شهوت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
امام خمینی، «شهوت» را مبدأ امیال و جلب منافع و لذات در خوردن، آشامیدن و مسائل جنسی میداند.
شهوت غریزهای نیرومند در بشر است که او را به تحرک وا میدارد و لازمه زندگی دنیوی است. از اینرو قرآن بر استفاده صحیح از نیروی شهوت تأکید کرده است. امام خمینی قوه شهویه را یکی از ارکان قوای انسانی میداند که دارای انواعی مانند شهوت در غذا، در لذت جنسی و در جمع مال است. ایشان معتقد است قوه شهوت از قوای شریفی است که حقتعالی، در انسان، برای بقای وی به ودیعه نهاده است و در صورت نبود این قوه، وجود انسان رو به زوال میرود و انسان در بهکارگیری آن، نیازمند هدایت انبیاء ست. امام خمینی معتقد است قوه شهوت در صورتی که از حد اعتدال فراتر نرود، سعادت بشری را در پی خواهد داشت؛ اما اگر از حد اعتدال خارج شود، مایه بدبختی و شقاوت خواهد شد. ایشان، برای تعدیل شهوت راه علمی چون؛ اصل موازنه قوا و کنترل خیال و راه عملی چون؛ انجام روزه ارائه کرده و شقاوت نوع بشر و اشتیاق به دنیا را از پیامدهای شهوتگرایی برشمرده است.[۱]
معناشناسی
شهوت، به معنای دوست داشتن،[۲] اشتیاق، رغبت نفس[۳] و خواهش و دلبستگی[۴] به چیزی است که موافق میل اوست[۵] و عفت به معنای خودداری نفس از محرمات[۶] و ابراز نیاز نکردن به خلق[۷] است یا حالتی برای نفس است که با آن از غلبه شهوت جلوگیری میکند.[۸] شهوت در اصطلاح اخلاقی، حرکت نفس برای رسیدن به امر موافق طبع[۹] و در اصطلاح فلسفی شوق به لذیذ[۱۰] و کیفیتی نفسانی به معنای حرکت روح از باطن به ظاهر برای جذب ملائم[۱۱] است. قوه شهوانی از قوای سهگانه نفس (ناطقه، شهویه، غضبیه) است که مبدأ شهوت و شوق به لذت است و از آن به نفس بهیمی تعبیر میشود.[۱۲] امام خمینی شهوت را مبدأ امیال و جلب منافع و لذات در خوردن، آشامیدن و مسائل جنسی میداند.[۱۳]
از مفاهیم مرتبط با شهوت، عفت، لذت، شوق، شره و خمودی است. به گفته امام خمینی هنگامی که شهوت تحت مراقبت و تربیت عقل و شرع قرار گیرد و از سرکشی و افراط و تفریط خارج شود، قوه اعتدالی برای نفس پیدا میشود که جهت عقلی و الهی پیدا میکند و از آن به عفت تعبیر میشود.[۱۴] لذت، ادراک و رسیدن به چیزی است که نزد مدرک، کمال و خیر محسوب میشود.[۱۵] بعضی فرق آن را با شهوت در این میدانند که شهوت گرایش نفس به آنچه مطابق میل اوست، میباشد و لذت، چیزی است که نفس به سوی آن میل میکند.[۱۶] شوق میل و حرکت نفس است.[۱۷] بعضی شوق را به نفس حیوانی و شهوت را به طبع حسی متعلق دانستهاند.[۱۸] شره افراط در تبعیت از قوه شهوت[۱۹] و خمودی، تفریط در آن[۲۰] است.[۲۱]
پیشینه
شهوت غریزهای بسیار نیرومند در بشر است که همواره او را به تحرک واداشته است؛ به گونهای که لازمه زندگی بشر در دنیا و برآوردن نیازهای مختلف روحی، جسمی و وسیله ارتباط با دوستان است.[۲۲] ادیان الهی با برحذر کردن مردم از استفاده بیمحدودیت از این غریزه انسانی از سویی و بیان فایدههای دنیوی و پاداشهای اخروی، سعی کردهاند این قوه را در مسیر صحیح خود قرار دهند[۲۳]؛ البته در بعضی از ادیان، مانند مسیحیت، اعتقاد به رهبانیت سبب شد که نسبت به ارضای غریزه شهوت، دید منفی ایجاد شود؛ اما اسلام هرگز به نیروی شهوت، همچنین غرایز دیگر بشر، دید منفی ندارد، بلکه با لجامگسیختگی و اسارت انسان در برابر غرایز و غفلت از بُعد فطری و طبیعی این نیروی خدادادی مخالف است[۲۴]؛ از اینرو قرآن کریم بر استفاده صحیح از نیروی شهوت تأکید جسته و پیروی از شهوت جنسی را نکوهش کرده است ﴿وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا﴾[۲۵]، ﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا﴾[۲۶]؛ همچنین با بیان داستان قوم لوط که در استفاده از قوه شهوانی انحراف داشتند، به آثار دنیوی و اخروی آن توجه داده است ﴿ وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِينَ أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ قَالَ رَبِّ انصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ وَلَمَّا أَن جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلاَّ امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ وَلَقَد تَّرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾[۲۷]؛ ﴿وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُواْ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلاء بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ قَالُواْ يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ ﴾[۲۸] در روایات نیز به این مهم توجه شده و ابوابی به آن اختصاص یافته است.[۲۹] در روایتی از امیرالمؤمنین علی(ع) یکی از روحهایی که در تمام اصناف بشر مشترک است، روح شهوت شمرده شده که کار آن کسب لذت طعام و نکاح است.[۳۰]
حکما، شهوت و قوه شهوانی را در آثار خود بررسی کردهاند؛ چنانکه افلاطون نفس را به سه بخش قوه عاقله، قوه غضبیه و قوه شهویه تقسیم میکند.[۳۱] ارسطو را میتوان از نخستین اندیشمندانی دانست که از قوه شهوانی و اعتدال در آن بحث کرده است.[۳۲] در میان حکمای اسلامی نیز ابنمسکویه، بحث اعتدال قوا را بر اساس اخلاق ارسطویی بنا نهاده و بابی به آن اختصاص دادهاست.[۳۳] در علم اخلاق نیز در بحث از قوای نفس و بحث از صفات پسندیده و صفات رذیله و اعتدال قوا، شهوت بررسی شدهاست. علمای اخلاق به مباحثی چون چگونگی از بین بردن شهوت افراطی شکم و فرج،[۳۴] بیان فضیلت مخالفت با شهوت،[۳۵] ضعیفکردن قوه شهوت،[۳۶]اعتدال در آن[۳۷] و مفاسد افراط در پیروی از آن[۳۸] پرداختهاند.
امام خمینی در آثار خود شهوت را از دیدگاه اخلاقی، فلسفی و عرفانی بررسی کردهاست. ایشان به اعتدال در قوه شهویه برای رسیدن به کمالات و سعادت انسانی اشاره کرده و به لزوم اعتدال در این قوه[۳۹] و راه تعدیل آن،[۴۰] همچنین آثار افراط در آن[۴۱] پرداختهاست. ایشان عمده مباحث اخلاقی دراینباره را در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل مطرح کردهاست. همچنین به احکام شهوت و مباحث فقهی مربوط به آن، مانند احکام نگاه و ازدواج در کتب فقهی خود پرداختهاست.[۴۲].[۴۳]
حقیقت و ویژگیها
امام خمینی مانند دیگر حکما،[۴۴] قوه شهویه را یکی از ارکان قوای انسانی و نخستین قوهای میداند که در وجود آدمی ظهور پیدا میکند.[۴۵] این قوه سبب شوق به آنچه موافق میل اوست، میباشد و دارای انواعی است؛ مانند شهوت در غذا، شهوت در لذت جنسی، شهوت در جمع مال و جاه.[۴۶] همچنین ایشان مانند دیگر علمای اخلاق،[۴۷] از این قوه در صورت افراط در تبعیت از شهوت نکاح و طعام به «شَرِه» که از رذایل قوه شهویه است[۴۸] و در صورت تفریط، به «خُمود»[۴۹] تعبیر میکند.[۵۰] به اعتقاد ایشان «شَرِه»، حریصبودن در لذّات، بیش از حد متعارف عقلی و شرعی و زیادتر از حد نیاز است که در بعضی از روایات[۵۱] از آن به صفت «تهتّک» تعبیر شدهاست.[۵۲] این حرص در طلب امور دنیوی و آنچه مورد علاقه نفس است، در انسان حد و مرزی ندارد و امری فطری و جبلی است. البته اهل معرفت با این فطرت، بسیاری از معارف را اثبات میکنند[۵۳].
به اعتقاد امام خمینی عفت و حیا از فطریات انسانی و از جنود عقل است و در مقابل، هتک، فحشا و بیحیایی، برخلاف فطرت و از جنود جهل و ابلیس است؛ از اینرو در نهاد انسان، عشق به عفت و حیا و تنفر از هتک و بیحیایی وجود دارد[۵۴]؛ همچنین این قوه مایل به ملایمات خود است و به این نکته نظر ندارد که نتیجه فعل او چیست و اگر انسان جلوی این قوه عاصی را نگیرد، هلاک میشود.[۵۵] ایشان با سه بیان، عفت را مقتضای فطرت انسانی معرفی میکند. نخست آنکه عفت، نقطه اعتدال میان دو حد افراط (شره) و تفریط (خمود) است. طبق این بیان، «عفت» به منزله نوع و «عدالت در قوا» به منزله جنس آن است. از آنجاکه عدالت در قوا امری فطری است، «نوع» تحت آن نیز مقتضای فطرت است. دوم آنکه خضوع و فرمانبری از کامل (عقل و دین)، امری فطری است؛ از اینرو عفت که فرمانبرداری از حکم عقل در شهوات است، امری فطری است. سوم آنکه عفت و حیا از صفاتی است که تمام انسانها در حسن آن متفقاند؛ چنانکه از تهتک، بیحیایی و فحشا منزجر هستند[۵۶].[۵۷]
حکمت و ضرورت قوه شهوت
علمای اخلاق برای قوه شهوت، دو حکمت نوعی و شخصی بیان کردهاند. آنان ازجمله حکمتهای نوعی وجود قوه شهوت در انسان را بقای نسل[۵۸] و ازجمله حکمتهای شخصی آن را صحت بدن دانستهاند؛ زیرا تحصیل شناخت پروردگار، سعی در عبادت او، کسب فضایل، دفع رذایل و تحصیل سعادت، متوقف بر قوت و صحت بدن است و قوه شهوت و طلب امور لذیذه، مانند غذاها و امثال آن، موجب حفظ بدن است[۵۹]؛ از اینرو، خمودی در قوه شهوت، نکوهش شدهاست.[۶۰] در شریعت اسلام نیز با تشویق به نکاح،[۶۱] این امر موجب حفظ نیمی از دین و حفظ انسان از وساوس شیطان شمرده شدهاست.[۶۲]
امام خمینی معتقد است قوه شهوت از قوای شریفی است که حقتعالی، در حیوان و انسان، برای حفظ و بقای شخص و نوع آنان به ودیعه نهاده است[۶۳] و در صورت نبود این قوه، اصل وجود انسان به واسطه حوادث خارجی و داخلی، رو به فنا و زوال میرود. به باور ایشان، شهوت، ذاتی بشر است و انسان نیز ناگزیر از بهکار بستن آن است؛ ولی در چگونگی بهکارگیری آن، نیازمند هدایت انبیاست.[۶۴].[۶۵]
اعتدال در قوه شهوت
اندیشمندان الهی اعتدال در قوه شهویه را امری لازم شمردهاند که به واسطه اطاعت از قوه عاقله و اطاعت نکردن از دستورهای قوه شهویه به دست میآید.[۶۶] به اعتقاد آنان، اعتدال در قوا سبب رسیدن به فضایل اخلاقی و سعادت میشود.[۶۷]
امام خمینی معتقد است قوه شهوت در صورتی که از حد اعتدال خود فراتر نرود و از چارچوب قوانین عقلی و الهی خارج نشود، سعادت بشری را در پی خواهد داشت؛ اما اگر از حد اعتدال به جانب افراط یا تفریط کشیده شود، افزون بر اینکه سبب تحصیل سعادت نمیشود، مایه بدبختی و شقاوت نیز خواهد شد.[۶۸] اگر این قوه تسلیم عقل سلیم و آموزههای انبیا(ع) شود، از لشکر رحمانی خواهد بود[۶۹] و در صورت اعتدال در شهوت و مراعات قوانین، انسان میتواند به ترقیات روحی، سعادت ابدی و حیات ملکوتی دست یابد.[۷۰] از اینرو ایشان دستور پیامبران(ع) به نکاح را عین توجهدادن مردم به روحانیت انسان و دعوت به عالم نور و کمال دانستهاست؛ زیرا سبب میشود شهوت در انسان در مسیر خود قرار گیرد و انسان به کمال خود راه یابد[۷۱]؛ چنانکه اگر غذایی که انسان بر اساس شهوت از آن استفاده میکند، حلال باشد، موجب نورانیت قلب میشود؛ بنابراین از قوه شهوت میتوان برای عبادت استفاده کرد.[۷۲]
قرآن کریم با وضع مجازاتهای سنگین بر اعمال خارج از حد و مرز عقل و شرع در غریزه جنسی﴿الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۷۳]، ﴿وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا﴾[۷۴] و گاه با وعدههای نیکو به پرهیزکاران،[۷۵] به تعدیل این غریزه پرداختهاست. در روایات نیز بر جهاد با نفس[۷۶] و منع افراط در شهوت تأکید شده،[۷۷] انسان را از فرجام شوم و ناخوشایند شهوترانی و اعمالی که شهوت را در انسان برمیانگیزد، مانند نگاه به نامحرم پرهیز دادهاست.[۷۸]
علمای اخلاق با تأکید بر مقدمبودن پیشگیری و مهار نفس در این امور، دو راه علمی و عملی برای تعدیل قوه شهویه نشان دادهاند: درمان علمی، اندیشیدن در عاقبت زشت و یادآوری معایب افراط در شهوت[۷۹] و درمان عملی، محدودکردن قوه شهوت، مانند کمکردن غذا، مواظبت از نگاههای آلوده، کنترل خیال، پرهیز از سخن بیهوده و دوری کردن از خلوت با زنان است.[۸۰]
امام خمینی نیز دو راه علمی و عملی برای تعدیل شهوت نشان داده است. ایشان راهکار علمی چیرگی بر شهوت را در اصل موازنه و مقایسه قوا میداند که شخص عاقل میباید سود و زیان هر یک از اخلاق فاسد و ملکات زشت را که زاییده شهوت، غضب، وهم و شیطان است، با سود و زیان هر یک از اخلاق نیک، فضیلتها و ملکات که از ناحیه شرع و عقل است، مقایسه کند تا بهآسانی بتواند به برتری اخلاق نیکحکم دهد و از چیرگی شهوت خلاصی یابد.[۸۱] همچنین ایشان یکی از راههای تعدیل شهوت را کنترل خیال،[۸۲]تفکر در احوال گذشتگان و داستانهای قرآنی[۸۳] میداند. ایشان راه عملی تعدیل شهوت را همتگماردن بر انجام اعمالی که خلاف میل درونی است، میداند[۸۴]؛ همچنین انجام روزه خالصانه را نیز سبب اعراض از شهوات و اجتناب از لذایذ و انقطاع از غیر خداوند میشمارد.[۸۵].[۸۶]
پیامدهای شهوتگرایی
قرآن کریم از اقوامی سخن گفتهاست که در نتیجه پیروی از شهوتهای لجامگسیخته و نامشروع و سرپیچی از فرمانهای پیامبرانشان، به انواع عذابها و گرفتاریها مبتلا شدهاند ﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا﴾[۸۷]، ﴿وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّن الْعَالَمِينَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُواْ أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ﴾[۸۸] در روایات متعدد به آفات پیروی از شهوت و افراط در آن اشاره شدهاست؛ ازجمله اطاعت از شهوت، موجب فساد دین[۸۹] و عقل[۹۰] و بهوجود آمدن اندوه و حزن دایمی در قلب آدمی[۹۱] میشود. در مقابل، ترک شهوت (غیر ضروری) بالاترین مرتبه تقوا[۹۲] و موجب مصونماندن از آفات[۹۳] شمرده شدهاست.
علمای اخلاق پیامدهایی برای افراط در شهوت ذکر کردهاند؛ چنانکه حرص در طعام، موجب حصول امراض و آفات [۹۴] و زیادهروی در آمیزش، سبب مغلوب شدن قوه عاقله و قوه دین شده، خوف خدا را از دل زایل میکند[۹۵]؛ همچنانکه حرص بر مال و شهوت بر جمع آن، موجب ترک واجبات مالی میشود.[۹۶]
امام خمینی معتقد است خروج قوه شهویه از حد خود و پیروی از شهوت نامشروع، مایه شقاوت نوع بشر، از هم پاشیدهشدن نظام و شرافت انسانی و در نتیجه هلاکت است؛ چنانکه استفاده بیموقع و برخلاف میزان عقل از شهوت آمیزش، موجب قطع نسل و ابتلا به امراض گوناگون میگردد.[۹۷] به اعتقاد ایشان، از آنجاکه قوه شهوت آدمی محدود نیست، اگر افسار شهوت در آدمی رها گردد، انسان به هیچ مرتبهای قانع نخواهد گشت و به دنبال هر لذتی؛ لذات دیگری میطلبد و این سبب انباشته شدن حجابهای ظلمانی برای انسان[۹۸] و دور شدن از کمال انسانی میشود؛ تا آنجاکه نور ایمان و عقل خاموش میشود[۹۹] و به هیچیک از مقامات معنوی و روحانی نایل نمیگردد و استقلال و عزت نفس که از بزرگترین مقامات و کمالات روحانی است، هرگز بروز نمیکند.[۱۰۰]
نتیجه آن نیز آلودگی قلب به شهوت افراطی، نقشبستن منیّت و خودخواهی در قلب آدمی و انجام اعمال در جهت رضای نفس است؛ تا جایی که به درجه حیوانیت خواهد رسید و از فطرت خود سقوط میکند[۱۰۱] و تمام اعمال ظاهری و باطنی آدمی رنگ شیطانی به خود میگیرد.[۱۰۲] به باور ایشان، انسان مطیع شهوت، بنده و فرمانبری است که با کمال خضوع، از شهواتش پیروی میکند؛ تا کار به جایی میرسد که اطاعت شهواتش را بر اطاعت خداوند مقدم میدارد؛ در این صورت، عزت، آزادگی و آزادمردی از قلبش بیرون میرود و غبار ذلت و فقر بر نفس وی مینشیند.[۱۰۳]
بنابر نظر امام خمینی، غلبه و تسلّط قوه شهوت بر سایر قوا سبب میشود هر عملی که از انسان صادر میشود، به میل و قوه شهوت باشد.[۱۰۴] این امر، منجر به رو آوردن دل به دنیا و اشتیاق روزافزون به آن[۱۰۵] و پشت کردن به آخرت میگردد؛ در نتیجه تاریکی دل آدمی را بهطور کامل دربر میگیرد و همواره در فکر تجاوز، جمع مال دنیا و به دست آوردن شهوت است. این مسئله سبب میشود آدمی از توجه به عالم بالا منصرف گردد و همچون انباری انباشته از اخلاق فاسد، مانند حب جاه، ریاستطلبی، خودبینی، شهوترانی، غضب و بخل گردد[۱۰۶]؛ تا آنجاکه قرائت قرآن و تحصیل علم همه به فرمان شهوت انجام میگیرد و قوه عاقله در خدمت نفس اماره قرار گرفته، از کارکنان قوه شهویه در انسان میگردد.[۱۰۷].[۱۰۸]
منابع
پانویس
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «شهوت»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۴۰ – ۵۴۶.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۴/۴۴۵.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۲۶.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۴۶۸.
- ↑ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۶/۱۴۴.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۹/۲۵۳.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۵/۱۰۲.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۵۷۳.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۳۷.
- ↑ خواجهنصیر، اساس الاقتباس، ۴۹۷.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۴/۱۵۰.
- ↑ قطبالدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ۴۷۹.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۵۹؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۴۹.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۷۸.
- ↑ مدنی، ریاض السالکین، ۳/۵۱۸.
- ↑ عسکری، الفروق فی اللغه، ۱۱۶.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۲۷؛ طریحی، مجمع البحرین، ۵/۱۹۷.
- ↑ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۳/۲۴۶.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۴.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۵۴ و ۳۲۱.
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «شهوت»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۴۰ – ۵۴۶.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۵۶۸؛ فلسفی، گفتار، ۳۵۱.
- ↑ سبزواری، مواهب الرحمن، ۵/۱۱۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱/۵۶۲–۵۶۳ و ۱۹/۷۹.
- ↑ «و خداوند میخواهد توبه شما را بپذیرد و آنان که از شهوتها پیروی دارند میخواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید» سوره نساء، آیه ۲۷.
- ↑ «و از پس آنان جانشینانی جایگزین شدند که نماز را تباه کردند و شهوتها را پی گرفتند و زودا که با (کیفر) گمراهی روبهرو گردند» سوره مریم، آیه ۵۹.
- ↑ «و لوط را (یاد کن) آنگاه که به قوم خود گفت: شما آن کار زشت را میکنید که در آن هیچ کس از جهانیان، از شما پیش نیفتاده است. آیا با مردان میآمیزید و راه (نسل) را میبرید و در بزم خویش کار زشت میکنید؟ و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست میگویی عذاب خداوند را بر سر ما بیاور. (لوط) گفت: خداوندا! مرا در برابر این قوم تبهکار یاوری کن. و هنگامی که فرستادگان ما برای ابراهیم مژده (ی فرزند) آوردند گفتند: ما مردم این شهر را نابود خواهیم کرد؛ بیگمان مردم آن ستمگرند. (ابراهیم) گفت: لوط در آن است؛ گفتند: ما بهتر میدانیم چه کسی در آن است، ما او و خانوادهاش را میرهانیم جز همسرش را که از بازماندگان (در عذاب) است. و هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و آنان گفتند: نترس و اندوهگین مباش بیگمان ما تو و خانوادهات را میرهانیم جز همسرت را که از بازماندگان (در عذاب) است. ما بر مردم این شهر برای آن بزهکاری که میکردند عذابی از آسمان فرو میآوریم. و به یقین از آن، نشانهای روشن برای گروهی که خرد میورزند باز نهادیم» سوره عنکبوت، آیه ۲۸-۳۵.
- ↑ «و چون فرشتگان ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و گفت: امروز روز سختی است! و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام میدادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزهترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟ گفتند: خوب میدانی که به دخترانت نیازی نداریم و بیگمان تو نیک میدانی که چه میخواهیم. گفت: کاش برای رویارویی با شما توانی داشتم یا به گوشهای استوار پناه میجستم.(فرشتگان) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم، آنان هیچگاه به تو نمیرسند پس، در پارهای از شب خانوادهات را بکوچان مگر زنت را که آنچه به آنان خواهد رسید به او نیز میرسد و هیچیک از شما نباید روی بگرداند؛ بیگمان آنان را پیمانگاه، پگاه است؛ آیا پگاه نزدیک نیست؟ پس چون «امر» ما در رسید آن شهر را زیر و رو گرداندیم و بر آن سنگپارگانی از گل- سنگی پیدرپی باراندیم؛ که (هر یک) نزد پروردگارت نشان داشت و آن (عذاب) از ستمگران دور نیست» سوره هود، آیه ۷۷-۸۳.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۵/۲۰۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۵۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۲۸۲–۲۸۳.
- ↑ فارابی، الجمع بین رأی الحکیمین، ۱۴.
- ↑ ارسطو، علم الاخلاق، ۲/۱۶۰.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۹۷ و ۱۰۷.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۵۷؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۱۵۷.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۴۷؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۸۵.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۵۹.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۳۸.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۱۵.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۵–۴۶.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۵؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۲۷.
- ↑ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۹۶۸؛ امام خمینی، وسیلة النجاة، ۶۹۵.
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «شهوت»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۴۰ – ۵۴۶.
- ↑ ارسطو، فی النفس، ۳۵؛ شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة، ۱/۴۷۹؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۸۸.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۶۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۵؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۸۴.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۹۷ و ۱۰۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۱۰۵.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۴.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۲۱.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۷۷–۳۷۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۱.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۷۸.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۵۱.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۷۹.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۵۵.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۷۹.
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «شهوت»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۴۰ – ۵۴۶.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۸۱.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۱۹–۳۲۰.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۱۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۳۲۹.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۱۴–۱۵.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۷۹–۲۸۰.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۳۶–۳۳۷.
- ↑ محمد جواد مجتهدزاده|مجتهدزاده، محمد جواد، شهوت (مقاله)| مقاله «شهوت»، دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۴۰ – ۵۴۶.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۳۸–۱۳۹؛ خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۵۳–۵۴؛ مدنی، ریاض السالکین، ۳/۳۳۷.
- ↑ ارسطو، علم الاخلاق، ۲/۱۶۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۶۲.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۸۰.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۶؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۶۳.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۶۲.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۳۶.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۶۲.
- ↑ «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دستهای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.
- ↑ «و آنان که، با خداوند، خدایی دیگر را (به پرستش) نمیخوانند و انسانی را که خداوند (کشتنش را) حرام کرده است جز به حقّ نمیکشند و زنا نمیکنند و هر که چنین کند کیفر خواهد دید» سوره فرقان، آیه ۶۸.
- ↑ نساء، ۳۱.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۴۲.
- ↑ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۴/۳۹۰–۳۹۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۵۴۱ و ۵۵۴–۵۵۹.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۱۵.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۵۷–۵۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۱۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۷–۱۸؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۳–۴۴.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۷۸.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۵.
- ↑ امام خمینی، جهاد اکبر، ۳۸–۳۹.
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «شهوت»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۴۰ – ۵۴۶.
- ↑ «و از پس آنان جانشینانی جایگزین شدند که نماز را تباه کردند و شهوتها را پی گرفتند و زودا که با (کیفر) گمراهی روبهرو گردند» سوره مریم، آیه ۵۹.
- ↑ «و لوط را (به پیامبری فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا (آن) کار زشت را انجام میدهید که پیش از شما هیچ کس از جهانیان انجام نداده است؟! شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید. و پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: اینان را از شهرتان بیرون کنید که آنان مردمی هستند که خود را پاک مینمایانند. پس او و خاندانش را رهایی بخشیدیم جز زنش را که از بازماندگان (در میان عذابدیدگان) بود.و بر آنان بارانی (از سنگ- گل) باراندیم آنک بنگر سرانجام گنهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۸۰-۸۴.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۰۴.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۶۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۴۵۱.
- ↑ لیثی، عیون الحکم و المواعظ، ۲۶۳.
- ↑ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۰۵.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۱۴۵ و ۱۷۰.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۳۱۵.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۵۵–۲۵۶.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۸۰–۲۸۱.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۸۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۶۸–۱۶۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۵۸؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۳۸.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۱۱۵.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۲۷.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۵۵.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۵.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۷.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۳۱.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۵.
- ↑ مجتهدزاده، محمد جواد، مقاله «شهوت»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۵۴۰ – ۵۴۶.