حرم امام حسین در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مزار امام (ع) در قرن اول هجری

پس از شهادت امام حسین (ع) و آن گاه که دشمنان، میدان جنگ را با بدن‌های برهنه شهیدان، ترک کردند، طایفه بنی اسد - که از دوستداران اهل بیت (ع) بودند و مسکن آنان، غاضریّه بود - در میدان، حاضر شدند و شهدای کربلا را دفن کردند. اهمّیتی که آنان برای امام حسین، فرزندش علی اکبر و برادرش عبّاس (ع)، قائل بودند سبب شد برای هر یک از آن بزرگواران مزاری ایجاد گردد. مزاری هم برای سایر شهیدان برپا شد که بعدها به حرم امام حسین (ع) ملحق گردید. جابر بن عبداللّه بن حزام انصاری، روز اربعین شهادت امام حسین (ع)، وارد کربلا شد و بر سرِ مزار امام (ع) رفت. این، نشان از آن دارد که قبر، کاملاً مشخّص و معیّن بوده است[۱].

مزار امام (ع) در قرن دوم هجری

ده‌ها روایت از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) وجود دارد که از شیعیان می‌خواهند تا به زیارت قبر امام حسین (ع) بروند. گرچه به لحاظ سیاسی، دشوار است که بپذیریم در دوره اُمَویان، بر قبر امام حسین (ع) بنایی هر چند مختصر، بوده است، اما اشاراتی در برخی از نقل‌ها آمده است که حکایت از آن دارد که پیش از سال ۱۴۸ هجری - که سال رحلت امام صادق (ع) است - بر مزار امام حسین (ع)، بنایی هر چند مختصر، بوده است. جسارت به قبر امام حسین (ع)، می‌تواند از دوران سختگیری هارون الرشید (خلافت از ۱۷۰ - ۱۹۳ق) نسبت به علویان، آغاز شده باشد. اشاراتی در این باره در برخی از منابع، آمده است. گفته شده در نزدیکی قبر امام حسین (ع)، درخت سِدری بوده است که آن را کَنْدند. تحلیل شیعیان، این بود که هدف از این کار، «تغییرُ مَصْرَعِ الحسین (تغییر دادن قتلگاه حسین (ع))» بوده تا مردم از محلّ آن، آگاه نباشند و قبر ایشان را نیابند[۲].

مزار امام (ع) در قرن سوم هجری

مهم‌ترین جسارت نسبت به مزار امام حسین (ع) در تاریخ، مربوط به متوکّل عبّاسی است[۳]. وی تصمیم گرفت مرقد امام حسین (ع) را - که مهم‌ترین نماد تشیّع بود - ویران کند. متوکّل، ضمن انهدام مرقد، با گذاشتن نگهبانان در راه‌های ورودی به آن جا، دستور داد که هر زائری را در مسیر یافتند، دستگیر کرده، او را یا بکُشند و یا به شدّت، تنبیه کنند. از برخی روایات، چنین به دست می‌آید که شیعیان، نگران فشارهای حکومت برای زائران بوده‌اند؛ اما امامان (ع) بر رفتن به زیارت، تأکید داشته‌اند[۴].

مزار امام (ع) در قرن چهارم هجری

آل بویِه که برای نخستین بار در سال ۳۳۴ ق، وارد بغداد شدند، فضای عراق را که برای شیعه آماده بود، کاملاً متحوّل کردند. یکی از مظاهر حمایت آل بویِه از شیعیان، رسیدگی به عتبات مقدّس عراق و عمارت حرم ائمّه (ع) در شهرهای مختلف آن و نیز رسیدگی به سادات مقیم این شهرها بود.[۵]

مزار امام (ع) در قرن پنجم هجری

در آغاز قرن پنجم هجری، برخی از بادیه نشینان - که زندگی سختی داشتند - به کربلا یورش آوردند. این امر، سبب شد تا در سال ۴۰۰ ق، با حمایت حسن بن فضل بن سهلان رامهرمزی، وزیر بهاء الدوله بویه، دیواری دور شهر کربلا کشیده شود. در چهاردهم ربیع اوّل سال ۴۰۷ق، به دلیل بی‌احتیاطی، حرم مطهّر امام حسین (ع) آتش گرفت که علی القاعده، باید به سرعت، بازسازی شده باشد. در این زمان، خاندان بویه، گرچه ضعیف شده بودند، اما هنوز در بغداد، حکمرانی می‌کردند. جلال الدوله ابو طاهر، فرزند بهاء الدوله، در سال ۴۳۱ ق، با تواضع تمام، به زیارت عتبات مقدّس عراق رفت. وی از یک فرسنگ پیش از رسیدن به حرم امام حسین (ع)، پیاده شد و پا برهنه به زیارت رفت. سال ۴۷۹ ق، سلطان ابو الفتح ملک شاه سلجوقی، مرقد مطهّر امام (ع) را زیارت کرد و دستور تعمیر دیوارهای آن را صادر نمود[۶].

مزار امام (ع) در قرن ششم هجری

از نیمه دوم قرن پنجم تا نیمه نخست قرن هفتم، کثرت شیعیان در عراق، از یک سو، و حضور برخی از وزیران و امیران شیعی در مناطقی از عراق، مانند آل مَزیَد در حِلّه، از سوی دیگر سبب توجّه خاص به عتبات بود[۷].

مزار امام (ع) در قرن هفتم هجری

سقوط عبّاسیان، مانع عمده‌ای را از سرِ راه شیعیان برداشت. در دوره ایلخانان مغول (۶۵۶ - ۷۳۶ق)، بخصوص در روزگار غازان خان و سلطان محمد خدابنده، معروف به اُلجایْتو، به دلیل تمایلات شیعی آنان، توجّه خاصّی به تمام مزارهای اهل بیت (ع) در عراق شد. حرم امام علی (ع) و امام حسین (ع) دائما زیارت می‌شد و به اصلاح و تعمیر و گسترش آنها، همّت گمارده می‌شد[۸].

مزار امام (ع) در قرن هشتم هجری

آل جلایر که از سال ۷۳۶ تا ۸۱۴ ق، بر عراق، مستولی بودند نیز اقداماتی در زمینه عمارت مزار امام حسین (ع) داشتند. تاریخ کتیبه‌ای در حرم امام حسین (ع)، سال ۷۶۷ هجری، را سال بنای آن بخش، نشان می‌دهد[۹].

مزار امام (ع) در قرن نهم هجری

ترکمانان قَرا قویونلو و آق قویونلو، به امور عتبات مقدّس در عراق، توجّه داشتند. میر اسپهبد میرزا، از امیران قرا قویونلو - که گفته‌اند به خاطر پیروزی ابن فهد حلی در مناظره با علمای اهل سنّت، شیعه شده بود - توجّه خاصّی نسبت به کربلا، مبذول می‌داشت. وقف‌نامه‌ای هم برای درِ ضریح امام حسین (ع) از روزگارِ دولت ترکمانان یافت شده که بر اساس آن، مقدار قابل توجّهی از اراضی کربلا، به وسیله آنان وقف حرم امام حسین (ع) شده است.[۱۰]

مزار امام (ع) در قرن دهم هجری

صفویان، در سال ۹۰۷ ق، بر تخت سلطنت ایران نشستند و بیشترین آبادی عتبات مقدّس عراق، پس از روزگار آل بویه، در دورانی صورت گرفت که صفویان، قدرت را در اختیار داشتند (۹۰۷ - ۱۱۴۸ق). صفویان، هر از چندی که بر عراقْ تسلّط می‌یافتند، تمام تلاش خود را برای تعمیر، بازسازی و گسترش عتبات به کار می‌گرفتند. نام صفویان و بعدها قاجاریان، در جای جای عمارات عتبات، نشان از حضور جدّی آنان در عمارت حرم ائمه (ع) در عراق دارد[۱۱].

مزار امام (ع) در قرن یازدهم هجری

شاه عبّاس صفوی، در سال ۱۰۳۲ ق، به زیارت عتبات عراق رفت و در سال ۱۰۳۳ ق، تلاش بسیاری برای تزیینات داخلی حرم امام حسین (ع) انجام داد. در سال ۱۰۴۰ ق، نیز شاه صفی به زیارت عتبات رفت. به دستور او بود که مسجد واقع در پشتِ سر امام (ع) را توسعه دادند و رواقی در شمال حرم، بنا کردند.

مزار امام (ع) در قرن دوازدهم هجری

بعد از آنکه دوباره عراق تحت سلطه عثمانی‌ها در آمد، گاه گاه اخباری درباره توجّه برخی از امرای عثمانی در عراق نسبت به حرم امام حسین (ع) نقل شده که از آن جمله، خبر مربوط به حسن پاشا (حاکم بغداد از ۱۱۱۶ تا ۱۱۳۶ق) است که طی سال‌های ۱۱۲۷ تا ۱۱۲۹ ق، تعمیراتی صورت داد. تجدید و بازسازی نهر حسینیه، از جمله اقدامات حسن پاشا بود. وی همچنین در سال ۱۱۲۹ ق، ایوان بارگاه را تعمیر کرد و کاروان سرای بزرگی هم در شهر کربلا ساخت تا مورد استفاده زائران قرار گیرد. در روزگار نادرشاه (۱۱۴۸ - ۱۱۶۰ق) هم توجّه ویژه به عتبات مقدّس عراق، وجود داشت و گفته شده است که همسر او، گوهرشاه خانم، دختر شاه سلطان حسین، مبالغ هنگفتی (بیست هزار نادری) برای تعمیر و تزیین حرم امام حسین (ع) ارسال کرد[۱۲].

مزار امام (ع) در قرن سیزدهم هجری

در دوره قاجار، نسبت به تعمیر و گسترش حرم امام حسین (ع)، همان احساس دوره صفوی، بلکه با شدّت بیشتر وجود داشت. روابط آنان با عثمانی‌ها، در این دوره بهتر بود و آنان می‌توانستند اقدامات بهتر و گسترده‌تری در مقایسه با زمان صفویان، انجام دهند[۱۳].

مزار امام (ع) در قرن چهاردهم هجری

از حوالی سال ۱۳۰۰ ق، به بعد، تعمیرات فراوانی در حرم امام حسین (ع) توسّط قاجارها (اعم از شاهان، شاه زادگان یا همراهان آنها)، صورت گرفته است. جزئیات این تعمیرات، در منابع سفرنامه‌ای و تواریخی که برای این شهرها نوشته شده، آمده است[۱۴].

مزار امام (ع) در قرن پانزدهم هجری

در زمان سلطه حزب بعث بر عراق، بروز مشکلات سیاسی میان ایران و عراق، سبب شد تا ایرانیان از مشارکت در بازسازی امور عتبات، باز بمانند. آخرین هجوم و تخریب و ایجاد تغییرات در حرم امام حسین (ع) و اباالفضل العباس (ع)، در حکومت بعثی‌ها، در شعبان ۱۴۱۲ (مارس ۱۹۹۱ میلادی)، در انتفاضه و قیام مردم علیه حکومت بعثی اتّفاق افتاد و چندین روز متوالی در شهرهای شیعه در جنوب عراق، به‌ویژه شهرهای مقدّس کربلا و نجف، میان نیروهای بعثی و مردم، درگیری وجود داشت. در کربلا، بسیاری از مردم در خانه‌های میان حرم امام حسین (ع) و حرم عبّاس (ع)، پنهان شده بودند. زمانی که بعثی‌ها غلبه کردند، تمام این محلّه و بازار میان آن (موسوم به بازار بینُ الحَرَمین) را تخریب و فضای میان دو حرم را کاملاً مسطّح نمودند. با سقوط حکومت صدام در فروردین ۱۳۸۲ (صفر ۱۴۲۴ / آوریل ۲۰۰۳ م)، بار دیگر، روابط میان دو کشور ایران و عراق، برقرار شده و شیعیان ایرانی، فرصتی برای مشارکت فعّال در بازسازی این عتبات مقدّس، به دست آورده‌اند. آنچه تا کنون توسّط «دیوان وقف شیعی» عراق و با کمک جوامع و مراجع شیعه و به‌ویژه ایرانیان انجام شده، بیشتر، تعمیرات بوده است. همچنین از سال ۱۳۸۵ شمسی، ساخت ضریح جدیدی برای مرقد امام حسین (ع) توسّط هنرمندان ایرانی، آغاز شده است[۱۵].

ارزش بارگاه امام حسین (ع)

بوستانی از بوستان‌های بهشت

اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) نقل کرده است که: جایگاه قبر حسین (ع)، از آن روزی که در آن به خاک سپرده شده، بوستانی از بوستان‌های بهشت است[۱۶].

در کتاب تهذیب الاحکام از امام حسین (ع) نقل است: پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: «... خداوند، قبر تو و قبر فرزندانت را مکانی از مکان‌های بهشت و عرصه‌ای از عرصه‌های آن، قرار داده است»[۱۷].[۱۸]

مستجاب شدن دعا زیر گنبدش

از محمد بن مسلم نقل شده است: شنیدم که امام باقر (ع) و امام صادق (ع) می‌فرمایند: «خداوند متعال، کشته شدن حسین (ع) را با قرار دادن امامت در نسل او، شفا در تربت او و استجابت دعا نزد قبرش، عوض داد...»[۱۹].

در کتاب المزار الکبیر نقل است: سلام بر آن کسی که شفا در تربت او قرار داده شد! سلام بر کسی که اجابت دعا، زیر گنبد اوست![۲۰].[۲۱]

سزای توهین‌کننده به تربت امام (ع)

محمد ابوعبداللّه ازدی نقل کرده است: در مسجد جامع مدینه، نماز خواندم و در دو سویم، دو مرد بودند که یکی لباس سفر به تن داشت. یکی به دیگری گفت: ای فلانی! آیا نمی‌دانی که تربت قبر حسین (ع)، شفای هر دردی است؟ من، دردِ شکم داشتم و هر مداوایی کردم، بهبود نیافتم و بر خود ترسیدم و از بهبود آن، ناامید شدم. نزد ما پیرزن کهن سالی از اهل کوفه بود و روزی بر من در آمد که در سخت‌ترین حالتِ بیماری بودم. به من گفت: ای سالم! آیا هر روز، دردت بیشتر می‌شود؟ گفتم: آری. گفت: آیا می‌خواهی تو را معالجه کنم تا به اذن خدا، بهبود یابی؟ به او گفتم: من به هیچ چیز به اندازه این، نیاز ندارم! او آبی در کاسه به من نوشاند و دردم ساکت شد و بهبود یافتم، گویی که هیچ بیمار نبوده‌ام. چند ماه بعد، بر پیرزن، وارد شدم. نامش سَلَمه بود. به او گفتم: ای سَلَمه! تو را به خدا سوگند، مرا با چه چیز، مداوا کردی؟ گفت: «با یک دانه تسبیح» از تسبیحی که در دستش بود. گفتم: این، چه تسبیحی است؟

گفت: تسبیح از گِل قبر حسین (ع). به او گفتم: ای رافضی! مرا با تربت قبر حسین، مداوا کردی؟! خشمگینانه، از نزد او بیرون آمدم و به خدا سوگند، دردم با شدّت تمام، باز گشت، و من، در کمال سختی و گرفتاری، از آن رنج می‌کشم و به خدا سوگند، بر جانم می‌ترسم. سپس مؤذّن، اذان گفت و آنها برخاستند و نماز گزاردند و از جلوی چشم من، غایب شدند[۲۲].[۲۳]

برخی روایت‌های قلمرو تُربت و حریم قبر امام (ع)

سلیمان بن عمر سراج از یکی از راویان شیعی از امام صادق نقل کرده است: تربت قبر حسین (ع) از نزد قبر تا هفتاد گز[۲۴]، گرفته می‌شود[۲۵].

عبداللّه بن عبدالرحمان اصم، از مردی از اهل کوفه از امام صادق نقل می‌کند: حریم قبر حسین (ع)، یک فرسنگ در یک فرسنگ در یک فرسنگ در یک فرسنگ است[۲۶].[۲۷]

مُخیَّر بودن در شکسته یا تمام خواندن نماز در حرم امام (ع)

حماد بن عیسی از امام صادق (ع) اینچنین نقل کرده است: از علم نهان خدا، تمام خواندن نماز در چهار جاست: حرم خدا، حرم پیامبرش، حرم امیر مؤمنان (ع) و حرم حسین بن علی (ع)[۲۸].[۲۹]

محدوده مُخیَّر بودن میان قصر و اتمام نماز، در حرم امام حسین (ع)

بنا بر نظر مشهور فقهای امامیه، یکی از جاهایی که مسافر می‌تواند نمازهای چهار رکعتی را تمام بخواند، حائر (حرم)[۳۰] امام حسین (ع) است؛ اما درباره محدوده حائر، اختلاف نظر وجود دارد. علامه مجلسی در این باره می‌گوید: سخنان علمای شیعه - که رحمت خدا بر آنان باد - درباره محدوده حائر، مختلف است. یک قول، این است که حائر، محدوده‌ای است که دیوارهای صحن را در بر گرفته است و بنا بر این، شامل صحن در تمام ابعاد می‌شود و نیز ساختمان‌های متّصل به گنبد نورانی و مسجد پشت آن. به قولی دیگر، حائر، تنها گنبد شریف [و بقعه زیر آن] است. قول دیگر، آن است که حائر، علاوه بر گنبد، شامل ساختمان‌های متّصل به آن نیز می‌شود؛ مانند: مسجد و قتلگاه و خزانه و جز آن. قول اوّل، اظهر است؛ هم به دلیل شهرت داشتن حائر با این اندازه در نزد کربلایی‌ها که از نیاکانشان فرا گرفته‌اند، و هم به دلیل ظاهر سخنان بیشتر علما[۳۱]. گفتنی است که در احادیث اهل بیت (ع)، درباره این که مسافر در کدام محدوده، مخیّر بین قصر و اتمام نماز است، سه تعبیر وجود دارد: در برخی از احادیث، آن محدوده، «حرم»[۳۲] و در برخی دیگر، «حائر»[۳۳] نامیده شده و در برخی از احادیث، چنین آمده است که: مسافر می‌تواند نزد «قبر امام حسین (ع)»[۳۴]، نمازهای شکسته را تمام بخواند. نکته قابل توجّه، این است که احادیثی که آن محدوده را با تعبیر «حائر» یا «نزد قبر حسین (ع)» یاد کرده‌اند، از نظر سند، معتبر نیستند؛ اما سند دو مورد از احادیثی که در آنها تعبیر «حرم» آمده، صحیح و معتبر است. بنا بر این، برای تعیین محدوده تخییر، باید محدوده حرم سیّد الشهدا (ع) را به دست آورد. در برخی از احادیث، حریم قبر امام حسین (ع)، یک فرسنگ در یک فرسنگ، و در برخی از احادیث، پنج فرسنگ در چهار فرسنگ، ذکر شده است؛ ولی این احادیث از نظر سند، معتبر نیستند. در روایت صحیح حسین بن ثویر از امام صادق (ع)[۳۵]، فاصله میان شطّ فرات و مزار امام حسین (ع)، «حرم خدا و پیامبر (ص)» نامیده شده است. به هر حال، گویا روایت معتبری در دست نیست که محدوده حرم امام (ع) را به روشنی مشخّص کند. بنا بر این، می‌توان گفت که تعیین محدوده آن، به عرف واگذار شده و همان‌طور که بسیاری از فقها گفته‌اند، قدر مُتیقَّن برای محدوده جواز قصر و اتمام نماز، داخل بودن در حرم فعلیِ آن امام است. البته اگر محدوده حرم، توسعه داده شود، ظاهراً تا هر جا که حرم نامیده شود، مشمول احادیثِ تخییر خواهد بود[۳۶].

منابع

پانویس

  1. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۱.
  2. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۱.
  3. در الأمالی شیخ طوسی، به نقل از ابراهیم دیزج آمده است: متوکّل، مرا برای تغییر دادن قبر حسین (ع) فرستاد و نامه‌ای را که برای جعفر بن محمّد بن عمّار قاضی بود، با من همراه کرد که در آن، نوشته بود: «تو را از روانه کردن ابراهیم دیزج به کربلا برای نبش قبر حسین، آگاه می‌کنم. چون نامه ام را خواندی، به کار، سرکشی کن». دیزج می‌گوید: جعفر بن محمّد بن عمّار، نامه را به من نشان داد و من، فرمان او را به انجام رساندم و نزد او آمدم. به من گفت: چه کردی؟ گفتم: آنچه را فرمان داده بودی، انجام دادم؛ اما چیزی ندیدم و چیزی نیافتم. او به من گفت: آیا خوب گود کردی [و تا ته قبر رفتی]؟ گفتم: چنین کردم و چیزی ندیدم. او هم به خلیفه نوشت: «ابراهیم دیزج، نبش قبر کرده و چیزی نیافته است. به او فرمان داده ام و او قبر را به آب بسته و با گاو، شیار انداخته است». ابو علی عمّار می‌گوید: ابراهیم دیزج برایم گفت و من هم از ماجرا پرسیدم. او به من گفت: من فقط با غلامان ویژه ام رفتم و نبشِ قبر کردم. بوریایی نو یافتم که پیکر حسین بن علی بر آن قرار داشت و بوی مُشک از آن می‌آمد. بوریا و پیکر حسین را بر آن، به همان حال، رها کردم و فرمان دادم تا خاک بر روی آن بریزند و آب را بر آن گشودم و فرمان دادم که با گاو، آنجا را شیار بیندازند و شخم بزنند؛ اما وقتی گاو بر آنجا گام می‌نهاد، چون به جایگاه [قبر] می‌رسید، از آنجا باز می‌گشت. من غلامانم را به خدا و سوگندهای شدید قسم دادم که اگر کسی این ماجرا را ذکر کند، او را خواهم کُشت» (الأمالی، طوسی، ص۳۲۶، ح۶۵۳؛ بحار الأنوار، ج۴۵، ص۳۹۴، ح۲).
  4. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۲.
  5. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۳.
  6. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۳.
  7. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۳.
  8. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۴.
  9. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۳.
  10. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۸۹۳.
  11. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۳.
  12. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۵.
  13. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۵.
  14. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۵.
  15. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۶.
  16. «مَوْضِعُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع) مُنْذُ يَوْمَ‏ دُفِنَ‏ فِيهِ‏ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ» (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷۹، ح۳۱۶۵؛ ثواب الأعمال، ص۱۲۰، ح۴۳).
  17. «أَنَّ النَّبِيَّ (ص) قَالَ لَهُ‏... إِنَّ اللَّهَ‏ جَعَلَ‏ قَبْرَكَ‏ وَ قَبْرَ وُلْدِكَ‏ بِقَاعاً مِنْ بِقَاعِ الْجَنَّةِ وَ عَرْصَةً مِنْ عَرَصَاتِهَا» (تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۲، ح۵۰؛ المزار، مفید، ص۲۲۸، ح۱۲).
  18. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۷.
  19. «سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (ع) يَقُولَانِ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَوَّضَ الْحُسَيْنَ (ع) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ‏ الْإِمَامَةَ فِي‏ ذُرِّيَّتِهِ‏، وَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ، وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ...» (الأمالی، طوسی، ص۳۱۷، ح۶۴۴).
  20. «السَّلَامُ عَلَى مَنْ جُعِلَ الشِّفَاءُ فِي تُرْبَتِهِ، السَّلَامُ‏ عَلَى‏ مَنِ‏ الْإِجَابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ» (المزار الکبیر، ص۴۹۷، ح۹).
  21. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۷.
  22. «صَلَّيْتُ‏ فِي‏ جَامِعِ‏ الْمَدِينَةِ وَ إِلَى جَانِبِي رَجُلَانِ عَلَى أَحَدِهِمَا ثِيَابُ السَّفَرِ، فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ: يَا فُلَانُ، أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ طِينَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ، وَ ذَلِكَ أَنَّهُ كَانَ بِي وَجَعُ الْجَوْفِ فَتَعَالَجْتُ بِكُلِّ دَوَاءٍ فَلَمْ أَجِدْ فِيهِ عَافِيَةً، وَ خِفْتُ عَلَى نَفْسِي وَ أَيِسْتُ مِنْهَا، وَ كَانَتْ عِنْدَنَا امْرَأَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ عَجُوزٌ كَبِيرَةٌ، فَدَخَلَتْ عَلَيَّ وَ أَنَا فِي أَشَدِّ مَا بِي مِنَ الْعِلَّةِ، فَقَالَتْ لِي: يَا سَالِمُ، مَا أَرَى عِلَّتَكَ كُلَّ يَوْمٍ إِلَّا زَائِدَةَ فَقُلْتُ لَهَا: نَعَمْ. قَالَتْ: فَهَلْ لَكَ أَنْ أُعَالِجَكَ فَتَبْرَأَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقُلْتُ لَهَا: مَا أَنَا إِلَى شَيْ‏ءٍ أَحْوَجَ مِنِّي إِلَى هَذَا، فَسَقَتْنِي مَاءً فِي قَدَحٍ، فَسَكَتَتْ عَنِّي الْعِلَّةُ، وَ بَرِئْتُ حَتَّى كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بِي عِلَّةٌ قَطُّ. فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ أَشْهُرٍ دَخَلَتْ عَلَيَّ الْعَجُوزُ فَقُلْتُ لَهَا: بِاللَّهِ عَلَيْكِ يَا سَلَمَةُ- وَ كَانَ اسْمُهَا سَلَمَةَ- بِمَا ذَا دَاوَيْتِنِي فَقَالَتْ: بِوَاحِدَةٍ مِمَّا فِي هَذِهِ السُّبْحَةِ- مِنْ سُبْحَةٍ كَانَتْ‏ فِي يَدِهَا- فَقُلْتُ: وَ مَا هَذِهِ السُّبْحَةُ فَقَالَتْ: إِنَّهَا مِنْ طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ). فَقُلْتُ لَهَا: يَا رَافِضِيَّةُ دَاوَيْتِنِي بِطِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ، فَخَرَجَتْ مِنْ عِنْدِي مُغْضَبَةً وَ رَجَعَتْ وَ اللَّهِ عِلَّتِي كَأَشَدِّ مَا كَانَتْ وَ أَنَا أُقَاسِي مِنْهَا الْجَهْدَ وَ الْبَلَاءَ، وَ قَدْ وَ اللَّهِ خَشِيتُ عَلَى نَفْسِي، ثُمَّ أَذَّنَ الْمُؤَذِّنُ فَقَامَا يُصَلِّيَانِ وَ غَابَا عَنِّي» (الأمالی، طوسی، ص۳۱۹، ح۶۴۸).
  23. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۸.
  24. در متن عربی حدیث، واژه «ذراع» آمده که از آرنج دست معمولی تا سرانگشت است که اندکی کمتر از نیم متر و حدود ۴۵ سانتی متر است؛ همان گز.
  25. «يُؤْخَذُ طِينُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) مِنْ عِنْدِ الْقَبْرِ عَلَى‏ سَبْعِينَ‏ ذِرَاعاً» (تهذیب الأحکام، ج۶، ص۷۴، ح۱۴۴).
  26. «حَرِيمُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) فَرْسَخٌ‏ فِي‏ فَرْسَخٍ‏ فِي‏ فَرْسَخٍ‏ فِي‏ فَرْسَخٍ‏» (کامل الزیارات، ص۴۷۲، ح۷۲۱).
  27. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۸۹۹.
  28. «مِنْ‏ مَخْزُونِ‏ عِلْمِ‏ اللَّهِ‏ الْإِتْمَامُ‏ فِي أَرْبَعِ مَوَاطِنَ- حَرَمِ اللَّهِ وَ حَرَمِ رَسُولِهِ وَ حَرَمِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ حَرَمِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ (ع)» (تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۳۰، ح۱۴۹۴؛ الخصال، ص۲۵۲، ح۱۲۳).
  29. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۹۰۰.
  30. حائر، در لغت، به معنای زمین فرو نشسته‌ای است که آب باران در آن، جمع می‌شود (ر.ک: جمهرة اللغة، ج۲، ص۴۵۵)؛ اما در اصطلاح، به حرم و بارگاه مطهّر امام حسین (ع) و در بعضی موارد، به شهر کربلا، گفته می‌شود.
  31. بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۱۱۷.
  32. ر.ک: دانشنامه امام حسین (ع)، ج۱۲، ص۴۰۳، ح۳۳۷۵ و ۳۳۷۶.
  33. ر.ک: دانشنامه امام حسین (ع)، ج۱۲، ص۴۰۳، ح۳۳۷۷.
  34. ر.ک: دانشنامه امام حسین (ع)، ج۱۲، ص۴۰۵، ح۳۳۷۹ - ۳۳۸۰.
  35. «إِذَا أَتَيْتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَاغْتَسِلْ‏ عَلَى‏ شَاطِئِ‏ الْفُرَاتِ‏ ثُمَّ الْبَسْ ثِيَابَكَ الطَّاهِرَةَ ثُمَّ امْشِ حَافِياً فَإِنَّكَ فِي حَرَمٍ مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وَ حَرَمِ رَسُولِهِ...»؛ «چون به زیارت امام حسین (ع) رفتی، در ساحل فرات، غسل کن و لباس پاکیزه خود را بر تن کن. آن گاه، با پای برهنه، پیاده برو؛ چراکه تو [در آن هنگام،] در یکی از حرم‌های خدا و پیامبرش هستی» (الکافی، ج۴، ص۵۷۵، ح۲).
  36. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین، ص ۹۰۱.