱۶.
  160. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  161. «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین! * سپس از (گل) همه میوه‌ها بخور و راه‌های هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگ‌های گوناگون برمی‌آید که در آن برای مردم درمانی است، بی‌گمان در این، نشانه‌ای است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره نحل، آیه ۶۸-۶۹.
  162. «بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید سپس بیندیشید، در همنشین شما دیوانگی نیست؛ او برای شما جز بیم‌دهنده‌ای پیش از (رسیدن) عذابی سخت نیست» سوره سبأ، آیه ۴۶.
  163. «به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاق‌ها صدا می‌زنند، بیشترشان خرد نمی‌ورزند» سوره حجرات، آیه ۴.
  164. «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو:» سوره انعام، آیه ۵۰.
  165. «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو:» سوره انعام، آیه ۵۰.
  166. «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو:» سوره انعام، آیه ۵۰.
  167. «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو:» سوره انعام، آیه ۵۰.
  168. «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو:» سوره انعام، آیه ۵۰.
  169. «و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد» سوره اعراف، آیه۱۷۵.
  170. «و اگر می‌خواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا می‌بردیم اما او به دنیا‌گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد؛ از این رو داستان او چون داستان سگ است که اگر به او بتازی له‌له می‌زند و اگر او را وانهی (باز) له‌له می‌زند؛ این داستان گروهی است که آیات ما را در» سوره اعراف، آیه ۱۷۶.
  171. «آیا نیندیشیده‌اند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیست» سوره اعراف، آیه ۱۸۴.
  172. «بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید سپس بیندیشید، در همنشین شما دیوانگی نیست؛ او برای شما جز بیم‌دهنده‌ای پیش از (رسیدن) عذابی سخت نیست» سوره سبأ، آیه ۴۶.
  173. «بگو اگر خداوند می‌خواست آن را برای شما نمی‌خواندم و او شما را از آن آگاه نمی‌کرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیسته‌ام پس آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره یونس، آیه ۱۶.
  174. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  175. «به راستی آنان که تو را از پشت (در) اتاق‌ها صدا می‌زنند، بیشترشان خرد نمی‌ورزند» سوره حجرات، آیه ۴.
  176. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۳۲۶.