ربا در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
معناشناسی
«ربا» از ریشه «رَبْو» یا «رَبی»، در اصل به معنای زیاده، افزون شدن و بلندی است.[۱] در برخی از آیات قرآنی مشتقات کلمه ربا در همان معنای لغوی به کار رفته است ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۲]، ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ﴾[۳]، ﴿وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ﴾[۴]، ﴿وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ﴾[۵] اما ربا در اصطلاح فقه مبادله دو کالای همجنس پیمانهای یا وزنی با زیادی در یک طرف است که به آن ربای معاوضی میگویند یا قرضدادن به شرط اضافی است که به آن ربای قرضی میگویند[۶].[۷]
پیشینه
در آموزههای عهدین ربا ممنوع بوده است؛ ازجمله در تورات، حرام بودن آن بیان شده است[۸] و قرآن کریم نیز از حرامبودن ربا در تورات خبر داده است ﴿فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا﴾[۹]، ﴿وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۱۰] یهودیان بر اساس آموزههای تورات، دریافت ربا از همکیشان خود را ناروا و از دیگران را روا میدانند.[۱۱]انجیل نیز به رباخواری و نهی از آن اشاره کرده است.[۱۲] پیش از اسلام رباخواری در حجاز شایع بوده است و یهودیان با وجود نهی تورات، در رباخواری پیشگام بودند ﴿فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا﴾[۱۳]، ﴿وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۱۴][۱۵] از منع ربا در معاهده پیامبر اکرم(ص) با مسیحیان نجران نیز استفاده میشود که مسئله ربا در میان مسیحیان و حتی کشیشان و راهبان وجود داشته است[۱۶].
قرآن کریم ربا را حرام میداند و اصرار بر رباخواری را جنگ با خدا نامیده ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۱۷]، ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ﴾[۱۸] و بهصراحت بر بیتأثیری ربا در رشد اقتصادی تأکید کرده است؛﴿وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ﴾[۱۹] همچنین جاودانگی در آتش دوزخ، بیبرکتی و نابودی اموال را ازجمله پیامدهای ربا شمرده است﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۲۰]، ﴿يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ﴾[۲۱] و تنها راه نجات فرد و جامعه از عذاب و پیامدهای ربا را توبه و تقوا و بازگشت به اطاعت خدا و رسول دانسته است ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۲۲]، ﴿وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ﴾[۲۳]، ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۲۴] روایات نیز در حرمت ربا فراوان است.[۲۵] در برخی از روایات، ربا پلیدترین کسب[۲۶] و از سختترین نگرانیهای رسول خدا(ص) برای آینده امت معرفی شده[۲۷] و جواز قتلِ شخص معتقد به حلالبودن ربا به عنوان منکر ضروری دین نیز در روایات آمده است.[۲۸] حرام بودن ربا از مسلّمات شریعت اسلامی و از ضروریات دین اسلام است و فقهای شیعه و سنی تردیدی در حرمت آن ندارند.[۲۹] فقهای معاصر نیز احکام ربا را بررسی کردهاند.[۳۰] امام خمینی در کتاب البیع، المکاسب المحرمه، تحریر الوسیله، التعلیقه علی العروة الوثقی، رساله عملیه و استفتائات به مسئله ربا پرداخته است.
امام خمینی از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کرد، تنها تغییر نام بانکها به بانک اسلامی کافی نیست و باید محتوا و واقعیت بانکها اسلامی شود.[۳۱] ایشان با ربویدانستن بانکها، خواستار حذف ربا از نظام بانکی کشور و ایجاد تحوّل در آن گردید.[۳۲] پافشاری ایشان بر این خواسته سبب شد قانون عملیات بانکی بدون ربا در سال ۱۳۶۲ به تصویب مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان برسد و از آغاز سال ۱۳۶۳ به مرحله اجرا درآید. تفاوت اصلی قانون عملیات بانکی بدون ربا با قانون سابق در حذف بهره از معاملات بانکی و ساماندادن فعالیت بانکها بر اساس عقود اسلامی است.[۳۳] امام خمینی هر گونه معامله شرعی با بانکها را جایز میداند.[۳۴] این معاملات از این جهت که میتوانند جایگزین نظام ربوی در بانکها شوند، مقبول فقهای دیگر نیز میباشند.[۳۵] این تغییر در اجرا، پیچیدگیها و دشواریهایی را برای بانکها و مشتریان در پی داشته است[۳۶].
حرمت ربا و فلسفه آن
فقهای شیعه برای حرمت ربا به قرآن﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۳۷]، ﴿يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ﴾[۳۸]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۳۹]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۴۰]، ﴿فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا﴾[۴۱]، ﴿وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۴۲] روایات[۴۳] و اجماع[۴۴] استناد کردهاند. شیخ صدوق بر اساس حدیثی[۴۵] معتقد است توبه رباخوار به آن است که گوشتی که از ربا بر بدنش روییده از میان برود[۴۶] و علامه حلی شخص معتقد به حلالبودن ربا را مرتد دانسته است[۴۷].
امام خمینی ربا را یکی از بزرگترین گناهان کبیره شمرده و بعید نمیداند که حرمت آن از ضروریات دین باشد.[۴۸] ایشان با استناد به برخی آیات که رباخواری را در حکم جنگ با خدا شمرده ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ﴾[۴۹][۵۰] و بسیاری از روایاتِ حرمت ربا که رباخواری را بدترین و پلیدترین کسب [۵۱] و بالاتر از زنای با محارم معرفی [۵۲] و گفته است رباخوار پیوسته مورد لعن و نفرین خداوند است و در قیامت نیز در عذاب جهنم گرفتار خواهد بود؛[۵۳]ربا را نوعی بیماری میداند که در صورت توسعه، بازارها بلکه کشور را به نابودی میکشاند؛ به همین جهت در قرآن و سنت با کمتر گناهی مانند گناه ربا برخوردی سخت و شدید شده است.[۵۴] ایشان برخی از روایات یادشده را برای تأکید و تشدید حرمت ربا آورده است[۵۵].
از سوی دیگر، از آیات و روایات استفاده میشود که رباخواری از آفتهای جامعههای بشری است که در اخلاق و اقتصاد آثار ناگوار مستقیم دارد؛ ازجمله مردم را از نیکوکاری و کمکرسانی به یکدیگر و یاریرساندن به طبقه ضعیف بازمیدارد. افزون بر آن مانع پویایی حرکت اقتصاد میگردد و از بهکارانداختن سرمایهها در راه تجارت، صنعت، کشت و زراعت و هر گونه عمل اقتصادی مثبت جلوگیری میکند و تنها سرمایهداران بزرگ از فقر و نیاز مستمندان سوء استفاده و آنان را استثمار میکنند.[۵۶] در برخی از تفسیرهای شیعی و سنی نیز به پارهای از حکمتهای یادشده اشاره شده است.[۵۷] همچنین در تفاسیر، ظلمستیزی و عدالتخواهی را از فلسفههای مخالفت اسلام با رباخواری آوردهاند.[۵۸] قرآن کریم در آیات ﴿لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ﴾[۵۹]، ﴿الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۶۰]، ﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۶۱]، ﴿يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ﴾[۶۲]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۶۳] که با تشویق انفاق به مستمندان آغاز میشود و پس از بیان حرمت ربا و خصوصیات روحی رباخواران و بیان آثار ربا در مقایسه با صدقات، مؤمنان را از رباخواری و پیامدهای آنکه اعلان جنگ با خداست بر حذر میدارد و در نهایت علت حرمت ربا را که همان ظلم باشد بیان میکند.[۶۴] در برخی از روایات نیز علت حرمت ربا ظالمانهبودن آن دانسته شده است.[۶۵] امام خمینی نیز زیربنا و حکمت یا علت تحریم ربا را بر اساس آیه ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ﴾[۶۶] و روایات ازجمله روایت امام رضا(ع)[۶۷] ظلم و فساد اقتصادی، از میان رفتن رغبت به کارهای نیک، نابودی اموال و گسترش حرص و طمع و گرایش مردم به سودجویی و از میان رفتن کارهای سودمند ازجمله قرضالحسنه شمرده است.[۶۸] ایشان همچنین به روایت صحیح هشامبنحکم از امام صادق(ع)[۶۹] توجه داده که در آن علت حرام بودن ربا ترک تجارت و تأمین نشدن نیازمندیها و متنفر کردن مردم از حرام و گرایش مردم به حلال و خرید و فروش و قرض بیان شده است.[۷۰] ایشان در بحث حیلههای شرعیِ فرار از ربا نیز به فلسفه ربا اشارهکرده و دربارهٔ سبب مخالفت خود یادآور شده است که بدون تردید با حیلههای شرعی، فلسفه ربا یعنی فساد اموال و ترک تجارت و دیگر پیامدهای آن از میان نمیرود[۷۱].
امام خمینی در بحثهای اصولی نیز با اشاره به نقش مصلحت در وضع کردن احکام تکلیفی، حلیت بیع و حرمت ربا را به دلیل وجود مصلحت سیاسی یا اقتصادی در حلیت و حرمت آن دو شمرده است؛[۷۲] چنانکه هشدار داده ربا در جمهوری اسلامی معنا ندارد؛ زیرا بانکداری ربوی، مردم را از صنعت و کار بازمیدارد و خانهنشین میکند و سبب کارکرد پول میشود و چنین کاری برای جامعه مضر است[۷۳].[۷۴]
ماهیت و اقسام ربا
اشیا و کالاهای مورد معامله به چهار گروه تقسیم میشوند:
- مکیل: اجناسی که با پیمانه خرید و فروش میشوند مانند آب و شیر؛
- موزون: اجناسی که با وزنکردن، مشخص و فروخته میشوند مانند گندم و جو؛
- معدود و شمارشی: کالاهایی که به صورت عددی مبادله میشوند مانند بسیاری از لوازم خانگی؛
- مشاهدهای: چیزهایی که با دیدن معامله میشوند مانند برخی از حیوانات و درختها. با توجه به ماهیت ربا باید گفت در دو قسم اول ربا رخ میدهد.
بیشتر فقهای شیعه ماهیت ربا را مبادله دو کالای همجنس پیمانهای یا وزنی با زیادی در یک طرف یا قرض دادن به شرط اضافی میدانند.[۷۵] با توجه به این تعریف، ربا در فقه، بر دو قسم است: گاهی در داد و ستد کالاست که به آن «ربای معاملی» گفته شده و گاهی در وام است که به آن «ربای قرضی» گفته میشود[۷۶].
۱. ربای معاملی: معامله یک شیء با همجنس خودش همراه با زیادی حقیقی است، مانند معامله یک کیلوگرم گندم با دو کیلوگرم از آن یا با یک کیلوگرم گندم و یک درهم. برخی از فقها ازجمله امام خمینی در ماهیت ربا، زیاده را اعم از حقیقی و حکمی دانستهاند. زیادی حکمی مانند معامله یک کیلوگرم گندم با یک کیلوگرم از همان گندم به صورت نسیه.[۷۷] همه فقهای شیعه مکیل و موزون بودن و همجنس بودن را از شرایط ربای معاملی شمردهاند؛ ولی در اینکه آیا ربای معاملی منحصر به مکیل و موزون است یا نه، اختلاف دارند. مشهور فقها، مانند شیخ طوسی،[۷۸] ابنادریس،[۷۹] ابن برّاج،[۸۰] علامه حلی،[۸۱] محقق کرکی[۸۲] و سید ابوالقاسم خویی[۸۳] ربا را منحصر به آن دانستهاند. امام خمینی نیز بر آن است که ربای معاملی منحصر به کالاهای مکیل و موزون است و ربا در کالاهایی که با شمارش یا دیدن فروخته میشوند، راه پیدا نمیکند[۸۴].
در برابر مشهور، برخی از فقها ازجمله شیخ طوسی،[۸۵]شهید اول،[۸۶] شهید ثانی[۸۷] و نجفی،[۸۸]ربا در کالاهای شمارشی را مکروه میدانند. ابن حمزه،[۸۹] ابن ابی عقیل عمانی، [۹۰] شیخ مفید[۹۱] و شیخ طوسی[۹۲] مبادله کالاهای غیر مکیل و موزون همراه با زیادی را در معاملات نقدی، جایز و در معاملات نسیه ممنوع دانستهاند. از نگاه مشهور هر فرآوردهای از کالاهای همجنس با اصل خود، همجنس محسوب میشود مانند پنیر و شیر؛ چنانکه دو فرآورده از یک اصل، همجنس یکدیگر به حساب میآیند، مانند پنیر و ماستِ فراهمآمده از شیر؛[۹۳] ولی اگر اصل آنها یکی نباشد، دو جنس شمرده میشوند؛ هرچند (به اشتراک لفظی) یکی باشد، مانند گوشت گاو و گوشت گوسفند یا کبوتر و گنجشک که در مثال اول به هر دو «گوشت» گفته میشود و در مثال دوم به هر دو «پرنده» گویند[۹۴].
در اینکه ربای معاملی به بیع اختصاص دارد یا شامل هر نوع معاوضه معاملی، مانند صلح و امثال آن میشود، اختلاف است. مشهور این است که شامل هر نوع معاوضه معاملی میشود.[۹۵] امام خمینی نیز همین نظر را قوی میداند و معتقد است ربا به بیع اختصاص ندارد[۹۶].
از سوی دیگر، بر اساس نظر بیشتر فقهای معاصر اسکناس مالیت ذاتی دارد و از کالاهای شمارشی شمرده میشود؛ بنابراین خرید و فروش آن به زیاده از نظر امام خمینی و برخی دیگر از فقها[۹۷] بیمانع است[۹۸] و در معاوضه نسیه اسکناسها نیز در صورتی که زیاده و کم به حساب مدت نسیه نباشد، اشکال ندارد.[۹۹] امام خمینی چکهای تضمینی متداول در ایران را در حکم اسکناس میداند و به جواز خرید و فروش نقدی و بدون مدت آن به زیاد و کم فتوا داده است.[۱۰۰] به نظر ایشان و برخی دیگر، در مثل اسکناس، دینار کاغذی و دیگر پولهای کاغذی مثل دلار و لیره ترکی، ربای غیر قرضی تحقق پیدا نمیکند و معاوضه نقدی بعض از آنها با بعض به زیاده و کم جایز است؛[۱۰۱] چنانکه سفته و چک مانند پول نیست، بلکه تنها برات و قبضی برای ضمانت و سند بدهی است و معامله با عین آن جایز نیست.[۱۰۲] بعضی خرید و فروش سفته و دیگر اوراق را به دلیل مکیل و موزون نبودن، به زیاده و کم جایز میدانند.[۱۰۳] نظر امام خمینی دربارهٔ سفته معتبر دولتی این است که اگر کسی از بدهکار سفته بگیرد و بخواهد با دیگری به مبلغی کمتر معامله کند، حرام و باطل است[۱۰۴] و سفته مجوز زیاده و کم در بازپسدهی قرض و فرار از ربا نمیشود؛[۱۰۵] مگر کسی که از بدهکارش چک یا سفته دارد، بخواهد طلب خود را پیش از وعده آن به کمتر از آن بفروشد، در این صورت فروش آن به خود بدهکار به کمتر مانع ندارد[۱۰۶].
۲. ربای قرضی: ربای قرضی هر گونه زیادی است که در قرض شرط شود، اعم از آنکه زیادی عین و کالا باشد مانند ده درهم در برابر دوازده درهم یا عمل باشد مانند ده درهم در برابر ده درهم و دوختن لباسی؛ یا سود بردن باشد، مانند ده درهم در برابر ده درهم و استفاده از چیزی که در نزد قرضدهنده به رهن گذاشته شده است. این نوع قرضدادن به نظر همه علمای اسلام، ربا و حرام است.[۱۰۷] برخی از فقهای شیعه ازجمله شیخ طوسی، ابوالصلاح حلبی، ابنحمزه و ابنبراج با استناد به برخی روایات[۱۰۸] گفتهاند اگر فرد درهم شکسته را قرض دهد و شرط کند که قرض گیرنده درهم صحیح پس بدهد اشکالی ندارد.[۱۰۹] صاحب جواهر استناد به این روایات را نپذیرفته و یادآور شده این روایات ظهوری در شرط پسدادن درهم صحیح به جای شکسته ندارد[۱۱۰].
امام خمینی نیز زیاده را اعم از مال و کار میداند؛ پس اگر فرد کاری یا بهره بردن از اموال وام گیرنده را در آن شرط کنند، ربا خواهد بود. همچنین اگر خصوصیتی در بازپرداخت شرط شود، مانند اینکه درهمهای شکسته را وام دهد و شرط کند که در بازپرداخت، درهمها سالم باشد، ربا خواهد بود.[۱۱۱] اگر کالایی را وام دهند، چه وزنی و پیمانهای باشد و چه شمارشی، نمیتوان در بازپرداخت افزون بر اصل آن را گرفت؛[۱۱۲] البته اگر بدون شرط، وامگیرنده خود چیزی افزون بر اصل مال را به وامدهنده بدهد، کاری نیکو کرده و پاداش معنوی نیز خواهد داشت[۱۱۳] و روایات زیادی بر این مسئله دلالت دارند[۱۱۴].
در ربای قرضی مسائل بسیاری مطرح است ازجمله:
- صحیح یا باطل بودن قرض ربوی: در این مسئله دو دیدگاه وجود دارد. برخی از فقها قرض را باطل میدانند[۱۱۵] و ابنادریس بر بطلان قرض، ادعای اجماع کرده است.[۱۱۶] در برابر، گروه دیگری از فقیهان ازجمله امام خمینی معتقدند تنها شرط باطل است و اصل قرض صحیح است.[۱۱۷] ثمره این بحث این است که اگر عقد قرض صحیح باشد، قرضگیرنده میتواند در مال قرضشده تصرف کند و معاملات مترتب بر آن نیز صحیح است و اگر اصل قرض باطل باشد، قرضگیرنده حق تصرف در مال قرضشده را ندارد و همه معاملات مترتب بر آن نیز حکم معاملات فضولی را دارد.
- سود سپردههای بانکی: به فتوای امام خمینی سپردههای بانکی اگر قرض باشد و نفعی در آن شرط نشود، اشکال ندارد و جایز است بانکها در سپرده تصرف کنند؛ ولی اگر سود در متن قرارداد گنجانده شود، هم قرارداد سود باطل و هم سود حرام است؛ البته اصل قرض صحیح و بانکها میتوانند در آنچه میگیرند تصرف کنند[۱۱۸] و فرقی ندارد که قرار سود صریح باشد یا بنای طرفین در حال قرض به گرفتن نفع باشد.[۱۱۹] ایشان حیلههایی مانند معاملات نقد و نسیه برای حلال شدن سود تسهیلات و سپردههای بانکی و خلاص شدن از ربا را جایز نمیداند.[۱۲۰] به نظر ایشان و برخی دیگر از فقهای معاصر، جوایزی که بانکها و مؤسسات اعتباری با قرعهکشی به هدف تشویق و جذب مشتری به سپردهگذاران میدهند، جایز است و نیز گرفتن حقالزحمه از مشتریان بانکها و مؤسسات مالی برای حواله پول و نقل و انتقالهای مالی اشکال ندارد.[۱۲۱] امام خمینی سپردهگذاریهای مدتدار را که بر اساس عقد وکالت در اختیار بانک قرار داده میشود، پذیرفته است. در این نوع معاملات بانک به وکالت از صاحب حساب، وجوه وی را بر اساس قرارداد مشارکت، مضاربه، اجاره به شرط تملیک، معاملات اقساطی و برخی عقود دیگر به کار میگیرد و سود حاصل از این عملیات را پس از کسرکردن حق وکالت و سپردههای قانونی مربوط و رعایت سهم منابع بانک به تناسب مبلغ و مدت سپرده به صاحبان حساب میپردازد.
- جبران کاهش ارزش پول: فقهای معاصر بحث جبران کاهش ارزش پول را در بابهایی چون خمس، مهریه، غصب، قرض، ضمانت و دیه مطرح کردهاند. ازجمله میرزا جواد تبریزی، سید علی حسینی سیستانی، محمد فاضل لنکرانی و جعفر سبحانی بهطور مطلق جبران کاهش پول را در این موارد جایز ندانسته و آن را از مصادیق ربا دانستهاند.[۱۲۲] امام خمینی نیز در باب مهر زن همین دیدگاه را پذیرفته است.[۱۲۳] در برابر، بسیاری دیگر ازجمله سید محمد حسن مرتضوی لنگرودی، محمد تقی بهجت، یوسف صانعی،[۱۲۴] حسین نوری همدانی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی،[۱۲۵] ناصر مکارم شیرازی،[۱۲۶] محمد مهدی آصفی[۱۲۷] و محمد هادی معرفت[۱۲۸] معتقد به لزوم جبران کاهش ارزش پول در داد و ستدها و غیر آناند. بعضی نیز معتقد به جبران کاهش ارزش پول از راه مصالحهاند[۱۲۹] و برخی معتقد به تفصیلاند؛ یعنی در غصب و امثال آن جبران را لازم میدانند؛ اما اگر با رضایت طلبکار پول دیر پرداخت شود، جبران را لازم نمیدانند[۱۳۰].
- قرضهای مصرفی و سرمایهگذاری: اگر در عقدِ قرض شرط شود که هنگام بازپرداخت بدهی، مقداری به مبلغ قرض افزوده شود، به اعتقاد همه علمای اسلام ربا و حرام است.[۱۳۱] در قرن گذشته با گسترش نظام اقتصاد سرمایهداری در کشورهای اسلامی، برخی از علمای اهل سنت مانند رشید رضا، عبدالوهّاب، معروف به الدوالیبی و مصطفی الزرقاء ربای حرام در اسلام را ویژه سود قرضهای مصرفی دانستهاند و قرض سرمایهگذاری را از آن خارج کردهاند.[۱۳۲] از علمای شیعه یوسف صانعی نیز این دیدگاه را قوی شمرده و در عین حال گفته است احتیاط آن است که در این قسم از ربا از حیلههای شرعی استفاده شود. این گروه به دلیلهایی ازجمله ملاک تحریم ربا استناد کردهاند؛ اما مخالفان آن را نقد و رد کردهاند[۱۳۳].[۱۳۴]
راههای فرار از ربا
فقها از دیرباز برای دوری از ربا، با استناد به برخی روایات[۱۳۵] راههایی را پیشنهاد کردهاند[۱۳۶] که به حیلههای فرار از ربا شهرت یافته و مورد پذیرش بسیاری از فقیهان میباشد. این حیلهها در ربای معاملی و قرضی هر دو مطرح است.[۱۳۷] استفاده از راههای فرار از ربا در فتواهای فقهای معاصر نیز آمده است.[۱۳۸] در مقابل، سید مرتضی،[۱۳۹] محقق بهبهانی[۱۴۰] و محقق اردبیلی[۱۴۱] حیلههای ربا را مطلقاً باطل میدانند. به اعتقاد محقق اردبیلی به علت منافات حیلههای ربا با علت تحریم ربا تا حد امکان باید از حیلههای ربا پرهیز شود و در صورت اضطرار به اندازه رفع اضطرار از آن استفاده شود[۱۴۲].
امام خمینی در آغاز، راههای فرار از ربا را پذیرفته بود؛ ولی بعدها با توجه به حکمت یا علت ربا[۱۴۳] و پیامدهای ناگوار آن برای اقتصاد جامعه،[۱۴۴] هر گونه معاملهای را که حیلهای برای فرار از ربا باشد، در حکم ربا و باطل دانست و خلاص شدن از ربا را به هیچ وجه جایز ندانست.[۱۴۵] ایشان با اشاره به مفاسد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ربا، تجویز ربا را حتی با حیلههای شرعی نادرست دانسته و بر خلاف برخی از فقها که برای جواز برخی از موارد آن به روایات استناد کردهاند، پذیرش حیله شرعی را در ربا معضل بزرگ فقه و عقدهای در دل متفکران و موجب خردهگیری غیر مسلمانان دانسته و افزوده است استناد به تعبّد در چنین مسئلهای که عقل به مفسده جواز و مصلحت حرمتش داوری میکند، دور از صواب است[۱۴۶].
به باور امام خمینی، ادله تحریم ربا و قوت و شدت آن در آیات و روایات با راههای گریز سادهای که در بعضی احادیث آمده، سازگار نیست و به هیچرو حیلههای ربا را در مواردی که واقعاً ربا باشد، نمیتوان توجیه کرد؛ اما آنچه برای رهایی از ربا در احادیثِ قابل اعتنا ذکر شده، فرار از همانندی دو جنس است که قیمت واقعی و ارزش آنها برابر نیست و به دلیل تفاوت کیفیت، قیمت واقعی متفاوت است و زیادی واقعی گرفته نشده است.[۱۴۷] در مواردی از همانندیهای شرعی نگاه عرف متفاوت است و مفاسد ربا بر مبادلات آن اجناس مترتب نیست؛ برای مثال اگر بهای یک من برنج عنبربو با دو من برنج از نوعی دیگر برابر باشد، مبادله یک من با دو من در عرف ربا بهشمار نمیآید؛ زیرا سود بیشتری در این داد و ستد نیست و تنها افزایش حجم است. روشنتر از آن، چیزهای همجنس مانند داد و ستد گندم با جو و فرآورده با اصل خود است؛ اگر یک من کره را با چند من شیر یا پنیر مبادله کنند، در نگاه عرف و واقعیت خارجیربا پیش نمیآید؛ چنانکه اینگونه داد و ستدها همراه با افزایش وزن یا پیمانه در یکطرف باشد، نه فسادی را دربردارد و نه ستمی و هرگز سبب رویگرداندن مردم از تجارت و کشاورزی نیز نخواهد شد.[۱۴۸] ایشان با توجه به معیار بودن ظلم و مفسده در تحریم ربا، در چنین مواردی حیلههای ربا را پذیرفته و احتمال داده است چه بسا راز حرام شمردن داد و ستد در موارد یاد شده در صورت برابری، تعبد و بیرون از فهم خردمندان باشد؛[۱۴۹] ولی هرجا که علت تحریم، ظلم و تزلزل بازار یا دیگر مفاسد باشد، چه ربای معاملی باشد و چه قرضی، حرام خواهد بود.[۱۵۰] مرتضی مطهری نیز در قول مشهور برای فرار از ربا خدشه کرده و همانند استاد خود امام خمینی آن را با فلسفه و حکمت ربا ناسازگار دانسته است[۱۵۱].
یکی از مصادیق فرار از ربا، رهن و اجاره مسکن است. بعضی از اجارهدهندگان منازل در قرارداد با مستأجران شرط میکنند که مبلغی پول بهعنوان ودیعه یا رهن نزد آنان سپرده شود و به فراخور مبلغ، از اجارهبها میکاهند. این پول از نگاه امام خمینی شرایط ودیعه و رهن را ندارد.[۱۵۲] از نظر فقها اگر پول، قرضِ ضمنِ عقد اجاره و به درخواست موجر باشد، اشکال ندارد؛[۱۵۳] اما بعضی جواز قرض در ضمن اجاره را مشکل دانستهاند.[۱۵۴]امام خمینی کم کردن وجه اجاره را به حساب پول قرض، ربا دانسته و معتقد است اگر این شرط، ضمن اجاره باشد و موجر آن را بگذارد، چه به عنوان ودیعه یا قرض یا غیر آن، اشکال ندارد[۱۵۵].
نقد ادله روایی حیلههای ربا: امام خمینی نمونههایی از روایاتی را که فقها به عنوان دلایل حیلهپذیر بودنِ ربا مطرح کردهاند و بر اساس آنها فتوا به جواز و صحت فرار از ربا دادهاند و آن را فرار از باطل به حق دانستهاند،[۱۵۶] بررسی و نقد کرده است[۱۵۷] و به دلایلی جواز و درستی حیلههای فرار از ربا را نادرست دانسته است:
- حیلههای ربا با علت یا حکمتِ حرام بودن ربا سازگاری ندارد؛[۱۵۸]
- برخی از حیلههایی که در روایات ازجمله روایت محمد بن اسحاق، به امام معصوم(ع) نسبت داده شده[۱۵۹] با مقام امامت[۱۶۰] و دیگر احادیث که میگویند آنچه با سخن پروردگار ناسازگار باشد، آنان نگفتهاند یا «سخن گزاف» یا «بیهوده» است[۱۶۱] سازگاری ندارد؛
- افزون بر این بسیاری از روایاتِ فرار از ربا، دربارهٔ گونهای خاص از داد و ستدند که شبهه ربا داشتهاند، نه شبهه واقعی که حکمت ربا، یعنی ستم و کمرونقشدن رشد اقتصاد در آن باشد. امام خمینی ربابودن اینگونه داد و ستدها را نمیپذیرد و داد و ستد کالاهای همجنس را همراه با افزایش در یکی از دو کالا، مشمول عنوان جداگانهای میداند. ایشان تصریح کرده است در شرع مقدس، دو عنوان حرام یافت میشود: یکی ربای در کالاهای همجنس و غیر آن [مانند وام] و دیگری مبادله همجنسهایی که قیمت واقعی آنها متفاوت است. این روایات با شمار بسیار و سندهای صحیح، درباره گریز از داد و ستد کالاهای همجنسی است که ربا در آن صدق نمیکند و واقعاً زیادهای در یک طرف معامله وجود ندارد و تنها ظاهراً عنوان زیاده دارد. اگر این موارد را ربا میخوانند، تنها به سبب توسعه در معنای ربا و از باب مجازی است. بهرهجستن از این روایات برای پیداکردن راههای گریز از ربا، نادرست است و اگر زیاده، واقعی باشد با هیچ حیلهای چاره نخواهد شد[۱۶۲].
از نگاه امام خمینی ادله روایی حیلههای ربای قرضی[۱۶۳] نیز در مقابله ادله تحریم ربا، قابل استناد نیستند.[۱۶۴] ایشان این دسته از روایات را با قرآن و سنت قطعی ﴿فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ﴾[۱۶۵][۱۶۶] ناسازگار دانسته است و با توجه به دلایل یادشده، شهرت فتوایی و حتی اجماع را برای جبران ضعف سند روایات در مسائلی که محل اجتهادند، قابل تمسک نمیداند.[۱۶۷] ایشان هیچ راهی را برای گریز از ربای قرضی نمیپذیرد[۱۶۸] و حلالشدن ربا با روشهای معمول را مستلزم نوعی تناقض یا بیهودگی در جعل و تشریع احکام میداند[۱۶۹].[۱۷۰]
استثناهای ربا
فقها با استناد به برخی روایات[۱۷۱] افرادی را از حکم حرامبودن ربا، خواه معاملی یا قرضی، استثنا کردهاند و حکم ربا را میان آنان جاری نمیدانند، افرادی چون پدر و فرزند و زن و شوهر اعم از دایمی و موقت.[۱۷۲] امام خمینی نیز موارد یادشده را جزو استثناهای ربا شمرده است.[۱۷۳]حکم پدر و فرزند به جد و فرزند و به فرزند رضاعی سرایت نمیکند؛ زیرا در اینگونه موارد باید به مورد یقینی بسنده کرد.[۱۷۴] با وجود همرأی بودن فقهای گذشته دربارهٔ نبود ربا میان پدر و فرزند، محقق اردبیلی و سبزواری، از علمای متأخر در این حکم خدشه کردهاند. اردبیلی افزون بر اعتقاد به صحیحنبودن این روایات میگوید اجماع نیز ثابت نشده است و از سوی دیگر، عموم ادله حرامبودن ربا را قوی میشمارد و استثنا را درست نمیداند.[۱۷۵] وی میافزاید ممکن است گفته شود معنای "لا ربا بین الرجل و ولده" «ربا میان پدر و پسر نیست» این است که گرفتن ربا از طرف پدر جایز است و این مطلب را روایات دیگری همانند "الولد و ماله لوالده" «فرزند و مالش برای پدر هستند» هم تأیید میکند.[۱۷۶] سبزواری نیز روایاتی را که مشهور فقها به آنها استناد کردهاند، نپذیرفته و عمومات قرآنی و روایات بسیاری را نیز با آن روایات، مخالف دانسته است.[۱۷۷] بحرانی[۱۷۸] و نجفی ادعای اردبیلی و سبزواری را نقد و رد کرده و سخنان آنان را مایه شگفتی دانسته است[۱۷۹].
مشهور فقها ازجمله امام خمینی گرفتن ربا از کافر حربی را جایز ولی دادن ربا به او را برای مسلمان حرام میدانند و ربا گرفتن از کافر ذمی را نیز حرام شمردهاند.[۱۸۰] برخی از نویسندگان و علمای معاصر اهل سنت و شیعه ربای میان دولت و ملت و بالعکس را همانند ربای میان پدر و فرزند دانستهاند و در علت آن گفتهاند در بانکهای دولتی مفاسد ربا جریان ندارد.[۱۸۱] این دیدگاه را برخی دیگر از نویسندگان و عالمان بررسی، نقد و رد کردهاند[۱۸۲].[۱۸۳]
منابع
پانویس
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۸/۲۸۳؛ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۲/۴۸۳؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۴/۳۶۴.
- ↑ «و از نشانههای او این است که زمین را پژمرده میبینی و چون بر آن آب فرو باریم میجنبد و میبالد، به راستی آن کس که آن را زنده کرد زندگیبخش مردگان است که او بر هر کاری تواناست» سوره فصلت، آیه ۳۹.
- ↑ «و چون آن زن مباشید که پشمهای رشته خود را پس از استوار بافتن پارهپاره وا میرشت؛ که سوگندتان را (دستاویز) نیرنگی میان خود گردانید (به این بهانه) که گروهی از گروهی دیگر افزونتر است؛ جز این نیست که خداوند شما را بدان میآزماید و به یقین در روز رستخیز آ» سوره نحل، آیه ۹۲.
- ↑ «و هر آنچه ربا بدهید تا (بهره شما را) در داراییهای مردم بیفزاید نزد خدا نمیافزاید و آنچه زکات بدهید که خشنودی خداوند را بخواهید؛ چنین کسان دو چندان (پاداش) دارند» سوره روم، آیه ۳۹.
- ↑ «و پسر مریم و مادرش را نشانهای گرداندیم و آن دو را در پناه پشتهای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.
- ↑ کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۴/۲۶۵؛ شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ۳/۳۱۶–۳۱۷؛ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ۸/۴۵۱؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۱.
- ↑ میرعرب، فرجالله، مقاله «ربا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۵۲۸ ـ ۵۳۷.
- ↑ سفر خروج، ب۲۲، ۲۵.
- ↑ «آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز میداشتند چیزهای پاکیزهای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم» سوره نساء، آیه ۱۶۰.
- ↑ «و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن داراییهای مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کردهایم» سوره نساء، آیه ۱۶۱.
- ↑ سفر خروج، ب۲۳، ۲۰.
- ↑ انجیل متی، ب۵، ۴۲؛ لوقا، ب۶، ۳۴ و ب۱۹، ۲۲.
- ↑ «آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز میداشتند چیزهای پاکیزهای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم» سوره نساء، آیه ۱۶۰.
- ↑ «و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن داراییهای مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کردهایم» سوره نساء، آیه ۱۶۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۳/۲۱۳.
- ↑ احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ۳/۱۶۵.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و اگر مؤمنید آنچه از ربا که باز مانده است رها کنید» سوره بقره، آیه ۲۷۸.
- ↑ «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.
- ↑ «و هر آنچه ربا بدهید تا (بهره شما را) در داراییهای مردم بیفزاید نزد خدا نمیافزاید و آنچه زکات بدهید که خشنودی خداوند را بخواهید؛ چنین کسان دو چندان (پاداش) دارند» سوره روم، آیه ۳۹.
- ↑ «آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.
- ↑ «خداوند ربا را کاستی میدهد و صدقات را افزایش میبخشد و خداوند هیچ ناسپاس بزهکاری را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۷۶.
- ↑ «ای مؤمنان! ربا را که (سودی) بسیار در بسیار است مخورید و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۰.
- ↑ «و از آن آتش پروا کنید که برای کافران آماده شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۱.
- ↑ «و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۱۴۴–۱۴۷؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۸/۱۱۷–۱۲۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۱۴۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۱۲۴.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۸/۱۲۵.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۳/۳۳۲؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۰.
- ↑ برای نمونه صدر، البنک الربوی؛ حلی، حسین، بحوث فقهیه؛ خویی، منهاج الصالحین، ۱/۴۰۶–۴۲۰؛ تبریزی، صراط النجاة، ۱۰/۲۴۹–۲۶۸؛ مکارم شیرازی، الربا و البنک الاسلامی.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ۶/۵۳۴–۵۳۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ۷/۱ و ۱۸/۴۳۴.
- ↑ موسویان، مبنای فقهی قانون عملیات بانکی بدون ربا، ۹.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۸۶.
- ↑ تبریزی، استفتائات، ۱/۴۷۸؛ بهجت، استفتائات، ۳/۱۹۲؛ صافی، جامع الاحکام، ۲/۳۰۴؛ مکارم شیرازی، توضیح المسائل، ۴۷۵.
- ↑ میرعرب، فرجالله، مقاله «ربا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۵۲۸ ـ ۵۳۷.
- ↑ «آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.
- ↑ «خداوند ربا را کاستی میدهد و صدقات را افزایش میبخشد و خداوند هیچ ناسپاس بزهکاری را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۷۶.
- ↑ «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند و نماز بر پا داشته و زکات دادهاند پاداش آنان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۲۷۷.
- ↑ «ای مؤمنان! ربا را که (سودی) بسیار در بسیار است مخورید و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۰.
- ↑ «آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز میداشتند چیزهای پاکیزهای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم» سوره نساء، آیه ۱۶۰.
- ↑ «و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن داراییهای مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کردهایم» سوره نساء، آیه ۱۶۱.
- ↑ فقه الرضا(ع)، المنسوب الی الامامالرضا(ع)، ۲۵۶؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۸/۱۱۷–۱۲۵.
- ↑ طوسی، النهایه، ۳۷۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۳/۳۳۲؛ بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۵/۸۷ و ۹۱.
- ↑ فقه الرضا(ع)، المنسوب الی الامامالرضا(ع)، ۲۵۸.
- ↑ صدوق، علل الشرائع، ۲/۴۸۲–۴۸۳.
- ↑ علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۱۰/۱۳۳.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۰.
- ↑ «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۵۲۷.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۸/ ۱۲۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ۱۸/۱۱۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ۱۸/۱۲۲.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۰.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۰.
- ↑ معرفت، مبانی حرامبودن ربا، ۱۳۴.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۲/۶۷۰؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۷/۷۴–۸۱؛ مراغی، تفسیر المراغی، ۳/۵۸–۶۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۲/۴۲۳؛ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۲/۲۵۹؛ مراغی، تفسیر المراغی، ۳/۵۸.
- ↑ «(این بخششها) برای نیازمندانی است که در راه خداوند به تنگنا در افتادهاند (و برای کسب و کار) سفر نمیتوانند کرد ، نادان آنان را- از بس که خویشتندارند- توانگر میپندارد، ایشان را به چهره باز میشناسی، آنها از مردم با پافشاری چیزی نمیخواهند؛ و آنچه از دارایی (خود) ببخشید بیگمان خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۷۳.
- ↑ «آنان که داراییهای خود را در شب و روز پنهان و آشکار میبخشند پاداششان نزد خداوند است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۲۷۴.
- ↑ «آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.
- ↑ «خداوند ربا را کاستی میدهد و صدقات را افزایش میبخشد و خداوند هیچ ناسپاس بزهکاری را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۷۶.
- ↑ «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند و نماز بر پا داشته و زکات دادهاند پاداش آنان نزد پروردگارشان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۲۷۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۲/۶۶۵–۶۷۴؛ طباطبایی، المیزان، ۲/۳۹۹–۴۲۳؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲/۴۳۶–۴۳۸.
- ↑ صدوق، علل الشرائع، ۲/۴۸۲–۴۸۳.
- ↑ «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.
- ↑ صدوق، علل الشرائع، ۲/۴۸۳.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۲–۵۴۳.
- ↑ صدوق، علل الشرائع، ۲/۴۸۲.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۳.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۰–۵۴۱.
- ↑ امام خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۸۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ۱۸/۴۳۴.
- ↑ میرعرب، فرجالله، مقاله «ربا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۵۲۸ ـ ۵۳۷.
- ↑ کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۴/۲۶۵؛ شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ۳/۳۱۶–۳۱۷؛ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ۸/۴۵۱؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۱ و ۶۲۰.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۱–۵۴۲؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۰–۵۱۱.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۳/۳۳۴؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۱؛ خویی، توضیح المسائل، ۳۵۶.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ۲/۸۸.
- ↑ ابنادریس حلی، السرائر، ۲/۲۵۸.
- ↑ ابنبرّاج، المهذب، ۱/۳۶۲.
- ↑ علامه حلی، مختلف الشیعه، ۵/۸۳.
- ↑ کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۴/۲۶۹.
- ↑ توضیح المسائل، ۳۵۶–۳۵۷.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۱.
- ↑ تهذیب، ۷/۱۲۰؛ استبصار، ۳/۱۰۱.
- ↑ شهید اول، الدروس الشرعیة، ۳/۲۹۴.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ۳/۳۲۲.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۳/۳۶۱.
- ↑ ابنحمزه، الوسیلة الی نیل الفضیله، ۲۵۴.
- ↑ ابنابیعقیل عمانی، مجموعة فتاوی ابنأبیعقیل، ۱۱۳.
- ↑ شیخ مفید، المقنعه، ۶۰۴.
- ↑ شیخ طوسی، النهایه، ۳۷۹–۳۸۰.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۳/۳۴۷؛ یزدی طباطبایی، المیزان، ۱/۲۸.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۳/۳۵۵.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۳/۳۳۶–۳۳۸؛ یزدی طباطبایی، المیزان، ۱/۸–۹.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۱.
- ↑ منتظری، رساله استفتائات، ۲/۳۰۳؛ فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ۱/۲۵۳.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۹ و ۴۶۴.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۶۱.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۹.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۶۱؛ وحید خراسانی، ۷۵۶.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۹؛ وحید خراسانی، ۷۵۸.
- ↑ خویی، توضیح المسائل، ۴۰۵.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۹.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۵۹.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۲/۱۷۶.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۵/۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۲۵۴.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۵/۱۰.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۵/۱۰.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۶۲۰.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۵/۵–۷؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۶۲۰.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط، ۲/۱۶۱؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۶۲۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۲۵۴؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۸/۱۹۱ و ۳۶۰.
- ↑ حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۲/۶۱؛ علامه حلی، قواعد، ۲/۱۰۳؛ علامه حلی، مُختلف الشیعه، ۵/۳۹۱؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۵/۶–۷.
- ↑ ابنادریس حلی، السرائر، ۲/۵۹.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ۳/۴۵۶؛ بحرانی، ۲۰/۱۱۷؛ یزدی طباطبایی، المیزان، ۱/۸؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۶۲۱؛ خوانساری، ۳/۳۲۹؛ خویی، توضیح المسائل، ۴۰۴؛ اراکی، استفتائات، ۱۵۴؛ تبریزی، توضیح المسائل، ۴۰۱؛ سیستانی، رساله توضیح المسائل، ۴۷۶.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۶۳.
- ↑ توضیح المسائل، ۴۶۳.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۲.
- ↑ امام خمینی، توضیح المسائل، ۴۶۴؛ بهجت، توضیح المسائل، ۴۶۲؛ وحید خراسانی، توضیح المسائل، ۷۴۸–۷۴۹ و ۷۵۴.
- ↑ یوسفی، بررسی فقهی نظریههای جبران کاهش ارزش پول، ۳۰/۱۶۵ و ۱۸۹.
- ↑ استفتائات، ۳/۱۸۳.
- ↑ یوسفی، بررسی فقهی نظریههای جبران کاهش ارزش پول، ۳۱/۸۱–۸۲.
- ↑ یوسفی، بررسی فقهی نظریههای جبران کاهش ارزش پول، ۳۱/۶۰–۶۲.
- ↑ یوسفی، بررسی فقهی نظریههای جبران کاهش ارزش پول، ۳۱/۸۴.
- ↑ ۲۲.
- ↑ فقه اهلبیت(ع)، ۱۴.
- ↑ گرامی، ۵۱۴؛ صالحی مازندرانی، ۴۵.
- ↑ یوسفی، بررسی فقهی نظریههای جبران کاهش ارزش پول، ۳۱/۱۰۸.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۵/۵، بحرانی، ۲۰/۱۱۰.
- ↑ زرقاء، ۱۳/۷۰؛ جامعه مدرسین، ربا، ۳۰۰.
- ↑ جامعه مدرسین، ربا، ۳۰۰–۳۰۸.
- ↑ میرعرب، فرجالله، مقاله «ربا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۵۲۸ ـ ۵۳۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۲۰۵؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۸/۵۴ و ۱۷۸؛ مجلسی، ۱۹/۲۲۷.
- ↑ حلی، نهایهٔ الاحکام، ۲/۵۵۳؛ بحرانی، ۱۹/۲۶۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۳/۳۹۶.
- ↑ برای نمونه فقه الرضا(ع)، المنسوب الی الامامالرضا(ع)، ۲۵۸–۲۵۹؛ علامه حلی، مختلف الشیعه، ۵/۳۰۰–۳۱۰؛ فیض کاشانی، ۳/۶۳؛ بحرانی، ۱۹/۲۶۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۳/۱۲۱، ۳۹۶–۳۹۷ و ۲۵/۳۴–۳۵.
- ↑ خویی، توضیح المسائل، ۳۵۶–۳۵۷؛ سبزواری، مهذّب الأحکام، ۲۱/۷۰–۷۱.
- ↑ سید مرتضی، المسائل الناصریات، ۳۳۷.
- ↑ محقق بهبهانی، رساله عملیه متاجر، ۷.
- ↑ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ۸/۴۸۸.
- ↑ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ۸/۴۸۸.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۰–۵۴۳؛ امام خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۸۱؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۲.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۰.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۲–۵۱۳؛ استفتائات، ۲/۱۳۶–۱۴۰.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۰–۵۴۱.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۰–۵۴۱.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۳.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۴.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۴.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۰/۲۹۴–۲۹۶.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۲/۱۳۶.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۲/۱۳۶؛ بهجت، توضیح المسائل، ۳۶۷؛ منتظری، رساله، ۴۱۵؛ فاضل لنکرانی، رساله، ۴۴۷.
- ↑ اراکی، ۱۶۱.
- ↑ امام خمینی، استفتائات، ۲/۲۰۵–۲۰۶.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۳/۳۹۱–۳۹۶.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۱–۵۴۲.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۱–۵۴۲.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۸/۵۵.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۵۰.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۷/۱۱۰–۱۱۱ و ۱۲۳.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۶–۵۴۷.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۸/۵۵.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۴۹–۵۵۱.
- ↑ «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۸/۱۲۱.
- ↑ امام خمینی، البیع، ۲/۵۵۴–۵۵۵.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۶۱.
- ↑ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۴۵.
- ↑ میرعرب، فرجالله، مقاله «ربا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۵۲۸ ـ ۵۳۷.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۸/۱۳۵–۱۳۶.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ۳/۳۲۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۳/۳۷۸؛ یزدی طباطبایی، المیزان، ۱/۴۵–۴۶.
- ↑ مکاسب، ۱/۳۵۱؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۳.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ۳/۳۲۷.
- ↑ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ۸/۴۸۹.
- ↑ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ۸/۴۸۹.
- ↑ سبزواری، کفایة الفقیه، ۱/۵۰۱.
- ↑ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۹/۲۶۰.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۳/۳۷۹.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ۳/۳۲۸؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۳/۳۸۲–۳۸۳؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۵۱۳؛ امام خمینی، استفتائات، ۲/۱۳۲.
- ↑ جامعه مدرسین، ربا، ۴۴۰–۴۴۱.
- ↑ جامعه مدرسین، ربا، ۴۴۰–۴۴۴.
- ↑ میرعرب، فرجالله، مقاله «ربا»، دانشنامه امام خمینی ج۵، ص۵۲۸ ـ ۵۳۷.