سیره معصوم در اخلاق اسلامی
مقدمه
سیره معصومین(ع) منابع گوناگونی دارد و در عرصههای مختلف، میتوان از آنها بهره برد. بررسی سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در ابعاد فردی، اخلاقی، عبادی، سیاسی، اجتماعی، تربیتی و امثال آن، با مراجعه به این منابع امکانپذیر و قابل دسترسی است. ممکن است بسیاری از سیرههای معصومین(ع) در بیش از یک منبع قابل دستیابی باشد که در این صورت به لحاظ سند، از اعتبار بالایی برخوردار خواهد بود. البته با فرض وجود سیره در منبع واحد هم خدشهای در اعتبار آن نخواهد بود؛ زیرا در صورت اثبات و تحقق سیره بر اساس هر یک از نظریههای پیش گفته در باب حجیت سیره، چه بر حسب دلالت اولیه و چه بر حسب قراین بیرونی، استفاده رجحان و مطلوبیت از سیره، اشکالی ندارد. نکته دیگری که از ذکر منابع سیره به دست میآید، توجه به تفاوت سیره با واژگان نزدیک به آن نظیر تاریخ، مناقب، تراجم و رجال است. عناوینی مانند تاریخ، تراجم و رجال اعم از سیره هستند و از این رو، به عنوان منبع استنباط سیره به شمار میروند[۱].
تفاوت سیره و سنت
اگر سیره را به معنای شرح حال افراد بگیریم، آنگونه که امروز مشهور است، معنایی گستردهتر از معنای سنت خواهد داشت؛ چون این نوع سیره سخنان و افعال و تأییدات ایشان را در بر میگیرد؛ ولی سمت و سوی بحثهای اصلی آن، جنبه تاریخی دارد که در معنای اصطلاحی سنت مطرح نیست. اما اگر سیره را به معنای رفتار و فعل بدانیم، میتوان گفت بین سیره و سنت با توجه به روایات، عموم و خصوص مطلق است؛ زیرا سنت سیره عملی را شامل میشود، اما سیره گفتار پیامبر (ص) را در بر نمیگیرد؛ اما اگر در معنای سیره به قرآن توجه کنیم، بنابر تعریفی که درباره سنت دارند که در برابر قرآن است، بین این دو عموم و خصوص من وجه میشود؛ زیرا گزارشهایی که در قرآن درباره رفتار و سیره پیامبر (ص) آمده است، سنت نامیده نمیشوند، اما سیره به آن اطلاق میگردد؛ ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾[۲] حکایت از سیره اخلاقی پیامبر (ص) دارد، ولی به آن سنت گفته نمیشود. میتوان گفت سیره پیامبر در قرآن، ولی نمیگویند سنت پیامبر در قرآن. معنای اول که درضمن، تقریر معصومان را نیز در بر میگیرد. البته از نگاهی دیگر قول نیز نوعی عمل صادر از فرد است یا حکایت از باور و پایبندی گوینده به آن دارد و ایجاد سنتها بر اساس این نوع دستورهاست و در مواردی میتوان آن را نشانهای بر سیره عملی دانست. یا ترک عملی نشانهای دیگر از عمل است که شیخ طوسی آن را قسمی از افعال النبی میداند[۳]. برای مشخص و محدود شدن مباحث، به مواردی که حکایت از سیره عملی و رفتار معصوم دارد اشاره میکنیم.
اهل سنت از جمله حاکم نیشابوری[۴] و شاطبی سنت را به گفتار و کردار خلفا یا تمامی صحابه گسترش میدهند[۵]؛ علمای متأخر آنان نیز سنت را روش بزرگان دین دانستهاند و در نتیجه به ادعای آنان، شامل همه صحابه میشود[۶].
شیعه سنت را به گفتار و کردار و تقریر پیامبر (ص) و معصومان اطلاق میکند و منحصر در پیامبر نمیشمارد. ناگفته نماند بسیاری از رفتار مسلمانان برگرفته از سنت قولی پیامبر (ص) است و در پارهای روایات که به اینگونه مسائل اشاره شده، از تعبیر «جَرَتِ السُّنَّةُ»[۷] استفاده گردیده؛ یعنی در موردی پیامبر (ص) دستور داد اینگونه عمل شود و به مرور جزو سیره مسلمانان گردیده است. شهید مطهری در آغاز کتاب سیره نبوی، سیره را به معنای نوع و سبک رفتار گرفته[۸]؛ اما گزارشهایی که در این کتاب آمده، گستردهتر و عام است؛ زیرا هر رفتار سبکی دارد[۹].
حجیت سیره معصومین(ع)
از مباحث مهم و قابل توجه در باب سیره، اعتبار و حجیت آن است. آیا میتوان به سیره عملی به عنوان دلیل شرعی و مورد اعتنا نگاه کرد؟ همانگونه که پیش از این اشاره شد، سیره دارای گونههای مختلفی است که هر کدام بحث مستقل و مفصلی را میطلبد. از آنجا که بحث انواع سیره و اثبات حجیت آن، مرتبط به هستند و سیره عقلا و متشرعه در علم اصول بحث شدهاند.
آنگونه که در علم اصول بیان شده، سیره عقلا و متشرعه در صورتی معتبر هستند که کاشف از امضای شارع باشند و بدون امضای معصوم(ع) اعتبار ندارد[۱۰]. در چگونگی کشف امضای شارع نیز توافقی میان علما وجود ندارد؛ کشف امضای شارع را احراز هممسلک بودن شارع با عقلا میدانند و بعضی دیگر، اثبات عدم ردع شارع را در حجیت سیره لازم میشمرند[۱۱]. اگر عدم ردع ثابت نشد، آنگاه متحدالمسلک بودن شارع با عقلا باید ثابت گردد. در حجیت سیره متشرعه نیز همین بحث هست که اگر امضای شارع اثبات شود، سیره متشرعه بما هی معتبر است؛ چراکه بسیاری از سیرههای اهل شرع، ناشی از بیمبالاتی آنان به احکام شرعی میباشد[۱۲].
آنچه در اینجا باید اثبات گردد، حجیت سیره اخلاقی و تربیتی معصومین(ع) است که محور اصلی بحث را تشکیل میدهد. تفاوت عمده سیره معصومین(ع) با سیره عقلا و متشرعه در آن است که این سیره، مستقیماً به شخص معصوم(ع) مستند است، برخلاف آن دو که فقط امضای معصوم(ع) را دارند. بنابراین در صورت اثبات و استنباط درست سیره معصومین(ع) دیگر نیازی به کشف حجیت آن نیست؛ چراکه سیره، نوعی از سنت (فعل) است و سنت معصومین(ع) یکی از ادله شرعی میباشد که در جای خود بررسی شده است. با این حال، در زمینه اثبات حجیت سیره معصومین(ع) چند راه وجود دارد که به آنها اشاره میشود:
قرآن کریم
نخستین دلیل بر حجیت سیره معصومین(ع) قرآن کریم است؛ زیرا خداوند در آیات متعدد قرآن، پیامبر(ص) را به عنوان اسوه حسنه معرفی نموده و تأسی به آن حضرت را لازم دانسته است ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا﴾[۱۳] به فرموده بعضی از مفسران، واژه «اسوه» بر وزن «عُروه» در اصل به معنای حالتی است که انسان به هنگام پیروی از دیگری به خود میگیرد. بر این اساس، مفهوم آیه چنین است که برای شما در پیامبر(ص) تأسی و پیروی خوبی است و میتوانید با اقتدا کردن به او، خطوط فکری و عملی خود را اصلاح کنید و در مسیر «صراط مستقیم» قرار گیرید[۱۴]. معنای اسوه بودن، مستلزم حجیت گفتار و رفتار پیامبر(ص) برای تأسی کنندگان است. تبعیت از آن حضرت بر اساس اسوه حسنه بودن لازم میشود؛ چون مفهوم اسوه بودن، بدون پیروی از ایشان مصداق پیدا نمیکند. بنابراین، الگو بودن و لزوم اقتدا به پیامبر(ص)، همان حجیت سیره آن حضرت برای مردم است و این که سیره و روش پیامبر اسلام(ص) در همه شئونات زندگی، چراغ هدایت بشریت برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت است. بر اساس بینش صحیح دینی، تفاوتی میان اسوه بودن پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) وجود ندارد. همانگونه که رسول خدا(ص) اسوه حسنه است، اهل بیت(ع) نیز الگوهایی نیکو هستند. آنان مانند پیامبر(ص) دارای ملکه عصمت و دانش بیپایان هستند که با قرآن کریم و سخنان رسول خدا(ص) به اثبات رسیده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «إِنِّي وَ أَهْلَ بَيْتِي مُطَهَّرُونَ فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لَا تَتَخَلَّفُوا عَنْهُمْ فَتَزِلُّوا وَ لَا تُخَالِفُوهُمْ فَتَجْهَلُوا»[۱۵]؛ «من و اهل بیتم از هرگونه بدی و زشتی پاک و منزه هستیم، پس از اهل بیت(ع) پیشی نگیرید که گمراه میشوید و از آنها باز نمانید که منحرف میگردید و با آنها مخالفت نکنید که جاهل و نادان میمانید».
قرآن کریم اطاعت از همه معصومین(ع) را در آیات متعدد لازم کرده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۱۶]؛ فخر رازی معتقد است که خداوند در این آیه به صورت قطع، امر به اطاعت از «اولوالامر» کرده و چنین امری از جانب حق تعالی مستلزم عصمت صاحبان امر است؛ وگرنه امر به لزوم اطاعت، امر به فعل خطا خواهد بود. دستور قطعی به پیروی از افراد جایز الخطا، به معنای تبعیت از آنان حتی در صورت ارتکاب خطا و اشتباه ایشان نیز هست[۱۷]. بنابراین، در مفهوم اولوالامر و این که حتماً باید آنها معصوم از خطا و اشتباه باشند، اختلافی نیست؛ گرچه در تعیین مصداق اولوالامر اتفاق نظر وجود ندارد. آنچه با محتوای آیه سازگار است و خالی از اشکال به نظر میرسد، این است که اولوالامر عبارتند از امامان معصوم(ع) که بر اساس روایات متعدد و معتبر نبوی، دوازده نفرند و جانشینان واقعی و بر حق پیامبر(ص) میباشند؛ از این رو، گفتار و رفتار آن اولیای الهی، حجت و تأسی به ایشان برای همه مسلمانان لازم است[۱۸].[۱۹]
ادله عصمت
راه دیگر برای اثبات اعتبار سیره معصومین(ع)، دلایل عصمت ایشان است. عصمت در واقع، برآیند طهارت ذاتی اهل بیت(ع) از اشتباه و گناه در تمام ابعاد زندگی و قوای نفسانی است. ایشان طبق آیه تطهیر، از حین ولادت تا هنگام وفات از هر گونه آلودگیهای فکری و عملی - چه عمدی و چه سهوی - پاک و منزه هستند. گذشته از قصد و نیت معصیت، تخیل گناه هم در ذهن و اندیشه ایشان راه ندارد[۲۰]. هر چند عصمت یک امتیاز الهی و خدادادی است و به افراد خاصی تعلق میگیرد، ولی این امتیاز فقط به کسانی تعلق میگیرد که از لیاقت و شایستگی ویژه برخوردار باشند و با بهرهمندی از تأییدات الهی در عین داشتن قدرت و اختیار، به گونهای رفتار کنند که اگر اراده خدایی بر عصمت آنان نباشد هم به مقام عصمت برسند. به عبارت دیگر، اراده خدا در طول اراده معصوم(ع) است، نه در عرض آن و برای همین، شبهه جبر پیش نمیآید. عدم تمایل به گناه، جنبه درونی دارد و بر اثر مبادی فطری و آگاهیهای خالص علمی، بدون جبر و اکراه پدید میآید؛ مانند فرد عاقلی که خیال خوردن آتش یا سم را در ذهن خود ندارد[۲۱].
آنچه از دلایل عقلی و نقلی برای اثبات عصمت اهل بیت(ع) گفته شده، حجیت سیره گفتاری و رفتاری ایشان را نیز به اثبات میرساند. با اثبات عصمت همه جانبه معصومین(ع) از خطا در تمام ابعاد زندگی، قول و عمل آنان نیز از اعتبار و سندیت برخوردار و تأسی به ایشان لازم میگردد. با وجود عصمت آنان در زندگی، فرض عدم اعتبار قول و فعل و تقریرشان بیمعنا خواهد بود؛ چون انسانی که از تمام جهات پاک باشد و احتمال کذب و خطا در زندگی او راه نداشته باشد، به یقین قول و عملش نیز برای دیگران ارزشمند و مورد اعتبار و قابل تأسی است. بنابراین، هر کس به سیره آن بزرگواران تأسی و عمل نماید، به حجت الهی عمل کرده و در روز قیامت، رستگار و سعادتمند خواهد بود[۲۲].
ادله حجیت سنت
در علم اصول بیان شده که سیره، بخشی از سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است؛ زیرا سنت، سه بخش دارد که عبارتند از قول، فعل و تقریر معصوم(ع). حجیت سنت در علم اصول به اثبات رسیده که نیاز به ذکر آن نیست[۲۳]. وقتی سنت معتبر بود، سیره که بخشی از آن است نیز حجت خواهد بود. در باب حجیت سنت نبوی که در اصول فقه به اثبات رسیده، بحثی نیست و همه مسلمانان آن را به عنوان یک دلیل شرعی در استنباط احکام فقهی و عملی قبول دارند. اگر برخی به اعتبار سنت و سیره اهل بیت(ع) اشکال داشته باشند، این اشکال وارد نیست؛ چون اعتبار قول و سیره اهل بیت(ع) از ناحیه شخص پیامبر(ص) تثبیت شده و آن حضرت مکرر بر این امر تأکید فرمودهاند. رسول خدا(ص) در حدیث مشهور «ثقلین»[۲۴] میفرماید: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي وَ أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي»[۲۵]؛ «من دو چیز نفیس و گرانبها در میان شما میگذارم. تا زمانی که بعد از من به آن دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد؛ یکی از آن دو، بزرگتر از دیگری است و آن کتاب خداست، چون ریسمانی کشیده در میان آسمان و زمین و دوم، عترت و اهل بیتم». این حدیث از نظر سند و دلالت روشن است و هیچگونه خدشهای در آن راه ندارد. به اعتقاد شیعه و سنی، پیامبر اکرم(ص) بارها این روایت را برای اصحاب خود بیان کرده و آنها را به تأسی و پیروی از اهل بیت(ع) فراخواندهاند. نکته قابل توجه در حدیث ثقلین این است که پیامبر خدا(ص)، اهل بیت(ع) را عِدل و همپای قرآن قرار داده است؛ یعنی همانگونه که قرآن، مصون از خطا و اشتباه است و لزوم عمل به احکام و دستورات آن تا روز قیامت واجب میباشد، تأسی و پیروی از اهل بیت(ع) نیز لازم است. یکسانی میان قرآن و اهل بیت(ع) در حدیث نبوی، هم ضرورت وجود امام را در هر زمان و هم عصمت او را ثابت میکند؛ زیرا اگر تنها قرآن واجب الاتباع و از خطا محفوظ باشد، یکسانی ذکر شده در کلام پیغمبر(ص) به هم میخورد[۲۶]. بدین ترتیب، همانطور که قرآن مجید از تحریف و خطا به دور است و مرجع دینی تمامی مسلمین جهان میباشد، اهل بیت پیامبر(ص) نیز دارای عصمت و طهارت و دانش بیپایان هستند و تأسی و تمسک به آنان واجب است[۲۷].
دلیل عقلی
علاوه بر دلایل یادشده، پشتوانه عقلی قوی نیز در باب حجیت سیره معصومین(ع) وجود دارد. وقتی عصمت پیامبر و اهل بیت(ع) به اثبات رسید و ثابت شد که افراد معینی از خطا و اشتباه معصوم هستند، از دانش بیپایان برخوردارند، تابع هوای نفس نیستند، هر کاری انجام دهند فقط برای خدا و کسب رضایت اوست، به چیزی جز خیر و صلاح مردم نمیاندیشند، راههای هدایت و سعادت بشر را بیش از خود مردم میدانند، هر دستوری از ناحیه آنها صادر شود بدون در نظر گرفتن منافع شخصی و در جهت تأمین مصالح جامعه است، در این صورت عقل هر انسانی به لزوم تأسی و پیروی از آنان فرمان میدهد که اگر خلاف این باشد، ارسال رسل و بعثت انبیا لغو و بیهوده خواهد بود[۲۸]. اگر رفتار آنان فاقد حجیت و اعتبار باشد، خلاف حکمت و فلسفه نبوت و امامت است[۲۹].
مقدار دلالت سیره
پس از اثبات حجیت و اعتبار سیره، این پرسش به ذهن میرسد که مقدار دلالت سیره معصومین(ع) چه اندازه است؟ آیا دلالتی بر وجوب و استحباب دارد یا فقط اباحه را میرساند؟ این بحث از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است که در صورت استنباط سیره، تا چه اندازه ایجاد تکلیف میکند و تأسی و پیروی از مدلول آن به چه میزان الزامآور است؟
هر چند علم اصول عهدهدار بررسی ادله شرعی است، ولی در اینجا ناگزیر به طور اختصار باید بدان اشاره کرد. گرچه این بحث مربوط به مطلق سیره است و حتی سیره عقلا و متشرعه را نیز فرامیگیرد، ولی هدف اصلی، تبیین مقدار دلالت سیره در حوزه اخلاق و تربیت است که موضوع این پژوهش را تشکیل میدهد. آنچه از منابع مختلف به دست میآید آن است که در مقدار دلالت سیره معصومین(ع)، دو نظریه قابل طرح وجود دارد:
- نظریه اول: اگر سیره معصومین(ع) اثبات شود، بر مطلق رجحان دلالت دارد و عمل به سیره، دارای رجحان و انجام آن پسندیده است. این رجحان، مطلق و به تعبیر دیگر، بیرنگ است؛ یعنی هیچ کدام از وجوب و استحباب از آن استفاده نمیشود و با هر دو، سازگاری دارد. رجحان به دست آمده از سیره، نسبت به موارد کاربرد آن متفاوت است و گاه با رجحان وجوبی[۳۰] و گاه با رجحان استحبابی[۳۱] منطبق خواهد بود. طبق این نظر، سیره معصومین(ع) بما هي سيره و با قطع نظر از شواهد بیرونی، افاده رجحان میکند و حکم ترجیحی را میرساند. این نظریه در سه مرحله توجیه میگردد: اول این که سیره مورد بحث، مستقیماً مستند به معصومین(ع) است و از اقسام سنت شمرده میشود و دلالت سنت بر حکم ترجیحی در ابواب فقه روشن به نظر میرسد؛ زیرا عمل معصوم(ع) بر انجام فعلی به صورت مکرر، مستلزم حسن آن فعل است و اگر پسندیده نبود، معصوم(ع) انجام نمیداد. وقتی که معصوم(ع) فعلی را انجام داد، معلوم میشود که رجحان دارد و انجام آن برای دیگران، دستکم پسندیده است. بنابراین، اگر کسی آن عمل را با قصد قربت انجام دهد، ثواب خواهد برد. دوم، آنکه ویژگیهای ذکر شده برای سیره معصومین(ع) عموماً دلالت دارند که مفاد سیره، حکم خدا است و این حکم، ترجیحی میباشد. اگر سیره بر فعل یا ترک چیزی دلالت کرد، تبعیت از آن ترجیح دارد. بنابراین، از آنجا که سرچشمه الهی داشتن، تبیین کلام خداوند و ارائه ارزشهای اسلامی از خصوصیات سیره معصومین(ع) به شمار میروند، عمل به سیره را میتوان مطلوب دانست. سوم، این که مرحوم مظفر در باب دلالت سیره متشرعه میگوید: «مداومت متشرعین بر عملی، مفید استحباب آن عمل است؛ چون استمرار رفتار آنان علاوه بر جواز، حسن فعل را نیز اثبات میکند»[۳۲]. از این کلام میتوان دریافت که اگر سیره متشرعه افاده حسن فعل کند، سیره معصومین(ع) به طریق اولی چنین افادهای خواهد داشت، چون سیره متشرعه با امضای معصوم(ع) اعتبار پیدا میکند و سیره معصومین(ع) نیاز به تأیید غیر معصوم ندارد. از این رو، اگر فعل یا ترک عملی مورد سیره آن بزرگواران واقع شد، بیتردید مفید رجحان خواهد بود.
- نظریه دوم: سیره بما هی سیره، فقط مقتضی مشروعیت فعل است، نه رجحان عمل؛ یعنی انجام آن عمل جایز میباشد و اگر ترک شود، واجب یا مستحبی فوت نشده است.
شهید صدر در این زمینه میفرماید: «فعل معصوم(ع) اگر همراه با قرینه لفظی یا حالی بود که نشان دهد او در مقام تعلیم است، به همان قرینه عمل میشود و اگر عمل معصوم(ع) توأم با قرینه نبود، نفس فعل دلالت بر رجحان ندارد، بلکه صرفاً بر مشروعیت و جواز دلالت میکند و بیش از آن را باید از شواهد خارجی استفاده کرد»[۳۳]. بنابراین، سیره معصومین(ع) فقط بر جواز فعل دلالت دارد که همان اباحه به معنی الاعم است نه رجحان و ترجیح و رجحان را باید از قراین بیرونی به دست آورد. طبق این نظریه، نفس سیره عملی مانند اجماع، دلیل لبی است و دارای اجمال، لسان ندارد که دلالت لفظی داشته باشد تا مشروعیت و جواز یا ترک را از آن بفهمیم[۳۴]. با این حال، قرائنی وجود دارند که در صورت همراه بودن سیره با آن قراین، مفید رجحان خواهد بود.
پذیرش هر کدام از دو نظریه یاد شده در باب دلالت سیره، در حوزه اخلاق و تربیت اثرگذار است. طبق نظریه اول، اگر سیره مفید رجحان باشد، تأسی به رفتار معصوم(ع) علاوه بر کسب فضایل اخلاقی و تربیتی، پاداش و ثواب اخروی نیز خواهد داشت. اما بر اساس نظریه دوم، تأسی به سیره معصوم(ع) استحقاق ثواب نمیآورد و کیفر و عقاب هم ندارد، چون کار حرامی را مرتکب نشده است[۳۵].
قراین دلالت سیره بر رجحان
بر اساس نظریه دوم، قراین متعددی وجود دارند که در صورت ضمیمه شدن آنها به سیره معصومین(ع) میتوان از سیره، حکم ترجیحی استفاده کرد. در اینجا به مهمترین قراین استفاده رجحان از سیره معصومین(ع) اشاره میشود:
- عبادی بودن فعل: اگر فعل و سیره معصوم(ع) در باب عبادات بود، انجام آن فعل رجحان دارد؛ چراکه عبادت، مطلوبیت شرعی دارد و اقامه سیره معصومین(ع) بر فعل عبادی، مفید رجحان میباشد[۳۶]. برای مثال اگر معصوم(ع) اذان را دوبار در نماز خوانده تا آنکه سیره او بر تکرار اذان قرار گرفته، این سیره مفید رجحان است و بر سیره نمازگزاران مستحب است که اذان را مانند معصوم(ع) دوبار بخوانند. بنابراین، سیرههای عبادی معصومین(ع) بر نوع حکم دلالت دارند که رجحان و استحباب عمل است[۳۷].
- استمرار عمل از معصوم(ع): مداومت معصوم(ع) بر یک عمل نیز مفید ترجیح فعل است؛ چنان که عملی با فعل استمراری مانند «کان» و «یقول» نقل شود، علاوه بر صدور فعل، دوام آن را نیز میرساند[۳۸]. برای مثال، امام صادق(ع) درباره نحوه نشستن رسول خدا(ص) میفرماید: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَكْثَرَ مَا يَجْلِسُ تُجَاهَ الْقِبْلَةِ»[۳۹]؛ «پیامبر اکرم(ص) اکثر اوقات رو به قبله مینشست» نقل فعل پیامبر(ص) با لفظ «كَانَ» در این روایت، افزون بر نشستن رو به قبله از حضرت، دوام آن را نیز میرساند؛ یعنی سیره پیامبر(ص) هنگام نشستن، همواره رو به قبله بوده است. بر این اساس، نشستن رو به قبله از اباحه عام و جواز مطلق بیرون رفته و به حد رجحان میرسد و انجام آن مطلوبیت شرعی دارد. اگر معصوم(ع) انجام کاری را ترک نکرد - گرچه خود عمل از کارهایی نباشد که مقتضی استمرار و مواظبت است - این استمرار، قرینه بر رجحان آن عمل است[۴۰]؛ مانند استمرار و مواظبت پیامبر اکرم(ص) بر مسواک زدن دندانها که هیچگاه آن را ترک نمیکرد. این مواظبت، قرینه بر استحباب مسواک زدن است.
- تکرار فعل در موقعیتهای مختلف: ممکن است فعل معصوم(ع) با افعال استمراری نقل نشود، ولی آن فعل در موارد متعدد از او صادر شده باشد؛ به گونهای که اگر مجموع آن موارد کنار هم گذاشته شود، یک نوع مداومت و استمرار فهمیده میشود. در این صورت نیز سیره معصوم(ع) مفید رجحان و مطلوبیت عمل است. درباره سلام دادن به کودکان آمده است که پیامبر(ص) هرجا با کودکی مواجه میشد، بر او سلام میکرد. ایشان در این باره فرمود: «خَمْسٌ لَا أَدَعُهُنَّ حَتَّى الْمَمَاتِ... وَ التَّسْلِيمُ عَلَى الصِّبْيَانِ لِتَكُونَ سُنَّةً مِنْ بَعْدِي»[۴۱]؛ «پنج چیز است که تا لحظه مرگ آنها را ترک نخواهم کرد... یکی از آنها سلام گفتن به کودکان است تا این که پس از من، سنت گردد». از تکرار این کار در موقعیتهای مختلف توسط پیامبر(ص) میتوان استفاده استمرار کرد و افاده رجحان.
- نقل سیره به وسیله معصوم(ع) دیگر: اگر فعل معصومی توسط معصوم(ع) دیگر نقل شود، بیانگر اهمیت آن فعل است؛ یعنی این عمل از نگاه معصومین(ع) فراتر از افعال عادی است و دارای ارزش شرعی میباشد. امام صادق(ع) فرمود: «آیا به شما خبر دهم زمانی که پیامبر(ص) به رختخواب میرفت، چه میفرمود؟ گفتند: بله. فرمود: آیة الکرسی را میخواند و میفرمود: به نام خدا ایمان آوردم و از طاغوت بیزارم. بارالها! مرا در خواب و بیداری محافظت فرما»[۴۲]. همچنین آن حضرت درباره سرمه کشیدن پیامبر(ص) فرمود: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ يَكْتَحِلُ قَبْلَ أَنْ يَنَامَ أَرْبَعاً فِي الْيُمْنَى وَ ثَلَاثاً فِي الْيُسْرَى»[۴۳]؛ «پیامبر(ص) قبل از خوابیدن، چهار مرتبه به چشم راست و سه مرتبه به چشم چپ سرمه میکشید». نقل فعل پیامبر(ص) به وسیله امام صادق(ع)، دلیل بر اهمیت فعل و مفید رجحان آن عمل است.
- گفتار عملی توأم با گفتاری: گفتار معصوم(ع) درباره عمل به یک سیره، چه از معصوم(ع) صاحب سیره یا غیر او و چه در زمان عمل و چه بعد از آن، قرینهای برای رجحان آن است. هر گاه سیره عملی معصوم(ع) همراه با نقل و دستور باشد، قرینه بر آن است که آن فعل، ارزشی بیشتر از کارهای معمولی دارد. برای مثال، مدارا و مروت، هم در عمل پیامبر(ص) دیده شده و هم در سخن آن حضرت مورد تأکید قرار گرفته است. ایشان فرمود: «مُرُوَّتُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنَا وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَنَا»[۴۴]؛ «جوانمردی ما اهل بیت(ع) آن است که هر که به ما ظلم کرد، او را عفو کنیم و هر که ما را محروم کرد، به او اعطا میکنیم». امام صادق(ع) نیز به نقل از پیامبر(ص) فرمود: «أَمَرَنِي رَبِّي بِمُدَارَاةِ النَّاسِ كَمَا أَمَرَنِي بِأَدَاءِ الْفَرَائِضِ»[۴۵]؛ «پروردگارم به من نسبت به مدارا نمودن با مردم و به جا آوردن واجبات، دستور فرموده است». از این دو حدیث، همراه بودن فعل و گفتار معصوم(ع) در زمینه مدارا استفاده میشود و این که پیامبر(ص) افزون بر آنکه خود اهل مدارا بود، دیگران را نیز از اهمیت آن با خبر میکردند.
- دلایل حجیت سیره: ادلهای که بر حجیت سیره اقامه شد، دلالت سیره بر نوع حکم را نیز اثبات کنند؛ زیرا برخی دلایل حجیت سیره، بر لزوم تأسی و اطاعت از رفتار معصومین(ع) دلالت داشت و هرگاه چیزی لزوم متابعت داشت، یقیناً مطلوبیت هم دارد. لزوم پیروی و عمل به چیزی بدون مطلوبیت آن، معنا ندارد. بر این اساس، آیات دال اطاعت و اسوه بودن پیامبر اکرم(ص) که ایشان را به عنوان اسوه حسنه مطرح و تبعیت از او و تأسی به ایشان را لازم میکنند، رجحان رفتار آن حضرت را نیز میرساند. اگر سیره پیامبر(ص) بر کاری محقق شد، آن کار از نظر شرع ارزشمند و دارای مطلوبیت است[۴۶].
تحلیل نظریهها
هر چند به لحاظ علمی میتوان ادله مختلفی بر دلالت یا عدم دلالت سیره بر نوع حکم اقامه کرد، ولی دو نظریه گفته شده در نهایت به نتیجه واحدی منتهی میشوند. دیدگاه اول، نفس سیره معصوم(ع) بما هی سیره را دال بر رجحان عمل میدانست و وجوب و استحباب را بدون واسطه از آن استفاده میکرد و دیدگاه دوم، هر چند ذات سیره را مقتضی رجحان نمیدانست، ولی قراین متعددی را ذکر میکرد که رجحان را به اثبات میرساند. پس هر دو نظریه در نهایت به رجحان عمل منتهی میگردند؛ گرچه طبق نظریه دوم، مواردی از سیره که قرینهای بر رجحان ندارند، در حد اباحه باقی میمانند. به نظر میرسد، دیدگاه اول به واقعیت نزدیکتر است؛ زیرا به تصریح قرآن کریم معصوم(ع)، اسوه حسنه است و تمام رفتار و گفتار او قابل تأسی میباشد. لزوم تأسی در جایی عاقلانه است که نفس عمل از مزیت و رجحانی برخوردار باشد؛ وگرنه فعل مباح، لزوم تأسی ندارد. آیات و روایات، چهارده معصوم(ع) را به طور مطلق به عنوان الگوهای نیکو معرفی میکنند و آن بزرگواران را پیشوایان مردم در سراسر زندگی لازم الاتباع میدانند. لزوم متابعت در صورتی معقول است که اعمال آنها، مطلوبیت داشته باشد تا امتیازی برای پیروان آنان به حساب آید. در غیر این صورت، تفاوتی میان تأسی و عدم تأسی به ایشان نخواهد بود. با فرض عدم رجحان، تفاوتی میان افعال و رفتار معصوم(ع) و غیرمعصوم وجود نخواهد داشت و این امر، بر خلاف مفهوم اسوه حسنه بودن است.
از سوی دیگر، آنچه از قراین رجحان سیره ذکر شد، فقط سیره معصوم(ع) را برای ما ثابت میکنند، نه چیزی بیش از آن. استمرار، تکرار، بیان سیره در قول معصوم دیگر و امثال آنکه به عنوان شواهد استفاده مطلوبیت از سیره ادعا شده، در حقیقت وجود سیره را برای ما روشن میکنند، نه این که سیره از قبل به اثبات رسیده باشد و این قراین چیز جدیدی به نام رجحان و مطلوبیت برای ما به اثبات برسانند. البته بعضی قراین مانند توأم بودن سیره با گفتار معصوم(ع) تأکیدی بر اصل سیره هستند، نه مفهوم جدایی از سیره[۴۷].
مصادر و منابع استنباط سیره
پس از اثبات حجیت و تعیین مقدار دلالت سیره، این پرسش به ذهن میرسد که سیره معصومین(ع) را از کجا میتوان به دست آورد و منابع استنباط آن چیست؟ مصادر استخراج سیره عبارتند از:
- قرآن کریم: نخستین منبع استنباط سیره معصومین(ع) قرآن کریم است؛ به خصوص سیره پیامبر اکرم(ص) را میتوان از آیات مختلف قرآن به دست آورد. آیاتی که مربوط به نحوه رفتار پیامبر(ص) در عرصههای گوناگون فردی و اجتماعی هستند، سیره آن حضرت را نیز بیان میکنند. به عنوان نمونه، خداوند در توصیف رفتار پیامبر(ص) میفرماید: ﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ﴾[۴۸]. رفتار نرم و همراه با عفو و گذشت پیامبر(ص) از این آیه به خوبی قابل استفاده است و این که سیره آن حضرت در برخورد با دیگران همواره توأم با مهر و محبت بوده است. سیره معصومین(ع) دیگر نیز از برخی آیات به ضمیمه روایات وارد شده در تفسیر و شأن نزول آنها، به روشنی قابل استفاده است. بعضی آیات سوره انسان (دهر) درباره ایثار و از خودگذشتگی علی(ع) و فاطمه(س) نازل شدهاند: ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا﴾[۴۹]. روایاتی که درباره شأن نزول این دو آیه از پیامبر اسلام(ص) به دست ما رسیده است، خاندان علی(ع) را کسانی معرفی میکنند که این آیهها درباره آنان نازل شده است. چه این که ایشان سه روز متوالی در حال افطار، غذایشان را به سه نفر سائل دادند و خود گرسنه خوابیدند[۵۰].
- روایات معصومین(ع): مهمترین منبع سیره معصومین(ع)، احادیث و خبرهایی است که از ناحیه خود آن بزرگواران به دست ما رسیدهاند. روایات نبوی و ائمه اطهار(ع) به طور کلی بیانگر گفتار و رفتار آنان هستند. دستورات و فرمانهایی که به شیعیان دادهاند و نیز قضایایی که در زمان آنها روی داده، در بسیاری از روایات نقل شده است. خطبهها، مناظرات و برخوردهایی که هر کدام از معصومین(ع) در زمان خود با دوستان و مخالفان داشتهاند در احادیث ذکر شده است. از این رو، مهمترین منبع استنباط سیره معصومین(ع)، روایات و احادیثی هستند که از گفتار آنان به ما رسیدهاند.
- تاریخ اسلام: تاریخ اسلام نیز از منابع استخراج سیره شمرده میشود و بسیاری از رفتارهای معصومین(ع) در تاریخهای عمومی ثبت و ضبط شدهاند. جنگهای پیامبر(ص) با کفار و شیوههای برخورد آن حضرت با دشمنان، به ویژه نحوه رفتار با اسیران که در موقعیتهای مختلف جنگی اتفاق افتاده در متون تاریخی موجودند. به هر صورت، از منابع تاریخی مانند سیر و مغازی میتوان بخشی از سیره معصومین(ع) را به دست آورد[۵۱]. سیره و رفتار پیامبر(ص) با دشمنان و اسیران و مخالفان را از منابع تاریخی باید استنباط کرد و در روایات، کمتر به این گونه مسائل پرداخته شده است.
- تراجم و رجال: تراجم و رجال، علمی است که شرح حال بزرگان را مورد بررسی قرار میدهد و به معرفی چهرههای برجسته دینی، سیاسی و علمی میپردازد. از آنجا که معصومین(ع) به عنوان شخصیتهای علمی و دینی در اسلام مطرح بودهاند و مسلمانان احترام فوقالعادهای نسبت به آنان قائل بودند، هر یک از اهل تراجم و رجال به بررسی زندگی ایشان پرداخته و اطلاعات مفیدی را در این زمینه در اختیار، قرار دادهاند. احوال رهبران دینی، مانند امامان معصوم(ع) و اصحاب آنان در تراجم به تفصیل آمده و میتوان از آنها در استنباط سیره کمک گرفت. به عنوان نمونه میتوان الطبقات الکبری، الاصابه فی تمییز الصحابه و الصواعق المحرقه را نام برد که زندگی اصحاب پیامبر(ص) و فعالیتها، نقش آنها در پیشرفت اسلام و رفتار پیامبر(ص) با آنها را به بحث کشیدهاند. همچنین کتاب کشف الغمه فی معرفة الائمه از این گونه منابع است که به توصیف احوال امامان معصوم(ع) پرداخته و حاوی بررسی رفتار ایشان است و میتوان سیره معصومین(ع) را از آن استفاده کرد.
- مناقب: مناقب، کتابهایی هستند که به ذکر فضایل و امتیازات پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) پرداخته، حالات و رفتار آن بزرگواران را تدوین کردهاند. مناقب آل ابی طالب، المناقب و مناقب اهل البیت، از متونی هستند که در این زمینه نوشته شدهاند. این گونه منابع، نیز در استنباط سیره معصومین(ع) نقش بسزا دارند و در زمره مصادر سیره به شمار میروند[۵۲].
لزوم نگارش سیره معصوم
مایه تأسف است که در آغاز دوران خلافت، به بهانه بی توجهی به قرآن با سنت و سیره حضرت رسول (ص) مبارزه شد. خلیفه دوم به طور رسمی مردم را از نگاشتن حدیث بازداشت[۵۳] و سالها بعد هم اگر اثری تدوین میشد، دستگاه خلافت آن را از بین میبرد. نمونه روشن آن کتاب سیره پیامبر (ص) بود که ابان بن عثمان بن عفان آن را نگاشت و در حج سال ۸۲ به سلیمان بن عبدالملک فرزند خلیفه وقت تقدیم کرد؛ امّا وی آن را از بین برد[۵۴]. بنی امیه با دید قبیلهای و مانند قبل از اسلام به پیامبر اسلام (ص) مینگریستند؛ این نکته از اشعار یزید در هنگام ورود اسرای کربلا به دروازه شام[۵۵] و در کاخش، به خوبی پیداست[۵۶]. آنها به همین علت با تدوین آثار پیامبر (ص) مخالف بودند. ممنوعیت تدوین حدیث تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز ادامه داشت. وی در آغاز قرن دوم دستور نگارش حدیث را صادر کرد[۵۷]؛ ولی در عمل تا چند سال بعد از سقوط بنی امیه در سال ۱۴۳ تدوین حدیث انجام نگرفت[۵۸].
اولین یا مهمترین کتاب سیره که محمد بن اسحاق بن یسار (م ۱۵۰) آن را نگاشته بود، اکنون در دسترس نیست و از بین رفته است. نگارش سیره ابن اسحاق در دوران خلافت عباسی به درخواست منصور برای فرزندش مهدی انجام شد[۵۹]. این اثر تا حدود قرن هشتم و نهم در دسترس بوده است. این موضوع نشان میدهد افرادی تفکر امویان را در از بین بردن سیره نبوی دنبال میکردند و جمعی در گذشته با سنت و سیره نبوی مبارزه کرده و تلاش داشتهاند منابع اولیه آن را از بین ببرند. خوشبختانه در سالهای اخیر اوراق پراکندهای از سیره ابن اسحاق در کتابخانه ظاهریه دمشق پیدا شده و دو تن، جداگانه آن را منتشر کردهاند[۶۰].
آنچه ذهبی بیان کرده، نشانه روشنی از بیتوجهی به تدوین احادیث و تفسیر در دوران خلافت اموی است. وی در حوادث سال ۱۴۳ که ده سال بعد از خلافت عباسیان است مینویسد: در این عصر علمای اسلام شروع به تدوین حدیث، فقه و تفسیر کردند و ابن جریح در مکه و دیگران به تصنیف پرداختند[۶۱].
برخلاف جریان خلافت، رهبران شیعه بر سیرۀ نبوی تأکید داشتند و آن را ملاک عمل خود دانسته[۶۲] و فقیه واقعی را کسی میدانستند که به سنت پیامبر (ص) متمسک شود[۶۳]. بخشی از سیره نبوی و ائمه اطهار (ع) در کتب اربعه بازتاب یافته است. شیعه تلاش کرده است سیره معصومان را از مهمترین منابع معتبر استخراج کند. همه صاحبنظران بر این باورند که بهترین اخبار و معتبرترین آنها در این چهار اثر موجود است؛ بنابراین خبری که در این سه یا چهار اثر نقل شده باشد، از درصد اعتماد بالایی برخوردار است و سیرۀ مستخرج از این منابع میتواند از پذیرش و اقبال عمومی بیشتری برخوردار شود[۶۴].
منابع
پانویس
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۶۹.
- ↑ «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
- ↑ شیخ طوسی، العدة فی أصول الفقه، ج۲، ص۵۸۲.
- ↑ محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۵۱۰ و ج۴، ص۳۲۹: و قد أجمعوا على أن قول الصحابي سنة.
- ↑ ابو اسحاق ابراهیم لخمی شاطبی، الموافقات فی أصول الاحکام، ج۴، ص۲-۳.
- ↑ احمد نگری، جامع العلوم فی اصطلاحات العلوم، ج۲، ص۱۸۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۹۸ و ۵۶۷؛ ج۴، ص۱۸۶، ۲۹۲و ۴۹۵؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۳۰۵، ۳۲۸، ۵۰۸؛ ج۲، ص۵۲ و ۳۱۵؛ ج۳، ص۴۸۹؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱، ص۴۶؛ ج۴، ص۸۳؛ علامه محمدحسین طباطبایی، سنن النبی، ح۲۲۶،۲۲۷، ۲۳۰،۲۴۵، ۲۵۰ و ۲۹۲.
- ↑ مرتضی مطهری، «سیری در سیره نبوی»، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۵۰.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۷۲.
- ↑ اصول الفقه، ج۱، ص۱۷۲.
- ↑ اصول الفقه، ج۱، ص۱۷۲.
- ↑ اصول الفقه، ج۱، ص۱۷۴.
- ↑ «بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد میکند» سوره احزاب، آیه ۲۱.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۴۲.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۳۰.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ تفسیر کبیر، ج۵، جزء ۱۰، ص۱۴۸.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۳، ص۴۳۴.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۵۲.
- ↑ اوایل المقالات ص۷۴؛ معارف امامیه، ج۲، ص۶۵۶.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۲۹۲.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۵۵.
- ↑ دروس فی علم الاصول، ج۱، ص۲۷۵ به بعد.
- ↑ ثقل به هر چیز نفیس و ارزشمند اطلاق میشود. کتاب و عترت به لحاظ آنکه دو چیز گرانسنگ هستند، به تقلین تعبیر شدهاند (اقرب الموارد، ج۱، ص۳۵۱) و یا به دلیل این که عمل به آن دو سنگین است، چنین نامیده شدهاند (مجمع البحرین، واژه ثقل).
- ↑ مسند، ج۳، ص۳۵۱؛ طرایف، ص۲۷۱.
- ↑ رسائل شیخ مفید، رساله ثقلان، ص۱۷۶-۱۷۸.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۵۶.
- ↑ دلایل الصدق، ص۳۳ و نیز ترجمه المیزان، ج۴، ذیل آیه ۵۹ سوره نساء، ص۶۱۹.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۵۷.
- ↑ مانند عبادی پیامبر در نماز مفید وجوب است که پیامبر فرمود: «صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي»؛ «چنان که من نماز میگزارم نماز گزارید».
- ↑ مانند سیره معصوم(ع) در نماز خواندن اول وقت که مفید استحباب است.
- ↑ اصول الفقه، ج۱، ص۱۷۶.
- ↑ الحلقة الثانیة، ص۲۶۷.
- ↑ اصول الفقه، ج۱، ص۱۷۶.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۵۸.
- ↑ حلقة الثالثة، ص۲۶۷.
- ↑ سیره تربیتی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، ج۱، ص۲۲.
- ↑ حلقة الثالثة، ص۲۶۷.
- ↑ سنن النبی، ص۱۰۳.
- ↑ حلقة الثالثة، ص۲۶۷.
- ↑ مختصر میزان الحکمة، ص۲۵۹.
- ↑ سنن النبی، ص۱۹۴.
- ↑ سنن النبی، ص۱۴۸.
- ↑ سنن النبی، ص۱۱۱.
- ↑ سنن النبی، ص۱۱۱.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۶۱.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۶۵.
- ↑ «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند * (با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۸-۹.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۳۴۳.
- ↑ سیره پیامبر و اهل بیت(ع)، ج۱، ص۱۹.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۶۶.
- ↑ علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۵۲۳؛ ابن رجب حنبلی، ذیل طبقات الحنابله، ج۴، ص۳۶۸، شرح حال سلیمان بن عبدالقوی.
- ↑ خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۱، ص۲۷؛ زبیر بن بکار، الأخبار الموفقیات، ص۳۳۲.
- ↑ لما بدت تلك الحمول و أشرفت/ تلك الرؤوس على شفا جيرون/ نعب الغراب فقلت قل أو لا تقل/ فقد اقتضيت من الرسول ديوني. آلوسی درباره این اشعار مینویسد: وقتی کاروان اسیران کربلا همراه سرهای شهدا به منطقه باب جیرون شام رسید و کلاغی قار قار کرد، یزید در اشعاری گفت: «کلاغ قار قار کرد، گفتم: بگو یا نگو (صدای کلاغ حکایت از خبر شوم دارد)؛ به تحقیق دَین خودم را به رسول (ص) پرداختم»؛ یعنی به انتقام آنچه رسول خدا (ص) روز بدر کشت، مانند جدم عتبه و داییام فرزند عتبه، اکنون خانواده او را کشتم و اسیر کردم و این کفر صریح یزید است (سیدمحمود آلوسی، روح المعانی، ج۱۳، ص۲۲۸؛ محمد بن احمد سفارینی، غذاء الألباب شرح منظومة الأداب، ج۱، ص۹۶).
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج۴، ص۱۱۴: لعبت هاشم بالملك فلا/ خبر جاء و لا وحي نزل.
- ↑ علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۶۷۱؛ بدرالدین عینی، عمدة القاری، ج۲، ص۱۲۹.
- ↑ شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۹، ص۱۳؛ علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۶۷۶؛ محمدباقر بهبودی، معرفة الحدیث، ص۱. و في هذا العصر شرع علماء الاسلام في تدوين الحديث و الفقه و التفسير، فصنّف ابن جريح التصانيف بمكة....
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، مقدمه، ص۱۰.
- ↑ سیره ابن اسحاق توسط سهیل زکار و محمد حمیدالله در دو تحقیق جداگانه منتشر شده است. حسین مرادینسب نیز روایات یونس بن بکیر را از ابن اسحاق در مجموعهای گردآوری کرده است.
- ↑ شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۹ (سال ۱۴۱-۱۶۰)، ص۱۳: و في هذا العصر شرع علماء الاسلام في تدوين الحديث و الفقه و التفسير فصنف ابن جريح التصانيف بمكة.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۷۰: «إِنَّ الْفَقِيهَ حَقَّ الْفَقِيهِ الزَّاهِدُ فِي الدُّنْيَا الرَّاغِبُ فِي الْآخِرَةِ الْمُتَمَسِّكُ بِسُنَّةِ النَّبِيِّ».
- ↑ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۵۷.