عدالت در عصر ظهور چگونه و با چه ابعادی محقق می‌شود؟ (پرسش)

عدالت در عصر ظهور چگونه و با چه ابعادی محقق می‌شود؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..

عدالت در عصر ظهور چگونه و با چه ابعادی محقق می‌شود؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / امامت و ولایت امام مهدی / اهداف امامت و ولایت امام مهدی (وظایف امام مهدی) / برقراری عدل و دفع و رفع ظلم
تعداد پاسخ۳ پاسخ

پاسخ نخست

 
میرتقی حسینی گرگانی

حجت الاسلام و المسلمین میرتقی حسینی گرگانی، در کتاب «نزول مسیح و ظهور موعود» در این‌باره گفته است:

«یکی از باورهای مشهور و مسلم نزد منتظران امام زمان (ع) فراگیری عدالت در روزگار آن حضرت است؛ به‌گونه‌ای که همه‌جا، همه‌کس و همه‌چیز را در بر می‌گیرد و جهان از آن آکنده می‌شود. در آموزه‌های دینی این تعبیر آمده که همان‌گونه که سرما و گرما وارد خانه می‌شود، مهدی عدالت را وارد خانه‌های مردمان کند و دادگری او همه جا را فرا گیرد: " أَمَا وَ اللَّهِ‏ لَيَدْخُلَنَ‏ عَلَيْهِمْ‏ عَدْلُهُ‏ جَوْفَ‏ بُيُوتِهِمْ‏ كَمَا يَدْخُلُ‏ الْحَرُّ وَ الْقُرُّ "[۱]؛

نزال بن سبره می‌گوید: امیرالمؤمنین (ع) برای‌مان خطبه‌ای ایراد نمود و درآن، مسأله خروج دجال، ویژگی‌های او و حوادث اتفاقیه ناگوار و رویدادهای پیش ازخروج وی را بیان فرمود. به صعصعة بن صوحان گفتم:‌ای صعصعه، مقصود امیرالمؤمنین (ع) چیست؟ گفت:‌ای پسر سبره، کسی که عیسی بن مریم (ع) پشت سرش نماز می‌خواند، دوازدهمین از عترت و نهم از فرزندان حسین بن علی (ع) است؛ " وَ هُوَ الشَّمْسُ‏ الطَّالِعَةُ مِنْ‏ مَغْرِبِهَا يَظْهَرُ عِنْدَ الرُّكْنِ‏ وَ الْمَقَامِ‏ فَيُطَهِّرُ الْأَرْضَ‏ وَ يَضَعُ‏ الْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ فَلَا يَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً"[۲]؛ در حکومت مهدوی، محور عدالت، انسان است؛ از این‌رو، به دین‌داری و بی‌دینی، و یا درست‌کار و بدکار بودن اشخاص توجهی نمی‌شود. بنابراین، گستره عدالت همه انسان‌ها را در بر می‌گیرد و دیگر، مسأله‌ و واژه‌ای به نام نژاد یا مسلمان بودن، در دیار عدالت‌‌محور امام زمان یافت نمی‌شود.

امام باقر (ع) فرمود: "هرگاه قائم ما (اهل‌ بیت) قیام کند، پس به درستی که (اموال و حقوق و دیگر چیزهایی که مورد نیاز مردم هستند را) به‌طور مساوی بین مردم تقسیم می‌کند، و در بین مخلوقات خدای رحمان[۳] اعم از درست‌کار و بدکار به عدالت رفتار می‌کند. پس، هر کس او را پیروی کند، همانا خدا را عبادت نموده؛ و اگر کسی از فرمان وی سر پیچد، به‌طور حتم خدا را نافرمانی کرده است"[۴]»[۵].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین کارگر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رحیم کارگر، در کتاب «مهدویت دوران ظهور» در این‌باره گفته است:

«چگونگی تحقق عدالت در عصر ظهور نیز بحثی بسیار مهم و درخور توجه است. حضرت مهدی (ع) با ابزار و شیوه‏‌های مختلفی عدالت فراگیر را محقق می‏‌سازد. خداوند متعال، از این ابزار سخن می‏‌گوید. اولین اقدام و راه تمامی پیامبران برای ایجاد قسط و عدل، کار فرهنگی و روشنگری است.  لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ  [۶]. امام مهدی (ع) نیز با اقدامات گسترده فرهنگی و تربیتی، به رشد فکری و اخلاقی جامعه دست می‏‌زند و جامعه مرده را احیا می‏‌کند. آن‏‌گاه قرآن با توجه به اهمیت قانون عدل، از کتاب و میزان سخن به میان می‏‌آورد.  وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ  [۷]. حضرت مهدی (ع) به یقین به کمک آموزه‏‌های متعالی قرآن و دستورات عدالت‏‌محور اسلام، به اداره حکومت جهانی می‏‌پردازد و با قوانین و سیره عادلانه، جهان را آکنده از عدل ‏‌وداد می‏‌کند. در مرحله سوم، از قدرت سلاح‏‌ و نیروی نظامی با تعبیر  وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ  [۸] یاد کرده است.

  • امام در این مرحله با شدت تمام به مقابله ستمگران و بیدادگری می‏‌پردازد و ریشه ظلم و ستم را برمی‏‌اندازد. امام باقر (ع) با توجه به اهمیت سه عنصر فوق برای ایجاد عدالت می‏‌فرمایند: " امامی که قرآن، دانش و سلاح نزد اوست، از ما است"[۹]‏‌. در این روایت، از اجرای عدالت بحث شده است؛ زیرا پیشوایی می‏‌تواند به طور کامل قسط و عدل را در جامعه اجرا و جامعه را به سوی کمال رهبری کند که سه نیروی دانش، قانون و قدرت را داشته باشد [۱۰]‏‌.
  • باید دانست که تفاوت عمده میان مکتب اسلام با سایر مکاتب در این جهت (عدالت) این است که اسلام، معنویت را پایه و اساس عدالت می‏‌شمارد. حساسیتی که اسلام در زمینه عدالت و ترکیب آن با معنویت اسلامی از خود نشان می‏‌دهد در هیچ مکتب دیگری نظیر و مانند ندارد [۱۱]‏‌.
  • چرایی عدم تحقق عدالت‏‌: بر اساس سنت الهی، هر یک از انبیا و اولیاء با ویژگی‏‌های خاص خود با مأموریتی ویژه در زمینه اجتماعی منحصر به فرد خود، حضور یافته و به هدایت مردم پرداخته‏‌اند. اینان بر اساس منطقی معین و مقصدی واحد، هدایت‏‌گر مردمی بوده‏‌اند که در سیستم‏‌های اجتماعی گوناگون می‏‌زیسته‏‌اند و همه علی رغم تفاوت‏‌های ظاهری، رسالتی واحد داشته‏‌اند. منتها در برابر حوادث گوناگون، برخوردهای متفاوتی داشته و راه‏‌کارهای متنوعی برای نجات بشریت معرفی کرده‏‌اند. بنابراین تفاوتی میان حکومت و سیره انبیا و اولیای الهی وجود ندارد. یکی از اغراض اصلی بعث انبیا، تشکیل جامعه ایده‏‌آل براساس خداپرستی و ارزش‏‌های الهی و گسترش عدل‏‌وداد در سراسر زمین بوده و هرکدام در حد امکان قدمی در این راه برداشته‏‌اند و بعضی از آن‏‌ها توانسته‏‌اند در محدوده جغرافیایی و زمانی خاصی حکومت الهی را برقرار سازند، ولی برای هیچ یک از ایشان شرایط حکومت عدل جهانی، فراهم نگشت. البته فراهم نشدن چنین شرایطی به معنای نارسایی تعالیم و برنامه‏‌های انبیا و یا نقص مدیریت و رهبری ایشان نبوده و نیز به معنای تحقق نیافتن هدف الهی از بعثت ایشان نمی‏‌باشد زیرا هدف الهی فراهم شدن زمینه و شرایط برای سیر و حرکت اختیاری انسان‏‌ها است.
  •  رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا  [۱۲] نه الزام و اجبار مردم بر پذیرفتن این حق و پیروی از رهبران الهی و این هدف تا این اندازه تحقق یافته است. اما در عین حال خداوند متعال وعده تحقق حکومت الهی را در تمامی کره زمین داده است که می‏‌توان آن را نوعی پیشگویی نسبت به فراهم شدن زمینه پذیرش حق در سطح وسیعی از جامعه انسانی به حساب آورد که با استفاده از افراد و گروه‏‌های بسیار ممتاز و مددهای غیبی الهی، موانع تشکیل حکومت جهانی از سر راه برداشته شده عدل‏‌وداد به نفع توده‏‌های ستمدیده مردم- که از بیداد ستمگران به ستوه آمده و از همه مکتب‏‌ها و رژیم‏‌ها ناامید شده‏‌اند- گسترش خواهد یافت. اما این شرایط نه در زمان رسول اکرم (ص) حاصل بود و نه در زمان ائمه دیگر و نه حتی اکنون. در عصر رسول اکرم (ص)، ایشان نهایت‏‌ تلاش‏‌شان این بود که دین تازه را تبیین و ارکان آن را تقویم بخشند. علاوه‏‌بر آن‏‌که مخالفت مخالفان نگذاشت حتی الگوی مدینه النبی فراتر از این شهر رفته و عدالت حتی در جزیرة العرب مستقر گردد، چه رسد به ممالک دیگر و همه کره زمین.
  • بعد از رسول اکرم (ص) نیز علاوه ‏‌بر آن‏‌که تلاش ایشان در بدنه حکومت تداوم نیافت تا شرایط تبلیغ اسلام در سرزمین‏‌های گسترده‏‌ای فراهم آید، بلکه حکومت از مجرای حق خود خارج گشت و نابسامانی‏‌های فراوانی در ممالک اسلامی پدیدار شد که نمی‏‌توان در این مجال اندک حتی آنها را شمارش کرد. حضرت علی (ع) نیز که بالاجبار مسئولیت حکومت را پذیرفت، چنان با مشکلات داخلی و تحریفات و تبعیضات و انحرافات مواجه شد که در دوران حکومت چند ساله اندک خود نتوانست آن‏‌طور که خود می‏‌خواست عدالت را در محدوده قلمرو مرکز حکومت خود محقق سازند، چه رسد به ممالک دیگر!! در واقع امام علی (ع) پس از ۲۵ سال با جامعه‏‌ای مواجه شد که در آن، عامه مردم مشتاق احیای تمدن نبوی بوده و او را به مثابه رهنمایی مسیر بازگشت به دوران درخشان گذشته برگزیدند؛ اما طبقات نخبگان و هیئت‏‌ها و مسائل گوناگون، مسیرهای متفاوت و گاهی بسیار منحرف را در پیش پای عامه مردم می‏‌گذاشتند.
  • اهتمام به احیای جامعه عدل در چنین وضعیتی، بدون برخورداری از قدرت نظیر و قاطع وحی و همزیستی با مردمی که کورکورانه از رؤسای مزدور قبایل خود تبعیت می‏‌کنند و در جست‏‌وجوی حق، به باطل دست می‏‌یابند و در جهل مرکب غوطه‏‌ور می‏‌گردند، برای امامی که جز هدایت مردم دغدغه‏‌ای برای حاکمیت ندارد، شرایطی طاقت‏‌فرسا ایجاد می‏‌کند!! وضعیت در دوران سایر ائمه نیز روشن است و آنان در موقعیتی قرار گرفتند که جامعه پذیرای عدالت واقعی نبود. اما وضعیت در عصر ظهور مهدی (ع) بسیار متفاوت از گذشته خواهد بود و حکومت‏‌ در دست صالحان و حق‏‌طلبان قرار خواهد گرفت و مردم همراهی لازم را با حکومت جهانی خواهند داشت.
  • به قول یکی از نویسندگان: "آنچه مسلّم است، شهر عدل موعود، شهر عدالت پایدار است؛ شهر بلوغ‏‌یافتگان، شهر مردمی که حق را می‏‌جویند و باطل را وامی‏‌گذارند. مردمی که بر ارزش حیات در این مدینه وقوف یافته‏‌اند. مردمی که از پیروی چپ و راست به ستوه آمده‏‌اند و دیگر در زیر پرچمی به جز بیرق حق گرد هم نمی‏‌آیند! امیدشان فقط و فقط تحقق امر خداوند است؛ خلافت در شهری زیبا و مقید به اصول عقلانی شهر پایداری و جاودانگی جامعه عدل را ضمانت می‏‌کند. شهری که در آن رفتار عامه مردم، منطبق با رفتار امام آنها است. مردمی که امام خود را به درستی می‏‌شناسند و چون او رفتار می‏‌کنند. آنان همراه و هم‏‌گام با امام خویش، خلافت زمین را جملگی به ارث می‏‌برند و کمترین امتیاز طبقاتی میان آنان رایج نیست ..."[۱۳]‏‌»[۱۴].
۲. آقای هدایتی فخرداود؛
آقای ابوالفضل هدایتی فخرداود در کتاب «مهدویت در منظر امام خمینی»؛ در این‌باره گفته‌ است:

«غیبت حضرت صاحب، قضیه مهمی است که به ما مسائلی می‌فهماند. من جمله این‌که برای یک همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا بشود در تمام بشر نبوده کسی الا مهدی موعود (ع) که خدای تبارک و تعالی او را ذخیره کرده است برای بشر. هریک از انبیا که آمدند، برای اجرای عدالت آمدند... لکن موفق نشدند. حتی رسول ختمی (ص) که برای اصلاح بشر... و برای اجرای عدالت آمده بود و برای تربیت بشر آمده بود، باز در زمان‌ خودشان موفق نشدند به این معنا، و آن کسی که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، نه آن هم این عدالتی که مردم عادی می‌فهمند که فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت.

انسان اگر هر انحرافی پیدا کند، انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقلی، برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش این ایجاد عدالت است در انسان. اگر اخلاقش اخلاق منحرفی باشد، از این انحراف وقتی به اعتدال برگردد، این عدالت در او تحقق پیدا کرده است. اگر در عقاید یک انحرافاتی و کجی‌هایی باشد، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیده صحیح و صراط مستقیم، این ایجاد عدالت است در عقل انسان[۱۵].

پیش‌تر دیدگاه رهبر کبیر انقلاب اسلامی درباره نبوت انبیای ابراهیمی مطرح شد و این نتیجه به دست آمد که ایشان درعین‌حال که آن پیشوایان را دلیل طریق آزادگی بشر تلقی می‌کرد، موفقیتشان را کامل نمی‌دانست؛ زیرا بستر بعثت‌ها به‌طور کلی برای هدایت‌پذیری امت‌ها همواری نداشت و از این‌رو باید کامیابی‌شان را محدود دانست. در فصل پیشین، مسأله تربیت را مطرح کردیم و دریافتیم که توفیق پیامبران در تربیت و معنویت‌گرایی انسان، فراخور ابعاد مطلوب آنان نبود. در این فصل، مسأله عدالت طرح شده و باز از عدم موفقیت همه‌جانبه انبیا سخن رفته است.

چنین باوری- آن‌گونه که برخی می‌پنداشتند- به معنای ناکامی یا ناتوانی پیامبر اسلام یا پیامبران دیگر نیست، بلکه ناظر به تکمیل حرکت معنویت‌گرایانه یا نهضت عدالت‌طلبانه آنان در آخر زمان است. نکته دیگری که امام راحل بدان نظر دارد، ابعاد عدالت مهدی موعود است. امام خمینی ضمن آن‌که عدالت موعود را در بعد رفاه و رفع گرسنگی بینوایان یادآور شده است، سایر ابعاد آن را که ناظر به ابعاد دیگر فطرت و حیات انسان‌ها است، خاطرنشان می‌سازد؛ یعنی همان ارزش‌های انسانی و اجتماعی که در فرهنگ‌ها و تمدن‌های بشری نادیده انگاشته شده‌اند.

پس باید مفاهیم عدالت در عصر ظهور را شناخت. چنان‌که در کلام حضرت امام به چشم می‌خورد، این مفاهیم را باید در ارتباط با انحراف‌هایی مورد بررسی قرار داد که انسان‌ها بر اثر تربیت‌های جاهلی و فرهنگ‌های تحمیلی دچار آن گشته‌اند. بنابراین عدالت مطلوب در دو بعد موردنظر است:

مفهوم اعتدال در اخلاق چیست؟ عالمان اخلاق، فضیلت‌هایی را برای اخلاق انسان برشمرده‌اند که برخی عبارتند از: حکمت، عفت، شجاعت و عدالت. هرکدام از این فضیلت‌های اخلاقی، ناظر به جنبه‌ای از نفس آدمی است. حکمت با نفس ناطقه ارتباط دارد و تمیزدهنده خیر و شر است. عفت با نفس شهویه و شجاعت با نفس غضبیه مربوط است.

اما عدالت را تعدیل فضایل سه‌گانه پیشین خوانده‌اند. فضایل دیگر اخلاقی را می‌توان در حوزه این فضایل چهارگانه سراغ گرفت. بدین ترتیب مقصود از اعتدال در اخلاق، این است که انسان از نیروهای نفسانی یا درونی خویشتن، به گونه‌ای برخوردار باشد که رذیلت‌های اخلاقی مهار شود و بر او چیره نگردد. یعنی شخص خود را به طرزی اصلاح کند که شهوت و غضب و خیال، او را به افراط و تجاوزپیشگی نکشاند و از کمال‌گرایی باز ندارد.

امام خمینی، مکارم اخلاق یا برجستگی‌های معنوی و رفتاری انسان را مطرح می‌کند که هدف بعثت بوده و پس از تعلیم معارف الهی، برترین آموزه‌های دینی شناخته می‌شوند. اعتدال در اخلاق، به تعبیری می‌تواند همان گرایش عملی انسان‌ها به محورهای اخلاق متعالی تلقی شود که انبیا و به ویژه رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، مصداق‌های بارز و عینی آن هستند.

به موجب حدیث منقول از رسول اکرم (ص): «بعثت لاتمم مکارم الأخلاق»[۱۶]، غایت بعثت و نتیجه دعوت خاتم الانبیاء (ص) اکمال مکارم اخلاق است. و در احادیث شریفه مجملا و مفصلا به مکارم اخلاق بیش از هر چیز، بعد از معارف، اهمیت دادند... که سرمایه حیات ابدی آخرت... حصول اخلاق‌ کریمه است و اتصاف به مکارم اخلاق است[۱۷].

بنابراین عدالت موعود در اخلاق و اصلاح نفس، به معنای تحقق اخلاق کریمه انسانی در دولت کریمه ولی عصر (ع) است. همان‌طور که به قول حضرت امام "بهشت صفات در آخرت، قابل مقایسه با بهشت لذت‌های جسمانی نیست"، می‌توان باور داشت که ظهور کرامت‌های اخلاقی و رفتاری مردمان در عصر ظهور حضرت مهدی (ع)- که تجلی عدالت مهدوی است- قابل سنجش با معیارهای تربیت انسان در مکتب‌های دیگر نخواهد بود؛ زیرا مظهر کمال عدالت انسانی در هرم جامعه موعود حضور دارد و خود اسوه حسنه در طریق نیل به مکارم اخلاق نبوی است.

آن بهشتی که به واسطه کرائم اخلاقی به انسان اعطا شود، که بهشت صفات است، هیچ طرف نسبت نیست با بهشتی که جسمانی اعمالی است، و در آن از جمیع نعم و لذات جسمانی، اعظم و احسن آن موجود است[۱۸].

عدالت در عقل انسان، یعنی شناخت حیات طیبه و سلوک مستمر در جهت حیات معقول. انبیا و اولیا- که به‌طور مستقیم و غیر مستقیم به‌ حجت ظاهری پروردگار یا وحی دست یافته بودند- عقل یا حجت باطنی‌شان را در صراط عبودیت حق و کرامت نفس به کار می‌گرفتند.

معقول بودن عقاید انسان- که در حیات مؤمنان صالح جلوه‌گری دارد- عبارت است از شکل‌گیری عقلانی اعتقاد به وجود حضرت حق و اسماء و صفات او، که ایمان به نبوت و معاد را به همراه دارد. تفاوت و تمایز پارسایان از خسران‌زدگان دنیا و آخرت در این است که اینان عقل را در راه نفس و هوس به کار گرفته و رویکرد باطل در عقاید دارند. اما آنان عقل را ابزار سلامت و کمال اعتقادی خویش ساخته‌اند. بدین‌سان است که متقین در مراتب علم الیقین و حق الیقین سلوک دارند و کافران و مشرکان در تردید و انکار و تکذیب خالق و انبیا.

امام خمینی با اشاره به حدیث حضرت صادق (ع) که فرمود: «إن الله بعدله و قسطه جعل الروح و الراحة فی الیقین و الرضا و جعل الهم و الحزن فی الشک و السخط»[۱۹]؛ همانا خداوند به عدالت خود، استراحت و سکونت را در یقین و رضا قرار داد؛ و غم و اندوه را در شک و خشم قرار داد[۲۰]. می‌فرماید: طلب او[۲۱] در تحصیل معیشت با طلب اهل دنیا و اهل شک و شرک بسیار فرق دارد. آن‌هایی که به اسباب ظاهریه اعتماد دارند، در حصول آن‌ها دایما متزلزل و مضطرب هستند؛ و اگر به آن‌ها صدمه‌ای وارد شود، خیلی ناگوار به نظر آن‌ها آید، زیرا که آن را محفوف به مصالح غیبیه نمی‌دانند[۲۲].

همان‌طور که ایشان در تفسیر حدیث شریف گفته است، تزلزل و اضطراب و اندوه و رنج‌های روانی در کسانی به چشم می‌خورد که به یقین و معرفت دست نیافته‌اند؛ یعنی افرادی که از رشد عقلی بی‌نصیب مانده و به عبارت دیگر عقل آنان هنوز به مرتبه عدل یا منزلت الهی‌اش که همان ثبات در صراط مستقیم توحید است، نزدیک نشده است. چنین کج‌اندیشانی نمی‌توانند از نیروی خرد- که همانا تمیز خیر و شر است- بهره ببرند و عقیده و عمل عادلانه داشته باشند.

نکته دیگری که امام خمینی ذکر کرده، راز نگرش‌های بدبینانه و شرک‌آلود افراد منحرف از جاده فطرت و عبودیت است. آنان به دلیل نادانی از مصالح غیبی پروردگار- که در بستر حوادث پوشیده از نظرهای ظاهربین است- و ایمان نداشتن به غیب، دچار اضطراب و افسردگی و تزلزل در عقاید خویش هستند. به‌هرحال، در عصر ظهور مهدی موعود، بستر عدل‌گرایی چنان فراخ و ژرف است که افزون بر پاسخگویی به ضرورت‌های مادی و اجتماعی انسان‌ها و توزیع عادلانه نعمت‌های الهی، آنان در عرصه‌های اعتقادی و اخلاقی به شایستگی‌های فطری‌شان نزدیک می‌شوند»[۲۳].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. همان‌سان که گرما و سرما بی‌اذنِ مردمان وارد خانه‌هایشان می‌شود و همه زاویه‌ها و روزنه‌ها را پر کرده و بر همه چیز اثر می‌گذارد، عدالت و دادگری مهدی نیز این‌چنین به درون زندگی‌های مردم می‌رود و نفوذ می‌کند؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵٢، ص٣۶٢.
  2. اوست خورشیدی که از مغربش طلوع می‌کند و در میان رکن و مقام ظاهر، و زمین را (از فساد و تباهی و بی‌داد) پاک می‌کند؛ و ترازوی عدالت را می‌نهد؛ پس، هیچ کس بر دیگری ستم نمی‌کند؛ شیخ صدوق، کمال‌الدین، ج٢، ص۵۲۷.
  3. انتخاب واژه "رحمان" در این‌جا برای بیان علت گستردگی عدالت است. پرسش آن است که چرا به درست‌کار و بدکار به یک چشم نگاه می‌شود؟ در پاسخ باید گفت این امر به‌خاطر آن است که امام زمان (ع) مظهر و مصداق کامل صفت رحمانیت خداوند است؛ و می‌دانید "رحمان" صفت عام ذات باری‌تعالی است، در مقابل "رحیم" که صفت خاص و ویژه مؤمنان است.
  4. "إِذَا قَامَ قَائِمُنَا فَإِنَّهُ‏ يَقْسِمُ‏ بِالسَّوِيَّةِ وَ يَعْدِلُ‏ فِي‏ خَلْقِ‏ الرَّحْمَنِ‏ الْبَرِّ مِنْهُمْ‏ وَ الْفَاجِرِ فَمَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ"؛ محمد بن حسن حر عاملی، اثبات الهداة، ج۳، صص۴۹۷ و ۴۹۸ و ۵۴۰.
  5. حسینی گرگانی؛میرتقی، نزول مسیح و ظهور موعود، ص 41-42.
  6. سوره حدید، آیه: ۲۵.
  7. سوره حدید، آیه: ۲۵.
  8. سوره حدید، آیه: ۲۵.
  9. ‏‌ چشم ‏اندازی به حکومت مهدی، ص ۱۷۸.
  10. ‏‌ ر. ک: فصلنامه انتظار، ش ۱۴، ص ۸۲ و ۸۳.
  11. ‏‌ ر. ک: شهید مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ص ۱۵۳.
  12. پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۵.
  13. ‏‌ ر. ک: ششمین گفتمان مهدویت، ص ۱۵۷.
  14. کارگر، رحیم؛ مهدویت دوران ظهور، ص ۵۲ - ۵۶.
  15. صحیفه امام، ج ۱۲، ص ۴۸۰- ۴۸۱.
  16. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۳۳.
  17. شرح چهل حدیث، ص ۵۱۱.
  18. شرح چهل حدیث، ص ۵۱۱.
  19. الکافی، ج ۲، ص ۵۷، ح ۵.
  20. شرح چهل حدیث، ص ۵۵۷.
  21. منظور انسان دارای یقین است.
  22. شرح چهل حدیث، ص ۵۶۴.
  23. هدایتی فخرداود، ابوالفضل، مهدویت در منظر امام خمینی، ص۲۰۲-۲۰۸.